-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 05/16/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



دی پِرِسِه: جنبش های اسلامی تاکنون در انقلاب های جهان عرب نقش اندکی داشته اند. چرا؟

عبدالله النعیم: برافروختگی مردم به علت شرایط نامطلوب موجود بوده است. از این گذشته فکر نمی کنم اسلام گرایان و نفوذ احتمالی آنها بر سیاست، در اندیشۀ مردم منطقه آنقدری باشد که در غرب هست. البته افراد مطلع در تونس و مصر از خطرها آگاهی دارند یا حتی نگران آنها هستند اما مردم مدتهاست که دلمشغولی های دیگری دارند: تحولات اقتصادی و ثبات و روند دمکراسی.

اما نفوذ چنین گروه هایی ممکن است افزایش یابد.

طبیعی است که اسلام گرایان در نظام های سیاسی باز سهم خود را خواهند داشت اما این سهم اکثریت نخواهد بود یا در روند دمکراسی اخلال ایجاد نخواهد کرد. در ضمن: هر وقت اسلام گرایان به قدرت برسند معلوم می شود که فاقد اندیشه و در نتیجه ناتوان در ادارۀ کشور هستند. نقش مخالف برای آنها دلبستگی هایی را در میان مردم به وجود می آورد، به عنوان گروهی که صدایشان را خاموش کرده اند. اما همینکه آنها را در روند سیاسی دخالت بدهند می بینیم راه حلی برای مشکلات مشخص مردم ندارند.

شما گفتید، افراد مطلع نگرانند: دقیقاٌ از چه چیزی؟

هر عقیدۀ افراطی ممکن است در معرض این اتهام قرار گیرد که می خواهد از روند دمکراتیک سود برد تا زیر آب آن را بزند و برسر قدرت بماند. این خطر نیز واقعی است، من آن را دست کم نمی گیرم. اما پاسخ نمی تواند این باشد که عناصر افراطی را سرکوب کرد بلکه باید آنها را در روند دمکراسی مشارکت داد– و بعد مواظب بود که آن را مصادره نکنند.

همیشه این امکان وجود ندارد: در ایران بعد از سقوط شاه دین سالاران انقلاب را مصادره کردند.

درست است. اما این مشکل منحصر به اسلام گرایان نیست. یک مشکل کلی سیاست لیبرال است. اگر یک تکانۀ اسلامی وجود دارد بهتر است کاملاٌ علنی با آن برخورد کرد تا اینکه اجازه دهیم همچون سرطان در پیکر سیاست رشد کند. بله، با خطر همراه است اما هیچ چیز با ارزش را نمی توان بدون خطر به دست آورد. این مسئله ربطی به ساده اندیشی ندارد.

در ابتدا هم غرب دقیقاٌ به همین دلیل در حمایت از انقلاب های عربی درنگ می کرد: نگران بودند که نظام های دین سالارانه ممکن است جای دیکتاتوری ها را بگیرند.

یک احتمال همین است که شما می گویید. اما فقط از روی این ترس نباید از حمایت از روند دمکراتیک دریغ کرد. در ضمن مردمان در این کشورها با مصادرۀ نهادهای دمکراتیک به دست اسلام گرایان لطمۀ بیشتری می خورند تا غرب. از این رو نباید در غرب بگوییم: ما طرفدار دمکراسی هستیم اما فقط وقتی که نتیجه آن چیزی بشود که ما می خوایم. حماس نمونۀ خوبی است. آن زمان این موقعیت از دست رفت که بر این سازمان پیروزی قاطعی به دست آورد.

حماس امروز در بازی نمی بود اگر در ابتدا پیروزی آنها را که در انتخابات دمکراتیک به دست آمده بود به رسمیت می شناختند. همین مطلب در مورد الجزایر صادق است. جبهۀ نجات اسلامی الجزایر (که به رسمت نشناختن پیروزی آنها در انتخابات سال ۱۹۹۱ شروع جنگ داخلی را در الجزایر در پی داشت - توضیح روزنامه) مدتها به تاریخ پیوسته می بود؛ به جای آن کشور دچار جنگ داخلی خونینی شد.

بنابراین غرب باید چه رفتاری در پیش گیرد؟

اروپا باید در روند دمکراسی خاورمیانه سرمایه گذاری کند. بهترین تضمین است برای امنیت و ثبات پایدار. اروپای شرقی را در نظر آورید و تلاش هایی را که در آنجا بعد از سقوط حکومت های کمونیستی انجام گرفت تا نهادهای دمکراتیک ایجاد شود. همین اتفاق باید در خاورمیانه بیفتد، اگر که ما واقعاٌ به ارزش های جهانشمول پابند هستیم و فکر نمی کنیم «اروپا تافتۀ جدا بافته ای است و بقیۀ جهان عقب افتاده.» باید از کسانی حمایت کرد که برای تغییر در کشورهایی مانند لیبی و بحرین یا یمن تلاش می کنند، با وجود خطرهای کوتاه مدت برای به اصطلاح «منافع غرب»، زیرا در دراز مدت به همین منافع خدمت خواهد شد – بگذریم از منافع خود مردم منطقه.

شریعت چه نقشی در نظام های پس از انقلاب بازی خواهد کرد؟

شریعت هیچگاه نمی تواند قانون عرفیِ کشور باشد، شریعت نظام مذهبی است که برای زندگی فردی مومنان هنجار می گذارد. وقتی پای شریعت به حقوق عرفی کشیده شود نظام حقوقیِ مذهبی برای مسلمانان تبدیل به ارادۀ سیاسیِ حکومت می شود. نیز از این رو نمی توان گفت که ایران یا سودان شریعت را اجرا می کنند – زیرا شریعت اصلاٌ چیزی نیست که کشوری بتواند آن را به اجرا در بیاورد.

اما دقیقاٌ اینگونه کشورها چنین ادعایی دارند.

بله. فاشیست ها هم مدعی برتری نژادی بودند اما به این دلیل این حرف واقعیت داشت؟ موضع اروپایی ها فقط آب به آسیای اسلام گرایان می ریزد و به لیبرال ها در منطقه آسیب می زند. هرجا چنین ادعاهای غلطی می شود باید با آنها مقابله کرد. و این کار در چهارچوب دمکراتیک بسیار بهتر صورت پذیر است تا در نظامی خودکامه. مبارک مخالفان را در مصر به نام مبارزه با اسلام گرایی سرکوب کرد. حالا، سی سال بعد، معلوم می شود اخوان المسلمین پایگاه خود را از دست نداده است. و آنهم دقیقاٌ به علت سیاست سرکوبگرایانه.

* گفتگو از: هِلمار دومبس

عبدالله احمد النعیم استاد حقوق در دانشگاه اموریِ آتلانتا در ایالت جورجیاست. التعیمِ سودانی الاصل که در خارطوم و کمبریج و ادینبورگ تحصیل کرده در زمینۀ حقوق اسلامی و رابطه اش با حکومتِ دین جدا خواه پژوهش می کند.


 


زبان تهران بند آمده است. از دو ماه پیش حکومتِ مهم ترین متحد عربِ ایران یعنی سوریه دچار بی ثباتی است. حزب اللهِ دوست را در لبنان خطر افشاگری های ویرانگر دادگاه ویژۀ حریری در لاهه تهدید می کند. و حماسِ فلسطینی، نگرانِ احتمال از دست دادن حامی سوری خود، در اختلافِ برادرانه با فتح ناگهان رفتاری دیپلماتیک از خود نشان می دهد.

شش ماه پیش در جنوب لبنان از رئیس جمهور ایران محمود احمدی نژاد همچون فردی استقبال شد که قدرتش تا جلوی درِ خانۀ اسرائیل می رسد. نزدیک ترین متحدِ «کشورِ خط مقدم، سوریه» و حامی مالی حزب الله و حماس – احمدی نژاد همچون کسی ظاهر شد که آیندۀ سیاسی منطقه به او تعلق دارد.

ممکن است به زودی از این احساس پیروزی چیز زیادی باقی نماند. حکومت سوریه با بی رحمی به شهروندان خود شلیک می کند. امروز کسی نمی داند که آیا این حکومت می تواند بر سر قدرت بماند. شیرین عبادی برندۀ جایزه صلح نوبل به تمسخر گفت: «اگر سوریه دمکراتیک بشود ایران عامل خود را از دست می دهد.» اما احمدی نژاد برخلاف گذشته با افتادگی می گوید سوریه کشوری مستقل است و می تواند مشکلاتش را خود حل کند.

بیش از ۸ هزار نفر از منتقدانِ حکومت در زندان

در این فاصله بیش از ۸ هزار نفر از منتقدان حکومت پشت میله های زندانند. فعالی این سیاست را که رهبری ایران با مؤفقیت علیه جنبش سبز به کار بسته چنین توضیح می دهد: «وقتی یک نفر را بازداشت کنی و شکنجه بدهی و بعد از یک هفته آزاد کنی ۲۰ نفر دیگر را می ترسانی که به خیابان نروند.»

جمهوری اسلامی در آغاز انقلاب های عرب با درآورن ادای حکومت های خردمند ادعا می کرد فقط حکومت های وابسته مورد حملۀ مردمانشان قرار می گیرند. رئیس مجلس علی لاریجانی آن موقع در بوق کرد که: «رخدادهای تونس و مصر زنگ های خطر را برای رهبران خودکامه ای به صدا در آورده اند که سالهاست به مردم خود زور گفته اند و حقوق مشروع آنها را نادیده گرفته اند.»

در عین حال حکومت در ۱۱ فوریه، روز سرنگونی مبارک، تظاهرات جنبش سبز را ممنوع کرد که خواسته های آنها با خواسته های فعالان عرب در فیس بوک تفاوت آنچنانی ندارد. و حکومت ایران از آن موقع برای اینکه جوانان خود را بیشتر تحریک نکند خیلی به اختصار، برای نمونه دربارۀ بحرینی اظهار نظر می کند که از برخورد وحشیانه دولت آن کشور علیه تظاهرکنندگانی که بیشترشان شیعه هستند انتقاد کرده است.

البته جمهوری اسلامی در پشت پرده دنبال جانشین هایی برای آینده ای بدون سوریۀ اسد است. اینگونه بود که وزیرخارجه علی اکبر صالحی این روزها به امارات رفت تا به مناسبات بسیار سرد این دو کشور کمی گرمی ببخشد. ایران می خواهد برای اولین بار بعد از سال ۱۹۷۹ با مصر دوباره سفیر مبادله کند. این دو پرجمعیت ترین کشورهای منطقه بعد از سی سال دربارۀ محور جدید مشترک فکر می کنند. وزیرخارجۀ ایران «امکان بالقوه زیاد دو کشور» را ستود، مناسبات خوب مصر با اروپا و آمریکا نیز می تواند برای ایران در آینده مفید باشد.

در مقابل رهبران در مصرِ بعد از انقلاب تصمیم گرفته اند هم اکنون اولین امتیاز سیاست خارجی را از ایران بگیرند. مصر می خواهد مناسباتش را با حماس بهتر کند؛ اما این در صورتی ممکن است که حماس کمتر کارهای نظامی بکند و تهران از تشدید اختلاف بین فلسطینی ها برای رسیدن به مقاصد خود دست بردارد. از این رو وزیرخارجۀ ایران صالحی از پیمان آشتی بین فلسطینی ها به عنوان «پیروزی برای ملت بزرگ مصر» ستایش کرد.

در جریان اجلاس کشورهای غیرمتعهد در آخرهای ماه مه در اندونزی وزیران خارجه دو کشور می خواهند با هم مشروح گفتگو کنند.

البته اصلاح طلبان در ایران از برخورد حکومت با قیام های عربی به شدت انتقاد می کنند. قدرت علیخانی نمایندۀ مجلس گفت: «کشتن تظاهرکنندگان در هر کشوری که باشد باید محکوم شود، چه در سوریه و بحرین و لیبی یا مصر. باید به خواسته های مردم در همه جا یکسان احترام گذاشت.»

بردن روزنامه نگارِ زن به تهران

در ۲۹ آوریل برای آخرین بار خبری از دوروتی پروز بوده است. گزارشگر الجزیره از دوحه با هواپیما به دمشق وارد شد. از آنجا که این گزارشگر ۳۹ ساله علاوه بر گذرنامۀ کانادایی و آمریکایی گذرنامۀ ایرانی هم دارد می خواست برای پوشش به صورت جهانگرد وارد سوریه شود تا برای فرستندۀ خود از قیام مردم در این کشور گزارش کند.

کارمندان مرزی وقتی که در چمدان او فرستندۀ ماهواره ای پیدا کرد به او شک کردند. در همان فرودگاه بازداشت شد. یک هفته بعد حکومت بر اثر افزایش فشار بین المللی اعلام کرد دوروتی پروز بازداشت است. بعد گفته شد این روزنامه نگار ۴۸ ساعت بعد از بازداشت «به مقصدی نامعلوم» از سوریه خارج شده است، یعنی در اول ماه مه. اما در واقعیت او را در این روز سوار هواپیمایی به مقصد تهران کردند، همراه کنسول ایران در دمشق، و از آن به بعد در نزد بهترین متحد سوریه در بازداشت است.

* از: مارتین گِلِن / در: دی پِرِسِه

عکس از: REUTERS


 


هر چند تحریم های بین المللی ظرفیت خرید و تامین تجهیزات فن آوری هسته ای و موشک های قاره پیما (بالستیک) را برای ایران محدود می کند ولی یکی از تازه ترین گزارش های سازمان ملل حکایت از آن دارد که تهران همچنان فعالانه در جستجوی راهی است که بر این تدابیر چیره شود.

هیات هشت نفره ای از کارشناسان گردآوری این گزارش را به انجام رسانده و به سازمان ملل تحویل داده اند. شورای امنیت سازمان ملل تاکنون جامع ترین تحریم ها را برای منزوی کردن جمهوری اسلامی ایران برآورد کرده است. یافته های این شورا تصویری تمام رنگی می سازد از تاثیر تحریم ها.

در نسخه ای از این گزارش که به دست واشنگتن پست رسیده آمده است که «تحریم تغییری آشکار را بر شیوه تامین اقلام ایران تحمیل کرده است. ولی ایران نیزتحریم ها را در تمامی عرصه ها دور می زند و به ویژه در برابر شرکت های خاص، پنهان کاری در ترابری، دادو ستدهای مالی و انتقال جنگ افزارهای متعارف و مواد مرتبط، مصرانه پیگیر است.»

این گزارش 79 صفحه ای اشاره می کند که سوریه، نزدیک ترین هم پیمان ایران در خاورمیانه، بیشترین موارد مستند از نقض تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل در برابر ایران را به خود اختصاص داده است. همچنین گزارش به مدارکی از نقش فرماندهان سپاه پاسداران و دیگر اشخاص حقوقی ایران می پردازد که در جستجوی راه هایی برای دور زدن تحریم های بین المللیِ ایران اند.

دولت ایران در معرض طیف گسترده ای از تحریم های سازمان ملل متحد، اروپا و ایالات متحده است که تهران غنی سازی اورانیوم و دیگر فعالیت های هسته ای را متوقف کند و از گسترش موشک های قاره پیما دست بر دارد. ایران نیز به نوبه خود، ادعای (کشورهای دیگر) مبنی بر گسترش جنگ افزار های هسته ای (در ایران را) را نمی پذیرد و تقاضاهای خارجی را برای توقف برنامه هسته ایش رد کرده است. ایران همچنان پافشاری می کند که برنامه هسته ای را برای تولید انرژی مصرف داخلی دنبال می کند.

گزارش اشاره دارد که ایران برنامه ممنوع غنی سازی اتمی را پیگیری می کند و «به آزمایش های موشکی و دادوستد های ممنوع مربوط به این برنامه ها ادامه می دهد.» برخی جزییات گزارش در ابتدا به وسیله خبرگزاری اسوشیتدپرس منتشر شده است.

درباره تاثیر تحریم ها،هیات جزییاتی از یک مورد را فاش می کند: مقامات سنگاپور یک محموله پودر آلومینیوم از چین را توقیف کرده اند. بنا بر این گزارش احتمال می رود این ماده با «کاربرد دوگانه» در تولیدات صنعتی، در سوخت جامد موشک که از موارد ممنوع است مورد استفاده ایران قرار بگیرد.

بخش عمده کار این هیات بر داد و ستد قانونی جنگ افزار به وسیله ایران تکیه کرده است: بازرسی های گسترده درباره شش حادثه اسلحه که در طی آن ایران به نقض قوانین داد و ستد جنگ افزار متهم شد. حوادثی چون تشنج نیجریه در اکتبر 2010 که طی آن صدها تن راکت، خمپاره، نارنجک و مهمات دیگر در کشتی که در لاگوس لنگر انداخته بود کشف شد. گزارش می گوید که «محموله در ایران بارگیری شده است و وزیر امورخارجه ایران نیز آن را تایید کرده است. همچنین مدارک مستند دیگری آن را تایید می کنند. این یکی از موارد نقض تحریم های سازمان ملل متحد است.»

این هیات از شورای 15 ملیتی خواسته است که دارایی های دو تبعه ایرانی، علی اکبر طباطبایی و عظیم آقا جانی مسدود و حکم منع سفر برای آنان صادر شود. همچنین دارایی های یک شرکت بازرگانی تهرانی، «بهینه» که در این ماجرا دست داشته قرار است مسدود شود.

هم اکنون شورای امنیت سازمان ملل برای 41 نفر و 75 سازمان و شرکت به استناد ارتباطشان با برنامه های ممنوع هسته ای و بالستیک موشکی، محدودیت های مالی و مسافرت را تحمیل کرده است. ولی محدودیت های اخیر اولین باریست که شورای امنیت «افراد خاصی» را به مسئول نقض قوانین تحریم می داند.

علاوه بر این، هیات چندین محموله سلاح بارگیری شده از ایران را به مقصد سوریه نام برده است. دو کشتی که در دریا به وسیله مقامات ایالات متحده و اسراییل متوقف و تحت بازجویی قرار گرفته اند در شمار این موارد اند. هیات همچنان به تحقیق درباره اتهام ترابری مهمات از سوی سپاه پاسداران برای طالبان ادامه می دهد.

از: کالوم لینچ / در: واشنگتن پست


 


وزیری استعفاء می کند. دیگر از اعتماد رئیس دولت بهره مند نیست. چنین اتفاقی در بهترین دولت ها هم می افتد. با این تفاوت: وی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی است و رئیس دولت محمود احمدی نژاد نام دارد. بنابراین با توجه به عرف موجود در ایران چنین روندی «عادی» طی نخواهد شد. و بدین ترتیب وزیر اطلاعات که احمدی نژاد می خواست از دستش راحت شود بعد از چند ساعت دوباره یا باز هم وزیر اطلاعات است، بر اثر دخالت رهبر مذهبی علی خامنه ای.

بعد از این اتفاق رئیس جمهور تصمیم گرفت آشکارا اعتراض خود را نشان دهد و یازده روزِ تمام جلسه های دولت خود را تحریم کرد و در دیدارها و برنامه های رسمی حاضر نشد. بعد از اینکه عده ای از نمایندگان مجلس با او دیدار کردند و رهبر مذهبی چندین هشدار داد سرانجام احمدی نژاد تصمیم گرفت دوباره به کار بازگردد. با توجه به گرایش های سیاسی مختلف نظرهای متفاوتی هم وجود دارد که در اولین جلسۀ دولت دقیقاٌ چه گذشت. در عکس های رسمی که از وزیر اطلاعات خبری نبود.

سپس چندین بازداشت صورت گرفت و فرماندهان سپاه و روحانیون تندرو هشدارهایی دادند، سرانجام اینکه در نماز جمعه شعار مرگ بر مخالفان خامنه ای سر داده شد. همۀ اینها در ایران هیچ غیرمعمول نیست جز اینکه این بار علیه احمدی نژاد بود.

ظاهراٌ روزنامه نگارانی در زمرۀ بازداشتی ها هستند که در صفحه های اینترنتیِ نزدیک به احمدی نژاد مطلب می نویسند. رسماٌ بازداشت عباس امیری فر تأیید شد، یک روحانی که رئیس «شورای فرهنگیِ» نهاد ریاست جمهوری است و نیز شخصیت مرموزی به نام عباس غفاری که دادستانی تهران درباره اش گفته وی به جن گیری و رمالی می پردازد.

در این فاصله گفته می شود غفاری نه تنها طالع بینی می کرده بلکه مشاور سیاسی احمدی نژاد هم بوده است. به علاوه می گویند مادر و خواهران او بدکاره بوده اند و خود او شیطان پرست و در اصل یهودی است. بنابراین احتمالش کم است که وی به اتهام سحر و جادو برای رئیس جمهور با تعلیق مجازات جان سالم از مهلکه به در ببرد.

به بازداشتی دیگر عباس امیری فر اتهام دست داشتن در تهیۀ مستند «ظهور نزدیک است» زده می شود که از ماه ها پیش روی «دی وی دی» در حال پخش است. در این فیلم اعلام می شود مهدی می آید که طبق احادیث نه تنها خامنه ای و رهبر حزب الله حسن نصرالله بلکه مرد کوچک اندام با ریش های تُنُک هم از مبشران او هستند. زود می توان فهمید چه کسی به عنوان دست راست مهدی معرفی می شود و حدس زد چرا فیلم خامنه ای را خوش نیامد.

پشت این تحولات عجیب در سیاست داخلی ایران مبارزۀ قدرت نهفته است. و آنهم مبارزۀ قدرتی که احمدی نژاد در آن شکست تلخی خورده است. شاید هم شکست تعیین کننده ای – به هر حال در صورتی که مهدی دخالت نکند.

در هفته ها و ماه های بعد از انتخابات در سال ۲۰۰۹ احمدی نژاد به گونه ای تعجب آور از خود ضعف نشان داد و بعد از شروع اعتراض ها ابتدا خبر چندانی از او نبود. یک سال بعد، پس از سرکوبی اعتراض های خیابانیِ جنبش سبز، منتقدانِ «محافظه کار» خود را در مجلس با زیرکی به انفعال واداشت. خامنه ای چنان سرنوشت خود را به سرنوشت احمدی نژا گره زده بود که چنین می نمود وی از هفت دولت آزاد است. اکنون احتمالاٌ کار به جایی رسیده که خامنه ای و اصول گرایان باور دارند این پیمان را بتوانند و باید سست کنند.

مبارزۀ قدرت با اختلاف بر سر شخص اسفندیار رحیم مشایی به اوج می رسد، پدر همسر پسر احمدی نژاد و رئیس دفتر او و در این فاصله یکی از مشاوران ویژه رئیس جمهور در سیاست خارجی. مشایی در نزد روحانیون بویژه نیروهای اصول گرا که پشت سر علی خامنه ای هستند نامحبوب است.

اولین مبارزۀ قدرت مهم بین احمدی نژاد و خامنه ای در پاییز ۲۰۰۹ اتفاق افتاد، یعنی وقتی که مشایی به معاونت اول ریاست جمهوری گمارده شد و این کار خشم اصول گرایان را برانگیخت. مشایی سرانجام بعد از دخالت خامنه ای از این سمت چشم پوشی کرد تا به عنوان رئیس دفتر احمدی نژاد با اختیارات بیشتر منصوب شود.

در هر حال احمدی نژاد و مشایی حسابی به هم نزدیکند. البته مشکل بتوان گفت احمدی نژاد و افرادش تا چه حد واقعاٌ مهدی را انتظار می کشند و مرز بین تبلیغات و حسابگری و دیوانگی کجاست. هرچه باشد رفتارهای مشایی برخلاف کارهای احمدی نژاد که توی ذوق می زنند چنین می نماید که به نهایت حساب شده اند، دقیقاٌ مانند بازیش با عناصر ملی گرایی که با آن در ماه های اخیر اصول گرایان را هدفمند تحریک کرده است. و در حالیکه نگاه همۀ طرف ها متوجۀ انتخابات مجلس در سال آینده و انتخابات ریاست جمهوری بعدی است مشایی نیز برای نامزدی پول جمع می کند – خود احمدی نژاد نمی تواند بعد از دو دوره باز هم نامزد بشود.

البته به سختی می توان تصور کرد شورای نگهبان که مسئولیت تعیین صلاحیت نامزدها را دارد به مشایی رأی مثبت دهد. اما تازگی احمدی نژاد اعلام داشته مهدی رئیس جمهور بعدی را تعیین کرده است.

احتمالاٌ پیدا شدن وسایل شنود در دفتر مشایی بحران را سبب شده است.، شاید هم کنار گذاشتن یکی از معاونان وزرات اطلاعات که از نزدیکان احمدی نژاد است علت بوده است. جناح احمدی نژاد باید قدرت تشکیلاتی خود را تحکیم کند. در این بحران فرماندهان سپاه و اصول گرایان در مجلس و روحانیون تندرو در پشت سر خامنه ای قرار دارند.

احمدی نژاد علاوه بر نزدیکان مستقیمش احتمالاٌ بیشتر فرماندهان ردۀ میانی سپاه و بخش هایی از طبقۀ متوسط رو به پایین را طرف خود دارد که سعی می کند با حرف های ملی گرایانه جلب نظر آنها را بکند. اما کسی دقیق نمی داند این حمایت تا چه میزان است. احمدی نژاد کمتر می تواند به حمایت اصلاح طلبانِ «منفور» امید داشته باشد.

و جنبش سبز؟ همانقدر ناگهانی که با اعتراض های دانشجویان در فوریه دوباره شعله ور شد همانطور ناگهانی هم ناپدید شد. اما این جنبش می تواند هر لحظه دوباره فعال شود. این مطلب دعواهای داخل طبقۀ حاکم را به همان نسبت عجیب تر می کند. معترضانِ تابستان ۲۰۰۹ به مبارزۀ قدرت داخلی همچون ناظران ساکت نگاه می کنند. نه این جناح و نه آن جناح انتخابی برای جنبش سبز نیست.

* از: اولیور پیشا / در: جانگِل وُورد


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته