-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

Latest News from 30Mail for 03/06/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1390/12/15

 

علیرضا شیرازی

سایتهای زرد مدتهاست برای جلب توجه بیشتر بازدیدکنندگان از کلماتی همچون به "+ عکس" یا "+ فیلم" در تیتر مطالب خود استفاده  میکنند و عناوینی چون «عروسی فلان بازیگر + عکس » تیتری مرسوم در بسیاری از این سایتهاست. مدتی است که برخی سایتهای خبری فارسی نیز از این شیوه تیتر زنی استفاده میکنند و متاسفانه این روش حتی به خبرگزاریهای رسمی کشور نیز رسیده است و به نظر میرسد تجربه سالها تیتر زنی در رسانه ها و آنهمه مطالب کتابها و تدریس اساتید برای شیوه درست و اصولی تیتر زنی فدای جذب مخاطب به شیوه سایتهای زرد شده است.
اکنون وقت آن رسیده است که دبیران و نویسندگان سایتهای خبری فارسی از خود سوال کنند که اگر براستی این شیوه‌ی درستی در جذب مخاطب است چرا بسیاری از آژانسهای خبری بین المللی یا سایتهای معتبر خبری از چنین شیوه ای برای تیتر مطالب خود استفاده نمی کنند؟
اینکه یک خبر شامل عکس است آنقدر منحصربفرد و عجیب  نیست که نیاز به الحاق واژه "+عکس" در تیتر خبر باشد و اگر تصویری آنقدر مهم است بهتر است که تیتر خبر با ادبیات بهتری آنرا مطرح کند مثلا « تصاویری از شرکت مردم در انتخابات » و یا اگر لازم است خواننده را از شکل محتوایی خبر مطلع کرد میتوان از تصویر کوچکی (آیکون) که نشان از تصویر یا فیلم است در کنار تیتر خبر  استفاده کرد.


 
 

1390/12/15

بخشی از بازار تهران صبح امروز بر اثر انفجار انبار ترقه آتش گرفت که این آتش سوزی پس از ۱۸۰ دقیقه مهار شد.

آتش سوزی ساعت ۵ و ۴۰ دقیقه صبح در "سرای صلحی" آغاز شده و به پاساژی چهار طبقه، که در آن لوازم التحریر به فروش می‌رسید، سرایت کرده بود. 

مرتضی اصفهانی، مدیر آتش نشانی منطقه یک تهران، به خبرگزاری فارس گفته که در هنگام مهار این آتش سوزی، ضلع شرقی پاساژ محل آتش سوزی فرو ریخت و سبب مدفون شدن  سه نفر از آتش نشانان در زیر آوار شد.

آقای اصفهانی افزوده که البته این اتش نشانان نجات پیدا کردند و هم اکنون در بیمارستان تحت درمان قرار دارند.

خبرگزاری مهر به نقل از فتح الله زارع تیموری، معاون عملیات سازمان آتش نشانی تهران اعلام کرده که این اتش سوزی خسارت جانی نداشته است. 

منابع: مهر و فارس


 
 

1390/12/15

یک عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ایران می‌گوید که نمی‌توان تفکیک جنسیتی و تغییر محتوای کتاب‌های درسی را به همه کتابهای درسی تعمیم داد.

به گزارش خبرگزاری مهر، اسدالله عباسی افزود که تفکیک کتابهای درسی دور از انتظار است و قابلیت اجرایی شدن را ندارد.

این عضو کمیسیون آموش و تحقیقات مجلس به وزارت آموزش و پرورش گوشزد کرد تا «دقت لازم» را در «اتخاد تصمیماتی از این دست و در زمان اجرای آن» داشته باشد تا در آینده مشکلی برای نظام آموزشی کشور ایجاد نشود.

روز گذشته نیز نورالله حیدری، یک عضو دیگر کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس از برنامه تفکیک کتابهای درسی در ایران انتقاد کرده بود.

آقای حیدری گفته بود که «تفکیک جنسیتی در کتاب‌های درسی همچون ریاضی، ادبیات، عربی چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ اقدام آموزش وپرورش در تفکیک جنسیتی در کتب درسی خلاف برنامه‌های راهبردی این وزارتخانه است و نباید در اولویت‌ کار‌ها قرار گیرد.»

آقای حیدری افزوده بود: «اگر موضوع  تغییر کتابهای دینی یا احکام اسلامی باشد  این مورد در گذشته هم وجود داشته و نیازی به تصویب در سند تحول بنیادین نیست؛ پیش از این نیز احکام جداگانه‌ای به دانش آموزان آموزش داده می‌شد.» 

پیشتر وزیر آموز ش و پرورش ایران از «تفکیک جنسیتی» کتابهای درسی خبر داده بود.

منابع: مهر (+ و +)


 
 

1390/12/15
  • مهدی جامی
    سیبستان

    زمانی از زبان خاتمی در پاسخ به نامه تند سروش نوشته بودم: می گوييد امروز بهترين روزنامه آنست که بسته باشد، بهترين زبان آنست که بريده باشد، بهترين قلم آنست که شکسته باشد، و بهترين متفکر آنست که اصلا نباشد. دانشجو و نماينده، سياست پيشه و نويسنده همه تاوان استقلال خود را می پردازند و هر کس سر بر آن آستان ندارد آستين را به خون جگر بشويد که نظام ولايت جز مريد مطيع نمی پسندد. اما برادر عزيز اين حکايت در صد سال گذشته هميشه صادق بوده چه در ولايت چه در سلطنت و انحصار به دوره ما ندارد. تو گمان می بری که اگر تو به آن کافری ما به آن ايمان داريم؟
     
    از آن زمان نزدیک به 9 سال گذشته است و وضع ما از آن نگر که مقصد آن نامه بود همچنان همان است که بود. آن زمان سروش بر او تندی می کرد که فرصت سوزی می کند و این زمان این سخن در هزاران ضرب شده است و تکرار می شود. من به این تندی و عتاب بی اعتقاد بوده و هستم امروز بیش از دیروز. آن زمان هنوز سروش می توانست به وطن برود و بیاید. امروز دیگر همان را هم نمی تواند. اما او نیست ولی خاتمی هست. کسی که می تواند انزوا و عزلت و تبعید اختیار کند هزگر مانند آن نیست که در خانه می ماند.
     
    خاتمی هر چه هست نمونه روشن وضعیت اصلاحات در ایران ما ست. او را شخص می بینند و به او حمله می برند اما از چشم من او یک دوره از تاریخ ما ست و سنجه وضع دیروز و امروز اصلاحات ما. او همه آن چیزی است که اصلاحات در کشور ما می توانسته به دست آورد. پیش رفتن و عقب نشستن اش. خواسته ها و دستاوردها و ناکامی هایش. شوق و شور و فسردگی اش. هر چه هست همان است که اصلاحات هست. اصلاحاتی که در خانه مانده و در خانه باید رشد کند اگر بتواند.
     
    وقتی حجاریان ترور شد این مضمون در زبانها می گشت که وضعیت اصلاحات مثل همین سعید حجاریان است. تیر خورده اما نمرده است. بعد ها هم نمی توانست حرف بزند اما فکرش روشن بود. درست مثل خود اصلاحات. اگر سعید حجاریان نماد اصلاحات بود در یک دوره معین خاتمی نماد اصلاحات بوده از آغاز تا امروز. 
     
    نمی دانم در باره نوع شناسی سیاستمداران کار و مطالعه ای شده است یا نه. حدس می زنم که در دنیای غیرفارسی زبان کارهایی در این زمینه انجام شده است. اما نسل من با روی هم گذاشتن تجربه نسل قبل از خود می تواند روی هم نوع شناسی سیاستمدار ایرانی را اکنون به دست دهد. برخی آرمانگرایند چون میرحسین و مصدق و برخی یک دنده اند مثل کروبی و خمینی. برخی عملگرایند مثل هاشمی و رضا پهلوی. برخی مصلحت گرایند مثل خاتمی و داریوش همایون. و برخی جباران اند چونان محمدعلیشاه که مجلس را به توپ بست و آزادیخواهان را حبس و زجر کرد و بکشت و خامنه ای که استصواب را بر مجلس و انتخابات حاکم کرد و آزادیخواهان به حبس نشاند و به قتل آورد.
     
    اما شاید از یک بابت خاتمی بسیار شبیه بازرگان باشد. مردی که فحش می خورد اما راهی را می رفت که به آن سرسختانه و صمیمانه اعتقاد داشت. مردی که تا در مسند قدرت بود هیچ کس به او باور نداشت اما او خود چیزی جز باورهایش نبود. وقتی به یاد می آورم دوره دانشجویی خود را در سال اول انقلاب از اینکه آنهمه بیرحم بودیم و مردی به آن بزرگی را قدر نمی دانستیم و رفتن اش را خواهان بودیم شرم می کنم.
     
    مرد سیاست در میان ما اگر برای دزدی نیامده باشد و اگر جباری پیشه نکرده باشد و ثروت و قدرتی را هدف نگرفته باشد و قصد تعالی ملی داشته باشد کاری سخت و طاقت فرسا بر عهده گرفته است. 
     
    از اول انقلاب همه فکر می کردیم این تندروی و سرعت و هیجان است که کارسازی می کند. جنگ نتیجه این نوع نگاه بود. یادم نمی رود که در راهروهای دانشکده صحبت از این بود که ما نیاز به یک جنگ داریم تا تصفیه شویم! و این هنوز پاییز 58 بود. ما از جنگ استقبال کردیم.
     
     امروز هم چیز زیادی فرق نکرده است. سیاست ورزی هنوز در حاشیه است. کسی که تندتر شعار می دهد در چشم ها خوشتر می نشیند. آخرین نمونه اش احمدی نژاد است. احمدی نژاد ذات آن تندروی مطلوب ما ست که پیکرینگی یافته است. 
     
    بازرگان مردی مذهبی و متدین و متشرع بود. کسی نبود که بتوان به او شک کرد یا او را به سستی در انجام وظیفه و خیانت در مال و رای مردم متهم داشت. مردی بود پاک. با عقایدی جازم در نحوه اداره جامعه. ملی بود. مذهبی بود. اما در آن جامعه تبدار کسی به قدر و قیمت او نمی رسید. ناچار حاشیه نشین شد. سیاست بود که حاشیه نشین می شد. و چیست بعد از سیاست جز فریب و سوءمدیریت و هدر دادن حرث و نسل؟ و همین اتفاق نیفتاد؟
     
    در نوع شناسی سیاستمداران انواع دیگر بسیار است. مثلا نوع سیاستمداری که می گوید و می گریزد مثل بنی صدر و نوع سیاستمداری که می گوید و پای هزینه اش می ایستد و به حبس خانگی می افتد مثل منتظری و موسوی. فرق فارقی است میان آنکه در کشوری زیر سایه رعب و تهدید باید سیاست بورزد و آنکه از زیر سایه رعب و تهدید بیرون شده است و در کشوری آزاد بیانیه می دهد. من همیشه به آنکه در خانه ایستاده و به تلاش خود ولو محدود ادامه می دهد بیشتر اعتنا می کنم.
     
    میلان کوندرا در رمان درخشان بار هستی اش به توصیف سخنرانی دوبچک رهبر اصلاح طلب کمونیست چکسلواکی پس از اشغال پراگ می پردازد. مردی که ربوده شده بود و با تهدید و تحقیر بازگردانده شده بود. مردی که جانی برای حرف زدن نداشت. مردم چشم به دهان او دوخته بودند و او به سکوت های طولانی دچار شده بود. می نویسد ترزا دیگر یادش نمی آمد دوبچک در آن سخنرانی چه گفت. اما آن سکوتهای طولانی میان جملاتش را هرگز از یاد نبرد. در آن سکوتها چیزی بود بیشتر از آنچه گفته بود.
     
    خاتمی امروز در رفتار مانند گفتار دوبچک است.
     
    خاتمی همان عکس کژ و کوژ و لرزانی است که از او بر سر صندوق رای منتشر شده است. او در مقابل هیچ دوربین شفاف و روشنی نایستاده است. هیچ دوربین روشن و شفافی او را نمی بیند. دوربین ها به خامنه ای و مسجدهای از پیش نشان شده اختصاص دارد. عکس رنگ پریده و لرزان خاتمی عکس اصلاحات لرزان است. اصلاحاتی که خبرهایش نادقیق است. که چهره اش ناپیدا ست.
     
    خاتمی همان پیرمرد خنزرپنزری ما ست. می خندد. خنده اش خشک است. او نماد امید ما ست. میزان امید او میزان امیدی است که ما به اصلاحات داریم. ترازوی ناامیدی های ما ست. مردی که آرزوهای ما را حمل می کند. اما سکوت های طولانی می کند. سکوتهای او حرف می زند. مثل همیشه می گوید ما مردمی هستیم که به رهبرانی که صادقانه به ما فکر می کنند تف می کنیم و در مقابل در برابر جبارانی که گردن ما را می مالند تسلیم می مانیم.
     
    من خوشحال ام که خاتمی طوری عمل کرده است که در حبس خانگی نیفتاده است ولی این را هم نمی فهمم که چرا فکر می کنیم بیرون از حبس خانگی وضع او بهتر است؟ شاید اگر به حبس خانگی می رفت برای خودش بهتر بود. از موج ناسزاها آسوده می شد. درست مثل موسوی که تا بیرون بود متهم بود به جنایات عصر طلایی. یعنی که اگر به حبس خانگی نرفته بود امروز در رسانه ها به قتل رسیده بود. پس شاد باشیم که از قتل و لینچ رسانه ها در امان مانده است. 
     
    خاتمی اینک وضعی را دارد که 9 سال پیش هم داشت. چیز تازه ای اتفاق نیفتاده است. آن نامه را با ابیات زیر شروع کرده بودم. تنها امر تازه این است که اصلاحات نیز امروز مصداق همین ابیات شده است: سیاه نامه تر از نامه اصلاح نیست. و این یعنی این نامه خود ما ست. تحقیری که در حق خاتمی روا می داریم تحقیری است که در حق خویش روا می داریم. بزرگداشت او بزرگداشتی است در حق خویش. و اگر به درک او برسیم به درک خود نیز رسیده ایم و گرنه این تاریخ باطل را تکرار کرده ایم که مردان سیاست را کشته ایم و جباران و دزدان را پذیرفته ایم:
     
    سياه نامه تر از خود کسی نمی بينم / چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
    مکن به چشم حقارت نگاه در من مست / که آب روی شريعت بدين قدر نرود
    تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری / وفای عهد من از خاطرت بدر نرود

     
     

    1390/12/15

     

    سیما
    تا خورشید

    هفت سالی این شانس را داشتم که ماهی یک بار یکی از ویراستاران و مترجمان با سابقه و خوش قلم متون علمی فارسی را از نزدیک ببینم و تجربه هاش را بشنوم. از اون آدمهای رک و حرفه ای که کیفیت کارش امضاش حساب می شه.

    یه حرفش همیشه یادم مونده. می گفت از عجیبی رفتار ما ایرانی ها همین بس که بر می داریم کتاب دیوید هالیدی و همکاران را ترجمه می کنیم و رو جلدش می نویسیم: نویسندگان: هالیدی، رزنیک و ... و مترجم: دکتر فلانی.

    هفته ی پیش کتابی را دیدم که به تازگی در ایران تالیف شده. یکی از استادان دانشگاه آن را نوشته. روی جلد (خود نویسنده یا ناشر) نوشته: نویسنده: پروفسور فلانی. جالب اینجاست که کتاب به نوعی درسنامه ی دانشگاهی است و مخاطبش هم دانشگاهی ها هستند. فوری یاد اون عزیز ویراستار و مترجم اقتادم و از خودم پرسیدم چند کتاب مثلا از فاینمن داری و دیدی و خوندی؟ تا به حال روی هیچ کدوم (چه کتاب های عمومی، چه کتابهای تخصصی و چه کتاب های خاطرات) به جز ریچارد فاینمن لقب و چیز دیگری در کنار اسم دیده ای؟ نه فقط فاینمن، افراد دیگه چطور؟
    حالا پای صحبت دانشگاهی ها که می نشینی می گویند جامعه ی ما لقب زده و مدرک زده است و مردم ال اند و بل اند؟ یعنی خود دانشگاهی ها نیستند؟ چه درصدی شون اینطور نیستند و اینطور رفتار نمی کنند؟


     
     

    1390/12/15

    رئیس اتحادیه خشکبار ایران از افزایش ۵۰ درصدی قیمت پسته و کشمش نسبت به مدت مشابه سال قبل خبر داد.

    علیرضا ارزانی ممقانی، دلیل این افزایش را افزایش نرخ ارز و تاثیر آن در افزایش صادرات این دو محصول عنوان کرده است.

    رئیس اتخادیه خشکبار درباره سود قانونی خشکبار نیز گفت که «سود قانونی بین ۱۰ تا ۲۰ درصد است که واقعا جوابگوی زندگی با این افزایش قیمت‌ها نیست، اما پس از هدفمندی یارانه‌ها و نیز افزایش نرخ دلار از فروشندگان درخواست کرده‌ایم که سود قانونی را در اجناس لحاظ کنند.»

    آقای ارزانی ممقانی همچنین پیش بینی کرده که قیمت خشکبار در روزهای منتهی به پایان سال کاهش یابد. 

    منبع: ایسنا و ایلنا


     
     

    1390/12/15

    باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، بار دیگر به رهبران ایران هشدار داد که استفاده از گزینه نظامی همچنان یکی از گزینه‌های آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به شمار می‌رود.

    آقای اوباما که در اجلاس کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل، آیپک، سخنرانی می‌کرد، گفت: «سیاست من جلوگیری از دستیابی ایران به جنگ افزار اتمی است. همانگونه که بار‌ها در خلال ریاست جمهوری‌ام تصریح کرده‌ام هر‌گاه برای دفاع از آمریکا و منافعش ضروری بدانم، برای توسل به زور درنگ نخواهم کرد.»

    آقای اوباما همچنین تصریح کرد که اسرائیل همیشه این حق را دارد که درباره تدابیر امنیتی خود راسا تصمیم بگیرد.
    منابع خبری پیش از این گزارش داده بودند که اسرائیل به دنبال حمله پیشگیرانه به تاسیسات هسته‌ای ایران است و ممکن است ناگهانی و بدون نظر موافق آمریکا دست به این حمله بزند.

    این گزارش‌ها با واکنش منفی مخالفان حمله مستقیم اسرائیل به ایران مواجه شده بود.

    آقای اوباما در این نشست بار دیگر نیز از سران اسرائیل درخواست کرد که در اجرای نقشه حمله احتمالی به ایران کمی درنگ کنند چرا که تحریم‌ها ایران را «منزوی» کرده است.

    آقای اوباما افزوده که علاوه بر منزوی شدن ایران، «دستگاه رهبری» این کشور نیز «تحت فشار قرار گرفته و دچار شکاف شده است.»

    آمریکا حدود دو ماه پیش فشار‌ها بر ایران را به دلیل پافشاری این کشور بر سر فعالیت هسته‌ای خود و عدم شفاف سازی پیرامون آن افزایش داده بود.

    در دور حدید تحریم‌های آمریکا علیه ایران، بانک مرکزی و نفت ایران تحریم شده بودند که به کاهش واحد پولی این کشور منجر شد. 

    منبع: بی‌بی‌سی


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته