صفحه فیس بوک روزنامه کلمه

چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه "Save Link as" در مرورگر های فایرفاکس و کروم و "Save as target" در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.
در دومین روز از یازدهمین اردوی تشکیلاتی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران دکتر محمد مهدی جعفری با موضوع “آیت الله طالقانی و اندیشه جامعه دینی” به ایراد سخنرانی پرداخت.
سید محمدمهدی جعفری نویسنده و پژوهشگر متون دینی و استاد بازنشسته دانشگاه شیراز است. نماینده مردم دشتستان در دوره اول مجلس شورای اسلامی در نگارش کتاب پرتوی از قرآن با آیت الله طالقانی همکاری داشتهاست.
وی در وصف دیدگاه و شخصیت آیت الله طالقانی، اظهار داشت: «برای آشنایی با اندیشه های آیت الله طالقانی در مورد دین و جامعه، ابتدا باید خود او را شناخت و دانست که از چه خاستگاهی برخاسته و چنین اندیشه ای پیدا کرده است.»
دکتر جعفری زندگی این شخصیت برجسته را اینگونه بازگو نمود: «آیت الله طالقانی پسر مرحوم آقا سید ابوالحسن طالقانی درس خوانده نجف و از فعالان مشروطه و همسنگر مرحوم مدرس در دوران دیکتاتوری رضاخان بود. بعدها ایشان را برای تحصیل به حوزه ی علمیه قم که به تازگی توسط حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی تاسیس شده بود فرستادند. بعد از آن راهی نجف شده، یک سالی در محضر علمای نجف به تحصیل پرداختند. اما به دلیل عدم رضایت مجددا به قم بازگشته و به تحصیلات خویش ادامه داد. از مهمترین دغدغه های ایشان در این سالها، عدم وجود درس قرآنی در دروس حوزوی بود. لذا در سال ۱۳۱۸در اوج خفقان رضاخان پس از آن که درس فقه و اصول را به پایان رساند برای ادامه ی روند مرجعیت در قم نمانده و راهی تهران شد. و از همان زمان همراه با قرآن و نهج البلاغه به میان جوانان رفت.»
وی افزود: «طالقانی با مطالعاتی که از پیش در قرآن و تفاسیر داشت و با مایه اصلی فکر خویش تحت عنوان “نواندیشی در دین” راهی دانشگاه تهران شد و کار خویش را به عنوان یک طلبه ی جوان در میان تعدادی از دانشجویان و اساتید که گردش حلقه زده بودند، آغاز کرد. ایشان مهجوریت قرآن را درک کرده بودند. تلقی آیت الله طالقانی از قرآن، فرود آوردن قرآن از آسمان به زمین بود. همان گونه که خود قرآن حقیقتی است آسمانی که نازل شده تا در دسترس توده ی مردم (ناس) قرار گرفته است. از منظر وی قرآن به عنوان یک راهنمای عمل در زندگی سیاسی و اجتماعی و فردی و نه یک امر مقدس و دور از دسترس است. چنین دیدی موجب جذب جوانان به دیدگاه ها و نظریه های قرآنی و اجتماعی ایشان شد.»
با اشاره به فضای دهه ۲۰ ادامه داد: «در شهریور ۱۳۲۰ در بحبوحه ی جنگ جهانی که متفقین ایران را اشغال کرده و رضاخان را به دلیل تغییر گرایش به دیکتاتوری هیتلر از ایران خارج کرده بودند یک فضای باز سیاسی در ایران ایجاد شد. این فضای باز به اقتضای سیاست متفقین که قصد داشتند فضای کشور های تحت سلطه ی خود را به شکلی دموکراسی مآبانه در آورده و در کار تغییر دیکتاتوری به فضای دموکراسی و آزاد بودند، به وجود آمده بود. چنین دیدگاهی موجب استفادههای گوناگون افراد مختلف می گشت. در این برهه، قبل از همه مکتب کمونیسم رواج پیدا کرد. زیرا شوروی به عنوان همسایه ایران دارای ایدئولوژی قالبیای بود و ضمنا و به علاوه پیش از آن در سال ۱۲-۱۳۱۱ افرادی چون دکتر ارانی، استاد فیزیک و تحصیل کرده آلمان و شوروی به کمونیسم گرایش داشت؛ این گرایش خود باعث رواج سریع حزب توده و تشکیل آن در ایران شد.»
ایشان با تحلیل گرروه ها و جریان های سیاسی آن دوران عنوان داشت: «گروه دومی که تشکیل شد، ملیون بودند. آنان به وطن عشق می ورزیدند، نارسایی ها، عقب ماندگی ها و کمبود ها را می دیدند، درد می کشیدند و خواستار خدمت به کشور بودند. این گروه، سازمان سیاسی مشخصی نداشتنند و بیشتر به صورت گروه های صنفی وارد عمل شده و انجمن هایی تشکیل دادند و مسائل فرهنگی را مطرح کردند. نمونه ی بارز این گروه در سال های قبل، دکتر مصدق بود که توسط رضاخان به احمدآباد تبعید شد؛ اما در شهریور ۱۳۲۰ به تهران آمده و به وسیله ی مجلس شورای ملی فعالیت سیاسی خویش را آغاز کرد. و اما گروه سوم، مذهبی ها بودند که خود به دو دسته تقسیم می شدند.»
دکتر جعفری ادامه داد: «یک عده انجمن های اسلامی، گروه های اسلامی و فداییان اسلام بودند. این گروهها کار تشکیلاتی می کردند اما ایدئولوژی خاصی از اسلام نداشته و خواستار ترویج همان تعالیم سنتی با روش جدید و اصلاحات و تغییرات بودند. در این میان برخی افراد مانند آیت الله طالقانی به صورت فردی عمل می کردند. ایشان بعد از شهریور ۱۳۲۰ با باز شدن فضا شروع به فعالیت کردند. این بزرگوار علاوه بر فعالیت فردی، با تشکیلات سازمانی و انجمنها نیز همکاری می نمودند. آیت الله طالقانی بعد از مدتی گروهی به نام کانون اسلام تشکیل داده و با چاپ نشریه ای به نام دانش آموز افکار خود و آشنایان را به صورت مکتوب مطرح نمود.»
ایشان افزود: «آشنایی ایشان با افرادی همچون مهندس بازرگان (استاد دانشکده فنی)، دکتر یدالله سحابی(استاد دانشکده علوم) و دکتر قریب(استاد داشکده پزشکی) از طریق همین فعالیتها بود و تمامی این افراد مذهبی و اهل دین بودند. دوستان ابتدا انجمن اسلامی دانشجویان و سپس انجمن اسلامی مهندسین را تشکیل دادند.»
این محقق دینی با اشاره به وجه نواندیشی اندیشه های آیت الله طالقانی گفت: «آیت الله طالقانی روحانی ای نو اندیش یود، هرچند پیش از این افرادی همچون حسینعلی راشد و یا دکتر رضا زاده شفق حضور داشتند اما اندیشه های ایشان از جنسی دیگر بود. هم ایشان جذب اساتید روشنفکر شد هم آنها جذب ایشان و این مقدمه ی همکاری اینان بود.»
ایشان ادامه داد: «پس از شروع تجزیه ایران، در سال ۱۳۲۵ طالقانی را به عنوان روحانی همراه با ارتش به آذربایجان فرستادند. در آن زمان حزب دموکرات آذربایجان را تصرف کرده و حتی پیشه وری را به عنوان نخست وزیر اعلام کرده بودند. در کردستان نیز حزب دموکرات و کومله با وجود آنکه هنوز به طور کامل جدا نشده بودند فعالیت می کردند. البته در نهایت این خود مردم آذربایجان بودند که قیام کردند اما یک ارتش هم از تهران همراه آیت الله طالقانی راهی آنجا شد. ایشان برای سربازان از حماسه های ملی و مذهبی سخن می راند. البته این ارتش تا زنجان بیشتر پیشروی نکرد و در آنجا به مردمی که قیام کرده بودند پیوست.»
دکتر جعفری در مورد فعالیت های ملی گرایانه و ضد استعمار این روحانی برجسته گفت: «گرچه ایشان در نهضت ملی شدن صنعت نفت یک روحانی جوان بودند اما به تکلیف خود عمل کرده و همراه با روحانیون و مراجع عالی قدری همچون آیت الله فیض، آیت االه صدر و آیت الله خوانساری نیز برای ملی شدن صنعت نفت فتوا دادند. نهضت ملی نیز گرچه به دلیل عدم استفاده از تجربیات و یا نداشتن تشکیلات، شکست هایی خورد و رژیم شاهی تلاش کرد تا با کودتای ۲۸ مرداد نهضت را از بین ببرد اما ۱۰ روز پس از کودتا، نهضت مقاومت ملی شکل گرفت. مهندس بازرگان در زمان نهضت ملی از طرف دکتر مصدق مامور خلع ید از شرکت ایران و انگلیس شد و انگلیسی ها را از آبادان بیرون کرده و همراه چند تن از دوستان از دانشکده ی فنی آن جا را اداره می کردند. آیت الله طالقانی، آیت الله زنجانی، آیت الله انگجی، استاد شریعتی و دکتر شریعتی از جمله کسانی بودند که همراه با مهندس بازرگان نهضت مقاومت ملی را تشکیل دادند.»
وی با تشریح وضعیت سالهای اواخر دهه ۳۰ اظهار داشت:«در فاصله بین این سالها تا سال های ۱۳۳۹ بحث اصلاحات ارضی، انقلاب کارگری و …. نیز مطرح شد. به هر حال در سال ۱۳۳۹ جبهه ملی دوم مجددا تجدید حیات کرد و فضای سیاسی بازی ایجاد شد اما مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت الله طالقانی و برخی دیگر هنگامی که متوجه شدند جبهه ملی چنان که باید به افکار مسلمانان ایران توجه ندارد، در ۲۷ اردیبهشت ماه سال ۴۰ تشکیل نهضت آزادی ایران را به طور رسمی اعلام کردند. نامه ای هم به دکتر مصدق نوشته و از عدم انشعابی بودن نهضت آزادی در مقابل جبهه ملی دفاع کردند. دکتر مصدق نیز، نظر مهندس بازرگان را تایید کرد و اظهار داشت که جبهه همانگونه که از اسمش بر می آید باید از تشکیلات متعدد را شامل شود. طالقانی اولین روحانی ای بود که وارد حزب شد و یکسان با دیگران به فعالیت پرداخت و این نکته ای بود که مهندس بازرگان همواره در وصف ایشان یاداور می شدند که طالقانی نه در نظر و نه در عمل برای خود هیچ امتیازی برتر از دیگران قائل نبودند. در زندان نیز وقتی گاها در مباحثات، برخی دوستان عصبانی می شدند و می خواستند نظرشان را تحمیل کنند، از برخورد اینان عصبانی شده و می گفتند: شما نمی گویید این (شاه) بیاید پایین تا مردم جایش بنشینند، می گویید این بیاید پایین تا نظر خودتان را بنشانید، پس خودتان نیز می خواهید شاه شوید.»
وی افزود: «ایشان مباحث را به گفتگو می گذاشت و از همه درخواست نظر می کرد. با وجود همه ی این ها در تمام طول زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اش همواره با قرآن بود. از ۱۳۱۸ که به تهران آمد قرآن را تفسیر می کرد، هرچند هیچگاه بر روی برداشت های خودش از قرآن نام تفسیر نگذاشت و آن را پرتوی از قرآن می نامید. از بعد از شهریور ۱۳۲۰ تا سال ۱۳۲۷ در مسجد منشور السلطان پشت مجلس سابق، قرآن می گفت. بعد از آن نیز در مکانی که مقبره ی مرحوم رضا قلی خان هدایت که از رجال دوره قاجار بود سخنرانی می کرد و بعد ها که سالن مدرسه ی هدایت ساخته شد غیر از مدتی که در زندان بود در آن جا به منبر می رفت و این مکان (مسجد هدایت) همواره پایگاه نواندیشان، دانشجویان و اساتید دانشگاه بود.»
این قرآن پژوه بحث خود اینگونه ادامه داد: «آیت الله طالقانی در تمام این مدت یار و یاور همه ی نواندیشان مذهبی بود. بعد از انقلاب نیز دیدیم که سایه ی پدری خود را بر سر همگان حتی چپ ها گسترش داد. و معتقد بود که این ها ملحد نیستند و نباید آنها را طرد کرده و به دامن دشمن بیاندازیم. او همه را به چشم فرزند خودش می دید. در زندان بعد از مدتی ما را به برازجان تبعید کردند و البته آیت الله طالقانی را در تهران نگه داشتند. از زندان برازجان پس از مدتی ما را همراه با هفده-هجده افسر حزب توده که از سال ۳۳ در زندان بودند به تهران بازگرداندند. اداره داخلی زندان دست خود آقایان بود. ما زندانی ساواک بودیم و در اختیار شهربانی. لذا این ها پیش شاه با هم رقابت داشتند که محیط خود را آرام نگه دارند. آیت الله طالقانی و مهندس بازرگان هم از فرصت استفاده کردند و از این ها خواستند تا در کارشان دخالت نکنند و آن ها نیز تنشی برایشان ایجاد نکنند. ضمن اینکه همواره یک افسر تحصیل کرده مسئول زندان قصر بود. حقیقتا این محیط یک دانشگاه بود. آیت الله طالقانی تفسیر قرآن می گفتند و جلد اول و دوم تفسیر ایشان نیز در همینجا نوشته، تصحیح و تکمیل شد. آقای مهندس بازرگان نیز بسیاری از سخنرانی هایشان را در این مکان انجام دادند مانند کتاب سیر تحول قرآن که شهید مطهری در وصف آن فرموده اند: اهمیت نگارش این کتاب توسط مهندس بازرگان در عالم علوم قرآنی هم چون کشف جاذبه به وسیله ی نیوتن در عالم فیزیک است.»
دکتر جعفری عنوان داشت:«دکتر پیمان و دکتر سامی مباحثی را طرح می کردند، دکتر شیبانی فرانسه، مهندس سحابی انگلیسی، دکتر سحابی فرانسه عالی و بنده نیز ادبیات تدریس می کردیم. برخی همچون مبارزین بازار حتی زمانی که وارد زندان شدند سواد نداشتند اما با دیپلم از زندان خارج شدند. برخی از روحانیان کمونیست ها را نجس می دانستند اما آیت الله طالقانی فرمودند که اولا در قرآن نجِس نیامده نَجَس آمده که به معنای پلید نیست که اگر دست بزنیم نجس می شود بلکه یک مسئله ی سیاسی بوده که یعنی با مشرکان آنقدر ارتباط نداشته باشید که از نظر فکری و علایق شبیه آن ها شوید. مجبور نیستید که بپرسید خدا را قبول دارید یا نه تا آن ها جواب دهند. این ها برادران ما هستند. آیت الله طالقانی ارتباط دوستانه ای با این افراد داشت و آن ها نیز احترام خاصی برایش قائل بودند.»
ایشان در مورد نگاه آیت الله طالقانی به قرآن گفت: «ایشان موضوع قرآن را انسان می دانست، یعنی قرآن برای شناخت انسان نازل شده است. برای شناخت افکار، اندیشه ها و ماهیت معنوی این موجود. یکی از کسانی که تز دکترایش در آمریکا در مورد آیت الله طالقانی است می گوید: تنها دو نفر در دنیا درباره ی انسان به این عمق مطالعه کرده اند؛ یکی مارکس و دیگری آیت الله طالقانی.»
وی افزود: «آیت الله طالقانی کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله آیت الله نائینی را که در برابر کتاب شیخ فضل الله نوری با نام تنبیه الغافلین که در دفاع از اهمیت مشروعیت حکومت و نه مشروطیت آن، نگاشته شده بود را ترویج می کرد. ایشان این کتاب را به زبان ساده و در حد فهم مردم درآورده بود و بیان می داشت که ما نمی توانیم اصلا به دنبال حکومت اسلامی واقعی باشیم که این نوع خاص از حکومت تنها مربوط به دوران امام زمان (عج) می باشد و اگر در زمان غیبت حکومتی تاسیس شود بهتر از بنی عباس و بنی امیه نمی شود. مانند صفویه که آن ها نیز امتحان خود را به بدی پس دادند. کسانی که می خواهند حکومت کنند نمی توانند حکومت را با فرهنگ به دست بیاورند و چون آن را با قدرت به دست می آورند باید آن را با قدرت حفظ کنند. لذا مجبور می شوند از راستای اصول اسلام جابجا شوند؛ بعد خود را حق مطلق می دانند و اگر لازم باشد با بدترین اعمال دیگران را از بین می برند. آیت الله نائینی می فرمودند: درست است که با مشروطه ما به حکومت واقعی اسلامی نمی رسیم اما چون مشروطه شرط گذاشتن بر قدرت است و مردم نمایندگانی انتخاب می کنند که به وسیله ی آن قدرت مطلقه را محدود کنند ما نیز از آن دفاع می کنیم. تز آیت الله طالقانی نیز همین بود.»
ایشان با ذکر خاطره ای از آیت الله طالقانی نظر وی را در مورد به دست گرفتن زمام امور بیان کردند: «در چهارم خرداد ۱۳۵۷ که سالگرد شهادت شهیدان حنیف نژاد، سعید محسن و بدیع زادگان بود، سازمان مجاهدین خلق مراسمی را برگزار نمود. ایشان از آیت الله طالقانی خواستند تا برای مراسم پیامی بدهند. آیت الله طالقانی نیز از من خواستند تا این پیام را بنویسم و این نکته را نیز در آن بگنجانم که شما راه حنیف نژاد را ادامه نمی دهید و امیدوارم که به راه او برگردید. ایشان پیام شفاهی نیز برای مراسم فرستادند و از من خواستند که پیام کتبی را از طرف نهضت آزادی قرائت کنم. در این مراسم مسعود رجوی و موسی خیابانی شرکت داشتند. بعد از پخش پیام آیت الله طالقانی، مسعود رجوی به سخنرانی پرداخت و در میان سخنانش ویژگی هایی را برای یک رییس جمهور بیان کرد که همگی صفات آیت الله طالقانی بودند. در آن زمان آیت الله طالقانی برنامه ای با عنوان «با قرآن در صحنه» با اجرای دکتر احمد جلالی، نماینده ایران در یونسکو، داشتند. دو شب پس از مراسم چهارم خرداد، دکتر احمد جلالی در این برنامه به ایشان گفتند که به نظر می رسد شما را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری هم انتخاب کرده اند. ایشان ابتدا با شوخی ذکر کردند که از خوشحالی خوابم نبرده است، اما ناگهان چهره ای جدی وعصبانی به خود گرفتند و فرمودند: ما باید به کار ارشاد و نظارت برگردیم. کار را باید به کاردان سپرد. رئیس جمهور باید مدیریت بلد باشد. هر کس مقام و زوری دارد نمی تواند رییس جمهور باشد. این یک کار تخصصی است. همان طور که وزیر و استاد باید متخصص باشند، رییس چمهور نیز باید تخصص داشته باشد.»
جعفری اظهار داشت: «ایشان قبل از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ در مسجد هدایت در شش شب جمعه، شش سخنرانی پیرامون «لیقوم الناس بالقسط» ارایه کردند. بنده نیز این جلسات را در کتاب تببین رسالت برای قیام به قسط به چاپ رسانده ام. در آن جا ایشان یکی از معانی قسط را این می دانستند که اگر کسی متصدی کاری باشد و از عهده ی آن بر نیاید، خودش از آن کناره بگیرد. خلاصه صحبت ایشان این بود که حکومت باید حکومت صالحان باشد که بر خلاف عقاید مردم کاری انجام ندهد، لزومی ندارد که بخواهد قوانین مذهبی را اجرا بکند.»
ایشان در باب طرح مسئله حجاب گفت: «در اوایل انقلاب مسئله ی حجاب هنوز خیلی مطرح نشده بود که آیت الله اشراقی داماد حضرت امام (ره) اعلام کردند که همه باید حجاب را رعایت کنند. علیه این حرکت، بی حجاب ها به راهپیمایی رفتند. ایت الله طالقانی پیشنهاد دادند که بنده با ایشان در این مورد مصاحبه کنم. حتی چند سوال را نیز خودشان تنظیم نمودند. خلاصه ی صحبت ایشان این بود که حجاب به هیچ وجه اجباری نیست وامام نصیحتی پدرانه کرده اند که در شرایطی که ما هستیم رعایت حجاب خوب است. اما حجاب اجباری نیست، باید فرهنگ حجاب را در میان مردم ترویج کرد. در آن زمان در وزارت بهداری مسئولین حراست چماق برداشته بودند و می گفتند که نمی گذاریم کسی بی حجاب وارد وزارتخانه شود. آقای دکتر حسن حبیبی که مسئول وزرات علوم بودند اما برای کاندیداتوری ریاست جمهوری مسئولیت را به من واگذار کرده بودند، از من خواستند تا مراقب باشم که این گونه اتفاقات در وزارت علوم رخ ندهد. من نیز ۴۰۰ کارمند زن وزارت علوم را جمع کرده برای آنها تاریخچه ای از حجاب در دوره رضاشاه، و در کشورهای الجزایر، ترکیه و سایر کشورهای اسلامی بیان کردم و در نهایت همه ی آنان را در انتخاب حجاب آزاد گذاشتم. از فردا همگی آن ها حجاب را رعایت کردند.»
این پژوهشگر دینی در مورد رویکردهای سیاسی و اجتماعی آیت الله طالقانی گفت: «ایشان علاوه بر این به عنوان یک اصلاح طلب مطرح بودند. در مجله ی چشم انداز ایران مقاله ای تحت عنوان رویکرد سوسیال دموکراسی طالقانی به چاپ رسانده ام. برخی هم با کلمه دموکراسی و هم با کلمه ی سوسیالیسم مخالف اند. حال آن که سوسیالیسم همان عدالت اجتماعی است، چه بر پایه ی مارکسیسم باشد، چه ماتریالیسم، چه خداپرستی. مرحوم نخشب، دکتر پیمان، دکتر سامی و دکتر شریعتی انجمن سوسیالیست های خداپرست را تاسیس کردند. که مقصودشان این بود که ما هم طرفدار عدالتیم و هم خداپرست. دکتر شریعتی کتابی با نام ابوذر را از عربی ترجمه کرده و آن را «ابوذر؛ خداپرست سوسیالیست» نامید. سوسیالیست یعنی طرفدار عدالت اجتماعی و توزیع ثروت به شکل عادلانه. لذا طالقانی از نظر اقتصادی سوسیالیست است. نه اینکه در اقتصاد مالکیت را نفی کند. وی در کتاب مالکیت در اسلام مکتب سوسیالیسم، مکتب سرمایه داری و مکتب اسلام را تبیین کرده است. همان گونه که وی اشاره دارد اسلام نه طرفدار سرمایه داری عنان گسیخته و نه لغو مالکیت است. اما این ثروت را متعلق به مردم می داند. ایشان به آیه ی «لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل» اشاره داشته و “کم” را به معنی تعلق به افراد و مالکیت در نظر می گیرد. اما نباید اکل به باطل بشود. یعنی عده ای ثروت را به هر وسیله ای انباشته کنند و عده ای محدود شوند. باید با نظارت، نه دخالت دولت اموال عمومی بین مردم تقسیم شود. از نظر سیاسی ایشان دموکرات محض است و این از سخنانش در مورد شوراها و تاکید بر تاسیس شوراها در هر مکانی هم چون مزرعه، کارخانه و … کاملا مشهود است. او معتقد بود باید شوراها تشکیل شوند تا مردم باور کنند در سرنوشتشان دخیلند.»
دکتر جعفری با اشاره به آخرین سخنرانی مرحوم طالقانی در پنج شنبه ۱۵ شهریور بر سر مزار شهدای ۱۷ شهریور نیز عنوان داشت: «ایشان در آن سخنرانی گفتند امام بارها گفته، من هم تاکید کردم، اما نمی دانم چرا اجرا نمی شود و می گویند اگر شورا تعیین کنیم ماچه کاره ایم؟ شما هیچ کاره اید. می گویید مردم اشتباه می کنند. خب بگذارید اشتباه بکنند. این موضوع باید عملی شود. مانند کودکی که بارها زمین می خورد تا راه رفتن بیاموزد. مردم هنوز باور نمی کنند که سرنوشتشان را خودشان به دست گرفته اند.»
وی ادامه داد: «در مجموع ایشان اول از همه بر روی حق تاکید می کردند و می فرمودند اساس آفرینش آسمان ها و زمین بر حق است. بنابر این باید اجتماع انسانی نیز بر همان حق بنا شود. بر هماهنگی میان طبیعت و اجتماع و آفرینش و تاریخ. و بعد از آن حق، خمیر مایه ی هر فردی و هر اجتماعی تقواست. تقوا را نه پرهیزگاری، بلکه پروا پیشگی نامیده اند و معتقد بوده اند تقوا عمل نکردن نیست، بلکه عمل نکردن یک جنبه ی منفی از تقواست. آگاهی داشتن و عمل کردن بر اساس آن آگاهی، یعنی عمل صالح همان تقوا پیشگی است. لذا اگر فرد تشخیص بدهد باید سکوت کند و یا این که فریاد بزند، عمل به آن همان حرکت بر اساس تقواست. انسان باید به کارش ایمان داشته باشد تا آن را به سر انجام برساند و به دنبال آن، ایمان و عمل صالح، که متفاوت از خیر است داشته باشد. عمل صالح یعنی اقدام شایسته ای که ما تشخیص بدهیم در زمان، شرایط و موقعیت تاریخی خود، چه هستیم و چه باید بکنیم. و بر اساس آگاهی باید این ها را استخراج کنیم. در کنار عمل صالح باید خیر و عفو و بخشش و مدارا در جامعه باشد.»
این یار دیرینه مرحوم طالقانی گفت: «برخی ایشان را آدم ساده ای می دانستند که تحت تاثیر کمونیسم یا مجاهدین بود اما ایشان نه یک آدم ساده، بلکه یک انسان پایبند به اصول بود که به خاطر پایبندی اش کسی را تحت فشار قرار نمی داد. او آفرینش را بر اساس رحمت می دانست. در تفسیر سوره ی حمد به ربوبیت که همانا قدرت قاهره ی خداوند است اشاره می کند و بیان می دارد که خداوند با وجود قدرت مطلق، ربوبیتش را از طریق قهر و غلبه ایجاد نکرده است و بلافاصله پس از کلمه ی رب، کلمات رحمان و رحیم را به معنای اولی رحمت عام و دومی رحمت خاص می آورد. بدین معنا که هر کس در پی رحمت عام برود، شامل رحمت خاص خداوند نیز خواهد شد. لذا عفو را مخصوص همه می دانست.»
ایشان در پایان با نقل خاطره ای اظهار داشت: «یک بار که هیئتی از کوبا نزد ایشان آمده بودند فرمود: هر جا مبارزه با ظلم است اسلام همانجاست و رئیس هیئت کوبا گفت: اگر اسلام این است من مسلمانم. ایشان نظر بسیار وسیعی داشت و این بینش را از قرآن گرفته بود. او آنانی را که راه انحرافی پیش گرفته بودند را یک بیمار می دانست که باید تحت حمایت قرار گیرند. و حقیقتا آیت الله طالقانی همین گونه بود و حتی دشمن را به دوست تبدیل می کرد.»
سید مصطفی تاج زاده در نامه ای به مراجع تشیع خواهان موضع گیری صریح آنان در قبال فجایع رخ داده در سوریه و کشتار مسلمانان این کشور توسط حکومت بشار اسد شده است.
در قسمتی از این نامه که در آخرین روز ماه مبارک رمضان و در زندان اوین نگاشته شده، آمده است: "آیا فتوای تاریخی آیتالله العظمی سیستانی درباره حق تظاهرات اعتراضی در عین خشونتپرهیزی، منحصراً مربوط به ملت عراق میشود و یا این یک حق عام است و اختصاص به یک ملت خاص ندارد؟ به طور مشخص آیا مسلمانان سوریه نیز در جریان تظاهرات اعتراضی از همان حقی برخوردارند که مسلمانان بحرین و مصر و تونس و لیبی و عراق برخوردار هستند؟"
تاج زاده با اشاره به کودتای انتخاباتی سال ۸۸ می نویسد: "چنانچه فتنه کودتای انتخاباتی نظامی- امنیتیهای مداخلهگر در سیاست و انتخابات ایران رخ نمیداد و تظاهرات اعتراضی و ضد کودتایی ایرانیان از سوی حاکمیت تحمل میشد، امروز منظره دیگری را در خاورمیانه شاهد بودیم و به جای سبقت گرفتن بلامنازع و بیرقیب ترکیه، جهان اسلام به مصداق اصل قرآنی "فاستبقوا الخیرات" به صحنه مسابقه شیرین دموکرات- مسلمانهای ترک، ایرانی و عرب در جهت یاری رسانی به مظلومان سوری و بحرینی و یا لیبیایی و یمنی تبدیل میشد."
وی با مقایسه شعار حاکمان در ایران "خدا- ولی فقیه- ایران" با شعار بعثی "الله، سوریه، بشار و بس" آورده است: "اقتدارگرایان ایرانی تلاش میکنند با تجرید، تجزیه و تفکیک اصل ولایت فقیه از پیکره قانون اساسی، آن را از همنشینی و سازگاری با حقوق مصرح ایرانیان در فصول سوم و پنجم قانون اساسی رها سازند و عملاً به شکل "خدا- ولی فقیه- ایران" در آورند و به این ترتیب روایتی ولایی از اصل شاهنشاهی "خدا- شاه- میهن" به دست دهند."
این زندانی سیاسی در بخشی دیگر از نامه خود با اعتراض به سیاستهای حاکمان جمهوری اسلامی در قبال وقایع سوریه، آورده است: "کسانی که میکوشند ایران و ایرانی و نیز شیعیان را تا سطح "متحد طبیعی حزب بعث سوریه" تنزل دهند، نمیفهمند که باد کینه در قلوب آزادیخواهان منطقه میکارند و فردا طوفان فتنه درو خواهند کرد."
متن کامل این نامه سرگشاده که در اختیار تحول سبز قرار گرفته است در پی می آید:
بسمالله الرحمن الرحیم
محضر مراجع آزاده، آگاه و مستقل تشیع
سلام علیکم؛
حوادث خونین در سوریه و سکوت تأییدآمیز برخی روحانیون عالیمقام در سرکوب مردم آن کشور، مرا به نوشتن این نامه سرگشاده تشویق کرده است تا از آن بزرگواران بپرسم آیا فتوای تاریخی آیتالله العظمی سیستانی درباره حق تظاهرات اعتراضی در عین خشونتپرهیزی، منحصراً مربوط به ملت عراق میشود و یا این یک حق عام است و اختصاص به یک ملت خاص ندارد؟ به طور مشخص آیا مسلمانان سوریه نیز در جریان تظاهرات اعتراضی از همان حقی برخوردارند که مسلمانان بحرین و مصر و تونس و لیبی و عراق برخوردار هستند؟ آیا فتوای مذکور معیار واحدی برای داوری درباره ماهیت اسلامی مطالبات این یا آن ملت مسلمان علیه ظلم و فساد و تبعیض و دیکتاتوری به دست نمیدهد؟ بر این اساس آیا عمل کسانی که در امتداد نمازهای مستحب ماه رمضان، تظاهرات اعتراضی علیه دیکتاتوری سر داده و آماج گلولههای تک تیراندازان بعثی سوریه قرار میگیرند، مشمول همان حق و حکم شرعی نمیشود که آن بزرگوار درباره مسلمانان عراق و بحرین فرمودند؟ این سؤال هنگامی اهمیت مبرمی مییابد که به خاطر بیاوریم دیکتاتور سوریه در همان حال که مرتباً و کراراً علیه «فتنه» سخن میگوید و علمای درباری و بوقهای تبلیغاتی او صبح تا شام برچسب «فتنه» بر پیشانی معترضین و مجاهدین سوری میزنند، در کار تدارک یک فتنه عظیم است و عملاً نقش جادهصافکنی و مشروعیتبخشی به مداخله نظامی بیگانگان را در یکی دیگر از کشورهای اسلامی بر عهده گرفته است.
حضرات آیات عظام!
این درد را به کجا ببریم که آزادیخواهان و مجاهدین سوریه در همان حال که با فریاد "الله اکبر- حریه" آماج تک تیراندازان امنیتی دیکتاتوری بعثی قرار میگیرند، نام "اردوغان" را بر پلاکاردها و فراز سر خود حمل میکنند و در عین حال پرچم ایران را زیر پا گذاشته و آتش میزنند؟
جنبش اصلاحطلبانه ملت ایران که "حل مشکل پاسپورت ایرانی" و ارتقای نام و جایگاه ایران و ایرانی در منظر آزادیخواهان جهان را در برنامه انتخاباتی و کاری خود گنجانده بود، اکنون در منظر احرار عرب و کرد سوریه با مشکل به مراتب عظیمتر و شاید بیسابقهای به نام "مشکل پرچم" مواجه شده است که در صورت رفتار و گفتار غلط ما، به معضل جهان اسلامی تبدیل خواهد شد و دامنه آن به گروه و جناح خاص در این یا آن کشور اسلامی منحصر نخواهد شد. اکنون بار دیگر باید اعلام کرد چنانچه فتنه کودتای انتخاباتی نظامی- امنیتیهای مداخلهگر در سیاست و انتخابات ایران رخ نمیداد و تظاهرات اعتراضی و ضد کودتایی ایرانیان از سوی حاکمیت تحمل میشد، امروز منظره دیگری را در خاورمیانه شاهد بودیم و به جای سبقت گرفتن بلامنازع و بیرقیب ترکیه، جهان اسلام به مصداق اصل قرآنی "فاستبقوا الخیرات" به صحنه مسابقه شیرین دموکرات- مسلمانهای ترک، ایرانی و عرب در جهت یاری رسانی به مظلومان سوری و بحرینی و یا لیبیایی و یمنی تبدیل میشد.
در این میان اسلام ناب محمدی و تشیع ناب علوی به جایگاه شایسته خود در شکلدهی به خاورمیانه جدید، مستقل، آزاد، امن و مرفه دست مییافت. حال آنکه اکنون شرایط بر عکس شده و بیم آن میرود کسانی که میکوشند ایران و ایرانی و نیز شیعیان را تا سطح "متحد طبیعی حزب بعث سوریه" تنزل دهند، نمیفهمند که باد کینه در قلوب آزادیخواهان منطقه میکارند و فردا طوفان فتنه درو خواهند کرد. پیامد ناسنجیده اقتدارگراهای ایرانی در حمایت از نظامی- امنیتیهای داخلی و بعثی- سوری زمینهساز مداخله بیگانگان و بسترساز بهرهجویی صهیونیستها خواهد گردید و نفرتهای ضد ایرانی و ضد شیعی که هم اکنون در پیامد حمایت فاجعهبار حزب پادگانی از ماشین سرکوب و جنایت حزب بعث سوریه، در نهانخانه ذهن و خاطره زخمی ملت سوریه انباشت میشود، در فردای سرنگونی محتوم دیکتاتوری تبدیل به ماده خام و انفجاری گروهها و سازمانهای افراطی خواهد شد و توسط صهیونیستهای توسعهطلب و جنگطلبان بیگانه و فرامنطقهای علیه ایران و جهان تشیع کانالیزه شده و در نهایت تنور فتنههای طائفی و مذهبی را شعلهورتر از هر زمان دیگری خواهد کرد.
حضرات آیات عظام!
استاد شهید مرتضی مطهری در تفسیر دعای "واجعل ثارنا علی من ظلمنا" به ما آموخت که ترس از جهتگیری انحرافی انتقامها علیه بیگناهان و غیر ظالمین در بطن این دعا نهفته است و هنگامی که ظلم تولید کینه میکند، همگان (و نه لزوماً و انحصاراً ظالمین) در معرض انتقامجویی قرار میگیرند، باید از احتمال اینکه انفجار انبار باروت کینههای ذخیره شده در روح مظلومین در اولین فرصت مناسب "تغییر شکل" داده و "سبب جنایتها بر بیگناهان" گردد، به خدا پناه برد. اگر این اصل را بر وضعیت مشخص منطقه در شرایط کنونی منطبق کنیم به روشنی در خواهیم یافت بر خلاف آنچه اقتدارگراهای ایرانی در جهت فتنه نمایی مطالبات بر حق ملت ایران وانمود میکنند، فتنه واقعی دیکتاتوری خشونتبار حزب بعث سوریه و تداوم سرکوبگری و حکومت نظامی و فضای امنیتی در ایران است.
شما میدانید بزرگترین فتنه در عصر ارتباطات و بیداری مردم جهان، "استبداد" است که حتی وقتی به نام مبارزه با صهیونیسم بینالملل نیز به مردم تحمیل میشود، نتیجهای جز کشاندن پای نظامیان آمریکا و دیگر قدرتهای بزرگ به کشورهای جهان اسلام ندارد. مگر فراموش کردهایم که در یک دهه گذشته این طالبان طرفدار نابودی صلیبیها (قدرتهای غربی) بود که به علت عملکرد اشتباه و غیر انسانی خود، ناخودآگاه به تجاوز و اشغال افغانستان توسط ارتشهای بیگانه مشروعیت بخشید؟ مگر حزب بعث عراق به رهبری صدام حسین نبود که بار دیگر زمینهساز دخالت نظامی غربیها و اشغال کشور خود و فجایع بعدی ناشی از این وضع در عراق شد؟ او همان کسی بود که به اسرائیل موشک پرتاب کرد! مگر قذافی در لیبی چنین نقشی ایفا نکرد؟ اکنون نیز مشاهده میشود که مقدمات چنین دخالتی در سوریه در حال فراهم شدن است. توجه دارید تمام رژیمهایی که بسترساز حضور و دخالت نظامیان بیگانه در کشورشان شدند، دیکتاتورهایی بودند که به نام مبارزه با توسعهطلبی غرب و آمریکا و نیز رژیم اشغالگر اسرائیل حقوق اساسی وآزادیهای مدنی و سیاسی مردم خویش را نقض کردند و هنگام مواجهه با اعتراضات آنان، به سرکوب خونینبارشان پرداختند. آزادیخواهان منطقه و احرار کرد و عرب باید بدانند که هیچ تقابلی بین دو ملت ایران و سوریه وجود ندارد و برای ابلاغ این پیام چه سخنی بهتر از فتوای تاریخی مرجعیت آگاه و مجاهد شیعه که در عین تأکید بر پرهیز از خشونت، تظاهرات را حق مسلم و مشروع همه مسلمین جهان میداند؟
مردم سوریه باید بدانند که ملت ایران حرکت اعتراضی آنان را همچون قیام خود در سال ۱۳۵۷ و نیز در دوم خرداد ۱۳۷۶ و بیست و دوم و بیست و پنجم خرداد ۱۳۸۸ میدانند که همگی به رغم ظهور و تجلی در اشکال گوناگون انقلابی و اصلاحی و خیابانی و انتخاباتی، در جهت نفی استبداد و دفاع از حقوق انسانی و شهروندی و موازین دموکراتیک (مطبوعات، احزاب، تجمعات، اتحادیهها، انتخابات آزاد منصفانه و شفاف) بوده است. مردم ستمدیده سوریه، بویژه خانواده شهدا و مادرانی که کودکان، همسران، پدران، پیران و جوانان آنها توسط نیروهای امنیتی- نظامی رژیم فاسد بعثی کشته شدهاند باید بدانند که ملت ایران به مبارزات آنها علیه انسداد، اختناق، تبعیض و بیعدالتی و فساد به همان چشمی نگاه میکند که به مبارزات مردم مصر، لیبی، بحرین، یمن، تونس، اردن و به طور کلی جهان عرب مینگرد و صمیمانه از جنبشهای آزادیخواهانه آنان خشنود است. سوریها باید بدانند که پیروزی محتوم آنان بر دیکتاتوری، هیجانی وسیع و باشکوه شبیه آنچه در جریان پیروزی ملت مصر بر رژیم مبارک در خیابانهای ایران به وقوع پیوست، خواهد آفرید و به فضل خدا جهانیان خواهند دید که در آن روز موعود شادی و هیجان خیابانهای تهران، تبریز، مهاباد، شیراز، رشت، سنندج، آبادان، زاهدان، اصفهان، مشهد و حتی قم طنینی کمتر از درعا و حما و حمص و لاذقیه و دمشق نخواهد داشت.
همدلی ویژه مردم با آزادیخواهان سوریه همچنین به معنای همسخنی با شعار زیبای "الله، سوریه، آزادی، حریه" است که سوریها با هشیاری آن را علیه شعار بعثی "الله، سوریه، بشار و بس" سر دادند و به عنوان سند هویت اسلامی و ملی و آزادیخواهی خود در افکار عمومی جهانی ثبت کردند. این شعار به رغم سادگی و فشردگی خود چنان گویا و کامل است که در هر دو بعد سلبی و ایجابی خود و فقط با جابجایی نام ایران و سوریه میتواند به یک میزان شعار مشترک دو ملت باشد. سوریها باید بدانند که در بعد سلبی همین تجربه مشترک، ما شاهدیم که اقتدارگرایان ایرانی تلاش میکنند با تجرید، تجزیه و تفکیک اصل ولایت فقیه از پیکره قانون اساسی، آن را از همنشینی و سازگاری با حقوق مصرح ایرانیان در فصول سوم و پنجم قانون اساسی رها سازند و عملاً به شکل "خدا- ولی فقیه- ایران" در آورند و به این ترتیب روایتی ولایی از اصل شاهنشاهی "خدا- شاه- میهن" به دست دهند. جالب اینجاست که جناح حاکم در ایران که آن قدر حساسیت به شعار "نه غزه- نه لبنان" تعدادی از جوانان ایرانی نشان داد، در برابر شعار الحادی "لا اله الا بشار" سکوت مطلق پیشه کرد و ثابت کرد که فقط در زمانی دغدغه اسلام و کشور را دارد که به کار سرکوب منتقدان و مخالفانش آید.
مراجع آگاه و مستقل شیعه!
آیا رواست که دو ملت شریف و آزادیخواه سوریه و ایران به رغم همه مشترکات مذهبی و فرهنگی و با وجود تمام رویاها و آرزوهایی که جوانان آنان برای فردای بهتر در سر میپرورانند، دستخوش اختلافافکنیها شوند و آیا باید دست روی دست گذاشت تا جنگطلبان آمریکایی از این آب گلآلود شده توسط دیکتاتورهای ظاهراً ضدصهیونیست، ماهی فتنه و نزاع داخلی و جنگ منطقهای صید کنند؟
با احترام
سیدمصطفی تاجزاده
۲۹ رمضان ۱۴۳۲ مطابق با ۷ شهریور ۱۳۹۰
زندان اوین
آیتالله العظمی بیات زنجانی راه صلاح جامعه در شرایط کنونی را تمسک به میثاق ملی یعنی قانون اساسی برشمرد و با تاکید بر اینکه «بسیاری از چالش های کنونی، نتیجۀ عمل نکردن به قوانین و یا تفاسیر غلط از اصول قانون اساسی آن هم توسط بسیاری از مدعیان بوده است»، بار دیگر از حصر حجت الاسلام و المسلمین کروبی و مهندس میرحسین موسوی انتقاد کرد و گفت: «یقیناً اگر آنها در جامعه بی تاثیر بودند، این نوع برخورد با ایشان نمی شد.»
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله بیات، اعضای شورای عمومی انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با حضور در دفتر این مرجع تقلید، با ایشان دیدار و گفت و گو کردند. لازم به ذکر است که در ابتدای این دیدار، نماز جماعت ظهر و عصر به امامت آیت الله بیات اقامه شد.
در این دیدار که ظهر روز سه شنبه پانزدهم شهریورماه ۱۳۹۰ انجام شد، این مرجع تقلید بیانات خود را پس از استماع سخنان آغاز نمود و به تاریخ انجمن های اسلامی دانشجوئی بالاخص انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و زحمات بی نظیر و قابل تقدیر این انجمن ها در تثبیت جمهوری اسلامی و نیز استقامت در دوران دفاع هشت ساله اشاره کرد و گفت: یقیناً وجود انجمن های اسلامی دانشجویی، همانطوری که در اتفاقات پس از انقلاب مغتنم بوده، یقیناً به همان اندازه در رخدادهای اخیر نیز تعیین کننده بوده است.
ایشان دوران اخیر را دوران ممزوج شدن حق و باطل برشمرده و تاکید کرد که در راه شناساندن حق و حقیقت و دور کردن جامعه از مسیر باطل، انجمن های اسلامی دانشجوئی یکی از مهمترین اهرم ها به شمار می روند.
این مرجع تقلید مردمی، حرکت های آزادی خواهانه را در بردارندۀ نوعی فشار و آزار و اذیت دانست و تاکید کرد: البته این نوع اظهارنظرهای همراه با شجاعت شما عزیزان، طبعاً فشارهائی را هم بر شما متوجه خواهد نمود ولی یقین داشته باشید که این اعمال فشارها نشانه حقانیت و اثرگذاری است و همانطوری که بارها تاکید نموده ام، اگر یک جریان و فکر بی اثر بود، یقیناً از سوی قدرت مداران مورد برخورد واقع نمی شد؛ البته موضوعی که عرض نمودم، تجربه مبارزات سیاسی ما از سال ۱۳۳۹ تا کنون است و در واقع بنده این موضوع را به عنوان یک تجربه به شما منتقل می کنم.
آیت الله بیات زنجانی با اشاره به حصر آقایان حجت الاسلام و المسلمین کروبی و مهندس میرحسین موسوی تاکید کرد: اصلی که عرض کردم، شاهدش حصر این دو بزرگوار و همسران محترمه شان است و یقیناً اگر آنها در جامعه بی تاثیر بودند، این نوع برخورد با ایشان نمی شد اگرچه این حصر هم در طول زمان به نفع آنان خواهد بود.
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی در مبارزات انقلابیون گفت: اینکه عبارت آزادی در وسط این شعار آمده، دلیل بر محوری بودن این اصل برای انقلابیون دارد و انقلابیون و عقلای ما در جریان مبارزات، این شعار را به این دلیل بدین شکل ارائه نمودند که جمهوری اسلامی را نتیجۀ محقق شدن آزادی به معنای تام کلمه می دانستند و در آن آزادی، انسان مختار است آزادنه بیاندیشد، آزادنه انتخاب کند و آزادانه عمل کند و یکی از اصولی که توسط برخی متوسلین به قدرت هدف قرار گرفته، همین اصل آزادی برای بشر است و این در حالی است که هیچ انسان آگاه و عاقلی، آزادی را بی بند و باری معنا نمی کند.
این مرجع تقلید افزود: با استفاده از یک هالۀ جهالت که حتی جهالت به معنای بسیط آن هم نیست و در واقع نوعی جهل مرکب است، در قالب خرافه گرائی و یا صلاح اندیشی های خلاف واقع با بسیاری از مفاهیم دینی، اخلاقی و انسانی برخورد می شود و آسیب وارده از این جهل را به سادگی نمی توان ترمیم کرد؛ اینجاست که تکلیف حوزویان و دانشجویان در برابر چنین افکار خطرناکی، به صورت مشترک تعریف می شود.
حضرت آیت الله العظمی بیات زنجانی ادای این تکلیف را همراه با زحمات فراوان تحلیل کرد و افزود: در این راه و برای شکستن این فضا، تهمت ها و ناسزاهای فراوانی وجود دارد که البته با توکل به خدای متعال و تأسی به معصومین علیهم السلام، قابل رفع است اگرچه تحمل چنین مسائلی خالی از ثواب اخروی نیز نیست.
ایشان ملاک تشخیص راه درست در مبارزه را “نوع مخالفین” در این مسیر دانست و گفت: اگر مشاهده شد که افراد منصف با نگاهی عالمانه در مسیر قرار داشته و انسان مجبور به مقابله با آنان است، در این راه باید شک و تامل کرد ولی وقتی دیدیم افرادی با توسل به قدرت در برابر قرار دارند، باید به این مسیر معتقد بود چراکه معمولاً متوسلین به قدرت، آزادانه و منطقی وارد نشده بلکه برای دفاع از قدرتشان ورود کرده و تحلیل می کنند.
آیت الله بیات راه صلاح در شرایط کنونی جامعه را، تمسک به میثاق ملی یعنی قانون اساسی برشمرد و افزود: وقتی این قانون به رای عمومی گذاشته شده، باید به آن بدون تفاسیر من عندی عمل کرد و یقیناً بسیاری از چالش های کنونی، نتیجۀ عمل نکردن به قوانین و یا تفاسیر غلط از اصول قانون اساسی آن هم توسط بسیاری از مدعیان بوده است.
دبیر کل اتحادیه عرب برنامه بازدید روز چهارشنبه از دمشق را به درخواست دولت سوریه عقب انداخته است. این در حالی است که یک مقام آگاه در این اتحادیه تاکید کرد که این بازدید تنها به تعویق افتاده و منتفی نشده است.
به گزارش کلمه و به نقل از منابع بین المللی ، از سوی دیگر بان کی مون دبیر کل سازمان ملل نیز در شدیدترین انتقاد خود علیه دمشق از زمان آغاز موج اعتراضات مردمی در این کشور، از جامعه جهانی خواست تا اقدامات هماهنگ شده ای را علیه نظام اسد به مورد اجرا بگذارند ولی بان کی مون در این خواسته خود به موضوع دخالت نظامی در سوریه تمایلی نداشت.
به گفته مابع دیپلماتیک عربی در قاهره بنا به خواسته سوریه ، سفر العربی تا مدت زمان نامعینی به تعویق افتاد و زمان بعدی سفر در آینده مشخص خواهد شد.
قرار بود که العربی امروز برای ابلاغ ابتکار عمل سیاسی به اسد مرکب از ۱۳ بند وارد دمشق شود. این ابتکارات شامل برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مشارکت باز تمامی نامزدهای واجد شرایط در سال ۲۰۱۴ یعنی سال پایان دوران ریاست جمهوری بشار اسد ، توقف کامل اقدامات خشونت آمیز علیه تظاهر کنندگان ، برچیدن تمامی مظاهر مربوط به حضور نظامیان از شهرهای سوریه در راستای جلوگیری از ریخته شدن خون بیگناهان و غیر نظامیان، جبران زیان زیان دیدگان از حوادث اخیر و ازادی تمامی زندانیان سیاسی و متهمان به مشارکت در تظاهرات می شود.
العربی در رابطه با سفر خود به دمشق گفت: این سفر بر اساس ماموریت محوله از سوی اتحادیه عرب برای انتقال پیامی روشن به نظام سوریه در مورد حوادث جاری و ضرورت توقف خشونت و آغاز فوری اصلاحات قرار بود صورت بگیرد و وی با اپوزیسیون سوریه ملاقات نخواهد داشت.
کشتارها در سوریه ادامه دارد
در این بین در بیانیه دیده بان حقوق بشر سوری آمده است که در جریان یورش نظامیان به شهر رستن در نزدیکی منطقه الصناعیه ، دونفر کشته و چند تن دیگر زخمی شدند.یکی از مخالفان سیاسی شهر حمص نیز اعلام کردکه جسد ۵ نفر از جمله یک زن روز گذشته در بازار الحشیش و حمام الباشا پیدا شد که به بیمارستان شهر انتقال یافت ولی این اجساد شناسائی نشده اند .همچنین تعدادی از مردم در پی تظاهرات شبانه د رچندین منطقه از حمص و رستن و تلبیسه و القصیر و الحوله توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند.
فعالان سوری گفتند که یک پسر پانزده ساله در میان کشته های روز سه شنبه در شهر حمص بود. فعالان همچنین گفتند که پنج جسد دیگر در همین استان پیدا شده است.
دسترسی به سوریه به شدت برای خبرنگاران خارجی محدود است و تصدیق روایات شاهدان و فعالان به ندرت ممکن است.
دولت بشار اسد مکررا گفته است که با گروه های تبهکار و سازمان یافته می جنگد.
هفتمین بسته مجازات های اتحادیه اروپا در دستور کار
از سوی دیگر سخنگوی وزارت خارجه فرانسه تاکید کرد که اتحادیه اروپائی هفتمین بسته مجازاتها علیه سوریه در مورد تشکلهای اقتصادی این نظام را در دستور کار خود دارد زیرا روند سرکوب مردم از سوی حکومت همچنان ادامه دارد.نروژ نیز پیوستن خود به مجازاتهای ۲۷ عضو اتحادیه اروپائی را اعلام کرد. این در حالی است که سخنگوی وزارت خارجه انگلستان تاکید کرد کشور متبوعش از اقدامات نظامی علیه دمشق حمایت نمی کند.به گفته وی یک سری دیدارها با نمایندگان اپوزیسیون سوریه صورت خواهد گرفت.
جاکوب کلینبرگر رئیس کمیته بین المللی صلیب سرخ نیز در پی دیدارش با اسد در دمشق اعلام داشت که صلیب سرخ مبادرت به زیر فشار قرار دادن سوریه خواهد کرد تا هر چه زودتر بتواند با زندانیانی ملاقات کند که در مراکز غیر رسمی زندانی شده اند.
نایب رئیس کمیسیون انرژی مجلس از آتش سوزی در واحد کتکراکر قدیم پالایشگاه آبادان خبر داد و گفت: این حادثه ۴ مجروح بر جای گذاشته است.
عبدالله کعبی لحظاتی پیش در گفتوگو با خبرنگار فارس در آبادان با اعلام این خبر اظهار داشت: آتشسوزی در پالایشگاه آبادان عصر امروز صورت گرفته و بنا به اطلاعات واصله چهار نفر دچار آتشسوزی شدند.
وی از اقدام به موقع آتشنشانی در اطفای حریق خبر داد و خاطرنشان کرد: علت آتشسوزی در پالایشگاه آبادان باید هر چه سریعتر بررسی و مشخص شود.
نایب رئیس کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی در ادامه تصریح کرد: واحد کتکراکر واحد تولید بنزین پالایشگاه است که از اهمیت زیادی برخوردار است.
وی در ادامه از حضور وزیر نفت در خوزستان تا ساعاتی دیگر خبر داد و گفت: امیدواریم در بازدید وزیر برخی مسائل موجود در پالایشگاه مورد بررسی قرار بگیرد.
واحد کتکراکر جدید پالایشگاه آبادان نیز در سوم خرداد سالجاری همزمان با افتتاح توسط زئیس جمهور دچار آتشسوزی شد که یک کشته و ۲۴ مجروح بر جای گذاشت.
کلمه-داریوش محمدی:
خبر دیدار میر حسین و رهنورد با فرزندانش برای من نیز به مانند همه همراهان جنبش سبز که تشنهٔ دیدار و گفتار میرحسیناند، غیر منتظره است. قبل از هرچیز در میان گزارش کلمه به دنبال خبر سلامتی میرحسین و خانم رهنورد میگردم. سایت کلمه آن را در انتهای خبر کار کرده است و این کمی عصبانیام میکند. عصبانیتی که با خواندن خبر سلامتی میر حسین فروکش میکند و به شادی تبدیل میشود. زیر لب میگویم کاش دوستان کلمه تیتر زده بودند «میر حسین سلامت است و میگوید آینده روشن است».
این بار گزارش را به دقت میخوانم. در میان یکان یکان واژگان به دنبال کلام مردی میگردم که تسلیم آن صحنه آرایی خطرناک نشد، تا بزرگترین جنبش مردمی معاصر را کلید بزند. نگاهم بر نقل قولی از میر حسین میایستد: «این اقدامات تنها برای پاک کردن ذهن آنهاست در حالی که محال است با این گونه کارها ذهن ایشان نسبت به حقایق پاک شود». به خودم میگویم یعنی آیا کار حاکمان ما به جایی رسیده است که در توهم تسلیم و شکستن مقاومت این مرداند؟! آن هم مردی که به نخست وزیر دفاع مقدس مشهور است؟ نخست وزیر سخت ترین سالهای این مرز و بوم. گیرم که ذهنِ مهندس موسوی را هم به روشهای استالینی و به کمک تکنولوژی غربی پاک کردند، با حافظهٔ مردم که سرشار از کردهها و گفتهها و بیانیههای میر حسین است چه میکنند؟ مگر میرحسین، امروز حافظهٔ ما نیست؟ مگر عاقبت مصدق و کاشانی را نخواندهاند؟
بیسیاستی در حکومت، غوغا میکند. معلوم نیست سیاستشان برای شکل گیری این دیدار غیر منتظره چه باشد. بعید است بتوانند با این کارها کسی را برای شرکت در انتخابات ترغیب کنند، بعید است بتوانند بر گزارش گزارشگر سازمان ملل تاثیری بگذارند، حتی بعید است با این کار بتوانند ایرادات حقوقی و سخنان متناقض دو روز پیش محسنی اژهای را کم رنگ کنند. نیت هر چه باشد، مهم نیست، مهم آنجاست که این خبر ناخواسته موج شادی را از سلامتی میر حسین و رهنورد در میان شبکههای اجتماعی به راه انداخته ست.
این «شادی ممنوع» را گریزی نیست و بیچاره اقتدار گرایان که دشمنان شادیاند. بیچاره حاکمانی که محصور فرمان خویشاند. بیچاره حاکمانی که نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس این آب و خاک را اینگونه میخواهد. بیچاره آن مقام قضایی که قداست خانهٔ فرزندان دفاع مقدس را میشکند. بیچاره سپاهیانی که لباس مقدس رزمندگان دین و وطن را پوشیده اند اما توان دفاع از آرمانهای هشت سال دفاع مقدس را ندارند. بیچاره دولتیانی که صاحب دولت هشت سال دفاع مقدس را به اسارت بردهاند. بیچاره اسارت که اسیر استقامتِ میرحسین شده است و بیچاره آزادی که فدایِ آزادگی میر شده است.
این «موج شادی»، بوی امید میدهد که میر حسین گفته است «آینده روشن است». گویی همین یک جملهٔ کوتاه کافیست تا راه سبزمان را امیدوارانه ادامه دهیم وگویی همین جمله کافی است تا اقتدارگرایان را ناامیدتر کند. راستی که «صبر» و «امید» کلید واژگانِ جنبش سبزاند و براستی «میر حسین» اینجا نیز «نماد صبر و امید» ماست.
میر حسین «شکر گزار است و راضی به رضای خدا». ما نیز شکرگزاریم که میرمان سلامت است. میرحسین گفته است که «با توجه به تداوم وضعیت فعلی نمیتوان امیدی به انتخابات و شرکت در آن داشت. ما نیز تا تداوم وضعیت فعلی به انتخابات امیدی نداریم و به شرکت در آن نمیاندیشیم. میر حسین گفته است «آینده روشن است» و ما برای آیندهٔ روشنی میکوشیم که فراروی مردمان این سرزمین ایستاده است. امروز میرحسین سلامت است و حال همهٔ ما خوب است. گیرم اقتدارگرایان هم باورشان نشود…
اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در روز شنبه۱۲ شهریورماه و در اولین روز از اردوی تشکیلاتی سالانه خود با حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی دیدار کردند. رئیس جمهور سابق کشورمان در این دیدار توصیه هایی به دانشجویان کرد و گفت: دانشگاه نه پادگان است که در آن چون و چرا معنی ندارد و سلسله مراتب سخت برآن حاکم است و رابطه در آن فرماندهی وفرمانبری است نه توجیه کننده سیاست ها و روش ها.بلکه جایگاه نقد ونظر آزاد است، امری که حیات و تحول جامعه به آن وابسته است و شمادانشجویان مسلمان باید پیشتاز نقد باشید.
به گزارش کلمه و به نقل از سایت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران،خاتمی به فضای بسته دانشگاه نیز اشاره داشت و گفت: دانشگاهی که استاد و دانشجویش تحت فشار باشند تا فقط به یک شیوه و روال تن دهند دانشگاه مطلوب نیست. دفاع از حق و حرمت استادان بخصوص استادان آزاد اندیش واندیشمند که سرمایه های اصلی کشورند و نیز دفاع از حق، حرمت و آزادی دانشجو از هرگرایش و مرام از جمله وظایف سنگین انجمن اسلامی دانشجویان است.
اما در ابتدای این دیدار سید محمد خاتمی عید فطر را به دانشجویان تبریک گفت و افزود: بودن در میان شما برای من لذت بخش و موجب خوشوقتی است. امیدوارم در آینده شاهدگرد هم آیی های گسترده تر با حضور گرایش های مختلفی که به طور طبیعی در دانشگاه وجامعه هست باشیم و با امنیت بیشتر و هزینه کمتر بتوان صحبت و درددل کرد تا فضا وروحیه ای که به طور طبیعی در دانشگاه هست و باید باشد یعنی روحیه امید، آفرینندگی و نقد و اندیشه و خیرخواهی برای جامعه تقویت شود و به کل جامعه نیز سرایت کند.
اگر به دنبال امنیت جامعه هستیم نخست فضای نظر و اندیشه باید باز شود
به اعتقاد رئیس جمهور سابق کشور، ماکه به امنیت جامعه می اندیشیم در درجه اول باید به باز بودن فضای نظر و اندیشه (که عامل مهم امنیت پایداراست) توجه داشته باشیم. اجازه می خواهم بحث خود را از یک موضوع مهم و کلیدی و کلی آغاز کنم و از آنجا به جایگاه و نقش و مسئولیت انجمن اسلامی دانشجویان برسم .
وی بحث خود را با این پرسش شروع کرد که ما در کدام جهان به سرمی بریم؟ و سپس گفت: جهان ما فقط زمان و مکانی نیست که در آن پدید آمده ایم و زندگی روزمره مان رادر آن می گذرانیم. درست است در زمان و مکانی خاص از پدر ومادری که منحصر بفردند پابه عرصه گذاشته ایم ولی این امر به اختیار و با آگاهی ما نبوده است.
وی افزود: ما موجودات طبیعی هستیم و عوامل طبیعی که در پدید آمدن ما موثر بوده اند نیزدر اختیار ما نبوده اند. ما وجود تاریخی داریم و زمان پیدایش خود را تعیین نکرده ایم. زمان حضور ما در ادامه زمانی ست که حوادث و وقایع گوناگون تعیین کننده هویت آن هستندو نیز همه ما در خانواده و جامعه خاص خود پدید می آئیم با خصوصیاتی که دارد و هیچکدام از اینها در اختیار ما و با انتخاب ما نیست.
وی به معنای «پرتاپ شدگی» اشاره کرد و گفت: شاید معنی «پرتاب شدگی» که در پاره ای از فلسفه های جدید مطرح می شود همین باشد گرچه نتیجه ای که از آن گرفته می شود مورد قبول ما نمی تواند باشد.
وی به عاملی در وجود انسان که او را از سایر موجودات و جهان جدا می کند اشاره کرد و گفت: اما جهان ما فقط این عوامل خارج از اختیار نیست گرچه همگی در جهان ما یعنی آنچه می توانیم و باید داشته باشیم تاثیر دارند. در وجود انسان عاملی است که اورا از سایر موجودات و جهان او (یا جهان مطلوب او) را از سایر موجودات (اگر بتوان گفت که دیگر موجودات جهانی دارند) جدا می کند. آن عامل به تعبیر قرآن کریم«روح خدا» است که در کالبد انسانی دمیده شده است.
خاتمی افزود:آگاهی، اراده و آزادی و ایمان حاصل آن است و در پرتو همین عامل و فرآورده های آن است که می توان از جبر جهان یا جهانهایی که انسان را فراگرفته است رها شد.
وی در بخش دیگر از سخنان خود به داستان حضرت موسی (ع) اشاره کرد و گفت: داستان حضرت موسی (ع) و برخورد با ساحران و عکس العمل فرعون که به کرات درقرآن آمده است و بسیار گویاست. هنگامی که فرعون برای مقابله با حضرت موسی جادوگران رافراهم آورد و آنان جادوهای شگفت انگیز خود را انجام دادند و حضرت موسی به اذن وقدرت خداوند عصای خود را انداخت و بصورت ماری بزرگ درآمد و همه سحرها را بلعید وآن ساحران که در واقع نخبگان و پیشوایان فکری جامعه و توجیه کنندگان نظام فرعونی بودند تصمیمی بزرگ گرفتند و به حضرت موسی ایمان آوردند فرعون برآشفت و تهدید کرد که آنان را به دردناک ترین گونه ای خواهد کشت، ولی آنان استوار برسر ایمان و تصمیم تاریخی خود ایستادند و گفتند:
قالوا لَن نُّؤْثِرَکَ عَلَى مَا جَاءنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالَّذِیفَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِی هَذِهِ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا«۷۲»
إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِیَغْفِرَ لَنَا خَطَایَانَا وَمَا أَکْرَهْتَنَاعَلَیْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَیْرٌ وَأَبْقَى «۷۳»
هرچه (فرعون) می خواهی بکن آنچه از ما می گیری زندگی این جهان است ولی آنچه مابدست آورده ایم بسی بزرگتر و فراتر از آنست که از دست می دهیم.
میزان آدمیت آدمی به میزان آگاهی درست و انتخاب سنجیده است
خاتمی سپس افزود: آنان که خود از پایه های نظام فرعونی بودند تصمیم تاریخی گرفتند که فقط ازانسانهای آگاه و آزاد برمی آید و از تسلیم در برابر آن نظام سرباز زدند و چارچوب تحمیل شده زمان و مکان و نظام سیاسی و عقیدتی روزگار را شکستند و به جهان جدیدی وارد شدند که آن را در اثر تأمل و کسب آگاهی و با اراده آزاد خود یافته بودند یاآن را خلق کردند و امری که فطرت الهی آنان نیز به آن فرا می خواند یعنی ایشان باانتخاب خود جبر طبیعی و تاریخی و اجتماعی و جباریت سیاسی زمان را شکستند. به نظرما میزان آدمیت و شخصیت آدمی نیز به میزان آگاهی درست و اراده استوار و انتخاب سنجیده است که در فطرت آدمی نهفته است.
به اعتقاد رئیس بنیاد باران، جهان ویژه و اکتسابی آدمی ریشه در درون جان انسان دارد و بر اساس آن نیز نحوه تعاملش با جهان بیرون معین می شود و اسارت یا آزادی آدمی نیز در گرو همان جهان درونی است و این جهان آسان به دست نمی آید گرچه اکتساب آن ممکن و حتی لازم است و راه آن نیز تامل در آفاق و انفس و سرکشی در برابر اوهام و عادتهای رسوبی و به ارث رسیده و آگاهی به زمان و مکان و آگاهی از وضعیت جامعه، منطقه، جهان و تاریخ است و به خصوص اگاهی از اوضاع جهانی در روزگار ما که اجزاء جهان در ارتباط گسترده با یکدیگر و سرنوشت اقوام و جوامع به هم پیوسته تر از گذشته است امر بسیار مهمی است.
ایمان گلی است که در بوستان آزادی می روید
وی تصریح کرد: این جهان از راه آزادی در تفکر و آزادی در انتخاب راه و شیوه زندگی پدید می آید و آزادی به این معنی است که پایه و مایه شخصیت و کرامت آدمی است و از جمله ایمان گلی است که در بوستان آزادی می روید و به همین جهت است که در ادیان الهی و به ویژه در اسلام ایمان راستین و اعتقاد اصیل آن است که از راه تفکر آزاد و انتخاب آزادآدمی به دست آید و تقلید و عادت زدگی در این مورد مردود است.
خاتمی سپس این سوال را مطرح کرد جهانی که هریک از ما و به خصوص اعضاء و گروه هائی که به اختیار خود آن را پدیدآورده ایم کدام جهان است ؟ به خصوص تکیه می کنم روی گروههای انتخابی که بیشتر مختصبه زمان ماست.
وی خود به این سوال پاسخ داد و گفت: انسانهای گذشته در ایل و طائفه و عشیره و قبیله بودند ولی اینهاگروه های اختیاری نبود. امروز که بشر به حق و حقوق خود آگاهی بیشتر یافته است وخواستار حاکمیت بر سرنوشت خویش است وجود تشکل ها و گروه های اختیاری نظیر همین انجمن شما یا حزب و تشکل ها ی مدنی لازم و گریز ناپذیر است.
وی سپس به سوال نخستین خود برگشت و تصریح کرد: جهان مطلوب شما به عنوان فرد و نیز عضو گروه اختیاری چیست و چه باید باشدو نسبت شما با جهان بیرون چه جامعه ای که در آن بسر می برید و چه جامعه جهانی و کل هستی چیست؟ و وقتی به جهان مطلوب رسیدیم چه مسئولیتی نسبت به دیگران و در درجه اول جامعه خودمان داریم؟
رئیس جمهور سابق کشور افزود: اگر بخواهیم طبقه بندی کنیم شما مسلمان، ایرانی، دانشگاهی و دانشجو هستید. این سکوی پرش شماست به درون جهان و جامعه ای که در آن به سر می برید و حتی می توانیدآن را عوض کنید.
خاتمی به دیدار قبلی خود با این انجمن اشاره کرد و گفت: در دیدار قبلی با اعضاء شورای انجمن کوشیدم تا معنی و مفهوم و نقش انجمن اسلامی دانشجویان را خیلی مختصر بازکنم و امروز در جمع بزرگتر شما می کوشم از زاویه ای دیگرو با توجه به مقدمه ای که عرض کردم به موضوع نگاه کنم.
باید در مسلمانی تامل کرد
وی نخستین گام را تأمل در مسلمانی عنوان کرد و افزود: باید برای درک عمیق و درست اسلام و پرهیز از عادت زدگی، خرافات و قدرت زدگی تلاش کرد.
تا وقتی ایران را نشناسیم چطور می توانیم به تحول بیاندیشیم
وی دومین گام را تأمل در حال و روز ایران و ایرانی که ظرف حضور همه ما عنوان کرد و ادامه داد: تامل در گذشته جامعه و کامروائی ها و ناکامی هایی که داشته به ویژه عواملی که سبب انحطاط درجوامعی مثل جامعه ما شده است و نیز تامل در جایگاه ایران در منطقه و جهان وامکانات معنوی و مادی که دارد و مشکلات درونی و بیرونی آن و نیز توطئه هائی که به هر حال علیه آن است. تا به اینها نیاندیشیم و آنها را نشناسیم چگونه می توانیم به تحول بیاندیشیم و هدف تحول را مشخص و به سوی آن حرکت کنیم.
دانشگاهی باید در فرآینده تحول نه تنها مشارکت داشته باشد بلکه پیشتاز باشد
وی بار دیگر سوالی جدید مطرح کرد و گفت: ما ایرانی قرن چهاردهم هجری و قرن بیست و یکم میلادی، کیستیم و چه مشکلاتی داریم؟ وچه تحولی را می خواهیم و یا باید بخواهیم و البته هر تحولی بربستر خواست واراده مجموعه ای به نام ایرانی و در ایران صورت می گیرد و دانشگاهی و جوان فرهیخته ما نه تنها می تواند و باید در فرایند تحول مشارکت و حضور داشته باشد بلکه انتظاراین است که نقش پیشتاز و نوعی رهبری را ایفا کند.
جنبش دانشجویی در متن جنبش اجتماعی معنی دارد
خاتمی تصریح کرد: جنبش دانشجویی در متن جنبش اجتماعی معنی دار و مؤثر است ودردرجه اول درک جنبش یا دست کم زمینه های آن و تحلیل درست از تحولات و وقایع منتهی به روزگار ما لازم است. در این باب به ویژه با نگاه به آنچه در یکصدسال گذشته جریان داشته، تامل شما در نهضت مشروطیت، نهضت ملی و بالاخره فراز بلند حرکت جامعه ما،انقلاب اسلامی، لازم است و نیز ژرف نگری درباره دانشگاه که ظرف حضور مؤثر شماست.
به گفته رئیس دولت اصلاحات، تاسیس دانشگاه و پیدایش بخش (یا به تسامح طبقه) دانشگاهی و دانشجو مسئله و پدیدهای متعلق به زمان ما است و می دانیم که حرکت به سوی نهادهای آموزشی جدید با نیت خیرامیر کبیر آغاز شد و بعد در دهه دوم قرن چهاردهم به خصوص با تاسیس دانشگاه گسترش یافت. اینکه این نهادها متناسب با وضع و نیاز و مصلحت تاریخی جامعه شکل گرفت یا نه؟ موضوعی است که باید درجای خود بحث شود ولی دراینکه در این مقطع تاریخی و حتی پیش از آن می بایست چنین جنبش و یا تحولی ایجاد شود یک ضرورت تاریخی و اجتماعی بود تردیدی در آن نیست.
وی احتمال داد که انگیزه بنیانگزاران دانشگاه و یا سیاست های پشت پرده، کندن جامعه از سنت و تبدیل آن به ماده خامی برای هضم در نظام جهانی سلطه باشد و افزود: البته تربیت نیروهائی که بتواند درجهان امروز جامعه را مدیریت کند و متاسفانه نه شاهد پدید آمدن مدیریت تحول آفرین بودیم و نه خواست پایه گزاران تحقق یافت. زیرا خوشبختانه دانشگاههای مااز آغاز از پایگاههای ضدیت با استبداد و استعمار بودند و هستند.
خاتمی افزود: اینها اموری است که شما پیش از همه باید به آنها بپردازید تا جهان انتخابی اتان جهان کارساز باشد.
به اعتقاد رئیس بنیاد باران، انسان به خصوص نسل روشنفکر و مسئول تا در درون خود تحول ایجادنکند نمی تواند منتظر تحول اساسی در جامعه باشد و شاید معنای آیه: « ان الله لایغیروما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم » همین باشد.
وی در ادامه با خطاب دادن اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران گفت: شما که مسلمان هستید و به مسلمانی خود افتخار می کنید باید آگاهی خود را نسبت به اسلام بالا ببرید و به متندین خدا و روح آن دسترسی پیدا کنید و به ویژه با انس به خداوند و تادب به آداب دینی دلهاتان را نورانی کنید. و ازاین راه به حقایقی برسید که با محکم ترین برهانها هم نمی توان به آن رسید گرچه تفکر واستدلال و برهان هم لازم است و انس به خداوند، پایبندی به آئین و مراسم عبودیت و دلبستگی به اخلاق و عرفان دینی امری است که برای شما بیش از دیگران لازم است.
جان خود را از آلودگی به دنیا پیراسته کنید
وی افزود: جان خود را از آلودگی به دنیا پیراسته کنید، مرادم ترک دنیا نیست. ترک دنیا ازنظر دینی مذموم هم هست ولی دنیا زدگی بد است. اینکه مراد نهائی انسان این دنیاباشد. بلکه دنیا مرکبی است راهوار زیر پای جان آدمی برای سیر به سوی کمال.
وی تصریح کرد: غرقه شدن در دنیا و غفلت از عمق هستی و آخرت بد است. خداوند در نکوهش منحرفانمی فرماید:
یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِهُمْ غَافِلُونَ «۷»
و به دنبال آن می فرماید:
أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِوَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّکَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَکَافِرُونَ «۸»
أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُالَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَوَعَمَرُوهَا أَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِفَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَکِن کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ «۹»
خاتمی به معنی این آیه اشاره کرد و گفت: در اینجا سفارش می شود که از ظاهر و رویه گذر کنید و به عمق آن برسید و آن سوی آن را که آخرت است نیز ببینید و بعد دستور به تفکر و تدبر در کائنات اعم از طبیعت و ما بعد الطبیعه و دریافت نظام فاخر و محکم هستی و ساز و کار حاکم بر آن را میدهد که نشانه وجود حکمت و زیبایی خداست و بعد می خواهد که در تاریخ وتبدیل تمدن هاو نظام ها و جوامع در اثر ظلم و سیر تاریخ تدبر شود.
وی معتقد است که حاصل این تامل جهانی خواهد بود مبتنی برالف. حقیقت هستی و آغاز ازلی و انجام ابدی آن و جاودانگی حیات آدمی.ب. جانبداری از عدالت و نظام داد بنیاد انسانی و تلاش برای استقرار آن و طبعاستیز با بیداد و جریانات خوار و اسیر کننده انسان و رفتن به جهانی عاری از ستم وپلشتی.
خاتمی به دانشجویان این توصیه را کرد که دانشجوی مسلمان در همه حال باید این تامل و تحقیق را داشته باشد مبادااشتغالات روزمره از جمله سیاست (که در جای خود لازم است) شما را ازتامل عمیق،خودسازی و دست یابی به ایمان باز دارد. در این زمینه می توانید و باید از معلمان اخلاق و معرفت که بحمدالله کم هم نیستند خوب بهره ببرید. تا هم خودتان و هم دیگران را در این باب بپرورید.
وی افزود: اندیشیدن به اوضاع و احوال جهانی و جایگاه خود در این جهان، درک و دریافت مشکلات و جستجوی راه حل آنها و اینکه جامعه ما در این مرحله تاریخی نیازمند چگونه تحولی است و این تحول از چه راهی بدست می آید و مشکلات و موانع آن چیست؟
وی به موج بیداری در منطقه هم اشاره کرد و گفت: امروز ما شاهد امواج خروشان بیداری در منطقه و در میان جوامع مسلمان هستیم. همگی نیز در مسیر حذف و نفی دیکتاتوری و خودکامگی گام بر می دارند تا برسرنوشت خود مسلط شوند و این امر مبارکی است.
رئیس جمهور سابق ایران تصریح کرد: ملت ما هم دهها سال است که در این جهت حرکت کرده است. آیا افتخار آمیز نیست که بخشی از روحانیت روشن ضمیر و آگاه ما نه تنها متوجه درک این نیاز بوده است بلکه درجریان تحول نقش پیشوائی و پیشتازی را ایفاد کرده است.
وی افزود: شما «تنبیه الامه» آیت الله نائینی را ونظرات بزرگانی چون آیت الله آخوندخراسانی را ببینید. نائینی درد بزرگ را استبداد اعم از سیاسی و دینی و دومی راخطرناک تر از اولی می داند و جهتی که مورد تایید آنان است حذف استبداد است که دردوران اخیر ویرانگرترین ابزار استعمار نیز بوده است.
وی خواستار آن شد تا امروز دانشجوی مسلمان با درک این موقعیت حساس، هم نقش روشنگری و همنقش پیشتازی را در مسیر استقرار نظام مردم سالار که در آن حاکمیت با مردم و ازمردم است و در آن اندیشه و حرکت آزاداست ایفا کند. خوشبختانه درانقلاب اسلامی ما نیزامام و همه مردم خواستار جمهوری بودند اینکه نظام مورد نظر، جمهوری اسلامی پیشنهادشد نه امارت و خلافت اسلامی خود دارای نکته های فراوانی است.
اسلام با جمهوریت در تضاد نیست
وی تصریح کرد: آنچه ما و شما و به خصوص دانشگاهی مسلمان عزیز برعهده داریم حراست و حفاظت ازاین دست آورد است. وقتی میگوئیم جمهوری اسلامی، معلوم است که اسلام نمی تواند باجمهوریت در تضاد باشد.
خاتمی ابراز تأسف کرد که درمیان ما مسلمانان کسانی بودند و هستند که اسلام را در عرصه اجتماعی چنان می پنداشته اند که هیچ حق و حرمتی برای مردم قائل نیست و حاکمیت خداوند را در تعارض با حاکمیت مردم بر سرنوشت می دیدند.
عده ای انتخاب و رای مردم را امری تزئینی تلقی می کنند
دعوای ما با یک تلقی از اسلام است که هیچ شیوهای جز استبداد و خودکامگی را به رسمیت نمیشناسد
وی افزود: اینها کسانی هستند که جانشان با معیارها و شیوه های استبداد که بلای تاریخی مابوده آمیخته است و برای اسلام نیزهیچ شیوه ای جز استبداد و خودکامگی به رسمیت نمیشناسد.نه برای نظر و رای مردم اعتباری قائلند و نه مانعی دراعمال زور می بینند و دست بالا انتخاب و رای مردم را امری تزئینی به حساب می آورند.
خاتمی دعوای امروز را هم پیش و بیش از آنکه سیاسی بداند دعوا برسر دو نوع تلقی از اسلام عنوان کرد و گفت: ما باید از اسلام رحمت، اسلامی که به کرامت انسان و اسلامی که اساس استقرارحکومت عقل را رضایت مردم می داند اسلامی که به رأی افرد احترام قائل است و در یک کلام اسلامی که در روزگار ما نه تنها با جمهوریت و تمام لوازم آن سازگار است بلکه پیشنهادی جز استقرار جمهوری ندارد که در آن هم اندیشه آزاد است و هم همه شهروندان از هر آئین و گرایشی دارای حق و حرمت و حقوق شهروندی هستند، دفاع کرد. باید چنین اسلامی را شناخت و شناساند و مردم را آگاه کرد تا نقش مار را با کلمه مار اشتباه نکنند.
انجمن اسلامی بر روی انتخابات آزاد و سالم تاکید و پافشاری کند
وی به موضوع انتخابات هم اشاره کرد و گفت: درست در همین جا بگویم که باتوجه به نقش انتخابات، روشنگری در باره اهمیت انتخابات در نظام مورد نظر و پافشاری بر انتخابات آزاد و سالم و مطلوب کاری است که انجمن می تواند و باید انجام دهد واز جمله روشن کردن این مسئله که امنیت بنیادین جامعه در حضور و رضایت مردم واعتمادی که میان ملت و حکومت پدید می آید تامین می شود.
سعی کنید تا دانشگاه پایگاه آزاد اندیشی باشد
وی توصیه کرد که دانشجویان سعی کنندتا دانشگاه پایگاه آزاد اندیشی باشد. آزاد بلکه ارزش تلقی شدن پرسش روح دانشگاه است. طرح پرسش و تلاش برای یافتن پاسخ های مناسب که در فرآیند بین الاذهانی به دست می آید و آنگاه انتقال آگاهی، شجاعت، حق خواهی و آزادگی به متن جامعه امری است که مناسب ترین جایگاه آن دانشگاه است.
دانشگاه پادگان نیست بلکه جایگاه نقد و نظر آزاد است
وی افزود: دانشگاه نه پادگان است که در آن چون و چرا معنی ندارد و سلسله مراتب سخت برآن حاکم است و رابطه در آن فرماندهی وفرمانبری است نه توجیه کننده سیاست ها و روش ها.بلکه جایگاه نقد ونظر آزاد است، امری که حیات و تحول جامعه به آن وابسته است و شمادانشجویان مسلمان باید پیشتاز نقد باشید البته با دلسوزی نسبت به اسلام، اصل نظام و ایران و سرنوشت و منافع کشور.
دانشگاهی که استاد و دانشجو تحت فشار باشد دانشگاه مطلوب نیست
به اعتقاد خاتمی ، دانشگاهی که استاد و دانشجویش تحت فشار باشند تا فقط به یک شیوه و روال تن دهند دانشگاه مطلوب نیست. دفاع از حق و حرمت استادان بخصوص استادان آزاد اندیش واندیشمند که سرمایه های اصلی کشورند و نیز دفاع از حق، حرمت و آزادی دانشجو از هرگرایش و مرام از جمله وظایف سنگین انجمن اسلامی دانشجویان است.
مردمسالاری را از دانشگاه به اجتماع بیاورید
وی همچنین این توصیه را مطرح کرد که سعی کنید در فراگرفتن دانش وکسب مهارت های لازم و ژرف نگری در هر رشته ای که هستید نمونه و الگو باشید.بکوشید تا مردم سالاری را درمحیط دانشگاه و در جمع و اجتماعاتی که دارید تمرین و از آنجا به کل جامعه منتقل کنید
در ابتدای این دیدار آقای حسین حمدیه دبیر تشکیلات انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با اشاره به فضای دانشگاه و جامعه در شرایط کنونی مسائل و دغدغه هایی را بیان کرد. در پایان نیز اعضای انجمن اسلامی دانشجویان نماز ظهر و عصر را به امامت سید محمد خاتمی اقامه کردند.

رئیس کانون بازنشستگان و مستمری بگیران صندوق تامین اجتماعی از سرنوشت نامعلوم سهام عدالت بازنشستگان خبر داد و گفت: طی چهارسال گذشته فقط یک بار سود سهام عدالت به بازنشستگان پرداخت شده است.
علی اکبر خبازها در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: سهام عدالت به تعداد زیادی از بازنشستگانی که قبل از سال ۸۶ بازنشسته شده بودند تعلق گرفت و پس از آن دیگر خبری از سهام عدالت نشد.
به گفته وی، حدود صد هزار نفری که بعد از سال ۸۶ بازنشسته شده اند سهام عدالت دریافت نگرفته اند.
رئیس کانون بازنشستگان و مستمری بگیران صندوق تامین اجتماعی تاکید کرد: قرار بود سود سهام عدالت هر سال به بازنشستگان پرداخت شود درحالی که این سود از سال ۸۶ به بعد فقط یکبار آن هم به مبلغ ۴۰ هزار تومان به بازنشستگان تعلق گرفته است.
خبازها با اشاره به اینکه سازمان خصوصی سازی مسئول سهام عدالت و پرداخت سود آن به بازنشستگان است گفت: این موضوع ربطی به صندوق تامین اجتماعی ندارد.
وی در مورد اجرای نصف و نیمه اینگونه طرحها در کشور افزود: نباید دل اقشار زحمت کش را که سالها برای کشور فعالیت کرده اند با ارائه طرحهای نصف و نیمه خوش کرد باید تکلیف این افراد را مشخص کرد و برای یکبار اعلام شود که سهام ارائه می شود یا خیر.
رئیس کانون بازنشستگان و مستمری بگیران صندوق تامین اجتماعی با تاکید براینکه بلاتکلیفی شایسته این قشر از جامعه نیست، گفت: انتظار داریم هرچه سریعتر تکلیف سهام عدالت و سود سالیانه آن برای بازنشستگان مشخص شود.
وی اظهار داشت: بسیاری از بازنشستگان با حقوقی که دریافت می کنند برای تامین حداقل های زندگی خود نیز با مشکل مواجهند به همین دلیل پرداخت به موقع سود سهام عدالت می تواند تا حدودی در رفع مشکلات آنان موثر باشد.
حضور پرتعداد نیروهای انتظامی و در محوطهی بازار تهران، امروز وضعیتی شبیه حکومت نظامی را بر بازار حکمفرما کرد. اما حتی ایجاد این فضای امنیتی و در عین حال پادرمیانی آل اسحاق و عسگراولادی هم نتوانست پارچهفروشان را به پایان اعتصاب وادار کند.
به گزارش خبرنگار کلمه، در حالی که امروز پلیس و درجهداران انتظامی به شکل پرتعداد و بیسابقهای در بازار تهران حضور یافته بودند، بسیاری از پارچهفروشان اعتصابکننده نیز که تا دیروز چراغهای مغازهها را خاموش نگه میداشتند یا کرکرهها را تا نیمه پایین کشیده بودند، امروز کرکرهها را به طور کامل پایین کشیدند و به در مغازههایشان قفل زدند تا نشان دهند که در مقاومت خود و ادامهی اعتصاب، جدی هستند.
گزارش کلمه از ششمین هفتهی اعتصاب پارچهفروشان، به همراه فیلم و عکس
بر اساس این گزارش، امروز در بخشهای زیادی از محوطهی بازار تهران، به خصوص محل فعالیت صنف پارچه در بازار عباسآباد و سراسر کوچهی حمام چال، دهها مامور نیروی انتظامی که کمترین درجهی آنها ستواندوم و سروان بود، مستقر بودند و ماموران ارشد با درجهی سرهنگی و سرگردی با سروصدا مشغول نظم دادن به نیروهای خود و برهم زدن آرامش بازار بودند. به طوری که فاصلهی ماموران با یکدیگر، کمتر از پنجاه قدم گزارش شده است.
گزارش خبرنگار کلمه همچنین حاکی است که وضعیت به حدی غیر عادی شده بود که حتی عابران بیاطلاع هم از علت این حضور پرتعداد پلیس میپرسیدند،
همچنین بر اساس این گزارش، امروز اطلاعیهای با امضای حبیبالله عسگراولادی به عنوان «معتمد امام و رهبری و اصناف و بازاریان» نیز بر روی دیوارها نصب شده بود که وی از بازاریان خواسته بود مغازههای خود را باز کنند و به آنها وعده داده بود که توافقنامههای موجود و دیگر خواستههای بازاریان پیگیری خواهد شد.
این درخواست که در پی مذاکرهی دیروز عسگراولادی و آل اسحاق، دو عضو حزب موتلفه، با اتحادیهی بنکداران پارچه مطرح شد. اما ظاهرا پارچهفروشان به این درخواست هم اعتنایی نکردند و پادرمیانی عسگراولادی به همراه رئیس اتاق بازرگانی تهران هم نتوانست اعتماد آنها را جلب کند.
گزارش خبرنگار کلمه در عین حال حاکی است که برخلاف گزارش دیروز خبرآنلاین، دو صنف طلا و پوشاک بازار تهران هرچند همانند صنف پارچه به شیوهی اخذ مالیات بر ارزش افزوده اعتراض دارند، ولی به اعتصاب نپیوستهاند.
پارچهفروشان چه میگویند؟
در حالی که رسانههای وابسته به دولت، در روزهای گزارشهای انتقادی و بعضا توهینآمیزی را علیه اعتصاب کسبه و بازاریان معترض منتشر کردهاند، دیروز یکی از اعضای هیات مدیره اتحادیه بنکداران پارچه به تببین دلایل ادامهی اعتصاب صنف پارچه پرداخت و به ایسنا گفت: خواستههای صنف زیاد است چرا که با کسادی بازار و ورود بیرویه مواجه هستند و واقعا مشکل دارند.
عباس ملکمحمدی با بیان اینکه با واردات پوشاک، تولیدیها نیز کار خود را تعطیل کردند، گفت: ۹۵ درصد فعالان صنف ما واقعا ضعیف هستند، با این حال این افراد اینقدر به کشور و جامعه متعهد هستند که سر سال مالیات خود را میپردازند؛ برخی از آنها از صندوق قرضالحسنه وام گرفتند و مالیات را پرداخت کردند. این صنف ضعیف هستند، به آنها فشار آمده و حق دارند که این اعتراضها را بکنند، اعتراضها نیز با مسئولان در میان گذاشته شده و انشاءا… الباقی اعتراضات را هم در میان گذاشته و برطرف میشود.
وی در واکنش به اینکه چرا پارچهفروشان توافقهای صورت گرفته را نپذیرفتند، اظهار کرد: پارچهفروشان خواستههای دیگری نیز دارند؛ برای مثال میخواهند که اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده یک یا دو سال عقب بیفتد تا بتوانند خود را آماده کرده و آموزش ببینند که ما هم موضوع را پیگیری میکنیم تا مسوولان لطف کنند و حداقل یکسال به پارچهفروشان وقت دهند.
او ادامه داد: فعالان این صنف همه متعهد هستند و نمیخواهند از مالیات فرار کنند، میگویند که ما قانون را قبول داریم و آن را روی چشمان خود میپذیریم، اما یک سال دیگر به ما زمان داده شود تا کاملا با مالیات بر ارزش افزوده آشنا شویم و آموزش ببینیم؛ فکر میکنم خواستههای آنها معقول باشد.
ملکمحمدی با معقول خواندن خواستههای پارچهفروشان و تاکید بر اینکه زمان درخواستی به پارچهفروشان فرصت میدهد تا برای اجرای قانون مالیات به ارزش افزوده آماده شوند، گفت: این بندههای خدا نمیتوانند از مشتری مالیات بر ارزش افزوده را بگیرند؛ برای مثال یک فاکتور ۱۰ هزار تومانی صادر میکنند و به محض اینکه چهار درصد مالیات بر ارزش افزوده به آن اضافه میشود، مشتری میگوید که کالا را نمیخواهد و جای دیگری میرود؛ پارچهفروشان هم میخواهند که پرداخت مالیات بر ارزش افزوده در جامعه جا بیفتد و در صورتی که چهار درصد مالیات بر ارزش افزوده نوشتند، مشتری گیر ندهد.
وی ادامه داد: یک طاقه فروش برای فروش یک کالا دو درصد سود میبرد و بیش از یکی دو درصد نمیتوانند سود داشته باشد؛ مشتری هم تا چهار درصد مالیات اضافه میشود میگوید که جنس را نمیخواهد، برای همین پارچهفروشان یک سال زمان میخواهند تا آرام آرام مساله مالیات بر ارزش افزوده در جامعه جا بیفتد.
عضو هیات مدیره اتحادیه بنکداران پارچه تهران با اشاره به مشکل پروانه کسب طاقهفروشان که به عنوان بنکداران صادر شده است، گفت: حدود پنج درصد صنف ما عمدهفروش و ۹۵ درصد طاقهفروش هستند؛ تابلوی این اتحادیه از سال ۱۳۵۱ با عنوان بنکداران پارچه تهران وجود دارد منتها شامل سه رسته عمدهفروشی، طاقهفروشی و طاقهپیچی میشود. در حال حاضر طاقهپیچی جمعشده و ۹۵ درصد صنف هم طاقهفروش هستند؛ برای تغییر عنوان پروانه کسب طاقهفروشان از عمدهفروشی به طاقهفروشی با وزارت صنعت، معدن و تجارت مکاتبه شده، آقایان هم قبول کردند و ما منتظریم که کد طاقهفروشی را به اتحادیه معرفی کنند تا از طاقهفروشان دعوت شود و در جوازهای آنها عنوان «طاقهفروش» درج شود.
وی درباره تفاوت کار طاقهفروشان و عمدهفروشان گفت: عمدهفروشان کسانی هستند که با کارخانه کار میکنند و یا جنس وارد میکنند؛ طاقهفروشان نیز از بنکداران جنس گرفته و در دکان خود طاقهای یا نیمطاقه میفروشند.
او با اشاره به جلسه روز دوشنبه در مسجد ملک اظهار کرد: روز گذشته با آیتا… انگجی در دفتر مسجد ملک با حضور اعضای هیات مدیره اتحادیه و چند تن از بازاریان جلسهای برگزار شد و مساله بازشدن مغازهها و سپس پیگیری مسائل مطرح شد.
عضو اتحادیه بنکداران پارچه تهران تاکید کرد: در مورد کمک مالیاتی سالانه به طاقهفروشان نیز صحبت شد؛ طاقهفروشان متدینترین افراد صنف ما هستند و هر معضلی هم که پیش آمده مانند مشکلات سومالی، سیل، زلزله و … به میدان میآیند. آنها از هر هزار تومانی که به منزل میخواهند ببرند، ۵۰۰ تومان کمک میکنند و انتظار کمک مسوولان را نیز دارند. این افراد توقعی ندارند، ۹۵ درصد صنف اگر ماهی یک میلیون درآمد داشته باشند، جشن میگیرند. این افراد متدین هستند و یک آدم شارلاتان بین آنها نمیتوانید پیدا کند، اما تحت فشار هستند؛ هرکسی پیش زن و بچه خجالت بکشد، مجبور است عکسالعمل نشان دهد.
وی در مورد درآمد و زیان تعطیلی مغازهها نیز گفت: درآمد این افراد ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان بیشتر نیست، این صنف با تعطیلی مغازهها نیز ضرر میکنند منتها پارچهفروشان میگویند که هزینه زندگی خود را هم ندارند، راست میگویند. برخی از فعالان این صنف برای پرداخت مالیات سالانه از صندوق قرضالحسنه وام گرفتند؛ زندگی آنها لنگ است. ما سال به سال شاهد ضعیفشدن صنف قماش هستیم؛ این صنف در حال نابودی است. بارها مکاتبه و مصاحبه کردیم مبنی بر اینکه جلوی واردات بیرویه پارچه گرفته شود؛ کارخانههای نساجی ما تعطیل شدند، کارگرها همه بیکار شدند و امروز پیامدها را میبینیم. وقتی کارخانه داخلی کار کند، کارگر ایرانی کار کند و جنس بیرویه وارد نشود، این شرایط پیش نمیآید.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس با بیان این که واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی به خوبی اجرا نشده است، گفت: اگر اصل ۴۴ قانون اساسی به خوبی اجرا میشد، مدیران دو خودروسازی بزرگ کشور از سوی دولت تعیین نمیشدند.
به گزارش خانه ملت، “مصطفی رضا حسینی قطبآبادی” با انتقاد از حمایتهای همه جانبه دولت از صنایع خودروسازی کشور گفت: دولتی بودن صنایع خودروسازی کشور و حمایت همه جانبه دولت از آن، شرایط این صنعت را به وضعیت کنونی رسانده است.
نماینده مردم شهر بابک در مجلس شورای اسلامی افزود: خصوصی سازی در صنایع خودروسازی کشور و اجرای اصل ۴۴ تا به امروز اجرا نشده است و موضوعهای مطرح شده در این زمینه غیرواقعی و شعارگونه است.
وی با بیان اینکه این چه خصوصی شدن است که همه سطوح میریتی دو خودروسازی بزرگ کشور از سوی دولت تعیین میشوند، تصریح کرد: اگر اصل ۴۴ قانون اساسی به درستی اجرا میشد و دو شرکت بزرگ خودروسازی در اختیار بخش خصوصی قرار میگرفت، مدیران این دو شرکت در تمام سطوح از سوی دولت انتصاب نمیشدند.
این عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس هشتم تأکید کرد: وضعیت کنونی و حمایتهای همهجانبه دولت از دو خودروساز بزرگ کشور موجب فرار سرمایهها از این صنعت و تحمیل محصولات بیکیفیت به مردم شده است.
جمعی از حامیان جنبش سبز، اعلام کردند مراسم زادروز شهید محمد مختاری، دانشجوی جوان جانباخته در راهپیمایی ٢۵ بهمن ماه ۸۸ روز جمعه ۱۸ شهریور در کنار خانواده مختاری در بهشت زهرا برگزاری می شود.
به گزارش جرس صفحه فیس بوک «به یاد محمد مختاری» اعلام کرد روز جمعه ۱۸ شهریور خانواده مختاری مراسمی را برای زادروز جانباخته راه آزادی محمد مختاری که نوزده شهریور است، پر با خواهند کرد.
از همگان دعوت شده است این خانواده داغدار را همراهی کنند و ساعت ۵ بعد ازظهر در بهشت زهرا قطعه ۲۴۹، ردیف ۸۳، قبر ۶، حضور به عمل بیاورند.
محمد مختاری ۲۲ ساله، دومین جانباخته در جریان اعتراضهای روز ۲۵ بهمنماه سال گذشته، به ضرب گلوله ماموران حکومتی جان باخت.
این حامی چنبش سبز، در آخرین پست های فیس بوک خود نوشته بود “خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته ام.”
کلمه – سارا زرتشت:
خبر کوتاه است و آشنا! هفته نامه «شهروند امروز» توقیف شد. هیچ کس تعجب نمیکند. من یکی هنگامی تعجب کردم که خبر رفع توقیفش را شنیدم. مگر آدمی بابت یک هفته نامه چند بار میتواند تعجب کند؟ حتی اگر سردبیرش آقا رضای خجسته باشد.
شهروند امروز خیلی راحت توقیف شد و همه خیلی راحت پذیرفتند. و این یعنی توقیف نشریهها و روزنامههای مستقل «بدجوری» نهادینه شده است. یکی از نشانههای تهاجم فرهنگی همین نهادینه شدنِ «توقیف فرهنگی» است.
شهروند امروز توقیف شد تا دیگر کسی با خبر «کودتای ۲۸ مرداد» به یاد کودتای ۲۲ خرداد نیافتد. توقیف شد تا دیگر کسی جرات نکند از شرکای قذافی در ایران بنویسد و سراغ «پروندهٔ امام موسی صدر» برود. توقیف شد تا کسی نداند که «اولین دروغ را که گفت»؛ تا دیگر کسی از «خواب نما شدن دولت» بیدار نشود…. بقیهٔ تیترهایش را یادم نمیآید، اصلاً شهروند امروز توقیف شد تا دیگر کسی تیترهای روی جلد یک نشریه را حفظ نکند.
تازه شنیدم که «روزگار» هم توقیف شد. غمی نیست! روزگار همه به سر خواهد آمد. آنچه در یادها میماند، مهم است. روزگار به تحشیههای من هم نرسید، کمی دیر توقیف شد…
شهروند امروز توقیف شد و این از نتایج عملکرد حاکمانی است که به مهندسی فرهنگ اعتقاد و اعتنا و اعتماد دارند. یک از برکات مهندسی فرهنگی، بیکار کردن اهل فرهنگ است. مگر مهندسی فرهنگ غیر از است. مهندسی فرهنگ یعنی هر کس خط قدرت را نخواند و ننویسد، مردود است. یعنی در راس قدرت باش تا از هفت دولت آزاد باشی و کیهان و جهان بر مرام تو باد. یعنی در دایرهٔ اوضاع مملکت نقطهٔ تسلیم باش!
همکارانِ روزنامه نگار! جدی باشیم. توقیف سریع و زود هنگام شهروند امروز و روزگار، نشان میدهد که حاکمان ما از آن «گذشته» اند که حتی در این شرایط هم ژست دموکراتیک بگیرند و ادای دولتهای آزاد را دربیاورد. و بر اهل خرد پوشیده نیست که بر این «گذشتن» دو معنا مینشیند و غم انگیز آنکه هر دو معنا در خصوص حاکمان ما صادقاند.
ساعاتی از انتشار خبر توقیف «روزگار» و «شهروند امروز» نگذشته بود که خبر رفع توقیف هفته نامهٔ هتاک و تند رو «۹ دی» به گوش رسید. ما که حسود نیستیم، حسود هم باشیم دستمان به جایی بند نیست؛ اما این چه اصراری است که زعمای فرهنگ و دولت دارند تا هر از چند گاهی حکایت تلخ «بستن سنگها و بازکردن سگها» را به جامعهٔ فرهنگی ایران یادآوری کنند؟
مطلب مرتبط:
یکی دیگر از دوشنبههای مرگ برای مطبوعات رقم خورد
این روزها را از دوران جنگ هم تلختر و سختتر کردهاید
بعد از یادداشت آخر «غلامعلی رجایی» نویسنده دفاع مقدس با عنوان «مشکل کار در کجاست» رسانه های سناریونویس حکومتی با جدا کردن تنها بخش های کوچکی از این یادداشت که مربوط به دیدار حجت الاسلام محمدرضا عباسیفر، عضو سابق شورای نگهبان با شیخ مهدی کروبی در حبس خانگی بود ادعا کردند که «غلامعلی رجایی» نقش آفرین شده تا جلوی آنچه که آنها «توبه کروبی» می گویند را بگیرد چرا که کروبی با تعبیرات احترام آمیز از رهبری یاد می کند.
«رجایی» بعد از سناریونویسی این رسانه ها یادداشتی جدید نوشته است و پاسخ این افراد را داده است. او در این یادداشت تاکید کرده است که «شیخ مهدی کروبی» ذره ای از مواضع گذشته اش عقب نشینی نکرده است اما این درد را باید به کجا برد که در این مملکت براندازشناسانی ! براین عقیده هستند که کروبی و خاتمی موسوی و…باید به رهبری بد بگویند و درغیر اینصورت باید در صدد توبه باشند!
او سپس به آرزوی اعتراف و عجز و توبه که در سر این افراد می گذرد اشاره دارد و می گوید: پرداختن به اینگونه سناریوها از آرزوی سرخورده برادران حکایت می کند! آرزویی که در آن هر منتقد و مخالفی که جرئت و قدرت و جسارت نه گفتن به وضع موجود را در خود دیده است و پایش به زندان باز شده یا خواهد شد باید به ورطه عجز و اعتراف و توبه بیفتد و درغیر این صورت اگر توبه نکرد او را در تماشاگه خیالشان در حال توبه خواهند دید!
رجایی در این یادداشت و با اشاره به بی اخلاقی های رایج دوران می نویسد: این روزها خیلی سخت می گذرد.من که تمام روزهای جنگ را دیده ام و چشیده ام شهادت می دهم که تلخی وسختی این روزها تلختر و سخت تر از دوران جنگ است!
متن کامل این یادداشت به نقل از وبلاگ غلامعلی رجایی به شرح زیر است:
هرچه زمان به جلو می رود بیشتر احساس می کنم که دیگر از دست کلمات هم کاری ساخته نیست!
چند روز پیش یادداشتی با عنوان مشکل کار در کجاست در جهت ارائه راهی به غیر از آنچه که در پیش گرفته شده است و نیز نشان دادن سیمایی متفاوت از منتقدین و حتی مخالفین و از سردرد نوشته شد که به لطف الهی بازتاب گسترده ای داشت اما از دیگر سو دوستانی که معلوم بود – و شد- چرا با هر راه حلی که در جهت اصلاح امور ارائه شود مخالفند به میدان آمدند و از آن بر اساس پندار خوش خویش! یک سناریو ساختند و انگار که به یک کشف مهم رسیده باشند در یک شادی کودکانه نوشتند که فلانی- بنده – دراین سناریو نقش آفرین شده تا جلوی توبه کروبی را بگیرد!
این مطلب را که در سایت جهان نیوز دیدم، هم دلم بحال یار سترگ امام جناب کروبی سوخت که به قول این سناریوشناسان!، کارش در حصر به جایی رسیده که بریده و بدنبال توبه است ! مثل منی باید به میدان بیاید تا جلوی توبه او را بگیرد و هم دلم به درد آمد که چرا بعضی با فاصله چند روز از رمضانی که به خدا در آن تعهد بندگی دادند دروغی این چنین ساختند و پرداختند تا چند صباحی تصورات و خیالات و توهمات خود را لباس حقیقت بپوشانند و آن را به عنوان یک ادعا به جامعه قالب کنند و علاوه بر آن دیگرانی را هم به دنبال خود بکشانند.
این ادعا صرفا به آن جهت بود که من در آن یادداشت به تعابیر احترام آمیز جناب کروبی- بی آنکه ذره ای تغییر در مواضعشان حس شود- در دیدارهایی که حجت الاسلام والمسلمین آقای عباسی فرد با اجازه وزارت اطلاعات در ایام حصرش با وی دارد نسبت به رهبری اشاره کرده بودم والبته همه حرفهایی را که از این شش ملاقات شنیده بودم بنا به مصالحی ننوشتم و نخواهم نوشت!
کسانی که تا حدی با کار رسانه و اندکی هم با علم روانشناسی آشنا هستند بیشتر ازمن می دانند که پرداختن به اینگونه سناریوها از آرزوی سرخورده برادران حکایت می کند! آرزویی که در آن هر منتقد و مخالفی که جرئت و قدرت و جسارت نه گفتن به وضع موجود را در خود دیده است و پایش به زندان باز شده یا خواهد شد باید به ورطه عجز و اعتراف و توبه بیفتد و درغیر این صورت اگر توبه نکرد او را در تماشاگه خیالشان در حال توبه خواهند دید!
آنها چون در این ماهها از کروبی نشانه تسلیم و عدولی ندیدند و حتی در آن نوشته حقیر خواندند که وی با حصر در کمال آرامش مواجه شده است به این نتیجه رسیدند که به دروغ از کشف سناریویی که زاییده توهمشان است دم بزنند و از آبی که آلوده می شود ماهی مقصود خود را بگیرند.غافل از آنکه اگر هم این ماهی صید شود مرده است!
من اگرچه سخنگوی جناب آقای کروبی نیستم ولی مثل بسیاری از کسانی که کروبی را می شناسند به جد معتقدم وی اگر اهل این تنازل ها بود کارش با مجمع روحانیون و دوستان قدیم وهمفکرش به آنجا نمی رسید که همه می دانند و مثل بعضی از روحانیون اصلاح طلبان که به غلط یا صحیح! مصلحت را درسکوت دیده و دم بر نمی آورند سکوت می کرد و کارش به حصری بی نتیجه نمی کشید.
من به توصیه دوستانی که آن نوشته را دیده اند قصد پاسخگویی به این سناریوشناسان! و حامی فتنه شناس! را نداشتم و این سطور را هم پاسخی به روزنامه توپخانه ! که نشانه هایی از توبه و پشیمانی را به نقل از غلامعلی – ر.! در کروبی دیده ! نمی دانم.
آنها که اهل حل وعقدند! می دانند پیام تقریبا پنهان نوشته بنده خطاب به چه کس و کسانی بوده و هست که سناریو نویسان این روزها و روزهای قبل! یا بدان آگاهی نیافتند و یا چون مفاد آن را بر خلاف منویات و به تعبیر بهترمنافعشان می دیدند در جهت بی اثر ساختن آن به تکاپو افتادند.
عملکرد این روزهای این دوستان توبه کن شناس! مرا به یاد حادثه ای در روزهای فروریزی پایه های رژیم جهنمی شاه می اندازد که وقتی خروش مردم مسلمان تا به دروازه های زندان ها رسید و شور و شعفی خاص در دل زندانیان مسلمان ایجاد کرد برخی زندانیان مارکسیست که برمبنای تئوری مارکسیسم نظرشان این بود که دامنه انقلاب باید توسط روستاییان- و نه شهریهایی که آنهارا خرده بورژوا وغیرانقلابی می دانستند! – واز روستاها به شهر کشیده شود واین کارگران – ونه طبقات اصناف وپیشه ور و بازاری-هستند که باید بپاخیزند وزنجیرهای آنانرا بگسلند چون وقوع انقلاب را برخلاف ایده هایی که یک عمر به تحقق آنها دلخوش کرده بودند می دیدند با عدم تحقق آن ایده ها با خجلت از زندان بیرون آمده و احساس مکتوم بعضی از آنها این بود که کاش می شد در زندان بمانند ولی برخلاف ایده مارکسیستی شان بدست مردم مسلمان آزاد نشوند!
حالا بر این جماعت که مدتی است برطبل خیالی فتنه و براندازی زده اند و نتیجه ای نگرفته اند سخت است ببینند و بشنوند برخلاف دروغهایی که گفته ومی گویند، نوشته و یا می نویسند، که خاتمی و کروبی که در نظر آنها براندازند ومهره های سوخته موساد وسیا! بدون آنکه ازمواضعشان عقب نشینی کرده باشند همچنان دل در گرو انقلاب امام دارند ، به مردم عشق می ورزند وهمچنان بدون هیچ طمع و ترس وغرضی برای رهبری احترام قائلند و با مشاهده روند امور،نگران ایشان و سرنوشت انقلاب هستند.
چه می شود کرد وچه می شود گفت واین درد را باید به کجا برد که در این مملکت براندازشناسانی ! براین عقیده هستند که کروبی و خاتمی موسوی و…باید به رهبری بد بگویند و درغیر اینصورت باید در صدد توبه باشند!
این روزها خیلی سخت می گذرد.من که تمام روزهای جنگ را دیده ام و چشیده ام شهادت می دهم که تلخی وسختی این روزها تلختر و سخت تر از دوران جنگ است!
دیروزعصر که به خانه آمدم سید مصطفی تاجزاده زنگ زد و در اولین جمله اش بلافاصله گفت دارم می روم اوین و افزود می خواستم از مقاله خوبت که بازتاب خوبی داشته است تشکر کنم . تا خیلی راحت گفت دارم می روم اوین، دلم خیلی گرفت .
چقدربگوییم و بنالیم که پیامبر(ص) وعلی(ع) که ما افتخار پیروی آنها را داریم در دوران حکومتشان ،که عمر آن در مجموع ازعمر نظام جمهوری اسلامی ما کوتاهتر بود، زندان نداشتند و هرگز با زبان زندان با منتقدین و مخالفینشان حرف نزدند.
چقدر بگوییم وبنالیم که جای این سیدها وغیرسیدها در حصر و زندان نیست!
یا مقلب القلوب قلب های همه ما در اختیارتوست فقط تو می توانی ما را منقلب کنی.
به دیوان لسان الغیب پناه می برم و فالی می زنم تا همچون همیشه مرا به غزلی مهمان کند:
صد ملک دل به نیم نظر می توان خرید……خوبان دراین معامله تقصیر می کنند!
کاش نسیم رحمتی بوزد،کاش!
——
بعد از تحریر
پس از تقریر این سطور مرد بزرگ و آزاده سترگ این روزها جناب آقای محمد نوری زاد با من تماس گرفت و گفت یادداشت اخیر مرا خوانده است.
ایشان در مورد مطلبی که من در آن یادداشت مبنی بر تقدیم پانصد صفحه تحقیقشان در مورد هنر در قرآن به رهبری نوشته بودند گفت بحث پیشکش و عفوی در کار نبوده است و من در نامه محرمانه ای که از زندان به رهبری نوشتم و به مسئولین زندان دادم تا به ایشان برسانند و بعدها به من گفته شد که رهبری نامه مرا دیده است همچون همیشه با ایشان سخن گفتم و ضمن بیان مطالبی به ایشان نوشتم که ترجمه بعضی از آیات قرآن را به شعر سپید برگردانده ام که برای نمونه یک قطعه شعر را برای شما می فرستم.
«میرحسین موسوی» و «زهرا رهنورد» پس از گذشت ۷ ماه حبس برای نخستین بار با حضور در خانه یکی از دختران، همزمان با سه فرزندشان دیدار کردند.
به گزارش «کلمه»، این دو همراه مردم، در روزهای گذشته با حضور تعدادی از ماموران امنیتی زن و مرد، در خانه یکی از فرزندان حضور یافتند. این ملاقات ناگهانی و بی سابقه نخستین ملاقات زهرا رهنورد و میرحسین موسوی در خارج از محدوده حبس، بعد از ۷ ماه و با حضور جمعیٍ هر سه دخترانشان بوده است.
آینده روشن است…
میرحسین موسوی در این دیدار با اشاره به تحولات جاری کشور گفت: آینده روشن است. نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس همچنین با اشاره به انتخابات پیش رو گفته است: با توجه به تداوم وضعیت فعلی نمی توان امیدی به انتخابات و شرکت در آن داشت.
مهندس موسوی همچنین با شرح برخی از محدودیتها اظهار کرد از آنجایی که فشارها و محدودیتها به دلیل آرمان و سخن حقیست که هر دو به آن اعتقاد دارند، شکرگزارند و راضی به رضای خدا.
گفته شده است که بخشی از فشارهای نیروهای امنیتی در طول مدت حبس، ایجاد نگرانی برای موسوی و رهنورد، در مورد وضعیت سلامت، زندگی و امنیت دخترانشان در زمانهای طولانی بی خبری از آنها بوده است.
حضور یک مقام قضایی و برخورد قاطع موسوی
حضور یک مسوول بلند پایه قضایی در این دیدارخانوادگی که تنها دیدار موسوی و رهنورد با دختران در خارج از محدوده ی پاستور بود از نکات قابل تامل بود که البته این مساله با اعتراض شدید میرحسین موسوی روبرو شد که این شخص چرا و با دستور چه کسی در خانه فرزندش حضور یافته است.
قطع دسترسی ها و خروج بسیاری از آثار هنری شخصی از منزل
دراین دیدار میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد تاکید کردند که کلیه ارتباطات آنها و نیز دسترسی به روزنامه، رادیو و حتی بعضا لوازم نوشتاری قطع شده است. موسوی و رهنورد تاکید داشتند که این اقدامات تنها برای پاک کردن ذهن آنهاست در حالی که محال است با این گونه کارها ذهن ایشان نسبت به حقایق پاک شود. همچنین آقای موسوی و خانم رهنورد گفتند: تعداد زیادی از آثار هنریشان و نقاشی های ایشان و خانم رهنورد در روزهای ابتدایی حصر و در بازرسی ها از خانه توسط ماموران خارج شده و در جای نامعلومی نگهداری می شود.
وضعیت جسمی خوب، روحیه عالی
طبق اطلاعات رسیده، در این دیدار و در پرس و جوی دختران از شرایط جسمی پدر و مادرشان، حال خانم رهنورد و آقای موسوی کاملا خوب بوده و در شرایط مساعد جسمی و روحیه بسیار عالی قرار داشتند. میرحسین پس از با خبر شدن از دروغپردازی های برخی سایتهای حکومتی در مورد سلامتی اش ضمن اظهار تعجب، هرگونه بیماری خود و خانم رهنورد را به صورت جدی تکذیب کرد.
افرایش فشار ها پس از این دیدار و قطع دوباره ارتباط تلفنی
بر اساس آخرین خبر دریافتی از منابع موثق کلمه، پس از این دیدار، میرحسین و رهنورد در خارج از محدوده ی پاستور و سخنان صریح میرحسین خطاب به مسوول قضایی، فشارها بر مهندس موسوی و دکتر رهنورد افزایش یافته و مجددا کلیه ارتباطات محدود تلفنی ایشان با خانواده و دختران نیز به صورت کامل قطع شده است.
سخنان میرحسین در این دیدار دومین اظهار نظر موسوی در سال ۹۰ است که به رسانه ها راه پیدا می کند. وی فروردین امسال زمانیکه با حضور در منزل پدری با پیکر مرحوم میر اسماعیل موسوی وداع می کرد همگان را خطاب قرار داده بود که: «صبر…صبر…صبر…».
روز گذشته خبری در «شرق» منتشر شد با این تیتر: «درخواست بدهید مجوز راهپیمایی بگیرید» به نقل از معاون سیاسی و اجتماعی استاندار آذربایجان غربی، این مقام دولتی در اینباره از اعلام آمادگی فرماندار ارومیه برای صدور مجوز برگزاری گردهمایی پیرامون دریاچه ارومیه خبر داد و گفته بود: « مسوولان تشکلهای مردمی تقاضاهای خود را برای برگزاری راهپیمایی، کنفرانس و میتینگ به مراجع قانونی ارایه دهند. ماه جاری هیچگونه تقاضای رسمی، از طرف هیچکس و هیچ نهاد شناختهشدهای به این منظور به فرمانداری ارومیه ارسالنشد.»
همین روز یکی از شهروندان استان آذربایجان غربی از شهرستان بناب در تماس با روزنامه از درخواست تقاضای حدود ۳۰۰ نفر از شهروندان این شهرستان شامل جمعی از بازاریان و حامیان محیط زیست و میراثفرهنگی بناب برای صدور مجوز راهپیمایی قانونی در اعتراض به وضعیت دریاچه ارومیه به فرماندار شهرستان در تاریخ هفتم شهریور خبر داد. بر این اساس درخواست شهروندان بنابی هشت روز پیش از این سخنان معاون سیاسی و اجتماعی استاندار انجام گرفته است.
اسماعیل کاظمنژاد، مدیر مسوول دو هفتهنامه مهر بناب در اینباره به «شرق» میگوید: «ما درخواست خود را که به امضای ۳۰۰ نفر از معتمدان، بازاریان و طرفداران محیط زیست و حافظان میراث فرهنگی در شهرستان بناب بود در روز هفتم شهریور به فرماندار شهرستان تحویل دادیم و همین طور رونوشت آن را برای دفتر نهاد ریاستجمهوری، دفتر وزارت کشور، دفتر مجلس شورای اسلامی کمیسیون اصل ۹۰، دفتر دادستان کل کشور، دفتر استانداری آذربایجانهای غربی و شرقی، دفتر امام جمعه شهرستان و دفتر نماینده بناب ارسال کردیم با این حال تاکنون هیچگونه پاسخی به این درخواست داده نشده است.» گفتنی است، یک کپی از متن نامه ارسالی این شهروندان به همراه نام و نام خانوادگی شهروندان امضاکننده نامه در هشت صفحه در دفتر روزنامه موجود است.
احمد قابل، پژوهشگر دینی که روز گذشته از بهداری زندان وکیل آباد مشهد به بیمارستان ولی عصر این شهر منتقل شده در بخش مغز و اعصاب بستری است.
مرضیه پاسدار، همسر آقای قابل در مصاحبه با “روز” با اشاره به وخامت حال وی از همه خواست برای سلامتی اودعا کنند.
او توضیح داد: حاج آقا به دلیل وخامت وضعیت جسمی به بهداری زندان منتقل شده بود؛ خودش با ما تماس گرفت و خبر داد که در بهداری است و ما نیز توسط وکیل ایشان شروع به پی گیری کردیم تا الان که به بیمارستان منتقل شده و من در کنار ایشان دارم با شما صحبت میکنم.
از همسر آقای قابل درباره علت وخامت حال این پزوهشگر دینی می پرسم و میگوید: در بیمارستان از ایشان سی تی اسکن کرده اند و بعد تشخیص دادند که باید ام آر آی صورت گیرد اما چون ترکش در بدن حاج آقا است امکان ام آر آی نیست و لذا این بار از ایشان سی تی اسکن تزریقی به عمل آوردند و فعلا منتظریم که پزشک متخصص نظر قطعی بدهدکه مساله چیست.
خانم پاسدار می افزاید: حاج آقا وقتی زندان رفت مشکلی نداشت تابستان ۸۹ که از زندان آزاد شد دچار سرگیجه و نوسان فشار خون شده بود تا جایی که یکباره زمین میخورد که باز دوباره او را بازداشت کردند و در مجموع شرایط زندان باعث وخامت حال او شد. دیروز هم که او را تحت الحفظ و با پابند به بیمارستان اورده بودند رفتم به دادسرا و خواهش کردم پابند را بردارند معاونت قضایی دستور داد برداشتند و اجازه داد پیش حاج آقا بمانم. بعد قرار شد امروز سند ببریم تا این سربازانی که از زندان همراه حاج اقا به بیمارستان آمده اند بروند. حالا هم از همه دوستان میخواهم برای سلامتی حاج اقا دعا کنند.
احمد قابل ۲۹ آذر ماه ۸۸ و در حالیکه برای شرکت در مراسم تشییع آیت الله منتظری از مشهد عازم قم بود بازداشت شد. او ۶ ماه بعد یعنی در ۲۱ خرداد ۸۹ با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد و مجددا ۲۳ شهریور ۸۹ پس از افشای اعدام های پنهانی در زندان وکیل آباد مشهد بازداشت و دی ماه آزاد شد.
این پژوهشگر دینی از نهم مرداد امسال برای سپری کردن محکومیت خود در زندان به سر می برد.
ساعت ۳ بامداد دوشنبه ۱۴ شهریور کارگردان برجسته ایرانی، مجتبی میرتهماسب که برای شرکت در کنفرانس مطبوعاتی پیرامون آخرین ساخته سینمایی خود و دیگر فیلمساز ایرانی جعفر پناهی، راهی پاریس بود، توسط ماموران امنیتی مستقر در فرودگاه بطور موقت بازداشت و حکم ممنوع الخروج بودن به وی ابلاغ شد. ماموران پس از بازرسی وسایل سفر وی، پاسپورت، کامپیوتر، دوربین فیلمبرداری و عکاسی او را ضبط کردند.
به گزارش سایت فرهنگسرای پویا، فیلم «این فیلم نیست» ساخته مشترک جعفر پناهی و مجتبی میرتهماسب تا کنون برای نمایش در ۵۰ فستیوال معتبر جهانی گزینش شده است.
قرار بود آقای مجتبی میرتهماسب در هفته آینده در فستیوالهای تورنتو و نیویورک شرکت کرده و پس از آن در تاریخ ۱۹ سپتامبر در مراسم افتتاحیه فیلم در پاریس به دعوت پخش کننده فیلم و سینماتک پاریس شرکت کند.
این فیلم قرار است از ۲۸ سپتامبر در ۵۰ سینمای فرانسه اکران عمومی شود.
مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران میزان مطالبات دولت به پیمانکاران آب را ۱۳۰۰ میلیارد تومان عنوان کرد و گفت: این مطالبات در بخش سدها، شبکه ها و خطوط آبرسانی است که مربوط به پیمانکاران بزرگ تا کوچک است.
محمد حاجرسولیها در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: دولت تا پایان مردادماه، ۱۳۰۰ میلیارد تومان به پیمانکاران و تولیدکنندگان بخش آب بدهکار است که امید می رود هرچه زودتر بتواند با استفاده از راهکارهایی که در قانون بودجه سال ۹۰ کل کشور در نظر گرفته شده است، آنها را پرداخت کند.
مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران افزود: دولت در ضوابط قانون بودجه سال ۹۰ راهکارهای متفاوتی را برای پرداخت این بدهیها، پیشبینی کرده که یکی از آنها، انتشار اوراق مشارکت است که تصور می رود، ۳۰۰۰ میلیارد تومان که معادل اعتبار بخش دولتی آب است، به فروش رسد و بخشی از بدهی نیز با آن تسویه شود.
وی تصریح کرد: بخشی دیگر را از طریق فروش اموال منقول و غیرمنقول طرحها تامین خواهیم کرد که تصور می رود از این طریق، ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ میلیارد تومان بابت تهاتر با طلب پیمانکاران بهره گیریم.
حاجرسولیها افزود: برای وزارت نیرو در بخش اوراق مشارکت ارزی، سهمی دیده شده است که البته پرداخت اصل و سود و تضمین آن باید از سوی شرکتهای خصوصی صورت گیرد؛ اما هم اکنون به دلیل اینکه شرکتهای بخش آب توان بازپرداخت را به علت زیانده بودن ندارند، از این بخش امکان استفاده متصور نیست. مگر اینکه قیمت آب اصلاح شود و درآمد شرکتها را بتوان از طریق آن، ترمیم کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر