-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

Posts from Khodnevis for 09/04/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



روحانیت: جمهوری‌خواهی و کتب ضاله
 


همراه با دریاچه، زندگی را فریاد کن!

در دو دهه گذشته، علیرغم هشدارهای کارشناسان متعدد، جمهوری اسلامی با راه انداختن پروژه احداث بیش از ۳۵ سد، ورود حجم عظیمی از آب ۲۱ رودخانه منتهی به دریاچه ارومیه یعنی حدود ۵ و نیم میلیون متر مکعب را مسدود کرده است. یعنی عملا شریان‌های اصلی خونی که این دریاچه را زنده نگه داشته است را بسته است. این سدها، هیچ ربطی به ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر تامین آب کشاورزی منطقه ندارد. بلکه یکی از مهم‌ترین پروژه‌های اقتصادی بود که پشتش مافیاهای اقتصادی حکومتی قرار دارند که از قبل این سدسازی‌ها، میلیاردها دلار پول به جیب زده‌اند. اگر کسی می‌خواهد بداند از قبل این پروژه‌ها چه چیزی نصیب چه کسانی شده است باید به سراغ ارگانها و وزارت‌های متنوع نیرو و راه و کشاورزی و مافیاهای اقتصادی متصل به سپاه پاسداران و مهم‌تر و مشخص‌تر از همه قرارگاه خاتم الانبیا برود که به مثابه یکی از اختاپوس‌های اقتصادی حکومت اسلامی، تمام پروژه‌های زیرساختی و جاده سازی و سدسازی و غیره را در چنگال‌های خود داشته‌اند و دارند. بی‌دلیل نیست که سران حکومت به سطح وسیعی از اعتراض‌ها و هشدارهای کارشناسان وقعی نگذاشته اند و این پروژه‌ها را ادامه داده‌اند.

علیرغم هشدارهای جدی کارشناسان محیط زیست در دهه ۶۰ و بعد، جمهوری اسلامی پروژه ساختن جاده و پل میان گذر روی دریاچه ارومیه را عملی کرد. و این کار را با روشی مغایر با مدرن‌ترین تکنولوژی جاده و پل سازی و با اتکا به ابتدایی ترین شیوه جاده سازی انجام داد. بیش از ۵ میلیارد تن خاک و سنگ از کوه زنبیل کنده شد و به دریاچه ریخته شد تا شرق و غرب این دریاچه به هم وصل شود. به این ترتیب دریاچه به دو نیمه شمالی و جنوبی تقسیم شد. یک اکوسیستم آبی یکپارچه به دونیم تبدیل شد. تعادل زیست محیطی دریاچه بر هم خورد. گردش طبیعی آب و اکسیژن و مواد خوراکی که از طریق چرخش آب در حاشیه و کناره‌های دریاچه انجام می‌شده تخریب شد و این موجب شد که میزان شوری و غلظت نمک آب در بخش شمالی دریاچه به خاطر عدم تبادل طبیعی آب بین این دو بخش به سرعت بالا برود که منجر به نابودی تقریبی تنها جاندار آبزی سخت پوست به نام آرتمیا در نیمه شمالی شد. علاوه بر این، آلودگی صوتی و محیط زیستی حاصل از رفت و آمد خودروها امنیت زیستی پرندگان را به هم زد. و مثل مورد سدسازی، این جا هم پای مافیای اقتصادی درگیر بود که در بالا به آن اشاره شد. [برخی]معترضین [ادعا] کرده‌اند که در پروژه پل میان‌گذر دریاچه ارومیه شرکت‌هایی دست اندر کار بوده‌اند که سرشان به مجتبی خامنه‌ای وصل است. در یک جمله باید گفت که این یک مرگ طبیعی و اکولوژیکی نیست که به سراغ دریاچه ارومیه رفته است. قاتلان اسلامی، حکم اعدام این دریاچه را صادر کرده‌اند. موضوعی که در یکی از شعارهای روز گذشته مردم ارومیه نیز به آن تاکید شد.

از چند سال پيش، اعتراضات به‌حق مردم ارومیه و اطراف به خشک شدن درياچه ارومیه شروع شده است. مردم به درست انگشت اتهام را بسوی حکومت اسلامی گرفته و خواهان اقدامات فوری در مقابل خشک شدن این درياچه هستند. حکومت اسلامی اما نه فقط عکس‌العملی به اين خواست بحق مردم نشان نداده و کوچک‌ترین احساس مسئولیتی در قبال محیط زیست و زندگی مردم ندارد، بلکه هر حرکت و اعتراض فعالين دفاع از محيط زيست و جوانان ارومیه و سایر شهرها را سرکوب کرده است. وقتي که مدتی پیش تعدادي از جوانان در يک حرکت سمبليک، بطري‌هاي آب را به درياچه مي‌ريختند٬ مزدوران حکومت به آنها حمله کرده و تعدادي را دستگير کردند. در روز شنبه ٥ شهریور نیز باز هم چماق به‌دستان و مزدوران حکومت به تجمع اعتراضي مردم در ارومیه و تبريز حمله کرده و تعداد زيادي را دستگير کردند. مزدوران حتي به بيمارستان مطهري در شهر ارومیه حمله کرده و مجروحان و کساني که به بيمارستان پناه برده بودند را دستگير کردند. خانواده‌هاي دستگير شدگان هنوز از محل نگهداري عزيزان خود خبری ندارند. این در حالی‌است که دیروز شنبه، ۱۲ شهریور همچنان اعتراضات مردم با سرکوب و دستگیری‌های وسیع مواجه شد.

این وضعیت تا جایی بود که برخی فراخوان‌ها برای حضور در میدان بهارستان تهران نیز باعث شد تا شهر نیز شاهد حضور سنگین نیروهای امنیتی در خیابان‌های اصلی شهر باشد. بر اساس مشاهدات نگارنده، کل خیابان‌های منتهی به درب اصلی مجلس در میدان بهارستان مملو از نیروهای موتوری گارد ویژه بود. همچنین سر حد میدان‌های فردوسی، انقلاب و هفت تیر نیز شاهد حضور نیروهای لباس شخصی و موتورهای یگان ویژه بود.

اکنون لازم است که موضوع دریاچه ارومیه و نگاه زیست محیطی مردم به این رویداد وارد فاز سیاسی‌تری شود. موضوع دیگر از درگیری نیروهای امنیتی با دوست داران دریاچه ارومیه فراتر رفته است. وقتی حکومت تلاشی برای بقای این دریاچه با موقعیت منحصربفرد خیات وحشش نمی‌کند و در مقابل خواسته مردم، همچون همیشه از زبان زور استفاده می‌کند، مشخص است که وضعیت این دریاچه دیگر به بودن و نبودن رژیم اسلامی گره خورده است. از این رو، باید وضعیت دریاچه ارومیه را به عنوان یکی از سرفصل‌های اصلی مطالبات فوری مردم ایران برای سرنگونی رژیم اسلامی مورد توجه قرار داد. اینجا هم هر درجه از پیش‌روی و پیروزی اعتراض مردم، موقعیت اعتراض در سطح سراسری علیه حکومت اسلامی را تقویت میکند و موقعیت حکومت را در قبال مردم معترض تضعیف می‌کند.

 

فاجعه زیست محیطی و انسانی خشک شدن دریاچه ارومیه، یک وجه دیگر از فاجعه عظیم‌تری است که در کل ایران به زندگی مردم سایه انداخته است: فاجعه ای به نام جمهوری اسلامی. امروز می‌توان گفت که حیات دریاچه ارومیه، همچون بحث معیشت و منزلت مردم ایران که توسط حکومت به گرو گرفته شده است، باید به یکی از اصلی‌ترین خواسته‌های مردم ایران در مقابل دیکتاتوری اسلامی تبدیل شود. برخورداری از یک محیط زیست سالم و ایمن و آزادی ساکنین کشور و نمایندگان آنها در کنترل و حسابرسی تاثیرات فعالیت‌های دولت و بنگاه‌های مختلف بر محیط زیست، حق بدیهی و بی چون و چرای مردم است.

دریاچه ارومیه، می‌تواند مثال نمادین همان جوان تونسی باشد که در میدان اصلی شهر به دلیل شرایط بد زندگی و از دست رفتن وسایل تهیه معاش خود را به آتش کشید یا آن جوانی باشد که به جرم آزادی و حق خواهی، زیر شکنجه‌های نیروهای امنیتی مصر به قتل رسید و شعله‌های خشم توده‌های مردم را علیه دیکتاتوری بن علی و مبارک برافروخت. به راستی که دریاچه ارومیه زندگی را فریاد می‌زند. تو نیز زندگی را فریاد کن...

 

----------------

مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.


 


درگیری‌های پراکنده نیروهای انتظامی با «دوست‌داران دریاچه ارومیه»

بنا به گفته منابع مختلف از ارومیه و تبریز، شب گذشته، تعدادی از منتقدان دولت و دل‌نگرانان دریاچه ارومیه دست به تجمعی مسالمت آمیز زدند که از سوی نیروهای لباس شخصی مورد حمله قرار گرفتند. به گفته یکی از روزنامه‌نگاران که با منابعی در تبریز و ارومیه گفتگو کرده است، مخالفان در تبریز در میدان استانداری، راسته کوچه و آبرسان تجمع کرده بودند.

برخی منابع گفته‌اند که نیروهای یگان ویژه مسوول برخورد فیزیکی با تجمع کنندگان بوده‌اند.

بنا به گزارش‌های مردمی، درگیری در شهر ارومیه نیز نسبتا سنگین بوده است. در عین حال گروهی از تجمع کنندگان روز شنبه، دستگیر شده‌اند.

یک فعال آدری مقیم خارج نیز به رادیو فردا گفته است که نیروهای سرکوب کننده از فشنگ رنگی و باتوم برای متفرق کردن جمعیت استفاده کرده‌اند.

با این حال به گفته یک خبرنگار که نخواست نامش عنوان شود، اطلاع‌رسانی در باره درگیری‌های تبریز و ارومیه  در بسیاری از سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی، اغراق شده بوده است.

فیلم‌هایی که گفته می‌شود از تجمع روز شنبه تبریز گرفته شده است:

 


 


آذربایجان به پا خاست ولی سایت‌های سبز اصلاح‌طلب سکوت کرده‌اند!

دراین لحظات ۱۵:۴۲ شنبه به وقت شرق آمریکا شرح حال خیزش هم میهنان آذربایجانی را درسایت‌های اجتماعی می‌خوانیم.

حتی بی‌بی‌سی فارسی هم که معمولا تا تایید دو منبع معتبر خبری را منتشر نمی‌کند از رویدادهای آذربایجان خبر داد ولی سایت‌های سبز اصلاح طلب خط امامی لابد به هردلیل که خودشان می‌دانند «سانسور سبز» را به کار گرفتند و مطابق معمول به نام آزادی و دموکراسی خبرهای آذربایجان را سانسور کردند.

لابد دستور از بالا بوده است.

شاید هم درآستانه انتخابات مجلس می‌خواهند وفاداری‌شان را به جمهوری اسلامی نشان دهند بلکه قرص نانی به طرفشان پرتاب کند و چند کرسی مجلس را نثارشان کند. کلمه و جرس تا این لحظه سکوت کرده‌اند و من نمی‌دانم این سکوت تا چه زمانی ادمه پیدا خواهد کرد.

درود بر غیرت مردم آذربایجان. آذربایجان به پا خاست ولی سایت‌های سبز اصلاح‌طلب سکوت کرده‌اند.

 

----------------

مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.


 


جمهوری اسلامی برای بقای خود کشور را به حراج بین المللی گذاشته است

متن زیر برگرفته از گزارشی است که مدتی پیش توسط «جرس» منتشر شد، در مورد معاملات نفتی امضا شده توسط جمهوری اسلامی که اگر واقعیت داشته باشند برای هرکسی که ایران برایش اندک اهمیتی داشته باشد جای هراس و گریه دارد.  شاید جالب‌تر این واقعیت باشد که یکی از عمده ترین استدلال‌هایی که جمهوری اسلامی و هواداران رنگارنگ و ریز و درشتش برای توجیه خشونت‌های نظام نسبت به مردم ایران به کار می‌برند پس از موضوع «اسلام» موضوع «استقلال» است، و این ادعای  بی‌پایه که جمهوری اسلامی هرچه کسر و کمبود داشته باشد در عوض «استقلال» ایران را تضمین کرده است...

 

به گزارش کار‌شناسان ایران سبز ذخایر نفت و گاز کشف شده اخیردرایران، طی سالهای اخیر در جهان سابقه نداشته و رتبه ایران را بین کشورهای نفت‌خیز جهان از جایگاه چهارم به جایگاه دوم و پس از عربستان سعودی ارتقاء داده است. گزارش‌ها نشان می‌دهد تا سال گذشته منابع نفتی قطعی شده ایران حدود ۱۷۰ میلیارد بشکه برآورد می‌شد اما اکنون این رقم به ۲۳۹ میلیارد بشکه افزایش یافته است. به همین ترتیب جایگاه ایران در کشورهای داری منابع طبیعی از رتبه ۱۷ به رتبه چهارم جهان افزایش یافته است. نکته حائز اهمیت در این بین افزایش شدید درآمد سالانه و سرانه شهروندان ایرانی است که در صورت بهره برداری دقیق از اکتشافات اخیر منابع نفت و گاز از رقم ۴۵۳۰ دلار در سال ۲۰۱۰ قابل ارتقاء تا ۳۶ هزاردلار خواهد بود.  یعنی یک پله بالا‌تر از درآمد سرانه در انگلستان و یک پله پایین‌تر از درآمد سرانه در آلمان، مشروط برآنکه این منابع در خدمت منافع ملی ایران قرار گیرند و ظرف ۳ سال آینده حداکثر بهره برداری از این ظرفیت‌ها بعمل آید.

 

بر اساس اخبار منتشر شده از سوی کار‌شناسان ایران سبز، اکتشافات اخیر توسط شرکت نفت سی ان پی سی چین و پتروناس مالزی صورت گرفته و این کنسرسیوم طی هفته‌های اخیر گزارش عملکرد خود را به دولت ایران ارائه کرده است.

پس از دریافت این گزارش‌ها دفتر رهبری جمهوری اسلامی بلافاصله ضمن بر عهده گرفتن مدیریت اخبار و اطلاعات این اکتشاف‌ها، انتشار هرگونه خبری از جزییات موضوع را ممنوع اعلام کرد. بعلاوه با دستور آقای خامنه‌ای هیاتی از مقامهای دفتر رهبری و قرارگاه خاتم الانبیاء تشکیل و جلسات متعدد و مداومی را با هیات‌های چینی، روسی و مالزیایی برگزار کردند که نتیجه این جلسات روز جمعه ۲۴ تیرماه ۱۳۹۰ بعنوان سندی ننگین در تاریخ حاکمیت نظام مستبد دینی بر ملت و کشور ایران، به امضای نمایندگان دفتر رهبری از یک سو و کنسرسیوم چینی، روسی و مالزیایی رسید.

به گزارش کار‌شناسان ایران سبز در این اجلاس مواردی مورد توافق طرفین قرارگرفت که بطور خلاصه بخشی از آن به این شرح است:

۱- امتیاز استخراج و بهره برداری از منابع جدید کشف شده نفت و گاز ایران برای مدت ۲۵ سال به کنسرسیومی متشکل از شرکت ملی نفت چین (سی ان پی سی) شرکت پتروناس مالزی و شرکت لوک اویل روسیه واگذار می‌گردد.

۲- این شرکت‌ها با قیمتی توافقی و رسما زیر قیمت بازارخریدار نفت ایران خواهند بود و ترجیحا به قیمتی خارج از قیمت‌های مصوب اوپک نفت را در بازارهای بین المللی به فروش خواهند رساند.

۳- سهم شرکت نفت چین از این کنسرسیوم ۵۰ درصد خواهد بود.

۴- سهم لوک اویل روسیه از این قرارداد ۳۸ درصد خواهد بود. (در پی امضای این قرارداد نفتی با ایران، شرکت نفت لوک اویل روسیه جایگاه خود را در بین شرکت‌های نفتی بزرگ جهان از رتبه ۲۵ به رتبه پنجم ارتقاء می‌دهد. بیشترین سهم لوک اویل در اختیار دولت روسیه قرار دارد و همسر ولادیمیر پوتین از سهامداران آن محسوب می‌شود)

۵- سهم شرکت پتروناس مالزی از این قرار داد ۱۲ درصد خواهد بود.

۶- ایران موظف است ۹۷ درصد از سهم درآمدی خود با طرف چینی را از آن کشور کالا وارد کند و فقط ۳ درصد باقی مانده را بصورت دلار یا یورو دریافت نماید. بعلاوه طی این مدت چینی‌ها ۸۵۰ پروژه بزرگ اجرایی را به انتخاب خود در ایران مدیریت و اجرا خواهند کرد.

۷- در مورد چگونگی دریافت سهم درآمدهای نفتی از شرکت لوک اویل، سپاه پاسداران با انعقاد ۳ قرارداد عظیم نظامی ۱۵ ساله در قالب سهم ۳۸ درصدی روسیه از منابع نفتی مردم ایران، تجهیزات و تسلیحات نیروی هوایی، زمینی و دریایی خود را تامین خواهد کرد که بخشی از قراردادهای نظامی مورد توافق به این شرح است:

نیروی هوایی سپاه: تا سقف ۲۰۰ فروند هواپیمای جنگنده سوخو ۳۰
نیروی زمینی سپاه: ۶۰۰ دستگاه تانکهای پیشرفته ۹۰ اس
نیروی دریایی سپاه: ۶ فروند زیر دریایی تهاجمی یاسن

- بعلاوه سپاه پاسداران در یک فرایند زمانی ۱۴۰۰ نفر از نیروهای خود را برای آموزش‌های تخصصی به روسیه اعزام خواهد کرد.
گزارش‌های کار‌شناسان ایران سبز نشان می‌دهد رقم بخشی از این قراردادهای نظامی بالغ بر یکصد میلیارد دلار است.

۸- نحوه دریافت درآمدهای ناشی از فروش نفت به پتروناس مالزی تاکنون مشخص نشده است.

این گزارش می افزاید "پس از اجرای این قرار داد، چینی‌ها ۸۰ درصد از کل اقتصاد ایران را قبضه خواهند کرد و نه تنها بعنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری کشور محسوب می‌شوند، بلکه پس از دوران استعماری بریتانیا که ۸۳ درصد از اقتصاد هند را به خود محدود کرده بود، ایران نخستین کشوری است که رسما اقتصاد خود را تسلیم یک دولت خارجی می‌سازد."

محمود احمدی‌نژاد اخیرا اعلام کرده بود که بزودی میزان مبادلات سالانه اقتصادی ایران و چین به مرز یکصد میلیارد خواهد رسید که طبعا این ادعا در چارچوب اجرای محرمانه همین پروژه خفت بار و سیاه نفتی مطرح می‌شود.
(میزان مبادلات رسمی بین ایران و چین درسال ۲۰۱۰ میلادی ۱۳ میلیارد دلار اعلام شده بود).

۹- از مجموع هزینه‌های اکتشاف، استخراج و بهره برداری منابع عظیم نفت و گاز جدید کشف شده در ایران ۶۵ درصد توسط دولت ایران و ۳۵ درصد توسط کنسرسیوم چینی، روسی و مالزیایی (به نسبت سهم هر کشور) پرداخت خواهد شد.

۱۰- دولت‌های چین و روسیه در ازاء غارت عظیم منابع نفتی ایران و همدستی با نظام حاکم متعهد شده‌اند که تا حد امکان از مواضع دولت در فعالیت‌های هسته‌ای حمایت کنند و تلاش نمایند با میانجگری‌های بیشتر و ایجاد وقفه در تلاش‌های بین المللی برای وادار کردن ایران به پذیرش خواست‌های جامعه جهانی، زمینه را برای حل و فصل بحران هسته‌ای ایران و احیانا کاهش تحریم‌ها فراهم نمایند. آن‌ها همچنین از حکومت ایران خواهان انعطاف بیشتر در مواضع هسته‌ای و مجال دادن به چین و روسیه برای نقش آفرینی بیشتر در این باره شده‌اند. وعده‌ای که اگر کمکی به پایداری بیشتر رژیم حاکم ننماید - که البته توان پایدار نگهداشتن آن را ندارند - اما قطعا به ویرانی بیشتر اقتصاد فلاکت بار ایران منجر خواهد شد.

 

 

----------------

مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.


 


نامه سرگشاده ۱۴۰ روزنامه‌نگار ساکن ایران و خارج در حمایت از دریاچه ارومیه خطاب به دولت و مجلس

به گزارش «سبز پرس» متن کامل این نامه به شرح زیر است:

 

 
به نام خدا
وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ
و هر چيز زنده اى را از آب قرار داديم (سوره انبیاء، آیه 30)

 
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
ریاست محترم سازمان حفاظت محیط زیست
وزیر محترم نیرو
وزیر محترم جهاد کشاورزی
استانداران محترم استان های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان

با سلام
نیاز به مقدمه نیست؛ وضعیت دریاچه ارومیه بی هیچ اغراقی «بحرانی» است. بحرانی که بارها کارشناسان محیط زیست نسبت آن هشدار داده اند و می رود تا به یکی از بزرگترین فجایع اکولوژیک قرن حاضر بدل شود.
بیش از نیمی از بزرگترین دریاچه داخلی ایران تبدیل به شوره زار شده و نه تنها ارکان اصلی حیات در شمال غرب ایران را با تهدید جدی روبرو کرده، بلکه اثرات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی آن آرام آرام در حال پدیدار شدن است. رسیدن نمک دریاچه به زمین های کشاورزی و تخلیه تعدادی از روستاها در منطقه اولین اثرات عینی خشک شدن این دریاچه و تالاب بین المللی است.
دریاچه ای که از سال ها قبل به عنوان «پارک ملی» (بالاترین درجه حفاظتی) شناخته شده و سازمان علمی فرهنگی ملل متحد (یونسکو) آن را در فهرست ذخیره گاه های زیستکره جهان به ثبت رسانده امروز پیش چشم غیورمردان آذربایجان به شوره زار تبدیل می شود تا سندی بر اشتباهات ما باشد.
آقایان!
تنها کافی است کمی به عقب نگاه کرد تا فاجعه خشک شدن دریاچه آرال را مرور کرد. «توسعه» برای تصمیم گیران شوروی مقدم تر از هرچیز بود، آرال خشک شد، صادرات پنبه، طلای سفید رهبران شوروی به حداقل رسید، صدها روستا تخلیه شدند و نمک دریاچه آرال هزاران هکتار زمین کشاورزی را شور کرد. حالا فاجعه کمی پایین تر و در میهن ما در حال تکرار شدن است.
پیش بینی ساده است، دریاچه خشک می شود، تولیدات باغی و کشاورزی شمال غرب ایران به حداقل می رسد و تنها تفاوت اینجاست که زبان مردمی که مجبور به کوچ از زمین های اجدادی خود هستند، آذری، کردی و فارسی است...
آقایان!
بیش از سه سال از امضای برنامه جامع مدیریت زیست بومی تالاب ارومیه گذشته است. وزیران وقت نیرو و جهاد کشاورزی، رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست و استانداران آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان سند همکاری به امضا رساندند تا ظرف پنج سال، تراز آبی دریاچه را به «تراز اکولوژیک» برسانند. در این مدت نه تنها سطح آب دریاچه به حدی نرسید تا دریاچه را از بحران نجات دهد، بلکه روز به روز کاهش یافت و شوره زارهای بیشتری را در حاشیه دریاچه برجای گذاشت.
وزارت نیرو مکلف شده بود تا حقابه تالاب را از طریق سدهای منطقه تامین کند. عملیات انتقال اب از حوضه های دیگر را عملی کند و روی پروژه بارورسازی ابرها سرمایه گذاری کند. حتی فاضلاب های صنعتی نیز قرار بود پس از تصفیه به دریاچه سرازیر شوند.
وزارت جهاد کشاورزی نیز مکلف شده بود تا نسبت به اصلاح روش های آبیاری و افزایش راندمان آبی زمین های منطقه اقدام جدی انجام دهد.
سازمان حفاظت محیط زیست نیز مکلف به نظارت بر انجام این تعهدات و اطلاع رسانی بود.
اما در این سه سال، تنها یکبار عملیات بارورسازی ابرها انجام شد و بس! حتی مطبوعات که در این سند به عنوان «نهاد همکار» از آنان یاد شده بود نیز اطلاع چندانی از ماهیت سند نداشته و ندارند، چه رسد به آنکه بتوانند با اطلاع رسانی مستمر از وضعیت دریاچه در احیای این ذخیره ارزشمند «همکاری» کنند!
آقایان!
دیگر زمانی نمانده و نمی توان منتظر تشریفات اداری و روال عادی قانونگذاری ماند. ریش سفیدان محیط زیست در خوشبینانه ترین حالت، پایان سه سال آینده را برای نمک سود شدن چشم گربه ایران پیش بینی کرده اند. حال آنکه سه سال از برنامه پنج ساله گذشته و وضع دریاچه روز به روز وخیم تر شده است. نسبت دادن این وخامت به «خشکسالی» دیگر جایز نیست! نباید همین زمان طلایی را هم از کف داد؛ که نفرین آیندگان (و چه بسا نسل حاضر)، گریبانمان را خواهد گرفت.
ما امضا کنندگان این نامه خواهان اجرای هر چه سریعتر و بدون کم و کاست بندهای برنامه جامع مدیریت زیست بومی دریاچه ارومیه هستیم.
خواهان این هستیم تا نجات زیست بوم ارزشمند دریاچه ارومیه در پیچ و خم بوروکراسی اداری و مصلحت اندیشی های اقتصادی و سیاسی متوقف نشود.
ما خواستار توجه به اصل پنجاهم قانونی اساسی و اجرای قوانین حفاظت محیط زیست و برنامه اجرایی مصوب هیئت وزیران برای احیای دریاچه ارومیه هستیم.
از وزارت نیرو می خواهیم تا هر چه زودتر نسبت به تامین حقابه دریاچه اقدام کند؛ ساخت سدها روی شریان های اصلی این تالاب را متوقف سازد و نسبت به تکمیل شبکه آبیاری و زهکشی سدهای قدیمی اقدام کند.
از وزارت جهاد کشاورزی می خواهیم تا بدون فوت وقت برنامه اصلاح روش های آبیاری کشاورزی را به اجرا گذارد و عملیات آبخیزداری در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه را به انجام برساند.
از سازمان حفاظت محیط زیست نیز انتظار داریم تا برابر وظیفه قانونی خود مسئله احیای دریاچه ارومیه را با جدیت پیگیری کند و در این راه بدون هیچ گونه تخفیفی با بی توجهی ها و همچنین دستگاه های خاطی برخورد کند.
از نمایندگان خانه ملت نیز این انتظار را داریم تا تمام تلاش خود را در پیگیری و نظارت بر اجرای قانون به کار گیرند.
ایران زمین، امروز نیازمند تلاش جدی آحاد مردم و مسئولان است تا به سلامت از این بحران عبور کند.
  

1. فرنوش آبا

2. صبا آذرپیک

3. ساسان آقایی

4. مریم آموسا

5. حمیدرضا ابراهیم زاده

6. فرزانه ابراهیم زاده

7. مهدی افروزمنش

8. ملیکا افشار

9. سارا امت علی

10. مهسا امرآبادی

11. افشین امیرشاهی

12. مهدیس امیری

13. نوشابه امیری

14. سعیده امین

15. امید ایران مهر

16. هدی ایزدی

17. سولماز ایکدر

18. پریچهر باقری

19. سعید برآبادی

20. تارا بنیاد

21. امیر بهاری

22. آرش بهمنی

23. محسن بوالحسنی

24. سحر بیاتی

25. ایمان پاکنهاد

26. محمود پوررضایی

27. مهدی تاجیک

28. نسرین تخیری

29. ایلیا جزایری

30. زهرا جعفرزاده

31. حمید جعفری

32. احمد جلالی فراهانی

33. رضا جلودارزاده

34. مژگان جمشیدی

35. نرگس جودکی

36. وحید حاجی خانی

37. محبوبه حسین زاده

38. آرش حسینی پژوه

39. غزل حضرتی

40. محبوبه حقیقی

41. مهسا حکمت

42. ابراهیم حیدری

43. جواد حیدریان

44. رضا خانکی

45. آزاده خانی

46. مهراوه خوارزمی

47. محبوبه خوانساری

48. اعظم دهقان طرزه

49. نیما راد

50. شبنم رحمتی

51. سودابه رخش

52. علی رستگار

53. سورنا رضوانیه

54. سید علی اصغر رضوی

55. علی رنجی پور

56. طاهره ریاحی

57. رضا رئیسی

58. اصغر زارع

59. مهدی زعیم زاده

60. لیلا سعادتی

61. نسیم سلطان بیگی

62. پوریا سوری

63. نیما سیروس کبیری

64. کیمیا شالباف شیروانی

65. مریم شاهسمندی

66. سولماز شریف

67. صبا شعردوست

68. سارا شمیرانی

69. فرناز شهیدثالث

70. مهسا صارمی

71. نیوشا صارمی

72. بنیامین صدر

73. امیر صدری

74. رضا صدیق

75. صبا صراف

76. محمد صفاجویی

77. بهروز صمدبیگی

78. ریحانه طباطبایی

79. مرجان طباطبایی

80. نسرین ظهیری

81. عسل عباسیان

82. شیرزاد عبدالهی

83. علی عبدوس

84. آیدا عزتی

85. فاطمه علی اصغر

86. ارشاد علیجانی

87. زهرا عنایتی

88. مینا عینی فر

89. ماهرخ غلامحسین پور

90. احمدرضا غنی

91. رضا غیبی

92. مجتبی فتحی

93. پویان فخرایی

94. میلاد فدایی اصل

95. مهران فرجی

96. فرناز فرضی

97. سروش فرهادیان

98. گیسو فغفوری

99. چیا فوادی

100. فرشته قاضی

101. ساناز قاضی زاده

102. آیدا قجر

103. سمیرا قرایی

104. کاوه قریشی

105. نازنین کاظمی

106. زینب کریمیان

107. زهرا کشوری

108. اعظم گلبری

109. مرتضی گلپور سوته

110. امیر لعلی

111. ندا لهردی

112. حمید مافی

113. صدرا محقق

114. نیما محمدی پاشاک

115. حسن محمودی

116. نینا مختارباف

117. لیلا مرگن

118. بهنام مظاهری

119. فیروزه مظفری

120. جواد منتظری

121. پژمان موسوی

122. هادی موسوی

123. شبنم موسوی خصال

124. مینو مومنی

125. محمدحسین مهرزاد

126. کیوان مهرگان

127. مسعود میر

128. حمید رضا میرزاده

129. رضا نادم

130. مرتضی ناعمه

131. ماهور نبوی نژاد

132. محمد حسین نجاتی

133. مریم نراقی

134. فرشاد نوروز پور

135. مانا نیستانی

136. علی نیلی

137. خاطره وطنخواه

138. اکبر هاشمی

139. شهرزاد همتی

140.میثم یوسفی

 

منبع


 


میدون امام

اول آوریل نمی‌دونم چه سالیه، از رادیو و تلوزیون اخبار بدی از کشورم رو می‌شنوم و می‌بینم. تقریبا به این اخبار بد تو شش ماه گذشته عادت کردم. آزادی‌خواهان کنترل پایتخت رو  بدست گرفتن و فقط چند شهر محدود در حیطه کنترل حکومت قبلی باقی مونده. ای بابا مگه حکومت کردن و قدرت هم این‌همه ارزش خون و خون‌ریزی داشت، راحت استعفا میدادن الان ناچار نبودن فرار کنن و این همه بی‌نظمی هم در کشور ایجاد نمی‌شد.


می‌دونم خیلی دارم غربی فکر می‌کنم، لابد قدرت ارزش داشته و داره که این‌همه جنگ و دعواست سرش دیگه. خوش به حال خودم که ترسو‌ام و دنبال سیاست نمی‌رم، به من چه اصلا تازه سیاست پدر مادر نداره. من فقط هوادار چند تا از مردان سیاسی کشورم هستم، اون‌هم نه افراطی.

 

تمامی نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی، محمد تقی خان بهار، مصدق، رضا شاه، قوام و آیت‌الله تنها مردان سیاسی کشورم هستند که هر کدوم‌شون رو می‌شه منشا تحولی تو کشورم قلمداد کرد، چه مثبت چه منفی. تازه اگه کسی تهدیدم بکنه از این لیست کم می‌کنم و یا هر کی رو اونا بگن اضافه می‌کنم. می‌خواستم بگم چقدر لیبرال، آزاد و معلق فکر می‌کنم. تو دنیایی که همه چیزاش نسبی است مگه می‌شه سیاست مطلق داشت؟

 

بالاخره مردم به خواسته‌شون رسیدند، تکلیف من که روشنه حقوقم رو اینجا تو خارج می‌گیرم و زندگی آرومی دارم، احتمال‌اش هم نیست به وطن برگردم. دیگر یک جورایی خارجی شده‌ام و کسی نباید سرزنش‌ام کند که چرا این حرف‌ها را می‌زنم. بقیه هم مثل من فکر می‌کنند فقط جرات ابرازش رو  ندارن. من از همون اول هم که به اینجا یعنی خارج آمدم با بقیه وطنی هام در اینجا فرق داشتم. من مانند آنها گلچین فرهنگی نکردم و درهم استیلای فرهنگی غرب بر خودم رو قبول کردم.

 

استخر که می‌رم لخت مادر زاد می‌شم و از حمام سونا استفاده می‌کنم (اینجا مرسوم است و آیین بهداشت) و خودم رو در بند حجب و حیای وطنی نکردم. خیلی‌ها به من میگن که اشتباه می‌کنم و راهم رو گم کرده‌ام اما خوب آدم‌ها با هم فرق دارند. این رک بودن و کمتر مبادی ادب بودن رو نیز مدیون فرهنگ غربی ام. سخن کوتاه که خرده نگیرید.

 

پرت افتادم از خبرهای کشورم که رسانه‌های دنیا را پر کرده. شهر زادگاه من اصفهان حسابی مشهور شده و نبرد حکومتی‌ها با آزادی‌خواهان به اوج رسیده است. از یک شبکه رادیویی تو شبکه  شنیدم که دیشب یک اتفاق وحشتناک تو اصفهان افتاده، می‌گفت که  مسجد‌های تاریخی و زیبای این شهر را شبونه خراب کردن و هنوز هیچ کس مسوولیت اونو به عهده نگرفته.

نیروهای حکومتی آزادی‌خواهان سکولار را مسوول می‌دونن و آزادی‌خواهان حکومتی‌های طلبان مآب را. برای  من مهم نیست که کی  خراب کرده این مسجدهای  قشنگ رو تو میدون نقش جهان، فقط برام مهمه که بدونم آخه چرا؟

 

مگه  این میراث زیبای گذشتگان، زحمات کارگران و عبادت‌گاه مومنین در آن به ترتیب پان ایرانیست‌ها، سوسیالیست‌ها و مذهبیون را اقناع نمی‌کرد؟  خدایی‌اش از هر دیدگاه سیاسی که می‌دیدیم این مسجدها قشنگ بودن و مایه آبروی یک شهر و کشور! حالا اگه جهان گرد  بیاد ایران می‌خواهین  ترافیک تهرون رو  نشونش بدین؟

 

دلم حسابی گرفته، نمی‌شد نهایتا نام‌اش رو تغییر می‌دادن؟ مگه حکومتی‌ها نکردن ؟ نام‌اش رو گذاشتن  میدون امام و مسجد امام (صرف نظر از اینکه مسجد و میدان شاه منسوب به شاهآن عباسی است و نه محمد رضا شاه).

فکر نکنم کار خود حکومتی‌ها باشه، آخه مسجد خونه و خاست‌گاه این حکومته مگه کسی خونه خودش و خونه خدا رو خراب می‌کنه؟ نمیدونم چی شده اما شاید هم کار خودشونه  مگه سال ۱۳۸۰ خورشیدی یک برج ایکبیری و دراز در فراسوی این زیبا هنرهای معماری نساختن. والله چی بگم.

شاید هم کار آزادی‌خواهان باشه، اینها بیشترشون غرب زده‌ان  و طرفدار سکولاریسم، لائیسم و چند تا ایسم دیگر. آره، شاید کار اینها باشه. مطلبی از یکی از ایشان خوندم که می‌گفت سوییس کشور آباد و آزادیه. سال ۱۳۹۰ بود که در سوییس همه پرسی شد و مردم به ساختن مسجد «نه» گفتن. سوییسی‌ها نه اینکه نژاد‌پرست باشن! بلکه استدلال‌شون اینه که مناره‌های مسجد و پخش عربی از اون  سیمای سوییس را ناهمگون می‌کنه، به نظر من سوییسی‌ها راست می‌گن و کشورشون  است اصلا می‌خواهن هر کاری در ملک خویش بکنن حقشونه.

خیلی ناراحتم و کتاب تو دستم را پرت می‌کنم  رو میز. زیر لب قر می‌زنم و به‌خودم می‌گم اگه  کار آزادی‌خواهان هم باشه  خیلی زشت تره، اگر به الگوی سوییس هم نگاه کرده باشن اقلا باید مسجد قشنگ شیخ لطف‌الله که بدون مناره بود رو نگه میداشتن و خرابش نمی‌کردن.

راه می‌افتم پیش یکی از دوستام برم تا غمم رو با اون شریک بشم. به تلفن همراهش زنگ می‌زنم، تو تظاهرات حقوق بشری و پاداعدام مقابل مجلس است، تا اونجا راهی نیست خودم رو بدوستم می‌رسونم.

ماجرا رو براش تعریف می‌کنم اول کمی تعجب می‌کنه وبعد رو به من با قهقهه می‌گه «پسر امروز اول آوریل و روز دروغ‌گو‌هاس  (مشابه دروغ ۱۳ وطنی)، رکب خوردی پسر!» هم خوشحال شدم و هم از حرصی الکی  که خوردم ناراحتم.

مقابل پارلمان تو راهپیمایی حقوق بشر و یا داعدام هموطنام شرکت می‌کنم. روی مقوایی نوشته «جانیان را اعدام می‌کنیم»، می‌خوام به دوستم نشون بدم تا باهم بخندیم. به دوستم می‌رسم که داره  شعار م‌یده‌ «می‌کشم می‌کشم آنکه برادرم کشت». 

و من که از بکش بکش و خشونت می‌ترسم، یواشی میام از راهپیمایی بیرون. هوا ابره  و مردم یه طوری نگاهم می‌کنن. تازه یادم میاد که عینک آفتابی ویژه تظاهرات بر چشممه، درش میاورم می‌اندازمش دور.

 

----------------

مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.


 


گلچینی از وبلاگ‌های به روز شده ،  شنبه، ۱۲ شهریور ۱۳۹۰

 


وبلاگ راز سر به مهر، به تفضیل  به یکی از معروف‌ترین عکس های مربوط به جنگ ایران و عراق پرداخته است.

 

 

 

نیما اکبر پور که چند روزی را مجارستان به سر می‌برد، به سفرنامه نویسی روی آورده و نوشته است:

 

«با قدم زدن در کوچه پس‌کوچه‌های بخش قدیمی شهر این طور به نظرم اومد که شهر تا حدی در زمان مجارستان کمونیستی مونده. نمای بیشتر ساختمون‌ها که از اون دوره باقی موندند، ریخته و آجر زیرش پیداست. ساختمون‌ها قدیمی هستند اما بر خلاف ساختمون‌های قدیمی لندن اشرافیت توشون نیست. از نظر معماری هم جالبند. اکثرشون یک در سه چهار متری چوبی قدیمی دارند که اون ورش یه راهرو هست. راهرو که رد می‌کنی به یه حیاط می‌رسی که بخش مسکونی دور تا دور این حیاط بنا شده. در نمای ساختمون‌ها هم بالکن‌های زیادی می‌بینی

 

 

کامران به نقد سخنان اشکوری در برنامه پارازیت و برداشت اشکوری از آیه ۳۴ نسا  پرداخته و نوشته است :

 

«حال آقای یوسفی اشکوری مانند ده ها روشنفکر دینی دیگر به میدان آمده است تا از اسلام برداشتی دموکراتیک داشته باشد. خطابم به آقای اشکوری گرامی است. آقای اشکوری! این که در قرآن آیات زیادی حتی صلح طلبانه هم وجود داشته باشد دلیل بر نبود مطالب خشن آن نیست. خیلی از آیات ملایم مربوط به دوران مکی است و بین دوران مکی و مدنی تفاوت های زیادی وجود دارد و اصولا می توان گفت که در قرآن چون ناسخ و منسوخ زیاد وجود دارد بنابراین موارد متناقض هم دیده می شود. اگر قرآن، زن را در انسانیت هم برابر مرد بداند (که مفهوم آن گنگ است) اما در جامعه برابر نمی داند چون طبق دستور همین آیه مرد نسبت به زن قیومیت دارد و باید او را سرپرستی کند و لذا زن هیچگاه مستقل نیست و تا زمان ازدواج تحت اراده و فرمان پدر است و بعد از ازدواج تحت اراده و فرمان شوهر

 

وبلاگ خورشید نشان، به تلفات جاده ای و فرهنگ رانندگی در ایران پرداخته و نوشته است:

 

 «انتظار بی‌ جایی است در جایی که پلیس حافظ نظم و امنیت با خودرواش از روی شهروندان رد می‌‌شود، داشتن "ایربگ " و ترمز  (ABS) الزامی باشد. جان شهروندان که ارزشی ندارد و تنها سود اشخاص مهم است و به کار گماشتان تک تک فامیلشان در مناصب بالای شرکت‌های خودروسازی و ویران کردنشان.   / از سوی دیگر، می‌‌اندیشم که ایرانیان چون تمام شهروندان محترم کشور های جهان اول می‌‌توانند به همدیگر احترام بگذارند و تابع قانون باشند. ولی‌ چرا اوضاع رانندگی‌ ما چنین است؟ در مملکتی که نه امنیت جانی و کاری داری و چون اسیری در کشور خود، به ببیگاری کشیده شدی و اموال و ثروت‌های سرزمینت را به تاراج می‌‌برند و می‌‌زنندت و چون رأی خود را سراغ می‌‌گیری به فرزندت تجاوز می‌‌کنند و می‌‌کشندش، نمی‌‌توان انتظار داشت که با اعصابی آرام و دلی‌ شاد و خیلی آسوده برانی . توقع زیادی است که به کوچکترین چیز، بوق نزنی‌ و درگیر نشوی و پس از آن خشمگینانه و بی‌ توجه به هر قانونی‌ نرانی! تا چنین رژیمی‌ بر پاست، نه از آمار تلفات رانندگی‌ ما کم می‌‌شود و نه می‌‌توان کاری فرهنگی‌ کرد».

 

 

وبلاگ گاه نوشته‌های آلفرد، نوشته است:

 

«یک سند دیپلماتیک آمریکا که توسط سایت افشاگر ویکیلیکس منتشر شده است مدارک مستندی ارائه میدهد که نشان دهنده اعدام ۱۰ غیر نظامی عراقی (از جمله یک زن مسن ۷۰ ساله و یک کودک ۵ ماهه) با شلیک گلوله به سر توسط نظامیان آمریکایی در سال ۲۰۰۶ در روستای اسحاقی (در ۱۳۰ کیلومتری شمالغرب بغداد) میباشد. این سند همچنین موید این است که پس از این کشتار، نظامیان آمریکایی اقدام به بمباران هوایی محل کرده اند تا اثر جرم را از بین ببرند

 


 


برای حبس شدگان
 


«اعدام بشار اسد» در شعارهای مردم سوریه

در حالی‌که همچنان آمار کشته‌شدگان مردم سوریه از سوی حکومت افزایش پیدا می‌کند، اما خبرها حاکی از آن است که معترضان مقاوم‌تر از گذشته بر خواسته‌های خود پافشاری می‌کنند. در این میان، شعارها نیز تندتر شده و مردم سوریه خواهان اعدام بشار اسد شده‌اند.

۲۰ کشته در تظاهرات اخیر

به گزارش الجزیره، مخالفان بشار اسد، رییس جمهوری سوریه روز شنبه، 3 سپتامبر و بر اساس آخرین آمار اعلام کردند که نیروهای امنیتی این کشور روز گذشته دست‌کم ۲۰ تظاهرکننده را کشته و تعدادی را نیز مجروح کرده‌اند.

فعالان حقوق بشری در سوریه اعلام کردند که کشته‌های روز جمعه در پی متفرق کردن تظاهرکنندگان از تجمع کردن در میدان‌های اصلی دمشق، پایتخت سوریه و به خصوص دوما و اربین و دیگر شهر‌های این کشور توسط نیروهای ارتش و نظامی سوریه به وجود آمد.

آن‌ها هم‌چنین اعلام کردند که سه تن از کشته‌شدگان متعلق به استان حمص و سه تن دیگر مربوط به شهر شرقی دیرالزور است.

این در حالی است که تاکنون از تعداد مجروحان و هم‌چنین خسارت‌های احتمالی در پی حمله نظامی سوریه به شهرهای این کشور گزارشی ارایه نشده است.

تحریم صنایع نفت سوریه از سوی اروپا و نگرانی روسیه

در همین حال نمایندگان کشورهای اتحادیه اروپا در نشستی در روز جمعه از توافق بر تحریم صنایع نفت سوریه از طریق منع واردات به اروپا خبر داده‌اند.

اتحادیه اروپا اعلام کرد که به دلیل سرکوب خشن تظاهرات ضددولتی در این کشور، واردات نفت از سوریه متوقف می‌شود.

آمریکا نیز پیشتر ضمن محکوم کردن واردات نفت سوریه، از بشار اسد، رئیس جمهور سوریه خواسته بود کناره‌گیری کند.

البته قراردادهای فعلی میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا و سوریه تا نوامبر پابرجاست و شامل این تحریم‌ها نخواهد شد.

این در حالی است که سرگی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، تحریم‌های نفتی اتحادیه اروپا علیه سوریه را محکوم کرده است.

به گزارش خبرگزاری رویترز، وی گفته است که این اقدام اتحادیه اروپا نتیجه خوبی در پی نخواهد داشت و به تلاش‌های جامعه جهانی برای حل بحران سوریه لطمه وارد می‌کند.

صادرات نفت، حدود ۲۵ درصد درآمدهای سوریه را تامین می‌کند و ۹۵ درصد نفت این کشور به کشورهای عضو اتحادیه اروپا صادر می‌شود.

تمایل فرانسه برای تماس با مخالفان سوری

از سوی دیگر آلن ژوپه وزیر خارجه فرانسه روز جمعه اعلام کرد که کشورش در صدد برقراری تماس با مخالفان سوری است.

ژوپه همچنین تأکید کرد که هم اکنون فشارهایی برای صدور قطعنامه‌ای جدید به منظور اعمال تحریم‌های بیشتر علیه دولت سوریه و نیز محکوم کردن سرکوب مخالفان از سوی این رژیم صورت می‌گیرد.

هدف فرانسه در این مرحله دست یابی به قطعنامه‌ای از شورای امنیت بر ضد رژیم سوریه است.

 تندتر شدن شعار سوری‌ها

همچنین معترضان سوری روز جمعه با شعار «مرگ بهتر از زندگی ننگین است» به خيابان‌ها آمدند و بر ضد رژیم بشار اسد شعار دادند.

به گزارش العربیه، برخی معترضان در تظاهرات با حمل پلاکاردهای از جامعه بین‌المللی خواستند، فشارهای بیشتری را علیه دولت سوریه اعمال کند.

در تظاهرات دیروز همچنین در کنار شعار همیشگی «ملت خواهان سقوط نظام است» ، شعار «ملت خواهان اعدام بشار اسد است» نیز شنیده می‌شد.

به گزارش سازمان ملل متحد، از زمان آغاز ناآرامی‌ها در سوریه در ماه مارس امسال، بیش از ۲۲۰۰ نفر در این کشور کشته شده‌اند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته