-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۳, جمعه

Latest News from Iran Green Voice for 05/13/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ندای سبز آزادی: در آستانه ی چهلمین روز درگذشت میر اسماعیل موسوی، جمعی از اعضای خانواده بزرگ زندانیان سیاسی،  ضمن تسلیت مجدد به خانواده محترم موسوی، در جلسه قرآن این هفته خود به قرائت قرآن برای شادی روح آن مرحوم پرداخته و بار دیگر با تجدید میثاق خود با خدا و کلامش خواستار رهایی همه آزادگان دربند و رهبران جنبش سبز شدند.
به گزارش خبرنگار رسا، در بخشی از این پیام آمده است: افسوس که ستم پیشگان نه تنها مانع از حضور فرزندی داغدار در مراسم تشییع ، تدفین ، سوم و هفتم شدند که حتی امکان شرکت در مراسم چهلم را نیز از مهندس موسوی عزیز و دکتر رهنورد محبوب ، دریغ ورزیدند.

به گزارش تلویزیون رسا، متن کامل این پیام به شرح زیر است:

هوالباقی
انا لله و انا الیه راجعون

چهل روز از رحلت  سید عارف و محب اهل بیت ، میر اسماعیل موسوی گذشت در حالی که فرزند خلف و مظلومش بیش از هشتاد روز است در زندانی به نام خانه و در قطع کامل هر گونه ارتباط با بستگان ، خویشان و حتی فرزندان خود به همراه همسر گرانقدرش به سر می برد
افسوس که ستم پیشگان نه تنها مانع از حضور فرزندی داغدار در مراسم تشییع ، تدفین ، سوم و هفتم شدند که حتی امکان شرکت در مراسم چهلم را نیز از مهندس موسوی عزیز و دکتر رهنورد محبوب ، دریغ ورزیدند
ما جمعی از اعضای خانواده بزرگ زندانیان سیاسی ،  ضمن تسلیت مجدد به خانواده محترم موسوی ، در جلسه قرآن این هفته خود به قرائت قرآن برای شادی روح آن مرحوم پرداخته و بار دیگر با تجدید میثاق خود با خدا و کلامش خواستار رهایی همه آزادگان دربند و رهبران جنبش سبز می باشیم
 


 


انسان در ناخودآگاهش هرگز پذیرای مرگ نزدیکان نیست. نخستین واکنش بیشتر رَدِ این رخدادست که نه! چگونه ممکن است که او دیگر نباشد!
در خواب و بیداری او را می‌بینیم، صدایش را می‌شنویم.
...این نیستی، این گسستِ رابطه باکسانی که نشانه گذارِ تردّدِ ما در این شهر شلوغ زندگی بوده‌اند، گاه با خود نشانه‌ها را نیز در هم می‌ریزد. نه تنها غمگین که سردرگم می‌شویم.
نخستین کارکرد سوگواری، نه در خانه غم نشستن که پذیرش از دست دادن دیگریست. مشتی خاک که بر تابوت می‌ریزیم یا شاخه گلی که نثارش می‌کنیم، یعنی ببین و قبول کن که او دیگر نیست و در خاک می‌رود. گردهمایی دوستانی که هریک خاطره‌ای ازو می‌گویند، یعنی ببین که همه می‌گویند که او دیگر نیست. تشییع و خاکسپای و ختم، هفته و چله و سال، همه یعنی قبول کنیم که زمان می‌گذرد... زندگی ادامه دارد و او دیگر نیست. بیقراری باید به قراری بازگردد و زندگان به تسلا و آرامش برسند.
ازینرو سوگواری یکی از کهن‌ترین نمودهای فرهنگی است که در چهرهای گوناگون رخ می‌نماید، سنت و نهاد وهنجاری می‌شود که برای دوست و دشمن محترم است و شکستنِ حرمتش مذموم. منع مراسم سوگواری، بیقراری و دلهره را در بازماندگان نزدیک تداوم می‌بخشد و چون زخمی گران در عمق جان باقی می‌ماند، زخمی که زدودنش آسان نیست.
استبداد دینی در ایران از آغاز با شکستن حرمت سوگواری دردی دوچندان در دل بازماندگان قربانیان خود بر جای گذاشته است. استبداد دینی تنها بخاطر امنیت، بازماندگان را از سوگواری باز نمی‌دارد. نگاهی مکتبی نخست مخالفان نظام را بنام کافر و منافق و مرتد از هرگونه حقی محروم و بنوعی از انسانیت تهی می‌سازد وآنگاه نه تنها هر ستمی از تجاوز و شکنجه و کشتار بر آنان روا می‌دارد بلکه حرمت سنت‌های رایج جامعه را نیز از بازماندگان آنان دریغ می کند.
اجساد اعدام شدگان سال 1367 را نه تنها مخفیانه در خاک می‌نهند بلکه هنوز، تا امروز، گورستان خاوران را نیز پی در پی بهم می‌ریزند و عزاداران را زندانی و تهدید می کنند. استبداد دینی روزبه‌روز دایره خودی‌ها را تنگ‌تر می‌کند و آنچه تا دیروز فقط بر مخالفان نظام می‌رفت، دیریست که دامنگیر همه سبزها شده‌است، چه آنهایی که اصلاح این نظام را می‌طلبند و چه آنهایی که تغییرش را می‌خواهند. اینک همه با هم همسرنوشت شده‌ایم.
اگر امروز اینجا و در این جمع صحبت می‌کنم به نشانه همدردی با میرحسین موسوی است. همدردی بین انسان‌ها همبستگی پدید می‌آورد. درد دیگری را فهمیدن و احساس کردن، یعنی او را مثل خود دیدن و این مهمترین زمینه روانی رفع تبعیض و برابری همگان در یک جامعه دمکراتیک است. امیدم اینست که همه ما در جنبش سبز ستمی را که در این سی سال بر یکایک ما رفته است باز شناسیم و همدردِ همه بازماندگان قربانیان استبداد دینی باشیم.
به امید آزادی میرحسین و تسلای خاطر او سخنم را تمام می‌کنم.

متن بالا پیاده شده است از: صحبت‌های بیژن حکمت در مراسم ختم میراسماعیل موسوی که در پاریس و به همت جمعی از حامیان جنبش سبز در این شهر برگزار شد.

منبع: وبسایت جمهوری خواهی


 


ندای سبز آزادی: “مهدی محمودیان” روزنامه نگار زندانی در زندان رجایی شهر کرج پس از انتشار نامه افشاگرانه اش درباره فجایع انسانی جاری در این زندان، به سلول انفرادی منتقل شده است.

به گزارش منابع خبری “جرس”، محمودیان روز چهارشنبه از بند ویژه سیاسی رجایی شهر به انفرادی منتقل شده است. منابع جرس در همین حال می گویند که خانواده این زندانی نیز از ملاقات او با منع شده اند.

پدر و مادر محمودیان امروز( پنجشنبه ) برای ملاقات با او به زندان رجایی شهر رفته بودند اما به آنها امکان ملاقات داده نشده است.

محمودیان در نامه خود پیش بینی کرده بود که پس از انتشار افشاگریهایش ناگزیر به تحمل فشارهای مضاعفی خواهد شد.


 


ندای سبز آزادی: رئیس فراکسیون روحانیون مجلس با انتقاد از متشنج کردن فضای سیاسی کشور از سوی حاشیه‌های منحرف دولت، تأکید کرد: رئیس مجلس شورای اسلامی نقش مهم و به‌سزایی در آرام کردن فضای آلوده و مشوش سیاسی کشور داشته است و اگر تدبیر و درایت ایشان نبود، حوادث ناگواری در فضای سیاسی کشور به وجود می‌آمد.

به گزارش خانه ملت، محمدتقی رهبر با اشاره به اظهارات مطرح شده در جلسه هیأت دولت مبنی بر بی‌قانونی مجلس و آلوده کردن جو سیاسی کشور، اظهار داشت: بسیاری از نمایندگان در پی حوادث سیاسی اخیر کشور خواهان پیگیری استیضاح، سوال و یا طرح عدم کفایت رئیس‌جمهوری بودند، اما آقای لاریجانی با تدبیر خود جو مجلس را آرام کرد و مانع تشویش بیشتر فضای سیاسی کشور شد.

نماینده اصفهان مقاومت‌های اخیر دولت در برابر اجرای قانون را مذموم و نادرست دانست و تصریح کرد: در حوادث سیاسی اخیر کشور، با برکناری وزیر اطلاعات، مقاومت در برابر اجرای قانون و تخطی از فرامین و دستورات مقام معظم رهبری، جو سیاسی کشور متشنج و آلوده شده بود.

رهبر با انتقاد از اظهارات مطرح شده در هیأت دولت علیه مجلس گفت: این دولت و حاشیه‌های منحرف اطراف آن هستند که فضای کشور را متشنج و آلوده کرده‌اند و تلاش مجلس و رئیس مجلس همواره جلوگیری از آسیب‌های تخلفات و اقدامات غلط دولت بوده است.

عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس با اشاره به تلاش مجلس برای نادیده گرفتن تخلفات قانونی آشکار دولت، تأکید کرد: اتهام وارد کردن دولت به نمایندگان مردم درباره عمل نکردن به قانون، توهمات غلط دولت است و دولت نمی‌تواند با چنین فرافکنی‌هایی تخلفات قانونی و اشتباهات خود را پنهان کند.

وی افزود: دولت حق ندارد اتهام ناروا و بی‌اساس به مجلس وارد کند، بنابراین بهتر است دولت به جای فرافکنی، در پی تمکین از قانون و فرمایشات مقام معظم رهبری باشد.

رئیس فراکسیون روحانیون مجلس با انتقاد از تخطی دولت از قانون درباره نحوه ادغام وزارتخانه‌ها اظهار داشت: دولت طبق قانون موظف است ادغام وزارتخانه‌های جدید و شرح وظایف این وزارتخانه‌ها را به تصویب مجلس شورای اسلامی برساند و هرنوع اقدامی بدون نظر و تصویب مجلس در راستای ادغام وزارخانه‌ها خلاف قانون است.

رهبر با اشاره به اصول قانون برنامه پنجم توسعه، تصریح کرد: وزیر وزارتخانه جدیدی که از ادغام دو وزارتخانه ایجاد شده است، باید به مجلس معرفی شود و رأی اعتماد بگیرد. اگر کسی بدون طی کردن این روند قانونی، در رأس وزارتخانه‌ای قرار بگیرد، از نظر مجلس شورای اسلامی، وزیر آن وزارتخانه محسوب نمی‌شود.

محمود احمدی‌نژاد در جلسه چهارشنبه (۲۱ اردیبهشت) هیأت دولت با اشاره به اینکه دولت مشغول اجرای قانون است و رئیس‌جمهوری اختیار دارد وزرا را جابجا کند و خود سرپرست شود، گفت: رییس محترم مجلس ظاهرا فکر می‌کنند عین قانون هستند که این تصور درستی نیست و باید توجه داشت که نباید فضای کشور را بی‌جهت آلوده و مشوش کرد.

احمدی‌نژاد افزود: فضاسازی‌هایی که علیه دولت صورت می‌گیرد صحیح نیست، زیرا در کشور مرجع رسیدگی به تخلفات قانونی وجود دارد و نمی‌شود رییس مجلس بخواهد شخصا به تخلفات رسیدگی کند، این وظیفه برعهده دیوان عدالت اداری کشور است و اگر اختلافی نیز بین قوا بروز کرد رهبر معظم انقلاب این مسأله را حل می کنند.

وی با بیان اینکه دولت از همان ماده قانونی که مجلس محترم تصویب کرده است، دفاع حقوقی می‌کند، گفت: قانونگذار قانون را نوشته است و بهتر است، امروز یک بار دیگر آن قانون را بخواند. منطق مدیریتی هم اقتضاء می‌کند که این قانون به همین شکل که نوشته شده، اجرا شود و دولت به طور کامل از آن دفاع می‌کند.


 


ندای سبز آزادی: پس از انتشار مصاحبۀ فائزه هاشمی در ماهنامه نسیم بیداری، وی  در یادداشت  کوتاهی خاطرنشان کرده است: تغییراتی در مصاحبه بدون اطلاع اینجانب – و بر خلاف توافقات از پیش صورت گرفته – انجام پذیرفته است، که شامل حذف و اضافۀ برخی کلمات و عبارات می باشد.

مدیر مسوول هفته نامه توقیف شده زن، علت صدور این تکذیبیه و در اختیار رسانه ها قرار دادن آن را عدم انتشار و درج این تکذیبیه، توسط نشریه مذکور ذکر کرده است.

به گزارش کلمه متن  یادداشت کوتاه  فائزه هاشمی  به شرح زیر است:

به دنبال انتشار مصاحبه اینجانب در شماره شانزدهم (اردیبهشت ماه) ماهنامه «نسیم بیداری»، ضمن تشکر از مدیران نشریه، از خوانندگان محترم به دلیل ایجاد تغییراتی در مصاحبه مذکور، که بدون اطلاع اینجانب توسط تحریریه آن نشریه صورت گرفت و شامل حذف بخش هایی و اضافه کردن کلمات و عباراتی دیگر، و همچنین عمل نکردن به توافقات انجام شدۀ قبل از مصاحبه بر خلاف اخلاق و تعهدات حرفه ای که نتیجه آن تغییر روح و فلسفه مصاحبه و پدید آمدن متنی با ده مورد بر خلاف اعتقادات و منش اینجانب بود، عذرخواهی می کنم.

فائزه هاشمی


 


ندای سبز آزادی: شورای هماهنگی راه سبز امید در نهمین بیانیه خود که در حمایت از حرکتهای دانشجویی صادر کرده با اشاره به ناتوانی صاحبان قدرت در درک اهمیت جایگاه، معنا و تأثیر اندیشه تاکید کرد: به فرض که بتوان با توسل به زور دهان ها را از گفتن حقیقت، گوش ها را از شنیدن عقیده و چشم ها را از دیدن واقعیت بازداشت، خودکامگان را به دنیای بزرگ اندیشه ها راهی نیست، و دانشگاه، مهد اندیشه هاست.

شورای هماهنگی راه سبز امید، در این بیانیه ضمن محکوم کردن سرکوب دانشگاهیان، طرحها و اقداماتی که موجب افول سطح علمی دانشگاهها و مراکز علمی کشور می شوند، از حرکتهای اعتراضی مسالمت امیز و خودانگیختة دانشجویان حمایت کرد.

متن بیانیه  شورای هماهنگی راه سبز امید به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از شش سال اجرای مدیریت پادگانی بر دانشگاه ها و اعمال سیاست های نسنجیده و تکرار برنامه های شکست خورده، حاکمیت شرایط امنیتی روزافزون، مهندسی نیروی انسانی در سطح هیئت علمی، کارکنان و دانشجویان، اینک نتایج زیانبار این شیوه نادرست چنان بر همگان آشکار شده که دانشجویان، این پیشتازان حرکت های مصلحانه در همه جوامع و از جمله جامعه ما، تصمیم به ابراز مجدد اعتراض و مقاومت در برابر وخامت روزافزون وضعیت دانشگاه ها گرفته اند.

دانشجویان عزیز هر روز شاهد اخراج، بازنشستگی اجباری و محدودیت طرح مسائل و مشکلات موجود بوسیله استادانشان که بخشی از نخبگان فکری و سرمایه های علمی کشور هستند می باشند. احضار پیاپی دانشجویان، محرومیت موقت یا دائم از تحصیل، گرفتن تعهدهای شفاهی و کتبی مبنی بر عدم هرگونه فعالیت سیاسی، در کنار وضعیت اسفبار امکانات رفاهی، خوابگاه های غیراستاندارد، تغذیه نامطلوب، جلوگیری از هرگونه فعالیت اجتماعی که تحت نظر نهادهای وابسته به حکومت نباشند، تنزل کیفیت آموزشی ناشی از افزایش بی رویة سهمیه های خاص در مبدأ ورودی مقاطع مختلف تحصیلی، تنها نمونه هایی از چهرة تأسفبار دانشگاه های ما هستند.

جالب اینجاست که مدیریت پادگانی، تمامی مشکلات را ناشی از «اسلامی نبودن» دانشگاه ها می داند و راه حل را در تغییر مواد آموزشی، تک جنسیتی کردن دانشگاه ها و تزریق اساتید همفکر و همسو با دولتمردان در هیئت علمی دانشگاه ها می جوید. آیا از نهادی مانند دانشگاه که اصلی ترین مرکز دانش و پژوهش در کشور است انتظار نمی رود که اتخاذ اینگونه تصمیم ها پس از طی فرایندهای علمی و کارشناسی توسط صاحبنظران موجود در مراکز دانشگاهی صورت پذیرد؟ آیا تک جنسیتی کردن اقتدارگزایانه دانشگاه هابدون مشورت با دانشجویان و اساتید به مثابه اهانت به شعور دانشجویان و صغیر فرض کردن آنها در تنظیم روابط اجتماعی شان نیست؟ آیا با صرف تغییر نام فرار مغزها به مهاجرت نخبگان، مسئلة جدی از دست رفتن سرمایه های عظیم انسانی و اجتماعی که معادل میلیاردها تومان در سال است می توان سرپوش نهاد؟ آیا با تشکیل کرسی های آزاداندیشی فرمایشی، می توان خسارت های جبران ناپذیر ناشی از جلوگیری از شکل گیری فضای نقادانه باز و آزادی اندیشه را جبران نمود؟

مشکل بزرگ صاحبان قدرت این است که در درک اهمیت جایگاه، معنا و تأثیر اندیشه ناتوانند. به فرض که بتوان با توسل به زور دهان ها را از گفتن حقیقت، گوش ها را از شنیدن عقیده و چشم ها را از دیدن واقعیت بازداشت، خودکامگان را به دنیای بزرگ اندیشه ها راهی نیست، و دانشگاه، مهد اندیشه هاست.

شورای هماهنگی راه سبز امید، ضمن محکوم کردن سرکوب دانشگاهیان,طرحها و اقداماتی که موجب افول سطح علمی دانشگاهها و مراکز علمی کشور می شوند، از حرکتهای اعتراضی مسالمت امیز و خودانگیختة دانشجویان حمایت و از همه دانشگاهیان عزیز دعوت می کند در این حرکتهای مدنی مسالمت آمیز، شرکت نمایند.


 


۲۵ بهمن و ترجمه متن صفحه انقلاب سوریه
همانطور که در پیام کوتاه قبلی عرض کردیم از حدود ۱ماه و نیم پیش مساله طرح اعتراض و حتی حضور خیابانی در حمایت از مردم مظلوم سوریه از کانال متفاوتی طرح شد. هر دو ملت از حکومتهای دیکتاتوری در رنجند و از دردهای مشترک بسیاری به ستوه آمده اند. نظر ما این بود که این حمایت بهتر است از سوی گروههایی سیاسی صورت بگیرد. در این راستا  به سهم خود از همان روزهای ابتدایی تلاش خود را کردیم و منتظر نشانه ای از سوی سوری‌ها ماندیم. اعتقاد داشتیم اگر حمایتی باشد باید سنجیدتر عمل شود.
اگر به پستهای ارسالی روی صفحه ۲۵ بهمن دقت کنید پوستر زیبای گروه عصیان که امروز در صفحه انقلاب سوریه (با بیش از ۱۷۳ هزار عضو در کشوری با بیست و چند میلیون جمعیت)،  بامداد روز یکشنبه روی ۲۵ بهمن قرار گرفت:

بنا به دلایلی که فعلا از ذکر آنها معذوریم بالافاصله پس از ارسال پوستر بالا این پیام به صورت استاتوس توسط یکی از ادمین‌ها روی صفحه ۲۵ بهمن قرار داده شد: “ نظر دوستان درباره اعلام روز همبستگی با مردم سوریه چیست؟” تا آرا اعضا را نیز جویا شده بتوانیم به تصور بهتری برسیم. نظرات دریافتی از سوی شما اغلب مثبت بود و در صفحه موجود است. در نهایت امشب این پوستر با پیامی‌که ترجمه فارسی آن را در پایان این نوشته می‌بینید، در صفحه انقلاب سوریه منتشر شد. دقت کنیم که لحن صحبت ادمین‌های صفحه سوریه بسیار حماسی است به طوری که در ترجمه ممکن است تند به نظر بیاید. مساله دیگر اینکه اگر چه این پیام خطاب با ما نوشته نشده و جوانان سوری دور از وطن را خطاب قرار داده؛ اما  دقت در لحن پیام و معنایی که از آن به ذهن متبادر می‌شود می‌تواند موجد بحث‌های جالبی شود.
از اینکه مجبوریم ناگفته از بسیاری مسائل بگذریم از شما عذر می‌خواهیم.  به اختصار باید عرض کنیم که ما این حرکت دوستان سوری را به فال نیک می‌گیریم و به آنها می‌گوییم :”راهی که روزی از خیابانهای تهران آغاز شد نه تنها تونس و مصر بلکه تمام جعرافیای خاورمیانه را تغییر خواهد داد. روزگار تاریک ملت ایران و سوریه به زودی به پایان خواهد رسید، ما تلاش خواهیم کرد دلهایمان را به هم نزدیکتر کنیم و همچنان پایدار مقابل ستم بایستیم. “
در پایان از گروه عصیان به خاطر پوستر زیبایشان و نیز تمامی‌شما عزیزان سپاسگذاریم. صفحه ۲۵ بهمن همچون روز اول بر سر پیمان خواهد ماند. این جنبش متعلق به همه ماست.
ما پیروزیم.
V
 صفحه سوریه:
ترجمه پیام ذیل پوستر “درعا در قلب ماست”:
“این پیام یکی از جوانان انقلابی به مردم همدل ما در خارج از کشور است.
آیا شما هم با ما هستید؟
ما علیرغم تمام جنایات، کشتار‌ها، ترور‌ها و دستگیری ها بر سر یکی از مهم ترین خواسته‌هایمان یعنی اجازه بازگشت تمامی‌تبعیدیان {مانند شما} به وطن، ایستاده ایم. برای اعتراض در شهر‌ها و روستا‌های مختلف در دسته‌های صدها هزار نفری به خیابان‌ها آمدیم اما شما در دسته‌های کوچک و دربعضی از شهر‌ها تظاهرات کردید.
ما با بدن‌های لخت به استقبال گلوله رفتیم.
ساعتهای متوالی بدون توقف و خستگی تظاهرات کردیم.
شما یک ساعت در تظاهرات شرکت و سپس منتظر پایان آن می‌ماندید.
ما در سرما در حالی که در محاصره بودیم و صدها نفرمان کشته می‌شد اعتصاب می‌کردیم.
برای اینکه به شما بگوییم هیچ راه راحت و همراه با آسایشی برای اعتراض وجود ندارد.
بدون ماسک بیرون می‌رفتیم و عکس‌هایمان را در اینترنت منتشر می‌کردیم.
بسیاری از شما اما نقاب می‌زدید و از این که از شما فیلم برداری شود ابا داشتید.
ما جانمان را بی هیچ ترسی برای خدا، وطن و آزادی بخشیدیم و بار حماسه ساختیم.
اکنون هم به دنبال برگزاری تظاهرات در مرکز پایتخت هستیم.
اگر چه صدها کشته دادیم اما  تسلیمی‌در کار نیست، ما به راهمان ادامه خواهیم داد.
شما نیز تلاش کنید، نایستید…”


 


عکس‌هایی از مراسم عزاداری سالگرد درگذشت دخت پیامبر اسلام، در بیت رهبر جمهوری اسلامی منتشر شده است؛ ازجمله‌ی این عکس‌ها، تصویری از آیت‌الله خامنه‌ای است که در سوگ فاطمه زهرا اشک می‌ریزد.
هم‌زمانی انتشار این عکس‌ها با انعکاس نامه‌هایی که برخی زندانیان نگاشته و به شکل سرگشاده منتشر کرده‌اند، بس قابل تأمل بود.
تصویر اشک‌های رهبر جمهوری اسلامی در حالی منتشر شده که تاکنون هیچ تصویری از «قطره اشک» آیت‌الله خامنه‌ای برای درد و رنج زنان و و دختران بی‌گناه ایران امروز منتشر نشده است.
رهبر جمهوری اسلامی که در سوگ همسر علی ابن ابیطالب اشک می‌ریزد، بی‌اعتنا به حکایت معروف «خلخال» پیرزن یهودی، و واکنش مشهور امام علی به آن ماجرا، نسبت به فجایعی که در زندان‌های جمهوری اسلامی جاری است، همچنان سکوت کرده است.
آیا اشک‌‍ی از چشم آیت‌الله خامنه‌ای جاری می‌‌شود وقتی گزارش زندانیان زن سیاسی را از زندان قرچک ورامین می‌خواند؟ «زندان قرچک ورامین شامل هفت سوله است... دو سرویس بهداشتی برای بیش از 200 نفر و دو اتاقک حمام برای همین تعداد از زندانیان... بسیاری از زندانیان از محیط سوله و مابین تخت‌ها به‌عنوان «سرویس بهداشتی» استفاده کنند. به‌دلیل نبود حتی یک شیر آب جداگانه زندانیان برای شستشوی لباس و ظروف خود باید از همین حمام و سرویس بهداشتی استفاده کنند... در کجای دنیا عده‌ای مرد باتوم به‌دست را به بند نگهداری زنان زندانی به قصد ضرب و شتم می‌فرستند؟ در کجای دنیا کودکان 14 و 15 ساله را در چنین شرایطی نگهداری می کنند؟» (1)
آیا اشک‌ی از چشم «ولی امر مسلمین جهان» جاری می‌شود وقتی گزارش ضیاء نبوی را از زندان کارون اهواز می‌خواند؟ «نزدیک به یک سوم جمعیت بند حیاط خوابند. حیاط خواب به این معنی است که تمامی هواخوری زندان توسط پتوهای زندانیان مفروش شده و تعدادی از زندانی‌ها روز و شب را در گرما و سرما در حیاط به‌سر می‌برند... زندانیانی که به هنگام بارندگی هیچ سرپناهی ندارند و گاه در چراغ خانه (آشپزخانه) و گاه حمام و گاه توالت می‌خوابند... آنچه در این‌جا می‌گذرد حقیقتا ورای حد تقریر است و قابل بازنمائی نیست!... سرویس روشویی بند از شش عدد شیر آب سرد و کهنه تشکیل شده... از این سرویس برای همه مصارف ممکن استفاده می شود. فقط کافی است لحظه‌ای را تصور کنید که در یک محیط دو متری یک نفر دست می‌شوید، یک نفر آب می‌خورد، یک نفر مسواک می‌زند، یک نفر ظرف می‌شوید، یکی وضو می‌گیرد، یکی صورتش را اصلاح می‌کند، یکی برنجش را آبکش می‌کند، یکی بینی‌اش را تخلیه می‌کند و… وضع زندان کارون اهواز، چنان ناگوار است که اگر بخواهم با موجزترین جمله بیانش کنم، وضعیتی مرزی بین زندگی انسانی و زندگی حیوانی است.» (2)
آیا اشک‌‍ی از چشمان «ولی امر مسلمین جهان» جاری می‌شود وقتی نامه‌ی مهدی محمودیان را در مورد بدرفتاری با بازداشت‌شدگان پس از انتخابات و وضع زندانیان را می‌خواند؟ «اینجا در زندان رجایی شهر تحت امر شما فرزندان و شهروندان کشور تحت امرتان با قیمت دویست و پنجاه هزار تومان اجاره داده می‌شوند و در این سیستمی که شما مسئولیت آن را دارید هیچ دادرسی نمی‌یابند... بازجویان وقاهت را به‌جایی رسانده‌اند که حتی به‌خود اجازه می‌دهند به همسران جوان زندانیان به دفعات تماس بگیرند تاجایی که آنها مجبور شده‌اند گوشی‌های موبایل خود را خاموش یا تعویض کنند تا از شر این بی‌حرمتی‌ها نجات یابند... در بند 2 الف متهمین را با شوکر برقی مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند (با شوکر به آلت تناسلی و سایر نقاط حساس بدنشان می‌زنند)... و متهمین را برای تنبیه در سرمای شبهای زمستان صرفا با لباس زیر، ساعت‌ها در فضای باز رها می کنند ...» (3)
آیا اشک‌ی از چشمان «مقام معظم رهبری» جاری می‌شود وقتی می‌شنود که زینب، دختر هفت ساله‌ی مهدی محمودیان ماه‌ها، حتی در نوروز، پدر را در آغوش نمی‌گیرد؟ وضعی که برای بسیاری دیگر از فرزندان و خانواده‌های زندانیان سیاسی وجود داشته و دارد.
آیا اشک‌ی از چشمان آیت‌الله خامنه‌ای جاری شد وقتی شنید کیانا، دختر چهار ساله‌ی تقی رحمانی با هق‌هق از مأموران امنیتی می‌خواسته با پدرش به خشونت رفتار نکنند؟
آیا اشک‌ی از چشمان «ولی امر مسلمین» جاری شده وقتی شنیده است که ماموران امنیتی جیب‌های پسر 4 ساله نسرین ستوده را گشته‌اند و تنها شکلاتی را که به‌عنوان هدیه در ملاقات، برای مادرش می‌برده، ضبط کرده‌اند؟
آیا اشک‌ی از چشمان «رهبر فرزانه انقلاب» جاری می‌شود وقتی می‌خواند که احمد زیدآبادی، نجیبانه و بزرگوارانه گزارش می‌کند که صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی و در زندان «با پايمال کردن قوانين و مقررات خود رنج‌هايی را بر من تحميل کردند که فراتر از تحمل من است. رنج‌هايی که با هفته‌ها به صليب کشيدن و يا زنده به‌گور ساختن قابل مقايسه است.» (4)
آیا اشک‌ی از چشمان «رهبر فرزانه انقلاب» جاری می‌شود وقتی می‌شنود برای تحقیر «شهروند»ی بهایی او را در 71 سالگی با دستبند و پابند ساعت‌ها در تنکابن گردانده‌اند؟ (5)
آیا اشک‌ی از چشم‌های  آیت‌الله خامنه‌ای (که چند دهه پیش طلبه و پای ثابت آموزه‌های استاد محمدتقی شریعتی و طاهر احمدزاده در «کانون نشر حقایق اسلامی مشهد» بود) می‌چکد وقتی دردنامه‌ی معلم زندانی، هاشم خواستار را می‌خواند؟ «قاضی از من پرسید چرا طاهر احمدزاده در خانه‌ات سخنرانی کرده است...» (6)
سوگوارانه باید گفت که مدت‌هاست اشک‌ی از چشمان آیت‌الله خامنه‌ای برای وضع حقوق بشر در ایران، جاری نمی‌شود. اشک‌های رهبر جمهوری اسلامی، پیش چشم دوربین‌های حکومتی و زیر علم نمادهای مظلومیت شیعه‌ی چهارده قرن پیش جاری می‌شود. حضرت آیت‌الله می‌کوشد فقدان مشروعیت دموکراتیک خود و نظام متبوع‌اش را با تمسک جستن به مفاهیم مذهبی در شیعه، جبران کند. تلاش‌های آیت‌الله خامنه‌ای شاید اقلیتی از «شهروندان خودی حکومت و همراهان نظام مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه» را همچنان تهییج کند و در حمایت از رژیم اقتدارگرا، «در صحنه» حفظ نماید، اما گرهی از بحران مشروعیت و نیز بحران مشروعیت اخلاقی نظام جمهوری اسلامی نمی‌گشاید.
«ولایت فقیه» ‌که آیت‌الله مصباح یزدی معتقد است «مخالفت» با آن، در حد «شرک به خداست» (7)، صدر رژیم‌ی را تعریف کرده است که هر روز، بیش از روز پیش، نه تنها «غیردموکراتیک» بودن‌اش، بلکه «غیراخلاقی» و «غیرانسانی» بودن‌اش عریان می‌شود. چنان که کمتر از دوسال پیش‌تر، آیت‌الله منتظری تصریح کرد: «جمهوری اسلامی، نه جمهوری است و نه اسلامی».(8)

پی‌نوشت:
1. http://www.rahesabz.net/story/36627/
2. http://www.rahesabz.net/story/36455/
3. http://www.rahesabz.net/story/36694/
4. http://www.free-journalists.net/live/index.php/2010-11-08-21-40-44/571-2...
5. http://donbaleh.com/topic/5811
6. http://www.rahesabz.net/story/36696/
7. http://www.khabaronline.ir/news-147449.aspx
8. http://www.rahesabz.net/story/36405/

منبع: جرس


 


چندضربه ملایم به میکروفون زده می شود .

: الان صدا میاد ؟

جمعیت پنجاه نفره حاضر در سالن : بله حاج آقا

آیت الله هاشمی رفسنجانی با چهره ای باطراوت و شاداب ( انگار شکفتگی چهره اش ، بیشتر از سی سال پیش بود که دیده بودمش ) پس از تست میکروفون ؛ و جواب ندادنش و بالاخره تعویض بلافاصله میکروفون توسط خدمات مجمع ، با لبخند خطاب به جمعیت حاضر در نشست که جمعی از بازنشستگان آموزش و پرورش تهران اند ، خیرمقدم می گوید و همچنین تبریک با تأخیر روزمعلم را .

وی همانند دیگردیدارها که با گروه های مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی صورت می گیرد ، متناسب با فضای مجلس و دعوت شدگان ، این بار ، از اهمیت شغل معلمی و توجه بیشتر رفاهی و خدماتی به این قشر از جامعه ، " کلیاتی " گفت که هیچ روزنه و نشتی به مسائل روز و پیرامونی نداشت . اینکه ، معلمان حق بزرگی بر روند توسعه و تکامل جامعه دارند و باید تلاش کرد تا آنها در رفاه و آسایش نسبی بتوانند به وظایف خود عمل و جامعه را به سوی سعادت هدایت کنند .

وی همچنین با یک شرح تاریخی از خدمات حضرت فاطمه زهرا ( س ) و حضرت علی ( ع ) تأکید کرد : مردم آن دوران ، توصیه پیامبر مبنی بر گرانبها بودن قرآن و اهل بیت را فراموش و آن مصائب را ایجاد کردند که تأثیرات آن تا به امروز قابل مشاهده است .

کلام پایانی آقای هاشمی رفسنجانی هم ، جمله ای بود که تیتر برخی روزنامه های امروز ( چهارشنبه 21 اردیبهشت ) شده بود :

جامعه ای که ارزش انسان های آگاهش را نداند ، آینده خوبی ندارد .

اما حاشیه های این نشست که تصادفاً در آنجا حضور داشتم  و اشک سی و دوساله ام هم در آن لا به لا در می آمد. ( چیز خاصی نبود فقط لحظاتی مبتلا به " انقلاب گرفتگی " می شدم که قدمت سی و دوساله داشت ! )

وحید حیدری ، شاعر شوریده ،انگیزشی و شبیه خودش ، انرژیک و  با داشتن کلام فواره ای و هیجانی اما اجتماعی و متخصص علوم رفتاری که پیشتر ( ظرف هفت هشت سال گذشته ) بیش از یکصد نشست پارلمانی ادبیات دانشجویی با گرایش و محوریت " ساختارگشایی " برگزار کرده مرا با خود به محضر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برد .

دیدار جالبی بود . اتاق میهمانان خیلی بزرگ نبود ، به نظر رسید می تواند پذیرای حدود پنجاه میهمان شود .

صندلی ( مبل ) خطابه اش اصلاً شبیه صندلی پانزده بیست سال پیشش نبود . از همان هایی که تقریباً در هرخانه ای پیدا می شود . اما تیم سمعی و بصری اش که همواره قائدتاً می باید زودتر از استقرارش بر آن صندلی آماده می بود و فضای گفت و شنود را به وضوح ضبط و ثبت و پخش می کرد ، خیلی چابک ، سرعتی و دقیق نبودند .

وقتی که با نام و یاد خدا کلامش را شروع کرد ، میکروفون آماده نبود . پیش خود گفتم آیا ممکن است الان توی میکروفون فوت کند ؟! فوتی که قائدتاً می باید در این عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات ، تا همان پایان دهه پنجاه یا نهایتاً به علت مزاحمت جنگ در دهه شصت تمام می شد ! فوت نکرد . به جایش چند ضربه ملایم به میکروفون زد :

الان صدا میاد ؟

جمعیت : نه .

وقتی که تیم تشریفات در حال تعویض میکروفون بود ، نمی دانم چرا ناخواسته به کلام هاشمی رفسنجانی در نیمه دوم ریاست جمهوری اش می اندیشیدم که گفته بود : " این قطار توسعه راه افتاده ؛ و خیلی نمی توانیم معطل افراد بمانیم ." ( قریب به این مضمون ) ناخودآگاه احساس کردم ، یک لحظه متوقف در دهه شصتم و هنوز این موتور مونتاژشده قطار توسعه را انگار نیاورده اند !

وقتی که قطار کلمات آقای هاشمی راه افتاد گفتم چه سرحال و با نشاط و سرپا می بینمش . سی سال پیش هم وقتی او را با بلیزرش در لاهیجان ( جلوی مسجد جامع ) دیدم و در حلقه مردم لبخند می زد و دست تکان می داد همین جوری بود . زمانی که هنوز اعدام و حبس و حذف در برابر " ترور " ، موجب نشده بود فاصله خطیبان نماز جمعه و مسئولان و مدیران با آن " نرده های فاصله " مبتلا به دوری معنوی از بدنه عام شوند . و عام هم پیش خود ، این فاصله فیزیکی و عدم دسترسی سهل الوصول  به نمایندگان انقلاب و انقلابیون سرآمد را توجیه می کرد که : " سلامت باشند ، حالا ده متر آن طرف تر ! "

جمعیت حاضر در سالن میهمانان مجمع تشخیص مصلحت نظام ، همان گونه که از نامشان پیدابود ( بازنشستگان آموزش و پرورش ) بیشترشان هردو مقطع سال های 57 و 42 را درک کرده بودند . بنابراین به نظر رسید این همه راه را هرکدام به نوعی کمتر و بیشتر آمده اند و هاشمی را از پریروز تا دیروز و امروز دریافته اند .

در این بین ، این شاعرشوریده ی دلسوخته اجتماعی غیر سفارشی و به تعبیری شاید هم بعضاً " جاده خاکی رو "  – وحید حیدری – که جامعه نگری اش او را به سوی دانش آموزی و فراگیری تخصص علوم رفتاری برد ، قبل از آقای هاشمی رفسنجانی پشت تریبون رفت و به فارسی و ترکی ؛ و به نثر و به شعر ، نکاتی را مطرح کرد که گهگاه توأم با تکان دادن سر و تأیید آقای هاشمی بود .

این شاعر جوان ترک زبان رفتارشناس ، کلامش را از  شهرستان رودبار و زادگاهش منجیل آغاز کرد و در ادامه ، به تقویت انعکاس صدای اقوام ایرانی رسید . اینکه بیش از سی چهل میلیون نفر در جامعه ما ترک زبان اند ، اما همچنان منفصل و جداسازی شده در گستره میهن اسلامی مان ایران قرار داریم . هنوز در کتاب های درسی و آموزشی مان به حدی که فارس زبانان هم سردربیاورند و بفهمند حضور نداریم ، همان طور که در مرکز ، در هیچ شبکه سراسری تلویزیونی دیده نمی شویم . منظورم فقط ترک ها نیست . همه اقوام ایرانی . اگر این اتفاق مبارک وحدت بخش در کشورمان رخ دهد ، حتماً ایران اسلامی مان با تمام محتویاتش پررنگ تر و نافذتر در عرصه های داخلی و خارجی دیده و فهمیده می شویم .

این یاحسین گویی مان را در مسجد جامع زنجان ببینید ! مکانیزم وحدت ملی می خواهید ؟  همین فریاد و صدای جدا شده را بیاور در مرکز ، حالا از همین جا در تلویزیون سراسری فریاد بزن . صدای اقوام دیگر هم همین طور .

این حرکت " هم افزا " به کجا می انجامد ؟ به سبد امنیت مان . به سبد امنیت ملی مان . به سبد ایران و دین و ایمان مان .

این تحلیل گر اجتماعی ، ضمن قرائت شعری به دو زبان فارسی و ترکی ، برای اولین بار در  مجمع تشخیص مصلحت نظام  ( نکته ای که ظاهراً در طی این سال ها سابقه نداشته است ) به زبان ترکی طی سخنانی  گفت که از حقوق سی تا چهل میلیون ترک زبان ایرانی و توقعات آنان از نظامی که بعد از انقلاب روی کار آمده است و زبان آنها هنوز هم  حتی در یک کانال سراسری تصویری مجال پخش برنامه نداشته است پیام آنها را به شما آقای هاشمی و دیگر مسئولین نظام  مطرح می کنیم . این شاعر حماسی  از این فرصت پیش آمده ، نقبی هم به مسائل مبتلابه جامعه ایرانی زد و خیلی کوتاه گفت : جامعه ما حالا مبتلا به رفتار خطرناک منافقانه و دورویانه است .

دکترحیدری سپس  در باره علاج این درد اجتماعی  گفت : درمان و غلبه بر این دورویی ها و دوپهلوسازی ها ، راهی جز تقویت ساختار گشایی در کشور نیست .

حیدری دوباره هیجانی شد و با فریاد در سه متری آقای هاشمی گفت :

ما با زدنِ یکدیگر به نتیجه نمی رسیم . ساختارگشایی  ، در برابر نگاه حذفی و ساختارشکنانه ، راهکار امروز جامعه ما از هر دو سوی حاکمیت و مردم است .   

منبع: وبلاگ نویسنده


 


ندای سبز آزادی: آیت الله صادق لاریجانی در نشست مسئولان قوه قضاییه مطالب مهمی در باره انحرافات فکری یک جریان سیاسی مطرح کرد.

مهمترین مطالب مطرح شده توسط رئیس قوه قضاییه که در پایگاه اطلاع رسانی این قوه منتشر شده به شرح زیر است:

*جریانات انحرافی در طول تاریخ تلاش‌ بسیاری نموده‌اند تا عرفان های کاذب و ملیت گرایی را در مقابل اسلام واقعی ترویج کنند و امروز نیز شاهد تلاش جریانی انحرافی در کمرنگ کردن نقش عالمان دینی هستیم

* در اواخر دوره طاغوت، رژیم به ترویج ملیت‌گرایی و ایرانی‌گرایی افراطی و برپا ساختن جشن های آنچنانی پرداخته بودکه هدفی جز کمرنگ کردن نقش اسلام و نقش عالمان دین نداشت.

* از قرنها پیش پاره‌ای جریانات انحرافی در مقابل نقش عالمان در دین وجود داشته است و همه ما می دانیم که در برهه های متعددی در همین جامعه اسلامی ما دراویش و صوفیه را در مقابل علمای ما قرار می دادند و بهانه آنان رجوع به باطن و باطن گرایی و اهمیت عالم معنا و معنویت بود اما در واقع نقش علمای دین را می خواستند تضعیف کنند.

* ما یادمان نمی رود که در زمان طاغوت دراویش را تأیید و کمکشان می کردند، خانقاه هایشان را آباد می کردند، مساجد را اگر نگوییم خراب می کردند ولی هیچ کمکی نمی کردند ومراسم دینی را در خانقاه ها می گذاشتند. این همراهی با جریانهای انحرافی برای کم رنگ کردن نقش عالمان دینی بود.

*نمی شود انسان حلال و حرام خدا را نداند بعد بگوید من دارم به عالم معنا می‌پردازم و نیز نمی شود حدود الهی را نداند و حرام و حلال الهی را پاس ندارد بعد بگوید من به عالم باطن می پردازم، این سخن نادرستی است.

*جریان سکولاریسم و روشنفکران سکولار را در کشورهای اسلامی تقویت می کردند تا باز در مقابل علما و متخصصان فهم دینی جهت گیری کنند. در همین کشور ما آرام آرام پر و بال دادند به اینها تا جایی که اسلام منهای روحانیت تز اصلی برخی ها شد. البته روحانی کسی نیست که فقط عمامه‌ای بر سر و ردایی بر تن دارد، آنچه که مهم است فهم عالمانه دین و تقوا است. آیا از علمای راستین دین از قرون اولیه مثل شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ مرتضی، شیخ طوسی، علامه حلی حتی تا زمان حال عالمی را دیده ایدکه بیاید ادعا کند که به لباس، کسی می شود روحانی. اینها خودشان مجاهد فی سبیل ا… بودند در فهم دین و فهم معارف دینی و چه زحمات طاقت فرسایی برای بقای دین کشیدند.

*واقعاً تأسف آور است که در زمانی که البته بیشتر به زمان دولت اصلاحات بر می گردد، کتابهای متعددی در عرفانهای کاذب وارداتی در همین کشور مجوز از وزارت ارشاد گرفته است. وقتی انسان کتابهای آنها را می خواند می بیند که عده‌ای جاهل و شیاد و زنباره مدعی باطن و معنویت و عرفان شده‌اند. این چه عرفانی است که با همه دنیاپرستی می‌سازد. عرفان سرخپوستی که با مواد مخدر و امثال آن هم هیچ منافاتی ندارد. عرفان بودایی هم جور دیگری. باید تأسف خورد که این کتابها در این کشور نشر شد و صدایی هم برنخاست، کشوری که اساسش اسلام و تشیع است و نظامش نظامی است بر اساس توحید و کتاب و سنت، چگونه می‌تواند این امور را تحمل کند.

*متأسفانه باید گفت در زمان ما هم جریانی انحرافی که گویا تمام نکات انحرافات گذشته را با هم در یک جا جمع دارد، در کمرنگ کردن نقش علما و در ترویج ایرانی گری و قومیت گرایی بسیار تلاش می کند و مردم را ارجاع می دهد به کوروش و هخامنش و دیگران و بعد از آن طرف در ترویج عرفانهای کاذب، در جن گیری و رمالی هم تلاش می کند، که مشخص نیست اینها چه نسبتی با دین دارد. در حالیکه اینها هم دم از روشنفکری می زنند و با سکولارها خیلی راحت جمع می شوند و همراهی می‌کنند و هم با عده‌ای از هنرمندان لاابالی دم خور هستند و عرفانهای کاذب را ترویج می کنند و البته از اینکه با اجانب هم پنهانی ارتباط بگیرند خیلی ابائی ندارند.

*باید به هوش باشیم، نظامی که بر اساس اسلام و بر اساس کتاب و سنت تشکیل شده می‌بایست مراقب این جریان انحرافی و امثال آن باشد و باید بدانیم که ما مسلمانیم، مسلمانی که با حق تعالی عهد بسته که راه او را طی کند و کتاب و سنت را تبعیت نماید، اینچنین مسلمانی حتماً اولین کارش فهم کتاب و سنت است و در اولین قدم نیاز به متخصص و عالم فهمنده دین دارد. اما شما در خصایص این گروه انحرافی می بینید که این گروه دین را به گوشه ای در زندگی می برند و می گویند قلبت صاف باشد.

* متأسفانه عقیده اینها اینگونه است که در روابط با نامحرم آزادند، در تماس با روشنفکران سکولار و گاه ملحد و پریدن با آنها آزاد هستند، در رجوع به جن گیر و رمال آزادند، با دراویش آزادند، آیا این است حدود الهی؟ این است محرمات الهی؟

*این جریان اتفاقاً در مفاسد اقتصادی هم غوطه‌ورند و بی امان جلو می روند. وقتی که انسان تقوا را از دست داد در همه مجاری و در همه مجال مشکل پیدا می کند.

* وظیفه همه عالمان دین است که در مقابل این انحرافات بایستند و مردم ما نیز به هوش باشند. ملت مسلمان و انقلابی ما به یاد دارند که حضرت امام (ره) چگونه با تمام وجود مقابل تز انحرافی اسلام منهای روحانیت ایستاد و هیچگاه از خاطرم نمی‌رود که امام چگونه به آنها خطاب می‌کرد که شما با روحانیون مخالف نیستید بلکه با اسلام مخالفید.

* این جریان انحرافی در حالیکه جن گیری و رمالی را روشنفکری جا می زنند در کمرنگ کردن نقش عالمان دینی و متخصصان علوم حقه تلاش می‌کنند. مسلماً مقصود ما نفی عوالم باطن و عوالم معنا نیست. اما یقین داریم اکثر قریب به اتفاق اینها شیادند. مگر هر چیزی در عالم امکان دارد، وقوعش در مورد شخص خاص هم ثابت است؟ ممکن است کسی بتواند قدرتهای مافوق طبیعی هم داشته باشد اما هر کسی که دکانی باز کند و بگوید من چنین قدرتی دارم آیا قدرت دارد؟ وانگهی هر قدرت شیطانی، هم مورد تأیید کتاب و سنت است؟


 


 روزنامه مردمسالاری نوشت: صبح سه شنبه ماموران نیروی انتظامی در گروهی ویژه و ضربتی بشقاب های ماهواره برخی بلوک های شهرک اکباتان را جمع آوری کردند.

ماموران بخش امنیت اخلاقی نیروی انتظامی با استفاده از کابل و تجهیزات مجهز تکاوری بشقاب های ماهواره مستقر در دیوار آپارتمان های این شهرک را جمع آوری کردند.

بر اساس گزارش شاهدان عینی ماموران نیروی انتظامی در چند مورد اقدام به ورود به منازل کرده اند.


 


ندای سبز آزادی: به رغم گسترش جنبش سبز به لایه های مختلف جامعه، فرمانده نیروی انتظامی مدعی شد: فتنه در کشور برای همیشه خاموش شده است و فتنه سبز هیچ‌گونه ظرفیت اجتماعی و مردمی در سطح کشور ندارد و برای همیشه خاموش شده است.

به گزارش فارس از یاسوج، اسماعیل احمدی‌مقدم صبح امروز در حاشیه صبحگاه مشترک نیروی انتظامی این استان در گفت‌وگو با خبرنگاران بدون اشاره به ناامنی های موجود و بالا بودن مرگ و میرهای ناشی از تصادفات، ادعا کرد: سطح امنیت در جامعه با بهبود قانون‌گرایی، کاهش تصادفات و افزایش نیرو و امکانات فراهم می‌شود که هم اکنون در این شاخص‌ها پیشرفت محسوسی قابل مشاهده است.

احمدی‌مقدم با اشاره به اینکه مطالبات اجتماعی در زمینه برخورد با پدیده بدحجابی در حال افزایش است، افزود: با شروع فصل گرما و افزایش سفرها بدحجابی نیز تا اندازه‌ای افزایش پیدا می‌کند که نیروی انتظامی با این تعداد انگشت‌شمار که قصد دارند فضای جامعه را آلوده کنند برخورد کرده و در این راستا طرح مبارزه با بدحجابی را از تهران و در هفته گذشته آغاز کردیم و مردم مطمئن باشند که با مظاهر فساد و ناهنجاری‌های اجتماعی با قاطعیت برخورد می‌شود.

وی در ادامه ادعا کرد: تحرکات فتنه‌گران به طور مستمر زیر نظر بوده و اکنون می‌توان گفت که فتنه سبز به دلیل از دست رفتن حمایت‌های مردمی ظرفیت اجتماعی خود را در داخل کشور را از دست داده و برای همیشه خاموش شده است.

فرمانده ناجا نگفت اگر این جنبش خاموش شده است چرا همچنان با هر تجمعی از سوی آنان بشدت برخورد می شود و موج بازداشتها و محدودیتها همچنان ادامه دارد.

احمدی‌مقدم به موضوع ترویج خرافات و جن‌گیری و رمالی اشاره کرد و گفت: توجه برخی مردم به رمالی و جن‌گیری در حال افزایش است که این نشان از ساده‌اندیشی برخی افراد دارد و پلیس با چنین ناهنجاری‌هایی به نحو مطلوب برخورد می‌کند.

فرمانده نیروی انتظامی به ترورهای اخیر در سنندج اشاره کرد و گفت: اولویت دوم ما در تقویت مرزها مربوط به مرزهای شمال غربی کشور است که برخی گروه‌های سلفی تحرکاتی در آن منطقه و به خصوص شهر سنندج داشته‌اند که عناصر اصلی آنها کشته و یا دستگیر شدند و هم اکنون اوضاع در کنترل کامل سپاه و دستگاه‌های امنیتی قرار دارد.


 


ندای سبز آزادی: “احمدعلی کیخا” افزایش دوباره قیمت حامل‌های انرژی و سوخت کشاورزی را خارج از تحمل کشاورزان خواند و گفت: با افزایش یکباره قیمت‌ها در پایان سال گذشته فشار زیادی بر پیکره کشاورزی کشور وارد شده و این بخش تحمل افزایش دوباره قیمت‌ها را ندارد.

به گزارش خانه ملت، “احمد علی کیخا” بر لزوم حمایت از کشاورزان در جریان اجرای قانون هدفمندی یارانه ها تأکید کرد و گفت: کشاورزان که بخش قابل توجهی از تولید و اشتغال کشور را بر عهده دارند پس از اجرای قانون هدفمندی فشار زیادی را متحمل شدند که ادامه این روند برای صنعت غذایی کشور خطرناک خواهد بود.

نماینده مردم زابل و زهک در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: تصمیم دولت برای افزایش دوباره قیمت‌ها بخش کشاورزی را به نابودی می‌کشاند، زیرا کشاورزی ما در شرایط امروز هم با قیمت تمام شده بالاتری نسبت به سایر نقاط جهان فعالیت می‌کند و افزایش دوباره قیمت سوخت باعث خواهد شد که کشاورزی ما دیگر به هیچ عنوان قادر به رقابت در بازار بین‌المللی نباشد.

نایب رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس با بیان اینکه مجلس در حال تدوین طرحی برای جلوگیری از واردات بی‌رویه است، افزود: در شرایط کنونی که همه مقامات کشور و بویژه مقام معظم رهبری بر حمایت از کشاورزان تأکید دارند، شایسته نیست که دولت با افزایش مجدد قیمت سوخت کشاورزی این قشر زحمت‌کش را در برابر فشار ناشی از تورم و افزایش قیمت‌ها تنها و بی‌پناه بگذارد.


 


ندای سبز آزادی: یکی از نمایندگان تهران سخنان امروز محمود احمدی‌نژاد را از سر عدم درک صحیح از قانون دانست.

به گزارش خبر آنلاین ، سیدرضا اکرمی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در واکنش به سخنان امروز احمدی‌نژاد که گفته بود، «عده‌ای در تلاشند دولت را به اقدام خلاف قانون متهم کنند» و تاکید کرده بود که نمایندگان و مجلس نباید در اجرای قانون دخالت کنند، گفت: ما مدتی است که تشکیل وزارت تربیت ورزش و جوانان را در مجلس تصویب کرده​ایم اما متاسفانه هنوز وزیر معرفی نشده است و از زمان قانونی آن هم گذشته است.

وی با اشاره به اینکه در این مدت دولت «وزارت مسکن و راه» را در یکدیگر ادغام کرده و علی نیکزاد را به عنوان سرپرست تعیین کرده است، افزود: اما دولت نه شرح وظایف وزارتخانه جدید ناشی از این ادغام را به مجلس داده نه وزیری معرفی شده است. حتی مدت سرپرستی نیکزاد هم تمام شده و ادامه حضور وی در این وزارتخانه محل سئوال است.

نماینده تهران با اشاره به اینکه در ماده ۵۳ قانون برنامه پنجم آمده است که شرح وظایف وزارتخانه​های ناشی از ادغام باید برای تایید به مجلس بیاید و لزوم معرفی وزیر هم امری مشخص است، ادامه داد: اشکال کار آقای احمدی​نژاد این است که چون سابقه نمایندگی ندارد، احاطه کافی هم به قانون ندارد و مشاورینش هم مشاوره درستی به او نمی​دهند یا او به آنها گوش نمی​دهد!

اکرمی با بیان اینکه ادغام دو وزارتخانه مسأله جدیدی نیست، یادآور شد: در گذشته دو وزارتخانه جهاد و کشاورزی در هم ادغام شده و قبل از آن هم وزارت سپاه و دفاع در هم ادغام شدند. هربار هم شرح وظایف وزارتخانه جدید در مجلس تصویب و وزیر جدید برای اخذ رای اعتماد به مجلس معرفی شد. این یک روال قانونی مشخص است و رئیس‌جمهور هم باید تابع آن باشد. ایشان باید بداند که نمایندگان به آقای نیکزاد به عنوان وزیر مسکن رای داده​اند نه وزیر مسکن و راه.

وی با ابراز تاسف از اینکه احمدی‌نژاد، امور بدیهی را مورد توجه قرار نمی​دهد، ادامه داد: مایه تاسف است که ایشان هم در معرفی وزیر به مجلس و هم در پذیرش موضوع قانون، تعلل می​کند.

به گفته وی، همین رویکرد احمدی‌نژاد سبب شد تا نمایندگان از ظرفیت قانونی خود استفاده کرده و در جلسه دیروز به تصمیمات اخیر احمدی​نژاد تذکر دهند.

اکرمی با اعتقاد بر اینکه این تذکرات، احمدی​نژاد را آشفته کرده است، متذکر شد: تفسیر قانون عادی به عهده مجلس و تفسیر قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است. اگر دولت هم ابهامی دارد، درخواست استفساریه کند.

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با ابراز بی​اطلاعی از اینکه چرا دولت به جای استفساریه، چنین مباحثات رسانه​ای را به راه انداخته است، خاطرنشان کرد: برای ختم شدن این غائله، جمعی از نمایندگان درخواست تفسیر ماده ۳۵ قانون برنامه پنجم را تهیه کرده​اند که بعد از پایان تعطیلات مجلس ارائه خواهد شد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته