-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۰, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 05/10/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شفاف سازی موضع همسر رئیس جمهور
 


نوری علا: نظام آینده ایران باید سکولار مبتنی بر حقوق بشر باشد

کنفرانس سکولارهای سبز در روزهای ۷ و ۸ ماه می امسال در شمال تورنتو برگزار شد. در این کنفرانس، کارشناسان، نویسندگان و فعالان سیاسی از  کشورهای مختلف در  پنل‌ها حاضر بودند و همچنین تعدادی از کسانی که نتوانستند خود را به تورنتو برسانند، از جمله رضا پهلوی، حسن داعی و  حسن شریعتمداری پیام‌های ویدئویی خود را به همایش فرستاده بودند.

یکی از بانیان این گردهمایی، دکتر اسماعیل نوری‌علا بود که هر هفته «جمعه گردی‌ها» او را در خودنویس می‌خوانید. نوری‌علا مبلغ نوعی از سکولاریسم است که مبنای‌اش رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر است و آن‌را «سکولاریسم نو» می‌نامد. 

اما سوال بزرگ برای جامعه ایرانی که در ۳۲ سال گذشته، سکولاریسم را معادل دین ستیزی شناخته، این است که تعریف سکولاریسم واققعا چیست، و آیا سکولاریسم مبتنی بر حقوق بشر می‌تواند  ایران را در مسیر سعادت بنشاند؟

در همین رابطه با اسماعیل نوری علا گفتگو کردم.

نوری‌علا در پاسخ به اینکه چه نوع حکومتی را جانشین  تفکر اصلاح‌طلبی می داند یا آنرا کنار تفکرهای دیگر می‌نشاند گفت: «من  سکولاریسم را کل آینده ایران می‌بینم. چرا باید تنها جانشین اصلاح‌طلبی ببینیم، شاید به این معنی که یک جریان تاریخی  به پایان خود رسیده. ما فکر می‌کنیم که تجربه ۳۲ ساله از این حکایت می‌کند که ملت ایران از تحمل  هر نوع حکومت ایدئولوژیک از جمله حکومت مذهبی به حد اشباع رسیده.  ما جانشین چنین حکومتی را حکومت «سکولار نو» می‌دانیم که هم غیر مذهبی است و هم غیر ایدئولوژیک.»

از نوری‌علا می‌پرسم که مگر حکومت سکولار نمی‌تواند تبدیل به دیکتاتوری شود؟ او در پاسخ می‌گوید:
«تجربه قرن بیستم نشان داد که بدترین دیکتاتوری‌ها ازدل سکولاریسم بیرون می‌آید. از استالین و هیتلر بگیرید تا به سدام حسین، مدعی سکولار بودن بوده‌اند. ما اگر هر نوع حکومتی را متعهد  وملتزم نکنید به اعلامیه جهانی حقوق بشر منجر به دیکتاتوری می‌شود. فقط آن قانون اساسی‌ای می‌تواند برای مملکت این امکان را بوجد بیاورد که رشد درست داشته باشد که متعهد باشد به اعلامیه حقوق بشر. چنین تعهدی خود به خود تنها از یک حکومت سکولار بر می‌آید. من خودم ترکیب سکولار نو را اختراع کردم تا تفکیک کند میان  سکولاریسم بدون حقوق بشر و سکولاریسم با حقوق بشر.»

سوال بعدی من در باره نگاه بسیاری از ایرانیان به سکولاریسم است که تحت تاثیر آموزه‌های دولت جمهوری اسلامی، سکولاریسم را معادل دشمنی با دین می‌دانند؛ برای کسانی که با مفهوم سکولاریسم آشنا نیستند، چطور می‌شود آن‌را تعریف کرد و نسبتش با دین را نشان داد؟

ما وقتی بگوییم که حکومت سکولاریسم، یعنی حکومت غیر  مذهبی و غیر ایدئولوژیکی که ملتزم به  اعلامیه [جهانی] حقوق بشر هست،  معنایش ا ین است که تعرضی به دین و آیین و مذهب کسی نمی‌کند. و چتری را فراهم می‌کند که  به استناد اعلامیه حقوق بشر،  در زیر آن همه عقاید می‌توانند زندگی کنند، و به عنوان یک داور  حضور دارد و نمی‌گذارد به هم تعرض کند.

یکی از سوال‌های مطرح در برخی شبکه‌های اجتماعی، حضور یک اصلاح‌طلب (فاطمه حقیقت‌جو) در کنفرانس بود. برخی پرسیده‌اند چرا او حاضر شده کنار منتقدان اصلاح‌طلبی بنشیند. از طرفی گروهی هم پرسیده‌اند که چرا سکولارها یک اصلاح‌طلب را برای همفکری به جمع خود دعوت کرده‌اند. از نوری علا در این باره می‌پرسم، و آیا اینکه انتظار دارد اصلاح‌طلبان هم اگر کنفرانسی داشتند، سکولارها را به بحث دعوت کنند؟ نوری علا می‌گوید:‌ «هر آنکسی که معتقد است که  دوران حکومت اسلامی به پایان رسیده و دیگر قابل تعمیر نیست،  دیگر نمی‌تواند اصلاح‌طلب باشد. مگر اینکه بگوییم اصلاح‌طلب یک اسم بی معنی است که  بر برخی از اشخاص می‌گذارند. خانم حقیقت‌جو [که در همایش سکولارهای سبز حاضر بود نیز] گفته  است به صراحت در همه جا از جمله همایش ما گفته است که معتقد نیست که حکومت اسلامی باید باقی بماند. اما در عین حال ما اعتقادمان بر این است که ما نمی‌توانیم تا مدت‌های درازی  با اصلاح‌طلب‌ها اختلاف داشته باشیم، و  وقتی این اختلاف پیش خواهد آمد که اصلاح‌طلب‌ها متوجه شوند کل حکومت اسلامی فرو می‌پاشد و مقابل سکولارها جبهه بگیرند. ما حرف‌مان را داریم می‌زنیم،  اگر آنها می‌خواهند ما را دعوت کنند و تریبون در اختیارمان بگذارند، ما  شرکت می‌کنیم.»


 


ویدئوی هفته: شفاف سازی موضع همسر رئیس جمهور


 


ارگان خبری اطلاعات سپاه: چالش مستمر، استراتژی احمدی‌نژاد در مقابل رهبر

«جریان انحرافی اصول‌گرایان این روزها طرح چالش مستمر را در دستور کار خود قرار داده است؛ طرحی که بر اساس آن می‌کوشد تا با ایجاد چالش‌های گوناگون برای نظام از فضای گل‌آلود ایجاد شده به نفع خود بهره‌برداری کند و اهداف قدرت طلبانه خود را در آستانه انتخابات مجلس نهم و متعاقب آن ریاست جمهوری یازدهم محقق کند؛ ماجرایی که این روزها با درایت رهبری، به ابزاری برای حذف آنان تبدیل شده است.»


در این مقاله یکی از طرح‌های تیم احمدی‌نژاد برای تضیف جایگاه آیت‌الله خامنه‌ای، تقابل نامحسوس با نظام  عنوان شده که در فاز اول و با دخالت رهبری، به شکست دولت مردان انجامیده است.


«از این رو طراحی ساختار شکنانه خود را برای تقابل نامحسوس با نظام به مرحله اجرا در آوردند؛ تقابلی که این بار از مسیر شخص اول مملکت می‌گذشت. البته این سناریو که برخی از کارشناسان از آن به پایه‌های فتنه بزرگتر یاد می‌کنند با درایت مقام معظم رهبری و هوشیاری سایر دلسوزان نظام با شکست مواجه شد اما به رغم این شکست، وابستگان این جریان انحرافی در اصولگرایان که دیگر امیدی به اصلاح آنان وجود ندارد، تصمیم گرفتند شکست خود را نیز به ابزاری برای فشار به نظام تبدیل کنند و سناریو چالش مستمر را به مرحله اجرا بگذارند. سناریویی که در آن تلاش شده است نقطه تکیه گاهی که باعث متلاشی شدن اهداف این جریان بوده است را به نقطه تهدید آفرین برای نظام تبدیل کند.»


نویسنده این مقاله تغییر پیاپی وزرا، وزارت خانه‌ها و عدم اجرای طرح‌هایی که دولت موضف به انجام ان است را روشی برای مجبور کردن رهبر جمهوری اسلامی به صدور احکام حکومتی دانسته و نا خواسته صدور این گونه احکام را چالشی برای شخص اول کشور معرفی کرده است.


اما در ادامه با مفتضحانه خواندن شکست احمدی‌نژاد در پروژه حیدر مصلحی، توصل انها به استفاده از شعار های انقلابی را ترفندی برای اختفای این جریان انحرافی دانسته است: «پس از این شکست مفتضحانه، جریان انحرافی برای جلوگیری از حذف شدن، تصمیم به ایجاد پوششی جدید برای خود گرفت؛ پوششی که در آن از شعارهای انقلابی استفاده می‌شود. بر این اساس آنان به رغم تمامی مشکلاتی که با ولی فقیه و حرکات رهبر معظم انقلاب دارند، همچنان شعار ولایت مداری سر می‌دهند و خود را در پشت پرچم‌های ساختگی پنهان می‌کنند. به طور نمونه سامانه اطلاع رسانی جریان انحرافی که هم اکنون در دفتر رئیس‌جمهور فعال است با ارسال پیامک‌هایی از سخنان مقام معظم رهبری در خصوص اقدامات دولت سعی دارد این گونه جلوه دهد که این جریان به عنوان بخشی از بدنه دولت همچنان به اصل ولایت فقیه پایبند است؛ موضوعی که تاکنون خلاف آن را ثابت کرده‌اند. علاوه بر این شعارها، این جریان اخیرا دست به اقداماتی نیز زده است تا رنگی تازه به این نیرنگ‌های خود بزند. اقداماتی نظیر دیدار سرزده لیدر جریان انحرافی با خانواده شهدا و همچنین انتشار مصاحبه‌هایی از قول خانواده شهدای سرشناس به نفع این جریان، فعالیت‌هایی است که آنها جهت ایجاد پوشش برای فعالیت‌های خود و همچنین کاهش فشار از سوی دلسوزان نظام در دست اجرا دارند. »


و در نهایت نویسنده با فتنه بزرگتر خواندن این ماجرا، از تمامی نیروهای سیاسی خواسته تا مرزبندی خود با این جریان را اعلام کنند چرا که معتقد است این فتنه،«تمامی دستاورد های مسئولان دولت را نزد مردم زیر سوال خواهد برد.»


به نظر می رسد افزایش روزافزون این گونه تحلیل‌ها و اخبار و تشریح مزایای موضع گیری سیاسیون برعلیه «جریان فتنه بزرگتر»، حکایت نوعی اولتیماتوم و اتمام حجت با محمود احمدی‌نژاد رئیس دولت دارد. 


 


اردشیر امیر ارجمند، مشاوری در قامت رهبر



پس از دستگیری میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی، خلاء رهبری این عزیزان در جنبش آزادیخواهی ایران به وضوح احساس می‌گردد. این بزرگواران اگرچه هیچگاه خود را رهبران این جنبش عظیم ندانستند ولی عملکرد زیبا و هماهنگ آنان و بویژه حرکت آرام ولی مستمر ایشان با خواست‌های اصلی و مرحله‌ای و روز افزون بدنه جنبش، عملاً ایشان را به پر نفوذترین رهبران جنبش آزادیخواهی ایران تبدیل نموده بود. اگرچه اکثر ایرانیان بویژه در روزهای آغازین این حرکت عظیم و سراسری انتظار چنین مقاومت جانانه‌ای را از آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی نداشتند ولی این بزرگواران با مقاومت و استمرار بر حق طلبی  و ایستادگی در مقابل انواع و اقسام فشارها، اندک اندک اعتماد اکثر ایرانیان را به خود جلب نموده و به عنوان رهبرانی غیر سازشکار و استوار در راستای احقاق حقوق ملت شناخته شدند. چیزی که تا قبل از آن کمتر از دیگر چهره‌های اصلاح طلب و بخصوص شخص محمد خاتمی دیده شده بود. به عبارت دیگر آقایان موسوی و کروبی خرق عادت نموده و به واسطه این ایستادگی محبوبیت ایشان علیرغم همه توطئه‌های حکومت جمهوری اسلامی روز به روز افزون گشت. پس از دستگیری این عزیزان «شورای هماهنگی راه سبز امید» سعی در پر نمودن خلاء رهبری را بر عهده گرفت. که علی رغم حرکت صحیح و اصولی خود در بدو پیدایش به علل نامعلوم، تغییر رویه داده و بخصوص با پیام تبریک خود به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۰ پا در عرصه‌ای گذاشت که انتقادات بیشماری را برانگیخت و عملاً منجر به سرازیر شدن سیل انتقادات و سوالات بسیار از سوی مبارزان راه آزادی در مورد منش، چهارچوب و ماهیت این شورا گردید. جناب آقای رجب‌علی مزروعی در چند نوبت در قامت سخنگوی این شورا و در مقام پاسخگویی برآمد که هر بار با اتخاذ رویکردی غیر دموکراتیک و با جواب‌هایی غیر سنجیده عملاً بجای پاسخگویی و در پیش گرفتن عمل‌کردی صادقانه، بر شک منتقدان افزود که از آخرین آنها می‌توان به مصاحبه مطبوعاتی ایشان در پاریس به مورخ ۱۱ اردیبهشت ماه اشاره نمود.  

مصاحبه تفصیلی جناب آقای اردشیر امیر ارجمند با تلوزیون رسا را شاید بتوان اتخاذ رویکردی جدید و نقطه عطفی از طرف شورای هماهنگی راه سبز امید قلمداد نمود. برعکس برخورد جناب آقای مزروعی، این‌بار آقای اردشیر امیر ارجمند با جمع آوری دقیق تمامی پرسش‌های منتقدین و با اتخاذ روی‌کردی شفاف و صادقانه سعی در پاسخ به تمامی سوالات مطرح شده در مورد این شورا، عملکرد سایت کلمه و تلوزیون رسا را نمود. وجه بارز این مصاحبه روی‌کرد دموکرات‌گونه جناب آقای اردشیر امیر ارجمند در انتقاد از خود بود که تقریباً برای اولین بار در یکی از جریانات سیاسی کشورمان با این صراحت دیده می‌شود. این حرکت آقای امیرارجمند امید را به دل تمامی مبارزان راه آزادی برگرداند. در این مصاحبه علی رغم حفظ هویت سیاسی جریان اصلاح‌طلب با هوشیاری از هرگونه مرزبندی سیاسی در این مقطع حساس پرهیز می‌شود و هدف غایی رسیدن به خواست مردم معرفی می‌گردد و شورای هماهنگی راه سبز امید را  نه به عنوان رهبر جنبش آزادیخواهی، بلکه یکی از جریانات در کنار مردم و دیگر جریانات سیاسی مطرح می‌نماید.

پرسش و پاسخ زیر در بخش دوم مصاحبه آقای امیر ارجمند مطرح می‌شود:

پرسش (مجری رسا): سوالی را مطرح می‌کنم راجع به «شورای هماهنگی راه سبز امید» و این بحث که این روزها در بین منتقدین این شورا بسیار داغ است، بسیاری از منتقدین مطرح می‌کنند که شورا در خارج کشورتاسیس شده و خیلی بسته و محدود عمل می‌کند و از یک و یا چند نفر تشکیل شده، می‌خواستم نظر شما را نسبت به این نقد بدانم؟

پاسخ (امیرارجمند): در وهله اول در مورد خود نقد، ما باید نقد را قبول کنیم. اگر معتقد هستیم که می‌خواهیم کار دموکراتیک انجام دهیم و اگر بویژه اعتقاد داریم که جنبش سبز یک جنبش متکثر است باید نقد را بپذیریم. نقد هم دلایل متعدد دارد، گاهی اوقات از نداشتن اطلاعات است، گاهی اوقات از نداشتن اطلاعات صحیح است، گاهی اوقات از ضعف یک مجموعه است و گاهی از دیدگاه‌های متفاوت که رقیب یکدیگر هستند هر کدام هم می‌توانند معتبر باشند ولی یکی نیستند. من بطور کلی اینکه بدنبال گوینده یک نقد بگردیم را قبول ندارم. من معتقدم باید ببینیم چه چیزی گفته می‌شود و در وهله اول نبینیم که توسط چه کسی گفته می‌شود. چون متاسفانه این روش را بعضی ها دنبال می‌کنند و می‌رسند به جایی که جامعه را به «خودی» و «غیر خودی» تقسیم می‌کنند و حتی یک جریان فکری را به خودی و غیر خودی تقسیم می‌کنند، نقد را به نقد سازنده و غیر سازنده تقسیم می‌کنند البته ما قبول می‌کنیم که نقد می‌تواند سازنده و یا غیر سازنده باشد ولی ما نباید بر این اساس برخورد کنیم با موارد مورد نقد. هر کس را که نزدیک خودمان هست، نقدش را سازنده تلقی کنیم و هر کس را که با ما فاصله دارد را غیر خودی تلقی کنیم و نقدش را هم غیر سازنده تلقی کنیم. نه!  به نظر من می‌رسد که ما باید پاسخگوی سوالات باشیم، سوالات هم متعدد و متکثر هستند، ما هم در وضعیتی هستیم که تلاش می‌کنیم حداکثر شفافیت را چهارچوب امکانات داشته باشیم. اما همه درک می‌کنیم که وضعیت امنیتی و حاکمیتی کشور به گونه‌ای‌ست که متاسفانه امکان شفاف سازی را به ترتیبی که همه ما مطالبه می‌کنیم و نیازمندیم میسر نمی‌سازد. در عین حال باید توجه داشته باشیم که ممکن است بعضی پاسخ‌ها را ارائه کنیم که مورد قبول طرف مقابل قرار نگیرد به هیچ وجه ما نباید در صدد باشیم که طرف مقابل را به زور اقناع کنیم و اگر راضی نشد او را متهم کنیم. یعنی من به نوبه خودم سعی می‌کنم پاسخگو باشم و اگر طرف مقابل هم اقناع نشد این طور نخواهم گفت که سوء نیت دارند، جاسوس هستند، دشمن هستند و همین طور امیدوارم طرف مقابل هم وقتی از ما نقد می‌کند همین گونه باشد و از موضع اتهامی وارد نشود بلکه از موضع نیازمندی به دیالوگ و تعامل متقابل وارد شود. نکته بسیار حائز اهمیتی که انشاءالله همه باید نسبت به آن متعهد باشیم. و ما قبل از همه باید به آن متعهد باشیم و از انحراف بحث ها واقعاً جلوگیری کنیم و تا آنجا که می‌توانیم صادقانه به مردم پاسخ دهیم......


برخورد آقای امیر ارجمند در بین اصلاح طلبان تقریباً بی‌نظیر است. آقای امیرارجمند در ادامه قسمت دوم این مصاحبه به شفاف‌سازی در مورد سیاست‌ها، توانایی‌ها و نقش متصور از طرف شورای هماهنگی راه سبز امید در کمک به ادامه حرکت آزادی‌خواهانه کشور می‌پردازد و در قسمت سوم و چهارم این مصاحبه نقدهایی را در مورد سایت کلمه و تلوزیون رسا مطرح می‌کند و به راستی در قامت یک رهبر مقتدر با تجربه و صادق و دموکراتیک ظاهر می‌شود، به نظر نگارندگان، مشاور ارشد میرحسین موسوی می‌تواند در نقش سخنگوی رسمی «شورای هماهنگی راه سبز امید» اتحاد را به جنبش سبز بازگردانده و اتحاد فراگیر را برای ایجاد یک بستر دموکراتیک، در غیاب رهبران نمادین جنبش آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی هدایت کند. در اینجا از تمامی منتقدین شورای هماهنگی راه سبز امید تقاضا داریم با توجه به اهمیت این مصاحبه، به تجزیه و تحلیل آن پرداخته و از تمامی فعالین جنبش در فضای مجازی تقاضامندیم در مورد ضرورت اعلام یک سخنگوی رسمی برای «شورای هماهنگی راه سبز امید» به تبادل بحث و نظر بپردازند. از نظر نگارندگان، وجود یک سخنگوی رسمی علاوه بر افزایش سرعت عمل در تصمیم گیری و خارج نمودن شورا از یک حالت انفعالی باعث ایجاد وحدت عمل در قسمتهای مختلف جنبش آزادیخواهانه ایران خواهد شد.



 


ماجراهای مشایی و پانته‌آ

سایت شفاف نیوز در روزهایی که گذشت، نامه‌ای از شخصی به نام یوسف - ساکن آلمان - را منتشر کرد، که در آن یوسف مدعی بود که از طریق دوستانی از مدت‌ها قبل با رمال معروف احمدی‌نژاد آشنا شده و در رفت‌وآمدهای مکرری که با وی داشته، کم کم به اسفندیار رحیم‌مشایی، محمود احمدی‌نژاد و... معرفی می‌شود.


نویسنده این نامه در مورد چگونگی ارتباط خود با مشایی می‌نویسد: «آخرین بار که ایران بودم و می‌خواستم از ایشان(عباس غفاری) خداحافظی کنم و به آلمان بیایم، ایشان را در منزل [...]  در خیابان سبلان دیدم . گفت فلانی بیا، می‌خواهم تو را به یکی از خواص معرفی کنم که آقای دکتر[...] بودند .ایشان دو سال بعد [...] شدند و من تا آن روز ایشان را اصلا نمی شناختم. تا  اینکه سال پیش من برای شرکت در مناقصه ساختمان اجلاس در کیش به تهران آمدم و فرم‌ها را گرفتم و همان روز هم برای این‌که مشکلم این بار هم حل شود، گشتم و خلاصه آقا [عباس غفاری] را پیدا کردم. در محله دیلمان در شهر ری در یک باغچه مانندی ایشان را دیدم و گفتم: «آقا! این فرم‌ها را تبرک کنید که برنده شوم.» ایشان گفت چیست؟ گفتم فلان است و گفت حل شد کارت!


 همان لحظه پرسیدم چرا؟ گفت: «الان می‌بینی تو از خواصی!» خلاصه کمی که نشستم، دیدم آقای م [مشایی] از اتاقی آمدند بیرون، با دشداشه‌ای سفید و بلند. «عباس غ» با ایشان حرف زد و ایشان آمد نشست کنار من و حرف زدیم و خلاصه گفت :«فردا بیا به آدرسی واقع در شمال تهران کنار مدرسه و سفارت ایتالیا.» آپارتمانی بود و رفتیم و نشستیم. ایشان گفت کارتان انجام می‌شود، اما باید سهم امام(ع) را هم بدهید! که پرسیدم چقدر؟  گفت پانصد هزار یورو! که البته برای من بسیار بالا بود، ولی من نگفتم نه و گفتم چشم باید از آلمان بیاورم. همان روز آن‌جا خانمی را دیدم بی‌حجاب و با وضعیت آن‌چنانی که اسمش بود پانته آ [...] که آمد و حرف زد و معلوم شد که ایشان و پدرشان  و شرکت‌شان همه کاره این پروژه هستند.»


در ادامه این نامه نویسنده آخرین ملاقات خود را با مشایی و پانته‌آ این گونه شرح می‌دهد: « تا اینکه آقای م به برلین آمده بود و رفتم دیدم خانم پانته‌آ هم هست. اول در کنفرانسی در هتل بودیم و بعد هم در رستورانی در غرب برلین، پستدام دعوت شدم که چند نفری بیشتر نبودیم. سر میز  نشسته بودیم و خانم پانته‌آ هم بی‌حجاب بود. به نظرم می‌رسد که رفتارشان هم کمی سرخوش بود که فکر کنم  چیزی نوشیده بودند. من حقیقتا ترسیدم و گفتم چه بسا اتفاقی بیفتد و دردسر بشود. همان شب بعد از اینکه ایشان را تا هتل مشایعت کردم، ارتباطم را کاملا قطع کردم.»


این آغاز ورود پانته‌آ به پرونده رحیم مشایی بود. فارغ از این که محتویات این نامه تا چه حد سندیت و اعتبار دارد، باید گفت که به نظر می‌رسد عادت مرسوم ساخت پرونده‌های اخلاقی علیه مخالفان، این بار گریبان مشایی را هم گرفته است، به گونه‌ای که امروز سایت شفاف نیوز پرده دوم سناریو خود در مورد رحیم مشایی و پانته‌آ را با انتشار عکس‌های سانسور شده و کپی پاسپورت و ... منتسب به پانته‌آ آغاز کرد.


این سایت در معرفی پانته‌آ می‌گوید: «وی از دست‌اندرکاران شرکتی است که با ترک مزایده و با دستور آقای م برخی امتیازات خاص اقتصادی را در یکی از جزایر ایران به دست آورده است. نام‌برده ساکن کشور آمریکا است و اخیرا به دلیل برخورداری از برخی امتیازات و ثبت شرکت در یکی از جزایر کشور، رفت و آمد های متعددی را به جمهوری اسلامی ایران دارد. نکته جالب این‌که همسر سابق این خانم، که الان ظاهرا متارکه کرده، به اسم ه.ف است که گفته می‌شود اکنون در وزارت خارجه آمریکا کار می‌کند. در حال حاضر خانم پ دوستی دارد به نام آقای ن که وی نیز مترجم کاخ سفید و از سرمایه‌داران ایالات متحده آمریکاست. گفته می‌شود که آقای ن به لطف دوستی با خانم پ اخیرا وارد کشور شده است. در حالی که نام‌برده آخرین بار در ۱۳۵۶/۰۶/۰۳ از کشور و از فرودگاه مهرآباد خارج شده بود.»


در شرایطی که همگان تصور می کردند، حضور همزمان مصلحی و احمدی‌نژاد در جلسه دیروز هیات دولت، به معنای پایان منازعات و برقراری آتش بس در حاکمیت است، به نظر می‌رسد جریان حامی  رهبر جمهوری اسلامی  تا ریشه کن کردن مشایی و نیروهای نزدیک به وی در دولت ، قصد عقب نشینی از مواضع خود را ندارد.


 


بازداشت سعید نعیمی عضو سازمان ادوار تحکیم

به گزارش ادوار نیوز، صبح امروز ماموران امنیتی با هجوم به منزل سعید نعیمی عضو شورای سیاستگذاری سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) وی را بازداشت کردند ‫و به مکان نامعلومی منتقل نمودند.

گزارش‌ها حاکی است که نیروهای امنیتی در زمان بازداشت سعید نعیمی وی را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند.

گفتنی است هم اکنون احمد زید آبادی، عبدالله مومنی، حسن اسدی و علی جمالی از اعضای سازمان ادوار تحکیم وحدت در زندان به سر می‌برند.



 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته