-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

Latest Posts from Tehran Review for 05/19/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



پیشخوان: سالهاست که مصاحبه تلفنی تصادفی با ایرانیان به عنوان روشی برای نظرسنجی از طرف آمریکایی ها انجام می شود. همیشه هم نتایجی که دست کم من دیده ام با آنچه از ایران می فهمم متضاد بوده است. یادم هست که یک سال قبل از راه اندازی رادیو زمانه یکی از مقامات ارشد رادیو آزادی می گفت وبلاگها هیچ نقشی در جامعه ایران ندارند و استنادش به همین روش نظرسنجی بود. من که با او صحبت می کردم گفتم این نتیجه گیری نادرست است و او شاکی شده بود که یعنی شما با روش علمی مخالف اید؟!

طبعا با روش علمی مخالف نبودم و نیستم اما وقتی روش به کارگرفته شده به نتایجی می رسد که آشکارا خلاف واقعیت های جاری در ایران است دست کم باید به آن شک کرد و روش و نتایج اش را شالوده شکنی کرد. اگر پس از این اوراق سازی باز هم سالم بود به نتیجه گردن می گذاریم.

تازه ترین نظرسنجی از این شمار، که باز هم در موسسه ای که در ترکیه مستقر است انجام شده، نتایج اش همچنان خلاف انتظار است. سفارش دهنده و ناشر نظرسنجی موسسه تحقیق و توسعه (RAND) است که هدف اش را «تحلیل واقع بینانه و چاره جویی موثر» اعلام می کند.

این موسسه در شرح این نظرسنجی با عنوان «ایرانیان چه فکر می کنند؟» می نویسد که قرار بوده نظر ایرانیان در مورد آمریکا، برنامه هسته ای و وضع اقتصادی سنجیده شود:

نظرسنجی تلفنی از افکار عمومی ایرانیان نشان داد که آنها با برقراری مجدد رابطه با آمریکا مخالفت قابل توجهی دارند و از توسعه سلاح های اتمی در کشورشان به طور معناداری حمایت می کنند. نگاه منفی به وضع اقتصادی کمتر از آنی است که انتظار می رفت و بسیاری از پاسخ دهندگان تحریم های غرب را دارای تاثیر جدی اقتصادی نمی دانستند.

این شرح در دو خط اشاره می کند که: «باید توجه داد که میزان احساس راحتی با این تماس تلفنی بر روی جواب ها در شماری از مسائل تاثیر داشته است.» در متن گزارش اشاره می شود که مثلا هر جا پاسخ دهنده احساس راحتی بیشتری می کرده نظرات اش نسبت به وضع اقتصادی منفی تر یا در باره امریکا مثبت تر بوده است.

از نظر من این وضعیت اعتبار کل نظرسنجی را کاملا با تردید روبرو می کند. اما برای اینکه به خطا نرفته باشم با دوستان متعددی مشورت کردم و نظر ایشان را هم گرفتم. در این میان دوست نازنین مجتبی هروی که پژوهشگر این حوزه است نظری تفصیلی فرستاد که بهتر دیدم همان را به به جای شرح و بسط موضوع به قلم خود، منتشر کنم. – مهدی جامی

۱. اصل نظرسنجی

خواسته‌ها، امیال، و افکار جامعه ایرانی به خاطر پیچیدگی‌هایی که دارد را کمتر می‌توان با نظرسنجی‌های مستقیم و خطی شناسایی کرد. این گفته به معنای بیهوده‌گی و بی‌معنایی نظرسنجی در ایران نیست، اما به ویژه در حوزه‌های داغ روز نمی‌توان با نظرسنجی مستقیم به کنه ذهن فرد یا جامعه ایرانی پی برد. همه موضوعات مورد بحث در این نظرسنجی، موضوعاتی سیاسی ساده نیستند و بیشتر ماهیتی نظامی / امنیتی پیدا کرده‌اند. یک نظر رسمی و حکومتی درباره همه این موضوعات وجود دارد و رسانه‌های رسمی و غیررسمی حاکمیت به صورت دوره‌ای افراد مخالف با این نظر رسمی را محاکمه می‌کند.

بیشتر از هزار نفر در سراسر این در این نظرسنجی شرکت کرده‌اند. نظرسنجی به صورت تلفنی انجام شده است. همان طور که در گزارش هم آمده است افرادی که احساس راحتی بیشتری می‌کردند نظرهای متفاوتی نسبت به اکثریت پاسخ دهندگان داشته‌اند. بنابراین اگر افراد بیشتری احساس راحتی می‌کردند نتایج نهایی نظرسنجی دگرگون می‌شد. به این ترتیب نمی‌توان نتایج این نظرسنجی را چندان معتبر دانست.

خواسته‌ها، امیال، و افکار جامعه ایرانی به خاطر پیچیدگی‌هایی که دارد را کمتر می‌توان با نظرسنجی‌های مستقیم و خطی شناسایی کرد. این گفته به معنای بیهوده‌گی و بی‌معنایی نظرسنجی در ایران نیست، اما به ویژه در حوزه‌های داغ روز نمی‌توان با نظرسنجی مستقیم به کنه ذهن فرد یا جامعه ایرانی پی برد

۲. هویت در جامعه ایرانی

هر شکلی از نظرسنجی نمی‌تواند فارغ از شیوه‌های نمود هویت باشد. این نظرسنجی با توجه به فاصله زیادی که از انجام (دسامبر 2009) تا انتشار آن (می 2011) می‌گذرد، هویت را امری ثابت و ایستا فرض کرده است. در حالی که در جامعه ایرانی با تلاش‌های مستقیم و غیرمستقیم و آشکار و پنهان دولت ـ که به اسم رسمی «مهندسی فرهنگی» انجام می‌شود ـ و البته در اثر برخی رخدادهای تاریخی و ویژگی‌های درونی، «هویت» مقوله‌ای بیشتر سیال و غیرایستا است. حاکمیت به خاطر تناقض‌های درونی و به خاطر بی‌ریشگی و ماهیت موتورسواری که دارد، ناچار است تابعان منفعلی را پرورش دهد تا بتواند هر لحظه آنها را بر سکوی هویتی متفاوتی بنشاند. برای مثال،حداقل از شش ماه گذشته به این سو ـ به هر دلیلی ـ انرژی هسته‌ای از گفتارهای رسمی حذف شده و کمتر در گفتار حاکمیتی نمود داشته و به جای آن گفتمان تحول اقتصادی نشسته است. به عنوان مثالی دیگر، این روزها شاهد حکم حاکمیت به تابعان خود برای خالی کردن فوری پشت احمدی‌نژاد و صف کشیدن پشت رهبری هستیم. همین پدیده در یک جامعه متعارف می‌تواند به سرگشتگی‌های هویتی و حتی خودکشی‌های زیاد بیانجامد. (برای مثال به شخصیتی مثل وزیر ارشاد فکر می‌کنم که یک پایه هویتی خودش را در احمدی‌نژاد و پایه دیگر را در رهبری تعریف کرده. شخصیت او می‌توانست دو شقه شود اما چنین اتفاقی نخواهد افتاد و به خاطر شخصیت خمیرگونه‌ای که دارد با تغییر شرایط همراه خواهد شد. البته همه تابعان مثل ایشان نیستند و بدبخت‌ها در این بازی دو شقه می‌شوند، مثل سعید [هم او که به فائزه هاشمی دشنام می‌داد])

در واقع می‌توان گفت بعد از تجربه انقلاب ۱۳۵۷ بود که هویت فردی و اجتماعی ایرانی این چنین سیال و روان شده است. انتظار می‌رفت با نگارش یک قانون اساسی دقیق و محکم و با اتکا به متون اسلامی و شیعی، پایه‌های مستحکمی برای بنای هویتی ثابت ریخته شود؛ اما اولی به دست مفسرانی که مصالح روزمره فکر می‌کردند و دومی با تأکید بر تفسیرپذیری بر اساس شرایط به صورت مایعی روان درآمد و گاه حالت گازی گرفت: و هی تمر کمر السحاب (مثل ابر در گذر است)!

علت این سیالیت در هویت محدود به تلاش‌ها یا بی‌عقلی‌های دولت نیست و افراد جامعه بر اساس نیازها و اقتضائات روز هویت متفاوتی را اتخاذ می‌کنند. بهترین نمود این سیالیت هویت را می‌توان در رفتار زنان مشاهده کرد ( گرچه با اندکی دقت می‌توان سیالیت را در همه اجزای سازنده جامعه ایرانی دید). زنان ایرانی در طول روز و به فراخور محیط‌های مختلفی که در آن حضور می‌یابند هویت‌های بسیار متفاوتی را برمی‌گزینند. برای مثال، در همین ایام موسوم به فاطمیه زنان را می‌بینید که در مراسم سوگواری شرکت می‌کنند و به محض خروج از مراسم و با چند متر فاصله گرفتن از محل مراسم حجاب خود را عوض می‌کنند. همان زنان وقتی در محیط‌های بازتری مثل پارک یا سینما حضور می‌یابند تفاوت هویتی قابل ملاحظه‌ای با سایر حاضران در محیط ندارند.

سیالیت جامعه ایرانی این روزها در معماری و شهرسازی هم نمود یافته است. شهر تهران و شهرهای بزرگ به صورت مایع درآمده‌اند. حتی با نگاهی کوتاه مدت هم می‌توان شاهد از جا کنده شدن ساختمان‌ها و جایگزینی آنها با جاده‌ها شد. جنگ اصلی در شهر جنگ بین راه و ساختمان است. شهر تهران به صورت طولی و عرضی در فاصله‌های کوتاه با اتوبان‌ جدول‌کشی شده است. هیچ چیز ثابتی وجود ندارد. نمی‌توان برای آینده‌ای کوتاه برنامه‌ریزی کرد. ثابت‌ترین اجزای جامعه (رهبری، پلیس و نهادهای مستقر) هم احساس ثبات ندارند.

سیالیت هویت پدیده‌ای است که فارغ از خوبی یا بدی آن در جامعه ایرانی وجود دارد و حاکمیت فعلی با آگاهی از آن، سوء استفاده‌های سیاسی / اقتصادی زیادی از آن می‌برد. در کنار عوامل سیاسی، می‌توان علت‌های فرهنگی زیادی را هم برای این ‍ پدیده برشمرد. به نظر می‌رسد مهم‌ترین عامل در وجه فرهنگی را باید در ضعف فرهنگ نوشتار و مطالعه دید. نوشتار هویت را در سطح فردی و جمعی تعیین می‌کند در حالی که حتی متون مقدس ایرانی (اعم از قرآن، احادیث، ادعیه، و حتی تاریخ باستان) به صورت روزمره و در قالبی شفاهی بازنویسی می‌شوند. در ایران هر روز یک آیه از قرآن اهمیت پیدا می‌کند و حتی همان یک آیه به تفسیرهای مختلف خوانده می‌شود. در ماه‌های اخیر شاهد ظهور احادیث زیادی هم بودیم که از مخفی‌ترین پستوهای زیرزمینی به میان جامعه پرتاب شده بودند. به همین ترتیب می‌شود که از قانون اساسی فقط یک اصل باقی می‌ماند (اصلی اینسرتی inserted که ناقض همه اصول دیگر است) و بقیه اصول خوانده نمی‌شوند.

سیالیت هویت محدود به گروه‌های پایین دست از نظر سواد یا رتبه اجتماعی هم نیست. در مصاحبه‌ای که با دانش‌آموختگان دانشگاه امام صادق داشتم یکی از ویژگی‌های بارز آنها را ـ به بیان مستقیم خودشان و نه تفسیر خودم ـ در توانایی تطبیق با هر شرایطی یافتم. به بیان یکی از دوستان درس خوانده در این دانشگاه ـ که الان استاد رسمی دانشگاه است ـ هویت‌ این دانش‌آموخته‌ها بسیار بیشتر از میانگین جامعه، سیال و غیرقابل اتکا است.

نمونه دیگر این سیالیت هویت در روزهای اخیر را باید در خالی کردن لحظه‌ای پشت احمدی‌نژاد دید. نه تنها مداحان و سخنرانان شفاهی، که نویسندگان وبلاگ‌ها و کتاب‌هایی که به تمجید از احمدی‌نژاد می‌پرداختند هم به یکباره تغییر موضع دادند بدون آن که به یاد آورند خودشان چه سهمی در بالا آمدن او داشته‌اند.

در این میان، اگر بخواهیم از استثناها بگوییم، باید از گروه‌هایی هم بگوییم که هویت ثابت و مستقلی را برای خود ساخته‌اند. بی‌شک در سراسر جهان فرهنگ، جامعه، آموزش، و اقتصاد چهار پایه‌ی اصلی ساخت هویت فردی هستند. اما به نظرم می‌آید در ایران این عناصر فقط رویه‌ی هویت را می‌سازند (همان‌ها که در نظرسنجی ملاحظه شده‌اند و در واقع سیال هستند). در حالی که هسته اصلی هویت در ایران بیشتر به صورت سلبی و در اثر تجربه‌های منفی و برخورد با هویت‌های رسمی ساخته می‌شود. برای مثال طرد شدگان از نظام رسمی از جمله افرادی هستند که هویت به نسبت ثابت و مستقلی دارند. شمار افرادی که توانسته‌اند خارج از این روش سلبی هویت خود را بسازند رو به کاهش است.

به هر حال، سیالیت هویت در جامعه ایرانی چه محصول تلاش دولت باشد و چه امری درونی در مردم، در این نظرسنجی لحاظ نشده است. اگر این نظرسنجی در مورد مردم فرانسه یا حتی اندونزی انجام می‌شد، شاید نتیجه‌ای معتبرتر به دست می‌آمد اما با توجه به مقوله‌ی سیالیت هویت در جامعه ایرانی نمی‌توان نتایج آن را چندان معتبر دانست.

۳. نظرسنجی در ایران

به رغم اساس اصل سیالیت هویت در جامعه ایرانی باز هم نمی‌توان نظرسنجی در جامعه ایرانی را امری ممتنع دانست. تا جایی که من دیده‌ام غالب افراد در جامعه ایرانی از ارائه نظر رک و صریح به ویژه در مورد موضوعات حساس و داغ امتناع می‌کنند. در عین حال می‌توان نظرسنجی در خصوص موضوعات داغ را به صورتی غیرمستقیم و با پرسش‌های جایگزین و نمادین انتخاب کرد. علاوه بر این بررسی و مطالعه نوع برخورد جامعه ایرانی با پدیده‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی که در فضاهای مجازی و در رفتارهای عمومی نمود می‌یابد هم نسبت به این نظرسنجی از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود. نوع مصرف کالاهای فرهنگی، نوع واکنش و بازخورد نسبت به پدیده‌های خبری و سیاسی و تولیدات فرهنگی و گزاره‌های خاص، شیوه‌های ابراز بیان غیرمستقیم (مثل لباس و مد و سبک زندگی) از جمله مهم‌ترین شاخص‌های قابل مطالعه برای سنجش ذهنیت فردی و اجتماعی در جامعه ایران هستند.

۴. انتشار نظرسنجی

نظرسنجی انجام شده حداقل به این دلیل ساده که انتظار داشته در برابر سئوالاتی رک و شفاف پاسخ‌هایی شفاف دریافت کند یک نظرسنجی فاقد اعتبار است. انتشار نتایج این نظرسنجی که دو سال پس از اجرای آن انجام صورت گرفته من را به عنوان ناظر درونی و شنونده نظر مردم کوچه و بازار به شک می‌اندازد. البته بخشی از این خطا به خاطر دوری مرکز برنامه‌ریزی و طراح چارچوب نظری نظرسنجی از جامعه مورد نظر طبیعی است اما همین انتشار ساده، پیامدهای مشخصی هم دارد. وقتی گفته می‌شود جامعه ایرانی از وضعیت اقتصادی خود راضی است همه صداهای ناراضی به حاشیه رانده می‌شود، همان‌طور که غالب کسانی که نسبت به برنامه انرژی هسته‌ای انتقاد دارند و آن را به معنای نابودی مستقیم همه صورت‌های رایج انرژی می‌دانند نیز سرکوب می‌شوند. (بعد از مرگ بن‌لادن به نیاز غرب به یک دیگر بزرگ برای پوشاندن ضعف‌هایش فکر می‌کنم و هراس دارم که جامعه ایرانی به عنوان این دیگر بزرگ معرفی شود. می‌دانم مقداری توطئه‌اندیشی است اما انتشار این نظرسنجی می‌تواند در خدمت تبدیل جامعه ایرانی به عنوان آن «دیگر بزرگ» باشد. )

۵. سخن آخر

اگر نظر و نتیجه مشاهدات شخصی من را درباره پرسش‌های این نظرسنجی بخواهید بر این باورم: که پاسخگویان به دلایل مختلف پاسخ اصلی خود را نگفته و با مخفی شدن پشت ایدئولوژی رسمی راه را بر «دردسرهای احتمالی» بسته‌‌اند؛ که به جز در حین حوادث که هویت‌ها شفاف‌تر می‌شوند، در شرایط عادی برای شناسایی ذهنیت افراد نیاز زیادی به ایجاد صمیمیت و گذر زمان هستیم؛ که بیان واقعی ذهنیت در مواجهه اول رخ نمی‌دهد و حتی بعد از آن هم صورتی نمادین و کنایی دارد؛ که به ویژه بعد از اجرای طرح تحول اقتصادی و در همین پایگاه طبقه متوسط رو به پایینی که من سکونت دارم کمتر صدایی از تأیید و رضایت شنیده‌ام؛ که در مورد انرژی هسته‌ای با توجه به غلبه گفتار فعالیت اقتصادی زودبازده کمتر کسی هست که همه ریسک‌های این نوع فعالیت را بپذیرد و علاوه بر این همان‌طور که اشاره شد روی آوردن دولت / حاکمیت به تحول اقتصادی در کنار حوادثی مثل زلزله و سونامی در ژاپن و البته مخالفت مستقیم غرب انرژی‌ مادی و غیرمادی کمی برای اجرای این پروژه باقی گذاشته؛ مردم هم به همین ترتیب پرونده این پروژه را بایگانی کرده‌اند؛ که در مورد تحریم‌ها همه می‌دانند که هدف اصلی گروهی خاص است و چون آثار آن به صورت غیرمستقیم در میان عامه ظاهر می‌شود توجه زیادی را جلب نکرده است. در مورد رابطه با امریکا هم بیشتر مردم هنوز به دهان حاکمیت چشم دوخته‌اند و در فضاهای رسمی همان حرف‌ها را تکرار می‌کنند و صد البته دلیل اصلی قطع رابطه را نمی‌دانند و آن را بیشتر از آن که مسئله‌ای ملی یا میهنی بدانند، مسئله شخصی یکی از حاکمان می‌دانند، حاکمی که تبعیت از او به معنای امکان ادامه زندگی به عنوان عضوی از جامعه است. خود حاکمیت هم این اصل را پذیرفته و آشکارا هر تصمیمی در این خصوص را منوط به نظر همان یک نفر می‌داند و نه دلایل تاریخی و ایدئولوژیک.

* فایل پی دی اف متن کامل نظرسنجی را می توانید از اینجا دریافت کنید که از جمله حاوی تمام پرسشهای فارسی هم هست.


 


Two Iranian brothers, Abdollah and Mohammad Fathi, were executed yesterday in Esfahan, says the Campaign to End Capital Punishment in Iran, citing the father of the two young men.

"Abdollah Fathi, 29, and Mohammad Fathi, 27, were arrested together last March with five other individuals and charged with armed robbery," Bijan Fathi, the father of the two brothers, told Radio Zamaneh.

He reported that the judiciary had first accused these seven individuals of committing several armed robberies and murdering a number of people in some cities. However, since there were no murder victims, they pursued two counts of armed robbery charges, which finally led to the charge of "enmity against God” (Moharebeh).

Bijan Fathi says his sons were sentenced to death because of his own political activites before and after the 1979 Revolution. Bijan Fathi left Iran in December of 2009 and currently resides in Turkey.

"I was in charge of Mohammad Khatami's election campaign and was involved in the founding of the reformist party Islamic Iran Participation Front," he told Zamaneh. He went on to claim that his sons were tortured, and all their confessions were extracted under pressure.

"They were sentenced to death in just two hours in court." He said. "In the appeals court, which was held without the presence of lawyers or the accused, five others were acquitted of the charge of Moharebeh and are now serving out prison terms."

On his personal website, the prominent Iranian human rights lawyer Mohammad Mostafai describes the legal procedures leading to the Fathi brothers' as questionable, maintaining that the young men were not "deserving of the death penalty."

source: Radio Zamaneh


 


هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، با بیان این که فشارها بر ایران ادامه خواهد یافت، یک بار دیگر از جمهوری اسلامی خواسته است، به نگرانی‌های جامعه بین‌المللی درباره برنامه‌ اتمی‌اش پاسخ گوید.

به گزارش رادیو فردا، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، روز سه‌شنبه گفته است، فشارها بر جمهوری اسلامی همچنان پا برجا خواهد ماند، تا بدین ترتیب به این کشور نشان داده شود، که نگرانی‌های جامعه جهانی نسبت به برنامه هسته‌ای ایران و لزوم پاسخگویی تهران به این نگرانی‌ها جدی است.

اظهارات تازه خانم کلینتون درباره برنامه هسته‌ای ایران تنها چند روز پس از آن بیان شده است که سخنگوی کاترین اشتون، گفته بود پاسخ سعید جلیلی به نامه بهمن ماه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا حاوی نکته تازه‌ای نیست و نمی‌تواند مبنایی برای برگزاری مذاکرات تازه باشد.

نامه سعید جلیلی به کاترین اشتون سه‌شنبه هفته گذشته به وی تسلیم شده بود و مذاکره کننده ارشد هسته‌ای ایران در این نامه خطاب به مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نوشته بود، که جمهوری اسلامی «از بازگشت شما به گفت وگو برای همکاری حول نقاط مشترک استقبال» می‌کند.

پاسخ سعید جلیلی به نامه کاترین اشتون چند روز پس از آن ارسال شده بود که محمود احمدی‌نژاد، رییس دولت دهم، از آمادگی ایران برای شرکت در مذاکرات اتمی «در چارچوب عدالت، احترام و در جهت همکاری متقابل» خبر داده بود.

در مقابل هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، که در یک کنفرانس خبری مشترک با کاترین اشتون در واشینگتن با خبرنگاران سخن می‌گفت، در این باره اظهار داشته است: «اجازه بدهید با صراحت بگویم که فشارها بر ایران همچنان ادامه می‌یابد تا این کشور از سیاست وقت‌کشی و پیش‌شرط‌های غیرقابل پذیرش خود دست بردارد و به نگرانی‌های جامعه جهانی بپردازد.»

در حالی که کشورهای عضو گروه پنج بعلاوه یک به دنبال آن هستند که با ایران درباره برنامه هسته‌ای این کشور گفت و گو کنند، جمهوری اسلامی می‌خواهد در این گفت و گوها به مسائلی مانند امنیت بین‌الملل، خلع سلاح هسته‌ای و یا سلاح‌های هسته‌ای اسرائیل پرداخته شود.

در این میان کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی مشترک اتحادیه اروپا، در کنفرانس خبری مشترک خود با هیلاری کلینتون با اشاره به نامه تازه مقام‌های ایرانی گفته است: «سه ماه طول کشید تا آنها پاسخ نامه مرا بدهند. من آرزو داشتم، نامه قوی‌تر و بهتری از آنها دریافت می‌کردم.»

مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با اعلام این که به نامه سعید جلیلی پاسخ خواهد داد، اظهار داشته است: «پیش از آن که به این نامه پاسخ بدهیم، با شرکای خود و به ویژه با ایالات متحده رایزنی خواهیم کرد.»

وی در عین حال از جمهوری اسلامی خواسته است در سیاست هسته‌ای خود تجدید نظر کرده و به میز مذاکره بازگردد.

خانم اشتون در پاسخ به این پرسش که آیا دور تازه‌ای از گفت و گوهای هسته‌ای با ایران برگزار می‌شود یا خیر، گفته است: «من دوست دارم بگویم که دور تازه‌ای از گفت و گوهای هسته‌ای برگزار می‌شود. اما با توجه به نامه‌ای که من (از سعید جلیلی) دریافت کرده‌ام، نمی‌توانم چنین چیزی بگویم.»

آخرین دور گفت و گوهای هسته‌ای بین ایران و کاترین اشتون و نیز نمایندگان گروه ۱+۵، که در در اوایل بهمن ماه سال گذشته در استانبول برگزار شد، هیچ نتیجه‌ای در بر نداشت و ایران در این مذاکرات بر مواضع گذشته خود تاکید کرده بود.

پس از آن مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا یک بار دیگر به سعید جلیلی نامه نوشته و خواستار برگزاری دور دیگر مذاکرات شده بود.


 


دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گفت ایران مشکلی با آمدن گزارشگران حقوق بشر ندارد اما اشکالاتی به مکانیسم گزارشگری دارد.

به گزارش زمانه، محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه و مشاور بین‌الملل رئیس قوه قضائیه ایران در دیدار با سفیر ژاپن در امور سازمان ملل در باره حضور گزارشگران حقوق بشر در ایران، گفت: «ایران همچنان بر موضع سابق خود، یعنی دعوت عام از همه گزارشگران، باقی است و مشکلی با آمدن آن‌ها به ایران ندارد.»

وی با بیان این‌که «ایران تا کنون بیش از هفت گزارشگر موضوعی را پذیرفته و این رقم بالایی است»، افزود: «با این همه، ما اشکالاتی به مکانیسم گزارشگری داریم که مثلأ یکی از آن‌ها نبود استحکام حرفه‌ای و غیر فنی بودن آن است.»

دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ادامه داد: «موضع ایران در قبال مکانیسم گزارشگری شورای حقوق بشر به‌ویژه در خصوص یوپی‌آر، حمایتی و مثبت است اما باید با به‌کارگیری روش‌های شفاف و دقیق اجازه ندهیم مکانیسم گزارشگری به یک تریبون تبلیغاتی برای وارد کردن فشار به کشورها تبدیل شود.»

یوپی‌آر (The Universal Periodic Review) بررسی کارنامه حقوق بشری کشورهای عضو سازمان ملل متحد است که به‌منظور بهبود وضعیت حقوق بشر در جهان هر چهار سال یک بار برگزار می‌شود.

محمدجواد لاریجانی در توضیح «اشکالات مکانیسم گزارشگری» گفت: «مثلأ اگر گزارشگری به ایران سفر کند و بگوید من ۲۰۰ اتهام را می‌خواهم بررسی کنم ولی سه روز بیشتر در ایران اقامت نمی‌کنم و در هر روز نیز چند ساعت را به این کار اختصاص می‌دهم، مشخص است که این مکانیسم از استحکام لازم برخوردار نبوده و بسیار غیرحرفه‌ای است و طبیعی است که این راه‌ و رسم بررسی مشکلات نمی‌تواند چیزی به دقت مکانیسم‌های بین‌المللی اضافه کند.»

وی افزود: «ما توصیه می‌کنیم گزارشگری در نهایت دقت صورت پذیرد تا هرگونه شائبه از مکانیسم‌های حقوق بشر در مجامع بین‌المللی دور شود.»

مشاور بین‌الملل رئیس قوه قضائیه ایران تأکید کرد: «ما در هر زمان و بدون هیچ دغدغه‌ای حاضر به همکاری‌های بین‌المللی هستیم چرا که اولأ به نظام قضایی خودمان اطمینان کامل داریم و ثانیأ اگر متوجه ضعف یا نقصی در آن شویم، پیش از هر کسی خودمان اقدام به اصلاح آن می‌کنیم. به همین دلیل تفاوت بین گزارشگری حرفه‌ای و تبلیغات سازمان‌یافته و جوسازی را به‌خوبی می‌دانیم.»

روز پنج‌شنبه ۲۴ مارس ۲۰۱۱ (چهارم فروردین ۱۳۹۰) شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، برای نخستین بار در ۱۰ سال گذشته، با تعیین نماینده ویژه حقوق بشر در ایران موافقت کرد.

از میان ۴۷ عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل در نشست ژنو، ۲۲ عضو به تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران رأی مثبت، ۱۴ عضو رأی منفی و هفت عضو نیز رأی ممتنع دادند.

شورای حقوق بشر درباره «سرکوب دگراندیشان» و «افزایش مجازات اعدام» در ایران ابراز نگرانی کرد. این شورا همچنین از ایران خواست تا با نماینده ویژه حقوق بشر همکاری کند.

شامگاه روز تصویب قطع‌نامه، رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت امورخارجه ایران گفت «قطع‌نامه شورای حقوق بشر غیرمنصفانه و ناموجه بوده و کاملأ سیاسی است و به‌رغم تمایل برخی کشورها، تحت فشار آمریکا به تصویب رسید.»

همچنین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران نیز با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد «شورای حقوق بشر بازیچه دست قدرت‌های بزرگ و زدوبندهای پشت پرده اعضای آن است و فاقد صلاحیت بررسی مسائل حقوق بشری کشورهاست.»

جمهوری اسلامی ایران از سال ۲۰۰۵ به نمایندگان سازمان ملل اجازه سفر به ایران و تهیه گزارش از وضعیت حقوق بشر در این کشور را نداده است.

در سال‌های دور، رینالدو گالیندوپل (از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۳) و موریس کاپیتورن (از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰) گزارشگران ویژه حقوق بشر سازمان ملل بودند که چند بار به ایران سفر کردند و گزارش‌هایی از وضعیت حقوق بشر در این کشور تهیه کردند.


 


وزارت خزانه داری آمریکا در ادامه افزایش فشارها بر ایران، بانک صنعت و معدن این کشور را تحریم کرده است.
به گزارش بی‌بی‌سی، مقام های آمریکایی در بیانیه روز سه شنبه خود گفته اند که این بانک برای دور زدن تحریم ها به دولت ایران کمک می کند.

خزانه داری ایالات متحده بانک صنعت و معدن را به ارائه خدمات مالی به بانک ملت و یک بانک به ثبت رسیده در آلمان بنام “بانک هماهنگ کننده معاملات ایرانی –اروپایی” که در فهرست تحریم های اروپا و آمریکا قرار دارند، متهم کرده است.

به گفته این وزارتخانه، بانک های ایرانی تحریم شده از سوی اتحادیه اروپا، به ویژه بانک ملت و صادرات، از بانک صنعت و معدن به عنوان واسطه برای انتقال وجوه استفاده می کنند.

اتحادیه اروپا در ژوئیه سال ۲۰۱۰ و در پی تصویب چهارمین قطعنامه تحریمی شورای امنیت علیه ایران، ۱۸ بانک ایرانی را تحریم کرد. با احتساب بانک صنعت و معدن، آمریکا تاکنون ۲۱ بانک ایرانی را تحریم کرده است.

دیوید کوهن، کفیل معاونت وزارت خزانه داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی سه شنبه گفت که ایران مدتهاست خدمات مالی “غیرقانونی” خود را از بانکی به بانک دیگر منتقل می کند تا آنها بتوانند به مبادلات خود ادامه دهند.

او گفت که ماهیت پیشرفته این برنامه اثر مختل کننده تحریم ها را بر فعالیت های ایران در زمینه برنامه های اتمی و موشکی این کشور نشان می دهد.

ایران تحریم های آمریکا را غیرقانونی می داند و می گوید که سیاست های اتمی و موشکی این کشور را تغییر نخواهد داد.

آمریکا سه ماه پیش نیز بانک رفاه کارگران ایران را تحریم کرده بود.خزانه داری ایالات متحده این بانک را به ارائه خدمات مالی به وزارت دفاع و شرکت صنایع هواپیماسازی ایران متهم کرد که در فهرست تحریم های آمریکا قرار دارند.

مقام های آمریکایی هشدار داده اند هر موسسه مالی یا بانک بین المللی که با بانک رفاه یا سایر بانک های تحریم شده ایران معامله داشته باشد تحریم خواهد شد.

دولت آمریکا همچنین طی ماه های گذشته بارها شرکت های “پوششی” کشتیرانی ایران در خارج از این کشور را هدف تحریم های خود قرار داده است.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به tehranreview-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به tehranreview@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته