-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ شهریور ۳۰, چهارشنبه

Posts from Khodnevis for 09/21/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



نمایی از تماشاگران اعدام قاتل روح‌الله داداشی
 


فالس نیوز: نخستین جلسه دادگاه غیرعلنی فائزه هاشمی در پشت دربهای بسته تشکل شد

علی اکبر هاشمی که پشت دردادگاه شعبه ۱۱۰ انقلاب اسلامی به انتظار ایستاده بود و گریه می‌کرد با صدای بلند گفت : « اینه عدالت علی، ما انقلاب نکردیم که دادگاهی شویم. والله شاه هم جرات نداشت ما را محاکمه کند. من پول، اسلحه و گلوله می‌دادم و چند تا طاغوتی ترور کردیم ولی هیچ وقت محاکمه نشدیم. من استوانه انقلاب اسلامی هستم. انقلاب اسلامی منحرف شده است و فرزندان و نوه‌هایش را به صورت درسته می‌بلعد. مگر فائزه چه گفته است باید در دادگاه انقلابی  که من بنیانگذارش هستم محاکمه شود. وا مصیبتا...»

 

به گزارش خبرنگار اعزامی یکی از سربازان وظیفه  با حمله  فیزیکی به علی اکبر هاشمی از وی می‌خواهد ساکت باشد وگرنه به جرم اخلال در امنیت اسلامی دادگاه و فحش دادن به مقام معظم رهبری بازاداشت می‌شود. علی اکبر هاشمی رفسنجانی در این لحظه از ترس بازداشت آرام منتظر پایان جلسه دادرسی می‌شود.

 

قاضی صلواتی در ابتدای دادگاه پرسید چرا به فتنه‌گران کمک کرده است و چقدر پول از اسراییل گرفته است.

 

فائزه هاشمی جواب داد : «فتنه گر اراذل و اوباشی هستند که ۶ ساله بر کشور حاکم شده اند و اختلاس می‌کنند. بابای من را همه می‌شناسند! رفسنجان ملک پدری منه. آنقدر پول داریم که می‌تونیم چند میلیارد صلوات بخریم آزاد کنیم.» 

 

 قاضی صلواتی از فائزه خواست با توهین کردن به دولت خدوم جرمش را سنگین‌تر نکند و  احمدی‌نژاد را اراذل و اوباش خطاب نکند.

 

فائزه رفسنجانی در جواب گفت: «بازهم می‌گویم احمدی نژاد اراذل و اوباشه. هرکس هم از احمدی‌نژاد جرثومه طرفداری کنه فتنه‌گره!»

 

 قاضی صلواتی  گفت: « سزای توهین و افترا ۸۰ ضربه شلاق است و در اینجا پایان اولین جلسه دادرسی را اعلام کرد و جلسه بعدی را به زمان دیگری موکول کرد.»

 

 


 


گاردین: کتاب گابریل گارسیا مارکز الهام‌بخش اپوزوسیون درایران

 

به نوشته گاردین آثار گابریل گارسیا مارکز برنده جایزه نوبل اکثرا نمایانگر دنیایی فراواقعی و بعضا خطرناک هستند ولی دریک مورد به خصوص به نظر می‌رسد یکی ازرمان‌های مارکز تاثیر دیگری برجای گذاشته است.

 

این مورد به خصوص به کلمبیا کشور زادگاه مارکز ارتباطی ندارد بلکه با ایران تحت ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد است. نسخه‌های رمان « گزارش یک آدم ربایی » که درسال ۱۹۹۶ به بازار آمد پس از آنکه میر حسین موسوی رهبر مخالفان که درحبس خانگی است از طرفدارانش خواند برای دانستن آنچه بر وی گذشته است آن را بخوانند درتهران به طور کامل به فروش رسیده است.

 

موسوی و همراهش مهدی کروبی از اواسط ماه فوریه درحبس خانگی بوده‌اند. حبس خانگی آنها پس از آنکه هزاران ایرانی برای اعلام همبستگی با حرکت دموکراسی خواهی درجهان عرب به خیابان‌ها ریختند آغازشد.

 

از آن زمان تاکنون این دو تماس بسیار محدودی با جهان خارج داشته اند ولی به موسوی اجازه داده شد هفته گذشته پس از هفت ماه ملاقات کوتاهی با دخترانش داشته باشد.این دیداردرحضور ماموران امنیتی انجام شد ولی درهمین دیدار موسوی به دخترانش گفت اگر می‌خواهید بدانید به من چه گذشته است کتاب «گزارش یک آدم ربایی» را مطالعه کنید.

 

اظهارات موسوی به سرعت درفضای مجازی ایرانیان منتشر شدو گسترش یافت و صدها طرفدار اپوزوسیون تصمیم به خرید این کتاب گرفتند و صدها نسخه این کتاب درچند روز به فروش رسید. یک روزنامه نگار درتهران می‌گوید حدود دوساعت طول کشید تا بتواند این کتاب را تهیه کند. وی می‌گوید برای خرید کتاب به منطقه کریم‌خان رفت ولی آنجا کتاب را نیافت. پس از آن وی  به خیابان انقلاب رفت و برایش جالب بود که مردم برای خرید کتاب صف بسته‌اند. درست مانند صفی که برای خرید کتاب‌های هری پاتر ایجاد می‌شود.

 

حداقل ۱۰ کتابفروشی درتهران به گاردین گفته اند دیگر نسخه‌ای از این کتاب برای فروش ندارند.

 

گزارش یک آدم ربایی که درسال ۱۹۹۷  به زبان انگلیسی منتشر شد، داستان ربودن روزنامه‌نگاران و سیاستمداران برجسته کلمبیایی درسال‌های ۱۹۹۰ به دستور پابلو اسکوبار سلطان مواد مخدر کلمبیا می‌باشد. سایت آفتاب این کتاب را پرفروش‌ترین کتاب درتهران معرفی کرد و روزنامه اصلاح‌طلب «شرق» خبر از تقاضای بسیار بالا برای خرید این کتاب درکتاب‌فروشی های تهران داده است. همچنین طرفداران موسوی یک صفحه فیس‌بوکی به نام «گزارش یک آدم‌ربایی» راه انداخته‌اند و برخی دیگر نسخه‌های فارسی این کتاب را بر روی اینترنت منتشر ساخته‌اند.

 

 


 


ذوالنور پس از دیدار با کروبی: زمینه بازگشت در کروبی وجود دارد اما در موسوی نه

در حالی که بیش از هفت ماه از حصر خانگی مهدی کروبی و میرحسین موسوی می‌گذرد، یک چهره سیاسی اصول‌گرا از ملاقات‌های متعدد خود با یکی از کاندیداهای معترض به انتخابات ریاست جمهوری خبر داد و گفت در دیدارهایی با مهدی کروبی داشته به این نتیجه رسیده که وی «هوادار ولایت» است.

به گزارش مشرق، مجتبی ذوالنور، جانشین سابق نماینده ولی فقیه در سپاه با بیان اینکه «کروبی بد ذات نیست» گفته است: «وی ساده و خوش‌ذات است ولی اشتباه می‌کند و القائات افراد مختلف روی او اثر می‌گذارد. لذا امید به اینکه عاقبت به خیر بشود را دارم هرچند روزبروز کمرنگ‌تر می‌شود.»

آقای ذوالنور با اشاره به اینکه اولین بار در جریان حمله سال گذشته مخالفان کروبی به وی در بیت آیت‌الله صانعی توانسته با وی دیدار کند درباره جزئیات این ملاقات گفته است: «ملاقات ما در منزل آقای صانعی نبود. وی در منزل صانعی گیر افتاده بود. وقتی خواستند کروبی را نجات دهند دوباره جمعیت حمله کرد، این در حالی بود که از منزل صانعی هم فاصله داشتند و دیگر نمی شد به منزل بازگردند بنابر این به منزل دیگری رفتند.»

وی ادامه داده است: «آن روز بنده اتفاقی قم بودم. یک سخنرانی داشتم. وقتی موضوع را فهمیدم گفتم که می‌شود کروبی را دید؟ که جواب مثبت دادند. ساعت 12 شب توانستم به ملاقات وی بروم. ملاقات ما نیز خصوصی و دونفره بود. مسئولین نظامی، شهری و حتی محافظین هم وارد بحث نشدند، یعنی ما در اتاق دیگری بودیم. حدود 4 ساعت با کروبی بحث و جدل کردم و بعد از آن هم وی به ادامه بحث رغبت داشت.»

در سال گذشته پس از آنکه مهدی کروبی به منزل آیت‌الله صانعی رفت، عده‌ی اندکی از مخالفان وی، که بعدتر فاش شد از نیروهای سپاه بوده‌اند با تجمع مقابل خانه آقای صانعی شعارهایی را علیه کروبی، صانعی و نیز سید حسن خمینی سردادند.

ذوالنور در ادامه گفتگوی خود با بیان اینکه پس از آن دیدار دوبار دیگر در منزل فرمانیه کروبی با وی ملاقات داشته است در خصوص مطالبی که این روزها درباره‌ی «توبه کروبی» مطرح می‌شود افزود: «کروبی حرفی درباره توبه کردن نزد. اما نوع صحبت‌های او این بود که من با ولایت مشکلی ندارم.»

وی با بیان اینکه «کروبی در جواب سوال های مبنایی جوابی نداشت» گفته است: «بحث به جایی رسید که خود کروبی این جمله را گفت که؛ من می‌دانم اگر رهبری آسیب ببیند نظام براندازی می‌شود و براندازی نظام این نیست که یک جمهوری تضعیف شود بلکه با حضور دشمن در مرزها و وضعیت قومیت‌ها، کشور تجزیه خواهد شد.»

جانشین سابق نماینده ولی فقیه در سپاه با اشاره به سوال خود از کروبی مبنی بر اینکه، «آقای کروبی چرا برنمی‌گردید؟» هم اظهار داشته است: «وی جواب‌های متعددی داد که من رد کردم و حرف رسید به اینجا که خودش گفت: من فقط نیستم که برگردم، پس کسانی که به فرمان و طرفداری از من آمدند کشته شدند و خسارت بدنی و مالی دیدند چه؟»

گفتنی است در حالی این سخنان از طرف مخالفان کاندیداهای معترض به انتخابات بیان می‌شود که آخرین بار روز پنجشنبه، ۱۰ شهریور ماه، سحام نیوز، سایت خبری حزب اعتماد ملی گزارش کرد که تعدادی از اعضای خانواده آقای کروبی اجازه یافتند با این رهبر مخالفان دولت ایران ملاقات کنند و آقای کروبی در این دیدار گفته است که از مواضع خود دست برنخواهد داشت.


 


به بهانه اعدام علیرضا ملاحسنی ۱۷ ساله

شش سال به صورت پی در پی،  برای نجات جان موکلانم، که بسیاری آنها اطفال زیر ۱۸ سال بوده اند تلاش کردم. عده بسیاری از آنها از مرگ نجات یافتند، عده‌ای حال در زندانند و منتظر و متاسفانه افرادی از جمله، دلآرا دارابی، رضا حجازی، بهنام زارع و در آخر بهنود شجاعی، ناجوانمردانه اعدام شدند و بهتر بگویم به قتل رسیدند.  

          در هنگام شروع به فعالیت در زمینه حقوق کودکان، آنهم در حوزه مجازات اعدام، گمان می‌کردم که اعدام کودکان – کسانی که سن‌شان زیر ۱۸ سال است - بر اساس قانون مجازات اسلامی صورت می‌گیرد. زمانی که با موکلینم ملاقات می‌کردم، پس از ملاقات، به دلیل آنکه کودکی که فاقد اراده و قدرت تصمیم‌گیری بوده است، اعدام می‌شود، به فکر فرو می‌رفتم، تامل می‌کردم و چون آنها را مستحق اعدام نمی‌یافتم، تلاش می‌کردم که راهی بیابم تا آنان از مرگ نجات یابند. هر راهی را که به ذهنم خطور می‌کرد، برای نجات جان کودکان و حتی دیگرانی که به مرگ محکوم شده بودند، می‌پیمودم. فشار به دستگاه قضایی، مطبوعاتی کردن پرونده موکلینم، مذاکره با نمایندگان مجلس و قضات دادگستری، مذاکره با خانواده مقتول و ارتباط با سازمان‌ها و نهادهای حقوق بشر و ده‌ها راه دیگری که در وظایف یک وکیل دادگستری نبود ولی به دلیل آنکه این مجازات را انسانی نمی‌دانست، می‌پیمودم.

          همانطور که مرقوم گردید، در ابتدای شروع فعالیتم، گمان می‌کردم که مجازات اعدام برای دختران بالای نه سال و پسران بالای پانزده سال بر اساس قوانین جمهوری اسلامی صورت می‌گیرد، اما نیروی مرا هدایت می‌کرد که مرگ حق هیچ‌یک از موکلانت نیست. بعدها با تحقیقات بیشتر بر روی پرونده موکلینم، قوانین و مقرراتی را یافتم که حکایت از، اعدام خودسرانه دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در رابطه با پرونده کودکان زیر ۱۸ سال داشته و دارد. اعدامی که نه قانونی است، نه اخلاقی و نه انسانی.

          علیرضا ملاحسنی نوجوان ۱۷ ساله کرجی،  خود قربانی جامعه است که از بدو تولدش او را حمایت نکرده  و حال بر اثر اتفاقی ناخواسته و بدون داشتن کوچک‌ترین قصد مجرمانه‌ای، به جرم قتل به دار آویزان می‌شود، چون یکی از قوی‌ترین مردان ایران را به قتل رسانده است.

بداقبالی بی‌حد و اندازه علیرضا این بوده است که او دست به ریختن خون کسی زده است که وی حامیان بسیاری داشته‌اند، از رئیس جمهور متقلب و دروغ‌گو گرفته تا بسیاری از بدن‌سازانی که دیگر مانند پهلوانان دوران قدیم نیستند، حامی او بوده‌اند و مردم نیز به دلیل قوی بودن آقای داداشی او را دوست می‌داشته‌اند. اما شانس و اقبال این کودک به گونه ای رقم خورد که نه تنها در سریع‌ترین زمان به اعدام محکوم شد، بلکه اعدام‌اش در ملاعام و در دید میلیون‌ها نفر، صورت می‌گیرد. جنایتی که هرگز قابل بخشش و گذشت نیست.

          عده بسیاری در برابر پشتیبانی و حمایت از یک نوجوان ۱۷ ساله موضع می‌گیرند و علیرضا را مستحق مرگ می‌دانند، می‌گویند او قاتل است، با ضربات چاقو دیگری را به قتل رسانده است و از همه بدتر اینکه او یکی از قوی‌ترین مردان ایران و فرد دوست داشتنی را به قتل رسانده است. به همین دلیل بوده است که این نوجوان حمایت نشد و دادگستری کرج در بیانیه‌ای کم سابقه زمان اجرای حکم را اعلام نمود و مقدمات اعدام این نوجوان را در سریع‌ترین زمان ممکن به خواسته برادر مقتول، فراهم کرد.

اما کمتر کسی به این موضوعات توجه می‌کنند که:

از لحاظ حقوقی و قضایی در هیچ جای قانون مجازات اسلامی سن مسئولیت کیفری به صورت دقیق مشخص نشده است و تنها در کنوانسیون حقوق کودک که در سال ۱۳۷۲ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و شورای نگهبان هم ایرادی به آن نگرفته است، اعلام شده است که حبس ابد و اعدام برای اطفالی که سن‌شان کمتر از ۱۸ سال بوده است، ممنوع است. این مقرره قانونی طبق ماده نه قانون مدنی در حکم قانون است و لازم الاجراست. به عبارت دیگر در صورتی که مجموع قوانین ملی و بین المللی به تصویب رسیده توسط جمهوری اسلامی را در کنار یکدیگر بگذاریم - صرف نظر از اینکه قاتل داداشی چه کسی بوده است و جایگاه این مرد بزرگ در میان اجتماع چه بوده است، - به این نتیجه خواهیم رسید که اعدام کودکانی که در هنگام ارتکاب جرم سن شان کمتر از ۱۸ سال بوده است، برخلاف قانون است.

   حقیر با ده‌ها نفر از کسانی که کمتر از هجده سال سن داشته و مرتکب قتل شده‌اند، ملاقات نموده و از نزدیک با آنها مصاحبه کرده و روی آنها تحقیق‌های علمی و فنی جرم‌شناسانه نموده‌ام. با پنجاه وسه نفر از نزدیک صحبت کرده و انگیزه و قصد آنها را از ارتکاب جرم جویا شده و وارد زندگی شخصی و خصوصی و دوران طفولیت و خانواده آنها شده‌ام، وکالت چهل و دو نفر را پذیرفته و پرونده آنها را مطالعه کرده‌ام و در پرونده علیرضا که محکوم به اعدام در کرج شده است، تمام گفته‌هایش را خوانده و تجزیه و تحلیل کرده‌ام، به ضرس قاطع می‌گویم که هیچکدام از آنها دارای رشد عقلانی نبوده و همگی دوران گذار از کودکی را طی می‌کرده‌اند و حال و هوای کودکی همچنان در ذهن آنها وجود داشت و از همه مهم تر اینکه تجربه‌ای از جامعه پیش روی خود که هنوز واردش نشده بودند نداشتند و دست تقدیر آنها را به پای چوبه دار کشانده بود. و نیز به طور یقین می‌گویم که هیچکدام مستحق مرگ نبوده اند.

کودکی که به پای چوبه دار می‌رود، ناخواسته مرتبک جنایت شده است، بهنود شجاعی و بهنام زارع و دیگرانی که وکالت آنها را به عهده داشته و دهها نفر از آنها هم اینک آزاد هستند، کوچک‌ترین قصدی بر ارتکاب قتل نداشته‌اند، اما در مقابل ما با قصد و نیت و برنامه ریزی قبلی می‌خواهیم نوجوان بی اراده‌ای را در منظر عموم به قتل برسانیم. بیانیه صادر می‌کنیم، ملت را خبردار می‌کنیم که در میدان شهر جمع شوند و دوربین‌های عکاسی و فیلم برداریشان را بیاورند و از صحنه ای نمایشی که حکومت جمهوری اسلامی فراهم کرده است عکس و فیلم یادگاری بگیریم. لحظه‌های مرگ نوجوان ضعف الجثه‌ای را ببینیم که مردی قوی هیکل را ناخواسته از پای در آورده و حال باید خواسته، تقاصض را پس دهد و در ملا عام اعدام شود تا درس عبرتی گردد که دیگران یاد بگیرند که چنین عملی را حتی ناخواسته به انجام نرسانند و از همه بدتر و فجیع تر اینکه به نام اسلام و قرآن و شریعت جنایت کنیم.

 ترویست نروژی در روز ۲۲ جولای امسال ۷۶ نفر را به بدترین وجهی به قتل رساند، دولت نروژ او را بازداشت کرد. بهترین شرایط را برای دفاع از این قاتل نروژی فراهم کرد، در زندانی نگهداری کرد که نمونه آن در هیچ زندانی از زندان‌های ایران وجود ندارد. او امروز در حال محاکمه است و اگر محکوم شود حداکثر مجازاتش ۲۱ سال حبس است. مردمان نروژ پس از ترور انجام شده در مقابل این خشونت، نه خواستار اعدام شدند، نه خواستار حبس ابد شدند و نه خواستند که خشونت به خرج دهند. صدهزار نفر در شهری که پانصد هزارنفر جمعیت دارد، با شاخه های گل در خیابان های حاضر شده و از این طریق به ظلم، خشونت و ستم و ترور «نه» گفتند. اما ما در نقطه ای دیگر، کشوری عقب مانده از انسانیت، نوجوانی که هنوز موهای صورتش بیرون نزده است و در اثر اتفاقی ناخواسته مرتکب قتل شده است را به پای میز محاکمه برده، بدون داشتن دادرسی عادلانه او را محاکمه می‌کنیم، در انفردای می‌اندازیم، تمام وسایل دفاع را از او می‌گیریم، پرونده او را به سرعت رسیدگی می‌کنیم و برای دیدن اعدامش از مردم دعوت می‌کنیم که فلان ساعت در فلان منطقه شهر حاضر شوند تا تماشاچی اعدام باشند که می‌خواهیم حکم خدا را اجرا کنیم، حکمی که خدا نعوذ بالله تنها در ایران صادر کرده است. می‌خواهیم جنایت کنیم. جنایتی که هیچ جنایت کاری نمی‌تواند انجام دهد و تنها از عهده حاکمان جمهوری اسلامی بر می‌آید.

 عده‌ای گمان می کنند، مرگ حق کسی است که مرتکب قتل می‌شود یا مواد مخدر حمل می‌کند و یا ... اما اینطور نیست، مرگ حق هیچ انسانی نیست، حق انسان‌ها زندگی است، زنده ماندن است، حق انسان‌ها محبت است نه خشونت، خشونت را با خشونت نباید پاسخ داد. و اگر دادیم حیوانی بیش نیستیم. اما متاسفانه هنوز یاد نگرفته‌ایم که انسانیت‌مان را جاری و ساری کنیم. دم از اسلام می‌زنیم اما بویی از انسانیت اسلام نبرده‌ایم و جنایت می‌کنیم.

در آخر شدیدا اعدام این نوجوان و تمام کسانی که اعدام می‌شوند، چه نوجوان، چه جوان و چه پیر و چه زن و چه مرد را محکوم  و از انسانیت به دور  می‌دانم. تمام مصائب و گرفتاری‌‌هایی که مردمان ایران زمین می‌کشند را بر عهده حاکمان جمهوری اسلامی می‌دانم، چرا که اگر دولتی با خواست رفاه برای مردم، مردمی، عادل و دموکرات داشتیم هرگز شاهد چنین جنایاتی – چه از جانب مردم در درجه اول و چه از جانب حکومت – نمی‌شدیم.


     امیدوارم که به زودی شاهد مرگ غیر طبیعی هیچ انسانی نباشیم، گرفتن جان آدمی تنها در بر عهده آفریننده است و آفرید شده، مستحق جان گرفتن و جنایت و ظلم و جور نیست، آفرید شده، تنها مستحق زنده بودن است، مستحق نیکوکاری و مهربانی است، استحقاقی که ما ایرانی ها لااقل از آن بی بهره‌ایم.


به امید ایرانی آزاد و رها از خشونت و ظلم و جور و وحشیگری


 


گروگان‌گیری؛ شیوه‌ی مرسوم جمهوری اسلامی حتی در بین روسای قوا

اگرچه همگان براساس گزارش‌های غیر رسمی می‌دانستند که شین باوئر و جاش فتال، همراه با سارا شورد (که مدتی بعد آزاد شد)، به مهره‌هایی برای حاکمیت جمهوری اسلامی برای برخورد با آمریکا تبدیل شده‌اند، اما ظاهرا این هدف جمهوری اسلامی به مقامات داخلی هم سرایت کرده و روسای قوای ایران می‌کوشند تا از این «مهره‌های انسانی» به نفع خود سود ببرند.

در واقع به نظر می‌رسد گروگان‌گیری در جمهوری اسلامی کاملا نهادینه شده و آنچه تحت عنوان «عدالت و قوه قضاییه» شناخته می‌شود؛ بیشتر به یک طنز تلخ می‌ماند؛ چراکه پس از وعده احمدی‌نژاد مبنی بر آزادی این دو فرد، قوه قضاییه که از این مساله برآشفته شده بود، ابتدا خبر آزادی آنها را تکذیب کرد و مدتی بعد روال کار آزادی را به تاخیر انداخت تا احمدی‌نژاد نتواند از آن بهره‌برداری سیاسی کند.

در تازه‌ترین خبر یک مقام قضایی به مرخصی رفته است تا حکم آزادی این افراد را امضاء نکند و به عبارت دیگر آزادی این افراد همزمان با حضور احمدی‌نژاد در نیویورک نباشد.

به گزارش انتخاب مسعود شفیعی، وکیل این دو آمریکایی در این باره گفته است: «من همانطور که قوه قضائیه گفته بود به دادگاه رفتم اما قاضی که ما به امضایش نیاز داشتیم به مرخصی رفته بود و به احتمال بسیار تا سه شنبه باز نمی‌گردد. آنها به من گفتند که به محض برگشت قاضی با من تماس می‌گیرند.»

انتخاب به نقل از «ای بی سی» و از قول منابع خود نوشته است: «به نظر می‌آید که بعید باشد که شین بائر و جاش فتل در حالی که رئیس جمهور ایران در نیویورک هست آزاد بشوند. این تاخیر در آزادی ممکن است که تلاشی از سوی رقیبان سیاسی احمدی نژاد باشد تا بتوانند از کسب مقبولیت در صحنه‌ی جهانی توسط احمدی نژاد جلوگیری کنند.»

اگرچه انتخاب به نقل از «ای بی سی»، تاخیر ادامه دار آزادی این دو زندانی آمریکایی را نشانه‌ی اختلاف رو به افزایش احمدی نژاد و قوه قضاییه دانسته است؛ اما براساس تجارب گذشته می‌توان حدس زد که تصمیمات اینچنینی معمولا در نهانخانه‌ و نه در دادگاه گرفته می‌شود و قوه قضاییه و مجریه فقط می‌توانند براساس خصلت جمهوری اسلامی دست به گروکشی بزنند.

گفتنی است شین باوئر و جاش فتال، همراه با سارا شورد، روز ۳۱ ژوئیه سال ۲۰۰۹ توسط ماموران ایرانی در منطقه مرزی ایران و عراق دستگیر شدند و از آن زمان تاکنون در زندان به‌سر می‌برند.

سارا شورد سپتامبر سال ۲۰۱۰ با تامین وثیقه ۵۰۰ هزار دلاری از سوی سلطان‌نشین عمان آزاد شد و به آمریکا بازگشت.


 


گزارش‌گران بدون مرز: تعداد بازداشت‌شدگان اخیر بیشتر از رقم اعلام شده است

سازمان گزارش‌گران بدون مرز با انتشار بیانیه‌ای حمله‌ی هدفمند رژیم ایران علیه شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی را محکوم کرد.

در بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز که مقر آن در پاریس است، آمده است: «در ایران همچون بسیاری دیگر از کشورهای تمامیت‌خواه سخن گفتن از زندگی و عمل‌کرد «رهبر» موضوعی ممنوعه است.»

این بیانیه می‌افزاید: «بنا بر اطلاعاتی که گزارش‌گران بدون مرز جمع‌آوری کرده است تعداد بازداشت شدگان بیشتر از رقمی است که اعلام شده است، اما سازمان نمی‌تواند تا پیش از تائید رسمی مقامات جمهوری اسلامی این اسامی را منتشر کند.»

این بیانیه تأکید می‌کند: «گزارش‌گران بدون مرز تشدید سرکوب سینماگران ایرانی را از سوی رژیم محکوم می‌کند. در دوسال گذشته بسیاری از مستندسازان، بازیگران و کارگردانان سینمای ایران دستگیر و به زندان محکوم شده‌اند. اگر صدای هنرمند مشهور جعفر پناهی در جهان شنیده شد، اما بسیاری از گمنامان یا در اوین زندانی و یا در سومین زندان بزرگ جهان برای روشنفکران و روزنامه‌نگاران آزاد اما همچنان تحت فشار و تهدید بسر می‌برند.»

 


 


نامه انجمن بین‌المللی روزنامه‌نگاران ایرانی به رسانه‌های آمریکا

متن نامه انجمن بین‌المللی روزنامه‌نگاران ایرانی به شرح زیر است:


سردبیران، گزارشگران، خبرنگاران و اهالی رسانه های جمعی ایالات متحده آمریکا: 


انجمن بین المللی روزنامه نگاران ایران دست همه شمارا به گرمی می فشارد واز شما درخواست دارد برای آزادی همکاران زندانی خود در ایران، ما را یاری کنید.

 

 همکاران گرامی:


 همانطور که  مطلع هستید، محمود احمدی‌نژاد که به دنبال یک کودتای انتخاباتی جایگاه ریاست جمهوری ایران را اشغال کرده، بار دیگر عازم ایالات متحده آمریکاست.

رئیس جمهور غیر قانونی جمهوری اسلامی، مانند سال‌های گذشته دررسانه‌های جمعی آمریکا حضور خواهد یافت و مانند همیشه ایران را آزادترین کشور جهان خواهد خواند ونقض حقوق بشر، سانسور مطبوعات و سرکوب آزادیها را نفی خواهد کرد.

ما بعنوان روزنامه نگاران ایران بدینوسیله باطلاع شما می‌رسانیم که ایران بزرگترین زندان روزنامه نگاران جهان است،درحال حاضر۱۸ روزنامه نویس ایرانی در زندانهای جمهوری اسلامی بسر می برند؛ در آخرین مورد یک زن وبلاگ نویس به جرم نقد عملکرد احمدی نژاد ۵۰ ضربه شلاق خورده است. این روزنامه نویسان و بلاگر ها مانند ما، شما وهمه همکارانمان درجهان گناهی جز اطلاع رسانی ندارند اما سیستم امنیتی- قضائی جمهوری اسلامی آنان را دستگیر  و بعد از شکنجه [نگاهداری در قبر] و نگهداری طولانی مدت در سلول های انفرادی به حبس های دراز مدت و ممنوع‌القلمی محکوم کرده است.

بدعت محروم کردن از فعالیت‌های رسانه‌ای توسط محاکم قضایی در جمهوری اسلامی مقوله ای جدید است که در دو سال اخیر بیش از گذشته گسترش یافته است. محرومیت مادام العمر احمدی زیدآبادی، محرومیت ۳۰ ساله ژیلا بنی یعقوب، محرومیت ۵ ساله بدرالسادات مفیدی و محرومیت ۱۰ ساله مسعود لواسانی تنها نمونه‌هایی از احکام صادر شده علیه روزنامه نگاران ایرانی است.


۱۸ روزنامه نگار ایرانی در بدترین شرایط بسر می برند . آنها حتی از  حقوق زندانیان دیگر هم بر خوردار نیستند و بارها دراعتراض باین شرایط دست به اعتصاب غذا زده اند. هدی صابر، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر در جریان آخرین اعتصاب غذا درماه گذشته بحال مرگ در افتاد و بر اثر تاخیرعمدی مسئولان زندان در کمک رسانی جان خود را از دست داد.


همکاران عزیز:


دیگر روزنامه نویسان زندانی ایرانی در شرایط مشابهی بسر می برند و هر لحظه می توانند با خطر مرگ روبرو شوند.


 انجمن بین المللی روزنامه نگاران ایرانی با استفاده از آمار منتشره توسط سازمان گزارشگران بدون مرز ، دیگر نهادهای دفاع از آزادی مطبوعات و سازمان های حقوق بشری ، فهرست روزنامه نگاران ایرانی را در اختیار شما می گذارد و در خواست دارد از محمود احمدی‌نژاد سئوال کنید:


- این روزنامه نگاران چرازندانی هستند؟


و یکصدا خواهان آزادی همکاران زندانی خود در ایران شوید.

 بااحترام
 نوشابه امیری
رئیس انجمن بین المللی روزنامه نگاران ایرانی


 


در سکوت فعالان حقوق بشر؛ قاتل نوجوان «داداشی» فردا اعدام می‌شود

 

به گزارش ایسنا، روابط عمومی دادگستری استان البرز اعلام کرده است که پس از صدور رای دادگاه کیفری استان البرز مبنی بر قصاص عامل قتل روح‌الله داداشی، این حکم روز چهارشنبه اجرا خواهد شد.

 

در اطلاعیه دادگستری البرز آمده است: «به موجب حکم شعبه ی اوّل دادگاه کیفری استان البرز و تأیید و ابرام حکم صادره در شعبه ی یازدهم دیوان‌عالی کشور و پس از تنفیذ حکم صادره از سوی رییس قوه‌ی قضاییه در سحرگاه روز چهارشنبه ۳۰ شهریور نسبت به اجرای حکم قصاص قاتل مرحوم روح الله داداشی در ملاء عام اقدام خواهد شد».

 

این قتل در تاریخ بیست و پنج تیر ماه در جریان یک نزاع خیابانی در کرج اتفاق افتاد و گفته می‌شود عاملان جنایت در حالی که قصد خروج از استان تهران را داشتند به سرعت توسط نیروی انتظامی بازداشت شدند.

 

در نخستین جلسه دادگاه اسماعیل صدری وکیل مدافع متهم ضمن دفاع از وی با استناد به اینکه متهم در دی ماه به ۱۸ سالگی می‌رسد در خواست عفو متهم را تفهیم کرد که مورد تائید قضات قرار نگرفت.

 

ایران یکی از معدود کشورهای جهان است که علاوه بر آمار بسیار بالای اعدام، دست به اعدام کودکان نیز می‌زند. عفو بین الملل از ایران به عنوان « آخرین جلاد کودکان» نام می‌برد. گفته می‌شود بین سال های ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۷ دستگاه قضايی ايران تنها ۱۷۷حکم اعدام برای نوجوانان متهم زير ۱۸ سال صادر کرده است.

 

ایران پس از چین دومین و از نظر جمعیت بیشترین میزان اعدام را در جهان داراست. مقامات قضایی ایران به دار آویخته شدن بسیاری از متهمان را اعدام ندانسته و آن را قصاص می‌نامند که بر عهده ولی دم مقتولان است. تعداد بسیاری از اعدامیان را نیز قاچاقچیان مواد مخدر و افرادی که «محارب» نامیده می‌شوند تشکیل می‌دهند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته