-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 05/18/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



انقلاب در کشورهای عربی توجه جامعه بین الملل را از برنامه هسته ای ایران که از سال های ۲۰۰۲، ۲۰۰۳ در مرکز نگرانی های هسته ای قرار دارد، منحرف کرده است. جمهوری اسلامی به تازگی یادآوری کرده که قصد دارد با وجود تقاضاهای مبنی بر تعلیق غنی سازی اورانیوم، فعالیتش را از سر بگیرد و به نظر می رسد که این تصمیم در مواجه با جو جدید در منطقه اتخاد شده باشد.

روز ۸ ماه مِه، سعید جلیلی، مسئول ایرانی مذاکرات هسته ای نامه ای به کاترین اشتون، نماینده عالی اروپا و مسئول پرونده هسته ای ایران از سوی گروه شش (ایالات متحده، انگلستان، فرانسه، روسیه، چین و آلمان) نوشت و در آن دوباره پیشنهاد از سرگیری مذاکرات را مطرح کرد.

ایران در این نامه آمادگی اش برای مذاکره درباره تقریبا همه چیز، جز اتم را ابراز کرده است. تهران از سوی غربی ها متهم می شود که قصد دارد با برنامه هسته ای خود، به فن آوری تولید سلاح اتمی دست یابد.

در این نامه که لوموند به آن دست یافته است، از «سوژه های منطقه ای مهمی» سخن به میان آمده است که ایران حاضر است درباره آنها مذاکره کند: «ریشه های تروریسم، قاچاق مواد مخدر، دزدی دریایی در آبهای آزاد، منابع انرژی» و حتی یک کلمه از فعالیت های هسته ای سخنی به میان نیامده است.

در پایان ماه ژانویه، میان آقای جلیلی و نمایندگان گروه شش دیداری برگزار شد که در پایان شکست خورد. دیپلماسی، با وجود دعوت دولت اوباما در سال ۲۰۰۹ به مذاکره و بعد هم تحمیل تحریم های بین المللی سخت گیرانه در سال ۲۰۱۰، هم چنان شکست می خورد. تلویزیون ایران روز سه شنبه تایید کرد که ممکن است دیداری تازه با گروه شش برگزار شود اما مسئولان اروپایی سریعا این خبر را تکذیب کردند.

حکومت ایران در ابتدا قیام در کشورهای عرب را تحسین کرده و آن را موفقیتی برای اسلام گرایی خوانده بود. تهران گمان می کرد که این اتفاقات موقعیت استراتژیکش را بهتر می کند و امکان مانور دادن بیشتر را به وی خواهد داد. سقوط رئیس جمهور مصر، حسنی مبارک که از متحدین قدیمی واشنگتن بود، برای ایران یک پیروزی بزرگ در قدرت یافتن بیشتر شیعیان در منطقه بود.

درآمد بیشتر

افزایش قیمت نفت که از تغییرات در منطقه ناشی می شود برای حکومتی که با مشکلات اجتماعی بسیاری دست و پنجه نرم می کند، درآمد بیشتری به ارمغان آورده است. فضای تهران به نظر می رسد که صحنه درگیری و رقابت میان شاخه های مختلف جناح محافظه کار شده است. به تازگی میان محمود احمدی نژاد و آیت الله علی خامنه ای که با تغییر وزیر اطلاعات مخالف بود، بحثی در گرفت. رئیس جمهور که می خواست وزیر اطلاعات را دور کند، برای عکس العمل به این اختلاف، ده روز محو شد.

به گفته منابع غربی، حکومت ایران روز به روز بیشتر اطمینان پیدا می کند که هیچ حمله نظامی ای از سوی اسرائیل تاسیسات هسته ایش را تهدید نمی کند. گفته های رئیس سابق موساد، میر داگان که روز ۶ ماه مِه منتشر شد، حمله علیه ایران را «احمقانه» توصیف کرد. وزیر دفاع اسرائیل، اهود باراک هم خطر استفاده ایران از سلاح هسته ای علیه اسرائیل را تا حدودی کمرنگ جلوه داد. بدون شک صحبت های این دو شخصیت اسرائیلی این حس را در ایران ایجاد کرده است.

ایران می داند که از سوی سازمان ملل متحد با تحریم های جدید تهدید نمی شود، زیرا روسیه و چین به دخالت نظامی در لیبی واکنش منفی نشان دادند. همان طور که یک دیپلمات غربی می گوید، «لازم است یک کشف اساسی دیگر رو شود» مثل رو شدن مرکز هسته ای مخفی در ایران، تا پکن و مسکو با جامعه بین الملل در تحریم کردن ایران همراه شوند.

اما تهران اکنون نگران اعتراضاتی است که تنها متحدش در منطقه یعنی سوریه را به شدت تهدید می کند. به گفته واشنگتن، سوریه در زمینه سرکوب از ایران کمک خواسته است.

دیپلماسی جدید مصر استفاده بردن از تاثیر ایران بر حماس است. و واکنش شدید کشورهای سنی حاشیه خلیج فارس در مقابل شورش شیعیان بحرین- جایی که ارتش عربستان سعودی در ماه مارس مستقر شد- نشان دهنده تلاشی دیگر برای ایجاد مانع بر سر راه بلندپروازی های تهران است.

ایالات متحده که منتظر یک پرش دیگر از سوی اپوزیسیون ایران است که با شدت و حدت در سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ سرکوب شد، به تازگی اعلام کرد که برای مبارزه با سانسور کمک های جدیدی در نظر گرفته است.

* از: ناتالی نوگیرد / در: لوموند


 


شب گذشته ساعت یک صبح سیندی بائر چشمانش را به تلفن و به ایران دوخته بود. این مادر، سرشار از اضطراب و امید، منتظر خبری بود که بیشتر از ۲۱ ماه رویای آن را در سر می پروانده است: خبر آزادی پسرش شین بائر و دوست او، جاش فتل، دو امریکایی جوان ۲۸ ساله که در تابستان سال ۲۰۰۹ در مرز ایران و عراق در حالی که مشغول کوه نوردی در کردستان عراق بودند دستگیر شدند. اما امید سیندی یک بار دیگر ناامید شد.

مقامات ایرانی که این دو جوان را به «جاسوسی» و «عبور غیرقانونی» از مرز متهم می کنند، دیروز برای باری دیگر جلسه دادگاه شین و جاش را عقب انداختند که هم چنان ادعا می کنند بی گناه هسنتد. وکیل ایرانی آنها، مسعود شفیعی که نتوانست با موکلینش دیدار کند و مدام تقاضای «آزادی فوری» آنها را کرده است، دو ساعت در دادگاه منتظر ماند. اما دو زندانی از زندانی که می توان گفت در آن در سلول انفرادی نگهداری می شوند به دادگاه منتقل نشدند.

دیروز خانواده ها به این اتفاق این گونه واکنش نشان دادند: «ما نمی دانیم چرا شین و جاش به دادگاه آورده نشدند و ما بسیار نگران وضعیت سلامتی و امنیت آنها هستیم. غیبت بی دلیل آنها و محروم کردن وکیل از دیدار با آنها بسیار نگران کننده است.»

روز ۳۱ ژوئیه سال ۲۰۰۹ کابوس شروع شد. جاش فتل، شین بائر و دوست دختر وی، سارا شورد، سه دانشجوی آرمانگرای سابق دانشگاه برکلی که به ترتیب عاشق کشاورزی عادلانه، عکاسی و کارهای انسان دوستانه بودند، در تعطیلات به سر می بردند. این سه جوان تصمیم گرفته بودند که در کردستان عراق، که از زیباییش بسیار گفته شده، راه پیمایی کنند. آنها در راهشان به سمت کوهستان با سرباز مسلحی روبرو می شوند که به آنها می گوید از راهشان منحرف شوند و باید به سمت او بروند. او با اشاره به زمین به آنها می گوید: اینجا ایران است و آنجا، عراق است. اما این سرباز با وجود درخواست آنها نمی گذارد که آنها بروند. فاجعه از همین جا آغاز می شود.

سکوت از ماه اکتبر ادامه دارد

سه دوست به زندان انداخته شدند. بعد جای آنها را عوض کردند. سلول های آنها تنگ بود. آنها هم دیگر را روزی ۴۰ دقیقه و برای یک پیاده روی کوتاه می دیدند. در همین مدت بود که شین از سارا تقاضای ازدواج کرد. زن جوان بالاخره بعد از ۴۱۰ روز اسارات در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۰ آزاد می شود. از آن زمان، وی از ترسش، از آرزویش برای «محو شدن» می گوید و خاطراتش از زندانبان ها که می خواستند درباره کارهایش در دمشق بنویسد و بعد جلوی خودش پاره اش می کردند و می گفتند که دوباره شروع کند.

سارا از زمانی که باز گشته است با وجود مشکلات فیزیکی جدی اش، زمین و زمان را به هم دوخته تا دوستانش آزاد شوند. خانواده ها هم این بار سنگین را بر دوش می کشند. الکس فتل، برادر جاش که از وی جدا نمی شد می گوید: «من در یک چمدان زندگی می کنم. نیمی از من در زندان با اوست، خیلی سخت است.» با این وجود، حمایت هزاران نفر آدم های عادی، و مخصوصا شخصیت های شناخته شده مثل محمد علی و اینگرید بتانکور تحمل کردن اوضاع را آسان تر می کند.

اوباما تاکنون یک بار و هیلاری کلینتون، سه بار با خانواده ها دیدار کرده اند. اما امریکایی ها برای مذاکره درباره این پرونده که در پیچ و خم بی پایان روابط ایران و امریکا گیر کرده، دچار مشکل هستند. تهران اشاره ای به تبادل زندانی کرده بود اما به نظر می رسد این پیشنهاد از سوی واشنگتن در ابهام باقی ماند.

مادر این دو تنها یک بار دو پسرشان را در ماه مِه سال ۲۰۱۰ در تهران دیدند. بعد از آن، در ماه نوامبر سال پیش برای عید شکرگزاری یک تلفن پنج دقیقه ای نصیبشان شد. و بعد دیگر هیچ. سفیر سوئیس در تهران هم چهار باری که توانسته بود جاش و شین را ببیند به خانواده ها خبر را داده بود.

آخرین بار این دیدارها، ماه اکتبر بوده است. سیندی می گوید: «از آن زمان سکوت حکمفرماست. تمامی نامه های ما بی جواب می مانند. حال آنها چطور است؟ باید که این وضعیت خاتمه یابد. حکومت ایران باید دست از سیاست ورزیدن از طریق زندگی بچه های ما بردارد. این قضیه ظالمانه است. مگر آنها چه قدر دیگر می توانند زندان را تحمل کنند؟»

* از: لورا ماندُویی /در: لوفیگارو


 


این بار با اتوبوس آمدند. خیابان به خیابان نگه داشتند و خانه به خانه رفتند و همۀ مردان بین ۱۴ تا ۴۰ سال را بازداشت کردند. چشمان و دستانشان را بستند و با خود بردند، گویی جرمی مرتکب شده اند. زنان و دختران و مادران و خواهرانشان بی آنکه کاری از دستشان برآید از پنجره نگاه می کردند.

مونا، شاهدی عینی از درعا با صدایی لرزان در تلفن گفت: «وقتی عمویم و عموزاده ام و برادرم را می بردند پشت پردۀ اتاق خواب پدر و مادرم خشکم زده بود. پدرم خوشبختانه در خانه نبود. حتی نمی دانیم آنها را کجا بردند؟ دیگر هیچ کجا امن نیست، حتی در چهار دیواری خانه آرامش نداریم.»

دانشجویِ ۲۵ ساله ادامه داد: «نظامیان شهرِ ما درعا را از هفته ها پیش در محاصره دارند. نیروهای مخصوص هر خودرویی را بازرسی می کنند. مردان سیاه پوش تنها می گذارند معدوی از ساکنان که می توانند با نشان دادن مدرک ثابت کنند اینجا زندگی می کنند از ایست بازرسی بگذرند. و در درعا بسیاری از مردم می گویند دولت ایران از نیروهای مخصوص سوریه حمایت می کند.» در پایان مونا با صدای آهسته گفت: «من حتی توان خشمگین بودن را ندارم، از این همه خشونت و خون وحشت زده ام.»

واقعاٌ هم از هفته ها پیش در این مورد گفتگو می شود که آیا نیروهای امنیتی ایران به حکومت اسد در سوریه برای سرکوبی تظاهرکنندگان کمک می کنند یا نه. بویژه از وقتی که ایالات متحده ادعا کرد «اطلاعات موثقی» مبنی بر حمایت ایران از دمشق در برخورد با تظاهرگنندگان وجود دارد. و به گفتۀ مارک تانر سخنگوی وزارت خارجۀ آمریکا این موضوع «نگران کننده» است.

مخالفان در سوریه نیز مدعی هستند ایران در پشت پرده به متحد وفادار خود اسد در مورد مسائل امنیتی مشورت می دهد و بسیاری از افسران سازمان اطلاعات سوریه به دست «نیروهای سپاه» آموزش می بینند. علاوه بر این مخالفان نگرانند که ایران به سوریه دستگاه های شنود و فن آوری فیلتر کردن ارتباطات اینترنتی می دهد. اما کدام یک از این حرف ها واقعیت دارد و چرا ایران باید در سوریه اینگونه بی رویه دخالت کند؟

واقعیت این است که بشار اسد مانند دیگر حاکمان منطقه از ابعاد جنبش دمکراسی خواهی غافلگیر شده است. بنابراین، این امکان هم وجود دارد که دولت سوریه در این موقعیت حساس سیاسی از هم پیمانان ایرانی خود کمک فکری بگیرد. نوعی «تبادل تجربه».

زیرا مدت زیادی نگذشته که حکومت ایران تظاهرات مسالمت جویانه را در کشور خود با همین شدت سرکوب کرد. نیز بازداشت دسته جمعی و اعتراف های تلویزیونی مخالفان سوری که مجبور می شوند خود را عاملان غرب معرفی کنند و ممنوعیت هرگونه انتقال اطلاعات، به خوبی دوران بعد از انتخابات مخدوش ایران را در ژوئیۀ ۲۰۰۹ به یاد می آورد.

اما دولت ایران هرگونه اتهامی را به شدت تکذیب می کند. در مقابل، به دشمن قدیمی خود عربستان سعودی اتهام می زند به کمک غرب گروه های سوری را به توطئه علیه اسد تحریک می کند. با این هدف که یک دوست خوب را از ایران بگیرد.

وزیرخارجۀ ایران علی اکبر صالحی تازگی در یک مصاحبۀ مطبوعاتی در عمان گفت: «ما میان قیام های مردمی و تحرکاتی که زیرنفوذ خارجی در سوریه سازماندهی می شوند تفاوت قایل می شویم.» چنین می نماید که مناسبات سیاسی بین ریاض و تهران فعلاً به حالت توقف درآمده است.

به گفتۀ میدل ایست آنلاین پادشاه سعودی عبدالله بن عبدالعزیز چند روز پیش حتی با دیدار وزیر خارجۀ ایران از عربستان مخالفت کرده است. اما چگونه ممکن است که حکومت سعودی، برخلاف مبارک و بن علی، در مورد بشار اسد جانب مردم را گرفته است؟ این موضع تا چه میزان به مناسبات دوستانه بین دمشق و تهران مربوط است؟

این نکته هم واقیعت دارد: با گسترش اعتراض ها، حاکمانی در منطقه که هنوز سر قدرتند، مانند ایران و عربستان سعودی، باید پیش از هر چیز به صورت جدی نگران موجودیت خود باشند. و این کشورها باید بعد از از دست دادن متحدان قدیمی خود در پی یافتن شریکان سیاسی جدیدی باشند.

ایران از هر موقعیتی سود می جوید تا با کمک افکار شیعی قدرتش را در منطقه بگستراند و تحکیم بخشد. آخرین نمونه بحرین است. ایران در این کشور از شورشی های شیعی حمایت کرد – این کار خشم بیشتر کشورهای عرب خلیج فارس را برانگیخت، اما بویژه عربستان را به عنوان مهد اسلام سنی.

اما دمشق برای ایران همیشه دروازه ای به جهان عرب بوده است. مدتهاست همه می دانند بعد از ۳۲ سال همکاری بسیار خوب بین دو کشور، حکومت ایران توانست مناسباتش را با حماس و حزب الله گسترش دهد. در این راستا ایران توانست به حزب الله در لبنان اسلحه دهد و در نوار غزه نیز به حماس که دفتر سیاسی آن در دمشق واقع است.

این نکته در نهایت منجر به این شد که هر دو کشور هدف راهبردی مشترک خود یعنی سیاستِ «ضد اسرائیلی» را با قدرت به پیش ببرند. امروز مبارزه بر سر سلطه در «خاورمیانۀ» جدید شدیدتر از گذشته در جریان است. و با توجه به موقعیت ویژۀ ژئوپولیتیک سوریه ممکن است سقوط دولت بشار اسد توازن قدرت را در منطقه تغییر دهد. در درجۀ اول امکان دارد نفوذ رقیب عربستان سعودی یعنی ایران را تضعیف کند.

اما در حالیکه «قدرتمندان» در منطقه فکر می کنند باید هرتلاشی را صورت دهند تا موقعیت خود را در برابر دشمان خارجی تضمین کنند، از همه بیشتر در معرض تهدید مردم خود قرار دارند. بنابراین تلاشی است بیهوده درحالیکه زمان از دست می رود.

زیرا برای مونا و هزاران سوری مبارزه برای آزادی ادامه دارد. اینان در این روزها دلمشغولی های دیگری دارند. می خواهند بدانند اعضای خانواده اشان که بازداشت شده اند کجا هستند؟ کی آزاد می شوند؟ سرانجام چه زمانی نظامیان سوریه از تیراندازی به هموطنان بیگناه خود دست بر می دارند؟ و دست آخر اینکه کی آن روز می آید که به جای زبان اسلحه زبان صلح در سوریه صحبت کند؟

* از: فروغ حسین پور / در: میگاتسین


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته