-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۸, یکشنبه

Roundup of Dailly News from Radio Farda for 05/08/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



درحالیکه کمتر از یک هفته به گشایش شصت وچهارمین جشنواره جهانی کن باقی مانده دفتر این جشنواره بعد از ظهر شنبه این هفته اعلام کرده است که فیلمی با نام «این فیلم نیست»، ساخته مشترک جعفرپناهی و مجتبی میرطهماسب و همچنین فیلم «به امید دیدار»، از محمد رسول‌اف به لیست دیگر فیلم‌های برگزیده فستیوال امسال افزوده شده است.درحالیکه کمتر از یک هفته به گشایش شصت وچهارمین جشنواره جهانی کن باقی مانده  دفتر این جشنواره بعد از ظهر شنبه این هفته اعلام کرده است که فیلمی با نام «این فیلم نیست»، ساخته مشترک جعفرپناهی و مجتبی میرطهماسب و همچنین فیلم «به امید دیدار»، از محمد رسول‌اف به لیست دیگر فیلم‌های برگزیده فستیوال امسال افزوده شده است. عباس بختیاری، مدیرفرهنگسرای پویا در پاریس، درباره حال وهوای فیلم «این فیلم نیست»، ساخته جعفر پناهی و میرطهماسب، می‌گوید: عباس بختیاری: «این فیلم نیست» ساخته آقای جعفر پناهی و آقای میرطهماسب در یک روز ساخته شده و تصویرگر زندگی آقای پناهی است که ماه‌هاست در ایران در انتظار روشن شدن وضعیت خودش در دادگاه تجدید نظر است. این فیلم در واقع نشان می دهد که او و همکار دیگرش، آقای میرطهماسب، تلاش می‌کنند تا با به تصویر کشیدن یک روز از زندگی آقای پناهی ، شرایط دشوار امروز سینمای ایران را نشان دهند. کل فیلم برداری هم در یک روز و در منزل آقای پناهی گرفته شده است و ماجرای فیلم در روز چهارشنبه سوری می‌گذرد. زندگی کارگردانی را نشان می‌دهد که در منزلش محبوس بوده و قادر به ساخت فیلم نیست. این کارگردان در آن روز- روز چهارشنبه سوری- تصمیم می‌گیرد که در همان چهاردیواری اقدام به ساخت آن فیلم نماید. چرا که معتقد است که اگر هنرش را ادامه ندهد ، مسیر زندگی‌اش، مسیر مثبتی نخواهد بود. آقای جعفر پناهی در حالی فیلم، «این فیلم نیست» را مشترکا با آقای میرطهماسب ساخته است که پیش از این حکم یک محکومیت سنگین شغلی برایش صادر شده است. به عبارت دیگر هنوز هم دادگاه تجدید نظر آقای پناهی تشکیل نشده است ولی با این حال ما شاهد آن هستیم که ایشان فیلمی ساخته و این فیلم را هم روانه جشنواره کن کرده است . همان طور که همگان از این حکم مطلع هستند، حکم صادر شده علیه آقای پناهی شامل شش سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از حرفه کارگردانی بوده است. اما آن چه که مسلم است این است که در هیچ کجای این حکم، خبری از محرومیت آقای پناهی از بازیگری وجود ندارد. در این فیلم آقای پناهی نقش اول را بازی می‌کند و کارگردانی آن هم مشترک است. فیلمی است که در واقع تصویرگر شرایط دشوار امروز سینمای ایران و سینماگران ایرانی است که در آن قرار دارند. از فیلم «این فیلم نیست» که بگذریم، به فیلم «به امید دیدار» ساخته آقای محمدرسول‌اف می‌رسیم که در بخش «نوعی نگاه» شصت و چهارمین فستیوال جهانی کن به نمایش درخواهد آمد. در حکم صادره، محکومیت سنگینی هم نصیب آقای رسول اف شده است. در این مورد عقیده شما چیست؟ آقای رسول‌اف هم به شش سال زندان محکوم شده‌اند و همچون آقای پناهی منتظر پاسخ دادگاه تجدید نظرهستند. در فاصله این انتظار، این دو کارگردان فیلم ساخته‌اند. البته موقعیت آقای رسول‌اف، موقعیت دیگری است. چرا که با مجوز این فیلم را ساخته است ولی نه با این سناریویی که در فیلم آمده است. فیلم آقای رسول‌اف قصه بسیار تلخی از زن وکیلی است که در پی پرونده یک شخص محکوم است و تلاش این زن را نشان می‌دهد. آیا این فیلم‌ها در لیست فیلم‌هایی که قرار است در این جشنواره به نمایش دربیایند، آمده است؟ بله. روز شنبه، هفتم ماه مه سایت رسمی فستیوال اعلام کرده است که هر دو فیلم در بخش رسمی فستیوال حضور خواهند داشت که فیلم آقای جعفر پناهی و آقای میرطهماسب در یک روز ویژه با یک نمایش ویژه و با حضور تمام اشخاص برجسته سینما که امسال در این فستیوال دعوت شده اند، اکران خواهد شد. فیلم «به امید دیدار» آقای محمد رسول‌اف در بخش مسابقه شرکت خواهد داشت. من آرزو می‌کنم هر دو فیلم موفق باشند و موفقیت این فیلم‌ها ، موفقیت سینمای ماست. طی تماسی که من شخصا با دفتر فستیوال کن گرفتم اعلام کردند که روز اول افتتاحیه این فستیوال ، روز ویژه‌ای است که «بخش پانزده روز کارگردانان» سکه طلایی خود را به آقای جعفر پناهی برای دفاع از انسانیت و حمایت از حقوق بشر اهداء خواهد کرد. این اولین باری است که یک سینماگر ایرانی موفق به دریافت جایزه این بخش از جشنواره کن خواهد شد.
 


يک مقام ارشد امنيتی اطلاعاتی آمريکا می گويد، اطلاعاتی که در حمله به مخفی گاه اسامه بن لادن به دست آمده، بزرگترين مجموعه اطلاعاتی است که تاکنون از يک فرد مظنون به اقدامات تروريستی به دست آمده است. اين مقام مسوول در دستگاه اطلاعاتی آمريکا گفت، اين اطلاعات نشان می‌دهد که اسامه بن لادن، همچنان کنترل و هدايت شبکه القاعده را برعهده داشته و مخفيگاه او، مرکز فرماندهی و کنترل عمليات شبکه القاعده بوده است. همزمان با اظهارات اين مقام امنيتی - اطلاعاتی، دولت آمريکا پنج فيلم ويدئويی تازه  را که در حمله به خانه اسامه بن لادن به دست آورده بود، منتشر کرد.
 


قيمت نفت در بازارهای جهانی در سه روز گذشته تا ۱۵ دلار در هر بشکه کاهش يافت. به گزارش خبرگزاری ها قيمت نفت و طلا در پی اعلام خبر کشته شدن اسامه بن لادن، رهبر القاعده روند رو به کاهشی را آغاز کرد و تا پايان هفته کاری گذشته کاهش قابل توجهی يافت. قيمت هر اونس طلا در بازارهای جهانی در پايان هفته کاری گذشته روی ۱۴۹۵ دلار بسته شد. بر اساس گزارش های خبرگزاری‌ها، قيمت هر بشکه نفت برنت دريای شمال در معاملات پيش از تعطيلی هفتگی بازارهای جهانی به ۱۰۹ دلار رسيد که اين رقم نسبت به روز چهارشنبه گذشته کاهشی ۱۵ دلاری را نشان می دهد. قيمت سبد نفتی اوپک هم با افت همراه بود و تا بشکه ای ۱۱۲ دلارکاهش يافت. کارشناسان بازار نفت و طلا معتقدند اين روند کاهشی در روزهای آينده نيز ادامه خواهديافت.
 


کاظم صديقی، امام جمعه موقت تهران، روز شنبه از محمود احمدی‌نژاد خواست در عمل ولايتمداری خود را نشان دهد، چراکه سخن گفتن در اين‌باره – به گفته او – کافی نيست. صديقی تاکيد کرد، رابطه ربيس‌جمهوری و رهبر رابطه پدر و فرزندی نيست، بلکه رييس‌جمهور، رعيت و سرباز ولايت است. امام جمعه پايتخت، اين سخنان را در مراسمی در ميدان منيريه تهران عنوان کرد که برای عزاداری به مناسبت درگذشت دختر پيامبر اسلام برگزار شده بود. اين مراسم در شرايطی برگزار شد که پيشتر، طرفداران محمود احمدی نژاد، رئيس جمهوری اسلامی ايران، اعلام کرده بودند، مراسم عزاداری خود را در اين محل برگزار خواهند کرد، اما گروهی که خود را «حزب‌الله» ناميده بود، هشدار داد، به آنچه «جريان انحرافی» خواند، اجازه نخواهد داد تا اين مراسم را برگزار کند.
 


وزارت دفاع آمريکا، پنتاگون روز شنبه، پنج ويديوی جديد را از اسامه بن لادن، رهبرالقاعده منتشر کرد. در يکی از اين ويديوها، اسامه بن لادن در اتاق کوچکی نشسته و در حال تماشای يکی از شبکه های خبری ماهواره ای است که تصوير او را پخش می کند. در اين ويديو که بدون صداست، اسامه بن لادن، ريش‌ خاکستری و سفيد دارد و از تصاويری که پيش تر منتشرشده، سالمندتر به نظر می آيد. در يکی از اين ويديوها بن لادن خود را برای ضبط يک پيام ويديويی آماده می کند. اسامه بن لادن، روز دوم ماه مه – پنج روز پيش – در عملياتی ويژه به دست کماندوهای آمريکايی در ويلايی در نزديکی اسلام آباد پايتخت پاکستان کشته شد. پيش از اين گفته می شد، نيروهای آمريکايی مدارکی از جمله اطلاعات و محتويات رايانه ای را که در آن ويلا بود، با خود برده بودند.
 


معاون سازمان نظام پزشکی ايران، می‌گويد ميزان تورم در بخش سلامت بيش از يک و نيم برابر نرخ تورم ايران است. عليرضا زالی، در گفت و گو با خبرگزاری مهر، همچنين گفته، هم اکنون ۱۲ هزار پزشک عمومی يا فاقد شغل هستند و يا اينکه درآمد کافی ندارند و در بخش ديگری از رشته تحصيلی خود امرار معاش می کنند. براساس تازه ترين گزارش بانک مرکزی، نرخ تورم در سال ۸۹ بيش از ۱۳ درصد بوده‌است.
 


افراد مسلح طالبان امروز شنبه، به خانه والی قندهار و چندين ساختمان دولتی در اين شهر حمله کردند. ساختمان‌های فرمانداری، شهرداری و اداره امنيت ملی از جمله اهدافی بوده که افراد مسلح طالبان به آنها حمله کرده‌اند. به گزارش خبرگزاری ها، اين درگيری‌ها، دست کم ۲۳ زخمی بر جای گذاشت که روانه بيمارستان شده اند. خبرنگار بخش افغان راديو اروپای آزاد / راديو آزادی می گويد، صدای ۱۷ انفجار نيرومند در شهر قندهار را شنيده است. افراد طالبان اين حملات را بخشی از عمليات موسوم به "بدر" خوانده اند. گروه طالبان افغانستان امروز با صدور بيانيه ای ضمن تاييد مرگ رهبر القاعده، اعلام کرد که مرگ بن لادن، «روح تازه ای» به نبرد عليه نيروهای خارجی می بخشد.
 


وزارت دفاع ایالات متحده، پنتاگون، روز شنبه پنج ویدئو از اسامه بن‌لادن منتشر کرده که گفته می‌شود در حمله کماندوهای آمریکایی به محل اقامت وی در پاکستان به دست آمده است. در یکی از ویدئوها اسامه بن‌لادن در برابر تلویزیون نشسته است و تصاویر خود را در شبکه‌های خبری مشاهده می‌کند.وزارت دفاع ایالات متحده، پنتاگون، روز شنبه پنج ویدئو از اسامه بن‌لادن منتشر کرده که گفته می‌شود در حمله کماندوهای آمریکایی به محل اقامت وی در پاکستان به دست آمده است. در یکی از ویدئوها اسامه بن‌لادن در برابر تلویزیون نشسته است و تصاویر خود را در شبکه‌های خبری مشاهده می‌کند. یکی از ویدئوهای بی‌صدای بن‌لادن که از سوی پنتاگون منتشر شده است. در این تصاویر اسامه‌بن لادن کلاهی بر سر دارد و پتویی بر دوش و تصاویر خود را در یک شبکه عربی می‌بیند؛‌ ریش اسامه بن‌لادن در این ویدئو خاکستری است. وزارت دفاع آمریکا این ویدئوهای اسامه بن‌لادن را بدون صدا منتشر کرده است. پنتاگون می‌گوید این پنج ویدئوی منتشر شده در یورش نیروهای آمریکایی به محل اقامت اسامه بن‌لادن در شهر ابیت‌آباد در نزدیکی اسلام‌آباد به دست آمده است. یکی از این ویدئوها در ماه اکتبر یا نوامبر سال ۲۰۱۰ تهیه شده و اسامه بن‌لادن همانند دیگر ویدوئوهایش به دوربین نگاه می‌کند و پیام خود را قرائت می‌کند. فیلم‌ها گویای آن است که اسامه بن‌لادن در محل اقامت خود کامپیوتر داشته است؛ گرچه به گفته مقام‌های آمریکایی وی از اینترنت یا تلفن برخوردار نبوده است. به گفته مقام‌های آمریکایی در حمله بامداد دوشنبه، بن‌لادن و چهار نفر دیگر کشته شدند. برپایه گزارش‌ها و تصاویر منتشر شده یکی از هلی‌کوپترهای بلاک‌هاوک در محل دچار سانحه شده و کماندوهای آمریکایی هنگام ترک محل آن را منهدم کرده‌اند. با این حال آنگونه که روزنامه نیویورک تایمز گزارش کرده است، شماری از کارشناسان از روی دم این هلی‌کوپتر گفته‌اند که هلی‌کوپترهایی که در این عملیات به کار گرفته شده‌اند از نوع ویژه‌ای بوده‌اند که صدای بسیار کمتری داده و به خاطر مواد به کار رفته در آنها رادارها هم نمی‌توانند به راحتی آنها را شناسایی کنند. لئون پانتا، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، در نخستین مصاحبه خود پس از کشته شدن اسامه بن‌لادن اعلام کرد از آنجا که احتمال داده می‌شد، پاکستانی‌ها به رهبر القاعده اطلاع بدهند، آمریکا تصمیم گرفت بدون اطلاع اسلام‌آباد عملیات را انجام دهد.  به گفته لئون پانتا، ماه‌ها پیش از انجام عملیات، ایالات متحده به انجام عملیات مشترک و از جمله با شرکت پاکستان می‌اندیشیده است اما سی آی ای با مشارکت پاکستان مخالف بوده است.
 


يک عضو هيئت نمايندگان اتاق بازرگانی تهران می گويد، سازمان حمايت از مصرف‌کنندگان، افزايش قيمت محصولات توليدی را تا پايان خرداد ماه ممنوع کرده‌است. ابوالفضل روغنی در عين حال تاکيد کرده است، در حال حاضر ديگر توليد، مقرون به صرفه نيست. پيش از اين احمد توکلی، رئيس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی اعلام کرده بود، در آستانه اجرای قانون هدفمند کردن يارانه‌ها، مديران دولت، توليدکنندگان را تهديد کرده بودند اگر قيمت محصولات خود را افزايش دهند، سر و کارشان با زندان خواهد بود.    بانک مرکزی در تازه ترين گزارش خود، نرخ تورم در فروردين ماه امسال را بيش از ۱۳ درصد اعلام کرده بود.
 


معاون شهردار تهران گفته به زودی تمام تاکسی‌ها و اتوبوس‌های تهران بايد درهنگام اذان از طريق گيرنده‌های راديويی خود نسبت به پخش اذان با صدای بلند اقدام می ‌کنند. جعفر تشکری هاشمی ،معاون حمل و نقل و ترافيک شهرداری تهران گفته با توجه به تردد ۸۰ هزار دستگاه تاکسی در سطح شهر تهران با اين اقدام صدای اذان به يک باره در کل شهر تهران طنين‌انداز می‌شود. ايستگاههای مترو، فرودگاه و پايانه های اتوبوسرانی و بوستان های تهران نيز در اين برنامه موظف به پخش اذان با صدای بلند و از طريق بلندگوهها خواهند بود.
 


خودکشی سیامک پورزند، متولد سال ۱۳۱۰، روزنامه‌نگار، سردبیر و فعال نوآور و خبرساز فرهنگی در روز پنج‌شنبه گذشته در تهران بسیاری از فرهنگ‌دوستان دگراندیش را شگفت‌زده کرد و غمگین.خودکشی سیامک پورزند، متولد سال ۱۳۱۰، روزنامه‌نگار، سردبیر و فعال نوآور و خبرساز فرهنگی در روز پنج‌شنبه گذشته در تهران بسیاری از فرهنگ‌دوستان دگراندیش را شگفت‌زده کرد و غمگین. چرایی این خودکشی تنها دامن خانواده و آنانی را که از نزدیک می‌شناختندش نگرفت. بسیاری از کسانی که حتی از دریچه دیگر به فرهنگ و هنر و جامعه و سیاست در ایران می‌نگرند هم در سوگواری و پیش کشیدن این پرسش سهیم شدند. پاسخ را عده‌ای در اولین مظنون یعنی در افسردگی حاصل از تک‌افتادگی و نومیدی از امکان خروج از تهران و پیوستن به خانواده یافتند، و از سوی دیگر در پرونده‌ای سنگین و حکم حبس یازده ساله و مصائب بین بازداشت و حصر، مثل روایت خودش در پیام به خانواده حاکی از سنگساری ساختگی. پرونده سنگین به اتهام جاسوسی و پول گرفتن از بیگانه برای به بی‌راهه کشاندن مطبوعات اصلاح‌گرا که در سال ۱۳۷۹ در پی کنفرانس «ایران پس از انتخابات» معروف به کنفرانس برلین برایش باز شد. این پرونده سرانجام مد سیاست را بر جذر زندگی او غالب کرد. مثل یک فیلم سینمایی با زیر و بم‌هایی پیش‌بینی نشدنی که این گونه هم توصیف شده. از بزرگ شدن در خانواده‌ای شاه‌دوست و سلطنت‌طلبی تا روزنامه‌نگاری در «باختر امروز» به سردبیری حسین فاطمی، وزیر خارجه کابینه محمد مصدق، تا اصلاح‌طلبی. از ۲۸ مرداد تا ۲ خرداد و از فرهنگ تا به گفته یکی از سه دخترش فرار از زندان، در پرده آخر، با پایین انداختن خود از طبقه ششم خانه‌اش در تهران. مهرانگیز کار، دومین همسر سیامک پورزند، و طرحی کلی از زندگی او: من همه زندگی با ایشان نبودم. ایشان ازدواج دیگری هم داشتند. ولی از نظر سیاسی، اگر بخواهید بدانید، بخشی از زندگی سیامک خیلی حمایت از سیاست‌های شاه بوده، قبل از این که از این مقطع دور شود. ولی در دوران ملی شدن صنعت نفت، دوران شادروان مصدق، سیامک یکی از طرفداران پروپاقرص شادروان مصدق بوده و پیرو راه او. همراه شادروان داریوش فروهر کار می‌کرده. ولی بعد از ۲۸ مرداد آن چه در زندگی سیامک اتفاق افتاده از نظر سیاسی، آدم در او یک اغتشاش می‌بیند. از این اغتشاش برای این که بتواند خودش را نجات دهد، دیگر کاملا وارد زندگی فرهنگی شده و تبدیل شده به شخصی که خواسته سینمای پیشرفته جهان را به ایرانیان از طریق مطبوعات یا ایجاد سینه‌کلوب یا از طریق به وجود آوردن فستیوال‌های سینمایی بشناساند. اینجا بود که سیامک به عنوان سردبیر و رپر‌تر [گزارشگر] و صاحب‌نظر از این به بعد او را در مطبوعات سینمایی بسیار فعال می‌بینیم و در آمریکا در ارتباط با کارگردانان خیلی بزرگ و هنرپیشه‌های مشهور که این‌ها را معرفی می‌کرده به ایرانیان از طریق مطبوعات سینمایی. اما مهم‌ترین حرکت سیاسی سیامک بعد از سال‌ها که از سیاست به صورت کلی دوری کرده بوده، از دوم خرداد ۱۳۷۶ شروع می‌شود. سیامک جذب جریان اصلاحات شد. از آن به بعد به سیامک نمی‌شود ابدا علامت سلطنت‌طلب را چسباند. سیامک از آن به بعد عاشق شور و حال آن دوران بود و بحث جامعه مدنی و مخصوصا مطبوعات اصلاح‌طلب و خودش را به در و دیوار می‌زد که بتواند این مطبوعات را مخصوصا به ایرانیان خارج از کشور که آن موقع اینترنت نبود معرفی کند. بنابراین در اینجا ما دوباره یک سیامکی را می‌بینیم که در کنار بسیاری از آقایان و خانم‌هایی قرار می‌گیرد که این‌ها انقلابی بودند و حالا اصلاح‌طلب شده‌اند. در واشینگتن، ماندانا زند کریمی، همسر اول سیامک پورزند، در زندگی مشترکی ده ساله و مادر اولین دختر او، بنفشه پورزند، تا سال ۱۳۴۶ از نزدیک شاهد تلاش‌های فرهنگی سیامک پورزند بوده است. ماندانا زند کریمی: سیامک پورزند نه تنها یک روزنامه‌نگار زبردست و بسیار خوبی بود، بلکه از زمان خودش خیلی پیشرفته‌تر بود. چیزهایی را در ایران ابداع کرد، در مطبوعات ایران ابداع کرد و به وجود آورد برای اولین بار. مثلا یکی از کارهایی که سیامک پورزند آن موقع انجام داد، ایجاد سینه‌کلوب بود. سینه‌کلوب یک چیزی بود که هر هفته یک اسکار بود در تهران. در یکی از سینما‌ها که قرار گذاشته بود تمام انتلکتوئل‌های ایران از هنرمندان، هنرپیشه‌ها، نویسنده‌ها، آرتیست‌ها همه جمع می‌شدند آنجا، هرکس که، هر که بود در تهران آن موقع، آنجا جمع می‌شدند یک فیلم فوق‌العاده خوب می‌دیدند و ضمنا به وسیله افرادی که وارد به کار سینما بودند، تجزیه و تحلیل می‌شد فیلم. نویسنده‌ها، هنرپیشه‌ها، کار آنها و کار کارگردان، چیزهایی که ایرانی‌ها اصلا تا آن موقع نمی‌دانستند وجود دارد و باید بهشان توجه شود. این سینه‌کلوب شده بود مرکزی که مرکز انتلکتوئل‌های تهران هر هفته روزهای یک‌شنبه... یادم است آن موقع‌ها دبیرستانی بودم و می‌رفتم سینه‌کلوب و با یک عده از دوستان... جوان‌ها جمع می‌شدند می‌آمدند سینه‌کلوب و آشنا می‌شدند با یک عده انتلکتوئل‌ها، نویسنده و مطبوعات‌چی‌ها و هنرمندان آن موقع. این کاری بود که سیامک پورزند قبل از این که دستگیرش کنند اولین بار که در حقیقت دزدیدندش، این همین کار را به فرمی خیلی آرام‌تر به وجود آورده بود. یعنی یک کلوبی به وجود آورده بود که جوان‌ها را با نسل گذشته و قدیمی‌تر آشنا می‌کرد که این‌ها از تجربه هم و انرژی همدیگر استفاده کنند و آموزش پیدا کنند. این یکی از کارهایی بود که سیامک پورزند خیلی خوب می‌توانست انجام دهد. این ابتدای آشنایی مردم ایران با هنر هنرپیشگی و تئا‌تر و سینما به وسیله سیامک پورزند به وجود آمد. بعد در مورد به وجود آوردن مطبوعات از نظر سردبیری استعداد فوق‌العاده‌ای داشت. یعنی مجله آتش هیچ چیز نبود. یک مجله پیش‌پاافتاده‌ای که اصلا تیراژ هم نداشت. اما وقتی سیامک پورزند سردبیر مجله آتش شد، مجله در مدت کوتاهی یک دفعه شد یکی از مجله‌های پرخواننده و پرتیراژ مملکت و خیلی معروف و پیشرفته، مقالات خوب... می‌توانست یک نشریه‌ای را که اصلا ارزشی نداشت و خواننده هم نداشت در عرض مدت کوتاهی برساند به مرحله‌ای که خواننده پیدا کند و مردم واقعا به آن نشریه گرایش پیدا کنند و بخرند و بخوانند. خانم زند کریمی، می‌گویند که با چهره‌های متفاوت هالیوود ایشان آشنا بودند و در تماس بودند. در آن مدت که شما زندگی می‌کردید با ایشان، کدام یک از این چهره‌ها را به خاطر دارید؟ من خوب یادم است که با رد اسکلتون که یک کمدین خیلی محبوب و معروف بود در آمریکا روابط خوب داشت و با او مصاحبه کرده بود، در ایران آشنایی برایش به وجود آمد. یکی دیگر از هنرپیشه‌هایی که سیامک پورزند با او روابط خیلی دوستانه داشت، خانم کیم نواک بود. این دوتا از کسانی بودند که با او علاوه بر این که به عنوان خبرنگار برای ایران با آنها مصاحبه کرده بود، روابط دوستانه هم داشتند. مسابقه دوچرخه‌سواری یا این جور چیز‌ها مال آن دوره‌ای است که شما شاهد بودید؟ بله. مسابقه دوچرخه‌سواری بود. دانش‌آموزان بودند در رامسر. کمپ دانش‌آموزان که می‌رفت و شرکت می‌کرد و خبر می‌داد از کمپ‌ها. و خیلی برنامه‌های دیگر که به وجود می‌آورد. آدمی بود واقعا از زمان خودش پیش‌رفته. کارهایی می‌کرد که حالا من می‌بینم در آمریکا انجام می‌دهند. شاهد دیگر تلاش‌های مطبوعاتی سیامک پورزند عباس پهلوان در لس‌آنجلس و سردبیر نشریه فردوسی است با خاطره‌هایی از فعالیت‌های او در مجله هفتگی «ستاره سینما» که ۲۰ سال روی پیشخوان‌ها بود و سیامک پورزند در چند نوبت سردبیری آن را به عهده داشت. عباس پهلوان: از موقعی که من با آقای پورزند آشنا شدم، من در اوایل فعالیت مطبوعاتی‌ام بودم و در رشته ادبی فعالیت می‌کردم. او سال‌ها می‌گذشت که درعرصه مطبوعات فعالیت داشت. به خصوص در زمینه فرهنگی و هنری و شاخص‌ترین کار او این بود که جشنواره بین‌المللی فیلم را در ایران دایر کرد و در سعدی آن زمان با همکاری آقای آشتیانی، سرگی باندارچوک، هنرپیشه معروف و مشهور آن زمان سینمای روس... اتحاد جماهیر شوروی و یا کسان دیگر بودند الان یادم نیست... ولی... خیلی دم نظرم است یا بود یا پیام فرستاد یا شرکت کرد. در هر حال این جشنواره با این فیلم آغاز شد. خیلی درخشید. جلسات هفتگی سینه‌کلوب را برای آشنایی بیشتر جوان‌ها با سینما دایر کرده بود. مجله سینمایی دایر کرده بود. مجله ستاره سینما، مجله آتش و همین طور فعالیت‌های دیگر که در این زمینه بود. در نتیجه او یک آدم شاخصی بود از این نظر. من یک مقدار زیادی مرهون سیامک هستم. او مرا آشنا کرد با فعالیت‌های مطبوعاتی و سینمایی که در آن موقع خیلی شاخص بود. در دوران پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ سیامک پورزند در نشریات دیگری هم قلم می‌زد، از جمله در امید ایران، اطلاعات جوانان، اطلاعات ماهانه، مهر ایران و نشریات ادبی و هنری مثل بامشاد، خوشه، رودکی، فردوسی و نگین. رضا براهنی، ناقد ادبی در تورونتو: در دوران شاه فوق‌العاده روزنامه‌نگار فعالی بود. در تمام مدت سر زبان‌ها بود به علت ارتباطی که با فیلمسازان جهان داشت، در مخصوصا دهه چهل سرآمد بود. عجیب هم هر چه بیان می‌کرد خیلی سر وصدا می‌کرد. من ایشان را از موقعی که در فردوسی گاهی مطالبی می‌نوشت از آنجا می‌شناسم. برمی‌گردد به دهه چهل شمسی. خیلی پر سر و صدا، آدم خیلی خوش‌برخورد و خوش‌قیافه. یکی دو مثال می‌توانید بزنید که چرا پر سر و صدا بود؟ رفت و آمدهایی که داشت مخصوصا خارج از کشور، گاهی گزارش آن‌ها را می‌داد در داخل کشور، برای ما بیشتر شبیه یک نوع افسانه بود. در آن زمان هنرپیشه‌های خیلی معروف دنیا را شناختن و با آن‌ها رفت و آمد داشتن، خب، برای بسیاری از کسانی که در ایران زندگی می‌کردند، و با سینما هم یک ارتباط عاشقانه‌ای داشتند، ولی از دور دستی بر آتش داشتند، یک نوع حالت افسانه و خیالی داشت. از این بابت زنده‌یاد پورزند در آن زمان بیشتر به عنوان یک آدمی که آن بالابالا‌ها ارتباط داشت می‌شناختمیش. با آن موقعیتی که ما‌ها از دنیا می‌شناختیم فاصله داشت و از این نظر برای ما جاذبه داشت. عشق اول سیامک پورزند اما چونان که شنیدیم سینما بود. بهمن مقصودلو، سینماگر، نویسنده و ناقد باسابقه در نیویورک: بسیار متاسفم. به دوستداران سینمای ایران تسلیت می‌گویم. سینمای ایران یکی از مردان برجسته خودش را از دست داد به عنوان نویسنده. به عنوان منتقد، به عنوان روزنامه‌نگار، به عنوان یکی از پایه‌گذاران به نوعی فرهنگ سینمایی ۵۰ سال ایران بوده. راجع به سیامک پورزند به چند نوع می‌شود صحبت کرد. یکی راجع به شخصیتش و یکی راجع به کارش. راجع به کارش که فرمودید، یکی از کسانی بود که درست از بعد از ۳۲، کودتای معروف، ایشان از ۱۳۳۳ تقریبا یکی از پایه‌گذاران جشنواره‌های مختلف سینمایی هنری ایران بوده. یعنی اگر خودش بانی نبوده که در یکی دوتایش هم خودش بانی بوده، یکی از اعضای موثر بنیان‌گذاران فستیوال‌های فیلم‌های هنری جهانی در ایران بوده. به طوری که مثلا در ۳۳ یک فستیوالی به نام گلریزان گذشت یا ۳۴ در سینما متروپل. یک کنگره سینمایی تشکیل داد. یک فستیوال کنگره سینمایی در ۱۳۳۴ تشکیل داد. آدم‌هایی مثل ناتل خانلری، دکتر نامدار، دکتر میمندی‌نژاد، فریدون رهنما، دکتر قهاری گرمسیری... این‌ها داوران بین‌المللی‌اش بودند و فیلم‌ها بیشتر از فیلم‌های خارجی بود و به نوعی سیامک پورزند این طوری بگویم که هر جا فیلم بود، هرجا سینما بود و هرجا سینماگر بود و هرجا سینمادوست بود، سیامک پورزند هم حضور داشت و سعی می‌کرد حلقه‌ای در رابطه با این افراد با همدیگر به وجود بیاورد. معتقد به کار گروهی بود و کارهای بنیادین. آدمی بود نوآور. یکی از آدم‌هایی بود که به هر صورت سینمای غرب را به نوعی در این جشنواره‌ها آورد و مجبور می‌کرد عده‌ای را دعوت می‌کرد راجع به آن حرف بزنند و به جز این در مطبوعات سینمایی از ابتدا یا مدیر داخلی بود یا سردبیر بود یا نویسنده. در دوره‌های متعدد سردبیر مجله ستاره سینما بود که می‌دانید یکی از نشریات موفق و خوب سینما در ایران بود که سینمای غرب را، سینمای خارج از ایران را، سینمای غیربومی را به ایران و بینندگان وعلاقه‌مندان سینما معرفی می‌کرد. ۱۳۳۷ سردبیر بود، ۱۳۵۲ سردبیر بود که در ۱۳۵۲ من هم با او همکاری می‌کردم به عنوان یک دوست خیلی نزدیک که مجله موفق شود. اگر بخواهیم مثال‌هایی بزنیم که کارهایی کرد که فرضا جذابیت داشت از لحاظ هنرپیشه‌های هالیوود یا این که مصاحبه با آن‌ها... چیزهایی که اثرگذار بود... ببینید سینمای ما بعد از ۱۳۳۰ است که مطرح می‌شود و اصلا پایه‌گذاری می‌شود. به خصوص دهه ۴۰ که متبلور می‌شود. دهه ۳۰ سیامک پورزند یکی از پایه‌گذاران اساسی فستیوال‌ها، کنگره‌های سینمایی و جشنواره‌هایی بود که در ایران برگزار می‌شد. از این طریق فیلم‌های غربی به بیننده معرفی می‌شد و شرح و بسط داده می‌شد. خب، البته فرخ غفاری در ۱۳۲۹ این کار را کرده بود. دکتر کاووسی هست در اینجا یکی از ارکان دیگر است. ولی پورزند در تمام این فستیوال‌ها گفتم یا خودش می‌گذاشت یا مهره‌ای بود که به آن‌ها کمک می‌کرد. این یکی از نقش‌هایش بود. نقش دیگرش، آدم دنیادیده‌ای بود. به غرب سفر کرد. به آمریکا سفر کرد. به هالیوود سفر کرد. مصاحبه‌های متعددی با هنرپیشه‌های بزرگ سینما کرد و این‌ها را در ایران چاپ کرد. یکی از نوآورانی بود که به عنوان ژورنالیست و نویسنده کیهان، نویسنده مطبوعات مختلف ایران در هالیوود حضور داشت. در هالیوود باز با یک سری از ایرانیان تحصیل‌کرده در سینما مثل داریوش مهرجویی، حسین رجاییان، حسن فیاد، بزرگمهر رفیعا، بچه‌هایی که در یوسی‌ال‌ای تحصیل کردند با این‌ها آشنا شد و وقتی این‌ها آمدند ایران یا قبل از این که بیایند به ایران این‌ها را در ایران معرفی کرد و پشتیبانی می‌کرد در مطبوعات. یک رابطه‌ای بود با فیلمسازان تحصیل‌کرده آمریکا در ایران و مشوق آنها. یعنی در هر زمینه‌ای هر جایی فعالیتی بود که یک فیلمساز می‌کرد، او پشتیبان بود. در مطبوعات. خب این‌ها می‌آمدند کسی را نمی‌شناختند. فوری وسیله می‌شد و همه فیلمسازان ایرانی یا دست‌اندرکاران سینما معرفی‌شان می‌کرد. وسیله‌ای به وجود می‌آورد این‌ها فیلم‌شان را بسازند. یعنی به هر جایی و هر نوعی می‌توانست کمک می‌کرد. آدم تکرویی نبود. از نظر اخلاقی شخصیتی بود بسیار پرشور و حال و بی‌باک، دست و دل باز، بخشنده، مهربان، رفیق‌دوست، باهوش، نوآور، پرکار. تکرو نبود. معتقد به کار گروهی بود. دوست بود برای همه. از بالا به مسائل نگاه می‌کرد. آدم بسیار شریفی بود. آدم بخشنده‌ای بود. با این که درآمد خیلی محدودی به عنوان کارمند وزارت آموزش و پرورش داشت، همیشه دستش توی جیبش بود و از هیچ کاری در مطبوعات ایران در روند تکامل هنری‌اش... همیشه با ابتذال مبارزه می‌کرد. یادم نمی‌رود یک کنفرانسی داشتیم. یک میزگردی در مجله تهران مصور، سال ۱۳۵۲ یا ۵۱ بود. ساموئل خاچیکیان بود، مرحوم هژیر داریوش بود، محمد متوسلانی بود، من بودم، خانم ایرن بود، سیامک بود و آقای ایرج جمشیدی هم از طرف مجله تهران مصور. در آنجا در طی دو شماره مفصل مشکلات سینمای ایران را بررسی می‌کردیم. همیشه هدفش این بود که سینمای ایران به طرف تعالی حرکت کند. به طرف هنر حرکت کند. از ابتذال به دور باشد. آدم بسیار روشنی بود. جشنواره بین‌المللی فیلم فجر با توجه به آن چه گفتید تا چه حد مدیون کوشش‌های سیامک پورزند است؟ جشنواره‌های ایران، کانون سینما یا جشنواره‌ها از ۱۹۲۹ که کانون فیلم را فرخ غفاری بنیان گذاشت، همه بین ۳۲ و ۳۳ و ۳۷ یعنی آن چهار پنج سال اوایل ۳۰ شکل گرفتند. یکی از مهره‌های اصلی این‌ها سیامک پورزند بود. خب پس او تاثیرگذار است. وقتی می‌رسیم به جشنواره جهانی که هژیر داریوش آن را بنیان گذاشت، سیامک پورزند در آن دخلی نداشت، در آن کار نمی‌کرد. جشنواره مال وزارت فرهنگ و هنر و دولت بود، در صورتی که جشنواره‌هایی که در دهه ۳۰ گذاشته می‌شد، همه گروه‌های سینمایی مثل مجله پیک سینما که مدیرش سیامک پورزند بود برگزار می‌کرد. یعنی شخصی و گروهی توسط پنج منتقد و چهار آدم علاقه‌مند به سینما. ولی وقتی دولت می‌آید سر کار امکانات مالی و همه چیز هست. پس در حقیقت پیروی از همان‌ها بود که پایه‌گذاری کرده بودند. خب جشنواره سینمای تهران، جشنواره جهانی سینمای تهران در رابطه و کپی از جشنواره‌های بین‌المللی ونیز و کن و برلین پایه‌گذاری شد. هژیر داریوش در این زمینه خیلی زحمت کشید. آن با بودجه دولت بود و بعد از انقلاب تعطیل شد و بعد از انقلاب دست‌اندرکاران سینمای ایران تصمیم گرفتند جشنواره بگذارند، فجر تقریبا کپی فستیوال جهانی تهران بود که آقای امید که در آن فستیوال کار می‌کرد، آن فستیوال را ادامه داد. دوست خوب من بود و من عزادارم و به تمام دوستان، همکاران و علاقه‌مندان فرهنگ و سینمای ایران مرگ این مرد شریف و زحمتکش را که بیش از ۵۰ سال در فرهنگ و هنر ایران و در مورد سینما و فرهنگ قلم زده بود، تسلیت می‌گویم. با این همه در پی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ به علت همین فعالیت‌ها سیامک پورزند جایگاه پیشین خود را از دست داد، اما با پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق در بر پاشنه دیگر چرخید: لیلی پورزند، دختر دوم سیامک پورزند در تورونتو: این اولین باری بود که پدر بعد از انقلاب توانست که شروع کند به طور رسمی به کار و تمام آن سال‌های بیکاری که در منزل به اجبار بود و زندانی که رفته بود توانست از آن عبور کند و به عنوان مدیر فرهنگی مجتمع فرهنگی ایران شروع به کار کند. آن فکر می‌کنم حیات مجدد پدر بود در صحنه اجتماع و خیلی با شور و اشتیاق برنامه‌ریزی می‌کرد. کلاس‌های فیلمبرداری و عکاسی و صحنه‌پردازی و تئا‌تر آنجا تاسیس کرد. خیلی پرشور این کار را دنبال می‌کرد. چون فکر می‌کرد این یک تولد دوباره‌ای است برایش. من آن موقع دوازده سیزده ساله بودم. تابستان‌ها که مدرسه تعطیل بود من با بابا می‌رفتم به مجتمع و خیلی لذت می‌بردم از محیطی که پدر ایجاد کرده بود. چون بعد از دوران بچگی و خردسالی این اولین باری بود که پدرم را دوباره در صحنه اجتماع آن طور هیجان‌زده و پرشور و هدفمند می‌دیدم. من هم به عنوان یک دختر سیزده ساله سرم بلند می‌شد و یادم می‌افتاد به خاطراتی که برایم تعریف کرده بود از کارهای بزرگی که قبلا کرده بود و می‌توانستم دوباره آنها را تصویر کنم و ببینم واقعا این پدر‌‌ همان پدر لایق است که می‌توانست کارهای خیلی مهم و بزرگ را انجام دهد. خاطرات‌تان از مجله شفا چیست؟ مجله شفا نشریه متعلق به انجمن بیماران کلیوی بود در ایران که پدر در آنجا مشغول به کار شد. همیشه مملو بود از ایده‌های نو. آن موقع در ایران ما هنوز با واژه‌های جمع‌آوری کمک‌های مالی در جامعه اصلا آشنایی نداشتیم. برای همه عجیب بود. ولی پدر آمد و دقیقا‌‌ همان سیستمی را که شاید امروز در ایران خیلی متداول باشد و در غرب خیلی متداول است، برای کارهای عام‌المنفعه، شروع کرد مهمانی‌های بزرگ در آن جو پرتنش و پرالتهاب و بسته ایران. که بعد از جنگ بود. همه مصیبت‌هایی بود که بر سر همه آمده بود و با همه تنگنا‌ها مهمانی‌های بزرگ یا همایش و گردهمایی‌های بزرگ بالای دو سه هزار نفر جمعیت برگزار می‌کرد با حضور هنرمندان. از حضور این هنرمندان شروع کرد به استفاده برای جمع‌آوری کمک‌های مالی عظیم برای انجمن حمایت از بیماران کلیوی. این اولین باری بود که من در زندگی‌ام با این نوع مهمانی‌ها یا گردهمایی‌های خیریه آشنا شدم. الان که به گذشته برمی‌گردم، متعجب می‌شوم که پدر من این شکل کار را در آن زمان ایران توانست با چنین موفقیتی انجام دهد و این چیزی نیست جز توانایی عجیب این انسان در خلاقیت و کار اجتماعی. خانم لیلی پورزند بعد از آن دوران معروف به «سازندگی» هم وقتی پروانه فروهر و داریوش فروهر رهبران حزب ملت ایران در «قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای» در اول آذر ۱۳۷۷ کشته شدند، پدرتان سیامک پورزند گزارش راهپیمایی در مراسم تشییع و تدفین را به طور زنده برای رادیوی ۲۴ ساعته «صدای ایران» در لس‌آنجلس داد. شما که شاهد پشت صحنه این گزارش بودید می‌توانید مرور کنید بر این گزارش لحظه به لحظه؟ من فکر می‌کنم که آن مهم‌ترین کاری بود که بابا در حیات روزنامه‌نگاری بعد از انقلابش انجام داد. آن موقع نه اینترنت بود و نه ماهواره. رادیوهای ۲۴ ساعته‌ای بودند که خبر‌ها را برای ایرانیان خارج از کشور پخش می‌کردند. خبر‌ها معمولا دیر‌تر از آن چه که ما الان با آن مواجهیم می‌رسید. تازه در ایران موبایل آمده بود. خیلی تازه بود. پدر من موبایل را برداشت و در یک گزارش چند ساعته از شروع مراسم تشییع جنازه‌ عزیزان فروهر‌ها تا مراسم خاکسپاری و بعد از خاکسپاری را به صورت زنده برای رادیوی ۲۴ ساعته آقای مهری در لس‌آنجلس گزارش کرد. با همه هیجان‌هایی که در اطراف می‌گذشت و صدای مردم. من فکر می‌کنم که این نقطه شروعی بود برای این که جمهوری اسلامی او را هدف دشمن‌ورزی کند. برای این که چیزی را گزارش کرد که اگر او این کار را نکرده بود، شاید در تاریخ آن لحظه‌ها این چنین ضبط نمی‌شد. آزاده پورزند، کوچک‌ترین دختر خانواده، شاهد روزهای بهتر زندگی پدر هم بوده است. روزهای پس از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ۲ خرداد ۱۳۷۶. آزاده پورزند: پدر... خیلی هیجان‌زده بود که می‌توانست بعد از سال‌ها سکوت حداقل برای مسائل فرهنگی دوباره شروع به کار کند. این بود که از فرصت استفاده کرد تا دوستان فرهنگی قدیمی را دور هم جمع کند که بتوانند به جوان‌هایی که وارد حوزه فیلم، هنر، نویسندگی، روزنامه‌نگاری شده بودند، کمک برسانند، هم از نظر انتقال تجربه و دانش و هم از نظر تشویق. این بود که بزرگداشت‌های مختلفی در جزیره کیش، در مجتمع فرهنگی تهران و در سایر نقاط دیگر تهران برگزار می‌کرد که بتواند این هدفش را دنبال کند. به طور مشخص مثلا کدام بزرگداشت‌ها بود که الان شما یادتان است که برگزار شد و جذابیت داشت؟ خیلی زیاد بودند. دو سه سالی بی‌وقفه کار می‌کرد. چندتایی که من به یاد دارم، مجید مجیدی بود که از روز اولی که کسی نمی‌شناخت‌شان بابا پشتش بود و واقعا از اولین آثارش هر کاری که توانست از دستش بربیاید برایش کرد که جامعه ایران و جهان بشناسدش. هنرمند دیگری که به یاد دارم، بهمن قبادی بود. که اولین فیلمش را که بابا دید واقعا اصلا احساساتش را برانگیخته بود و تصمیم گرفت هر کاری که می‌تواند برای بهمن قبادی بکند. کارگردان فیلم دختری با کفش‌های کتانی بود. این‌ها فقط دو سه تایی‌اند شاید از ده‌ها آدمی که من دیدم توی خانه خودمان آمدند و بابا برای‌شان حرف زده و هفته بعد برایشان بزرگداشت گذاشته، صد‌ها نفر جمع شدند. این‌ها فقط نمونه بود. چه قشر کسانی بودند که جذب این نوع جلسات می‌شدند؟ یکی از صمیمی‌ترین دوستان پدر که بعد از خاکسپاری‌اش به ما زنگ زد گفت سیامک در مراسم خاکسپاری‌اش‌‌ همان کاری را کرد که تمام زندگی‌اش کرده بود و آن هم این بود که هنر این را داشت که آدم‌هایی را از قشرهای مختلف و از زمینه‌های فکری مختلف دور هم جمع کند که بتوانند درباره یک موضوع یا یک فیلم یا یک اثر با هم حرف بزنند و گفت‌و‌گو کنند. در این بزرگداشت‌ها هم دقیقا همین گونه بود. می‌دیدیم که خانم‌ها با چادر آمده بودند. اصلاح‌طلب بودند. حتی بعضی اوقات روحانیانی می‌آمدند، خواننده‌های قدیمی که هنوز در ایران بودند حضور داشتند. روزنامه‌نگاران قدیمی و روزنامه‌نگاران جدید. واقعا از همه نوعی پیدا می‌شد. از همه رنگی پیدا می‌شد در این بزرگداشت‌ها. پژواک این گفته‌های آزاده پورزند را در روایت ابراهیم نبوی، اینک مقیم اروپا، طنزنویس روزنامه‌های اصلاح‌طلب معروف به دوم خردادی در آن روز‌ها، می‌توان شنید:‌ ابراهیم نبوی: مرحوم پورزند، یکی از کارهای مهمی که کرد در وضعیت فرهنگی بعد از دوم خرداد، برقراری ارتباط میان روشنفکران دینی بود که روزنامه‌ها را اداره می‌کردند و هنرمندان حوزه سینما، موسیقی و سایر رشته‌های هنری با این بچه‌ها و این گروه‌ها که مثلا توی نمایش فیلم شوخی تعداد زیادی از سردبیران و نویسنده‌ها و خبرنگاران این روزنامه‌ها حضور داشتند و تعداد زیادی از هنرمندان حوزه سینما که اگر پورزند نمی‌بود شاید این‌ها هیچ وقت ارتباط‌شان این قدر عمیق و... شاید اصلا با هم ارتباط برقرار نمی‌کردند. که این ارتباط بعدا در جنبش سبز خیلی نمودار‌تر شد و کارآیی بیشتری پیدا کرد. اما با کنفرانس برلین همه چیز دگرگون شد. کنفرانس برلین همایشی سه‌روزه بود که حزب سبزهای آلمان به دعوت بنیاد هاینریش بل برگزار کرد. از ۱۹ تا ۲۱ فروردین ۱۳۷۹ در خانه فرهنگ‌های جهان در برلین. این کنفرانس از یک سو با اعتراض برخی از تشکل‌های اپوزیسیون برانداز خارج از ایران به تشنج کشیده شد و از سوی دیگر در ایران هم دستگاه قضایی سخنرانان میهمان از ایران آمده به کنفرانس را به اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام متهم کرد. مهرانگیز کار، چنگیز پهلوان، حمیدرضا جلایی‌پور، محمود دولت‌آبادی، فریبرز رئیس دانا، محمدعلی سپانلو، عزت‌الله سحابی، شهلا شرکت، علیرضا علوی‌تبار، منیرو روانی‌پور، جمیله کدیور، کاظم کردوانی، اکبر گنجی و حسن یوسفی اشکوری از جمله سخنرانان این کنفرانس بودند که سنگین‌ترین مجازات در این میان نصیب دو نفر آخر شد. اما سیامک پورزند نه در کنفرانس حاضر بود و نه به گفته مهرانگیز کار کوچک‌ترین نقشی در برگزاری آن داشت:‌ مهرانگیز کار: سیامک سال ۱۳۶۳ زیر ذره‌بین افراطیون و تندرو‌ها قرار گرفت و همین طور به بهانه‌های گوناگون سیامک را گاهی بازداشت می‌کردند و آزارش می‌دادند و بعد ر‌هایش می‌کردند. ولی هر بار که ما سیامک را تحویل می‌گرفتیم یک سیامک شکسته را تحویل می‌گرفتیم. سیامک درهم شکسته شده بود با این بازداشت‌های زیر دو ماه یا یک ماه. اما سیامک اعتماد به نفس‌اش را از دوم خرداد به دست آورد. علتش هم عشقش بود به مطبوعات اصلاح‌طلب. ولی سیامک پورزند کمترین نقشی در کنفرانس برلین نداشت و شاید شما باور نکنید که به لحاظ مسائل خصوصی که در زندگی زناشویی ما در آن دوران به وجود آمده بود، سیامک پورزند اساسا اطلاع نداشت که من دارم می‌روم برلین برای شرکت در کنفرانس. خیلی برای من عجیب بود که وقتی وارد نخستین مرحله بازجویی شدم، اولین سوال این بود که تو همسر این هستی که یک پرونده قطوری جلویش بود که سیامک بود. بعد دومین سوالش این بود که به ما بگو که چه طور سیامک پورزند کنفرانس برلین را راه‌اندازی کرده، سازمان‌دهی کرده. که من اصلا آنجا شوکه شده بودم. برای اینکه باور نمی‌کرد قاضی. چون سیامک پورزند اطلاع نداشت که من می‌روم برلین. بنابراین کمترین نقشی نداشت. اما من موافقم با این نظر که سیامک پورزند بعد از مسائل من در ارتباط با کنفرانس برلین خیلی‌خیلی مورد سوء‌ظن بیشتری قرار گرفت و به نظرشان رسید که ما یک زوجی هستیم که هر کدام داریم با شگردهای خودمان و با همکاری و همدستی با هم بر ضد جمهوری اسلامی کار می‌کنیم و می‌خواهیم این رژیم را سرنگون کنیم. این هیچ واقعیت نداشت و سیامک فقط در حوزه مطبوعاتی حمایت‌کننده رفرم [اصلاحات] شده بود و من در حوزه‌های حقوق بشری و دموکراسی‌خواهی و جامعه مدنی و حوزه اجتماعی. ما دو تا خط جداگانه را هر کداممان دنبال می‌کردیم و شاید با همدیگر بسیار هم اختلاف سلیقه داشتیم. اما کنفرانس برلین باعث شد که این توهم به وجود بیاید در آقایان که گویا ما خیلی با هم همکاری وسیع برای تضعیف نظام سیاسی جمهوری اسلامی می‌کنیم. اما به هیچ وجه او دخالتی نداشت، اما زیر ذره‌بین رفت و من در تمام بازجویی‌هایم این را می‌فهمیدم. در روز محاکمه من که خانم‌ها شهلا لاهیجی و فریده غیرت در آن حضور داشتند و محاکمه غیرعلنی بود، خیلی صریح، خیلی صریح نماینده مدعی‌العموم در آن جلسه محاکمه اعلام کرد که ما به زودی با همسر شما برخورد سنگینی خواهیم کرد. و این ماجرایی بود که من تا حدودی پیش‌بینی‌اش را می‌کردم. ولی سیامک باورش نمی‌کرد و با این که من وقتی که محاکمه انجام شد از سیامک که آن موقع سوئد بود خواهش کردم، التماس کردم که برنگردد، او به حمایت اصلاح‌طلبان خیلی دل بست و حرف مرا نشنید و متاسفانه به ایران برگشت. دیگر وقایعی اتفاق افتاد که همه از آن اطلاع دارند. ابراهیم نبوی می‌گوید در آن روز‌ها که اصلاح‌طلبان خود زیر ضرب قوه قضاییه و رقبای اصول‌گرا بودند، کار زیادی از دست‌شان بر نمی‌آمد. ابراهیم نبوی: آقای پورزند وقتی که دستگیر شد، تا یک سال و نیم هیچ کس حتی نیروی انتظامی که خودش دستگیرش کرده بود، اعلام کرده بود که ما او را دستگیر نکردیم.‌‌ همان موقع من در روزنامه بنیان ستون طنز داشتم، حداقل سه تا چهار تا مطلب نوشتم و به شکلی که می‌شد اشاره کرد، اشاره کردم. به خاطر همین هم بازجویی شدم و رفتم به کمیته اماکن که کار پورزند را دنبال می‌کرد. دستگیری پورزند‌‌ همان موقعی بود که نماینده مجلس ششم هم دستگیر شده بود و در زندان بود. کاری نمی‌شد کرد، بیشتر از این کاری که اتفاق افتاد. بچه‌ها برای اکبر گنجی هم نمی‌توانستند کاری کنند. قدرتی وجود نداشت که بتواند از کسی حمایت کند. قدرت در انحصار آقای خامنه‌ای بود و آنها هم با شدت می‌خواستند فاصله بیندازند بین هنرمندان و روشنفکرانی که جنبش دوم خرداد را پیش می‌بردند. با تیره شدن آسمان سیاست بر بام خانه سیامک پورزند و در پی گذراندن روزهای بازداشت و حصر خانگی، او ممنوع‌الخروج شد و تلاش‌های نهادهای بین‌المللی حقوق بشر و انجمن‌های قلم در گوشه و کنار جهان به جایی نرسید. رضا براهنی: موقعی که به زندان افتاد، من رئیس انجمن قلم بودم در کانادا و او زندان بود. جلساتی تشکیل دادیم و بعد نه تنها در آن جلسات بلکه با خبرنگاران صحبت کردیم، آدم‌های مختلف را از جاهای مختلف یعنی نویسندگان حتی آمریکا را یک بار که آمده بودند به کانادا با آن‌ها مصاحبه مطبوعاتی تشکیل دادیم برای آزادی او. همه این کار‌ها این طوری بود که من از طریق خانم کار، همسرشان، مدام در ارتباط بودیم. آخرین بار که تلفن کردیم با او صحبت کردیم، یادم است یک شبی بود که دوستان همه جمع بودند، در یک رستورانی، من تلفنی با او صحبت کردم. در حدود نیم ساعت حالت گریه داشتیم با همدیگر. دلتنگ اغلب دوستانی بود که می‌شناخت و می‌دانست که برایش چه کار می‌کنند برای آزادی‌اش و به هر طریق مایه تاسف بود و برای من دوست خوبی بود. مایه مباهات ولی خب در عین حال مایه تاسف که به این صورت از بین رفت. لحظه‌های پایانی سکانس آخر زندگی سیامک پورزند در مکالمه‌ای تلفنی بین او و دخترش لیلی پورزند سپری شد:‌ لیلی پورزند: پدر پس از سال‌ها که زندانی بودند در زندان‌های مخفی جمهوری اسلامی به جرایم ناکرده و بعد هم به دلیل مریضی به منزل فرستاده شدند و در زندان بزرگ‌تری به نام خانه حبس بودند و تمام اعضای خانواده‌شان خارج از ایران بودند و علی‌رغم همه تلاش‌هایی که شد در این ده سال کمترین امنیتی اعضای خانواده دریافت نکردند که به ایران بازگردند ولو موقت و از ایشان نگهداری کنند. ایشان هم علی‌رغم نامه‌نگاری‌هایی که به بالا‌ترین مقام‌های حکومتی و دولتی و قضایی ایران در برهه‌های زمانی مختلف شد، پاسخی دریافت نکرد و نتوانست اجازه موقت حتی برای خروج از کشور دریافت کند. این مرگ، مرگی بود اعتراضی و در کمال قدرت و اراده؛ ایشان تصمیم گرفت به این زندگی پایان بدهد و از طبقه ششم بالکن منزل کوچک مسکونی خودش دیروز ساعت دو بعدازظهر، نهم اردیبهشت، خودش را به پائین پرت کرد. پیکر سیامک پورزند که به گفته خانواده‌اش یک سینه سخن داشت، از روز سه‌شنبه ۱۴ اردیبهشت در بهشت زهرا آرمیده است، گرچه به امر مسئولان جمهوری اسلامی به دلیل خودکشی نه در قطعه نام‌آوران ایران، بلکه به توصیف خانواده‌اش: در تبعید از قطعه هنرمندان در قطعه ۲۵۶، ردیف ۲۱، شماره ۵۲. اینک لیلی پورزند می‌گوید آماده است تا نوار صدای پدرش را که از آن چه بر او در زندان رفته می‌گوید منتشر کند، صدایی که شاید برای اولین بار، دست کم بخشی از آن چه را پس از ناپدید شدن طولانی‌مدت در سال ۱۳۷۹ بر سیامک پورزند گذشت، بازگو کند؛ تا روشن شود چاپ «اعتراف به اتهام» در روزنامه‌های حکومتی ایران، تحت چه شرایطی انجام گرفت، و همچنین ارائه فهرستی از نام شماری از دگراندیشان و فرهنگ‌دوستان به عنوان شریک «سیاه‌کاری‌ها» و «سیاه‌نمایی‌ها». اعترافاتی که به ظن نهادهای حقوق بشری نظیر عفو بین‌الملل، دیدبان حقوق بشر و فدراسیون جامعه‌های جهانی دفاع از حقوق بشر، سیامک پورزند آنها را زیر شکنجه بر زبان آورده است. مهرانگیز کار هم می‌گوید سیامک پورزند در سال‌های آخر زندگی دو آرزو داشت: یکی در آغوش گرفتن دوباره فرزندانش و پیوستن به خانواده و دیگری تشکیل کمیته‌ای حقیقت‌یاب. تلاش تازه خانواده پورزند سرلوحه سناریوی فیلمی دیگر است. این بار به گفته خانواده‌اش «با پیامی از امید». در مسیر برملا شدن پشت پرده‌های بیش از پنج دهه تلاش فرهنگی در کارنامه مردی هشتاد ساله به نام سیامک پورزند، در کشوری به نام ایران.
 


در ادامه حملات حامیان رهبر جمهوری اسلامی به محمود احمدی‌نژاد و اطرافیان وی کاظم صديقی، امام جمعه موقت تهران، از رئیس دولت دهم خواسته است، «تبعيت از ولی‌فقيه» را در عمل نشان دهد.کاظم صديقی، امام جمعه موقت تهران، روز شنبه خطاب به محمود احمدی‌نژاد، رئيس جمهوری اسلامی ايران، از وی خواست ولايتمداری خود را در عمل نشان دهد و گفت: «آقای رئيس جمهور شما گفتيد که می‌خواهيد در تبعيت از ولی فقيه، پوزه دشمنان را به خاک بماليد، اما برای ما حرف، ملاک نيست و ما منتظر عمل هستيم.» امام جمعه موقت تهران همچنین گفت : آیت‌الله محمد تقی بهجت گفته است که رهبر جمهوری اسلامی «جامع‌الشرایط» است و اگر (درباره محمود احمدی‌نژاد) به نظری رسیده باید در اعلام آن مضایقه نکند. آیت الله صدیقی افزود: «آیت‌الله بهجت به مقام معظم رهبری فرموده بودند، من زیاد خدمت امام زمان رسیده‌ام و تضمین می‌کنم که شما نظرتان را بدون ترس اعلام کنید که اولیاء خدا از شما حمایت می‌کنند.» وی اين سخنان را در مراسمی در ميدان منيريه تهران عنوان کرد که برای عزاداری به مناسبت درگذشت دختر پيامبر اسلام برگزار شده بود. اين مراسم در شرايطی برگزار شد که پيشتر، طرفداران محمود احمدی نژاد، رئيس جمهوری اسلامی ايران، اعلام کرده بودند که مراسم عزاداری دختر پيامبر اسلام را در اين محل برگزار خواهند کرد. اما گروهی که خود را «حزب‌الله» نامید، هشدار داد که به «جريان انحرافی» اجازه نخواهد داد تا اين مراسم را برگزار کند. کاظم صدیقی در سخنرانی خود، يکی از پيام های شرکت کنندگان در اين مراسم را آن دانست که به گفته او، «امروز فرزند حضرت زهرا را تنها نخواهند گذاشت.» وی همچنین گفت: «بی‌بی‌‌سی روسیاه و شناخته شده برای ملت، اعلام کرده است که امروز در میدان منیریه برخی‌ علیه ولایت عزاداری خواهند کرد، در حالی که این عزاداران فداییان رهبر معظم انقلاب و رهروان ولایت هستند.» کاظم صدیقی روز گذشته نیز در خطبه‌های نماز جمعه تهران با اشاره به اختلاف محمود احمدی‌نژاد و آیت‌ا‌لله علی خامنه‌ای گفته بود: «یکی از وزرای کابینه به من گفت ما معتقدیم اگر حضرت آقا همسر آقای رئیس جمهور را طلاق بدهد، همسر رئیس جمهور برایش حرام می‌‌شود و رئیس جمهور نمی‌تواند به او دست بزند.» سراج الدین میر دامادی، روزنامه نگار در پاریس، با اشاره به مراسم روز شنبه در تهران و اینکه مرحله جدیدی از انتقادها از محمود احمدی نژاد آغاز شده است، به رادیو فردا می‌گوید: «شاهد شروع فاز خیابانی و لشکرکشی توده‌های وابسته به حاکمیت برای مجبور کردن آقای احمدی‌نژاد به تبعیت و فرمانبرداری از آقای خامنه ای هستیم.» امام جمعه موقت تهران با اشاره به اين‌که زير نظر گرفتن رئيس‌جمهور از طرف رهبر جمهوری اسلامی به منزله همان برج مراقبت است، افزود که آيت الله خامنه‌ای در برج مراقبت نشسته است و هر حرکتی که برخلاف صلاح جامعه باشد را کنترل می‌کند. او همچنين گفت: «نمی‌شود در جنگ، دو فرمانده وجود داشته باشد. جنگ بايد يک فرمانده داشته باشد و همه سرباز‌ها بايد از آن فرمانده تبعيت کنند. نمی‌شود فرمانده حکم کند، سرباز بگويد بايد فکر کنم تا ببينم چه چيز مصلحت است.»  سراج الدين مير دامادی به اين پرسش که با توجه به اينگونه سخنان و حملات، محمود احمدی‌نژاد چه کاری می‌تواند انجام دهد، پاسخ می‌دهد: «آقای احمدی‌نژاد جز یک سری وبلاگ و سایت‌هایی که با تزریق پول از سوی آقای مشایی تاسیس شده‌اند، اهرم فشاری در برابر رهبر ندارد.» او با اشاره به اینکه در حال حاضر تمام تریبون‌ها، مانند نمازهای جمعه، و رسانه‌های رسمی به مخالفان احمدی‌نژاد پیوسته‌اند، می‌افزاید: «واژگان مخالفان او روز به روز تندتر می‌شود و اگر او تا روزهای آتی سر فرود نیاورد، وارد قمار خطرناکی شده است که از قبل در آن بازنده است.»  به گزارش خبرگزاری فارس، در اين مراسم شماری از مداحان با تاکيد بر آمادگی برای مقابله با آنچه «فتنه جديد» توصيف کردند، نسبت به تکاپوی آنچه « جريان انحرافی » نامیدند و به سرکردگان آن، هشدار دادند. شرکت‌کنندگان در اين مراسم شعارهايی مانند «مرگ بر ضد ولايت فقيه»، «ما اهل کوفه نيستيم علی تنها بماند» و «بر دشمن سيدعلی لعنت» حمايت خود را از آيت الله خامنه‌ای ابراز داشتند. خبرگزاری فارس همچنين بدون اشاره به نام اسفنديار رحيم مشايی، رئيس دفتر محمود احمدی نژاد، گزارش داد که شعار عليه چهره جنجالی دولت در ميدان منيريه تهران مورد استقبال تمامی مداحان و عزاداران قرار گرفت و آنها با فرياد بيش باد به اين شعار پاسخ دادند. در تهران، مراسم مشابهی نيز روز شنبه در ميدان هفت تير برگزار شد و يکی از مداحان دعا کرد که رئيس‌جمهور از «جميع بلايا و فتنه‌هايی که به دورش حلقه زده‌اند» حفظ شود. در هفته‌های اخیر، هواداران آیت الله خامنه‌ای به محمود احمدی‌نژاد و تیم او  نسبت به تکرار تجربه برکناری ابوالحسن بنی صدر، نخستین رئیس جمهوری اسلامی ایران، که توسط مجلس آن دوره برکنار شد، هشدار داده‌اند. این حملات پس از ماجرای برکناری یا استعفای حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات تشدید شده است.
 


دو فيلم از جعفر پناهی و محمد رسول اف – کارگردانهای ايرانی محکوم به زندان - به جشنواره فيلم کن سال ۲۰۱۱ راه پيدا کردند. روز شنبه مسئوالان برگزاری جشنواره کن اعلام کردند که هر دوی اين فيلمها در شرايط «نيمه مخفی» تهيه شده اند. بنا به اين گزارش، «اين فيلم نيست» اثر جعفر پناهی در بخش مسابقه و فيلم «به اميد ديدار» ساخته محمد رسول اف در بخش نوعی نگاه اين جشنواره معتبر نمايش داده خواهند شد. اين دو فيلمساز به شش سال حبس محکوم شده اند. جشنواره فيلم کن در روز ۱۱ ماه مه – چهارشنبه هفته آينده – افتتاح خواهد شد.
 


پس از هفته‌ها کشمکش بر سر تشکیل وزارت ورزش و جوانان، به نظر می‌رسد دولت محمود احمدی‌نژاد در آستانه معرفی وزیر و تشکیل رسمی این وزارتخانه است. در این زمینه چند مقام دولتی از تصمیم به تشکیل این وزارتخانه در صورت رفع برخی از ابهامات خبر داده‌اند.پس از هفته‌ها کشمکش بر سر تشکیل وزارت ورزش و جوانان، اکنون به نظر می‌رسد که دولت محمود احمدی‌نژاد در آستانه معرفی وزیر و تشکیل رسمی این وزارتخانه قرار دارد. در این زمینه چند مقام دولتی در روزهای اخیر از تصمیم به تشکیل این وزارتخانه در صورت رفع برخی از ابهامات خبر داده‌اند. مجلس شورای اسلامی در دی‌ماه ۸۹ دولت را موظف کرد که سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان را به همراه اعتبارات، نیروی انسانی و امکانات، ادغام کرده و به وزارت ورزش و جوانان تبدیل کند. اما دولت که از مورد مشورت قرار نگرفتن در بررسی این مصوبه گله‌مند بود، تاکنون از اجرای آن خودداری کرده است. تعلل دولت در اجرای این مصوبه مجلس، ماه گذشته موضوع اخطار رئیس مجلس به دولت بود، به طوری که علی لاریجانی در جلسه علنی روز ۲۳ فروردین به طور رسمی به دولت در مورد تأخیر در معرفی وزیر امور ورزش و جوانان هشدار داد و گفت که این موضوع در حال پیگیری است. تنها یک هفته پس از این اخطار دو نماینده مجلس نیز در صحن علنی به رئیس جمهور تذکر دادند که فرصت معرفی وزیر برای وزارت جدید به پایان رسیده، اما دولت هنوز در این مورد اقدامی نکرده است. اما این تحولات در حالی دنبال می‌شد که هفته گذشته لطف‌الله فروزنده، معاون سرمایه انسانی رئیس‌جمهور، از نگارش نامه‌ای از سوی محمود احمدی‌نژاد به آیت‌الله خامنه‌ای در موضوع تشکیل وزراتخانه ورزش خبر داد. آقای فروزنده روز چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت به خبرگزاری فارس گفت که «رئیس‌جمهور درباره تشکیل این وزارتخانه نکاتی را مد نظر دارد که در نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب مطرح کرده و تا اعلام نتیجه این نامه، بحث معرفی وزیر برای وزارتخانه ورزش و جوانان مطرح نیست.» با این حال همین مقام دولت محمود احمدی‌نژاد، روز گذشته به خبرگزاری فارس گفت که «دولت در صورت رفع برخی ابهامات، مصمم به اجرای قانون تشکیل وزارت ورزش است و با این وجود دیگر نامه رئیس‌جمهور به رهبری موضوعیتی ندارد.» این اظهارات مشابه با اظهاراتی بود که در روزهای گذشته بر زبان دو معاون دیگر محمود احمدی‌نژاد رفت. روز شنبه ایسنا به نقل از علی سعیدلو، رئیس سازمان تربیت بدنی، نوشت که «ابهاماتی از نظر حقوقی در تشکیل وزارت ورزش وجود دارد که باید درباره آن مکاتبه شود و پس از آن کارها انجام خواهد شد.» فاطمه بداغی، معاون حقوقی محمود احمدی‌نژاد، نیز در همین چارچوب در حاشیه جلسه هیئت وزیران در روز چهارشنبه، قانون تشکیل وزارت ورزش و جوانان را دارای ابهامات و غیرقابل اجرا خوانده و از مجلس خواسته بود که تدبیری برای اجرایی شدن این قانون بیندیشد. گرچه هیچ یک از این مقام‌های دولتی حاضر به ارائه توضیح بیشتر در مورد ابن ابهامات نشده‌اند، از گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌ها بر می‌آید که دولت از آن رو که بر اساس قانون برنامه پنجم مکلف به کاهش تعداد وزارتخانه‌هاست، نمی‌خواهد با تشکیل وزارتخانه جدید کار را برای اجرای این بخش از برنامه پنجم دشوار کند. دولت جمهوری اسلامی، در حال حاضر از ۲۱ وزارتخانه تشکیل شده که در صورت اجرای تصمیم به ادغام دو به دوی چهار وزارتخانه، تعداد آنها به ۱۹ وزارتخانه کاهش می‌یابد. اما در صورت تشکیل وزارت ورزش دولت یک گام از تکلیف برنامه پنجم به کاهش تعداد وزارتخانه‌ها به ۱۷ عدد دور می‌شود. «وزیر ورزش یکشنبه معرفی می‌شود» در همین حال خبرآنلاین، نزدیک به علی لاریجانی، نوشت که دولت سرانجام از تصمیم مجلس در مورد تشکیل وزارت ورزش تمکین کرده است و انتظار می‌رود «پس از اولین نشست هیئت وزیران در عصر یکشنبه» سرپرست وزارت ورزش معرفی شود. خبرآنلاین در عین حال گفته است که روایت‌های مختلفی در مورد دلایل عدم ارسال نامه دولت به رهبر جمهوری اسلامی وجود دارد که از جمله آنها همراهی مجلس در اجرای خواست دولت در مورد نحوه اجرای قانون یارانه‌ها در بودجه سال ۹۰ است. این رسانه نزدیک به رئیس مجلس همچنین از محمود صلاحی استاندار کنونی خراسان رضوی، سیدرضا موسوی از چهره‌های نزدیک به اسفندیار رحیم مشایی، و علی سعیدلو رئیس کنونی سازمان تربیت بدنی، به عنوان گزینه‌های مطرح تصدی این وزارتخانه نام برده است. تعلل در تشکیل وزارت ورزش پای سازمان بازرسی را نیز به کشمکش‌ها باز کرده بود و هفته گذشته مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بارزسی کل کشور یادآور شده بود که فعالیت سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان، از زمان اعلام قانون تشکیل وزارت ورزش از نظر قانونی «محل اشکال و مورد تعقیب است». آقای پورمحمدی در ادامه اضافه کرده بود که در این خصوص سازمان بازرسی کل کشور برای دو سازمان ملی جوانان و تربیت‌بدنی گزارش‌هایی به دادسرای عمومی و انقلاب،‌ دیوان محاسبات و دیوان عدالت اداری ارسال کرده و منتظر است تا این محاکم پرونده‌ها را بررسی کنند.
 


پاکستان روز شنبه اعلام کرد که اسامه بن لادن تا قبل از مرگش، احتمالا بيش از هفت سال در اين کشور زندگی کرده است. عمل احمد عبدالفتاح، يکی از همسران بن لادن به نيروهای پاکستانی گفته است که بن لادن، در فاصله کوتاهی بعد از حملات يازده سپتامبر به روستايی در پاکستان رفته است. به گفته وی، بن لادن بعد از دو سال و نيم زندگی در روستا به شهر ابيت آباد رفته است که در همين شهر نيز به دست نيروهای آمريکايی کشته شد. عمل احمد عبدالفتاح به همراه ۱۵ تا ۱۶ تن ديگر از همسران و فرزندان بن لادن، هم اکنون در بازداشت نيروهای پاکستانی هستند.
 


انور العولقی، روحانی يمنی – آمريکايی عضو القاعده از حمله تازه نيروهای آمريکايی جان سالم به در برد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، نيروهای آمريکايی به خودروی حامل وی حمله کردند اما او کشته نشد. در اين حمله دو تن از اعضای القاعده در يمن کشته شدند. انورالعولقی متولد آمريکا است که اکنون در يمن زندگی می کند. وی بعد از کشته شدن اسامه بن لادن از نخستين اعضای القاعده بود که بار ديگر آمريکا را به حملات تازه تهديد کرد.
 


سازمان عفو بين الملل زندانی شدن يک فعال شبکه های اجتماعی را در جمهوری آذربايجان محکوم کرد. جبار ساوالانی ازفعالان اينترنتی به اتهام حمل ترياک به دو سال و نيم زندان محکوم شده، اما سازمان عفو بين الملل اين اتهام را ساختگی خوانده است. در بيانيه روز جمعه اين سازمان آمده است که نيروهای امنيتی جمهوری آذربايجان در تلاشند تا از شکل گيری اعتراضهای فراگير – شبيه به آنچه در ميان اعراب اتفاق افتاد – جلوگيری کنند. در هفته های گذشته جمهوری آذربايجان شاهد چندين تظاهرات خيابانی عليه حکومت الهام علی اف بود.
 


در عربستان سعودی همزمان با گشایش مراکز انتخاباتی از روز بیست وسوم آوریل برای ثبت نام رای‌دهندگان در انتخابات شهرداری‌ها و مناطق این کشور، گروهی از زنان نیز با حضور در این مراکز خواستار مشارکت در رای‌گیری و داشتن حق رای شده‌اند.در عربستان سعودی همزمان با گشایش مراکز انتخاباتی از روز بیست وسوم آوریل برای ثبت نام رای‌دهندگان در انتخابات شهرداری‌ها و مناطق این کشور، گروهی از زنان نیز با حضور در این مراکز خواستار مشارکت در رای‌گیری و داشتن حق رای شده‌اند. به گزارش شبکه خبری سی‌ان‌ان، همان طور که انتظار می‌رفت ماموران دولتی این زنان معترض را متفرق کرده‌اند. زنان در عربستان حق انتخاب کردن یا انتخاب شدن، حتی در انتخاباتی محلی، را ندارند. ولی حضور اعتراضی آنها در مراکز ثبت نام نمادی از تاکید آنها بر داشتن حقوق برابر بود. این اولین اقدام علنی گروه جدیدی است به نام «انقلاب زنان سعودی»، گروهی که هدف آن پایان دادن به نابرابری در حقوق زن و مرد و تبعیض گسترده علیه زنان در عربستان سعودی است. هدف اصلی مبارزات این گروه پایان دادن به قوانین و سنت‌هایی است که کنترل تمام عرصه‌های زندگی خانوادگی و اجتماعی را به مردان سپرده و بر اساس آن زنان این کشور برای کار، سفر، تحصیل، ازدواج و حتی مراجعه به پزشک و برخورداری از خدمات پزشکی و درمانی به اجازه فرد ذکور خانواده یعنی همسر، پدر، برادر یا پسر خود نیاز دارند. به گزارش شبکه خبری سی‌ان‌ان، گروه «انقلاب زنان سعودی» ابتدا به صورت یک صفحه در شبکه اجتماعی فیس‌بوک فعالیت خود را در ماه فوریه گذشته آغاز کرد، و مبتکر آن نوحه ال سلیمان، ۲۸ ساله، است که می‌گوید این صفحه را برای بحث و تبادل نظر بین زنان راه‌اندازی کرده است. نوحه ال سلیمان می‌گوید: «کار ساده‌ای نبود، به‌خصوص که از کلمه «انقلاب» استفاده کرده‌ام. ولی من به جایی رسیده بودم که دیگر نمی‌توانستم در برابر فشار و تبعیض‌های هر روزه در مورد زنان ساکت بمانم. در گذشته برقراری تماس با افرادی که دیدگاه مشابهی دارند کار دشواری بود، ولی اکنون با استفاده از شبکه‌های اجتماعی چنین تماس‌هایی ساده‌تر است.» به گزارش سی‌ان‌ان، صفحه فیس‌بوک «انقلاب زنان سعودی» تاکنون حدود سه هزار پیام مثبت دریافت کرده و گروهی از این زنان توانسته‌اند برای هم‌فکری در مورد اقدامات خود با یکدیگر ملاقات کنند. نوحه ال سلیمان می‌گوید: «ما برای پیشبرد اهداف خود هر کاری خواهیم کرد. ما مستقیما به پادشاه مراجعه خواهیم کرد. ما مبارزه برای حقوق خود را متوقف نخواهیم کرد، چون زمان برای این تغییر فرا رسیده است. زنان باید اجازه و حق داشته باشند که برای اعمال و نیازهای خود تصمیم بگیرند. وضعیت بسیار اسف‌بار است و هیچ چیزی در این کشور اصلاح نمی‌شود.» گروه «انقلاب زنان سعودی» در اولین اقدام علنی خود در شهرهای مختلف از جمله ریاض، جده، دمام و خبار به مراکز ثبت نام انتخابات مراجعه کرده و خواستار ثبت نام شدند. این دومین باری است که انتخابات شهرداری‌ها و مناطق عربستان در تاریخ این کشور برگزار می‌شود. در همین حال کمیسیون انتخابات عربستان سعودی اعلام کرده است که به دلیل عدم آمادگی و تدارکات لازم برای جدا نگاه داشتن زنان از مردان آنها نمی‌توانند در این رای‌گیری شرکت کنند. سی‌ان‌ان در مورد زنانی که به کمپین «انقلاب زنان سعودی» پیوسته‌اند می‌نویسد اکثر آنها زنانی تحصیل‌کرده هستند، ولی با توجه به فشارهای سیاسی و سنن پدرسالارانه حاکم در این کشور مدت زیادی طول کشید تا بتوانند به یکدیگر اعتماد کرده و با دادن نام و مشخصات اصلی خود زمینه را برای اولین ملاقات‌های جمعی فراهم کنند. به نظر می‌رسد که این کمپین زنان عربستان توانسته است در سطح کشورهای منطقه حمایت دیگران را به خود جلب کند. در همین زمینه یک فعال حقوق زنان و وبلاگ‌نویس در کویت با تهیه گزارشی از خواست‌ها و اقدامات زنان سعودی و ترجمه آن به چندین زبان توانست به انعکاس خبری این فعالیت‌ها کمک کند. او این گزارش را برای نهادهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر نیز ارسال کرده است. معدود فعالین باسابقه برابری زنان در عربستان سعودی می‌گویند که زنان در این کشور درست مثل کالا و ملک در مالکیت مردان قرار دارند و به همین دلیل بسیاری از زنان سعودی از مشارکت علنی در فعالیت‌های مربوط به برابری حقوق زن می‌هراسند. با این همه کمپین «انقلاب زنان سعودی» قصد دارد در روزهای آینده با انتشار یک بیانیه رسمی خواست‌ها و مطالبات خود را مطرح کرده و از زنان کشور درخواست کند تا با امضای بیانیه و نوشتن نام خود از این کمپین حمایت کنند.
 


گزارش‌ها از ایران از انتقال ده‌ها تن از زندانيان سياسی و عادی زندان رجايی‌شهر کرج و چند زندان ديگر به زندان قرچک ورامين حکایت دارد، زندانی که در گذشته مرغداری بوده با شرايط بسیار نامناسب بهداشتی. گزارش‌ها از ایران از انتقال ده‌ها تن از زندانيان سياسی و عادی زندان رجايی‌شهر کرج و چند زندان ديگر به زندان قرچک ورامين حکایت دارد، زندانی که در گذشته مرغداری بوده با شرايط بسیار نامناسب بهداشتی. از جمله زندانيانی که به اين زندان منتقل شده‌اند می‌توان به شبنم مددزاده، فعال دانشجويی، و فريبا کمال‌آبادی و مهوش ثابت، دو عضو سابق رهبری جامعه بهايی ايران، اشاره کرد. يکی از اعضای خانواده یک زندانی که به اين زندان منتقل شده است، به نقل از او، در توصيف اين زندان واقع در قرچک ورامين که در گذشته مرغداری بوده به راديوفردا می‌گويد: «شرايط زندان ورامين بی‌نهايت بد است. يک ساختمان بزرگ با يک سالن بسيار بزرگ است که سلولی ندارد و تمام زندانی‌هايی که از جاهای مختلف آمده‌اند در آن به سر می‌برند.» وی همچنين اشاره می‌کند که وضعيت زندان قرچک ورامين از نظر بهداشتی نیز بسيار بد است: «فقط چهار توالت وجود دارد که بسيار کثيف‌اند و تمام قسمت‌های آن بوی تعفن غيرقابل تحملی می‌دهد. شرايط غذا هم بسيار بد است و به زندانی‌ها هميشه غذا نمی‌رسد و مقدار غذا کم است.» در اين ارتباط، عبدالعلی مددزاده، پدر شبنم مددزاده، فعال دانشجویی زندانی، به نقل از دخترش به کمپين بين‌المللی حقوق بشر در ايران گفته است که زندان قرچک حمام و توالت مناسب و درستی هم ندارد. در يک جا هم ظرف شسته می‌شود، هم لباس و هم زندانيان در آن حمام می‌کنند. بر اساس اين گزارش، زندانيان سياسی و نيز زندانيان عادی با اتهام‌های مختلف مانند چاقوکشی، قتل، تيغ‌زنی و اعتياد به مواد مخدر همه در این زندان که برخی از رسانه‌ها آن را «کهریزک دوم» نامیده‌اند جمع شده‌اند. شبنم مددزاده، دبير سابق سياسی انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه تربيت معلم تهران، در اسفند سال ۱۳۸۷ بازداشت و در بهمن سال ۸۸ به تحمل پنج سال حبس تعزيری همراه با تبعيد به زندان رجايی‌شهر کرج محکوم شد. در همين حال، کمپين بين‌المللی حقوق بشر در ايران اشاره کرده است که خانم مددزاده قانونا نبايد به زندان ديگری منتقل می‌شد. پدر اين فعال دانشجویی همچنين به نقل از دختر خود به کمپين بين‌المللی حقوق بشر در ايران گفته است که دکتر بهداری زندان قرچک ورامين به او گفته است که آنان را به اين زندان آورده‌اند «که شکنجه بدهند». يکی از اعضای خانواده یک زندانی که به اين زندان منتقل شده است نيز می‌گويد: «مسئولان می‌خواهند به هر نحوی که شده، مرگ تدريجی و زودهنگام را برای اين زندانيان رقم بزنند. آن هم در شرايط بسيار بد و طاقت‌فرسايی که حتی برای حيوانات هم جايز نيست.» بر اساس گزارش‌ها، از ديگر زندانيانی که به زندان قرچک ورامين منتقل شده‌اند  فريبا کمال‌آبادی و مهوش ثابت، دو عضو سابق رهبری جامعه بهايی ايران، هستند. خانم‌ها کمال‌آبادی و ثابت، همراه با جمال‌الدين خانجانی، عفيف نعيمی، سعيد رضايی، بهروز توکلی و وحيد تيزفهم، در مردادماه سال گذشته و پس از چهار جلسه محاکمه، هر يک به ۲۰ سال زندان محکوم شدند. اين احکام انتقاد گسترده سازمان‌های حقوق بشری را به دنبال داشته است.
 


با وجود درخواست‌های فزاینده جهانی از رئیس‌جمهور سوریه برای توقف سرکوب معترضان، ارتش سوریه بامداد شنبه با تانک‌های خود از سه جهت وارد شهر بانیاس واقع در غرب این کشور شد و هم‌اینک از محلات سنی‌نشین این شهر صدای تیراندازی شدید به گوش می‌رسد.با وجود درخواست‌های فزاینده جهانی از بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه برای توقف سرکوب معترضان، ارتش سوریه بامداد شنبه با تانک‌های خود از سه جهت وارد شهر ساحلی بانیاس واقع در غرب این کشور شد. فعالان حقوق بشر، روز شنبه به خبرگزاری فرانسه گفتند که از محلات جنوبی این شهر که اعتراض‌ها در آن بیشتر بوده صدای تیراندازی شدید به گوش می‌رسد و قایق‌های نیروی دریایی سوریه نیز به گشت‌زنی در سواحل این شهر مشغولند. فعالان حقوق بشر هم‌چنین خبر می‌دهند که ساکنان بانیاس کوشیده‌اند با تشکیل یک سپر انسانی، در برابر تحرک تانک‌ها در این شهر ایستادگی کنند. گزارش‌ها هم‌چنین حاکی است که برق و مخابرات شهر بانیاس قطع شده و تانک‌ها و نفربرهای دولتی از روز چهارشنبه در حومه بانیاس مسقر شده‌بودند. بنا بر گزارش‌ها، تانک‌های ارتش سوریه روز شنبه شهر کوچکتر بیضا در نزدیکی بانیاس را نیز به محاصره خود درآورده‌اند. شهر ۵۰هزارنفری و سنی‌نشین بانیاس در هفته‌های اخیر شاهد راهپیمایی‌های مختلف علیه رژیم بشار اسد بوده‌است و شاهدان عینی می‌گویند که هم‌اینک هدف تانک‌های ارتش، محلات سنی‌نشین این شهر است و مناطق علوی‌نشین شهر از حملات دولتی در امان هستند. شمار کشته‌شدگان غیرنظامی در سوریه از هفت هفته پیش که اعتراضات هواداران دموکراسی در این کشور آغاز شده هم‌اینک به «۸۰۰ نفر» رسیده‌است. ارتش سوریه نیز می‌گوید که در شهر حمص کسانی که رسانه‌های سوری از آنها با نام «گروه‌های مسلح تروریستی» یاد می‌کنند «۱۰ سرباز و پلیس» را کشته و «جسدهای آنان را تکه‌تکه کرده‌اند.» روز شنبه خبرگزاری رویترز خبر داد که شمار کشته‌شدگان غیرنظامی در سوریه از هفت هفته پیش که اعتراضات هواداران دموکراسی در این کشور آغاز شده هم‌اینک به «۸۰۰ نفر» رسیده‌است. ۲۲۰ نفر از این تعداد در جریان حمله ارتش سوریه با تانک و نفربر به شهر درعا در جنوب این کشور کشته شده‌اند. آغاز حمله با تانک و نفربر به منطقه بانیاس در حالی صورت می‌گیرد که ساعاتی پیش از این حمله، ایالات متحده در واکنش به کشته شدن ۲۷ معترض سوری که روز جمعه رخ داد، تهدید کرده‌است در صورت متوقف نشدن کشتار غیرنظامیان توسط دولت سوریه اقدامات تازه‌ای علیه مقام‌های این کشور انجام خواهد داد. کاخ سفید که هفته گذشته نیز تحریم‌های شدیدی را علیه مقام‌های سوری و همدستانشان در سپاه پاسداران وضع کرد روز شنبه در بیانیه‌ای نوشت: «ایالات متحده بر این باور است که اعمال انزجارآور سوریه علیه مردم خود، نیازمند یک واکنش قوی بین‌المللی است.» بیانیه کاخ سفید هم‌چنین از تصمیم اتحادیه اروپا برای اعمال تحریم‌ها علیه مقام‌های سوری که «در نقض حقوق بشر دست داشته‌اند» استقبال کرد. اتحادیه اروپا روز شنبه توافق کرد تا ۱۳ مقام سوری که «مسئول سرکوب خشونت‌بار معترضان هستند» را تحریم کند و اعضای این اتحادیه قرار است روز دوشنبه نیز برای تصمیم در مورد اعمال تحریم علیه بشار اسد و دیپلمات‌های سوری جلسه داشته‌باشند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، اپوزیسیون سوریه روز شنبه از بشار اسد خواست تا دموکراسی را بپذیرد و ظرف شش ماه انتخاباتی را در این کشور برگزار کند. بشار اسد به تازگی پس از ۴۸ سال حالت فوق‌العاده را در این کشور لغو کرد و به کردها نیز شهروندی داد اما با این حال اعتراض‌ها در این کشور فروکش نکرده و هر هفته به آمار کشته‌شدگان اعتراض‌ها افزوده می‌شود.
 


چند روز پس از امضای سند آشتی ملی میان حماس و فتح، خالد مشعل می‌گوید که حماس راهکارهای آتی خود در مبارزه با اسرائیل را با هماهنگی فتح و بر اساس سند آشتی ملی اتخاذ خواهد کرد.خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس، چند روز پس از امضای سند آشتی ملی میان حماس و فتح، گفته است که حماس راهکارهای آتی خود در مبارزه با اسرائیل را با هماهنگی فتح و بر اساس سند آشتی اتخاذ خواهد کرد. رئیس دفتر سیاسی حماس روز شنبه در مصاحبه‌ای با خبرنگاران وال استریت جورنال در قاهره، پایتخت مصر، گفته  است که «پس از دستیابی به آشتی ملی، مقاومت ما در برابر اسرائیل باید بر اساس تفاهم داخلی و با تعمق درباره بهترین و مؤثرترین راه جهت دستیابی به هدف های ملت فلسطینی باشد؛ اینکه چه زمانی شعله مقاومت را بالابریم و چه زمانی آتش را خاموش کنیم». وی در عین حال، به وال استریت جورنال گفته است که حماس همچنان حق «مقاومت مسلحانه» در برابر اسرائیل را برای خود محفوظ می‌داند اما چنین گزینه‌ای، «اگر قرار باشد عملی شود، ضمن هماهنگی با فتح و سایر جناح‌های فلسطینی خواهد بود». آقای مشعل ادامه داده است که «تصمیم‌گیری‌ها در امور مذاکرات، سیاست داخلی، مناسبات خارجی، امنیت ملی، و نیز در قبال مقاومت در برابر اسرائیل، همگی ضمن تفاهم میان جناح‌ها اتخاذ خواهد شد». به نوشته وال استریت جورنال، این اظهارات خالد مشعل «نشان از رویکرد احتمالی جدیدی در سیاست فلسطینی‌ها در قبال روند صلح (با اسرائیل) است». این روزنامه آمریکایی می‌افزاید که مفهوم سخنان رئیس دفتر سیاسی حماس این است که اگر این جنبش بر اساس این اظهارات عمل کند، نیروهای مسلح حماس هیچ تعرضی علیه اسرائیل انجام نخواهند داد مگر اینکه محمود عباس، رهبر فتح و رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی هم با آن موافقت کند. وال استریت جورنال به نقل از مقامات نزدیک به محمود عباس نوشته است که خالد مشعل چهارشنبه گذشته، در اظهاراتی مشابه نیز پیش از امضای سند آشتی ملی فلسطینی‌ها گفت که حماس آماده حمایت از راهبرد مقاومت غیرخشونت‌بار، دست کم در مقطع کنونی است». در این مورد نبیل شعث، عضو ارشد کمیته مرکزی فتح به وال استریت جورنال گفته است که «مشعل تأکید کرد که نمی‌شود حماس رویکرد خشونت را دنبال کند و فتح غیرخشونت‌بار عمل کند». فتح و حماس سند آشتی ملی را که با میانجی‌گری هیئت حاکمه جدید مصر به دست آمده بود، چهارشنبه در قاهره امضا کردند و در نهایی کردن این سند، از سوی فتح، محمود عباس و از جانب حماس، خالد مشعل حضور داشتند. سند آشتی ملی باید به سال‌ها رقابت سیاسی، تنش‌ها و جدایی‌ها پایان دهد و بر اساس آن یک دولت وحدت ملی تا موعد برگزاری انتخابات رهبری و مجلس برپا شود و سازمان آزادیبخش فلسطین نیز تجدید سازماندهی کند. بسیاری از دولتمردان اسرائیل و در صدر آنها بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر این کشور، از آشتی داخلی فلسطینی‌ها ابراز نگرانی کرده‌اند. آقای نتانیاهو گفته است که «حماس به زودی بر کرانه باختری نیز مسلط خواهد شد- همانگونه که سراسر غزه را زیر سلطه خود گرفت». نخست‌وزیر اسرائیل که در روزهای اخیر سفرهای رسمی به بریتانیا و فرانسه داشت، به رهبران این دو کشور و نیز در مصاحبه‌ها با رسانه‌های بریتانیا و فرانسه گفت که «تسلط حماس بر کرانه باختری به این مفهوم است که ایران پس از داشتن شعبه حزب‌الله در لبنان و حماس در غزه، شعبه سوم خود را هم در کرانه باختری باز خواهد کرد». وال استریت جورنال به نقل از یک دیپلمات اسرائیلی نوشته است که «اظهارات خالد مشعل، در زمینه در پیش گرفتن رویکرد مقاومت مسلحانه تنها ضمن هماهنگی با فتح، دردولت اسرائیل خریداری ندارد». این مقام اسرائیلی که وال استریت جورنال نام او را نبرده، افزوده است که «اقدامات مشعل با این اظهارات او در تضاد است زیرا اساسنامه حماس آشکارا و شفاف می‌گوید که باید از راه جهاد مسلحانه اسرائیل را نابود کرد» و یهودیان را در هرجا یافت و کشت. از دیگر سو، یک مقام دولت آمریکا به وال استریت جورنال گفته است که واشینگتن عملکرد حماس را با توجه به این اظهارات مشعل زیر نظر گرفته است. مقامات آمریکایی به این روزنامه گفته‌اند که دولت باراک اوباما آماده وارد کردن حماس به روند صلح است اما بدین شرط که این جنبش از خشونت دست بردارد و موجودیت اسرائیل را برسمیت بشناسد. سران حماس، از جمله محمود الزهار، بارها در روزهای اخیر گفته اند که «هرگز اسرائیل را به رسمیت نخواهند شناخت». اسماعیل هنیه، نخست‌وزیر دولت حماس در غزه، نیز سازمان آزادیبخش فلسطین را فرا خواند که شناسایی اسرائیل را «ملغی شده» اعلام کند.
 


حتی اگر دیکتاتورهای معروف تاریخ مثل هیتلر و موسولینی را که فاصلهٔ زمانی بسیاری با ما دارند کنار بگذاریم، در سه دههٔ گذشته بسیاری از دیکتاتورهای جهان سقوط کرده‌اند. در عین حال بسیاری از آنها نیز سقوط نکردند و در حالی که قدرت را در چنگ داشتند از دنیا رفتند. اما آنها که سقوط کردند و تعدادشان هم کم نیست به روش‌هایی متفاوت و در شرایط مختلفی از سریر قدرت به زیر کشیده شده‌ و سرنوشت‌های متفاوتی داشته‌اند.حتی اگر دیکتاتورهای معروف تاریخ مثل هیتلر و موسولینی را که فاصلهٔ زمانی بسیاری با ما دارند کنار بگذاریم، در سه دههٔ گذشته بسیاری از دیکتاتورهای جهان سقوط کرده‌اند. در عین حال بسیاری از آنها نیز سقوط نکردند و در حالی که قدرت را در چنگ داشتند از دنیا رفتند. اما آنها که سقوط کردند و تعدادشان هم کم نیست به روش‌هایی متفاوت و در شرایط مختلفی از سریر قدرت به زیر کشیده شده‌ و سرنوشت‌های متفاوتی داشته‌اند. سرنوشت دیکتاتور ایران در شرایط قوت گرفتن جنبش اعتراضی و چالش جدی حکومت و نیز تنگ‌تر شدن عرصه بر اقتدارگرایان اسلام‌گرا و غیر اسلام‌گرا در منطقهٔ خاورمیانه با کدام یک از شش سرنوشت زیر شباهت بیشتری خواهد داشت؟ کدام سرنوشت به نفع مردم و گذار به دموکراسی خواهد بود و کدام به ضرر آن؟ و کدام سرنوشت به نفع خامنه‌ای و خانواده خواهد بود؟ مبارک و بن علی و عیدی امین این می‌تواند بهترین سرنوشت برای خامنه‌ای و اعضای خانوادهٔ او باشد. آن‌ها می‌توانند از همین لحظه به فکر رزرو هتل در ونزوئلا، روسیه یا سودان باشند. به احتمال زیاد اعضای خانواده با یک کشور آفریقایی موافقت نخواهند کرد و سودان در فرایند نظارت استصوابی وتو خواهد شد. کسانی که خریدهای خود را در لندن انجام می‌داده‌اند به سودان رضایت نخواهند داد. مشکل روس‌ها نیز گذاشتن بار هزینه‌ها بر خانوادهٔ خامنه‌ای بیش از خدمات است، چنان که در نیروگاه هسته‌ای بوشهر عمل کرده‌اند. سوریه را در این فهرست از آغاز باید کنار گذاشت، چون تا آن زمان ممکن است حکومت بشار اسد خود ساقط شده باشد. سرنوشت قذافی و خانواده این فرصت را به خامنه‌ای داده است تا در صورت بالا گرفتن اعتراضات دست به دیوانگی نزده و جان خود و اعضای خانواده‌اش را به خطر نیندازد. کناره‌گیری و خروج از کشور کم‌مخاطره‌ترین روش مواجهه با مخالفت عمومی مردم است. بن علی به احتمال زیاد همانند عیدی امین، دیکتاتور اوگاندا، در تبعید خواهد مرد. مبارک همچنان در مصر است و سرنوشت وی چندان مشخص نیست، اما با کناره‌گیری از کشتار بیشتر جلوگیری کرد و مردم مصر به او حق محاکمهٔ عادلانه را خواهند داد. صدام و قذافی این سرنوشت بد‌ترین سناریو برای مردم ایران است. این سناریو در شرایطی عملیاتی می‌شود که کشور مورد حملهٔ نظامی واقع شده یا جنگ داخلی در جریان باشد. رفتارهای حکومت خامنه‌ای بیشترین شباهت را با رفتار صدام و قذافی داشته است. همچنین برخی همراهان و وفاداران خامنه‌ای ظرفیت کشتن افراد با تانک در خیابان یا حمله با هواپیما به شهرهای کشور را دارا هستند. حکومت‌های صدام و قذافی در دورهٔ حکومت خویش پرونده‌ای سنگین برای خود در جامعهٔ جهانی برساختند، از انفجار هواپیمای مسافربری تا حملهٔ نظامی به کشوری دیگر. کشورهای غربی بلافاصله پس از این گونه اقدامات در پی سقوط آن‌ها برنیامدند، بلکه صبر پیشه کردند تا در بد‌ترین شرایط و ضعیف‌ترین وضعیت به سراغ آن‌ها بیایند. حکومت صدام هنگامی مورد حمله قرار گرفت که در بد‌ترین شرایط پس از حدود ده سال تحریم نفتی قرار داشت و تانک‌های آمریکایی پس از دو هفته از آغاز جنگ به بغداد رسیدند. در ‌‌نهایت صدام در یک گودال شکار و اعدام شد. دو پسرش، عدی و قصی، نیز در یک عملیات نظامی کشته شدند. هواپیما‌ها و موشک‌های ناتو هنگامی به قذافی و نیرو‌هایش حمله کردند که نیمی از کشورش را از دست داده بود و انقلابیون آماده بودند به نیروهای ناتو برای بمباران کاخ‌های وی خوشامد بگویند و حتی در این جهت اصرار داشتند. کار قذافی بدانجا رسیده که هر شب باید جای خوابش را تغییر دهد و حتی با این تغییرات در یکی از حملات ناتو پسر و سه نوه‌اش به قتل رسیدند. چائوشسکو چائوشسکو پس از بازگشت از تهران در شرایط سقوط امپراتوری کمونیستی پس از یک محاکمهٔ دو ساعته به همراه همسرش توسط انقلابیون رومانیایی اعدام شد. او دوستی برای خود باقی نگذاشته بود، حتی در ارتش. خامنه‌ای نیز در طی دو دهه مرتبا از دوستانش کاسته و بر دشمنانش افزوده است (آخرین آن‌ها ظاهرا احمدی‌نژاد و شرکا هستند). اگر خامنه‌ای همچنان به جنایاتش ادامه دهد (تا آنجا که پیرمردی هشتاد ساله، سیامک پورزند، از رنجی که سربازان گمنام امام زمان بر وی تحمیل کرده‌اند چاره‌ای جز خودکشی نمی‌بیند) دیگر عقلای قوم و فعالان ضد خشونت نخواهند توانست خامنه‌ای و خانواده را از دست براندازان نظامش نجات دهند. عقلای قوم خواهند گفت: «بگذارید رسم رهبرکشی را ملغی کنیم» تا رهبران فاسد و مستبد و آدمخوار از کناره‌گیری نهراسند، اما براندازانی که خامنه‌ای و رفقا در زندان آنها را شکنجه کرده و عزیزان‌شان را بر دار کرده‌اند به سادگی کوتاه نخواهند آمد. ظاهرا بیش از همه، وفاداران به حکومت و مقامات منصوب خامنه‌ای در نیروهای امنیتی و نظامی برای تحقق این سناریو تلاش می‌کرده‌اند. هیچ گروهی از این سناریو منتفع نخواهد شد. چارلز تیلور و عمر البشیر این می‌تواند بهترین سرنوشت برای مردم ایران باشد، چون بدون ریختن خون و با تمسک به قوانین بین‌المللی دیکتاتور خود را به دست دادگاه و قانون می‌سپارند. تیلور، دیکتاتور سابق لیبریا، و البشیر، دیکتاتور فعلی سودان، به دلیل اقدامات ضد انسانی خود در دادگاه بین‌المللی کیفری محاکمه شده‌اند. تیلور در زندان و البشیر هنوز حاکم سودان است، اما هر دو در زندانی خودساخته به سر می‌برند، یکی در یک سلول کوچک و دیگری در سلولی بزرگ‌تر به نام سودان. علی خامنه‌ای با جنایاتی که در دو دههٔ گذشته انجام داده، بالاخص قتل‌های زنجیره‌ای روشنفکران و نویسندگان و فعالان سیاسی (تا حدود ۲۵۰ نفر)، کشتار بیش از صد نفر در جنبش اعتراضی سبز، اعدام صد‌ها مخالف رژیم بدون طی مراحل قانونی در زندان، و نیز مشارکت در قتل‌های مخالفان سیاسی در دههٔ شصت پرونده‌ای قطور دارد که شورای امنیت سازمان ملل می‌تواند آن را به دادگاه بین‌المللی کیفری ارجاع دهد. این کار هنگامی انجام خواهد شد که فشار سیاسی در داخل در حد چالش جدی حکومت افزایش پیدا کند و اعضای دائمی شورای امنیت یک بدیل قابل اعتماد (دولت در سایه‌ای که آمادهٔ همکاری با نهادهای بین‌المللی باشد) برای آیندهٔ سیاسی ایران در نظر داشته باشند. رفتار مجموعهٔ اپوزیسیون جمهوری اسلامی هنوز این اطمینان را برای این اعضا ایجاد نکرده است. میلوشویچ، پول پوت و پینوشه با توجه به سن بالا، خامنه‌ای در صورت محاکمه و زندانی شدن در زندان جان خواهد داد. میلوشویچ، دیکتاتور صربستان، در سال ۲۰۰۶ در زندان مرد. پول پوت، دیکتاتور کامبوج، پس از براندازی و بازداشت در حالی که منتظر محاکمه بود از دنیا رفت. پینوشه، دیکتاتور شیلی، نیز در زندان افکار عمومی قرار داشت، اما علی‌رغم پرونده‌های بسیار و قرار گرفتن تحت پیگرد قانونی بیرون از زندان جان سپرد. خامنه‌ای احتمالا خود، سرنوشت پینوشه را ترجیح می‌دهد، اما در دوران پس از سقوط، حتی با انقلابی آرام و بدون خشونت، اگر در کشور بماند به سختی می‌تواند از چنگ قانون بگریزد. با توجه به قدرت مطلقهٔ ولایت فقیه و سبک مدیریت خُرد خامنه‌ای، او مستقیما در همهٔ جنایات رژیم مشارکت داشته یا حداقل متهم ردیف اول است. این سناریو با فرض زندانی شدن و تحت تعقیب واقع شدن دیکتاتور و نه قتل و خون‌ریزی به نفع مردم و گذار به دموکراسی است. ملاعمر و اسامه بن لادن این دو در همکاری با یکدیگر دولت طالبان در افغانستان را اداره می‌کردند: یکی نمایندهٔ خدا بر روی زمین بود و احکام شریعت را اجرا می‌کرد و دیگری منابع مالی برای جنگ آن با اتحاد شمال و پرداخت به کارکنان دولت اسلامی را فراهم می‌آورد. در اثر بلندپروازی و تصور برانداختن امپراتوری آمریکا هر دو پس از شکست نظامی به زندگی پنهان روی آوردند. خانواده‌ بن لادن در سراسر جهان پراکنده است. گرچه ده سال طول کشید، در ‌‌نهایت اسامه به دست کماندوهای آمریکایی شکار شد و ملاعمر و الظواهری در فهرست شکارهای بعدی قرار دارند. خامنه‌ای هم نمایندهٔ خدا بر روی زمین است و هم دشمنی تمام‌ناشدنی با غرب دارد (ترکیب اسامه و ملاعمر). به شیرهای نفت نیز متصل است (مثل بن لادن). کافی است با توجه به از دست دادن مشاوران باتجربهٔ خود در حکومت‌داری یکی از بلندپروازی‌های وی (مثل داستان اتمی) او را مستقیما در برابر قدرت نظامی غرب قرار دهد. در این حال باید با برخی از اعضای خانواده به کوه‌ها پناه برد یا زندگی مخفی در یکی از شهرهای ایران را برگزیند تا در ‌‌نهایت توسط «دشمن» خارجی یا مخالف داخلی که آن قدر از آنها هراس داشته شکار شود. این سناریو همانند سناریوی قذافی و صدام برای ایران و مردمش بسیار سهمگین است. *** با توجه به فقدان روند‌ها و جهت‌گیری‌های مشخص در ساختار سیاسی ایران و فردی و محفلی و تصادفی بودن تصمیمات در جمهوری اسلامی، پیش‌بینی آیندهٔ سیاسی این کشور بسیار دشوار است. ممکن است حکومت خامنه‌ای تا پایان عمر وی تداوم پیدا کند و در عین حال ممکن است همین فردا یا تا چند ماه آینده سقوط کند. حکومت جمهوری اسلامی بر اساس توازن قدرتی که در سطح بین‌المللی و در داخل کشور وجود دارد فعلا بر سر کار مانده است، اما با کوچک‌ترین عاملی که این توازن را بر هم زند پایه‌های لرزانش متزلزل‌تر شده و همه چیز فرو خواهد ریخت. -------------------------------------------------------------- نظرات مطرح در این مقاله الزاما دیدگاه رادیوفردا نیست.
 


بنا بر نظرسنجی تازه‌ای که روزنامه فایننشال تایمز انجام داده است، دخالت نظامی نیروهای بین‌المللی در لیبی نتوانسته است حمایت اکثریت مردم در کشورهای اصلی ائتلاف را به خود جلب کند و حتی در کشورهای آمریکا و ایتالیا غالب شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی با دخالت نظامی در لیبی مخالف‌اند.بنا بر نظرسنجی تازه‌ای که روزنامه فایننشال تایمز انجام داده است، دخالت نظامی نیروهای بین‌المللی در لیبی نتوانسته است حمایت اکثریت مردم در کشورهای اصلی ائتلاف را به خود جلب کند و حتی در کشورهای آمریکا و ایتالیا غالب شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی با دخالت نظامی در لیبی مخالف‌اند. نظرسنجی روزنامه بریتانیایی فایننشال تایمز و موسسه «هریس» که به صورت آن‌لاین در شش کشور انجام شده نشان می‌دهد که در میان پاسخ‌دهندگان آمریکایی ۳۷ درصد با دخالت نظامی در لیبی مخالف و ۳۲ درصد با این عملیات موافق هستند. در ایتالیا مخالفان این عملیات ۴۹ درصد و موافقان فقط ۲۹ درصد از پاسخ‌دهندگان به نظرسنجی را تشکیل می‌دهند. بیشترین میزان افراد موافق در فرانسه مشاهده شده که ۴۰ درصد هستند و در مقابل ۳۱ درصد از پاسخ‌دهندگان فرانسوی به این نظرسنجی مخالف دخالت نظامی در لیبی‌اند. در آلمان که دولت آنگلا مرکل در ائتلاف نظامی علیه لیبی شرکت نکرده است حدود ۳۹ درصد مخالف دخالت نظامی و ۳۴ درصد با آن موافق هستند. در بریتانیا موافقان و مخالفان به ترتیب با ۳۷ درصد و ۳۶ درصد تقریبا برابری می‌کنند. در اسپانیا نیز تنها بخش بسیار ناچیزی از افکار عمومی با دخالت نظامی در لیبی موافق است. در نظرسنجی که توسط روزنامه فایننشال تایمز و موسسه «هریس» انجام شده است در فاصله ۳۰ مارس تا ۴ آوریل نظر بیش از شش هزار نفر از شهروندان بالغ این شش کشور ثبت شده است. بخش عمده‌ای از پاسخ‌دهندگان ایتالیایی می‌گویند که با هر گونه دخالت‌ نظامی در نقاط دیگر جهان مخالف هستند. به نظر می‌رسد که این دیدگاه در مخالفت با ماجراجویی‌های نظامی در کشورهای خارجی ادامه روندی است که در گذشته نیز در ایتالیا به چشم می‌خورد. ائتلافی از صلح‌طلبان در طیف چپ‌گرا‌ها، انزواطلبان در طیف راست افراطی و همین طور گروه‌های مذهبی و کاتولیک همواره با مداخله نظامی دولت ایتالیا مخالف بوده‌اند. به نوشته روزنامه فایننشال تایمز، نظرسنجی تازه‌ای که پس از تصمیم سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر ایتالیا، به پیوستن به ائتلاف نظامی علیه لیبی توسط روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسرا انجام شده نشان می‌دهد که ۷۶ درصد از مردم ایتالیا با این اقدام مخالف‌اند و فقط ۱۹ درصد از آن حمایت می‌کنند. یافته‌های این نظرسنجی به خوبی وجود شکاف بین احزاب گوناگون در دولت ائتلافی سیلویو برلوسکونی را نشان می‌دهد. «لیگ شمالی»، حزب مهم و دست راستی تندرو، در دولت ائتلافی ایتالیا به شدت از تغییر موضع نخست وزیر تحت فشار دولت‌های آمریکا و فرانسه خشمگین است. پارلمان این کشور قرار است به زودی سیاست‌های دولت در قبال بحران لیبی را به بحث بگذارد و حزب دست راستی «لیگ شمالی» قصد دارد با پیشنهاد لایحه‌ای مدت زمان مشارکت ایتالیا در عملایت نظامی در لیبی را محدود کند. نظرسنجی انجام شده توسط روزنامه فایننشال تایمز و موسسه «هریس» همچنین نشان می‌دهد که در مجموع افکار عمومی در آمریکا و کشورهای مهم اروپای غربی به روش دخالت نظامی در نقاط دیگر جهان تمایل چندانی ندارد. فقط در اسپانیا درصد ناچیزی از پاسخ‌دهندگان به این نظرسنجی از ایده دخالت نظامی با هدف حمایت از جان غیرنظامیان در کشورهای دیگر از جمله یمن، سوریه، بحرین و ایران حمایت کرده‌اند. در عین حال افکار عمومی اسپانیا تنها موردی است که بر اساس آن آمریکا «بزرگ‌ترین تهدید برای ثبات جهانی» تلقی می‌شود. ۲۰ درصد از پاسخ‌دهندگان به این نظرسنجی در اسپانیا چنین نظری دارند. در کشورهای آمریکا، آلمان و بریتانیا اکثر پاسخ‌دهندگان دولت کره شمالی را بزرگ‌ترین خطر برای امنیت جهان می‌دانند و در فرانسه و ایتالیا اکثریت معتقدند که دولت ایران بزرگ‌ترین تهدید بین‌المللی است. تعداد مشابهی نیز در فرانسه چین را در کنار ایران بزرگ‌ترین تهدید بین‌المللی تلقی کرده، ولی در آمریکا فقط ۱۰ درصد از پاسخ‌دهندگان چنین حدی از خطر را برای دولت چین قائل هستند.
 


گروه طالبان افغانستان با صدور بيانيه ای ضمن تاييد مرگ رهبر القاعده، اعلام کرد که مرگ بن لادن، «روح تازه ای» به نبرد عليه نيروهای خارجی می بخشد. اين گروه پيشتر اعلام کرده بود که برای تاييد کشته شدن بن لادن به مدارک کافی نياز دارد. گروه القاعده نيز روز جمعه با انتشار بيانيه ای در اينترنت، کشته شدن بن لادن را تاييد کرده بود. طالبان در زمانی که در افغانستان قدرت را در دست داشت به اسامه بن لادن و گروه القاعده پناه داده بود.
 


به گفته مقامهای محلی، در درگيری صبح روز شنبه ميان ارتش ترکيه و اعضای پ کا کا، دو تن از شورشيان کرد کشته شده اند. اين درگيری در کوههای ماردين در نزديکی مرز ترکيه و عراق رخ داده است. گروه پ کا کا در ماه فوريه تهديد کرده بود که به آتش بس پايان خواهد داد. اين گروه در ماه اوت سال گذشته به شکل يکجانبه اعلام کرد که سلاح را به زمين می گذارد و به مبارزه مسلحانه با حکومت ترکيه پايان می دهد.
 


روسای قبايل در ليبی روز جمعه با صدور بيانيه ای از تمامی طرفهای درگير در اين کشور خواستند تا با اعلام «عفو عمومی» به نبرد پايان دهند. در بيانيه روسای قبايل که در پايان کنفرانس ملی قبايل ليبی منتشر شد، آمده است: «اعلام عفو عمومی به معنای رفتن به راهی تازه و آغاز دوره ای جديد از صلح و بخشش است.» اين کنفرانس در شهر طرابلس که تحت کنترل معمر قذافی است برگزار شد. در اين بيانيه شورشيان، «خائن» خوانده شده اند.
 


به گفته مخالفان، تانکهای ارتش سوريه صبح روز شنبه خيابانهای شهر بانياس را اشغال کردند. فعالان حقوق بشر می گويند در جريان تظاهرات روز جمعه در اين شهر، نيروهای امنيتی سوريه ۲۶ معترض را کشته اند. به گفته شاهدان عينی مخالفان از نخستين ساعات روز شنبه تلاش کردند تا با ايجاد زنجير انسانی جلوی پيشروی تانکها را بگيرند. معترضان خواستار برکناری بشار اسد رئيس جمهوری اين کشور هستند.
 


در حالی که القاعده با تأیید کشته شدن اسامه بن‌لادن، تهدید کرده است که آمریکا دیگر روی آرامش و امنیت را نخواهد دید، باراک اوباما در دیدار با تیم عملیاتی حمله به اقامتگاه بن‌لادن، کشته شدن رهبر القاعده را به قطع سر این سازمان تروریستی تشبیه و اضافه کرد که «سرانجام القاعده را شکست خواهیم داد».باراک اوباما، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در دیدار با تیم عملیاتی حمله به اقامتگاه اسامه بن‌لادن گفت که «سر القاعده را از بدن جدا کرده‌ایم» و افزود که «ما سرانجام القاعده را شکست خواهیم داد.» هم‌زمان با این سخنان، سازمان القاعده کشته شدن اسامه بن‌لادن در آغاز هفته جاری را تأیید کرد و تهدید کرد که ایالات متحده «دیگر روی آرامش و امنیت را به خود نخواهد دید.» بنا بر گزارش‌ها، رئیس‌جمهور آمریکا اظهارات فوق را روز جمعه در قرارگاه نظامی «فورت کمپ‌بل» واقع در ایالت کنتاکی که تیم عملیاتی مذکور در آن مستقر است بیان کرد و در جریان سخنرانی او، ۲۳۰۰ تن از نظامیانی که به تازگی از افغانستان بازگشته‌اند نیز حضور داشتند. آقای اوباما در سخنرانی خود اظهار داشت: «راهبرد ما ثمربخش است و بهترین گواه آن هم این است که اسامه بن‌لادن سرانجام به سزای کردار خود رسید.» رئیس‌جمهور ایالات متحده افزود: «ما هنوز همان آمریکایی هستیم که کارهای سخت را به انجام می‌رساند، همان آمریکایی که کارهای بزرگ انجام می‌دهد.» باراک اوباما در این قرارگاه با تیم تکاوران عملیات علیه اسامه بن‌لادن نیز به‌طور جداگانه دیدار کرد که سربازی که بنا بر گزارش‌ها، تیر کشنده را به‌سوی رهبر سازمان القاعده شلیک کرده نیز در میان این گروه بود. وی خطاب به اعضای این تیم گفت: «این فرصتی است تا از طرف همه مردم آمریکا و مردم سراسر جهان به شما 'دست مریزاد' بگویم.» تیم عملیاتی حمله به سکونتگاه اسامه بن‌لادن، جمعی یگان ویژه تکاوران آمریکایی معروف به «سیل تیم سیکس» با نام رسمی «گروه پیشبرد رزم ویژه نیروی دریایی ایالات متحده» (NSWDG) است. بخش اعظم اطلاعات مربوط به این گروه کاملاً محرمانه است و کاخ سفید و پنتاگون نیز معمولاً از اطلاع‌رسانی در مورد فعالیت‌های این گروه خودداری می‌کنند. اسامه بن‌لادن روز دوشنبه در ویلایی در شهر ایبت‌آباد در نزدیکی اسلام‌آباد در حمله تکاوران ویژه آمریکا کشته شد و باراک اوباما خبر داده است که آمریکا عکس‌های جسد اسامه بن لادن را منتشر نخواهد کرد. مقام‌های آمریکایی که این عکس‌ها را دیده‌اند، آنها را وحشت‌آور و مخوف خوانده‌اند و به گزارش خبرگزاری فرانسه احتمال دارد که در صورت انتشار این عکس‌ها، موج خشم و واکنش شدید عمومی علیه آمریکا در جهان اسلام ایجاد شود. تأیید مرگ بن‌لادن و تهدید آمریکا همزمان سازمان القاعده در بیانیه‌ای چهار صفحه‌ای که روز جمعه به زبان عربی در یک وب‌سایت مرتبط با خود منتشر کرد، نوشت: «مجاهد و مهاجر باتقوا، شیخ ابوعبدالله اسامه بن لادن کشته شده است.» بنا بر گزارش‌ها گروه القاعده در واکنش به کشته شدن رهبر خود روز جمعه اعلام کرده‌است: «آمریکا و تمامی کسانی که در آن زندگی می‌کنند هرگز روی آرامش و امنیت را نخواهند دید.» بیانیه القاعده می‌افزاید: «از برادران مسلمان خود در پاکستان، که شیخ اسامه در کشورشان کشته شده می‌خواهیم تا بپا خیزند و خود را از این ننگ پاک کنند، ... بپا خیزند و کشورشان را از وجود آمریکایی‌ها که در این خاک مفسده بپا کرده‌اند پاک کنند.» گروه طالبان افغانستان نیز، در ساعات اولیه روز شنبه در بیانیه‌ای کشته شدن اسامه بن‌لادن به دست نیروهای آمریکایی را مورد تأیید قرار داد. این گروه که در زمان در دست داشتن قدرت در افغانستان به اسامه بن‌لادن و القاعده پناه داده بود، در این بیانیه گفته که کشته شدن اسامه بن‌لادن، «روح تازه ای» به نبرد عليه نيروهای خارجی می‌بخشد. طالبان افغانستان پيشتر اعلام کرده بود که برای تأييد کشته شدن بن‌لادن به مدارک کافی نياز دارد. «عملیات آمریکا نقض حاکمیت پاکستان بود» در همین حال پرویز مشرف، رئیس‌جمهور پیشین پاکستان، روز شنبه ایالات متحده را مورد انتقاد قرار داد و افزود که آمریکا با حمله به سکونتگاه اسامه بن‌لادن، «حاکمیت دولت اسلام‌آباد را نقض کرده‌است.» به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای مشرف در یک مصاحبه رادیویی با یک شبکه آمریکایی گفت: «همه مردم صلح‌دوست جهان باید خوشحال باشند که بن‌لادن کشته شده‌است اما هیچ پاکستانی نقض حاکمیت کشور خود را نمی‌پذیرد.» به گفته پرویز مشرف، ایالات متحده با این عملیات، حقوق «حاکمیت، ارتش و سازمان اطلاعات پاکستان» را نقض کرده‌است. با این وجود آقای مشرف تأکید کرد که پاکستان و ایالات متحده باید برای شکست دادن تروریسم با یکدیگر همکاری کنند و باید از ایجاد تنش میان این دو کشور در این زمینه پرهیز کرد. واشینگتن هم‌چنان از اسلام آباد انتظار داشته‌است که مبارزات خود را علیه طالبان و القاعده در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان تشدید کند اما شماری از ناظران سیاسی بر این باورند که ارتش پاکستان، تمایلی جدی به مبارزه با این گروه‌ها ندارد و می‌خواهد با استفاده از اهرم طالبان افغانستان، از نفوذ هند در افغانستان جلوگیری کند.
 


مرگ اسامه بن لادن، رهبر گروه تروریستی القاعده، را برخی سند ابطال خشونت و ابطال کاربرد خشونت برای کسب مراد مطلوب می‌خوانند. اما پرهیز از خشونت برای ایستادگی در برابر خشونت، مکتبی است که در دنیای امروز بیش از همه با استقبال نسل جوان روبه‌روست.مرگ اسامه بن لادن، رهبر گروه تروریستی القاعده، را برخی سند ابطال خشونت و ابطال کاربرد خشونت برای کسب مراد مطلوب می‌خوانند. اما پرهیز از خشونت برای ایستادگی در برابر خشونت، مکتبی است که در دنیای امروز بیش از همه با استقبال نسل جوان روبه‌روست. درک و شناخت وسیع حقوق بشر در جهان و ضرورت نگهداری و حفظ آن آیینی است که اعتبار تازه‌ای بین زنان و جوانان و به طور کلی جامعه مدنی پیدا کرده است. از این رو گفت‌و‌گوی ویژه این هفته به بحث در مورد «روش خشونت‌پرهیزی» اختصاص دارد و رادیوفردا با یکی از تئوریسین‌ها و مدافعان آن یعنی رامین جهانبگلو، نویسنده کتب و مقالات متعدد، در این باره گفت‌و‌گو کرده است. رامین جهانبگلو در حال حاضر استاد علوم سیاسی در دانشگاه تورنتوی کاناداست. رادیوفردا: آقای جهانبگلو! وقتی صحبت از مقاومت غیرخشونت‌آمیز به میان می‌آید، گفته می‌شود میزان موفقیت مقاومت‌ها و جنبش‌های غیرخشونت‌آمیز به مراتب بیشتر از انواع خشونت‌آمیز آن است. آیا می‌توان گفت روش پرهیز از خشونت در همه موارد با موفقیت روبه‌رو خواهد بود؟ خیر، ما الزاما در تمام جنبش‌های خشونت‌پرهیز موفقیت نداشتیم، ولی موفقیت‌های زیادی در۱۰۰ سال گذشته در این زمینه وجود داشته است. به عنوان مثال، جنبش‌هایی که علیه نازیسم یا فاشیسم ایتالیا به وجود آمد، نتوانستند حکومت‌های هیتلر یا موسولینی را از بین ببرند، ولی سعی کردند از خشونت‌پرهیزی استفاده کنند. راه خشونت‌پرهیز ‌گاه راه بسیار درازی است. وقتی به جنبش گاندی برای استقلال هند نگاه می‌کنیم می‌بینیم ۳۲ سال به طول انجامیده، یا جنبش [مارتین] لوتر کینگ که جنبش آزادی سیاهان در آمریکا بین سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ است، ۱۰ سال به طول انجامید و جنبش همبستگی لهستان هشت سال طول کشید و وسط کار یک کودتا روی داد. بنابراین جنبش خشونت‌پرهیز جنبشی است طولانی و ممکن است از صبر و حوصله شهروندان خارج باشد، ولی من اعتقاد دارم صبر به نوعی خشونت‌پرهیزی عقل است و باید صبر داشته باشیم برای این که مطمئن شویم دوباره سرجای اول‌مان برنمی‌گردیم وقتی جابه‌جایی قدرت رخ می‌دهد. مقاومت خشونت‌پرهیز مدل گاندی، مقاومت مردم هند در برابر استعمار بریتانیا بود و گفته می‌شود علت موفقیت آن در همین نکته بود. ما می‌بینیم رهبرانی که مورد حمایت نیروهای خارجی هستند مثل رهبران مصر و تونس، در برابر مقاومت‌های غیرخشونت‌آمیز تسلیم می‌شوند، در حالی که نیروهای غیر وابسته مانند لیبی و ایران نه به خواست مردم خودشان اعتنایی دارند و نه قدرت‌های دیگر. به نظر شما در چنین مواردی هم راه‌های غیرخشونت‌آمیز موثر است؟ من فکر می‌کنم برخلاف تصور بسیاری از افراد این مسئله ارتباط مستقیمی به حریف روبه‌رو ندارد. درست است اگر حریف آدم ضعیف‌تری باشد یا حکومت دموکراتیک باشد از حربه‌های خشونت کمتر استفاده می‌کند، ولی آدمی مانند میلوشویچ در صربستان وقتی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در سال ۱۹۹۹صربستان را بمباران کردند و وارد جنگ شدند، یک پیام ملی‌گرایی داد و افرادی را دور خود جمع کرد. یعنی ممکن است این خشونت تاثیر معکوس داشته باشد و برای لیبی هم من فکر می‌کنم داستان همین طور است. باید اشاره کنم چیزی که در تونس و مصر داشتید ولی در لیبی ندارید، مسئله یک فرد یا یک دیکتاتور نیست، بلکه نبود ساختارهای جامعه مدنی است که موجب می‌شود در یک کشور جنبش‌های خشونت‌پرهیز ضعیف باشد یا اصلا وجود نداشته باشد. اگر می‌بینیم در لیبی جنبش‌های خشونت‌پرهیز زیاد نیست، چون ساختار قبیله‌ای در آنجا مانند افغانستان بسیار قوی است و برخلاف ایران و حتی مصر جنبش زنان، دانشجویان، کارگران یا جنبش روشنفکری در لیبی وجود ندارد. وقتی چنین جنبش‌های مدنی با آرمان‌های مدنی و شهروندی وجود ندارد، شما نمی‌توانید جنبش خشونت‌پرهیز هم داشته باشید. بعد از گاندی، مثال مهم اخیر جنبش غیرخشونت‌آمیز نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی است. به نظر شما علت موفقیت ماندلا در پیشبرد جنبش خشونت‌پرهیز چه بود و چه اجزایی داشت که به موفقیت انجامید؟ من فکر می‌کنم ماندلا اتفاقا به خوبی لحظه گاندیستی آفریقای جنوبی را درک کرد و از جنبش لوتر کینگ و گاندی در سال‌های قبل از خود درس گرفت. بعضی‌ها به محض این که از ماندلا صحبت می‌شود می‌گویند او خود مشی چریکی داشته است. اما وقتی ماندلا در دور اول کنگره ملی آفریقای جنوبی بوده که اعتقاد به خرابکاری داشتند نه کشتن آدم‌ها و این خود امر مهمی است و بعد در زندان هم‌‌ همان طور که در خاطراتش می‌گوید به این موضع پی برده که تجربه گاندی هم وجود دارد و تجربه خشونت‌پرهیز درست‌تر است. برای ماندلا دیگر مسئله برد و باخت یا نابود کردن سفیدپوستان مطرح نیست، بلکه بقای خود آفریقای جنوبی مهم است. به همین دلیل ماندلا از‌‌ همان دوره آخر قبل از آزاد شدن از زندان به این فکر می‌رسد که باید با هم سازش کنند و به آشتی ملی برسند. تجربه ماندلا و کسانی که همراه او هستند در آفریقای جنوبی، تجربه بسیار مهمی در ۵۰ سال گذشته است به عنوان تجربه خشونت‌پرهیز. آقای جهانبگلو! ماندلا در کنار روش خشونت‌پرهیز، روش حل صلح‌آمیز اختلافات را هم در پیش گرفت و همه نیرو‌ها را متقاعد کرد پس از پیروزی باید انتقام‌جویی کنار گذاشته شود و آشتی ملی انجام گیرد و با همه ستم‌هایی که بر سیاه‌پوستان رفته بود باید با روش مسالمت‌آمیز پیش روند، سر کسی بالای دار نرود و انتقام‌جویی در کار نباشد. به همین دلیل باید با دست‌اندرکاران حکومت قبلی در صلح و صفا زندگی کند. شما هم می‌گویید مقاومت خشونت‌پرهیز بدون تعهد به آشتی ملی موفق نخواهد شد؟ بله، من هم همین را می‌گویم و مدل ماندلا مدل مهمی است برای جامعه ایران، به دو دلیل. اول این که اکثر کسانی که دست به خشونت می‌زنند و اعتقاد دارند خشونت‌پرهیزی راه حلی برای آینده ایران و آینده سیاسی کشور‌ها نیست، به مسئله آشتی ملی اعتقاد ندارند و مطرح می‌کنند که باید از خودمان دفاع کنیم، باید جابه‌جایی قدرت داشته باشیم و با سیستم استبدادی مبارزه کنیم. اینجا با چند مسئله روبه‌رو می‌شویم که بسیار مهم است و در تجربه ماندلا هم می‌بینیم. ماندلا از خود می‌پرسد چه چیزی به ما این تضمین را می‌دهد که گروه‌های سیاسی که خودشان را در آفریقای جنوبی مشروع می‌دانند و اعمال خشونت می‌کنند خودشان فردا یک سیستم استبدادی درست نکنند. مسئله‌ای که برای ماندلا مطرح می‌شود و برای ما هم مطرح است، این است که سامان‌دهی قانونی و دموکراتیک در جامعه آفریقای جنوبی به وجود آید. آشتی ملی از نظر فردی چون ماندلا به معنی ریش‌سفیدی نیست، به معنی مهندسی اجتماعی هم نیست. او به دنبال همکاری میان شهروندان آفریقای جنوبی است و می‌بینیم افرادی چون دزموند توتو که یک کشیش انگلیکن است به او کمک می‌کنند تا تعادل اجتماعی را ایجاد کند و اتفاقا دستاورد مهم آن کمیسیون‌های حقیقت‌جویی است که مردم بتوانند به ریشه‌یابی خشونت در دوران آپارتاید بپردازند، نه این که فقط این حس را ایجاد کنند که جابه‌جایی قدرت سیاسی انجام دادیم، ولی مسائل را حل نکردیم. به همین دلیل حتی در زمینه ورزشی چون راگبی یا جام جهانی فوتبال در آفریقای جنوبی، شما آشتی ملی را در آن جامعه می‌بینید، نه تنها در میان بازیکنان تیم ملی آفریقای جنوبی، بلکه در میان مردم هم نفاقی که وجود داشت دیگر وجود ندارد و یک فضای مشترک شهروندی جایش را گرفته است. آقای جهانبگلو! شما خودتان خشونت دولتی را تجربه کرده‌اید. البته برای خانواده‌هایی که فرزندان خود را در این خشونت‌های دولتی از دست داده‌اند خیلی دشوار است که فراموش کنند، اما یکی از اصول صلح خشونت‌پرهیز عبارت مشهور «فراموش نمی‌کنیم، اما می‌بخشیم» است. به نظر شما در ایران آمادگی برای در پیش گرفتن چنین روشی وجود دارد؟ ممکن است در ایران چنین آمادگی وجود داشته باشد، فقط باید این فکر پخته شود. من فکر می‌کنم جامعه ما به یک بلوغ فکری رسیده، به‌ویژه در میان جوانان که با فرهنگ خشونت مبارزه کند و به دنبال مبارزه برای حقیقت و علیه دروغ باشد و این مسئله مهمی است. من همیشه تاکید می‌کنم ما احتیاج داریم یک دستور زبان جدید داشته باشیم و از فرهنگ خشونت موجود در جامعه مشروعیت‌زدایی کنیم. لازمه این کار این است که بتوانیم به یک سرمایه اخلاقی دست یابیم و قدرت الزاما این سرمایه اخلاقی را با خود ندارد و هر کس در قدرت است الزاما این مشروعیت اخلاقی را ندارد و ما باید این دو را از هم جدا کنیم. باید به این مسئله واقف باشیم که آشتی ملی بدون بخشش امکان‌پذیر نیست و بخشش در واقع این نیست که فراموش کنیم چه جنایت‌هایی انجام شده ومجازات را کنار بگذاریم، بخشش یعنی این که ما خودمان در آینده به جانی تبدیل نشویم، کما این که در انقلاب ایران شدیم. خیلی از کسانی که فکر می‌کردند باید افرادی که با رژیم شاه همکاری کردند را بلافاصله نابود کنند و با خشونت دارند صفحه تاریخ را پشت سر می‌گذارند و مسئله را حل می‌کنند، دیدند خشونت به کار گرفته شده گریبان‌گیر خودشان شد. وقتی ما در مورد خشونت‌پرهیزی صحبت می‌کنیم در مورد اصلاح فردی و اجتماعی خودمان صحبت کنیم و لازم است ما خودمان عوض شویم و فرهنگ خشونت را پشت سر بگذاریم.
 


بودجه سال جارى خورشبدى که با تاخیرى چند ماهه از سوى دولت ارائه شده است، امسال در شرایط ویژه‌اى در مجلس شوراى اسلامى در دست بررسى است؛ از یک سو اولین بودجه اى است که در اولین سال برنامه پنجم توسعه عمرانى و در اولین سال اجراى قانون هدفمندى یارانه ها عرضه مى‌شود و از سوى دیگر بررسى آن تحت الشعاع اختلاف‌هایى است که میان رهبر جمهورى اسلامى و محمود احمدى‌نژاد در هفته ها و روزهاى گذشته بروز کرده است.بودجه سال جارى خورشبدى که با تاخیرى چند ماهه از سوى دولت ارائه شده است، امسال در شرایط ویژه‌اى در مجلس شوراى اسلامى در دست بررسى است؛ از یک سو اولین بودجه اى است که در اولین سال برنامه پنجم توسعه عمرانى و در اولین سال اجراى قانون هدفمندى یارانه ها عرضه مى‌شود و از سوى دیگر بررسى آن تحت الشعاع اختلاف‌هایى است که میان رهبر جمهورى اسلامى و محمود احمدى‌نژاد در هفته ها و روزهاى گذشته بروز کرده است. مجلس شوراى اسلامى که در سال‌هاى گذشته در بررسى بودجه هاى دولت دست به عصا راه مى‌رفت و تقریبا تمام خواست هاى دولت را در مصوبه خود ملحوظ مى‌داشت، امسال به دلیل ضعیف شدن موقعیت رئیس جمهور در ساختار سیاسى نظام جمهورى اسلامى ظاهرا دست خود را براى دقیق تر شدن در بررسى لایحه بودجه دولت بازتر مى‌بیند. از مهمترین تغییرات مجلس در لایحه بودجه دولت کاهش درآمدهاى دولت از محل آزادسازى قیمت ها در چارچوب قانون هدفمند سازى یارانه ها است. مجلس درآمدهاى پیش بینى شده در لایحه بودجه را که بیش از شصت هزار میلیارد تومان بود، به حدود چهل هزار میلیارد تومان تقلیل داد و سهم دولت از این درآمدها را حذف و به خانوارها داد. اگرچه کارشناسان مى گویند کاهش این در آمدها دولت را در پرداخت تعهدات خود و پرداخت یارانه هاى نقدى به خانوارها دچار دردسر خواهد کرد، محمد رضا فرزین، دبیر ستاد هدفمندى اعلام کرد که در پرداخت یارانه ها وقفه اى پیش نخواهد آمد و همچنان و در سطح ماه هاى گذشته پرداخت خواهد شد. افزایش سه میلیارد دلار براى هرینه هاى نظامى از محل افزایش درآمد حاصل از صادرات نفت و میعانات گازى نیز از دیگر تغییرات مهم در لایحه بودجه است. در مجلس گفته شد افزایش سه میلیارد دلارى هزینه هاى نظامى کشور به دستور صریح آقاى خامنه اى بوده است. شاهین فاطمى کارشناس اقتصادى در پاریس به رادیو فردا مى‌گوید: پاره اى از ویژگى هاى این بودجه مربوط مى شود به سالهاى گذشته. اما امسال همزمان شدن بودجه با هدفمندى یارانه ها، این دو مقوله با هم مخلوط شده. عدم توازن بودجه، کسر بودجه اى که امسال وجود دارد که بسیار زیاد تر از آن چیزى است که ارقام و گزارش ها نشان مى دهد، به اضافه نقدینگى که بر سر پرداخت براى یارانه ها داده مى شود، بسیار فشار تورمى بیش از حدى خواهد داشت. اصولا دو تا ریشه دارد تورم در ایران یکى کسر بودجه متوالى دولت ها است که امسال مى شود بیشترین و دیگرى عدم استقلال بانک مرکزى و استقراض دولت از بانک مرکزى به نقدینگى مملکت اضافه مى کند. این بار با هر دوى این ها را در سال آینده دولت مواجه خواهد بود. چون پول نخواهد داشت به اندازه کافى که این وعده هایى را که داده راجع به یارانه ها به موقع بپردازد. بدهکارى هایش را نمى تواند بپردازد در نتیجه مى رود دوباره سراغ بانک مرکزى و استقراض زیاد تر مى شود و تورم بیشتر. شاهین فاطمى در باره آمارهاى دولتى در باره تورم مى‌گوید: تا ۲۵ درصد را که همین اخیرا خودشان قبول کردند، براى سال جارى. اختلاف سر این است که اقتصاددان‌هاى مستقل معتقدند از دو برابر این هم بیشتر خواهد شد. به رغم عدم آمار در باره تورم مردم با پوست و گوشت و زندگى روزانه شان احساس تورم مى کنند. تورم چیزى نیست که اینها بتوانند پنهان نگاه دارند. دومین مسئله اى که وجود دارد، وقتى که مردم اعتماد ندارند به آمار دولتى و آمار دولتى گویاى واقعیت نیست و درست منتشر نمى شود و یا اصلا منتشر نمى شود، انتظار تورم خودش عامل مهمى است. در همه کشورها هم هست. منتهى در کشورهایى که مردم به بانک مرکزى یا آمار اعتماد دارند این کمتر است. انتظار تورم خودش یکى از عوامل تورم است. و وقتى مردم اعتمادشان سلب مى شود از دستگاه هاى آمارى یا بانک مرکزى. جواب اینها این است که ما قیمت ها را کنترل مى کنیم. آن که دیگر اصلا یک دستگاه و تشکیلات مى خواهد که اگر مى شد با کنترل قیمت ها اقتصاد را اداره کرده، امروز همسایه ما اتحاد جماهیر شوروى بود. قیمت قابل کنترل نیست و از نظر امکان فیزیکى هیچ حکومتى در دنیا نتوانسته حتى در زمان جنگ موفق به این کار شود. اگر مردم همکارى نکنند. میزان موفقیت هایى که در کنترل قیمت ها وجود داشته این بوده که در زمان جنگ در انگلستان یا اروپاى غربى مردم قبول مى کردند که چنین جریانى در ایران امروز وجود ندارد. بنابراین بودجه امسال که با هدفمندى یارانه ها توام شده، مخصوصا نحوه بى بندوبارى که پس اندازى که از هدفمندى یارانه ها ایجاد مى شود در اختیار دولت است، بدون نظارت مجلس من گمان مى کنم اقتصاد ایران یکى از بحرانى ترین سالها را در پیش خواهد داشت. * در چارچوب بررسى لایحه بودجه سال ۱۳۹۰ رضا عبداللهى، رییس کمیسیون تلفیق مجلس اعلام کرد که حساب ذخیره ارزى خالى است و موجودى ندارد. سخنگوى کمیسیون تلفیق هم این خبر را با استناد به اظهارات مقامات بانک مرکزى تایید کرد. به گفته جمشید اسدى استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادى در پاریس، تمام تحلیل‌هایى که مدتهاست در دوران حکومت آقاى احمدى نژاد شده است، حکایت از این دارد که صندوق ذخیره ارزى به شدت لطمه خورده. منتها کسى خبر از آن نداشت. همین مجلس همراه محافظه کار اصول گرا بارها نسبت به خرج کردن هاى آقاى احمدى نژاد و برداشت غیرقانونى یعنى خارج از بودجه و خارج از اطلاع مجلس به دولت ایشان اعتراض کرده بود. اعتراض مجلس هم این بود که چرا خارج از آنچه که بودجه تصویب کرده دولت هر طور که مى خواهد برداشت مى کند. دیوان محاسبات هم بارها در این مورد گزارش داده و اعتراض کرده ولى خوب آقاى احمدى نژاد در مورد هیچ چیزى پاسخگو نبودند. از سوى دیگرنمى دانیم که دقیقا این خرج ها کجا رفته، اعتراض دیوان محاسبات هم همین بود که خرج هایى شده و کى برداشت کرده اند و چطور برداشت کرده اند، آیا اعتبار بیشتر از صندوق ذخیره ارزى مصرف کرده اند؟ اینها را کسى اطلاع ندارد. آقاى احمدى نژاد بدون استثنا در تمام مدت زمامدارى خودش بیشتر از آنچه که در بودجه منظور شده بود و مجلس تصویب کرده بود از صندوق ذخیره ارزى برداشت کرده، به ویژه مجلس را زیر فشار مى گذاشت که مردم الان زیر فشار اند و اگر شما اجازه ندهید که ما این را برداریم شما ضد مردم اید. دوم که در مورد اجازه از رهبرى، ولى امر مسلمین پاسخگو به کسى نیست. در نتیجه نه تنها خود ایشان حسابى را دارند از این بابت مورد بازخواست و مورد نظارت کسى نیست بلکه وقتى دستور هم مى دهند نباید طبق قانون این دستور دوباره مورد رایزنى مجلس قرار گیرد. این خرج ها را به این شکل هیچکس گزارشى ندارد. چون یا آقاى احمدى نژاد خودشان مستقیما در این مورد اقدام کرده اند یا مقام معظم رهبرى به ایشان این اجازه را داده. * در هفته هاى گذشته بهاى طلا در بازارهاى جهان و در ایران بشدت دچار تلاطم بوده است و در این میان بهاى هر اونس طلا از مرز ۱۶۰۰ دلار هم گذشته است. همزمان با افزایش بهاى طلا و برخى دیگر از فلزات گرانبها، بهاى طلاى سیاه، نفت، هم به بشکه اى حدود ۱۲۰ دلار رسید. کامران دادخواه ، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادى در بوستون در باره علل افزایش بهاى طلا به رادیو فردا مى‌گوید: دو علت اساسى وجود دارد. یک علت این است که آمریکا کسر بودجه بسیار عظیمى دارد و به نظر هم نمى رسد که برنامه مشخص و خیلى محکمى براى مقابله با این داشته باشند. بازتاب کسر بودجه، کسرى تراز بازرگانى خارجى و این کسرى تراز بازرگانى خارجى براى آمریکا مفهومش این است که دلار بیشترى وارد بازار مى شود و تقاضا براى ارزهاى خارجى بیشتر است و براى دلار کمتر خواهد شد. علت دوم این است که بانک مرکزى آمریکا یعنى سیستم فدرال رزرو تصمیم گرفته اند که سیاست پولى انبساطى و پول ارزان را اجرا کنند. در نتیجه نرخ بهره اى که هدف اصلى بانک مرکزى آمریکا است در حدود صفر درصد نگهدارى شده براى مدت زیادى. چون نرخ بهره پائین است امید آن است که سرمایه گذارى بیشترشود و تولید افزایش پیدا کند و با پائین آمدن ارزش دلار صادرات افزایش پیدا کند و واردات محدود شود که آن هم به رونق اقتصادى کمک کند. مشکلى که اینجا هست این است که دلار آمریکا دو نقش دارد، یک نقش که پول ملى آمریکاست و از آن جهت بانک مرکزى آزاد است هر کارى دلش خواست با پول ملى اش انجام دهد. ولى یک نقش دیگر دلار پول بین المللى است. این سیاست حداقل از نظر من سیاست خیلى درستى نیست حداقل در بلند مدت نمى بایست که از این جهت ارزش دلار را پائین بیاورند. کامران دادخواه در باره علت افزایش همزمان بهاى نفت با کاهش ارزش دلار مى‌گوید: دنیا از بحران اقتصادى آمده بیرون به خصوص کشورهایى مثل چین و هند و برزیل رشد قابل ملاحظه اى داشتند. آمریکا هم با وجود این که رشدش کمى محدودتر شده همچنان در جهت مثبت است. بنابراین تقاضا زیاد شده. از طرف با پائین آمدن ارزش دلار بایستى قیمت نفت برود بالا و گرنه مفهومش این است که نفت قیمتش را دارند پائین تر مى آورند. این هم ماجرایى هم هست که در سالهاى ۱۹۷۰ بعد از آن که آمریکا رابطه دلار و طلا را قطع کرد قیمت نفت به شدت بالا رفت. البته عامل سوم هم هست و آن عامل ناآرامى ها در کشورهاى عربى است. البته غیر از لیبى کشور دیگرى که نفت خیز باشد دچار مسئله نیست. ولى واقعیت این است که خیلى ها وحشت این را دارند که این ماجرا ممکن است به عربستان سعودى بکشد و در آن صورت قیمت نفت بالاتر رود.
 


باور کردن این مواضع سیاسی و این همه تغییر دشوار است. باور کردن این مواضع سیاسی و این همه تغییر دشوار است: آیت‌الله خامنه‌ای: تهمت‌هایی زدند. حرف‌هایی گفتند. به کی؟ به کسی که رئیس جمهور قانونی کشور است. متکی به آرای مردم است. نسبت‌های خلاف دادند. رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغ‌گویی متهم کردند. این‌ها خوب است؟ کارنامه‌های جعلی برای دولت درست کردند. اینجا و آنجا پخش کردند. که ما که در جریان امور هستیم، می‌بینیم، می‌دانیم که این‌ها خلاف واقع است. فحاشی کردند. رئیس جمهور را خرافاتی، رمال، از این نسبت‌های خجالت‌آور دادند. اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند. این‌ها را دو سال قبل آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در نماز جمعه گفت تا سریال دفاع تمام‌عیار او از محمود احمدی‌نژاد هیچ چیز کم نداشته باشد. این دفاع پاسخی بود به انتقادهایی از این دست، انتقادهایی که گوینده آن، یعنی میرحسین موسوی، رقیب انتخاباتی محمود احمدی‌نژاد در سال ۸۸، اکنون مدتی است همراه با همسرش در بازداشت به سر می‌برد. میرحسین موسوی: دولت بعدی، دولت عقلانیت، دولت استفاده از کار‌شناسان، دولت استفاده از نهادهایی خواهد بود که ملت، با پایمردی خودشان آن‌ها را پایه‌گذاری کردند. نه این که یک دولت رمالی و کف‌بینی باشد. حالا دو سال پس از آن کشمکش‌ها، در حالی که بسیاری دیگر از کسانی که به رواج خرافه‌پرستی و اداره کشور بر پایه مبانی غیرعلمی و غیرکار‌شناسی انتقاد می‌کردند در زندان هستند، رسانه‌های اصول‌گرا و افرادی سر‌شناس از میان اصول‌گرایان نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، دولتی‌ها و نزدیکان رئیس دولت را «جن‌گیر»، «رمال» و «انحرافی» می‌نامند. حتی سرتیپ پاسدار محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیز به صراحت از نفوذ جریانی در داخل دولت خبر داده است که به گفته فرمانده سپاه به دنبال به انحراف کشاندن مسیر انقلاب اسلامی است. فرمانده سپاه انقلاب اسلامی تصریح کرده است که مردم هیچ گونه انحرافی را تحمل نمی‌کنند و «به دنبال شیطان داخلی و جن و انس نیستند». پس از آن که عباس امیری‌فر، دبیر کمیسیون فرهنگی دولت و دبیر تشکل «جامعه وعاظ ولایی»، بازداشت و سپس آزاد شد، اکنون رسانه‌های مختلف اصول‌گرایان حامی رهبر جمهوری اسلامی، پر است از خبرهایی مربوط به بازداشت نزدیکان اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر احمدی‌نژاد، و محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی‌نژاد. اغلب این بازداشتی‌ها متهم به جن‌گیری و رمالی‌اند. این رسانه‌ها و این افراد،‌‌ همان رسانه‌ها و افرادی هستند که در سال‌ها و ماه‌های گذشته، انتقادهایی بسیار آرام‌تر از این‌ها را که فعالان سیاسی اصلاح‌طلب و روزنامه‌نگاران منتقد مطرح می‌کردند، تاب نمی‌آوردند و آن‌ها را به «تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب یا توهین به رئیس جمهوری» متهم می‌کردند.
 


محمدحسین مقیمی یکی از اعضای کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرگزاری فارس گفت مهلت سه ماهه مجلس به دولت برای معرفی وزیر راه به پایان رسیده و ادامه سرپرستی علی نیکزاد بر این وزارتخانه خلاف قانون است. آقای مقیمی همچنین گفت با ادغام دو وزارتخانه راه و مسکن، رئیس جمهور نمی تواند وزیر فعلی مسکن را برای وزارتخانه جدید التاسیس معرفی کند چون این وزیر فقط برای وزارتخانه مسکن از مجلس رای اعتماد گرفته است. آقای مقیمی افزود رئیس جمهور باید یا فردی را برای وزارت راه معرفی کند یا وزیری را برای وزارتخانه جدید التاسیس به مجلس معرفی کند تا مجلس با توجه به شرح وظایف جدید، موضوع را بررسی کند. برپایه ی قانون برنامه پنجم مقرر شده تعداد وزارتخانه ها از 21 به 17 کاهش یابد و در همین راستا دولت ادغام وزارتخانه های «راه و ترابری» و«مسکن و شهرسازی» را تصویب کرده است.
 


بنابر نتایج همه‌پرسی روز گذشته در بریتانیا، شهروندان این کشور به تغییر در نظام انتخابات پارلمانی رأی منفی دادند و حدود ۶۸ درصد رأی‌دهندگان، اِعمال هرگونه تغییر در شیوه فعلی انتخاب نمایندگان پارلمان را رد کردند. تغییر در نظام انتخابات پارلمانی پیشنهاد حزب لیبرال دموکرات بود و نیک کلگ  رهبر این حزب، حضورش در دولت ائتلافی را مشروط به برگزاری این همه‌پرسی کرده بود. در شیوه فعلی رأی‌گیری، که حزب محافظه‌کار به رهبری دیوید کامرون طرفدار آن است، نامزدی که در انتخابات بیشترین رأی را به دست بیاورد برنده انتخابات می‌شود؛ اما پیشنهاد حزب لیبرال دموکرات این بود که رأی دهندگان اسامی نامزدهای مورد نظرشان را به ترتیب اولویت در برگه‌های رأی بنویسند.
 


روز جمعه در جریان انفجار و آتش سوزی در یک معدن زغال سنگ در جنوب لهستان یک معدنچی و یکی از نیروهای امدادی کشته شدند. همچنین از سرنوشت یکی دیگر از نیروهای امدادی خبری در دست نیست. این حادثه، که بر اثر انفجار حاصل از گاز متان در عمیق یک کیلومتری زمین روی داده، به زخمی شدن ۱۵ معدنچی منجر شد. کشور لهستان بزرگ‌ترین تولید کننده زغال سنگ در اتحادیه اروپاست و تولید بیش از ۹۰ درصد از برق این کشور به زغال سنگ وابسته است.  
 


پس از پنج ماه خشونت‌های سیاسی در ساحل عاج، سرانجام روز گذشته آلاسان واتارا به عنوان رئیس جمهوری جدید این کشور سوگند یاد کرد و دوران جدید در ساحل عاج را دوران آشتی ملی و اتحاد بین تمام شهروندان خواند. آقای واتارا در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر گذشته به پیروزی رسیده بود اما لوران بگبو، رئیس جمهوری پیشین، حاضر به کناره‌گیری از قدرت نشد. طی پنج ماه گذشته، درگیری‌ها بین طرفداران این دو بیش از هزار کشته و حدود یک میلیون آواره بر جای گذاشت. لوران بگبو، رئیس جمهور پیشین ساحل عاج، ماه گذشته بازداشت شد و قرار است به اتهام ارتکاب جنایات جنگی محاکمه شود.
 


کاخ سفید آمریکا روز جمعه اقدام حکومت سوریه در سرکوب مخالفانش را قویا محکوم کرد و گفت در صورتی که این اقدامات تأسف‌بار ادامه یابد، آمریکا و متحدان بین المللی‌اش قدم‌های بیشتری علیه دولت سوریه برخواهند داشت. در بیانیه کاخ سفید آمده است: «حکومت سوریه همچنان پا جای پای متحدش ایران می‌گذارد و در برابر اعتراض‌هایی مسالمت‌آمیز، روش‌هایی وحشیانه در پیش می‌گیرد و آشکارا حقوق بشر را نقض می‌کند». این بیانیه افزود حکومت سوریه با ادامه خشونت ها و بازداشت معترضان بدون حکم قضایی، نشان داد که اطلاعیه اصلاحات و پایان دادن به وضعیت اضطراری در این کشور دروغین است. حدود ده روز پیش باراک اوباما تحریم‌هایی را امضا کرد که سه تن از مقام‌های رژیم سوریه و همین طور نیروی قدس سپاه پاسداران را در فهرست تحریم قرار داد؛ اما در بیانیه‌ی تازه ی کاخ سفید گفته شده است: «اگر این اقدامات تأسف‌بار همچنان ادامه یابد، آمریکا گام‌هایی بیشتر علیه حکومت سوریه برخواهد داشت». اتحادیه اروپا هم دیروز اعلام کرد ۱۳ تن از مقام‌های بلندپایه‌ی سوریه را تحریم می‌کند. تصمیمی که با استقبال آمریکا روبه‌رو شده است.
 


به گفته وزارت مسکن و شهرسازی ایران، سال گذشته اجاره‌بهای مسکن در تهران، نسبت به سال قبل‌ترش ۱۲ و شش دهم درصد افزایش داشته است. وزارت مسکن ایران بر پایه اطلاعات مرکز آمار اعلام کرده است سال گذشته متوسط اجاره‌بها در شهر تهران در فصل بهار ۹ هزار تومان به ازای هر متر مربع بوده اما این رقم در فصل تابستان به ۹ هزار و ۸۰۰ تومان رسیده است. ابوالفضل صومعلو معاون وزیر مسکن و شهرسازی روز جمعه در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت که افزایش ده درصدی وام خرید بر بازار مسکن بی تاثیر است و قیمت مسکن و اجاره بها در سال جاری افزایش نخواهد یافت. بر اساس آمار اعلام شده، بیشترین متوسط قیمت مسکن مربوط به تهران و کمترین قیمت مربوط به شهر ساری است.
 


برنامه جهانی غذا، وابسته به سازمان ملل متحد، هشدار داده است ذخایر مواد غذایی در لیبی ظرف یک‌ونیم تا دو ماه آینده به پایان می‌رسد و اگر برای ارسال مواد غذایی به این کشور تدبیری اتخاذ نشود لیبی با فاجعه‌ای انسانی مواجه خواهد شد. ژوزت شیران ( Josette Sheeran) مدیر اجرایی برنامه جهانی غذا روز پنج‌شنبه در مذاکره با گروه تماس لیبی در رم، ضمن اعلام این مطلب، اوضاع در لیبی را «نگران‌کننده» توصیف کرد. از سوی دیگر، سازمان عفو بین الملل روز جمعه اعلام کرد ارتش لیبی به دلیل محاصره دو ماهه شهر مصراته و همچنین استفاده از بمب‌های خوشه‌ای در مناطق مسکونی احتمالا با اتهام جنایات جنگی روبه‌روست. پیش از این یکی از دادستان‌های دادگاه بین‌المللی کیفری به شورای امنیت سازمان ملل گزارش کرده بود در جست‌وجوی شواهدی برای اتهام جنایت علیه بشریت برای سه تن از مقام‌های لیبیایی است.
 


باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، روز جمعه با کماندوهایی که در عملیات کشتن اسامه بن لادِن شرکت داشتند دیدار کرد. آقای اوباما پس از این دیدار گفت که با کشتن رهبر القاعده، سر این گروه تروریستی از بدنش جدا شد و آمریکا القاعده را شکست خواهد داد. رئیس جمهوری آمریکا همچنین در سخنرانی خود در پایگاه فورت کمپل، در ایالت کنتاکی، از مهارت و شجاعت این تکاوران قدردانی و به آنها نشان لیاقت اهدا کرد. رئیس جمهوری آمریکا عملیات کشتن بن لادِن را یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌ها در طول تاریخ آمریکا توصیف کرد. کماندوهای ویژه آمریکایی روز یکشنبه با حمله به اقامتگاه رهبر القاعده در شهر ابیت‌آباد در پاکستان او را از پای درآوردند.
 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به radiofarda-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به radiofarda@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته