-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 05/09/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ندای سبز آزادی: سایت (۱۹ دی) با اعلام اینکه علیرضا پناهیان از روحانیون نزدیک به آیت الله خامنه‌ای کار‌شناس اصلی مستند «ظهور بسیار نزدیک است» بوده از احتمال بازداشت وی خبر داد.
این سایت به نقل از برادر همسر سیجانی کارگردان «مستند ظهور» نوشته است: «افرادی همچون پناهیان که در این سی‌دی خط داده‌اند چرا کنار کشیده‌اند؟ مگر در شروع کار، کار‌شناس این مستند نبودند. چرا همه کاسه کوزه‌ها را بر سر سیجانی می‌شکنند؟»
وی گفته که «مقصران اصلی تهیه این سی‌دی آزادند و کسانی که از نظر علما و مراجع خبر نداشته و تحت تأثیر آن‌ها اقدامی کرده‌اند، قربانی شده‌اند.»
سایت «۱۹ دی» نیز اعلام کرده که مقام‌های قضایی تصمیم گرفته‌اند با همه عوامل تهیه‌کننده این مستند با توجه به نقشی که داشته‌اند، برخورد کنند.
«مستند ظهور» از آیت الله خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد به عنوان یاران امام دوازهم شیعیان نام برده است. با توزیع گسترده سی‌دی‌های این مستند اعتراض‌ها به محتوای آن بالا گرفت.
با گسترش این اعتراض‌ها بود که مقام‌های قضایی وارد عمل شده و برخی از دست‌اندرکاران این مستند را بازداشت کردند.
از علیرضا پناهیان به عنوان یکی از اصلی‌ترین عاملان تهیه این مستند یاد می‌شود که وی با افزایش اعتراض‌ها هرگونه رابطه خود با این مستند را رد کرده است.
خانواده سیجانی از این اقدام آقای پناهیان خشمگین بوده و خواستار برخورد با عوامل اصلی این مستند هستند.

منبع: دگربان


 


ندای سبز آزادی: یک روزنامه‌نگار محافظه‌کار از حذف تصاویر آیت الله خامنه‌ای از دفتر روزنامه ایران از سوی کادر جدید این روزنامه خبر داد.
مهدی خانعلی‌زاده که چندی پیش در اعتراض به برکناری کاوه اشتهاردی از روزنامه ایران به همراه گروهی از همکارانش استعفا کرد٬ این خبر را در صفحه گوگل ریدر خود منتشر کرده است.
وی نوشته که سردبیر جدید سایت شبکه ایران «دستور به حذف تمامی عکس‌های آیت‌الله خامنه‌ای از دیوارهای تحریریه داده است.»
سایت شبکه ایران به عنوان ارگان اینترنتی روزنامه ایران در فضای مجازی فعالیت می‌کند.
خانعلی‌زاده مخالفت مسئولان جدید موسسه ایران با نصب تصاویر رهبر جمهوری اسلامی را اقدامی «شرم‌آور» خوانده است.
به نوشته وی «این اقدام تاسف بار مسئولان جدید روزنامه ایران درحالی صورت گرفته که تیم تحریریه سابق به دلیل علاقه ویژه به آیت‌الله خامنه‌ای، تصاویر متعددی از ایشان را بر روی میز و دیوارهای محل کار خود نصب کرده بودند.»
تیم احمدی‌نژاد سال گذشته با تغییرات گسترده در کادر روزنامه ایران٬ افراد نزدیک به اسفندیار رحیم‌مشایی را جایگزین آن‌ها کرد.
تغییرات در روزنامه ایران در آن زمان با جنجال‌های گسترده‌ای روبرو شد٬ اما تیم احمدی‌نژاد بی‌اعتنا به این جنجال‌ها حتی حیدر مصلحی وزیر اطلاعات را از هیات مدیره این روزنامه حذف کرد.

منبع: دگربان


 


ندای سبز آزادی: حملات حامیان آیت الله خامنه‌ای به تیم محمود احمدی‌نژاد همچنان ادامه دارد٬ آنها از رئیس دولت دهم می‌خواهند به طور عملی نشان دهد که تابع دستورات ولی فقیه است.
به گزارش دگربان، احمدی‌نژاد شامگاه شنبه (۱۷ اردیبهشت) در مراسم عزاداری دختر پیامبر اسلام که از سوی رهبر جمهوری اسلامی برگزار شده بود حاضر شد٬ اما حامیان آیت الله خامنه‌ای می‌گویند این حضور به معنای اطاعت رئیس دولت دهم از دستورات ولایت فقیه نیست.
سایت «تریبون مستضعفین» روز یکشنبه (۱۸ اردیبهشت) نوشته است: «آنچه از همه مسئولان انتظار است ولایت‌پذیری در عمل است نه حتی صرفاً گفتار و یا عکس‌های دونفره با رهبری.»
حملات روحانیون نزدیک به آیت الله خامنه‌ای به احمدی‌نژاد نیز همچنان ادامه دارد، به طوری که احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران گفته است تیم احمدی‌نژاد کوچک‌تر از آن است که بتواند مقابل ولایت فقیه بایستد.
آقای خاتمی تیم احمدی‌نژاد را «فتنه‌گران» جدید نامیده که «ملت ایران تودهنی محکمتری» به آن‌ها خواهند زد.

محمد محمدی گلپایگانی مسئول دفتر آیت الله خامنه‌ای نیز طی سخنانی بدون آنکه نامی از تیم احمدی‌نژاد ببرد گفته که «خطرهای تهدید کننده به جایی نمی‌​رسد.»
احمدی‌نژاد و آیت الله خامنه‌ای بر سر ادامه کار حیدر مصلحی در وزارت اطلاعات با یکدیگر دچار اختلاف شده‌اند که این اختلاف منجر به رویارویی حامیان آن‌ها در دو هفته گذشته شده است.
آن‌طور که مرتضی آقا تهرانی استاد اخلاق دولت دهم گفته است، آیت الله خامنه‌ای به احمدی‌نژاد فرصت داده بوده است که بین پذیرش وزارت حیدر مصلحی و استعفا از مقام خود یکی را انتخاب کند.


 


ندای سبز آزادی: مطهری که هم اکنون عضو هیأت نظارت بر مطبوعات است، به «شرق» می‌گوید: مطبوعات اصلاح‌طلب از آزادی عمل کافی برخوردار نیستند.

گفت‌وگو با چهره شاخص اصول‌گرای منتقد دولت که این روزها مکتب ایرانی را خطر جدی برای انقلاب می‌داند از بررسی وضعیت مطبوعات ایران آغاز و با آخرین خبرها از طرح سوال از احمدی‌نژاد پایان می یابد.

شما در دوران اصلاحات و حتی در دولت سازندگی طی مقالاتی که بیشتر در روزنامه کیهان به چاپ می‌رسید نقدهایی به برخی سیاست‌های آن دوران داشتید، در مقطع فعلی هم نقدهایی به بعضی از سیاست‌های دولت دارید اما آثار شما در کیهان منتشر نمی‌شود، علت چیست؟

علت را باید از کیهان بپرسید. البته امروز هم گاهی مطالب من در کیهان منتشر می‌شود، همان طور که آن روز هم برخی مقالاتم را چاپ نمی‌کردند. در مسائل فرهنگی اختلاف‌‌نظر نداریم اما در مسائلی مانند آزادی بیان و فتنه اخیر اختلاف نظر داریم.

آقای مطهری شما هم اکنون عضو هیأت نظارت بر مطبوعات هستید. وضعیت مطبوعات اصلاح‌طلب را چگونه می بینید، آیا اطلاح‌طلبان به مانند اصول‌گرایان تریبونی برای انتشار مواضع خود دارند؟

در حد مطلوب نیست. به موجب برخی محدودیت‌هایی که از سوی بعضی نهادها اعمال می‌شود و بیشتر ناشی از فتنه اخیر است مطبوعات، اعم از اصلاح‌طلب و اصول‌گرای منتقد، آزادی عمل کافی ندارند.

وضعیت هیأت نظارت بر مطبوعات در دوره فعلی را چگونه می‌بینید؟

نسبت به دوره قبل بهبود یافته و نگاه معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد به مطبوعات نسبت به گذشته بهتر شده است. البته هنوز برخی سخت‌گیری‌ها وجود دارد. شخصا معتقدم غیر از مسائل اخلاقی، در دیگر حوزه‌ها نباید سخت‌گرفت مگر در مواردی که مصداق کتب ضلال و موجب فریب مردم است، در حالی که اکنون این روند برعکس است و مطالبی که در برخی نشریات در زمینه مسائل اخلاقی و تربیتی منتشر می‌شود نیازمند تذکر و برخورد جدی است.

پیشنهاد شما برای رشد کیفی و کمی مطبوعات چیست؟

من بر توسعه کمی مطبوعات اصراری ندارم. مطبوعات نباید به عنوان یک ابزار درآمد و کار اقتصادی تلقی شوند. اکنون برخی افراد مجوز یک نشریه را با هدف اقتصادی می‌گیرند که این، کار درستی نیست. ولی مطبوعات باید از نظر کیفیت ارتقا پیدا کنند، مطالب تحلیلی خود را افزایش دهند و به طور کلی قدرت تعقل و تجزیه و تحلیل جامعه را بالا ببرند، واقعیات را بنویسند و انصاف را رعایت کنند، از دروغ و تحریف و تقطیع اخبار و مطالب بپرهیزند تا اعتماد جامعه را به دست آورند.

آقای دکتر، نطق‌های اخیر شما در مجلس به نقد جدی مکتب ایرانی بیشتر اختصاص داشت و دیگر مسائل کشور همچون توجه به حقوق شهروندی به نظر می‌رسد مغفول واقع شده است. به چه دلیل اصرار زیادی به نقد مکتب ایرانی دارید و حتی این مورد زمینه‌ساز طرح سوال از رئیس‌جمهور شده است؟

اینکه گفتید مسأله حقوق شهروندی مغفول واقع شده ممکن است در نطق‌های مجلس اتفاق افتاده باشد و حرف شما درست باشد ولی من در مصاحبه‌های متعدد به این موضوع اشاره کرده‌ام. اما بحث مکتب ایران مسأله‌ای است که می‌خواهد مسیر انقلاب را تغییر دهد و من آن را مسأله اصلی می‌دانم نه فرعی. باید این موضوع را تبیین کرد تا مردم متوجه شوند چه اهدافی پشت سر این تز وجود دارد. وقتی می‌بینیم که دولت با تمام قدرت می‌خواهد این مکتب را رواج دهد وظیفه ماست که موضع‌گیری کنیم و در مقابل آن بایستیم.

برخی از همکاران شما در مجلس از هم اکنون اعلام کردند که در انتخابات دور بعد شرکت نمی‌کنند. شما اخیرا در مصاحبه‌ای اعلام کردید که اگر شرایط به همین منوال باشد شاید کاندیدا نشوید. مگر اکنون چه شرایطی است که شما از آن رضایت ندارید؟

من معتقدم اگر مجلس نتواند کارهای اساسی انجام دهد نیازی به حضور امثال من نیست. اگر بناست فقط طرح‌ها و لوایح معمولی را که به جایی برنمی خورد تصویب کنیم حضور یا عدم حضور ما در مجلس آنچنان فرقی نمی‌کند، به هر حال یک نفر دکمه را فشار می‌دهد(با خنده) ولی اگر مجلس نهادی باشد که بتواند جلوی انحرافی را در نظام بگیرد و یا رئیس‌جمهور را ملزم به اجرای قانون کند و بتواند به درستی از حقوق مردم دفاع کند ارزش دارد انسان برای آن وقت بگذارد و کاندیدا شود. اگر در برابر برخی موضوعات مهم که باید در مجلس پیگیری شود و وظیفه مجلس است ممانعت‌هایی صورت بگیرد کاندیدا شدن برای اینچنین مجلسی مفهومی ندارد.

مثلا چه موضوع مهمی؟

مثل طرح سوال از رئیس‌جمهور که ایشان قانون را اجرا نمی‌کند و باید به خاطر این عمل پاسخ‌گوی مجلس باشد و اگر مجلس در قبال این رفتار ساکت باشد فلسفه وجودی خود را از دست می‌دهد.

به هر حال شما در مجلس حضور دارید و باید پیگیر این طرح باشید، یا خود شما نمی‌خواهید یا اراده ای در خارج از مجلس مانع می‌شود…

مشکل در نگاه ما به وظایف و اختیارات نماینده و برداشت ما از التزام به ولایت فقیه است. شاید ۹۰ درصد مجلس موافق این طرح باشد ولی بسیاری از آن‌ها پذیرفته‌اند که تا زمانی که موافقت رهبری نباشد نباید انجام شود، در صورتی که چنین تفکری غلط است. ما باید مستقل تصمیم بگیریم و کار را جلو ببریم، اگر در میانه راه رهبری فرمودند مصلحت نیست، ما هم پیگیری نمی‌کنیم و دستور ایشان را اجرا می‌کنیم. در این صورت، هم به وظیفه خود عمل کرده و در مقابل مردم پاسخ‌گو هستیم و هم از رهبری که لابد مصلحت بالاتری را دید‌ه‌اند اطاعت کرده‌ا‌یم و در واقع دو افتخار برای ما خواهد بود. ولی اینکه بخواهیم در هر وظیفه‌ای ابتدا نظر رهبری را کشف کنیم، به حیثیت و استقلال مجلس لطمه می‌زند.

البته اکنون سوال از رئیس‌جمهور که شامل مقاومت ایشان در برابر حکم حکومتی ابقای آقای مصلحی در وزارت اطلاعات نیز می‌شود بیش از حد نصاب لازم امضا دارد و در زمان مناسب به هیأت رئیسه مجلس تقدیم خواهد شد. اگر این کار زودتر انجام شده بود کار به این جا نمی‌کشید.


 


ندای سبز آزادی: یک تولیدکننده مطرح پوشاک با ارسال نامه ای به وزیر صنایع و معادن مشکلات پیش روی صنعت پوشاک را بازگو کرد و از وزیر صنایع خواست برای جلوگیری از سقوط تولیدکنندگان این بخش و نابودی صنعت پوشاک در کشور چاره اندیشی کند.

مهدی رهبری،مدیرعامل آرین جین در نامه خود آورده است که “عطای پوشاک را به لقای آن خواهد بخشید و زندگی آرامی را در زیر چتر سودهای سپرده های ۱۹ درصدی بانکی و دور از این کار سخت آغاز خواهد کرد.”

او در بخش دیگری از نامه خود خطاب به علی اکبر محرابیان، نام ارگان ها و سازمان هائی که صنعت پوشاک با آنها دست به گریبان است را قید کرده و آورده است :” فروش مواد مخدر در ایران آسان تر از فروش پوشاک است.”

در ادامه نامه مدیرعامل آرین جین خطاب به وزیر صنایع را می خوانید:

با سلام و تقدیم احترام ، لازم میدانم مشکلات بسیار خطرناکی که مقررات نا هماهنگ وضع شده برای صنعت و تجارت و صنف پوشاک بوجود آورده را بعرض برسانم

چندین ماه پیش اینجانب با شرح مشکلاتی در گمرکات ورودی ، تعرفه ها ، ورود موقت ، هزینه های داخلی و وضعیت مالی و اعتباری صنعت پوشاک به عرض رساندم که این صنعت به زودی ضعیف و ضعیف تر خواهد شد و ضمن تعطیلی صادرات واردات جای آن را خواهد گرفت ، توجهی به عرایض بنده و بقیه بزرگان صنعت نشد و حاصل آن کاهش شدید صادرات و افزایش واردات شد . که در رأس آنها کارخانه جامه گران که ۱۰ سال صادرات موفق به ایتالیا را در پرونده خود داشت صادراتش تعطیل شد و خریدار کلیه سفارش خود را به کشوری که بروکراسی اداری کمتر از ما داشته باشد یعنی سریلانکا منتقل کرد. واحد تولیدی آرین جین نیز برای حفظ بقای خود تصمیم به کاهش تولید و افزایش فروش داخلی از طریق سیستم صحیح عرضه کالا یعنی گسترش فروشگاه های زنجیره ای آرین جین کرد، اما مشکلاتی روبه روی ما قرار گرفته است که واقعا می توان گفت مشکلات صادرات کمتر از این مشکلات داخلی است.

۱- مشکلات اداره اماکن

بخشی از قوانین حاکم در اداره اماکن برای فروشگاه های پوشاک تقریبا نوعی توهین محترمانه به فروشگاه های لباس است ، مثلا می گویند داخل فروشگاه باید از بیرون قابل رویت باشد یعنی اینکه اگر شما صاحب یا مدیر فروشگاه در داخل فروشگاه کاری غیر شرعی انجام دادید ما از بیرون بتوانیم ببینیم و جلوی شما را بگیریم یا می گویند سقف اتاق پروها بسته باشد چون ممکن است شما از بالای اتاق پرو داخل آن را که یک خانم در حال تعویض لباس است ببینید . آیا این توهین محترمانه نیست؟ آقایان ما تولید کنندگان و عرضه کنندگان پوشاک را با چه قشری از مردم عوضی گرفته اند ، یا می گویند حضور مانکن زن داخل فروشگاه ممنوع است آیا مانکن زن که حجاب کامل دارد و از گچ و پلاستیک درست شده چه عامل تحریک آمیزی می تواند داشته باشد ؟

۲- مشکلات تعزیرات حکومتی

افراد غیر متخصص در این اداره با حمله به فروشگاه ها و ثبت چند عدد قیمت که به نظرشان گران می آید بدون در نظر گرفتن کیفیت و قیمت تمام شده فروشگاه را به دادگاه معرفی و جریمه ای سنگین می گیرند .

من می خواهم بگویم پس تکلیف سرمایه گذاری های سنگین در کارخانه های تولیدی برای حفظ کیفیت و رقابت با مشابه خارجی که تاثیر مستقیم به قیمت تمام شده دارد چه می شود ؟ پس تکلیف هزینه های بازاریابی ، طراحی چه می شود؟ پس تکلیف حقوق و عوارض گمرکات ورودی که برای ملزومات درجه یک پرداخت کرده ایم چه می شود؟

پس کجاست حمایت از شعار برند سازی ، اشتغال زائی ، حفظ کیفیت و غیره؟ پس کجاست تفاوت بین تولیدی زیر پله ای کپی ساز که با حداقل کیفیت ممکن به قول معروف گنجشک را رنگ کرده و جای قناری می فروشد با کارخانه های عظیم تولید کننده پوشاک که سرمایه گذاری های سنگین و هزینه های سنگین برای کیفیت ، طراحی ، نوآوری برند سازی و غیره می کنند؟ اینگونه می خواستید حمایت کنید ؟

۳- مشکلات شهرداری و زیبا سازی

ساماندهی به زیبائی شهر امری است پسندیده ولی چرا این هزینه سنگین نصب تابلوی نام فروشگاه را باید ما پرداخت کنیم ؟ آیا تمام پارامترهای زیبا سازی شهر درست است و فقط تابلوهای لباس فروشی اشکال دارد؟

۴- اجاره بهای سنگین

اجاره اماکن تجاری بسیار سنگین است که طی نامه های قبلی محاسبه درصد هزینه اجاره در قیمت فروش یک محصول را تا ۳۰ درصد قیمت مصرف کننده به عرض رسانده بودم دلیل این اجاره سنگین گران بودن عوارض احداث واحد تجاری است که شهرداری اخذ می کند و تاوان آن را مستاجر باید به صاحب ملک پرداخت کرده و در نهایت از مصرف کننده بگیرد که این هزینه در هیچ کدام از محاسبات دادگاه های تعزیراتی محاسبه نمی شود.

۵- عوامل انتظامی

علاوه بر اماکن و تعزیرات و زیبا سازی شهر اخیرا از نیروی انتظامی نیز به عنوان طرح امنیت اجتماعی به فروشگاهی مراجعه و پس از کنترل مدارکی چون جواز کسب و تابلو که در بالا اشاره شد که متولی این دو مورد سازمان های دیگری هستند ! موارد دیگری را نیز کنترل و در صورت مشاهده مسئله ای خارج از خوشایند ماموران موضوع را صورتجلسه و امضا و اثر انگشت می گیرند که نمی دانیم عوابق آن چیست. تجسم کنید در وسط روز ۲ نفر مامور کلانتری به دفتر کار یا منزل شما مراجعه کنند چه حالی می شوید؟

۶- عوامل دیگر نیروی انتظامی

گروه دیگری از نیروی انتظامی به فروشگاه ها مراجعه و پس از سین جین کردن می فرمایند کلیه مدارک پرسنل ، بیمه ، جواز کسب را به کلانتری ببریم، چرا؟ بعدا معلوم می شود وقتی مراجعه می کنیم برگه بازجوئی جلوی ما می گذارند و ما در مقام متهم باید پاسخ دهیم .

سوالاتی از این قبیل که صاحب مغازه کیست ؟ پرسنل کی هستند ؟ از کی اینجا مشغول هستید ؟ صاحب فروشگاه به کدام کشور تردد دارد و الی آخر ، من نمی دانم آیا صاحبان دیگر فعالیت های اقتصادی هم اینطور سین جین می شوند ؟

من نمی دانم فروش لباس یا پوشش چه جرم یا ابزار ارتکاب به جرم است که این چنین عوامل مختلف در کنترل دخیل هستند؟

۷- نمایشگاه پوشاک

اخیرا نمایشگاه پوشاک برگزار شد ، من همیشه وقتی اتوبان چمران حواشی نمایشگاه تردد می کنم و ترافیک را می بینم متوجه وجود نمایشگاه پر بیننده از جمله کامپیوتر ، کتاب ، خودرو ، لوازم خانگی ، گل و گیاه می شوم ، چون کارم پوشاک است از ۳ الی ۶ دی ماه که زمان برگزاری نمایشگاه پوشاک بود نیز انتظار ترافیک در حوالی نمایشگاه داشتم ، دریغ از کوچکترین ترافیک . این موضوع عدم مراجعه و تمایل به شرکت یا بازدید از نمایشگاه را نشان می دهد. چرا؟

چون وقتی عوامل مختلف در نحوه برگزاری نمایشگاه دخالت می کنند و در نهایت از اجراء صحیح آن از نظر دکوراسیون ، نمایش زنده ، چاپ و پخش بروشور و کاتالوگ جلوگیری می کنند چگونه این صنعت نوآوری خود را نشان داده و در نهایت منجر به توسعه شبکه فروش شود .

۸- مشکلات مالی

چندی پیش ریاست محترم جمهور جهت مهارکردن تورم که عامل اصلی ایجاد آن خود دولت بود دستور دادند نقدینگی را از بازار جمع کنند یعنی جلوی عطای تسهیلات را بگیرند. در واقع چون در شهر چند نفر دزد بودند ایشان دستور دادند همه را به جرم دزدی بگیرند و بدین وسیله تولیدکنندگان واقعی که با همین تسهیلات ادامه بقاء می دادند نیز در این آتش گرفتار شدند و عواقب آن هم کاملا مشخص است کم کم معوقه شدن بدهی آنها سپس به حراج گذاشتن اموالشان سپس تعطیلی .

خلاصه چنان کلاف سردرگمی است که نمی دانیم چه کنیم . بنده که در اتحادیه تولید و صادرکنندگان شعار فروش صحیح داخلی نوعی صادرات است را قوت دادم و هیئت مدیره محترم نیز برای آن اهداف معرفی کرد ، حال متاسفانه باید بگوئیم فروش مواد مخدر آسانتر از فروش حتی صحیح داخلی پوشاک است .

در پایان به عنوان تولید کننده ضروری است که اگر اینگونه فشارها از روی تولید ، صادر کنندگان و فروشندگان رسمی و واقعی پوشاک برداشته نشود به زودی تولید کنندگان تماما واردکننده خواهند شد چون لااقل وقتی وارداتی فروش می کند لااقل مشکلات تولید را ندارند و به طور کل سود در واردات است و یا اینکه مثل بنده به زودی عطای پوشاک را به لقای آن خواهم بخشید و زندگی آرامی را در زیر چتر سودهای سپرده های ۱۹ درصدی بانکی و دور از این کار سخت آغاز خواهم کرد .

در پایان جهت یادآوری نام ارگان ها و سازمان هائی که صنعت پوشاک با آنها دست به گریبان است را عرض می کنم تا خود قضاوت نمائید که برای تولید و فروش پوشاک با این همه دردسر و اشتغال چقدر درگیر بروکراسی هستیم .

در سطح تولید (به جرم کارخانه دار بودن )

شهرداری – فضای سبز – سازمان زیبا سازی شهر – سازمان حفاظت از محیط زیست – بهزیستی محل – کلانتری محل – دانشگاه محل – دبستان محل – مسجد محل – ادارات آب و برق و گاز و تلفن – گمرکات ورودی – ادارات وابسته به ورود موقت – اداره بیمه اجتماعی – وزارت دارائی – اداره آتش نشانی – اداره حفاظت کار – اداره بهداشت – وزارت بهداشت و ….

در سطح فروش محصولات

شهرداری – سازمان زیبا سازی شهر – کلانتری محل – تعزیرات حکومتی – اداره اماکن عمومی – اداره امنیت اجتماعی – نیروی انتظامی- ادارات برق و آب و گاز تلفن – سازمان تامین اجتماعی – وزارت ارشاد – اداره مالیات و از همه مهمتر مالکین فروشگهای تجاری و ….

منبع: کلمه


 


ندای سبز آزادی: بررسی بودجه در مجلس ایران با اعتراض‌های نمایندگان رویه‌رو شد که با متشنج شدن فضای مجلس، علی لاریجانی، جلسه را با یک «تنفس» تعطیل کرد.

این نمایندگان با انتقاد از عملکرد کمیسیون تلفیق گفتند که افزایش اعتبار برخی استان‌ها و تغییرات انجام شده در کمیسیون تلفیق به نفع برخی اعضای این کمیسیون است.

در جلسه علنی امروز ۱۸ اردیبهشت، که با دو ساعت تاخیر به دلیل طولانی شدن جلسه کمیسیون تلفیق آغاز و منجر به ناراضایتی برخی نمایندگان شد، بازگشت ردیف‌های بودجه به لایحه دولت را به رای گذاشتند.

عیسی جعفری، نماینده بهادر و کبودرآهنگ با انتقاد از اینکه کمیسیون تلفیق انتظارها را برآورده نکره است، گفت که سهم بودجه‌ یک استان نسبت به سال قبل ۶۶ درصد افزایش یافته و در استانی دیگر ‌در یک روستا ‌با تانکر آب می‌برند.

او با طرح این سوال که «آیا بودجه برای خوشایند حسن و حسین است» افزود: بهتر است تمامی ردیف‌ها و موارد خوانده شود تا نمایندگان بدانند که این اعتبارات از کجا کم و به کجا اضافه می‌شود.

احمد توکلی، نماینده تهران به اختصاص ردیف به «موسسات عجیب» مانند بنیاد فرهنگی مولانا و موسسه فرهنگی ایراس اشاره کرد و گفت که مجلس اطلاعاتی در مورد آن‌ها ندارد.

رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس، همچنین گفت که در لایحه بودجه چند ردیف مربوط به پروژه‌هایی است که برخی از نمایندگان عضو کمیسیون تلفیق برای خودشان مورد نظر قرار داده‌اند که این مسئله باید پیگیری شود.

از طرف دیگر، حسن کامران، نماینده اصفهان گفت که اعضا‌ کمیسیون تلفیق حق ندارند برای خودشان امتیاز قائل شوند.

به گفته او، آن‌ها در جلسات کمیسیون تلفیق هیچ وقت ۵۱ نفر نبودند بلکه همیشه ۲۰ نفرشان غایب بودند.

هرچند علی لاریجانی به نمایندگان معترض تاکید کرد که رای‌گیری برای تک تک ردیف‌ها یک ماه طول می‌کشد اما در ‌‌نهایت با اصرار برخی نمایندگان او تسلیم شد و یک یک ردیف‌هایی که نمایندگان به آن اعتراض داشتند، برای رای‌گیری قرائت شد.

در واکنش به آغاز رای‌گیری برای بازگشت ردیف‌های بودجه، نماینده الیگودرز در اعتراض به حذف بخش‌هایی از بودجه که مربوط به حوزه انتخابیه او بود، با داد و فریاد، خطاب به رئیس مجلس گفت: این کار شما خیانت به مردم است من خون به پا می‌کنم.

حجت‌الله رحمانی همچنین با فریادهای پی در پی به سمت هیئت رئیسه مجلس دوید و قصد داشت خود را به جایگاه هیئت رئیسه مجلس برساند که برخی نمایندگان مانع شدند و او را به خارج صحن مجلس هدایت کردند.

علی لاریجانی نیز خطاب به نماینده الیگودرز گفت: این پیشنهاد خود نمایندگان است. من گفتم که ردیف‌ها را مطرح نکنید اما آقای کامران صدبار آمد اینجا و اصرار کرد وقتی اصرار می‌کنید همین می‌شود.

محمد مهدی مفتح، سخنگوی کمیسیون تلفیق نیز در دفاع از عملکرد ۵۱ عضو این کمیسیون گفت که به عیسی جعفری توصیه کرده همان ۹ ردیفی که به گفته نمایندگان معترض دچار اشکال بود، رای گیری‌شود و نه همه ردیف‌ها و نباید گفته شود «هر کسی به کمیسیون تلفیق رفته فقط از حوزه انتخابیه خودش دفاع می‌کند».

پس از اتمام رای‌گیری، ۱۱ ردیف لایحه بودجه از گزارش کمیسیون تلفیق به لایحه دولت بازگشت داده شد اما بحث‌ها و تنش‌هایی را میان نمایندگان به دنبال داشت که بر اساس آن رئیس مجلس اعلام تنفس کرد ‌و جلسه را به بعد ازظهر موکول کرد.

کمیسیون تلفیق بودجه متشکل از تمامی اعضای کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس به همراه دو نفر از اعضای هر یک از کمیسیون‌های تخصصی مجلس است که به بررسی لایحه بودجه می‌پردازد.

بودجه سال ۹۰ به دلیل تاخیر محمود احمدی‌نژاد در ارائه آن، اسفند ماه در اختیار مجلس قرار گرفت.

نمایندگان مجلس نیز که زمان برای بررسی لایحه بودجه را کم دیدند، طرحی را تصویب کردند که بر اساس آن به دولت اجازه داده شد طبق بودجه سال ۸۹، پرداختی دو ماه اول سال ۹۰ را اجرا کند.


 


ندای سبز آزادی: مجموعه آثار علی اشرف درویشیان از بیست و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران جمع آوری شد.

به گزارش مهر، همه کتاب‌های عرضه شده از این نویسنده در نمایشگاه، توسط مسئولان کمیته نظارت و ارزشیابی توقیف و از نمایشگاه خارج شد.

بر اساس این گزارش ۱۵ عنوان از کتاب‌های علی اشرف درویشیان شامل “داستان های محبوب من” (مجموعه ۶ جلدی)، “سال‌های ابری” (مجموعه ۴ جلدی)، “افسانه ها و مثل های کردی” (یک جلد) و مجموعه ۴ جلدی داستان های این نویسنده که همگی از سوی نشر چشمه در نمایشگاه عرضه شده بود، جمع آوری شد.

همچنین رمان های “نگران نباش” نوشته مهسا محب علی، “بطالت” نوشته احسان نوروزی و “شمایل تاریک کاخ ها” نوشته حسین سناپور توسط مسئولان کمیته نظارت و ارزشیابی از نمایشگاه جمع آوری شد.

این کتاب ها نیز توسط نشر چشمه عرضه شده بود.

مسئولان کمیته نظارت و ارزشیابی بیست و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران همچنین از عرضه کتاب های رامین جهانبگلو ممانعت به عمل آورده اند.

دو عنوان از کتاب هایی هم که انتشارات شیرازه در نمایشگاه عرضه کرده، از سوی این کمیته از نمایشگاه جمع آوری شد که هنوز عناوین آنها اعلام نشده است.


 


ندای سبز آزادی: استاندار تهران گفت: افزایش قیمت برنج و میوه افزایش معناداری نیست که موجب نگرانی مردم شود.

‘مرتضی تمدن’ روز یکشنبه در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا افزود: همیشه قیمت ها در طول سال یک فراز و فرودی دارند و میوه وقتی از فصلش عبور کند تا زمانی که میوه فصل جدید بیاید همیشه یک افزایش قیمتی داشته است اما وقتی به فصل وفور میوه می رسم قیمت ها دوباره کاهش می یابد.

وی اظهارداشت: در خصوص کالاهای اساسی مورد نیاز مردم مثل روغن ، برنج، گوشت به اندازه کافی ذخیره سازی صورت گرفته است.

تمدن ادامه داد: هر زمانی که احساس کنیم افرادی می خواهند روند قیمت ها را در بازار بهم بزنند کالاهای ذخیره شده را روانه بازار می کنیم.
استاندار تهران گفت: در ستاد تنظیم بازار استان تهران برای تامین کالاهای اساسی مورد نیاز مردم تدبیر شده است.


 


ندای سبز آزادی: بیژن صف سری، روزنامه نگار به مناسبت اول خرداد، روز تولد بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار و زندانی عقیدتی که از سی ام خردادماه ۱۳۸۸ در زندان اوین به سر می برد، یادداشتی در باره وی نوشته است.

به گزارش کلمه متن این یادداشت، به شرح زیر است:

چه کار خوبی است از دوست نوشتن ، با هر بهانه ای که باشد و چه بهانه ای بهتر از سالگرد میلاد دوست و هم قبیله ای که در بند است .

اولین بار او را در تحریریه روز نامه صبح امروز دیدم ، بلند بالا و چهار شانه ، با چهر ه ای مهربان و خصلتی پهلوان گونه . مگوی و سر بزیر، اما مصمم و نکته بین ، و قتی گزارشی می نوشت آنقدر دقیق به موضوع می پرداخت که جایی هیچ شک و شبه ای را در ذهن خواننده گزارش باقی نمی گذاشت ،

هنوز یادم هست که یک روز ژیلا بنی یعقوب که او هم در ” صبح امروز ” همکارم بود ، با جعبه ای شیرینی وارد تحریریه شد و خبر ازدواجش با بهمن را به آنهایی که بی اطلاع از این وصلت بودند داد ، و همه خوشحال به او و بهمن تبریک گفتیم اما هرگز گمانمان نبود که این زوج تنها زمان کوتاهی در کنار هم با ارامش زندگی خواهند کرد و بعد ،اسیری است و فراق و دوری.

کیست که نداند چرا بهمن امویی را دژخیمان به اسیری گرفته اند ؟ و او را شکسته و ظلم پذیر می خواهند؟ می خواهم گریه را بهانه مستی کنم و ازبی پناهی وبی یاور بودن هم قبیله گانم چون بهمن امویی بگویم اگر چه امروز دیگر جهانی از ظلم روا داشته به روز نامه نگاران دربند با خبر است، واز اسارت بهمن امویی و امویی ها به خروش در آمده است.

از بی یاور بودن روز نامه نگاران در بندی چون بهمن احمدی امویی همین قدر بس که می گویند از گذشته های دور در برخی از مذاهب از اسلام تا مسیحیت و کلیمی ، اصناف و پیشه وران ، یکی از انبیا را حامی صنف خود می پنداشتند مانند نجاران که حضرت نوح و قصاب ها ، حضرت ابراهیم را. و حتا در ایران آرایشگران ،صنف خود را منتسب به سلمان پارسی می دانستند چرا که بر این باور بودند موهای پیامبر را سلمان آرایش می کرد و بر همین باور نام حرفه خود را سلمانی گذاشتند الغرض هر یک از اصناف و پیشه وران در بین اولیا و انبیا خدا ، برای خود حامی و پشت و پناهی دارند، مگر قبیله بی یاورقلم بدستان مطبوعات این آب و خاک که جز به عنایت خدا تا کنون پناهی نداشتند که این چنین بی پناهی هم مسبوق به سابقه است چرا که در قبیله قلم بدستان این سر زمین هر چه بگردید جز این نمی بینیم آنچنانکه امروز در مورد بهمن امویی و دیگر یاران هم قبیله ام شاهد و ناظر هستیم.

اما بهمن احمدی امویی غیر از روزنامه نگار در بند، وجه دیگری هم دارد و آنانی که او را می شناسد ، از دربند بودش در رنج بسر می برند چرا که بهمن امویی، عاشقی است از تبار فراموش شده عاشقانی که تنها نامشان در کتاب ها باقی مانده است، پهلوانی است که یاد و خاطره عیاران را زنده می کند، مردانی که از سخاوت و ایثار، نامشان در تاریخ ثبت است ، و بهمن امویی نه فقط برای استقامتی که تا کنون در برابر زور گویان داشته بلکه برای مرام و خصلت ایثار گونه اش در یاری رساندن به دیگران ، حتی در بین هم بندانش، انهائی که با او حبس می کشند، او را قلم به دستی از تبار عیاران می دانند و از این رو است اگر امروز دلی از اسیری بهمن امویی می لرزد تنها برای ظلم نا روا به یک روز نامه نگارنیست ، که عشق را دربند می بینند و افتابی را در پس ابر های سیاه شقاوت و ناجوانمردی ، به زنجیر .

یادش گرامی ، به امید ان که روز میلادش ، روز آزادی او از اسارت باشد .


 


ندای سبز آزادی: وب سایت شخصی محمد نوری زاد، روزنامه نگار و فیلمساز، ضمن تکذیب خبر مرخصی وی نوشت :دکتر نوری زاد آزاد شده است.

به گزارش کلمه، پیش از این در خبر ها آمده بود که دکتر محمد نوری زاد به مرخصی آمده اما اکنون سایت رسمی وی تاکید کرده است که خبر مرخصی وی نادرست و وی در واقع آزاد شده است.

سایت نوری زاد همچنین نوشته است :محمد نوری زاد آزاد شد . با یک سینه سخن ، که امید است با راه اندازی و به روز کردن سایت شخصی ایشان ، بتوانیم در انعکاس افکار و اندیشه های این هنرمند نام آشنا ، سهمی داشته باشیم.

نوری زاد از نویسندگان سابق روزنامه کیهان ، تا پیش از سال ۱۳۸۸ مخالف سرسخت جریان اصلاح‌طلبی بود اما در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ به صف منتقدان حکومت پیوست و به دلیل نامه‌های سرگشادهٔ انتقادی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی دستگیر شد.

محمد نوری‌زاد در ۲۹ آذر ۱۳۸۸ پس از مراجعه به دادسرا در پی احضار تلفنی، به اتهام توهین به مسئولان و تبلیغ علیه نظام بازداشت و در حکم دادگاه بدوی به سرپرستی قاضی پیرعباس، قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب،به سه سال و نیم زندان تعزیری محکوم شد.


 


ندای سبز آزادی: ایسنا به نقل از سرهنگ عبدالله‌قاسمی نوشت: چندی پیش ماموران پلیس آگاهی استان مرکزی مطلع شدند خانمی حدود ۳۰ ساله به شیوه رمالی با دریافت مبالغی بین ۳۰ تا ۵۰ هزار تومان از افراد مختلف کلاهبرداری می‌کند.

وی ادامه داد: برای تایید صحت این موضوع یکی از کارآگاهان خانم به عنوان متقاضی به این فرد مراجعه کرد و در نتیجه موضوع کلاهبرداری به شیوه رمالی از سوی این زن محرز شد.

قاسمی با بیان اینکه زن رمال از سوی ماموران پلیس دستگیر شد، افزود: در زمان دستگیری تعداد زیادی از آلات و ادوات رمالی و سی‌دی‌های غیر مجاز از محل سکونت متهمه کشف شد و در بررسی‌های بیشتر مشخص شد که فرد رمال با وعده‌های دروغین اقدام به کلاهبرداری از افراد کرده است.

معاون اجتماعی پلیس آگاهی ناجا ادامه داد: فرد دستگیر شده در مواردی به مشتریانش عنوان می‌کرد که اگر از همسران خود طلاق بگیرند آینده بسیار خوبی در انتظار آنان خواهد بود.

وی با بیان اینکه گزارش‌های متعددی از سوی مالباختگان در رابطه با این پرونده دریافت شده است افزود: این متهمه در بازجویی‌ها گفته است که از سادگی مردم سوء استفاده ‌کرده است.

قاسمی در ادامه از دستگیری یک مرد رمال نیز در استان مرکزی خبر داد و در این رابطه گفت: این رمال اعیادی را در اختیار داشته که با حضور در محافل زنانه ادعا می‌کردند آنان پیش از این دچار مشکل نازایی بوده‌اند که این رمال مشکل آنان را برطرف کرده است در نتیجه با جلب اعتماد افراد، زنان دارای این مشکل را ترغیب به مراجعه به این رمال می‌کردند.

وی ادامه داد: زمانی که افراد برای حل مشکل خود به فرد رمال مراجعه می‌کردند، وی مدعی می‌شد که آنان نباید طلا و جواهر به همراه داشته باشند و از آنها می‌خواست که طلاهای خود را درون کیسه‌ای که رمال در اختیارشان می‌گذاشت و حاوی یک دعا نیز بود قرار دهند و تا سه ماه این کیسه را موقع خواب در زیر سر خود قرار داده و به هیچ‌ عنوان در کیسه را باز نکنند.

قاسمی اضافه کرد: در بررسی‌های بیشتر مشخص شد که رمال در یک فرصت مناسب کیسه حاوی طلاها را با کیسه مشابه دیگری جابجا می‌کرده است و مالباختگان پس از چند ماه متوجه این کلاهبرداری می‌شدند.

معاون اجتماعی پلیس آگاهی ناجا خاطرنشان کرد: متاسفانه علی‌رغم هشدارهای پلیس هنوز افرادی به خصوص خانم‌ها فریب افراد شیاد را می‌خورند.

وی در ادامه گفت: کلاهبرداران با شیوه‌های متفاوت و سوء استفاده از اعتقادات مذهبی و مشکلات مردم و با کمک اعیادی خود که بیشتر در محافل زنانه حضور می‌یابند، اعتماد افراد ساده‌لوح را به خود جلب کرده و در نهایت از آنان کلاهبرداری می‌کنند.

قاسمی اضافه کرد: متاسفانه افرادی که به شیوه رمالی فریب کلاهبرداران می‌خورند به جز خسارت مالی که به آنان وارد می‌شود مورد سوء‌استفاده‌های دیگری همچون تهیه فیلم‌های غیراخلاقی و غیره نیز قرار می‌گیرند که برخی از این خسارات قابل بازگشت نیست.

وی با بیان اینکه رمالان افراد شیادی هستند که در بسیاری از مواقع به موادمخدر هم اعتیاد دارند، افزود: عقل حکم می‌کند که اگر افراد با مشکلاتی روبرو هستند با مراجعه به مشاوره یا متخصصان این امر مشکلشان را برطرف کنند.

قاسمی در پایان از مردم خواست در صورت مشاهده افرادی که اقدام به رمالی می‌کنند، موضوع را به پلیس گزارش دهند.


 


ندای سبز آزادی: بیش از 200 فعال سیاسی و کنشگر مدنی با امضای بیانیه‌ای در اعتراض به بازداشت دکتر علیرضا رجایی، اعلام کردند: «بازداشت و زندانی کردن اندیشمندان، هنرمندان و شخصیت‌های ملی، بیش از آنکه نماد اقتدار و توانایی دستگاه‌های امنیتی باشد، نشانه‌ی نگرانی آنها نسبت به گسترش دامنه‌ی بحرانی است که این روزها دامنگیر دولت اقتدارگرا شده است.» 

به گزارش جرس، متن کامل این بیانیه و اسامی امضاء کنندگان آن، به شرح زیر است:
هفتمین عضو شورای فعالان ملی- مذهبی، آقای دکتر علیرضا رجایی، اندیشمند و تحلیلگر سیاسی، روزنامه‌نگار، عضو هیأت مدیره‌ی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران و نماینده‌ی واقعی مردم تهران در مجلس ششم، بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شده است. بازداشت نفر به ‌نفر و بازجویی‌های گسترده‌ای که بار دیگر پس از انتخابات 88، آغاز شده و این روزها بیش از گذشته، اعضا و هواداران نیروهای ملی- مذهبی را در سراسر کشور هدف گرفته، ادامه‌ی راهبردی است که هدف آن خاموش کردن صدای دموکراسی‌طلبی و ملیت‌خواهی ایرانی است.
بازداشت و زندانی کردن اندیشمندان، هنرمندان و شخصیت‌های ملی، بیش از آنکه نماد اقتدار و توانایی دستگاه‌های امنیتی باشد، نشانه‌ی نگرانی آنها نسبت به گسترش دامنه‌ی بحرانی است که این روزها دامنگیر دولت اقتدارگرا شده است. بحرانهای اقتصادی و سیاسی و نیز نارضایتی مردم ایران، از طریق بازداشت شخصیت‌های سیاسی و فعالان مدنی و مذهبی، و همچنین تهدید و ارعاب مخالفان حل و رفع نمی‌شود. تا زمانی که حقوق اساسی ملت تأمین نشود، تا هنگامی که صدای مردم شنیده نشود، و تا وقتی که به‌جای ماندن در بن‌بست قهر و سلطه، راه گفت‌وگو و مدارا گشوده نشود، برون‌رفت از بحران کنونی ممکن نیست.
امضاکنندگان این بیانیه، ضمن اعتراض به بازداشت غیرقانونی آقای دکتر علیرضا رجایی، خواهان آزادی سریع ایشان و همه‌ی زندانیان عقیدتی و سیاسی هستند. ما نگران آینده‌ی ایران و رنج‌های ایرانیان و فرزندان میهن‌ایم. ایران در خطر است و اقتدارگرایان، غافل از سرنوشت ایران و رنج‌های ملت، کنشگران سیاسی و صنفی، روزنامه‌نگاران، وکلا، نویسندگان، و اندیشمندان را زندانی می‌کنند.
18 اردیبهشت 1390

حمید آصفی، محمد ابراهیم‌زاده، اعظم اکبرزاده، حسن افتخار اردبیلی، هادی احتظاظی، منوچهر احتشامی، مصطفی اخلاقی، عبدالحمید الهامی، طاهر احمدزاده، سامر آقایی، محسن احمدی، حسن احمدی، حمید احراری، غلامرضا اربابی، داود اسعدی خامنه، عباس اشراقی، حسن اصغری، مهدی امینی‌زاده، حجت انصاری، مصطفی اخلاقی، مختار باطولی، ایرج باقرزاده، محمد بسته‌نگار، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، کمال‌الدین بازرگانی، ایمان براتیان، رحمت الله برهانی، وحید‌الدین بزرگی‌تبار‌ بائی، پروین بختیار نژاد، محمدحسین بنی‌اسدی، سیمین بهبهانی، صادق بهرامی،  محمد بهزادی، ناصر بهبهانی، محمد بهفروزی، ایرج باقرزاده، مختار باطولی، روح‌الله باقرآبادی، مسعود پدرام، عباس پوراظهری، حبیب‌الله پیمان، مجید پیمان، عزیز پورمحمد، عباس تاج‌الدینی، رحیم ترابی‌نژاد، مصطفی تنها، سونیا ترکمن، رضا تهرانی، درخشنده تیموریان، محمد توسلی، غلام‌عباس توسلی، مجید تولایی، هادی تفنگچی، مجید جابری، علی‌اکبر جلالی،جاهد جهانشاهی، علیرضا جباری، معصومه جزایری، حمیدرضا جلائی‌پور، مجتبی جهانی، حمید حدیثی، علی حدیثی، طه حجازی، حمید حسامی، محمدعلی حسن‌نژاد، محمد حیدری، بهزاد حق‌پناه، حسین حریری، مرتضی حمزه لوئیان، تقی خزایی ،هوشنگ خیراندیش، ابراهیم خوش‌سیرت، مهدی خدادادی، محمد خطیبی، محمدعلی دادخواه، رسول دادمهر، رسول دادفر، محمود دل‌آسایی، ابراهیم دینوی، سعید درودی، محمد دادی‌زاده، مصیب دوانی، فاطمه دوراندیش، عنایت‌الله ربانی، محمدجواد رجائیان، محمدصادق ربّانی، بهمن رضاخانی، اصغر رضایی، احد رضایی، محسن رأفتیان، محمدحسین رفیعی، رضا رئیسی طوسی، فریبرز رییس دانا، جواد رحیم‌پور، ناصر زرافشان، علی زرّین، رقیه زارع پورحیدری، محمدابراهیم زمانی، علیرضا ساریخانی، احمد ساعی، مسعود ستوده، فریدون سحابی، سمیه سرداری، علی سرداری، عبدالفتاح سلطانی، مرتضی سلطانیه، سیدمحمد سجادی، علی‌اشرف سلطانی آذر، تاجماه سلکی، تقی شامخی، علی شاملو، حسین شاه‌حسینی، ابراهیم شاکری، محمود شاددل ‌بصیر، جواد شرف‌الدین، نرگس شاهکار، ماشاء‌الله شمس‌الواعظین، پروانه شمیرانی، محمد شیخی، پوران شریعت رضوی، احسان شریعتی، سارا شریعتی، سوسن شریعتی، سیدعلی صالحی، حسن صانعی، هاشم صباغیان، احمد صدر حاج‌سیدجوادی، مهدی صرّاف، فضل‌الله صلواتی، رضا صدر، محمد صاحب‌محمدی، رضا صفری، مظفر صفری، سعید صاحب‌محمدی، حمیدرضا صمدی ، علی اشرف ضرغامی، فریدون ضرغامی، سیامک طاهری، اعظم طالقانی، طاهره طالقانی، امیر طیرانی، کیان ظهرابی، روئین عطوفت، محمود عمرانی، هما عابدی، علی علوی، رضا علیجانی، سیدجعفر عباس‌زادگان، باقر علایی، علیرضا علوی‌تبار، شهین علوی، محمد‌علی عمویی، مهدی غنی، علی‌اصغر غروی، مرتضی فلاح، ناصر فخر سلطانی، مصطفی فاضلی، غفار فرزدی، محمد حسین غفارزاده، علی غفرانی،  ارسلان فلاح، حسن فرهودی‌نیا، مصطفی فاضلی، رضا فانی، غفار فرزدی، اسماعیل فهیم، عباس قائم‌الصباحی، نظام‌الدین قهاری، عبدالحسین قمی‌زاده، علیرضا قراباغی، عبدالمجید قندی‌زاده ، رحمان کارگشا، اسدالله کارشناس، مرتضی کاظمیان، محسن کدیور، پروین کهزادی، هادی کحال‌زاده، بهناز کیانی، ناصر کمیلیان، فاطمه گوارایی، علی‌اصغر گواهی، مسعود لدنی، حمیده لامعی، داریوش لطیف‌پور، محمد محمدی اردهالی، سعید مدنی، ماشاءالله مدیحی، مرضیه مرتاضی لنگرودی، صادق مسرت، مصطفی مسکین، عباس‌علی مصلحی، فهیمه ملتی، ضیاء مصباح، احمد معصومی، احمد محمدی اردهالی، احمد منتظری، سعید منتظری، مهدیه محمدی، قدرت منصوری، فرید مرجائی، وحید میرزاده، مرتضی مقدم، حسین مدنی، هرمز ممیزی، حمید معتمدی‌مهر، محمد ملکی، نسرین ملکی، مهدی ممكن، جوادموسوی خوزستانی، قدسی میرمعز، نوشین محمدی، اسماعیل ناطقی ،محمود نکوروح، سیدحمید نوحی، علی‌اکبر نجفی، سیدمجید نوحی، حسین نوری‌زاده ،رضا نخشب، مهدی ناطقی، منوچهر نوربخش، پرویز همایونی، خلیل هراتی، احسان هوشمند، مراد همتی، ناصر هاشمی، رحیم یاوری ،محمود یگانلی، علی یحیایی، حسن یوسفی اشکوری.و ابراهیم یزدی


 


ندای سبز آزادی: مهدی محمودیان روزنامه نگار زندانی که در تاریخ ۲۵ شهریورماه ۱۳۸۸ بازداشت و روانه زندان اوین شده بود، در نامه ای خظاب به آیت الله خامنه ای از وضعیت بد زندان های ایران نوشته است.

در بخشی از این نامه آمده است «در حکومت شما زندانیان به بیگاری های بدون حقوق و یا حقوق اندک ، کارگری در سالنهای سرویس بهداشتی و محوطه زندان گمارده می شوند و زندانها به شهر مردگان می ماند که باید به هر طریقی فقط از آن خارج شد. البته کسانی که در زندان در آمدهای میلیونی دارند، هیچ نیازی به بیرون رفتن ندارند و هر زمان که بخواهند با هماهنگی مسئولین زندان و به راحتی چند روزی از مرخصی استفاده میکنند.»

نامه مهدی محمودیان خطاب به آیت الله خامنه ای در شهریور ماه سال 1389 نگارش شده است که، پیش از این منتشر نشده بوده است.

گفتنی است مهدی محمودیان هم اکنون در زندان رجایی شهر به سر می برد، وی در مدت بازداشت دچار عفونت ریوی شده و نیمی از ریه اش به طور کامل از بین رفته است، در این حال بدلیل شکنجه ها و فشار روحی در زندان، محمودیان دچار بیماری صرع نیز شده است که در طول مدت بازداشت بارها از هوش رفته است و مسئولان بی توجه به وضعیت جسمی وی هستند.

متن کامل این نامه که در اختیاز ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اوالئک
هم المفلحون (آل عمران ایه 104)

حضرت آیت الله خامنه ای

اولین و آخرین نامه ای که به شما نوشتم به تابستان سال 1386 بر میگردد که به عنوان یک شهروند و یک روزنامه نگار ، گزارشی از برخوردهای غیر انسانی و جنایت بار نیروهای انتظامی با افرادی که اوباش و اراذل نامیده شده بودند و در خیابان ها بازداشت و به بازداشتگاه کهریزک منتقل شده بودند را خدمتتان عرض کردم. در آن نامه از ضرب و شتم ها ، فحاشی ها ، هتک حرمتها ، شکنجه های روحی و جسمی و جنسی برخی از نیروهای انتظامی نسبت به جوانانی که غالبا 20 تا 30 ساله بودند و از فرزندان جوان این مرز و بوم به شمار میرفتند گزارش داده بودم،از دهها نفری که در زمان نگهداری این افراد در کهریزک کشته شده بودند ، از رفتارهای زشت و نامناسب و غیر انسانی دادستان وقت با خانواده هایشان ، نوشته بودم ،از مجبور کردن زندانیان به برهنه شدن و کابل زدن بر بدن یکدیگر ، از جادادن بیش از 40 نفر در یک کانتینر 30 متر مربعی به مدت چندین هفته ، از شکستن دست و پاهای زندانیان و
از کابل زدن بر بدنهای خیس زندانیان در حضور مرد هلی کوپتر نشین در سحرگاهان و ......%

اما دریغ از هرگونه پاسخ و عکس العملی ، نتیجه آن شد که در سال 88 فرزند یکی از یاران نزدیکتان (فرزند آقای دکتر روح الامینی) به همراه چندین جوان عزیز دیگر که در آن شکنجه گاه به شهادت رسیدند ، تازه یادتان افتاد که باید دستور تعطیلی آن بازداشتگاه را صادر فرمایید.

والبته در روزهایی که در سال 88 در انفرادی بسر می بردم ، بازجوها و نگهبانان به خوبی از خجالت آن گزارشها درآمدند و جناب قاضی نیز چندین سال زندان را بخاطر افشاء مسایل مربوط به کهریزک به من تحمیل نمود.

با این حال براساس آموزه های دینی ،اخلاقی و انسانی خود آموخته ام که در یک جامعه انسانی همه آحاد مردم نسبت به یکدیگر وظایفی دارند و در صدر آن وظایف، اشاعه امر به معروف و نهی از منکر است و از آنجایی که هنوز کمی امیدواری برای اصلاح امور در من وجود دارد و خوش بینانه فکر میکنم و یا لااقل امیدوارم که گزارش قبلی من را حضرتعالی ندیده باشید و یا نگذاشتند به دست شما برسد بر آن شدم گزارشی از وضعیت شکنجه و رفتارهای وحشیانه نیروهای امنیتی با زندانیان سیاسی و همینطور وضعیت اسفبار زندانیانی که در 11 ماه اخیر حداقل در سه زندان و یک بازداشتگاه ) با پوست و گوشت خود احساس کرده ام را برای شما بگویم ، تا شاید اینبار قبل از آنکه فردی از نزدیکانتان را از دست بدهید ، دستور رسیدگی به این اوضاع را صادر کنید ، با آنکه میدانم بعد از گفتن و انتشار این گزارش احتمالا چندین سال دیگر نیز به محکومیتم اضافه خواهد شد و احتمالا دوباره به انفرادی منتقل و مورد ضرب و جرح بازجویان و برخی نگهبانان قرار خواهم گرفت ، حضرتعالی را بدلیل خیرخواهی که معنای .......(ص 5)........ در (( النصیحه الائمه المسلمین )) تجلی یافته است مخاطب قرار می دهم و این نامه را با امید به پیگیری
و اجرای قسط و داد و نه فقط در برخورد با زندانیانی چون ما که با جرائم و بزه های گوناگون و متنوع در زندان به سر برده و امید به جاری شدن عدالت دارند نگاشته ام. زندانیانی که در مسیر بازجویی ها و دادرسی ها و حتی پس از صدور احکام در زندانها مورد انواع آزارها و شکنجه های جسمی و روحی و جنسی و انواع و اقسام فشارهای غیر انسانی ، چه از طرف زندانبانان و چه از طرف دیگر زندانیان قرار می گیرند و متاسفانه با توجه به سیستم و نوع مناسبات دستگاه قضا در زندان ، هیچ فریادرسی نمی یابند و شرم آور اینکه تمام این مظالم نه در زندانهای شرق و
غرب که در جمهوری اسلامی که مدعی نیابت امام زمان را برای حکومت دارد ، در جریان است، در حکومتی که مسئولینش هر روز دم از مدیریت جهان می زنند و از حقوق بشر و حقوق انسانی در دیگر کشورها انتقاد می کنند. لذا همگی وظیفه داریم نا حداقل دامن اسلام را از این همه فجایع و جنایات پاک کنیم و این وظیفه قاعدتا با توجه به مسئولیتی که به هر دلیل سیاسی و شرعی بر دوش حضرتعالی به عنوان حاکم نظام مدعی اسلامی و به عنوان کسی که خود را نایب امام زمان می خواند گذاشته شده است بیشتر سنگینی میکند ، به امید اینکه قبل از آنکه خیلی دیر شود و با از دست دادن نزدیکانتان متوجه شوید که جوانان این مرز و بوم در زندانها  چه می کشند
این گزارش را تقدیم حضور تان می کنم:

1-   وضعیت زندانهای کچوئی ، رجایی شهر و اوین:

الف : مواد مخدر و اعتیاد: در این سه زندان و بندهایی که در آن حضور داشتم
،مواد مخدر به راحتی و بدون هیچ مشکلی و به هر میزان که اراده می شد وجود داشته و دارد ، در حالیکه برای ورود یک دست لباس در زندان اوین می بایست 6 ماه صبر کرد و در زندان رجایی شهر می بایست چند هفته نامه نگاری کرد و موافقت چندین مدیر و رییس را گرفت، اما مواد مخدر در حد مصرف نزدیک به هزار نفر در یک زندان وارد می شود و بدون اینکه مزاحمتی برای وارد کنندگان مجاز !!! ایجاد شود و این در حالی است که بعد از حدود 11 ماه زندان بودن هنوز نتوانسته ام اجازه ورود 2 جلد کتاب آموزشی را بدست آورم. قابل ذکر است که ورود روزانه چند صد گرم مواد
مخدر مختص زندان رجایی شهر نیست که در زندان کچویی نیز در مقیاسی کوچکتر به همین صورت بود و در زندان اوین و بند 350 که شرایط بسیار جالب تر بود ، به این صورت که مواد مخدر دقیقا توسط زندانبانی که هر روز در اتاق رئیس اندرزگاه بودند و اکثرا با هم غذا میخوردند ، به قیمتی ارزان توزیع می شد و این افراد خدوم !!!
نه فقط مشکلی نداشتند که از طرف عوامل نامرئی !!! کاملا حمایت می شدند.

ب: لواط   حضرت آیت الله با شرمندگی از اینکه مجبورم این مطالب را بنویسم صرفا از باب تکلیفی است که بر دوش خود احساس می کنم برای اطلاع شما بازگو میکنم.

در بندهای مختلف زندان رجایی شهر عمل لواط بصورت  امری معمولی و قابل پذیرش در آمده است که ظاهرا مسئولین زندان برای کمتر شدن آلودگیهای آن وسائل بهداشتی مورد لزوم افراد را آزادانه در اختیار زندانیان قرار می دهند ، من از صد ها مورد از این روابط که با رضایت طرفین و بصورت آزادانه و شاید صرفا بخاطر چند نخ سیگار و یا یکبار مصرف مواد صورت میگیرد می گذرم، من از وضعیتی می گویم که در این زندان هر کسی که کمی زیبایی در چهره
داشته باشد و احیانا زوری در بازو نداشته باشد و یا پول خوبی در حسابش نداشته باشد که باج بدهد به دیگران ، به زور در سالنهای مختلف و هر شب در یک اتاق گردانده می شود و هر مفعولی صاحبی دارد و از این بابت پولی بدست می آورد و بعد از چند وقت هم او را به دیگری می فروشد، طبق مشاهده یک زندانی سیاسی به یک جوان در طول یک شب 7 مرتبه تجاوز شده است و وقتی صبح به زندانبان شکایت میکند به انفرادی ( یا به گفته مسئولین زندان سوئیت) منتقل می شود بدون اینکه هیچکدام از متجاوزین حتی مورد سوال واقع شوند.

ولی امر مسلمین ........ اینجا در زندان رجایی شهر تحت امر شما فرزندان و شهروندان کشور تحت امرتان با قیمت دویست و پنجاه هزار تومان اجاره داده میشوند ودر این سیستمی که شما مسئولیت آن را دارید هیچ دادرسی نمی یابند.

 

در زندان کچوئی شخصی که ده ها نمونه از آن قابل مشاهده است به اتهام عدم پرداخت نفقه و مهر به زندان آمده است به صورت مفعول حرفه ای حکم آزادی گرفته است.

ج: ضرب ، شتم و جرح زندانیان: برای زندانیان غیر سفارشی در بسیاری از موارد هیچگونه شان انسانی قائل نیستند. هر کسی اعم از مسئول ، نگهبان و...... به خود اجازه می دهد هر نوع کلمات رکیک و هتاکانه ای را نسبت به زندانیان روا بدارد و هر زمان که لازم بداند زندانی را با دست ، باتوم ، زنجیر و یا هر وسیله دیگری مورد ضرب و شتم و حتی جرح قرار دهد و هیچ دادرسی برای مظلوم بجز ناله ها و زجه درد آور وجود ندارد ، و یا در مورد دیگر ، حداقل 3 مرتبه در طول یکماه فقط در یک بند که 10 % زندانیان رجایی شهر را تشکیل می دهند زندانبانان چندین زندانی را به دلایل مختلف با باتوم چنان مورد ضرب و شتم قرار دادند که تمام بدنشان را سیاهی و کبودی در بر گرفته بود و تا چندین روز حرکت را از آنها سلب کرده بود، در یک مورد که فقط صدای آنرا می شنیدم زندانی را که ظاهرا از یک زندانبان به دلیل ضرب و شتم شکایت کرده بود با الفاظ رکیک و با زنجیر و باتوم می زدند تا به گفته آنها بگوید غلط کردم و شکایتش را پس بگیرد که البته او نیز بعد از نیم ساعت با بدنی کبود و سیاه رضایت داد و از شکایتش منصرف شد و سپس بخاطر بر هم زدن نظم زندان به انفرادی و یا سوئیت (بند 11) منتقل شد و صد البته خوب است
بدانید از سگهای مواد یاب نیز بجای کشف مواد برای ارعاب و زخمی کردن زندانیان استفاده می شود.

جنا ب آقای خامنه ای ، به جرات می توان گفت هیچکدام از قوانین رفاهی که توسط همین نظام و کشور برای رفاه زندانیان تصویب شده است به اجرا گذاشته نمیشود ، نه غذای  سالم و کافی و نه محیط بهداشتی (مطابق آئین نامه ) و نه هیچکدام دیگر از امکانات پیش بینی شده در قانون در اختیار زندانی قرار نمی گیرد و از آنجا که
امکان استفاده از مرخصی برای زندانیان در اختیار زندانبانان و مسئولین زندان (و نه قانون) قرار دارد هیچ کس اعتراض نمی کند.

در حکومت شما زندانیان به بیگاری های بدون حقوق و یا حقوق اندک ، کارگری در سالنهای سرویس بهداشتی و محوطه زندان گمارده می شوند و زندانها به شهر مردگان می ماند که باید به هر طریقی فقط از آن خارج شد. البته کسانی که در زندان در آمدهای میلیونی دارند، هیچ نیازی به بیرون رفتن ندارند و هر زمان که بخواهند با هماهنگی مسئولین زندان و به راحتی چند روزی از مرخصی استفاده میکنند.

 ایدز و سایر بیماریهای واگیردار:

جمعیت قابل توجهی از زندانیان مواد مخدر و معتادین به بیماریهایی همچون ایدز و هپاتیت مبتلا هستند و هیچ تفکیکی بین بیماران و افراد سالم وجود ندارد و با توجه به مصرف مواد مخدر و شیوع لواط بین این افراد هر روز بر تعداد افراد مبتلا به بیماری های واگیردار افزوده می شود.

جناب آیت الله، اگر به وضعیت اسفیار این زندان ها توجه نشود با توجه به افزایش روزافزون زندانیان و برگشت بدون  کنترل آن ها به جامعه و خانواده هر روز به تعداد کسانی که به آلودگی های روحی روانی و جسمی مبتلا می شوند افزوده خواهد شد و .......

2-   برخورد با زندانیان سیاسی حوادث یکسال گذشته:

جناب آیت الله از فجایع بازداشتگاه کهریزک و شهادت برادرانم در آنجا فعلا چیزی نمی گویم چون می دانم به طور کامل می دانید در آنجا و توسط چه کسانی چه گذشته است، از فجایعی که در خیابان ها و کوچه ها بر سر مردم آمد می گذارم چرا که شما نیک می  دانید که کسانی که عکس های شما بر سینه و دستشان بود، بر سرخواهران و برادرانم در خیابان ها چه آوردند، از پدران منتظر فرزند و مادران گریان و قبرهای بی صاحب می گذرم، از بیان به خاک و خون کشیده شدن دهها عزیز هم وطنم در خیابان ها می گذرم و صرفا به بیان جنایاتی که توسط نهادهای امنیتی و انتظامی دولت و حکومت شما بر سر زندانیان آورده اند بسنده می کنم.

در مدت 4 ماهی که در زندان اوین و در بند 350 و همین طور در زندان رجایی شهر بودم، با بیش از 200 نفر از زندانیان سیاسی و کسانی که پس از انتخابات به دلایل مختلف بازداشت شده اند هم سلول و هم بند بوده ام که مطالب ذیل گوشه ای از شنیده هایی است که هر مورد آن از دهها نفر شنیده شده است و بسیاری را نیز در بند 209 دیده ام و یا شنیده ام:

الف: نحوه بازجویی ها: تقریبا تمام بازجویی ها بر خلاف نص صریح قانون، با چشم بند و رو به دیوار صورت می گیرد، لذا در بیشتر مواقع اسکان شناسایی و معرفی بازجویان امکان پذیر نیست و در طول بازجویی ها سربازان گمان شما از هیچ رفتار و روش خشونت بار و غیر انسانی در برخورد با زندانیان کوتاهی نکرده و نمی کنند که در این صورت می توان گفت اگر در این راه عمدی وجود نداشته باشد این موارد به راحتی قابل تشخیص و رسیدگی است.

ب: به کار بردن الفاظ رکیک، فحاشی، تحقیرهای لفظی و ...

تقریبا تمام کسانی که مورد بازجویی قرار گرفته اند از جمله خود من بارها و بارها با رکیک ترین الفاظ، از فحش های جنسی و خانوادگی و اتهامات اخلاقی روبرو شده اند، بخصوص در بند 2 الف که تحت نظر سپاه اداره می شود، الفاظ رنگین تر و پر و پیمان تری نثار زندانیان و خانواده ی آن ها و به قول خودشان برای خرد و تحقیرکردن زندانی از این الفاظ توسط بازجویان استفاده می شود.

ج: تحقیرهای روحی و جنسی: حداقل ده نفر از زندانیان شهادت می دهد که در زمان بازجویی ها آن ها را مجبور کرده اند که برهنه شوند و یا با لباس زیر ساعت ها در بازجویی بایستند و حداقل سه نفر از این افراد شهادت می دهند که با باتوم و یا وسیله ای شبیه آن مورد تحقیر جنسی قرار گرفته اند وحداقل 2 نفر زا اینها کسانی بوده اند که تا قبل از بازداشت حاضر بوده اند برای جنابعالی جانشان را نثار کنند و حتی انتقادی هم به شما نداشته اند.

د: دروغ، تهدید و تطمیع زندانیان برای پروژه اعتراف گیری:

جناب آقای آیت الله، سربازان گمنام شما از هیچ دروغ و نیرنگی برای فریب متهم بی دفاع جهت به اجرا گذاشتن پروژه ی اعتراف گیری دریغ نکرده اند، از بازداشت اعضای خانواده تا صدور احکام دروغین اعدام و نمایش دروغین کودتا.

حداقل در 2 مورد که شاهد آن بودم همسران زندانیان بازداشته شده اند و به آنان گفته شده اگر اعتراف نامه ها را نخوانند برای همسرانشان احکام سنگین صادر خواهد شد و آن ها مجبور به اعتراف به کارهای نکرده نموده اند، در دو مورد فرزندان نوجوان و جوان را احضار نموده و از پشت شیشه به زندانی نشان داده اند تا با اینکار او مجبور شود برای نجات فرزندانش  آنچه را که آن ها می گویند انجام دهد.

حضرت آیت الله، همه ی اینها که در زندان های امنیتی شما در جریان است توسط سربازان گمنام شما در وزارت اطلاعات و بخصوص سپاه پاسداران به انجام می رسد.

ه: دخالت در حریم خصوص متهمین و ایجاد درگیری های خانوادگی: در بسیاری موارد به خاطر شنودها و سرک کشیدن های قانونی و غیر قانونی نهادهای امنیتی در خصوصی ترین و شخصی ترین حوزه های زندگی افراد و دسترسی بازجوها به این اطلاعات، حربه ای بود برای تحت فشار قرار دادن زندانی، با استفاده از همین اطلاعات حداقل در 3 مورد (منجمله خودم) با همسران متهمین تماس گرفته شده است که تقاضای طلاق کنند و
یا با به اجرا گذاشتن مطالبات (مهریه) خود متهم تحت فشار بیشتر قرار بگیرد.

جناب آیت الله، بازجویان وقاهت را به جایی رسانده اند که حتی به خود اجازه میدهند به همسران جوان زندانیان به دفعات تماس بگیرند تاجایی که انها مجبور شده اند گوشی های موبایل خود را خاموش یا تعویض کنند تا از شر این بی حرمتی ها نجاتیابند.

جناب آقای آیت الله خامنه ای، با جشمان خودم دیدم که در بند 209 جوان بیست و چند ساله به خاطر تماس های مکرر بازجویان با مادر تنهایش چند بار اقدام به خودکشی کرد.

جناب آقای آیت الله، مامورین اطلاعاتی شما به جایی رسیده اند که از همسر جوان یکی از زندانیان خواسته اند اگر دوست دارد شوهر و برادر زندانی اش از اعدام احتمالی نجات یابد وخود نیز به حبس طولانی محکوم نشود از شوهرش طلاق بگیرد!!!

و خدا را شکر می کنم که حداقل از این حوادث را در بند 350، دو یا سه مورد بیشتر ندیدم.

ت: ضرب و شتم و جرح: تقریبا تمام زندانیانی که به بند 350 منتقل شده اند و با آن ها صحبت کرده ام، کم یا زیاد و هر کدام به میزان لازم!! مورد نوازش قرار گرفته اند که از شرح بسیاری از آن ها می گذرم و فقط به برخی از انواع ضرب و شتم ها اشاره می کنم:

-در بند 2 الف متهمین را با شکر (shoker) برقی مورد آزار و اذیت قرار می دهند (با شکر به آلت تناسلی و سایر نقاط حساس بدنشان می زنند)

-در بند 2 الف، حداقل 2 نفر از متهمین به محلی در زیر زمین برده شده و دستانشان را در دستگاهی که برای کشیدن ناخن بوده است قرار داده شده است.

-ده ها زندانی که در بند 2 الف اوین بوده اند گفته اند که با کابل و باتوم به دفعات متوالی مورد ضرب و شتم و جرح قرار گرفته اند.

-حداقل سه نفر از متهمین بند 2 الف می گویند به آن ها قرص های رنگی داده شده که آن ها را از حالت عادی خارج کرده است واثرات آن در بعضی افراد تا مدت ها در بند 350 قابل مشاهد بوده است.

-در بند 209 متهمین را برای تنبیه در سرمای شبهای زمستان صرفا با لباس زیر، ساعتها در فضای باز رها می کنند از جمله خود من که بیش از 6 ساعت فقط با لباس زیر در نیمه شب اواسط دی ماه در فضای باز رها شدم و بعد از گذشت چند ماه هنوز آثار آن باقی است و به مداوای طولانی مدت نیاز دارد.

-ده ها نفر که در بند 209 بوده اند از ضربات ناگهانی با اجسامی مثل پرونده بر سر و صورت، ضربات مشت به گلو، سیلی زدن ها، مشت ها و لگدها، بشین و پاشوهای طولانی و زیاد، به سینه و صورت خواباندن متهم در اتاق بازجویی و ده ها مورد شکنجه و آزار و اذیت های روحی و جسمی دچار صدماتی شده اند که اثرات آن در
برخی افراد هنوز بعد از ماه ها قابل مشاهده است.

-جناب آقای آیت الله، مطالب گفته شده فقط گوشه ای از شرایطی است که سربازان گمنام شما بر سر متهمین بی دفاع آورده اند.

-نحوه برگزاری دادگاه های علنی و غیر علنی:

الف: دادگاه های غیر علنی: اساسا دادگاه های غیر علنی به جز برخی موارد اندک نه از لحاظ ساختاری و نه از لحاظ محتوایی با هیچ یک از قوانین داخلی منطبق نبوده است و معمولا بدون حضور وکیل و یا حتی نماینده ی دادستان تشکیل و با چند سوال و جواب ساده، قاضی در نهایت با صدور همان حکمی که قبلا  بازجویان گفته بودند دادگاه به پایان می رسد. البته قابل ذکر  است که در بسیاری از موارد، منجمله قاضی شعبه 28 ، متهمین را با  ترساندن از از حکم سنگین و به تعویق افتادن طولانی دادگاه، از گرفتن وکیل منع می کنند وقضات شعبه 15 از پذیرش بسیاری از وکلای مستقل خوداری و متهم را مجبور کرده اند تا از وکلای مورد تایید و سفارشی های قاضی و دادگاه استفاده نماید.

-جناب آقای آیت الله، از تعداد و درصد احکامی که با تمام فشارها در دادگاه های تجدید نظر، توسط این دادگاه ها نقض شده است، می توان به عمق فضاحت و بی قانونی دادگاه های بدوی و مراحل تحقیق پی برد. احکام اعدامی که به سه سال زندان تبدیل شده اند، احکامی که شش سال بوده به یکسال تبدیل شده اند خود به خوبی نمایانگر افتضاحات دادگاه های انقلاب هستند.

دادگاههای علنی :

جناب آقای آیت الله 

در سال 1388 چندین دادگاه تحت عنوان دادگاههای علنی با حضور فله ای متهمین مرتبط و غیر مرتبط برگزار شد و امید دارم و یا احتمالا شما نیز به مانند ما صرفا از تلویزیون به تماشای آنها نشسته باشی و سربازان گمنامت در سپاه و وزارت اطلاعات در مورد چگونگی  برگزاری آن ها و چگونگی  آماده سازی نمایش ها با شما سخن نگفته باشند و از آنجا که برای فردی چون شما توجیه نداشتند و حتما قابل پذیرش نخواهد بود، من به عنوان یک روزنامه نگار که در طول یکسال اخیر در زندان بودم و تقریبا با تمام کسانی که در دادگاه های صحبت کرده اند از نزدیک مذاکره
کرده ام، در ادامه گزارشی از مقدمه تشکیل این به اصطلاح دادگاه ها را نیز به شما ارائه می دهم.

1-   نحوه و اداره کردن زندانیان به تن دادن به اعترافات:

الف: تهدید به بازداشت برخی از اعضای خانواده:

حداقل در 2 مورد از افرادی که در دادگاه ها علیه خود ودیگران صحبت کردند، همسرانشان توسط این نهادها بازداشت شده بودند و به آنها گفته شده بود اگر قبول نکنند برای همسرانشان احکام سنگین صادر می شود که بعد از پذیرش حضور در دادگاه، همسرانشان شب قبل یا روز قبل آزاد شده بودند.

-در یک مورد نهادهای امنیتی شما وقتی با مقاومت زندانی روبرو می شوند، فرزند نوجوان وی را بازداشت و از پشت شیشه وی را در مقابل پدرش بازجویی می کنند و او را تهدید می کنند که اگر وی همکاری نکند فرزندش را به اتهام فروش چند کیلو!!! مواد مخدر بازداشت می کنند و به خاطر آبروی دختر جوانش مجبور می شود از آبرو و حیثیت خود بگذرد و در دادگاه صحبت کند.

-در حداقل سه مورد از کسانی که در دادگاه ها صحبت کردند نهادهای امنیتی شما با تحت فشار گذاشتن زندانیان از طریق افشای مسائل خصوصی زندگیشان، از جمله تصاویر فیلم ها و یا اطلاعات بدست آمده از شنودها و ردگیری های غیر قانونی موفق به گرفتن اعترافات بعضا دروغین شدند.

2-افرادی که در دادگاه ها حضور پیدا کرده اند:

الف: شخصیت های سیاسی: جناب آقای آیت الله، سربازان گمنام شما در بازجویی ها با افتخار از خرد و تحقیر کردن این افراد سخن می گفتند و آن چیزی که از شادی ها و هلهله هاشان به نظر می رسید بوی تعفن انتقام جویی بود، انتقام از محبوبیت برخی از این افراد که به گفته ی آن ها باید شاخشان شکسته می شد که به حمدالله سربازان گمنام شما با استفاده از غیر انسانی ترین و وحشیانه ترین اعمال این کار را انجام دادند که من در مورد این افراد سخن نمی گویم چون امیددارم شخصیت های سیاسی که در دادگاه ها صحبت کردن، خود از لاک منفعت طلبی  و ترس خارج شده و به حرمت خوی صدها جوان رشید این مملکت که در حمایت از آن ها در خیابان ها به خاک و خون کشیده شدند بگویید در زندان ها بر سرشان چه آمده است و با این کار دوباره به آغوش مردم باز گردند.

3-   زندانیان غیر سرشناس: زندانیان غیر سیاسی که در دادگاه ها علیه خودشان و جنبش سبز صحبت کردند غالبا افرادی بودند که مجبور شده بودند در مورد وابستگی شان به سازمان ها و گروه های مخالف نظام صحبت کنند تا سربازان گمنام شما بتوانند به مردم بقبولانند که معترضین و مردم بی دفاع که در خیابان ها به خاک و خون کشیده شده بودند وابسته به خارج و سازمان های ضد انقلابی و تروریستی بوده اند تا بلکه بدین طریق جنایت های خود در خیابان ها و بازداشتگاه ها و زندان ها توجیه کنند. برای همین هم تقریبا از هر گروه و سازمان تروریستی و به اصطلاح ضد انقلابی، چند نفر در این نمایش حضور داشتند، که من در ادامه به برخی از این
افراد اشاره می کنم:

- حداقل 6 نفر از جمله 2 نفری که در روزهای پس از حوادث روز عاشورا اعدام شدند اساسا قبل از انتخابات بازداشت شده بودند و هیچ فعالیتی در انتخابات نداشتد که سه نفر از آن ها هم اینک زندانی هستند و یکی از این ها نیز زیر اعدام قرار دارد تا روزی که آن نوشته ها را در مقابلشان گذاشته بودند به دلیل در انفرادی بودن از حوادث پس از انتخابات آگاهی نداشتند و صرفا به دلیل اینکه بازجوها به آن ها گفته بودند که اگر این حرف ها را در دادگاه و یا تلویزیون بگویید نجات پیدا می کنید دست به چنین کاری زده بودند.

- حد اقل سه نفر از کسانی که در دادگاه به انجام اقداماتی از جمله آتش زدن کیوسک و همینطور مسجد و یا بانک در تاریخ25/3/88 اعتراف کردند اساسا شب 23 خرداد توسط نیروهای امنیتی شما بازداشت شده بودند تا برای انجام چنین نمایش هایی مورد استفاده قرار گیرند.

جناب آقای آیت الله ، ماموین امنیتی شما در سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات برای اثبات ادعای وابستگی اعتراضات به حق مردم در خیابان ها به هر اقدامی دست زدند، کافی است شمازمان بازداشت اعتراف کنندگان با اظهاراتشان در دادگاه های نمایشی را بررسی کنید.

3- مراحل آماده سازی افراد برای حضور در دادگاه های نمایشی: بعد از اینکه زندانیان تحت فشار های ویران کننده جسمی و روحی از ضرب و جرح قرار گرفته تا هتاکی و فحاشی و تا تهدید و تطمیع نیروهای امنیتی شما مجبور می شدند حضور در دادگاه ها را بپذیرند و اوراق تایپ شده ای که در اختیارشان قرار می گرفت تا با خواندن و تمرین کردن آن متون در دادگاه نقش خود را بهتر و جذاب تر بازی کنند. و براین این امر متون تایپ شده توسط زندانی مجددا نوشته می شد تا در دادگاه ها خواند ن  از روی آن ها طبیعی تر جلوه کند و در صورت لزوم دست نویس ها توسط سایت
های خبری نهادهای امنیتی منتشر شود تا دادگاه ها و اعترافات طبیعی تر جلوه کند.

آقای آیت الله ، از روزهای قبل بسیاری از این افراد توسط برخی از بازجویان خاص مورد آزمایش قرار گرفتند و برای اجرای بهتر نقش مجبور بودند چندین و چند بار مطالب را در حضور بازجوها تکرار کنند و حتی به آن ها در مورد چگونگی حرکت دست و صورت و نحوه بیان مطالب آموزشی و تذکرات لازم داده شده بود.

- برگزاری تمرین های نهایی در محل دادگاه ها: روز قبل از تشکیل دادگاه ها، زندانیان به محل دادگاه برده می شدند و در حضور قاضی صلواتی و یا دادستان وقت و یا آقایان دادیار و بازپرس متون را در مقابل دوربین های صدا و سیما و برخی خبرنگاران وابسته اجرا می کردند و در حین اجراء تذکراتی برای بهتر شدن نقش از کارگردانان گمنام شما دریافت می کرده اند. جالب اینجاست که در یکی از موارد که زندانی بخت برگشته در دادگاه اصلی بخاطر حضور تماشاگران دست و پای خود را گم می کند و نمی تواند نقش خود را خوب بازی کند و برنامه 20:30 تصاویر و گفته های وی در تمرین روز قبل را پخش می کند و آقای شمشادی مجری این برنامه خبری احتمالا به اشتباه در حالی سخنان اعتراف کننده در دادگاه را پخش کرد که پشت سر وی خالی از تماشاگران و دیگر زندانیان بود.

جناب آقای آیت الله :توجه داشته باشید که این تمرینات نه توسط تعدادی سرباز گمنام که توسط عمال قوه قضاییه، قاضی ارشد آن و دادستان وقت تهران که مورد حمایت همیشگی شما بوده است صورت می گرفته است.

- شب قبل از دادگاه زندانیان متناسب با گفته هایی که قرار است در دادگاه بگویند اصلاح (سر و صورت) می شدند تا چهره ای متناسب با نقششان داشته باشند. یکی از مضحک ترین بخش های این دادگاه ها وقتی بود که به دلیل عدم هماهنگی سربازان گمنامتان در سپاه و وزارت یک نفر در دو زمان مختلف با دو آرایش مختلف در برنامه سازی نمایش، دو اعتراف تقریبا متضاد انجام داد و جالب تر آنکه قاضی محترم شما به جرم هر دو اتهام متضاد که در دو روز و دو منطقه ی مختلف رخ داده بود و حکم اعدام و 10 سال زندان صادر کرده است در حالی که وی اساسا در آن روز در بازداشت به سر می برده است.

- 12 نفر از افرادی که قرار بود در دادگاه صحبت کنند برای امتحان نهایی!! به حسینیه و یا مسجدی در طبقه سوم دادگاه برده می شوند که در حضور سعید مر ضوی متن های خود را بخوانند و بعد از تایید ایشان 9 نفر از آن ها فردای آن روز در دادگاه صحبت می کنند والبته دادستان به آن قول شرف!!! می دهد که آن ها را فردای
دادگاه آزاد کند که نکرد.

جناب آقای آیت الله، حتما مضحک خواهد بود در مورد دادگاهی که با این شرایط تشکیل می شود حرف از آیین دادرسی، حقوق شهروندی، حقوق انسانی و ..... زده شود، اما به جهت اطلاع می گویم که هیچ یک از حاضرین در آن دادگاه ها نتوانستند و یا بهتر بگویم نگذاشتند از وکلای خود استفاده کنندو به اجبار وکلای خود را عزل کردند و از وکلای خود فروخته که توسط قضات و یا آقای دادستان و یا نهادهای امنیتی شما تعیین می کردند تن بدهند، و صد البته همان وکلای تسخیری از هیچ وقت با این زندانیان ملاقات و گفتگویی نداشتندو حتی هرگز اجازه ی دسترسی به پرونده های متهمین را نداشتند و فقط برای سیاهی لشگر در دادگاه ها حضور پیدا کردند و بسیاری از آن ها حتی وکالت نامه امضا شده ای هم در اختیار نداشتند.

جناب آقای آیت الله: نمی دانم بعد از انتشار این نامه چه سرنوشتی پیدا خواهم کرد، نمی دانم شاید در دادگاه های عادلانه سربازان گمنامت با زیر پا گذاشتن شرافت و انسانیت حرف ها و نوشته هایم را تکذیب کنم و اعتراف کنم د راین مدت که در زندان بودم توسط رژیم صهیونیستی و عوامل استکبار تحریک شده ام تا نسبت به نظام مقدس شما توطئه کنم و یا نمی دانم شاید اعتراف کنم سفیر انگلستان و فرانسه و رابط سازمان های جاسوسی غربی این حرف ها را به من آموزش داده اند ، اما امروز در سلامت و آزادی کامل به خدای بزرگ و ائمه ی اطهار و همین طور به خون تمام شهدای راه آزادی بخصوص شهدای یکسال اخیر سوگند یاد می کنم، اعلام می کنم ضمن اینکه این مطالب عین واقعیت رخ داده در زندان های تحت امر شماست، هیچ هدفی جز تلاشی در راه اصلاح امور همین طور انجام فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت الملوک نداشته و ندارم.

جناب آقای آیت الله، کاش حاکمان صدای ملت خود را قبل از آنکه دیر شود می شنیدند تا لازم نبود ملت ها برای رساندن صدیشان به حاکمان شیشه ها را بشکنند.

مهدی محمودیان

روزنامه نگار در بند

شهریور 89- رجایی شهر


 


 به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق ، شهید سرلشکر خلبان حسین خلعتبری، معروف به حسین ماوریک، از مشهورترین و ورزیده ترین خلبان های ایرانی بوده که دشمن بارها بر درماندگی در برابر شهامت این فرزند پاک ایران زمین اعتراف نموده است؛ او شکارچى قهرمان ناوهاى اوزا و قهرمان جنگ های دریایی با عراق بود.
خلعتبری، یکی از لیدرهای عملیات غرور آفرین کمان 99 و پرواز 140 عقاب ایرانی بر فراز عراق... یادآور اسطوره ملی ایران زمین، «آرش کمانگیر» در تعیین مرزهای دو کشور ایران و توران بود؛ افزون بر این که عدد 99 از طرح 99 صفحه‌ای نبرد البرز برگرفته بود و بزرگترین حمله هوایی پس از جنگ جهانی دوم در جهان به شمار می آید.
* حمله به اچ 3، بی نظیرترین حمله هوایی و حضور پررنگ خلعتبری
* حماسه هفت آذر 59 و عملیات مروارید بر فراز خلیج فارس
* به هلاکت رساندن 48 افسر عالی رتبه و دو ژنرال عراقی، تنها در یک عملیات

جملات آغازین وصیت نامه ایشان جالب توجه است: «اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن می شویم و نمی گذارم حتی ذره ای از خاک پاک ایران را این وحشی های بی سر و پا (بعثی) با خود ببرند و  مرگ در این راه را افتخار می دانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می کردم.»
و در بخشی دیگر از وصیت نامه نیز اینچنین آمده است: «در ولایت خودمان شیرود، کوهی است که می گویند در آنجا علیه روسیه می جنگیده اند و اگر افتخار شهادت پیدا کردم، آن چه از من باقی ماند، حتی اگر ذره ای از گوشت بدنم باشد، را در کنار قله آن کوه دفن کنید تا روح من هم پاسدار این مرز و بوم باشد».
وی در سال 1328 در روستای «بصل کوه» شهرستان رامسر به دنیا آمد؛ کسی که بعدها در بین بعثیون به «حسین ماوریک» شکارچی ناوهای اوزای عراقی معروف شده بود و برای خود او یا پیکرش، جایزه تعیین کرده بودند و کسی که مهارت او در خلبانی و شلیک موشک ماوریک (نوعی موشک هوا به سطح) در نیروی هوایی شهره بود.
حسین دوران کودکی و جوانی را در رامسر گذراند و پس از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در سال 1349 به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از گذراندن دوران سربازی، در سال 1351 به دلیل علاقه وافری که به فن خلبانی داشت، وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندن دوره مقدماتی، پرواز برای پشت سر گذاردن دوره پیشرفته به کشور آمریکا رهسپار شد.
پیش از سفر به آمریکا، حسین خلعتبری به دیدار خانواده می شتابد و به مادرش وکالت می دهد که: «مادر تمام حقوق ماهیانه‌ام را براى رفع مشکلات نیازمندان هزینه کن».

او در کشور آمریکا، نخست دوره خود را در دانشگاه شپارد آغاز کرد و سپس به دانشگاه تگزاس منتقل شد و  استعداد خیره کننده او در یادگیری و در پی آن هدایت هواپیما، باعث شده بود، به عنوان دانشجوی ممتاز شناخته شود و نام او را همه اساتید به عنوان یک دانشجوی برجسته بر زبان آورند.
در همین حین، به دلیل مهارت خاصی که در خلبانی داشت، دوره شلیک موشک ماوریک را  که یک موشک هوا به سطح است و به وسیله آن می توان انواع شناورها را هدف قرار داد با موفقیت پشت سر گذاشت.
سرانجام دوره خلبانی پایان می یابد و او با دریافت گواهینامه خلبانی در هواپیمای اف 4 به ایران بازمی گردد و در پایگاه ششم شکاری بوشهر با درجه ستوان دومی مشغول به خدمت می شود.
با آغاز جنگ، عقاب تیزپرواز مازنداران به دشمن می تازد و بلافاصله پس از حمله عراقی ها، نیروی هوایی ارتش ایران، دست به کار شده و ترتیب انجام دو عملیات را در همان روز می دهد که بنا بر آن، یکی از عملیات ها با رمز البرز به پایگاه هوایی بوشهر می رسد و  هدف پایگاه شعیبیه در استان بصره بود که  با رسیدن به هدف، حسین با مهارت خاصی که در شیرجه زدن با هواپیما داشت، همه اهداف از پیش تعیین شده را بمباران می کند و سالم بازمی گردد.
حمله 140 عقاب به عراق او از پایگاه ششم شکاری به پرواز درآمده و به عنوان فرمانده یک دسته 8 فروند به بغداد حمله می کند و  مانورهای عالی از میان ساختمان ها و پرواز با ارتفاع بسیار پایین او و شماری دیگر از خلبانان در شهر بغداد، باعث می شود خبرگزاری ها لب به تحسین از مهارت خلبانان ایرانی باز کنند.
*مأموریت، پایگاه الرشید و المثنی
وی در فروردین سال 1360 در مصاحبه با نشریه روابط عمومی عقیدتی ـ سیاسی نیروی هوایی گفت: مأموریت‌های من شامل اهداف دریایی، بنادر، پل، تأسیسات پالایشگاهی، تأسیسات برقی و پشتیبانی نیروی زمینی دشمن بوده و هیچ‌گاه قانون «موشک جواب موشک را» عمل نکردیم و... .
شهید«خلعتبری» از جمله نخستین خلبانانی بودند که پس از حمله هوایی عراق به فرودگاه مهرآباد به بغداد حمله کردند.
وی با آوردن خاطره‌ای از نخستین پرواز دفاع مقدس می‌گوید: نخستین مأموریت برون مرزی من، اول مهر ماه 1359 بود، پس از بمباران مهرآباد توسط عراق به ما دستور مأموریت داده شد تا بلافاصله با هشت فروند هواپیما به بغداد حمله کنیم و در  مسیر، هر پنج مایل ما را هدف قرار می‌دادند و موشک می‌زدند، ولی ما همچنان در دل آسمان پیش می‌رفتیم تا سرانجام به هدف رسیدیم و پایگاه «الرشید» و «المثنی» را در بغداد درهم کوبیدیم و خاطره جالب من در این مأموریت دیدن یک گنبد طلایی در بخش جنوبی بغداد بود و از رادیو به هواپیماهای همراه گفتم: من یک گنبد طلایی می‌بینیم.
جناب سرهنگ محققی در پاسخم گفت: زیارتتان قبول، آنجا حرم مطهر حضرت امام موسی کاظم (ع) است و بناگاه اشک از چشمانم سرازیر شد و گفتم: «السلام علیک یا اباعبدالله».
*مأموریت، پایگاه شعیبه
مأموریتی برای نابودی تأسیسات پایگاه شعیبه به پایگاه ششم شکاری واگذار شد و خلعتبری برای این مأموریت انتخاب می شود که مأموریت را با موفقیت انجام می دهد و خسارات جبران ناپذیری به پیکره بعثیون وارد می کند و  در راه بازگشت خلبان کمک می گوید: «حسین، مثل این که نوک مگسک این موشک ها کج است».
شهید خلعتبری می گوید: چطور؟
و کمک پاسخ می دهد: تا حالا 28 موشک برای ما شلیک کرده اند، ولی هیچ کدام به ما نخورده است؛ واقعا معجزاتی بوده که ما شاهدش بوده ایم.
*حماسه هفت آذر 59 ( عملیات مروارید)
در روزهای آغازین آذر ماه سال 1359 بنا بر هماهنگی های انجام شده از سوی نیروهای هوایی و دریایی ارتش ایران، قرار می شود در روز هفتم آذر ماه، نیروی دریای و هوایی به دو اسکله «البکر» و «الامیه» حمله کنند.
روز عملیات فرا می رسد و حسین این دلاور مازندرانی، سوار بر اسب آهنین خود می شود و به همراه شماری دیگر از خلبانان شجاع نیروی هوایی همچون شهید سرلشکر خلبان عباس دوران و شهید سرلشکر خلبان یاسینی در دل آسمان جای می گیرند و اینجاست که حسین کاری می کند که تا مدت ها حتی پس از شهادتش، افسران نیروی هوایی و دریایی عراق از شنیدن نام او لرزه به اندامشان می افتاد.
پرواز آغاز شده و حسین با مانورهای دیدنی، خود را در بهترین موقعیت ها قرار می دهد و یکی پس از دیگری ناوچه های عراقی را غرق می کند.
شهید خلتعبری در این عملیات توانست ناوهای اوزا، ناوهای مین جمع کن، ناو نیروبر و چندین اژدر افکن به ارزش کلی 240 میلیون دلار را هدف قرار دهد و نیروی دریایی عراق را نابود کند و پس از این عملیات بود که به شهید خلعتبری، لقب «حسین ماوریک» (شکارچی ناوهای اوزا) را دادند.
به ایشان می گفتند: «قاتل اوزا»؛ حالا نمی دانم چقدر شما از ناوچه های اوزای عراق اطلاعات دارید، آن قایق های موشک اندازی بود که به علت برد بلند موشک و قابلیت مانورش، به راحتی ناوهای ما را در خلیج فارس آماج قرار می داد.
این دلاور هنگامی که در بوشهر خدمت می کرد و زمان عملیات از هواپیمای خودش پیاده و سوار هواپیمای دیگر می شد و با موشک های «ماوریک تلویزیونی» این ناوها را آماج قرار می داد و به همین سبب به نام قاتل اوزا معروف شد.
بنا بر گفته کارشناسان، شهید خلعتبری در استفاده از هواپیماى اف 4،‌ انجام مانورها و عملیات‌ جنگی،‌ انهدام هدف و شلیک موشک ماوریک همتا نداشت و به اندازه ای مهارت داشت که در هر شیرجه به چندین هدف می توانست حمله کند.
حمله به اچ 3 بی نظیر ترین حمله هوایی و حضور پررنگ حسین در اواخر سال 1359 بود و با توجه به این که عراق همه هواپیماهای ذخیره خود را به دلیل سالم ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش ایران، به مجموعه پایگاه های الولید در نزدیکی مرز اردن انتقال داده بود، نیروی هوایی تصمیم می گیرد این پایگاه ها را هر طور شده، هدف قرار دهد.
طرح اولیه آماده و شماری از برجسته ترین خلبانان نیروی هوایی برای این عملیات برگزیده می شوند؛ البته دلیل این کار، آن است که اگر فرمانده دسته پروازی مورد هدف قرار گرفت، خلبانان حاضر مهارت این را داشته باشند که خود هدف را پیدا و آن را نابود کند، سپس جمعی از بهترین ها انتخاب شدند که در بین آنها، نام حسین خلعتبری نیز به چشم می خورد.
و سرانجام روز پانزدهم فروردین ماه سال 1360 هشت فروند هواپیمای فانتوم از پایگاه هوایی همدان به پرواز درآمدند و با چهار بار سوخت گیری هوایی و پشت سر گذاشتن مسافتی بالغ بر1000 کیلومتر، پایگاه های الولید را بمباران کردند و همگی سالم برگشتند.
نقش حسین در این عملیات هم خیره کننده بود و در هنگام رسیدن به یکی از پایگاه ها، او ارتفاع را زیاد می کند و با شیرجه ای زیبا و مانورهای پی در پی، همه بمب های خود را روی اهداف فرو می ریزد و افتخار دیگری برای خود و میهن عزیزمان می آفریند؛ این عملیات هنوز هم در بزرگترین مدرسه های هوایی آمریکا و ... تدریس و بررسی می شود.

*مأموریت، زدن پل العماره
از سوی فرماندهی به پایگاه ششم شکاری مأموریت داده می شود تا پل العماره را بزنند. خلعتبری و چند تن از خلبانان شجاع این پایگاه انتخاب می شوند و  پل درست وسط شهر بود، خلعتبری وقتی روی پل می رسد حملات ضد هوایی دشمن به اوج خود رسیده بود و اتومبیل هایی که مشخص بود شخصی است، روی پل در حال حرکت بودند. او با پذیرفتن خطر دور می زند و پس از عبور آنها، پل را سرنگون می کنند.
وقتی از او سوال کردند، چرا چنین کردی، گفت: فرزندی یک ساله دارم، یک لحظه احساس کردم که ممکن است، توی ماشین بچه ای مثل «آرش» من باشد و چگونه قبول کنم که پدری بچه سوخته اش را در آغوش بگیرد؟
*بچه سوخته دزفولی
یادم نمی رود در دزفول بودم، زن لری بچه سوخته اش را گذاشت بغل من و گفت: بی غیرت تو خلبان مایی؟ بگیر! خواستم به او بگویم مادر! ما بی غیرت نیستیم، لکن دیدم زن خیلی عصبانی است.
هنگامی که خبر سقوط خرمشهر را شنیدم و دریافتتم که به پیرها و بچه ها رحم نکرده و به زن ها هم تجاوز کرده اند، به خدای لایزال و به شرفم قسم خوردم که این بار اگر وارد خاک عراق شدم، شهرک «صفوان» را در هم بکوبم و  با این که بیش از 70  بار به خاک عراق حمله کرده ام ولی قانع نیستم من باید بجنگم و مرگ برای من افتخار است.
دولتمردان عراق با بودن او آرامش ندارند و با توجه به مهارت او در بیشتر عملیات به عنوان فرمانده دسته پروازی به دفاع از میهن می پردازد.
تاسیسات نفتی، یگان‌هاى دریایی،‌ پل الاماره و پالایشگاه کرکوک بارها به دست او مورد حمله و تخریب قرار گرفت که تنها بخشی از دلاوری های این مرد بزرگ است.
*مأموریت حیاتی
از سوی فرماندهی نیروی هوایی، مأموریتی به پایگاه ابلاغ و خلعتبری برای انجام آن برگزیده می شود و  مأموریت بدین شکل بود که:
هدف پشت سر نیروهای پشتیبانی عراق بمباران شدید شود، مأموریت حیاتی بود و  جنگنده ها باید 460 مایل از وسط پدافند قوی عراق در ارتفاع بالا پرواز کنند و در حین مأموریت لحظه به لحظه به سمت اف 4 های نیروی هوایی موشک می زدند.
فانتوم ها درست روی هدف رسیده بودند که ناگهان یک موشک سام ـ 6 از بالای کاناپی خلعتبری رد شد و هواپیما لرزید، در وسط نیروهای عراقی، شماری از خانه های متحرک دیده می شود و خلعتبری متوجه این خانه ها می شود و گویا به او الهام شده بود که این خانه ها را بزند، هدف بمباران تانک های دشمن بود، ولی خلعتبری ارتفاع هواپیما را زیاد می کند و در یک آن به سمت خانه ها شیرجه می رود.
با توجه به مهارتی که او در این کار داشت، خانه ها را هدف گرفته و دقیقا با یک شیرجه همه آنها را نابود می کند و در این هنگام ساعت شش و نیم صبح را نشان می دهد، خلعتبری بلافاصله پس از مأموریت با سرعت به پایگاه برمی گردد و در گزارش پس از پرواز خود این گونه می نویسد که شماری از خانه های متحرک را دیدم و به جای اهداف از پیش تعیین شده آنها را آماج گرفتم.
روز پس از آن، از اتاق ویژه اطلاع دادند که:
به خلعتبری بگویید دیدت عالی بود و  زمانی که آنجا را زدی 48 افسر عالی رتبه و دو ژنرال عراقی داخل این خانه ها بودند که به درک واصل شدند.
*پزشکان: نباید پرواز کنی
شهید خلعتبری در حضورش در دوران جنگ تحمیلى، بیش از 70 پرواز برون ‌مرزى بر فراز خاک دشمن انجام می دهد و البته این تنها پروازهای عمقی به خاک عراق است و پروازهایی که او روی خلیج فارس، از جمله در عملیات مروارید انجام می داد، بسیار بیشتر از این است.
با این که پزشکان او را به خاطر پروازهاى متعدد و پى ‌در پى و فشارهایى که بر جسم او وارد شده بود، از ادامه پرواز منع کرده بودند، ولی خلعتبرى کسی نبود که جسمش را بر خاک و مردم کشورش ترجیح دهد و از این روی، توصیه پزشکان و فرماندهان جنگى‌اش را براى توقف پروازهاى جنگى نپذیرفت.
*قهرمان جنگ های دریایی برای همیشه خاموش می شود
تعطیلات نوروز سال 1364 در پیش است، ولی گویا حسین، هوس سفری دیگر در سر دارد، او در پایگاه می ماند و به زادگاهش نمی رود و در پاسخ دوستانش هم که می گویند چرا به دیدن خانواده نمی روی، می گوید: در این شرایط بحرانی، مردم هر لحظه به کمک ما نیاز دارند و  وجدانم اجازه نمی دهد که آنان را تنها بگذارم.
روز یکم فروردین ماه سال 1364، خلعتبری و ستوان محمد زاده، شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان هستند، ناگهان صدای آژیر بلند و در پایگاه اعلام اسکرامبل (حالت آماده باش) می شود.
حسین خلعتبری به همراه کمک خود ستوان یا یک فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز آریو 31 برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز درمی آید، در کردستان در منطقه سقز با دو فروند میگ 23 عراقی و یک فروند میگ 25 عراقی درگیر می شود و سریع به سمت یکی از هواپیما گردش کرده و به پرواز ادامه می دهد و در ارتفاع 35000 پایی یکی از میگ های 23 را آماج قرار می دهد که پس از برخورد موشک، میگ نابود می شود.
در همین حین، از ایستگاه های رادار زمینی مرزی به آگاهی خلعتبری می رسانند که یک فروند میگ 25 پی دی، در تعقیب آنهاست و  در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر است، میگ 25 اقدام به شلیک یک تیر موشک r-40 می کند و موشک با فانتوم برخورد می کند و ستوان محمد زاده موفق می شود، اجکت کند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب می بیند و توسط نیروهای امداد و نجات نیروی هوایی نجات پیدا می کند، ولی سرلشکر خلبان حسین خلعتبری فرصت اجکت پیدا نمی کند و بدین شکل، قهرمان جنگ های دریایی برای همیشه خاموش می شود و به معراج ابدی می رود.
بدن قطعه قطعه شده اش را به عنوان سند افتخاری به این امت همیشه بیدار تقدیم می کند و پیکر مطهرش در میان اندوه انبوه بسیاری از مردم منطقه که می گفتند تاکنون در منطقه سابقه نداشته تشییع شد و بنا بر وصیت خودش، در قله میرزا کوچک خان (گلزار چهل شهیدان رامسر) به خاک سپرده می شود تا آن گونه که خود می خواست، روحش نیز پاسدار مرز و بوم وطن اسلامی مان باشد.

تلویزیون عراق با اعلام این خبر با آب و تاب اعلام کرد که موفق شده، یکی از بهترین خلبانان ایرانی را از بین ببرد (شهید کند)، ولی آنها نمی دانستند، با شهید شدن خلعتبری و خلعتبری ها، هزاران خلعتبری دیگر از بین مردم سلحشور ایران به پا می خیزد و سلاح به دست می گیرد و علیه آنها دلاورانه می جنگند که این چنین هم بود.
* نام او هنوز بر سر زبان هاست
در هنگام زندگی و حتی پس از شهادت در مجله‌هاى جنگى آمریکا، بارها از شهید خلعتبرى به عنوان یک نابغه جنگى و خلبان توانمند در هدایت هواپیماى اف 4، در پروازها و مانورهاى حساس نظامى و عملیاتى نام برده شد
همچنین نام او به عنوان یکى از شاگردان موفق و ممتاز دانشگاه شپارد و تگزاس در فراگیرى علوم خلبانى اف 4 در دوران آموزشش در مصاحبه‌ها و گفت وگوهاى اساتید این دانشگاه برده شد.
در سال 2006 یکى از مجلات معروف نظامی آمریکا، ویژه‌نامه‌اى درباره مهارت‌هاى پروازى و ابتکار عمل‌ها و خلاقیت‌هاى شهید خلعتبرى منتشر کرد و او را بهترین خلبان اف 4 جهان معرفی نمود.


 


یکی از شاخص هایی که می شود وضعیت اقتصاد یک کشور را با آن ارزیابی کرد رقم « نرخ سود بانکی » است . برایاینکه این نرخ از یکسو نقشی تعیین کننده در بازارپول و سرمایه دارد و به دارندگان منابع مالی به ویژه پس اندازکنندگان و واسطه گران پولی (بانکها ، بازار بورس و...) برای استفاده از منابع جهت می دهد ، و از سوی دیگر ارتباط وثیقی با وضعیت اقتصاد کلان کشور و به ویژه نرخ تورم دارد .
در دولت اصلاحات تلاش شد با بهبود وضعیت اقتصاد کلان کشورو کاهش نرخ تورم زمینه کاهش نرخ سود بانکی با پیروی از قواعد بازار و نه بصورت دستوری فراهم شود که این امر در دوسال آخر دولت اصلاحات تحقق یافت و روند کاهش همزمان نرخ تورم و نرخ سود بانکی افق تازه ای را بروی بهبود اقتصاد کشور و بازار سرمایه گشود و انتظار می رفت با اجرای قانون برنامه چهارم توسعه و تحقق پیش بینی های کمی آن در مورد نرخ رشد اقتصادی متوسط سالانه 8 درصد و نرخ تورم متوسط سالانه 9.9درصد ، نرخ سود بانکی نیزسالانه کاهش یابد . برپایه قانون برنامه چهارم توسعه قراربود در سال پایان برنامه (1388) نرخ تورم به 8.8 درصد کاهش یابد که در صورت تحقق ، نرخ سود بانکی هم می توانست یک رقمی شدن را تجربه کند اما درعمل با روند افزایشی نرخ تورم از سال 84 که در سال 87 به 25.4 درصد رسید و به رغم کاهش آن به 10.4 درصد در سال 88 ،عملن امکان کاهش نرخ سود بانکی برپایه قواعد بازارفراهم نشد و به رغم دستور دولت برای کاهش نرخ سود بانکی ، بانکها در وام دهی به شیوه ای عمل کردند که نرخی دوبرابر آنچه را دولت تعیین کرده بود به مشتری تحمیل می کرد و مشتریان هم بناچار باید این وضعیت را می پذیرفتند.
در اینجا باید به این موضوع اشاره شود که بحث پر مناقشه « نرخ سود بانکی » قدمتی به عمر جمهوری اسلامی دارد و بر سر ربا بودن یا نبودن سود بانکی به رغم تصویب و اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا در سال 62 بازهم اختلاف نظر در این باره ادامه داشته است و برخی از فقها تعیین هرگونه نرخ سود بانکی را ربا می دانند . در دوره دولت اصلاحات نیز یکی از محورهای تبلیغی علیه دولت همین نرخ سود بانکی بود که آیت الله مصباح یزدی در سخنرانی های خودش در نماز جمعه روی آن متمرکز شده بود و اعلام می کرد که نظام بانکی کشور بر پایه ربا عمل می کند و بدینگونه ای مدیریت اقتصادی دولت و بانکها را مورد حمله قرار می داد و البته شاگرد و مرید ایشان هم در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نهم به همین حربه متوسل شد و شعار داد اگر سرکار بیاید به این وضعیت ربوی بانکها پایان خواهد داد و نرخ سود بانکی را حذف خواهد کرد. احمدی نژاد پس از بدست گیری سکان قوه مجریه در اولین سخنرانی اش برای اعضای خبرگان رهبری هم روی این موضوع مانور بسیار داد و از عزم جزم خود برای حذف ربا از نظام بانکی خبر داد اما اکنون با گذشت شش سال از زمامداری ایشان وضعیت بانکها و« نرخ سود بانکی » چگونه است؟
وضعیت به نقل از رسانه ها اینگونه است : بانکهای ایران نمی توانند تسهیلات ارائه دهند .برخی سایت های خبری تیتر زدند "وضعیت قرمز بانک ها" .این تیتر برخاسته از سخنان رییس اتاق بازرگانی تهران اصولگراست .انتقاد از وضعیت بداقتصادی کشور و برشمردن آثار تحریم های بین المللی در ایران دیگر ورد زبان همه ی فعالین اقتصادی شده است .این در حالی است که رییس دولت مستقرباز می گوید در حال حاضر کشور در مسیر پیشرقت های خوبی است .اما همکارانش گویا چنین نظری ندارند چرا که بانک مرکزی سه سال است نرخ رشد اقتصادی کشور را اعلام نمی کند چرا که بسیار از پیش بینی قانون برنامه چهارم توسعه عقب است .طبق قانون برنامه چهارم قرار بود نرخ متوسط رشد اقتصادی طی سال های اجرای برنامه 8درصد باشد ولی معاون بانک مرکزی در یک جلسه غیر رسمی بیان کرده است نرخ رشد اقتصادی در سال 87 تنها نیم درصد بوده است . و صندوق بین المللی پول در گزارش اخیرش پیش بینی کرده که نرخ رشد اقتصادی ایران در سال جاری صفر خواهد بود .
رییس اتاق بازرگانی تهران با اشاره به وضعیت بد بانک‌های کشور و نحوه پرداخت اعتبارات بانکی به بخش خصوصی در گفتگو با ایسنا وضعیت سرمایه‌های بانک‌ها را مناسب ندانست و با بیان اینکه دولت  به دنبال یافتن راهی برای افزایش سرمایه بانک‌ها است گفت: «وقتي دستي مويي ندارد، هي شما بگيد بكن. وقتي ندارد چي را بكند؟ ندارد كه بكند.»
همچنین به گزارش خبرآنلاین در نشست دیگر اتاق بازرگانی با حضور وزیر صنایع فعالین بخش خصوص به انتقاد از دولت پرداختند .بنا براین گزارش بهروز صادقی،رئیس کمیسیون صنعت اتاق ایران این موضوع را که «سیاست‌های پولی و مالی بانک مرکزی انبساطی باشد یا انقباضی؟،چگونگی تعریف نرخ بهره با توجه به اجرا شدن قانون هدفمند کردن یارانه‌ها سوالات وابهاماتی را مطرح کرد .»
وی عنوان کرد:«باید در فضای اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها، سیاست‌های بانک مرکزی در جهت حمایت از واحدهای صنعتی واقعی به ویژه در بخش خصوصی شکل گیرد.»
پورفلاح دیگر عضو این اتاق با اشاره به مشکل شدن فرایند گرفتن تسهیلات بانکی ابراز کرد: «تداوم تحریم‌های قبلی وافزوده شدن تحریم های تازه باعث می‌شود ماشین آلات و مواد اولیه غیر مستقیم و گران به دست ما برسد. مشکل شدن فرایند گرفتن تسهیلات، سرعت تأمین نقدینگی را کاهش داده که نشان دهنده نیاز به پول بیشتر برای تأمین هزینه‌ها است، بنابراین باید سیاست انبساطی برای ارائه تسهیلات بانکی در پیش گرفته شود.»
وی همچنین تصریح کرد: باید نقدینگی برای تولید تأمین شود، بزرگ‌ترین معضل داخل کشور نرخ بهره است و باید مشکل تورم و نرخ بهره با هم حل شود.»
وی با اعلام نرخ واقعی بهره به میزان 24 درصد، تأکید کرد: تولید داخلی با این نرخ بهره نمی‌تواند با کالاهای خارجی رقابت کند، بنابراین بزرگ‌ترین حمایت از تولید، تعیین نرخ بهره به صورت منطقی خواهد بود.»
واقعیت اینکه پس از آنکه واکنش های کارشناسان بانکی در اعتراض به نادرست بودن تعیین نرخ سود بانکی به صورت دستوری از طرف دولت پس از سال 84 به جایی نرسید، بانک ها خود راسا وارد میدان شدند و برای کاهش اثرات منفی این تصمیم شیوه های جدیدی را به کار گرفتند.بزرگ ترین اقدامی که همگی بانک ها به صورت متفق القول آن را اجرا کردند و بانک های خصوصی از پیشگامان آن بودند، فرار از پرداخت تسهیلات بر اساس عقود مبادله ای با نرخ سود 12 و 14 درصد و هدایت آن ها به سمت عقود مشارکتی بود که سود آنها براساس توافقی بین بانک و مشتری و بالای 20 درصد تعیین می شد. بدین معنی که اگر فردی به بانکی مراجعه می کرد دیگر اثری از تسهیلات با نرخ سود 12 درصدی مصوب دولت نمی یافت.
در این مسیر کار بجایی رسید که به گزارش ایلنا محمود بهمنی رییس کل بانک مرکزی نیز به چرخش بانک ها به سوی عقود مشارکتی اذعان کرد و در نشست خبری خود گفت: "بانک های دولتی نیز از بانک های خصوصی یاد گرفته اند و دیگر با نرخ سود 12 درصدی وام نمی دهند."
براین اساس بانک های دولتی با رصد بازار و نیاز های مشتریان دست به طراحی شیوه هایی زدند که مشتریان را به سوی خود جلب کنند و در این میان به سودهای مورد نظر خود دست یابند. برای نمونه بانک ملت تسهیلات خرید خودرو را با نرخ سود 19 درصد و با عنوان طرح ارمغان پرداخت می کند. تسهیلاتی که پیشتر همین بانک با نرخ سود 12 درصدی پرداخت می کرد. تنها بانک تجاری که هنوز هم خود را طرفدار نرخ سود 12 درصد نشان می دهد و حتی عملا برخی از تسهیلات خود را با همین نرخ پرداخت می کند، بانک ملی است. این بانک که بزرگ ترین بانک کشور محسوب می شود قراراست دولتی بماند و اوامر دولت را اجرا کند. دو بانک تخصصی توسعه صادرات و صنعت و معدن نیز تسهیلات خود را با نرخ سود 12 درصد پرداخت می کنند و کسری منابع خود را از منابع در اختیار بانک مرکزی تامین می کنند؛به همین علت بدهی چهار بانک تخصصی به بانک مرکزی در این سال ها شدیدا افزایش یافته است.
کاهش سود بانک ها و بدنبال آن « بحران در نظام بانکی » از زمانی آغاز شد که دولت نهم بدون توجه به نرخ تورم صعودی، نرخ سود تسهیلات را به صورت دستوری کاهش داد. سیاست کاهش نرخ سود تسهیلات در اواخر سال 84 تصویب و برای نخستین بار در سال 85 ابلاغ و اجرا شد. در سال 85 مشکلی برای بانک ها ایجاد نشد زیرا در آن سال نرخ تورم حدود 11 درصد بود و بانک های دولتی با نرخ سود بالای 16 درصد و بانک های خصوصی بیش از 20 درصد تسهیلات پرداخت می کردند. در نتیجه باز هم برای شبکه بانکی به صرفه بود تا تسهیلات خود را براساس نرخ دستوری 14 درصد در بانک های دولتی و 17 درصد در بانک های خصوصی پرداخت کنند. اما در سال 86 که نرخ تورم اوج گرفت و به 18.4 درصد رسید کاهش نرخ سود به 12 و 13 درصد، در بانک های دولتی و خصوصی مشکل ساز شد و از همین سال، بانک ها و در نخستین گام، بانک های خصوصی سیاست حذف پرداخت تسهیلات براساس نرخ سود 12 و 13 درصدی را در دستور کار خود قرار دادند.
اما دولت نهم به جز کاهش دستوری نرخ سود، همچنان بانک های دولتی را تحت فشار قرار داد تا منابع مالی طرح ها و پروژه های مورد نظرش به عنوان بنگاههای زود بازده را تامین کنند که در نتیجه ناگاه مطالبات معوق از حدود 5 هزار میلیارد تومان در ابتدای آغاز به کار دولت نهم به 50 هزار میلیارد تومان در سال گذشته افزایش یافته است. وام دهی تکلیفی بانک ها منابع بانکها را بلوکه کرد و در نتیجه در گذر زمان بانک ها نه تنها از سود آن محروم بلکه از وام دهی مجدد نیز ناتوان شدند.
کارشناسان بانکی معتقدند نرخ سود تسهیلات باید حدود دو درصد بالاتر از نرخ تورم تعیین شود اما با آنکه به گزارش بانک مرکزی نرخ تورم در سال 88 به 10.8 درصد کاهش یافت، باز هم بانک ها با نرخ 12 درصدی مصوب دولت تسهیلات پرداخت نکردند. چرا که پرداخت تسهیلات با نرخ سود 12 و 14 درصدی برای بانک ها به صرفه نبوده و هزینه اداره بانک ها را بالا می برد؛آن هم در حالی که بهره وری در آنها پایین است. و در سال 89 نیز این وضعیت ادامه یافت .
امااین پایان ماجرا نیست و چشم انداز سال جاری بغرنج تر از این به نظر می رسد؛ چرا که با ادامه اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها حتی اگر پیش بینی افزایش تورم تا 22 درصد صندوق بین المللی پول را به کنار گذاریم و پیش بینی محمود بهمنی را که حدود 15 درصد علاوه بر تورم موجود است، درست بدانیم، دیگر افراد حقیقی و حقوقی نمی توانند با نرخ سودهای جاری تسهیلات دریافت کنند و قطعا بانک ها، نرخ سود عقود مشارکتی را که در حال حاضر سقف آن حدود 27 درصد است، افزایش خواهند داد. حتی پر بیراه نیست اگر بگوییم بانک ها با وسواس بیشتری نسبت به قبل به پرداخت تسهیلات اقدام خواهند کرد. اقدامی که به شدت متقاضیان تسهیلات را تحت تاثیر قرار خواهد داد زیرا آنها باید هم فشار ناشی از هدفمندی یارانه ها را در حوزه فعالیت خود تحمل کنند و هم به فکر بازپرداخت تسهیلاتی باشند که پیشتر می توانستند با شرایط به صرفه تری از نظام بانکی دریافت کنند. جالب است بدانیم احمدی نژاد که آمده بود ربا را از نظام بانکی حذف کند و یا نرخ سود بانکی را به حداقل کاهش دهد حال کار را بجایی رسانده است که بانک های دولتی وام ازدواج می دهند با نرخ سود بانکی بالای 30 درصد ! و تازه اینرا دولت امتیازی می داند برای تشویق جوانان به ازدواج و بچه دار شدن و اینکه کشور ظرفیت بیش از دویست میلیون جمعیت را دارد . بله دولتی که آمده بود تا نظام بانکی را از ربوی بودن نجات دهد بدلیل اجرای سیاست های نادرست اقتصادی و سوء مدیریت در اداره کشور، آنهم با بهره مندی از درآمد افسانه ای نفت ، امروز نظام بانکی کشوررا بجایی رسانده است که برای پوشاندن بحران ناچار از پناه بردن به بالاترین نرخ سود بانکی در سالهای پس از انقلاب (حدود 30 درصد ) و به تعبیر رئیس دولت مستقر ربوی ترین شکل شود تا سرپا بماند .
البته از زاویه دیگر هم می شود به وجود « بحران در نظام بانکی » کشورپرداخت . کارشناسان بانکی و اقتصادی بر اساس استانداردهای جهانی توصیه می‌کنند میزان وام دهی بانک ها باید معادل ۸۰ درصد سپرده‌های بانکی باشد.  اما محمودرضا خاوری، رئیس شورای عالی هماهنگی مدیران عامل بانک‌های دولتی در گفت‌وگو با ايلنا گفته است: در حال حاضر نسبت مصارف به منابع بانك‌ها 106 درصد است كه اين نسبت در حال كاهش است.
بنا بر این گزارش،  پيشتر آخرين آمار مربوط به نسبت مصارف به منابع ، توسط محمود بهمني، رئيس كل بانك مركزي 115 درصد اعلام شده بود.
خاوری معتقد است: براساس استانداردهاي متعارف بانك‌ها مجازند 80 درصد منابع خود را به پرداخت تسهيلات اختصاص دهند. در صورتي كه بانك‌ها درایران  حدود 26 درصد بيش از استانداردهاي جهاني تسهيلات پرداخت كرده اند.
یک کارشناس اقتصادی، از این منظر به مطالبات معوقه بانک ها نگاه می کند و می گوید: آمارها نشان می دهد که تا سال ۸۳کل مطالبات معوقه شبکه بانکی کشور، حدود۳ هزار میلیارد تومان بوده است و از آن تاریخ به بعد، طی ۳ سال تا سال ۸۶ این حجم به ۴۰ هزار میلیارد تومان رسیده ، وهم اکنون ۵۰هزار میلیارد تومان است .این درحالی است که در همین مدت حجم نقدینگی کشور به ٢ برابر رسیده است. یعنی نسبت بدهی های معوقه به نقدینگی بانک ها چند برابر است. »
این آمارها نشان دهنده نوعی بحران و از نظر حسابداری چنین وضعیتی غیراستاندارد است چرا که میزان طلب معوقه تا ٣ درصد قابل قبول است. در حالی که بعضی بانک ها تا ١٧ درصد طلب معوقه دارند. در واقع برخی بانک ها به مرحله ورشکستگی رسیده اند اما به خاطر تسلط دولت بر آنها وشارژنقدینگی غیر اصولی به بانکها این واقعیت صورت ظاهری به خود نمی گیرد. از همین منظر میزان تسهیلات پرداختی باید همیشه در سقف ده درصد نقدینگی کل کشور باشد.
همین پرداخت های خارج از رویه واستاندارهای بانکداری در جهان نشان از یک بحران عمیق در نظام بانکی کشور دارد. یک کارشناس اقتصادی میگوید: «مطالبه معوقه بانک ها بنا برگفته رییس بانک مرکزی 50هزار میلیارد تومان است. این برای هر سیستم بانکی در واقع ورشکستگی کامل است اما درایران به جهت دولتی بودن، سیستم بانکی  دولت دست به انتشار اسکناس می زند ونقدینگی را جبران می کند. غافل از اینکه این اقدام تورم را تصاعدی افزایش می دهد و هزینه این اقدام را درواقع مردم واقتصاد ملی کشور می پردازد. »
اما نکته جالب دیگر در این باره مربوط به وام گیرندگان از نظام بانکی است . به گزارش دنیای اقتصاد عزت‌الله یوسفیان راهیافته به مجلس و عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی با اعلام اینکه معوقات بانکی کشور ۵۰ هزار میلیارد تومان است، افزوده: به اندازه یک چهارم نقدینگی کشور معوقات بانکی در کشور وجود دارد و هیچ نظام اقتصادی نمی‌تواند این بار سنگین را تحمل کند. عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی با بیان اینکه ۶ هزار میلیارد تومان از معوقات بانکی در اختیار ۴۳ نفر در کشور است، اظهار داشت: از میزان معوقات بانکی کشور ۲ هزار میلیارد تومان نیز در اختیار ۴۱ نفر قرار دارد. یوسفیان ادامه داد: ۸۴ نفر در کشور به عنوان شخصیت‌های حقیقی و حقوقی ۸ هزار میلیارد تومان معوقات بانکی را در اختیار دارند.
بنابر این گزارش وی در جلسه شورای اداری شهرستان آمل  تاکید کرده در بررسی معوقات بانکی مشخص شد بسیاری از این افراد با همکاری مسوولان و کارمندان بانک‌ها وثیقه‌ها را به قیمت‌های غیرواقعی ارزش‌گذاری کرده‌اند.
در همین زمینه یک کارشناس بانکی گفته است:«وقتی کسی که با نرخ بهره دستوری اعلام شده یک میلیارد تومان وام می گیرد، اگر این مبلغ را در شعبه دیگری سپرده گذاری کند، سالانه حدود میلیون ها تومان سود نصیبش می شود. با این روند آیا افزایش معوقه ها، امری طبیعی به نظر نمی رسد؟ در واقع اگر زمان دیرکردها طولانی نشود، جای تعجب دارد. به هرحال باید بدانیم که بحران معوقه ها به این سادگی قابل رفع شدن نیست.وام های کلان به افراد خاصی پرداخت می شود. به عنوان مثال کسی که ٣٠٠ میلیارد تومان وام می گیرد، باید حداقل وثیقه ای ۴٠٠ میلیارد تومانی را در اختیار بانک قرار دهد تا بتواند به میزان ٧٠ درصد وثیقه خود، پول دریافت کند.حال سوال این است که چند درصد مردم، توان گذاشتن چنین وثیقه هایی را دارند؟ از این رو وام های کلان برای افراد خاص است و معوقه های همین افراد در پرداخت های بعدی برای بانک ها مشکل ایجاد می کند و پرداخت چنین وام هایی در شعبات کوچک، غیر ممکن به نظر می رسد.»
باز دراین باره به گزارش ایسنا، رئیس سازمان بازرسی کل کشور گفته : « بخشی از معوقات مربوط به شرکت های دولتی است و می توان گفت امروز بزرگ ترین وام گیرندگان از بانک ها، شرکت های دولتی هستند.»
حال این سوال مطرح می شود، وقتی بزرگ ترین وام گیرندگان شرکت های دولتی هستند، چگونه است که دولت نمی تواند آن ها را وادار به بازپرداخت وام ها کند؟اما دولت به جای برخورد ورسیدگی به این موضوع از در انکار موضوع وارد میشود . به گزارش ایلنا خباز نماینده مجلس بدهکاران اصلی به بانک ها را دستگاه های دولتی و خود دولت می داند و گفته: ازهمان ابتدای دولت که معوقات بانک ها رو به افزایش گذاشت، کمیسیون اقتصادی مجلس از وزیر دارایی و مدیران عامل برخی بانک ها دعوت کرد تا نسبت به معوقات بانک ها گزارش دهند، زیرا حدود سه ماه پیش میزان معوقات بانکی افراد حقوقی و حقیقی به مرز ۵۰ هزار میلیارد تومان رسید که این رقم بسیار بالاست و جای تامل دارد.
وی می افزاید: حدود چهار سال پیش که معوقات بانکی ۱۱ هزار میلیارد تومان بود، هشدار داده شد که باید در نحوه دادن تسهیلات و وام های بانکی به افراد حقیقی و حقوقی دقت بیشتری شود که متاسفانه این امر اتفاق نیفتاد و با دادن تسهیلات بانکی شاهد آثار نامطلوب آن هستیم که ۵ برابر شدن معوقات بانکی مهم ترین تاثیر آن است.
مخبر کمیسیون اقتصادی مجلس تاکید می کند: اگر روند اعطای تسهیلات به این شیوه باشد، قطعا معوقات بانکی تا پایان سال جاری به مرز ۷۰ هزار میلیارد تومان خواهد رسید.
خباز یادآور می شود: دستگاه های دولتی و خود دولت از بدهکاران اصلی بانک ها هستند، از این رو اگر دولت بدهی اش را به بانک ها پرداخت کند، منابع این بنگاه های اقتصادی افزایش خواهد یافت و گردش مالی آن ها بهبود می یابد.
وی اظهار می دارد: دستگاه های دولتی وام های کلانی را دریافت کرده اما آن را پرداخت نکرده اند و این عدم پرداخت باعث شده است که ۶ درصد جریمه های بانکی از جیب دولت پرداخت شود.
خبازمی گوید: عدم پرداخت معوقات بانکی توسط دستگاه های دولتی و همچنین بدهی های دانه درشت های بخش خصوصی وضعیت نامناسبی را برای بانک ها رقم زده است، زیرا مطالبات بانک ها از این بدهکاران ارقام بالای ۱۰۰ میلیارد تومانی را تشکیل می دهد که در واقع باید گفت پرونده یک بدهکار دانه درشت به اندازه یک میلیون پرونده بدهکار خرد است و رسیدگی به چنین پرونده هایی سخت است.
در یک جمع بندی از آنچه آمد می توان گفت « بحران در نظام بانکی » فراگیر است و بانک های کشور در مرز ورشکستگی قرار دارند و تنها دولتی بودن آنها باعث عدم اعلام ورشکستی شان شده است و این رخداد نشانه بارز دیگری از وضعیت آشفته و اسف بار اقتصادی کشورمان و زمینگیر شدن آن در شرایط کنونی  و زیر سایه دولت کودتاست و نتیجه اینکه روزهای دشواری پیش روی اقتصاد ایران و مردم به ویژه اقشار محروم و متوسط کشورمان است .

 


 


ندای سبز آزادی: در ادامه اعلام حمایت دانشگاههای کشور از فراخوان فعالان دانشجویی دانشگاه های تهران و امیرکبیر برای برگزاری اعتصاب سراسری و اعتراض همزمان در روز 25 اردیبهشت ، دانشجویان سبز دانشگاه شهید بهشتی و همچنین جمعی از دانشجویان دانشگاه هنر تهران در طی بیانیه هایی جداگانه به این حرکت اعتراضی پیوستند . پیش از این و طی روزهای اخیر بیش از 17 دانشگاه مختلف با انتشار بیانیه ای هایی جداگانه برای اعتراض هماهنگ در روز 25 اردیبهشت ماه در دانشگاههای خود اعلام آمادگی نموده بودند
 
به گزارش  صفحه فیس بوک 25 اردیبهشت متن بیانیه دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی به شرح ذیل می باشد :

به نام پرودرگار آزادي
همزمان با موج بهاري كه به خاورميانه وزيده, ايران نيز از عطر نسيم بي نصيب نمانده و بار ديگه دانشگاه, اين دژ استواري و ايستادگي از زير تل هجوم استبداد آزادي ستيز, قد راست كرد و مشتاقان آزادي را نويدي دوباره داد كه آري دانشگاه زنده است . همزمان با ارديبهشت, اعتراضات دانشجويي با روز كارگر و معلم گره خورد و بار ديگر خواسته ي صنفي از گلوي جامعه سر برآورد و بن بست سكوت را شكست, چرا كه دانشجو هرگز ذلت نمي پذيرد.اعمال فشارهايي از قبيل تفكيك جنسيتي, صدور احكام انضباطي و تعليق براي دانشجويان به بهانه هاي واهي, جز اين نيست كه اقتدار گرايان سعي در استيلاي فرمانروايي ولايي در دانشگاه ها دارند. از اين رو و در پي فراخوان دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي براي برگزاري اعتصاب و اعتراض عمومي در روز 25 ارديبهشت, از دانشجويان دعوت به حضور گسترده و فعال و برگزاري تجمعات در تمامي دانشگاه ها مي كنيم. چرا كه وقتي بيداد بر سرير قدرت مي تازد, خاموشي تقواي ما نيست.
جمعي از دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي

همچنین جمعی از دانشجویان دانشگاه هنر با صدور بیانیه ای اعلام حضور خود را در این اعتراض اعلام نمودند متن این بیانیه به شرح ذیل می باشد :
 
به نام پروردگار آزادی
با نام و ياد شهيدان راه سبز و به نام شهيد دانشگاه هنر صانع ‍‍ژاله دوست و همكلاسيمان. ما جمعي از دانشجويان معترض دانشگاه هنر در پي اقدام غير قانوني حكومت در برخورد با دانشجويان به بهانه اسلامي سازي دانشگاه ها حمايت خود را در اعتصاب سراسري روز 25 فروردين اعلام كرده و از دانشجويان سبز دانشگاه هنر مي خواهيم به اين موج عظيم پيوسته و ما را همراهي كنند . 25 ارديبهشت فرصتي ديگر است . من اگر برخيزم ، تو اگر برخيزي همه بر ميخيزند

شایان ذکر است که بنا بر اطلاعات منتشر شده در صفحه 25 اردیبهشت موج اعلام حمایت ها همچنان ادامه دارد و تا کنون 19 دانشگاه مختلف با صدور  شانزده بیانیه برای پیوستن به این حرکت اعتراضی اعلام حضور نموده اند

 


 


ندای سبز آزادی: جمعی از فعالین مدنی و سیاسی تبریز در بیانیه ای اعتراض خود را نسبت به روند رو به رشد خشک شدن دریاچه ارومیه اعلام کردند.

در بخشی از این بیانیه آمده است « از دولتی که ادعای مدیریت جهان را دارد می توان پرسید :چرا و چگونه نمی تواند برای افزایش حجم ورودی آب به آن دریاچه اقدام کند ؟در یاچه ای که خشک شدن آن بحران زیست محیطی خطر ناکی برای استان های همجوار فرا هم آورده است و به قول نماینده ارومیه در مجلس به بمب خطرناکی از نمک تبدیل شده است»

متن کامل این بیانیه که در اختیاز ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذیل است:

بهار امسال نیز آذر بایجان دیگر بار شاهد سرکوب و خفقان دولت کودتا بود .
مردمی که در پارک ها و میادین تبریز و ارومیه در سیزده بدر گوش های سنگین را یه شنیدن درد امروز دریاچه ارومیه فرا می خواندند بازداشت شدند و شعار های زیست محیطی و حمایت از زبان مادری بار دیگر تحمل نشدو با ضرب و شتم و دستگیری عده زیادی از همشهریان همراه گردید .با این اوصاف از دولتی که ادعای مدیریت جهان را دارد می توان پرسید :چرا و چگونه نمی تواند برای افزایش حجم ورودی آب به آن دریاچه اقدام کند ؟در یاچه ای که خشک شدن آن بحران زیست محیطی خطر ناکی برای استان های همجوار فرا هم آورده است و به قول نماینده ارومیه در مجلس به بمب خطرناکی از نمک تبدیل شده است .و سوال دیگر این که چگونه دولتی که سرکوب ملتها در کشور های منطقه را در یک پز فرمایشی محکوم می کند ،ولی تاب و تحمل چند شعار زیست و محیطی و قومی را ندارد ؟و مردم خود را این چنین سرکوب و روانه زندانها می کند ؟زندانهایی که جز بی اعتباری هیچ عاقبت مثبتی برای زندانبانان به همراه نداشته است و حرکت های افراطی و رادیکال را تشدید و آب به آسیاب دشمنان ایران ریخته است . ما این اقدامات غیر قانونی و خشونت بار را محکوم نموده و بیان مطالبات را حق قانونی و خدادادی مردم می دانیم . لذا حاکمیت را به رعایت قانون و حقوق ابتدایی و طبیعی ملت فرا می خوانیم و خواستار آزادی فوری دستگیر شدگان هستیم .
جمعی از فعالین مدنی و سیاسی تبریز


 


ندای سبز آزادی: سید مصطفی تاج زاده ضمن اعتراض نسبت به محدودیتهای غیرقانونی اعمال شده در خصوص وی اعلام کرد که کماکان به روزه های اعتراضی خود که از آذر ماه آغاز شده ادامه خواهد داد.
تاج زاده که یک روز پس از انتخابات سال ۸۸ دستگیر شده بود، پس از گذراندن ۹ ماه زندان که نیمی از آن در سلول انفرادی بود به مرخصی آمد اما در پی شکایت از کودتاگران انتخاباتی و به دلیل امتناع از پس گرفتن این شکایت در میانه مرخصی و در حالی که تحت درمان قرار داشت به زندان برگردانده شد.

به گزارش تحول سبز، تاجزاده جدیدا اظهار نموده است که کمیته ای بیرون از اختیارات مدیریت و پرسنل اداری زندان محدودیت های غیرقانونی را به وی تحمیل کرده اند و مسئولان و نگهبانان زندان نقشی در این برخوردهای غیر قانونی ندارند. اعضای این کمیته که گویا حساسیت ویژه ای نسبت به تاجزاده دارند، تا بحال حاضر نشده اند اجازه انتقال وی به بند عمومی زندان اوین را صادر کنند و با نگهداری تاج زاده در قرنطینه کامل از تماس وی با دیگر زندانیان جلوگیری می کنند.

این در حالی است که پس از انتقال تاجزاده به قرنطینه، حق ملاقات منظم و هفتگی وهمچنین امکان تماس تلفنی وی قطع شده است و اجازه دسترسی به روزنامه ها و مجلات درخواستی خود را نیز ندارد. همچنین با گذشت نزدیک به ۵ ماه از توصیه پزشکان زندان مبنی بر ضرورت انجام “ام. آر. آی” هنوز اجازه این امر صادر نشده است.

به گزارش تحول سبز فشار های وارده بر این فعال سیاسی به حدی است که وی با وجود بیماری و مشکلات جسمی خود اعلام کرده است از آذرماه سال گذشته در اعتراض به اینگونه برخوردهای غیر قانونی دست به روزه اعتراضی زده است و تا زمانی که از حقوق قانونی خود برخوردار نشود به روزه داری ادامه خواهد داد.


 


ندای سبز آزادی: منزل مهدی کریمیان اقبال از اسرای سبز، در ساعات حضور خانواده وی در دادستانی و بدون اطلاع ایشان مورد تفتیش قرار گرفت.

به گزارش کلمه، این اتفاق زمانی که مهدی اقبال از مرخصی به بند ۳۵۰ بازگشته و همسر وی در داستانی پیگیر مسایل حقوق وی بوده و دو فرزند نوجوانشان در مدرسه بوده اند، روی داده است.

در این تفتیش وسیله ای از منزل خارج نشده و مقادیری پول و طلا که در منزل بوده دست نخورده اند، چه دزدان به دنبال گم شده احتمالی دیگری بوده اند. در این تفتیش کل منزل تا ریزترین اجزای خانه مورد بازرسی قرار گرفته، تا حدی که به هم ریختگی شدید خانه اسباب نگرانی و ترس دو فرزند نوجوان اقبال را فراهم کرده است.

به نظر می رسد ماموران با توجه به شناختی که از روحیه آرام و مایل به عدم اطلاع رسانی خانواده اقبال داشته اند، این حرکت را برای ارعاب آنها و خانواده های سایر زندانیان سیاسی با توجه به ارتباط طبیعی آنها در روزهای ملاقات و هروله های بین زندان و دادستانی، بی هراس از هزینه اطلاع رسانی عمومی این گونه رفتار غیرقانونی و غیر انسانی انجام داده اند


 


ندای سبز آزادی: نماینده مردم اهواز در مجلس با انتقاد از ناکارآمدی بخش خصوصی فعال در کارخانه لوله سازی خوزستان از تعطیلی قریب الوقوع این کارخانه به عنوان قدیمی ترین کارخانه خوزستان خبر داد.

به گزارش مهر، ناصر سودانی اظهار داشت: بعد از واگذاری کارخانه لوله سازی خوزستان به بخش خصوصی ناکارآمد، کارخانه لوله سازی خوزستان با مشکلات عدیده ای مواجه شد.

نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه پس از واگذاری این کارخانه تعداد کارکنان آن به شدت کاهش یافتند، ادامه داد: مدیران کارخانه حتی قادر به پرداخت حقوق همین تعداد کارگر هم نیستند.

وی با اشاره به اینکه بعد از اجرای قانون هدفمندکردن یارانه‌ها، وضعیت این کارخانه بسیار بدتر از قبل شده است،‌ تصریح کرد: علاوه بر مشکل پرداخت نشدن حقوق کارگران، مشکلاتی مثل پرداخت قبوض گاز و برق هم بر مشکلات افزود.

سودانی تصریح کرد: با ادامه این روند با سابقه ترین و قدیمی ترین کارخانه صنعتی خوزستان به طور کامل ورشکسته خواهد شد و به زودی تعطیل می شود.

عضو کمیسیون انرژی مجلس گفت: در سفر یک سال پیش هیئت وزیران به خرمشهر، رسیدگی به وضعیت این کارخانه از مصوبات اصلی آن سفر بود.

پیش از این عضوشورای کارگری کارخانه لوله سازی خوزستان اعلام کرده بود که به زودی بانک ملت به دلیل طلب هشت میلیارد تومانی خود، کارخانه لوله سازی خوزستان را مصادره خواهد کرد.

مالکیت این شرکت که از معدود شرکتهای تولید کننده لوله های مورد نیاز وزارت نیرو در کشور محسوب می شود و تولیدات آن نیاز اساسی کشور محسوب می شود در سال ۱۳۸۱ از بانک صنعت و معدن سلب و به بخش خصوصی واگذار شد که دقیقا از همان زمان، روزهای تیره این شرکت آغاز و حتی در مقاطعی با توقف تولید مواجه شد.

نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر در اهواز در این خصوص گفت: اشتباه اساسی در خصوص این شرکت واگذاری آن به افرادی بود که هیچ سر رشته ای از فعالیت این شرکت بزرگ تولید نداشتند و این یک اشتباه غیر قابل بخشش محسوب می شود.

سید شریف حسینی افزود: بعد از آن مالکیت این شرکت بارها و بارها دست به دست چرخید و روز به روز وضعیت تولید و فعالیت آن بدتر شد و به روزی رسید که حتی از پرداخت حقوق کارگران ناتوان شد.

با تمام این مشکلات اما نماینده اهواز در مجلس شورای اسلامی بر لزوم راه اندازی فاز دوم این کارخانه تاکید کرد و گفت: اکنون محصولات تولیدی این کارخانه که به شدت مورد نیاز وزارت نیرو است تنها در این کارخانه و تهران تولید می شود، بنابراین ادامه حیات این واحد صنعتی برای خوزستان و کشور حیاتی است ضمن اینکه از وزارت صنایع انتظار داریم فاز دوم این کارخانه را نیز راه اندازی کند تا قدرت درآمدزایی این کارخانه افزایش یابد.

وی افزود: ولی یک مشکل در راه اندازی فاز دوم این کارخانه وجود دارد و آن هم این است که متاسفانه وام ساخت فاز دوم این کارخانه چند سال پیش توسط بخش خصوصی دریافت شده ولی در جای خود هزینه نشده ولی اکنون این موضوع یکی از موانع راه اندازی خط دوم تولید است.


 


ندای سبز آزادی: پایگاه اطلاع رسانی دولت حاکم منتشر کرد: به دنبال درج خبری نادرست و خلاف واقع با عنوان ” مهلت رهبر انقلاب به احمدی‌‌نژاد” در برخی از سایت‌های خبری از زبان حجت الاسلام آقا تهرانی به نقل از دکتر احمدی‌نژاد، بدین وسیله ضمن تکذیب این خبر، از کلیه رسانه‌ها درخواست می‌شود از انتشار هرگونه خبر غیر رسمی در خصوص رییس‌محترم جمهور خودداری کنند.بدیهی است مرجع رسمی انتشار دیدگاه ها‌، نظرات و اخبار رسمی مربوط به رییس محترم‌جمهور سایت president.ir است و اخبار که در سایر رسانه‌ها انتشار می‌یابد غیر‌قابل استناد می‌باشد.

گفتنی است، آقاتهرانی اخیرا در یک سخنرانی عمومی، به نقل مذاکرات انجام شده میان احمدی​نژاد با مقام  رهبری پرداخته و با بیان اینکه شخصا این مسایل را از احمدی​نژاد شنیده است، از قول وی اعلام کرده بود که مقام  رهبری مهلتی تعیین کردند تا احمدی​نژاد یا وزیر اطلاعات را بپذیرد، یا استعفا کند.


 


ندای سبز آزادی: با شروع فصل برداشت محصولات کشاورزی در جنوب کرمان و بروز مشکلات مختلف برای کشاورزان از جمله کاهش شدید قیمت محصول، افزایش نرخ حمل و نقل از یک سو و از سوی دیگر کمبود کامیون و اشباع شدن بازار از محصول برخی مسئولان استان کرمان در اظهارنظرهایی از لزوم حل مشکل کشاورزان پیاز کار کرمانی خبر دادند.

به گزارش خبرگزاری مهر یکی از مهمترین اقداماتی که برای حل مشکل کشاورزان انجام شد صفر شدن تعرفه صادرات محصول پیاز بود اما حقیقت این است که برداشت تعرفه صادرات در درجه اول برای کشاورزان عمده و همچنین دلالان مطلوب بود زیرا کشاورزان خرد توان صادرات این محصول را ندارند و همچنان محصول پیاز با قیمت بسیار اندک در زمینهای کشاورزی خریداری می‌شود و در نهایت همان پیاز در بازار شهر کرمان ۴۵۰ تا ۵۰۰ تومان فروش می‌رود، این درحالی است که این نرخ در بازارهای استان‌های مجاور کرمان بیشتر است و این تفاوت قیمت نیز درنهایت به جیب دلالان می‌رود.

دلال بازی مهمترین مشکل کشاورزی جنوب کرمان

نکته قابل توجه این است که برای حل مشکل کشاورزان نرخ خرید تضمینی از سوی سازمان تعاون روستایی جنوب کرمان تنها ۹۰ تومان تعیین شد.

که درنهایت موجب می‌شود کشاورزان با نقدینگی بسیار کم مواجه می‌شوند و از سوی دیگر همان پیازها در بازار مصرف با قیمت بالا فروش می‌رود.

لزوم نظارت بر قیمت حمل و نقل / افزایش بی‌رویه نرخ‌های جابجایی محصول ادامه دارد

از سوی دیگر عدم نظارت بر نرخ حمل و نقل کالا در جنوب کرمان و از سوی دیگر برداشت اهمزمان نواع محصولات کشاورزی در جنوب کرمان موجب شده است کامیون داران خواستار قیمت‌های بالا برای حمل و نقل باشند و این مسئله علاوه بر مشکل کمبود کامیون افزایش بی رویه نرخ را نیز به دنبال داشته است و این رویه موجب شده است کشاورزان علاوه بر نرخ کارگر بخش قابل توجهی از سود محصول را نیز به کامیون داران پرداخت کنند و درنهایت نیز به دلیل عدم رعایت استانداردهای حمل و نقل بخش قابل توجهی از محصول هدر می‌رود.

معضل کمبود کامیون نیز تا حدودی در جنوب کرمان برطرف شده است اما با توجه به تقاضای فراوان این مسأله بعضا مشکل ساز است و از سوی دیگر هیچ دستگاهی نیز بر قیمت و نرخ بارنامه‌ها نظارت ندارد.

هر چند عدم مدیریت در کشت محصول موجب بروز مشکل در نرخ‌گذاری محصول می‌شود اما باید به این نکته توجه کرد که مشکلات حمل و نقل محصول در جنوب کرمان در سال‌های گذشته وجود داشته است و این درحالی است که تمام محصول جنوب کرمان که میلیون‌ها تن محصول تخمین زده می‌شود تنها از طریق کامیون‌ها و در مقادیر کم جابجا می شود و از روی همین نکته می‌توان به بار ترافیکی بسیار سنگین جاده‌های جنوب کرمان نیز پی برد.

روزانه هزاران کامیون از جاده‌های کم عرض جنوب کرمان عبور می‌کنند

به همین دلیل همزمان با آغاز برداشت محصول‌های کشاورزی طرح‌های ترافیکی ویژه در جنوب کرمان ایجاد می‌شود اما حضور هزاران کامیون در این جاده‌ها بار ترافیکی بسیار سنگینی را به این جاده‌ها می‌دهد این درحالی است که جاده جیرفت به کرمان با بیش از ۴۰ سال قدمت بدلیل دو طرفه بودن و عرض کم به یکی از خطرناک‌ترین راه‌ها کشور برای عبور و مرور تبدیل می‌شود.

ترافیک سنگین جاده‌ها در حالی به وجود می‌آید که این محور مهمترین جاده برای ارتباط بین بندرعباس و بندرچابهار با استان‌های مرکزی است.

نرخ خرید تضمینی بسیار پائین است

محمد سالاری، یکی از کشاورزان جنوب کرمان در خصوص ادامه مشکلات کشاورزان جنوب کرمان افزود: هم اکنون در بهترین حالت ممکن محصول پیاز از سوی سازمان تعاون روستایی با قیمت هر کیلو ۹۰ تومان خریداری می‌شود این درحالی است که همین محصول در بازار کرمان در حال حاضر ۵۰۰ تومان فروخته می‌شود.

وی گفت: برخی دلالان با نرخ بیشتر از ۹۰ تومان محصول پیاز را خریداری می‌کنند و درنهایت هم با چند برابر قیمت محصول را در بازارهای استان‌های دیگر می‌فروشند.

۱۵ سال انتظار برای بازگشایی مجدد فرودگاه جیرفت

سالاری ادامه داد: درحالیکه هر سال میلیون‌ها تن محصول در جنوب کرمان تولید و به بازار عرضه می‌شود همچنان تنها یک گزینه برای حمل و نقل محصول وجود دارد در حالیکه فرودگاه جیرفت بعنوان تنها فرودگاه منطقه ۱۵ سال تعطیل است.

وی گفت: در صورت بازگشایی فرودگاه جیرفت می‌توان بسیاری از محصولات را به بازارهای مصرف منتقل کرد اما با وجود مصوبه هیأت دولت اقدامی در راستای حل مشکل این فرودگاه نشده است.

کشت تمام محصولات با مشکل کاهش نرخ مواجه می‌شود

عباس شعبانی دیگر کشاورز پیاز کار جنوب کرمان گفت: طی سال‌های گذشته بارها در خصوص احداث خط راه آهن به جیرفت صحبت شده است اما با وجودی که خط راه آهن تنها چند کیلومتر با جیرفت فاصله دارد اما این وعده هنوز عملی نشده است.

این کشاورز افزود: خشک‌سالی و کمبود آب از یک سو، افزایش نرخ گازوئیل برای موتور پمپ‌ها از سوی دیگر و افزایش نرخ کود و سم و بذر در حالی در سال جاری روی داده است که نرخ محصول با سال گذشته هیچ تغییری نکرده است.

وی در خصوص کشت هماهنگ کشاورزان گفت: در جنوب کرمان گزینه‌های خاصی برای کشت وجود دارد که همه به سمت آنها روی می‌آورند در حال حاضر هم پیاز کاران و هم گوجه‌کاران با مشکل مواجه هستند وقتی فصل خیار سبز هم می شود وضعیت همین‌گونه است.

شعبانی گفت: هم اکنون برداشت محصول گندم نیز شروع شده که برای حمل و نقل گندم نیز مشکلاتی وجود دارد و درنهایت خواهیم دید قیمت گندم نیز پائین می‌آید.

شعبانی افزود: باید با توجه به پتانسیل‌های بالای جنوب کرمان در راستای استفاده از این توانمندی برنامه‌ریزی شود نه اینکه بگویند کم تولید کنید چرا کسی نمی‌رود که بازار جدیدی برای این محصولات پیدا کند؟ چرا کارخانه های فراوری محصول در جنوب کرمان افزایش نمی‌یابد؟ مگر نه اینکه می‌گویند باید به سمت صادرات غیر نفتی برویم پس چرا کسی در راستای استفاده از این توانمندی کاری نمی کند.

نرخ خرید تضمینی باید افزایش یابد

احمد صدقی، دیگر کشاورز جنوب کرمان با اشاره به نرخ ۹۰ تومانی خرید تضمینی پیاز گفت: این نرخ بسیار پائین است و عملا این نرخ از کمترین نرخ‌های پیشنهادی برای فروش محصول است.

وی ادامه داد: با این نرخ کشاورز هیچ‌گونه سودی نمی‌کند و فقط از ورشکستگی نجات می‌یابد و ضرر کمتری می‌کند.

این کشاورز از مسئولان خواست قیمت خرید تضمینی پیاز را افزایش دهند.

صدقی گفت: بلاخره کی باید مشکل وجود دلالان در بازار رفع شود زیرا تمام سود و تلاش ما درنهایت به جیب دلالان می‌رود و دلیل اصلی آن این است که سیستم مشخصی برای ارائه محصول به بازار مصرف وجود ندارد و هر سال دلالان سود تلاش ما را به جیب می‌زنند.

برای حل مشکلات کشاورزان جنوب کرمان اقداماتی نیز از سوی مسئولان استان کرمان صورت گرفته است و برخی مشکلات تا حدودی رفع شد اما بدلیل بنیادی بودن این مشکلات این اقدامات هم تاثیر چندانی در حل مشکلات نداشته است.

سهمیه سوخت کامیون‌های جنوب کرمان افزایش یافت

معاون برنامه‌ریزی استاندار کرمان چندی پیش از افزایش میزان ورود کامیون‌های باربری برای حل مشکل حمل و نقل جنوب کرمان خبر داد و گفت: این مسأله در پی مذاکرات انجام شده صورت گرفته است.

محمد تکلوزاده افزود: از سوی دیگر سهمیه سوخت کشاورزان هم افزایش یافته است و عملا بجای ۱۸۰ لیتر گازوئیل ۲۵۰ لیتر گازوئیل در اختیار کشاورزان قرار می‌گیرد.

وی همچنین گفت: با هماهنگی پلیس راه و نیروی انتظامی کار نظارت بر ترافیک و امنیت منطقه نیز بخوبی انجام می‌شود.

تکلوزاده همچنین از صفر شدن تعرفه صادرات محصول پیاز خبر داد.

نرخ خرید تضمینی را وزارتخانه تعیین می‌کند

از سوی دیگر رئیس تعاون روستایی جنوب کرمان نیز دلیل اعلام نرخ ۹۰ تومانی برای محصول را کارشناسی های انجام شده دانست و گفت: با این اقدام قیمت محصول از این نرخ پائین تر نخواهد آمد و نرخ نیز توسط وزارتخانه تعیین شده است.

غلامرضا میر کهنوج افزود: این اقدام در راستای جلوگیری از افت شدید محصول انجام گرفت که درحال روی دادن بود.

وی ادامه داد: این خرید نیز از محصول سالم و بسته‌بندی انجام می‌شود و کشاورزان هم باید معرفی نامه از جهاد کشاورزی مناطق محل زندگی خود داشته باشند.

مشکلات کشاورزان کرمانی در خصوص محصول گوجه فرنگی ادامه دارد و برخی از گندم کاران منطقه نیز درخصوص فروش محصول خود با نرخ پائین توسط دلالان ابراز نگرانی می‌کنند.


 


ندای سبز آزادی: با توجه به دومین سالِ ممنوعیتِ حضورِ آثار شهید بهشتی در نمایشگاه بین المللی کتاب ، گروهی از علاقمندان شهید بهشتی با راه اندازیِ بخش آنلاین  اقدام به ارائه این آثار و نوشته ها به صورت آنلاین کردند.

بنا به گزارش های رسیده به کلمه، این افراد که خود را هبوط یافتگان در بهشت نامیده اند بیانیه ای را هم به این منظور منتشر کردند.

متن این بیانیه به شرح زیر است:

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

در دومین سال پیاپی ازعدم صدور مجوز برای بنیاد نشر آثار واندیشه های شهید بهشتی، جهت حضور در نمایشگاه کتابِ تهران و به جهت آگاهی بخشی به علاقه مندان این شهید و درمقابله با خط منحرفی که عَلَمِ عِلم ستیزی و روحانیت ستیزی افراشته و شائبه اسلام ستیزی اش هر روز بیشتر می شود،

بر آن شدیم جلوه های از آثار سید الشهدای ایران را در تارنمایی تحت عنوان “سیب بهشتی” عرضه داریم.

بهشتیِ ما هم مجاهد است و هم عالِم پس دو دشمن خواهد داشت عده ای که قصد ریختن خونش را کردند و عده ای که قصد شکستن قلمش را دارند “مداد العلماء افضل من دماء الشهداء. اگر قلم عالم از خون شهد بالاتر است، پس شکستن قلم عالِم نیز از ریختن خون شهید هم پست تر است.

آنچه در سیب بهشتی عرضه داشته ایم نتنها سبب هبوط نخواهد شد بلکه تماما صعود خواهد بود و اگر هبوطی باشد هبوط از بهشت نیست بلکه هبوط در بهشت است.

و هر اثری از آثار شهید بهشتی سبب هبوط بیشتر در بهشت خواهد شد اگر چه بارز ترین اثر از آثارِ شهید بهشتی همان شهادتش می باشد که “و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون” (آل عمران : ۱۶۹) که شهدا زنده اند و شهید بهشتی زنده ترین شهید انقلاب ایران است. چراکه زنده بودن شهید به زنده بودن آرمان آن شهید است و آرمان های بهشتی زنده ترین، پویا ترین، اسلامی ترین و در عین حال مدرن ترین و سبزترین آرمان هاست. و به رغم همه محدودیت ها، هر روز شکوفا تر و محبوب تر می شود.

به رغم مدعیانی که منع عشق کنند جمال چهره تو حجت موجه ماست

جمعی از هبوط یافتگان در بهشت


 


ندای سبز آزادی: بنا بر اظهارات برخی از اساتید دانشکده حقوق دانشگاه تهران دکتر عبدالله رمضان زاده استاد دانشکده حقوق این دانشگاه و قائم مقام دبیرکل جبهه مشارکت که هم اکنون در زندان به سر می برد مدتی قبل با موافقت ریاست دانشگاه تهران خود را بازنشسته نموده است. این در حالی است که ایشان تنها با ۱۴ سال سابقه کاری بازنشسته می شوند.

به گزارش تحول سبز، دکتر رمضان زاده دارای مدرک دکترای روابط بین الملل و متخصص مطالعات منطقه ای با تمرکز بر منطقه خاورمیانه می باشد. ایشان در این حوزه یکی از صاحب نظران برجسته ایرانی محسوب می گردد. پیش از این نیز دکتر سیف زاده استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران با فشارهای وارد خود را بازنشسته نموده بود. اخبار مختلف حاکیست تعداد بیشتری از اساتید این دانشکده در لیست تسویه حساب های سیاسی مسئولان دانشگاه تهران قرار دارند.

به گزارش کلمه، در این رابطه دکتر رمضان زاده در صفحه فیس بوک خود نوشت :

دوستان عزیز توجه فرمایند!

خبری در برخی سایت ها منتشر شده است مبنی بر اینکه بازنشستگی من تحت فشار بازجویان بوده است. واقعیت امر این است که با توجه به اینکه در حال گذراندن دوران محکومیت در زندان هستم و امکان حضور در دانشگاه را ندارم به ناچارشخصا از قانون بازنشستگی پیش از موعد استفاده کرده تقاضای بازنشتگی نمودم که مورد موافقت رییس دانشگاه تهران قرار گرفت و اکنون نیز با موافقت مقام های دادستانی در مرخصی ۴۸ ساعته برای حضور در مراسم چهلمین روز در گذشت پدر بزرگوار همسرم هستم. ضمنا طی دو ماه و نیم گذشته که به زندان بازگردانده شده ام تا کنون بازجویی نداشته و بازجویی را نیز ندیده ام و در زندان نیز مشغول ترجمه یک کتاب تخصصی در حوزه مدیریت منازعات قومی هستم.


 


ندای سبز آزادی: زندانیان سیاسی زن که در روزهای گذشته به زندان قرچک ورامین منتقل شده اند، نامه ای خطاب به ملت ایران، آیات و مراجع عظام تقلید، مقامات مسئول جمهوری اسلامی و مجامع حقوق بشری در سراسر دنیا نوشته اند. آنها گفته اند اگر چه پش از این شرایط بسیار دشواری را در زندان رجایی شهر تجربه کرده بودند، اما اکنون آنچه که در زندان قرچک ورامین می بینند جز محیر العقول خواندنش واژه ای دیگر برای توصیفش نمی یابند.

به گزارش کلمه، زندانیان سیاسی زن که به تازگی به زندان ورامین منتقل شده اند در تظلم نامه خود نوشته اند :«تنبیهات بسیار شدید و برخوردها و درگیری های میان زندانیان بسیار دور از شان و مقام و منزلت انسان است. چرا که از خود می پرسیم در کجای دنیا نتیجه ی درگیری بر سر آب جوش و تنبیه متعاقب آن شکستن ناخن های دستان یک زندانی باشد؟ در کجای دنیا عده ای مرد باتوم به دست را به بند نگهداری زنان زندانی به قصد ضرب و شتم می فرستند؟ در کجای دنیا کودکان ۱۴ و ۱۵ ساله را در چنین شرایطی نگهداری می کنند؟ »

این زندانیان دست به دست به دامان وجدان های بیدار شده اند تا اگر ذره ای انسانیت باقی مانده باشد، در برابر این بی حرمتی ها به شان و منزلت انسانی که ملائک بر او سجده برده اند سکوت نکنند.

زندانیان سیاسی زن در این نامه تنها به انتقال خود از این زندان و بهبود شرایط خود نمی اندیشند.آنها می پرسند:
«مگر مسئولین قضایی کشور، تمام آنچه شرع و قانون و اخلاق بدان معتقد است را به گوشه ای افکنده اند، و سیستم نظارتی خود را بر این اصل استوار کرده اند که تمامی مجرمین، از کوچک ترین مرتکبین به جرم تا بزرگ ترینشان مستحق مرگ اند. که اگر چنین بود امر به معروف و نهی از منکر به چه منظور به عنوان یکی از اساسی ترین مبانی شریعت اسلام شناخته شده است.»

این زندانیان گفته اند:« دریغا که شرمساریم از آنچه در اطرافمان می گذرد و دو چندان شرمساریم از آن که نظیر چنین فجایع غیر انسانی در مملکت ما به وقوع می پیوندد. کشوری که کباده ی تاریخ و فرهنگ و هنرش، دبدبه ی اسلام گرایی و انسان دوستی اش گوش فلک را کر کرده است.»

پس از انتشار نامه سید ضیا نبوی در باره شرایط غیرانسانی زندان کارون اهواز، نامه زندانیان سیاسی زن نیز تصویری تکان دهنده و فاجعه بار از زندان زنان در قرچک ورامین ارائه می دهد.تصویری که بار دیگر این سوال را مطرح می کند که ایا وعده انقلاب اسلامی این بود؟آیا این است وعده قانون اساسی حمهوری اسلامی که از حفظ کرامت انسان ها سخن می گوید؟

خانواده های زنذانیان سیاسی زن در زندان رجایی شهر که به تازگی به زندان قرچک ورامین منتقل شده اند می گویند که این زندان کهریزکی دیگر است .گفته می شود که به زودی زندانیان سیاسی زن در اوین نیز به قرچک ورامین منتقل خواهند شد.

به گزارش کلمه، متن کامل نامه ۹ زندانی سیاسی زن در قرچک ورامین به شرح زیر است :

ملت شریف ایران

وجدان های بیدار

آیات و مراجع عظام تقلید

مقامات مسئول جمهوری اسلامی

مجامع حقوق بشری در سراسر دنیا

حدود یک هفته از انتقال ما زندانیان سیاسی زن زندان رجایی شهر به “زندان قرچک ورامین” می گذرد. آن چه ما را وادار به نوشتن این نامه کرده است، حجم عظیم اتفاقاتی ست که جز محیر العقول خواندنشان واژه ای دیگر برای توصیفشان نمی یابیم.

از بدو ورود به این اصطلاح “ندامتگاه” چنان از آن چه در اطرافمان می گذرد شگفت زده ایم که باور نمی کنیم سال هاست جمعی از زندانیان را در جمهوری اسلامی ایران به قصد “تادیب” به چنین مکانی می فرستند. ما که تجربه ی اسارت در زندان رجایی شهر را نیز در کوله بار خود داریم، هرگز گمان نمی بردیم که پس از خروج از رجایی شهر شاهد چنین وضع اسف باری باشیم.

در بند زنان زندان رجایی شهر، هر روز شاهد انواع و اقسام بی حرمتی ها، قانون شکنی ها، موارد متعدد تعدی به حقوق زندانیان و چه بسا در مواردی قتل زندانیان توسط مجرمین خطرناک بودیم. به هر روی پیگیری های مداوم اینجانبان، منجر به اختصاص دو اتاق مخصوص زندانیان به اصطلاح امنیتی شد. تا این که زمزمه ی انتقال زندانیان زن به زندان کچویی کرج آغاز شد. با خود می پنداشتیم که هر جایی بهتر از رجایی شهر باشد، اما پس از انتقال بخش اعظم زندانیان به زندان کچویی کرج، از شرایط ناگوار زندانیانی شنیدیم که همه به قصد “تادیب” و ” تربیت” بدانجا فرستاده شدند! از ابتدای این انتقال، شایعات گوناگونی نیز در رابطه با زندانیان سیاسی آغاز شد.

دیری نگذشت که سه شنبه هفته گذشته ما را نیز با دست بند و پا بند و تحت شرایط فوق امنیتی ای که حتی در دوران بازجویی نیز به خود ندیده بودیم، در بد ترین وضع ممکن راهی جاده ورامین کردند، تا پس از گذران سه ساعت و نیم راه، که منجر به بدحال شدن تنی چند از زندانیان نیز گردید، ما را به زندان قرچک ورامین واقع در بیابان های اطراف تهران، منتقل کردند. در رابطه با جایگاه جغرافیایی این زندان، همین بس که ما همچنان در عجبیم از آن که خانواده های ما چگونه خواهند توانست برای ملاقات با ما به این ینگه دنیا بیایند؟

بگذریم از این که با گذشت چیزی حدود یک هفته هنوز نه حرفی از ملاقات هست و نه دیداری با خانواده ها. به هر روی ما از آنچه تحت عنوان حقوق زندانیان نامیده می شود می گذریم و تنها از بدیهی ترین حقوق انسانی آدمیانی می گوییم که در این زندان مدت هاست نگهداری می شده اند و هم اکنون ما نیز به لطف مسئولین سعادت تجربه ی چنین شرایطی را پیدا کرده ایم.

زندان قرچک ورامین شامل هفت سوله است که هر سوله با تخت هایی به ظرفیت چند ده نفر تجهیز شده است. این در حالی ست که در هر کدام از این سوله ها بیش از ۲۰۰ زندانی نگهداری می شوند. عدم وجود کوچک ترین سیستم، برای تهویه هوا، وضعیت اسف بار بهداشتی به نحوی که بوی فاضلاب و شدت گازهای ناشی از آن برای بسیاری از زندانیان ناراحتی های تنفسی جدی به وجود آورده است. دو سرویس بهداشتی برای بیش از ۲۰۰ نفر، دو اتاقک حمام برای همین تعداد از زندانیان در نظر گرفته شده. محدودیت های به وجود آمده به خاطر سرویس های بهداشتی، عملا باعث شده است تا بسیاری از زندانیان از محیط سوله و مابین تخت ها به عنوان “سرویس بهداشتی” استفاده کنند.

به دلیل نبود حتی یک شیر آب جداگانه زندانیان برای شستشوی لباس و ظروف خود باید از همین حمام و سرویس بهداشتی استفاده کنند. روزانه به اصطلاح “سه وعده” غذایی در سلف سرویس این زندان ارائه می شود

مجددا از پرداختن به وضعیت بهداشتی سلف سرویس و کیفیت غذا اجتناب می کنیم و تنها این که در هفته گذشته به دلیل کمبود جیره غذایی، چندین بار وعده نامبرده به بسیاری از زندانیان نرسید. وعده مذکور نیز اغلب دو قرص نان خشک و یک سیب زمینی، و یا مقدار بسیار اندکی ماکارونی را شامل می شود. از آنجا که بسیاری از زندانیان کم سن و سال حتی زیر ۱۸ سال نیز در این زندان نگهداری می شوند، به وضوح می توان مشکل سوءتغذیه جدی را در میان بسیاری ز زندانیان مشاهده کرد.

بگذریم از نحوه برخورد مسئولین سلف سرویس، نگهبانان و … که با توهین آمیز ترین شکل ممکن زندانیان را خطاب کرده و مرتب نهیب می زنند. و باز بگذریم از عدم وجود امنیت جانی در سلف سرویس،به خاطر درگیری های زیادی که بر سر غذا به وجود می آید. تا جایی که غذاخوری زندان از جانب زندانیان به طعنه “کتک خوری” نامیده می شود.

در زندان های دیگر اغلب مکانی تحت عنوان فروشگاه جهت تهیه مایحتاج ضروری زندانیان از مواد خوراکی تا بهداشتی در نظر گرفته می شود که ما چنین چیزی را نیز در این زندان ندیده ایم.

محیط هواخوری زندان نیز فضایی ست که در حالت ایده آل ظرفیت چند ده نفر را داراست که همیشه به عنوان محل هواخوری
بیش از ۴۰۰ نفر استفاده می شود. محیطی با دیوار های سیمانی بلند که هیچ شباهتی با هواخوری زندان هایی همچون اوین و رجایی شهر ندارد. بزرگ ترین لطف مسئولین این زندان به زندانیان اجازه ی دوبار استفاده از آب جوش جهت نوشیدن چای است، که در هفته گذشته و بر اثر پرتاب ظرف آب جو ش به سمت یکی از زندانیان، چند تن از ایشان دچار جراحت جدی شدند.

تنبیهات بسیار شدید و برخوردها و درگیری های میان زندانیان بسیار دور از شان و مقام و منزلت انسان است. چرا که از خود می پرسیم در کجای دنیا نتیجه ی درگیری بر سر آب جوش و تنبیه متعاقب آن  شکستن ناخن های دستان یک زندانی باشد؟ در کجای دنیا عده ای مرد باتوم به دست را به بند نگهداری زنان زندانی به قصد ضرب و شتم می فرستند؟ در کجای دنیا کودکان ۱۴ و ۱۵ ساله را در چنین شرایطی نگهداری می کنند؟

دریغا که شرمساریم از آنچه در اطرافمان می گذرد و دو چندان شرمساریم از آن که نظیر چنین فجایع غیر انسانی در مملکت ما به وقوع می پیوندد. کشوری که کباده ی تاریخ و فرهنگ و هنرش، دبدبه ی اسلام گرایی و انسان دوستی اش گوش فلک را کر کرده است.

ما زندانیان سیاسی زن زندان قرچک ورامین پس از مشاهده ی شرایط فعلی تلاش های بسیار کرده ایم تا موارد مذکور را که تنها به مثابه ی قطره ای از دریای بی عدالتی ها و بی قانونی های موجود در این زندان بوده است را به عرض مقامات زندان برسانیم.

تا به امروز تنها صحبت از انتقال به بند زندانیان مالی، در راستای “کنترل تراکم جمعیت سوله ها” بوده است. اگرچه بند زندانیان مالی نیز تنها سوله ای ست با شرایط مشابه، که کاملا با محل نگهداری فعلی مرتبط بوده و هیچ برتری ای بر جایگاه فعلی ندارد اما مشکل ما تنها اجرای حقوق زندانیان نیست، که اگرچه آن را نیز حق مسلم خود می دانیم اما با توجه به آنچه ذکر شد، سخن از بدیهی ترین حقوق انسانی، زندانیانی ست که جملگی به قصد تادیب و تربیت بدین جا فرستاده شده اند.

مگر آنکه مسئولین قضایی کشور، تمام آنچه شرع و قانون و اخلاق بدان معتقد است را به گوشه ای افکنده باشند، و سیستم نظارتی خود را بر این اصل استوار کرده باشند که تمامی مجرمین، از کوچک ترین مرتکبین به جرم تا بزرگ ترینشان مستحق مرگ اند. که اگر چنین بود امر به معروف و نهی از منکر به چه منظور به عنوان یکی از اساسی ترین مبانی شریعت اسلام شناخته شده است؟ قانون اساسی، آیین دادرسی کیفری و قانون مجازات را برای چه و که تدوین کرده اند؟ در ابتدای این عریضه، وجدان های بیدار را خطاب قرار دادیم، دگرباره از مقامات جمهوری اسلامی ایران، مجامع حقوق بشری، آیات و مراجع عظام تقلید، خواهشمندیم، تا به وظیفه ی شرعی، انسانی و اخلاقی خود عمل نمایند وخواستار رسیدگی به وضعیت نگهداری زندانیان زن در زندان قرچک ورامین شوند.

در پایان خاطر نشان می شویم که در ابتدای مشاهده این وضعیت و هتاکی ها و برخوردهای غیر قانونی ای که با زندانیان می شد، تصمیم به اعتصاب غذا گرفتیم، و کماکان بر این حق خود اصرار می ورزیم که در صورت تداوم شرایط فعلی، بیمی برای گذشتن از جان خود نداریم که اگر داشتیم هیچ کدام امروز در این جا نبودیم. اگرچه تجربه به ما ثابت کرده است که بی ارزش ترین چیز در زندان، جان آدمی ست. آن هم چنین زندانی، که اساس وجودش نه قانون، نه نظام جمهوری اسلامی، نه مقامات قضایی که اصل انسانیت را به زیر سوال می برد. به هر روی دست به دامان وجدان های بیدار شده ایم تا اگر ذره ای انسانیت در وجودمان باقی مانده باشد، در برابر این بی حرمتی ها به شان و منزلت انسانی که ملائک بر او سجده برده اند سکوت نکنیم.

زندانیان سیاسی زن در زندان قرچک ورامین


 


ندای سبز آزادی: با گذشت یک ماه از دستگیریِ هادی کیکاووسی، روزنامه نگار، نویسنده و فعال ستاد شهروند آزاد مهدی کروبی، و هجوم ماموران امنیتی به منزل پدری وی در بندرعباس، وضعیت این فعال مطبوعاتی همچنان در بلاتکلیفی و بی اطلاعی قرار دارد.

منابع خبری جرس در این زمینه گزارش داده اند که این فعال ستاد شهروند آزاد مهدی کروبی و از خبرنگاران روزنامه های سابق «صبا» و «ارمغان بندر» در بندرعباس، و همچنین روزنامه اصلاح طلب شرق بوده است.

کیکاووسی علاوه بر فعالیت در عرصه رسانه ای و سیاسی صاحب اثر دو کتاب داستان ونویسنده وبلاگ «اهل هوا» می باشد.

این گزارش می افزاید کیکاووسی به دلیل فعالیت هایش در ستاد انتخاباتی شهروند آزاد مهدی کروبی در استان هرمزگان در روز انتخابات ریاست جمهوری نیز دستگیر و دو هفته پس از آن با قرار پنجاه میلیون تومانی آزاد شده بود و دو ماه پس از آن، در دادگاه انقلاب اسلامی بندر عباس به اتهاماتی چون “اقدام علیه امنیت ملی از طریق تجمع” و “تبانی به منظور برگزاری تجمعات غیر قانونی”، “تبلیغ علیه نظام از طریق فعالیت در ستاد مهدی کروبی” ، “نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی” به چهار سال حبس تعزیزی محکوم شد.

بر اساس گزارش فوق، وی در دادگاه تجدید نظر از اتهام نشر اکاذیب به منظور تشویش اذهان عمومی تبرئه، اما اتهامات دیگرش توسط قاضی تجدید نظر تایید و وی به سه سال حبس قطعی محکوم شد .

همچنین در ادامه آمده است “ده روز بعد از ابلاغ حکم دادگاه تجدید نظر، زمانی که وی در منزل پدری خویش در بندرعباس حضور نداشت مامورین اجرای احکام به منزل پدری وی هجوم اورده و تمامی اموال شخصی وی را توقیف نموده اند و از آن تاریخ تا کنون اطلاعی از وضعیت وی در دست نیست .”


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته