-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه

Latest News from Mizan Khabar for 05/14/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



محمد برقعی:نهضت آزادی پدیده ای ست شگرف در سیاست ایران. گلی که در مرداب روئید. بیش از آنکه اساسنامه و مقررات آن از این حزب مجموعه ای والا بسازد، اعضای آن هستند که آن را افسانه اخلاق و قانون مداری و پایبندی به اصول کرده اند، آنهم در جامعه ای که فرهنگ سیاسی آن سخت آلوده است و سیاستمداران متعهد و مسئول آن معدود. که استبداد دیرینه فساد را تا عمق جامعه برده و ضعف دویست ساله وابستگی و سرسپردگی به اجنبی را مرضی فراگیر کرده است و بی اصولی را بر فضای سیاسی کشور حاکم.

در چنین فضایی است که نقش شخصیت ها بسیار بارز می شود و در اوجش حلقه های کوچکی می شوند از پاکان که رسالت آن را دارند که اسوه شوند و نمونه و فانوسی در شب تاریک و چراغی دریایی در جامعه ای توفان زده که امید را زنده نگه دارند و پاکی را پاسداری کنند به امید آنکه با حفظ آتش عشق و پاکی در آتشکده اخلاق و شرافت به انتظار فرصتی بنشینند که جامعه آماده شود و از این شعله های کوچک آتشی بر تمام جان جامعه بیفتد.
پایه گذاران نهضت آزادی چنان شرافتمندانه زیستند که با همه سرکوب ها و بی مروتی ها و تلاش ها برای بدنام کردنشان نسل بعدی خود را تولید کردند که هرچند اندک اما با همان خصلت و مرام. اگر بر تاریخ غمبار ایران،بویژه در دو سده گذشته نگاهی بیندازیم جمعی بدین پاکی حکم کیمیا دارد. از مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی، دکتر سحابی، احمد علی بابایی، رحیم عطایی و یاران معدود دیگرشان تا نسل بعد و بزرگانی چون دکتر ابراهیم یزدی، هاشم صباغیان، عبدالعلی بازرگان، مهندس محمد توسلی و مهندس عزت الله سحابی و تا نسل کنونیشان که همان راه را می پیمایند چون عماد بهاور و فرید طاهری به انگیزه همین پاکی و شرافت است که عشق به وطن و سربلندی کشور را همیشه و همه جا از راه آزادی و دموکراسی می طلبند- فرزندان خلف دکتر محمد مصدق. به همین سبب از روزهای اول انقلاب مورد حمله انواع انحصارگرایان و اقتدارگرایان از راست تا چپ، از دینی تا عرفی قرار گرفتند. جامعه ای هیجان زده و خام طبع که تا چند قدمی پیش پایش را بیشتر نمی دید، و لذا بیشتر غم پیروزی انقلاب را داشت تا حفظ اصول اخلاقی یا احترام به قانون، اما برخلاف جو حاکم نهضت آزادی بر سر اصول ایستاد و از این رهگذر تازیانه ها خورد و زجرها کشید. گویند هر ماهی مرده ای در مسیر آب حرکت می کند، اما تنها ماهی قزل آلا است که بر خلاف مسیر آب می تواند شنا کند. شاهدی چند بیاورم از این پایمردی بر سر اصول و پرداخت هزینه بسیار بالا برای آنها:
1ـ در روزهای اول انقلاب که خون جلوی چشم عموم را گرفته بود و برای صدور حکم اعدام به زبان آیت الله خمینی در مورد تیمسار نصیری "کافی است احراز هویت شود" اینان از دادگاه گفتند و محاکمه علنی و حتی پیشنهاد تشکیل دادگاهی بزرگ در میدان امجدیه برای آقای امیرعباس هویدا. و استدلال آن بود که ما هرچه از فساد حکومت شاه بگوییم، دشمنیم و جهان با دیده ی تردید بر آن می نگرد، اما اگر نخست وزیر آن بگوید شاهدی است معتبر و غیرقابل انکار. اما آیت الله خلخالی به روایت خودش در کتاب خاطراتش لیستی از 24 نفر داشت که می خواست اعدام کند و مانع بزرگ بر سر راه آن کار انقلابی اش را مهندس بازرگان و دکتر ابراهیم یزدی می دانست. وی سپس شادمانه از پیروزی خود می گوید که آیت الله خمینی در اولین دیدار اجازه اعدام بی محاکمه 6 نفر را به او داد و پس از آن هم خود مابقی را اعدام کرد. و این مخالفت نهضت آزادی ها با اعدام ها اینان را در چشم بسیاری از انقلابیون و حتی دوستان قدیمی شان محافظه کار کرد، و یاد آن شعار را زنده کرد که "بختیار از مرز بازرگان فرار کرد".
2ـ زمانی که روزانه صدها هزار نفر از هر قشر و گروه و هر بینش سیاسی دینی و غیردینی و حتی ضددینی در جلوی سفارت آمریکا رژه می رفتند و فریاد "مرگ بر آمریکا" و "دانشجوی خط امام افشا کن، افشا کن" آنان گوش فلک را کر می کرد، نهضت اعلام کرد که گرفتن سفارت بر خطا است و چهره ی انقلاب را در جهان خراب خواهد کرد.
3ـ با فتح خرمشهر، جهان مسحور فداکاری ملتی شده بود که با ایثار و جانفشانی دشمن خونخوار تا دندان مسلح را عقب رانده بود، لذا حامیان عراق چون عربستان سعودی حاضر به دادن غرامتی سنگین شدند. اما غرور و تکبر و خودبزرگ بینی چنان دامن جنگ آوران و رهبران سیاسی آنان را گرفته بود که سخن رهبران نهضت آزادی را مسخره کردند که می گفتند "غرامت را بگیرید و صلح کنید و مملکت را بسازید. صدور انقلاب از طریق ساختن کشور و نمونه موفق شدن است نه از راه جنگ و سرکوب و توسعه طلبی."
4ـ در اوج قدرت آقای خمینی و طرح ولایت مطلقه فقیه اش نه تنها علمایی چون آیت الله آذری قمی در تائید آن مدعی شدند که "ولی فقیه حتی می تواند توحید را متوقف کند"، بلکه چه بسیار چپ ها به امید آنکه آیت الله خمینی پوزه ی امپریالیست را بر خاک می مالد، از آن پشتیبانی کردند. اما این نهضت آزادی بود که کتاب "ولایت مطلقه فقیه" را منتشر کرد تا ثابت کند این نظریه نه تنها خلاف منافع و مصالح ملی بلکه مخالف آموزش های دینی و باعث مرگ آزادی است.
این نمونه و ده ها نمونه ی دیگر سبب شد که نه دولت را از آنان بگیرند، بلکه در مجلس هم به نمایندگانشان با گستاخی فحاشی و توهین کرده، و حتی به شخص مهندس بازرگان حمله کنند. مؤمنین بعد از نماز بر آنها لعن کردند و چپ ها هم به شیوه ی خود بر اینان لعن فرستادند و آنها را لیبرال و بورژوا خواندند. و حتی پاره ای از دوستان دیرینه شان در جبهه ملی، یا بیرون از آن، آنان را غیرانقلابی و محافظه کار خواندند و از آنان فاصله گرفتند.
اما این بزرگان بیدی نبودند که به این بادها بلرزند. کوه های استقامتی بودند که زیر بار فشار هزاران توفان هم گرده خم نمی کردند. من هر زمان در خلوت خود صادقانه می اندیشم، اعتراف می کنم که حتی نمی فهمم که چگونه دکتر یزدی، مهندس سحابی و پیشوای این هر دو مهندس بازرگان این همه بلا کشیدند و این همه تحقیر شدند و این همه نه تنها از دشمنان، که هر مبارزی انتظارش را می کشد، که از دوستان کشیدند و هم چنان استوار ایستادند و تلخ نشدند و از اصول خود به هیچ بهایی عدول نکردند. یکی در هشتاد سالگی بر بستر افتاده و با مرگ می ستیزد، در حالی که دخترش در غل و زنجیر است، و دیگری در سال های کهولت با ناراحتی قلبی و کلیوی مرتباً برای بازجویی برده می شود و با کمال بی شرمی او را زندان می کنند، و اجازه خروج و دیدن اولاد و معالجه اش را موکول به آن می کنند که بگوید از سیاست کاملا کناره گرفته است، گویی کوه را می توان به زانو درآورد.
بزرگانی چون سران نهضت آزادی آرمان های ملت ایران برای انقلابی  بودند که مدعی بود نه تنها ایران را سربلند می کند که معنویت را ،که جهان آن را گم کرده به آن نشان می دهد. به همین سبب نیز بسیاری هنوز خشمگینانه از اینان یاد می کنند و می گویند حضور امثال مهندس بازرگان بود که ملت را فریفت و در چاله بلکه چاه حکومت ولایی انداخت، بی آنکه در آینه خود را نظاره کنند که این بی اخلاقی و خشونت و جهالتی بود که ذهن ما را پر کرده بود حکومت ولایی را بر ما حاکم کرد. بیماری ای بود که در عمق جان ما در طی قرون ریشه دوانیده بود که حال بی مشاطه چهره می نمایاند. از این روی پس از سی سال بسیاری متوجه شده اند که آنچه بزرگان نهضت می گفتند دوای درد ما بود و نمی دانستند. آنجا که دبیر کل نهضت می گفت اولویت با اخلاق است و شرافت نه پیروزی انقلاب. انقلاب بی اخلاق به جای رشد و تعالی جامعه را به آنجا می رساند که جمعی با جن گیری دولت را می خواهند داشته باشند، و جمعی با کوبیدن بر طبل اطاعت کورکورانه و افتخار به ذوب در ولایت نفی وجود انسان و کرامت انسانی را کرده و به بردگی و زبونی افتخار می کنند، و جمعی از معجزاتی از مقام ولایت می گویند که هیچ یک از اولیا و انبیاء هم چنین منزلتی برای خود نمی شناختند.
چنین است که بت های خیالی بسیاری از ملت بار دیگر همین بزرگان شده اند و جامعه برای سالها که می آید یاد آنان را در خاطره نگه می دارد، تا با عطر یاد آنان، در منجلاب نفاق و جهالت و نامردمی ها، جان را زنده نگه دارند به امید آنکه  دگر بار سبز فراگیر شود و طراوت را به جامعه بازگرداند.
منیع:شهروند

 


 


Sepah
در حالیکه فرمانده کل نیروی انتظامی طی روزهای اخیر از "نابودی کامل فتنه" سخن گفته است، فرمانده سپاه تهران، موسوم به سپاه محمد رسول الله با بیان اینکه "در فتنه داخلی آسیب پذیریم"، خطاب به تجمع بسیجیان گفت : "شما تقریبا هر یازده و دوازده روز در طول سال ٨٩ یک ماموریت انجام دادید. تحلیل دشمن این بود که شما خسته می شوید و از پا می ایستید ولی پایان سال ٨٩ دیدند که خیر. در سال نود که آن ها باز هم در حال توطئه هستند و باز هم فتنه ادامه دارد."
به گزارش خبرآنلاین، سردار حسین همدانی فرمانده سپاه تهران در مراسم رزمایش موسوم به «فاطمیون» ناحیه مقاومت سید الشهدا با "فتنه" خواندن اعتراضات حق طلبانه مردم ایران ، مدعی شد "فتنه ٨٨ در اردوگاه و قرارگاه شیاطین طراحی شد؛ البته آن ها امید بسته بودند که در این فتنه و توطئه کار را تمام کنند آخر کار را نیز طراحی کرده بودند. چه کسی جز بسیجیان توطئه را با شکست مواجه کرد؟! دوست و دشمن اعتراف کرد. .."
ولی فقیه قطب نما بود
فرمانده سپاه محمد رسول الله که در محل پادگان قدس(جی) تهران سخن می گفت، بدون اشاره به کشتار مردم توسط بسیجیان و لباس شخصی های این نهاد نظامی ادعا کرد: "زنان و مردان بسجی ما از یک فتنه بزرگ سرافراز بیرون آمدند. فتنه ای که گردغبارش آنقدر سنگین بود که بسیاری از نخبگان و بزرگان گرفتار آن گردغبار شدند. بسیاری از کسانی که ادعا داشتند راه را گم کردند. هر چند دوباره برگشتند. اما بسیجیان ما جزو نخبگان، برجستگان و جزو خواص شدند. جزو کسانی که با بصیرت بودند. هر چه توطئه کردند این ها راه را گم نکردند، چون شاخص داشتند. در شب تاریک و ظلمانی فتنه، یک شاخص بیشتر ما را هدایت و نجات نداد. هر علامت و چراغی که روشن شد برخی را گمراه کرد. اما بسیجیان ما دانستند که یک شاخص و قطب نما بیشتر نیست و آن هم ولی فقیه است. هر چه بگوید ما آن را عمل خواهیم کرد. بنابراین الگوی بسیجیان در جنگ هشت ماهه، دوران دفاع مقدس بود."
وی خطاب به بسیجان حاضر در رزمایش گفت:"تقریبا هر یازده و دوازده روز در طول سال ٨٩ شما یک ماموریت انجام دادید. تحلیل دشمن این بود که شما خسته می شوید و از پا می ایستید ولی پایان سال ٨٩ دیدند که خیر. در سال نود که آن ها باز هم در حال توطئه هستند و باز هم فتنه ادامه دارد، فرزندان شیعه امیر المومنین همیشه خودشان را برای شیطان درونی و بیرونی آماده نگه می دارند."
رهبری طرح داد
وی ادامه داد: "آنچه خطر است و باید مراقب باشیم شیطان درونی است. با دشمنان خارجی خوب جنگیده و کارنامه قابل قبولی دریافت کردیم. ولی در فتنه داخلی نه، برخی از کاروان جا ماندند؛ معلوم می شود این جا آسیب پذیریم. در جلساتی که محضر فرمانده کل قوا بودیم طرح صالحین را اولویت بسیجیان قرار دادند. فرمودند این طرح، بسیجیان را بیمه و آماده می کند."
این مقام نظامی با اشاره به سخنان رهبری گفت: "شما بسیجیان به فرمانده کل قوا لبیک گفتید و پیام بسیجیان و خانواده شهدا و رزمندگان، زنان و مردان، بسیجیان آینده ساز نوزاد و خردسال این است که ای امام، ای رهبر و مقتدای ما! تا آخرین لحظه عمرمان، تا آخرین قطره خون مان، تا آخرین لحظه ای که نفس داریم زیر چتر ولایت تحت امر شما همان طور که حضرت عالی فرمودید که اجازه نمی دهم انحرافی در مسیر انقلاب ایجاد شود امروز جمع شدیم که عملا لبیک و اعلام امادگی بگوییم. حضور شما اعلام بیعت و وفاداری است."
همین جریان انحرافی اخیر در زمان انقلاب حضور داشت
فرمانده سپاه محمد رسول الله افزود: هم دوستان انقلاب و نظام بدانند که بسیجیان در میدان هستند و هم دشمنان و کسانی که در حال توطئه هستند و منافع شان به خطر افتاده بدانند که بسیجیان همچنان در مسیر هستند. این ها به حق وارثان شهدا و رزمندگان هستند. کارنامه بسیج درخشان و ممتاز است.
سردار همدانی با خطاب قرار دادن دشمنان خاطرنشان کرد: آن ها باید بدانند ملت ایران آزمون های فراوانی را پشت سر گذاشته است. همین جریان انحرافی اخیر در زمان انقلاب حضور داشت. کلام امام و رهبری در خصوص جریان انحرافی را مشاهده کنید. امام فرمودند اگر تنها باشم مقابل این جریان انحرافی می ایستم. پیام امام به توطئه گران تند بود. بعد از آن بود که به بسیجیان پیام دادند تا به خیابان ها بیایید و بسیجیان بساط آن ها را برچیدند.
رزمایش لباس شخصی ها
بنا بر این گزارش، در جریان این رزمایش (مانور)، یگان های بسیجی ناحیه مقاومت سیدالشهداء تهران در رزمایش فاطمیون حاضر شدند و بعد از نمایش رژه پیاده، مانور اختصاصی موتور سواری و عملیات راپل اقدام به شبیه سازی درگیری خیابانی با بهره گیری از تجربه وقایع سال ٨٨ کردند.
در این مانور عده ای در نقش "اغتشاشگر" به سمت نیروهای یگان ویژه بسیج سنگ پرتاب کردند تا یگان ویژه بسیج به عملیات دست بزنند.
این گزارش افزود "در جریان این مانور تعدادی از نیروهای بسیجی زخمی شدند."
بودجه بسیج
گفتنی است، با وجود گلایۀ سردار محمدرضا نقدی از "کمبود بودجۀ تخصیصی برای بسیج در ردیف بودجه سال نود"، با تصویب نمایندگان مجلس، شورای برنامه ریزی و توسعه استان ها موظف شده اند یک درصد از کل اعتبارات تملک دارایی استان را به منظور احداث و توسعه پایگاه های بسیج اختصاص دهند.
نمایندگان مجلس در جریان بررسی لایحه بودجه سال نود کل کشور، بند الحاقی هشت این لایحه را بررسی و تصویب کردند.
بر اساس این مصوبه مجلس، شورای برنامه ریزی و توسعه استان مکلف شد یک درصد از اعتبارات تملک دارایی استانی را به منظور احداث و توسعه پایگاه ها و حوزه مقاومت بسیج پیش بینی کند.

 


 


 

Zendan-01
۲۶ زندانی سیاسی حوادث پس از انتخابات با نوشتن شکایت نامه ای خطاب به ریاست «هیات نظارت مرکزی بر حسن اجرای قانون احترام به آزادی های مشروط و حفظ حقوق شهروندی»، از برخوردهای غیرقانونی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران با آنها در مراحل مختلف بازداشت، بازجویی، محاکمه و حبس شکایت کرده اند و هم زمان با سالگرد تصویب قانون احترام به آزادیهای مشروع حقوق شهروندی، خواستار رسیدگی به این شکایت شده اند.این زندانیان هم اکنون در بند ۳۵۰ اوین، دو الف اوین، زندان رجایی شهر و زندانهای خوزستان به سر می برند.
این شکایت ضمن ارسال به مراجع مربوطه، توسط یاران گمنام جنبش سبز در اوین برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته است.
۲۶ زندانی سیاسی در نامه خود نوشته اند که غالب بازداشتها با اعمال خشونت، توهین و تحقیر همراه بوده به طوری که برخی از متهمان هنگام دستگیری به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.
محسن امین زاده ، محسن میر دامادی، بهمن احمدی امویی، عبدااله مومنی، میلاد اسدی، عبدالله رمضان زده، عماد بهاور، مصطفی تاج زاده، مجتبی تهرانی، علی جمالی، محمد حسین خوربک ، محمد داوری، امیر خسرو دلیر ثانی، کیوان صمیمی، اسماعیل صحابه، محمد فرید طاهری قزوینی، فیض الله عرب سرخی،بهزاد نبوی، ابولفضل قدیانی ،مجید دری ،ضیا نبوی، مهدی کریمیان اقبال، محمد رضا مقیسه، علی ملیحی، محمد جواد مظفر و حسن اسدی زید آبادی از امضا کنندگان این نامه هستند.
این زندانیان همچنین نوشته اند :«ما امضا کنندگان این شکواییه تحت شکنجه قرار گرفته ایم. یکی از متداول ترین شکنجه ها نگهداری ما در سلول های انفرادی بسیار کوچک بوده است . روشی که به اذعان همه مسوولان عالی کشور شکنجه تلقی می شود و بازجویان و زندان بانها نیز تایید می کنند که متهم پس از چند هفته نگهداری در سلول انفرادی دچار اختلالات جسمی و روحی شدید می شد .
شکنجه های شدیدتر از جمله فرو کردن سر متهم در توالت، خوراندن کاغذ بازجویی به متهم و مواردی امثال نیز علیه برخی از ما اعمال شده ، که برخی از شاکیان و زندانیان در گزارشهای جداگانه جزییات آن را منتشر کرده اند.»
این زندانیان یاد آور شده اند که «بازجویان معمولا این فشارها را نه برای کشف واقعیت بلکه برای وادار کردن متهمان به اعتراف مطالب واهی و خلاف واقع مورد نظر بازجویان به کار گرفتند. این رفتارهای خلاف قانون منحصر به دوره بازداشت نبوده و برخی محکومان به رغم طی مراحل دارسی و حکم قطعی در حال حاضر نیز همچنان تحت شکنجه به صورت انفرادی یا همراه محکومان دچار بیماری روحی و روانی نگهداری می شوند .»
امضا کنندگان این شکواییه همچنین نوشته اند که ما بدون استثنا با رفتار غیر اخلاقی و غیر اسلامی بازجویان مواجه بوده ایم . شکنجه های روحی و فیزیکی فحاشی های شرم آور نسبت به متهم و خانواده و عزیزان او و طرح اکاذیبی چون روابط غیر اخلاقی در غالب بازجویی ها به کرات انجام شده است . رفتاری که باعث فشار روحی زیاد به متهمان نیز بوده است.
آنها نوشته اند که نه فقط دستگیری ها و بازجویی های شان همراه با توهین و تحقیر بوده است بلکه بازجویان از فحاشی و توهین به آنها و خانواده و عزیزان و افراد مورد احترام شان از جمله رهبران جنبش اعتراضی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، و استفاده از رکیک ترین و زننده ترین عبارات به عنوان شگرد عادی برای تحقیر و تضعیف روحیه و تخریب مشاعر متهم استفاده می کردند . »
نویسندگان این نامه گفته اند که که آنچه در این نامه آمده عمق عملکرد فاجعه آمیز نسبت به متهمان و محکومان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را مشخص نمی کند
متن کامل شکایت نامه ۲۶ زندانی سیاسی حوادث پس از انتخابات به این شرح است:
ریاست محترم هیات نظارت مرکزی بر حسن اجرای قانون احترام به آزادی های مشروط و حفظ حقوق شهروندی
با سلام
احتراما استحضار دارید که قانون احترام به آزادیهای مشروع حقوق شهروندی، از قوانین ارجمندی است که هفت سال پیش در چنین روزهایی از تصویب ششمین مجلس شورای اسلامی گذشت و در تاریخ ۱۶ /۲/۱۳۸۳مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفت .
این قانون از نادر قوانینی است که به لحاظ اهمیت ویژه اش مصوبه ای جهت اجرایی کردن داشته و مطابق دستور العمل مصوب
۳۰/۸ /۱۳۸۳ تشکیلاتی جهت پی گیری و نظارت بر اجرای آن تاسیس یافته و در حال حاضر بر عهده شماست .
قانون حقوق شهروندی در واقع حاوی مفادی است که پیشتر اصول کلی آن در فصل سوم قانون اساسی و آیین دادرسی کیفری مندرج بوده اما همواره مغفول مانده بود و با تصویب این قانون مقرر شد تا نسبت به کسانی که حقوق شهروندان را حین بازداشت ودادرسی نقض می کنند مجازتهایی اعمال شود تا تضمینی بر اجرای این قانون مهم باشد .
از سویی همان طور که می دانید قانون اساسی و قوانین عادی که به ویژه مانند این قانون متضمن حقوق بشر است در زمره ی مهمترین تعهدات حاکمیت اند. وفای به عهد نیز به حکم آیات متعدد قران کریم (مائده ۱/اسرا ۴۳/بقره ۷۷)واجب و متخلف از آن لعنت شده است. ( مائده، ۱۳)
قوانین اساسی و عادی میثاق میان حکومت و مردم هستند که حکومت در تعهد و اجرای دقیق آنها اولی بر شهروندان است و اگر حکومتی به قوانین مصوب خود پای بند نبوده و آنها را نقض کند دیگر نمی تواند از شهروندانش انتظار رعایت قانون را داشته باشد و اساسا صلاحیت خود را برای محاکمه شهروندان بر اساس قوانینی که خود پیشگام در نقض آنها بوده از دست می دهند .به هر روی قانون حقوق شهروندی با ابتکار رییس قوه قضاییه و تصویب نمایندگان مجلس، با توجه به تجربیات تلخ متهمان، به امید جلوگیری از خود سری ها و قانون گریزی های محافل نظامی، اطلاعاتی و امنیتی در فرایند تعقیب، تحقیق و محاکمات متهمان، به ویژه متهمان سیاسی تصویب شده، انتظار می رفت رویه های ناصواب را در بازجویی ها و محاکمه ها اصلاح کرده و روش های اسلامی و انسانی را به جای آن حاکم گرداند و اجرای آن می توانست افتخاری برای دستگاه قضایی و به تبع آن نظام جمهوری اسلامی باشد، متاسفانه نه تنها از ابتدا جدی گرفته نشد بلکه در یکی از مهمترین بزنگاه های تاریخ در دو سال گذشته و در پی حوادث انتخابات مورد بی رحمی کامل قرار گرفت و اغراق نیست اگر بگوییم که نه تنها بند بند این قانون مهم اجرا نشده بلکه مفهموم و ماهیت آن مورد تطاول مخاطبان ومجریان آن قرار گرفته است .
ما امضا کنندگان این شکواییه بدین وسیله اعتراض شدید و شکایت خود را از ضابطینی که از سوی سپاه پاسداران، وزارا ت اطلاعات و نیروی انتظامی مسوولیت تعقیب و بازجویی از ما را بر عهده داشته و همچنین دادستان سابق تهران و سایر مقامات ذی ربط که بر اساس مقرارت آیین دادرسی کیفری این اقدامات تاکنون تحت نظارت و تعلیمات آنها بوده اعلام می کنیم و از جنابعالی انتظار داریم با توجه به گزارش های متعددی که از رفتار غیر شرعی و غیر قانونی نامبردگان منتشر شده و به حد تواتر رسیده است اقدام مقتضی مبذول فرمایید.
در ذیل تنها پاره ای از قانون گریزی ها ی روشمند اعمال خلافی که در حق امضا کنندگان این شکواییه ها روا داشته شده ارائه می شود. با این تاکید که آنچه در اینجا آمده عمق عملکرد فاجعه آمیز نسبت به متهمان و محکومان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸را مشخص نمی کند.
برخی از امضا کنندگان، در گزارشها و شکایتهای جداگانه که برحی منتشر شده به جزییات تکان دهنده بیشتری پرداخته اند که متاسفانه تاکنون به این شکایات نیز رسیدگی نشده و تعداد بیشتری نیز آمادگی دارند که در صورت ضرورت نسبت به تشریح جزییات رفتار غیر شرعی ،غیر قانونی و غیر انسانی اعما ل شده علیه آنان در حضور آن هیات اقدام کنند .از سوی دیگر موارد مطرح شده در این شکواییه بیشتر محدود به نقض حقوق دادرسی عادلانه در تحقیقات مقدماتی است و مسایل بیشتری در مورد نحوه برگزاری دادگاه ها و درباره محکومیت ما مطرح است که در جای خود ضرورت رسیدگی جدی دارد .
۱-بر خلاف بند اول قانون حقوق شهروندی (مشتمل بر ضرورت قرار تامین و بازداشت صرفا با رعایت قوانین و دستورات قضایی مشخص و شفاف، منع اعمال سلایق شخصی و سو استفاده از قدرت برای بازداشت، منع خشونت در حین بازداشت و منع بازداشت های غیر ضروری ) بازداشت های پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ بدون دستورات قضایی مشخص و شفاف بوده و احکام بازداشت به صورت فله ای و در ذیل یک دستور کلی به صورت سفید امضا بدون ذکرنام متهم و گاه حاوی اسامی چند ده نفر بوده است .
در مواردی احکام بازداشت، به دلیل حوادث پس از انتخابات، چند روز یا چند هفته پیش از انتخابات صادر شده بود . این احکام بازداشت نه تنها مبتنی بر رعایت مقررات و قوانین نبود بلکه دقیقا ناشی از اعمال نظر و سلیقه گروهی افراطی در سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات بوده است، و نوعی عقده گشایی و تسویه حساب سیاسی با جناح سیاسی رقیب را در ذهن متبادر می سازد و متاسفانه غالب بازداشتها با اعمال خشونت، توهین و تحقیر همراه بوده به طوری که برخی از متهمان هنگام دستگیری به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند .
۲- بر خلاف بند دوم قانون مذکور که تصریح می کند محکومیتها باید بر طبق ترتیبات قانونی و منحصر به مباشر، شریک و معاون جرم باشد و تا جرم در دادگاه صالح اثبات نشود و رای مستدل و مستند به مواد قانونی قطعی نشده اصل بر برائت متهم بوده و هر کس حق دارد در پناه قانون از امنیت لازم برخوردار باشد. احکام صادره علیه اینجانبان نوعا، ظنی و گمانی بوده و از اتقان و استحکام لازم و کافی برخوردار نیست .و به هیچ وجه مستدل و مستند به مواد مشخص قانونی و مصادیق آنان نیست و حتی در بسیاری موارد در متن احکام محکومیت صادره، عبارات غیر حقوقی و مبهم درج شده و اصل برائت متهمان نقض شده است .به طوری که احکام صادره را می توان در حد مقالات سیاسی برخی مطبوعات علیه رقیبان سیاسی توصیف کرد که انتشار متن کامل آنها موجب وهن نظام و وقوه قضاییه است و در نهایت می توان گفت که با این روش دادگاه، قاضی و دادنامه به ابزاری برای حبس فعالان سیاسی و حفظ وضع موجود توسط ماموران نظامی، اطلاعاتی و امنیتی بدل شده است .
۳-بند سوم قانون بر ضرورت استفاده از وکیل و کارشناس در مراحل تحقیقات مقدماتی دادسراها و محاکم تصریح دارد در قانون برنامه چهارم توسعه نیز بر لزوم تمهیداتی جهت حضور وکیل در تحقیقات مقدماتی تصریح شده است . ماده ۱۲۸ آیین دادرسی نیز صراحت دارد که متهم می تواند در مراحل تحقیق (بازجویی ) یک وکیل همراه خود داشته باشد و در خصوص پرونده های محرمانه و امنیتی هم حضور وکیل در مراحل تحقیق منع نشده و منوط به اجازه دادگاه شده که با توجه به موخر بودن قانون حقوق شهروندی نسبت به آیین دادرسی با تصریح این قانون حق حضور وکیل در همه مراحل بدون هیچ قیدی قطعی شده است. این در حالی است که تقریبا تمامی امضا کنندگان این شکایت در دوران بازداشت و بازجویی به طور کامل از حق انتخاب و دسترسی به وکیل محروم بوده اند، اجازه هر گونه مشورت حقوقی با وکیل یا کارشناس را نداشته و حتی اجازه دسترسی به کتابهای قوانین جاری کشور و یا حق داشتن کاغذ و قلم برای تدارک دفاع حقوقی از خود را نیز پیدا نکرده اند .
دسترسی متهمان به وکیل نوعا در حد دقایقی پیش از تشکیل دادگاه و معمولا در حضور قاضی و یا شخص ثالث مورد نظر بازجوها و برخی نیز بدون حضور وکیل حتی در دادگاه صورت گرفته است. در برخی موارد بازجویان متهمان خود را تحت فشار و اجبار قرار داده تا حق اختیار وکیل را از خود سلب کنند . در مواردی نیز در دفاتر محاکم به متهمان گفته شده داشتن وکیل موجب دردسر و افزایش میزان مجازات می شود و بهتر است از داشتن وکیل صرفنظر کنند .اعمال محدودیت وکلا به مفاد پرونده موکل نیز مانع بسیار مهمی در راه دفاع موثر از متهمان بوده است. به عنوان مثال یکی از بارزترین موارد نقض حق دفاع عدم ارائه دادنامه به محکوم و وکیل وی است .
۴- بند چهارم قانون بر ضرورت رعایت اخلاق و موازین اسلامی تاکید کرده است . ما امضا کنندگان این شکایت بدون استثنا با رفتار غیر اخلاقی و غیر اسلامی بازجویان مواجه بوده ایم . شکنجه های روحی و فیزیکی، فحاشی های شرم آور نسبت به ما و خانواده و عزیزان ما و طرح اکاذیبی چون روابط غیر اخلاقی در غالب بازجویی ها به کرات انجام شده است . رفتاری که باعث فشار روحی زیاد به متهمان نیز بوده است ضرورت حفظ حرمت انسانها، عفت کلام وعدم توهین به دیگران از بدیهی ترین مقتضیات اخلاقی و اسلامی است .اما ظاهرا بازجویان این شیوه های غیر اسلامی و غیر اخلاقی را جزو ضرورتهای کاری خود برای تحقیر متهم ، گرفتار کردن وی در فشار روحی و وادار کردن وی به همکاری می دانند .
۵-بند پنج قانون حقوق شهروندی با توجه به اصل منع دستگیری و بازداشت افراد، بر ضرورت رعایت ترتیبات قانونی و ارجاع پرونده در مهلت مقرربه مراجع صالح قضایی و مطلع کردن خانواده دستگیر شدگان تاکید دارد. علاوه بر این قانون مهمترین ترتیبات قانونی بازداشت متهمین در ماده ۱۳۴ آیین دادرسی کیفری و بندهای ح و ط ماده سه قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب درج شده است .تمامی این مواد قانونی در مورد بازداشتها نقض شده است، به عنوان نمونه طبق ماده ۱۳۴ آیین دادرسی کیفری قرار تامین باید متناسب با اهمیت جرم، شدت مجازات، دلایل و اسباب اتهام و همچنین سابقه متهم ، وضعیت مزاجی، سن و حیثیت او باشد . متاسفانه تمامی این موارد نادیده گرفته شده است و بر خلاف این موارد نوعا شدیدترین قرار تامین یعنی بازداشت موقت اعمال شده است .
شگفت اینکه در مواردی که قرار تامین از نوع کفالت یا وثیقه صادر شده، متهمان وادار به اعلام عدم امکان تامین کفیل و یا وثیقه شده اند . در مواردی هم با کمال تاسف بدون اطلاع متهمان از قول آنها نوشته شده از تامین وثیقه عاجزند، افراد تا مدتها در همین وضع در بازداشت نگاه داشته شده اند .همچنین بر خلاف مواد قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب امکان اعتراض ماهانه به قرار بازداشت موقت و به تبع آن رسیدگی به این اعتراض منتفی بوده است .بی خبری طولانی مدت متهمین دربند و خانواده هایشان از وضعیت یکدیگر نیز یکی دیگر از بدیهی ترین موارد نقض حقوق شهروندی بوده که علاوه بر نقض حقوق متهم ظلم به خانواده های آنان نیز بوده است و آنها را روزها و گاه حتی ماه ها در وضعیت فشار روحی و دلهره و نگرانی شدید قرار داده است .
۶- بند ششم قانون بر عدم استفاده از چشم بند و دستبند و پابند در جریان دستگیری و بازجویی و عدم تحقیر و استخفاف در هنگام دستگیری و بازجویی تاکید دارد . این بند قانون درباره تمام متهمان حوادث پس از انتخابات با شدت متفاوت نقض شده است. همه ی ما غالبا پس از بازداشت با چشم بند و گاه دستبند به زندان منتقل شده ایم . بستن چشم متهمان رویه ی قطعی تمامی بازداشتگاه های تحت نظارت وزارت اطلاعات ( ۲۰۹) و سپاه پاسدارن ( دو الف ) است و تمام آنان با چشم بند در زندان جابه جا شده اند و غالبا با چشم بند اجازه استفاده از هواخوری داشته اند .برخی از ما و بسیاری دیگر از زندانیان حوادث پس از انتخابات ماه ها از دیدن هر محیطی جز سلول انفرادی خود محروم بوده ایم.
ما و اغلب زندانیان فقط با چشم بند در مقابل بازجو قرار گرفته ایم . عده زیادی ازما حتی در طول بازجویی مجبور به استفاده از چشم بند بوده ایم و فقط اجازه داشتیم در حد دیدن برگه بازجویی چشم بند خود را جابه جا کنیم.
ظاهرا برای چشم بند کاربردهایی مختلفی همچون مخفی نگه داشتن هویت بازجویان و ماموران و تحقیر و عصبی کردن متهمان پیش بینی شده است . شگفت انگیز آنکه این رویه غیر قانونی حتی در محیط دادسرا هم معمول بوده و هست.
همچنین تقریبا تمامی دستگیری ها و بازجویی ها همراه با توهین و تحقیر بوده است و چنانکه در بند پنج اشاره شده بازجویان از فحاشی و توهین به ما و خانواده و عزیزان و افراد مورد احترام ما از جمله رهبران جنبش اعتراضی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، و استفاده از رکیک ترین و زننده ترین عبارات به عنوان شگرد عادی برای تحقیر و تضعیف روحیه و تخریب مشاعر متهم استفاده می کردند .
۷ – بند هفتم قانون، پنهان شدن بازجو از دید متهم و یا سر در گم کردن متهم را ممنوع کرده است و بر ممنوعیت پوشاندن صورت بازجو در هنگام بازجویی و بردن متهم به مکان نامعلوم تاکید کرده است . تمامی امضا کنندگان این شکواییه در شرایطی کاملا خلاف این قانون تحت بازجویی قرار گرفته اند، غالبا اجازه دیدن چهره بازجو را نداشته اند. بازجویان پشت سر متهم نشسته اند و با هر گونه حرکت سر متهمان به شدت برخورد کرده اند .برخی از متهمان به مکانهای نامعلوم منتقل شده اند و تحت فشار و ضرب و شتم قرار گرفته اند. در واقع پنهان شدن بازجو از دید متهم به او امکان می دهد با احساس امنیت از شناسایی ، هر گونه خشونت فیزیکی و کلامی علیه متهم را به کار گیرد .
۸ – بند هشتم قانون در مورد بازرسی محل زندگی و یا کار متهم است و بر ممنوعیت تعرض نسبت به اسناد و مدارک و اشیایی که ارتباط با جرم ندارد و یا به متهم تعلق ندارد و ممنوعیت افشای نامه ها و نوشته ها و عکسها و فیلم های خانوادگی و ضبط بی مورد آنها تصریح دارد. در تمامی موارد بازرسی منزل ومحل کار متهمان اقداماتی غیر اخلاقی و غیر انسانی خلاف این بند قانون انجام شده است . بازرسی مدارک شخصی، عکسها و فیلم ها ی خانوادگی و ضبط عکس ها و آلبو های خانوادگی، ضبط اشیا و مدارک شخصی سایر اعضای خانواده متهم ، ضبط مدارک شخصی بی ارتباط با موارد اتهامی تقریبا در تمامی موارد اعمال شده است و حتی در مواردی برای تحقیر متهم وی را در مورد عکس های شخصی، خانوادگی و مدارک حصوصی مورد بازجویی قرار داده اند و درباره نزدیکان و محارم وی پرسش های رکیک و غیر اخلاقی مطرح کرده اند .
۹ –مطابق بند نهم قانون حقوق شهروندی هر گونه شکنجه متهم برای اخذ اقرار و اجبار او به امور دیگر ممنوع بوده و اقرارهای اخذ شده بدین وسیله حجیت شرعی و قانونی نخواهد داشت.
این در حالی است که ما امضا کنندگان این شکواییه تحت شکنجه قرار گرفته ایم. یکی از متداول ترین شکنجه ها نگهداری ما در سلول های انفرادی بسیار کوچک ( ابعاد ۲٫۲ ضربدر ۱٫۶ متر )بوده است .روشی که به اذعان همه مسوولان عالی کشور شکنجه تلقی می شود و بازجویان و زندانبانها نیز تایید می کنند که متهم پس از چند هفته نگهداری در سلول انفرادی دچار اختلالات جسمی و روحی شدید می شد .
نگهداری متهمان در سلول انفرادی فاقد توالت و جلوگیری از دسترسی متناوب آنها به توالت و حمام به ویژه برای متهمان بیمار شیوه تشدید این شکنجه ها بوده است . بازجویی های بسیار طولانی در نیمه شب و تکراری مدت برای چند ماه، ضرب و شتم شدید منجر به صدمه های شدید جسمی ، تهدیدات مکرر متهم حتی تهدید به تعرض جنسی و تهدید به دستگیری اعضای خانواده او و گاه دستگیری آنان برای تحت فشار قرار دادن متهم، دادن اخبار دروغ به متهم درباره وضعیت خانواده اش، جلوگیری از خواب متهم، عدم توجه به بیماری و درد متهم برخی از شکل های متداول شکنه زندانیان حوادث بعد از انتخابات است که به صورتهای گوناگون درباره امضا کنندگان این شکواییه اعمال شده است.
شکنجه های شدیدتر از جمله فرو کردن سر متهم در توالت، خوراندن کاغذ بازجویی به متهم و مواردی امثال آن اعمال شده ، که برخی از شاکیان و زندانیان در گزارشهای جداگانه جزییات آن را منتشر کرده اند.
شگفت آنکه بازجویان معمولا این فشارها را نه برای کشف واقعیت بلکه برای وادار کردن متهمان به اعتراف مطالب واهی و خلاف واقع مورد نظر بازجویان به کار گرفتند. این رفتارهای خلاف قانون منحصر به دوره بازداشت نبوده و برخی محکومان به رغم طی مراحل دارسی و حکم قطعی در حال حاضر نیز همچنان تحت شکنجه به صورت انفرادی یا همراه محکومان دچار بیماری روحی و روانی نگهداری می شوند .
۱۰ – بند ده قانون حقوق شهروندی بر اصول و شیوه های علمی و قانونی و آموزش های قبلی و نظارت بر رفتار بازجویان و برخورد جدی با متخلفین از وظایف و روش های قانونی تاکید دارد .متاسفانه بازجوهای ما غالبا افرادی جوان ، کم تجربه و افراطی بودند. پاره ای از روش های غیر اخلاقی، انسانی اسلامی آنان تقریبا به رویه ای مشترک بین بازجویان مبدل شده است و متاسفانه به صراحت این روشهای غیر علمی و قانونی به عنوان ذاتی کار بازجویان کرارا مورد دفاع آنان قرار گرفته و به صورت مشترک و سیستماتیک توسط آنان اعمال شده است .
مجاز دانستن اعمال روشهای خلاف و نقض قوانین در صورت ضرورت کار تحقیقات و بازجویی ،روال داشتن اعمال شکنجه های روحی و جسمی به عنوان بخشی ضرروری از روند تحقیقات و بازویی و تابعیت بازجویان از تحلیل های وهم آلود و یا تخیلات و توهمات ابلاغ شده از سوی محافل خاص عمق این انحرافات را به خوبی نشان می دهد .
۱۱- بند یازدهم قانون حقوق شهروندی بر ممنوعیت پرسش و کنجکاوی در اسرار شخصی و خانوادگی و سوال از گناهان گذشته افراد و پرداختن به موضوع های غیر موثر در پرونده مورد بررسی تاکید دارد .
همانگونه که اشاره شد بر خلاف این بند قانونی بازجویان با اعتقاد به اینکه در صورت کشف اسرار خانوادگی و گناهان گذشته زندگی افراد می توانند آنها را وادار به همکاری و اظهار مطالب مورد نظر خود کنند .بخشی از اقدامات و بازجویی هایی خود را صرف کسب اطلاع از مسایل شخصی و خانوادگی افراد کرده، بازجویان درباره مسایل شخصی خانواده متهم اختلافات احتمالی خانوادگی و مسایل شخصی فرزندان متهم تحقیقات وسیعی کرده و حتی گاه برای فریب متهم اقدام به جعل حقایق و خلق داستانهای شرم آورو ساختگی غیر اخلاقی در مورد افراد خانواده متهم کرده .در این موارد بازجویان تلاش کرده اند متهمان را وادار کنند برای حفظ آبروی خود یا عضوی از خانواده اش به دروغ نسبت به موضوعات مورد نظر بازجویان اعتراف کند .
۱۲-بند دوازدهم قانون حقوق شهروندی بر ممنوعیت تغییر و تحریف اظهارات متهم تاکید دارد. عملی که بازجویان برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود خلاف آن عمل کرده اند. در برخی موارد متهمان تحت فشار وادار به نوشتن دروغ شده اند و حتی در مواردی وادار به امضای برگه های بازجویی سفید شده اند در برخی موارد با برخی متهمان با حضور قاضی نماینده دادستان و ماموران امنیتی و اطلاعات روز قبل از دادگاه رسمی دادگاه تمرینی ( دادگاه نمایشی ) برگزارشده و قاضی و نماینده دادستان اظهاراتی که متهم قرار بوده بر اساس نوشته تهیه شده توسط بازجویان برای تکمیل سناریوی مورد نظر روز بعد در دادگاه رسمی در مقابل دوربین های تلویزیون بیان کند استماع و اصلاح کرده اند که این موضوع خود گواه تلخی بر ابعاد تخلفات انجام گرفته است .
۱۳- بند سیزدهم قانون حقوق شهروندی ضرورت نظارت محاکم و دادسراها بر بازداشتگاه های نیروهای ضابط را مورد تاکید قرار می دهد .همچنان که ماده ۱۵ قانون آیین دادرسی کیفری نیز ضابطین را مامورانی تحت نظارت و تعلیمات مقام قضایی می داند .
این در حالی است که در رسیدگی به پرونده امضا کنندگان این شکواییه ضابطین دادگستری اعم از بازجوهای سپاه و پاسداران و وزارت اطلاعات دارای قدرت نامحدود بوده و مقامات قضایی کاملا تحت فرمان و نظارت آنان رفتار کرده اند. به طوری که در مواردی بازجوها قبل از جلسه دادگاه، متهمان را از حکمی که متعاقبا توسط دادگاه صادر شده مطلع کرده اند . همچنین نشانه های زیادی حاکی از آن است که متن احکام قضایی توسط بازجویان نوشته شده ی عینا بر گرفته از گردش کار یازجو (گردش کار در سیستم امنیتی ایران به نظریه بازجو اطلاق می شود که در پرونده متهم در می شود) است و مباحث مطرح شده در دادگاه ها هیچ تاثیری بر محتوای احکام از پیش تعیین شده نداشته است .
۱۴-بند چهاردهم قانون حقوق شهروندی بر عدم دخل و تصرف ناروا بر اموال و اشیا ضبط شده توقیفی متهمان و ضرورت تسریع در تعیین تکلیف این اموال دارد. بر خلاف این ماده قانونی و همچنین ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی متاسفانه اموال ضبط شده متهمان و یا خانواده آنان به رغم پایان فرایند دادرسی و صدور حکم قطعی نیز غالبا به آنان مسترد نشده است . اقدامی که علاوه بر آزار متهمان و خانواده آنها گاه باعث ضرر و زیانهای مادی و معنوی شده است .کامپیوترها ، تلفن های همراه مدارک شناسایی ، مدارک تحصیلی، حتی برخی اسناد مالکیت از جمله مواردی است که همچنان در توقیف بوده و ضایطان و مسووان مربوطه مدعی مفقود شدن این گونه اموال شده اند .
در خاتمه نظر به اینکه اولا بنا به موارد ذکر شده، بند بند قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی در جریان بازداشتهای فعالان سیاسی و شهروندان معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نقض شده است و ثانیا مطابق بند ۱۵ این قانون و همچنین مواد یک و دو دستور العمل اجرایی این بند نظارت بر حسن اجرای این قانون و اصلاح رویه ها در زمره وظایف آن هیات محترم است و با توجه به اینکه اقدامات صورت گرفته نقض آشکار قانون و غالبا متضمن رفتار مجرمانه و یا تخلفات اداری و نتظامی بوده است و با توجه به اصول متعدد قانون اساسی به ویژه اصول ۲۲ ، ۳۲ ، ۳۴ ، ۳۷ قانون اساسی که همه موید خطیر بودن مساله است خواستار پی گیری قاطع شفاف و منصفانه این شکواییه بوده و اعلام می داریم چنانچه یک گروه بازرسی فوق العاده بر اساس قانون موظف به رسیدگی شود می تواند مستظهر به اطلاعات و اظهارات زندانیان گوناگون حوادث پس از انتخابات ابعاد گسترده تری از جرایم و تخلفات روشمند را به دست آورد ( مواد ۱۲ بند د، ۷ ، ۸ ، ۹ و ۱۰ دستورالعمل اجرایی )
همچنین تقاضا داریم برای آگاهی جامعه و جلوگیری از جرایم و تخلفات مشابه و اصلاح روند ناصواب موجود گزارشی از اقدامات انجام شده و حقایق به دست آمده در اختیار ملت شریف ایران قرار گیرد اقدامی که ماده دو دستور العمل اجرایی قانونی آن را جز وظایف هیات نظارت تعریف کرده است.
اسامی امضا کنندگان:
محسن امین زاده ، محسن میر دامادی، بهمن احمدی امویی، عبدااله مومنی، میلاد اسدی، عبدالله رمضان زده، عماد بهاور، مصطفی تاج زاده، مجتبی تهرانی، علی جمالی، محمد حسین خوربک ، محمد داوری، امیر خسرو دلیر ثانی، کیوان صمیمی، اسماعیل صحابه، محمد فرید طاهری قزوینی، فیض الله عرب سرخی،بهزاد نبوی، ابولفضل قدیانی ،مجید دری ،ضیا نبوی، مهدی کریمیان اقبال، محمد رضا مقیسه، علی ملیحی، محمد جواد مظفر، حسن اسدی زید آبادی.
رونوشت :
- ریاست محترم هیات نظارت و بازرسی است(ناظر بر حسن اجرای قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی)
ریاست محترم کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی

 


 


yusefi_eshkevari

حسن یوسفی اشکوری: 25 اردیبهشت ماه پنجاهمین سال تأسیس نهضت آزادی است. پنجاه سال مداومت و مقاومت و ماندگاری یک سازمان سیاسی در کشور ما، ایران، خود یک رخداد مهم و کم سابقه است. اگر براین امر بیافزاییم که این ماندگاری همراه است با سرفرازی و افتخار و پیروزی معنوی و اجتماعی نسبی، اهمیت آن بیش از بیش می­شود. نهضت آزادی حزبی است که در طول نیم قرن پر ماجرا و پر التهاب و زیستن اجتماعی و کنش سیاسی در دو نظام سیاسی متفاوت و از جهاتی متضاد، در حد توان و امکان از آرمانها و مرامنامه نخستین و الگوهای فکری و اخلاقی رهبران و بنیانگذارانش فاصله نگرفته و همواره در شرایط مختلف و در شدائد و ابتلائات جانکاه و چه بسا خرد کننده بر صراط حق و در مسیر درست ملی و انسانی و اخلاقی و دینی خود سلوک کرده است.

«نهضت آزادی ایران» در 25 اردبیهشت 1340 خورشیدی در تهران تأسیس شد. گرچه بزرگانی چون عباس رادنیا، رحیم عطایی، احمد صدر حاج سیدجوادی، مهندس عزت الله سحابی، احمد علی بابایی، دکتر عباس شیبانی در تأسیس نهضت آزادی مشارکت داشتند و از نخستین اعضای آن بودند اما سه شخصیت نامدار و شاخص یعنی آیت­الله سید محمود طالقانی، دکتر یدالله سحابی و مهندس مهدی بازرگان سه ستاره درخشانی بودند که در رأس این مجموعه و در افق روشن این نهاد سیاسی – مذهبی آغاز دهه چهل می­درخشیدند. هر سه مرد دین و علم و اخلاق و سیاست و مبارزه و آزادیخواهی و عدالت طلبی زمان خود بودند اما اولی ابوذری بود برآمده از حوزه قم و فقیه و مفسر نوگرای قرآن و دومی و سومی اندیشمدانی بودند نوگرا و برآمده از آموزه های علمی و اجتماعی مدرن و نمایندة نسل جدید و دانشمند دانشگاهی با ایمان و صاحب کرسی معتبر در دانشگاه و هرکدام مؤسس یک رشته علمی دانشگاهی نوین در جریان تقویت و تحکیم علوم جدید در ایران. سه نفری که در ملتقای نوگرایی و دینمداری و مبارزه بر ضد جهل و جور و استبداد و استعمار و جامعه باوری و عدالت خواهی و توسعه گرایی و آزادیخواهی برای تمام ایرانیان هم را یافته و در طلیعة ده چهل راه تازه ای را در عرصه دین و سیاست گشودند و حداقل تا مقطع انقلاب نسلی را بر الگوهای فکری و منش اخلاقی و مشی سیاسی خود پرورش داده و منشاء برکات سیاسی و دینی و مدنی استواری در ایران شدند. نسلی که به سهم خود در نسل پس از انقلاب نسل تازه­ای را پرورد و هم اکنون این نسل در عرصه جهاد فکری و سیاسی ایران بحران زده کنونی حی و حاضر است و اثرگذار و در کنار پروش یافتگان جریانهای فکری و دینی و سیاسی دموکرات و حقوق بشری دیگر برای «ایران فردا» و «فردای ایران» مبارزه و تلاش می­کند. بی­گمان سه شخصیت نامدار و با تجربه کنونی بازمانده از نسل اول یعنی دکتر ابراهیم یزدی (سیاستمدار مجرب و مقاوم و دبیر کل نهضت آزادی ایران) و دکتر احمد صدر حاج سید جوادی (سیمای درخشان و اخلاقی نهضت) و مهندس عزت­الله سحابی (بازماندة نسل اول و عضو مستعفی نهضت اما همچنان محبوب و مقبول همگان –که خدایش شفا دهد و او را به ما بازگرداند-) همچنان به تداوم آرمانهای اولی نهضت و تکثیر افکار و اندیشه های ویژه رهبران پیشین می­اندیشند و خود را چون گذشته در خدمت دین و مردم و بهروزی ملت ایران قرار داده­اند.
برای آشنایی بیشتر با نهضت آزادی و آموزه­های بنیادین و اهداف مهم آن بد نیست پس از نیم قرن به مرامنامه آن نگاهی بکنیم. مرامنامه متن کوتاهی است که پس از یک مقدمه در چند بند، که با جمله «نظر به این که . . .» آغاز می­شود و در آنها بایسته­های ضروری (بایسته­هایی که در واقع مؤسسان نهضت را وادار کرده تا به تأسیس چنین نهادی دست بزنند) مشخص شده و آنگاه آمده است «به حکم:
1 – مبادی عالیه دین مبین اسلام و قوانین اساسی ایران
2 – اعلامیه جهانی حقوق بشر
3 – منشور ملل متحد»
«نهضت آزادی ایران» برای تعقیب هدفهای مشروحه زیر فعالیت خود را آغاز می­نماید». آنگاه اهداف در دو بخش داخلی و خارجی تحت عنوان «اصل» بر شمرده شده است. اهداف داخلی در هفت اصل و خارجی در پنج اصل. در این اصول دوازده­گانه تقریبا تمام موضوعات مهم و ضروری اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی و روابط بین الملل انعکاس یافته است. برای اطلاع خوانندگان متن را عینا در پیوست می­آورم. اما در اینجا فقط به یک مهم اشاره می­کنم.
در مرامنامه به چهار مستند ایدئولوژیک و فکری اشاره شده و در واقع نهضت اندیشه­ها و مستندات فکری و رفتاری خود را بر چهار متن استوار کرده است: اسلام، قانون اساسی موجود، اعلامیه جهانی حقوق بشر و منشور ملل متحد. اسلام مورد نظر نهضتی­های آن زمان (و این زمان) البته اسلام نواندیشانه است که تبارش به سید جمال و برخی نوگرایان مسلمان صدر مشروطه به ویژه اندیشه­های نائینی مجتهد نوگرای مشروطه و در واقع نظریه پرداز مهم آن می­رسد. نائینی که فراموش شده بود در اوائل دهه سی با تجدید چاپ کتاب او (تنبیه الُامه) با همت طالقانی بار دیگر در دهه چهل و حتی پنجاه نقش آفرین شد. استناد زنده و جاندار بازرگان در دادگاه نظامی رهبران نهضت آزادی در سال 43 به برخی افکار و آموزه­های نائینی خود به تنهایی از این اثرپذیری عمیق حکایت می­کند. بازرگان از قول نائینی می­گوید استبداد شرک عملی است و در جامعه استبدادی خدا پرستیده نمی­شود. اصولا بازرگان و سحابی و طالقانی با چند سال تفاوت از نسل اول پس از مشروطه هستند و تا حدودی طبیعی است که میراثدار جنش قانون خواهی و عدالت طلبی و آزادیخواهی و توسعه گرایی مشروطیت ایران باشند. این نحله دینی – سیاسی نوگرا تکیه گاه دین شناسانه­اش قرآن است (تحقق شعار بازگشت به قرآن) و با اسلام و اسلامیان سنتی و به ویژه از نوع بنیادگرایانه­اش فاصله بسیار دارد. این نوع اسلام گرایی روی به آینده دارد و ضمن رویکر انتقادی به گذشته فقط از منابع اصیل آن الهام گیرد و لذا بازگشت اسلام و قرآن هرگز به معنای بازگشت به سنت و زندگی روزمره مردمان عرب مسلمان قرن هفتم میلادی نیست. از نظر اجتماعی به این اندیشه مهم تکیه دارد که درد جوامع اسلامی در درون جوامع اسلامی است و درمان نیز از درون خواهد بود و چون درد اصلی را یکی در جهل و خرافه پرستی مؤمنان می­بیید و دیگر در استبداد دیرین و به ویژه به تعبیر درست نائینی «استبداد دینی»، از این رو استعمار خارجی را در حاشیه می بیند و برای دخالت­های خارجی اثر تبعی قایل است و در نهایت همواره برای زدودن این دو آلودگی یعنی جهل و جور (=استبداد) مبارزه کرده و می­کند. درست به همین دلیل است که مرامنامه پس از نام مبارک خداوند با این آیه آغاز می­شود: «انّ الله لایُغیّرُ ما بقوم حتی ما یُغیّروا باَنفُسَهِم» (رعد، 11). تا آنجا که من دیده ام نخستین کسی که این آیه را به گونه­ای نو تفسیر کرد و به استناد آن به درد و درمان درونی مسلمانان توجه و اهتمام کرد سید جمال بود. سیدی که خود تمام عمر بر ضد استعمار بریتانیا جنگیده بود. پس از آن، به رغم تفسیر سنتی رایج آیه، تقریبا تمام نواندیشان و مصلحان جهان آیه را همین گونه تفسیر کرده اند. ترجمه فارسی آن در این دو بیتی اقبال به روشنی انعکاس یافته است:
خدا آن ملتی را سروری داد / که تقدیرش به دست خویش بنوشت
به آن ملت سر و کاری ندارد / که دهقانش برای دیگری کشت
محور مهم دیگری که در این مرامنامه به آن توجه شده است «اعلامیة جهانی حقوق بشر» و «منشور ملل متحد» است. استناد به اعلامیه حقوق بشر در آن زمان حکایت از دین شناسی آگاهانه بانیان نهضت آزادی از یک سو و زمان شناسی آنان از سوی دیگر دارد. در آن سال سیزده سال از تصویب اعلامیه گذشته بود و هنوز در جهان و حتی در میان روشنفکران و فعالان سیاسی و کنشگران اجتماعی و مدنی نیز چندان شناخته بود و مسلمانان سنتی نیز که از سر جهل و یا بینش مذهبی خاص خود عموما با آن مخالف بودند و حداقل بی­اعتنا. چنان که هنوز هم چنین است. جریان چپ (سکولار انقلابی و مذهبی انقلابی) نیز غالبا با نگاه منفی به این اعلامیه و مفاد و مواد آن می­نگریستند. در آن شرایط تکیه به حقوق بشر و آن هم در مرامنامه یک تشکل سیاسی – دینی، بسیار مهم است و فکر نمی­کنم در تاریخ معاصر هیچ حزب سیاسی دیگر اعلامیة جهانی حقوق بشر را در متن مرامنامه خود آورده باشد. حقوق بشر در پانزده سال اخیر (به طور مشخص پس از آغاز عصر اصلاحات و دولت محمد خاتمی) به صورت گفتمان غالب روشنفکران و فعالات مدنی و سیاسی درآمده است. در مورد قانونگرایی نیز نیاز به بحث نیست. طبیعی است که یک حزب رسمی علنی نمی­تواند قانونگرا نباشد و به ویژه به قانون اساسی، ولو با اشکالات بسیار، ملتزم نباشد.
با توجه به این نکات می­توان ماهیت و هویت فکری و رفتار سیاسی و کنش­های مدنی و اجتماعی نهضت آزادی ایران و بانیان و مؤسسان و رهبران گذشته و حال آن را در طول پنجاه سال سنجید. در این نیم قرن پر حادثه نهضت آزادی همچنان پرچمدار اسلام نواندیش و مترقی، قانونگرایی، ملتزم به اعلامیة جهانی بشر و مدافع صلح و امنیت جهانی و داخلی بوده است. نهضت آزادی در این پنج دهه در مشی اعتدالی و سیاسی و دینی خود سلوک کرده است.
شعار نهضتی­ها، آن گونه که در دادگاه نظامی در سال 42 – 43 انعکاس یافت، این بود که ایرانی هستیم، مسلمان و مصدقی. در اندیشه نهضتی­ها ایران مقدم بر اسلام است چرا که آنان اول به سرزمین و فرهنگی تعلق دارند که از نظر تاریخی بر دین اسلام پیشی دارد و نیز به تعبیر بازرگان ایرانیان مسلمان اول باید خانه خود را آبادان کنند و آنگاه در اندیشه دیگران باشند (گرچه قطعا این تقدم و تأخر زمانی نیست بلکه منطقی و اولویت بندی مسائل است). مهندس بازرگان در رساله «ایران و اسلام» در این مورد سخن گفته و به قدر کافی برای این نظریه استدلال کرده است. او گفت من و آیت الله خمینی هر دو ایرانی و مسلمانیم اما من می­گویم اول ایران و بعد اسلام و ایشان معتقد است اول اسلام و بعد ایران. این تفاوت مهم با گذشت زمان در تمام عرصه­ها به ویژه در سیاست خارجی جمهوری ولایی خود را نشان خود را نشانه داده است. اکنون پس از بیش از سه دهه سیاست ناسازگار و متضاد جمهوری اسلامی با معیار تقدم اسلام بر ایران آشکار شده و مردم و جوانان را به واکنش وادار کرده به گونه­ای که در خیابانهای «اُمّ­القری» جهان اسلام و در ظل رهبری «ولّی امر مسلمانان جهان» شعار بدهند: «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران». اسلام نیز همان است که گفته شد. مصدقی بودن بدان معناست که الگوی عملی یک ایرانی مسلمان و دموکرات و ملی و ضد استمعار و ضد استبداد معاصر برای نهضتی­ها دکتر محمد مصدق پیشوای نهضت ملی شدن صنعت نفت بوده و هست. این شعار و مصداق گرچه زمانی به نهضتی­ها و جبهه ملی و برخی جریانهای میهنی دیگر اختصاص داشت و به ویژه پس از انقلاب به شدت با مصدق و نام و میراث او مخالفت شد اما اکنون پس از پنجاه سال به یک انتخاب فراگیر حتی برای نسل جوان برآمده از انقلاب اسلامی مخالف ملی­گرایی تبدیل شده است. این امر نیز مهر تأییدی است بر انتخاب درست نهضت آزادی ایران در نیم قرن پیش.
به هرحال نهضت آزادی و اعضا و رهبران آن در نیم قرن تلاش و مجاهدت خود را معطوف به ایرانی آزاد و آباد و دموکرات و توسعه یافته و همراه با عدالت اجتماعی کرده اند. گرچه من کتاب زندگی نامه مهندس بازرگان را با عنوان «در تکاپوی آزادی» نگاشته ام اما همین عنوان را اکنون زیبندة نهضت آزادی پنجاه ساله نیز می­دانم. نیم قرن تلاش برای رهایی و آزادی و قانون و عدالت و توسعه و اجرای حقوق بشر در ایران.
پنجاهمین سالروز تأسیس نهضت آزادی ایران را به تمام اعضا و هواداران و به ویژه دبیر کل محبوب آن جناب دکتر ابراهیم یزدی تبریک می­گویم. ان شاءالله نهضت آزادی سالیانی دراز بپاید و همچنان در کنار مردم و برای مردم به مجاهدت های فکری و سیاسی و مدنی خود برای اعتلای میهن عزیز ادامه دهد. در پایان سخن حضرت حق را به یاد دوستان نهضتی و به طور خاص دبیرکل قرآنی آن می­آورم که: «واللیل اذا عسعس، والصّبح اذا تنفّس».[1]
پی‌نوشت:
1. مرامنامه (نهضت آزادي ايران)؛ تهران، 25 ارديبهشت ماه ۱۳۴۰
به ياري خداي بزرگ و توانا
ان الله لايغير مابقوم حتي يغيروا مابانفسهم
ـ نظر به لزوم صيانت حقوق ملت ايران كه به مشيت الهي منشاء قدرت و حاكم برمقدرات كشور خود مي‌‌باشد.
ـ نظر به لزوم آزادي تشكيل اجتماعات ملي براي اشاعه اين اصل اصيل كه سرچشمه هر تحول صحيح اجتماعي نيروي ملت است و تا زماني كه هر فرد ايراني احساس «شخصيت» و «آزادي» و «ارزش اجتماعي» نكرده خويشتن را در مقدرات خود موثر تشخيص ندهد يا از حق «فعاليت اجتماعي» و» اعتراض» و «انتقاد صحيح» استفاده ننمايد استعداد ملي بروز نكرده رستگاري ملك و ملت تحقق نخواهد يافت.
ـ نظر به لزوم تامين واقعي عدالت اجتماعي كه براي استقرار نظم داخلي و جلوگيري از نفوذ خارجي و حفظ صلح و آرامش جهان خصوصا خاورميانه اهميت حياتي دارد.
ـ نظر به احتياج مبرم مملكت به هيئت حاكمه‌اي كه از اعتماد و پشتيباني مردم نيرو گرفته، بر مقتضيات جهان و زمان آشنا، براي رهبري يك سياست اصل ملي لايق و توانا براي مقابله با هر نوع تجاوز و تحريك مضره سياسي بمنظور حفظ حقوق ملت خصوصا اصول نهضت مقدس ملي ايران، قادر و مصمم باشد.
و بالاخره نظر به اين حقيقت مسلم كه پيشرفت هيچ نهضتي و بقاي هيچ قومي بدون فعاليت و فداكاري و تقوي فردي و اجتماعي امكان پذير نبوده ونيست.
بحكم:
1ـ مبادي عاليه دين مبين اسلام و قوانين اساسي ايران
2ـ اعلاميه جهاني حقوق بشر
3ـ منشور ملل متحد
«نهضت آزادي ايران» براي تعقيب هدفهاي مشروحه زير فعاليت خود را آغاز مي‌‌نمايد.
اصول مرام و هدف
الف ـ از لحاظ سياست داخلي
اصل اول: 1ـ احياء حقوق اساسي ملت ايران با استقرار حكومت قانون بمنظور تعيين حدود «اختيارات» و «مسووليتهاي» قواي مختلف مملكت و براي تأمين حكومت مردم بر مردم.
2ـ تفويض قدرت ملي و قانوني حكومت به افرادي كه صلاحيت رهبري سياست مملكت را در دنياي مترقي امروز و در رديف كشورهاي بيدار جهان داشته باشند.
اصل دوم: 1ـ ترويج اصول اخلاقي و اجتماعي و سياسي بر اساس مبادي دين مبين اسلام با توجه به مقتضيات سياسي و فرهنگي عصر حاضر.
2ـ تشويق اصل (درستي و تقوي) و مبارزه شديد بر عليه منهيات و اعتيادات و انتشارات مضره.
3ـ از بين بردن عوامل نادرستي و فساد خصوصا مظاهر اتكاي به خارجي و طرد جميع عناصري كه سد راه فعاليتهاي موثر و اصيل و سريع اصلاحي هستند يا موجبات تضعيف شخصيت فردي و اجتماعي ايراني را فراهم مي‌سازند.
4- مبارزه برعليه دشمنان سلامت جسمي وفكري وروحي مردم يعني غلبه بر «ترس» و «ياس» و «جهل» و «عقب ماندگي» و» نفاق»
اصل سوم: آماده كردن تدريجي و اصولي مردم براي شركت در اداره امور عمومي همچنين براي حسن استفاده از دمكراسي و استيفاي حقوق ملي.
اصل چهارم: 1ـ تامين استقلال اقتصادي. ايجاد رژيم صحيح مالي. بازرگاني. اجتماعي فرهنگي. بهداشتي. كشاورزي و صنعتي.
2ـ برقراري مناسبات متكي بر عدل و مسالمت بين كارگر وكارفرما و بين كشاورز و مالك.
3ـ توسعه بيمه‌هاي اجتماعي. تهيه و اجراي طرح بيمه كشاورزان.
4ـ تخصيص عايدات نفت، اعتبارات و وامهاي خارجي به اجراي برنامه‌هاي كشاورزي و صنعتي و عمراني ـ حذف عايدات و اعتبارات و وامهاي مذكور از بودجه كل كشور.
5ـ ايجاد امنيت مالي و اقتصادي بمنظور تشويق اعاده سرمايه‌هاي خصوصي موجود در بانكهاي خارجي به داخل كشور.
اصل پنجم: 1ـ اصلاح تدريجي و اصولي قوانين كشور با تاسيس سازمان واحد تهيه طرح قوانين.
2ـ رعايت كامل اصول (استقلال قوه قضائيه) تعميم و توسعه صلاحيت محاكم عمومي حذف محاكم اختصاصي.
3ـ تكميل و اصلاح سازمانهاي قضائي و انتظامي كشور بمنظور استقرار امنيت اجتماعي و جلب اعتماد و علاقه مردم نسبت به اين سازمانها.
اصل ششم: 1ـ استفاده از نيروي انساني كليه افراد مملكت بعنوان سرمايه‌هاي اصلي ملي ايجاد ايمان و اعتقاد قوي به اصل «زندگي بهترنتيجه فعاليت مفيد بيشتر»
2ـ مبارزه بر عليه بيكاري. خودخواهي. تن پروري و امتيازات ناشي از تبعيض.
اصل هفتم: تامين وسايل حسن اداره كشور از طريق:
ـ تثبيت مشاغل براساس رعايت استقلال شاغلين خدمت و تشويق آنان به احراز «تخصص» و «صلاحيت» بيشتر.
تربيت «مدير» وتقويت سازمانهاي «علوم اداري ـ آمارـ بررسي و تحقيق» در تمام امور و شئون كشورـ استفاده از» روشهاي مدرن مترقي» كار.
فراهم ساختن وسايل رفاه مادي و معنوي متصديان امور.
ب ـ از لحاظ سياست خارجي
اصل هشتم: كوشش براي انتقال حق تعيين سرنوشت دنيا از ملل بزرگ به سازمان ملل متحد بمنظور تامين آزادي و استقلال ملل كوچك. عدالت بين‌المللي. صلح جهاني.
اصل نهم: مجاهدت براي تامين بيطرفي ايران.
اصل دهم: تنظيم روابط حارجي بر پايه منشور ملل متحد. ايجاد حسن تفاهم پايداري بين ايران و كليه كشورها خصوصا ممالك همجوار.
اصل يازدهم: كوشش براي ايجاد همبستگي بيشتر بين كشورهاي صلح جوي بيطرف كه داراي علائق مشترك تاريخي، جغرافيايي، فرهنگي، اجتماعي يا مذهبي هستند و مجاهدت براي اتحاد ممالك اسلامي در جهت كمك موثر به جراي مقاصد مذكور.
اصل دوازدهم: 1ـ قبول مسووليت و اشتراك مساعي در كوششهاي بين‌المللي براي رفع اختلافات جهاني از طرق مسالمت آميز.
2ـ حمايت از نهضت‌هاي اصيل ملي و پشتيباني از استقلال و آزادي ملتها.

 

منبع:جرس


 


یگان های بسیجی ناحیه مقاومت سیدالشهداء تهران در رزمایش فاطمیون حاضر شدند.

به گزارش خبرآنلاین یگان های بسیجی ناحیه مقاومت سیدالشهداء(ع) حاضر در رزمایش فاطمیون كه صبح امروز -جمعه- در محل پادگان قدس(جی) تهران برگزار شد قدرت و انسجام نظامی خود را به نمایش گذاشتند.

یگان های مقاومت بسیج بعد از نمایش رژه پیاده، مانور اختصاصی موتور سواری و عملیات راپل اقدام به شبیه سازی درگیری خیابانی با بهره گیری از تجربه وقایع سال 88 كردند.

در این مانور عده ای در نقش اغتشاشگر به سمت نیروهای یگان ویژه بسیج سنگ پرتاب كردند و یگان ویژه بسیج با اقدامات غافلگیرانه تمامی عوامل را پراكنده كرد. در جریان این مانور تعدادی از نیروهای بسیجی زخمی شدند.

رزمایش بزرگ فاطمیون ناحیه مقاومت بسیج سید الشهدا(ع) ساعت هشت و نیم صبح امروز در محل پادگان قدس(جی) آغاز شد.

در ابتدای این مراسم سردار حسین همدانی فرمانده سپاه محمد رسول الله(تهران بزرگ) به همراه نماینده ولی فقیه در ناحیه سید الشهدا(ع) و نیز سرهنگ پاسدار رضا گرشاسبی فرمانده ناحیه مقاومت حمزه سیدالشهدا(ع) از گردان های حاضر در این مراسم سان دیدند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به mizankhabar-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به mizankhabar@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته