-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

Latest New from Green Correspondents for 05/19/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

کل درآمد ایران از نفت، از آغاز اکتشاف نخستین چاه نفت تا سال ۸۹ ، یک هزار میلیارد دلار بوده است که میزان ۴۵۰ میلیارد دلار آن مربوط به ۶ سال اخیر است/ هر اقتصاددانی که نقد کرد، یا گفتند که طرفدار اقتصاد غرب یا وابسته به دولت های قبلی یا رانتخوار است/ در کدام دولت، مقام های بالای آن متهم به فساد مالی بوده اند؟ حتی قبل از انقلاب هم نبوده است/ یکبار آقای احمدی نژاد آمار بالایی را بیان کرد که آن را ناشی از ورود نیروهای ارزشی دانست، لذا در نامه ای درخواست کردیم تا ادعای خود را ثابت کنند، بعد هم شروع به فحاشی کردند ... / واردات از ۲۴ میلیارد دلار به ۵۳ میلیارد دلار رسیده، کسی هم حساسیت نشان نمی هد تعرفه وارادت شکر در زمان اصلاحات ۱۰۰درصد بود الان صفر درصد!!
خبرنگاران سبز/ اقتصاد:
اسحاق جهانگیری وزیر صنایع و معادن دولت سید محمد خاتمی در گزارشی که به اعضای بنیاد باران داده است گفته است: کل درآمد ایران از نفت، از آغاز اکتشاف نخستین چاه نفت تا سال ۱۳۸۹ یک هزار میلیارد دلار بوده است که میزان ۴۵۰ میلیارد دلار آن مربوط به ۶ سال اخیر، میزان ۴۰۰ میلیارد دلار آن مربوط به پس از انقلاب تا سال ۱۳۸۴و میزان ۱۵۰ میلیارد دلار هم متعلق به قبل از آن است .طبق قانون برنامه پنجساله چهارم، اگر به آن برنامه عمل می شد، باید بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار در این حساب وجود داشت.

به گزارش کلمه، در چهل و چهارمین نشست تخصصی ماهانه این بنیاد که به تازگی با حضور محمد خاتمی، رییس و دیگر اعضای بنیاد باران در تهران برگزار شد، اسحاق جهانگیری وزیر صنایع و معادن دولت اصلاحات به بررسی وضعیت شاخص های مهم اقتصادی کشور، رویکردها و سیاست های موجود و راه حل ها، پرداخت که سایت بنیاد باران متن این سخنرانی را منتشر کرد.
وی در ابتدا فعالیت های اقتصادی را در کنار مقوله های فرهنگ، سیاست و امور اجتماعی، چهار رکن اصلی دوام و قوام جامعه امروز دانست و گفت : نمی توانیم در صورت حساسیت نسبت به دیروز و فردایمان، نسبت به امور اقتصادی غافل باشیم. این فعالیتها بر سه بخش دیگر، هم تاثیر گذار و هم تاثیر پذیر هستند و مثلا رویکردهای سیاست داخلی و خارجی عامل تعیین کننده هستند.
به گزارش کلمه، جهانگیری معتقد است که در فعالیت های اقتصادی سه بازیگر تعیین کننده وجود دارد؛ دولت، بنگاه ها و خانوار. به نسبت اینکه رویکردها، دولت محور، بنگاه محور یا مصرف محور باشد، نقش این بازیگران در اقتصاد کشور افزایش یا کاهش می باید. در اقتصاد کنونی ایران دولت نقش عمده را دارد و آن چه مسلم است اینکه اقتصاد عامل تعیین کننده در اقتصاد ایران است.
وی می گوید: اینکه اقتصاد در رکود یا رونق است و…، مربوط به سیاست های دولت است که باید کالبد شکافی شود. بررسی سیاست های کلان دولت زمان بر و نیازمند آمار مفصل و بحث های تخصصی است.

کلی گویی و شعار دادن در امر اقتصاد در میان مسئولین مرسوم است
یعنی چه ۱۰۰ برابر دولتهای قبلی کار انجام شده؟
به گفته این وزیر دولت سابق امروز،  در امر اقتصاد، کلی گویی و شعار دادن که در میان مسوولین مرسوم است، مقبول نیست. اینکه بگوییم ۱۰۰ برابر دولت های قبلی کار انجام شده است، قابل قبول نیست، بلکه باید با کمیات در مورد اقتصاد توضیح داده شود. نکته دیگر در اقتصاد تراز و یا عامل سنجش است؛ اینکه گفته شود رشد ۵ درصدی خوب بوده است، صحیح نیست. بلکه باید چند شاخص سنجش وجود داشته باشد. در اقتصادی مانند ایران «برنامه» از جمله این شاخص هاست. عامل سنجش دیگر «مقایسه با سال های قبل» است، البته ممکن است این مقایسه صحیحی نباشد و شرایط داخلی و بین المللی و داده های برنامه قبل با آن سال ها تفاوت داشته باشد. عامل دیگر هم «مقایسه با کشورهای هم تراز و همسایه» است.

در دولت نهم و دهم آمارها دچار تردید شد
وی به مخدوش شدن آمار در این دوران اشاره می کند و می گوید: متاسفانه در دولت نهم و دهم، بعد از دوره ای ۲،۳ ساله آمار هم دچار تردید شد و هم از عرصه اطلاع رسانی حذف شد. در حالی که آمار رشد اقتصادی و بیکاری هر سال سه ماه یکبار از سوی بانک مرکزی منتشر می شد. هیچ گاه دولت ها فکر نمی کردند اگر آمار مغایر با سیاست ها بود، متتشر نکنند، زیرا این آمارها مبنای پژوهش ها و نقد سیاست ها می شود.

سال ۹۰ رشد اقتصادی صفر درصد خواهد بود
وی سپس به بررسی شش شاخص اصلی در اقتصاد ایران می پردازد و می گوید: «رشد اقتصادی» از اصلی ترین چهره های اقتصاد است و رفاه ملت را در بردارد و آینده یک ملت خود را در رشد اقتصادی نشان می دهد. در برنامه ۵ ساله سوم، متوسط رشد ۵/۵ درصد است، در برنامه چهارم هدف گذاری رشد ۸ درصد بود که در سه سال اول این رقم تا حدی قابل قبول است، اما از سال ۸۷ کاهش می یابد تا اینکه در ۸۸ بر اساس اعلام صندوق بین المللی پول به هشت دهم درصد می رسد. پیش بینی سال ۹۰ هم صفر درصد است که این موضع موجب نگرانی شده است.

وی می افزاید: قرار بود در برنامه چهارم با صرف ۱۰۰ میلیارد دلار، میزان ۸ درصد رشد اقتصادی داشته باشیم. اما در عمل (در ۶ سال) ۴۰۰ میلیارد دلار هزینه شد، اما میزان رشد ۳٫۹ درصد است.

وی شاخص دیگر را «واردات» می داند و می گوید: در برنامه سوم، قرار شد تا مهر عدم ساخت برداشته شود و واردات تعرفه ای صورت گیرد که یکی از گلوگاه های مهم فساد برداشته شود که شاید در یکی از ملاقات های اول با رهبری، ایشان گفتند که یکی از گلوگاه های مهم فساد مهر عدم ساخت است. با انجام این کار هم به سرمایه گذارها علامت روشن دادیم و هم اینکه لازم نبود، واردکننده ها به وزارت صنایع و معادن مراجعه کنند و مجوز بگیرند. در همان موقع طی بررسی ها مشخص شد که ۲۰۰ هزار رفت و آمد بخش خصوصی و وزارتخانه کم شده بود. اما ضوابط فنی هم قرار دادیم تا کالاهایی در سطح کیفیت اروپا حق ورود دارند. اما در عین حال وقتی میزان واردات به حدود ۲۷ میلیارد دلار رسید، در هیات دولت بحث شد که ایران نبدیل به پایگاه کالاهای خارجی نشود.

با  پول نفت «چینی سازی» اقتصاد در حال انجام است
وی معتقد است اکنون دولت می گوید، واردات را بخش خصوصی انجام می دهد، اما در پاسخ باید گفت که این عمل از طریق پول نفتی که در اختیار این بخش قرار گرفته، انجام می شود. لذا منابع نفتی به جای تبدیل شدن به زیربنای اقتصاد و پایه توسعه، تبدیل به واردات شد، به جای ایجاد اشتغال در داخل کشور در خارج اشتغال ایجاد شد و در نهایت «چینی سازی» اقتصاد انجام شد. در حالی که ما در دولت قبل بسیاری از تجار را به تولیدکننده تبدیل کردیم، اما امروز متاسفانه بسیاری از صنعتگران تولیدات خارجی را می آورند و چند قطعه به آن اضافه می کنند که خودشان می گویند، جز از این راه نمی توانیم زندگی کنیم.

واردات از ۲۴ میلیارد دلار به ۵۳ میلیارد دلار رسیده، کسی هم حساسیت نشان نمی هد
تعرفه وارادت شکر در زمان اصلاحات ۱۰۰درصد بود الان صفر درصد!!
وی به برنامه پنجم اشاره می کند و می گوید : متوسط واردات در برنامه پنجم هم ۲۴ میلیارد دلار بود که در برنامه چهارم پیش بینی رشد ۴/۶ درصدی بود، اما متاسفانه رقم متوسط واردات اکنون به ۵۳ میلیارد دلار رسیده است که بدترین اتفاق در کشور است و تعجب می کنم که حساسیتی به آن وجود ندارد. مثلا تعرفه شکر در زمان دولت اصلاحات، ۱۰۰ درصد بود که اکنون به صفر درصد رسیده است و چغندرکاری و… در کشور وضع مطلوبی ندارد.

اعلام رقم یک میلیون و ۶۰۰ هزار ایجاد اشتغال، جز تمسخر کردن مبانی علم اقتصاد، چیز دیگری نیست
وی درباره شاخص بعدی که  «بیکاری» است می گوید:  موضوع لشکر بیکاران و ایجاد سرمایه گذاری در کشور برای ایجاد اشتغال همواره مطرح بوده است. نرخ بیکاری با رشد تولید ناخالص داخلی و رشد سرمایه گذاری خارجی، نسبت معکوس دارد و فرمول سنجش آن مشخص است. با اجرای طرح های زودبازده و ضربتی که پمپاژ پول به جامعه و هدر دادن منابع را در پی دارد، هیچگاه مساله اشتغال قابل حل شدن نیست. در قانون برنامه چهارم نرخ بیکاری باید تک رقمی می شد. طبق اعلام مرکز آمار(که بعدا جلوی اعلام آمار آن گرفته شد) در سال ۸۸ این رقم ۹/۱۱ درصد و در بهار ۸۹، ۶/۱۴ بوده است. در حالی که این رقم در سال پایانی برنامه سوم، ۳/۱۰ درصد بوده است. بهترین سال دولت آقای خاتمی از نظر رشد اقتصادی سال ۸۲ بود (با ۷ درصد) که حدود ۱۱ درصد هم رشد سرمایه گذاری بود؛ با این آمار، ۶۰۰ هزار شغل ایجاد کردیم. بهترین سال رشد اقتصادی در دولت نهم، سال ۸۶ با ۶/۸ درصد و حدود ۷ درصد هم رشد سرمایه گذاری بوده است که بر اساس آمار رسمی ۶۰۰ هزار شغل ایجاد کردند. اما یکباره در سال ۸۹ اعام می کنند یک میلیون و ۶۰۰ هزار شغل ایجاد شده است. در حالی که بر اساس اعلام خودشان رشد اقتصادی یک درصد است و طبق آمار صندوق بین المللی پول، صفر است. رشد سرمایه گذاری هم اصلا اعلام نمی شود؛ و اعلام رقم یک میلیون و ۶۰۰ هزار، جز تمسخر کردن مبانی علم اقتصاد، چیز دیگری نیست.

از تورم ۱۱ درصد تا تورم بالای ۲۵ درصد
وی ادامه می دهد: شاخص دیگر، «نرخ تورم» است که می تواند چهره اقتصاد را تا حدی نشان دهد. متاسفانه این رقم در کشور ما همواره دو رقمی بوده است، اما ما در اصلاح ساختاری که در برنامه پنجم پیش بینی کردیم، تصور کردیم در برنامه چهارم می توان آن را تک رقمی کرد، لذا در این راستا هدف گذاری کردیم. در سال ۸۰ هم این رقم به ۱۱٫۴درصد رسیده بود، در حالی که تا سال ۷۴ این رقم، ۴۹ درصد بود. سال ۸۱ اتفاق مهمی در اقتصاد کشور افتاد که تک نرخی کردن ارز بود که خیلی ها پیش بینی تورم ۳۰ درصدی بود، اما با تدابیری که اندیشیده شد و ایجاد صندوق ذخیره ارزی، نرخ تورم به ۱۵٫۳درصد رسید. اما متاسقانه با پمپاژ کردن پول نفت به اقتصاد که  انگار دیگران نمی توانستند از آن استفاده کنند!، در سال ۸۷ نرخ تورم به بالای ۲۵درصد رسید که بعد ها تا حدی آن را کنترل کردند.

وی بحث دیگر  را «طرح های بزرگ» می خواند و در عین حال می گوید: این طرح ها عامل حیات و موتور محرک اقتصاد ایران است. البته این به معنای نادیده گرفتن طرح های کوچک نیست، زیرا در صنعت اکثر طرح ها کوچک و متوسط است. مهمترین طرح بزرگ در اقتصاد ایران نفت و گاز است که می تواند عامل رشد یا خلاف باشد، اما با وجود استفاده بد از آن، اگر وجود نداشته باشد، اقتصاد دچار آسیب می شود. حدود ۲/۴ میلیون بشکه تولید نفت کشور در سال ۸۳ بود و قرار بود یا ظرفیت سازی از طریق منابع مشترک و ایفای نقش در اوپک، این رقم به ۵ میلیون بشکه در روز طی برنامه برسد. متاسفانه سال گذشته زیر ۴ میلیون بشکه تولید شد که از این نظر وضعیت پارس جنوبی بدتر است.

وی به پارس جنوبی دقت بیشتری نشان می دهد و می گوید: این منطقه یکی از بزرگترین نعمت هایی است که خداوند به ما عطاکرده است ومیدان مشترکی با قطر است که آن ها ۱۰ سال قبل از ما شروع کردند اما با سرعتی که در زمان آقای خاتمی پیدا کردیم، از نظر برداشت روزانه به آنها رسیدیم و اگر برنامه ها ادامه می یافت، ازقطر جلوتر می رفتیم، زیرا گاز سیال است و هر کشوری هرچه بیشتر برداشت کند، گاز به سمت آن کشور می رود.

وی می افزاید : مقام رهبری به پارس جنوبی رفتند و فکر می کنم گزارش های مربوط به این منطقه به گونه ای است که هرکس دلسوز باشد، حساسیتی نشان می دهد. در این میدان گازی، مناقصه فاز های ۱۵ و ۱۶ هم در زمان دولت اصلاحات انجام شد، اما اکنون به طور خوشبینانه بالای ۶۰ درصد و بدبینانه زیر ۵۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است، اما با این وضعیت می گویند که یکباره تا فاز ۲۹ را می خواهند به مناقصه بگذارند تا ۳۵ ماهه کار تمام شود. این اتفاق در فولاد و فلزات وضع بدتری دارد و یکبار آقای احمدی نژاد  در سخنرانی ۲۲ بهمن آمار بالایی را بیان کرد که آن را ناشی از ورود نیروهای ارزشی!! دانست. لذا در نامه ای درخواست کردیم تا ادعای خود را ثابت کنند، بعد هم شروع به فحاشی کردند تا اینکه در نهایت گفتند منظور ما ظرفیت تولید است. در حالی که تولید باید مطابق با ظرفیت پیش بینی شده باشد و طبق برنامه چهارم ظرفیت این طرح ها خیلی باید بالاتر می رفت.
 
 
۵هزار میلیارد تومان معوقات بانکی به ۵۰ هزار میلیارد تومان رسیده است
شاهد موج چک های برگشتی هستیم
وی به «معوقات بانکی» هم اشاره می کند و می گوید: میزان پنج هزار میلیارد تومان معوقات بانکی در سال ۸۳ بود که اکنون به ۵۰ هزار میلیارد رسیده است. هرچند که در این سال ها تلاش کردند تا این پولها را تبدیل به وام کردند تا حالت معوقه به خود نگیرد، لذا شاهد موج شدید چک های برگشتی هستیم. همچنین شاهدیم که فقط افرادی که پول ها را پرداخت نکرده اند محکوم می شوند، در حالی که این اتفاق ناشی از سیاستگذاری های غلط است.

وی می افزاید :این شاخص ها در دوره ای بوده که طلایی ترین دوره اقتصاد ایران است. «درآمد افسانه ای نفت» از جمله دلایل مهم بودن این دوره است. کل درآمد ایران از نفت، از آغاز اکتشاف نخستین چاه نفت تا سال ۸۹ ، یک هزار میلیارد دلار بوده است که میزان ۴۵۰ میلیارد دلار آن مربوط به ۶ سال اخیر، میزان ۴۰۰ میلیارد دلار آن مربوط به پس از انقلاب تا سال ۱۳۸۴و میزان ۱۵۰ میلیارد دلار هم متعلق به قبل از آن است. یکی از بزرگترین کارها در برنامه سوم که البته با تاخیر انجام شد، حساب ذخیره ارزی بود که در پایان دوره اصلاحات ۱۲ میلیارد دلار ذخیره در آن موجود بود. در یکسال پایانی دولت اصلاحات، برخی دوستان به آقای خاتمی فشار می آوردند که این پول را استقاده کند و کالا به بازار وارد کند، اما ایشان گقتند که مگر این پول شخصی بنده است و با اعتبارات مملکت می توان این گونه برخورد کرد؟ رییس جمهور بعدی طرح های بزرگ را با آن اجرا می کند».
به جای ۲۰۰ میلیارد دلار تنها ۱۵ میلیارد دلار در صندوق توسعه ملی است
به گفته جهانگیری ، طبق قانون برنامه پنجساله چهارم، اگر به آن برنامه عمل می شد، باید بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار در این حساب وجود داشت. کویت همین میزان در حساب دارد و در عربستان هم چند برابر؛ آنها از این اعتبار برای ذخبره پول و استفاده از رکود جهانی با خرید سهام شرک تهای اروپا، استفاده کردند. اما ما فقط کالا خریدیم و نتیجه اینکه ۱۹۸ میلیون دلار در حساب ذخیره ارزی و ۱۵ میلیارد دلار در صندوق توسعه ملی وجود دارد.

وی دومین فرصت طلایی که این دولت از آن برخوردار بوده است را «حمایت تمام ارکان نظام» می نامد و می گوید: یعنی تمام دستگاه ها در خدمت منویات آن بودند. فرصت سوم این بود که سه برنامه توسعه بعد از جنگ اجرا شده بود و زیر ساخت ها شکل گرفته بود. فرصت چهارم هم اینکه در موارد اختلافی اقتصادی به تفاهم ملی رسیده بودیم، زیرا دولت آقای خاتمی آن را تدوین و مجلس با ریاست آقای ناطق نوری آن را تصویب کرد، در حالی که تا قبل از آن در مورد مناطق آزاد، مالیات بالای ۶۰درصد و… اختلاف نظر داشتیم. نیروی انسانی ۲۶ سال تربیت شده بود و یا تحصیل کرده بودند یا اینکه در طول پس از انقلاب تجربه کسب کرده بودند.

وی ادامه می دهد: اصل ۴۴ قانون اساسی هم به عنوان دغدغه ما در برنامه سوم که می توانست تحولات زیادی را ایجاد کند، پس از کار روی سیاست های آن، در این دولت به نتیجه رسید و ابلاغ شد. سند چشم انداز بیست ساله هم فرصت طلایی دیگری بود.
به گفته وزیر دولت اصلاحات، با توجه به این فرصت ها و آن شاخص ها، مهمترین سوال این است که چرا اقتصاد کشور چنین شد؟ در سال ۸۴ آقای احمدی نژاد طی یک انتخابات، انتخاب شد؛ اما وی این روند را یک انقلاب دانست که این یک دید غلط و آغاز مشکلات بود. مشکل دیگر، تمرکز تمام قدرت در ریاست جمهوری بود، لذا شوراهای مختلف منحل شدند، وزرایی که نظر متفاوت داشتند، برکنار شدند، به علم اقتصاد اعتقادی وجود ندارد و به توان شخصی افراد اعتماد می شود و از قانون عبور می شود.

می گفتند می خواهیم بودجه در جیب جا بگیرد! در حالی که بودجه باید شفاف و قابل بررسی باشد
وی ادامه می دهد: این رویکردها منجر به سیاست هایی شد که آن شاخص ها را در پی داشت. یکی از آن رویکردها کنار گذاشتن برنامه توسعه و سند چشم انداز بود؛ به صراحت گفتند که این برنامه ها غربی است و نیازی به آن نیست، در حالی که مجلس، شورای نگهبان و مجمع تشخیص آن را تصویب کرده بودند. رویکرد دیگر انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی و ۲۸ شورای تخصصی بود. سازمان مدیریت جلوی تمام سیاسی کاری ها را می گرفت و نتیجه انحلال آن تورمی شدن بودجه و وابستگی شدیدتر به نفت است، تا جایی که می گویند اگر نفت زیر ۸۰ دلار شود در هزینه های جاری دچار مشکل می شویم. دایم می گفتند می خواهیم بودجه در جیب جا بگیرد! در حالی که بودجه باید شفاف و قابل بررسی باشد. در نتیجه بودجه سال ۱۳۹۰ برای اولین بار پس از آغاز سال تصویب می شود یا سال ۸۹ بدون برنامه توسعه می گذرد.

هر اقتصاددانی که  انتقاد کرد گفتند یا طرفدار غرب است یا رانتخوار
به اعتقاد جهانگیری رویکرد دیگر بی اعتمادی به اقتصاددانان است. هر اقتصاددانی که نقد کرد، یا گفتند که طرفدار اقتصاد غرب یا وابسته به دولت های قبلی یا رانتخوار است. تغییرات پی در پی مدیران هم رویکرد دیگری است؛ سه مدیرکل بانک مرکزی، چند وزیر اقتصاد و… از جمله این موارد است.

۱۷ هزار میلیارد تومان، بدهی دولت به شرکت های پیمانکاری است
وی این سوال را مطرح می کند که اما چه باید کرد؟ و می گوید: فکر می کنم این شاخص ها، نشان می دهد وضعیت نگران کننده است. من از دغدغه های مقام معظم رهبری در اعلام سال جهاد اقتصادی خبر ندارم، اما در هر صورت این شاخص ها نیازمند جهاد است تا جمهوری اسلامی نسبت به کشورهای منطقه عقب نیفتد. راهکار هم «استفاده از تمام سرمایه های کشور» است. دارایی کشور فقط نفت نیست، نیروهای انسانی و سرمایه های اجتماعی هم هست و هیچ کس حق ندارد با دارایی انسانی یک نظام برخورد کند؛ ممکن است کسانی که در پست ها حضور نداشته باشند، اما در محافل علمی باید برای آنها فضا ایجاد کنیم، هچنین باید فضای کسب و کار را با محوریت بخش خصوصی ایجاد کنیم. بدترین فضای کسب و کار اکنون بر کشور حاکم است؛ باید به بخش خصوصی واقعی اعتماد کرد. خیلی از شرکت های پیمانکاری سرمایه های کشور هستند، زیرا با شرکت های خارجی رقابت می کردند، اما اکنون ۱۷ هزار میلیارد تومان، بدهی دولت به این شرکت هاست. مبارزه با فساد هم باید انجام شود، زیرا وقتی عده ای ببینند که از این طریق می توانند پول به دست آورند، دیگر تلاشی انجام نمی شود. در کدام دولت، مقام های بالای آن متهم به فساد مالی بوده اند؟ حتی قبل از انقلاب هم نبوده است، لذا دستگاه قضایی باید تکلیف موضوع را روشن کند. دلیلی ندارد کارمندان پایین دست احساس کنند، مقام های بالاتر، دست به این کارها می زنند.

به اعتقاد جهانگیری اقتصاد هم باید به عنوان یک علم پذیرفته شود و با اتکا به نیروی انسانی، به آن عمل شود. در بررسی کشورهای آسیای شرقی می بینیم که حتی با انجام کودتا در یک کشور هم سیاست های کلی تغییر نمی یابد. تعامل با اقتصاد جهانی هم باید صورت گیرد؛ زیرا اقتصادی که ۲۰۰ میلیارد دلار تجارت دارد، اقتصاد بزرگی است که باید بتواند با دنیا تعامل کند. همچنین باید امکان نقد خشن صاحبنظران به سیاست ها، فراهم شود تا بتوان اشتباه ها را اصلاح کرد.

جهانگیری در پایان تاکید کرد: "من معتقدم، کسانی که دلسوز این انقلاب هستند باید حساسیت نشان دهند و اشتباه ها را جبران کنند."

 
 

قانون می گوید داشتن ماهواره جرم است و ما هم قانون را اجرا می کنیم و کسی که هم ماهواره داشته باشد جریمه می شود. اما نیروی انتظامی در جاهایی که نیاز به ورود به منزل بود تنها باید با حکم مقام قضایی وارد شود.»
خبرنگاران سبز/جامعه:
دادستان تهران عصر امروز در حاشیه مراسم تودیع و معارفه سرپرست جدید دادسرای کارکنان دولت ضمن تائید دستگیری یک نفر دیگر در پرونده سی دی ظهور، از حضور محمد باقر قالیباف در دادگاه به خاطر شکایت دولت سخن گفت.

عباس جعفری دولت آبادی در مورد آخرین وضعیت شکایت دولت از آقای علی مطهری و محمدباقر قالیباف چه شد؟ گفت: «یک جلسه تحقیقات انجام شد. آقای قالیباف هم در جلسه آمدند و بررسی‌ها انجام شد ولی کافی نیست در جلسات بعدی رسیدگی می‌شود.»

احضار فائزه هاشمی
وی در مورد پرونده فائزه هاشمی گفت: «پرونده تشکیل شده و وی به دادسرا احضار شده است. منتظریم پس از ابلاغ وی را در دادسرا ملاقات کنیم.»


آخرین وضعیت پرونده پالیزدار و سعید مرتضوی

وی در مورد آخرین وضعیت پرونده پالیزدار و سعید مرتضوی گفت: «پرونده پالیزدار متهمانی داشت که برخی تبرئه شدند و سه متهم دیگر به ترتیب به شش سال، سه سال و دو سال حبس محکوم شدند که البته آنها ادعاهای را مطرح کردند تا حکمشان اجرا نشود و بخشیده شوند ولی برای اجرای حکم احضار شدند. در مورد پرونده سعید مرتضوی باید بگویم این پرونده از سوی دادگاه منوط به وجود یک استعلام از یک مرجع بوده است اما مرجع صدور استعلام عنوان کرده که به سرعت نمی تواند این استعلام را در اختیار ما قرار دهد ما پرونده را بار دیگر از دادگاه گرفتیم و موارد دیگر را اضافه کردیم تا به واسطه اضافه شدن موارد جدید نیاز به استعلام نباشد ولی دادگاه باز هم وجود استعلام را ملزم دانست و پافشاری کرد. امیدواریم دلایل دیگری نیز مطرح کنیم تا نیاز به این استعلام نباشد.»

وی در مورد پرونده شکایت دولت از مداحها گفت: «در این پرونده رسیدگی ادامه دارد اگر مداحها به دادسرا بیایند اطلاع می دهیم ولی قرار نیست ما دائما در مورد یک پرونده اطلاع رسانی کنیم.»

برخورد با دارندگان ماهواره

دادستان تهران در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر در مورد اقدامات دادستانی در خصوص برخورد با دارندگان ماهواره گفت: «وظیفه ذاتی پلیس اجرای قانون در مورد جمع آوری ماهواره ها است و معمولا این پرونده ها در دادسرای ارشاد مورد بررسی قرار می گیرد. در جلسه اخیر که با مسئولین پلیس داشتیم گزارشات خوبی ارائه شد و دادستانی تاکید کرد تا مسائل همراه با احترام به حقوق شهروندی انجام شود. قانون می گوید داشتن ماهواره جرم است و ما هم قانون را اجرا می کنیم و کسی که هم ماهواره داشته باشد جریمه می شود. اما نیروی انتظامی در جاهایی که نیاز به ورود به منزل بود تنها باید با حکم مقام قضایی وارد شود.»

 
 

گفتني است حسين هاتفي فارمد يكي از معاونين و اعضاي حلقه اول مشايي در اواخر سال گذشته به عنوان عضو هيات مديره مهم ترين شركت العقيلي در ايران كه داراي ترنولي ده‌ها هزار ميلياردي است، منصوب شده بود.
خبرنگاران سبز/اقتصاد:
ابعاد فساد اقتصادی دولت محمود احمدی نژاد که برای اولين‎بار در دي ماه سال ۸۴ در جمع نمايندگان مجلس هفتم در صحن علني مجلس از قصد خود مبني بر اعلام اسامي مفسدان اقتصادي خبر داده بود، بطور روزانه توسط سایت های اصولگرایان که روزی به دلیل علاقه علی خامنه ای به احمدی نژاد مسکوت و پنهان مانده بود افشا می شود و خاطره توزیع سیب زمینی و حیف و میل غیرقانونی از بیت المال برای تبلیغات ریاست جمهوری برای همگان تازه شد.

محمود احمدی نژاد در بيستمين سفر استاني خود به ساوجبلاغ و نظرآباد در مهرماه ۸۵، اعلام كرده بود: «به مفسدان اقتصادي كه با رابطه‎بازي وام‌هاي ميلياردي از بانك‌ها گرفته‌اند، فقط ۱۵ روز وقت مي‌دهم تا حساب خود را با آن بانك‌ها تسويه كنند؛ در غير اين صورت، اسامي آنان را براي ملت ايران افشا خواهم كرد.»
رجانیوز که روزی احمدی نژاد را رجایی می نامید و برای حمایت از رئیس دولت کودتا ناجوانمردانه ترین و غیز شرع ترین تهمت ها را به میرحسین موسوی روا دانسته بود، پس از جنجال اخیر احمدی نژاد و ایستادگی در برابر علی خامنه ای ، یکی از مخالفین رئیس دولت شده است که به همراه دیگر سایت های اصولگرایان به افشای فساد مالی دولت کودتا برآمده است.
رجانیوز نوشته است : خبرگزاري‌هاي نزديك به دولت از جمله "ايرنا" در خبري كوتاه و مبهم با انتشار دو اسم درصدد تحقق وعده احمدي‌نژاد برآمدند؛ محمد رستمي صفا و العقيلي، دو نامي بود كه اعلام شد.

حتي هويت و مليت العقيلي به‎درستي تاكنون اعلام نشده است، البته از نامش برمي‎آيد که عرب و احتمالا اماراتي باشد. چراکه اتباع امارات به‎دليل گسترش مراودات تجاري دو کشور، وام‎هاي کلان زيادي از بانک‎هاي ايراني به‎ويژه بانک‎هاي ايراني مقيم دبي دريافت مي‎کنند. بر پایه اخبار جراید، العقيلي علاوه‎بر بانک پارسيان از چند بانک دولتي نيز وام دريافت کرده و حاضر به بازگرداندن اقساط آن نيست و نام وي در ميان افرادي است كه جزو بدهكاران بزرگ بانكي كشور هستند.

ظاهرا العقيلي براي توليد يا واردات مواد اوليه پتروشيمي و شيميايي اين وام‎ها را دريافت کرده است. او مالک شرکتي به نام Dem و سهامدار شرکت پلي‎اکريل اصفهان بود و شغل اصلي‎العقيلي‎، ظاهرا فروش مواد اوليه پتروشيمي و شيميايي است.

با اين حال، يكشنبه هفته گذشته سايت الف سندي را منتشر كرد كه بر مبناي آن اسفنديار رحيم‌مشايي رئيس دفتر رئيس‌جمهور مرداد ماه سال گذشته به رئيس كل بانك مركزي دستور رسيدگي و مساعدت در مورد مشكلات العقيلي را داده بود.

اما هنوز بازتاب های مربوط به اين دستور ادامه دارد که نامه جدیدی از پیگیری های مدیران جریان نفوذي دولت برای کمک به مفسد اقتصادی که خود رييس جمهور مدعی اقدامات خلاف او بوده است، به دست می آید.

نامه ای که در ادامه منتشر مي شود، حکایت از دستور اسفندیار مشایی برای رسیدگی به مشکلات این شرکت تنها پس از شش روز از صدور نامه العقیلی در امارات دارد. این نامه در تاریخی کمتر از یک هفته از صدور توسط مدیرعامل شرکت نوشته شده است.

در نامه جدید مشخص می شود که شرکت العقیلی در تاریخ ۳۰ خرداد سال ۸۹ نیز نامه ای را خطاب به رییس جمهور نوشته و با دستور مشایی با عنوان "حسب نظر ریاست محترم جمهوری" به حسینی وزیر اقتصاد ارجاع داده شده است.

موضوع قابل توجه در این نامه، سرعت پاسخگویی به آن است به گونه ای که ارسال نامه از كشور امارات در تاریخ ۳۰ خرداد و دستور رييس دفتر رییس جمهور به حسینی، ۱۰ روز است، در حالي كه بسياري از نامه‌هاي مردم، توليدكنندگان و صنعت‌گران ماه‌ها بدون پاسخ مي‌ماند.
نكته جالب اين نامه، لحن دستوري آن است كه با وجود پيگيري پنج سال قبل رييس جمهور در مورد بدهي‌هاي بانكي العقيلي در ايران و دستور ابطال معامله وي در بورس، مشایی خواستار حل مشكلات وي "حسب نظر ریاست محترم جمهوری" شده و هنوز مشخص نيست كه آيا با توجه به سابقه اظهارنظرهاي رئيس‌جمهور در مورد اين فرد، آيا چنين دستوري با نظر آقاي احمدي‌نژاد بوده است.

گفتني است حسين هاتفي فارمد يكي از معاونين و اعضاي حلقه اول مشايي در اواخر سال گذشته به عنوان عضو هيات مديره مهم ترين شركت العقيلي در ايران كه داراي ترنولي ده‌ها هزار ميلياردي است، منصوب شده بود.

همچنين يكي از نزديكان آقاي مشايي نيز كه تا دو سال قبل در رسانه‌ها و محافل سياسي و رسانه‌اي تلاش زيادي براي مفسد نشان دادن العقيلي داشت، اكنون به توجيه‌گر و بعضا تسهيل كننده اين اقدام‌هاي غيرقانوني تبديل شده است.


 
 

مشایی بذل و بخشش‌هایی در شهرستانها داشته كه بر نیروهای امنیتی پوشیده نیست. لذا باید اثبات شود كه توزیع پول و ارتباطات وی با آن سوی مرزها در چه راستایی بوده و چطور دولتی كه برای مبارزه با فساد تشكیل شد شخصی وجود دارد كه پول‌های كلانی در اختیار دارد و به واسطه آن اقدام به تشكیل شورای راهبردی برای فتح مجلس كرده است.
خبرنگاران سبز/سیاست:
نشریه یالثارات الحسین در آخرین شماره تیتر یک خود را اینگونه انتخاب کرده است. "مشائی را دستگیر كنید". 
قاسم روانبخش یکی از روحانیون افراطی نزدیک به مصباح یزدی در تازه ترین همایش اتاق فکر عمار با بیان اینکه " مبانی فراماسونری در سخنان مشایی موج می زند " ازنزدیک ترین فرد به رئیس دولت کودتا باعنوان فردی خطرناک که به دنبال نفی ولایت فقیه است یاد کرد.

قاسم روانبخش در بخشی از سخنانش از نیروهای امنیتی خواست تا بطور نامحسوس ارتباطات و رفت و آمدهای مشكوك رحیم مشایی در شرق و غرب  را زیر نظر بگیرند .همچنین جواد کریمی نماینده مجلس که از اعضای اتاق فکر عمار نیز می باشد دستگیری های اخیر اطرافیان رحیم مشایی را براساس شواهد مشکوک از افراد منتسب به جریان انحرافی بر همین اساس نامید.

نیروهای امنیتی هرچه سریعتر مشایی را دستگیر كنند
در همین راستا انصار حزب الله نیز در بیانیه ای خواستار دستگیری رحیم مشایی شد. این جریان افراطی نظام عنوان دداشته است: مشایی بذل و بخشش‌هایی در شهرستانها داشته كه بر نیروهای امنیتی پوشیده نیست. لذا باید اثبات شود كه توزیع پول و ارتباطات وی با آن سوی مرزها در چه راستایی بوده و چطور دولتی كه برای مبارزه با فساد تشكیل شد شخصی وجود دارد كه پول‌های كلانی در اختیار دارد و به واسطه آن اقدام به تشكیل شورای راهبردی برای فتح مجلس كرده است.

بنابراین، نیروهای امنیتی باید هر چه‌ سریع‌تر اقدام به دستگیر این شخص كنند چرا كه این مطالبه عمومی ملت ایران است.


گفتنی است پیشتر نیز عباس سليمی‌نمين در ششمين دوره همايش فکری «جوان ايرانی، پرسش‌های امروزی» با بیان اینکه: امکان دارد مشايی نيز فردا به زندان بيفتد، خبر از دستگیری نزدیکترین فرد به احمدی نژاد را داده بود.

 
 

بداخلاقی‌ها و بدکرداری‌هايی که طی يک ماه اخير در برابر دولت و همکاران رئيس جمهور محترم به نمايش گذاشته شد، نه تنها از حسن اعتبار و قدر و قيمت آنان چيزی نکاست، بلکه سعه صدر و بزرگ منشی رئيس جمهور و همکارانش را نشان داد، قيل و قال‌های بی‌اساس را بی‌ثمر کرد، همراهی و همصدايی ياران و همراهان راستين ولايت را برانگيخت و شأن و منزلت دولتمردان را در چشم مردم فزونی بخشيد.
خبرنگاران سبز/: 
علی اکبر جوانفکر که از دوران شهردای احمدی‌نژاد با او بوده و هم اکنون نیز مدیر عامل خبرگزاری ایرنا است که خبر استعفای مصلحی را منتشر کرد و در حمایت از دولت احمدی‌نژاد هیچ کوتاهی نکرده است در یادداشت امروز روزنامه‌ ایران ضمن دفاع همه‌جانبه از احمدی‌نژاد، نوشته است که احمدی‌نژاد تلاش‌ها علیه دولتش را به هیچ می‌انگارد. با توجه به اینکه جوانفکر تا سال ۱۳۷۹ نماینده خبرگزاری ایرنا در دفتر علی خامنه‌ای بوده‌ است دفاع همه جانبه وی از احمدی‌نژاد با تاکید بر شناخت احمدی‌نژاد از جایگاه «ولایت مطلقه فقیه» از عزم جزم اردوگاه احمدی‌نژاد در مبارزه با اردوگاه حریف که آن‌ها نیز با سلاح ولایت فقیه به میدان آمده‌اند دارد خبر می‌دهد.

متن کامل نوشته ایشان در روزنامه ایران در زیر می‌آید.

 نزديک به يک ماه است که جمعی محدود اما برخوردار از ابزار و يراق بسيار، با قيل و قال‌های بی‌وقفه و پرطمطراق، اهتمام مضاعف به کار بسته‌اند تا به اثبات داعيه‌هايی بپردازند که حتی ساده‌دل‌ترين شهروندان اين مرز و بوم نيز آنها را باور ندارند. درس پندآموز مباحث اخير جز اين نبوده است که هرگونه تلاشی بر پايه بی‌تقوايی و بی‌اخلاقی، نتيجه‌ای جز خسران و گناه برای مدعيان غفلت‌زده و زحمت برای خادمان مخلص و بی‌ادعا به همراه ندارد.

* قابل انکار نيست که مجموعه‌ای از عناصر متدين، انقلابی، دلسوز، پرتلاش، فرهيخته، انديشمند، پاکدست و پاکدامن، در کنار رئيس‌جمهور قرار گرفتند و او را در راه سخت و دشوار موجودهمراهی کردند و کوشيدند سهم خويش را در تحقق اهداف مهم و بزرگ از جمله اجرای عدالت ايفا کنند.

*بداخلاقی‌ها و بدکرداری‌هايی که طی يک ماه اخير در برابر دولت و همکاران رئيس جمهور محترم به نمايش گذاشته شد، نه تنها از حسن اعتبار و قدر و قيمت آنان چيزی نکاست، بلکه سعه صدر و بزرگ منشی رئيس جمهور و همکارانش را نشان داد، قيل و قال‌های بی‌اساس را بی‌ثمر کرد، همراهی و همصدايی ياران و همراهان راستين ولايت را برانگيخت و شأن و منزلت دولتمردان را در چشم مردم فزونی بخشيد.

*با عيان شدن بی‌حاصلی اينگونه رفتارها و رويکردها، اينک انتظار می‌رود که اين گروه از داعيه‌داران عرصه سياست و قدرت، روش و منش خود را مورد بازنگری قرار دهند، اخلاق و انصاف پيشه کنند، از ورود به بيراهه‌های زيانبار اجتناب ورزند، بزرگان را که سرمايه ملی و گاه دينی ملت بزرگ ايران محسوب می‌شوند برای به زير کشيدن حريف از قدرت، بازيچه اميال و خواسته‌های خويش قرار ندهند و در يک کلام، بلوغ سياسی را در مواضع خود و تعهد و وفاداری به اصول و ارزش‌های انقلاب اسلامی در مرامشان به اثبات برسانند.

*آقای احمدی‌نژاد در سخنان يکشنبه شب خود، نشان داد که راه خدمتگزاری را به خوبی می‌شناسد و از ادامه اين راه باز نمی‌ايستد، تلاش‌های بدخواهانه عليه دولتش را به هيچ می‌انگارد و وارد بازی‌های کودکانه آنان نمی‌شود، به قدر و قيمت ولايت مطلقه فقيه و جايگاه رفيع آن در کشور به‌خوبی واقف است و هيچ اعتنايی به تهمت‌های ناروا و توهين‌های نابخردانه مدعيان تماميت‌خواه ندارد.

 
 

وی از دوستان 20 ساله رئيس دفتر رئيس‌جمهوری است كه در زمان تصدی مسئوليت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و سازمان ايرانگردی و جهانگردی توسط اسفنديار رحيم مشايی مشاور رسمی وي بود.
خبرنگاران سبز/سیاست:


 
 



« از صبح تا غروب در اوین بوده است و الان یکساعتی می شود که دوباره به خانه برگشته است. خلاصه این وضعیت ماست.»
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
تقی رحمانی، زندانی سیاسی که روز یکشنبه ۲۵ اردبیهشت ماه از زندان اوین آزاد شد دو روز بعد دوباره بازداشت شد و اکنون دوباره پس از چند ساعت بودن در اوین آزاد شده است.


به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، نرگس محمدی، همسر او با اشاره به اینکه اکنون یکساعت از بازگشت مجدد او به خانه می گذرد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « یک روز پس از آزادی او یک نفر از اوین تماس گرفت و گفت تقی باید به اوین برود تا صورت جلسه ای را امضا کند ، دوباره ایشان امروزصبح تماس گرفتند و گفتند که حتما با کارت شناسایی خود برای امضا صورت جلسه ای باید به اوین بروند و اصلا حرف از احضار و زندانی مجدد نبود. ایشان هم امروز به اتفاق محمد شریف، وکلیشان به اوین رفتند. »

همسر تقی رحمانی گفت: « اما ایشان همانجا بازداشت شدند و به وکیلش هم گفته بودند شما بروید چون ایشان بازداشت شده است. این خبر برای من خیلی تکان دهنده بود چون تمام مراحل قانونی انجام گرفته بود و قرار بازداشت ایشان فسخ و دستور آزادی ابلاغ و صادر شده بود. با این حال یکساعت پیش تقی دوباره به خانه برگشت.»

نرگس محمدی با اشاره به اینکه حال آقای رحمانی خوب است ، گفت: « از صبح تا غروب در اوین بوده است و الان یکساعتی می شود که دوباره به خانه برگشته است. خلاصه این وضعیت ماست.»

نرگس محمدی درباره دلیل بازداشت مجدد همسرش امروز صبح گفت: « صحبت مشخصی نشده است ولی ظاهرا برای بازداشت ایشان کشمکشی هم بوده حالا فعلا که ایشان آزاد شده اند.»

تقی رحمانی، عضو شورای ملی مذهبی و عضو فعال ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در سال های اخیر بارها بازداشت شده است. او در ۲۰ بهمن ۸۹ در منزلش با حضور دو فرزند خردسال و همسرش بازداشت شد در حالیکه به شکل غیر قانونی و ناگهانی ماموران امنیتی وارد خانه شده بودند. این فعال سیاسی روز ۲۵ اردبیهشت ماه با فسخ قرار بازداشتش آزاد شد که مجددا بازداشت و دوباره طی یک روز آزاد شد. همسر وی، نرگس محمدی، نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر نیز سال گذشته چند هفته در بازداشت نیروهای امنیتی بود که به دنبال وخامت شدید حالش از زندان آزاد شد و هنوز به دلیل فشارهای دوران بازجویی تحت مراقبت پزشکی است.

 
 

به هر شکل يک واقعيت مهم و غير قابل کتمان وجود دارد و اينکه چنين فردی دشمن ما نيست ، مخالف ما نيست و خير و صلاح ما را ميخواهد . چنانچه اشتباه در برداشت ما بوده بايد سريعا خود را اصلاح نماييم و از موضع گيری های غير منطقی و احساسی پرهيز کنيم و اگر فرد مورد نظر ما اشتباه کرده با روش و منشی دوستانه به او متذکر شويم و آگاهش کنيم . در چنين وضعيتی موضع گيری های خشن ، انتقادهای ناجوانمردانه و مخرب شيوه پسنديده ای نيست .
خبرنگاران سبز/سیاست/نقد و نظر:
من به آقای خاتمی ارادت داشته و دارم و ايشان را يکی از دلسوز ترين افراد نسبت به آينده ايران و ايرانيان ميدانم .هنوز در مورد بيانات اخير جناب آقای خاتمی به يک تحليل درست و قاطع نرسيده ام و در آن نکات مثبت و منفی مختلفی را ميبينم که فهم برآيند آنها نياز به دقت بيشتر دارد . اما دوست دارم مواردی را با عزيزانم در ميان بگذارم . قطعا هميشه حرف های درست و حق خوشايند ما نيست . نميخواهم بگويم همه مطالبی که در بيانات جناب آقای خاتمی بود حق و کاملا بجا بوده است ولی ميخواهم خودم و دوستانم را به اين مسئله متوجه سازم که معيار درستی و حق بودن تنها خوشايندی من و ما نيست چرا که درک ما هميشه از مسائل کامل و بی نقص نيست .

برای پی بردن به واقعيت ها ، دقت نظر ، هوشياری ، نگاه به گذشته و تحليل آن و بسياری از پارامترهای ديگر نياز است بخصوص وقتی شنيده ها از گفته های مرد بزرگی است که سالها به او عشق ورزيده ايم و به دنبالش حرکت کرده ايم و او ناچار است حرف هايش را در چارچوبی محدود و متاثر از سانسور اجباری و آينده نگری زيرکانه مطرح نمايد . در چنين شرايطی ممکن است ما حرفی را از کسی بشنويم و به دليل نداشتن آگاهی کامل از قصد و نيت آن فرد و حتی به دليل احساسی برخورد کردن با آن ، حسی بد در ما ايجاد کند و ما را آشفته سازد .

در حالتی ديگر ممکن است واقعا در اثر خطا و اشتباه در تحليل ، آن فرد به نتيجه گيری غلط برسد ولی با نيتی خير آن نتيجه را پيگيری کند و به آن اصرار ورزد و لذا موضع گيری های او ما را خوشايند نباشد .

به هر شکل يک واقعيت مهم و غير قابل کتمان وجود دارد و اينکه چنين فردی دشمن ما نيست ، مخالف ما نيست و خير و صلاح ما را ميخواهد . چنانچه اشتباه در برداشت ما بوده بايد سريعا خود را اصلاح نماييم و از موضع گيری های غير منطقی و احساسی پرهيز کنيم و اگر فرد مورد نظر ما اشتباه کرده با روش و منشی دوستانه به او متذکر شويم و آگاهش کنيم . در چنين وضعيتی موضع گيری های خشن ، انتقادهای ناجوانمردانه و مخرب شيوه پسنديده ای نيست .

من بر اين باورم که فردی مانند سيد محمد خاتمی برای حفظ مردم سالاری در اين مملکت ، در سخت ترين شرايط آبرو در ميان گذاشت و در فشار و اختناق کشنده موجود و در شرايطی که تلاش ميکردند ساکتش کنند کماکان پشت سر مردم و جنبش مردمی ايستاد . هيچ کس بی عيب نيست و هيچ فردی نميتواند ادعا کند که کامل و بی نقص است ولی نظر اين حقير اين است که اگر به هر دليلی حرف های سيد محمد خاتمی برايمان خوشايند نبوده مجوزی نيست تا بتوانيم اين مرد بزرگ را ناجوانمردانه مؤاخذه کنيم که من مطمئنم جز به خير و صلاح مردم ايران فکر نميکند . در شرايطی که مردان و زنان بزرگ ما در زندانند و ارتباطشان تقريبا با جامعه قطع شده ، در زمانی که تعداد زيادی از صاحب نظران و رهبران سياسی با زور ساکت شده اند ، در دورانی که خيلی ها گوشه عافيت گزيده اند و دم نمی زنند تلاش اين سيد بزرگ ولو اشتباه و از مسير غلط ستودنی است . اين رفتار پدرانه و همراه با محافظه کاری که ناشی از نگرانی او برای فرزندانش ميباشد ، برای فرزندانی که بعضا مجبورند سالهای زيادی را در حبس و زندان بمانند ، رفتاری است که همه ما در پدرانمان ديده ايم و تجربه کرده ايم .

خاتمی گفتم که دوستت دارم و از حرفم بر نمیگردم . دوست داشتن تو ، بخاطر خنده هایت و عبای شکلاتیت نیست . تو را دوست دارم چون پس از سالها رخوت و سستی و بی خیالی مردم را دوباره به شور و هیجان آوردی و با شعارهای زیبا و دوست داشتنی ما را که هنوز بار سالها مبارزه و جنگ بر دوشمان سنگینی میکرد و خستگی بر تنمان باقی بود به میدان کشیدی . به میدان آمدیم تا جبران مافات کنیم و حقوق از دست رفته مان را مطالبه کنیم که متاسفانه به توفیق کامل نرسیدیم و ملاحظه کاری های تو و برخی دوستانت فرصت ها را از همه ما گرفت . من تو را بخاطر اخلاقت ، منش و رفتارت دوست داشتم و دارم . من هم مثل خیلی از دوستدارانت فکر میکنم تو به درد سیاست نمیخوردی و نمیخوری . تو اهل ریا و تزویر نبوده ای و نیستی . امروز سیاست بدون ریا و تزویر معنا ندارد . عده ای نام آن را کیاست میگذارند و هوشمندی ولی من اصلا این را باور ندارم . نقطه مقابل تو در عرصه سیاست و حکومت داری معتقد بوده و هست که هر جنبنده ای دشمن است مگر خلافش ثابت شود و تو همواره با خوشبینی تمام معتقد بوده و هستی که همه دوست اند و رفیق مگر خلاف آن ثابت شود که چقدر سخت هم این خلاف برای تو ثابت میشود . این بارز ترین دلیل است بر اینکه تو یا از سیاست بی خبری و یا اینگونه سیاست ورزی را قبول نداری . در هر حال در این چالش و نبرد نابرابر این تو هستی که مغموم میشوی.

خاتمی عزیزم . میدانم این بار نیز با حسن نیت و بخاطر مردم آبرو در کف نهاده ای . میدانم حرف و حدیث ها را به جان و دل خریدار شده ای. میدانم جز به خیر و صلاح ما نمی اندیشی ولی این بار سخت است به خواسته تو لبیک گفتن . از ما میخواهی که ظلم را بپذیریم و ظالمان را ببخشیم ؟ روح لطیف و سخاوت تو مرد بزرگ همیشه مورد سوء استفاده قرار گرفته و مخالفان ناجوانمرد تو رعایت مردی و مردانگی را نکرده اند . این بار با همه احترامی که برایت قائلم و با اینکه میدانم نیتت خیر است و هیچ ناخالصی در آن نیست ولی باید سرم را در مقابلت پایین نگاه دارم و بگویم شرمنده ام نمیتوانم به خواسته تو عمل نمایم . نمیتوانم به چشمان مادر سهراب و مادر ندا و دیگر مظلومان سالهای اخیر نگاه کنم و بگویم ظالمان را بخشیدم
يا علی

 
 

جمعی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت با انتشار بیانیه ای به تعطیلی کلاس های درس این دانشگاه در دومین سالگرد شهادت کیانوش آسا، فراخوان دادند.
خبرنگاران سبز/جامعه:
 به گزارش دانشجونيوز در بيانيه «دانشجويان سبز دانشگاه علم و صنعت» ضمن بزرگداشت ياد کيانوش آسا آمده است: "در روز سوم خرداد ماه، در کلاس های درس حاضر نمی شويم و با حضور در دانشگاه و گذر از «پارک آسا» و ذکر فاتحه برای شادی روح کيانوش، ياد و خاطره کيانوش و همه شهدای جنبش سبز را زنده نگه خواهيم داشت."


متن اين بيانيه به شرح زير است:
--------
بار ديگر خرداد از راه می رسد؛ خرداد که ياد و خاطره همکلاسی سبزمان را با خود به همراه دارد. کيانوش آسا، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد (ورودی مهر ۱۳۸۶) دانشکده مهندسی شيمی دانشگاه علم و صنعت، چشم و چراغ مادر بزرگوارش، قرار بود به زودی فارغ التحصيل شود. قرار بود در فقدان پدر، يار و ياور و مايه افتخار خانواده باشد. اما ۲۵ خرداد ۸۸ قرار بود سرنوشت ديگری را برای او رقم بزند. او که به همراه ديگر همدانشگاهی های خود برای اعتراض مسالمت آميز به نتيجه انتخابات رياست جمهوری دهم به راهپيمايی پرشکوه ۲۵ خرداد رفته بود، ديگر قرار نبود بازگردد؛ تا شاهد باشد و شهادت دهد و خونش، ياور مبارزان راه آزادی باشد و مايه افتخار نه تنها برای خانواده بلکه برای همه ميهن باشد. او که به ضرب دو گلوله نيروهای امنيتی به شهادت رسيد، يک هموطن بود، فرزند کرمانشاه، يک همکلاسی، يک دوست، يک انسان…


اينجا، دانشگاه علم و صنعت ايران است؛ همچنان آرام و صبور در سوگ از دست دادن کيانوش آسا؛ اما خشمگين از دستهايی که پيدا و پنهان در قتل کيانوش شريکند. آنها که روزی برای او مراسم سوگواری برگزار و آه و ناله می کنند و روز ديگر، نيروهای اجير شده خود را بسيج می کنند تا مراسم سوگواری دانشجويان مستقل را بر هم بزنند، به کيانوش توهين کنند و … آنها که هرکجا لازم باشد کيانوش را مظلوم معرفی می کنند و جای ديگر مجرم جلوه می دهند! ننگ بر اين دو رويی و تزوير که اگر چنين نبود، ده ها تن از دانشجويان، فقط به خاطر برگزاری مراسم يادبود دوست شهيدشان، با احکام سنگين انضباطی مواجه نمی شدند، از تحصيل محروم نمی شدند و به زندان نمی افتادند…


اما مسوولين دانشگاه تکصدايی و معاونين امنيتی و عاملان قداره کش آنها در داخل و خارج دانشگاه بدانند، زنده نگه داشتن ياد کيانوش آسا وظيفه ای است که دانشجويان علم و صنعت، به هيچ قيمت در آن کوتاهی نخواهند کرد. دو سال از اين جنايت هولناک می گذرد و تاکنون هيچ پاسخی از سوی «قوه قضاييه غيرمستقل و امنيتی» داده نشده است. مسوولين دانشگاه هم علی رغم ادعای روزهای نخست، بجای تلاش برای احقاق حق دانشجوی مظلومشان، تنها مشغول برخورد با دانشجويان عزادار علم و صنعتی بودند تا ظلم ها مضاعف شود و علی رغم ادعای اربابان قدرت، دفع حداکثری اتفاق بيفتد…


ما دانشجويان سبز دانشگاه علم و صنعت ايران، همچنان به پيمانی که برای ادامه راه کيانوش بستيم، پايبنديم و در اين راه، خود را آماده پرداخت هزينه های سنگين کرده ايم. ما دانشجويان سبز، اعلام می کنيم در روز سوم خرداد ماه، در کلاس های درس حاضر نمی شويم و با حضور در دانشگاه و گذر از «پارک آسا» و ذکر فاتحه برای شادی روح کيانوش، ياد و خاطره کيانوش و همه شهدای جنبش سبز را زنده نگه خواهيم داشت. ما همچنين از اساتيد محترم دانشگاه مان دعوت می کنيم تا برای حفظ کرامت و شرافت انسانی، به اين حرکت آرام اعتراضی بپيوندند و روز سه شنبه در کلاس های درس خود حاضر نشوند.


ما دانشجويان سبز دانشگاه، بار ديگر به مسوولين تماميت خواه علم و صنعت هشدار می دهيم ايجاد فضای رعب و خفقان و تکصدايی شايد در کوتاه مدت خاطر پريشانتان را آرام کند؛ اما در درازمدت آنچنان آتشی به خانمانتان خواهد انداخت که تنها حسرت برايتان به يادگار خواهد گذاشت؛ شما را از آن روز، گريزی نيست.

 
 

آیت الله العظمی بیات زنجانی با حضور در بیمارستان پارسیان، از مهندس سحابی عیادت کرد.
خبرنگاران سبز/جامعه:
 به گزارش تحول سبز، آيت الله العظمی بيات زنجانی با حضور در بيمارستان پارسيان تهران، ضمن عيادت از آقای مهندس سحابی، در جريان رویۀ درمان ايشان قرار گرفته و برای بهبودی حال ايشان، دعا کردند.

گفتنی ست، مهندس عزت‌الله سحابی، نماينده مجلس اول، رييس اسبق سازمان برنامه و بودجه و از فعالان سياسی ملی – مذهبی در پی عارضه سکته مغری در بيمارستان بستری شد. مهندس سحابی چندی پيش پس از سکته مغزی و برای درآوردن لخته خون از مغز به بيمارستان منتقل شد و برای دومين‌بار تحت عمل جراحی قرار گرفت اما بعد از پايان عمل به کما رفت .

شايان ذکر است، در حالی که به صورت نرمال سطح عملکرد مغزی بايد حداقل هفت باشد، سطح عملکرد مغری ايشان در عدد شش متوقف شده است. مهندس سحابی هم اکنون در بخش آی‌سی‌يو بيمارستان بستری بوده و در کما به سر می‌برد.

 
 

از قول من نوشته شده "مقام معظم رهبری"، من اصلا توی عمرم اینو نگفتم، همیشه میگم آقای خامنه ای! اصلا این برای من خوب نیست که از زبون من بنویسن مقام معظم رهبری، این حرف من نیست و اصلا به ادبیات من نمیخوره..."
خبرنگاران سبز/سیاست:
در پی انتشار مصاحبه با خانم فائزه هاشمی در شماره ۱۶ ماهنامه «نسيم بيداری»، ايشان با انتشار متنی، اعتراض خود را به آن مصاحبه بيان کرده ­است. متن اعتراض خانم هاشمی و پاسخ نسيم بيداری، در ادامه می­ آيد:

دوشنبه ۱۹ ارديبهشت، ساعت ۸ و چند دقيقه صبح: اول وقت اومدم دفتر؛ دارم مهيا ميشم برای مراسم عبادی صرف صبحانه که تلفن دفتر زنگ ميزنه؛ رحمانی، مثل هميشه با دهانی مملو از نون پنير! گوشی رو برميداره، به زحمت سلام عليک ميکنه... يهو می بينم داره تند تند ميگه "بله، خودشون نيستن، يه لحظه گوشی..." با فشار، لقمه شو قورت ميده! و با ايما و اشاره بهم ميگه که با من کار دارن...

گوشی رو که ميگيرم، سلام ميکنم، از اون طرف حواب ميده "سلام، من فائزه هاشمی هستم، ميخواستم با آقای طباطبايی صحبت کنم" جواب دادم: "منظورتون مديرمسئول مجله ست؟" گفت "بله، آقای سيد مهدی طباطبايی" گفتم "ايشون نيستن، من اخوی ايشونم، امری داريد، بفرماييد" گفت "شما سيد هادی هستين؟ من از روی مجله دارم اسمتونو می بينم..." جواب دادم "بله، بفرماييد..."

وقتی گفتم بفرماييد، يهو شروع کرد به حرف زدن: "ببينيد آقای طباطبايی، من خيلی به مجله تون اعتراض دارم، شما حرف منو عوض کردين..." خيلی از شيوه حرف زدنش تعجب کردم، با اين حال، گذاشتم تا حرفاشو راحت بزنه... "ببينيد، آقای شمس، خبرنگار شما، اومده با من مصاحبه کرده، بعدشم به من قول داده که مصاحبه رو به من نشون بده، اما با وجود اين که من متن مصاحبه رو ويرايش کردم و براشون فرستادم، اما امروز که مجله رو خريدم و مصاحبه رو خوندم، ديدم ايشون متن خودشو چاپ کرده و از متن من استفاده نکرده؛ اين اصلا کار خوبی نيست، من حتما به اين کار شما اعتراض می کنم..."

کلا برام عجيبه حرفاش، چون با اين که يه جورايی بهم ثابت شده که بچه های خبرنگار و کلا، روزنامه نگارها، بعضی وقتا زيرآبی ميرن و کاری ميکنن که نبايد، اما ميدونم و ايمان دارم که توی "نسيم بيداری" از اين خبرا نيست، چون از همون روز اول، يعنی اواخر آبان ۸۸ که استارت اوليه کار زده شد، داداش توی حرف های اوليه ش با همه بچه های روزنامه نگاری که قرار بود توی نسيم مشغول به کار بشن؛ از محدث گرفته تا نيلی، از محمدی گرفته تا شفيعی، از حقيقت جوان گرفته تا افروزمنش؛ به همه گفته بود نسيم بيداری، با بقيه جاها فرق داره و اگه ميخوان توی نسيم باشن، بايد چه شرايطی رو رعايت کنن و اتفاقا، توی اين مدت، بعضی ها هم رعايت نکردن و ديگه با مجله ادامه ندادن!

با اين حال، بازم حرفای فائزه هاشمی برام عجيب بود، اينه که ازش پرسيدم: "خانم هاشمی، مشکل چيه؟ چی رو توی حرفاتون عوض کردن؟ کجاش مشکل داره الان؟"

آروم تر ادامه داد: "بيينيد آقای طباطبايی، اونجا از قول من نوشته شده "مقام معظم رهبری"، من اصلا توی عمرم اينو نگفتم، هميشه ميگم آقای خامنه ای! اصلا اين برای من خوب نيست که از زبون من بنويسن مقام معظم رهبری، اين حرف من نيست..." حرفشو قطع ميکنم، ميگم: "خانم هاشمی، همه اعتراضتون اينه؟ ما که چيز بدی نگفتيم، تازه، حرف شما را تبديل به احسن کرديم؛ اين که حرف خوبيه..." زود واکنش نشون ميده "ببينيد آقای طباطبايی، من چند روزيه که وقت دادگاه دارم، منتظر نامه دادگاه هستم، اونم اين روزا که آقای احمدی نژاد با ولايت فقيه مشکل پيدا کرده و منم نامه دادگاهم اومده، اگه يکی اين حرفای منو اينجوری ببينه، فکر ميکنه منم دارم مصلحت انديشی ميکنم تا دادگاه رو بدون مشکل بگذرونم..." خنده م گرفته از حرفاش، ميگم "خب، آخه ما که توی مجله مون مرسوم نيست بزنيم آقای خامنه ای، حرف شما رو ويرايش کرديم، بهتر شده، نه؟" ميگه: "نه، اين اصلا به ادبيات من نميخوره آقای طباطبايی، تازه، يه جايی ديگه از قول من نوشتن که "آقای هاشمی، يار امام بوده"، درحالی که من اصلا به آقای خمينی نميگفتم امام، هميشه ميگفتم و الان هم ميگم آقای خمينی؛ و اصلا قبول ندارم که آقای هاشمی، يار آقای خمينی بودن و از اين حرفا، بلکه ميگم همراه آقای خمينی بودن و به ايشون کمک کردن..."!

موندم چی بگم، ميگم "خب، ديگه چی؟ مشکل ديگه ای هم هست؟" جواب ميده "ببينيد، مثلا يکی دو جای ديگه هم، آقای شمس، جوری سؤال رو بازنويسی کرده بود که با جواب من جور در نمی اومد، اينم کار درستی نيست..."! موندم چی بگم، ميگم "خب، حالا چی کار بايد کرد؟" ميگه: "ببينيد، بايد يه متن بنويسين و توی اون، از من عذرخواهی کنيد که متن مصاحبه من، با بی دقتی مواجه شده و دارای اشکال است و اون رو توی رسانه ها و خبرگزاری ها منتشر کنيد..." بهش ميگم "خانم هاشمی، اين که کار درستی نيست، آخه اينجوری که نبوده؛ باشه، ما يه متن کار ميکنيم واسه شماره بعد نسيم، و توی اون يه توضيحی ميديم به مخاطبان" زود جواب ميده "نه، من نميتونم يه ماه صبر کنم آقای طباطبايی، اينجوری آبروم ميره؛ حتما بايد زودتر کار کنيد، اگه هم نمی تونيد، من خودم به چند تا رسانه ميگم که اون خبر رو کار کنم..." بهش ميگم "خانم هاشمی، اجازه بديد من با آقای طباطبايی صحبت کنم، به خبرنگار مجله هم بگيم ببينيم داستان چيه؟ باشه، من تماس می گيرم خدمتتون تا ببينم چه جوری مشکال حل ميشه..." قبول ميکنه حرفمو، اما وقتی ميام خداحافظی کنم، ميگه "ببينيد آقای طباطبايی، من اصلا نميخوام تهديد کنم، ولی اگه کاری نکنيد، مجبور ميشم خودم دست به کار بشم و يادداشتی بدم که "مصاحبه من با نسيم بيداری تحريف شده است" بهش اطمينان خاطر ميدم که تماس می گيرم، خانم هاشمی هم شماره منزل و دفتر کارشو بهم ميده و تمام!

ساعت حدودا ۱۰ صبح؛ خيلی زود موضوع رو مطرح ميکنم، قرار ميشه به سعيد شمس، زنگ بزنم... بهش خبر ميدم، ميگم "سعيد، زود پاشو بيا، فايل صوتی مصاحبه با فائزه رو هم با خودت بيار، ببينيم ماجرا چيه..."

به دفتر خانم هاشمی زنگ ميزنم، تلفن رو که وصل ميکنن و گوشی رو جواب ميده، با خنده ميگه: "چی شد؟ به همين زودی متن عذرخواهيتون آماده شد؟" ميگم: "نفرماييد خانم! اتفاقا نه! تماس گرفتم، ببينم اگه ممکنه، متن اون فايلی که آقای شمس واستون فرستاده، رو برام ايميل کنين، در ضمن، متن نهايی رو هم که از نظر خودتون قابل چاپ هست، واسم بفرستيد... ممکنه؟" يه مکث کوتاهی ميکنه و ميگه "آره، اشکالی نداره، الان ميگم اين کار رو بکنن، حالا چی شد اون عذرخواهی؟" ميگم "اجازه بدين ببينيم مشکل از کجاست، ما با هم هنوز حرف داريم..."

حدودا توی دو سه ساعت بعدی دوشنبه، دو سه تا اتفاق می افته؛ از دفتر خانم هاشمی، تماس ميگيرن و اون دو تا ايميل رو ميفرستن؛ سعيد شمس، فايل صوتی رو برميداره و مياد؛ ما هم اينجا، دو تا متن ارسالی از خانم هاشمی رو با هم تطبيق ميديم و به نتايجی جالبی می رسيم؛ از جمله اين که "متن تنظيم شده از سوی سعيد شمس که از نوار مصاحبه با خانم هاشمی پياده شده، حدودا ۲۲۰۰ واژه هست، اما متنی که خانم هاشمی تنظيم کرده و کلی هم اون رو به دلخواه خودش تغيير داده، حدودا ۱۲۰۰ کلمه ست! يعنی حدود ۱۰۰۰ کلمه از متن مصاحبه اصلی توسط خانم هاشمی حذف شده؛ از جمله اين که خانم هاشمی، جوری مصاحبه رو تنظيم کرده که در پاسخ خودش، نيازی به اين نباشه که اسم "آقای خامنه ای" رو ذکر کنه! جالبه ها، کم کم داشتم معنی تحريف رو هم می فهميدم!

سه شنبه ۲۰ ارديبهشت، ساعت ۸ صبح: اول وقت، گوشی دفتر زنگ ميزه، جواب ميدم، صدايی از اون طرف خط ميگه "سلام. با آقای سيد هادی طباطبايی کار داشتم" ميگم "بفرماييد، خودم هستم... شما؟" ميگه "هاشمی بودم، حالتون خوبه؟" هنوز کاملا لود نشدم!، نفهميدم ماجرا چيه؛ با اين حال ميگم "ممنون، شما خوبين آقای هاشمی؟ بفرماييد..." دارم حرف ميزنم که با صدای بلند خنده جواب ميده "فائزه هاشمی بودم، خوبين آقای طباطبايی؟" صورتم از پشت گوشی، کِش مياد، موندم چی بگم، ميگم "وای، ببخشيد، من اشتباه گرفتم، خوبيد خانم هاشمی؟ "تشکر ميکنه و ميگه اشکالی نداره و بعد ادامه ميده "چی شد آقای طباطبايی؟ من منتظر تماستون بودم..." براش توضيح ميدم که فايل ها رو با هم تطبيق داديم و همه چيز رو کامل ميگم... بعدشم ميگم "ولی خب، با همه اين حرفا، ما ايشالا واسه شماره آينده، يه متنی توی مجله می نويسيم و درباره مصاحبه با شما توضيح ميديم..." قبول دار نيست، روی حرف خودش پافشاری ميکنه "من نميتونم تا اون ماه صبر کنم، شما بايد توی خبرگزاری ها و روزنامه ها، خبری کار کنيد تا اين کار جبران بشه..." توضيح ميدم و ميگم "که اين کار، نه از نظر ما، درسته و نه برامون مقدوره... با اين حال، بازم تماس ميگيرم خدمتتون و هماهنگ ميکنيم با هم..." تلفن رو که قطع ميکنه، يه جورايی حس ميکنم تونستم قانعش کنم!

پنجشنبه ۲۲ ارديبهشت: ساعت حدودا ۱۰ شبه، سايت نسيم رو که چک ميکنم، ميبينم يکی از خوانندگان، اينجا کامنت گذاشته که فائزه هاشمی مصاحبه رو تکذيب کرده و از اين حرفا... خيلی برام عجيبه، چک که می کنم، می بينم درسته، ظهر پنجشنبه، دفتر فائزه هاشمی، يادداشتی داده به چند تا سايت و از قول فائزه هاشمی نقل کرده که "مصاحبه ام با نسيم بيداری تحريف شده است"! خيلی عجيبه برام!

جمعه ۲۳ ارديبهشت: با داداش که صحبت ميکنم و موضوع رو ميگم، ميگه "مشکلی نيست، ما که خطايی نکرديم، واسه خودش بدتره داداش..." فکر که ميکنم، ميبينم انصافا حق با داداشه! بی خيال ميشم...

شنبه ۲۴ ارديبهشت: اول وقت، به داداش ميگم که اگه شما موافقی، يه خبر کار کنم واسه سايت نسيم، يه توضيح بديم راجع به يادداشت فائزه، که حداقل واسه خوانندگان و مخاطبان، ايجاد شک و بدبينی نکنه... داداش موافقه، ميگه "اول، عين متن يادداشت خودشو کار کن، بعدشم يه توضيحی بده، شفاف و صادقانه..." بقيه ماجرا، خيلی روشنه؛ متن يادداشت "توضيح نسيم بيداری" رو می نويسم، داداش می بينه و اوکی ميده و متن، ميره تو سايت نسيم! اتفاقا، همين روز شنبه هم چند تايی تماس گرفتن که "قضيه فائزه و تکذيب مصاحبه چيه؟" که اونا رو ارجاع دادم به سايت مجله... خوب شده بود به نظرم.

در کل، فکر کنم پاسخ محترمانه، صادقانه و البته از موضع عزت بود و همه حرفا رو هم با مخاطبان زده بوديم... اما با اين حال، هنوز هم دليل اين رفتار "فائزه هاشمی" برام عجيبه؛ البته شايد هم نه، حالا ديگه خيلی هم عجيب نيست...!

همچنین طبق توضیح وب سایت ماهنانه نسیم بیداری، فایل صوتی مصاحبه با خانم فائزه هاشمی، متن تنظیم­ شده بر اساس آن مصاحبه که برای شخص ایشان ارسال شده و متن تنظیم­ شده و البته متفاوت! ایشان از آن مصاحبه، به­ صورت کامل در دفتر آن مجله موجود، و در صورت لزوم، قابل انتشار است.

نسیم بیداری اعلام آمادگی کرده است که در صورت وجود ده مورد اختلاف در متن منتشر شده (بنا بر ادعای خانم فائزه هاشمی)، موارد مذکور از سوی ایشان، احصاء و گردآوری شود تا در شماره آینده به­ طور مستقل، منتشر گردد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته