-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 05/14/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



همکاری و عملیات بسیار خوب و نزدیک و دقیق نظامی و اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در شکار اسامه بن لادن، اعتبار فزاینده و دوباره ای به قدرت آمریکا در جهان داد. باید سوار بر این جریان، آن را به خاورمیانه گسترش دهیم.

مقصد اول این سفر، ایران و سوریه است. در مورد ملاهای آدم کش باید گفت که باید دیگر دستکش را از دست درآورد و با آن ها روبرو شد تا دست از سرکوب خشونت بار مردم بردارند. مدل ما باید همان گونه باشد که در همدردی با لهستان در سال های ۱۹۸۰ کردیم و کمک های دیپلماتیک و منابع ما باعث شد نظام کمونیستی سقوط کند. پاسخ باراک اوباما نسبت به مسئله ایران، شوک آور بوده و هرچند خواهان تغییر در ایران بوده و از مردم هم حمایت کرده ولی این حمایت قاطع و نزدیک نبوده است.

شک نکنید که ایران کانون تروریسم جهان است. تلاشش برای دستیابی به بمب اتمی و ساخت موشک هایی که بتواند کلاهک اتمی را منتقل کند به شدت نگران کننده است. معنای حرکت ایران می تواند به نابودی اسراییل تفسیر شود. دستکم اتفاقی که می افتد این است که در یکی از ناآرام ترین نقاط جهان، مسابقه تسلیحاتی در خواهد گرفت.

روش ها در مورد سوریه اما دیگر خیلی عجیب و غریب است. مگر این کشور چیست که چنین تاثیر عجیبی روی سیاستگذاران آمریکایی می گذارد؟ این کشور صاحب یک حکومت خانواده و قومی است که از چند دهه پیش تا حالا هزاران تن از شهروندان این کشور را کشته و از آشوب و تروریسم حمایت می کند و شبه نظامیان را به عراق می فرستد و لبنان را متزلزل می کند.

حتی تلاش داشت به فعالیت هسته ای هم برسد و پشت حمایت ایران از حزب الله لبنان و حماس خود را قایم کرده است. معلوم نیست چرا وزارت خارجه آمریکا هنوز فکر می کند این کشور می تواند به عنوان شریک تجاری آمریکا کار کند.

وارن کریستوفر، وزیر خارجه وقت دولت بیل کلینتون بیش از ۲۰ سفر به سوریه و در زمان دیکتاتوری حافظ اسد داشت و تلاش کرد صلح با اسراییل را تایید کرده و دخالت های ایران را بی اثر کند. در سال ۲۰۰۷ هم نانسی پلوسی، رییس مجلس وقت نمایندگان آمریکا هم در مقابل حاکمان سوریه سرخم کرد.

از چند هفته پیش هم پسر قصاب حافظ اسد، یعنی بشار اسد به جان مردم افتاده و صدها معترض را به خاک و خون کشیده و خیلی ها را دستگیر و شکنجه کرده است. همان کسی که هیلاری کلینتون از او به عنوان «اصلاح کننده» نام برده بود. پس چرا کاخ سفید واشینگتن خشم خود را نشان نمی دهد؟ آمار کشتار مردم سوریه به دست بشار اسد بیشتر از تعداد غیرنظامیانی است که معمر قذافی کشته بود.

بگذارید صریح باشیم. این رژیم غیرقابل اصلاح است: به اسراییل نیاز دارد که بگوید چرا باید باشد، هیچ علاقه ای به صلح پایدار ندارد، حاضر نیست از زیاده خواهی هایش در لبنان دست بکشد، همکاری اش با ایران در امور تروریسم را هم به عنوان عامل بقای خود انتخاب کرده است.

کارهایی که واشینگتن دست کم می تواند انجام بدهد، این هاست:

اول، سفیر خود را فرا بخواند.

دوم، تمامی دارایی های مسوولان سوریه در خارج از خاک این کشور را مسدود کند.

سوم، تحریم های تجاری اعمال کند.

چهارم، رسانه هایی مانند رادیو اروپای آزاد، رادیو آزادی برای انعکاس اخبار به سوریه به راه بیاندازد.

پنجم، همکاری نزدیک و جدی با ناراضیان و دگراندیشان داشته باشد، مانند همان کاری که باید برای ایران انجام دهیم.

سیاست های غلط و نامتوازن دولت در خاورمیانه باعث شده ایران حتی در حالی که با افزایش جدی مخالفت های داخلی روبرو است، قدرت بگیرد. مسئله این است که ما باید مانند مصر، به مخالفان داخلی قدرت دهیم. البته شکل دهی به سازمان های سیاسی وقت گیر و زمان بر است ولی آمریکا برای مثال با در دست داشتن همکاری نزدیک نهادهای نظامی می تواند جلوی حرکت گروه هایی مانند اخوان المسلمین را بگیرد.

برای همین می رسیم به جایی که باید پس از کشتن اسامه بن لادن، به دنبال آن باشیم: فشار به دولت های جدید در مصر و تونس برای این که حقوق لیبرال را افزایش دهند. در سال های اخیر دولت قاهره تلاش کرد تا به یک سری از اصلاحات دست بزند مانند ساختار اقتصاد و جذب سرمایه گذاری و تقویت بنگاه های اقتصادی. این اقدامات خیلی کم بود و خیلی هم دیر انجام شد اما به هر حال، می تواند قدرت اقتصادی مصر را در پی داشته باشد.

بخش نظامی مصر از این اصلاحات حمایت نمی کرد، اخوان المسلمین و گروه های مشابه هم به دنبال چنین حقوق لیبرالی نیستند. از همین رو باید فشار آورد که این تغییرات انجام شود. این سیاست می تواند دینامیک سیاسی در منطقه را عوض کرده و کفه را به نفع مصر سنگین کند و در ادامه مصر می تواند راه هند، اندونزی، مالزی و دیگر کشورهای آسیایی را طی کرده و خود را بالا بکشند.

* از: استیو فوربس (Steve Forbes) / در: مجله فوربز


 


راز گم شدن دروتی پروز- روزنامه نگار کانادایی- با افشای سوریه مبنی بر این که چند روز قبل او را به ایران برگردانده اند، عمیق تر شده است. خانواده خانم پروز و همکارانش در شبکه خبری الجزیره از تاریخ ۲۹ آوریل تماسی با او نداشته اند؛ یعنی از زمانی که او برای پوشش خبری تظاهرات های دمکراسی خواهی در سوریه، از قطر به مقصد دمشق سوار هواپیما شده است.

روزنامه نگار ۳۹ ساله که شهروند سه ملیتی- ایران، کانادا و ایالات متحده- است، قصد داشته از گذرنامه ایرانی خود برای ورود به سوریه استفاده کند چون در این صورت نیاری به اخذ ویزا نداشته است.

سفارت سوریه در واشینگتن در بیانیه ای گفت خانم پروز «در تلاش برای ورود غیرقانونی» به این کشور از گذرنامه ایرانی فاقد اعتبار استفاده کرده و به دروغ ادعا کرده که توریست است.

سوریه گفت که وی را در تاریخ یکم مه «مطابق قانون بین المللی به کشور صدور گذرنامه» تسلیم کرده است. سوریه افزود که یک کنسول ایرانی در پرواز شماره ۷۹۰۵ هواپیمایی کاسپین به مقصد تهران همراه وی بوده است.

الجزیره گزارش داد؛ علی اکبر صالحی- وزیر امور خارجه ایران- در روز دوم مه به این شبکه گفت که اطلاعی از محل این خبرنگار ندارد و از سوریه خواسته تا به این مساله رسیدگی کند. تد بارکر-نامزدش- گفت اخبار اخراج وی که در روز چهارشنبه منتشر شد، خانواده خانم پروز را گیج و متحیر کرده است.

او گفت: «آخر آوریل بود که ما با او در تماس بودیم و این چیزی است که می دانیم.» «یعنی حتی ما واقعا نمی دانیم که او در این لحظه کجاست و من و خانواده اش می خواهیم با او حرف بزنیم و بشنویم که سالم است.»

آقای بارکر در همان حالی که گفت در تلاش است تا برای آزادی دروتی بر لابی متمرکز شود، اعتراف کرد که مدتی است که عمیقا نگران است.

او گفت: «مطمئنا این کار خیلی به کندی پیش می رود و شب ها مرا بیدار نگه می دارد، همه اینها فقط یک فرض و گمان است و تمام چیزی که در واقعیت رخ داده این است که ما هیچ تماسی با او نداشته ایم.»

آلن کاشیون- سخنگوی وزارت خارجه کانادا- گفت مقامات کانادایی در تلاش هستند تا اطلاعات بیشتری در این باره بدست بیاورند. او به صورت ایمیلی گفت: «ما خیلی نگران این فرد هستیم و شدیدا در تلاش هستیم تا اطلاعاتی از محل تقریبی وی بدست بیاوریم.» «مقامات کانادایی مشغول مذاکره با مقامات بلندپایه ایران و سوریه هستند تا اطلاعات بیشتری کسب کنند. همچنین ما در تلاش هستیم تا مساعدت کنسولی مورد نیاز را فراهم کنیم.»

مارک تونر- سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده- روز چهارشنبه گفت مقامات ایالات متحده هم نگران سلامتی خانم پروز هستند و مشغول فعالیت برای کسب جزئیات بیشتر در این مورد هستند.

الجزیره در بیانیه ای با ذکر این که این شبکه «عمیقا نگران سلامتی وی است» از مقامات ایرانی خواست تا بلافاصله خانم پروز را آزاد کنند. او سال گذشته ابتدا به عنوان نویسنده وب سایت الجزیره، در این شبکه مشغول به کار شد.

خانم پروز یکی از چندین روزنامه نگار ایرانی-کانادایی است که از سوی مقامات ایران دستگیر شده است. مازیار بهاری، روزنامه نگار ایرانی-کانادایی که در نیوزویک کار می کند، در سال ۲۰۰۹ به مدت ۱۱۸ روز در زندان بدنام اوین تهران زندانی بود. وی بعد از تقاضای آزادی به دلیل حاملگی همسرش با قرار وثیقه از زندان آزاد شد. زهرا کاظمی فتوژورنالیست ایرانی-کانادایی در سال ۲۰۰۳ وقتی که مشغول عکاسی از خانواده دستگیرشدگان در خارج از زندان بود، دستگیر شد. او در طول حبس در زندان اوین مورد ضرب و شتم قرار گرفت و کشته شد.

خانم پروز در ایران متولد شد و در جریان انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ همراه با مادر بزرگش در ایران زندگی می کرد. سپس به امارات متحده عربی رفت تا با پدر، نامادری و خواهرش زندگی کند.

وقتی که ۱۲ ساله بود خانواده اش به بریتیش کلمبیا در کانادا نقل مکان کردند. او در آنجا به دبیرستان رفت و از دانشگاه بریتیش کلمبیا در رشته ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل شد. بعد از آن در دانشگاه آریزونا فوق لیسانس روزنامه نگاری گرفت.

خانم پروز در سال ۲۰۰۹ برنده کمک هزینه تحصیلی معتبر «نیامن» شد و یکسال را در دانشگاه هاروارد گذراند. بعد از آن به انگلیس رفت و کمک هزینه تحصیلی دیگری از دانشگاه کمبریج گرفت و بر موضوع رسانه و ایران متمرکز شد.

* از: جیل ماهنی / در: گلوب اند مایل


 


خبرهایی هستند که به یادها می آورند چگونه تا همین چند ماه پیش به غلط تصور می شد اوضاع سیاسی در خاورمیانه شفاف است، از جمله: ایران رآکتور اتمی خود را در بوشهر راه اندازی می کند و رئیس جمهور محمود احمدی نژاد دنبال گفتگوهای تازه با پنج عضو پیوستۀ شورای امنیت به اضافۀ آلمان است.

قبل از نا آرامی ها در کشورهای عربی، منطقه با بحران بین غرب (و متحدان عربش، بویژه مصر و عربستان سعودی) و ایران تعریف می شد. موضوع مهم بر سرسلطه در منطقه بود، مهم تر از بحران بین اسرائیل و فلسطینی ها. نماد این بحران، کشمکش بر سر برنامۀ هسته ای جمهوری اسلامی شد.

بهار عربی بحران اتمی را به حاشیه راند. اما رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما و بسیاری از متحدان اروپایی او، وقتی دربارۀ پیامدهای ژئوپولیتیک بهار انقلاب های عرب فکر می کنند، به مناقشۀ هسته ای می اندیشند. سکوت آمریکا در سرکوب اعتراض شیعیان در بحرین نظرها را جلب کرد.

به تلخی آشکار شد چه حساب گری های تاکتیکی و سیاسی نقش بازی می کنند: هنوز مهار ایران شیعه و افراطی اولویت دارد. بنابراین از بین بردن دفاع هوایی لیبی را به دست نیروهای نظامی آمریکا می توان نوعی قدرت نمایی هم دید – به عنوان هشدار به ایران.

سال گذشته راهبردی برای محدود کردن ایران آشکار شد تا به جاه طلبی های منطقه ای این کشور پاسخ داده شود. قرار بود این راهبرد با حمایت گستردۀ نظامی برای کشورهای خلیج فارس و اسرائیل تغذیه شود. امروز، بعد از شروع تغییرات، معلوم نیست متحدان کنونی چه آرایش سیاسی می گیرند. مصر می خواهد مناسبات را با ایران عادی سازی کند. و عربستان سعودی هنوز رنجیده خاطر است زیرا واشینگتن متحد وفادار خود حسنی مبارک را تنها گذاشت.

اما به هیچ رو چنین نیست که ایران در پایان از تغییرات در جهان عرب بهره خواهد برد. حکومت ایران تا جایی که در توان داشت کوشید قیام ها را که در درجۀ اول برای دمکراسی و شرایط بهتر زندگی بود مصادره به مطلوب کند – بدون مؤفقیت.

در تقابل نظام ها، سرآمدانِ جمهوری اسلامی بحران این کشور را با غرب تقابل دو نظام می دانند، الگوی دین سالارانه شکست خورده است. کمتر کسی در خاورمیانه مایل به وارد کردن انقلاب اسلامی به کشور خود است. بر این نکته باید افزود که هیئت حاکمه در ایران به جان هم افتاده اند. احمدی نژاد در نبرد طولانی مدت قدرت با رهبر مذهبی علی خامنه ای پا را از گلیم خود فراتر گذاشت، رهبر قدرتمند برکناری وزیر اطلاعات را به دست رئیس جمهور برنتافت و وزیر را به کار برگرداند.

احتمالاٌ احمدی نژاد با ابتکار در زمینۀ مذاکرات اتمی می کوشد موقعیت خود را با یک مؤفقیت در سیاست خارجی تحکیم بخشد. اما مادام که ایران نمی خواهد در بارۀ برنامۀ اتمی خود شفافیت به خرج دهد– و در این مورد هیچ نشانی نیست – گفتگوها ارزشی ندارند.

به جای آن غرب باید توجه خود را به این نکته جلب کند که تحریم های تصویب شده را پیش ببرد و روزنه ها را بپوشاند. برای این کار باید فهرست سیاه شرکت ها ایرانی و نیز نفرات مؤثر در برنامۀ اتمی گسترش یابد اما باید کشورهایی مانند ترکیه یا چین را هم زیرفشار گذاشت که نظاره گر دور زدن تحریم ها به دست ایران هستند.

در نظم نوین خاورمیانه نیز که در حال شکل گیری است راه حل بهتری غیر از انزوای ایران وجود ندارد. اکنون باید کشورهایی را که دچار تحولات هستند متقاعد کرد که قدرت اتمی شدن ایران مخالف منافع آنهاست. زیرا دلیل چندانی در دست نیست که نشان دهد بهار عربی به ایران هم سرایت می کند.

* از: پاول-آنتون کروگِر / در: زود دویچه تسایتونگ


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته