-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۷, شنبه

Posts from Khodnevis for 05/07/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



عکس ازادانه عزت‌الله ضرغامي در کنار مجسمه آزادی

 نكته قابل توجه اين است كه مديران قدرتمندي چون ضرغامي در طول شبانه‌روز ضد آمريكا و شيطان بزرگ سخن مي‌رانند، اما وقتي به آمريكا سفر مي‌كنند، با نماد آن عكس يادگاري هم مي‌گيرند. انتشار عكس رييس تلويزيون دولتي ايران در حالي كه پشت به برج مجسمه آزادي آمريكا ژست گرفته، سوال‌های زیادی را ایجاد خواهد کرد، مگر اینکه این عکس «فتوشاپی» باشد.



 


فعالیت مجدد فیسبوک حسین درخشان

در طول دو سال گذشته، کمتر کسی است که حکمی به شدت حسین درخشان دریافت کرده باشد. محکومیت ۱۹/۵ ساله وبلاگ‌نویسی که خود را طرفدار احمدی‌نژاد معرفی می‌کرد و با بسیاری از منتقدین دولت فعلی در می‌افتاد، باعث تعجب بسیاری از جمله خودش شد. دولت کانادا و گروهی از نمایندگان پارلمان این کشور تلاش کردند باعث آزادی حسین که شهروند کانادا نیز هست بشوند، که این تلاش‌ها تا به امروز با پاسخ منفی دولت و قوه قضاییه ایران همراه بوده است.

 

چندی پیش نیز، یکی از نمایندگان پیشین مجلس که مدتی را با درخشان هم‌سلول بوده، با ذکر حالی از حسین،بسیاری از مخاطبان این وبلاگ‌نویس را به یاد شرایط بد او انداخت.

امروز سایت «تک‌کرانچ» اشاره‌ای به فعال شدن مجدد فیسبوک حسین کرده است. معلوم نیست آیا این فیسبوک را خانواده حسین درخشان فعال کرده‌اند یا نه. تا این لحظه نتوانسته‌ایم از نزدیکان درخشان، جوابی برای این سوال بگیریم.

 

 


 


مهدی طائب: از شش سال پیش می‌دانستیم تیم احمدی‌نژاد خطرناک است

 

به گزارش خبرگزاری فارس مهدی طائب، رحیم مشایی را انسان خطرناکی معرفی کرده است «که ریاضت کشیده و از راه ریاضت به یک جاهایی رسیده است ولی دستش در دست دشمن است و کسی نمی‌داند، از‌‌ همان اول معلوم بود که قیچی بریدن نظام دو لبه دارد یک تیغه‌اش مهدی هاشمی و جماعت اصلاح‌طلب و یک تیغه آقای حاشیه ساز و جریان انحرافی است.»

 

وی همچنین مشایی را انسان قدرتمندی می‌داند که قدرتش را از راه ریاضت به دست آورده و آرام آرام در برخی افراد نفوذ می‌کند و آن‌ها در مقابل رهبری قرار می‌دهد. او همچین افزوده است «این‌ها از شش سال قبل می‌خواستند یک آقایی را به موضع امروزش بکشانند ولی شش سال آقا با دم عیسایی او را نگهداشت.» به نظر می‌رسد منظور طائب از آن آقا، محمود احمدی‌نژاد باشد. طائب همچین دلیل برکناری مصلحی را باز شدن چشم وزارت اطلاعات می‌داند که موجب ضربه خوردن «جریان انحرافی» شده است.

 

طائب در بخش دیگری از سخنانش به شدت به محمود احمدی‌نژاد بابت خانه نشینی‌اش تاخت و گفت «قانون اساسی به رهبر حق داده بگوید فلانی وزیر باشد یا نباشد، اگر رهبری گفت فلانی وزیر باشد و شما بگویی نباشد اول باید کفاره بدهی چون قسم را شکستی.»

 

این اظهارات از سوی یکی از روحانیون بلند مرتبه نظام در حالی بیان می‌شود که رهبری جمهوری اسلامی از شش سال پیش به طور مداوم از محمود احمدی‌نژاد حمایت کرده است و حتی دیدگاه‌های او را به خود نزدیک‌تر از دیدگاه‌های هم رزم قدیمی‌اش هاشمی رفسنجانی دانسته بود. حالا سوال اینجاست که دلیل این حمایت‌ها چه بوده است و سرنوشت جدال رهبری و رئیس جمهور به کجا خواهد کشید؟

 

در چند روز گذشته و پس از ماجرای برکناری مصلحی از وزارت اطلاعات جدال میان حامیان علی خامنه‌ای و گروه احمدی‌نژاد به شدت بالا گرفته است و روزی نیست که یکی از نزدیکان آیت الله خامنه‌ای مطالبی را در نقد دولت بیان نکند.


 


القاعده کشته شدن اسامه بن لادن را تایید کرد؛ همراه با نفرین

خبرگزاری مهر نوشته است که شبکه تلویزیونی العربیه لحظاتی پیش در خبری فوری اعلام کرده که شبکه القاعده در بیانیه‌ای اینترنتی، کشته شدن اسامه بن لادن را تایید کرده و در این بیانیه اخطار داده که «خون اسامه بن لادن مثل یک نفرین، آمریکایی ها و مامورانشان را دنبال می کند و آنها را هر جا که باشند گرفتار خواهد کرد.»

در بیانیه‌ای که در وب سایت‌های القاعده منتشر شده با تهدید آمریکا و متحدانش و با اشاره به اینکه «شادی آنها تبدیل به یاس می شود و اشک آنها به خون‌شان آغشته می‌شود» آمده است: «القاعده عهد کرده است به حمله علیه آمریکا و متحدانش در داخل و خارج از آمریکا ادامه دهد.»

القاعده از مردم پاکستان هم خواسته است «تا علیه دولت بپا خیزند و کشورشان را از شرمساری ناشی از مرگ بن لادن در پاکستان پاک کنند.»

القاعده همچنین قول داده بزودی پیام صوتی را که بن لادن یک هفته پیش از مرگش ضبط کرده منتشر کند.

در رویدادی دیگر به نقل از بی‌بی‌سی امروز جمعه، هزاران نفر در سراسر پاکستان علیه کشتن اسامه بن لادن دست به تظاهرات اعتراضاتی زده‌اند.

این افراد چرخ خودروها را به آتش کشیده و ضمن مسدود کردن جاده اصلی شعار «مرگ بر آمریکا» و «تروریست، تروریست، آمریکا، تروریست» سر دادند.

همچنین تظاهرات مشابه دیگری در شهر کویته، مرکز ایالت بلوچستان در جنوب غربی پاکستان برگزار شده است.

اسامه بن لادن چند روز پیش پس از یک درگیری  در منطقه «ابت آباد» در بیرون شهر اسلام آباد پایتخت پاکستان و بر اثر شلیک گلوله نظامیان آمریکایی به سرش کشته شد.

 


 


آنچه بر سیامک پورزند رفت؛ از شیفتگی به اصلاح‌طلبی تا سنگسار ساختگی

سیامک پورزند روزنامه‌نگاری با بیش از نیم قرن سابقه مطبوعاتی بود. او ناباورانه روز نهم اردیبهشت ماه سال جاری و در سن ۸۰ سالگی به زندگی خود پایان داد.

اگرچه  سیامک پورزند از سال ۱۳۶۳ زیر ذره‌بین حاکمیت قرار داشت و ماموران امنیتی به بهانه‌های گوناگون وی را بازداشت می‌کردند و آزارش می‌دادند و بعد ر‌هایش می‌کردند؛ اما او در سال ۱۳۷۹ پس از ماجرای کنفرانس برلین، به یازده سال حبس قطعی محکوم شد.

در این مدت پورزند در اثر شکنجه و فشار بازجویی‌ها ناچار به انجام اعتراف تلویزیونی شد و پس از گذراندن بخشی از محکومیتش به دلیل کهولت سن و بیماری در خانه‌اش زیر نظر مأموران امنیتی نگهداری می‌شد و ممنوع‌الخروج بود.

دختران پورزند تلاش بسیار کردند پدر بیمار خود را برای معالجه به آمریکا بیاورند، اما «ممنوع‌الخروج» بودن این روزنامه‌نگار قدیمی هم مانع دیدار مجدد شد و هم امکان معالجه در خارج از کشور را از بین برد.

بنفشه، دختر سیامک پورزند که در نیویورک زندگی می‌کند مرگ پدر را راحت نمی‌پندارد، اما آن را «رهایی» پدر می‌داند.

لیلی پورزند نیز که در تورنتو زندگی می‌کند به خودنویس می‌گوید که «خودکشی» مفهومی ندارد؛ پدرش برای همیشه «رها» شده...

بنفشه می‌گوید که می‌خواست پدرش را از ایران خارج کند، اما مسوولان جواب صریحی به او نمی‌دادند و می‌گفتند: «"جرایمی" را می‌بخشیم اما باید دو سه سال پایان حبس طی شود...اما شاید تجدید نظری بکنیم...الان نه...برو و برگرد...اینقدر پدرم را سر دواندند که کلافه شد...با این حالت روحی که داشت، صدایش مال کسی بود که امیدش را از دست داده بود.»

بنفشه در باره آخرین پرده زندگی پدرش هم می‌گوید: «پدرم کاری شجاعانه کرد...پریدن از بالکن حالت پرواز دارد...حالت رهایی دارد و من این را به حالت خودکشی نمی‌بینم، یک حالت "خودرهایی" می‌بینم.»

لیلی پورزند هم که سال‌ها تلاش کرده بود شرایط را برای انتقال پدرش به آمریکای شمالی برای معالجه فراهم کند، به خودنویس می‌گوید که چند ساعت قبل از مرگ پدر با او حرف زده بود. ساعت ۱۲:۳۰ به وقت شرق آمریکای شمالی، ۹ بامداد تهران. می‌خواسته با پدرش سه ساعت دیگر حرف بزند و ساعت می‌گذارد، اما وقتی بار دیگر زنگ می‌زند خبری از «بابا» نبود...

لیلی پورزند می‌افزاید که هم‌زمان با تلاش‌ها او و خواهرش و مادرش برای آوردن پدر به آمریکای شمالی برای معالجه، دادگاه پرونده جدیدی برای سیامک پورزند باز می‌کند؛ پرونده «محاربه». در اواخر پاییز سال پیش، سیامک پورزند احضاریه‌ای از سوی دادگاه انقلاب برای بررسی دریافت می‌کند. اما مشکل این پرونده هم حل شد..

اگرچه در ساعات اولیه انتشار خبر مرگ سیامک پورزند، بسیاری از رسانه‌ها عامل مرگ را سکته قلبی ذکر کردند، اما خبر واقعی پس از چند ساعت به خانواده پورزند که سال‌ها بود پدر را ندیده بودند رسید. او خودکشی کرده بود.

سیامک اعتماد به نفس‌اش را از دوم خرداد به دست آورد

مهرانگیز کار، همسر سیامک پورزند هم در گفتگویی تفصیلی با رادیو فردا زندگی سیامک پورزند را از سلطنت طلبی تا اصلاح‌طلبی به تصویر می‌کشد و می‌گوید «سیامک اعتماد به نفس‌اش را از دوم خرداد به دست آورد.»

وی می‌گوید که سیامک روز دوم خرداد با ماشین خودش تمام شهر تهران را زیر پا می‌گذاشت، و از فرط هیجان گریه می‌کرد و می‌گفت «ببینید مملکت ایران دوباره زنده شد.»

خانم کار اضافه می‌کند که مهم‌ترین حرکت سیاسی سیامک بعد از سال‌ها که از سیاست به صورت کلی دوری کرده بوده، از دوم خرداد ۱۳۷۶ شروع می‌شود و وی جذب جریان اصلاحات شد.

وی می‌گوید: «از آن به بعد به سیامک نمی‌شود ابدا انگ سلطنت‌طلب را چسباند. سیامک از آن به بعد عاشق شور و حال آن دوران بود و بحث جامعه مدنی و مخصوصا مطبوعات اصلاح‌طلب و خودش را به در و دیوار می‌زد که بتواند این مطبوعات را مخصوصا به ایرانیان خارج از کشور که آن موقع اینترنت نبود معرفی کند.»

سنگسار ساختگی سیامک پورزند

مهرانگیز کار درباره‌ی اتهام رابطه‌ی نامشروع  به سیامک پورزند می‌گوید که این موضوع یک صحنه‌سازی آشکار برای تحت فشار قرار دادن آقای پورزند بوده است.

او می‌گوید: «خانمی به نام ونوس فریمهر که مدیر داخلی آن مجتمع فرهنگی بود که سیامک در آن کار می‌کرد دو بار ربوده شده و بعد از تهدید و احیانا ضرب و شتم مجبورش کردند که از سیامک شکایت کند به عنوان کسی که می‌خواسته با او رابطه نامشروع برقرار کند و گفته بودند اگر تو این شکایت کتبی را ننویسی، ما تو را سنگسار می‌کنیم.»

خانم کار اضافه می‌کند که پس از مدتی خانم فریمهر به خواهر سیامک پورزند زنگ می‌زند و از وی می‌خواهد که او را ببیند. در آنجا او با عذرخواهی‌های فراوان می‌گوید که مرا با ضرب و شتم فراوان مجبور کرده‌اند که از سیامک به خاطر رابطه نامشروع شکایت کنم.

همسر پورزند ادامه می‌دهد که ماموران امنیتی با این حربه به سراغ پورزند می‌روند و می‌گویند: «اولا آبروی تو را می‌بریم تو جلوی فرزندانت دیگر هیچ آبرویی نخواهی داشت. سیامک از آدم‌هایی بود که خیلی اهمیت می‌داد که مبادا بچه‌هایش درباره‌اش یک جور دیگری فکر کنند. ثانیا این که تو را سنگسار می‌کنیم.»

مهرانگیر کار در مورد روایت سنگسار ساختگی سیامک پورزند با اشاره به اینکه این ماجرا را همسرش به وی گفته است اضافه می‌کند:«سیامک را بردند در یک ساعتی به کنار گودال سنگسار و حتی شاید در گودال هم قرار داده‌اند، ولی ناگهان مثل اعدام‌های ناقص، اعدام‌های ساختگی که می‌کردند برای این که آدم‌ها را متلاشی کنند از نظر روانی ناگهان آمده‌اند گفته‌اند که دست نگه دارید، دست نگه دارید. حاج آقا گفته‌اند که یک هفته دیگر به او وقت بدهید، شاید درست حرف بزند و نیازی به سنگسار نباشد.»

کنفرانس برلین

مهر انگیز کار درباره‌ی کنفرانس مشهور برلین که به بازداشت و حبس بسیاری از فعالان سیاسی از جمله سیامک پورزند انجامید اشاره می‌کند و می‌گوید سیامک پورزند کمترین نقشی در این کنفرانس نداشت و «حتی اطلاع نداشت که من دارم می‌روم برلین برای شرکت در کنفرانس.»

خانم کار اضافه می‌کند که سیامک پورزند بعد از مسائل وی در ارتباط با کنفرانس برلین خیلی‌خیلی مورد سوء‌ظن بیشتری قرار گرفت و «به نظرشان رسید که ما یک زوجی هستیم که هر کدام داریم با شگردهای خودمان و با همکاری و همدستی با هم بر ضد جمهوری اسلامی کار می‌کنیم و می‌خواهیم این رژیم را سرنگون کنیم.»

وی توضیح می‌دهد که کنفرانس برلین یک برنامه‌ریزی دقیقی بوده برای این که اپوزیسیون خارج و اپوزیسیون داخل با هم پیوند پیدا کنند و در تصور رادیکال‌هایی که می‌خواستند رفرم را محو کنند این بهترین بهانه بود.

همسر سیامک پورزند می‌گوید که سیامک نه شرکت‌کننده در کنفرانس برلین بوده و نه «روحش از کنفرانس برلین خبر داشته. من شرکت‌کننده بودم. من دعوت شده بودم. ولی وقتی که این‌ها با من مواجه شدند و دیدند که یک پرونده‌ای برای سیامک پورزند در اختیارشان هست این پرونده را به صورت ابزاری از آن بهره‌برداری کردند.»

فرجام کار

مهرانگیز کار در مورد خودکشی سیامک پورزند هم می‌گوید که ابدا چنین تصوری نداشته است چراکه سیامک «این قدر دلش می‌خواست و امید داشت که بچه‌هایش را بعد از ده سال بغل کند، فقط بغل کند و بمیرد. فکر می‌کردم می‌میرد، ولی اینگونه نه..»

خانم کار در پایان هم اضافه می‌کند که تنها هدف سیامک این بود که زنده باشد و ببیند کمیسیونی مثل کمیسیونی که در آفریقای جنوبی به وجود آمد، در ایران هم بوجود بیاید. کمیسیون حقیقت و آشتی.«سیامک کاری هم به تغییر رژیم نداشت، فقط می‌گفت من تنها آرزویم این است که چنین کمیسیونی به وجود بیاید و من بتوانم در آن کمیسیون حق‌خواهی کنم و روشن کنم که با من چه شده و چه برخوردی شده و ببخشم.»


 


برنامه تجمع روزانه شورای هماهنگی راه سبزامید برای حمایت از جنبش‌های کشورهای جهان

 در بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید آمده است:

اینک که بیش از ۸۰ روز از حبس فراقانونی رهبران سبز اندیش می‌گذرد. مستبدان و دیکتاتورها، خودکامگان و توتالیترهای جهان باید بروند. با توجه به افزایش قیام‌های مردمی و براندازنه ظلم وستم در منطقه اقدام به برگزاری تجمعات روزانه‌ای گرفته‌ایم که به یاری خداوند در کنار برادران و خواهران مسلمان بتوانیم شاهد پیروزی حق بر علیه باطل باشیم.

با توجه به دعوای اخیر رییس جمهور قلابی با آیت‌الله خامنه‌ای بزودی شاهد اسقاط دولت کودتا خواهیم بود و راه برای شرکت در انتخابات فراهم می‌شود و از انجایی که مردم ایران هیچ مشکلی ندارند لذا برای همدردی و حمایت از مردم آزدای‌خواه جهان طی هفته‌های اخیر از وزارت کشور درخواست تجمع می‌کنیم و چنانچه مجوز ندادند طبق اصل۲۷ به خیابان می‌آییم و از مردم جهان دفاع می‌کنیم. 

برنامه های تجمع روزانه برای حمایت از جنبش های براندزانه جهان از این قرارند 

 شنبه / یمن 

یکشنبه /  صبح سودان جنوبی یکشنبه / عصر سودان شمالی

دوشنبه / بحرین

 سه شنبه / لیبی

 چهارشنبه  / سوریه

پنج شنبه / مراکش 

 جمعه / تعطیل استراحت 

 شنبه / پیگیری  اوضاع مصر 

 یکشنبه  / قطر 

 دوشنبه / کویت 

 سه شنبه / عربستان 

 چهارشنبه/  شادی برای ازادی مردم تونس 

 پنج شنبه  / صبح کره شمالی  پنج شنبه عصر کره جنوبی 

 جمعه / تعطیل رسمی  استراحت 

همچنین  ایجاد صفحه حامیان سبز برای دفاع از مردم سوریه،  بحرین، لیبی و ۲۲۰ کشور جهان


 


پرسش‌ها و پاسخ‌هایی در باره شبکه سکولارهای سبز



پرسش: سکولارهای سبز در راستای چه هدفی می کوشند؟
نوری‌علا: ما برای خود دو هدف اصلی قائليم. يکی تشويق سکولار ـ دموکرات ها به اتحادی تشکيلاتی بر حول اصولی حداقلی؛ و ديگری استفاده از نيروی ناشی از اين اتحاد برای ايجاد يک آلترناتيو يا بديل سکولار ـ دموکرات و نشاندن آن در برابر حکومت اسلامی.

منظور شما از واژهء «سکولار» چيست؟
 سکولار دو معنای مختلف و گاه متضاد دارد و تنها يک معنای آن به کار سياسی ما مربوط می شود که عبارت است از خواستاری يک سيستم حکومتی که مذاهب مختلف در آن دخالت نداشته باشند. بطور خلاصه آن را «جدائی مذاهب از حکومت» می خوانيم.

 با اين تأکيد بر جدائی مذهب از حکومت آيا می توان نتيجه گرفت که شما با دين و مذهب اشخاص مخالفيد؟
 برعکس. سکولاريسم، در معنای سياسی خود، برای اين مقصود کار می کند که، با رفع هرگونه تبعيض، آزادی همهء اديان و مذاهب را تضمين کرده و، در عين حال، به بی اعتقادان و بی دينان نيز آزادی بدهد. حال آنکه يک حکومت مذهبی آزادی همهء دگرانديشان را به نفع باورها و ارزش ها و احکام خود محدود می سازد.

 ولی آيا قبول نداريد که عده ای از سکولارها رسماً با دين و مذهب مردم سر جنگ دارند؟
 تأکيد ما بر معنای «سياسی» سکولاريسم به همين علت است. عده ای از لحاظ فلسفی وارد بحث ها و مخالف خوانی های گوناگون نسبت به اديان و مذاهب می شوند و خود را سکولار می خوانند. اما کار اين عده سياسی نيست و به امر حکومت مربوط نمی شود.

 با توجه به تجربهء پيدايش ديکتاتوری های سکولار در قرن بيستم چه تضميمنی وجود دارد که يک حکومت سکولار جديد در ايران به ديکتاتوری نيانجامد؟
حکومت های سکولار قرن بيستم نتوانستند دموکراسی بياورند چون بر اساس ايدئولوژی های مختلف بوجود آمدند و کوشيدند مذهب را از حکومت خارج کنند (که معنای سکولاريسم همين است) اما بلافاصله بجای آن ايدئولوژی مورد نظر خودشان را  نشاندند. ايدئولوژی، از يکسو، منشاد تبعيض و استبداد است و، از سوی ديگر، هر مذهب هم نوعی ايدئولوژی است و زايندهء استبداد. در قرن بيست و يکم ناگزيريم که سکولاريسم را نه تنها به معنای جدائی مذهب از حکومت بلکه به معنای جدائی ايدئولوژی از حکومت هم تعريف کنيم.

اين جدائی از چه راهی از پيدايش ديکتاتوری جلوگيری می کند؟
 از راه متعهد کردن حکومت سکولار غير ايدئولوژيک به اعلاميهء جهانی حقوق بشر. در آن صورت محدوديت ها و سلب آزادی های ناشی از حضور ايدئولوژی در حکومت منتفی و دموکراسی قابل دسترسی می شود.

 پس چرا بجای «سکولاريسم مبتنی بر حقوق بشر» خود «دموکراسی» را هدف خود قرار نداده ايد؟
 برای ما دموکراسی يک هدف غائی است که می خواهيم به آن برسيم و فکر می کنيم وسيله ای که می تواند ما را به اين مقصد برساند سکولاريسم نام دارد. يعنی ما معتقديم که «دموکراسی» بدون «حکومت سکولار» متحقق شدنی نيست. از نظر ما، اولين قدم به سوی کثرت مداری، رفع تبعيض، دموکراسی و حاکميت ملی ايجاد حکومت سکولار است.

 چرا واژهء «سبز» را در نام تشکيلات خود بکار می بريد؟
 ما، چه بخواهيم و چه نه، جنبش دو سال اخير ايران «جنبش سبز» نام گرفته و تمام دنيا هم آن را به اين نام می شناسند. پس انکار وجود اين نام شنا کردن بر عکس جريان رود است. ما می خواهيم اعلام کنيم که خود را پاره ای از جنبش سبز ملت ايران می دانيم.

پرسش: اما مگر نه اينکه رنگ سبز را مذهبی های جنبش براه انداخته اند و شما مدعی سکولار بودن هستيد؟
 از آنجا که مردم جهان اين جنبش را به رنگ سبز می شناسند ما می خواهيم شان داهيم که اين جنبش در گوهر خود مذهبی نيست. مردمی که در اين دو ساله به خيابان آمده، شکنجه شده و به قتل رسيده اند برای «حفظ نظام اسلامی» قيام نکرده اند.

چرا تشکيلات خود را «شبکه» می خوانيد و نه حزب يا جبهه؟
 تشکيلات ما «حزب» نيست چون بر بنياد نوعی جهان بينی و برنامهء خاص برای آيندهء کشورمان بر پا نشده و از جمع آدميانی بوجود آمده که از ديدگاه های سياسی مختلفی می آيند اما بر چند اصل حداقلی با هم توافق کرده اند. در عين حال «جبهه» هم نيستيم چرا که از گردهم آمدن و اتحاد عمل گروه ها و احزاب بوجود نيامده ايم. عضويت در تشکيلات ما فردی است. در نتيجه نام «شبکه» را بر خود نهاده ايم که نشان از يک ساختار حداقلی، غيرمتمرکز، بيشتر افقی، و از لحاظ سلسله مراتب از پائين به بالا دارد.

 چرا در ادبيات خودتان بجای واژه هائی مثل «براندازی» از اصطلاح «انحلال» استفاده می کنيد؟
 آنچه ما می خواهيم آن است که حکومت اسلامی نباشد. تعيين اينکه اين نبودن چگونه محقق می شود کار شبکهء ما نيست و به نحوهء برخورد حکومت اسلامی با مردم مربوط می شود. «انحلال» يک مفهوم حقوقی است. ما می خواهيم از واژه ای استفاده کنيم که هيچگونه بار خاص عملی نداشته باشد و به خشونت يا عدم خشونت در مبارزه عليه حکومت اسلامی هم اشاره نکند.

 معنای عملی شعار «ما ايرانی بی تبعيض می خواهيم» چيست؟
 ما معتقديم که اکثر مشکلات مملکت ما ناشی از وجود تبعيض های مختلف است که به حکومت رسيدن فرقهء اماميه آنها را بشدت افزايش داده و دست آوردهای اندکی هم اگر در اين مورد وجود داشته نابود ساخته است. تبعيض گستردهء بين زن و مرد، شيعه و سنی، مسلمان و پيرو اديان ديگر، دينداران و بی دينان، عمامه داران و بی عمامه ها، اقوام و گروه های اتنيکی (که همهء آن تبعيض های ديگر در موردشان مضاعف می شود) از نياز مبرم کشورمان به يک حکومت سکولار مبتنی بر حقوق بشر خبر می دهند که وحدت ملی ما را تضمين کند.

منظورتان همان عبارت «ايران يکپارچه» است که در ادبيت تان تکرار می شود؟
بله. وجود و بقای پديدهء جغرافيائی ـ فرهنگی ـ سياسی به نام ايران پيش شرط تحقق آرزوهای ما در مورد جامعه و کشورمان است. در نتيجه مسير ما با هر نوع تجزيه طلبی که کشورمان را پاره پاره کند متفاوت است.

پس آيا شما با هر نوع سيستم نامتمرکز و ايجاد مناطق خودگردان مخالفيد؟
 اگر توجه کنيد می بينطد که ما در همهء اسناد خود، در کنار ترکيب «ايران يکپارچه»، اعتقادمان را به اينکه لازم است در کشورمان انواع ابزارهای تصميم گيری متمرکز و نامتمرکز وجود داشته باشد اعلام کرده ايم.

 نسبت به فکر فدراليسم موضعی داريد؟
اگر فدراليیسم بخواهد با صفاتی همچون مليتی و قومی و اتنيکی همراه باشد مسلماً دارای قدرت بالقوهء تجزيهء کشور است و با اصل «يکپارچگی کشور» منافات دارد. اما اگر فدراليسم را به معنای تقسيمات کشوری خودگردان و تعيين شده بر اساس ضوابط اجرائی اقتصادی و معيشتی و جمعيتی در نظر بگيريم آنگاه اين امر می تواند به حفظ «ايران يکپارچه» کمک می کند. بهر حال تصميم گيری در اين موارد وظيفهء هيچ يک از گروه های سياسی داخل و خارج نيست و اين ملت ايران است که بايد آزادانه تصميم گيری کند.

نظرتان راجع به نوع حکومت آينده (مثلاً، پادشاهی يا جمهوری) چيست؟
 ما معتقديم که تعيين نوع حکومت نيز بر عهدهء هيچ يک از گروه های سياسی داخل و خارج نيست.

علت وجود پرچم سه رنگ شير و خورشيد نشان در جلسات شما چيست؟
 اين پرچم مصوب مجلس و قانون اساسی برخاسته از انقلاب مشروطه است و ملت ايران در هيچ موقعيت ديگری فرصت نيافته که به تغيير يا حفظ آن رأی بدهد. در حکومت اسلامی تغيير پرچم به ارادهء آقای خمينی صورت گرفته و وجاهت قانونی ندارد.

 آيا همين موجب نخواهد شد که شما را سلطنت طلب بدانند؟
 اين پرچم تعلق خاصی به سلطنت طلبان ندارد. مگر همين پرچم را مجاهدين خلق هم قبول ندارند؟ مگر بسياری از جمهوری خواهان نيز خواستار حفظ همين پرچم نيستند؟

 چرا خود را نه «آلترناتيو» که «آلترناتيو ساز» می ناميد؟
 برای اينکه معتقديم اگرچه سکولارها بايد در برابر حکومت اسلامی بديلی سکولار بوجود آورند اما شبکهء ما نه همهء سکولارها را در بر می گيرد و نه نمايندگی آنها را دارد. ما می خواهيم توان و انرژی خود را در راه ايجاد يک آلترناتيو سکولار دموکرات مبتنی بر حقوق بشر و برآمده از ارادهء بيشترين سکولارها بکار بريم.

فرق آلترناتيوی که از آن سخن می گوئيد با پديده هائی همچون «دولت سايه» و «دولت در تبعيد» و نظاير آن چيست؟
 ما معتقديم که تنها در حين طی مسير آلترناتيو سازی است که می توان به ساختارهای ديگری همچون کنگره ملی ايرانيان، يا هر اسم ديگری که به روی آن بگذاريم، برسيم. و همين کنگره است که تعيين می کند آن آلترناتيو در کدام قد و قامت ظهور خواهد کرد. آيا يک «شورايعالی سياسی» خواهد بود يا يک «دولت سايه». تعيين نام و حدود اختيارات و برنامهء کار آن آلترناتيو بر عهدهء ما نيست.

 وقتی سازمان های ديگری هم هستند که سال ها است به دنبال ايجاد آلترناتيو بوده اند شما چرا به همان کار اقدام کرده ايد؟
 در طی سه دههء گذشته گروه های مختلفی در مورد ايجاد کنگرهء ملی و  آلترناتيو اقدام کرده  و همگی نيز با شکست روبرو شده اند. ما علت اين شکست را در خودانگيختگی شرکت کنندگان در اينگونه فعاليت ها می دانيم. عده ای که خود را نخبهء سياسی می دانند، بدون آنکه از جانب کسی مأموريت داشته باشند، دور هم جمع می شوند و کنگره و آلترناتيو بوجود می آورند. ما می گوئيم تجربه ثابت کرده که اين مدل برای اپوزيسيون خارج کشور کار نمی کند.

مدل شما چيست و چگونه عمل می کند؟
 مدلی که ما، با توجه به فراهم شدن امکانات عصر ارتباطات، به آن فکر کرده ايم مراجعه به افکار عمومی ايرانيان سکولار خارج کشور است. بيشترين ايرانيان خارج کشور از چنگال حکومت اسلامی گريخته اند و، در نتيجه، نمی توانند خواستار ابقا و ادامهء حيات آن باشند و لذا سکولارند. مدل ما بر مبنای مراجعه به آنها و اخذ ليست نام معتمدين سياسی آنها ساخته شده است.

 فکر می کنيد چه در صدی از ايرانيان خارج کشور در يک چنين همه پرسی شرکت کنند؟
در حال حاضر اين عدد قابل تخمين نيست. در عين حال، اگرچه ميزان شرکت ايرانيان خارج کشور در اهر همه پرسی مهم است اما اصل مسئله نيست. مهم تثبيت روند داشتن حقانيت از طريق گرفتن مأموريت است. گاه يک فرد از جانب عده ای نه چندان بزرگ مأمور می شود و گاه عدهء زيادی در اين امر شرکت می کنند. مهم اين است که روش خودانگيختگی و خود را نخبه پنداری کنار گذاشته شود.

شما چگونه می خواهيد مردم داخل کشور را به حمايت از آلترناتيوی که در خارج کشور ساخته می شود جلب کنيد؟
 اولاً که جلب اين حمايت کار ما، بعنوان سکولارهای سبز، نيست و وظيفهء خود آلترناتيو است. ثانياً حمايت را مفيديت عملی، درستی ساختار، شفافيت در رفتار و پاسخگوئی به مردم و کسب اعتماد ملی ممکن می سازد.

 آيا شما در اين راستا با سازمان های ديگر سياسی اپوزيسيون وارد اتحاد عمل می شويد؟
 از آنجا که ما خود را تنها گروه سکولار ـ دموکرات خارج کشور نمی دانيم و، در عين حال، معتقديم کار آلترناتيو سازی بايد با کمک همهء سکولار ـ دموکرات های فعال سياسی صورت بگيرد، مسلماً خواستار همکاری با اينگونه گروه های فراحزبی و فراايدئولوژيک هستيم.

موضع شما در مورد همکاری با اصلاح طلبانی که خواهان تغييرات بنيادی در ساختار حکومت فعلی هستند چيست؟
 از نظر ما، تا مدت ها، مانعی برای همکاری اين دو گروه در مبارزه با ساختار فعلی حکومت اسلامی وجود ندارد؛ البته با اين آگاهی که بهر حال وقتی «اصلاح طلبان خواهان حفظ رژيم» متوجه آن شوند که مبارزه به نقطه ای رسيده که می تواند موجب فروپاشی کل رژيم اسلامی، در همهء اشکال آن، شود راه خود را از سکولارها جدا خواهند کرد و حتی در مقابل آنها خواهند ايستاد و سکولارها بايد برای آن روز ناميمون هم آماده باشند.


 عده ای معتقدند که وجود چنين آلترناتيوی در خارج کشور به جنبش سبز داخل ايران لطمه می زند. نظر شما در اين مورد چيست؟
 اين عده تا کنون هيچ دليل معتبری برای سخن خود ارائه نداده اند. بنظر ما منظور آنها از «جنبش سبز» فقط بخش مذهبی آن است و آنها نگران آنند که پيدايش يک آلترناتيو سکولار آن رهبری مذهب مدار را بی رنگ و رمق کند، که حتماً هم می کند. به عبارت ديگر، همهء اين منتقدين، حتی اگر ادعای سکولار ـ دموکرات بودن داشته باشند، در عمل در اردوگاه اصلاح طلبان قرار می گيرند.


 


مصوبه پیشنهادی کنگره آمریکا برای حمایت از زندانیان سیاسی در ایران

سناتور مارک کرک، نماینده جمهوری‌خواه ایلینویز در تارنمای شخصی‌اش در این‌باره نوشته است که وی طرحی را برای آگاه‌سازی مخالفان ایران ارائه داده تا اعضای کنگره ایالات متحده هم بتوانند همراه مردم ایران باشند.

آقای کرک هدف از این طرح را معرفی اسم‌ها و چهره‌های دربند و آسیب دیده سیاسی در ایران عنوان کرده، و گفته است باید داستان آزاردیده‌ها، معترضان و زندانیان سیاسی را روایت کنیم.

وی اضافه کرده که دو جناح سیاسی دموکرات و جمهوری‌خواه در آمریکا این امکان را دارند تا از مخالفان و آسیب‌دیدگان و زندانیان سیاسی دفاع کنند.

این سناتور جمهوری‌خواه با بیان اینکه «نمی‌توانیم چشمان‌مان را روی مبارزات مردم ایران ببندیم» گفته است رژیم ایران هیچگاه حقوق اساسی و شان مردم خود را به رسمیت نخواهد شناخت و بازیگر صادقی در جامعه بین‌المللی هم نخواهد بود.

تقدیر از زندانیان سیاسی پس از انتخابات

مارک کرک همچنین از حسین رونقی ملکی، و بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی و آسیب دیدگان و جان باختگان حوادث پس از انتخابات نام برده و از آنها یاد کرده است.

وی با اشاره به ندا آقا سلطان و اینکه وی به خاطر اعتراض به نتایج دزدیده شده انتخابات کشته شد از حسین رونقی یاد کرد و در مورد این وبلاگ‌نویس زندانی گفت: «حسین رونقی مالکی، جوانی ۲۵ ساله است که جزو اولین و جوانترین وبلاگ‌نویس‌هایی بود که سانسور اینترنتی حاکمیت را به چالش کشید. امروز او در زندان مخوف اوین، حبسی ۱۵ ساله را می‌گذراند. سلامت او نیز به دلیل داشتن عفونت کلیوی به خطر افتاده است.»

آقای کرک همچنین با یاد کردن از نسرین ستوده، وکیل ایرانی و محکومیت ۱۱ ساله وی و نیز محکومیت جعفر پناهی به دلیل ساختن فیلم‌هایی که مورد قبول جمهوری اسلامی نیست به نوید خانجانی اشاره کرد و گفت: «نوید خانجانی، ۲۳ ساله و دانشجوی محروم از تحصیل و پیرو آیین بهایی برای رفع محرومیت از تحصیل دانشجویان فعالیت می‌کرد. او که عضوی از بزرگترین و تحت ستم ترین جوامع دینی در ایران است، به ۱۲ سال زندان محکوم شده است که طولانی‌ترین مدت محکومیت برای یک فعال حقوق بشر است.»

این سناتور آمریکایی با اشاره به وضعیت شوروی در جنگ سرد، و اینکه رونالد ریگان در آن زمان مساله‌ی حقوق بشر شوروی را در اولویت قرار داد، خواستار آن شد که به پرونده حقوق بشر ایران نیز در محور مرکزی قرار گیرد.

وی در پایان نیز گفت: «ما امریکایی‌ها با کمک یکدیگر می‌توانیم ارزشهای اساسی خود مانند آزادی بیان، حقوق زنان و ارزشمند بودن هر فرد را با حمایت از حسین و نسرین و مردم ایران و بیانیه جهانی حقوق بشر بسط و توسعه دهیم.»


 


آیت‌الله خامنه‌ای به احمدی‌نژاد: یا اطاعت یا استعفا

به گزارش آینده نیوز، مرتضی آقاتهرانی روز گذشته در یک فیلم ویدئویی که در یوتیوب منتشر شده با اشاره به اینکه در هفته جاری جلسه دو ساعت و نیمه‌ای با محمود احمدی‌نژاد داشته است گفت که شخصا این سخن را از محمود احمدی‌نژاد شنیده است.

وی از قول احمدی‌نژاد اعلام می‌كند که رهبری مهلتی تعیین كرده تا احمدی‌نژاد یا وزیر اطلاعات را بپذیرد، و یا استعفا كند.

مرتضی آقاتهرانی كه استاد اخلاق هیات دولت نیز هست درباره‌ی این مذاکرات محرمانه بین رییس جمهور و رهبری  می‌گوید که احمدی نژاد هنوز تصمیم خود را نگرفته است.

همچنین این فیلم جدید در حالی منتشر می‌شود که در مراسم عزاداریِ بیت رهبری هم که چهارشنبه شب برگزار شد، محمود احمدی‌نژاد حضور نداشت و ازاین رو، کاظم صدیقی، سخنران این مراسم در حضور آیت‌الله خامنه‌ای انتقادهای تندی را متوجه رییس دولت دهم کرد.

به گزارش سایت «مفید‌نیوز»٬کاظم صدیقی بدون آنکه نامی از احمدی‌نژاد ببرد٬ در این مراسم گفت: «آقای عزیز این مملکت دولت موقت دیده است، بنی‌صدر دیده است، شما که در برابر آن‌ها چیزی نیستید.»

به نظر می‌رسد تنش بین آیت‌الله خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد بر سر ماجرای عزل و ابقای مصلحی وارد فاز دیگری شده است.

پس از تهدیدهای علنی بسیاری از مقامات عالی‌رتبه نظام علیه دولت دهم، که آخرین آن مربوط به علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی است که امروز در کنایه‌ای آشکار به رییس جمهور اعلام کرد که «برخی وقتی به مقام می‌رسند حرف‌های گستاخانه می‌زنند»، به نظر می‌رسد محمود احمدی‌نژاد اینک با دو راهی اطاعت یا استعفا روبرو است.

همچنین با در نظر گرفتن سخنان مرتضی آقا تهرانی، و نیز باوجود اخراج حیدر مصلحی از آخرین جلسه هیات دولت، به نظر می‌رسد در روزهای آتی و با تشکیل اولین جلسه هیات دولت در روز یکشنبه هفته جاری باید شاهد اتفاقات دیگری باشیم.

 

این فیلم را اینجا ببینید


 


با وجود قتل عام ده روزه در درعا: حمایت ایران از دولت سوریه

وزارت امور خارجه ایران سرانجام و پس از اینکه بنابر گزارش نهادهای مدافع حقوق بشر، طی حدود دو ماه تظاهرات اعتراضی در سوریه، حدود ۶۰۰ نفر کشته و هزاران نفر بازداشت شده‌اند؛ بیانیه‌ای در مورد این تحولات صادر کرد.

به گزارش ایرنا  در این بیانیه، تظاهرات اعتراضی مخالفان رژیم اسد به «دسیسه‌های آمریکا و صهیونیسم جهت ضربه زدن به همبستگی مردمی و تمامیت ارضی آن کشور» نسبت داده شده و از اقدام دولت دمشق برای اصلاحات حمایت کرده است.

این بیانیه با ستایش از سیاست خارجی دولت سوریه در چند دهه گذشته، اقدامات حکومت اسد  در واکنش به خواست تظاهرکنندگان برای آزادی سیاسی و مبارزه با فساد را هم مهم ذکر کرده و نوشته است: «جمهوری اسلامی امیدوار است در سایه برنامه های اصلاحی رهبری سوریه براساس شناختی که از همت و عزم مردم این کشور دارد، بیش از پیش شاهد ایفای نقش تاریخی این کشور در بین ملت های عربی و اسلامی باشد.»

در ادامه این بیانیه همچنین از مردم سوریه خواسته شده که در بیان مطالبات خود در راستای منافع ملی حرکت کنند.

در بخش دیگری از این بیانیه، ایران به انتقاد از آمریکا در خصوص نحوه برخورد نیروهای امنیتی سوریه با تظاهرکنندگان پرداخته و آن را نشانه «فرصت طلبی رهبران ایالات متحده و حمایت آنان از سیاست‌های اسرائیل» دانسته است.

بیانیه وزارت خارجه ایران در حالی انتشار می‌یابد که طی دو ماه تظاهرات مخالفان حکومتی در دمشق، بسیاری از ناظران بین‌المللی و سازمان‌های مدافع حقوق بشر و نیز فیلم‌های ویدئویی از خشونت عریان حکومت سوریه در برابر مخالفان خبر داده‌اند.

همچنین ایران خود متهم است که در جریان سرکوب تظاهرات مردم سوریه، به رژیم اسد کمک می‌کند.

با این حال مخالفان حکومت سوریه گفته‌اند که امروز، جمعه و پس از پایان نماز جمعه تصمیم دارند با نادیده گرفتن حضور گسترده نفرات و تانک‌های جنگی در برخی از شهرهای سوریه، بار دیگر دست به تظاهرات بزنند.

سوریه در اقدامی برای نمايش قدرت و برای مقابله با تظاهرات امروز مخالفان، تانک‌های ارتش خود را در شهرهای حمص، راستان و بانياس مستقر کرده است. همچنین این تظاهرات در حالی برگزار خواهد شد که گروه‌های مدافع حقوق بشر در سوریه از «قتل عام ده روزه» حکومت در شهر درعا خبر داده و از برخورد خشونت‌بار دولت سوریه با تظاهرات امروز، اظهار نگرانی کرده‌اند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته