-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

Latest News from Norooz for 05/01/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران به مناسبت روز کارگر بیانیه ای بشرح زیر صادر کرد :

بسم الله الرحمن الرحیم

یازدهم اردیبهشت، روز کارگر را گرامی می داریم. کارگران شریف و زحمتکش ما در حالی این روز را ارج می نهند که به رغم ادعای کذب رئیس دولت کودتا مبنی بر ایجاد یک میلیون و ششصد هزار شغل در سال گذشته، تعطیلی بسیاری از شرکتهای پیمان کاری و توقف و یا کاهش تولید بسیاری از واحدهای تولیدی بیکاری گسترده ای را برای کشور به ارمغان آورده است.
این واقعیت در شرایطی رخ می دهد که از سال 1384(سال تکیه زدن آقای احمدی نژاد بر کرسی ریاست جمهوری) کشور از درآمد بی سابقه و افسانه ای نفت و پتروشیمی برخوردار بوده است و در صورت وجود حکومتی دموکراتیک و مدیریتی با کفایت، علاوه بر تأمین نیازهای جاری از محل این درآمدها، امکان دهها میلیارد دلار سرمایه گذاری تولیدی و زیربنایی ، رشد جهش وار تولید ملی و در نتیجه ایجاد میلیون ها فرصت شغلی مولد جدید وجود داشت. فقط در آمد نفت طی پنج سال و نیم اخیر حدود 450 میلیارد دلار(حدود نصف درآمد نفت از تاریخ اکتشاف نفت تا کنون) بوده است. با اختصاص حداکثر 150 میلیارد دلار از محل این درآمد به هزینه های جاری، می بایست حداقل 300 میلیادر دلار باقیمانده صرف سرمایه گذاری می شد و در صورت اتخاذ یک دیپلماسی عاقلانه و معطوف به منافع ملی به جای مواضع ماجراجویانه و تنش آفرین، امکان جلب و جذب سه تا چهار برابر این مبلغ سرمایه خارجی نیز وجود داشت. با این حجم سرمایه گذاری نه تنها وضعیت تولید و اشتغال در کشور متحول می شد، بلکه جهشی تاریخی در رشد و توسعه ملی فراهم می گردید و اقتصاد کشور در شرایط نوینی قرار می گرفت و در نتیجه امروز کارگران ما نه تنها شاهد بیکاری های گسترده و کاهش شدید قدرت خرید نبودند، بلکه از اشتغال مولد، قدرت خرید قابل قبول و زندگی عزتمندی برخوردار می شدند.
چنان که بخواهیم خطاهای حاکمیت کنونی و ظلم هایی که درحق ملت ایران کرده است احصاء کنیم، در کنار خیانت به رأی ملت با تقلب در انتخابات، پایمال کردن حقوق و آزادی های شهروندی و تلاش برای استقرار حکومت مطلقه فردی باید به حیف و میل و نابود کردن ثروت عظیم و افسانه ای حاصل از درآمد نفت طی این مدت و ایجاد تورم و بیکاری و کاهش شدید نرخ رشد تولید ملی و ...که خیانتی آشکار به ملت و نسل های آینده است، اشاره کرد. متأسفانه در سال ها ی اخیر از ثروت خداداد و بی سابقه ای که می بایست صرف ساختن اقتصاد کشور و تأمین رفاه مردم می شد، برای حفظ قدرت در داخل، باج دادن به کشورهای دیگر برای جلب رأی ایشان در محافل بین المللی و جبران آثار منفی سیاست های ماجراجویانه استفاده شد و اقتصاد کشور ناباورانه در معرض سقوط قرار گرفت. وضعیت اسف بار سیستم بانکی ، بدهی های سرسام آور به پیمان کاران بخش های آب ، برق، نفت، گاز، پتروشیمی و ... ، تعطیل و یا کندی پیشرفت طرح های تولیدی و زیر بنایی، عدم آغاز طرح های جدید مولد و زیربنایی بزرگ و رشد منفی تولید ناخالص داخلی، همگی از نشانه های سیاست های ورشکسته اقتصادی حاکمیت کنونی است که به رغم پنهان کاری ها و دروغ پردازی ها، آثار خود را نمایان ساخته است.
مقایسه شاخص های کلان اقتصادی در دوره احمدی نژاد با دوره های ریاست جمهوری آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی که درآمد ارزی در آن ها بسیار کمتر از دوره اخیر بود، عدم کفایت و ورشکستگی سیاست های حاکمان کنونی را به نمایش می گذارد.
با مروری بر آن چه درسال های گذشته رخ داده است می توان به ریشه سیاست های غلطی که بحران کنونی اشتغال و وضعیت نابسامان کارگران را به ارمغان آورده است، پی برد.
در پاییز سال 1383 رهبری در سفر به استان کرمان طی سخنانی اعلام کردند: «دیگر طرح های بزرگ کافی است. مردم میخواهند درآمد نفت را سر سفره های خود ببینند...»(نقل به مضمون) در پی این سخنان شعار «آوردن نفت بر سر سفره های مردم» به شعار اصلی انتخاباتی محمود احمدی نژاد تبدیل شد و به بهانه تحقق این شعار و در واقع به منظور جلب نظر و رأی مردم، توزیع پول های بی حساب در سفرهای استانی، پرداخت وام های «خود اشتغالی زودبازده» بی حساب، ایجاد تعهدات عظیم مالی برای دولت، پرداخت یارانه های نقدی از محل خزانه دولت به جای تأمین و پرداخت آن از محل حذف یارانه ها(مبلغ تأمین شده از محل حذف یارانه ها در بودجه 37 هزار میلیارد تومان و یارانه پرداختی بیش از 60 هزار میلیارد تومان است) و ... و در واقع حیف و میل و به هدر دادن ثروت ملی به جای سرمایه گذاری آن و افزایش تولید و رونق و رفاه اقتصادی، سرلوحه برنامه های اقتصادی احمدی نژاد قرار گرفت و تلاش شد با «اقتصاد صدقه ای» روز به روز مردم را بیشتر به حکومت وابسته کنند.
حاکمیت کنونی به منظور فراهم آوردن زمینه های حکومت مطلقه فردی، از یک سو با سپردن شریان های اقتصادی و طرح های کلان عمرانی و بنگاه های بزرگ اقتصادی به سپاه پاسداران به نابودی بخش خصوصی و بورژوازی غیر و ابسته به حکومت همت گماشت و از سوی دیگر همزمان با سرکوب نهادها و شوراهای مستقل کارگری و دستگیری کارگران معترض، با سوء استفاده از منابع ارزی کشور و به قیمت نابودی تولیدات داخلی و بیکاری کارگران، اقدام به واردات بی رویه کالاهای خارجی کرد تا در کوتاه مدت رضایت مردم را جلب کند و به این ترتیب عملاً «اقتصاد» حکومتی را که به مراتب خطرناک تر و غیر قابل کنترل تر از اقتصاد دولتی است، بر کشور حاکم کرد. اقتصادی که کنترل آن حتی از عهده یک مجلس واقعی مردمی نیز خارج است.
این روند در کنار سیاست خارجی به اصطلاح «تهاجمی» و «ماجراجویانه» که ثمره آن تحریم های گسترده و بی سابقه بین المللی علیه کشورمان بود، به کاهش شدید سرمایه گذاری و در نتیجه توقف روند توسعه در کشور انجامید و که علاوه بر خسارت های غیر قابل جبران به منابع ملی ، نظیر مخازن مشترک نفت و گاز، رکود تورمی، عدم اشتغال مولد جدید و افزایش بیکاری را برای کشور به ارمغان آورد. وضعیتی که در صورت روی کار آمدن یک حاکمیت مردمسالار و مدیر و کاردان، برای تغییر آن به سال ها تلاش در سطح ملی نیاز خواهیم داشت.
حاکمیت کنونی که سودای تک پایه کردن قدرت را در سر می پروراند، به هیچ روی حاضر به تجدید نظر در سیاست های ویرانگر اقتصادی خود و توقف روند حکومتی کردن اقتصاد و به رسمیت شناختن بخش خصوصی قدرتمند و نهادهای مستقل کارگری نیست و در سرکوب هر اعتراضی به این روند زیانبار که جز فقر و ذلت برای ملت نتیجه ای نخواهد داشت، تردید به خود راه نمی دهد.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران چنین وضعیتی را شایسته ملت بزرگ ایران و کارگران زحمتکش این مرزوبوم نمی داند و با توجه به بی اعتنایی حاکمان اصول گرای کنونی به هشدار های مکرر دلسوزان و متخصصان طی سال های اخیر، اصرار بر ادامه این روند را که حاصلی جز فقر و تیره بختی بیشتر برای ملت به همراه ندارد، خیانتی آشکار به کشور، نظام و انقلابی ارزیابی می کند که قرار بود برای کشور سربلندی و آبادانی و برای ملت آزادی و رفاه به ارمغان آورد. سازمان ضمن گرامی داشت روز کارگر خواستار آزادی هر چه سریع تر نمایندگان جنبش کارگری و صدها کارگر در بندی است که تنها جرمشان اعتراض به بیکاری و ماه ها گرسنگی و عدم دریافت حقوق است و همگان را به دفاع و حمایت از خواسته های به حق کارگران فرامی خواند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ( شاخه خارج کشور)
10/2/1390
 


 


عبدالله مومنی و محمد داوری، دو معلم سبز که در بند ۳۵۰ زندان اوین دوران حبس خود را می‌گذرانند، با صدور بیانیه‌ای تصریح کردند: امیدوارانه به ادامه مسیری می اندیشیم که به گاه انجام رسالت خود برای ساختن دانش آموزانی مسوول و منتقد، تحقیر نشویم و به یک سیستم آموزشی درست می اندیشیم که حاکمان، آموزگاران را بازیچه دست خود نخواهند. خواست ما قدم نهادن در کلاس درسی است که آزادگی و آزاداندیشی درس نخست آن باشد و کتابی را تدریس می کنیم که امید به آینده را در نسل فردا پدید آورد.

این دو معلم زندانی، همچنین در بیانیه خود نوشته‌اند: برای دومین سال است که ما روز معلم را در زندان سپری می کنیم، در حالی که دغدغه های مان هم چنان پابرجاست و در کشاکش دوگانه «عشق و رنج معلمی» به امید روزهایی هستیم که آموزگاران با شور و شوق درس زندگی بدهند، مدرسه های ما در نظامی مشارکت محور، دارای جذابیت و بامحتوا صحنه پویایی و خلاقیت شوند تا در راستای ایفای نقش جامعه پذیری بتوانند سرمایه های انسانی را بارور سازند، با تربیت مدنی از کودکان و نوجوانان «شهروندی مسوول» بسازند و نسل فردا را امیدوار کنند.

به گزارش ادوارنیوز، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

قدم نهادن در مسیر آگاهی موهبتی است که به جبر زمانه در تقدیرمان جا گرفته است. در روزگار کودکی که گام های نخستین در این مسیر نهاده می شود کسی به استقبال مان می آید که تصویر منحصر به فردش یکی از ماندگارترین و به یادماندنی ترین خاطرات ماست.

«معلم» پس از پدر و مادر و حتی برتر از آنان، یکی از معماران بنای شخصیت انسان هاست. نقاشی های عاشقانه او بر لوح ذهن هان مان، نقش می بندند و او تبدیل به اسطوره دوران کودکی و جوانی ما می شود. و این گونه بود که ما به تاسی از او پا در جای پایش نهادیم و هم چو او عاشقی را پیشه کردیم. گمان ما این بوده و هست که رسالت نظام آموزش، تربیت نسل جدید و سرمایه انسانی جامعه است. رویای ما ساختن نسلی هست که روحیه نقادی، پرسشگری، ایثار، مشارکت جویی، مهربانی، نودوستی، رواداری و حق مداری در جودش نهادینه شود. ما کوشیدیم به فرزندان این دیار «زندگی کردن» براساس آموزه های مدنیت و بنیان های حقوق شهروندی را بی آموزیم، با وجود آن که ساختار آموزش کشور چونان زنجیری بر پای ما سنگینی می کرد اما عزم ما و بلندای ارزش و اعتبار جایگاه بلندمرتبه معلم بود.

ما آموزش دادیم و آموزش دیدیم، پا به پای معلمی، دانشجویی را از یاد نبردیم و در مسیر مدرسه و دانشگاه کوشیدیم تا آن جا که می توانیم در اصلاح رویه های ناصواب سیستم آموزشی موثر باشیم و با خود شاگردان مان پیمان بستیم تا برای رهیدن از استبداد جهل و نادانی از هیچ کوششی دریغ نورزیم. ما در این راه پر فراز و نشیب از رسالت های بزرگ اما مغفول مانده از سوی نظام آموزش نیز غفلت نورزیدم و فراتر از کتاب های درسی و بخشنامه های اداری در جست و جوی خروج از بن بست هایی بودیم که نفس ها را بریده و انگیزه ها بی فروغ کرده است. در این سالیان برای ما تردیدی نبود که نظام آموزشی متمرکز، دستوری و بخشنامه محور ره به جایی نمی برد، بدین روی وظیفه خود دانستیم تا زبان به انتقاد بگشاییم و به بیان ناکارآمدی ها و نارسایی ها بپردازیم. ما معلمی را تنها حضور در کلاس و تدریس کتاب های درسی نمی دانستیم و خود را در برابر انحراف ها و ناکارآمدی های نظام آموزشی از رسالت های حرفه ای اش، مسوول می دانستیم. این باور راهی متفاوت را پیش روی مان قرار داد؛ راهی که از زندان مدرسه به زندان اوین منتهی شد. ما که چاره کار را در «اعتراض» می دیدیم و مشی مان «انتقاد» بود، به گرداب تهدید گرفتار آمدیم و به اتهامی ناروا دربند شدیم و این البته سرانجام کوشش در ساختارهای غیرمدنی و غیردموکراتیک است.

«روز معلم» بهانه ای شد تا در کنار تبریک به همکاران ارجمند خود در سراسر کشور، با یاد شادباش های دانش آموزان در سال های پیش شاد و امیدوار باشیم. برای دومین سال است که ما روز معلم را در زندان سپری می کنیم، در حالی که دغدغه های مان هم چنان پابرجاست و در کشاکش دوگانه «عشق و رنج معلمی» به امید روزهایی هستیم که آموزگاران با شور و شوق درس زندگی بدهند، مدرسه های ما در نظامی مشارکت محور، دارای جذابیت و بامحتوا صحنه پویایی و خلاقیت شوند تا در راستای ایفای نقش جامعه پذیری بتوانند سرمایه های انسانی را بارور سازند، با تربیت مدنی از کودکان و نوجوانان «شهروندی مسوول» بسازند و نسل فردا را امیدوار کنند.

در این روزها هنوز هم از پشت میله های زندان به روزهای شیرینی می اندیشیم که آن روز در مدرسه ایران همه مشق آزادی نمایند و با استقرار دموکراسی، عدالت را به ارمغان آورند. ما نمی خواهیم به مراکز آموزش، مدرسه ها و دانشگاه هایی برگردیم که به سبب متفاوت اندیشیدن از تدریس و تحصیل بازبمانیم. خواست ما؛ روزگاری است که معلمان و آموزگاران که به دلیل فعالیت های صنفی، اجتماعی و سیاسی بازداشت و محاکمه نگردند و حق داشتن تشکل، برگزاری تجمع، انتقاد و اعتراض آن ها به رسمیت شناخته شود.

امیدوارانه به ادامه مسیری می اندیشیم که به گاه انجام رسالت خود برای ساختن دانش آموزانی مسوول و منتقد، تحقیر نشویم و به یک سیستم آموزشی درست می اندیشیم که حاکمان، آموزگاران را بازیچه دست خود نخواهند. خواست ما قدم نهادن در کلاس درسی است که آزادگی و آزاداندیشی درس نخست آن باشد و کتابی را تدریس می کنیم که امید به آینده را در نسل فردا پدید آورد.

چگونه می توانیم؛ درس «شجاعت» را به دانش آموزان مان بدهیم، وقتی می بینند که پاداش نقاnی، زندان است، چگونه آن ها را به «مسوولیت پذیری» تشویق کنیم، وقتی سرانجام مسوولیت پذیری در این کشور را با چشمان خود می بینند، مگر می توانیم از «عدالت» سخن بگوییم، وقتی خود گرفتار حکم های ظالمانه زندان هستیم.

ما نمی توانیم، به دانش آموزان خود بگوییم، شهروند خوب باید «ساکت»، «منفعل»، «بله قربان گو»، «ریاکار» و «ترسو» باشد چرا که بر این باوریم؛ رفتار مستبدانه و غیردموکراتیک خود نتیجه ترویج کژی هایی از این دست است.

به امید ایرانی سبز و آزاد

عبدالله مومنی و محمد داوری

اردیبهشت ماه ۹۰

بند ۳۵۰ زندان اوین
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته