-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۲, پنجشنبه

Latest News from Norooz for 05/12/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



پرونده ی شکایت خانم مهندس آذر منصوری از مدیر مسئول روزنامه ی رسالت بسته شد و برای آقای مرتضی نبوی فرار منع تعقیب صادر شد.
پس از درج سرمقاله ای با عنوان چوب حراج به امنیت ملی به قلم آقای صالح اسکندری در روزنامه ی رسالت مورخه ی 28 تیرماه 89 که در آن ضمن تحریف واقعیتها به تعدادی از بزرگان اصلاح طلب و جبهه مشارکت خصوصا خانم منصوری (معاون دبیر کل حزب) بسیار حمله شده بود، خانم منصوری بر اساس حق طبیعی و قانونی خود از مدیر مسئول روزنامه رسالت شکایت کرد که پس از مدتی این شکایت بدون هیچگونه ابلاغ و دلیل مشخصی رد شد و با صدور قرار منع تعقیب برای مرتضی نبوی خاتمه پذیرفت.
 


 


« ه


 


مهدی محمودیان،عضوجبهه مشارکت،فعال جنبش سبز و روزنامه نگار زندانی در نامه ای خطاب به رهبری، گوشه ای از وضعیت نابسامان زندان ها و بازداشتگاه‌های کشور و رفتارهای غیرقانونی مسئولان را بازگو کرده و آورده است:هیچکدام از قوانین رفاهی که توسط همین نظام و کشور برای رفاه زندانیان تصویب شده است به اجرا گذاشته نمی شود.

مهدی محمودیان که از اولین افشاکنندگان فجایع رخ داده در بازداشتگاه کهریزک بود، در بخشی از این نامه به رهبری خاطرنشان کرده است: "در حکومت شما زندانیان به بیگاری های بدون حقوق و یا حقوق اندک ، کارگری در سالنهای سرویس بهداشتی و محوطه زندان گمارده می شوند و زندانها به شهر مردگان می ماند که باید به هر طریقی فقط از آن خارج شد. البته کسانی که در زندان در آمدهای میلیونی دارند، هیچ نیازی به بیرون رفتن ندارند و هر زمان که بخواهند با هماهنگی مسئولین زندان و به راحتی چند روزی از مرخصی استفاده میکنند."

نامه مهدی محمودیان خطاب به رهبری در شهریور ماه سال 1389 نگارش شده است اولین بار است که انتشار عمومی می یابد.

یاد آور می شود مهدی محمودیان هم اکنون در زندان رجایی شهر به سر می برد، وی در مدت بازداشت دچار عفونت ریوی شده و نیمی از ریه اش به طور کامل از بین رفته است، در این حال بدلیل شکنجه ها و فشار روحی در زندان، وی دچار بیماری های خطرناکی نیز شده است که در طول مدت بازداشت بارها از هوش رفته است و مسئولان بی توجه به وضعیت جسمی وی هستند.

متن کامل این نامه به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اوالئک هم المفلحون (آل عمران ایه104)

حضرت آیت الله خامنه ای

اولین و آخرین نامه ای که به شما نوشتم به تابستان سال 1386 بر میگردد که به عنوان یک شهروند و یک روزنامه نگار ، گزارشی از برخوردهای غیر انسانی و جنایت بار نیروهای انتظامی با افرادی که اوباش و اراذل نامیده شده بودند و در خیابان ها بازداشت و به بازداشتگاه کهریزک منتقل شده بودند را خدمتتان عرض کردم. در آن نامه از ضرب و شتم ها ، فحاشی ها ، هتک حرمتها ، شکنجه های روحی و جسمی و جنسی برخی از نیروهای انتظامی نسبت به جوانانی که غالبا 20 تا 30 ساله بودند و از فرزندان جوان این مرز و بوم به شمار میرفتند گزارش داده بودم،از دهها نفری که در زمان نگهداری این افراد در کهریزک کشته شده بودند ، از رفتارهای زشت و نامناسب و غیر انسانی دادستان وقت با خانواده هایشان ، نوشته بودم ،از مجبور کردن زندانیان به برهنه شدن و کابل زدن بر بدن یکدیگر ، از جادادن بیش از 40 نفر در یک کانتینر 30 متر مربعی به مدت چندین هفته ، از شکستن دست و پاهای زندانیان واز کابل زدن بر بدنهای خیس زندانیان در حضور مرد هلی کوپتر نشین در سحرگاهان و ......%

اما دریغ از هرگونه پاسخ و عکس العملی ، نتیجه آن شد که در سال 88 فرزند یکی از یاران نزدیکتان (فرزند آقای دکتر روح الامینی) به همراه چندین جوان عزیز دیگر که در آن شکنجه گاه به شهادت رسیدند ، تازه یادتان افتاد که باید دستور تعطیلی آن بازداشتگاه را صادر فرمایید.

والبته در روزهایی که در سال 88 در انفرادی بسر می بردم ، بازجوها و نگهبانان به خوبی از خجالت آن گزارشها درآمدند و جناب قاضی نیز چندین سال زندان را بخاطر افشاء مسایل مربوط به کهریزک به من تحمیل نمود.

با این حال براساس آموزه های دینی ،اخلاقی و انسانی خود آموخته ام که در یک جامعه انسانی همه آحاد مردم نسبت به یکدیگر وظایفی دارند و در صدر آن وظایف، اشاعه امر به معروف و نهی از منکر است و از آنجایی که هنوز کمی امیدواری برای اصلاح امور در من وجود دارد و خوش بینانه فکر میکنم و یا لااقل امیدوارم که گزارش قبلی من را حضرتعالی ندیده باشید و یا نگذاشتند به دست شما برسد بر آن شدم گزارشی از وضعیت شکنجه و رفتارهای وحشیانه نیروهای امنیتی با زندانیان سیاسی و همینطور وضعیت اسفبار زندانیانی که در 11 ماه اخیر حداقل در سه زندان و یک بازداشتگاه با پوست و گوشت خود احساس کرده ام را برای شما بگویم ، تا شاید این بار قبل از آنکه فردی از نزدیکانتان را از دست بدهید ، دستور رسیدگی به این اوضاع را صادر کنید ، با آنکه میدانم بعد از گفتن و انتشار این گزارش احتمالا چندین سال دیگر نیز به محکومیتم اضافه خواهد شد و احتمالا دوباره به انفرادی منتقل و مورد ضرب و جرح بازجویان و برخی نگهبانان قرار خواهم گرفت ، حضرتعالی را بدلیل خیرخواهی که در معنای (( النصیحه الائمه المسلمین )) تجلی یافته است مخاطب قرار می دهم و این نامه را با امید به پیگیری و اجرای قسط و داد و نه فقط در برخورد با زندانیانی چون ما ،که با جرائم و بزه های گوناگون و متنوع در زندان به سر برده و امید به جاری شدن عدالت دارند ، نگاشته ام. زندانیانی که در مسیر بازجویی ها و دادرسی ها و حتی پس از صدور احکام در زندانها مورد انواع آزارها و شکنجه های جسمی و روحی و جنسی و انواع و اقسام فشارهای غیر انسانی ، چه از طرف زندانبانان و چه از طرف دیگر زندانیان قرار می گیرند و متاسفانه با توجه به سیستم و نوع مناسبات دستگاه قضا در زندان ، هیچ فریادرسی نمی یابند و شرم آور اینکه تمام این مظالم نه در زندانهای شرق و غرب که در جمهوری اسلامی که مدعی نیابت امام زمان را برای حکومت دارد ، در جریان است، در حکومتی که مسئولینش هر روز دم از مدیریت جهان می زنند و از حقوق بشر و حقوق انسانی در دیگر کشورها انتقاد می کنند. لذا همگی وظیفه داریم نا حداقل دامن اسلام را از این همه فجایع و جنایات پاک کنیم و این وظیفه قاعدتا با توجه به مسئولیتی که به هر دلیل سیاسی و شرعی بر دوش حضرتعالی به عنوان حاکم نظام مدعی اسلامی و به عنوان کسی که خود را نایب امام زمان می خواند گذاشته شده است بیشتر سنگینی میکند ، به امید اینکه قبل از آنکه خیلی دیر شود و با از دست دادن نزدیکانتان متوجه شوید که جوانان این مرز و بوم در زندانها چه می کشند.

این گزارش را تقدیم حضور تان می کنم:

1- وضعیت زندانهای کچوئی ، رجایی شهر و اوین:

الف : مواد مخدر و اعتیاد: در این سه زندان و بندهایی که در آن حضور داشتم،مواد مخدر به راحتی و بدون هیچ مشکلی و به هر میزان که اراده می شد وجود داشته و دارد ، در حالیکه برای ورود یک دست لباس در زندان اوین می بایست 6 ماه صبر کرد و در زندان رجایی شهر می بایست چند هفته نامه نگاری کرد و موافقت چندین مدیر و رییس را گرفت، اما مواد مخدر در حد مصرف نزدیک به هزار نفر در یک زندان وارد می شود و بدون اینکه مزاحمتی برای وارد کنندگان مجاز !!! ایجاد شود و این در حالی است که بعد از حدود 11 ماه زندان بودن هنوز نتوانسته ام اجازه ورود 2 جلد کتاب آموزشی را بدست آورم. قابل ذکر است که ورود روزانه چند صد گرم مواد مخدر مختص زندان رجایی شهر نیست که در زندان کچویی نیز در مقیاسی کوچکتر به همین صورت بود و در زندان اوین و بند 350 که شرایط بسیار جالب تر بود ، به این صورت که مواد مخدر دقیقا توسط زندانبانی که هر روز در اتاق رئیس اندرزگاه بودند و اکثرا با هم غذا میخوردند ، به قیمتی ارزان توزیع می شد و این افراد خدوم !!! نه فقط مشکلی نداشتند که از طرف عوامل نامرئی !!! کاملا حمایت می شدند.

ب: لواط حضرت آیت الله با شرمندگی از اینکه مجبورم این مطالب را بنویسم صرفا از باب تکلیفی است که بر دوش خود احساس می کنم برای اطلاع شما بازگو میکنم.

در بندهای مختلف زندان رجایی شهر عمل لواط بصورت امری معمولی و قابل پذیرش در آمده است که ظاهرا مسئولین زندان برای کمتر شدن آلودگیهای آن وسائل بهداشتی مورد لزوم افراد را آزادانه در اختیار زندانیان قرار می دهند ، من از صد ها مورد از این روابط که با رضایت طرفین و بصورت آزادانه و شاید صرفا بخاطر چند نخ سیگار و یا یکبار مصرف مواد صورت میگیرد می گذرم، من از وضعیتی می گویم که در این زندان هر کسی که کمی زیبایی در چهره داشته باشد و احیانا زوری در بازو نداشته باشد و یا پول خوبی در حسابش نداشته باشد که باج بدهد به دیگران ، به زور در سالنهای مختلف و هر شب در یک اتاق گردانده می شود و هر مفعولی صاحبی دارد و از این بابت پولی بدست می آورد و بعد از چند وقت هم او را به دیگری می فروشد، طبق مشاهده یک زندانی سیاسی به یک جوان در طول یک شب 7 مرتبه تجاوز شده است و وقتی صبح به زندانبان شکایت می کند به انفرادی ( یا به گفته مسئولین زندان سوئیت) منتقل می شود بدون اینکه هیچکدام از متجاوزین حتی مورد سوال واقع شوند.

ولی امر مسلمین ........ اینجا در زندان رجایی شهر تحت امر شما فرزندان و شهروندان کشور تحت امرتان با قیمت دویست و پنجاه هزار تومان اجاره داده می شوند ودر این سیستمی که شما مسئولیت آن را دارید هیچ دادرسی نمی یابند.

در زندان کچوئی شخصی که ده ها نمونه از آن قابل مشاهده است به اتهام عدم پرداخت نفقه و مهر به زندان آمده است به صورت مفعول حرفه ای حکم آزادی گرفته است.

ج: ضرب ، شتم و جرح زندانیان: برای زندانیان غیر سفارشی در بسیاری از موارد هیچگونه شان انسانی قائل نیستند. هر کسی اعم از مسئول ، نگهبان و...... به خود اجازه می دهد هر نوع کلمات رکیک و هتاکانه ای را نسبت به زندانیان روا بدارد و هر زمان که لازم بداند زندانی را با دست ، باتوم ، زنجیر و یا هر وسیله دیگری مورد ضرب و شتم و حتی جرح قرار دهد و هیچ دادرسی برای مظلوم بجز ناله ها و زجه درد آور وجود ندارد ، و یا در مورد دیگر ، حداقل 3 مرتبه در طول یکماه فقط در یک بند که 10 % زندانیان رجایی شهر را تشکیل می دهند زندانبانان چندین زندانی را به دلایل مختلف با باتوم چنان مورد ضرب و شتم قرار دادند که تمام بدنشان را سیاهی و کبودی در بر گرفته بود و تا چندین روز حرکت را از آنها سلب کرده بود، در یک مورد که فقط صدای آنرا می شنیدم زندانی را که ظاهرا از یک زندانبان به دلیل ضرب و شتم شکایت کرده بود با الفاظ رکیک و با زنجیر و باتوم می زدند تا به گفته آنها بگوید غلط کردم و شکایتش را پس بگیرد که البته او نیز بعد از نیم ساعت با بدنی کبود و سیاه رضایت داد و از شکایتش منصرف شد و سپس بخاطر بر هم زدن نظم زندان به انفرادی و یا سوئیت (بند 11) منتقل شد و صد البته خوب است

بدانید از سگهای مواد یاب نیز بجای کشف مواد برای ارعاب و زخمی کردن زندانیان استفاده می شود.

جنا ب آقای خامنه ای ، به جرات می توان گفت هیچکدام از قوانین رفاهی که توسط همین نظام و کشور برای رفاه زندانیان تصویب شده است به اجرا گذاشته نمی شود ، نه غذای سالم و کافی و نه محیط بهداشتی (مطابق آئین نامه ) و نه هیچکدام دیگر از امکانات پیش بینی شده در قانون در اختیار زندانی قرار نمی گیرد و از آنجا که امکان استفاده از مرخصی برای زندانیان در اختیار زندانبانان و مسئولین زندان (و نه قانون) قرار دارد هیچ کس اعتراض نمی کند.

در حکومت شما زندانیان به بیگاری های بدون حقوق و یا حقوق اندک ، کارگری در سالنهای سرویس بهداشتی و محوطه زندان گمارده می شوند و زندانها به شهر مردگان می ماند که باید به هر طریقی فقط از آن خارج شد. البته کسانی که در زندان در آمدهای میلیونی دارند، هیچ نیازی به بیرون رفتن ندارند و هر زمان که بخواهند با هماهنگی مسئولین زندان و به راحتی چند روزی از مرخصی استفاده می کنند.

ایدز و سایر بیماریهای واگیردار:

جمعیت قابل توجهی از زندانیان مواد مخدر و معتادین به بیماریهایی همچون ایدز و هپاتیت مبتلا هستند و هیچ تفکیکی بین بیماران و افراد سالم وجود ندارد و با توجه به مصرف مواد مخدر و شیوع لواط بین این افراد هر روز بر تعداد افراد مبتلا به بیماری های واگیردار افزوده می شود.

جناب آیت الله، اگر به وضعیت اسفیار این زندان ها توجه نشود با توجه به افزایش روزافزون زندانیان و برگشت بدون کنترل آن ها به جامعه و خانواده هر روز به تعداد کسانی که به آلودگی های روحی روانی و جسمی مبتلا می شوند افزوده خواهد شد و .......

2- برخورد با زندانیان سیاسی حوادث یکسال گذشته:

جناب آیت الله از فجایع بازداشتگاه کهریزک و شهادت برادرانم در آنجا فعلا چیزی نمی گویم چون می دانم به طور کامل می دانید در آنجا و توسط چه کسانی چه گذشته است، از فجایعی که در خیابان ها و کوچه ها بر سر مردم آمد می گذارم چرا که شما نیک می دانید که کسانی که عکس های شما بر سینه و دستشان بود، بر سرخواهران و برادرانم در خیابان ها چه آوردند، از پدران منتظر فرزند و مادران گریان و قبرهای بی صاحب می گذرم، از بیان به خاک و خون کشیده شدن دهها عزیز هم وطنم در خیابان ها می گذرم و صرفا به بیان جنایاتی که توسط نهادهای امنیتی و انتظامی دولت و حکومت شما بر سر زندانیان آورده اند بسنده می کنم.

در مدت 4 ماهی که در زندان اوین و در بند 350 و همین طور در زندان رجایی شهر بودم، با بیش از 200 نفر از زندانیان سیاسی و کسانی که پس از انتخابات به دلایل مختلف بازداشت شده اند هم سلول و هم بند بوده ام که مطالب ذیل گوشه ای از شنیده هایی است که هر مورد آن از دهها نفر شنیده شده است و بسیاری را نیز در بند 209 دیده ام و یا شنیده ام:

الف: نحوه بازجویی ها: تقریبا تمام بازجویی ها بر خلاف نص صریح قانون، با چشم بند و رو به دیوار صورت می گیرد، لذا در بیشتر مواقع اسکان شناسایی و معرفی بازجویان امکان پذیر نیست و در طول بازجویی ها سربازان گمنام شما از هیچ رفتار و روش خشونت بار و غیر انسانی در برخورد با زندانیان کوتاهی نکرده و نمی کنند که در این صورت می توان گفت اگر در این راه عمدی وجود نداشته باشد این موارد به راحتی قابل تشخیص و رسیدگی است.

ب: به کار بردن الفاظ رکیک، فحاشی، تحقیرهای لفظی و ...

تقریبا تمام کسانی که مورد بازجویی قرار گرفته اند از جمله خود من بارها و بارها با رکیک ترین الفاظ، از فحش های جنسی و خانوادگی و اتهامات اخلاقی روبرو شده اند، بخصوص در بند 2 الف که تحت نظر سپاه اداره می شود، الفاظ رنگین تر و پر و پیمان تری نثار زندانیان و خانواده ی آن ها و به قول خودشان برای خرد و تحقیرکردن زندانی از این الفاظ توسط بازجویان استفاده می شود.

ج: تحقیرهای روحی و جنسی: حداقل ده نفر از زندانیان شهادت می دهد که در زمان بازجویی ها آن ها را مجبور کرده اند که برهنه شوند و یا با لباس زیر ساعت ها در بازجویی بایستند و حداقل سه نفر از این افراد شهادت می دهند که با باتوم و یا وسیله ای شبیه آن مورد تحقیر جنسی قرار گرفته اند وحداقل 2 نفر اینها کسانی بوده اند که تا قبل از بازداشت حاضر بوده اند برای جنابعالی جانشان را نثار کنند و حتی انتقادی هم به شما نداشته اند.

د: دروغ، تهدید و تطمیع زندانیان برای پروژه اعتراف گیری:

جناب آقای آیت الله، سربازان گمنام شما از هیچ دروغ و نیرنگی برای فریب متهم بی دفاع جهت به اجرا گذاشتن پروژه ی اعتراف گیری دریغ نکرده اند، از بازداشت اعضای خانواده تا صدور احکام دروغین اعدام و نمایش دروغین کودتا.

حداقل در 2 مورد که شاهد آن بودم همسران زندانیان بازداشت شده اند و به آنان گفته شده اگر اعتراف نامه ها را نخوانند برای همسرانشان احکام سنگین صادر خواهد شد و آن ها مجبور به اعتراف به کارهای نکرده نموده اند، در دو مورد فرزندان نوجوان و جوان را احضار نموده و از پشت شیشه به زندانی نشان داده اند تا با اینکار او مجبور شود برای نجات فرزندانش آنچه را که آن ها می گویند انجام دهد.

حضرت آیت الله، همه ی اینها که در زندان های امنیتی شما در جریان است توسط سربازان گمنام شما در وزارت اطلاعات و بخصوص سپاه پاسداران به انجام می رسد.

ه: دخالت در حریم خصوص متهمین و ایجاد درگیری های خانوادگی: در بسیاری موارد به خاطر شنودها و سرک کشیدن های قانونی و غیر قانونی نهادهای امنیتی در خصوصی ترین و شخصی ترین حوزه های زندگی افراد و دسترسی بازجوها به این اطلاعات، حربه ای بود برای تحت فشار قرار دادن زندانی، با استفاده از همین اطلاعات حداقل در 3 مورد (منجمله خودم) با همسران متهمین تماس گرفته شده است که تقاضای طلاق کنند و یا با به اجرا گذاشتن مطالبات (مهریه) خود متهم تحت فشار بیشتر قرار بگیرد.

جناب آیت الله، بازجویان وقاحت را به جایی رسانده اند که حتی به خود اجازه میدهند به همسران جوان زندانیان به دفعات تماس بگیرند تاجایی که انها مجبور شده اند گوشی های موبایل خود را خاموش یا تعویض کنند تا از شر این بی حرمتی ها نجات یابند.

جناب آقای آیت الله خامنه ای، با چشمان خودم دیدم که در بند 209 جوان بیست و چند ساله به خاطر تماس های مکرر بازجویان با مادر تنهایش چند بار اقدام به خودکشی کرد.

جناب آقای آیت الله، مامورین اطلاعاتی شما به جایی رسیده اند که از همسر جوان یکی از زندانیان خواسته اند اگر دوست دارد شوهر و برادر زندانی اش از اعدام احتمالی نجات یابد وخود نیز به حبس طولانی محکوم نشود از شوهرش طلاق بگیرد!!!

و خدا را شکر می کنم که حداقل از این حوادث را در بند 350، دو یا سه مورد بیشتر ندیدم.

ت: ضرب و شتم و جرح: تقریبا تمام زندانیانی که به بند 350 منتقل شده اند و با آن ها صحبت کرده ام، کم یا زیاد و هر کدام به میزان لازم!! مورد نوازش قرار گرفته اند که از شرح بسیاری از آن ها می گذرم و فقط به برخی از انواع ضرب و شتم ها اشاره می کنم:

-در بند 2 الف متهمین را با شوکر (shoker) برقی مورد آزار و اذیت قرار می دهند (با شوکر به آلت تناسلی و سایر نقاط حساس بدنشان می زنند)

-در بند 2 الف، حداقل 2 نفر از متهمین به محلی در زیر زمین برده شده و دستانشان را در دستگاهی که برای کشیدن ناخن بوده است قرار داده شده است.

-ده ها زندانی که در بند 2 الف اوین بوده اند گفته اند که با کابل و باتوم به دفعات متوالی مورد ضرب و شتم و جرح قرار گرفته اند.

-حداقل سه نفر از متهمین بند 2 الف می گویند به آن ها قرص های رنگی داده شده که آن ها را از حالت عادی خارج کرده است واثرات آن در بعضی افراد تا مدت ها در بند 350 قابل مشاهد بوده است.

-در بند 209 متهمین را برای تنبیه در سرمای شبهای زمستان صرفا با لباس زیر، ساعتها در فضای باز رها می کنند از جمله خود من که بیش از 6 ساعت فقط با لباس زیر در نیمه شب اواسط دی ماه در فضای باز رها شدم و بعد از گذشت چند ماه هنوز آثار آن باقی است و به مداوای طولانی مدت نیاز دارد.

-ده ها نفر که در بند 209 بوده اند از ضربات ناگهانی با اجسامی مثل پرونده بر سر و صورت، ضربات مشت به گلو، سیلی زدن ها، مشت ها و لگدها، بشین و پاشوهای طولانی و زیاد، به سینه و صورت خواباندن متهم در اتاق بازجویی و ده ها مورد شکنجه و آزار و اذیت های روحی و جسمی دچار صدماتی شده اند که اثرات آن در برخی افراد هنوز بعد از ماه ها قابل مشاهده است.

-جناب آقای آیت الله، مطالب گفته شده فقط گوشه ای از شرایطی است که سربازان گمنام شما بر سر متهمین بی دفاع آورده اند.

-نحوه برگزاری دادگاه های علنی و غیر علنی:

الف: دادگاه های غیر علنی: اساسا دادگاه های غیر علنی به جز برخی موارد اندک نه از لحاظ ساختاری و نه از لحاظ محتوایی با هیچ یک از قوانین داخلی منطبق نبوده است و معمولا بدون حضور وکیل و یا حتی نماینده ی دادستان تشکیل و با چند سوال و جواب ساده، قاضی در نهایت با صدور همان حکمی که قبلا بازجویان گفته بودند دادگاه به پایان می رسد. البته قابل ذکر است که در بسیاری از موارد، منجمله قاضی شعبه 28 ، متهمین را با ترساندن از از حکم سنگین و به تعویق افتادن طولانی دادگاه، از گرفتن وکیل منع می کنند وقضات شعبه 15 از پذیرش بسیاری از وکلای مستقل خوداری و متهم را مجبور کرده اند تا از وکلای مورد تایید و سفارشی های قاضی و دادگاه استفاده نماید.

-جناب آقای آیت الله، از تعداد و درصد احکامی که با تمام فشارها در دادگاه های تجدید نظر، توسط این دادگاه ها نقض شده است، می توان به عمق فضاحت و بی قانونی دادگاه های بدوی و مراحل تحقیق پی برد. احکام اعدامی که به سه سال زندان تبدیل شده اند، احکامی که شش سال بوده به یکسال تبدیل شده اند خود به خوبی نمایانگر افتضاحات دادگاه های انقلاب هستند.

دادگاههای علنی :

جناب آقای آیت الله

در سال 1388 چندین دادگاه تحت عنوان دادگاههای علنی با حضور فله ای متهمین مرتبط و غیر مرتبط برگزار شد و امید دارم و یا احتمالا شما نیز به مانند ما صرفا از تلویزیون به تماشای آنها نشسته باشی و سربازان گمنامت در سپاه و وزارت اطلاعات در مورد چگونگی برگزاری آن ها و چگونگی آماده سازی نمایش ها با شما سخن نگفته باشند و از آنجا که برای فردی چون شما توجیه نداشتند و حتما قابل پذیرش نخواهد بود، من به عنوان یک روزنامه نگار که در طول یکسال اخیر در زندان بودم و تقریبا با تمام کسانی که در دادگاه های صحبت کرده اند از نزدیک مذاکره کرده ام، در ادامه گزارشی از مقدمه تشکیل این به اصطلاح دادگاه ها را نیز به شما ارائه می دهم.

1- نحوه و اداره کردن زندانیان به تن دادن به اعترافات:

الف: تهدید به بازداشت برخی از اعضای خانواده:

حداقل در 2 مورد از افرادی که در دادگاه ها علیه خود ودیگران صحبت کردند، همسرانشان توسط این نهادها بازداشت شده بودند و به آنها گفته شده بود اگر قبول نکنند برای همسرانشان احکام سنگین صادر می شود که بعد از پذیرش حضور در دادگاه، همسرانشان شب قبل یا روز قبل آزاد شده بودند.

-در یک مورد نهادهای امنیتی شما وقتی با مقاومت زندانی روبرو می شوند، فرزند نوجوان وی را بازداشت و از پشت شیشه وی را در مقابل پدرش بازجویی می کنند و او را تهدید می کنند که اگر وی همکاری نکند فرزندش را به اتهام فروش چند کیلو!!! مواد مخدر بازداشت می کنند و به خاطر آبروی دختر جوانش مجبور می شود از آبرو و حیثیت خود بگذرد و در دادگاه صحبت کند.

-در حداقل سه مورد از کسانی که در دادگاه ها صحبت کردند نهادهای امنیتی شما با تحت فشار گذاشتن زندانیان از طریق افشای مسائل خصوصی زندگیشان، از جمله تصاویر فیلم ها و یا اطلاعات بدست آمده از شنودها و ردگیری های غیر قانونی موفق به گرفتن اعترافات بعضا دروغین شدند.

2-افرادی که در دادگاه ها حضور پیدا کرده اند:

الف: شخصیت های سیاسی: جناب آقای آیت الله، سربازان گمنام شما در بازجویی ها با افتخار از خرد و تحقیر کردن این افراد سخن می گفتند و آن چیزی که از شادی ها و هلهله هاشان به نظر می رسید بوی تعفن انتقام جویی بود، انتقام از محبوبیت برخی از این افراد که به گفته ی آن ها باید شاخشان شکسته می شد که به حمدالله سربازان گمنام شما با استفاده از غیر انسانی ترین و وحشیانه ترین اعمال این کار را انجام دادند که من در مورد این افراد سخن نمی گویم چون امیددارم شخصیت های سیاسی که در دادگاه ها صحبت کردن، خود از لاک منفعت طلبی و ترس خارج شده و به حرمت خوی صدها جوان رشید این مملکت که در حمایت از آن ها در خیابان ها به خاک و خون کشیده شدند بگویید در زندان ها بر سرشان چه آمده است و با این کار دوباره به آغوش مردم باز گردند.

3- زندانیان غیر سرشناس: زندانیان غیر سیاسی که در دادگاه ها علیه خودشان و جنبش سبز صحبت کردند غالبا افرادی بودند که مجبور شده بودند در مورد وابستگی شان به سازمان ها و گروه های مخالف نظام صحبت کنند تا سربازان گمنام شما بتوانند به مردم بقبولانند که معترضین و مردم بی دفاع که در خیابان ها به خاک و خون کشیده شده بودند وابسته به خارج و سازمان های ضد انقلابی و تروریستی بوده اند تا بلکه بدین طریق جنایت های خود در خیابان ها و بازداشتگاه ها و زندان ها توجیه کنند. برای همین هم تقریبا از هر گروه و سازمان تروریستی و به اصطلاح ضد انقلابی، چند نفر در این نمایش حضور داشتند، که من در ادامه به برخی از این افراد اشاره می کنم:

- حداقل 6 نفر از جمله 2 نفری که در روزهای پس از حوادث روز عاشورا اعدام شدند اساسا قبل از انتخابات بازداشت شده بودند و هیچ فعالیتی در انتخابات نداشتد که سه نفر از آن ها هم اینک زندانی هستند و یکی از این ها نیز زیر اعدام قرار دارد تا روزی که آن نوشته ها را در مقابلشان گذاشته بودند به دلیل در انفرادی بودن از حوادث پس از انتخابات آگاهی نداشتند و صرفا به دلیل اینکه بازجوها به آن ها گفته بودند که اگر این حرف ها را در دادگاه و یا تلویزیون بگویید نجات پیدا می کنید دست به چنین کاری زده بودند.

- حد اقل سه نفر از کسانی که در دادگاه به انجام اقداماتی از جمله آتش زدن کیوسک و همینطور مسجد و یا بانک در تاریخ25/3/88 اعتراف کردند اساسا شب 23 خرداد توسط نیروهای امنیتی شما بازداشت شده بودند تا برای انجام چنین نمایش هایی مورد استفاده قرار گیرند.

جناب آقای آیت الله ، ماموین امنیتی شما در سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات برای اثبات ادعای وابستگی اعتراضات به حق مردم در خیابان ها به هر اقدامی دست زدند، کافی است شمازمان بازداشت اعتراف کنندگان با اظهاراتشان در دادگاه های نمایشی را بررسی کنید.

3- مراحل آماده سازی افراد برای حضور در دادگاه های نمایشی: بعد از اینکه زندانیان تحت فشار های ویران کننده جسمی و روحی از ضرب و جرح قرار گرفته تا هتاکی و فحاشی و تا تهدید و تطمیع نیروهای امنیتی شما مجبور می شدند حضور در دادگاه ها را بپذیرند و اوراق تایپ شده ای که در اختیارشان قرار می گرفت تا با خواندن و تمرین کردن آن متون در دادگاه نقش خود را بهتر و جذاب تر بازی کنند. و براین این امر متون تایپ شده توسط زندانی مجددا نوشته می شد تا در دادگاه ها خواندن از روی آن ها طبیعی تر جلوه کند و در صورت لزوم دست نویس ها توسط سایت های خبری نهادهای امنیتی منتشر شود تا دادگاه ها و اعترافات طبیعی تر جلوه کند.

آقای آیت الله ، از روزهای قبل بسیاری از این افراد توسط برخی از بازجویان خاص مورد آزمایش قرار گرفتند و برای اجرای بهتر نقش مجبور بودند چندین و چند بار مطالب را در حضور بازجوها تکرار کنند و حتی به آن ها در مورد چگونگی حرکت دست و صورت و نحوه بیان مطالب آموزشی و تذکرات لازم داده شده بود.

- برگزاری تمرین های نهایی در محل دادگاه ها: روز قبل از تشکیل دادگاه ها، زندانیان به محل دادگاه برده می شدند و در حضور قاضی صلواتی و یا دادستان وقت و یا آقایان دادیار و بازپرس متون را در مقابل دوربین های صدا و سیما و برخی خبرنگاران وابسته اجرا می کردند و در حین اجراء تذکراتی برای بهتر شدن نقش از کارگردانان گمنام شما دریافت می کرده اند. جالب اینجاست که در یکی از موارد که زندانی بخت برگشته در دادگاه اصلی بخاطر حضور تماشاگران دست و پای خود را گم می کند و نمی تواند نقش خود را خوب بازی کند و برنامه 20:30 تصاویر و گفته های وی در تمرین روز قبل را پخش می کند و آقای شمشادی مجری این برنامه خبری احتمالا به اشتباه در حالی سخنان اعتراف کننده در دادگاه را پخش کرد که پشت سر وی خالی از تماشاگران و دیگر زندانیان بود.

جناب آقای آیت الله :توجه داشته باشید که این تمرینات نه توسط تعدادی سرباز گمنام که توسط عمال قوه قضاییه، قاضی ارشد آن و دادستان وقت تهران که مورد حمایت همیشگی شما بوده است صورت می گرفته است.

- شب قبل از دادگاه زندانیان متناسب با گفته هایی که قرار است در دادگاه بگویند اصلاح (سر و صورت) می شدند تا چهره ای متناسب با نقششان داشته باشند. یکی از مضحک ترین بخش های این دادگاه ها وقتی بود که به دلیل عدم هماهنگی سربازان گمنامتان در سپاه و وزارت یک نفر در دو زمان مختلف با دو آرایش مختلف در برنامه سازی نمایش، دو اعتراف تقریبا متضاد انجام داد و جالب تر آنکه قاضی محترم شما به جرم هر دو اتهام متضاد که در دو روز و دو منطقه ی مختلف رخ داده بود و حکم اعدام و 10 سال زندان صادر کرده است در حالی که وی اساسا در آن روز در بازداشت به سر می برده است.

12نفر از افرادی که قرار بود در دادگاه صحبت کنند برای امتحان نهایی!! به حسینیه و یا مسجدی در طبقه سوم دادگاه برده می شوند که در حضور سعید مر ضوی متن های خود را بخوانند و بعد از تایید ایشان 9 نفر از آن ها فردای آن روز در دادگاه صحبت می کنند والبته دادستان به آن قول شرف!!! می دهد که آن ها را فردای دادگاه آزاد کند که نکرد.

جناب آقای آیت الله، حتما مضحک خواهد بود در مورد دادگاهی که با این شرایط تشکیل می شود حرف از آیین دادرسی، حقوق شهروندی، حقوق انسانی و ..... زده شود، اما به جهت اطلاع می گویم که هیچ یک از حاضرین در آن دادگاه ها نتوانستند و یا بهتر بگویم نگذاشتند از وکلای خود استفاده کنندو به اجبار وکلای خود را عزل کردند و از وکلای خود فروخته که توسط قضات و یا آقای دادستان و یا نهادهای امنیتی شما تعیین می کردند تن بدهند، و صد البته همان وکلای تسخیری هیچ وقت با این زندانیان ملاقات و گفتگویی نداشتندو حتی هرگز اجازه ی دسترسی به پرونده های متهمین را نداشتند و فقط برای سیاهی لشگر در دادگاه ها حضور پیدا کردند و بسیاری از آن ها حتی وکالت نامه امضا شده ای هم در اختیار نداشتند.

جناب آقای آیت الله: نمی دانم بعد از انتشار این نامه چه سرنوشتی پیدا خواهم کرد، نمی دانم شاید در دادگاه های عادلانه سربازان گمنامت با زیر پا گذاشتن شرافت و انسانیت حرف ها و نوشته هایم را تکذیب کنم و اعتراف کنم دراین مدت که در زندان بودم توسط رژیم صهیونیستی و عوامل استکبار تحریک شده ام تا نسبت به نظام مقدس شما توطئه کنم و یا نمی دانم شاید اعتراف کنم سفیر انگلستان و فرانسه و رابط سازمان های جاسوسی غربی این حرف ها را به من آموزش داده اند ، اما امروز در سلامت و آزادی کامل به خدای بزرگ و ائمه ی اطهار و همین طور به خون تمام شهدای راه آزادی بخصوص شهدای یکسال اخیر سوگند یاد می کنم، اعلام می کنم ضمن اینکه این مطالب عین واقعیت رخ داده در زندان های تحت امر شماست، هیچ هدفی جز تلاشی در راه اصلاح امور همین طور انجام فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت الملوک نداشته و ندارم.

جناب آقای آیت الله، کاش حاکمان صدای ملت خود را قبل از آنکه دیر شود می شنیدند تا لازم نبود ملت ها برای رساندن صدایشان به حاکمان شیشه ها را بشکنند.

 

مهدی محمودیان

روزنامه نگار در بند

شهریور 89- رجایی شهر


 


۲۶ زندانی سیاسی حوادث پس از انتخابات با نوشتن شکایت نامه ای خطاب به ریاست «هیات نظارت مرکزی بر حسن اجرای قانون احترام به آزادی های مشروط و حفظ حقوق شهروندی»، از برخوردهای غیرقانونی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران با آنها در مراحل مختلف بازداشت، بازجویی، محاکمه و حبس شکایت کرده اند و هم زمان با سالگرد تصویب قانون احترام به آزادیهای مشروع حقوق شهروندی، خواستار رسیدگی به این شکایت شده اند.این زندانیان هم اکنون در بند ۳۵۰ اوین، دو الف اوین، زندان رجایی شهر و زندانهای خوزستان به سر می برند.

این شکایت ضمن ارسال به مراجع مربوطه، توسط یاران گمنام جنبش سبز در اوین برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته است.

۲۶ زندانی سیاسی در نامه خود نوشته اند که غالب بازداشتها با اعمال خشونت، توهین و تحقیر همراه بوده به طوری که برخی از متهمان هنگام دستگیری به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.

این زندانیان همچنین نوشته اند :«ما امضا کنندگان این شکواییه تحت شکنجه قرار گرفته ایم. یکی از متداول ترین شکنجه ها نگهداری ما در سلول های انفرادی بسیار کوچک بوده است . روشی که به اذعان همه مسوولان عالی کشور شکنجه تلقی می شود و بازجویان و زندان بانها نیز تایید می کنند که متهم پس از چند هفته نگهداری در سلول انفرادی دچار اختلالات جسمی و روحی شدید می شد . شکنجه های شدیدتر از جمله فرو کردن سر متهم در توالت، خوراندن کاغذ بازجویی به متهم و مواردی امثال نیز علیه برخی از ما اعمال شده ، که برخی از شاکیان و زندانیان در گزارشهای جداگانه جزییات آن را منتشر کرده اند.»

این زندانیان یاد آور شده اند که «بازجویان معمولا این فشارها را نه برای کشف واقعیت بلکه برای وادار کردن متهمان به اعتراف مطالب واهی و خلاف واقع مورد نظر بازجویان به کار گرفتند. این رفتارهای خلاف قانون منحصر به دوره بازداشت نبوده و برخی محکومان به رغم طی مراحل دارسی و حکم قطعی در حال حاضر نیز همچنان تحت شکنجه به صورت انفرادی یا همراه محکومان دچار بیماری روحی و روانی نگهداری می شوند .»

امضا کنندگان این شکواییه همچنین نوشته اند که ما بدون استثنا با رفتار غیر اخلاقی و غیر اسلامی بازجویان مواجه بوده ایم . شکنجه های روحی و فیزیکی فحاشی های شرم آور نسبت به متهم و خانواده و عزیزان او و طرح اکاذیبی چون روابط غیر اخلاقی در غالب بازجویی ها به کرات انجام شده است . رفتاری که باعث فشار روحی زیاد به متهمان نیز بوده است.

آنها نوشته اند که نه فقط دستگیری ها و بازجویی های شان همراه با توهین و تحقیر بوده است بلکه بازجویان از فحاشی و توهین به آنها و خانواده و عزیزان و افراد مورد احترام شان از جمله رهبران جنبش اعتراضی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، و استفاده از رکیک ترین و زننده ترین عبارات به عنوان شگرد عادی برای تحقیر و تضعیف روحیه و تخریب مشاعر متهم استفاده می کردند . »

نویسندگان این نامه گفته اند که که آنچه در این نامه آمده عمق عملکرد فاجعه آمیز نسبت به متهمان و محکومان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را مشخص نمی کند

به گزارش کلمه، متن کامل شکایت نامه ۲۶ زندانی سیاسی حوادث پس از انتخابات به این شرح است:

ریاست محترم هیات نظارت مرکزی بر حسن اجرای قانون احترام به آزادی های مشروط و حفظ حقوق شهروندی

با سلام

احتراما استحضار دارید که قانون احترام به آزادیهای مشروع حقوق شهروندی، از قوانین ارجمندی است که هفت سال پیش در چنین روزهایی از تصویب ششمین مجلس شورای اسلامی گذشت و در تاریخ ۱۶ /۲/۱۳۸۳مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفت . این قانون از نادر قوانینی است که به لحاظ اهمیت ویژه اش مصوبه ای جهت اجرایی کردن داشته و مطابق دستور العمل مصوب ۳۰/۸ /۱۳۸۳ تشکیلاتی جهت پی گیری و نظارت بر اجرای آن تاسیس یافته و در حال حاضر بر عهده شماست .

قانون حقوق شهروندی در واقع حاوی مفادی است که پیشتر اصول کلی آن در فصل سوم قانون اساسی و آیین دادرسی کیفری مندرج بوده اما همواره مغفول مانده بود و با تصویب این قانون مقرر شد تا نسبت به کسانی که حقوق شهروندان را حین بازداشت ودادرسی نقض می کنند مجازتهایی اعمال شود تا تضمینی بر اجرای این قانون مهم باشد .

از سویی همان طور که می دانید قانون اساسی و قوانین عادی که به ویژه مانند این قانون متضمن حقوق بشر است در زمره ی مهمترین تعهدات حاکمیت اند. وفای به عهد نیز به حکم آیات متعدد قران کریم (مائده ۱/اسرا ۴۳/بقره ۷۷)واجب و متخلف از آن لعنت شده است. ( مائده، ۱۳)

قوانین اساسی و عادی میثاق میان حکومت و مردم هستند که حکومت در تعهد و اجرای دقیق آنها اولی بر شهروندان است و اگر حکومتی به قوانین مصوب خود پای بند نبوده و آنها را نقض کند دیگر نمی تواند از شهروندانش انتظار رعایت قانون را داشته باشد و اساسا صلاحیت خود را برای محاکمه شهروندان بر اساس قوانینی که خود پیشگام در نقض آنها بوده از دست می دهند .به هر روی قانون حقوق شهروندی با ابتکار رییس قوه قضاییه و تصویب نمایندگان مجلس، با توجه به تجربیات تلخ متهمان، به امید جلوگیری از خود سری ها و قانون گریزی های محافل نظامی، اطلاعاتی و امنیتی در فرایند تعقیب، تحقیق و محاکمات متهمان، به ویژه متهمان سیاسی تصویب شده، انتظار می رفت رویه های ناصواب را در بازجویی ها و محاکمه ها اصلاح کرده و روش های اسلامی و انسانی را به جای آن حاکم گرداند و اجرای آن می توانست افتخاری برای دستگاه قضایی و به تبع آن نظام جمهوری اسلامی باشد، متاسفانه نه تنها از ابتدا جدی گرفته نشد بلکه در یکی از مهمترین بزنگاه های تاریخ در دو سال گذشته و در پی حوادث انتخابات مورد بی رحمی کامل قرار گرفت و اغراق نیست اگر بگوییم که نه تنها بند بند این قانون مهم اجرا نشده بلکه مفهموم و ماهیت آن مورد تطاول مخاطبان ومجریان آن قرار گرفته است .

ما امضا کنندگان این شکواییه بدین وسیله اعتراض شدید و شکایت خود را از ضابطینی که از سوی سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی مسوولیت تعقیب و بازجویی از ما را بر عهده داشته و همچنین دادستان سابق تهران و سایر مقامات ذی ربط که بر اساس مقرارت آیین دادرسی کیفری این اقدامات تاکنون تحت نظارت و تعلیمات آنها بوده اعلام می کنیم و از جنابعالی انتظار داریم با توجه به گزارش های متعددی که از رفتار غیر شرعی و غیر قانونی نامبردگان منتشر شده و به حد تواتر رسیده است اقدام مقتضی مبذول فرمایید.

در ذیل تنها پاره ای از قانون گریزی ها ی روشمند اعمال خلافی که در حق امضا کنندگان این شکواییه ها روا داشته شده ارائه می شود. با این تاکید که آنچه در اینجا آمده عمق عملکرد فاجعه آمیز نسبت به متهمان و محکومان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸را مشخص نمی کند.

برخی از امضا کنندگان، در گزارشها و شکایتهای جداگانه که برحی منتشر شده به جزییات تکان دهنده بیشتری پرداخته اند که متاسفانه تاکنون به این شکایات نیز رسیدگی نشده و تعداد بیشتری نیز آمادگی دارند که در صورت ضرورت نسبت به تشریح جزییات رفتار غیر شرعی ،غیر قانونی و غیر انسانی اعما ل شده علیه آنان در حضور آن هیات اقدام کنند .از سوی دیگر موارد مطرح شده در این شکواییه بیشتر محدود به نقض حقوق دادرسی عادلانه در تحقیقات مقدماتی است و مسایل بیشتری در مورد نحوه برگزاری دادگاه ها و درباره محکومیت ما مطرح است که در جای خود ضرورت رسیدگی جدی دارد .

۱-بر خلاف بند اول قانون حقوق شهروندی (مشتمل بر ضرورت قرار تامین و بازداشت صرفا با رعایت قوانین و دستورات قضایی مشخص و شفاف، منع اعمال سلایق شخصی و سو استفاده از قدرت برای بازداشت، منع خشونت در حین بازداشت و منع بازداشت های غیر ضروری ) بازداشت های پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ بدون دستورات قضایی مشخص و شفاف بوده و احکام بازداشت به صورت فله ای و در ذیل یک دستور کلی به صورت سفید امضا بدون ذکرنام متهم و گاه حاوی اسامی چند ده نفر بوده است .

در مواردی احکام بازداشت، به دلیل حوادث پس از انتخابات، چند روز یا چند هفته پیش از انتخابات صادر شده بود . این احکام بازداشت نه تنها مبتنی بر رعایت مقررات و قوانین نبود بلکه دقیقا ناشی از اعمال نظر و سلیقه گروهی افراطی در سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات بوده است، و نوعی عقده گشایی و تسویه حساب سیاسی با جناح سیاسی رقیب را در ذهن متبادر می سازد و متاسفانه غالب بازداشتها با اعمال خشونت، توهین و تحقیر همراه بوده به طوری که برخی از متهمان هنگام دستگیری به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند .

۲- بر خلاف بند دوم قانون مذکور که تصریح می کند محکومیتها باید بر طبق ترتیبات قانونی و منحصر به مباشر، شریک و معاون جرم باشد و تا جرم در دادگاه صالح اثبات نشود و رای مستدل و مستند به مواد قانونی قطعی نشده اصل بر برائت متهم بوده و هر کس حق دارد در پناه قانون از امنیت لازم برخوردار باشد. احکام صادره علیه اینجانبان نوعا، ظنی و گمانی بوده و از اتقان و استحکام لازم و کافی برخوردار نیست .و به هیچ وجه مستدل و مستند به مواد مشخص قانونی و مصادیق آنان نیست و حتی در بسیاری موارد در متن احکام محکومیت صادره، عبارات غیر حقوقی و مبهم درج شده و اصل برائت متهمان نقض شده است .به طوری که احکام صادره را می توان در حد مقالات سیاسی برخی مطبوعات علیه رقیبان سیاسی توصیف کرد که انتشار متن کامل آنها موجب وهن نظام و وقوه قضاییه است و در نهایت می توان گفت که با این روش دادگاه، قاضی و دادنامه به ابزاری برای حبس فعالان سیاسی و حفظ وضع موجود توسط ماموران نظامی، اطلاعاتی و امنیتی بدل شده است .

۳-بند سوم قانون بر ضرورت استفاده از وکیل و کارشناس در مراحل تحقیقات مقدماتی دادسراها و محاکم تصریح دارد در قانون برنامه چهارم توسعه نیز بر لزوم تمهیداتی جهت حضور وکیل در تحقیقات مقدماتی تصریح شده است . ماده ۱۲۸ آیین دادرسی نیز صراحت دارد که متهم می تواند در مراحل تحقیق (بازجویی ) یک وکیل همراه خود داشته باشد و در خصوص پرونده های محرمانه و امنیتی هم حضور وکیل در مراحل تحقیق منع نشده و منوط به اجازه دادگاه شده که با توجه به موخر بودن قانون حقوق شهروندی نسبت به آیین دادرسی با تصریح این قانون حق حضور وکیل در همه مراحل بدون هیچ قیدی قطعی شده است. این در حالی است که تقریبا تمامی امضا کنندگان این شکایت در دوران بازداشت و بازجویی به طور کامل از حق انتخاب و دسترسی به وکیل محروم بوده اند، اجازه هر گونه مشورت حقوقی با وکیل یا کارشناس را نداشته و حتی اجازه دسترسی به کتابهای قوانین جاری کشور و یا حق داشتن کاغذ و قلم برای تدارک دفاع حقوقی از خود را نیز پیدا نکرده اند .

دسترسی متهمان به وکیل نوعا در حد دقایقی پیش از تشکیل دادگاه و معمولا در حضور قاضی و یا شخص ثالث مورد نظر بازجوها و برخی نیز بدون حضور وکیل حتی در دادگاه صورت گرفته است. در برخی موارد بازجویان متهمان خود را تحت فشار و اجبار قرار داده تا حق اختیار وکیل را از خود سلب کنند . در مواردی نیز در دفاتر محاکم به متهمان گفته شده داشتن وکیل موجب دردسر و افزایش میزان مجازات می شود و بهتر است از داشتن وکیل صرفنظر کنند .اعمال محدودیت وکلا به مفاد پرونده موکل نیز مانع بسیار مهمی در راه دفاع موثر از متهمان بوده است. به عنوان مثال یکی از بارزترین موارد نقض حق دفاع عدم ارائه دادنامه به محکوم و وکیل وی است .

۴- بند چهارم قانون بر ضرورت رعایت اخلاق و موازین اسلامی تاکید کرده است . ما امضا کنندگان این شکایت بدون استثنا با رفتار غیر اخلاقی و غیر اسلامی بازجویان مواجه بوده ایم . شکنجه های روحی و فیزیکی، فحاشی های شرم آور نسبت به ما و خانواده و عزیزان ما و طرح اکاذیبی چون روابط غیر اخلاقی در غالب بازجویی ها به کرات انجام شده است . رفتاری که باعث فشار روحی زیاد به متهمان نیز بوده است ضرورت حفظ حرمت انسانها، عفت کلام وعدم توهین به دیگران از بدیهی ترین مقتضیات اخلاقی و اسلامی است .اما ظاهرا بازجویان این شیوه های غیر اسلامی و غیر اخلاقی را جزو ضرورتهای کاری خود برای تحقیر متهم ، گرفتار کردن وی در فشار روحی و وادار کردن وی به همکاری می دانند .

۵-بند پنج قانون حقوق شهروندی با توجه به اصل منع دستگیری و بازداشت افراد، بر ضرورت رعایت ترتیبات قانونی و ارجاع پرونده در مهلت مقرربه مراجع صالح قضایی و مطلع کردن خانواده دستگیر شدگان تاکید دارد. علاوه بر این قانون مهمترین ترتیبات قانونی بازداشت متهمین در ماده ۱۳۴ آیین دادرسی کیفری و بندهای ح و ط ماده سه قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب درج شده است .تمامی این مواد قانونی در مورد بازداشتها نقض شده است، به عنوان نمونه طبق ماده ۱۳۴ آیین دادرسی کیفری قرار تامین باید متناسب با اهمیت جرم، شدت مجازات، دلایل و اسباب اتهام و همچنین سابقه متهم ، وضعیت مزاجی، سن و حیثیت او باشد . متاسفانه تمامی این موارد نادیده گرفته شده است و بر خلاف این موارد نوعا شدیدترین قرار تامین یعنی بازداشت موقت اعمال شده است .

شگفت اینکه در مواردی که قرار تامین از نوع کفالت یا وثیقه صادر شده، متهمان وادار به اعلام عدم امکان تامین کفیل و یا وثیقه شده اند . در مواردی هم با کمال تاسف بدون اطلاع متهمان از قول آنها نوشته شده از تامین وثیقه عاجزند، افراد تا مدتها در همین وضع در بازداشت نگاه داشته شده اند .همچنین بر خلاف مواد قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب امکان اعتراض ماهانه به قرار بازداشت موقت و به تبع آن رسیدگی به این اعتراض منتفی بوده است .بی خبری طولانی مدت متهمین دربند و خانواده هایشان از وضعیت یکدیگر نیز یکی دیگر از بدیهی ترین موارد نقض حقوق شهروندی بوده که علاوه بر نقض حقوق متهم ظلم به خانواده های آنان نیز بوده است و آنها را روزها و گاه حتی ماه ها در وضعیت فشار روحی و دلهره و نگرانی شدید قرار داده است .

۶- بند ششم قانون بر عدم استفاده از چشم بند و دستبند و پابند در جریان دستگیری و بازجویی و عدم تحقیر و استخفاف در هنگام دستگیری و بازجویی تاکید دارد . این بند قانون درباره تمام متهمان حوادث پس از انتخابات با شدت متفاوت نقض شده است. همه ی ما غالبا پس از بازداشت با چشم بند و گاه دستبند به زندان منتقل شده ایم . بستن چشم متهمان رویه ی قطعی تمامی بازداشتگاه های تحت نظارت وزارت اطلاعات ( ۲۰۹) و سپاه پاسدارن ( دو الف ) است و تمام آنان با چشم بند در زندان جابه جا شده اند و غالبا با چشم بند اجازه استفاده از هواخوری داشته اند .برخی از ما و بسیاری دیگر از زندانیان حوادث پس از انتخابات ماه ها از دیدن هر محیطی جز سلول انفرادی خود محروم بوده ایم.

ما و اغلب زندانیان فقط با چشم بند در مقابل بازجو قرار گرفته ایم . عده زیادی ازما حتی در طول بازجویی مجبور به استفاده از چشم بند بوده ایم و فقط اجازه داشتیم در حد دیدن برگه بازجویی چشم بند خود را جابه جا کنیم. ظاهرا برای چشم بند کاربردهایی مختلفی همچون مخفی نگه داشتن هویت بازجویان و ماموران و تحقیر و عصبی کردن متهمان پیش بینی شده است . شگفت انگیز آنکه این رویه غیر قانونی حتی در محیط دادسرا هم معمول بوده و هست.

همچنین تقریبا تمامی دستگیری ها و بازجویی ها همراه با توهین و تحقیر بوده است و چنانکه در بند پنج اشاره شده بازجویان از فحاشی و توهین به ما و خانواده و عزیزان و افراد مورد احترام ما از جمله رهبران جنبش اعتراضی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، و استفاده از رکیک ترین و زننده ترین عبارات به عنوان شگرد عادی برای تحقیر و تضعیف روحیه و تخریب مشاعر متهم استفاده می کردند .

۷ – بند هفتم قانون، پنهان شدن بازجو از دید متهم و یا سر در گم کردن متهم را ممنوع کرده است و بر ممنوعیت پوشاندن صورت بازجو در هنگام بازجویی و بردن متهم به مکان نامعلوم تاکید کرده است . تمامی امضا کنندگان این شکواییه در شرایطی کاملا خلاف این قانون تحت بازجویی قرار گرفته اند، غالبا اجازه دیدن چهره بازجو را نداشته اند. بازجویان پشت سر متهم نشسته اند و با هر گونه حرکت سر متهمان به شدت برخورد کرده اند .برخی از متهمان به مکانهای نامعلوم منتقل شده اند و تحت فشار و ضرب و شتم قرار گرفته اند. در واقع پنهان شدن بازجو از دید متهم به او امکان می دهد با احساس امنیت از شناسایی ، هر گونه خشونت فیزیکی و کلامی علیه متهم را به کار گیرد .

۸ – بند هشتم قانون در مورد بازرسی محل زندگی و یا کار متهم است و بر ممنوعیت تعرض نسبت به اسناد و مدارک و اشیایی که ارتباط با جرم ندارد و یا به متهم تعلق ندارد و ممنوعیت افشای نامه ها و نوشته ها و عکسها و فیلم های خانوادگی و ضبط بی مورد آنها تصریح دارد. در تمامی موارد بازرسی منزل ومحل کار متهمان اقداماتی غیر اخلاقی و غیر انسانی خلاف این بند قانون انجام شده است . بازرسی مدارک شخصی، عکسها و فیلم ها ی خانوادگی و ضبط عکس ها و آلبو های خانوادگی، ضبط اشیا و مدارک شخصی سایر اعضای خانواده متهم ، ضبط مدارک شخصی بی ارتباط با موارد اتهامی تقریبا در تمامی موارد اعمال شده است و حتی در مواردی برای تحقیر متهم وی را در مورد عکس های شخصی، خانوادگی و مدارک حصوصی مورد بازجویی قرار داده اند و درباره نزدیکان و محارم وی پرسش های رکیک و غیر اخلاقی مطرح کرده اند .

۹ –مطابق بند نهم قانون حقوق شهروندی هر گونه شکنجه متهم برای اخذ اقرار و اجبار او به امور دیگر ممنوع بوده و اقرارهای اخذ شده بدین وسیله حجیت شرعی و قانونی نخواهد داشت.

این در حالی است که ما امضا کنندگان این شکواییه تحت شکنجه قرار گرفته ایم. یکی از متداول ترین شکنجه ها نگهداری ما در سلول های انفرادی بسیار کوچک ( ابعاد ۲٫۲ ضربدر ۱٫۶ متر )بوده است .روشی که به اذعان همه مسوولان عالی کشور شکنجه تلقی می شود و بازجویان و زندانبانها نیز تایید می کنند که متهم پس از چند هفته نگهداری در سلول انفرادی دچار اختلالات جسمی و روحی شدید می شد .

نگهداری متهمان در سلول انفرادی فاقد توالت و جلوگیری از دسترسی متناوب آنها به توالت و حمام به ویژه برای متهمان بیمار شیوه تشدید این شکنجه ها بوده است . بازجویی های بسیار طولانی در نیمه شب و تکراری مدت برای چند ماه، ضرب و شتم شدید منجر به صدمه های شدید جسمی ، تهدیدات مکرر متهم حتی تهدید به تعرض جنسی و تهدید به دستگیری اعضای خانواده او و گاه دستگیری آنان برای تحت فشار قرار دادن متهم، دادن اخبار دروغ به متهم درباره وضعیت خانواده اش، جلوگیری از خواب متهم، عدم توجه به بیماری و درد متهم برخی از شکل های متداول شکنه زندانیان حوادث بعد از انتخابات است که به صورتهای گوناگون درباره امضا کنندگان این شکواییه اعمال شده است. شکنجه های شدیدتر از جمله فرو کردن سر متهم در توالت، خوراندن کاغذ بازجویی به متهم و مواردی امثال آن اعمال شده ، که برخی از شاکیان و زندانیان در گزارشهای جداگانه جزییات آن را منتشر کرده اند.

شگفت آنکه بازجویان معمولا این فشارها را نه برای کشف واقعیت بلکه برای وادار کردن متهمان به اعتراف مطالب واهی و خلاف واقع مورد نظر بازجویان به کار گرفتند. این رفتارهای خلاف قانون منحصر به دوره بازداشت نبوده و برخی محکومان به رغم طی مراحل دارسی و حکم قطعی در حال حاضر نیز همچنان تحت شکنجه به صورت انفرادی یا همراه محکومان دچار بیماری روحی و روانی نگهداری می شوند .

۱۰ – بند ده قانون حقوق شهروندی بر اصول و شیوه های علمی و قانونی و آموزش های قبلی و نظارت بر رفتار بازجویان و برخورد جدی با متخلفین از وظایف و روش های قانونی تاکید دارد .متاسفانه بازجوهای ما غالبا افرادی جوان ، کم تجربه و افراطی بودند. پاره ای از روش های غیر اخلاقی، انسانی اسلامی آنان تقریبا به رویه ای مشترک بین بازجویان مبدل شده است و متاسفانه به صراحت این روشهای غیر علمی و قانونی به عنوان ذاتی کار بازجویان کرارا مورد دفاع آنان قرار گرفته و به صورت مشترک و سیستماتیک توسط آنان اعمال شده است .

مجاز دانستن اعمال روشهای خلاف و نقض قوانین در صورت ضرورت کار تحقیقات و بازجویی ،روال داشتن اعمال شکنجه های روحی و جسمی به عنوان بخشی ضرروری از روند تحقیقات و بازویی و تابعیت بازجویان از تحلیل های وهم آلود و یا تخیلات و توهمات ابلاغ شده از سوی محافل خاص عمق این انحرافات را به خوبی نشان می دهد .

۱۱- بند یازدهم قانون حقوق شهروندی بر ممنوعیت پرسش و کنجکاوی در اسرار شخصی و خانوادگی و سوال از گناهان گذشته افراد و پرداختن به موضوع های غیر موثر در پرونده مورد بررسی تاکید دارد . همانگونه که اشاره شد بر خلاف این بند قانونی بازجویان با اعتقاد به اینکه در صورت کشف اسرار خانوادگی و گناهان گذشته زندگی افراد می توانند آنها را وادار به همکاری و اظهار مطالب مورد نظر خود کنند .بخشی از اقدامات و بازجویی هایی خود را صرف کسب اطلاع از مسایل شخصی و خانوادگی افراد کرده، بازجویان درباره مسایل شخصی خانواده متهم اختلافات احتمالی خانوادگی و مسایل شخصی فرزندان متهم تحقیقات وسیعی کرده و حتی گاه برای فریب متهم اقدام به جعل حقایق و خلق داستانهای شرم آورو ساختگی غیر اخلاقی در مورد افراد خانواده متهم کرده .در این موارد بازجویان تلاش کرده اند متهمان را وادار کنند برای حفظ آبروی خود یا عضوی از خانواده اش به دروغ نسبت به موضوعات مورد نظر بازجویان اعتراف کند .

۱۲-بند دوازدهم قانون حقوق شهروندی بر ممنوعیت تغییر و تحریف اظهارات متهم تاکید دارد. عملی که بازجویان برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود خلاف آن عمل کرده اند. در برخی موارد متهمان تحت فشار وادار به نوشتن دروغ شده اند و حتی در مواردی وادار به امضای برگه های بازجویی سفید شده اند در برخی موارد با برخی متهمان با حضور قاضی نماینده دادستان و ماموران امنیتی و اطلاعات روز قبل از دادگاه رسمی دادگاه تمرینی ( دادگاه نمایشی ) برگزارشده و قاضی و نماینده دادستان اظهاراتی که متهم قرار بوده بر اساس نوشته تهیه شده توسط بازجویان برای تکمیل سناریوی مورد نظر روز بعد در دادگاه رسمی در مقابل دوربین های تلویزیون بیان کند استماع و اصلاح کرده اند که این موضوع خود گواه تلخی بر ابعاد تخلفات انجام گرفته است .

۱۳- بند سیزدهم قانون حقوق شهروندی ضرورت نظارت محاکم و دادسراها بر بازداشتگاه های نیروهای ضابط را مورد تاکید قرار می دهد .همچنان که ماده ۱۵ قانون آیین دادرسی کیفری نیز ضابطین را مامورانی تحت نظارت و تعلیمات مقام قضایی می داند .

این در حالی است که در رسیدگی به پرونده امضا کنندگان این شکواییه ضابطین دادگستری اعم از بازجوهای سپاه و پاسداران و وزارت اطلاعات دارای قدرت نامحدود بوده و مقامات قضایی کاملا تحت فرمان و نظارت آنان رفتار کرده اند. به طوری که در مواردی بازجوها قبل از جلسه دادگاه، متهمان را از حکمی که متعاقبا توسط دادگاه صادر شده مطلع کرده اند . همچنین نشانه های زیادی حاکی از آن است که متن احکام قضایی توسط بازجویان نوشته شده ی عینا بر گرفته از گردش کار یازجو (گردش کار در سیستم امنیتی ایران به نظریه بازجو اطلاق می شود که در پرونده متهم در می شود) است و مباحث مطرح شده در دادگاه ها هیچ تاثیری بر محتوای احکام از پیش تعیین شده نداشته است .

۱۴-بند چهاردهم قانون حقوق شهروندی بر عدم دخل و تصرف ناروا بر اموال و اشیا ضبط شده توقیفی متهمان و ضرورت تسریع در تعیین تکلیف این اموال دارد. بر خلاف این ماده قانونی و همچنین ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی متاسفانه اموال ضبط شده متهمان و یا خانواده آنان به رغم پایان فرایند دادرسی و صدور حکم قطعی نیز غالبا به آنان مسترد نشده است . اقدامی که علاوه بر آزار متهمان و خانواده آنها گاه باعث ضرر و زیانهای مادی و معنوی شده است .کامپیوترها ، تلفن های همراه مدارک شناسایی ، مدارک تحصیلی، حتی برخی اسناد مالکیت از جمله مواردی است که همچنان در توقیف بوده و ضایطان و مسووان مربوطه مدعی مفقود شدن این گونه اموال شده اند .

در خاتمه نظر به اینکه اولا بنا به موارد ذکر شده، بند بند قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی در جریان بازداشتهای فعالان سیاسی و شهروندان معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نقض شده است و ثانیا مطابق بند ۱۵ این قانون و همچنین مواد یک و دو دستور العمل اجرایی این بند نظارت بر حسن اجرای این قانون و اصلاح رویه ها در زمره وظایف آن هیات محترم است و با توجه به اینکه اقدامات صورت گرفته نقض آشکار قانون و غالبا متضمن رفتار مجرمانه و یا تخلفات اداری و انتظامی بوده است و با توجه به اصول متعدد قانون اساسی به ویژه اصول ۲۲ ، ۳۲ ، ۳۴ ، ۳۷ قانون اساسی که همه موید خطیر بودن مساله است خواستار پی گیری قاطع شفاف و منصفانه این شکواییه بوده و اعلام می داریم چنانچه یک گروه بازرسی فوق العاده بر اساس قانون موظف به رسیدگی شود می تواند مستظهر به اطلاعات و اظهارات زندانیان گوناگون حوادث پس از انتخابات ابعاد گسترده تری از جرایم و تخلفات روشمند را به دست آورد ( مواد ۱۲ بند د، ۷ ، ۸ ، ۹ و ۱۰ دستورالعمل اجرایی )

همچنین تقاضا داریم برای آگاهی جامعه و جلوگیری از جرایم و تخلفات مشابه و اصلاح روند ناصواب موجود گزارشی از اقدامات انجام شده و حقایق به دست آمده در اختیار ملت شریف ایران قرار گیرد اقدامی که ماده دو دستور العمل اجرایی قانونی آن را جز وظایف هیات نظارت تعریف کرده است.

اسامی امضا کنندگان:

محسن امین زاده ، محسن میر دامادی، بهمن احمدی امویی، عبدااله مومنی، میلاد اسدی، عبدالله رمضان زاده، عماد بهاور، مصطفی تاج زاده، مجتبی تهرانی، علی جمالی، محمد حسین خوربک ، محمد داوری، امیر خسرو دلیر ثانی، کیوان صمیمی، اسماعیل صحابه، محمد فرید طاهری قزوینی، فیض الله عرب سرخی،بهزاد نبوی، ابوالفضل قدیانی ،مجید دری ،ضیا نبوی، مهدی کریمیان اقبال، محمد رضا مقیسه، علی ملیحی، محمد جواد مظفر، حسن اسدی زید آبادی.

رونوشت :

- ریاست محترم هیات نظارت و بازرسی است(ناظر بر حسن اجرای قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی)

- ریاست محترم کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته