دکتر صدرحاجسیدجوادی،مهندس بازرگان،دکتر سحابی و آیتالله خامنهای در مراسم افتتاح مجلس خبرگان قانون اساسی
میزان:دکتراحمد صدرحاجسیدجوادی در پیامی به مناسبت پنجاهمین سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران خطاب به تمامیت خواهان گفت:«تمامیتخواهان بدانند که این نهضت، متوقف شدنی نیست و تا بامداد آزادی و برآمدن خورشید عدالت، حتی اگر که راهی دور و شبی طولانی در پیش داشته باشد، استوار خواهد ماند و ایمان دارم که ملت شریف ایران نیز، هرگز در پیگیری مطالباتش کوتاه نخواهد آمد.»
به گزارش «میزان خبر»، این عضو هیئت موسس نهضت آزادی ایران در این پیام خود نهضت آزادی را به خاطر یک عمر ممارست در اهداف خود علیرغم فشارهای همیشگی حاکمیت را نه فقط یک تشکل سیاسی که به الگویی برای دیگر گروهها و نهضتی برای آزادی ملت ایران دانست.
مسنترین فعال سیاسی ایران در پیام خود خطاب به جوانان توصیه و وصیت کرد: «مبادا سختیهای روزگار موجب دلسردی و ناامیدی شما شود که البته باید به گسترش و تعمیق ظرفیتهای اخلاقی و روحی شما و ایجاد انگیزه، توان و خواستی مضاعف در پیگیری مطالبات تاریخی ملت عزیز ایران بیانجامد و این نکته را پدر پیری با شما در میان میگذارد که اگرچه رنج بیش از هفتاد سال تلاش و حضور در عرصهی اجتماع و سیاست، تنش را رنجور داشته و جانی خسته برایش باقی گذاشته است، اما بیش از هر زمان دیگری به آیندهٔ ایران و تحقق آزادی و دمکراسی باور داشته و امیدوار است و از همین رو تاکید مجدد دارم که در مسیر سبزی که پیش رو دارید، پیوندها را مستحکمتر و با اتحاد و همدلی پیش روید.»
متن این پیام بدین شرح است:
بسم الله الرحمن ارحیم
«یا ایها الذین ءامنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون»
(آل عمران، آیهٔ ۲۰۰)
ملت شریف و جوانان برومند ایران!
نهضت آزادی ایران، پنجاه سال پیش در چنین روزهایی توسط زندهیادان مهندس مهدی بازرگان، آیت الله سید محمود طالقانی و دکتر یدالله سحابی و با تایید و نظر مثبت شادوران دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی ایران بنیان نهاده شد. آزادی، استقلال، حاکمیت قانون، عدالت اجتماعی و پیشرفت مملکت از جمله آرمانها و اهدافی بودند که بنیانگذاران نهضت آزادی ایران برگزیده و در طی سالیان بعد برای تحقق آن کوشیدند. دمکراسی، اجرای اصول مندرج در اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر، گسترش صلح و فرهنگ دوستی در میان ملل گوناگون نیز در زمرهٔ تاکیداتی هستند که در مرامنامهٔ نهضت آزادی ایران دیده میشوند.
بنیانگذاران نهضت آزادی ایران با درکی تاریخی از ساخت جامعه و ملت ایران و تاثیر عمیق باورهای دینی و اسلامی بر فرهنگ ایرانی و نحوهٔ زیست مادی و معنوی ایرانیان و همچنین بر اساس بینشی توحیدی و قرآنی، به تبیین نگاهی نو و مبتنی بر اخلاق و عقلانیت از اسلام توجه داشتند. در باور این جمع، استبداد نه تنها به عنوان ماحصل بینش غیرتوحیدی و به مثابهٔ مصداق بارز شرک، قابل ارزیابی است که خود از جمله موانع تحقق جامعهٔ اخلاقی و نشر باورهای اصیل دینی محسوب میشود و بر همین مبنا، افزون بر مبارزهی سیاسی مستمر با حکومت خودکامه و حاکمیت سلطنت مطلقهٔ پهلوی، در مسیر خرافهزدایی و معرفی چهرهای عقلانی از اسلام و سازگار با دمکراسی و حقوق بشر، منشاء خدمات موثر و گستردهای شدند. در اعلامیهٔ تاسیس نهضت آزادی ایران، این عبارات دیده میشود: «اقتضای اطاعت از خدا مبارزه با بندگی غیر او و شرط سپاس ایزدی، تحصیل آزادی برای به کار بستن آن در طریق حق و عدالت و خدمت است. ما باید منزلت و مسوولیت خود را در جهان خلقت بشناسیم تا به رستگاری و پیروزی نائل شویم.»
نهضت آزادی ایران در طی حدود نیم قرن مبارزه برای تحقق آزادی و حاکمیت قانون، همواره بر این امر تاکید داشته است که دمکراسی یک رخداد صرفاً سیاسی نیست که در اثر رویدادی خاص و یا در لحظهای معین روی دهد و بلکه، فرآیندی است اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در مسیر پیگیری مستمر آن، به درجات گوناگون پدید آمده و تکامل و تعمیق خواهد یافت و چنین دستاوردی نه با زور و تحمیل که تنها با پذیرش و باور عام ملت و حتی هیات حاکمه به این حقیقت که دمکراسی بدیل و جایگزنی ندارد، به دست خواهد آمد. از همین رو، با تاکید بر شیوههای مدنی و مسالمتجویانه، تغییرات تدریجی در چارچوب قانون را در ارتقای فرآیند حاکمیت ملت و دمکراسی موثرتر ارزیابی کرده و برای آگاهیبخشی اهمیتی دوچندان قائل بودهاند. گزینش راهبرد «جنگ حجت و نه جنگ قدرت» نیز در دههٔ شصت خورشیدی بر همین اساس روی داد.
تجربهٔ نیم قرن مبارزهٔ مستمر اعضای فقید و حاضر نهضت آزادی ایران، موید این ادعاست که آرمانهایی را که روزگاری بنیانگذاران شریف اعلام میداشتند، این روزها به خواست و باور عمومی ایرانیان، از هر طیف سیاسی و طبقهی اجتماعی بدل شده است. امروز دیگر کمتر کسی از جماعت مردم پیدا میشود که آزادی را امری لوکس و غیرضروری بداند و حتی همراهان عدالتطلب ما در مسیر مبارزه نیز بدین ضرورت رهنمون شدهاند که سلب آزادی، نخستین حقی است که از یک انسان، مورد ستم و تعدی قرار میگیرد و از این رو، تلاش برای دستیابی به آزادی و کرامت انسانی، عین عدالتجویی و پیشنیاز اساسی تغییرات پایدار و گذار به سوی حاکمیت ملت بوده و به عنوان خواستی فراتر از یک حزب و یا جریان سیاسی خاص قابل مشاهده است. بنابراین گزاف نیست اگر ادعا شود که امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به آزادی، حاکمیت قانون و عدالت اجتماعی راستین دیده میشود.
تصمیمسازیهای نادرست و مغایر منافع ملی دولت دهم و رییس آن در عرصههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ، از جمله تقلب آشکار در انتخابات ۱۳۸۸، سرکوب و کشتار و زمینه سازی برای صدور احکام بلاموجه اعدام افراد بیگناه و حبس معترضان و فعالان سیاسی و اجتماعی، حذف یارانهها در غیاب مراجع نظارتی رسمی و نهادهای مردمی مانند سازمان مدیریت و برنامهریزی و همچنین مطبوعات آزاد و مستقل که موجب گسترش فقر شده و در واقع، معیشت و سفرههای مردم تنگدست را نشانه گرفته است، نقض مستمر و فراگیر حقوق بشر و اصول قانون اساسی و آرمانهای اصیل و واقعی انقلاب ۱۳۵۷، تنشآفرینی در عرصهٔ روابط بینالمللی به ویژه تحریک کشورهای همسایه و عربزبان، در کنار تشدید مناقشات منطقهای در برخی استانهای مرزی و به ویژه خوزستان، ترویج خرافهگرایی و ویران ساختن ارزشهای اخلاقی و منابع مالی و انسانی و زیرساختهای اقتصادی و تولید ملی، از جمله دغدغهها و نگرانیهای اینجانب بوده و بنده نیز به شدت از تحمیل هزینههای غیرقابل جبران بر ملت و مملکت بیمناک بوده و اعلام میدارم که از حملهی مغول به این سو، چنین یورش و تهاجمی علیه «ایرانیت و اسلامیت» به نحو توامان رخ نداده است.
سالروز تاسیس نهضت آزادی ایران، مناسبتی پدید آورد تا به رغم کسالت شدید و فشارهای امنیتی بیسابقه که سکوت چند ماههٔ اخیر را موجب شده بود، مهر سکوت شکسته و از آنجا که کهولت و کسالت روزافزون و همچنین شرایط سیاسی موجود، چه بسا در آیندهای نه چندان دور، حتی امکان و یا رمقی برای گرفتن قلم بر دست نیز نگذارد، در این سخن پایانی به عموم هموطنان و به ویژه جوانان برومند سرزمینم که اینک سرنوشت میهن را رقم میزنند، توصیهای از باب وصیت و سفارش دارم مبنی بر آنکه: «مبادا سختیهای روزگار موجب دلسردی و ناامیدی شما شود که البته باید به گسترش و تعمیق ظرفیتهای اخلاقی و روحی شما و ایجاد انگیزه، توان و خواستی مضاعف در پیگیری مطالبات تاریخی ملت عزیز ایران بیانجامد و این نکته را پدر پیری با شما در میان میگذارد که اگرچه رنج بیش از هفتاد سال تلاش و حضور در عرصهی اجتماع و سیاست، تنش را رنجور داشته و جانی خسته برایش باقی گذاشته است، اما بیش از هر زمان دیگری به آیندهٔ ایران و تحقق آزادی و دمکراسی باور داشته و امیدوار است و از همین رو تاکید مجدد دارم که در مسیر سبزی که پیش رو دارید، پیوندها را مستحکمتر و با اتحاد و همدلی پیش روید.»
به رغم فشارهای شدید امنیتی و اعمال مجازاتهای سنگین و حبسهای طویل المدت برای اعضا و علاقمندان این حزب دیرپای ملی و اسلامی که از همان روزگار تاسیس وجود داشت و هنوز هم به شدیدترین حالت اعمال میشود، پیگیری مستمر مطالبات تاریخی ملت ایران، الزام حاکمان به پاسخگویی مسوولانه در برابر نهادهای مردمی و مدنی، تاکید هماره بر آزادی بیان، آزادی عقیده و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، نحوهٔ ورود مبتنی بر اخلاق و کرامت انسانی به حوزهٔ سیاست و عدم رعایت خط قرمزهای خودساختهٔ حکومتی و هرگونه مصلحتاندیشیهای ضد مردمی، از جمله دلایل و موجباتی هستند که قامت نهضت آزادی ایران را فراتر از یک تشکل سیاسی صرف و در میزان یک اندیشه و بینش و به عنوان الگویی برای تحزب و شاخصی برای ارزیابی رفتار حاکمیت و سنجش دمکراسی قرار داده است. نهضت آزادی ایران به رغم فشارها و تضییقات بیسابقه که حتی از برگزاری جلسات حزبی، محروم و ممنوع است، امروز به جهت فراگیری و پذیرش آرمانها و روشهایش از سوی ملت ایران و عموم احزاب و فعالان سیاسی دمکراسیخواه، به نهضتی برای آزادی ملت ایران ارتقا یافته و بیش از پیش در راستای اهداف و آرمانهای اصیل مردم سرزمینش پیش میرود. نهضت آزادی ایران از آنجا که با خواست حکومتها ایجاد نشده است، سرنوشت خود را با ارادهٔ هیچ ارادهگرایی رقم نخواهد زد. تمامیتخواهان بدانند که این نهضت، متوقف شدنی نیست و تا بامداد آزادی و برآمدن خورشید عدالت، حتی اگر که راهی دور و شبی طولانی در پیش داشته باشد، استوار خواهد ماند و ایمان دارم که ملت شریف ایران نیز، هرگز در پیگیری مطالباتش کوتاه نخواهد آمد.
آن شعله که خاموش نگردد ... ماییم نامی که فراموش نگردد ماییم
از لطف خدا با همه ظلم و دهشت ... آشفته و مدهوش نگردد ماییم
احمد صدر حاج سید جوادی
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
سید امیر خرم*:عصر یکی از روزهای تابستان سال شصت و پنج بود. بیست و پنج سال پیش. قرار بود من به همراه دو تن دیگر از علاقمندان نهضت آزادی که دورههای آموزشی را سپری کرده بودیم، در آن روز به عضویت نهضت آزادی درآییم. در یکی از اتاقهای طبقه بالای دفتر مرکزی، دوستان منتظر ما بودند تا مراسم تحلیف برگزار گردد. مرحوم مهندس بازرگان، دکتر یزدی، دکتر رضا صدر، مهندس توسلی، مهندس عبدالعلی بازرگان و مهندس صباغیان را بخاطر دارم که در آن جلسه حضور داشتند. مراسمی صمیمی و سرشار از صفا. هر سه نفر با هم متن سوگندنامه را تا انتها خواندیم. این آخرین مرحله عضویت بود. حال ما نیز عضوی از خانواده نهضت آزادی شده بودیم. هر یک از دوستان سخنی گفتند، اما سخن مرحوم بازرگان را همچنان در خاطر سپردهام که به ما گفت راهی را که اینک برگزیدید، راهی است به غایت دشوار. در این راه نه فقط پست و مقام و امکانات دنیوی انتظار شما را نمیکشد که سهل است، سلب آسایش و امنیت نیز امری است محتمل. در این راه توکل بر خداوند و ایمان به درستی راهی که در آن پای نهادهاید، تنها توشه شماست. پس هیچگاه توشه خود را از دست ندهید تا بتوانید این راه پرمخاطره را تا پایان طی کنید.
از آن روز ما نیز که در میانه راه به این کاروان پیوسته بودیم، متعهد شدیم راهی را که بیست و پنج سال پیش بزرگانی همچون بازرگان آغاز کرده بودند، ادامه دهیم. بار مسئولیتی را که آنان سالها بر دوش کشیده بودند، زین پس ما نیز بر دوش کشیم. همان دغدغهها را داشته باشیم، همان پایمردیها را، همان ایمان و اعتقاد قلبی را و همان صبر و تلاش را.
اکنون بیست و پنج سال از آن ایام میگذرد. روزهایی که بلندترین و گاه تنهاترین صدای منتقد حاکمیت، نهضت آزادی بود. روزهایی که اعضای نهضت بدلیل همان انتقادها، همان سر بر آستان قدرت حاکم فرود نیاوردنها و همان بر سر حجت ماندن و از هیمنه قدرت نهراسیدنها راهی زندان میشدند، محرومیت از حقوق اجتماعی همچون اخراج از محیط کار یا اخراج از دانشگاه را تجربه میکردند، مورد ضرب و شتم ماموران لباس شخصی قرار میگرفتند. خانوادههایشان تهدید میشد و 0000
روزهایی که اگر خود در زندان نبودیم، نگران دوستانی بودیم که در زندان بودند و خانوادههایی که منتظر بازگشت پدران و همسرانشان. از کدامین روز سخن بگویم که در طول سالهای رفته، اینگونه صحنهها بسیار برای ما تکرار شده است و هیچگاه نیز جز خداوند قادر، کسی شنوای شکایت ما و التیام بخش درد ما نبوده است. لیکن هیچکدام از این فشارها نتوانست نهضت آزادی را از حضور در عرصه سیاسی کشور باز دارد و آنان را از پرداخت هزینه در قبال موضعگیریهای سیاسی و مخالفت با سیاستهای حکومت به هراس افکند. از موضعگیری در قبال اصل ولایت فقیه، تا موضعگیری در قبال ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، تا موضعگیری در خصوص ضرورت نظارت بینالمللی بر انتخابات و تا سایر مواردی که اظهارنظر در خصوص آنها نهتنها مطلوب حکومت نبود که خشم حاکمان را نیز برمیانگیخت. لیکن نهضتیها در این سالها گاه تنها گروهی بودند که با دوراندیشی و بیهراس از هزینههایی که اعلام مواضع در چنین مسائلی بر آنها تحمیل خواهد کرد، به بیان مواضع خود و نقد عملکرد حاکمیت میپرداختند و هزینه آن را نیز متحمل میشدند. چهار بار زندان جمعی اعضای نهضت در سالهای پس از انقلاب، تنها بخشی اندک از هزینههایی بود که خانواده کوچک نهضت آزادی در طول سالیان گذشته در راه برقراری دموکراسی در این مرزوبوم، پرداختهاند. و مگر نه آنکه هم امروز نیز جمعی از اعضای نهضت آزادی در زندان بسر میبرند و جمعی دیگر در انتظار صدور حکم زندان خویشاند.
اما اینهمه دشواری کار سیاسی و فشارهایی که همواره و مستمر بر اعضای نهضت وارد شده است، برای هر تشکیلات سیاسی کافی بود که یا به دامان حکومت فروغلطد و از مواضع پیشین خود دست شوید و راه عافیت پیش گیرد و یا به خشونت(حداقل در مواضع) گرایش یابد، به خارج از کشور گریزد و به تلاش در راه براندازی نظام پردازد. راه افراط و یا راه تفریط، مسیری است که حکومت آگاهانه با اعمال فشارهای سیاسی در مقابل گروهها یا شخصیتهای سیاسی قرار میدهد تا یا از مواضع خود عدول کنند، دم از مخالفت فرو بندند و مدح حاکمان گویند و یا اگر نخواستند سر تسلیم در مقابل حکومت فرود آورند، بالاجبار به خارج گریزند و طبعاً تاثیر کلام خود را از دست بدهند. لیکن نهضت آزادی هیچگاه از راه اعتدال خارج نشد و اجازه نداد تا حاکمان خواست خود را به او تحمیل کنند. در این آبو خاک ماند و بر مواضع خود پای فشرد و همواره بر اصلاح امور در درون نظام- نه براندازی نظام و نه تسلیم در مقابل حکومت- تاکید نمود تا جاییکه امروز این نگاه و این راهبرد تبدیل به گفتمان غالب در فضای سیاسی کشور شده است.
اینک نیم قرن از روزی که مهندس بازرگان، تاسیس نهضت آزادی ایران را در منزل مرحوم فیروزآبادی اعلام نمود میگذرد. اکنون کارنامه حزبی در مقابل ما گشوده است که به مدت پنجاه سال و در جایگاه اپوزیسیون در دو نظام سیاسی، به فعالیت پرداخته است. حزبی که از یکسو سمبل قدمت در انجام کار جمعی سیاسی است و از سوی دیگر نیز نماد اعتدال در مواضع سیاسی و پرهیز از هرگونه افراط و تفریط در رفتارهای سیاسی. حزبی که آثار حیات پربارش در حوزه فرهنگ سیاسی این مرزوبوم اگر نه افزونتر که قطعاً کمتر از تاثیر مواضع سیاسیاش در سپهر سیاست نبوده است و سایر نیروهای سیاسی پایبند به مبارزات در چارچوب قانون و مشی اصلاحطلبانه، در مقطعی از حیات سیاسی خود از آبشخور فکری این مجموعه سیراب شدهاند. گویی به درختی کهنسال میماند که ریشههایش تا اعماق این خاک نفوذ کرده و سایهسار آن بر سر مبارزان سیاسی این سرزمین گسترده شده است. اینک اما از آن درخت کهنسال، جنگلی سبز برآمده که خلقی را به پایان سیطره کویر نوید میدهد.
دیر زی و همواره نامت بر تارک این سرزمین، زیبنده باد.
*عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران
www.amirkhorram.ir
نادر مرزبان: از آن عصر بهاری اردیبهشت 1340 که مردانی جوان و تحصیل کرده در تهران کنار یکدیگر نشستند و هم پیمان شدند که " نهضت آزادی ایران" را پایه گذاری کنند درست پنجاه سال می گذرد. همپیمانان آن روز در کوران مبارزه برای آزادی گرد پیری بر صورتشان نشست. در زندانها و زیر شکنجه ها محاسن شان سفید شد ولی مبارزه کردند و روسفید ماندند. گروهی جانشان را در این راه گذاشتند و گروهی در پیری و کهولت سن همچنان درگیر مبارزه ای نفسگیر هستند.
زیر ضربه های استبداد
تلاطم های سیاسی – اجتماعی نیم قرن گذشته ایران چنان شدید بوده که بسیاری از گروه ها را یا از مسیر آرمان های دوران تاسیس شان خارج کرده یا آنها را به حاشیه برده یا به طور کامل حذف کرده است. برای نمونه تشکیلات پر قدرتی چون حزب توده که سازمان یافته ترین گروه سیاسی تاریخ معاصر ایران محسوب می شود پس از انقلاب اسلامی به واسطه فشارهای حکومت از هم پاشید و قدرت بازیابی توانش را پیدا نکرد. بسیاری از گروه ها که سودای مبارزه ایدئولوژیک داشتند نیز در نهایت اسلحه به دست گرفتند تا حرفهای خود را با شلیک گلوله به گوش حکومت برسانند. رهبران برخی گروه های سیاسی کوچک و بزرگ دیگر نیز در حصار باورهای خود ماندند و با از دست دادن پیوندهای اجتماعی شان منزوی شدند و به حاشیه رفتند.
نهضت آزادی در این میان یک استثنا محسوب می شود. این حزب به دلیل ظرفیتی که موسسان آن در مرام نامه اش ایجاد کردند زیر شدیدترین فشارها تاب آورد و از میدان کنار نرفت. در مرام نامه این حزب عناصری کلیدی چون پایبندی به قانون و تاکید بر حقوق بشر دیده می شود که نقطه اتکای فعالیت های آن در طول نیم قرن بوده است. آنها در دوران پهلوی این مطالبات را با مبارزه در بستری مسالمت آمیز پیش بردند و در دوران جمهوری اسلامی نیز همان اهداف را دنبال کردند. تاوان چنین تقاضاهایی در دو حکومت یکسان بوده است. به استثنای دوران کوتاه مدت دولت مهندس بازرگان که عمری بیش از 9 ماه نداشت در تمام 33 سال گذشته، نهضت آزادی همیشه زیر ضرب بوده است. اعضایش زندان رفته اند، شکنجه شده اند، اجازه فعالیت رسانه ای از آنها سلب شده، از دادن مجوز حزب به آنها امتناع شده و طی سالهای اخیر بی تابی حکومت به حدی رسیده که محفل های خانوادگی و برنامه های عبادی اعضای آن را نیز تحمل نمی کند. شدیدترین فشارها بر نهضت آزادی بدون شک مربوط به 2 سال گذشته بوده که بسیاری از اعضای آن توسط نهادهای امنیتی بازداشت شده اند و در نتیجه این فشارها "ابراهیم یزدی" دبیر کل این حزب ابتدای فروردین امسال ناگزیر شد نامه ای یک خطی مبنی بر استعفا از سمت خود بنویسد.
پاسداری از آرمانها
برخی نام هایی که در کنارشان سابقه عضویت در نهضت آزادی ایران حک شده است از سرآمدان سیاست ورزی تاریخ معاصر ایران هستند. نام هایی چون "یدالله سحابی"، "عزت الله سحابی" ،"مهدی بازرگان"، "احمد صدر حاج سید جوادی" و "ابراهیم یزدی". "نام آیت الله طالقانی" نیز به عنوان پیوند دهنده آرمان های دموکراتیک با شریعت اسلام بر تارک نهضت آزادی حک شده است.
از نسل نخستی که نهضت را پایه گذرای کردند حالا کسانی به آرامش ابدی رسیده اند و کسان دیگری کماکان تاوان آزادی خواهی شان را پس می دهند. اکنون ابراهیم یزدی و احمد صدر حاج سید جوادی از جمع 13 نفره موسسان در قید حیات هستند. حاج سید جوادی در 93 سالگی کهن سال ترین کنشگر سیاسی ایران است و همچنان جوانان ایران را به مبارزه علیه استبداد فرا می خواند .یزدی نیز پس از گذراندن مشقت های فراوان به ویژه در دوران زندانهای دو سال اخیرش به تازگی آزاد شده است.
ویژگی مشترک تمام اعضای این حزب را می توان در میانه روی و پایبندی بر باورهایی دانست که به آن اعلام تعهد کرده اند. این حزب در کوران مبارزه انقلابی علیه محمد رضا پهلوی از سوی نیروهای تندرو به سازشکاری با حکومت متهم شد تنها به جرم این که خواهان اجرای صحیح قانون مشروطه توسط رژیم وقت بود. پس از انقلاب نیر دفاع نهضت آزادی از آزادیهای شهروندی و برقراری روابط مبتنی بر مسالمت و احترام با دنیای خارج چوب غربزدگی را بر سر آنها فرو آرود و انقلابیون از مفاهیمی مانند لیبرال مسلک و آزادی خواه همچون فحش علیه نهضت آزادی استفاده کردند. انقلابی ها در حرکت پرشتاب خود برای حذف نیروهای میانه رو، ابتدا دولت مهدی بازرگان که نماد فکری و سیاسی نهضت آزادی محسوب می شد را ناگزیر از ترک قدرت کردند و سپس راه را بر سایر فعالیتهای سیاسی این تشکل نظیر تاسیس دفاتر حزبی، انتشار نشریه، گردهمایی سیاسی و کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس بستند. آنها در نهایت فشار را تا جایی پیش بردند که نهضتی ها به عنوان شهروندانی محروم از همه حقوق شهروندی حتی حق برگزاری مراسم عبادی نماز عید فطر را نیز از دست دادند.
حسن نیت سیاسی
مانع تراشی های بی پایان حکومت برای فعالیت نهضت آزادی طی سالهای پس از انقلاب، سیاست مداران کارکشته این حزب را ناامید نکرد. مهدی بازرگان پس از استعفا از سمت ریاست دولت موقت به همراه برخی از هم حزبی های خود در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی کاندیدا شد تا در ردای وکالت مردم از آزادیهای آنان پاسداری کند. اکثر قریب به اتفاق اعضای نهضت آزادی در آن انتخابات موفق به کسب کرسی های مجلس شدند. این اما آخرین پیوند رسمی نهضت با حکومت بود. پس از آن درها چنان به روی نیروهای میانه رو بسته شد که نهضتی ها امکان رد شدن از آن را نیافتند هر چند که برای نشان دادن حسن نیت خود هر بار حضورشان در صحنه را اعلام کردند. در انتخابات ریاست جمهوری سال 1364، بازرگان کاندیدا شد و صلاحیتش مورد تایید شورای نگهبان قرار نگرفت و در انتخابات دوره هشتم هم کاندیداتوری ابراهیم یزدی با دست رد شورای نگهبان روبرو شد. تنها مورد از راهیبایی یکی از افراد نزدیک به نهضت آزادی مربوط به پیروزی "علیرضا رجایی" در انتخابات دوره ششم مجلاس شورای اسلامی بود که آن هم از جانب حکومت تحمل نشد و با تحمیل "غلامعلی حداد عادل" از سوی شورای نگهبان، کرسی رجایی در مجلس از او سلب شد.
نهضت ادامه دارد
نهضت آزادی تا پیش از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری علیرغم همه فشارها فعالیت های خود را در قالب محدودی پی گیری می کرد. پیرمردهای سرد و گرم چشیده حزب برای تضمین استمرار حیات آرمانهایشان به تربیت نسلی تازه از جوانان نیز همت گماردند که حاصل آن ایجاد شاخه جوانان و دیده شدن تحرکی بیشتر در این مجموعه بود. نسل تازه نهضت آزادی را مردانی جوان شکل داده اند که همچون اسلاف خود عمدتا فارغ التحصیلان دانشکده های فنی هستند. آنها نیز ابتدا زیر ذره بین حکومت و سپس زیر ضرب حکومت قرار گرفتند و تقریبا برای همه فعالان قرار بازداشت و در دادگاه حکم های سنگین صادر شده است. "عماد بهاور" رییس شاخه جوانان نهضت به 10 سال حبس محکوم شده است و برای "مهدی معتمدی مهر" عضو شاخه جوانان هم حکمی 5 ساله در نظر گرفته اند. روند بازداشت ها تا جایی ادامه پیدا کرده که برخی هواداران نهضت و وابستگان فامیلی چهره های حزب نیز به زندان گرفتار شده اند. بازداشت لیلا توسلی فرزند "محمد توسلی" رییس دفتر سیاسی حزب نمونه بارزی از تلاش حکومت برای وادار کردن نهضت آزادی به دست کشیدن از فعالیت هایش بوده است. در نتیجه این فشارهای بی سابقه ،چهره های ارشد نهضت به این تشخیص جمعی رسیده اند که در شرایط کنونی امکان استمرار فعالیت ها عملا میسر نیست. آنها ظاهرا رای به تعلیق فعالیت هایشان داده اند اما این به معنای رای به پایان نهضت نهضت آزادی نیست.
این حزب امروز پنجاه ساله می شود و آرمانهای زمان تاسیس اش یعنی تاکید بر اجرای قانون، رعایت حقوق بشر و مبارزه مسالمت آمیز با استبداد زبان حال میلیون ها هوادار دموکراسی در ایران است.
منبع:جرس
محمد رضا باهنر با ابراز ناخرسندی از عملکرد دولت می گوید: متاسفانه دولت نهم و دهم در مساله امتناع از اجرای برخی قوانین رکورد بالایی دارد و این مطلوب ما نیست.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی معتقد است: یا ما دولت را وادار می کنیم که قانون شکنی نکند یا نهایتا برخورد به حذف حقوقی برسد؛ ما حذف حقوقی در مجلس را با سوال، تذکر، تحقیق و بعد با استیضاح دنبال می کنیم.
وی در گفت و گو با سایت اصولگرایان مجلس، با اشاره به ابزارهای نظارتی ادامه می دهد: ما هم از امکانات قانونی و نظارتی خود استفاده میکنیم و اما این در حدی نیست که به قطع ارتباط اصولگرایان و دولت بیانجامد.
باهنر دلیل عدم استفاده مجلس از مکانیسم نظارت را گرفتاری های ناشی از اعتراضات ناشی از انتخابات ریاست جمهوری مطرح می کند و می افزاید: با توجه به فتنه سال 88 و استمراری که پیدا کرد و گرفتاری های سنگینی که برای مملکت به وجود آورد این را مصلحت نمیدانستیم فراکسیونهای مجلس به فراکسیونهای منتقد و طرفدار دولت تبدیل شوند.
موضع گیری باهنر در احتمال استیضاح و عدم کفایت احمدی نژاد پیش از این با اعتراض حامیان احمدی نژاد روبه رو شده و آنها تهدید به افشاگری کرده بودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر