میزان: نهضت آزادی ایران در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۰، پنجاهمین سالگرد تاسیس خود را پشت سرگذاشت. پنجاه سالی که برای این حزب فراز و فرودهای فراوانی را به همراه داشته است. به همین مناسبت سایت «میزان خبر» با انتشار و باز نشر اسناد تاریخی، مقالات و مصاحبههایی، این واقعهٔ تاریخی را گرامی داشته و به بررسی کارنامهٔ این حزب پرداخته است.
مطالب این ویژه نامه به شرح زیر است:
اسناد تاریخی:
مطالب انتشار یافته توسط سایت میزان خبر:
مطالب بازنشر یافته از سایتهای دیگر:
از نگاه اقتدارگرایان:
وزیر سابق نفت ایران، مسئولیت جدید خود را در قرارگاه خاتم الانبیای سپاه پاسداران آغاز کرده است.
مسعود میرکاظمی حدود یک هفته پیش با تصمیم دولت به ادغام وزارت نفت با وزارت نیرو، از سمت خود برکنار شد، اما اکنون به نوشته خبرآنلاین، مسئول یکی از پروژه های قرار گاه خاتم الانبیا شده است.
سایت خبرآنلاین نوشته است که میرکاظمی هفته گذشته کار خود را در دفتر قرارگاه خاتم الانبیا در شهرک غرب آغاز کرد.
وزارت نفت در حال حاضر وزیر ندارد و تحت سرپرستی محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، به فعالیت های خود ادامه می دهد؛ امری که گفته می شود شورای نگهبان آن را غیرقانونی می داند.
برکناری وزیر نفت بخشی از برنامه دولت برای ادغام هشت وزارتخانه به منظور ایجاد چهار وزارتخانه جدید بود.
منبع:بی بی سی
وزارت اطلاعات ایران مدعی شناسایی و انهدام 'یک شبکه پیچیده جاسوسی و خرابکاری' وابسته به سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا شده است.
این وزارتخانه در اطلاعیهای اعلام کرده است که با متلاشی شدن این شبکه، '۳۰ نفر از جاسوسان آمریکایی' بازداشت و ۴۲ نفر از 'افسران اطلاعاتی– عملیاتی' سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا شناسایی شدهاند.
بنا بر ادعای وزارت اطلاعات ایران، این شبکه در چند کشور جهان فعال بوده و با استفاده از پوششهایی مانند ارائه ویزا، وعده اقامت، اشتغال و تحصیل در خارج از ایران 'در صدد فریب عدهای از شهروندان، تخلیه اطلاعاتی و به جاسوسی واداشتن آنها' بوده است.
وزارت اطلاعات ایران از سفارتخانه ها و کنسولگریهای آمریکا در چند کشور 'به ویژه امارات متحده عربی، مالزی و ترکیه' به عنوان پایگاههای جمعآوری اطلاعات این شبکه نام برده است.
اهداف گسترده
بنا بر اطلاعیه وزارت اطلاعات، 'شبکه جاسوسی' کشف شده در حال جمعآوری اطلاعات از مراکز علمی، تحقیقاتی، دانشگاهی و همین طور از حوزههای انرژی هستهای، صنایع هوایی و دفاعی و بیوتکنولوژی ایران بوده است.
'گردآوری اطلاعات بسیار ریز پیرامون لوله های نفت و گاز، شبکههای برق و مخابرات کشور، فرودگاهها و گمرکات کشور، امنیت شبکههای ارتباطی و بانکی و مواردی از این قبیل' نیز از دیگر اهداف این شبکه عنوان شده است.
بنا بر اطلاعیه وزارت اطلاعات ایران، استفاده از 'عملیات معکوس اطلاعاتی' و اقدام به 'دوبل کردن تعدادی از جاسوسانی که به استخدام سازمان سیا در آمده بودند'، از جمله شیوه های بهکار رفته برای کسب اطلاع از اهداف و اقدامات این شبکه و 'فریب' آن بوده است.
وزارت اطلاعات ایران ضمن تاکید بر این که "این اقدام خصمانه از حافظه وزارت اطلاعات زدوده نخواهد شد"، به مردم ایران توصیه کرده است که نسبت به 'ارتباطات مشکوک در پوشش دعوت به تحصیل، اشتغال و یا اقامت در خارج از کشور، اخذ روادید و نیز نظر سنجیهای تلفنی فاقد منشا معتبر' نهایت دقت را داشته باشند.
برنامه تهاجمی
خبر شناسایی این 'شبکه جاسوسی' در حالی منتشر شده است که حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران، اسفند ماه سال ۱۳۸۹ در یادداشتی از 'برنامه تهاجمی وزارت اطلاعات برای مقابله با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای خارجی' در پی تاکید رهبر جمهوری اسلامی خبر داده بود.
آقای مصلحی پیش از آن هم گفته بود: "سرویسهای جاسوسی با برقراری ارتباط فامیلی، دوستی و علمی – پژوهشی راههای نفوذ در آدمهای مختلف را پیدا میکنند."
معاون پژوهشی وزارت علوم ایران نیز اواخر سال گذشته خورشیدی از 'تلاش بیگانگان برای جاسوسی از طریق روابط پژوهشی' سخن گفته بود.
محمد مهدینژاد نوری با هشدار به استادانی که از خارج دعوتنامههایی با 'رنگ و لعاب علمی' دریافت میکنند، گفته بود: "آنها شخصیتهای علمی را به خارج از کشور دعوت و تخلیه اطلاعاتی میکنند، سپس با دادن مقدار ناچیزی پول او را شرمنده کرده و در موقعیتی قرار میدهند که پس از بازگشت به ایران دائما با آنها در ارتباط باشد."
منبع:بی بی سی
همایون کاتوزیان:نهضت آزادی ایران در اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ تشکیل شد و سران آن مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی و سید محمود (بعدا آیت الله) طالقانی بودند.
این رهبران در همان زمان عضو شورای عالی «جبهه ملی دوم» بودند که در تابستان ۱۳۳۹ با شرکت خود آنان تاسیس شد، ولی بعدا با دیگر اعضاء آن شورا اختلافات اساسی پیدا کردند.
در زمان تشکیل نهضت آزادی تازه دکتر علی امینی -- که سیاستمداری با شخصیت و مستقل از شاه بود -- بر اثر فشارهای داخلی و خارجی، نخست وزیر شده بود. جبهه ملی دوم از همان ابتدا همه نیروهای قابل ملاحظه خود را برای کوبیدن امینی به کار انداخت؛ بدون اینکه برنامهای اعلام کند، یا خود را برای جانشینی او آماده سازد.
«جامعه سوسیالیستها» به رهبری خلیل ملکی و سازمان نوبنیاد «نهضت آزادی» بر آن بودند که این سیاست غلط است و صرف برخورد منفی با امینی سبب تقویت شاه میشود. در عمل این پیش بینی درست ازآب در آمد. امینی که هم شاه هم جبهه ملی هم زمینداران و هم حزب توده او را میکوبیدند، در تیرماه ۱۳۴۱ناگزیر از استعفا شد، و به دنبال آن شاه با آغاز انقلاب سفید خود استبداد تاریخی ایران را دوباره برقرار ساخت.
نیروهای نهضت آزادی ایران جزء «نهضت مقاومت ملی ایران» بودند که پس از کودتای ۲۸ مرداد با همکاری احزاب و عناصر ملی تشکیل شد. پس از مدت نسبتا کوتاهی فعالیت «نهضت مقاومت» متوقف شد و سازمانهای وابسته به آن رفته رفته جدا شدند. آنچه باقی ماند اعضاء و عناصر ملی-مذهبی آن بودند که در سال ۱۳۳۹ با عنوان «نهضت مقاومت» با رهبری بازرگان و یارانش تجدید فعالیت کردند. همین «نهضت مقاومت» بود که در اردیبهشت سال ۱۳۴۰ به عنوان «نهضت آزادی ایران «تجدید سازمان کرد و بهعنوان یک سازمان سیاسی مستقل ومنسجم وارد گود سیاست شد.
بازرگان و سحابی و طالقانی دست کم اسما در شورای «جبهه ملی دوم» ماندند ولی وقتی اولین و آخرین کنگره آن جبهه که در دی ماه ۱۳۴۱ تشکیل شد سیاست خود را دائر بر انحلال احزاب وابسته به خود (یعنی پذیرفتن اعضاء آنها فقط به شکل انفرادی) تایید و تثبیت کرد، «نهضت آزادی» عملا از آن جدا شد. یک سال پس از آن مصدق از تبعیدگاه خود درمکاتبه شدید اللحنی
با جبهه ملی، موضع «نهضت آزادی» و «جامعه سوسیالیستها» را مبنی بر اینکه جبهه باید متشکل از سازمانها (نه افراد) ملی باشد تایید کرد.
این منجر به استعفاء شورای «جبهه ملی» شد. به دنبال آن، و به تشویق مصدق (از طریق مکاتبه) چهار سازمان ملی – «نهضت آزادی» (بازرگان و یارانش)، «جامعه سوسیالیستها» (ملکی و یارانش)، «حزب ملت ایران» (داریوش فروهر و پیروانش) و «حزب مردم ایران» (دکتر حبیب الله پیمان و دکتر کاظم سامی و دیگران) «جبهه ملی سوم» را تشکیل دادند. اما در این زمان شاه قدرت استبدادی خود را مستقر کرده بود و اجازه کوچکترین فعالیت مسالمت آمیز علنی را نیز نمیداد. این بود که بازرگان و یارانش و ملکی و یارانش را به اتهام «قیام بر ضد سلطنت مشروطه» در دادگاه نظامی محکوم کردند و دیگر سران «جبهه ملی سوم» را نیز به زندان انداختند و جبهه در نطفه خفه شد.
در جریان موج اعتراضاتی که به انقلاب بهمن ۱۳۵۷ منجر شد، «نهضت آزادی» تجدید حیات کرد. در بهمن ۱۳۵۷ آیت الله خمینی به بازرگان پیشنهاد کرد که نخست وزیر دولت موقت شود و بازرگان پس از آنکه قول گرفت که دولت اختیار تام داشته باشد و آیت الله در امور دخالت نکند آن پیشنهاد را پذیرفت.
در ماههای اول انقلاب «نهضت آزادی» (به علاوه جبهه ملی چهارم که سازمان کوچکی بود) و دولت موقت تنها سازمان سیاسی مهمی بودند که با کشتار و ضبط اموال موافق نبودند. آنها در امور داخلی، به قول بازرگان، هوادار سیاست «گام به گام» بودند و تندروی و خشونت را رد میکردند. در سیاست خارجی نیز خواهان روش عدم تعهد و مدارا و مسالمت بودند.
همین کافی بود که نیروهای دیگر، به ویژه اسلامگرایان و کمونیستهای گوناگون، آنها را سازشکار و نماینده بورژوازی و عامل امپریالیسم آمریکا و متعهد به «اسلام آمریکایی» بدانند و با تمام قوا بکوبند.
«نهضت آزادی» و دولت موقت با ولایت فقیه مخالف بودند، و وقتی مجلس خبر گان اول خواست این اصل را در پیش نویس قانون اساسی وارد کند، با این استدلال که آن مجلس هم از محدوده اختیارات خود خارج شده و هم ضرب الاجل گزارشش به پایان رسیده، خواستند آن مجلس را منحل کنند که با مخالفت آیت الله خمینی روبرو شد.
در همان احوال دانشجویان موسوم به پیرو خط امام سفارت آمریکا را اشغال کردند و دیپلوماتهای آن را به گروگان گرفتند. آیت الله خمینی این اقدام را تایید کرد و در نتیجه دولت موقت مستعفی شد و سران آن مغضوب شدند. با این وصف آنان توانستند در انتخابات مجلس شورای ملی (بعدا اسلامی) چند نماینده، از جمله مهندس بازرگان، به مجلس اول بفرستند و در آن مجلس، اقلیت یا اپوزیسیون پارلمانی را تشکیل دادند.
آنان همچنان به مخالفت و انتقاد مسالمت آمیز خود ادامه دادند و در مورد بازرگان این تا آخر عمرش ادامه داشت. در سی سال گذشته برخی از فعالان «نهضت آزادی» (گاهی بارها) به زندان افتادهاند.
پانزده سال پیش که در دانشگاه هانور گفتاری درباره اوضاع جاری ایران ارائه کردم درباره ماهیت سیاسی «نهضت آزادی» از من سوال شد. در پاسخ آن استاد آلمانی گفتم که «نهضت آزادی» یک سازمان دموکرات مسلمان است چنانکه در کشور خود شما حزب اکثریت «دموکرات مسیحی» نام دارد. در سالهای اخیر حکومت ترکیه نیز خود را – یا حزب خود را – «دموکرات مسلمان» خوانده است.
منبع:رادیو فردا
امیر رزاقی:در یکصد سال اخیر، ایران از یکطرف در ارتباط با غرب و مدرنیته و پیامدهای آن قرار گرفته و از طرف دیگر حضور دین در تمامی لایههای اجتماعی از نمودهای بسیاری برخوردار بوده است. از اینرو این موضوع سبب گردیده تا میدان سنت ومدرنیته همواره محل بحث و مناقشه احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی شکل گرفته در این سرزمین باشد.
احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی ایرانی در جامعهای تولد یافتهاند که از یکسو دین در آن از اهمیت بالایی برخوردار بوده واز سوی دیگر بر اساس مراودات بین المللی با دنیای متجدد و اندیشه وآراء غربی آشنا بوده است، لذا حزب و گروههای سیاسی و اجتماعی که دارای اندیشه نوسازی و اصلاح بوده ودر جهت آن گام بر میداشته، نمیتوانسته به راحتی و به سادگی از کنار دین گذر کند. کمتر حزب سیاسی و تئوریسینها و متفکرین آن را میتوان یافت که به گونهای مستقیم و یا غیرمستقیم به موضوع بحث برانگیز و حساس دین و کارکردهای آن نپرداخته باشد.
با بررسی مکتوبات ودست نوشتهای آنان مبحث دین و مبحث توسعه و نوسازی را بعنوان یکی از محورهای مهم مباحث آنان میتوان دید.
به زعم نگارنده اگر بخواهیم احزاب و گروهای سیاسی و اجتماعی ایرانی را از منظر توجه آنان به موضوع دین و موضوع توسعه و نوسازی و رابطه آنان با هم مورد بررسی قرار دهیم میتوان احزاب و گروهها را در سه طیف کلی طبقه بندی نمود.
طیف اول احزابی و گروههای را میتوان قرارداد که دین را نفی نموده ودین و نهادهای دینی را علت عدم توسعه و نوسازی ایران میدانند، و آن راپردهای میدانند که جلوی آگاهی و بصیرت مردم را میگیرد. این احزاب خواهان رهایی انسان از کنترل دین و نهادهای دینی میباشند. این احزاب علم نقاد و علم تجربی را منشاء اندیشههای سیاسی و اجتماعی دانسته و خواهان حذف (ارزشهای) مذهبی برای ظهور ارزشهای مدرن در جوامع هستند.
طیف دوم احزابی و گروههای هستند که کاملا در جبهه مقابل طیف اول قرار دارند و آن احزابی هستند که پا از سنت و تفکرات سنتی فراتر نمیگذارند و همواره مظاهر و تمدن غرب را یکسره مردود و مشکوک میدانند و از لحاظ نظری و علمی مبانی و پیامدهای مدرنیته را نفی میکنند. اینان احکام، رسوم و شریعت دینی را به عنوان یک حقیقت مطلق، ثابت، ابدی و فراگیر میدانند و اصلاح را در آن نمیپذیرند. از نظر آنان دین میتواند داور و ملاک در هر زمینه و عنصر بنیادین جامعه میباشد.
این احزاب و گروهها بر این عقیده هستند که هر چیزی که کمتر از نقد جامع تجدد و سکولاریسم که اسلام را از هر جهت تهدید کند، یک خطای بزرگ محسوب میشود.
از نگاه آنان عقل، خادم دین و ابزاری برای خرد ذاتی نهفته در دین است و شایستگی اصلاح را ندارد و عقل همواره ناقص و محدود میباشد. ازدیدگاه این احزاب و گروهها نهاد حکومت باید سرشتی دینی داشته و روحانیت شایستگی تفسیر را دارند.
طیف سوم احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی هستند که در عین میراث داری فرهنگ سنتی خواهان تحول اجتماعی و مدرنیته نیز میباشند. آنان نه کاملا غربی شدن را چاره توسعه و نوسازی ایران میدانند و نه بازگشت به صدر اسلام را. این احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی عمدتا حیات دو زیستی دارند، اینان از یک سو دینی و دارای نگرانیهای مذهبی هستند و از سوی دیگر آشنا با مفاهیم و انگارههای تازه عقلی و عرفی غرب وپذیرای برخی از آن مفاهیم و انگارهها.
این احزاب و گروهها، اسلام و شریعت را به گونهای تفسیر میکنند که با عقل و دانش و تجارب بشر امروزی تقارن و تقارب پیدا کنند و هم سخن و همراه شوند.
اینان هم نقد بر دین و مذهب دارند و هم نقد بر برخی از مفاهیم و انگارههای غربی.
این طیف خواستار سازگاری میان دین و عقل و دانش تجربی بشر هستند. دررویکرد آنان انسان محوریت دارد.
متفکرین و روشنفکران این طیف در حوزه روشنفکران دیندار گام بر میدارند و معتقدند که روحانیت اگر میخواهد در این راه گام بردارد باید به نوسازی فکریش پرداخته و بجای کسوت روحانیت، کسوت عا لم دینی را بر تن کند.
حال با این طبقه بندی کلی، احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی ایران که در شرح آن در بالا رفت میتوان نهضت آزادی ایران را با توجه به بیانیهها این حزب و مکتوبات و دست نوشتههای اعضاء آن بویژه بنیانگذاران حزب چون مهندس بازرگان- طالقانی و.... این حزب را در دسته سوم قرار داد. نهضت آزادی ایران اساس تشکیلش مذهب و تعلقات مذهبی بنیانگذاران آن بوده است. آنان تحصیل کرده غرب و یا آشنا با مفاهیم غربی و مدرن بودهاند و پبشرفتها ی غرب را باور داشتند. بدین معنی که آنان از یک سو پا در سنت داشته و از سوی دیگر پذیرای بیساری از انگارههای غربی بودهاند. آنان همواره در پی آن بودهاند که سازگاری بین مذهب و دستاوردهای مدرن غربی ایجاد نمایند و در اندیشه ترمیم و اصلاح تفکرات و اندیشههای دینی بودهاند. بنیانگذران این حزب حضور خود را در سیاست نه به دلیل کسب قدرت سیاسی بلکه به جهت تکلیف و حجتی که خداوند بر انسانها گذارده که نسبت به جامعه خود متعهد باشند میدانند. آنان همواره سعی بر آن داشتند تا برای تفکرات ملی و تفکرات چپ محملی دینی بیایند. این حزب سیاسی علاوه بر آنکه خود را یک حزب مذهبی میدانند خود را یک حزب ناسیو نالیست و ملی هم میداند و ارزشهای اصیل ایرانی را باور داشته و به گذشتگان و تاریخ سرزمین ایران افتخار مینمایند و مخالف هرگونه استعمار و استثمار و استحمار ایران و ایرانی میباشند.
نهضت آزادی ایران در طی حیات خود تا به امروز همواره به تولید و باز تولید باورها و اندیشه خود پرداخته و در برخی از اندیشههای مذهبی اکنون به زعم نگارنده از رویکرد حداکثری به رویکرد حداقلی رسیده است.
نهضت آزادی ایران همواره به عنوان یک حزب سیاسی فارغ از نگاه ارزشی به تصمیمات سیاسی گرفته شده، در عرصه سیاست حضور داشته و علاوه برآن به عنوان یک جریان فکری و اندیشه ورز مطرح ودر فرایند فکری اندیشه ورزان ایرانی و اجتماع ایرانی تاثیر گذار بوده است.
اکنون ۵۰ سال از تاسیس این حزب سیاسی میگذارد ودر این مدت با محدودیتهای بسیاری مواجه بوده است وگاه در برخی از برهههای زمانی مجبور به توقف فعالیت سیاسی بوده است اما هرگز به عنوان یک جریان فکری توقف نداشته و اعضاء آن در عرصه دینداران روشنفکر به اندیشه ورزی پرداختهاند.
در این عصر نسل جوان نهضت آزادی ایران چون بنیانگدران حزب با ایمان به آیه شریفه: الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه ولا یخشون احدا الله و کفی بالله حسیبا. و باور به اصول اولیه ایرانی بودن، مسلمان بودن و مصدقی بودن در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران فعالیت داشته ودرنهضت آزادی خواهی ملت ایران حضور دارند.
خبرگزاریها گزارش کردهاند که حمید بقایی، از چهرههای نزدیک به محمود احمدینژاد که اکنون با حکم وی سرپرستی نهاد ریاست جمهوری و معاونت اجرایی وی را بر عهده دارد، به دلیل «تخلفات عدیده» در سازمان میراث فرهنگی با حکم «انفصال از خدمات دولتی به مدت چهار سال» مواجه شده است.
گزارش خبرگزاریهای نیمهرسمی فارس و مهر حاکی است که آقای بقایی که به تازگی صندلی ریاست سازمان میراث فرهنگی را ترک کرده است، خود خبر صدور حکم انفصال ۴ ساله خود را تأیید کرده است.
گرچه در سخنان نقل شده از آقای بقایی اشارهای به اقدام بعدی وی در این زمینه نشده است، با این حال هر دو خبرگزاری نوشتهاند که آقای بقایی پس از رأی دیوان عدالت ادارای در مورد «تخلفات عدیده» وی و نیز صدور حکم قطعی در این زمینه، از اجرای این حکم خودداری کرده و سرگرم رایزنی در مورد بازگرداندن حکم است.
بر اساس قانون دیوان عدالت اداری، عدم اجرای این حکم میتواند انفصال پنج سال از خدمات دولتی را برای آقای بقایی در پی داشته باشد.
این دومین حکم انفصال برای مسئولان دولتی نزدیک به محمود احمدینژاد به دلیل تخلف در سازمان میراث فرهنگی است.
اواخر دولت نهم نیز، زمانی که اسفندیار رحیممشایی ریاست سازمان میراث فرهنگی را برعهده داشت، حکم انفصال دو ماههای در مورد تخلفات اداری در این سازمان برای وی صادر شد که در آن زمان این حکم مورد اعتراض وی قرار گرفت.
با این حال با برگزاری انتخابات بحثبرانگیز ریاست جمهوری در سال ۸۸ و شکلگیری اعتراضهای مردمی به نتیجه اعلام شده برای این انتخابات، موضوع حکم انفصال دو ماهه آقای مشایی توسط رسانهها تعقیب نشد و در مورد سرنوشت این حکم نیز اطلاعرسانی صورت نگرفت.
صدور حکم انفصال از خدمات دولتی برای حمید بقایی در حالی رسانهای شده است که تنها دو روز از اقدام محمود احمدینژاد برای معرفی رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی و گردشگری میگذرد.
آقای احمدینژاد که در ۲۰ فروردینماه امسال حمید بقایی را به عنوان معاون اجرایی خود و سرپرست نهاد ریاست جمهوری معرفی کرد، با گذشت ۴۰ روز از این اقدام، در روز ۲۹ اردیبهشت جاری، روحالله احمدزاده را جایگزین حمید بقایی در سازمان میراث فرهنگی کرد.
البته آقای بقایی خود در آخرین نشست خبری خود به عنوان رئیس سازمان میراث فرهنگی، در نیمه اردیبهشت امسال، گفته بود که از این پس رئیس این سازمان نخواهد بود.
هنوز مشخص نیست که ارتباطی میان این تغییر در مدیریت سازمان میراث فرهنگی و حکم صادره برای آقای بقایی وجود داشته است یا خیر.
حمید بقایی که مراتب ترقی خود در مناصب دولتی را در همراهی با اسفندیار رحیم مشایی طی کرده است، در دوران حضور آقای مشایی در رادیو تهران و نیز سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، در نقش مشاور و رئیس دفتر وی ظاهر شده بود، اما پس از آغاز به کار دولت نهم و حضور اسفندیار رحیممشایی در سازمان میراث فرهنگی، از او حکم قائممقامی گرفت.
آقای بقایی پس از آن در تیرماه ۸۸ با انتقال اسفندیار رحیممشایی به نهاد ریاست جمهوری، هدایت سازمان میراث فرهنگی را عهدهدار شد و در تابستان سال گذشته نیز عنوان مشاور ویژه رئیسجمهور در امور آسیا را از آن خود کرد.
موضوع صدور حکم انفصال از خدمات دولتی برای حمید بقایی در حالی مطرح میشود که پیش از این نیز گزارشهایی مبنی بر صدور حکم انفصال پنج ساله برای محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدینژاد، به دلیل تخلفات مالی منتشر شده بود اما مقامهای قضایی این گزارشها را تأیید نکردند.
منبع:رادیو فردا
پویان فخرایی: بسیار پیش آمده است منتقدان وگاهی دوستان نهضت آزادی ایران، هرگاه خواستهاند زبان به کنایتی علیه این حزب با قدمت نیم قرن بگشایند، آنرا محفل پیرمردها خواندهاند و برای این کنایه شواهد بسیاری وجود دارد. مسنترین فعال سیاسی ایران دکتراحمد صدرحاجسیدجوادی، یکی از بنیانگذاران نهضت آزادی با ۹۴ سال سن است و هم او عنوان پیرترین زندانی سیاسی تاریخ ایران را با خود یدک میکشد. پیش از این نیز مرحوم دکتر یدالله سحابی، دیگر بنیانگذار نهضت آزادی، پیرترین فعال سیاسی ایران بوده است.
اما این شواهد نباید مانع بررسی رابطهٔ پابرجاترین حزب ایرانی با جوانان در ۵۰ سالهٔ حیاتش باشد. اولین دورهٔ حضور جوانان در نهضت آزادی به زمان تاسیس این حزب بازمیگردد.
جوانترین گروه اعضای نهضت آزادی که دههٔ بیستم زندگی خود را سپری میکردند دانشجویانی نظیر محمد حنیفنژاد، سعیدمحسن، علیاصغر بدیعزادگانٰ لطفالله میثمی و... بودند که پیش از آن فعالان انجمنهای اسلامی در دانشگاههای ایران بودند و دست به گریبان سرنوشتی پرفراز و نشیب شدند.
رهبران نهضتآزادی اگرچه درآن سالها در سنین بازنشستگی بودند و در حرکت سیاسی خود حساب شده و گام به گام حرکت میکردند، اما طبق روایات باقیمانده از آن دوران با جوانان نیز دمخور میشدند و از نظرات آنها استقبال میکردند. لطفالله میثمی در کتاب خاطرات خود از جلسهای مابین خود و چند تن از دوستانش با مهندس بازرگان ودکتر سحابی نقل کرده است که در آن جلسه جوانان به طرح انتقادات خود پرداختند و زمانی که نوبت به دکتر سحابی رسید با چشمانی پر از اشک از اینکه جوانان همحزبیاش توانایی انتقاد کردن را دارند، ابراز خوشحالی کرد.
اما فعالیت نهضت آزادی چند صباحی بیشتر دوام نیاورد و با طرح انقلاب شاه و مردم، حکومت پهلوی ترجیح داد فضای باز سیاسی را کناری بگذارد و اعضای احزاب ملی را روانه زندانها کند. پس ازحوادث خرداد ۴۲ و سرکوب نهضت روحانیون به رهبری آیتالله خمینی، مهندس مهدی بازرگان در دفاعیات خود در دادگاه نظامی، نهضت آزادی را آخرین گروهی دانست که با زبان قانون با حکومت سخن میگوید.
دیری نپایید که جوانان نهضت آزادی، به تعبیر سخن مهندس بازرگان برای حکومت پهلوی پرداختند و با مشاوره احمد صدرحاجسیدجوادی و الهام گیری از انقلابهای دنیا دست به تشکیل سازمان مجاهدین خلق زدند. این گروه از جوانان نهضت آزادی به رهبری حنیفنژاد، محسن و بدیعزادگان در سال ۱۳۴۴ کار مطالعاتی خود را شروع کردند و قدم بعدی خود را با کادرسازی و تربیت نیروها برداشتند. اما این گروه در سال ۱۳۵۰ قبل از شروع هر حرکت موثر توسط ساواک شناسایی و رهبران و اعضای آن به سرعت بازداشت شدند. در چهارم خرداد ۱۳۵۱ با اعدام بنیانگذاران ضربهٔ مهمی به این نسل از اعضای نهضت آزادی وارد شد و با انقلاب ایدئولوژیک سال ۱۳۵۴مارکسیتها علیه مسلمانان سازمان مجاهدین میراث این جوانان نیز به تاراج رفت.
پایان غمانگیز حرکت جوانانترین اعضای اولین دورهٔ فعالیت نهضت آزادی، پایان حرکت جوانان در نهضت آزادی نبود. همپای جوانان ۲۰ ساله گروهی از جوانانی که در دههٔ ۳۰ زندگی خود بودند که اگرچه طبع آتشینی به مانند حنیفنژاد و دوستانش نداشتند اما در سرنوشت انقلاب ۱۳۵۷ تاثیر بسزایی داشتند. عزتالله سحابی، ابراهیم یزدی، مصطفی چمران از جملهٔ این اعضای جوان نهضت آزادی بودند که راه و روزگاری، جدا و متفاوت پیمودند. عزتالله سحابی به همراه پدرش، دکتریدالله سحابی، و دیگر سران نهضت در سال ۱۳۴۱ بازداشت شد و در دادگاه نظامی به شش سال حبس محکوم شد. دکتر ابراهیم یزدی و مصطفی چمران که در سال ۱۳۳۹ از ایران خارج شده و به آمریکا عزیمت کرده بودند به همراه علی شریعتی و صادق قطبزاده اقدام به تاسیس نهضت آزادی خارج از کشور کردند و بعد ار توقف فعالیت نهضت آزادی در داخل ایران، حیات این حزب را در خارج از ایران استمرار بخشیدند.
یزدی و چمران در راستای فعالیتهای انقلابی یک پایگاه آموزش چریکی در مصر تاسیس کردند و ارتباطات گستردهای با آیتالله خمینی و امام موسی صدر پایه گذاری کردند. چندی بعد اعضای دیگری از نهضت آزادی نظیر محمد توسلی و ابوالفضل بازرگان به ایشان پیوستند و با انتقال پایگاه آموزشی از مصر به لبنان به مصطفی چمران به تعلیم چریکهای مخالف حکومت کمک کردند. ابراهیم یزدی نیز با فعالیتهای خود در هدایت دانشجویان مسلمان علیه حکومت شاه و مشاوره دادن به آیت الله خمینی به عنوان مهمترین مشاور مکلی رهبر روحانی انقلاب، عرض اندام میکرد.
این نسل از نهضت آزادی با پیروزی انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ و تشکیل دولت موقت توسط دبیرکل نهضت آزادی، مهندس بازرگان، به دولت راه یافت اما با استعفای دولت در آبان ۱۳۵۸ گروهی از این نسل از نهضت آزادی جدا شدند. افرادی نظیر مهندس عزتالله سحابی، محمد بستهنگار، محمدعلی رجایی، محمدتقی جعفری و.... و گروهی دیگر در سالهای بعد از انقلاب در ردههای بالای حزبی نظیر عضویت در شورای مرکزی، عضویت در دفتر سیاسی و ریاست هیئت اجرایی به فعالیت خود ادامه دادند تا جایی که ابراهیم یزدی بعد از وفات مهندس بازرگان پست دبیرکلی نهضت آزادی را برعهده گرفت.
در سالهای آغازین دههٔ ۱۳۶۰، نسل دیگری از جوانان به نهضت آزادی پیوستند که از آن جمله محمد نعیمپور، فرید طاهری و امیر خرم بودند. جوانانی که در آن سالها بار فعالیتهای نهضت آزادی را به دوش کشیدند و راه خود را تا پیمودن پلههای ترقی تا ردههای بالای حزبی ادامه دادند. با ازدیاد فشارها بر نهضت آزادی، این حزب از عضو گیری جدید برای سالها کناره گرفت. فشارها بر این گروه آنچنان بود که تنها زنده نگاه داشتن نام نهضت آزادی و دادن انذار به حاکمیت تنها الویت این گروه بود.
با وقوع دوم خرداد ۱۳۷۶، این حزب اگرچه دفترش با حضور جوانان رونق جدیدی یافته بود اما تا سالهای آغازین دههٔ ۱۳۸۰ شمسی شروع به عضو گیری نکرد. حضور جوانانی از نسل سوم انقلاب، شروع به کار مجدد شاخهٔ جوانان نهضت آزادی و راهیابی افرادی از این نسل به دفتر سیاسی نهضت آزادی نشانهٔ آشکاری از روند جدید جوانگرایی در ارکان نهضت آزادی را نوید میداد. اما این نوید، برای جمهوری اسلامی حساسیت برانگیز بود و کار تا بدانجا پیش رفت که تنها ساعاتی بعد از پایان انتخابات ریاست جمهوری اکثر اعضای جوان این حزب بازداشت شدند و چند تنی با احکام سنگین دادگاههای انقلاب روبرو شدند که از آن جمله حکم ده سال حبس قطعی و ده سال محرومیت عماد بهاور از فعالیت سیاسی و رسانهای، حکم شش سال حبس تعزیری مهدی قلیزاده و حکم دو سال حبس قطعی لیلا توسلی میتوان اشاره کرد.
اگرچه این روزها نهضت آزادی با فشار وزارت اطلاعات مجبور به توقف روند فعالیت شده است اما حضور سرزنده وشاداب اعضای جوان نهضت آزادی در سالهای اخیر جواب مناسبی به منتقدان و پاسخی درخور به دغدغه مندان ادامه گروه برای نسلهای آینده ایران است.
منبع:رادیو فردا
آیتالله بیاتزنجانی و حجه السلام خاتمی به دیدار رییس شورای فعالان ملی- مذهبی رفته و از وی عیادت کردند.
به گزارش وبسایت آیتالله بیاتزنجانی، این مرجع تقلید هفتهی گذشته با حضور دربیمارستان ضمن عیادت از مهندس سحابی، در جریان رویۀ درمان وی قرار گرفته و برای بهبودی حال ایشان، دعا کرد.
همچنین به گزارش جرس، رئیس جمهور سابق ایران، عصر پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۰، از این فعال سیاسی عیادت کرد و در جریان وضعیت جسمانی و روند درمانی ایشان قرار گرفت.
گفتنی است وضعیت جسمانی مهندس عزت الله سحابی، فعال باسابقه مدنی، که از روز شنبه دهم اردیبهشت دچار سکته مغزی شده، کماکان وخیم بوده، وی در حالتِ کُما به سر می برد.
عضو شورای انقلاب، رییس سازمان برنامه و بودجه در دولت مهندس مهدی بازرگان، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اول، و عضو خبرگان قانون اساسی اینک 81 سال دارد.
مهندس سحابی بیش از 15 سال از عمر خود را در زندانهای رژیم شاهنشاهی و جمهوری اسلامی سپری کرده است. وی آخرین بار در سال 1379 بازداشت و بعدا در دادگاه مشهور به «فعالان ملی _ مذهبی» توسط قاضی حداد، معاون امنیتی قاضی مرتضوی، به 11 سال زندان محکوم شد.
نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی، چند ماه پیش، در زمستان 89 وی را احضار کرده مورد تهدید قرار دادند.
حمایت مهندس سحابی و شورای فعالان ملی مذهبی از جنبش سبز، و اعتراض این جمعیت سیاسی به حبس و حصر رهبران جنبش، موسوی و کروبی، و نیز صدور بیانیه تسلیت و همدردی با میرحسین موسوی، نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی را خشمگین ساخته ، به احضار فرزند ارشد دکتر یدالله سحابی وادار ساخت.
منابع نزدیک به مهدی کروبی می گویند مسئولان امنیتی با انتقال او و همسرش به مکانی دیگر موافقت کرده اند، تا ساکنان سایر واحدهای مسکونی مجتمع محل سکونت آنها بتوانند به خانه هایشان بازگردند.
به گزارش شبکه خبری بی بی سی، مجتبی واحدی، مشاور ارشد مهدی کروبی ضمن بیان این نکته گفته است که در حال حاضر فاطمه کروبی، همسر کروبی برای ترتیب دادن مقدمات این انتقال موقتا از حصر خارج شده است.
تنها چند روز پس از تظاهرات ۲۵ بهمن ماه سال گذشته، نیروهای امنیتی با مراجعه به منزل مسکونی مهدی کروبی و همسرش آنها را تحت بازداشت خانگی قرار دادند و دیگر واحدهای مسکونی مجتمع محل اقامت آقای کروبی را هم تخلیه کردند.
به گفته مجتبی واحدی این مجتمع آپارتمانی ۸ واحد مسکونی دارد که ۴ واحد آن به مهدی کروبی و فرزندانش تعلق دارد و ۴ واحد دیگر متعلق به افراد دیگری است.
مشاور مهدی کروبی می گوید آقای کروبی تا به حال چندین بار از نیروهای امنیتی خواسته بود اجازه دهند آنها به مکان دیگری منتقل شوند تا ساکنان واحدهای دیگر این مجتمع آپارتمانی بتوانند به خانه هایشان برگردند، اما هر بار با این درخواست مخالفت می شد.
در روز سوم اردیبهشت ماه امسال برای نخستین بار در چند ماه گذشته به فاطمه کروبی اجازه داده شد برای درمان پزشکی چند روز از خانه خارج شود.
اکنون بار دیگر با خروج خانم کروبی از منزل موافقت شده و او در پی یافتن مکانی دیگری است تا محل حبس او و همسرش به آنجا منتقل شود، اما به گفته مجتبی واحدی با توجه به اینکه نیروهای امنیتی برای چنین مکانی "ویژگی های خاصی" تعریف کرده اند، هنوز خانواده کروبی چنین محلی را پیدا نکرده اند.
فاطمه کروبی پس از درمان پزشکی و پیش از بازگشت دوباره به حبس به سایت سحام نیوز گفته بود که او و همسرش حتی از حقوق زندانیان عادی هم محروم هستند و به آنها اجازه تماس تلفنی داده نمی شود و به جز در مواردی محدود، امکان ارتباط با خانواده شان فراهم نشده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر