The mother of jailed Iranian student activist Ashkan Zahabian has expressed her concern for her son's well-being after she was barred from visiting him in prison.
Roghieh Jafarian told the Campaign for Human Rights in Iran that her son, who was arrested 16 days ago, has been denied visitation privileges. Although officials have been courteous, she has been given the runaround in government offices.
Jafarian added that since Zahabian's arrest, he has contacted home only once, by phone, after which media reported that he had been hospitalized.
His mother says the family has contacted the Ministry of Intelligence, which gave assurances that their son is well and there is no cause for concern.
Zahabian was first arrested for his student activism in 2008 and suspended from university classes for a term. He was arrested again in June of 2009, four days after the controversial presidential election that triggered widespread protests across Iran. He was reportedly subjected to a severe beating during his arrest by plainclothes government forces. He was arrested against in November 2009 and sentenced to six months in prison, charged with disturbing national security. He was later banned from continuing his education and finishing his degree, when he was just one term shy of completing his program.
source: Radio Zamaneh
Mahmoud Ahmadinejad said Sunday in televised remarks he will be the caretaker head of the oil ministry after dismissing the incumbent ahead of a merger with the energy ministry.
The use of the word “caretaker” suggests Ahmadinejad’s task as head of the oil ministry might be only temporary.
A lack of clarity about who will take charge of Iran’s most strategic sector in the long term merely adds to existing challenges, such as mounting sanctions and a program of steep energy-subsidy cuts.
With government and parliament in consensus on the oil ministry merger, “for the time being, I am the caretaker of the oil ministry,” Ahmadinejad said in the televised remarks published on his website. Oil minister Masoud Mirkazemi, seen as a presidential loyalist, was removed, along with two other key ministers this weekend, as part of proposed mergers between ministries.
“When it’s been decided to downsize the ministry, it’s no longer possible to safeguard the interests of individuals, no matter how close they are to me,” Ahmadinejad said. “Therefore the interest of individuals must be sacrificed for the country, the revolution and its ideals. Perhaps an official is present today but may not be tomorrow,” he said in the remarks.
The dismissal of the oil minister has triggered speculation about who will be the new president of the Organization of the Petroleum Exporting Countries, a position Iran currently holds.
In the remarks, Ahmadinejad said: “Iran’s Presidency of OPEC is a legal position, and doesn’t depend on any individual, and things mentioned by some individual to that end are peripheral issues and unimportant.”
Some government officials have previously said current energy minister Majid Namjou could take the helm of a merged energy and oil ministry. However, lawmakers have said they would have to approve the appointment and Namjou barely avoided impeachment in parliament in March.
source: FoxBusiness
دکتر الیزابت م.بوکار، استادیار دانشگاه نورث کارولینا در رشته مطالعات ادیان، به تازگی کتابی منتشر کرده که در جریان آن به مقایسه فمینیسم در آمریکا کاتولیک و ایران شیعه پرداختهاست. این مقایسه شاید در نگاه اول عجیب و چالشبرانگیز به نظر برسد، اما چالشبرانگیزتر از موضوع کتاب، دیدگاههای بوکار درباره فمینیسم و ماهیت شیعه و کاتولیسیسم است. بوکار معتقد است که شیعه و کاتولیسیسم گرچه در عمل به اقتدار پدرسالارانه یاری رساندهاند، اما در اصل ضد زن نیستند. این گفته برخلاف نظر بسیاری از محققان فمینیسم است و رویکرد دیگری را به این دو مذهب نشان میدهد.
کتاب الیزابت بوکار “تطابق خلاقانه: سیاستهای فمینیستی زنان کاتولیک آمریکا و شبعه ایران” نام دارد که مارچ 2011 توسط انتشارات دانشگاه جورج تاون چاپ شدهاست.
درباره این کتاب و همچنین مسائل و مصائبی که زنان در دو جامعه شیعی ایران و کاتولیک آمریکا با آن مواجه هستند، گفتوگویی با او انجام دادهایم که میخوانید.
مقایسه جنبشهای فمینیستی در دو جهان کاتولیک و شیعه شاید تا حدی دور از ذهن به نظر برسد. چه شباهتهایی میان این جنبشها در ایران و جامعهای چون آمریکا وجود دارد؟
من فکر میکنم که همین دور از ذهن بودن یا منحصر بهفرد بودن موضوع است که در اصل مرا به سمت مطالعه آن کشاند. گرچه آثار پژوهشی بسیاری درباره سیاستهای فمینیستی در این دو جهان نوشته شده، [با این حال] من اعتقاد راسخ دارم که مقایسه دقیق بین سنتها و اعمال مذهبی متفاوت و مقابله اصولی آنها با یکدیگر میتواند به درک ما از آنها یاری برساند. منظور من از این که میگویم شباهتهایی میان این دو گروه وجود دارد، این نیست که زنان در هر دو این جوامع در پی یک چیز هستند، بلکه من پارهای شباهتها را در رابطه با تعهدات آنها به سنتهای مذهبی مخصوص خود، تشخیص دادهام، بهخصوص شیوهای که آنها به احکام روحانیون و تعاریف آنها از زن خوب کاتولیک و شیعه، واکنش نشان میدهند. برای مثال، زنان در هر دو بافت اجتماعی با استفاده از تجربیات خود به عنوان مادر، مباحثی را طرح میکنند که در عمل با برخی از جنبههای آموزش دینی متعارض است و آن را نفی میکند؛ چه آنانی که به خاطر حق حضانت فرزند برای زنان پس از طلاق مبارزه میکنند (در مورد زنان شیعه) و چه آنانی که بحث نگرشی کلیتر درباره اخلاق جنسی را مطرح میکنند و این را که باید به این موضوع فراتر از قضیه تولید مثل نیز نگاه شود (در مورد زنان کاتولیک).
به نظر میرسد شما این دیدگاه را نفی میکنید که دو مذهب کاتولیک و شیعه به طور ذاتی خصم فمینیسم هستند. دلایل شما چیست؟
این سوال بسیار خوبی است و درست به اصل مطلبی اشاره کردهاید که من سعی دارم درباره آن بحث و گفتوگو کنم. اول، ساده بگویم که نه اعتقادی دارم به این ادعا که “فمینیسم” فقط همان چیزی است که زنان غربی، لیبرال یا سکولار فکر میکنند که هست و نه شاهدی برای اثبات آن سراغ دارم. پژوهشگران دیگری به خطرات برنامههای فمینیست غربی اشاره کردهاند که در طلب نجات زنان مسلمان یا کاتولیک از مردان و مذهبشان است و اینکه چطور فرضیات حاکم را درباره برتری برخی شکلهای زندگی سکولار بر دیگر شکلها توجیه میکند.
دوم، بر اساس دریافت من، سیاستهای فمینیستی، ایدئولوژیهایی را که زن و تجربیات زنانه را بد جلوه میدهد، به چالش میکشد. برخی از آنها ریشه در گفتمان دینی دارند و برخی هم نه. من تعمدا نگفتم که منظور من از “بد جلوه دادن” چیست، چرا که تعریفِ آن به چشمانداز و بافت جامعهای که زنان در آن زندگی میکنند، بستگی دارد.
در نهایت، اگر به آنچه که زنان کاتولیک و شیعه واقعا دارند انجام میدهند، نگاه کنیم، با تلاشهای مبتکرانه و شگفتانگیزی در جهت حمایت از زنان در مقابل چیزی مواجه میشویم که از دید ناظر بیرونی ممکن است مشکلی بر طرف نشدنی به نظر بیاید. هر کنش فمینستی در داخل یک متن رخ میدهد: کاتولیسیسم و اسلام شیعی به واقع نمونههایی هستند که در آن اقتدار مردانه به تقویت آموزههای پدرسالاری یاری رساندهاست، اما خود این سنتها ضد زن یا متضاد با پیشرفت زنان نیست.
آیا میتوان از شیعه و کاتولیک تفسیرهایی در جهت برابری جنسیتی و آزادی زنان به دست داد؟
بله، هر دو سنت تعالیمی دارند که نظریه برابری زنان با مردان را تایید میکند. آنها به مانند هم معتقد به مکمل بودن جنسیتها هستند، بدین مفهوم که مردان و زنان وظایف و حقوق متفاوتی دارند، اما صاحب منزلت انسانی و استعداد معنوی یکسانی هستند.
هر کنش فمینستی در داخل یک متن رخ میدهد: کاتولیسیسم و اسلام شیعی به واقع نمونههایی هستند که در آن اقتدار مردانه به تقویت آموزههای پدرسالاری یاری رساندهاست، اما خود این سنتها ضد زن یا متضاد با پیشرفت زنان نیست
مسئلهای چون آزادی حجاب یا سقط جنین را در چارچوب اصول شیعه و کاتولیسیسم چگونه میتوان توضیح داد؟ آیا میتوان شیعه یا کاتولیک ماند و در عین حال به این دو مسئله نیز باور داشت؟
شما به دو مسئله بسیار حساس در هر دو سنت اشاره کردهاید: سقط جنین در کلیسای کاتولیک و حجاب در جمهوری اسلامی ایران. در هر دو مورد، موضع رسمی لزوما مورد حمایت جامعه نیست. در مورد سقط جنین، نظرسنجیهایی داریم که به وضوح نشان میدهد تقریبا هیچ تفاوتی میان تعداد کاتولیکهای آمریکایی و کاتولیکهای غیرآمریکایی در رابطه با پذیرش اخلاقی سقط جنین وجود ندارد. به بیانی دیگر، علیرغم محکومیت سقط جنین توسط واتیکان، بسیاری از کاتولیکهای آمریکا (تقریبا 40%) معتقدند که این انتخاب زن است. حجاب در ایران اجباری است و اگر زنان “بد حجاب” باشند، این امکان وجود دارد که با مجازاتهای قانونی مواجه شوند (مانند جرایم مالی). بدین خاطر، کمتر گزارش میشود که کسی به مقابله با نظام پوششی اسلامی برای زنان برخاسته باشد. این یعنی که بسیای از زنان به شکلی شخصی و نه عمومی، فقط با غر زدن درباره این قوانین، خود را راضی میکنند و در عین حال، منظور من فقط زنانی نیست که خود را “سکولار” یا “غربگرا” فرض میکنند. حتی زنانی که میگویند در صورت تغییر قانون نیز حجاب خود را حفظ خواهند کرد، از نوع اجباری حجاب بیزارند، چرا که به انحاء گوناگون صلاحیت زنان برای “انتخاب” حجاب از سر دینداری را زیر سئوال میبرد.
برخی میگویند پارهای قوانین که در جهت محدود کردن زنان به تصویب میرسد، بار اخلاقی دارند و نه مذهبی. مرز اخلاق و مذهب کجاست؟
این سوال در رابطه با موقعیت اخیر ایران بسیار اهمیت دارد. ما میتوانیم از جوانب مختلفی به آن بپردازیم. از یک طرف در ایران هیچ خط ممیزهای نه میان مذهب و اخلاق وجود دارد و نه همچنین، میان سیاست و مذهب. برای مثال، در قانون اساسی ایران این مسائل مبهم گذاشته شده و مقامات اخیر حکومت ایران نیز که اغلب به مخالفان سیاسی خود اتهاماتی اخلاقی را نسبت میدهند، این مسائل را همچنان در ابهام نگه میدارند.
از طرف دیگر، من فکر میکنم که سوال شما گویای سطحی از ناامیدی در ایران است از آن رو که همه قوانین بهطور فرضی اسلامی هستند و همین امر نیز اصلاح آنها را دشوار میکند. برای مثال، زنانی که برای اصلاح قوانین تبعیضآمیز جنسی در ایران تلاش میکنند، اغلب این بحث را پیش میکشند که این قوانین ریشه در فرهنگ پدرسالارانه دارد تا آنکه بر اساس فقه یا عقاید شرعی اسلامی باشد. به بیانی دیگر، اصلاحات توجیهپذیر است، چرا که این قوانین بر پایه شریعت بنا نشدهاند. آنها این بحث را مطرح میکنند که قوانین محدودکننده آزادی زنان، دقیقا در مغایرت با اصول شرعی و اخلاقی اسلام است و به نظرم اغلب هم درست میگویند.
با توجه به تحقیقاتتان، به گمان شما جنبش زنان ایران اکنون در چه مرحلهای قرار دارد؟ و چه دورنمایی را برای آن متصور هستید؟
این سوال با توجه به وضعیت اخیر سیاست ایران، دشوار به نظر میرسد. ظاهراً زمان ایجاد تغییر در ایران فرا رسیده، اما برای من بسیار سخت است که پیشبینی کنم این تغییر ممکن است به چه چیزی بیانجامد. بگذارید اینگونه بگویم که به عنوان یک آمریکایی، مسلماً در چنین جایگاه ممتازی قرار نگرفتهام که بتوانم یا اجازه داشته باشم دیگر جنبشهای فمینیستی را مورد قضاوت قرار دهم. آمریکا مشکلات خودش را دارد و در پارهای موارد، زنان ایرانی از حقوق بسیار بهتری برخوردارند. برای مثال من اغلب به دانشجویانم، قوانین سخاوتمندانه ایران در مورد زایمان و اشتغال را یادآور میشوم، قوانینی که برای مادران شیرده حق مرخصی قائل است. در دانشگاه خود من، به هنگام مرخصی زایمان، هیچ حقوقی پرداخت نمیشود. من سه ماه پس از تولد دخترم برگشته بودم سر کلاس و یک دوره کامل و سنگین را تدریس میکردم. عادت بدی که آمریکاییها دارند این است که درباره دیگران به بدترین شکل ممکن قضاوت میکنند، بهخصوص درباره زنان دیگر و بهخصوص درباره زنان مسلمان. مسائل به این سادگیها هم نیست.
استراتژی موثر جنبش زنان در مقابله با بنیادگرایی شیعی یا کاتولیک چه میتواند باشد؟
مسلماً تطابق خلاقانه! منظورم از این عبارت این است که مؤثرترین تاکتیکها در مقابله با بنیادگرایی، آنهایی هستند که در عین وفاداری به سنت (مطابقت)، آن سنت را به سمت سویههایی جدید میبرند (خلاقیت). در کتابم، پنج تاکتیک بیانی خاص را مطرح کردهام که عبارتند از نمادگرایی، زایش، هرمنوتیک، تجسم و چیزی که من نامش را “تجدید انتشار” میگذارم. این تاکتیکها با در نظر گرفتن جنبههای بنیادین سنت، نشان میدهد که تجربیات زنان (به طور مثال، به عنوان مادر) چگونه میتواند بینشی را در مورد معنای زن شیعه یا کاتولیکِ خوب ایجاد کند؛ بینشی که مردان روحانی احتمالا نمیتوانند از آن شناختی داشته باشند.
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران در یک گفت و گوی تلویزیونی در شبکه دو تلویزیون ایران شرکت و از فعالیت های اقتصادی و سیاسی دولت خود دفاع کرده است.
به گزارش بیبیسی، او اختلافات بین دولت و مجلس را مشکلات و ابهامات اجرایی توصیف کرد. آقای احمدی نژاد گفت که اجرای طرح هدفمندی یارانه ها “افتخار آمیز” بوده است.
وی افزود که علیرغم انتقادها از اجرای این طرح چه در داخل و چه در خارج، از جمله “تبعات سنگین و بحران” در صورت اجرای آن، “ملت ایران در این زمینه کار بسیار بزرگی انجام داد.”
این در حالی است که بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند که اجرای هدفمند کردن یارانه ها باعث ایجاد افزایش قیمتها از جمله انرژری و افزایش تورم شده است.
اما رئیس جمهوری ایران با اشاره به تلاش دولت در راستای کنترل تورم گفت: “قسمتی از تورم، تورم طبیعی است که ما داشتهایم و قسمتی از آن نیز تحت تاثیر عوامل گوناگون و از جمله تورم جهانی است.”
او همچنین با اشاره به کاهش مصرف بنزین در کشور و با ارائه آماری در ارتباط با میزان مصرف بنزین در سال ۸۴ و ۸۵ در کشور گفت: “اکنون مصرف بنزین روزانه ۵۴ میلیون لیتر شده و همچنان سیر نزولی دارد و در طول این سه چهار ماه این مصرف پایین آمده، این در حالی است که تعداد خودروها افزایش پیدا کرده است.”
وی در پاسخ به مشکلات اقتصادی در کشور و بیکاری گفت که دولتش حدود یک میلیون و هفتصد هزار شغل ایجاد کرده است که پیش بینی می شود دولت بتواند این میزان را تا سطح دو میلیون شغل بالا ببرد که در عمل می تواند در آینده بیکاری را در کشور از بین ببرد.
محمود احمدی نژاد همچنین گفت که طرحهای مختلف اقتصادی و مسکن اجرا شده از سوی دولت بدین معنی است که در سال ۱۳۹۲ دیگر مشکل مسکن وجود نخواهد داشت. این در حالی است که گزارش ها از ایران از افزایش قیمت مسکن و یا اجاره خانه ها خبر می دهند.
او درباره اختلافات سیاسی بین مجلس و دولت در زمینه ادغام وزارتخانه ها گفت که مشکل اساسی وجود ندارد و رابطه دولت و مجلس را خوب توصیف کرد.
محمود احمدی نژاد گفت: “این بگو و مگو ها طبیعی و شیرین است. اگر کسی اختلاف ایجاد کند و کینهورزی درست کند، درست نیست. بالاخره مجلس و دولت نظر میدهند و تفاهم میکنند. اگر تفاهمی هم ایجاد نشد، با اشاره رهبری مشکل حل میشود. در جمهوری اسلامی مشکلی در روند اداره کشور وجود ندارد. این بحثها نباید دستمایه ایجاد مشکل شوند چرا که همه بحثها در جهت حل مشکل است و من نگرانی از این بابت ندارم.”
او تاکید کرد که هیج وزارتخانه ای الان بدون سرپرست نیست و افزود که بحث بین دولت و مجلس، بحث اجرای قانون بوده و مشکل اصلی بحث اجرایی این طرح و مشکلات اجرایی است.
به گفته رئیس جمهوری ایران، بحث در خصوص شرح وظابف وزارتخانه های ادغام شده و مسایل مربوط به آن (که مورد درخواست مجلس ایران است) میتواند طولانی باشد و باعث شود که در عمل اولا این طرح با تاخیر انجام شود آنگونه که در دولتهای گذشته میسر نشد و ثانیا در فعالیتهای اجرایی دولت هم در عمل اختلال ایجاد کند.
او گفت: “اگر فرض میکردیم شرح وظایف برای این ادغامها اول در دولت تصویب شود و بعد به مجلس برای تصویب برود، کارهای اداری فشل میشد و مشکل ایجاد میکرد. ممکن بود زمان زیادی ببرد و روند یک ساله داشته باشد. ما تصمیم گرفتیم این روند را در دولت زودتر آغاز کنیم و وزارتخانهها را ادغام کنیم.”
اختلاف اخیر بین دولت و مجلس ایران از زمانی مطرح شد که دولت بر اساس ماده ۵۳ قانون برنامه پنجم در مورد کاهش تعداد وزارتخانه ها، ادغام چند وزارتخانه را اعلام کرد.
اعلام ادغام وزارتخانه ها از سوی دولت با واکنش تند علی لاریجانی رئیس مجلس و تعداد زیادی از نمایندگان رو به رو شده است که معتقدند دولت بدون تصویب مجلس نمی تواند وزارتخانه ها را با هم ادغام کند.
شورای نگهبان هم که نهاد مسئول تفسیر قانون اساسی در ایران است، از نظر مجلس حمایت کرد و گفت که هم ادغام وزارتخانه ها باید به تصویب مجلس برسد و هم وزرای وزارتخانه های جدید باید از مجلس رأی اعتماد بگیرند.
رئیس جمهوری ایران همچنین در خصوص اختلافان بین دولت و مجلس گفت که بحث وزارتخانه ورزش نیز “در مسیر” قرار دارد اما دولت ابهاماتی دارد که باید حل شود. او در خصوص این “ابهامات” جزئیاتی ارایه نکرد.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی با بیان این که ایران منعی برای پذیرش ساکنان اردوگاه اشرف ندارد، در عین حال گفته است، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی با آن دسته از اعضای مجاهدین که توبه کنند، «طبق قوانین» برخورد میکند.
به گزارش رادیو فردا، حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران، روز یکشنبه اعلام کرده است، آمادگی جمهوری اسلامی منعی برای پذیرش ساکنان اردوگاه اشرف در عراق ندارد.
وی در این باره اظهار داشته است: «جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد آنان براساس ضوابط به آغوش کشور بازگردند و کسانی که توبه کنند از نظر قانونی میتوانند این کار را بکنند و طبق قوانین دستگاه قضایی با آنها برخورد میشود.»
حدود دو هفته پیش نیز حسن داناییفر، سفیر جمهوری اسلامی در عراق اعلام کرده بود، از نظر ایران تمام ساکنان اردوگاه اشرف به جز کمتر از ۱۰۰ نفر از آنها عفو هستند و میتوانند به ایران بازگشته و به هر جایی که میخواهند سفر کنند.
این گونه سخنان در حالی بیان میشود که در سالهای اخیر قوه قضاییه جمهوری اسلامی چند نفر را به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین، ارتباط با مجاهدین، هواداری از آنها یا دیدار از اردوگاه اشرف به اعدام یا مجازاتهای سنگین محکوم کرده است.
مقامهای عراقی در هفتههای گذشته و پس از درگیری میان نیروهای ارتش این کشور و ساکنان اردوگاه اشرف، از آنها خواستهاند تا پایان سال جاری میلادی این کشور را ترک کنند.
به تازگی ایالات متحده خواستار انتقال ساکنان اردوگاه اشرف به نقطهای دورتر از مرز ایران در عراق شده و یک مقام اتحادیه اروپا نیز خواستار انتقال این افراد به یک «کشور سوم» شده است.
اردوگاه اشرف که در شمال استان دیاله عراق قرار گرفته است، همچنان محل سکونت بیش از سه هزار تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران است که در اوایل دهه هشتاد میلادی و در جریان جنگ میان عراق و ایران به عراق نقل مکان کرده و از حمایت صدام حسین، دیکتاتور وقت عراق، برخوردار شده بودند.
سازمان مجاهدین خلق حدود ۱۲ سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و به منظور مبارزه مسلحانه با حکومت محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، تاسیس شده بود.
هر چند این گروه همچنان از سوی ایالات متحده آمریکا در لیست گروههای تروریستی قرار دارد، اما به دنبال حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و خلع سلاح مجاهدین، نیروهای آمریکایی ابتدا مسئولیت حفاظت از آنها را در اردوگاه اشرف برعهده گرفتند.
اما با خروج تدریجی سربازان آمریکایی از شهرهای عراق، دولت عراق در تابستان سال ۲۰۰۹ مسئولیت اردوگاه اشرف را بر عهده گرفت.
از سوی دیگر حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، در واکنش به انتشار گزارشهایی درباره احتمال خارج شدن نام سازمان مجاهدین خلق از لیست گروههای تروریستی در کشورهای غربی گفته است: «اینکه کشورهای غربی تلاش دارند منافقین را از فهرست گروه های تروریستی خارج کنند، دلیلش این است که خودشان تروریست هستند و از آنها حمایت میکنند.»
وی همچنین افزوده است: «اینکه آنها تروریست هستند چیز مشخصی است و در همین ساختمان ریاست جمهوری که هستیم، نخست وزیر و رئیس جمهور کشور را ترور کردند و به شهادت رساندند.»
وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی درباره وضعیت اردوگاه اشرف هم گفته است: «اما درباره بحث منافقینی که اکنون در پادگان اشرف هستند، سران آنها فضایی که برای اعضا ایجاد کردهاند، فضایی است که اجازه نمیدهد به آنها اطلاعرسانی شود و یا اینکه هیچ شبکه خبری را ببینند، یعنی افراد جدیدی که اخیرا از آن اردوگاه آمدهاند در اظهارات خود این موضوع را مطرح کردهاند که به ما اجازه نمیدهند که بدانیم در دنیا چه خبر است.»
سازمان ملل متحد از همکاری مشترک ایران و کره شمالی در زمینه ساخت و تولید موشکهای قارهپیما خبر داد. دیپلماتهای سازمان ملل میگویند دولت چین نقش واسطه را در این همکاری ایفا میکند. رد پای روسیه و سوریه نیز دیده میشود
به گزارش دویچهوله و بر اساس سندی که خبرگزاری رویترز آن را منتشر کرده، دولتهای ایران و کره شمالی به طور مخفیانه و با همکاری یکدیگر به دنبال تولید موشکهای بالستیک هستند.
این سند میگوید که این همکاری با مشارکت یک کشور همسایه با کره شمالی که دیپلماتهای سازمان ملل آن را چین معرفی میکنند، انجام میشود.
خبرگزاری رویترز میافزاید که بر مبنای سند یاد شده، دولتهای ایران و کره شمالی با این همکاری مخفیانه تحریمهای تسلیحاتی اعمال شده توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد را نقض میکنند.
سند منتشر شده، گزارشی است که به وسیله کمیته کارشناسان مستقل تهیه شده است. این کمیته از سوی شورای امنیت وظیفه دارد بر اجرای تحریمهای اعمال شده بر کره شمالی نظارت کند.
به دنبال دو آزمایش هستهای کره شمالی که در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ صورت گرفت، شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریمهایی علیه این کشور اعمال کرده بود. این تحریمها شامل ممنوعیت هر گونه مبادله فنآوری هستهای و موشکی با کرهشمالی و نیز تحریم تسلیحاتی این کشور است.
دولت ایران هم در سالهای اخیر و به دنبال تاکید بر گسترش برنامه اتمیاش که کشورهای غربی و سازمان ملل نگران انحراف آن به ابعاد نظامی هستند، مورد تحریم تسلیحاتی شورای امنیت قرار گرفته است.
پیشتر، گزارش کمیته کارشناسان درباره تحریمهای ایران نیز به بعضی از رسانهها درز کرده بود و نشان میداد دولت سوریه به تهران کمک میکند تا تحریم صادرات تسلیحات علیه این کشور را دور بزند.
در بخشی از گزارش کمیسیون کارشناسی سازمان ملل در باره روند اجرای تحریمها علیه کره شمالی آمده است: «گمان میرود مواد و کالاهای ممنوعه مربوط به موشکهای بالستیک از طریق پروازهای عادی خطوط هوایی ایرکوریو و ایران ایر میان جمهوری دمکراتیک خلق کره و جمهوری اسلامی ایران مبادله شده است.»
بر این اساس، کره شمالی برای انتقال این تجهیزات ترجیح میدهد از فرودگاههای مخصوص باربری استفاده کند، زیرا که بازرسان و سیستمهای نظارت در فرودگاههای مسافربری مستقر شدهاند.
چند روز پیش روسیه نیز در تلاشی مشابه مانع انتشار گزارش کمیسیون کارشناسی سازمان ملل در باره نقض تحریمهای شورای امنیت از سوی ایران شده بود.
در این گزارش به مواردی از نقض قطعنامههای شورای امنیت از سوی جمهوری اسلامی ایران و از جمله ارسال مهمات و اسلحه به سوریه، لبنان و سرزمینهای فلسطینی و نیز ادامه غنیسازی اورانیوم اشاره شده است.
اکنون نیز دیپلماتها در مقر سازمان ملل در نیویورک میگویند که چین از یافتههای این کمیته در رابطه با کره شمالی راضی نیست و سند مربوطه را تایید نکرده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، یکی از شواهد مربوط به همکاری موشکی ایران و کره شمالی، در یک رژه نظامی در پیونگ یانگ در اکتبر ۲۰۱۰ دیده شد.
بر این اساس، کلاهک جدید نصب شده بر موشک دوربرد نودونگ کره شمالی، به کلاهک موشک شهاب ۳ ایران شباهت داشته است.
دولتهای غربی و در راس آنها آمریکا همواره نگرانی عمیق خود را از دستیابی دولتهایی مانند ایران و کره شمالی به تکنولوژی ساخت موشکهای قارهپیما که میتوانند خاک اروپا و آمریکا را هدف حملات خود قرار دهند، ابراز کردهاند.
Dr. Elizabeth M. Bucar is an assistant professor of religious studies at the University of North Carolina at Greensboro. She has recently published a book comparing the feminist politics of U.S. Catholic to Iranian Shi'i women. Such a comparison might have seemed strange and challenging at first glance, but Bucar's views on feminism and the nature of Shii and Catholicism seem even more challenging than the subject of her book. She believes that Catholicism and Shii Islam themselves are not anti-women but are simply examples in which male authority has helped support patriarchal teachings. Such a view seems totally different from the viewpoint of many other scholars on the issue and can be considered as a new approach to the two religions.
Elizabeth Bucar's Creative Conformity: The Feminist Politics of U.S. Catholic and Iranian Shi’i Women was published in March 2011 by Georgetown University Press. We interviewed her on her book and the problems Iranian Shi'i and U.S. Catholic women face.
It seems quite strange to compare feministic movements in Catholic and Shi'i worlds. What are the similarities between such movements in Iranian and American societies?
I think the strangeness, or rather uniqueness, is what originally drew me to this case study. Although much scholarly work has been written on feminist politics in these two worlds, I am a firm believer that careful comparison can help us understand different religious traditions and practices by placing them in relief against each other. The similarities I found were not that women in these two worlds "want the same things." Rather I found some semblance in the way they engage their respective religious traditions, particularly the way they respond to clerical directives about what it means to be a good Catholic or Shii women. For example, women it both contexts leverage their experiences as mothers to make arguments that push back against some aspects of clerical teaching, whether they are fighting for women's legal custody of children after divorce (in the case of Shii women) or arguing for a more holistic view of sexual ethics beyond procreation (in the case of Catholic women).
You seem not to believe that Catholicism and Shi'ism are essentially against feminism. What are your reasons for refuting such a view?
This is a very good question, and cuts right to the heart of part of what I am trying to argue. First, I simply don't believe –nor do I find evidence to support– the claim that "feminism" is merely what western, liberal, or secular women think it is. Other scholars have argued for the danger of western feminist agendas that seek to "save" Muslim or Catholic women from their men and from their religion, and how this is grounded in imperial assumptions about the superiority of some forms of secular life over all others.
Second, I understand feminist politics to be anything that challenges ideologies that misrepresent women or women's experiences. Some of these are based in religious discourse, some are not. I intentionally leave undefined what counts as misrepresentation since this will depend to some on a woman's perspective and context. Finally, if we look at what actual Catholic and Shii women are doing, we find incredibly innovative attempts to advocate on behalf of women within what to an outsider might seem insurmountable odds. Every feminist action takes place within some context: Catholicism and Shii Islam are simply examples in which male authority has helped support patriarchal teachings, but the traditions themselves are not anti-women or antithetical to women's flourishing.
Other scholars have argued for the danger of western feminist agendas that seek to "save" Muslim or Catholic women from their men and their religion
Do Catholicism and Shia believe in gender equality and women’s freedom indeed? According to which principles they do?
Yes, both traditions have teachings that support a view of women as equitable to men. They share a stance of gender complementarity, in which men and women have different duties and rights, but have equal human dignity and spiritual capacity.
How can we explain the issues such as freedom of wearing or not wearing a veil and abortion under the principles of Shi'ism and Catholicism? Can we stay Shi'ite or Catholic and believe in such issues as well?
You mention the two "hot button" issues in both traditions: abortion in the Catholic church and hijab for the Islamic Republic of Iran. In both cases, the "official" position is not necessarily supported by the community. In the case of abortion, we have polls that clearly show there is almost no difference between rank-and-file American Catholics and American non-Catholics in terms of the moral acceptability of abortion. In other words, despite the Vatican's condemnation of abortion, many U.S. Catholics (approximately 40%) believe it is a woman's choice. In Iran, hijab is compulsory, and women potentially face legal punishments (e.g., fines) if they wear "bad hijab," thus few will go on the record as being against Islamic dress code for women. That said, many women are happy to complain about the law off the record, and I don't just mean women who see themselves as "secular" or "western." Even women who say they would continue to veil even if the law was changed dislike the compulsory nature of veiling, which in many ways takes away a women's ability "to choose" to veil for pious reasons.
Some believe that some of the laws being approved to limit women are not approved because of religion, but because of morality. What are the boundaries between religion and morality?
This is a very important question for the current situation in Iran. We can answer it in a number of ways. On the one hand, in Iran there is no clean line between not only religion and morality, but also between politics and religion. The Iranian constitution, for example, blurs this line, as do the current Iranian authorities who often prosecute political dissidents perceived for moral crimes. On the other hand, I think your question expresses a level of frustration in Iran that all Iranian laws are supposedly "Islamic”, which makes their reform difficult. For example, one argument often made by women trying to reform gender discriminatory laws in Iran is that these laws have their roots in cultural patriarchy rather than sound fiqh, or Islamic legal thought. In other words, reform is justified because these are not laws based in sharia. They argue, and I think often rightly so, the laws that limit women's freedoms are actually contrary to fundamental Islamic ethical and legal principles.
According to your research, what do you think about the step Iranian feminism movement has reached? And how do you forecast its future?
This is such a difficult question given the current state of Iranian politics. Iran seems to be in such a moment of change, but I am hard pressed to predict where that change may lead. Let me also say that as an American, I certainly don't stand in some privileged place from which I can or should judge other feminists movements. The US has its own problems, and on some issues Iranian women have much better rights. For example I often remind my students of the generous maternity and employment laws in Iran, that give time off to breast feeding mothers. At my own university, there is no paid maternity leave. I was back at the front of the classroom, teaching a full course load, three months after the birth of my daughter. Americans have a bad habit of judging others as worse off, especially other women, and especially other Muslim women. It is rarely this simple.
What are the most effective strategies for feminism movements to confront Shia or Catholic Fundamentalism?
Creative conformity of course! What I mean by this is that the most effective tactics against fundamentalism are those that are faithful to the tradition (conform) and yet take the tradition someplace new (creative). In the book I discuss five specific rhetorical tactics focused on symbolics, procreation, hermeneutics, embodiment, and what I call "republication." These tactics take fundamental aspects of the tradition and show how women's experiences (as mothers, for example) provide insights into what it means to be a good Shii or Catholic woman that male clerics can not possibility know.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر