-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۲, پنجشنبه

Posts from Khodnevis for 05/12/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



دعوای دولت و مجلس بر سر وزارتخانه‌ها
 


مجتبی چه جوابی به خامنه‌ای می‌دهد؟

 

هنگامی که در سال ۸۴ تنها چند روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری، مجتبی خامنه‌ای ستاد قالیباف را به مقصد ستاد احمدی‌نژاد ترک کرد، شرایط چندان پیچیده نبود. انتخابات را دولت اصلاحات برگزار می‌کرد و تیم رهبری می‌دانستند که خاتمی محافظه کار‌تر از آن است که خود را بدنام کند. چه یک بار عزم او را در انتخابات مجلس آزموده بودند. هاشمی نیز کسی نبود که جنجال به پا کند و همه می‌دانستند حفظ نظام برای او از ریاست جمهوری خود مهم‌تر است. پس تیم مجتبی دست به کار شدند و با جابه جایی یکی دو میلیونی آرا احمدی‌نژاد را به دور دوم بردند و سرانجام بر کرسی ریاست جمهوری نشاندند. از تنها کسی که صدا در آمد اما شیخ مهدی کروبی بود که نامه سرگشاده به رهبری نوشت. هرچند که تنها ماند و صدایش به جایی نرسید اما برای اولین بار نام از کسی برده بود که مهره پنهان سیاست ایران بود. مجتبی خامنه‌ای.

 

بی‌شک خوشحال‌ترین فرد اما آیت الله خامنه‌ای بود. پس از تحمل کردن هاشمی و سپس اصلاح طالبان حالا به جایی رسیده بود که ۱۶ سال انتظارش را می‌کشید. یک رئیس جمهور مطیع به دست آورده بود که اولین کسی بود پس از خود او که در مراسم تنفیذ دست رهبر را بوسیده بود. شیرینی وجود احمدی‌نژاد اما چنان دوست داشتنی بود که حاضر شد به قیمت فراگیر‌ترین جنبش اعتراضی، باز او را در سال ۸۸ برگزیند. اما این بار یک خصومت شخصی که ریشه در ۲۰ سال گذشته داشت هم او را بیشتر مجاب می‌کرد. میر حسین موسوی نخست وزیر قدرتمند سال‌های جنگ می‌توانست باز هم شیرینی اقتدار به دست آمده را تلخ کند. چه او حتی آن موقع هم نه نخست وزیر او که منتخب «حضرت امام» بود. انتخاب پیشرو در ظاهر بی‌خطر می‌رسید. وقتی موسوی در اسفند ۸۷ اعلام کاندیداتوری کرد تنها ۶ درصد آرا محبویت داشت و خطر چندانی نشان نمی‌داد. هر چند که شرایط جور دیگری رقم خورد و تیم مجتبی و حامیان رهبری ناچار شدند تقلبی وسیع انجام دهند تا بار دیگر رئیس جمهور محبوب خامنه‌ای بر کرسی ریاست بنشیند. او این بار اما وقتی حکم خود را از رهبر گرفت از بوسیدن دستش طفره رفت. نشانه‌ای که آن زمان دیده نشد.

 

احمدی‌نژاد تغییر کرده بود. وقتی که مسلم شد تیم اطلاعاتی مجتبی حاضرند تمام هزینه ریاست جمهوری او را به دوش رهبر بیاندازند تغییر کرد. اولین نشانه‌های تغییر را هم وقتی نشان داد که یار غارش مشایی را به معاون اولی رساند. برای اولین بار خامنه‌ای ناچار شد که واکنش نشان دهد. حکم حکومتی صادر کند و از احمدی‌نژاد بخواهد مشایی را کنار بگذارد. اما احمدی‌نژاد تغییر کرده بود و دیگر نمی‌خواست تدارکاتچی باشد. پس به راحتی حکم را ندیده گرفت تا جایی که خامنه‌ای به وسیله عواملش موضوع نامه را علنی کرد و احمدی‌نژاد ناچار شد که رحیمی را جایگزین مشایی کند. اما در عوض مشایی چندین پست کلیدی دیگر را تصاحب کرد که قدرتش در کابینه را از هر وزیری و هر معاونی بیشتر می‌کرد.

 

خامنه‌ای اما گویا هنوز خطر را حس نکرده بود. خطر بزرگ‌تر از جانب جنبشی بود که حکومت را از نفس انداخته بود. جنبشی که حتی قم را نیز بی‌نصیب نگذاشته بود. تا جایی که ناچار شد سفری عجیب و غریب با هزینه‌ای هنگفت و با سازماندهی بی‌نظیر برای بازسازی چهره ویران شده‌اش به قم کند. سفری که می‌گفتند یکی از اهدافش آماده سازی جانشینی مجتبی بر کرسی رهبری او است. اینکه از این سفر و مذاکرات پشت پرده چه نتیجه‌ای برای مجتبی گرفته شد خبری به بیرون درز نکرد اما هر اتفاقی افتاده بود تیم احمدی‌نژاد را بیشتر مصمم کرد که از رهبر فاصله بگیرند. اینجا بود که انتقادات شروع شد. طبق روال ابتدا از جانب کیهان که بدون اشاره رهبری آب هم نمی‌خورد و سپس روحانی محبوب خامنه‌ای و یکی از حامیان اصلی احمدی‌نژاد یعنی مصباح یزدی. مصباح که روزگاری از او به عنوان پدر معنوی احمدی‌نژاد یاد می‌شد نخستین انتقاد‌ها را به دولت کرد و به طرفداری تمام قد از رهبری در آمد.

 

اوضاع در ظاهر چندان بحرانی نبود. احمدی‌نژاد همواره کنار می‌نشست و می‌گذاشت ترکش‌ها به مشایی و رحیمی و دیگر اطرافیانش اصابت کند. اما دو اتفاق متوالی بازی را کاملا تغییر داد. یکی انتشار یک سی دی نا‌متعارف بود به نام «ظهور بسیار نزدیک است» که در تیراژی میلیونی و به رایگان توزیع شد. در این سی‌دی گرچه خامنه‌ای سید خراسانی نامیده می‌شد اما احمدی‌نژاد نیز شعیب ابی صالح بود. انتشار این سی‌دی ناگهان خشم فروخورده مراجع را شعله ور کرد. موج حملات دولت را درنوردید و به طور مستقیم مشایی و حامیانش در دولت به عنوان تهیه کنندگان و توزیع کنندگان آن معرفی شدند. هنوز شعله‌های این اتفاق فروکش نکرده بود که بحرانی بزرگ‌تر پیش آمد. خبرگزاری دولت خبر از استعفای مصلحی و موافقت احمدی‌نژاد با آن داد. اما چند ساعت بعد فارس که یک خبرگزاری وابسته به سپاه و رهبری است، خبر داد خامنه‌ای با این استعفا مخالفت کرده و خواستار ادامه کار مصلحی شده است. همین جریان که در ظاهر با مذاکرات پشت پرده قابل حل بود ناگهان به یک رویارویی تمام قد میان احمدی‌نژاد و خامنه‌ای بدل شد. احمدی‌نژاد به حالت قهر ده روز خانه نشین شد و حامیان خامنه‌ای نیز بسیاری از نزدیکان احمدی‌نژاد از جمله امیری فر جانشین احتمالی مصلحی را بازداشت کردند. هر چند که اتهام آن‌ها را تولید سی دی ظهور اعلام می‌کردند. لشکر کشی حامیان علی خامنه‌ای بر علیه احمدی‌نژاد آنچنان یکپارچه، قدرتمند و اصولی بود که بلافاصله احمدی‌نژاد و تیمش در موضع انفعالی قرار گرفتند.

 

نگاهی اجمالی به اخبار این چند روز نشان می‌دهد که این حملات تا چه اندازه حساب شده و همه جانبه بوده است. از آن جمله می‌توان اشاره کرد به فیل‌تر شدن یا تعطیلی بیش از ده وبسایت حامی دولت، ناپدید شدن تعدادی از کارمندان رسانه‌های حامی دولت از جمله حسین نوبختیان لیدر اصلی سایت‌های نزدیک به احمدی‌نژاد، دستگیری بیش از ۲۵ نفر از نزدیکان احمدی‌نژاد از جمله: عباس امیری فر رئیس جامعه وعاظ ولایی، عباس غفاری از مدعیان علوم غریبه، علی اصغر سیجانی کارگردان سی دی ظهور، همسر دکتر فاطمی، آزاده اردکانی رئیس موزه ملی ایران و....

 

در این بین سایتهای اصول گرا به طور مداوم اخباری مربوط به پرونده‌های مالی و اخلاقی نزدیکان دولت از جمله رحیم مشایی را منتشر کردند و می‌کنند. ضمن اینکه حامیان رهبر به طور مداوم احمدی‌نژاد را از انواع تریبون‌ها تهدید می‌کنند. از آن جمله می‌توان به سخنرانی‌ها و یا گفتگوهای افرادی مانند مجتبی ذوالنور جانشین نماینده رهبر در سپاه، سردار نقدی رئیس بسیج، علم الهدی امام جمعه مشهد، حسین فدایی نماینده مجلس، مرتضی نبوی از اصولگرایان مطرح، صفار هرندی وزیر سابق ارشاد، محمد علی جعفری فرمانده سپاه، مهدی طائب مسئول قرارگاه عمار، بادامچیان عضو با سابقه جمعیت موتلفه، جلال یحیی‌زاده نماینده مجلس و بسیاری دیگر اشاره کرد. ضمن اینکه آیت الله خامنه‌ای در سخنانی بی‌سابقه ضمن اینکه از دولت احمدی‌نژاد حمایت کرد، انحرافات در این دولت را تائید و گفت: «تا زمانی که زنده است اجازه نخواهد داد جمهوری اسلامی منحرف شود.» این اظهارات در روزنامه‌های داخلی به طور گسترده‌ای بازتاب داشت. آقا تهرانی از روحانیون نزدیک به احمدی‌نژاد نیز در سخنانی خبر از مهلتی داد که خامنه‌ای برای استعفا به احمدی‌نژاد داده بود.

 

احمدی‌نژاد سرانجام البته به دولت بازگشت هرچند که بار اول مصلحی غایب بود و بار دوم احمدی‌نژاد او را از جلسه اخراج کرد، اما سرانجام جلسه هیات دولت با حضور هر دو برگزار شد. احمدی‌نژاد همچنین پس از سه روز غیبت به مراسم عزاداری بیت رهبری پا گذاشت و البته بنا به تصاویر موجود مورد بی‌توجهی کامل خامنه‌ای قرار گرفت. تا جایی که ایرنا ناچار شد عکس احوالپرسی خامنه‌ای با هاشمی شاهرودی را بریده و به جای احوالپرسی رهبر با احمدی‌نژاد جا بزند. کاری که حتی صدای سایتهای داخلی را هم درآورد.

 

به نظر می‌رسد این جدال آخرین رویارویی خامنه‌ای و احمدی‌نژاد نباشد. احمدی‌نژاد، مشایی و تیم آن‌ها نشان داده‌اند که به این سادگی از کرسی قدرت پائین نخواهند آمد. به خصوص حالا که می‌دانند پس از وقایع انتخابات ۸۸ خامنه‌ای با انتخاب موضع اشتباه، کاری کرده است که بیشترین حجم اعتراضات مردمی به سمت او نشانه بروند و قدرت نفوذ و محبوبیت خود را به شدت کاهش دهد. تیم احمدی‌نژاد نشان داده‌اند که از روحانیت تنها استفاده ابزاری می‌کنند و پس از مدتی از شروع به کار دولت نهم ارتباط خود را با آن‌ها به شدت کاهش دادند. اینجاست که باید دید مجتبی خامنه‌ای که بیشترین نقش را در مجاب کردن خامنه‌ای در به قدرت رساندن احمدی‌نژاد داشته است، با ادامه بحران میان دو دسته مدعی اصولگرایی و ایستادگی رو به فزونی احمدی‌نژاد مقابل رهبری، چه جوابی به پدرش خواهد داد؟ و چگونه حمایت از احمدی‌نژاد را توجیه می‌کند؟


 


فصل اجاره نشین‌ها

خرداد ماه و آغاز فصل نقل و انتقالات و سرگردانی اجاره نشینها، اگر چه داستانی تکراری است ولی نرخ‌های افزایش اجاره بهای مسکن و راهکارهای خردمندانه مسئولین هر سال داستانی به از سال گذشته است!

با وجود آنکه کمتر از یک ماه پیش ابوالفضل صومعلو معاون وزیر مسکن و شهرسازی در مصاحبه خود با خبرگزاری فارس بازار اجاره مسکن را بازار آرامی توصیف کرده  و از هرگونه اظهار نظر بیشتر به بهانه پرهیز از تحریک این بازار اجتناب نموده بود ولی گزارشهای رسمی حاکی از آن است که نرخ رشد سالانه اجاره مسکن در تابستان سال ۱۳۸۹ نسبت به تابستان سال ۱۳۸۸ معادل ۱۲/۶ درصد خواهد بود. گویا بسته سیاستی دولت که جنبه پیشنهادی دارد نیز در تخفیف افزایش اجاره بها در بازار مسکن چندان کارآمد نبوده است و حتی در میان مخاطبان اصلی خود یعنی مستاجران نیز از استقبال قابل توجهی برخوردار نگشته است.

به گزارش ایسنا وزیر مسکن و شهرسازی يكي از علل تاثيرگذار در راستاي افزايش اجاره بها را كاهش سود تسهيلات بانكي دانسته و دلیل تمایل موجرین به دریافت اجاره و نایاب شدن رهن کامل را پایین بودن سود بانکی عنوان نموده است. نيكزاد با بيان اين كه برنامه‌ي سال ۸۹ و ۹۰، احداث دو ميليون و ۶۰۰ هزار واحد مسكوني است ابراز امیدواری کرده است که عمده این واحدها در اواخر خرداد و  تابستان که فصل جابه جایی است در اختیار مردم قرار گیرد.

تحولات بازار مسکن نیز همانند سایر بازارها تابعی از عرضه و تقاضای آن بازار است و کنترل افزایش اجاره بها تنها در شرایطی محقق می‌شود که  عرضه واحدهای مسکونی متناسب با تقاضای این واحدها باشد و در نتیجه  کنترل دستوری این بازار امکان پذیر نیست.

 

 

 


 


گفت و شنود کیهانی: اجرای بدون تنازل قانون اساسی و داستان خر برفت!

 

گفت: شنیدی یک عده‌ای از اصلاح طلبان سبز که چندیست به خارج آمده‌اند و خود را نزدیک به مهندس موسوی هم می‌دانند برای جنبش سبز چهارچوب فکری تعیین می‌کنند؟ 

 

گفتم : حالا چه چهارچوبی؟ چه تفکری ؟ 
گفت: گفته‌اند: «جنبش سبز از منظر کسانی که آن را نمایندگی می‌کنند و اکثریت افرادی که در آن شرکت داشتند یک جنبش اصلاح طلبانه است» و گفته است که ما به دنبال اجرای بدون تنازل قانون اساسی هستیم و «اگر که حکومت اجرای بدون تنازل قانون اساسی را بپذیرد، این پیروزی جنبش است.»

گفتم: خدا به خیر کند این صحبت ها که مال چند ماه پیشه چطور الان یادت افتاده؟
گفت: آخه اول فکر می‌کردم زمانی که این حرف ها زده شد بدنه اجتماعی جنبش سبز برای اینکه عده‌ای پیدا شدن دارن برای جنبش خط و مشی تعیین می‌کنند(آنهم اندیشه اصلاح طلبی) و می‌گن اگر کسی این اندیشه رو نداشته باشه از جنبش سبز نیست به شکلی که حتی موسوی هم اینطور رفتار نکرده بود به هر حال یک عکس العملی چیزی نشون می‌دن اما دیدم نه با اینکه متهم به نادانی شدن چون شنیدن  راه «پیروزی» جنبش سبز این است از کلمه پیروزی ذوق زده شدند و کورکورانه دارن این حرف ها را تکرار می‌کنند و به نوعی طوطی وار به تقلید از این مواضع، این  حرف‌ها رو در محافل و نشست‌های مختلف مطرح می‌کنن. چند نفر هم که انتقاد کردند از این مواضع بهشون انگ دو ملیتی زده شده و گفتند که شما سر در نمی‌یارید بشینید سر جاتون ولی خب اونها هشدار دادن با این وضع که داریم پیش می‌ریم این اصلاح طلبا ما رو به ناکجاآباد می برن.

 

گفتم: داستان خر برفت و خر برفت و خر برفت رو شنیدی؟ 
گفت: نه حالا چه ربطی به این موضوع داره؟
گفتم: این آقایون اصلاح طلب دوباره به دنبال رسیدن به کرسی های خودشون هستند از اون چیزی هم که ما داریم دارن هزینه می‌کنن و ما هم ذوق زده شدیم غاقل از همه جا مثل اون جریان خر به رفت با این ها هم صدا شدیم.

 

گفت: حالا این جریان خر برفت چی هست؟
گفتم:
 بشنويد اي دوستان اين داستان                        خود حقيقت نقد حال ماست آن

روزي بود و روزگاري در زمان‌هاي پيش يك صوفي سوار بر خرش به خانقاه رسيد و از راهي دراز آمده و خسته بود و تصميم گرفت كه شب را در آن جا بگذراند پس خرش را به اسطبل برد و سپرد به دست مردي كه مسئول نگهداري از مركبها بود و به او سفارش كرد كه مواظب خرش باشد. 

 

خود به درون خانقاه رفت و به صوفيان ديگر كه در رقص و سماع بودند پيوست او همانطور كه با صوفيان ديگر به پايكوبي مشغول بود مردي كه ضرب مي‌زد و آواز مي خواند آهنگ ضرب را عوض كرد و شعري تازه خواند كه مي گفت خر برفت و خر برفت و خر برفت. آن مرد تا اين شعر را بخواند صوفيان و از جمله آن مرد صوفي شور و حال ديگر يافتند و دسته جمعي خواندند خر برفت و خر برفت و خر برفت و تا صبح پايكوبي كردند و خر برفت را خواندند تا اينكه مراسم به پايان آمد.

 

 همه يك يك خداحافظي كردند و خانقاه را ترك گفتند به جز صوفي که خرش را به اسطبل سپرده بود او وسايلش را برداشت تا به اسطبل برود و بار خرش كند و راه بيفتد و برود.
 از مردي كه مواظب مركب‌ها بود سراغ خرش را گرفت اما او با تاسف گفت خر برفت و خر برفت و خر برفت. صوفي با تعجب پرسيد منظورت چيست؟ گفت ديشب جنگي درگرفت، جمعي از صوفيان پايكوبان به من حمله كردند و مرا كتك زدند و خر را گرفتند و بردند و فروختند و آنچه مي خوريد و مي‌نوشيد از پول همان خر بود و من به تنهايي نتوانستم جلوي آنها را بگيرم. صوفي با عصبانيت گفت تو دروغ مي‌گويي اگر آنها ترا كتك زدند چرا داد و فرياد نكردي و به من خبر ندادي؟ پيداست خود تو با آنان همدست بوده‌اي مرد گفت من بارها و بارها آمدم كه به تو خبر بدهم و خبر هم دادم كه اي مرد صوفيان مي‌خواهند خرت را ببرند ولي تو با ذوقت از ديگران مي‌خواندي خر برفت و خر برفت و خر برفت و من با خود گفتم لابد خودت اجازه داده‌اي كه خرت را ببرند و بفروشند. صوفي با ناراحتي سرش را به زير افكند و گفت آري وقتي صوفيان اين شعر را مي‌خواندند من بسيار خوشم آمد و اين بود كه من هم با آنها مي‌خواندم.

آري صوفي با تقليد كوركورانه از آن صوفيان كه قصد فريب او را داشتند گول خورد و خرش را از كف داد


 


کامبیز حسینی در جلسه کمیته جانبی روابط خارجی سنا در باره حقوق بشر-۱
 


کامبیز حسینی در کمیته جانبی روابط خارجی سنا: جنبش سبز، آتش زیر خاکستر است

در این جلسه که ساعت ۱۰ بامداد به وقت واشینگتن دی‌سی آغاز شد، مقام‌های معاونت حقعق بشر وزارت خارجه در پنل اول به سوال‌های سناتورهای کمیته پاسخ گفتند. یکی از موضوع‌های مطرح در این پنل، نقش گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در آینده ایران و میزان کارایی فشارهای بین‌المللی بر روی ایران برای کاهش نقض حقوق بشر بود.

در پنل دوم، ابتدا رودی بختیار، سخنگوی کمپین بین‌المللی حقوق بشر به تشریح وضعیت حقوق بشر در ایران پرداخت وبه اعدام‌های گسترده در طول سال‌های گذشته اشاره کرد.

اندرو آپاستولو، مسوول بخش ایران خانه آزادی با اشاره به نقش فعالان زندانی حقوق بشر در ایران، گفت که تجربه مصر و فعالان کشورهای خاورمیانه در ایران مورد توجه است و آمادگی فعالان این کشورها، جنبش‌های اخیر را به نتیجه رساند، و این مساله می‌تواند در مورد ایران نیز مصداق پیدا کند. این مسوول خانه آزادی در باره مبارزه در ایران گفت: «نباید مردم را به خطر انداخت، اما باید در زمان‌هایی مقاومت را از حالت آنلاین خارج کرد و به فضای واقعی اجتماعی کشاند.».

کامبیز حسینی، مجری و نویسنده برنامه پارازیت دیگر فرد حاضر در این پنل بود. حسینی گفت: «گرچه حضور فیزیکی جنبش سبز پر رنگ نیست، اما می‌توان حضور آنلاین مردم را به‌خوبی دید. جنبش سبز، آتش زیر خاکستر است».

کامبیز در پاسخ به این سوال که برای افزایش مخاطبان چه پیشنهادی دارد با تاکید بر اینکه باید قدرت رسانه را جدی گرفت، گفت: «اگر ما اندکی امکانات مالی بیشتری داشتیم، می‌توانستیم برنامه‌هایی جالب‌تری برای‌ مردم درست کنیم و این تنها مسیر ارتباطی ما با ایران است و می‌توانیم از این طریق مخاطبان بیشتری از طبقات مختلف جامعه جلب کنیم.

حسینی همچنین در باره جذابیت‌های برنامه پارازیت سخن گفت که خودش را آن طرف دوربین حس می‌کند که از میان پارازیت‌های دولت دارد برنامه را نگاه می‌کند و می‌خواهد اطلاعات بیشتری داشته باشد. حسینی در باره اهمیت جلب مخاطبان طبقات فرودست جامعه گفت: «ما مخاطبان زیادی داریم و می خواهیم به طبقات فرودستی که حامی احمدی‌نژاد بودند دست پیدا کنیم و باید قلب و فکر این طبقه که حقوق‌بگیر دولت است را بدست آوریم.»

حسینی با تذکر این نکته که وضعیت اقتصاد در ایران بسیار بد است، ادامه داد: «بسیاری از حامیان احمدی‌نژاد که از این طبقات می‌آیند، از نظر اخلاقی می‌دانند که کارشان خطا است، اما برای زنده ماندن و بقا به حقوق دولت احتیاج دارند. ما با بسیجی‌ها حرف می زنیم و پیام‌مان را به آنها می‌رسانیم.»

حسینی معتقد است که این گروه قابل جذب هستند.


 


حمایت گسترده دانشجویان سراسر ایران از اعتصاب سراسری دانشگاه‌ها در ۲۵ اردیبهشت

 

همزمان با صدور این بیانیه‌ها و حمایت گسترده دانشگاههای کشور جهت برگزاری اعتصاب سراسری و اعتراضِ در روز ٢۵ اردیبهشت، فعالان انجمن اسلامی دانشگاه تهران با صدور بیانیه‌ای خطاب به مشاورین رهبران جنبش سبز، حمایت رسمی آنان را از این حرکت دانشجویی خواستار شدند.

 

فعالان انجمن اسلامی دانشگاه تهران در این بیانیه با بیان این مساله که  «هر چه پیش می رود کار دشوار تر گردیده و به نظر می‌آید» نوشته‌اند: « در صورت عدم صدور بیانیه و حمایت رسمی از سوی شورای هماهنگی راه سبز امید و همچنین مشاورین جناب آقایان موسوی و کروبی به عنوان پر نفوذترین افراد در میان فعالان دانشجویی این موج خودجوش اعتراضی هدایتی عقیم شده یافته و به نتیجه مطلوب دست نمی یابد.»

 

صادرکنندگان این بیانیه با اشاره به اعتراضات صنفی در دو دانشگاه پلی‌تکنیک و سوره در هفته‌های گذشته که با استقبال دانشجویان مواجه شد، آورده‌اند: «حمایت از بهار اعتراضات دانشجویی در فضای کنونی و قبل از خردادماه می تواند بسیار موثر بوده و دانشگاههای کشور را از این رخوت و سستی یک ساله خارج نماید.»

 

گفتنی است صفحه فیس بوک بیست و پنجم اردیبهشت ماه نیز در اولین بیانیه رسمی خود در تاریخ ۲۱ اردیبهشت تاکید کرده و هشدار داده است که «در صورت عدم حمایت رسمی مشاورین سران دربند جنبش سبز به عنوان پر نفوذترین اشخاص در لایه های مختلف دانشجویی از این موج فزاینده اعتراضی، این حرکت به نتیجه مطلوب دست نخواهد یافت.» در این بیانیه هدف از اعتراضات دانشجویان«فشاری بر دولت برای پایان دادن به فضای دهشتناک امنیتی در دانشگاه ها و پویایی مجدد جنبش دانشجویی می باشد».

 

به گزارش صفحه فیس‌بوک ۲۵ اردیبهشت تا کنون، جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران، دانشجویان سبز دانشگاه امیر کبیر، جمعی از دانشجویان دانشگاه سوره، دانشجویان سبز دانشگاه گیلان، جمعي از دانشجويان دانشگاه علم و صنعت، دانشجویان سبز دانشگاه آزاد اسلامی ساری، دانشجویان معترض دانشگاه هنر، دانشجویان سبز دانشگاه بهشتی و جمعی از اعضای انجمن اسلامی بهشتی، جمعي از دانشجويان دانشگاه علامه، دانشجویان معترض علامه، جمعی از دانشجویان دانشگاه مازندران، دانشجویان سبز دانشگاه تبریز، دانشجویان سبز دانشگاه علوم پزشکی تبریز، دانشجویان سبز دانشگاه آزاد تبریز، دانشجویان سبز دانشگاه صنعتی سهند، دانشجويان سبز دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات تهران، دانشجویان سبز دانشگاه آزاد اسلامی رباط کریم،  دانشجویان سبز دانشگاه آزاد کرج، دانشجویان سبز دانشگاه بوعلی همدان، دانشجویان سبز دانشگاه آزاد لاهیجان، جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد تهران جنوب، جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد خمینی شهر اصفهان، دانشجویان سبز دانشگاه آزاد قائم شهر، جمعی از دانشجویات تربیت معلم کرج، دانشجویان سبز دانشگاه پیام نور مازنداران، دانشجویان دانشگاه آزاد تهران شرق (واحد قیامدشت)، جمعی از فعالین دانشجویی و مدنی دانشگاه سمنان، دانشجویان دانشگاه آزاد واحد بیضاء فارس، انجمن اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی پیشوا-ورامین، دانشجویان آزادی خواه دانشگاه شیراز، دانشجويان سبز دانشگاه غیرانتفاعی شمال، دانشجویان سبز دانشگاه آزاد اسلامي مشهد،جمعی از دانشجويان دانشگاه آزاد خرم آباد، جمعی از دانشجویان معترض دانشگاه آزاد اسلامی اراک، جمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، جمعی از دانشجویان دانشگاههای قزوین، جمعی از دانشجویان دانشگاه بین المللی امام رضا(ع) مشهد در بیانیه‌هایی جداگانه از حضور خود در این اعتصاب خبر داده‌اند.

 


 


احمدی‌نژاد: لاریجانی فکر می‌کند عین قانون است

 به دنبال مصوبه جدید هیات دولت مبنی بر ادغام هشت وزارتخانه و تشکیل ۴ وزراتخانه جدید، روز گذشته و در صحن علنی مجلس، اخبار غیر رسمی حکایت از اجرایی شدن این ابلاغیه‌ها توسط دولت داشت. مساله‌ای که انتقادات شدید نمایندگان و واکنش رییس مجلس را به دنبال داشت. علی لاریجانی در پاسخ به تذکرات وارده از سوی نمایندگان ابلاغ ادغام به وزراتخانه‌ها از سوی دولت را تخلفی دانست که باید جلوی آن گرفته شود: «نبايد اين ابلاغ صورت گيرد و اگر اين كار انجام شود تبعات اجتماعي زيادي به همراه دارد.»

محمود احمدی‌نژاد در واکنش به این انتقادات، ماده ۵۳ برنامه پنجم «پيشرفت و عدالت» مبني بر تكليف دولت به كاهش تعداد وزراتخانه‌ها ماده‌ای در جهت «رعايت قانون اساسي» خواند و طرح «برخي تقاضاهاي غيرقانوني از دولت» را نادرست دانست.

به گزارش ایسنا احمدی‌نژاد پيش از ظهر امروز چهارشنبه در جلسه هيات دولت با اعلام این مساله كه دولت نهم و دهم «قانونمندترين دولت‌هاي تاريخ كشور»، به شکل تلویحی، رییس مجلس ایران را به تلاش برای متهم کردن دولت به اقدام خلاف قانون متهم کرد.

احمدی‌نژاد در این جلسه وظیفه دولت در قبال مجلس در خصوص ادغام وزارتخانه‌ها را طبق ماده ۵۳ قانون برنامه پنجم، ارایه شرح وظایف وزرتخانه‌های جدید دانست:« دولت در حال حاضر مشغول اين كار است و متهم كردن دولت در اين شرايط كار درستي نيست.»

وی در خصوص اظهارات لاریجانی که گفته بود «مسوولين برخي از وزارتخانه‌ها كه هنوز راي اعتماد نگرفته‌اند حق دخل و تصرف در اموال و دستورات را ندارند و بايد راي اعتماد بگيرند»،  پاسخ داد: «مگر مي‌شود ۸ وزارتخانه را براي ادغام معطل كرد و سپس چند ماه ديگر نيز اين پروسه در مجلس ادامه پيدا كند اين بدان معناست كه يك سال هيچ كاري از سوي اين وزارتخانه ها در كشور انجام نشود.»

احمدی‌نژاد با بیاین این مساله که فضاسازی‌های صورت گرفته علیه دولت «صحیح» نیست افزود: «در كشور مرجع رسيدگي به تخلفات قانوني وجود دارد و نمي‌شود رييس مجلس بخواهد شخصا به تخلفات رسيدگي كند اين وظيفه برعهده ديوان عدالت اداري كشور است و اگر اختلافي نيز بين قوا بروز كرد رهبر معظم انقلاب اين مساله را حل می‌كنند.»

احمدی‌نژاد همچنین در پاسخ به انتقادات سایر نمایندگان از عملکرد دولت در خصوص ادغام وزارتخانه‌ها تاکید کرد که «چند نماينده نمي توانند به نمايندگي از ساير اعضاي محترم مجلس سخن بگويند.»

گفتنی است به دنبال اجرایی شدن برنامه پنج ساله پنجم توسعه از سال جاری در ایران – که براساس ماده ۵۳ آن تعداد وزارتخانه‌ها باید از ۲۱ وزارتخانه به ۱۷ وزارتخانه کاهش پیدا کند- در اواخر فروردین ماه امسال، هیات دولت ادغام وزارتخانه های «راه و ترابری با مسکن و شهرسازی» و «وزارتخانه های بازرگانی با صنایع» را اعلام کرد.

این در حالی بود که به دنبال استیضاح حمید بهبهانی وزیر وقت راه و ترابری در دوازدهم بهمن و برکناری وی از این سمت، علی نیکزاد، وزیر مسکن و شهرسازی با حفظ سمت، به سرپرستی این وزارتخانه منصوب شده بود.

 پس از آن و در ۱۴ اردیبهشت،هیات دولت، ادغام «وزارت رفاه با کار» و «وزارت نفت با نیرو» را نیز به تصویب رساند.




 


همه علیه مشایی، مشایی علیه همه

 

این در حالی است که صبح امروز، روزنامه‌های مختلف خبر از طرح شکایت نمایندگان از بقائی و رحیم مشائی معاون اجرائی و مشاور اصلی رییس دولت نیز داده‌اند.

 

 بررسی پرونده شركت سرمايه‌گذاري ميراث فرهنگي و گردشگري ايران- سمگا

در روزهای گذشته، سایت الف، با انتشار پرونده شركت سرمايه‌گذاري ميراث فرهنگي و گردشگري ايران- سمگا، اقدام به افشای برخی از موارد فساد مالی اسفندیار رحیم مشایی و نزدیکانش کرد. الف در اولین بخش از افشاگری‌های خود ،اعلام کرد که این شرکت که در هفتم تيرماه ۱۳۸۸ با سرمايه ۲۰ ميليارد تومان به ثبت رسيده و تأسيس شده است با مدیر عامل مهدي جهانگيري، معاون سابق مشايي در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ، ظرف مدت كوتاهي توانسته ۶ شركت اقماري بزرگ تأسيس كند. الف نوشت: «يكي از شركت‌هاي مولود سمگا، بانك جديدالتأسيس «گردشگري» است كه در بدو تولد، سرمايه آن از ۲۰۰ ميليارد به ۶۰۰ ميليارد تومان افزايش پيدا كرده‌است.»

به گزارش الف، اسفنديار رحيم مشايي و حميد بقايي جزو اولين سهامداران شركت سمگا بوده اند: «مشايي و بقايي در اولين روز عرضه سهام شركت سمگا، سهامدار آن مي شوند، ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۸. همان روز ۵۰ درصد و طي ۴ روز بعد، ۱۰۰ درصد سهام عرضه شده شركت سمگا توسط بانك‌ها، موسسسات سرمايه گذاري و افراد مطلع، خريداري شد و پذيره نويسي سمگا قبل از موعد پيش بيني شده به پايان رسيد.»

سایت الف، از جمله رانت‌های ویژه تعلق گرفته به این شرکت را واگذاري يك ميليون و دويست و پنجاه و هشت هزار متر مربع از زمين‌هاي لويزان در شمال شرقي تهران بدون برگزاری مزایده وبا مصوبه هیات دولت و همچنین واگذاری ۳۱ هزار مترمربع زمین در اطراف فرودگاه امام خمینی که تنها هزینه کارشناسی آن‌ها ۳ میلیارد تومان بوده است اعلام کرد.

انتشار این گزارش در سایت الف همراه با واکنش شرکت خصوصی سمگا بود. این شرکت در بخشی از جوابیه‌ای که برای سایت الف ارسال کرد، با تکذیب اتهامات وارد شده نوشت: «اين شرکت هيچ گونه رابطه‌اي اعم از سهام‌داري، مالي، سياسي، حزبي، جناحي و امثال آن با هيچ فرد يا گروهي خصوصاً مقامات دولتي نامبرده در خبر سايت الف نداشته و خود را وامدار و بدهکار هيچ فرد و گروهي نمي‌داند.» سمگا در توضیح نوع ارتباط مشای و بقایی با گردانندگان این شرکت خاطر نشان کرده است: «در راستاي حمايت دولت از تاسيس شرکتهاي سهامي عام و مشارکت مردمي، در مراسم آغاز پذيره نويسي سهام شرکت سمگا آقايان مشايي و بقايي رياست و قائم مقام وقت سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري دعوت و در يک حرکت نمادين هر يک از آنها يک سهم پنج ميليون ريالي معادل پانصد هزار تومان (حداقل سهام براي هر فرد حقيقي) خريداري کردند که در همان روز اين دو سهم از طرف ايشان با هدف کمک به تعاوني مسکن سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري به اين تعاوني اهدا شد. اين موضوع طي خبري با عنوان "واگذاري سهام موسسه گردشگري به تعاوني مسکن سازمان ميراث فرهنگي" در تاريخ ۸۸.۲.۱۹ در خبرگزاري ميراث آريا (www.chtn.ir) درج گرديده است.»

 سمگا در پایان جوابیه خود تاکید کرده است: «شرکت گروه سرمايه گذاري ميراث فرهنگي و گردشگري ايران - سمگا از طريق مراجع ذيصلاح قضايي براي احقاق حقوق و اعاده حيثيت خويش و سهامداران گرامي خود در قبال اتهامات واهي و بي اساس وارده اقدام نموده است و موضوع را به طور جدي پيگيري مي نمايد.»

  به دنبال انتشار جوابیه شرکت سمگا، سایت الف در گزارش دوم خود «جزییات بیشتری از حمایت‌ها و رانت‌های سیاسی تعلق گرفته به این شرکت و نیز تخلفات حقوقی صورت گرفته در جریان پروژه لویزان که به لغو این قرار منتهی شده، حمایت موسسه دولتی تحت مدیریت آقای بقایی از سمگا و جزییات بیشتری از پروژه اختصاص زمین رایگان به شرکت خصوصی سمگا و نیز قرارداد شرکت سهامی فرودگاه ها با سمگا را» منتشر کرد.

الف در پایان گزارش خود «خلاصه جنبه های رانتخواری و مفسده انگیز» در شرکت سمگا را اینگونه نوشت: «مدیری بلندپایه (جهانگیری) از سازمان دولتی (میراث فرهنگی) جدا شده و شرکتی خصوصی (سمگا) را تاسیس کرده است. همکاران سابق وی (مدیران باقی مانده در میراث فرهنگی از جمله بقایی)، از اموال بیت المال (نقدینگی کانون جهانگردی و اتومبیل رانی)، بخشی از سهام شرکت همکار سابقشان می‌خرند و نقدینگی مورد نیاز این شرکت خصوصی را تامین و نهادهای مالی و بانکها را نیز تشویق به خرید سهام این شرکت کرده‌اند. همزمان تلاش می شود امتیازاتی نظیر واگذاری زمین بدون مزایده در اختیار این شرکت قرار گیرد. اگر اسم این فرایند، تعلق امتیازات ویژه نیست پس چیست؟!»

افشاگری‌های سایت الف علاوه بر واکنش شرکت سمگا، واکنش اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری را در خصوص واگذاري يك ميليون و دويست و پنجاه و هشت هزار متر مربع از زمين‌هاي لويزان در شمال شرقي تهران نیز به دنبال داشت.

 منابع طبیعی در جوابیه خود با تایید این مساله که شرکت سمگا در راستای مصوبه هیئت محترم وزیران و در قالب طرح نمونه گردشگری استان تهران متقاضی اجرای طرح مورد در خواست خویش در پارک جنگلی لویزان در سطح ۱۲۵ (یکصد وب یست و پنج) هکتار به واسطه نزدیکی به کلان‌شهر تهران بوده است، با رد ادعای سایت الف در تحقق این واگذاری نوشت:«به دلیل توافق اولیه مبتنی بر اجرای طرح گردشگری مورد نظر توسط شهرداری تهران،عملا درخواست شرکت سرمایه‌گذاری و توسعه گردشگری ایران (سمگا) مورد رسیدگی واقع نگردید.»

 

بررسی سوابق آرش کوشا، برادر زاده اسفندیار رحیم مشایی

پس از ان سایت الف در یک افشاگری جدید علیه رحیم مشایی، به بررسی سوابق آرش کوشا، برادر زاده اسفندیار رحیم مشایی پرداخت.  به گزارش این سایت «راه برای ارتقای» آرش کوشا که از سوابق وی در اسناد عمومی در دسترس تا قبل از دهه هشتاد خبری نیست، با راه یابی اسفندیار رحیم مشایی به شرکت‌های مختلف وابسته شهرداری و پس از آن انتصاب به ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران باز می‌شود. در این گزارش آمده است که ارش کوشا در سال ۸۲ و به همراه مشایی- که در آن زمان ریاست هیات مدیره شرکت فرهنگسرای بهمن، وابسته به شهرداری را بر عهده داشت- به سمت عضو هیات مدیره این شرکت منصوب می‌شود. وی پس از انتقال مشایی به میراث فرهنگی، جانشین وی در ریاست هیات میدره این شرکت می‌شود و و پس از آن «به استناد صورتجلسه مجمع عمومي عادي به طور فوق‌العاده مورخ ۸۴.۱۰.۲۴ آقاي آرش کوشا عضو هيئت مديره امداد خوردو سایپا شده است.اواخر ۸۵، عضویت آرش در هیات مدیره امداد خودرو، به مدت دوسال تمدید می‌شود. از سال ۸۵ تا سال ۸۸ فعالیت‌های او در میراث فرهنگی تشدید می‌شود. اخبار متعددی که در رسانه‌ها منتشر شده است، از گسترش چتر فعالیت‌های کوشا در میراث فرهنگی حکایت می‌کند. عضویت کوشا در هیات مدیره امداد خودرو در سال ۸۸ به مدت دو سال دیگر تمدید می‌شود. سال ۸۸ برای آرش، سال پرکاری است. آرش در این سال به شرکت ورزشی سایپا هم می‌رود و در آنجا ضمن انتصاب به عنوان عضو هیات مدیره، مدیر عامل می‌شود. آرش در این سال، رئيس هيئت‌مديره شرکت فرهنگی ورزشی سایپا شمال نیز می‌شود.»

این گزارش همچنین از انتصاب رضا رحیم مشایی نیز به عنوان مدیر اداری شركت سرمایه گذاری سایپا ، برادر آرش (کوروش) به عنوان کارشناس یا مدیر دفتر توسعه مدیریت سایپا و رضا سماعی، پسرخاله آرش مشایی است به ریاست بانک بین المللی توسعه ونزوئلا (فعال در ایران و ونزوئلا) رسیده است خبر داده است.

 

سایت متعلق به احمد توکلی در بخش دیگری از افشاگری خود به فرآیندی که از ان به «خود خردی سایپا» نام برده است، «بدون عکس العمل مقامات دولتی» اشاره می‌کند. فرآیندی که در زمان  مدیریت عاملی شخصی به نام «پوستین دوز»، از چهره های نزدیک به مشایی صورت گرفته است. شخصی که به نوشته این سایت به عنوان نامزد اصلی وزارت جدیدی که از ادغام وزارت بازرگانی و صنایع حاصل می شود، مطرح شده است.


ماجرای پانته آ، و واکنش حامیان مشایی

از سوی دیگر، افشاگری سایت شفاف در مورد سواستفاده فردی با عنوان «پ» از رابطه با رحیم‌مشایی و مشکوک دانستن این رابطه، واکنش برخی از سایت‌ها حامی مشایی را به دنبال داشته است. پس از انکه سایت شفاف اعلام کرد، شرکت «ف» که یکی از مدیران آن خانم «پ» هست با سرمایه‌ای بالغ بر یک میلیون چند روز پس از تاسیس و بدون انجام تشریفات قانونی برای احداث ساختمان اجلاس سران غیر متعهدها قراردادی به ارزش ۴۰۰ میلیارد تومان با منطقه آزاد کیش منعقد کرده است، سایت «تماشا نیوز» نوشت: «به دنبال انتشار مطالبی در یکی از سایت‌های تحت حمایت محمدباقر قالیباف، مبنی بر ارتباط آقای عباس غفاری و مهندس مشایی با خانم پانته آ فیوضی یوسفی، یک منبع آگاه به تماشا گفت: گردانندگان سایت تحت حمایت قالیباف به دلیل انتشار اتهامات و ادعاهایی علیه مهندس مشایی تحت پیگیرد قرار می گیرند.» این منبع اگاه به تماشا گفته است: «خانم فیوضی یوسفی، از طراحان خوش ذوق معماری هستند که تمام هم و غم خود را صرف خدمت به کشور و ایران کرده‌اند.»


وی خانم فیوضی را از مدیران شرکت بین‌المللی معماری فیوضی و از بنیان‌گذاران شرکت فیاک معرفی کرده است.


همچنین  سایت محرمانه‌ آن‌لاین، در واکنشی مشابه به افشاگری علیه قالیباف پرداخته است. این سایت نوشته است که اطرافیان قالیباف در حال حاضر ۴۲ مجله، ۷۰ سایت و دو روزنامه را با بودجه شهرداری تهران اداره می‌کنند و تنها بودجه سایت «زن فردا»۸۰۰ میلیون تومان است.





 


 


از احرام بستن «سوپر استار»های وطنی تا خیانت و خیانت به ایران و ایرانی‌!

نه هیچ معنویتی می‌‌شد احساس کرد از آن زائر عینک آفتابی بر پیشانی گذاشته و آن یکی‌ که در لباس عربی‌ خوش دوخت و صندل شیک با فخر نشسته بود و بانو‌اn دیگر که  پوشیده در چادر عربی‌ خود چون طاووس می‌‌خرامید و زیباایش را به رخ این و آن می‌‌کشید (و البته خداوند و بندگان خدا زیبایی را دوست دارند ولی‌ این ربطی‌ به تزویر و خود نمایی ندارد)! چونان که به سفری تفریحی رفته اند و انگار نه انگار که آن آخوند درباری که نان و نمکش را خوردند، نمایندهٔ سلطان فقیه است!

در این بین سه تن از آنان مورد توجه من اند: محمد رضا شریف نیا (مجاهد سابق و... امروز)، حسام نوّاب صفوی و محمد رضا گلزار. دو تن نخست بازیگر لباس شخصی‌ معروف و عضو گروه فشار سابق-مسعود ده‌نمکی- هستند و سومی‌ هم قصد حضور در سریال مبتذل «قهوه تلخ» را دارد.

سابقهٔ حضور هنرمندان محبوب در سریال‌های ضدّ ایرانی‌ جدید نیست و وقتی‌ رضا کیانیان، فریبرز عرب نیا، رضا رویگری و داوود رشیدی در سریال کاملا ضدّ ایرانی‌ (مختار نامه) بازی می‌‌کنند (۱) باید هم هنرپیشگانی چون اکبر عبدی، امین حیایی، بهنوش بختیاری و علی‌ دهکردی سابقهٔ یک عمر هنری خود را به باد دهند و به فرمان کسی‌ درآیند که سال‌هایی نه چندان دور باتوم بر سر فرزندان این خاک می‌‌زد.

از هنرپیشگان ... چون محمد رضا شریفی‌نیا و احمد نجفی و جهانگیر الماسی انتظاری نیست که سال‌هاست به پابوسی ارباب قدرت رفته‌اند و مردمان اشان را هیچ انگاشته‌اند؛ ولی‌ چرا کسی‌ چون نواب صفوی باید تن به خفّت بازی در فیلمی سخیف و بی‌ مایه و «خیانتکار به آرمان‌های ملت و جنبش آزادی خواهی ایران» بدهد؟

 محمد رضایی گلزار! چرا قهوه تلخ؟ در ضدّ فرهنگ بودن این سریال شکی مانده است؟ به مهران مدیری گله‌ای نیست که چون خواست طنزی از لوس آنجلس نشینان بسازد، به چنان ابتذال و لودگی افتاد که در ادامه‌اش به شخصیت مادر ایرانی‌ توهینی کرد که تن اخلاقیون منصف را لرزاند و سخنی با ایشان ندارم!

 

با دیدن سریال قهوه‌‌ تلخ (جدا از تمامی‌  انتقادات به بی‌ محتوایی برنامه) انواع و اقسام دشنام‌ها را می‌شنوید که کارکترهای این برنامه نصیب همدیگر می کنند به این نیت که بیننده را به خنده آورند! واژگانی چون بی‌ شعور، خفه شو، مرده شور برده، احمق، کثافت و مانند اینها به دفعات در این برنامه شنیده می‌شوند. جدا از این مهران مدیری با باب کردن واژهٔ اهریمنی «پدر سوخته» (۲)  ظلم بسیاری  به فرهنگ ایرانی کرد.  با این وجود از ایشان (که قصد پیوستن دارند) و سایر هنرپیشگنی که در این سریال بازی می‌‌کنند باید پرسید که به چه قیمت در چنین آثاری شریک شدند؟

 

این حق را به تمام این هنرمندان می‌‌شود داد که برای گذران زندگی‌ و تامین معاش  خود در هر محصول  هنری بی‌ ارزشی حاضر شوند ولیآیا بازی در فیلم و سریال‌های ضدّ ایرانی‌ و غیر مردمی جای توجیه دارد؟ امیدوارم که سفر حج به این عزیزان خوش گذشته باشد و نفسی تازه کرده باشند که البته فرقی‌ هم نمی‌‌کند که چه می‌‌کنند! که هر چه کنند باز هم ایرانیان به تماشایشان می‌‌روند و سوت و کف می‌زنند و تحریم بی‌‌تحریم!

-----------------------------

(۱)- بخش هایی از این سریال را دیده ام؛ از قسمت نخست بگیرید که مختارِ تا دیروز بادیه نشین به میان ایرانیان (بخوانید عجم‌ها، غلامان و بردگان) می‌‌آید و ریزه کاری‌های کشت و داشت می‌‌آموزد و به توصیه‌اش، ایرانیان از خوردن گوشت گراز پرهیز می‌کنند که حرام گوشت است و سبب نا خوشی می‌‌شود! در قسمتی‌ کیان -پهلوان ایرانی‌-  که در رکاب مختار است، از سر تملق او را چون رستمی ‌خواند که از هیبتش زبان به تحسین در می‌‌آید، در حالی‌ که در مراسم خواستگاری خواهر مختار، به گناه عجم و برده بودن زشت‌ترین توهین‌هایش می‌شود و پهلوان دم بر نمی‌‌آورد. در جایی‌ دیگر به پهلوان ایرانی‌ میگویند توی عجم به من دستور می‌دهی؟‌! و پهلوان شرمسار سر به زیر می‌‌اندازد. حسّ من به عنوان یک ایرانی‌ خجالت است از دیدن این سریال؛ یک دروغ تاریخی، که  دو قرن مبارزات سلحشوران ایرانی‌ بر ضدّ اعراب مهاجم را نادید می‌گیرد و شرمسار از این که ایرانیان شکست خورده از لشکر اعراب را به دروغ «مطیع» و «در فرمان» مقهوران خود نشان می‌دهد. 

 

(۲)- ایرانیان از دو رفتار ناپسند مبرا بودند: دروغ و دشنام گویی. تا دوره‌ا‌ی‌ حتی واژگان زشتی در زبان ایرانیان وجود نداشت و دروغ به اندازه‌ای مذموم بود که کوروش بزرگ زمانی‌ که در خطر به قتل رسیدن توسط آستیاژ- پادشاه ماد- بود حتی به توصیه فرمانده خود -هارپاگوس- حاضر به دروغ گویی برای نجات جان خود نشد. دردوره‌ا‌ی‌‌ که متجاوزین به  خاک ایران دربند هیچ قانون و شرافتی نبودند، ایرانیان پاک نهاد حتی به پیکر دشمن شکست خورده خود بی‌‌احترامی نمی‌کردند تا جایی‌ که به اقرار خود تاریخ نویسان یونانی، اجساد دلاوران اسپارتی کشته شده در درهٔ ترومپیل به دستور خشایار شاه با احترام به لشگر یونانیان تحویل داده شد، و یا جریان تحویل دادن پیکر فرعونِ شکست خوردهٔ مصر به دستور کمبوجیه، که تحسین مورخان را در پی‌ داشته است. در مقابل, دشمنان ایران به اندازه‌ای دیو خوی بودند که اجساد ایرانیان را از زیر خاک به بیرون می‌کشیدند و با اهانت آتش می‌‌زدند و از همان زمان ها دو اصطلاح زشت «پدر سوخته» و «پدر در آوردن» به غلط وارد محاورهٔ ما ایرانیان شد!


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته