-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ خرداد ۱۹, جمعه

Latest New from Green Correspondents for 06/08/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 


خبرنگاران سبز/جامعه:
سبز بودن نه یک نماد و سمبل بل یک افتخار بود نشانی بود برای اتحاد برای تغییر. سبز شدیم و همچون شعله خود را میزبان آتش کردیم. به آتش زدیم . داغ بود سوزان بود اما چون باهم بودن را تجربه کردیم دلنشین شد. شرری در درونمان شعله کشید آن شعله عشق بود. عشق به وطن عشق به هموطن عشق با هم بودن عشق به خادمی که بعد از بیست سال سکوت آمده بود عشق اوج کشیده شده درون خود به مردمانش را خالصانه در طلب اخلاص نشان دهد.

میرحسین آمد و مقاوم تر و استوارتر از من و تو رفیق برپای عهدی که در مناظره تلوزیونی اش در حضور مهدی کروبی و میلیون ها ایرانی با ملت خود بست ایستاد و من و تو تعارف نداریم نتوانستیم هم پای او گام برداریم . او ایستاد و خون ندا و سهراب و ترانه و دیگر شهدای جنبش سبز را معامله نکرد.

مثار غل و غش نیست محبت دنیا و طلب حظوظ و مناصب آن . میرحسین به مناصب بزرگ گذشته اش پشت پا زد و از نامداران آفاق گشت.
 باور داشته باش او که تمامی سمت های حکومتی اش را و خواهر زاده اش را قربانی فتنه و کودتای کثیف حکومت دید ، آبرو و کارنامه اش را به حصر خانگی تا معامله با حکومت ترجیح داد، از سکوت من و تو شکوه ندارد تنها بی تفاوتی تو به آینده کشورت ناامیدکننده است .

و کلام آخر میرحسین تورا نمی دانم اما یک حرفی زد که به دل من جوان خیلی نشست به ملت بزرگوار ایران تذکر می دهم که ایران این موجود آسسمانی متعلق به آنان است و نه متقلبان آنان هستند که باید با هوشیاری خود از آن حفاظت کنند چراکه خاينین به آرای مردم ابایی از این ندارند که این خانه پارسیان به آتش کشیده شود.

سبز باشید
























با تشکر از دوستان سبزمان در صفحه برای آزادی میر حسین موسوی از حصر خانگی عضو شوید


 
 

قطعاً علاقه آقای کروبی به آیت اله خمینی هم باعث نشده و نمی شود که نابسامانی ها و انحراف از مبانی مردمسالاری در دهه اول انقلاب را نادیده بگیرد . آنچه من در این مقاله به دنبال اثبات آن هستم تبیین این موضوع است که هرگاه کروبی از « نظام جمهوری اسلامی » سخن گفته ، مقصود او ، حکومتی بوده که ایت اله خمینی ، وعده تشکیل آن را به مردم داده بود نه سیستم فعلی حاکم بر ایران که اولاًبه گفته کروبی «‌نه جمهوری است و نه اسلامی ». ثانیاً از ضعیف ترین جمهوری های موجود درجهان امروز هم بسیار عقب تر است .
خبرنگاران سبز/سیاست:
پس از انتشار تصویر دیدار شیخ مهدی کروبی با فرزند خود که در منزل شخصی کروبی با حضور بیشمار نیروهای امنیتی صورت گرفته شده بود متاسفانه عده ای سعی کردند ارزش مقاومت و ایستادگی رهبران جنبش سبز با آرمان های آزادی خواهانه مردم را کم و ناچیز جلوه بدهند که طبق احترام به نظرات این افراد یک نکته حاضر اهمیت است : همواره تلاش کنیم دموکراسی را پاس بداریم و با انتقاد سازننده به رشد و بالندگی فکری جامعه کمک رسان باشیم . تخریب و بذله گویی های توهین آمیز دوستان را در جریان مسموم حکومت سوق خواهد داد که این در خور و شخصیت وبلاگ نویسان نیست.


در این نوشته سعی شده است از زبان مجتبی واحدی از نزدیکترین مشاورین قدیم و کنون شیخ مهدی کروبی خواست های مهدی کروبی برای یک حکومت مردمی تشریح شود شاید دوستان کمی با دقت نظر بیشتری دست به قلم شوند.


مجتبی واحدی : کروبی چه حکومتی می خواست؟ چه حکومتی می خواهد؟ 


 از دهه سوم  بهمن ماه ۸۹ که حبس ظالمانه حکومت بر مهدی کروبی تحميل شد افرادی تلاش کرده اند برداشت خود از رابطه شيخ با «نظام اسلامی »و ديدگاه او نسبت به « حکومت مطلوب » را به عنوان « ديدگاه شيخ » به مردم ارائه نمايند . به همين دليل سؤالات بسياری در خصوص اين موضوع مطرح می شود که به طور طبيعی ، من مخاطب بسياری از اين سؤالات هستم .بر همين اساس مايلم آنچه رادر طی حدود سی سال از شيخ شجاع شنيده ام در کنار هم قرار دهم شايد برای پيش بينی ديدگاه فعلی او ، مفيد واقع شود .

از سال ۱۳۶۱ که در دفتر آقای کروبی مشغول به کار شدم بارها از او شنيدم که « جمهوری اسلامی متعلق به مردم است » . البته در سالهای نخستين از همکاری من با شيخ ، کمتر کسی در داخل نظام ، با صراحت از « درجه يک بودن رهبر » و « رعيت بودن ساير مردم » سخن می گفت لذا نيازی به اظهار نظر صريح شيخ و همفکرانش در خصوص «جايگاه نخست مردم در تعيين نوع حکومت و تأييد آن »، مشاهده نمی شد. شايد ارادت ويژه شيخ و دوستان او نسبت به آيت اله خمينی هم جايی برای اظهار نظر در خصوص رابطه مردم و رهبر باقی نمی گذاشت . نخستين بار که نگرانی آقای کروبی در مورد « تلاش گروهی خاص برای تحميل ديدگاه انتخاباتی خود به مردم » را شنيدم در آستانه انتخابات مجلس دوم ـ اواخر سال ۱۳۶۲ـ بود . در آن زمان ، کروبی در کنار افراد ديگر ی همچون سيد علی خامنه ای ، اکبر هاشمی رفسنجانی و علی اکبر ناطق نوری ، از اعضای سرشناس جامعه روحانيت مبارز تهران به شمار می رفت که تحت رياست محمد رضا مهدوی کنی . فعاليت سياسی می کردند . تا آنجا که به خاطر دارم غروب يکی از روزهای زمستان سال ۶۲ بود که آقای کروبی از من خواست او را از دفتر تا منزل همراهی کنم . او در مسير ، کليات متن استعفای خود از عضويت جامعه روحانيت مبارز را بيان کرد واز من خواست استعفا نامه او را تهيه نمايم . انگيزه شيخ برای اين استعفا ، مخالفت تعدادی از اعضای سرشناس جامعه روحانيت با قرار گرفتن نام «سيد محمود دعايی » در ليست انتخاباتی جامعه روحانيت برای حوزه انتخابيه تهران بود . کروبی اعتقاد داشت عده ای خاص می خواهند افراد مورد نظر خود را به جای چهره های شناخته شده و مورد اعتماد مردم ـ در آن زمان ـ در ليست های انتخاباتی بگنجانند. او در همان زمان نقل می کرد که آيت اله خمينی با دخالت جامعه روحانيت مبارز تهران و جامعه مدرسين حوزه علميه قم در تنظيم ليست های انتخاباتی برای ساير شهرستانها مخالف است و اين کار را تحميل به مردم می داند. در آن سال ها نام جامعه روحانيت و جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، يک رانت سياسی غير رسمی بود که معمولاً به راهيابی کانديداها به مجلس ، کمک زيادی می کرد .
در انتخابات دوره دوم مجلس شورای اسلامی ، نهايتاً نام « دعايی» در ليست انتخاباتی جامعه روحانيت مبارز تهران قرار گرفت و استعفای کروبی هم به صورت موقت ، منتفی شد اما چهار سال بعد ، مهدی کروبی به همراه سيد محمد موسوی خوئينی ها ، سيد محمد خاتمی ، مرحوم محمد رضا توسلی ، سيد مهدی امام جمارانی و تعداد ديگری از روحانيونی که در آن زمان از آنان با عنوان جناح چپ حکومت نام برده می شد مجمع روحانيون مبارز را تشکيل داد و رقابت با «جامعه روحانيت راستگرا» را آغاز کرد . نخستين ثمره تشکيل مجمع روحانيون مبارز ، تسلط جناح چپ ـ که بعدها نام اصلاح طلب بر آنها گذاشته شد ـ بر مجلس سوم بود . يک سال پس از تشکيل مجلس سوم ، آقای خامنه ای به رهبری رسيد و از همان ماههای نخستين ، تلاش او بر افزايش يکدستی در حاکميت ، متمرکز شد . سيد علی خامنه ای ، برای رسيدن به هدف خويش ، ابتدا شيوه تأييد صلاحيت کانديداهای عضويت در مجلس خبرگان را تغيير داد و اين امر را به افراد منصوب خود در شورای نگهبان سپرد . سپس با تأييد « زياده خواهی سياسی شورای نگهبان » ، با درخواست آن شورا برای اعمال نظارت استصوابی در بررسی صلاحيت کانديداهای نمايندگی مجلس ، موافقت کرد تا مجلس شورای اسلامی را هم حتی الامکان از نمايندگان منتقد ومستقل ، تهی کند . از همان زمان ، اعتراض کروبی به شيوه بدعت آميز بررسی صلاحيت کانديداها آغاز شد که به صورت مستمر تا انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ ادامه داشت . البته اين سخن ، به معنای بی عيب بودن انتخابات در دوره رهبری آيت اله خمينی نيست اما بسياری از فعالان سياسی از جمله نيروهای ملی ـ مذهبی که در اغلب دوره ها ، از شرکت در رقابت های انتخاباتی محروم بودند بارها بر اين نکته پافشاری کرده اند که روش های بدعت آميز برای رد صلاحيت منتقدان و عناصر مستقل ، در زمان رهبری آقای خامنه ای ، به صورت سيستماتيک و گسترده اعمال شده است . کروبی که « تلاش رهبر و شورای نگهبان » برای نهادينه کردن « حذف » را به خوبی درک کرده بود در سال ۱۳۶۹ ، کتابچه ای با نام «‌تاريخچه نظارت استصوابی » منتشر نمود و با ارائه اسناد و مدارکی ، نشان داد نظارت استصوابی ، تحفه دوره رهبری آقای خامنه ای است . التبه اعمال اين نظارت ، در سالهای ۶۸ تا ۷۸ با اوج و فرود هايی مواجه بود اما در هيچ دوره ای ، اعتراض کروبی به « نظارت استصوابی » متوقف نگرديد ؛ حتی در دوره هايی مانند انتخابات سال ۷۸ که فشارهای داخلی و خارجی ، منجر به کوتاه آمدن تاکتيکی آقای خامنه ای از اعمال کامل اين نظارت بدعت آلود شد . شيخ معتقد بود نظارت استصوابی ، نظام را از مفهوم واقعی «‌مردمسالاری‌»تهی می کند و به تعبيرآيت اله خمينی  که بارها توسط شيخ تکــــــرار شد « به قيمت حذف همه ملت ، اختيار کشوررا به دست چند نفر پيرمرد مُلا خواهد داد » .
کروبی در آخرين روز از فعاليت مجلس سوم ، در نطقی آتشين ، روش های انحصار طلبانه و اقتدار گرايانه برای يک دست کردن کامل حکومت را تقبيح کرد . اودر همان نطق ، رفتار شورای نگهبان را به اقدامات فرد بيسوادی تشبيه نمود که کلمه « مظفر » را با « ز» می نوشت و از ديگران هم می خواست که مظفر را به همانگونه بنويسند. نطق ششم خرداد ۷۱ شيخ ، مقدمه پنج سال خانه نشينی سياسی بود که او با اختيار خود بر گزيد . اين خانه نشينی تا اواخر سال ۱۳۷۵ ادامه يافت .در اينجا بد نيست اين موضوع را يادآوری کنم که  در سال ۱۳۷۴ و در استانه انتخابات مجلس پنجم ، بهزاد نبوی ، عبداله نوری ومصطفی معين به همراه تعداد ديگری از دوستانشان که بعدها با عنوان « اصلاح طلبان » مشهور شدند خود را در معرض انتخاب مردم قرار دادند که از ميان آنها عبداله نوری و مصطفی معين به مجلس راه يافتند اما کروبی و ياران او در مجمع روحانيون مبارز ، همچنان فضای سياسی کشور را فاقد نشانه های اميدوار کننده برای فعاليت مؤثر می دانستند .
يک سال بعد و با نزديک شدن انتخابت هفتم رياست جمهوری ، آقای خامنه ای ابتدا از شنيدن خبر «کانديداتوری مهندس موسوی » تحمل از کف داد اما پس از مدتی ، ناچار شد تن به واقعيت ها بدهد که نتيجه آن ، ملاقات با کروبی و پذيرش پيشنهاد شيخ برای کانديداتوری سيد محمد خاتمی بود .( البته برخی افراد معتقدند کوتاه آمدن آقای خامنه ای در آن مقطع نيز يک تاکتيک برای عبور از بحران هايی بود که در عرصه بين المللی پس از فراخوانی همه سفرای اروپايی از ايران و در داخل به خاطر بروز بحران های متعدد در گوشه و کنار کشور با آن مواجه شده بود ). موافقت آقای خامنه ای با کانديداتوری خاتمی ، سر آغاز دوره ای شد که تسلط « نيم بند » اصلاح طلبان بر قوه مجريه به مدت هشت سال را به دنبال داشت . در همين دوره ، مجلس ششم هم تشکيل شد که اکثريت آن در اختيار اصلاح طلبان قرار داشت و تريبون آن به مدت چهار سال ، محل اظهار نظر های شجاعانه نمايندگان اصلاح طلب و شور آفرينی های گاه و بی گاه شيخ شجاع بود .
در دوره چهار ساله رياست بر مجلس ششم ، کروبی بارها وبارها به صورت صريح و گاه به صورت تلويحی ، نظر خويش در مورد « نظام حکومتی مطلوب » را بيان کرد . او ضمن آنکه علاقه خويش به نظام جمهوری اسلامی را مخفی نمی کرد در عين حال ، برای اعتبار و « مشروعيت » آن ، هيچ معياری جز « مقبوليت » و پذيرش آن از سوی مردم را به رسميت نمی شناخت . او برای خلع سلاح برخی فريب کاران متدين نما ، سخنانی از آيت اله خمينی ر ادر تريبون مجلس بازگو می کرد که نشان می داد که « حد اقل » در کلام بنيانگذار جمهوری اسلامی ، راهی برای اثبات مشروعيت نظام جز « پذيرش و مقبوليت مردمی » وجود نداشته است . در دوره چهار ساله ای که تريبون باز مجلس در اختيار شيخ بود او بارها سه عبارت بيان شده توسط آيت اله خمينی از زمان ورود به ايران تا زمان فوت او را در کنار هم قرار داد و آنها را به همراه هم از تريبون مجلس قرائت کرد . نخستين مستند شيخ ، سخن آيت اله خمينی در بهشت زهرا بود که «‌ چون ملت مرا قبول دارد من دولت تعيين می کنم ». دومين سخن شفاف بنيانگذار جمهوری اسلامی که در کنار دو سخن ديگر مورد استناد شيخ قرار می گرفت بخشی از متن حکم نخست وزيری مرحوم مهندس بازرگان بود که « بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثريت قاطع قريب به اتفاق ملت ايران که طی اجتماعات عظيم و تظاهرات وسيع و متعدد در سراسر ايران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است … جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص ، مأمور تشکيل دولت موقت می نمايم »و سومين نشانه ای که کروبی را نسبت به نقش انحصاری «مقبوليت مردمی» در« مشروعيت حکومت» ، مطمئن می ساخت نامه ای بود که آيت اله خمينی پنج هفته قبل ازفوت ـ روز نهم ارديبهشت ۶۸ ـ خطاب به اقای علی مشکينی نوشت ودر بخشی از آن آمده بود :« اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای حکومتشان تعيين کنند وقتی آنها هم فردی را تعيين کردند تا رهبری را به عهده بگيرد قهراً او مورد قبول مردم است . در اين صورت ، او ‪" ولـــیّ " منتخب مردم می شود و حکمش نافذ است . »کـــــروبی اصرار زيادی داشت اين سه عبــارت را به همراه هم قرائت نمايد تا ثابت کند « نخستين رهبر جمهوری اسلامی ، در هيچ دوره ای از دوران دهساله رهبری خود ،به دنبال اثبات مشروعيت خود از طرق موهوم نبوده و مشروعيت حکومت خويش را وابسته به ‪"پذيرش مردم ‪" می دانسته است » .آقای کروبی يک بار که نطق پيش از دستور خود درمجلس را به مبانی مشروعيت نظام جمهوری اسلامی اختصاص داده بود ، بخشی از سخنرانی بهمن ماه ۱۳۶۳ آقای خامنه ای در سومين کنفرانس انديشه اسلامی را بازگو کرد که در آن آمده بود :« حاکم اسلامی بايد آگاه باشد و دين شناس . آن کسی که اين معيارها را دارد و از تقوی ، صيانت نفس ، دين داری کامل و آگاهی لازم بر خوردار است آنگاه نوبت می رسد به قبول ما . اگر همين ادم را با همين معيارها ، مردم قبول نکردند باز مشروعيت ندارد . چيزی به نام حکومت زور در اسلام نداريم ».
البته بحث من بر سر اين نيست که اين مبانی و ديدگاهها ، در زمان رهبری آيت اله خمينی تا چه حد اجرا شده است . قطعاً علاقه آقای کروبی به آيت اله خمينی هم باعث نشده و نمی شود که نابسامانی ها و انحراف از مبانی مردمسالاری در دهه اول انقلاب را ناديده بگيرد . آنچه من در اين مقاله به دنبال اثبات آن هستم تبيين اين موضوع است که هرگاه کروبی از « نظام جمهوری اسلامی » سخن گفته ، مقصود او ، حکومتی بوده که ايت اله خمينی ، وعده تشکيل آن را به مردم داده بود نه سيستم فعلی حاکم بر ايران که اولاًبه گفته کروبی «‌نه جمهوری است و نه اسلامی ». ثانياً از ضعيف ترين جمهوری های موجود درجهان امروز هم بسيار عقب تر است .
قاعدتاً کروبی  هنوز هم  معتقد است «‌ جمهوری اسلامی  واقعی » همان چيزی است که آيت اله خمينی در سال های ۵۷ و ۵۸ به مردم وعده داد ولذا همچنان استقرار جمهوری اسلامی با آن قرائت را برای کشور  ، مفيد می داند   اما اولاً يقين دارم او تحميل هيچ سيستم حکومتی به مردم را ، مشروع ، خدا پسندانه و عاقلانه نمی داند حتی اگر اين حکومت جمهوری اسلامی باشد که در سال ۵۷ به مردم وعده داده شد و اکنون هيچ اثری از آن باقی نمانده است . ادعای من در اين خصوص مستند به سخن کروبی در روز بيست و هفتم مرداد ۸۹ در تالار مسنجر دکتر مهدی خزعلی است که اظهار داشت « اينکه چه حکومتی باشد يا نباشد آن ، به مردم مربوط است و ميتوانند هرگونه حکومتی را که برای خود مناسب ميدانند تعيين کنند. ساير حکومت ها را نفی نميکنم مردم هرچه را بخواهند خواهم پذيرفت».ثانياً در ديدگاه کروبی ، نخستين وظيفه حکومت ، تأمين نياز های ضروری مردم است نه رهنمون شدن آنها به بهشت و نجات ايشان از جهنم . به باور کروبی ، دينی ترين حکومت هم اگر در انجام اين وظيفه ، ناتوان باشد صلاحيت ادامه موجوديت ندارد . ثالثاً جمهوری اسلامی مورد نظر کروبی ، آن نظامی است که در سخنرانی های آيت اله خمينی به مردم وعده داده شده بود وقرار بود در آن « کمونيست ها هم برای اظهار نظر آزاد باشند ،احدی حق نداشته باشد نماينده مجلس يا رئيس جمهور به مردم تحميل کند ، مــــــردم حتی اگر در انتخابشان اشتبـــــاه کردند کسی نمی تواند انتخاب آنها را‪"وتو ‪" کند، مشروعيت رهبر تنها منبعث از مقبولبت او در ميان مردم است و…».(امروزه عده ای معتقدند اين حکومت در زمان ايت اله خمينی هم به معنای واقعی يا به صورت کامل وجود نداشت و عده ای ديگر بر اين باورند که رفتار برخی کارگزاران ، موجب انحراف از اين وعده ها و تعاريف بود ). به باور کروبی ، تنها نشانه مقبوليت رهبر در ميان مردم ، همان است که آيت اله خمينی روز نهم ارديبهشت ۶۸ خطاب به مرحوم مشکينی نوشت :« اگر مردم به خبرگان رأی دادند …» پس بنا بر نظر صريح ايت اله خمينی که کروبی هم به آن باور دارد کسی که انتخاب يا ادامه رهبری او ، مؤيد به خبرگان تحميلی و غير منتخب و ناشی از نظارت استصوابی باشد « ولی منتخب مردم » نيست و قهراً حکمش هم نافذ نخواهد بود .
به صورت مشخص تر بگويم : بر اساس آنچه از سخنان و موضع گيری های کروبی فهميده ام او معتقد است حکومت فعلی ، نه جمهوری است و نه اسلامی . او نظارت استصوابی را نه شرعی می داند ، نه عقلی و نه متناسب با وعده های آيت اله خمينی به مردم . در نتيجه ، هر انتخاب منبعث از آن را نيز به خصوص اگر با استقبال اکثريت مردم مواجه نشود تأمين کننده « مشروعيت ناشی از مقبولبت مردمی » نمی داند.
 نمی توانم علاقه ويژه مهدی کروبی به ايت اله خمينی را انکار کنم . اما باور او به جمهوری اسلامی در سالهای گذشته ، بيش از آنکه متأثر از باور بنيانگذار آن نظام باشد ناشی از آن بود که شيخ ، جمهوری اسلامی را خواسته مردم و متعلق به آنها می دانست . اعتراضات مستمر او به « انحصار طلبی » ها هم به اين خاطر بود که از نظر کروبی ، آن کارها ، تضييع حق صاحبان واقعی گشور و نظام ، تلقی می شد . پس اگر امروز دلايل کافی وجود داشته باشد که اکثريتی از مردم به دنبال نوع ديگری از حکومت هستند کروبی تحميل جمهوری اسلامی به آنها را غير مشروع می داند . به باور من ، تلاش ياران رهبر و تريبون های متعدد وپُر خرج نظام بر اينکه « جمهوری اسلامی » واقعی را معادل « شيوه فعلی حکومت » تعريف کنند شرايطی را بر فضای سياسی کشور تحميل نموده که بسياری از مردم ، نظام حاکم را نظام منتخب و متعلق به خودشان نمی دانند . زيرا از يک سو ، آنچه مردم در سال ۵۸ به آن رأی دادند نوعی از جمهوری بود که همه ارکان آن ، از جمله «اعضای مجلس خبرگان رهبری »انتخابی باشد نه آنکه گماشتگان رهبر در شورای نگهبان ، عده ای را دستچين و همان افراد را در معرض رأی مردم بگذارند ، سپس همان دستچين شده ها، همه ساله دور هم جمع شوند و بر صلاحيت انحصاری رهبر برای اداره « يک نفره » کشور ، صحه بگذارند . رهبر هم با خيالی آسوده از « بی خطر بودن خبرگان انتصابی » وبا روش های خاص خويش ، هر روز بر کميت و کيفيت تنگ نظری های خويش بيفزايد و همه نهادهای «انتخابی »را به «محفل های انتصابی کامل » تبديل نمايد . کروبی نگرانی خويش از اين رويه و نتايج آن را در پيام ششم دی ماه ۹۰ خود به نمايش گذاشت . او در آن پيام ، انتخابات نمايشی دوازدهم اسفند ماه ۹۰ را « تير آخر به پيکر نظام » دانست.
در چنين شرايطی يقين دارم کروبی ، حاکميت فعلی را منتخب و متعلق به مردم نمی داند و ارکان آن را مشروع نمی شمارد زيرا بر خلاف وعده ای که آيت اله خمينی به مردم داده بود هيچ يک از ارکان فعلی حکومت ، منتخب  واقعی مردم نيستند و لذا « حکم » آنها نافذ نيست .ازسوی ديگر ، در عملکرد و گفتار رهبر و گماشتگان حکومتی او ، هيچ نشانه ای از آمادگی برای تن دادن به خواسته های مردم ، مشاهده نمی شود . ضمن آنکه کروبی قطعاً هنوز سخن آيت اله خمينی را در خاطر دارد که « پدران ما چه حقی داشتند که برای ما نوع حکومت تعيين کنند ؟ »
اکنون کمترين ترديدی وجود ندارد که زورمداران حاکم بر کشور ، تعريف ويژه ، ضد جمهوری و غير اسلامی خود را بر نظام حکومتی ، تحميل نموده اند و هيچ راهی را برای بازگشت به « جمهوری وعده داده شده به مردم » باقی نگذاشته اند . در عين حال ، همچنان خود را بر حق می شمارند و تمام مخالفان و منتقدان از جمله کروبی و موسوی را « فتنه گر » ، « ميکروب » ، «عامل بيگانه »، «منحرف» و در بهترين حالت « ساکتين فتنه» می نامند . در چنين شرايطی برای اثبات آنکه کدام طرف ماجرا ، بر حق است تنها يک راه باقی مانده است :« بر گزاری رفراندوم برای تعيين نوع حکومت» . در يکی از آخرين گفتگوهای تلفنی خود با آقای کروبی که قبل از حبس خانگی او و  همسرش انجام شدبه من گفت که « نظام فعلی ، نه جمهوری است و نه اسلامی و آنچه او از آن حمايت می کند يک جمهوری اسلامی است که هم جمهوريت آن واقعی باشد و هم اسلام ابزار سوءاستفاده حاکمان نباشد . » با توجه به سخن مکرر شيخ  که نظام مستقر را جمهوری اسلامی نمی داند به او پيشنهاد کردم که اگر هنوز جمهوری اسلامی را نسخه شفا بخش برای کشور می داند   به جای سخن گفتن از « حفظ اصل نظام » از « تلاش برای تشکيل جمهوری اسلامی » سخن بگويد . بر همين اساس اگر انتخابات کاملاً آزادی برگزار شود  او به جمهوری اسلامی بر اساس مبانی وعده داده شده در سال ۵۷ رأی خواهد داد اگر چه همانطور که خود گفته است «« اينکه چه حکومتی باشد يا نباشد آن ، به مردم مربوط است و ميتوانند هرگونه حکومتی را که برای خود مناسب ميدانند تعيين کنند». در عين حال مطمئنم تجربيات ارزشمندی که کروبی از کرسی رياست مجلس تا درون زندان رهبری کسب کرده ، اکنون او را تشويق می کند تا در تدوين قانون اساسی برای نظام حکومتی مورد نظر خويش ، مکانيزم های کنترلی کافی ، در نظر بگيرد . او قطعاً به دنبال روش های نظارتی خواهد بود که مانع تبديل سران حکومت به سلاطين مادام العمر است . ( کروبی قبلااز اينکه ضمن گنجاندن عبارت ولايت مطلقه ، دوره دهساله تعيين شده برای رهبر در شورای بازنگری قانون اساسی ، توسط حاميان آقای خامنه ای «وتو» شد ابراز تأسف کرده بود) . او همچنين در انديشه گنجاندن اصولی در قانون اساسی جديد خواهد بود تا تحقق وعده های او در تبليغات انتخاباتی در سال ۸۸ برای احقاق اقشار مختلف ، قوميت ها ، اقليت های مذهبی و دينی را امکان پذير سازد .اشاره او در پيام ششم دی ماه نود به « بازگشت به ارزش های موجود در قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ و البته با اعمال تغييرات متناسب با زمان »نشانگر اين واقعيت بود که او اولاً قانون اساسی مصوب ۱۳۶۸ از جمله تفويض اختيارات مطلق به رهبر را موجد بسياری از مشکلات فعلی می داند . ثانياً قانون اساسی ۵۸ را نيز يدون اعمال تغييرات متناسب با زمان ، برای اداره مطلوب کشور در پايان قرن چهاردهم شمسی ، مکفی نمی شمارد. همچنين يقين دارم در نظام مورد نظر کروبی و قانون اساسی پيشنهادی او ، ابزار های لازم در اختيار مردم قرار خواهد گرفت که هر وقت مايل بودند بدون مواجهه با روش های خشن سرکوب، بتوانند حاکمان ويا حتی سيستم حکومتی را تغيير دهند . در قانون اساسی پيشنهادی کروبی ، هيچکس حاکميت مطلق و بدون نظارت نخواهد داشت و رئيس کشور ، از هر عنوانی که برخوردار باشد به معنای واقعی کلمه ، در برابر قانون ، از رانت و امتياز ويژه ای بر خوردار نخواهد بود .
 کروبی به هنگام نظر خواهی از مردم برای تعيين نوع حکومت ،  تلاش خواهد کرد از اعتماد بسياری از مردم به خود ، بهره برداری کرده و آنها را هم به دادن رأی به چنين نظامی ، تشويق کند . او در آن زمان مکانيزم های پيشنهادی خويش برای جلوگيری از تکرار « ديکتاتوری مطلقه » را نيز با مردم در ميان خواهد گذاشت تا تصميم گيری برای مردم ، راحت تر شود .اما اگر اکثريتی از مردم حاضر نشوند « نظام » پيشنهادی کروبی را بپذيرند شيخ ، همان سيستم حکومتی را مشروع خواهد دانست که اکثريت مردم ايران به آن رأی می دهند . نمی دانم شيخ ما ، در حال حاضر تا چه حد در جريان ديدگاههايی است که توسط اقشار گوناگون جامعه در خصوص نوع حکومت ايران ابراز می شود . به باور من ، مديريت فاسد و بی کفايت و رفتار خود خواهانه سران نظام و اصرار نابخردانه ايشان بر تداوم وضعيت فعلی ، شرايطی فراهم نموده که بسياری از ايرانيان حاضر نيستند بار ديگر تجربه جمهوری اسلامی را تکرار کنند . اگر حکومت گران ، ادعايی غير از اين دارند با برگزاری رفراندوم ، به همه حرف و حديث ها پايان دهند . سيستم فعلی  حکومتی  هرچه باشد  از نظر کروبی ‌« سيستم مقبول » نيست اما اگر در يک انتخابات کاملاً آزاد، اکثريت مردم  پذيرفتند که « يک نفر حق داشته باشد هر تصميمی بگيرد و هيچکس هم نتواند او را به دليل تصميمات هزينه ساز ، مورد سؤال قرار دهد » در آن صورت کروبی هم تن به حکومت فعلی خواهد داد اگر چه  از انتقاد برای اصلاح امور دست بر نخواهد داشت  .اما در مقابل ، چنانچه آنگونه که از اکثر قراين و شواهد پيداست قاطبه مردم ، چنين روش حکمرانی را نپذيرفتند کروبی هم در کنار مردم خواهد ايستاد تا به حکومت مورد نظر خويش برسند .

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته