حجت الاسلام والمسلمین سیداحمدخاتمی در مصاحبه با هفته نامه "شما" ارگان حزب موتلفه اسلامی به شائبه ای که اخیرا مطرح شده است پاسخ داد.
در این گفت وگو از خاتمی سوال شده است:
این روزها زمزمههایی میشنیدیم که برخی معتقدند آقای دکتر احمدینژاد 35 میلیون رأی داشته و به علت ولائی بودنش 10-12میلیون رأی را از دست داده و اگر حمایت ولایت نبود، شاید ایشان رأی بیشتری میآورد. برخی معتقدند همین خط فکری منجر به جدائی رئیسجمهور از رهبری شده است. آیا به نظر شما چنین چیزی محتمل هست که قشر خاکستری، بدون حمایت رهبری، حمایت پررنگی از این جریان داشته باشد؟
عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان پاسخ داده است:
من نمیدانم آیا بهراستی رئیسجمهور این سخن را گفتهاند که ایشان 35 میلیون رأی داشتهاند و بعد که ولایت حمایت کرده، این چنین شده است. من نمیدانم. متهم هم نمیکنم که ایشان گفته باشند، اما اگر این حرف صادر شده باشد، جفاکارانهترین حرف است. یعنی اگر بخواهیم یک مصداق جفا به رهبری را پیدا کنیم، آن مصداق همین است. جناب رئیسجمهور و همراهانشان بهتر از همه میدانند که اگر حمایتهای چهار سال گذشته مقام معظم رهبری نبود، هیچ کاری پیش نمیرفت. تعبیری که ایشان در باره دولت فرمودند، تعبیر بسیار بلندی بود که از تاریخ مشروطه تا به حال، دولتی در این سطح خدمت دیده نشده است. مقام معظم رهبری هرگز نه بهطور خصوصی و نه عمومی نگفتند که به چه کسی رأی میدهند، ولی مردم ما حدس زدند که مقام معظم رهبری به آقای احمدینژاد تمایل دارند و بر اساس این حدس، پای صندوقهای رأی رفتند و رأی بالایی هم به ایشان دادند. قطع و یقین دارم که اگر حمایت رهبری نبود، قطعاً آقای رئیسجمهور ریزش آرای فراوانی داشتند.
امیدوارم این اشتباه برای هیچکس، نه جناب رئیسجمهور و نه اطرافیانش پیدا نشده باشد. حتی الان هم استقبالهای مردمی در شهرها به خاطر مقام معظم رهبری است. امامجمعه یکی از استانها که جزو منتقدین آقای رئیسجمهور است، با من مشورت کرد و گفت: «ایشان دارد به شهر ما میآید. برای استقبال بروم؟» گفتم: «نه تنها به استقبال برو که مردم را هم تشویق کن بروند.» آقای رئیسجمهور، رئیسجمهور این کشور است، رأی بالائی آورده و انصافاً در عرصه ولایت، غیر از چند مورد، از آقا اطاعت کرده است. نباید بیانصافی کرد. اگر ما اطاعت از رهبری را نمره 100 بگیریم، ایشان حداقل در 90 مورد اطاعت کرده است. نباید به خاطر یک لغزش، این همه همراهی را ناچیز شمرد و نادیده گرفت. انصاف این است که همراهیهای گذشته ایشان را ببینیم. مسئله سامان دادن به قضیه بنزین و هدفمندی یارانهها، از اول در ذهن مقام معظم رهبری بود و به برخی از دولتها هم گفتند اجرا کنید، اما نکردند، اما این دولت موفق به اجرای آنها شد. این نماد اطاعت از رهبری است، لکن الان هم به صراحت میگویم که آقای احمدینژاد باید بدانند که پشتیبان و حامی ایشان، باز هم همین حزباللهیها هستند و آن جماعت دیگری که برخی به توهّم آنها دارند حرکت میکنند، هیچگاه با آقای احمدینژاد همراه نخواهند شد. اگر هم همراه شوند، مثل روزهای اخیر و به صورت شیطنتآمیز خواهد بود. آنها آقای احمدینژاد را نمیخواهند، بلکه توهّم ضدّیت با ولایت را دارند و به خیال خودشان آمدند و از این طرف حمایت کردند که به این مقصود برسند که الحمدلله صحبتهای جناب آقای احمدینژاد پاسخ کوبندهای به آنها بود.
گفته میشود که آقای خامنهای برای آقای احمدینژاد مهلت تعیین کرده است
مرتضی آقا تهرانی، نماینده مجلس ایران و از روحانیان نزدیک به محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران از احتمال استعفای او خبر داده است.
آقای آقاتهرانی در یک سخنرانی که فیلم آن به تازگی در اینترنت منتشر شده است، روایتی از گفت و گوی خصوصی آقای احمدی نژاد با آیت الله خامنه ای به دست داده که در آن از تعیین مهلت برای آقای احمدی نژاد سخن رفته است.
تاریخ دقیق گفت و گوی مورد اشاره مشخص نیست، اما قطعا پس از ابقای حیدر مصلحی در سمت وزارت اطلاعات توسط آیت الله خامنه ای بوده است.
به گفته آقای آقا تهرانی، آقای احمدی نژاد در این دیدار بر حق تعیین وزیران توسط خود تأکید کرده و ضمن به رسمیت شناختن حق اعمال نظر نهایی رهبر ایران، از آقای خامنه ای پرسیده است: "اگر ببینم که نظر شما این است که [حیدر مصلحی وزیر اطلاعات] باشد، اما من نمی توانم با او کار کنم، آیا حق انتقاد و گفتن دارم... به من اجازه می دهید که اگر نتوانستم، حتی استعفا بدهم"؟
بر اساس این روایت، آیت الله خامنه ای حق انتقاد از تصمیم خود را برای آقای احمدی نژاد به رسمیت شناخته، اما در عین حال گفته است که اگر او نمی تواند با وزیر مورد نظر رهبری کار کند، می تواند استعفا بدهد.
آقای آقاتهرانی گفته است که آیت الله خامنه ای مهلتی برای آقای احمدی نژاد تعیین کرده تا در این مورد فکر کند و تصمیم بگیرد که آیا ادامه وزارت آقای مصلحی را می پذیرد یا استعفا می دهد.
هنوز هیچ مرجعی به طور رسمی اصالت روایت آقای آقاتهرانی را تأیید یا تکذیب نکرده است.
آقای احمدی نژاد تاکنون ابقای آقای مصلحی در سمت وزیر اطلاعات را رسما نپذیرفته است.
خبرگزاری های ایران صبح روز چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت گزارش داده بودند که آقای احمدی نژاد و آقای مصلحی برای نخستین بار پس از آغاز اختلافات بر سر تغییر وزیر اطلاعات، به طور همزمان در جلسه هیأت دولت حاضر شده اند، اما در عکسی که بعدا از این جلسه چاپ شد، آقای مصلحی دیده نمی شد.
بعضی گزارش ها حکایت از آن داشت که آقای احمدی نژاد تنها پس از آنکه آقای مصلحی جلسه را ترک کرده بود، در جلسه حضور یافت.
رئیس جمهوری ایران پس از مخالفت آیت الله خامنه ای با تغییر وزیر اطلاعات، نزدیک به دو هفته به حالت قهر از حضور در دفتر خود و جلسات هیأت دولت خودداری کرد.
حملات اصولگرایان منتقد دولت و نزدیکان آیت الله خامنه ای، از جمله تعدادی از کسانی که تاکنون جزو حامیان اصلی آقای احمدی نژاد محسوب می شدند، به او و اطرافیانش در روزهای اخیر شدتی کم سابقه یافته است.
آقای احمدی نژاد بر خلاف معمول، در دو شب نخست مراسم عزاداری ایام فاطمیه در حضور رهبر ایران هم حاضر نبود، در حالی که آقای مصلحی در شب دوم حضور داشت.
علی مطهری فرزند استاد شهید مرتضی مطهری این روزها سخت سرگرم برنامههای سالروز شهادت پدرش است؛ بخصوص آنکه مسئولیت نشر آثار استاد نیز برعهده اوست و به همین خاطر به عنوان نماینده خانواده در همه جا شناخته میشود.
«تاریخ ایرانی» با وی گفتوگویی کوتاه در مورد برخی ابهامات در خصوص انتشار آثار استاد مطهری و نسبت او با جریانات سیاسی انجام داده است که در پی میآید:
***
آقای مطهری! یکی از سوالاتی که مطرح است اینکه شهید مطهری (در صورت حیات ایشان)، امروز به کدامیک از جناحهای سیاسی موجود نزدیکتر بودند؟
نمیتوانیم امروز ایشان را در قالب یکی از این گروهها قرار دهیم، بلکه هر کدام از آنها بخشی از اندیشه ایشان را گرفتهاند یا رها کردهاند. مثلا در موضوع آزادی بیان و آزادی اجتماعی، گروه اصولگرا توجه لازم را به آزادی بیان ندارد، اما سعی میکند آزادیهای اجتماعی را رعایت کند هر چند که در دوره آقای احمدینژاد این نیز به هم خورده است و از نطر رهاسازی فرهنگی تفاوتی با دولت اصلاحات ندارد، بلکه گاهی از آن دولت هم حساسیت کمتری نسبت به مسائل فرهنگی دارد.
اگر فقط چپ و راست سنتی را بخواهیم در نظر بگیریم، چطور؟
آنها هم همین طور هستند، یک گروه به آزادی بیان اهمیت نمیدهد و گروه دیگر به حدود در آزادیهای اجتماعی و از این لحاظ به دولت احمدینژاد نزدیک شدهاند، مانند عدم حساسیت به محتوای فیلمهای سینمایی، تئاترها و....
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی همواره نظر خاصی به استاد مطهری داشته است. ارتباط آنها با استاد مطهری و اندیشههای ایشان چگونه بوده است؟
سازمان مجاهدین انقلاب اولیه اصلا به یک معنا فرزند شهید مطهری است. زیرا تز اتحاد گروههای هفت گانه از سوی ایشان ارائه شد برای اینکه گروهی در مقابل مجاهدین خلق باشد. استاد مطهری به آنها توصیه کردند تا در مقابل سازمان مجاهدین خلق متحد شوند که آنها این کار را کردند. البته در سال ۵۵ که این گروهها نزد امام رفته بودند و راهنمایی خواسته بودند، ایشان فرمودند که نزد استاد مطهری بروید و لذا از همان زمان ارتباط وجود داشت. اما استاد زود شهید شدند و سرنوشت سازمان تغییر یافت. حتی اعضای این سازمان قرار بود به عنوان محافظ کنار ایشان بیایند که استاد پذیرفته بود، اما ترور در همان روزها رخ داد. لذا اعضای اولیه سازمان احساس قرابت با شهید مطهری میکردند که این احساس امروز هم هست، اما نمیتوان گفت که پیرو شهید مطهری هستند. زیرا کم کم تفکرات جدیدی هم پیدا کردند، بنابراین نمیتوان گفت سازمان فعلی همان سازمان است.
آیا اثری از شهید مطهری هست که تاکنون بنابر ملاحظاتی منتشر نشده باشد؟
خیر! هیچ اثری اینگونه نیست.
پس چند اثر چاپ نشده باقی مانده است؟
بعضی مباحث در انجمن اسلامی پزشکان در دست چاپ است که یکی از آنها در قالب کتاب «گفتارهایی در اخلاق اسلامی» تا چند روز دیگر منتشر میشود و در مورد توکل، رضا، صبر و طول امل است. کتابهای «زن و سیاست»، «شناخت در قرآن» و... نیز منتشر خواهد شد.
تا چه زمانی انتشار این آثار ادامه دارد و پس از آن پایان مییابد؟
این بستگی به همت ما دارد، ولی تصمیم بر این است که زودتر این کتابها انتشار یابند. همانطور که در چند ماه گذشته کار سرعت گرفته است. مثلا جلد ۱۴ آشنایی با قرآن و مجموعه آثار ۲۸ منتشر شدند و «جلد ۱۲ یادداشتها» نیز در نمایشگاه کتاب به دست مخاطبان خواهد رسید.
منبع: تاریخ ایرانی
سید مصطفی تاجزاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در قرنطینه زندان اوین به سر می برد در نامه ای خطاب به همسرش فخرالسادات محتشمی پور سالگرد تولد وی را تبریک گفته است. این در حالی است که سال گذشته در چنین ایامی، تاج زاده که در مرخصی به سر میبرد و دوران نقاهت پس از عمل جراحی خود را می گذراند با برگزاری مراسم تولد همسرش از فداکاریها و زحمات وی قدرشناسی نمود.
گفتنی است محتشمی پور که روز دهم اسفندماه بازداشت شده بود، در حال حاضر در مرخصی به سر می برد.
متن کامل نامه تاجزاده به همسرش که در اختیار سایت تحول سبز قرارگرفته است، در پی می آید:
به نام خدا
همسر، هم دل و همراه عزیزم!
مقدر چنین بود که تو و من حلول سال نو را در اوین به نظاره بنشینیم و باوجود حداکثر یک صد متر فاصله هم دیگر را نبینیم! من البته هر روز در هواخوری یک ساعته خویش به ساکنان سلول های دو الف سلام می دادم و برای یار دلبندم طلب سلامت و صبر و رهایی می کردم.
هم گام استوارم!
تجربه انفرادی تو هم پیمان وفادارم مرا از تبیین بسیاری از مسائل بی نیاز می کند. به ویژه که تو نیز با همه وجود دیدی آن جا که هیچ کس نیست، خدا هست و با دست نوازشگر خود فرزندان تنها و بی پناه آدم را می نوازد، به درددل های آن ها گوش می دهد و نور امید و پیروزی و رستگاری را در قلوبشان زنده نگاه می دارد. در عین حال نمی توانم تأسف خود را ابراز نکنم از این که چرا باید کار نظام برآمده از مردمی ترین انقلاب بشر به جایی برسد که در عصر بیداری جهانی و محکومیت روش های استبدادی، تو بانوی متعهد، نوع دوست و فداکار را ۴۵ روز در انفرادی، حبس و حتی از دیدار همسرت محروم کند.
فخری دوست داشتنی ام!
در انفرادی گذر زمان کند است و جانکاه. شاید به همین علت انسان زودتر پیر می شود. باوجود این حتی در اوین نیز زمان متوقف نمی شود و آن چه در نهایت از ما می ماند خاطره ها و آثار عملکرد نیک یا بدمان است. به نظر می رسد ما هر دو در سراشیب عمر خویش قرار داریم. پس چه به جاست که بیش از همیشه به سرای باقی که دیریازود باید به سوی آن بشتابیم و و به یافتن توشه مناسب آن بیندیشیم. در عین حال به دلیل این که این نامه را به مناسبت سالروز تولدت می نویسم مایلم بیشتر از زندگی بگویم و شادی و نشاط و امید که متأسفانه مدتی است در جامعه ما کمیاب شده است اگر گم نشده باشد. به باور من نباید از سنن الهی غافل شد که گسترش غم و یأس و مرگ زمینه را برای پذیرش همگانی شادی فراهم می کند. اندکی زمان و صبوری می خواهد تا گفتمان حیات و نشاط که یکبار در دوم خرداد ۷۶ جلوه کرد بار دیگر رخ نماید و مجدداً گفتمان حیات و نشاط بر گفتمان مرگ و غم فائق آید انشاء الله.
افق پیش روی ما سبز است و بزرگترین دلیل من، ترس و نگرانی جناح حاکم از سایه خویش و تلاش برای گسترش انسداد، اختناق، سانسور روزافزون برجامعه است. در نقطه مقابل نیز حضور پرشور نسل جوان.
عزیز دلبندم!
تسبیح پوست پرتقالی را که در ایام اسارت برایم درست کردی به دیوار محبس خویش نصب کرده ام تا همواره درنظرم باشی. می دانی که من دعاگوی همه هستم. ولی یک ۵+۱ ویژه خویش دارم که شبی نیست که آنان را دعا نکنم: فخری، عارفه، فاطمه، عزیز و آقاجون به علاوه پسرم علی! دست پدر و مادر عزیزم، پیشانی دخترها و دامادم و روی تو را می بوسم و این غزل را که غم زندان تو و پیش از آن بازداشت فاطمه را بر من سبک کرد، به عنوان هدیه تقدیم می کنم به شریک صادق زندگی خویش که متولد ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۲ است و او را به خدا می سپارم:
مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم / هوادارن کویش را چو جان خویشتن دارم
صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم / فروغ چشم و نوردل از آن ماه ختن دارم
به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل / چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم
مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش / فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم
گرم صد لشکر از خوبان بقصد دل کمین سازند / بحمدالله والمنة بتی لشکرشکن دارم
سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی / چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه / که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم
خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه / که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم
چو در گلزار اقبالش خرامانم بحمدالله / نه میل لاله و نسرین نه برگ نسترن دارم
به رندی شهره شد حافظ میان همدمان لیکن / چه غم دارم که در عالم قوام الدین حسن دارم
سید محمد خاتمی در پیامی تولد فخرالسادات محتشمی پورهمسر سید مصطفی تاج زاده را به وی تبریک گفت. خاتمی در این پیام خطاب به وی آورده است: " خدا را سپاسگزاریم وسپاس گزارید که شما نمونه انسان بیدار و دردآشنا ودلیر و باایمانید که شعور و مسئولیت شناسی را با ذوق سرشار درهم آمیخته است و آزادگی را با هیچ چیز سودا نخواهد کرد."
همچنین عصر امروز جمعی از زنان و جوانان اصلاح طلب، خانواده های زندانیان سیاسی و دوستان با حضور سرزده در منزل این زوج سبز، ضمن تبریک تولد فخرالسادات محتشمی پور از تلاشها و پایداری و استقامت وی و همسرش تجلیل کردند و یاد همسر دربندش را گرامی داشتند.
متن کامل پیام سید محمد خاتمی به فخرالسادات محتشمی پور که در اختیار تحول سبز قرار گرفته است در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
بانوی سرفراز و درد آشنا وروشن بین خانم فخرالسارات محتشمی
هنگامی که دل به در می آید اشک جاری می شود که سخت است، ولی زلالی آن حکایت گر دل دردمندی است که خانه ایمان و عشق است.
دلی پاک است که مالامال از عشق و ایمان باشد. ایمان به خدا و عشق به انسان و درد آن، درد انسانی که برترین افریده حضرت حق است ولی در درازای تاریخ مظلوم بوده است.
رهایی انسان از بند هوس خویش و هوای قدرت جبار آرزوی هر کسی است که انسان و انسانیت را می ستاید.
و مگر نه این که پیامبر بزرگوار آمده است تا بندهای گران درون و بیرون را از دست و پای جان آدمیان بردارد؟
خدا را سپاسگزاریم وسپاس گزارید که شما نمونه انسان بیدار و دردآشنا ودلیر و باایمانید که شعور و مسئولیت شناسی را با ذوق سرشار درهم آمیخته است و آزادگی را با هیچ چیز سودا نخواهد کرد.
سالروز تولدتان مبارک باد!
سید محمد خاتمی
محسن آرمین در ابتدا تمایل چندانی به شرکت در بحث نداشت اما به گفته خودش با خواندن سوالات یاد ایام جوانی کرد و قلم به دست گرفت تا به پرسشهای مکتوب "تاریخ ایرانی" پاسخ گوید. او نقش و تاثیر اندیشههای شهید مطهری را در رویکردهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پررنگتر از دکتر شریعتی میداند و با این حال معتقد است «غالب اعضای سازمان آمیزهای از اندیشههای این دو متفکر مسلمان را مجموعهای کامل و مطلوب میدیدند.» آرمین با تاکید بر اینکه "مطهری درحوزه اندیشه دینی بیش از هر چیز نسبت به خرافه و تحجر و قشریگری حساسیت داشت"، میگوید: «اصلاح اندیشه دینی و اندیشه اجتماعی برجستهترین وجه در آثار مطهری است. تأکید مطهری در این اصلاحگری برخلاف آنچه به غلط شایع شده، بر انحرافات روشنفکرانه نیست بلکه بیش و پیش از آن اصلاحگری وی متوجه تفکر دینی سنتی است». متن کامل گفتوگوی مکتوب "تاریخ ایرانی" با محسن آرمین، سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و پژوهشگر دینی را درباره استاد شهید در ادامه بخوانید.
***
شهید مطهری یکی از متفکران مبرز و خوشنام در میان انقلابیون به شما میآمد اما وی چه ویژگیهای خاص و منحصربفردی نسبت به دیگر متفکران و انقلابیون زمان خود داشت که مورد توجه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی قرار گرفت. به بیان بهتر شاخصهایی که اشتراک نظر میان وی و سازمان را تقویت میکرد چه بودند؟
سابقه ارتباط فکری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با شهید مطهری به سالهای قبل از انقلاب باز میگردد. همان طور که میدانید سازمان همزمان با پیروزی انقلاب از وحدت هفت گروه مبارز علیه رژیم شاه تشکیل شد. اعضای گروههای مذکور اکثراً یا سابقه عضویت و ارتباط با مجاهدین خلق داشتند و یا در دورهای از فعالیت مبارزاتی خود از هواداران این سازمان بودند. پس از بروز انحراف در سازمان مجاهدین خلق که با صدور اعلامیه تغییر مواضع ایدئولوژیک در اوایل دهه پنجاه علنی شد تحلیل و ریشهیابی این انحراف به یکی از دغدغههای اصلی مبارزان مسلمان در آن دوره تبدیل شد. در آن زمان تشکیلات سازمان در زندان این حادثه را حرکت اپورتونیستی (فرصتطلبانه) برخی از اعضای مارکسیست شده سازمان ارزیابی میکردند و معتقد بودند با دستگیری و یا کشته شدن اکثر کادرهای اصلی سازمان و در غیاب عناصر اولیه، سازمان دچار خلاء رهبری شد و افراد فرصتطلبی نظیر تقی شهرام و بهرام آرام... از خلاء ایجاد شده استفاده کرده سازمان را تصاحب و مخالفان خود را تصفیه کردند. اما اکثر مبارزان مسلمان علل این انحراف را اساسیتر از عوامل فیزیکی و غیبت این یا آن شخص دانسته و به این نتیجه رسیده بودند که این انحراف ریشه در انحرافات فکری و مبانی نظری غلط سازمان دارد. به عقیده آنان سازمان بنیادهای تئوریک خود را از مارکسیسم وام بود. در آن زمان مطابق شیوه متداول مبارزه، هر گروه برای شکلگیری خود را ناگزیر از تدوین یک ایدئولوژی میدید. تصور بر آن بود که مبارزه مسلحانه باید بر ایدئولوژی معینی مبتنی باشد که برای تمام مسائل جهان هستی، جامعه و انسان پاسخهای روشن و بیابهامی داشته باشد، این ایدئولوژی را نیز مؤسسان گروه تدوین میکردند. حال تصورش را بکنید که عدهای جوان که متوسط عمر آنها از حدود بیست تا بیست و پنج سال تجاوز نمیکرد، میخواستند طرحی نظری دراندازند که در پرتو آن عالم و آدم را تحلیل کنند و به تمام مجهولات جهان هستی ازجمله مسائل پیچیده فلسفی و اجتماعی پاسخ دهند.
آن دسته از کسانی که انحراف سازمان را ناشی از ریشههای فکری میدانستند، معتقد بودند بنیانگذاران سازمان به رغم صداقتی که داشتهاند به علت فقر تئوریک و عدم آشنایی با مبانی اندیشه اسلامی و تحت تأثیر مارکسیسم که در آن دوره جذابیت زیادی داشت، در تدوین ایدئولوژی سازمان دچار خطایی فاحش شده و آمیزه و معجونی از اندیشههای مارکسیستی و مبانی ماتریالیسم دیالکتیک با اعتقادات دینی را به عنوان ایدئولوژی سازمان به دست دادهاند. آنها به این نتیجه رسیده بودند که برای جلوگیری از بروز مجدد چنین انحرافی باید به درکی عمیقتر از اندیشه دینی رسید. در آن زمان گروههایی که بعداً سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تشکیل دادند، چه در زندان و چه در بیرون زندان به این جمع بندی رسیده بودند. طبیعی بود برای این عده متفکری مانند مرحوم مطهری که هم آشنایی عمیقی با مبانی اندیشه دینی داشت و هم با حضور در عرصه جامعه و آشنایی و تماس با محیطهای دانشگاهی و روشنفکری درک روشنی از مسائل اجتماعی داشت، بسیار مغتنم بود. در واقع ما در آن زمان در افکار و آثار مطهری، اندیشه دینی مبتنی بر پایههای مستحکم نظری و فلسفی و نیز رویکرد عقلانی و روشنفکرانه ضد خرافه و تحجر و قشریگری به دین را میدیدیم. مطهری برای ما یک مبارز انقلابی نبود، بلکه یک متفکر مسلمان روشنبین دردشناس و آشنا با زمانه خویش بود و این همان گمشده ما در آن دوره بحران و سرگردانی بود. گروههای تشکیل دهنده سازمان هر یک کمابیش به همین نتیجه رسیده بودند، حتی برخی مثلاً کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی با شرح ارزشمند مرحوم مطهری را مبنای مطالعات خود قرار داده بودند. بنابراین پس از تشکیل سازمان اندیشه مطهری تقریباً مورد اتفاق اعضای سازمان بود.
آیا نزدیکی مجاهدین انقلاب به شهید مطهری نشانه دوری آنها از دکتر شریعتی بود؟ این پرسش از آن رو مطرح میشود که در دورهای از مبارزه دو جریان در حسینیه ارشاد فعال بودند که گروهی به مطهری نزدیکتر بود و گروهی دیگر به شریعتی. اگر این دوگانه را میپذیرید تفاوتهای این دو و دلیل اینکه در این میانه مطهری را انتخاب کردید بیان کنید.
به هیچ وجه. غالب اعضای سازمان آمیزهای از اندیشههای این دو متفکر مسلمان را مجموعهای کامل و مطلوب میدیدند. اینکه میگویم غالب اعضای سازمان، به این دلیل است که در سازمان البته گرایشهای دیگری نیز بود. از جمله گرایش راست سازمان که بعد از بروز اختلافات درون سازمان به جناح راست پیوست، شریعتی را به هیچ وجه قبول نداشت. این گروه البته اندیشه روشنگرانه مطهری را هم خیلی بر نمیتابید و به آن نگاهی ابزاری داشت و عمدتاً آن را برای مبارزه فکری با مارکسیسم مفید میدید و نه یک اندیشه قابل اتکا و اعتماد دینی. به هر حال بخش غالب سازمان تأیید مطهری را به معنای نفی شریعتی نمیدید. این دو را بهرغم اختلافاتی که با یکدیگر داشتند، و عمدتاً طرفداران افراطی آنها به آن دامن میزدند، با هم میخواست. از نظر ما رویکرد مطهری به دین، رویکردی عقلانی و فلسفی بود. بنابراین طرحی که مطهری از دین به دست میداد به لحاظ نظری استوار و اقناعکننده عقل بود. مطهری درک روشنی از علل انحرافات دینی معاصر خود چه در حوزه روشنفکری و چه در حوزه تفکر سنتی داشت و با پرداختن به مبانی نظری، آن انحرافات را در آثار خود به خوبی ریشهیابی کرده بود. از این نظر افکار او برای ما مغتنم بود. متقابلاً رویکرد شریعتی به دین رویکردی جامعهشناسانه بود. او در آثار خود بر تعالیم اجتماعی اسلام بیشتر تأکید داشت و درک روشنتری از ابعاد اجتماعی اسلام به دست میداد. همچنین اندیشه شریعتی ویژگی الهامبخشی و شورانگیزی بیشتری هم داشت. به نظر ما آمیزهای از اندیشههای این دو متفکر در مجموعهای توانست پاسخگوی نیازهای ما به عنوان یک سازمان سیاسی مسلمان باشد. طبعاً در این میان ممکن بود در تلاش برای جمع کردن افکار این دو با مواردی از تعارض هم مواجه شویم که این موارد با توجه به نقاط قوت هر یک در هر زمینه قابل حل بود. البته به صراحت باید بگویم که اندیشه مطهری در افکار سازمان وزن بیشتری داشت. ضمن اینکه این دیدگاه تلفیقی ما را از آسیب مطلق نگری حفظ میکرد.
ارتباطات فکری با شهید را واکاوی کردیم. آیا علاوه بر این ارتباط ایدئولوژیک ارتباط سازمانی و ساختاری نیز با آیتالله مطهری داشتید؟
بله. اساساً مرحوم مطهری یکی از شخصیتهایی بود که برخی از گروههای تشکیل دهنده سازمان از قبل با وی رابطه داشتند و بعد از ورود امام به ایران او از جمله کسانی بود که از ایده وحدت این گروهها استقبال کرد و واسطه آشنایی امام با ما شد و از تشکیل سازمان حمایت کرد. در یکی از دیدارهایی که مسئولان سازمان پس از تشکیل با امام داشتند، در باره مسائل فکری بحث شد. ما گفتیم که پیش از این بعضی از ما با آقای مطهری رابطه داشتهایم. امام استقبال کردند و گفتند درباره مسائل نظری و فکری به ایشان رجوع کنید. پس از آن یکی دو دیدار با آقای مطهری در منزل ایشان داشتیم و قرار شد که جلسات منظمی داشته باشیم و مسائل نظری را با ایشان در میان بگذاریم و از ایشان کمک بگیریم. آن طور که به خاطر میآورم ظاهراً آخرین دیدار ما با ایشان چند روز قبل از ترور و شهادت ایشان بود.
فکر میکنید اکنون نزدیکترین جریان به اندیشههای شهید مطهری کدام جریان باشد. آیا با توجه به شخصیت چند وجهی مطهری که ذیل گروهها قرار نمیگرفت و ارتباط خوبی با همگان برقرار میکرد، اساساً میتوان گفت یکی از جریانات کشور «به کلی» با اندیشههای مطهری منطبق است یا هر کدام از جریانات حامل «بخشی» از اندیشههای آن شهید هستند.
طبیعتاً امروزه ما با مسائل جدیدی در حوزههای نظری، اجتماعی و سیاسی مواجه هستیم که پیش از این مطرح نبودهاند و تنها با بررسی اجتهادی افکار و اندیشههای مطهری میتوان پاسخی برای این مسائل به دست آورد. بنابراین سخن از انطباق اندیشههای مطهری با یک جریان سیاسی، چندان علمی و دقیق نیست. اندیشه متفکران بزرگ وجوه ثابت و متغیر دارد. آنچه از ایشان به کار نسلهای بعد میآید وجه ثابت و یا به عبارت بهتر مغز و گوهر و رویکرد عام و کلان ایشان است. اگر از این منظر بنگریم باید بگوییم گوهر و رویکرد عام مطهری به دین و جامعه رویکردی عقلانی و اصلاحی بود. اگر از من بپرسید مطهری یک متفکر انقلابی بود میگویم خیر او یک مصلح فکری و اجتماعی بود. وجه اصلاحی در اندیشههای دینی و اجتماعی او بر وجوه دیگرش برتری دارد. به آثار مطهری بنگرید، اصلاح اندیشه دینی و اندیشه اجتماعی را برجستهترین وجه در این آثار میبینید. تأکید مطهری در این اصلاحگری برخلاف آنچه به غلط شایع شده، بر انحرافات روشنفکرانه نیست بلکه بیش و پیش از آن اصلاحگری وی متوجه تفکر دینی سنتی است. شما در آثار مطهری اصلاحگری در هر دو حوزه را میبینید. تا مقطع سالهای دهه پنجاه نقد و اصلاح اندیشه سنتی در آثار مطهری وزن بسیار بیشتری دارد و از سال ۵۳ و ۵۴ به بعد نقد انحرافات و خلاءهای موجود در اندیشه روشنفکری دینی، در آثار مطهری وزن بیشتری یافته است. اما رویکرد و نگاه مطهری در هر دو سو نگاهی اصلاحی و اعتدالی است. او در حوزه اندیشه احیاء به مدرسه شیخ محمد عبده تعلق دارد و نه به مدرسه سید قطب. شما در آثار مطهری نقش منطق و عقل و انصاف و اخلاق را بسیار پررنگ میبینید. او در آثار خود به خصوص آن بخش از آثاری که در نقد برخی روشنفکران و نوگرایان نوشته بر مقولاتی مانند روح، عالم مجردات و... تأکید فراوانی دارد اما در کتابهای او و در تحلیل و بررسی مسائل اجتماعی یکبار مشاهده نمیکنید که او به جای بحث منطقی و استدلالی مسئله را به غیب یا امام زمان و یا... ارجاع دهد. او مدافع اندیشه شیعی و امام تشیعی بود اما در آثار او و در تحلیل و فهم دنیای امروز و چاره اندیشیدن درباره معضلات روز حتی یکبار نمیبینید که به اخبار الغیبه و روایات مشکوک درباره دوره غیبت و ظهور امام زمان (ع) استناد کرده باشد. برعکس همواره با این نوع برخورد به شدت به مخالفت برخاسته است. او درحوزه اندیشه دینی بیش از هر چیز نسبت به خرافه و تحجر و قشریگری حساسیت داشت. بهرغم ارادت عمیقی که به ائمه اطهار و امام زمان (ع) داشت یک بار کسی از او نشنید که از مدیریت امام زمانی سخن بگوید و یا حل مسائل جامعه را به آن بزرگواران ارجاع دهد. او درباره علل انحطاط مسلمانان و افول تمدن اسلامی سخنان بسیاری دارد اما در این مباحث از تئوری توطئه هیچ اثری نمیبینید. برخلاف امروز که دم دستترین عاملی که مسئولیت هر انحراف و انحطاط و خطایی را به گردنش میاندازند، دشمن است و هر انحراف و انحطاطی نتیجه توطئه دشمن معرفی میشود، او در ریشهیابیهای خود هرگز این عوامل را بزرگ نکرد. کتاب «علل گرایش به مادیگری» را بخوانید تا ببینید او رویگردانی از دین به سوی اندیشههای مادی را ناشی از توطئه مستکبران صهیونیسم بینالملل میداند یا عوامل فکری، اجتماعی و تاریخی.
جداً از خوانندگان شما میخواهم از این منظر یک بار آثار مرحوم مطهری را مرور کنند. تنها به عنوان نمونه به یک مثال در این زمینه که اخیراً در مقالهای نیز آوردهام، اشاره میکنم. مطهری در کتاب ده گفتار یک سخنرانی درباره امر به معروف و نهی از منکر دارد که در سال ۱۳۳۹ ایراد شده است؛ در بخشی از این سخنرانی در باره علل انحراف و تحریف این اصل و فهم غلطی که از این اصل در میان ما مسلمانان رایج شده بحث میکند. تصور کنید اگر امروز سخنوران دینی رسمی و صاحب تریبون ما بخواهند در باره علت تحریف یک اندیشه اجتماعی دینی در جامعه اسلامی اظهار نظر کنند چه میگویند؟ آیا جز این میگویند: «دشمنان و استعمارگران که سرزندگی و بیداری مسلمانان را به ضرر خود میدیدند در تحریف این اصل کوشیدند تا مسلمانان به خواب غفلت فروروند و آنان منابع ما را غارت کنند و...» حال بنگرید مطهری پنجاه سال پیش که علیالقاعده باید شور ضد استعماری خیلی بیشتر از امروز بوده باشد، چگونه سخن میگفت: «... [این] اصل، فراموش شده هم هست، اما باید دید چرا فراموش شده؟ من معتقدم که در این مورد هم مثل همه موارد، ما باید قبل از توجه به علل خارجی قضیه، سخن معروف منسوب به امیرالمؤمنین (ع) را فراموش نکنیم که فرمود: "دوائـک فیـک، و دواؤک منک"، دوای درد تو در خود تو است و منشأ درد هم در خود تو است. این خود ما بودیم که این اصل را به صورتی درآوردیم که مردم را بیزار کردیم و این اصل را فراموشاندیم.» شما این رویکرد آسیبشناسانه و دقیق را در تمامی آثار مطهری میبینید. اگر کسی همین مقاله امر به معروف ونهی از منکر را بخواند، رویکرد عقلانی، اعتدالی و اصلاحی مطهری را به خوبی در خواهد یافت. حال این رویکرد را مقایسه کنید با آن خرافات و رمالیها و پرگوییهای بیمبنا و سراسر اغراق و بزرگنمایی به نام دین و ارجاع تمام اشکالات به دشمن و توطئه دشمن که امروز در جامعه ما رواج دارد و تأیید هم میشود.
با توجه به نکاتی که گفتم اگر جوهر و رویکرد عام مطهری را ملاک قرار دهیم من بیتردید در پاسخ سؤال شما میگویم که جریان اصلاح در جامعه امروز ما با اندیشه مطهری قرابت بسیار بیشتری دارد.
دشمنان مطهری چه کسانی بودند و چه گروههایی آن زمان از ترور ایشان سود میبردند؟ گفته میشود ترور شهید مطهری از سوی گروه فرقان صورت گرفته است، اما با نگاهی به لیست افرادی که ترور آنها منتسب به این گروه است پیوند پررنگی میانشان دیده نمیشود. حتی بعد از ترور مصاحبهای با یکی از اعضای فرقان منتشر شد که نشان میداد وی کتابهای شهید مطهری را برای اولین بار در زندان مطالعه کرده است. میخواهم بدانم به عنوان مثال چه پیوندی میان شهید مطهری و تیمسار قرهنی وجود داشت که فرضیه ترور هردوی ایشان توسط فرقان را اثبات کند؟
بنده با توجه به اینکه سابقه گروه فرقان را به خوبی میدانم و برخی اعضای آن را از نزدیک میشناختم و در جریان فعالیت و افکار این گروه بودم، تردیدی ندارم که این گروه مرحوم مطهری را ترور کرد. اگر اشتباه نکنم در سال ۵۵ بود گروه فرقان اعلام موجودیت کرد از جمله اولین کتابهایی که این گروه منتشر کرد کتاب توحید و ابعاد گوناگون بود و بعد کتابهای تفسیر قرآن را منتشر کرد. گروه فرقان گرایش شدید ضد روحانی داشت و وجود امثال مطهری را به دلیل دانش گسترده و عمیق نظری و تئوریک دینی به شدت خطرناک و موجب جذب جامعه و تقویت روحانیت میدانست. در منطق خوارجی فرقان هر مخالفی خونش هدر و مباح بود. مطهری نیز از این جمله بود به خصوص اینکه قبلاً در مقدمه چاپ جدید کتاب علل گرایش به مادیگری که در همان سالها منتشر شد، مطهری اندیشه فرقان را مصداق اندیشهای ماتریالیستی که ظاهری اسلامی دارد، معرفی کرده بود. همچنین گروه فرقان به همان میزان که در فهم مسائل دینی سطحی و بیمایه بود و بلکه بیشتر از آن، در تحلیل مسائل اجتماعی و سیاسی به شدت تنگ مایه بود. بنابراین وقتی از فرقان صحبت میکنیم نباید تصور کنیم که با یک سازمان مسلح زیرزمینی دارای پیچیدگیهای فکری و سیاسی روبرو هستیم. بنابراین ترور مطهری و مفتح و قرهنی به دست فرقان گرچه ارتباطی با یکدیگر ندارند، اما نباید تعجبی برانگیزد. آنها یک تحلیل کلی داشتند و آن این بود که نمادهای قدرت حاکمیت به تعبیر خودشان آخوندی را باید ترور کنند، در این میان مطهری و مفتح عامل قدرت ایدئولژیک و قرهنی عامل قدرت نظامی حکومت تلقی میشدند. خوب اینها به خصوص در آغاز انقلاب که هنوز مسائل امنیتی خیلی رعایت نمیشد، دم دست هم بودند.
در دوران اصلاحات یکبار به گمانم از سوی آقای خاتمی گفته شد که «اصلاحات تداوم راه شهید مطهری است.» چه پیوندی میان ایده اصلاحات و شهیدمطهری وجود دارد؟
در سراسر اندیشه مطهری هیچ اثری از خشونت و رادیکالیسم نمیبینید، برعکس در تمام کتابهای مطهری آثار عقلانیت و اعتدال و اصلاحگری موج میزند. او به جد وجود مخالف و منتقد را برکت و مایه رشد میدید و معتقد بود حذف و سانسور و اعمال زور برای ساکت کردن مخالفان بیش از آنکه به مخالفان و منتقدان لطمه بزند به جامعه اسلامی لطمه میزند و موجب رخوت و سستی و ضعف و انحطاط مسلمانان میشود. او همواره میگفت رشد و ستبری اندیشه اسلامی مرهون وجود مخالفان و دشمنان بوده است. او میگفت اگر من اختیار داشتم در دانشگاه الهیات دانشگاه تهران کرسی درس مارکسیسمشناسی ایجاد میکردم و یکی از اساتید مبرز مارکسیست را میآوردم که درس بدهد. او وجود خوارج و گرایشات خارجیگری و اشعریگری را که نماد خشونت و قشریگری بودند، آفت اندیشه و فرهنگ اسلامی میدانست و تأسف میخورد که چرا در تاریخ تمدن اسلامی، معتزله عقلگرا حذف شدند و تفکر اشعری بر جهان اسلام حاکم شد و معتقد بود اگر معتزلیان از بین نرفته بودند وضعیت جامعه و تمدن اسلامی امروز به گونهای دیگر بود. او نسبت به خرافه و تحریف به شدت حساس بود و هرگز در برابر آن سکوت نکرد. او متفکران و اساتید دانشگاهی را احترام میکرد. با آنان مباحثه میکرد و حتی از آنان میآموخت و با آنان برخوردی جذبی داشت. بگذارید یک خاطره برایتان تعریف کنم. در اوایل دهه شصت در وزارت ارشاد در اداره کل مطبوعات و نشریات مشغول بودم. مطلع شدم مرحوم استاد زرین کوب که در آن زمان در قید حیات بود برای تأمین هزینه عمل چشم خود قصد فروش کتابهایش را دارد. موضوع را با آقای خاتمی که در آن زمان وزیر ارشاد بودند در میان گذاشتم، ایشان دستور داد چکی به مبلغ پنجاه هزار تومان که در آن زمان پول زیادی بود در اختیار من گذاشته شد. به دیدار مرحوم زرین کوب رفتم. بگذریم که آن مرحوم با مناعت طبع و بلندنظری برخورد کرد و آن چک را نمیپذیرفت و نهایتاً که در برابر اصرار ما چارهای نیافت چک را قبول کرد و مجدداً به ما بازگرداند و گفت از طرف من هزینه رزمندگان در جبهههای جنگ کنید. در آن دیدار از استاد زرین کوب در باره اشتغالات علمیشان سؤال کردم، گفت که دیگر حال و توان کار و تحقیق ندارد. با افسوس تمام میگفت قبل از پیروزی انقلاب به اصرار و پیشنهاد مرحوم مطهری قرار شد کتابی در باره تاریخ اسلام بنویسم، فیشهایی را نیز تهیه کرده بودم اما در سالهای اخیر عدهای به بهانه پیدا کردن اسناد فراماسونری به خانه ما ریختند و آن فیشها را به همراه بسیاری چیزها با خود بردند. مقصودم این است که مطهری با دکتر زرین کوبی که کتاب دو قرن سکوت را نوشته بود و علیالقاعده افکارش با او زاویه داشت، چنان رابطه نزدیکی بر قرار کرده بود که از او خواسته بود کتابی در باره تاریخ اسلام بنویسد و مرحوم زرین کوب هم پذیرفته بود.
نمونه دیگری بگویم. مرحوم دکتر استاد عنایتالله رضا فردی عالم و دانشمند بود، او از تودهایهای باسابقه بود و البته بعدها از اندیشه مارکسیسم برگشته بود اما مذهبی نبود. او سال گذشته به دیار باقی شتافت، خدایش رحمت کند. از آن مرحوم شنیدم که پس از انقلاب بعضی متعرض او شدند. مرحوم مطهری که در آن زمان در شورای انقلاب بود به محض شنیدن این خبر واکنش نشان میدهد و نه تنها اجازه تعرض به وی را نمیدهد، بلکه او را به ریاست کتابخانه ملی یا کتابخانه مجلس (تردید از من است) میگمارد.
این نمونهها نشان دهنده مشی و مرام مطهری در برخورد با دگر اندیشان و کسانی است که اندیشهای متفاوت با او داشتند. حال خود شما بگویید افکار مطهری با کدام منش و گرایش فکری موجود در جامعه قرابت و نسبت بیشتری دارد، با آنها که دائماً تخم کینه و نفرت میپراکنند و خشونت را ترویج میکنند و یا آنان که به اعتدال و اصلاح و تحمل و مدارا میخوانند.
با توجه به وجود رسانههای جمعی مثل صدا و سیما و مطبوعات، تصویری که امروز از مرحوم مطهری به جامعه ارائه میشود تا چه اندازه با حقیقتِ مطهری تطابق دارد؟
با توحه به پاسخهایی قبلی فکر میکنم جواب این سؤال هم روشن است. بنده بین افکار، شخصیت و منش مطهری با تصویری که امروز در سطح تبلیغات رسمی و در رسانه ملی از اندیشه اسلامی ترویج میشود و با چهرهای که از مرحوم مطهری و افکار او تبلیغ میشود، متأسفانه نسبتی نمیبینم. در این زمینه ما با دو منطق و بلکه دو دنیای متفاوت روبرو هستیم.
در پایان ذکر این نکته را ضروری میبینم که من به هیچ وجه مرحوم مطهری را مطلق نمیکنم. اگر کسی از پاسخهایی که دادم این نتیجه را بگیرد که بنده مطهری را شخصیتی میدانم که در نظر و عمل فاقد هرگونه ضعف و اشکالی بوده و هیچ نقدی به عمل سیاسی و حساسیتهای نظری او وارد نیست، قطعاً در فهم مقصود بنده خطا کرده است. حتی ممکن است در مبارزات فکری دیرپای مطهری نمونهای مخالف آنچه گفتم نیز پیدا شود. اگر چه بنده سراغ ندارم اما بعید هم نمیدانم. مطهری هم انسان بود مثل دیگر متفکران و بزرگان دوران خود، بزرگانی نظیر بهشتی و شریعتی و بازرگان و طالقانی که با همه بزرگی اشکالات و اشتباهاتی هم داشتند. به اعتقاد بنده بزرگانی نظیر مطهری را نه تنها به خاطر افکار و اندیشههای بلندشان بلکه به خاطر اشتباهات و ضعفهایشان نیز باید بزرگ دانست. زیرا آن اشتباهات و ضعفهاست که نشان میدهد امثال او به رغم خطاپذیری، چنین اندیشههای بلند و تحسین برانگیزی داشتهاند و دقیقاً به همین دلیل انسانهای بزرگی هستند.
منبع: تاریخ ایرانی
نرخ هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح جدید امروز در شعب منتخب بانک مرکزی420 هزار تومان اعلام شد.
رئیس یکی از شعب منتخب بانک مرکزی قیمت امروز نیم سکه بهار آزادی را210 هزار و500 تومان و هر قطعه ربع سکه را120 هزار تومان اعلام کرد.
علیرضا صدقی افزود: سکه های بهار آزادی در شعب منتخب همه روزه از ساعت8 تا 13عرضه می شود.
وی با بیان اینکه هم اکنون قیمت سکه در شعب منتخب با قیمت بازار آزاد تقریبا برابر است گفت: به همین علت دیگر صفی برای خرید سکه در شعب بانک تشکیل نمی شود و تقاضا برای خرید بسیار کم شده است.
پیشتر به علت وجود حباب قیمت در سکه و سفته بازی ها تقاضا برای خرید زیاد بود.
محمد کشتی آرای رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر هم دیروز گفت: قیمت های داخلی و جهانی سکه و طلا تقریبا یکسان و حباب قیمتی حذف شده است.
بانک مرکزی به منظور دسترسی آسان و سریع هموطنان به سکه های طلا و ایجاد تعادل در بازار سکه با افزودن تعداد شعب منتخب عرضه سکه ، هم اکنون آن را در300 شعبه منتخب در سراسر کشور عرضه می کند.
رئیس کل بانک مرکزی پیش تر گفته بود هیچ محدودیت زمانی برای عرضه سکه در نظر گرفته نشده است و تا زمانی که تقاضا باشد سکه عرضه می شود.
به گفته محمود بهمنی عرضه انواع سکه طلا تا کاهش قیمت آن به سطح قیمت جهانی ادامه خواهد یافت.
جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با به روز كردن طرح سئوال از رئیس جمهور كه زمزمههای آن پیشتر به گوش رسیده بود، مجدداً برای مطرح كردن آن در صحن مجلس اقدام كردند.
به گزارش مهر، جمعی از نمایندگان مجلس در جلسهای كه صبح روز پنجشنبه برگزار شد به این جمعبندی رسیدند كه موضوع طرح سئوال از رئیس جمهور را به دلیل اتفاقات اخیر رخ داده در دولت پیگیری كنند.
بر این اساس متن تنظیم شده ای كه قبلاً از سوی علی مطهری تهیه شده بود با توجه به مسایل اخیر به روز شده و برای آن امضا جمعآوری شده است. تعداد امضاها تا كنون به 90 امضا رسیده این د رحالی است كه طبق آییننامه مجلس طرح سئوال از رئیس جمهور به حدود 75 امضا نیاز دارد تا در صحن مجلس مطرح شود.
در متن این سئوال علاوه بر مسایل مربوط به اقدامات غیرقانونی دولت از جمله عدم پرداخت اعتبارات مصوب برای مترو و همچنین معرفی نشدن وزرای وزارتخانههای ادغام شده و نحوه برخورد دولت با مصلحی وزیر اطلاعات نیز گنجانده شده.
رئیس مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه مجلس شورای اسلامی در قانون هدفمندی یارانهها نهایت همکاری را با دولت داشته است، گفت: دولت در سال گذشته در اجرای هدفمند کردن یارانهها مطابق قانون عمل نکرد و سهم تولید را نداد بنابراین کمیسیون تلفیق مصوبه خود در خصوص یارانهها را اصلاح کرد.
رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی روز پنجشنبه پس از تصویب بند الحاقی به ماده واحده بودجه 90 درباره قانون هدفمندی یارانهها گفت: ما بررسی موضوع مربوط به هدفمندی یارانهها را در مجلس تمام شده نمی دانیم زیرا ردیفهای هزینهای 20 درصد بخش تولید از سوی کمیسیون تلفیق باید دقیقاً مشخص شود.
به گزارش خبرنگار مهر براساس مصوبه امروز مجلس به دولت اجازه داده شد تا سهم خود (اعتبارات هزینههای و داراییهای سرمایه ای) را به سهم 50 درصد خانوار برای بازتوزیع آن به صورت یارانه نقدی اضافه کند و سهم تولید را از 30 درصد به 20 درصد کاهش دهد.
پیش از این براساس قانون هدفمندی یارانهها سهم خانوار از یارانه نقدی 50 درصد، سهم تولید 30 درصد و سهم دولت 20 درصد مشخص شده بود.
لاریجانی در این خصوص گفت: براساس مصوبه مجلس مبنی بر ممنوعیت افزایش بیش از 20 درصدی قیمت کالا و حامل های انرژی، 62 هزار میلیارد تومان درآمد قانون هدفمند کردن یارانهها تغییر میکند.
وی گفت: سقف درآمدها و ردیفهای هزینههای موضع هدفمند کردن یارانهها در قانون بودجه 90 باید مشخص شود. مجلس در این خصوص نهایت همکاری را با دولت داشته است.
وی تاکید کرد: دولت سال گذشته در هدفمند کردن یارانهها مطابق عمل نکرد و سهم تولید را نداد. بنابراین کمیسیون تلفیق مصوبه خود در خصوص یارانهها را اصلاح کرد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: باید طرحهای اداره دنیا را ارائه کنیم.
پرویز داوودی صبح امروز در نخستین جلسه شورای مشاورین رییسجمهوری در سال جدید که در ساختمان کوثر ریاستجمهوری برگزار شد با اشاره به تحولات منطقه گفت: ما نباید از حرکتهای منطقه عقب باشیم. ولی بسیار عقب هستیم. در حالی که مردم با الهامات الهی با سرعت در این مسیر حرکت میکنند و تحولات عظیمی ایجاد میکنند، اگر ما به عنوان سردمدار این حرکت مبارک انتخاب شدیم و مردم ما به لحاظ لیاقتشان این حرکت را شروع کردهاند باید قادر باشیم طرحهای اداره دنیا را ارائه کنیم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: کارشناسان ما نمیتوانند نسبت به این مسأله بیتفاوت باشند. مسئولیت عظیمی بر دوش ما است. باید بیایند و بگویند طرح اداره دنیا چیست؟! چگونه بر مبنای ارزشهای الهی و مکتب اهل بیت(ع) و آموزههای اسلامی طرحهای مدیریت و اراده دنیا را ارائه کنیم.
وی با اشاره به الگوی توسعه پیشرفت که مقام معظم رهبری مطرح کردند گفت: قطعا دولت و مسئولین اجرایی نسبت به سایر قوا در این زمینه وظیفه بسیار سنگینتری بر دوش دارند.
داوودی همچنین در واکنش به اظهارات برخی مشاورین رییسجمهوری راجع به حوادث چند روز گذشته و با تاکید بر ولایتپذیری احمدینژاد، گفت: ما احمدینژاد را آسان گیر نیاوردیم که بخواهیم آسان از دست بدهیم.
محمد نوریزاد، كارگردان و نویسنده به قید وثیقه آزاد شد.
به گزارش فرارو به نقل از فیسبوك فائزه نوریزاد؛ محمد نوریزاد كارگردان تلویزیون و نویسنده سابق روزنامه كیهان كه از سی آذرماه بازداشت شده بود، دقایقی پیش به قید وثیقه آزاد شد و به مرخصی آمد.
بنا به گزارش منابع خبری، وضعیت جسمی فعال کارگری منصور اسانلو به حدی به وخامت گراییده که مسئولین زندان گوهردشت ناچار به انتقال او به یکی از بیمارستانها شدند.
دلیل انتقال این فعال کارگری ناراحتی حاد قلبی اعلام شده و او در حال حاضر در بیمارستان بستری می باشد. تا به حال چندین بار این فعال کارگری به دلیل فشارهای طاقت فرسا و غیر انسانی و تشدید ناراحتی قلبی اش به بیمارستان منتقل شده است.
به گزارش سایت خبرنگاران سبز، منصور اسانلو آخرین بار به مناسبت روز جهانی کارگر اقدام به انتشار رنج نامه ای نمود و در آن رنجنامه به شرایط و وضعیت حاد جسمی اش و همچنین فشارهای غیر انسانی و قرون وسطایی که علیه او و هم بندیانش روا داشته می شود اشاره کرده بود.
بازجویان وزارت اطلاعات با نگه داشتن زندانیان سیاسی که در شرایط حاد جسمی در زندان بسر می برند و عدم درمان جدی آنها سعی در حذف فیزیکی و زجر کش کردن آنها را دارند. آخرین موردی که بازجویان وزارت اطلاعات با روا داشتن درد جانکاه و عدم درمان که نهایتا منجر به زجرکش کردن او بر آمدند زنده یاد محسن دگمه چی بود.
در حال حاضر تعدادی از زندانیان سیاسی چون ماشالله حائری،شیرمحمد رضایی، محمد صدیق کبودوند، کبری بنازاده امیرخیزی، فرح واضحان، عیسی سحر خیز، محمد رونقی ملکی و ده ها زندانی دیگر در چنین شرایطی بسر می برند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر