-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مهر ۲, شنبه

Posts from Khodnevis for 09/24/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



پارازیت...میزگرد در باره سخنرانی احمدی‌نژاد در سازمان ملل
 


از شلاق نمادین سمیه توحیدلو تا اعدام علیرضا ملاسلطانی؛ نقد گفتار و کردار متناقض و گزینشی برخی مدافعان حقوق بشر
 


هفته پیش اجرای حد اسلامی (شلاق) خانم سمیه توحید لو موجب اعتراضات گسترده و پوشش وسیع این مجازات غیر انسانی در تارنماهای زنجیرهای گشت، البته اجرای حدود اسلامی خبر جدیدی نبوده و در طی ۳۳ سال گذشته به برکت وجود قوانین شرع اسلام در قوانین کیفری و مدنی ایران، این نوع مجازات رایج بوده و روزانه اجرا گردیده است.

اما جدای از غیر منصفانه بودن این حکم، جالب آنکه این اعتراضات بیشتردر مورد نحوه اجرای حکم بود تا اصل مجازات شلاق، تا بدانجا که تارنمای کلمه در تکذیب آنچه که «دروغ پردازی رسانه های اقتدارگرا» نامید، آورده است:  
«ای کاش اقتدارگرایان به جای اینکه دستپاچه شوند و اصل ماجرا را دروغ بخوانند، اینقدر دغدغه اسلام و قانون داشتند که می‌پرسیدند به چه حقی یک مرد بر بدن این زن مسلمان شلاق زده؛ چطور جرات کرده‌اند در پرونده قضایی ایشان به دروغ بنویسند که زن منشی دادگاه این شلاق را زده؛ چگونه آن دادیار نامرد توانسته بر بدن این خانم چادری که در حال قرآن خواندن بوده شلاق بزند و چطور شرم نکرده که در میانه‌ی شلاق زدن، قرآن را به زور از دست او گرفته است.»

متاسفانه متن بالا که نمونه نحوه و نوع اعتراض تارنما های زنجیرهای است، به هیچ نحوی با گفتمان حقوق بشری و آنچه که در ویراست دوم  منشور جنبش سبز مورد تاکید و تایید جنبش سبز خوانده شده، نبوده و نیست. در منشور جنبش سبز اینگونه  آمده است: «دفاع از کرامت انسانی و حقوق بنیادین بشر، فارغ از مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی و استقرار و تضمین موازین حقوق بشر به عنوان یکی از مهم ترین دستاوردهای تاریخ و حاصل خرد جمعی همة انسان ها، مورد تأیید و تأکید جنبش سبز است.»

برخلاف گفتار مکتوب و ادعای تضمین حقوق بشر، نوع اعتراضات وارده به این حکم بیشتر در مورد نحوه اجرا بوده و هیچ کدام از تارنماهای اصلاح طلب کلیت حکم شلاق و حدود اسلامی که  ناقض اصول حقوق بشر هستند را تقبیح ننموده و از آن تبری نجسته‌اند. در حقیقت حکم شلاق طبق ماده پنج منشور جهانی حقوق بشر مصداق بارز شکنجه محسوب می‌شود و این مدعیان اگرهمانگونه که ادعا نموده‌اند به اعلامیه جهانی حقوق بشر پایبند بودند، دیگر کلیت این حکم را چه با چادر یا بی‌چادر، چه در حال قرآن خواندن یا نخواندن، چه متهم مسلمان بوده یا غیر، چه از نخبگان بوده یا فردی عادی، «نمادین» بوده یا غیره، رد و تقبیح می‌کردند.  

اما ای کاش کار بدین جا ختم می‌شد. بیش از دو ماه  پیش با انتشار خبر قتل مرحوم روح الله داداشی در یک نزاع خیابانی، علیرضا ملاسلطانی و دو نوجوان دیگر به اتهام قتل ایشان دستگیر شدند. با رسانه‌ای شدن این خبر جنجال برانگیز دیگر کمتر کسی بود که از این واقعه مطلع نشده باشد. از ابتدا بسیار پر واضح و مشخص بود که خانواده مقتول -علارقم زیر ۱۸ سال بودن متهم و حتی قبل از صادر شدن رای دادگاه - به کمتر از اشد مجازات و قصاص خاطی تا قبل از چهلم مرحوم داداشی راضی نیستند.

اظهارات سخنگوی قوه قضائیه در تسریع پیگیری این پرونده و اخذ اعترافات از متهمین این پرونده که معلوم نبود تحت شکنجه بوده یا در حضور وکیل و پس از مشاوره با وی اخذ گردیده یا غیر (در هر صورت اخذ اعتراف در کشور های با قوانین مترقی تخفیف دهنده حکم است تا تشدید کننده آن)، زنگ خطری بود برای تمامی مدافعین حقوق بشر تا از اعدام احتمالی یک نوجوان زیر ۱۸ سال جلوگیری کنند. به هر روی، مجازات اعدام کودکان زیر ۱۸ سال ناقض اصل ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک، ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۶ (۵) میثاق بین المللی  حقوق سیاسی و مدنی است که ایران امضا کننده این پیمان ها بوده و مجلس ایران این عهدنامه ها را تصویب نموده است.

گفتنی است که با شروع موج اعدام ها درماه فوریه سال ۲۰۱۱، خانم شیرین عبادی و ۶ سازمان حقوق بشری با صدور بیانیه ای مشترک خواستار توقف مجازات اعدام در ایران شدند. سازمان‌های امضا کننده این بیانیه شامل عفو بین الملل، گزارشگران بدون مرز، فدراسیون جهانی حقوق بشر، دیده بان حقوق بشر، جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران و کمپین جهانی برای حقوق بشر در ایران بودند.

اما متاسفانه به جز چند سازمان حقوق  بشری [سازمان حقوق بشر ایران، عفو بین الملل و پروژه زنجیر انسانی] و جمعی از فعالین مستقل حقوق بشر، هیچ فرد و گروه دیگری این پرونده را فعالانه  پیگیری نکرد و پس از صادر شدن حکم اعدام و قصاص مجرم علارغم تردیدهای جدی در مورد رعایت آیین دادرسی و حقوق متهم، هیچ‌کدام از تارنماهای زنجیرهای که منشورجنبش سبز و التزام به حقوق بشر را سرلوحه کار خویش قرار داده، این حکم را تقبیح نکردند و به اعدام یک نوجوان در ملا عام که بر خلاف قوانین داخلی و التزامات بین المللی ایران بود، اعتراض نکردند. ازخانم شیرین عبادی تا سایر امضا کنندگان بیانیه مشترک ضد اعدام بجز عفو بین الملل، هیچکدام حتی یک بیانیه و یک خط در مخالفت با این حکم سخن نگفتند و سکوت سنگین این فعالین و سازمان ها حقوق بشری موجبات فاجعه ای دیگر را رقم زد.

یکی از ابتدایی ترین اصول حقوق بشری یعنی برابری انسانها فارغ از رنگ، نژاد، قومیت، زبان، گویش، جنسیت، منزلت اجتماعی، گرایشات مذهبی، سیاسی یا جنسی و از همه مهمتر خطاکار یا بی گناه بودن افراد است و حق حیات برای تمام انسانها محترم شمرده میشود [ماده ۳ منشور جهانی حقوق بشر]، اما متاسفانه فعالین و سازمان های شناخته شده ایرانی به صورت آشکار، گزینشی عمل میکنند و گفتار و کردار متناقض آنان  تبعیض آمیز است. براستی اگر علیرضا ملاسلطانی یک زندانی اصلاح‌طلب، ملی مذهبی یا فمینیست اسلامی بود، غوغای رسانه‌ای برپا شده بود و کمپین های هماهنگ در تمام نقاط جهان شکل می‌گرفت اما متاسفانه علیرضا نه تنها «خودی» نبود بلکه اصولا اتهام وی سیاسی و عقیدتی نبود!

-------------

مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.

    

 


 


هفته‌ای که گذشت...از سخنان گهربار بی‌تماشاگر احمدی‌نژاد تا تلاش برای حذف پست ریاست جمهوری...

 


نفوذ موساد در والیبال ایران!

ای علمای اسلام! به داد اسلام برسید! ای قم! ای نجف! ای مشهد! به داد اسلام برسید!

ای کاش...ای کاش...رئیس فدراسیون والیبال هم ۴-۵ هزار میلیارد اختلاس می‌کرد، ای کاش... چشممان کور می‌شد اما این صحنه‌ها را نمی‌دیدیم!

هر طوری به این فاجعه نگاه می‌کنیم اصلا قابل هضم نیست، ای کاش ۱۶ هزار میلیارد دیگر هم از بودجه یارانه ها گم می‌شد اما این فضاحت را با چشمان خودمان نمی‌دیدیم.

ای قم! ای نجف! ای مشهد! ای امام زاده صالح! در ام القرای اسلام، در روز روشن در مقابل چشمان تماشاگران، تعدادی از بازیکنان تیم ملی والیبال ایران صاف صاف رفتند با داور زن قرقیزستانی مسابقه که جای مادرشان بود، دست دادند.

بلافاصله پس از انتشار این خبر مصیبت بار فریاد وااسلام و وا مصیبتا از رسانه های حزب اللهی! بلند شد و حتی خبر رسیده است که مدیر مسئول یکی از خبرگزاری ها وسط تحریریه خودش را به شدت می زده است و اگر بچه های تحریریه نبودند معلوم نبود چه بر سر این بنده خدا که شاهد این صحنه های رکیک از تلویزیون بوده است می آمد.

هر چند خبرهای پشت پرده می‌گوید که در روزهای آینده حیدر مصلحی در برنامه زنده تلویزیونی قرار است در خصوص نقش سرویس های بهداشتی – اطلاعاتی که از طریق نفوذ در تیم والیبال ایران به قصد ضربه به قسمت های حساس اسلام این وقایع تلخ را پدید آوردند برای مردم صحبت کند.

 

آقا و خانم صندلی!

آقا جان این چه کاری است آخر، هر سال چیزی در حدود ۵۰۰ هزار دلار (به گفته منابع خبری رسمی) هزینه کنی، ۱۸ ساعت راه  بروی آن طرف اقیانوس، ده روز مملکت را ول کنی به امان سید خراسانی، بعد برای یک تعداد صندلی خالی  سخنرانی کنی!

جالب است از رو هم نروی و هر دو دقیقه یک بار، خطاب به صندلی ها بگویی: خانم ها و آقایان!

خلاصه امسال هم مثل شش سال گذشته، نمایندگان برخی کشورها هنگام سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل، سالن اجلاس را ترک کردند.

علاوه بر نمایندگان کشور آمریکا، نمایندگان ۲۷ کشور اروپایی از جمله انگلیس و فرانسه نیز حاضر به گوش دادن به سخنرانی محمود احمدی‌نژاد نشدند.

حتی گفته می‌شود در هنگام سخنرانی محمود احمدی‌نژاد صندلی های نمایندگان کشورهای مالی و مالت هم خالی بود!

بدبختی نیست!؟

 

 

با کلاه ایمنی بخوابید!

هفته گذشته در خبرها خوانده بودیم ماهواره شش تنی و در حال سقوط، اواخر اين هفته به فلوریدا یا نیویورک فرود می‌آید و خب ما هم عین خیا‌‌ل‌مان نبود و احمدی‌نژاد هم احتمالا مشغول آماده کردن نطق سخنرانی خود پس از سقوط این ماهواره شش تنی بر سر مردم نیویورک بود که باز چهار تا حرف کلفت بار این بنده خدا اوباما کند.

اما از اقبال کله گوشه گل! روز گذشته کانزاس سيتی استار (اصلا نمی دانیم کی هست اما احتمالا آدم مهمی باید باشد) در مطلبی با عنوان «کره زمين به ماهواره: کی و کجا می افتی؟» نوشته است دانشمندان ناسا می گویند يک اشتباه محاسبه کوچک می تواند تفاوت در محل سقوط را از فلوريدا به نيويورک، و يا از ايران به هند برساند.

 

یا خدا...

خانم والده ما که از دیروز این خبر را برایش خواندیم رفته است از انباری کلاه ایمنی آورده و بر سرش گذاشته و مشغول تماشای سریال عشق ممنوع در GEM TV  است و می گوید شما هم به فکر خودتان باشید!

فعلا زودترين زمان پيش بينی شده برای افتادن اين ماهواره روز پنجشنبه، و ديرترين آن، روزشنبه است. محدوده پيش بينی شده برای سقوط نيز یا ایران است یا نیویورک!

اما دانشمندان ناسا که حال خراب ما را دیده اند گفته اند: «اين ماهواره حين سقوط تکه پاره می شود. ناسا احتمال برخورد اين قطعات با يک انسان را يک در بيست و يک تريليون تخمين می زند، حال آنکه احتمال مجروح شدن يک انسان هر لحظه يک در سه هزار و دويست است.»

البته این ناسا در این هاگیر واگیر که هر لحظه ممکن است یک تکه فلز چند هزار کیلوگرمی، زارتی به سرت بخورد و ریق رحمت را سر بکشی، یک سری توصیه های اخلاقی هم کرده است که «اگر شما به قطعه ای برخورديد که حدس می زنيد قطه ای از ماهواره است ناسا دوست ندارد به آن دست بزنيد. ناسا می گويد ماده ای سمی درکارنيست اما اين قطعات می تواند لبه‌هائی تيز و برنده داشته باشند. چنين قطعاتی در عين حال متعلق به دولت است. برداشتن آنها به عنوان سوغاتی و يا فروختن آنها در ئی بی eBay با قانون جور در نمی آيد. توصیه ناسا اين است که پليس را در جریان بگذارید».

 

 

الکی گنده اش نکن برادر!

رئیس دستگاه قضایی گفته است که جان مادرتان این اختلاس سه هزار میلیارد تومانی را الکی گنده اش نکنید!

لاریجانی گفته «حتی خود من به عنوان رئیس قوه قضاییه تا زمانی که تمام حقایق این پرونده روشن نشده و پیگیری‌های قضایی به سرانجام نرسیده است نمی‌توانم به صراحت اعلام کنم که سه هزار میلیارد اختلاس شده است.»

دقت فرمودید...

کسی که باید در راس قوه قضائیه مسئولیت رسیدگی به بزرگترین اختلاس تاریخ ایران را برعهده داشته باشد خودش می گوید: «از بنده هم به عنوان مسئول دستگاه قضایی بپرسید آیا سه هزار میلیارد، اختلاس هست؛ بنده می‌گویم نمی‌دانم.»

بعد هم رئیس قوه قضائیه یک چیز دیگر هم گفته که خیلی مهم است این که گنده کردن این اختلاس به نفع هیچ کس نیست.

والله راست می‌گه...

لاریجانی گفته است «رسانه‌ای کردن یک اتهام و بزرگنمایی آن موجب مخدوش شدن تحقیقات قضایی می‌شود و این نه به نفع دستگاه قضایی و نه به نفع نظام و نه به نفع مردم است.»

 

 

نظریه پردازی فاطمه خانم

این برادران اصولگرای منتقد دولت که دیدند احمدی نژاد به هیچ صراطی مستقیم نیست و با تمام زور و فشار و حتی با بیل مکانیکی هم نتوانستند عورت احمدی‌نژاد (رحیم مشایی) را نیم  سانتی متر جا به جا کنند، اخیراً تصمیم گرفتند کل نهاد ریاست جمهوری در نظام جمهوری اسلامی ایران را با خاک یکسان کنند و هم خیال خودشان را راحت هم دردسرهای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مصیبتی که در پس آن گریبانشان را گرفت را حل نمایند.

حمیدرضا کاتوزیان، نماینده مردم تهران در مجلس  هفته گذشته گفته بود: «اخیرا نظریه‌ای بین صاحب نظران سیاسی مطرح شده است، مبنی بر اینکه کشور ما از نعمت ولایت فقیه و رهبر معظم انقلاب برخوردار است و نیازی به وجود رئیس جمهور در کشور نیست.»

البته این صاحب نظران سیاسی که حمید رضا خان کاتوزیان به آن اشاره کرده است یکی همین فاطمه رجبی خودمان است که گفته است: «با وجود ولایت فقیه نیازی به برگزاری انتخابات و داشتن رئیس جمهور نیست.»

کاتوزیان گفته بود که به عقیده مدافعان این نظریه (همان فاطمه خانم رجبی): «کشور می‌تواند به عنوان عالی ترین مقام اجرایی، نخست وزیر داشته باشد که توسط مجلس انتخاب شود.»

 

 

بدرقه قاتل و استقبال از قهرمان


 در شرایطی که ۱۵۰۰۰ نفر از علاقه‌مندان اعدام، با پتو و تخمه از نیم شب تا ساعات اولیه بامداد برای بدرقه قاتل ۱۷ ساله روح الله داداشی قوی‌ترین مرد ایران که در یک نزاع خیابانی به قتل رسیده بود، حضور به هم رسانده بودند اما کمی آن طرف تر تیم کشتی آزاد ایران که با کسب دو مدال طلا، یک نقره و یک برنز عنوان نایب قهرمانی جهان را کسب کرده است در میان استقبال حدود ۵۰ نفر (با احتساب خدمه، کارکنان و مسئولین فرودگاه) به ایران بازگشت.

در این خصوص چیزی ننویسیم بهتر است...


رابطه برق و فشارخون!

رسانه های داخلی خبر داده‌اند که یک زن سالخورده با دیدن قبض برق ۸ میلیون تومانی دچار افت فشار شده است و شب را در بیمارستان سپری کرده است.

از آن طرف رئیس سندیکای تولید کنندگان خصوصی برق از بدهی ۷۷۰۰ میلیارد تومانی دولت به این بخش و تعطیلی قریب و الوقوع صنعت برق خبر داده است.

گفتنی است علی رغم رقم بالای بدهی دولت به بخش خصوصی اما هیچ بنی بشری در دولت فشارش بالا و پایین نشده است.

تازه گفته می شود هر کدام از اعضای دولت هم که به دلیل چاقی و چربی خون، دچار افزایش فشار خون می شوند هم با استفاده از داروهای گیاهی باقی مانده از دکه عباس غفاری (جن گیر دولت) در همان محل هیئت دولت به صورت سرپایی! درمان می شود.

 

 

لگد به کارتن خالی!

اگر خاطرتان باشد علی سعید لو از مدیران انحرافی دولت دو سال پیش به دنبال ناکامی از کسب کرسی وزارت نفت سر از ریاست سازمان تربیت بدنی درآورد و در همان اول بسم الله هیئت مدیره دو باشگاه سابقاً مردمی پرسپولیس و استقلال را کن فیکون کرد و حبیب کاشانی و علی فتح الله زاده (ببخشید دکتر فتح الله زاده!) را به عنوان سرپرستان موقت (آخه لامصب، موقت می شود یک ماه، دو ماه، شش ماه، یک سال...آخه دوسال که موقت نیست) این دو باشگاه تعیین کرد.

خلاصه در این دوسال بارها شاهد وعده و وعید های مسئولین ورزش کشور برای تعیین اعضای هیئت مدیره این دوباشگاه بودیم اما مقامات مسئول در ورزش کشور هر بار با بهانه های مختلف از انجام آن طفره می رفتند.

تا این که با برکناری سعید لو و تشکیل وزارت ورزش و حضور دکتر عباسی به عنوان وزیر ورزش بالاخره انتظارها برای انتخاب اعضای هئیت مدیره این دوباشگاه پایان پذیرفت و به دنبال آن دو مدیرعامل های غیر موقت هم برای این دو باشگاه تعیین شد.

از این جا به بعد داستان رنگ بوی کمدی - ملودرام می گیرد چرا که در میان تعجب اهالی ورزش، سردار سرتیپ پاسدار محمد رویانیان رئیس پلیس سابق راهنمایی رانندگی تهران و رئیس فعلی سازمان مدیریت سوخت به عنوان مدیر عامل پر طرفدار ترین باشگاه فوتبال آسیا در آمد.

حالا داستان معروف «داشتن عکس با شورت ورزشی» به کنار اما بعید است که سردار تا به حال یک لگد خشک و خالی به کارتن خالی هم زده باشد.

از سوی دیگر اعلام اسامی اعضای جدید هئیت مدیره باشگاه استقلال هم همچون سیل مصیبت بار بر سر هواداران این تیم فرود آمد.

مقداد نجف نژاد، امیدوار رضایی و رسولی نژاد سه نماینده مجلس شورای اسلامی که دو سال پیش در جایگاه اعضای هئیت مدیره باشگاه استقلال توانسته بودند رکورد عجیبی در کتاب گینس به ثبت برسانند.

این سه مدیره ورزش دوست! در شرایطی که استقلال نماینده فوتبال ایران در جام باشگاه های آسیا بود،نمی دانستند و یا در حالت خوشبینانه فراموش کرده بودند تا لیست بازیکنان این تیم را برای کنفدراسیون فوتبال آسیا فکس نمایند و به همین سادگی به همین خوشمزگی نماینده ایران از دور رقابت ها حذف شد!

بگذریم...خدا آخر عاقبت فوتبال ما را مانند بقیه چیزهای ما به خیر کند!

 

 

 

 

 


 


موسوی خویینی‌ها: شهامت ندارم خیلی چیزها را بیان کنم

آقای خویینی‌ها لطفا از جانب ما اظهار نظر نکنید

به دنبال مواضع اخیر محمد موسوی خویینی‌ها در رابطه با حمایت از نظام و رهبری، وی اخیرا با طرح نظر یکی از مخاطبان خود در وب‌سایتش، متهم شده است که در این مواضع «بیشتر به فکر نجات صنف خود است تا به فکر مردم.»

به گزارش آهنگ راه، محمد موسوی خوییینی‌ها، دبیر کل جامعه روحانیون مبارز در آخرین پست وب‌سایتش مطلب فردی را منتشر کرده که با حمله به خویینی‌ها از وی خواسته‌ است در مورد رهبری رفراندوم آزاد برقرار شود.

این فرد نوشته است: «به عنوان یک ایرانی که برای جمهوری اسلامی شهید داده و به صورت بسیجی به جبهه رفته و جانباز و آزاده هم بوده اعلام می کنم که حق ندارید از جانب من (یکی از 14 میلیون نفر و البته بیشتر) درباره رهبری حرفی بزنید. نظر خودتان را بگویید. اصلا حق ندارید از جانب من هیچ حرفی بزنید. شما کی رای من و امثال من را داشته اید که اظهار نظر می کنید. [...]. به نظر می‌رسد بیشتر به فکر نجات صنف خود هستید تا به فکر مردم. در مورد رهبری و ولایت فقیه یک رفراندوم آزاد برقرار کنید تا نظر مردم را بدانید.»

موسوی خویینی‌ها که در وب‌سایتش ابتدا سوال مخاطبان را منتشر می‌کند و بعد به آنها پاسخ می‌دهد جوابی برای این یادداشت نداده است اما در پاسخ به مخاطبی دیگر گفته است که شهامت ورود به برخی از حوزه‌ها را ندارد.

فضای خفقان‌زده‌ای داریم که نمی‌توانم اظهار نظر کنم

آقای خویینی‌ها در پاسخ به سوال فرد دیگری که از وی توضیحی در مورد علل جواب ندادن به پرسش‌هایش داشته گفته است که جمهوری اسلامی در «شرایط خفقان‌زده‌ای» است که وی «شهامت» ورود به برخی مسائل را ندارد.

این فرد که خود را از علاقمندان جمهوری اسلامی و از نسل سومی‌ها معرفی کرده موسوی خویینی‌ها را به «مصلحت‌گرایی» متهم کرده و آقای خویینی‌ها هم با تایید گفته‌های وی گفته است: «دوست من، شما در آخر پیامتان سؤال کرده‌اید چرا سکوت؟ ولی در ابتدای پیام خود جواب این سؤال را داده‌اید و نوشته اید: شهامت پاسخ را نداشتید. آری من هم تأیید می‌کنم.»

موسوی خویینی‌ها در ادامه علت مصلحت گرایی خود را شرایط خفقان» جمهوری اسلامی دانسته و اضافه کرده است: «در کشوری زندگی می‌کنیم که من هم نمی‌توانم حرفی را که حق می‌دانم بگویم. آزادی برای ما نیست و حتی یک سایت دست و پا شکسته را نیز فیلتر می کنند، آزادی برای آن مدّاحِ فحاشی است که علنی و آشکارا حکم قتل صادر می‌کند و پاداش هم می‌گیرد، در فضای خفقان زده‌ای که طبیعی است که سه هزار میلیارد تومان هم سوء استفاده شود.»

اشاره آقای خویینی‌ها به سخنان منصور ارضی، از مداحان تندرو است که چندی قبل در یک سخنرانی گفته بود هرکس مشایی را بکشد وی پولش را خواهد داد.

آقای خویینی‌ها در ادامه به بحث اختلاس بانک صادرات پرداخته و با متهم کردن تلویحی دولت به دست داشتن در فساد مالی گفت «این دولت فخیمه هنوز هشت سال خود را به پایان نرسانده است که هر از چندی در هر محفلی سخن از پرونده یک مقام عالی اجرائی است که البته تاکنون همه آن پرونده‌ها در همان محافل و مجالس به خیر و خوبی مختومه شده است و البته اگر خدا یاری کند(!) پرونده این سه میلیارد دلار هم به خیر و خوبی مختومه خواهد شد.»

وی در پایان هم با اشاره به حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی گفته است که وی شهامت لازم برای پاسخ به برخی سوال‌ها را ندارد و «آنها که داشتند یا در خانه های‌شان محصورند و یا در اوین و رجائی شهر و ... محبوسند!»


 


وقتی جنگ «شیرین» می‌شود؛ یا مرض قند سیاسی هاشمی رفسنجانی

گذشت و گذشت تا اینکه یکی از فامیل‌های دیگر تصادفا «حاج آقا» را با منشی‌اش در ویلای «فشم» دیده بود...گویا پول زیادی، امکانات زیادتری هم به «حاج آقا» بخشیده بود...بعدها یادم آمد که دو تا از برادران «حاج آقا» در دهه ۶۰ پاسدار بودند و دختر ۱۳ ساله فامیلی دیگر که دست‌اش روزنامه یکی از «گروهک‌»ها بود را «لو» دادند. آن دختر در ۱۴ سالگی اعدام شد...در همان سال‌های جنگ...یادآوری خاطرات برای همه «شیرین» نیست...اما حتما برای آنها که از جنگ«سیراب» شدند و ثروت‌های کلان یافتند، آنقدر شیرین بوده که احتمالا به مرض قند سیاسی دچار شده‌اند.

همین چند روز پیش که با دوستی که خدای‌گان دانسته‌های نادانسته است، تصادفا به نام یکی از سفرای سابق ایران در اروپای شرقی برخوردیم که گویا فرزندی در آمریکا دارد. ظاهرا سفیر نام‌برده یکی از دلال‌های مهم اسلحه در دهه ۶۰ بوده است...رابطه‌ای بسیار خوب هم با آقای رفسنجانی داشته...

می‌گویند خانواده‌هایی خاص در دهه ۶۰ از «برکت» جنگ به نوایی رسیده‌اند. هزاران هزار نفر از طولانی شدن جنگ «بی‌نوا» شدند، هزاران «شهید» و «جان‌باز»...هزاران هزار خانواده داغ‌دیده و غمگین...هزاران هزار یتیم...آن هم بعد از فتح خرمشهر...حالا جنگ برای آقای هاشمی و خیلی‌ها «شیرین» بوده؟

باز هم می‌گویم، شاید من مفهوم «شیرین» را نمی‌فهمم! شاید برای برخی از علما هر چیزی به شیرینی «لواط» نباشد...اما هرچه هست، می‌دانم که جنگ هشت ساله برای بخش بزرگی از جامعه ما واقعه‌ای تلخ بود. جز به بهانه جنگ این جماعت می‌توانستند هزاران جوان دغدغه‌دار و عاشق ایران را با هر دیدگاهی به جوخه‌های مرگ بسپارند؟ جز به بهانه جنگ این جماعت می‌توانستند آزادی را تبدیل به کالایی ممنوعه کنند؟ جز بهانه جنگ، چیزی می‌توانست سست بنیادترین گروه را چنان بر سر مردم ایران حاکم کند که بسیاری برای روح کفن‌دزد اولی فاتحه می‌خواندند؟

برای خیلی از هم‌نسلان من، جنگ «ننگ» بود...نه «شیرین». به گمانم آقای هاشمی «شکر» زیادی خورده‌اند.


 


هاشمی رفسنجانی: جنگ شیرین بود

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان عالی‌ترین مقام در جنگ هشت ساله ایران و عراق یادداشتی را به مناسبت سالروز آغاز این جنگ منتشر کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی انتخاب اکبر هاشمی رفسنجانی در این یادداشت گفته است که جنگ با همه خسارت‌های مادی و جانی که برای ایران داشت، «به خاطر آرمان‌های انقلاب و دفاع از تمامیت ارضی کشور، برای مردم و مسئولان جمهوری اسلامی شیرین‌ترین مکروه بود.»

هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه اگر بنی‌صدر از ریاست جمهوری عزل نمی‌شد ایران در این جنگ به پیروزی نمی‌رسید گفت: «با حرکت انقلابی مجلس شورای اسلامی در تصویب طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر»، ایران به پیروزی‌های مهمی رسید و توانست خرمشهر را بازپس بگیرد.

وی سند پیروزی ایران در این جنگ را «مصوبه غیرقابل انکار سازمان ملل و بالاتر از آن اعتراف صریح و مکتوب صدام‌ حسین مبنی بر پایبندی به قرارداد ۱۹۷۰ الجزایر» دانسته است.

آقای رفسنجانی در ادامه با حمله به کسانی که می‌گویند ایران پس از فتح خرمشهر می‌توانست خسارت بگیرد و جنگ را تمام کند، این سخن را «خبیث‌ترین شایعه» دانست و گفت کشورهای واسطه‌ی عربی وقتی دیدند ایران «با استدلال» نمی‌خواهد جنگ را تمام کند «با هدف تضعیف روحیه مقاومت و دفاع مردم ایران، اقدام به انتشار شایعات بی‌اساس می‌کردند که یکی از خبیث‌ترین شایعات آنان پیشنهاد غرامت‌ها پس از فتح خرمشهر بود. شایعه‌ای که با همه بی‌اساس بودنش، در افواه افتاد و هنوز هم می‌بینیم کسانی که در علقه آنان به انقلاب و ایران شکی نیست، به آن دامن می‌زنند و نیز شانتاژهای کم‌سابقه با ادعای جنگ‌طلب بودن ایران مظلوم ورد زبان‌هایشان بود.»

برخی از کارشناسان معتقدند که یکی از عوامل طولانی شدن جنگ، نقش واسطه‌های قاچاق اسلحه و سود سرشار خرید و فروش سلاح از بازارهای غیر رسمی بوده است که خانواده‌هایی در راس قدرت در ایران از بهره‌مند شده‌اند و طولانی شدن جنگ، دست‌یابی به این سود را تضمین می‌کرده است.

به‌نظر می‌رسد مخاطب یادداشت هاشمی رفسنجانی، نه افکار عمومی، که آیت‌الله خامنه‌ای باشد؛ چراکه هاشمی در مطلب خود برای چندمین بار دست به مقایسه ضمنی بنی‌صدر و تیم احمدی‌نژاد زده و به آیت‌الله خامنه‌ای در این رابطه هشدار داده است.


 


دیوید کمرون: احمدی‌نژاد فراموش کرد سرکوب و شکنجه در ایران را یادآوری کند

دیوید کمرون که لحظاتی بعد از محمود احمدی‌نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کرد، به اظهارات ضدغربی وی به شدت واکنش نشان داد.

کمرون گفت: «لحظاتی پیش حضار این مجمع شنوندۀ سخنان رئیس جمهوری اسلامی بودند. وی فراموش کرد که به ما یادآوری کند که هدایت کشوری را به عهده دارد که گرچه در آن نوعی انتخابات برگزار می‌شود، ولی در آن آزادی بیان سرکوب می‌شود. در این کشور از ایجاد مطبوعات آزاد جلوگیری می‌شود، تظاهرکنندگان با خشونت سرکوب می‌شوند و کسانی را که خوهان آینده‌ای بهترهستند دستگیر و شکنجه می‌کنند.»

وی ادامه داد: «به همین دلائل نباید تصور داشت که برگزاری انتخابات برای برقراری دموکراسی و آزادی کافی باشد.»

کمرون گفت که قیام‌های مردمی در لیبی، تونس و در مصر هشداری است بسیار جدی به دولت‌های ایران و سوریه تا بدانند که باید به مردم کشورشان آزادی بدهند.

نخست وزیر بریتانیا در ادامۀ سخنانش از عملکرد و اتحاد کشورهای غربی و کشورهای عربی در قبال لیبی تقدیر به عمل آورد و تأکید کرد که باید همواره آماده باشیم تا بتوانیم از مردم کشورهایی که خواهان آزادی هستند حمایت کنیم.

اظهارات نخست وزیر بریتانیا در حالی صورت می‌گیرد که محمود احمدی‌نژاد در سخنان خود آمریکا و کشورهای اروپایی را به عنوان مسبب جنگ‌ها، بحران اقتصادی و مالی جهانی مورد اتهام قرار داده بود.

 

 


 


انتشار ویدئو عذرخواهی رضا رویگری به خاطر بازی در نقش میرحسین

روز پنج‌شنبه ویدیویی در سایت یوتیوب منتشر شد که در آن رضا رویگری می‌گوید: «من همیشه دوست دارم کارهایی انجام دهم که مردمم دوست داشته باشند، طبیعی است در این راه همه ما بازیگران نقش‌هایی را بازی می‌کنیم که توقع مردم بیشتر از این‌ها است از ما، آنی که مردم می‌خواستند نبوده یا اینکه اگر خوب بازی می‌کنیم خود مضمون یا قصه فیلم را نمی‌پسندیدند... به مردم می‌گویم که اگر نقشی را بازی کردم یا در کاری بودم که مردم دوست نداشتند من این نقش را بازی کنم، فقط یک کلمه می‌گویم: انسان جایز الخطاست و من هم یک انسانم. از آن‌ها می‌خوام که من را به کیان ایرانی ببخشند.»

در فیلم «اخراجی‌ها ۳» رضا رویگری در نقش یکی از چهار کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بود که گفته می‌شد «میرحسین موسوی» است.

ساخت این فیلم اعتراض بسیاری از منتقدان و مردم را برانگیخت.

 

 

 


 


حمله‌های «ضداخلاقی» رسانه‌های جمهوری اسلامی به کارکنان بی‌بی‌سی

پس از پخش برنامه «خط و نشان رهبر» در تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی که مستندی درباره‌ی زندگی و چگونه به قدرت رسیدن آیت‌الله خامنه‌ای بود؛ حملات رسانه‌ها و چهره‌های جمهوری اسلامی به این رسانه آغاز شد و هر روز نیز این حملات و واکنش ها ابعاد تازه‌ای پیدا کرد.

اگرچه پخش این مستند (که با پارازیت‌های همزمان جمهوری اسلامی روی ماهواره‌ها پخش شد) حاوی اطلاعات جدیدی علیه رهبر جمهوری اسلامی نبود، اما همین مقدار اندک هم کافی بود تا محافظه‌کاران و رسانه‌های حامی «ولایت» به کارکنان این شبکه حمله کنند.

در اولین واکنش مقامات امنیتی جمهوری اسلامی شش مستند‌ساز را به اتهام همکاری با بی‌بی‌سی بازداشت کردند و وب‌سایت جرس به نقل از منابع داخل خود نوشت که مجتبی میرطهماسب، ناصر صفاریان، هادی آفریده، محسن شهرنازدار و کتایون شهابی از مستندسازان بازداشتی هستند که از چهار نفر آن‌ها فیلمی در برنامه آپارات نمایش داده شده است.

پس از آن وزارت اطلاعات با تایید بازداشت این شش نفر گفت که تعداد دیگری از همکاران این شبکه تحت تعقیب قرار دارند.

بعد از بازداشت این افراد صدا و سیمای جمهوری اسلامی با تهیه یک گزارش یک‌جانبه و پخش آن در پربیننده‌ترین ساعات تلویزیونی جمهوری اسلامی به بی‌بی‌سی فارسی و کارکنان آن حمله شدیدی کرد.

در این برنامه، بی‌بی‌سی فارسی رسانه‌ای در اختیار بهاییان معرفی شده که دارای کارکنانی «بهایی و فاسد» است.

دیگر سایت‌ها و رسانه‌های طرفدار ولایت هم البته در این مدت بیکار ننشتند و با استفاده از تصاویر شخصی کارکنان بی‌بی‌سی، نوشته‌های وبلاگی آنها و .. سعی کردند انتقام مقام ولایت را از آنها بگیرند و در این راه البته از هیچ کار غیراخلاقی هم فروگذار نمی‌کردند.

سایت بولتن نیوز اقدام به انتشار دو عکس با حجاب و بدون حجاب از فرناز قاضی‌زاده کرد که یکی از آنها هنگامی بوده که خانم قاضی‌زاده در ایران سکونت داشته و دیگری در لندن. این سایت از این دو عکس نتیجه گرفته که بی‌بی‌سی فارسی رسانه‌ای «فاسد» است.

شب گذشته نیز باشگاه خبرنگاران جوان با حمله به یکی از مجریان خانم بی‌بی‌سی مرزهای اخلاق را درید و با استفاده از یک نوشته‌ی وبلاگی این مجری، جایی برای اخلاق باقی نگذاشت. این سایت پیشتر نیز در خبری غیرواقعی مدعی «تجاوز»! یکی از مسئولین این رسانه به یکی از کارکنان بی‌بی‌سی شده بود!

باشگاه خبرنگاران جوان در مطلب شب گذشته خود که با عنوان «درخواست کمک یک مجری زن دیگر بی‌بی‌سی از صادق صبا» آن را منتشر کرد با انتشار عکس‌هایی از یکی از کارکنان بی‌بی‌سی و با تحریف نوشته‌ی وی، نسبت‌های شرم‌آوری به این فرد داد و چنین القا کرد که این کارمند بی‌بی‌سی «در جستجوی سکس است و در این رابطه از صادق صبا درخواست کمک» دارد.

حال باید دید آیا بی‌بی‌سی در مقابل این هجمه‌های سنگین که به نظر می‌رسد هنوز نیز تمام نشده (چرا که در بیانیه وزارت اطلاعات و نیز گفته‌های فرمانده سپاه قزوین ادامه‌دار می‌نماید) عقب‌نشینی خواهد کرد و دیگر به سراغ رهبر جمهوری اسلامی نخواهد رفت.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته