-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

Latest News from Mizan Khabar for 05/23/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

مهدی قلی‌زاده اقدم:

مقدمه : دوستی از دوستان بر من گله کرد که تو چه نهضتی هستی‌ که در سالگرد تاسیس این جمعیت سیاسی مقاله ندادی. راستش درگیر مشکلات پیش آمده بخاطر دستگیری ام بودم، و نمی توانستم فکر کنم. به ناگه خاتمی عزیز سخنرانی‌ کرد،که جرقه نوشتن زده شد. ایشان مسایلی را اعلام کردند که نیازمند داشتن اطلاعاتی‌ است و امید است که ایشان جواب این سوالات را قبل از سخنرانی مشخص کرده باشد.

اولین سئوالی که مطرح می‌گردد این است که مشکل ما چیست: سیاسی، اقتصادی و یا نظامی؟ سئوال بعد آن است که مفاهمه، مصالحه، مذاکره ویا آشتی به چه معنا است؟ مذاکره و مصالحه با چه کسی؟ مصالحه و گذشت در برابر چه؟ حدود وثغور این گذشت چیست؟ آیا گزینه دیگری غیرازمصالحه تعریف نشده است؟ و در ‌‌نهایت علت تشویش مردم و یا به سخره گرفتن مصالحه در چه نهفته است؟

می‌بایست قبول داشت مصالحه و مفاهمه گذشت از اصول نیست. قبول و یا رد طرح و روش مقابل نیست. به قدرت رساندن کسی هم نیست. تقسیم قدرت هم نیست. مصالحه، بخشیدن خون ندا و سهراب برای مقام رهبری از جانب خاتمی به عنوان شخص ثالث نیست. مصالحه پروسه‌ای است که تنها و تنها به صدور فرامین تحقق نمی‌یابد. مصالحهٔ سیاسی با نیرنگ ممکن نیست. مصالحه با اقدامات عملی و رئالیستیک برای خدمت به ملت و با هوشیاری و تدبر و بازگرداندن اعتماد از دست رفته ممکن است. مصالحه نشستن به دور میز مذاکره و توافق بر قواعد بازی و کار سیاسی خود ماست تا با توسل به راه‌های متمدنانه به اندیشه‌هایی که ما آنرا خیر، درست و انسانی تلقی می‌کنیم، پوششی سیاسی در غالبی روشن و متمدن دهیم. به عبارتی در رویکردی عملگرایانه آقای خامنه‌ای و بیت‌اش می‌بایست از حذف دائمی اصلاح طلبان از صحنه‌ سیاسی کشور عقب نشینی کنند. نه آنکه‌‌ همان وضعیتی را به وجود آورند که اصلاح طلبان ایران در‌‌ همان وضعی قرار گیرند که نهضت آزادی ایران پس از استعفای دولت بازرگان داشت است. این حق ما است که نظر دهیم، اما ما حق نداریم که نظر خویش را بر دیگران تحمیل کنیم.
گذشته
در بحث از مسایل سیاسی در دوران معاصر، مهندس بازرگان را می‌توان بی‌ اغراض پدر مصالحه سیاسی ایران نامید و نهضت آزادی ایران را به عنوان حزبی بر شمرد که در مصالحه پذیری با دور اندیشی‌ در شرایط بحرانی کشور، سعی داشته است که پیکره اقتصادی و سیاسی کشور را حفظ نماید.
در زمانی‌ که مخالفان در سرنگونی دولت بختیار شتاب خرج می‌دادند و از آینده خبری نداشتند و یا در زمانی‌ که گروه‌های تندرو در سال ۱۳۵۹ به قیام مسلحانه روی آورد‌ند، نهضت آزادی ایران بود که مصالحه سیاسی را برای خود سرلوحه قرار داد و امروز آن خط مشی فکری را در ادبیات سیاسی ایران می‌بینیم. در واقع تعامل با گروه‌ها و پذریش آن‌ها در جامعه بوده است که منجر شده، منتقدان نهضت برایش احترام قایل باشند، چرا که عبور نکردن از خط اعتدال را موفقیت کشور می‌دانستند.
نهضت آزادی ایران در ۵۰ سال گذشته خود با عملکرد خود نشان داده است که مصالحه سیاسی فرآیندپیچیده‌ای است که مجموعه‌ای از قواعد مربوط به احترام متقابل نسبت به نقش قانون را پذیراست. در مصالحه سیاسی خاتمی، اعتماد معقول سیاسی شهروندان به نظام سیاسی کشور، باید در نظر گرفته شود و این تحلیل به تعمیق و گسترش درک ما از مصالحه سیاسی کمک خواهد کرد. برای تشویق به مصالحه سیاسی باید ضابطه‌ای در مورد آن در نظر گرفت که خاص هر جامعه است و شرایط و ویژگی‌های مجزایی دارد. امروز شاخص‌های‌ مصالحه سیاسی ایران مشخص است.
اکنون
آقای خاتمی در سخنرانی آخر خود به عنوان یک سیاستمدار انساندوست مسائلی را عنوان کرد. وی در انتهای سخنرانی خود، طرح مصالحه سیاسی را با درایتی هوشمندانه پیش کشید. درک این مسایل خیلی‌ سخت نیست، اما شرایط خاص آن موجود نیست. برای روشن شدن این مسئله به مواردی اشاره می‌شود.
زمانی‌ خردورزان این کشور برآقای خاتمی خرده گرفتند که چرا در دوران ریاست جمهوری خود باب مصالحه را با ایالات متحده را باز نکرده است و‌‌ همان خرد ورزان، مصالحه از طریق آقای احمدی‌نژاد را شکستی سیاسی می‌دانستند، که البته پرونده اتمی ایران نمونه بارز آنست. دلیل آن، پشتوانه مردمی آقای خاتمی‌ در انتخابات بود و عدم وجود‌‌ همان پشتوانه برای دوره‌های آقای احمدی‌نژاد. به عبارتی میز مذاکره قدرت چانه زنی‌ می‌خواهد. مقایسه نشان می‌دهد که نهضت آزادی و مهندس بازرگان حاضر به مصالحه سیاسی در دوران دولت بختیار بودند چون از نیروی مردم انقلابی خبر داشتند و آنرا می‌توانستند پشتوانه گرفتن امتیازات به حق برای ملّت ایران کنند، اما اعتقاد به پذیرش آن توسط نیروهای انقلابی نبود.
با برکناری دولت موقت مهندس بزرگان توسط آقای خمینی، مصالحه سیاسی دوم صورت گرفت، اما این بار شرکتی فعال در انتخابات داشتند کسی‌ یا ارگانی‌ آن‌ها را به اجبار از حق سیاسی خود محروم نکرد. دهه ۶۰، مصالحه سیاسی یک طرفه دیگری از سوی نهضت آزادی ایران صورت گرفت که این امر باعث دوام و حیاط این حزب در خفقان سیاسی آن دوران گردید. این مصالحه یک طرفه را، نوعی «سکوت سیاسی» می‌توان نامید و در این مصالحه از حق خود گذشتند.
هنوز سخنرانی‌ علوی تبار در گردهمایی برلین زیر گوشمان است. ایشان به مخالفین گفت ببخش و فراموش کن، یا نبخش و فراموش کن. زمانی این سخنان عنوان شد بیش از ۱۰سال ازاعدام‌های‌ سال ۶۸ می‌گذشت و سردی زمین باعث آرامش انسان می‌شد. آدمی‌ که انسان نامیده شده بود، به خاطر فراموش کاریش.
گمان می‌رود این قسمت از سخنرانی‌ خاتمی بسیار زود هنگام بود که هنوز مادران شهدای جنبش داغدار هستند، هنوز زندان‌ها پر هستند و هنوز رهبران جنبش در حصر هستند و هنوز مقام رهبری در نگهداشتن رئیس جمهور خود مسر هست.
بهر حال رئیس جمهور محبوب سابق ایران، در زمانی‌ اعلام موضع کرد، که خود شجاعت می‌خواست برای گذشتن از خود و آبیاری نهالی که نهضت آزادی ایران بسیار قبل آن را کاشته بود، اما نهال مصالحه سیاسی باید شکوفا شود و هیچ گریزی برای آن نیست. آنچه که به ذهن خطور می‌کند فراهم آوردن اسباب آن برای نهادینه شدن این مسأله در جامعه ماست. چرا که مصالحه سیاسی برد-برد در خلأ نمی‌تواند به وجود بیاید، که به وجود آمدنش در شرایط حال دربهترین حالت، چیزی جز سکوت سیاسی نمی‌تواند نام بگیرد. به عبارتی بگونه‌ای حرکت بشود که مصالحه سیاسی محصول یک تصادف تاریخی‌ رقم نخورد، بلکه همچون نهضت آزادی ایران به خاطره علت و معلول آنرا انجام دهند.
اعتقاد برآنست که مقام رهبری در این مصالحه سیاسی پا پیش نخواهد گذشت، پس می‌بایست بزرگوارانه همچون سیره علوی و یا خردورزانی همچون بازرگان، آغاز گر این راه باشیم چرا که اعتقاد داریم که اداره جامعه در حرکت مقدور است نه در سکون.
آینده
حال این حرکت نیازمند حضور پررنگ احزاب و عقلایی است که امروز به جبر حاکم یا منحل شده‌اند یا اعضای ارشدشان در زندان بسر می‌برند. پس می‌بایست به جای آن‌ها، این را از مردم خواست که در حرکتی‌ نمادین حس نیت سیاسی خود را برای مصالحه سیاسی نشان بدهند. به عبارتی بار دیگر به مسئولین نظام چراغ سبزی را نشان دهند که ما خواستار این مصالحه هستیم، پس شما هم زندانیان ما را آزاد کنید، رهبران ما را از حصر خارج کنید و انتخاباتی آزاد برگزار کنید.
این حرکت نمادین می‌تواند در راهپیمایی ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ که توسط آقای خاتمی درخواست مجوزراهپیمایی می‌شود به وقوع بپیوندد با شعار تنها «سکوت» وبه نام `` مصالحه برای عزت کشور `` اعلام برائت با این موضوع نمایند که آخرین فعالیت قانونی و منتقدی در قبال حاکمیت باشد. در صورتی‌ که حاکمیت هم نیروی سرکوب خود را بیرون نیاورد، این راهپیمایی برای مصالحه بین ما و حاکمیت، پیمانی می‌شود. در این راستا خانواده‌های‌ شهدای جنبش در رأس این حرکت نمادین خواهند بود، که خود جوابی کوبنده برای آن کسانی خواهد بود که خواهان سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران هستند. بدین صورت مصالحه سیاسی به تدریج آغاز خواهد شد و کشور را از بن‌بست خارج خواهد کرد و آنگاه‌‌ همان می‌شود که آفریدگار فرمود:
و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا

 


ahmad_ghabel

احمد قابل آن چه را این روزها رسانه های جناح راست و منتقد دولت درباره  جن گیری  و استفاده از رمالی در اداره کشور می گویند دروغ خوانده و به "روز" می گوید حاکمیت برای تثبیت خود از دروغ ها و شایعات هم نمی گذرد، اگر چنین چیزی وجود داشته و ادعاهایشان درست بوده باشد قطعا یکی دو مورد سند و مدرک ارائه می دادند و به تصویر می کشیدند.

این پژوهشگر دینی معتقد است که باید برای پایان دیانت، اخلاق و انسانیت در این حاکمیت مجلسی گرفت و قبول کرد که تمام اینها در این حاکمیت پایان یافته است.

مصاحبه "روز" را با احمد قابل، پژوهشگر دینی بخوانید.

 

آقای قابل این روزها بحث جن و جن گیری و ورود این مسائل به عرصه سیاست مطرح است. آیا چنین مباحثی ار منظر دینی قابل اعتنا هستند؟ نظر خود شما درباره این مسائلی که اخیرا در سطح کلان حاکمیت به شدت رواج یافته و طرح می شود چیست؟

از زمانی که دولت احمدی نژاد سر کار آمده سعی کرده به گونه ای خود را دارای ارتباط با نیروهای ماورائی وانمود کند. در اصل این طیف فکر میکنند که این گونه بهتر می توانند خود را از معرض برخی نقد ها دور نگهدارند. حالا در جامعه شیعی چه تحت عنوان انتظار و مهدویت باشد و چه تحت عنوان داشتن نیروهای خارق العاده برای حفاظت از خود که این روزها با عنوان جن گیری و این مسائل مطرح است. اگر برگردیم به گذشته می بینیم که این جریان مختص الان نیست ابتدا با هاله نور شروع شد و حتی جلوتر از آن با نامه ای از اعضای کابینه به عنوان تعهد برای حرکت در مسیر امام زمان گرفته شد. همیشه هم میدیدیم که احمدی نژاد در هر سخنرانی دعای فرج میخواند و ... همه اینها بیشتر برای مصرف داخلی بود و انها با این مسائل روی افکار عمومی مذهبی که کمتر اهل تفکر هستند و در حاشیه شهرها و روستاها متمرکز هستند، سرمایه گذاری کرده بودند. تصورشان هم این است که باید این توده هایی را که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند، راضی نگهداشت و اگر بتوان آنها را راضی نگهداشت بقیه قشرها توان چندانی ندارند و اگر به خیابان ها هم بیایند سرکوب می شوند. اما توده ها اگر حاکمیت را مورد پرسش قرار دهند سرکوب نخواهند شد و نمی توان آنها را سرکوب کرد چون اصلا چیزی ندارند که بابت از دست دادن آن هراسی داشته باشند و سرکوب شوند. بیشتر باید در این زمینه این مسائل را ارزیابی کرد نه در مسائل دینی و مذهبی.

 

یعنی در اصل میخواهید بگویید این مسائلی که این روزها مطرح است بیشتر سو استفاده از باورها و احساسات مذهبی مردم برای ساکت نگهداشتن آنها است؟ از طرفی می گویید نمی شود به این مساله از منظر دینی و مذهبی نگاه کرد. خب این را چگونه می توان باز کرد از سویی سو استفاده از باورهای مذهبی مردم و از سویی ریشه مذهبی و دینی نداشتن این مساله؟

آنچه که مردم به تحت عنوان عقاید مذهبی با آن خو می گیرند با آنچه که خود مذهب می گوید خیلی تفاوت دارد. در همه جا همین طور است باور هایی که در افکار عمومی شکل می گیرد خیلی متفاوت است با اصل ان. چون به مرور خیلی ادعاهای باطل افزوده می شود. البته اینها به راحتی قابل تفکیک است در اندیشه دینی اگر کسی اهل منطق، استدلال و تحقیق علمی باشد. اما بعد از مدتی وقتی رواج پیدا میکند حتی عالمان هم مدافع این اندیشه رایج می شوند و گذر تاریخ پرده های غفلت بر آن می کشد . عالم زبر دست هم ممکن است نتواند در لایه های تو در توی غفلت ها حقیقت را کشف کند. تنها کسانی که بتوانند ذهن خود را خالی از این مسائل کرده و ترس مردم را کنار گذاشته و پرده غفلت را بدرند می توانند به حقیقت نزدیک شوند. باید این تفاوت ها در اصل دین و مذهب و آنچه در باور های عمومی است را پذیرفت.

 

یعنی شما این مسائلی که اخیرا مطرح می شود از رماله گری و جن گیری و استفاده از این مساله در سیاست و ... را بیشتر خرافه می دانید که جایگاه علمی و مذهبی ندارد؟

خرافاتی است به اسم مذهب که مذهب و دین را هم احاطه کرده حتی کسانی این مسائل را دینی و مذهبی ارزیابی می کنند هم انسان های مغرضی نیستند بلکه دچار غفلت هستند. انسان های غافل جهلشان تعمدی نیست باعث گرفتاری شان می شود اما تصور میکنند علم است و به عدم آگاهی خود ، آگاهی ندارند. برخورد با این تیپ انسان ها خیلی سخت است بیماری که قبول نکند بیمار است را نمی شود مداوا کرد.

 

اما در روایات و حکایت بسیاری به این مساله جن گیری برخورد می کنیم درباره مرحوم قاضی طباطبایی، مرحوم کشمیری، مرحوم آیت الله کوهستانی و بسیاری دیگر این مساله مطرح بوده که با اجنه ارتباط داشتند و جن هایی را به خدمت گرفته اند و ...

لابد شنیدید که مرحوم شیخ انصاری، با جمعی از یاران خود به مسجدی می رفت. درب مسجد را بسته یافت گفت برمی گردیم. چند تن از اصحاب او گفتند که بزرگانی چون شما دارای کراماتی بودند که می توانستند از درب بسته عبور کنند. شیخ انصاری هم پاسخ داد ما هم بمیریم بعد از مرگمان دارای چنین کمالاتی خواهیم شد و از این کمالات درباره ما هم خواهند گفت و ... با این مثال می خواهم بگویم بسیاری از مسائلی که گفته می شود دروغ هایی است که خود آن آقایان هم قبول نداشته اند سالهاست این حکومت حاکم است بیش از 32 سال و مطمئن باشید این مسائل اگر واقعی بود قطعا یک یا دو مورد را با سند و مدرک ارائه می دادند یا به تصویر می کشیدند. حاکمیتی که برای تثبیت خود از دروغ ها و شایعات هم نمی گذرد اگر چنین چیزی وجود داشته و ادعاهایشان درست بوده باشد قطعا عرضه میکرد. اینکه عرضه نشده نشانگر نبودنش است. باید این مسائل را کنار بگذاریم درباره علمای معاصر ما هم از این حرف ها زده شده، مثل همان حکایت هایی است که آقای سعیدی ، امام جمعه قم می داد و انسان باید به اینها بخندند اما آثار منفی اش چنان است که خنده هم نمی توان کرد و باید غمگین شد از این قضیه.

 

آقای قابل در قرآن هم به وجود اجنه اشاره شده و از اجنه اسم آورده شده است. من صریح می پرسم آیا شما معتقد هستید که اجنه وجود خارجی ندارند؟ یا اینکه وجود دارد و ادعای هر کسی در این زمینه پذیرفته نیست؟

خدا هم وجود دارد برای بشر هم توانایی های خارق العاده وجود دارد به شرط زحمات و تلاش های علمی و تزکیه نفس و ... ولی اینطور نیست که هر کسی هر ادعایی کرد درست باشد. اینکه یک چیزی یک واقعیتی وجود دارد یک بحث است این ادعاهایی که این روزها مطرح است بحث دیگر. نمی توان به صرف وجود داشتن یک واقعیتی، هر ادعایی را پذیرفت. قران فقط درباره وجود جن گفته اما اینکه انسان ها بتوانند اختیارات آنها را در دست بگیرند از مبهماتی است که در قران هم نیست. اشاره ای که در قرآن به قضیه سلیمان نبی می شود هم داستانش کاملا متفاوت است ما باید در همان حدی که خدا گفته بپذیریم حق تعمیم نداریم. این همه صحبت از معجزه و ... می شود خب اگر خدا بنا بود با معجزه جهان را اداره کند این همه قانون و سنت و ... نمی گذاشت. تمام هستی بر اساس قانونمندی ها و قوانین طبیعی که از سوی خدا بر محیط حاکم است می گذرد. موارد استثنایی هم وجود دارد که خواست خدا بوده و هدا خود کاری را مقدر نموده چنین باشد اما بدین معنی نیست که کسی بیاید مدعی شود که ولایت تکوینی دارد و هر کاری بخواهد می تواند انجام دهد و ... نظام خلقت اینقدر بی حساب و کتاب نیست که هر ادعایی از هر کسی را بپذیریم. امام صادق می گوید اگر بخواهید مخاطب خود را آزمایش کنید از چیزی که وجود ندارد و نیست با او حرف بزنید اگر تایید کرد بدانید احمق است و اگر رد کنید بدانید عاقل است. در اصل کسانی که این شایعات و خرافاتی که این روزها مطرح است را نمی پذیرند انسان های عاقلی هستند نه کسانی که می شنوند و تایید هم میکنند.

 

فردی را به عنوان جن گیر احمدی نژاد بازداشت کرده اند. روزنامه جوان مدعی شده که این فرد با آغشته کردن قران به نجاست به قدرت شیطانی دست یافته ، روزانه از مدفوع خشک خود تناول میکرده و به 360 زن تجاوز کرده و دارای رمزی بوده که با ترکیب با دو رمز دیگر فرعی می توانسته است قلب،هوش و چشم افراد را بی اثرکرده و به تعبیر عوامانه کر و کور کند. آقای قابل سوال من این است که خوردن مدفوع خشک، آنطور که اینها ادعا کرده اند نوعی ریاضت است؟ آیا این ادعاها با مبانی دینی جور در می آید؟ آعشته کردن قران به نجاست قدرتی به انسان میدهد؟

من خواهش میکنم این را دقیق منتشر کنید. وقتی فیلم شکنجه های همسر سعید امامی منتشر شد که بازجوهای بی وجدان یک زن مسلمان را روبروی خود نشانده و از او می خواستند حرف های رکیک بزند و نسبت های غیر انسانی به او می دادند همان زمان گفتم باید برای پایان دادن به دیانت، اخلاق و انسانیت در این حاکمیت مجلسی گرفت و قبول کرد که تمام اینها در این حاکمیت پایان یافته که این افراد به عنوان سربازان گمنام امام زمان می نشینند و چنین می کنند و مسولان مملکت هم می بینند و کوچکترین واکنشی نشان نمی دهند. الان هم خدمت شما عرض می کنم این مطالب اخیر اینقدر درد اور است که من هرگز هیچ یک از ادعای آقایان را قبول نمیکنم و نخواهم کرد حتی اگر لباس قران به تن کنند. نسبت های این چنینی که گفتید به افراد نسبت داده اند گناه کبیره است. اینها را بگذاریم کنار و من و شما منتشر کننده فحشا نباشیم. شما تاریخ را بگردید و بخوانید برای مسیحیانی که از دین یهود جدا می شدند هم دقیقا همین نسبت های جنسی و همین نسبت هایی چون آلوده کردن کتاب مقدس به نجاست و ... داده میشده. این یک روند تاریخی دارد و فکر میکنند با این نسبت ها فرد را از چشم مردم میندازند. این فردی که می گویید  شاید هیچ فرد ارزشمندی هم نباشد شاید گناهان بسیاری هم مرتکب شده باشد اما کسانی که با او چنین می کنند همان طور که سر همسر سعید امامی کردند یا بازداشت شدگان قبل و بعد از انتخابات را زیر شکنجه مجبور به اعتراف به مسائل جنسی انجام نشده کردند ستم پیشگانی هستند که برای تثبیت خود و حاکمیت خود به دروغ و باطل و این روش ها روی می اورند. این زشت ترین مساله ای است که با آن مواجه هستیم اگر فردی مسیری را کج رفته بیایند نقد سیاسی کنند اما در این قضیه فعلی چون مسیر همانی است که خود تعیین کرده بودند و می رفتند آقایان نمی توانند این را بپذیرند. برای زدن رقبای سیاسی خود دست به هر کاری میزنند و می بینیم همین رقبا هم پیش از این رقبای خود را متهم می کردند. هماطور که سعید امامی تا مدتی دیگران را با این شیوه های می خواست بشکند و آلوده کند و ... شتر روزی درب خانه او خوابید و همان بالا ها سر زنش آمد اکنون هم همین است گویی چرخه ای است که هر بار درب یکی میخوابد و چه زمانی میخواهد این روند متوقف شود مشخص نیست. اما ما باید ذهنمان را دور نگهداریم از این آلودگی ها و هر چرند و مزخرفی را به نام دین و مذهب و ... نپذیریم.

 

دو سال پیش میرحسین موسوی درباره این مسائلی که گفتید خرافه است و نمی توان از منظر دینی بدان نگاه کرد هشدار داده بود و کسی توجه چندانی نکرد اکنون حاکمان جمهوری اسلامی همان حرفی را میزنند که آقای موسوی پیشتر گفته بود. چرا اکنون یکباره این قضیه برای حاکمیت مهم شده؟

ماجرا به خیلی قبل تر از هشدار آقای موسوی برمی گردد. به ده یا 15 سال پیش که این مسائل در سطح مقامات بالا مطرح بود و رسانه ای نشده بود. کسانی هشدار میدادند و گاه و بیگاه در برخی روزنامه ها به صورت مختصر اشاراتی می شد. این خرافات بلایی است که غیر از سیاست ، دیانت ما را خراب کرده آن موقع هشدار ها برای دفاع از دیانت بود و اکنون پا به عرصه سیاسی گذاشته و قبح آن بیشتر آشکار می شود به طوریکه آقای موسوی و دیگران به میدان آمده و هشدار دادند.باید از آقایان پرسید پرا زمانی که دلسوزان می گفتند دقت کنید بی اعتنا بودند وا کنون درباره رقبای سیاسی شان متوسل به این مسائل شده اند. اما خو اهش من از رسانه هایی که به جنبش اعتراضی مردم تعلق دارند این است که چون طرف مقابل رقیب ماست از شیوه هایی استفاده نکنیم که رقیبمان کرده و مورد نقد ما بوده. دامن نزنیم به این مسائل غیر اخلاقی و تمرین کنیم از مسیرخای درست و اخلاقی حرکت کنیم در این صورت است که فردا می توان انتظار داشت اگر قدرت دست این طرفی ها بیفتد در جهت خواسته های مردم و صادقانه تلاش کنند. اما اگر امروز بی مبالاتی کنیم و برای زمین زدن رقیب از هر شیوه ای استفاده کنیم سرمایه اعتماد مردم را از دست میدهیم. پایبندی به اخلاق و امور منطقی و روش های خردمندانه است که اعتماد مردم را جلب میکند. تفاوت ما با آنها در همین است این خرافه ها و این مسائل غیر اخلاقی و غیر دینی را توجهی نکنیم و دامن نزنیم.

منبع:روزآنلاین/فرشته قاضی


 


karoubi_mosavi
بیانیه جمعی از فضلا، روحانیون و مدرسین حوزه علمیه قم در آستانه یکصدمین روزحصر غیر قانونی آقایان کروبی و موسوی با صدور بیانیه‌ای تاکید کرده است: به صلاح اسلام، امنیت و ثبات نظام نمی‌دانیم. بدیهی است تشدید برخوردهای قهری و امنیتی با معترضان و منتقدان و دامن زدن به فضای التهاب و اتهام و توهین از طریق رسانه‌ها و فضاهای عمومی کشور، نتیجه‌ای جز افزایش تندروی‌ها و تحریک به ساختارشکنی‌هایی که خواست بد خواهان است، در پی نخواهد داشت.
در این بیانیه که نسخه‌ای از آن در اختیار جرس قرار گرفت آمده است: خرداد ماه تداعی گر غم‌ها، شادی‌ها، پیروزی‌ها و امید‌های معنی دار و پر صلابت ملت ماست. نگرانی از مخاطراتی که سرمایه‌ها و دستاوردهای تاریخیمان را تهدید می‌کند، وظیفه‌ای بس سنگین بر دوش همگان می‌نهد.
در ادامه این بیانیه تصربرای پاسداشت ارزشهای اسلامی، انسانی و اعتلای کشور، به پیروی از مراجع اعظام تقلید و همه خیر خواهان ملک و آیین، اعلام می‌دارد، استمرار تضییقات اخیر یاران دیرین امام راحل (ره) و مدیران سابق و معتمدان جمهوری اسلامی، حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی کروبی و جناب آقای مهندس میرحسین موسوی و همسران گرامیشان را به صلاح اسلام، امنیت و ثبات نظام نمی‌دانیم. بدیهی است تشدید برخوردهای قهری و امنیتی با معترضان و منتقدان و دامن زدن به فضای التهاب و اتهام و توهین از طریق رسانه‌ها و فضاهای عمومی کشور، نتیجه‌ای جز افزایش تندروی‌ها و تحریک به ساختارشکنی‌هایی که خواست بد خواهان است، در پی نخواهد داشت.
این بیانیه به امضای علما و فضلای زیر رسیده است:
جعفر آریانی، حسین آشوری، علی آقانوری، محسن ابراهیمی، منصور ابراهیمی، رضا احدی، ولی الله احراری، سید احمد رضا احمدپور، اصغر احمدی، رضا احمدی، مرتضی احمدیان، مسعود ادیب، سیدمحمدحسن حسینی ارسنجانی، حسن ارمی، احمد رضا اسدی، علی اصفهانی، ابوالحسن الله بداشتی، علی الله بداشتی، حبیب الله امیری، علی امیری، علی انتشاری، علی اندیشه، اوجی، سید محمد علی ایازی، بروجردی، حسنعلی بنکدار، مهدی پورحسینی، محمدکاظم تقوی، تهرانی، محمد حاضری، حبیب اللهی، ابراهیم حجازی، غلامرضا حجتی، حسن حسن­زاده خراسانی، مرتضی حسینی، سیداسماعیل حسینی المدنی، سیدباقر حسینی مهری، کاظم حیدری، خادمی، شمس الدین خسروی، احمد خلج، محمد خطیب، محمد دانش، محمود دردکشان، علی درویش، دلیر، ابراهیم رحیمی، حسن رحیمی، محسن روزبهی، زارع، محمد علی سادات الحسینی، سعادت، رضی الله سعادتی، سعیدی، جعفر سعیدیان­فر، حسین سلیمانی، عبدالرحیم سلیمانی، علی شاه زیدی، حجت شاه زیدی، حمیدرضا شریعتمداری، رحیم شمس آبادی، رضا صادقی، اصغر صالحی، علیرضا صالحی، محمدعلی صالحی، نعمت­الله صالحی، احمد صدیقی، محمود صلواتی، رضا ضیائی، طاهری، سیدصالح طباطبائی­ن‍ژاد، احمدعابدینی، محمدحسن عارفی­پور، عبدالرسول عطائی، کاظم عظیما، علی غفاری، علی­اکبر غفاری، محمدتقی فاضل میبدی، فلاح، قادرالحسینی، سید­امیر قاسمی، حسین قاسمی، محمد رضا قاسمی، حسن قربانی، حیدر قنبری، غلامحسین قیصری، حسن قیومی، حسین قیومی، عبدالله کاظمی، محمدصادق کاملان، محمدرضا کرباسی، محمدعلی کوشا، کاظم کیمیایی، ولی الله کهن زاد، عبدالکریم کیوان‌نژاد، حسن گیوه­چی، ابوذر مالکی، محمدتقی متقی، سیداحمد مجیدی، رمضانعلی محمدی، سیف­الدین محمدی، سیدضیاء مرتضوی، ابوالقاسم مستشاری، حسن مصباح، مرتضی معینی، سیدحسین مقدس‌نژاد، ناصر مکاریان، مهدی منتظرالقائم، احمد منتظری، سعید منتظری، مرتضی منتظری، محمدحسن موحدی ساوجی، سیدحسین موسوی تبریزی، سید جعفر موسوی، سید علی موسوی، سید محمدرضا موسوی، سیدابوالفضل موسویان، سیدجواد مهری، میرزا محمد مهرابی، سیدعلی می‌رموسوی، غلامحسین نادی، محمد ناصری، سیداصغر ناظم­زاده، مجتبی نامدار، نصراللهی، محمدرضا نوراللهیان، سیدصالح نوریان، محمود واحد، حسین هاشمی، سیدحمید هاشمی، سیدهادی هاشمی، علی یاری، سیدحسین یوسفی.

 


ahmadinejad07

رئیس کمیسیون ویژه مجلس از تخلف دولت در برداشت ۵ هزار میلیارد تومان از منابع داخلی بانک مرکزی برای پرداخت یارانه های نقدی در سال گذشته خبر داده است.

غلامرضا مصباحی مقدم که ریاست کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی (حذف یارانه ها) برعهده دارد گفت که این مبلغ تحت عنوان تنخواه برداشت شده و اقدامی غیرقانونی است که در گزارش دیوان محاسبات قید شده است.

پیشتر رئیس دیوان محاسبات از ارائه گزارش تفصیلی تخلفات دولت در پرداخت یارانه های نقدی به مجلس خبر داده بود.

طرح جنجال برانگیز هدفمندی یارانه ها پنج ماه پیش به اجرا گذاشته شد و قیمت مواد سوختی و تعداد دیگری از کالاها و خدمات به شدت افزایش یافت.

قرار بود که دولت برای مقابله با این گرانی نیمی از درآمدهای ناشی از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها را به صورت نقدی به خانوارها پرداخت کند و مابقی نیز به واحدهای تولیدی و پروژه های عمرانی اختصاص یابد اما نمایندگان مجلس می گویند که دولت تمام پول را به یارانه نقدی اختصاص داده است.

منبع:بی‌بی‌سی


 


Alijani-reza

میزان: نهضت آزادی در حالی جشن ۵۰ سالگی خود را برگزار کرد که دبیرکلش در انتظار محاکمه و تعداد زیادی از اعضایش در زندان به سر می‌برند؛ با این حال اعضای این حزب همچنان بر موازین خود پای فشاری می‌کنند و بنا ندارند حتی در صورت تحت فشار قرار دادن دکتر یزدی ذره‌ای ازموضع خود کوتاه بیاند.

رضا علیجانی متولد سال ۱۳۴۱ در شهر قزوین است. روزنامه‌نگار، نویسنده، فعال سیاسی وعضو شورای فعالان ملی مذهبی و سردبیر نشریه توقیف شده ایران فردا است. وی تا کنون پنج بار دستگیر شده و هفت سال را در زندان‌های مختلف گذرانده است. علیجانی در سال ۲۰۰۱ برنده جایزه آزادی مطبوعات خبرنگاران بدون مرز شد. وی پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال ۱۳۸۸نیز به طور موقت بازداشت شد.

رضا علیجانی در گفاگو با «میزان خبر» بحث درباره میراث نهضت آزادی را متشکل از ۵ حوزه فکری، سیاسی، تشکیلاتی، مدیریتی و اخلاقی می‌داند که مرحوم بازرگان، دکتر سحابی و آیت الله طالقانی میراث داران حوزه فکری این تشکیلات به شمار می‌روند. جوانان آن زمان و مسن ترهای امروز از شاگردان فکری مهندس بازرگان بودند.

علیجانی واقع بینی، مقداری خوش بینی و امید به روحانیت، تاثیرگذاری غیر مستقیم، رفتار اخلاقی در سیاست و رعایت اخلاق در زندگی سیاسی و خصوصی و شغلی را از شاخصه‌های فعالیت نهضت در طول سال‌های اخیر می‌داند. وی می‌گوید: نهضت به جای اینکه در این مدت رشد کمی داشته باشد به رشد کیفیت خود پرداخته است.

این فعال سیاسی به نوشته‌های دکتر نوری زاد و جعفر پناهی دربارهٔ عماد بهاور و مهندس فرید طاهری اشاره می‌کند و می‌گوید: همه این‌ها نشانگر تکثیر شخصیت‌هایی است که به صورت کیفی در دستگاه سیاسی نهضت آزادی انجام شد؛ ضمن اینکه منافع ملی بر منافع شخصی فعالان اولویت دارد.

اکثر اعضای اولیه نهضت آزادی در گروه میان سالان قرار داشته‌اند. در حالی که اعضای نهضت روز به روز مسن‌تر می‌شوند به تناسب نیز از فعالیت حرفه‌ای خود می‌کاهند؛ روح فعالیت در هر حزب سیاسی حضور جوانان در عرصه سیاسی است، شور و حرارت آن‌ها باعث تشویق سایر افراد به فعالیت سیاسی می‌شود. اعضای نهضت نیز این مساله را تایید می‌کنند. علیجانی نیز معتقد است که نهضت نقصانی درساماندهی درونی تشکیلاتش ندارد؛ بلکه نتوانسته جوان سازی کند.

وی با بیان اینکه نهضت باید به جوان سازی نیروهای خود به صورت حرفه‌ای اقدام کند می‌گوید: این امر تاثیر گذاری حزب را بیش از پیش افزایش می‌دهد.

علیجانی تصریح می‌کند: البته همین الان هم نهضت آزادی می‌تواند بخشی از نوگرایان دینی جامعه ایران که نسبت به سایر مردم متدینانه‌تر رفتار می‌کنند و در پیوند با بخش روحانیت اصلاح طلب هستند ارتباط مستمر و پویایی برقرار کند؛ این افراد می‌توانند به دلیل وجیه المله بودنشان و همچنین شخصیتشان از حامیان گسترده‌ای برخوردار باشند.

این عضو شورای فعالان ملی – مذهبی و از فعالان مطالبه محور در دوران انتخابات اخیر ریاست جمهوری اعتقاد دارد که تاثیرگذاری نهضت بیشتر در مشی و منش سیاسی‌اش است تا گفتمان و تشکیلات سیاسی‌اش. آن‌ها به طور مستقیم و تدریجی روی فضا اثر گذاشتند و یا تغییر شرایط سیاسی خود باعث شد عده زیادی بتدریج به گفتمانی مشابه گفتمان نهضت برسند. و حتی از آن‌ها بخاطر برخوردهای سابقشان حلالیت بطلبند. به این شکل مشی و منش نهضت خارج از تشکیلات آن‌ها هم باز تولید می‌شود و ادامه پیدا می‌کند و نه صرفا در تشکیلات خودشان.

این فعال سیاسی به روز نبودن در حوزه نواندیشی دینی را از دیگر نقصان‌های ۵۰ سال فعالیت نهضت آزادی می‌داند و می‌گوید: هر چند به نظرم رویکرد و نحوه برخورد نهضت با متن مقدس در گفتارهای برخی اصلاح طلبان حوزوی امثال آقای محقق داماد و یاحتی آقای بنی صدر و دوستانش که ار فعالان در حوزه نواندیشی دینی هستندکه همچون نهضت زیاد به تاریخیت برخی آموزه‌ها و احکام متن معتقد نیست و همه را به نحوی و به نوعی توضیح می‌دهد و توجیه می‌کند؛ ادامه می‌یابد. این نحوه برخورد با رویکرد صاحب نظران و یا متفکرانی مانند دکتر سروش، مجتهد شبستری و دکتر پیمان و نئو شریعتیست‌ها متفاوت است.

تاکید بر رعایت حقوق بشر و استناد به آن در اساسنامه نهضت در پنجاه سال پیش یکی دیگر از میراث‌ها و ممیزه‌ها ی نهضت است.

اگرچه طی چند سال اخیر به یکی از مطالبات اصلی منتقدان و بویژه معترضان بعد از انتخابات تبدیل شده است؛ اما‌‌ همان طور که اعضای نهضت آزادی تاکید می‌کنند اگر سراغ کتاب‌ها و سخنرانی‌های مهندس بازرگان بروید مشاهده می‌کنید که وی از‌‌ همان ابتدا تلاش می‌کرد تا ارتباطی بین دین و دموکراسی، دین و آزادی و دین و حقوق بشر برقرار کند.

علیجانی معتقد است همانطور که آقای اشکوری اخیرا گفته نهضت آزادی شاید تنها حزب ایرانی باشد که در اساسنامه‌اش به اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره کرده است.

گفتمان مبتنی بر رعایت حقوق بشر در حالی بعد از انقلاب اسلامی نیز توسط اعضای نهضت آزادی مورد استفاده قرار گرفت که حتی زمامداران وقت که شعارشان مبتنی بر گفتمان‌های عدالت خواهانه بود‌‌ همان گونه که از مشی سیاسی‌شان پیدا بود به سرکوب اعضای نهضت پرداختند.

البته سرکوب فعالان یک جنبش و یا یک تشکیلات تنها به دوران پس از انقلاب باز نمی‌گردد؛ چه بعد از کودتای ۲۸ مرداد و قیام ۱۵ خرداد و چه پس از روی آوردن به مبارزه مسلحانه توسط فداییان خلق و مجاهدین خلق و هیات‌های موتلفه اسلامی؛ نیز این رویه دنبال می‌شد، اگرچه نهضت مشی اصلاح طلبانه و قانون گرایانه داشت و به اعتقاد علیجانی نمی‌توانست غیر از این هم رفتار کند. با این حال با هر رویداد سیاسی در ایران، اولین گروهی که توسط نیروهای حکومتی روانه زندان می‌شدند و حبس‌های طولانی در پرونده محاکماتشان ثبت می‌شد به نهضت آزادی تعلق داشت.

علیجانی می‌گوید: فکر می‌کنم اگر هنوز هم به صفحات و بولتن‌های اقتدارگرایان نگاهی بیاندازید می‌بینید که همچنان اتهام‌های سنگینی مانند همکاری با دشمن به اعضای نهضت آزادی زده می‌شود.

شاید هیچ حزبی مانند نهضت آزادی از سوی دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی تحت فشار واقع نشده است؛ البته وقفه کوتاهی که در ایام بعد از انقلاب اسلامی در کشور به وجود آمده بود فضای باز سیاسی را به دنبال داشت که همه احزاب و گروه‌ها آرا و عقاید خود را بدون هیچ محدودیتی بیان می‌کردند؛ اما بعد از سپری شدن این بهار که سریع به خزانش رسید؛ بازداشت‌های گسترده تمام مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی و همچنین اعضای نهضت آزادی از سر گرفته شد.

علیجانی بازداشت‌های گسترده و تحت فشار قرار دادن اعضای نهضت را نشانه‌ای از بلاهت حکومت‌های تمامیت خواه می‌داند و می‌گوید: متاسفانه حکومت جمهوری اسلامی نیز مانند حکومت پهلوی نتوانست با صدیق‌ترین و مشفق‌ترین و ملایم‌ترین منتقدانش ارتباط برقرار کرده و آن‌ها را تحمل کند.

نهضت آزادی با اینکه منش اصلاح طلبانه دارد؛ اما چه در حکومت پهلوی و چه بعد از انقلاب فشاری در حد یک نیروی برانداز رادیکال را تحمل کرد. این فعال ملی مذهبی معتقد است فشاری که بر اعضای این حزب طی ۳۰ سال اخیر وارد شده است باید بر یک جریان برانداز واقعی وارد شود.

علیجانی با اشاره به آزادی برخی فعالان و زندانیان سیاسی در دهه چهل در دوران حکومت پهلوی خاطرنشان می‌کند: در‌‌ همان زمان نیز مشاهده می‌کنیم که طرفداران نهضت با احکام سنگین مجازات و حبس مواجه شدند؛ در حالی که این اقدام اقتدارگرایان با نتیجه معکوس مواجه شد و حامیان نهضت نیز روز به روز افزایش یافت.

وی با بیان اینکه دلایل برخورد با اعضای نهضت در دوران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب متفاوت است تصریح می‌کند: وجه مشترک برخورد اقتدارگرایان علاقه آن‌ها به یک قطبی کردن جامعه است؛ همین حالا هم فشاری که نیروهای امنیتی به نهضت وارد می‌کنند حاکی از تلاش آن‌ها برای سوق دادن نهضت به سمت قطب مقابل است.

علی رغم فشارهای وارده؛ نهضت همچنان بر روی مشی سیاسی خود استوار ایستاده است و با اینکه به کنار هم رانده شده؛ اما هرگز از مشی خود کوتاه نیامده که به اعتقاد این فعال سیاسی تحمل این شرایط خود نیز قابل تقدیر است.

نهضت آزادی با وجود محدودیت‌های فراوان همچنان بر مواضع خود در انتخابات ۸۸ باقی ماند و در‌‌ همان ایام نیز دو موضع گیری دعوت از ناظرین بین المللی بر نظارت بر امر انتخابات و اعلام حمایت از هر دو کاندیدای اصلاح طلبان را اتخاذ کرد؛ اگرچه موضع گیری اول این حزب در‌‌ همان ایام به علت عدم آمادگی شرایط به. به اعتقاد وی باید پیش از عمومی شدن مساله حضور ناظر بین المللی در انتخابات هماهنگی بیشتری بین احزاب اصلاح طلب صورت می‌گرفت؛ زیرا این موضوع بعد از علنی شدن با موضع گیری منفی اصلاح طلبان مواجه شد.

یکی از انتقادات وارده به نهضت آزادی در ایام انتخابات حمایت از دو کاندیدای اصلاح طلب بود و حتی عده‌ای نیز معقتد بودند که این موضوع حاکی از نداشتن خط مشی مشخص در بین اعضای این تشکیلات سیاسی است. اما علیجانی در این ارتباط می‌گوید: موضع اعضای حزب در این ارتباط موضعی کاملا مسولانه بود و ملی مذهبی‌ها نیز‌‌ همان موضع رااتخاذ کردند.

وی ادامه می‌دهد: وقایع بعد از انتخابات نیز حاکی از حقانیت این موضع بود.

بعد از انتخابات آقایان صدر حاج سید جوادی، مهندس سحابی و دکتر یزدی در بیانیه ۲۶ خرداد خود به کودتای انتخاباتی اعتراض کردند و از خیانت به مردم یاد کردند و از مردم و حرکنشان حمایت کرده و از نامزد‌های معترض خواستند که در کنار مردم باقی بمانند؛ البته این انگیزه در درون رهبران معترضان نیز بود و آن‌ها نیز بر این مساله اصرار داشتند و حتی فوق انتظار هم نسبت به آنچه که از قبل از آن‌ها انتظار می‌رفت، ظاهر شدند.

این فعال ملی مذهبی تصریح می‌کند: همه اتفاقاتی که بعد از انتخابات ۸۸ رخ داد حاکی از صحت موضع گیری سیاسی نهضت قبل از انتخابات بود.

علیجانی در این ارتباط می‌گوید: اما دلیل اصلی ما بر حمایت از هر دو نامزد اصلاح طلبان در انتخابات ۸۸ آزاد گذاشتن اعضا برای انتخاب کاندیدای مورد نظرشان بود؛ چرا که هر دو نامزد طرفدارانی را در ساخت تشکیلات داشتند.

اتفاقاتی که در‌‌ همان ساعات ابتدایی پایان رای گیری رخ داد و سرکوب شدید مردم در‌‌ همان ساعت اولیه اعتراض به رای اعلام شده؛ شرایط حاکم بر جامعه را کاملا ملتهب کرده بود. در همین ایام بود که آقایان آن نامه را خطاب به حاکمیت نوشتند که به اعتقاد این ففعال سیاسی این نامه یک سند طلایی از سوی فعالانی است که نهاز خارج از کشور بلکه در داخل کشور این موضع را گرفتند. این‌ها اولین افرادی بودند که بعد از سرکوب شدید مردم پس از انتخابات سال ۸۸ حاکمیت را به خیانت در امانت و امید مردم متهم و عدالت رهبری را مخدوش اعلام کردند

علیجانی نامه مذکور را در خاطرات فعالیت نهضت بعد از دوران جنگ؛ بزرگ‌ترین اثر ماندگاری می‌داند که به جای مانده است.

وی اما از فراموشی خاطرات سیاسی و عدم توجه کافی به نکاتی که در این نامه ذکر شده بود؛ گلایه کرده و خاطرنشان می‌کند: هنوز هم بر روی این نامه تامل کافی صورت نگرفته است.

۵۰ سال از فعالیت نهضت آزادی می‌گذرد اما گویا تاریخ برای دبیران کل نهضت آزادی دوباره تکرار می‌شود. مهندس بازرگان در سال ۴۲ زمانی که دبیرکل نهضت آزادی بود محاکمه شد و ابراهیم یزدی دبیر کل فعلی نهضت آزادی مانند سایر فعالان سیاسی در دوران بعد از انتخابات بازداشت شد و چندی پیش نیز به دلیل وضعت بد جسمانی از زندان به بیمارستان منتقل شد؛ در انتظار محاکمه خود به سر می‌برد.

علیجانی رفتار حاکمان دو حکومت قبل و بعد از انقلاب با دبیران کل نهضت را به داستان موش و گربه عبید زاکانی تشبیه می‌کند که بعد از اینکه گربه مسلمان شد هر روز موش‌های بیشتری را می‌خورد. وی به نقل از دکتر شریعتی می‌گوید: وای به روزی که «زور» در جامعه جامه تقوا بپوشد؛ حال «زوری» که ردای تقوا پوشیده است فشاری که بر نهضت آزادی وارد می‌کند بسیار بیشتر از زمان شاه است.

این فعال سیاسی برخورد حکومت با مخالفانش را یک نوع احساس خطر متوهمانه می‌داند که باعث برخورد نیروهای امنیتی با فعالان سیاسی شده است؛ ضمن اینکه در موردنیروهای مذهبی، به دلیل تشابه ظاهریشان در مذهبی بودن به حکومت و ترس از ارائه گفتمانی بدیل هراس حکومت را تشدید کرده و باعث می‌شود سرکوبشان نیز شدیدترشود.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به mizankhabar-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به mizankhabar@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته