-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

Latest News from Mizan Khabar for 05/15/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



حمید مافی:

انتقال تجربه

نیم قرن از فعالیت سیاسی این حزب در ایران گذشته است واین یک رکورد تاریخی به شمار می آید. نیم قرن فعالیت سیاسی مداوم و پی در پی در حالی که در ایران فعالیت سیاسی معمولا کم عمق و کوتاه مدت است. عموم کارشناسان علوم سیاسی بر این باورند در جامعه ای چون ایران نهال احزاب هیچ گاه قد نمی کشد و به بار نمی نشیند. آن ها برای این ادعایشان دلایل بسیار بر می شمارند. چون بی اعتمادی سیاسی، بدبینی مردم به احزاب سیاسی، نبود فرهنگ دموکراتیک،عدم آموزش فرهنگ مشارکت جویی فعال و.... از جمله دلایلی است که یکایک کارشناسان در بررسی علل ناتوانی احزاب در ایران بر شمرده اند و بر این باور بوده اند که قرار گرفتن این ها در کنار یکدیگر جامعه ایران را از حرکت به سمت تحزب گرایی وا داشته است. جامعه ایران در واقع جامعه ای متکی بر محافل بوده و مردم زندگی بدون حزب را ترجیح داده اند. حال تصور این که یک حزب نزدیک به نیم قرن در ایران فعالیت سیاسی حتی بیرون از حاکمیت و محدود داشته باشد به سان یک تجربه گرانبها باید به آن نگریست و از آن درس گرفت.

در بررسی علل ضعف احزاب و نهاد های مدنی در ایران مسایل متعددی را می توان برشمرد. ان چه که مد نظر بسیاری از کارشناسان قرار گرفته، حس بدبینی مردم ایران به احزاب است. مردم ایران احزاب را آلت دست قدرت خارجی و حکومت دانسته اند که منافع ان ها را تامین نمی کند و بیشتر درگیر مسایل سیاسی است تا رسیدگی به امور مردم. شاید برای ریشه یابی این مساله این نظریه قابل توجه بنماید که فرهنگ ایرانیان یک فرهنگ حسی و تبعی است. گابریل آلموند و سیدنی وربا برای اولین بار چنین مساله ای را مطرح کردند.آنان با تقسیم بندی فرهنگ های سیاسی به سه گروه احساسی ، ارزش و ادراکی بر این باور بودند که فرهنگ سیاسی احساسی رفتار تبعی را به دنبال خواهد داشت، فرهنگ ارزشی موجب رفتار سیاسی محدود می شود و در فرهنگ سیاسی ادراکی موجب رابطه مشارکتی میان دولت و ملت می گردد. اینان فرهنگ سیاسی ایران را از نوع احساسی دانسته که امکان شکل گیری احزاب را مهیا نمی سازد و رابطه مردم با حکومت یک رابطه تبعی است. چنین نگاهی را در آثار دیگر محققین نیز می توان دریافت. هنگامی که آن ها بر این نکته تاکید دارند که رفتار مردم ایران یک رفتار سیاسی تبعی و احساسی فاقد عقلانیت و سود و پیوند است باید دریافت که زمین ایران برای رشد و نمو نهاد های مدنی سخت تر و ناحاصلخیز تر خواهد بود. رفتار ها و تصمیم گیری ها در چنین فرهنگی نه بر مبناب عقلانیت و برنامه ریزی بلکه بر اساس احساسات و دستور از بالا خواهد بود. ثمره چنین فرهنگی شکل گیری کلونی های بدون ساختار است که هیات گونه اداره می شوند و به هر مناسبتی شکل گرفته و در یک دوره تاریخی فعالیت کرده و سرانجام چراغ را برای همیشه خاموش می کنند.

از دیگر عواملی که برای ناتوانی احزاب در ایران بر می شمارند چند گانگی هویت ها و گسیختگی اجتماعی است.شکاف های قومیتی متعدددر ایران همواره مانع از کارجمعی قومیت ها در کنار همدیگر بوده و منافع قومی بر منافع جمعی ارجح بوده است. اما نباید بی تجربگی و عدم انباشت سرمایه را به عنوان یک شاخصه اساسی دیگر از یاد برد. چرا که به دلیل شرایط حاکم بر جامعه ایران روح استبداد به سان یک شاهزاده کوچک در درون اکثریت شهروندان نفوذ کرده و آنان را امر و نهی می کند. این شاهزاده تقریبا امکان کار جمعی را از ایرانیان سلب نموده و مشاهده شده است که گروههای سیاسی در ایران پس از دوره کوتاهی فعالیت، از هم گسیخته و دچار شکاف های درونی می شوند. در واقع تمایلی برای انتقال تجربیات از یک نسل به نسل دیگر وجود ندارد و همواره نگاه رقیب گونه به دیگری در ذات ایرانیان وجود داشته است.

مردم ایران تمایل به عضویت در احزاب سیاسی ندارند و همواره فراجناحی بودن را به عنوان یک امر پسندیده و امتیاز ویژه مطرح می کنند و سیاستمداران کهنه کار مدعی کسب قدرت تلاش می کنند به جای پوشیدن لباس یک حزب در قامت فراحزبی بایستند و ردای فرا جناحی بر تن کنند.

حال تجربه نزدیک به 50 ساله نهضت آزادی در این زمین خشک و نامساعد را باید پاس داشت و به سان یک تجربه موفق به کار گرفت.اگر چه نهضت آزادی نیز از مشکلات نظام حزبی و نا حاصلخیزی فکر ایرانیان در امان نبوده و خود بارها درگیر مشکلات درونی و بیرونی بوده است.

رازماندگاری بلند مدت نهضت آزادی در زمین سفت و سخت ایران که احزاب در آن پای نمی گیرند به عومل متعددی بستگی دارد که دست اندرکاران این نهضت بیش از هرکس دیگر به آن واقف بوده و می توانند آن را برای دیگران برشمارند. آن چه که در نگاه نگارنده این سطور به عنوان راز ماندگاری نهضت آزادی به چشم آمده است عبارتند از :

الف- نگاه سیاست ورزانه

این یک واقعیت است که بسیاری از فعالین سیاست ایرانی آرمان گرایی را به جای واقع گرایی در سیاست می نشانند. از نگاه اینان هدف غایی از عمل سیاسی رسیدن به نقطه نهایی آرمان های بشری و یا آرمان های ذهنی اشان است.اما آن چه که در عمل نهضت آزادی ایران به چشم آمده است چشم نپوشیدن بر واقعیت ها و حرکت برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده واقعی است.نهضت آزادی ایران در هنگام تاسیس در بیانه ای هدف خود را چنین بیان کرده است:"تلاش برای احیای حقوق اساسی ملت ایران با استقرار حکومت قانون،تعیین حدود و اختیارات قوای مختلف و تامین واقعی حکومت مردم بر مردم."

نهضت آزادی در سال های شکل گرفت که جریان های رادیکال سیاسی برای انقلاب تلاش می کردند و البته نهضت تاثیر بسیار در میان این افراد و گرو ها داشت. اما مساله مهم این بود که نهضت آزادی ایران سیاست ورزی را به عنوان یک شیوه اصلی و مشی حزب خود برگزیده بود و هیچگاه در مسیر مبارزات سیاسی خود به حرکت های رادیکال روی نیاورد.چرا که بنا بر آن چه که بنیانگذاران این حزب تاکید کرده بودند کلیه فعالیت های این حزب در چارچوب قانون اساسی صورت می گرفت. نهضت آزادی با توجه به شرایط موجود در کشور مسیر حرکتی خود را تعیین کرد. اگر چه هیچگاه از آن چه که به عنوان مبانی حرکت حزب اعلام شده بود تخطی نکرد اما از مذاکره بر سر فعالیت های سیاسی ابا نداشت و هیچگاه از نشستن بر سر میز مذاکره حتی با مخالفانش طفره نرفته است. نهضت آزادی اگر چه دوره ای کوتاه در قدرت حضور داشته اما در مقام یک منتقد بیرونی همواره فضای سیاسی ایران و جهان را رصد کرده و برای هر مرحله ای که در آن قرار گرفته سخن داشته است.

نهضت آزادی ایران در واقع یک حزب عمل گرای سیاسی به شمار می آید که عمل سیاسی را در دنیای واقعی دنبال می کند.اگر چه در مقاطی دچار اشتباه استراتژیک و تاکتیکی نیز شده است .

ب – تحزب فقط قدرت نیست

در سالهای نیمه باز و نیمه بسته ایران حزب های متعددی متولد شده اند و پس از یک دوره کوتاه عرصه را ترک کرده و تنها نامی از آن ها باقی مانده است. چرا که تمایل آن ها کسب قدرت بوده،کارویژه ای که احزاب به خاطر آن متولد می شوند و استمرار فعالیت می یابند اما نهضت آزادی در ایران هیچگاه نشستن بر مسند امور را تجربه نکرد و تنها در ابتدای انقلاب دبیر آن عهده دار مقام نخست وزیری شد. حال اما پس از این همه دوری از قدرت نهضت آزادی اگرچه مصائب بسیاری پیش رو دارد اما زنده است به عنوان یک حزب سیاسی منتقد حکومت فعالیت خود را ادامه می دهد.به نظر می رسد این استمرار فعالیت نشات گرفته از این نگاه است که تمام کار حزب کسب قدرت و حکومت نیست. بلکه حزب وظایف دیگری را نیز عهده دار می باشد و نهضت در این سالها کم یا زیاد در پی این امور بوده است.

ج – تبین اصول راز ماندگاری است

اگر چه این روزها اصول گرایی معنای مترادف رادیکالیسم دینی و توده گرایی به خود گرفته است اما نمی توان انکار کرد که اصول گرایی به معنای پایبندی به مبانی از پیش تدوین شده،آن گونه که در مرامنامه و اساسنامه احزاب می آید ارزشمند است و ماندگاری هر حزب و تشکیلاتی بسته به نوع اصول و میزان پایبندی اعضای آن به این اصول واست.

آن گونه که در بند یک نیز آمد اصول حزب نهضت آزادی در سالهای سخت بعد از کودتا ایرانی ،مسلمان و مصدقی بود و این حزب تمام تلاش خود را برای این به کار گرفت تا حکومت مردم بر مردم محقق گردد و هیچگاه خارج از آن چه که خود چارچوب قانون اساسی نامیده فعالیت نکرده است . نمونه چنین رفتاری را می توان در حضور نهضت آزادی در انتخابات دید. اگرچه حاکمیت نامزدهای این حزب را به دفعات متعدد از حق انتخاب شدن محروم کرده و یا مانع از اجتماعات آن گردیده است اما نهضت آزادی هیچگاه رفتاری خلاف قانون اساسی انجام نداده و تنها با لحنی اعتراض آمیز نسبت به آن چه که به او روا می دارند ناخرسندی خود را نشان داده است.

دست اندرکاران نهضت آزادی ایران دلایل بسیار دیگری را می توانند برای طول عمر خود در این زمین سخت بیابند و با بیان آن علاوه بر نقد خویش و بازبینی نقاط ضعف حزب دیگران را از آن چه که آنان را ماندگار کرده است مطلع نمایند و به سان یک تجربه موفق آن را به دیگران انتقال دهند. انتقال تجربه ای که می تواند بخشی از راز کوتاهی عمر و کم عمقی جامعه مدنی و تحزب گرایی در ایران را نمایان سازد.

 

منبع:روزنامه شرق


 


ahmadinejad3

در تازه‌ترین دور از کشاکش دولت و مجلس بر سر ادغام وزارتخانه‌ها، محمود احمدی‌نژاد سه وزیر کابینه را برکنار کرد تا راه را برای تشکیل وزارتخانه‌های جدید آن گونه که دولت برنامه آن را داشت، هموار سازد.

 

رئیس دولت دهم که پیشتر همزمان با رأی عدم اعتماد به وزیر وقت راه و ترابری، وزیر مسکن را به سرپرستی وزارت راه برگزیده بود، هفته گذشته با اعلام برنامه ادغام این دو وزارتخانه و نیز شش وزارتخانه دیگر، با سه وزیر کابینه خداحافظی کرد تا به این شکل تعداد وزارتخانه‌های دولت با از ۲۱ عدد با ۱۷ عدد کاهش یابد.
این تعداد بدون احتساب وزارت ورزش و جوانان که اکنون دولت مکلف به تشکیل آن است، با تکلیف قانون برنامه پنجم برای کاهش وزارتخانه‌ها برابری می‌کند.
اما خداحافظی محمود احمدی‌نژاد با مسعود میرکاظمی، صادق محصولی و علی‌اکبر محرابیان که به ترتیب تصدی وزارتخانه‌های نفت، رفاه و تأمین اجتماعی، و صنایع و معادن را برعهده داشتند، با واکنش منفی مجلس روبه‌رو شد، چرا که مجلس تشکیل وزارتخانه‌های جدید را پیش از تصویب لایحه آن در مجلس، غیرقانونی می‌دانست.

 

 

دولت می‌خواست که کاهش تعداد وزراتخانه‌ها را از طریق ادغام دو به دو در وزارتخانه‌های نفت و نیرو، صنایع و بازرگانی، راه و مسکن، و رفاه و کار، دنبال کند و از این رو مجید نامجو، مهدی غضنفری، علی نیکزاد و عبدالرضا شیخ‌الاسلامی سرپرستی چهار وزارتخانه حاصل از ادغام را بر عهده گرفتند.
اما مجلس بر غیرقانونی بود این اقدام پافشاری کرد و اعلام کرد که از نظر دستگاه قانونگذاری، کابینه همچنان ۲۱ وزیر دارد و وزرا حق دخل و تصرف در وزارتخانه‌های دیگر را نخواهند داشت.
در میان شورای نگهبان نیز در پاسخ به استفسار مجلس در مورد ادغام این وزارتخانه‌ها، بر نظر مجلس صحه گذاشت و با تأکید بر لزوم ارائه لایحه ادغام وزارتخانه‌ها به مجلس، تصریح کرد که در صورت تشکیل وزارتخانه‌های جدید، وزیرانی که تصدی این وزارتخانه‌ها را برعهده می‌گیرند باید از مجلس رأی اعتماد کسب کنند.
اکنون دولت برای خروج از بن‌بست اختلافات با مجلس، راه دیگری را برگزیده و محمود احمدی‌نژاد تصمیم گرفته است که با برکناری سه وزیر مورد نظر خود و انتصاب سرپرست برای وزارتخانه‌های نفت، صنایع و رفاه، شرایط ادغام وزارتخانه‌های جدید را فراهم سازد.
در حکمی که خطاب به سه وزیر برکنار شده صادر شده است، آمده است که «در اجرای ماده ۵۳ قانون برنامه پنجم مصوب مجلس شورای اسلامی» مسئولیت آنها در وزارتخانه‌های تحت امر پایان می‌پذیرد. در این حکم همچنین به مصوبه هیئت وزیران در مورد ادغام وزارتخانه‌ها اشاره شده است.
این موضوع با واکنش احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس روبه‌رو شده و آقای توکلی عزل این سه وزیر را مغایر با مصالح ملی خوانده است.
آقای توکلی وجه مشترک سه وزیر برکنار شده را اختلاف با «چهره مشهور، منحرف و مسئله‌دار دولت» خوانده و افزوده است که اگر مجلس در تعطیلات به سر نمی‌برد قطعاً با این موضوع برخورد می‌کرد.
صدور حکم برکناری سه وزیر کابینه در حالی است که منابع خبری روز جمعه از برگزاری جلسه مشترک رؤسای قوای مققنه و مجریه برای حل بحران ادغام وزارتخانه‌ها خبر داده بودند و گزارش‌های حاکی از آن بود که با پذیرش نظر مجلس از سوی دولت، هر سه وزیر برکنار شده به کابینه بر می‌گردند.
منابع خبری همچنین از احتمال معرفی سرپرست برای وزارتخانه‌های نفت، صنایع و رفاه تا زمان تعیین تکلیف پروژه ادغام وزارتخانه‌ها خبر داده‌اند.
علاوه بر این مهر در گزارشی، با بررسی سناریوهای مختلف برای سرپرستی وزارتخانه‌ها بی‌وزیر، با استناد به نقل قولی از محمود احمدی‌نژاد، از این احتمال خبر داده که رئیس دولت خود سرپرستی هر سه وزارتخانه را بر عهده گیرد.
منبع:رادیو فردا

 


 


 

خدمت جناب آقای مهندس مهدی بازرگان

قربانت شوم، مرقومه محترم مورخ  جاري ۲۱ مبشر تشكيل جمعيتی بنام «نهضت آزادی ايران» عزّ وصول ارزانی بخشيد و موجب نهايت امتنان و خوشوقتی گرديد. تبريكات صميمانه خود را تقديم می‌‌كنم و ترديد ندارم كه اين جمعيت تحت رهبری شخص شخيص جنابعالی موفق به خدمات بزرگی نسبت به مملكت خواهد شد و بنده توفيق جنابعالی و همكاران محترمتان را در اين راه از خداوند مسئلت دارم.

دكتر محمد مصدق

احمدآباد، ۲۵ ارديبهشت ماه ۱۳۴۰

 

نامه هيئت موسسين «نهضت آزادی ايران»

به جناب آقای دكتر محمد مصدق ـ پيشوای نهضت ملی ايران

با استحضاری كه از وفاداری و ايمان مداوم مردم نسبت به اصول نهضت ملی ايران داريد و علاقه و انتظاری كه در دلهای فرزندان وطن به احيای آزادی و تأمين استقلال كشور عزيز وجود دارد و با توجه به تحولات اخير جهانی، عده‌ای از افراد مومنِ مبارز كه در طول هشت سال اختناق از ادامه راه پيشوای محبوب و تعقيب خواسته‌های مردم آرام ننشسته بودند در صدد برآمدند با توكل به عنايات خداوندی و به سرمايه شرف و غيرت و همت مردم آزاده ايران، جمعيتی به نام «نهضت آزادی ايران» تشكيل دهند. يقين داريم از پشتيبانی و راهنمايي‌های پيشوای بزرگ خود پيوسته برخوردار خواهيم بود.

با تقديم صميمی‌ترين درود و سلام دوستان و ارادتمندان

 

از طرف موسسين نهضت آزادی ايران

مهندس مهدی بازرگان

۲۱ ارديبهشت ۱۳۴۰


Dr.mosadegh01


 


 

 

ابوالفضل حکیمی از اعضای اولیه نهضت آزادی است که در همان روز تاسیس نهضت در اردیبهشت سال 40 حضور داشته است و یکسال بعد هم به همراه سران نهضت، دادگاهی شده و به زندان رفته است ، با این مبارز قدیمی درباره نهضت آزادی و روزهای اولیه اش به گفتگو نشسته ایم.
می خواستیم از شما در باره چگونگی تاسیس نهضت آزادی ایران بپرسم و اینکه شرایط سیاسی – اجتماعی آن دوران و موقعیت احزاب سیاسی چگونه بود که منجر به جلسه تاسیس نهضت در 6 اردیبهشت 1340 شد ؟
برای تشریح تاسیس نهضت باید برگردیم به سال 1339 و شرایط مملکت را در آن سال بررسی کنیم . با روی کار آمدن کندی در آمریکا، فشاری به شاه می آورد بابت باز کردن فضای سیاسی و کاستن از خفقان کشور بعد از کودتای 32 ، باعث شد که نیروهای ملی که مخالف شاه بودند، به تشکیلاتشان سر و سامان دهند. جبهه ملی تشکیل شد و شورای مرکزی آن و هیات اجرایی تشکیل شد و در آنجا بحث شد که احزاب باید در این جبهه ملی مشارکت داشته باشند و در ضمن اینکه مهندس بازرگان و دکتر سحابی و مرحوم طالقانی و بحث بود که سازمانی داشته باشند . سال 39 قدری فضا باز شد و در محل پارک لاله فعلی میتینگ گذاشتند و در بار دوم که شهریور 39 بود بازداشت شدم و یک ماهی زندان قزل قلعه بودم.
موسسان نهضت خود از اعضای فعال نهضت مقاومت ملی بعد از کودتای 28 مرداد بودند چه شد که شرایط به تاسیس حزبی مستقل انجامید ؟
بعد از کودتا نهضت مقاومت درست شد و از منزل آیت الله زنجانی ، دانشگاهیان و بازاریان بودند و رژیم کودتا را شش ماهی دچار دردسر کرد و به تدریج کمرنگ شد. در سال 36 هسته های اصلی بازداشت شدند و مهندس بازرگان و دکتر سحابی بازداشت شدند و خود آیت االه زنجانی. آدمهایی که آمدند نهضت آزادی را تاسیس کردند سابقه مبارزات با کودتای 28 مرداد راداشتند و فعالان نهضت مقاومت ملی بودند . عملابعد از سال 36 نهضت مقاومت ملی فعالیتی نداشت. جبهه ملی دوم بعد ازسال 39 تاسیس شد و مهندس بازرگان و دکتر سحابی احساس کردند که سازمان مستقلی داشته باشند.
جلسه تاسیس در کجا برگزار شد؟
روز اول تاسیس نهضت 6 اردیبهشت سال 40 بود. یک باشگاهی در خیابان کاخ ، یک حیاط خیلی بزرگی بود. اول وارد ساختمانی می شدیم و یک ایوان جلوی طبقه دوم ساختمان بود و مشرف بود به حیاط مستطیل مانند بود که سه هزار نفر گنجایش داشت.
در آن جلسه این تعداد حضور داشتند و آیا عضو گیریها از همان روز شروع شد؟
نه جلسه 400 ،500 نفر بودند. وقتی اعلام شد که نهضت آزادی تاسیس شده است و تایید آیت الله زنجانی و نامه مرحوم مصدق هم موید آن بوده است. من 27 سالم بود که عضو نهضت شدم. اولین کاری که ما در دانشگاه و انجمن اسلامی انجام دادیم. بحث کردیم درباره اینکه در یک حزب اشخاص باید به عضویت در بیایند و به اتفاق تصویب کردیم برای ثبت نام در عضویت نهضت آزادی برویم. خود من چون سابقه عضویت در مقاومت ملی را داشتم، درهمین باشگاه دفتری تاسیس شد و آنجا عضو گیری می کردیم. در دو سه روزی بیش از هزار نفر عضوگیری شد . این شروع نهضت بود و هر روز آنجا مراسم بود . و بعد جلسات داخلی تشکیل شد و رژیم چند ماه بیشتر تحمل نکرد و دفتر نهضت را تعطیل کردند. منتهی این هسته ها در جا های مختلف شکل سازمانی گرفت. جبهه ملی هم باشگاهی در فخرآباد داشت و دیرتر سراغ انها رفتند و بعد از پنج شش ماه تعطیل شد.
نام نهضت آزادی را چه کسی پیشنهاد داد؟
احتمال بسیار زیاد این عنوان از سوی مهندس بازرگان بوده و اماصحبت های دو به دویی که با دکتر سحابی داشتند به اندیشه یک حزب بودند. به دنبال یک حرکت برای آزادی بودند. این اسم را خود مهندس بازرگان انتخاب کرده بودند.
بعد از انقلاب هم مطرح شد از سوی برخی که این نام تغییر پیدا کند که مرحوم بازرگان مخالفت کرده بودند؟
مرحوم بازرگان یک دید وسیع و آینده نگر داشت و این طور نبود که فکر کند که چون در انقلاب به پیروزی رسیده ایم این آزادی تداوم خواهد داشت. قاعدتا با این تغییر نام با این بهانه که به آزادی رسیدیم مخالفت کردند.
نهضت برای تاسیس آیا مجوزی از وزارت کشور گرفت و آیا در قانون اساسی مشروطه قیدی برای تاسیس احزاب وجود داشت؟
خیر . احزاب علی القاعده بنابر قانون اساسی مشروطیت در تاسیس آزاد بودند و راهپیمایی احزاب هم آزاد بود، بنابر قانون اگر که مخل امنیت نباشد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم این آزادی تصریح شده اما حاکمان وقتی که به قدرت می رسند، موادی از قانون اساسی که خیلی به مذاقشان خوش نیاید را اجرا نمی کنند. قانون اساسی جمهوری اسلامی قانون مترقی است ، ضمن اینکه برخی از اصولش را ایراد داریم، ولی چون برگرفته از شرایط انقلاب بود آزادی در آن لحاظ شده بود اما اگر الان قرار باشد بنویسند ببینید چه بلایی بر سر مردم می آورند. ضمن اینکه در بازنگری حقوق مردم تضییع شده و اختیارات ولی فقیه بیش از زمانی که خود آقای خمینی بودند، زیادتر شده است. اما به هر صورت قانون اساسی مترقی است. آقای مهندس سحابی گفته ای دارند که می گویند اگر قانون اساسی تمام مواردش اجرا شود، ولایت فقیه چه زیانی دارد. اما اگر اجرا نشود بلایی بر سر قانون و مردم می آید.
در سال تاسیس شما جوان بودید ، جوانان حضورشان در نهضت چگونه بود؟
پایه های اجرایی نهضت بر عهده جوانان بود و رکن اساسی اجرایی نهضت با جوانان بود و در مراسمی که تشکیل می شد و مهندس بازرگان سخنرانی می کرد جوانها کار اجرایی اش را عهده دار می شدند.
سه ماه بعد از تاسیس باشگاه توقیف شد ،برخورد حکومت فقط همین توقیف باشگاه بود؟
هر روز آنجا جلسه و سخنرانی بود و در باشگاه باز و رفت و آمد زیاد بود . اماباشگاه راتعطیل می کردند.
استقبال از نهضت بین مردم چگونه بود؟
آنها که گرایش مذهبی داشتند به سمت نهضت می آمدند.در طول مبارزات آنچه شاخص  نهضت بود، این بود که نهضت مشکل اساسی اش را پیدا کرده بود و آن رژیم شاه بود. کما اینکه در دادگاه ما در سال 42 و 43 سرانِ نهضت را زندانی کردند در حالی که سران جبهه ملی آزاد شدند. درسال 39، علی امینی نخست وزیر شد و اصلاحاتی را انجام می داد که شاه احساس خطر کرده بود. نهایتا با قولی که شاه به آمریکا داد، امینی رابرداشت و لوایح ششگانه را به تصویب رساند، نهضت اعلامیه مشهوری داشت که اصلاحات ارضی بلی دیکتاتوری شاه نه. نهایتا در سال 41 نیروهای جبهه ملی و نهضت آزادی دستگیر شند. ما گروه بعدی نهضت بودیم که در غیاب سران، کارهای نهضت راانجام می دادیم ، اول خرداد 42 لو رفتیم و سی نفر بازداشت شدیم. من و مهندس سحابی و آقای جعفری همه مسوولیتها رابه گردن گرفتیم و گفتیم که دیگران می توانند عضویتشان هم انکار کنند.
مهندس بازرگان و دکتر سحابی مرحوم طالقانی شرایط آزادی را نپذیرفتند و محاکمه شدند.
در جلسه محاکمه سران نهضت شما هم حضور داشتید؟
ما نه نفر بودیم . مهندس بازرگان ، دکتر سحابی ، مرحوم طالقانی ، ادیب آبادی، شیبانی ، مهندس سحابی ، بنده و مهندس جعفری و پرویز عدالت منش. این دادگاه ما ده دوازده وکیل انتخاب شد و آیت الله زنجانی انتخاب کردند و وکلای دادگاه نظامی بود.
دادگاه شما به عنوان مهمترین دادگاه یک حزب سیاسی بود و برخی از وکلا دفاع جانانه ای کردند مثل سرهنگ نجاتی ، برخورد قضات و مطبوعات چگونه بود؟
مطبوعات که چیزی نمی توانستند بنویسند. دادگاه در سالن بزرگی در عشرت آباد بود که صد نفر تماشاچی داشت. سرهنگ نجاتی افسر نیروی هوایی بود و با لباس نظامی آمد.بعد جلسات را بردند داخل خود پادگان که سی نفر بیشتر گنجایش نداشت اما مردم باز می آمدند با همه محدودیت ها.
آیت الله طالقانی به عنوان یک روحانی در حزب عضو بود و در حزب فعالیت می کرد و زیر مجموعه دبیر حزب، این روحیه دیگر مشاهده نشد ، این روحیه را دیگر ما مشاهده نمی کنیم از نظر شما این ناشی از چه بود؟
بعداز انقلاب این ذهنیت ایجاد شده که وقتی یک رو حانی هست کس دیگری نمی تواند دبیر کل باشد این ذهنیتی است که بعد از انقلاب آمده و الا خود مرحوم طالقانی پذیرفته بود و می پذیرفت که مرحوم بازرگان شایسته دبیرکلی حزب هستند. مرحوم آیت الله طالقانی بسیار آزاد منش بودو نمی خواست که خودش همه کاره باشد و رو حیه او و شرایط تشکیل حزب این گونه بود.
در آن زمان دکتر مصدق در قید حیات بودند ،آیا حمایت آشکاری از نهضت می کردند؟
سه شعار اصلی نهضت آزادی، ایرانی ، مسلمان و مصدقی بود. و آن نامه تاییدیه آقای مصدق در مورد نهضت آزادی هست به گونه ای که تاسیس نهضت را تایید محکمی کردند.
چرا نهضت برای فعالیتش چنین شعاری رامطرح کرد؟
این شعارمشخصی است ، ایرانی و مسلمان بودن و مصدقی بودن یعنی ملی بودن و تاریخ مبارزات ایران و نهضت ملی شدن نفت همه اینها را به دنبال دارد و همه آنها را می رساند. و نهضت آزادی اعلام میکرد با مصدقی بودن که تمام آن مبارزات ملی را ادامه خواهد داد.
روش اصلاحی و پرهیز از خشونت شعار و شیوه عمل نهضت بوده چه در دوران شاه و چه در دوران جمهوری اسلامی ، این شیوه و تاکید بر پرهیز از شیوه های خشونت آمیز در دوران شاه چگونه به اعتقاد تبدیل شده بود؟
هر چیزی را در زمان خودش باید تحلیل کرد،آن موقع واقعا نهضتی که در جوانها ایجاد شده بود الهام از جنبش های چپ و فیدل کا سترو و چگوارا می گرفت و در خیلی از کشورها جوانانی که می خواستند مقابله کنند با دیکتاتوری به این روش رو آوردند. حالا چه قدر موثر بودند با نبودند را باید بررسی کرد. اما نهضت آزادی هیچگاه از روشهای خشونت آمیز حمایت نکرد.
منبع:جرس/فرزانه‌ بذرپور

 


 


 

 

Mahmoud_Sadri
محمود صدری:روز یک‌شنبه، ۲۵ اردیبهشت‌ماه، مصادف با سالگرد نیم‌قرن فعالیت نهضت آزادی ایران است، و این مناسبت در شرایطی فرا می‌رسد که هواداران و دوستداران نهضت در ایران نه تنها از گرامی‌داشت این سالگرد، که حتی از دیدار‌های خصوصی، خانوادگی، و دوستانه نیز محرومند. این فرصت را مغتنم شمرده فرازهایی از تاریخ فکری و سیاسی این حرکت مهم تاریخ معاصر ایران را یادآور می‌شویم.
طلوع لیبرالیسم در اروپا و در ایران عهد قاجار و نهضت مشروطه
لیبرالیسم به گونه خوشه‌ای از آرای مرتبط با هم در اروپای قرون ۱۷ و ۱۸ تکوین یافت. تاکید بر استقلال فردی در سه سپهر سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی و نیز تعریف نوینی از دولت با ویژگی‌های سه‌گانه محدودیت، شفافیت، و مسئولیت آن در برابر ملت از آن جمله‌اند.
هر یک از بنیان‌گذاران این نهضت فکری سنگی در شالوده این بنای خجسته کار گذاردند. توماس هابز اصل حاکمیت مردم را، جان لاک حقوق طبیعی شهروندی را، آدام اسمیت ابتکار اقتصادی افراد را، ژان ژاک روسو برابری بنیادین آحاد جامعه را، و مونتسکیو اصل تفکیک قوا را مطرح کردند. مجموعه این آرا شبکه منسجمی از ایده‌ها را فراهم آورد که در پیروزی نخستین «انقلاب‌های دموکراتیک» تاریخ بشر یعنی انقلاب ۱۷۷۶ آمریکا و انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه اثری تعیین‌کننده داشت.
طرفه آن که لیبرالیسم در اروپا و آمریکا، و دو قرن بعد از آن در ایران، در صرافت توجیه دینی خود بود. در غرب سخن از این بود که خداوند فرد و جامعه انسانی را آزاد و مستقل خلق و اراده کرده و لیبرالیسم در راستای خلقت انسان‌ها و در مسیر اراده الهی برای سعادت آن‌ها قرار دارد، و در ایران استدلالات عقلی و نقلی اقامه می‌شد که عدل و رحمت الهی حکومت‌های منصف و مصلح انسانی را می‌طلبد و اسلام فساد قدرتمندان و ستم زورگویان را مخالف سنت‌های الهی قلمداد کرده است. می‌بینیم آرایی که در اروپا در قرون ۱۷ و ۱۸ ظاهر شد موازی نظریاتی بود که در ایران در قرون ۱۹ و ۲۰ در قالب نهضت مشروطه (۱۹۰۵-۱۹۰۹ میلادی) به منصه ظهور رسید.
نخستین بانیان و منادیان لیبرالیسم اسلامی روشنفکران فارسی یا آذری‌زبان بودند که در قففاز، هند و سایر کشور‌های نزدیک به ایران سکونت داشتند و آشنایی‌شان با تفکر و فرهنگ غربی سابقه بیشتری از بومیان ایران بود. در این برهه متفکرانی مانند احمد آقایف (۱۸۶۵-۱۹۳۹) و جمال‌الدین اسدآبادی (۱۸۳۸-۱۸۹۷) قرائت‌های بدیعی از لیبرال دموکراسی اسلامی به دست دادند.
اما منظم‌ترین و مفصل‌ترین سند فارسی که به دفاع از اصول لیبرالیسم اسلامی اختصاص دارد «تنبیه‌الامه و تنزیه‌الملّه» مرحوم محمد حسین نائینی است که در ۱۹۰۹ میلادی و در پاسخ روحانیون استبدادطلب و طرفدار محمدعلی شاه به رشته قلم کشیده شد. در مقدمه این مقاله دلایل متعددی برای سازگاری حکومت مردم‌سالارانه و مشیت الهی می‌یابیم، از جمله آن که در عهد غیبت امام زمان وظیفه مردم رفع ستم و غصب حکومت جباران و برپایی حکومت مشروط و محدود است. پیروزی انقلاب مشروطه مقاله نایینی را به مانیفست لیبرالیسم اسلامی تبدیل کرد و سرنوشت ملی‌گرایی ایرانی و آزادی‌طلبی اسلامی را به یکدیگر گره زد.
دوم: لیبرالیسم اسلامی در عهد پهلوی
در دوران حکومت پهلوی اندیشه لیبرالیسم اسلامی در دو مسیر دنبال شد: روحانیون عضو مجلس شورای ملی به پشت‌گرمی سرمشق آیات عظام خراسانی، مازندرانی، و طباطبایی، با شرکت در انتخابات آزاد در عمل بر سازگاری دموکراسی و تدین صحه نهادند. مدرس (۱۸۷۰-۱۹۳۷) در زمان پهلوی اول و کاشانی (۱۸۸۶-۱۹۶۱) در زمان پهلوی دوم مظهر این گونه اندیشه و عمل سیاسی بودند. با سقوط مصدق در ۱۹۵۳ میلادی دوران روحانیون مستقل مجلسی نیز به سر آمد. از آن پس دانشگاهیانی مانند مهدی بازرگان (۱۹۰۷-۱۹۹۵)، یدالله سحابی (۱۹۰۵-۲۰۰۲) و همفکران حوزوی آن‌ها بودند که اندیشه لیبرالیسم اسلامی را دنبال کردند. رویکرد فکری و دینی بازرگان و سحابی هرچند از ماهیت علمی رشته‌های تخصصی‌شان (ترمودینامیک و دیرین‌شناسی) مایه گرفته بود، اما همواره با اندیشه و عمل سیاسی ملی‌گرای آن‌ها نیز عجین بود. این نسل از روشنفکران مسلمان دو دوران کوتاه نسبتاً آزاد در دوره پهلوی یعنی دوران فترت میان دو شاه پهلوی در حین جنگ جهانی دوم و دوران استقلال ملی در زمان مصدق را درک کرد و توانست در برهه دوم نقش عمده‌ای نیز ایفا کند.
برای سهولت تحلیل می‌توان تاریخچه لیبرالیسم اسلامی پس از نیمه دوم قرن بیستم را به پنج دوران تقسیم کرد:
دوران مقدماتی: ۱۹۴۱-۱۹۵۳ دوران شکل‌گیری این حرکت بود که در طی آن تحصیل‌کردگان اروپا به کشور بازگشته، به تدریس در دانشگاه‌های نوپای ایران پرداختند. مهم‌ترین چالش روشنفکران دینی در این دوران قدرت بلامنازع حزب توده در محیط‌های علمی و دانشگاهی بود. در این هنگام روشنفکران دانشگاهی مانند بازرگان و سحابی با روشنفکران حوزوی مانند محمدتقی شریعتی و آیت‌الله طالقانی به افق‌های فکری همانندی نائل شده با تشکیل سه مجمع مدنی تاریخی یعنی «کانون اسلامی»، انجمن اسلامی مهندسین و «انجمن اسلامی دانشجویان» راه جدیدی را در میان اسلام سنتی و تحّزب چپ‌گرای سکولار هموار کردند. در هنگامه ملی کردن صنعت نفت مهندس مهدی بازرگان از سوی مصدق به مدیریت کمیته خلع ید جهت ملی کردن نفت منتصب شد و با کودتای ۲۸ مرداد و سقوط مصدق، دوران نخست لیبرالیسم اسلامی در عهد پهلوی نیز به پایان رسید.
دوران بالندگی: این دوران از ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ به طول انجامید. در این دوران جبهه ملی دوم تشکیل شد که همواره با سرکوب دولتی و اختلاف درونی روبه‌رو بود. کسوف فعالیت سیاسی در این دوران فرصتی برای ارائه روش‌های بدیع برای همساز نمودن دین، علم، و سیاست مدرن به دست داد.
در این زمان مهندس بازرگان «شرکت انتشار» را که دفتر آن در خیابان باب همایون تهران و میعادگاه همفکران نهضت و جبهه ملی و نیز روشنفکران حوزوی بود تاسیس کرد و بسیاری از آثار خود و همفکرانش را از این طریق به انتشار رسانید. سرانجام در سال ۱۹۶۰ میلادی، در هنگامی که جبهه ملی دوم در ‌‌نهایت ضعف و انشقاق به سر می‌برد بازرگان، سحابی، و همفکران‌شان به فکر بنیاد نهادن «نهضت آزادی ایران» افتادند.
دوران تشکیل: این دوران از ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ میلادی را در برمی‌گیرد و شاهد اعلام موجودیت نهضت آزادی در ماه مارس ۱۹۶۱ است. ۱۲ عضو موسس نهضت همگی از ملی‌گرایان لیبرال و نواندیشان دینی بودند. نهضت آزادی از تساهل نسبی دوران نخست وزیری دکتر امینی برای اعلام موجودیت سیاسی خویش استفاده کرد، اما با سقوط دولت او در ۱۹۶۳ غیرقانونی اعلام شد و اکثر رهبران آن بازداشت و محاکمه شدند. در طول ۱۹ ماه فعالیت آزاد، نهضت آزادی به جای ایجاد دفا‌تر حزبی در کشور و آمادگی برای شرکت در انتخابات، به تشکیل برنامه‌های سخنرانی عمومی و کار‌های فرهنگی پرداخت. «گفتار ماه» عنوان مجموعه سخنرانی‌هایی از این دوره است که بعداً منتشر نیز شد و در واقع الگویی بود برای حسینیه ارشاد که در دهه بعد از آن به اوج فعالیت خود رسید. نهضت در فعالیت‌های انسان‌دوستانه مانند مددرسانی به قربانیان زلزله لار نیز کارایی خود را نشان داد. در این دوران انتشارات درونی نهضت آزادی به مسائلی مانند نقد اختناق سیاسی در ایران و همکاری دولت پهلوی با اسرائیل پرداختند. پس از تعطیل نهضت آزادی، مهندس بازرگان در دفاعیات خود در ۱۹۶۳ به درستی پیش‌بینی کرد که نهضت آزادی آخرین فعالیت قانونی و غیرمسلحانه منتقد از دولت خواهد بود. در این زمان خفقان سیاسی به حدی رسید که وکلایی که از سران نهضت دفاع کرده بودند خود به محاکمه کشیده شدند. در نتیجه اختناق فراگیر و نا‌امیدی از فعالیت‌های سیاسی در این عصر گروهی از اعضای جوان نهضت «ضد جنبشی» را سازمان‌دهی کردند که به فعالیت مسلحانه متمایل بود و به تشکیل سازمان مجاهدین خلق انجامید.
دوران گسترش: این برهه از ۱۹۶۳-۱۹۷۹ به طول انجامید که در طی آن سران نهضت به‌تدریج از زندان آزاد شده فعالیت‌های علمی، دینی، و سیاسی خویش را از سر گرفتند. در این دوره نسل جوان‌تر نهضت برای تحصیل و فعالیت سیاسی به کشور‌های اروپایی و آمریکا رفته، سازمان‌هایی مانند «جبهه ملی سوم» و «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» را در خارج از کشور تشکیل دادند. از جمله دکتر ابراهیم یزدی انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در آمریکا و کانادا را بنیان نهاد.
در این دوره انشعاب درونی دیگری نیز در نهضت آزادی رخ داد که طی آن برخی از نسل دوم رهبران نهضت مانند مهندس عزت‌الله سحابی به مواضع اقتصادی چپ‌گراتری روی آوردند و رویکرد غیرانتقادی نهضت به اقتصاد سرمایه‌داری را مورد انتقاد قرار دادند. این حرکت شباهت دیگری میان لیبرالیسم اروپایی و لیبرالیسم اسلامی را به یاد می‌آورد، چرا که پیدایش قرائت سوسیالیستی از لیبرالیسم در غرب نیز با تغییر تاکید لیبرالیسم از حقوق فردی به مطالبات جمعی همراه بوده، چنان که هم اکنون در اروپا و آمریکا «لیبرال‌ها» به جهات سیاسی و اقتصادی در برابر محافظه‌کاران قرار می‌گیرند.
این دوران به آغاز انقلاب اسلامی در ایران گره خورد که در آن سران نهضت آزادی، با آن که نقش عمده‌ای در شروع انقلاب نداشتند، در به ثمر رساندن آن کارساز بودند. پس از انقلاب، مهندس بازرگان به عنوان نخستین نخست وزیر و دکتر یزدی در سمت نخستین وزیر امور خارجه جمهوری نوپای اسلامی ایران شناخته شدند و سایر اعضای اصلی نهضت نیز در دولت یا در مجلس به خدمت پرداختند. اما دولت بازرگان، چنان که می‌دانیم، چندان دوامی نیاورد و چند روز پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران استعفا کرد.
دوران تجدید: این دوران که در اواخر سال ۱۹۷۹ پس از استعفای دولت بازرگان آغاز شد و هنوز ادامه دارد زمان اعاده هویت حزبی نهضت آزادی به عنوان اپوزیسیون است که به‌رغم تضییغات و تهدیدات مداوم دولت جمهوری اسلامی از جمله حبس دبیر کل و بسیاری از اعضا آن همچنان ادامه دارد.
در شرایط فعلی، این واقعیت که رهبران هر دو رویکرد نهضت آزادی که در ایران به سر می‌برند: دکتر ابراهیم یزدی (دبیر کل فعلی حزب) و مهندس عزت‌الله سحابی به همراه یاران و اعضای خانواده‌شان مشمول مراقبت شدید و محرومیت از همه حقوق سیاسی هستند خود روشن‌ترین دلیل است که خودکامگان تا دندان مسلح ایران خویش را در برابر نهضتی پنجاه‌ساله و مدنی که سرمایه‌ای جز شخصیت رهبران، تاریخ خدمات، و نیروی اندیشه‌هایش ندارد به ‌‌نهایت آسیب‌پذیر می‌بینند.
منبع:رادیو فردا

 


 


nehzat-azadi

ان الحيوه عقيده و جهاد

هموطن:

«اقتضاي اطاعت از (خدا) مبارزه با بندگي غير او، و شرط سپاس ايزدي تحصيل آزادي براي بكار بستن آن در طريق (حق) و (عدالت) و (خدمت) است. ما بايد منزلت و مسووليت خود را در جهان خلقت بشناسيم تا برستگاري و پيروزي نائل شويم.»

هزاران سال از تاريخ بشريت گذشت تا اقوام پيشرفته وارسته‌اي مقام منيع انساني را درك نموده با اجراي اصول آزادي، استقرار حكومتهاي دمكراسي اعمال فداكاري به آن درجه از رشد اجتماعي رسيدند كه امروز پيش آهنگان كاروان بشريت و گردانندگان چرخهاي علم و صنعت و سياست هستند.

ملت ايران كه به لحاظ سرمايه‌هاي طبيعي و استعدادهاي نژادي كم از ديگران نبوده و نيست طي قرون متمادي بر اثر فشار استبداد يا بعلت انقياددر برابر استبداد، از حقوق اوليه انساني تا حد زيادي محروم مانده، اجبارا كنج انزوا گزيده يك حالت بي ثمري و بي اثري را اختيار نمود.

مردم ايران با داشتن زنده‌ترين آئين مثبت اجتماعي در خواب غفلت فرو رفته با داشتن مذهبي كه امتياز و افتخارش مبارزه با تحميل حكومت غير ملي و دفاع از عدالت و آزاديست از طرفي در برابر جور و فسادمقاومت ننموده و از طرف ديگر مذهب را به وظائف فردي محدود ومنحصر كرده و آنرا با پشت كردن به دنياي مترقي از سياست جدا شناخت تا جائيكه كار حكومت را يكسره در كف زمامداران بي‌كفايت يا در اختيار فرومايگان دنياپرست غارتگر گذاشت و باين سبب امنيت و سلامت و رشد و حركت از كشور ما رخت بسته شخصيت و فضيلت كشته شد ضعف و ذلت جايگزين آن گرديد. «دولت» مانند يك «اجنبي» در برابر «ملت» قرار گرفت. مداهنه و دروغ و ريا از يكطرف، سرپيچي از وظيفه و خدمت از طرف ديگر وسائل مشروعي براي هرگونه خيانت خصوصا دستبرد به اموال عمومي تلقي شده بالاخره رذايل و مفاسد اخلاقي بر تقوي و مردانگي غلبه نمود... در داخل كشور مردم توسري خور مأمورين متعدي و در خارج كشور دولتهاي ما مقهور اجانب و اقويا شدند.

در قرن اخير تاريخ كه امواج تمدن مغرب زمين به مشرق سرايت نمود. برتري و فشار گرانبار استعمار بر مردم اين سامان فزون‌تر و به همان نسبت عرصه بر آزاد مردان غيور تنگ‌تر گرديد تا آنكه معدودي از ايرانيان به سبب بيداري ملي و بيزاري از دشمنان داخلي و خارجي متوجه مشكلات اجتماعي و معترف بلزوم همكاري و اصلاحات وسيع عمومي گرديدند.

درهمان حال در مقابل ملت ايران، در دنياي سراسررقابت بين‌المللي و كشمكشهاي اقتصادي و سياسي مطامع خارجي به هيچ وجه تعطيل و تخفيف نيافته بلكه با حيله و حرص بيشتري ظاهر مي‌‌شد. حكومت‌هاي داخلي كه بيشتر برگزيده خانواده‌هاي تغيير نام داده استبداد بودند آماده‌ترين اسباب كار براي سياستهاي خارجي محسوب مي‌‌شدند. نه اكثريت مردم چندان دست از روش و عادت قديم و انزواي هميشگي برداشته فكر و تربيت اجتماعي گرفته بودند و نه حكومتها احترامي به انقلاب مشروطيت و اعتنايي به قانون اساسي داشتند.

بر خلاف اصل مسلم اساسي بديهي از نظر مشروطيت و دموكراسي كه (شاه بايد سلطنت كند نه حكومت) دخالتهاي خلاف قانون بيشمار در امور عمومي و ممانعتهاي فراوان از بروز حق حاكميت ملت و استفاده او از آزادي و عدالت بعمل آمد تا جايي كه رهائي از ننگ عقب افتادگي و گسيختن زنجيرهاي استعمار هدف اصلي و كمال مطلوب آزاديخواهان مملكت گرديد.

در سال1329كه هنوز نظم جهان بعد از جنگ دوم استقرار كامل نيافته عدم تعادل و توافقهاي دولتهاي بزرگ اجازه تظاهر و دادخواهي را به كشورهاي كوچك مي‌‌داد ملت ستمديده و بيدار شده ايران به رهبري پيشواي محبوب خود دكتر محمد مصدق عليرغم قدرت عظيم دشمن و ضعف عجيب خود به بزرگترين موفقيت تاريخي نائل آمد: با ملي كردن صنعت نفت ايران بر اركان قدرت استعمار كهن نه تنها در كشور ما بلكه در خاورميانه ودنيا شكاف عظيمي وارد آمد و سپس براي اولين بار ملت ايران با ايجاد يك حكومت مطلوب خود توفيق حاصل نمود و نيز براي اولين بار بين دولت و ملت همفكري صادقانه و همكاري صميمانه آغاز گرديد و طليعه اميد بخش اصلاح و ترقي در افق كشور ما نمايان گشت. ولي نهال آزادي و حكومت ملي هنوز سايه‌اي كافي بر صحنه پهناور كشور نگسترده و ثمري نداده بود كه سياستهاي خارجي مطرود از طريق حيله و نيرنگ با سوء تعبير سياست حكومت ملي و با توسل به كودتا حكومت را از دست ملت ايران خارج كردند.

كسانيكه بطرفداري از اعلاميه‌هاي حقوق بشر تظاهر مي‌‌كردند علنا و به بهانه احتمال پيش افتادن يك سياست خارجي رقيب با دخالت و حمايت آشكار خود از هيئت حاكمه منصوب خود، حق زندگي و آزادي و امنيت را از مردم ايران گرفتند. مانع انتخابات آزاد و سد ابراز افكار مردم شدند. عليرغم اراده ملت با اعمال وحشيانه‌ترين شكنجه‌ها حكومت را در يد دست نشاندگان خود محفوظ داشتند و خوش خدمتي و خيانتهاي آنان را ببهاي هنگفت‌ترين دزديهاي تاريخ ايران وجهان از ماليه مردم پاداش دادند.

ولي مزه آزادي و آزادگي و حكومت ملي نه چنان بود كه مردم جرعه‌اي نوشيده را تشنه‌تر نسازد و براي احقاق حق خود جسورتر ننمايد. مدت هشت سال تظاهرات و مقاومتها گوناگون با وجود اختناق و فشارهاي فراوان ابراز شد تا آنكه در جريان انتخابات دوره بيستم مجلس شوراي ملي با اجتماع و ارتباط عده‌اي از سران فداكار ملت فعاليت مجدد (جبهه ملي ايران) اعلام گرديد.

سپس با استفاده از مقتضيات جهان و الزاميكه هيئت جاكمه به تظاهر بر اعظاي آزادي انتخابات احساس مي‌‌نمود فعاليت و پشتكار مردم كه از پيوند همت مبارزين سابق، جوانان دانشگاه، بازاريان و طبقات ديگر مردم روزبروز وسعت و قوت مي‌‌گرفت بابطال انتخابات مفتضح اول، انحلال مجلس غيرقانوني ناشي از انتخابات رسوا كننده دوم، و سقوط پي درپي دولتهاي متجاوز بحقوق ملت و روي كارآمدن كه با احساس خطر به مجله و اصرار وعده آزادي و اصلاحات مي‌‌دهد منتهي گرديد تا پرده بعدي چه باشد.؟

مردم نگران امنيت هستند. خسته از استبدادواختناق هشت ساله، رنجور از سختي معيشت و شرمسار از ننگ دزدي و خيانت هيئت حاكمه‌اي كه متاسفانه نام ايران و ايراني را آلوده ساخته است خواهان سرنوشت بهترـ رهايي از ننگ و نكبت و استقرار يك حكومت ملي سازنده ايران پاك و آباد و آزاد است.

امر مسلم اينست كه:

ان الله لايغير مابقوم حتي يغيروامابانفسهم

اقتضاي شرايط حاضر.

در اين پيچ مهم تاريخ ايران.

با استعانت از پروردگار جهان.

با اميد بمردانگي و همكاري هموطنان.

تاسيس (نهضت آزادي ايران) اعلام مي‌گردد.

از طرف هيئت موسس نهضت آزادي ايران

سيد محمود طالقاني

مهندس مهدي بازرگان

دكتر يدالله سحابي

مهندس منصور عطائي

حسن نزيه

رحيم عطائي

عباس سميعي

 

میزان: گفتنی است نام دکتر احمد صدر‌حاج‌سید‌جوادی به علت حضور ایشان در مسند قضاوت در این اعلامیه نیامده است.


 


nehzat-azadi

به ياري خداي بزرگ و توانا

ان الله لايغير مابقوم حتي يغيروا مابانفسهم

ـ نظر به لزوم صيانت حقوق ملت ايران كه به مشيت الهي منشاء قدرت و حاكم برمقدرات كشور خود مي‌‌باشد.

ـ نظر به لزوم آزادي تشكيل اجتماعات ملي براي اشاعه اين اصل اصيل كه سرچشمه هر تحول صحيح اجتماعي نيروي ملت است و تا زماني كه هر فرد ايراني احساس «شخصيت» و «آزادي» و «ارزش اجتماعي» نكرده خويشتن را در مقدرات خود موثر تشخيص ندهد يا از حق «فعاليت اجتماعي» و» اعتراض» و «انتقاد صحيح» استفاده ننمايد استعداد ملي بروز نكرده رستگاري ملك و ملت تحقق نخواهد يافت.

ـ نظر به لزوم تامين واقعي عدالت اجتماعي كه براي استقرار نظم داخلي و جلوگيري از نفوذ خارجي و حفظ صلح و آرامش جهان خصوصا خاورميانه اهميت حياتي دارد.

ـ نظر به احتياج مبرم مملكت به هيئت حاكمه‌اي كه از اعتماد و پشتيباني مردم نيرو گرفته، بر مقتضيات جهان و زمان آشنا، براي رهبري يك سياست اصل ملي لايق و توانا براي مقابله با هر نوع تجاوز و تحريك مضره سياسي بمنظور حفظ حقوق ملت خصوصا اصول نهضت مقدس ملي ايران، قادر و مصمم باشد.

و بالاخره نظر به اين حقيقت مسلم كه پيشرفت هيچ نهضتي و بقاي هيچ قومي بدون فعاليت و فداكاري و تقوي فردي و اجتماعي امكان پذير نبوده ونيست.

بحكم:

1ـ مبادي عاليه دين مبين اسلام و قوانين اساسي ايران

2ـ اعلاميه جهاني حقوق بشر

3ـ منشور ملل متحد

«نهضت آزادي ايران» براي تعقيب هدفهاي مشروحه زير فعاليت خود را آغاز مي‌‌نمايد.

اصول مرام و هدف

الف ـ از لحاظ سياست داخلي

اصل اول: 1ـ احياء حقوق اساسي ملت ايران با استقرار حكومت قانون بمنظور تعيين حدود «اختيارات» و «مسووليتهاي» قواي مختلف مملكت و براي تأمين حكومت مردم بر مردم.

2ـ تفويض قدرت ملي و قانوني حكومت به افرادي كه صلاحيت رهبري سياست مملكت را در دنياي مترقي امروز و در رديف كشورهاي بيدار جهان داشته باشند.

اصل دوم: 1ـ ترويج اصول اخلاقي و اجتماعي و سياسي بر اساس مبادي دين مبين اسلام با توجه به مقتضيات سياسي و فرهنگي عصر حاضر.

2ـ تشويق اصل (درستي و تقوي) و مبارزه شديد بر عليه منهيات و اعتيادات و انتشارات مضره.

3ـ از بين بردن عوامل نادرستي و فساد خصوصا مظاهر اتكاي به خارجي و طرد جميع عناصري كه سد راه فعاليتهاي موثر و اصيل و سريع اصلاحي هستند يا موجبات تضعيف شخصيت فردي و اجتماعي ايراني را فراهم مي‌سازند.

4- مبارزه برعليه دشمنان سلامت جسمي وفكري وروحي مردم يعني غلبه بر «ترس» و «ياس» و «جهل» و «عقب ماندگي» و» نفاق»

اصل سوم: آماده كردن تدريجي و اصولي مردم براي شركت در اداره امور عمومي همچنين براي حسن استفاده از دمكراسي و استيفاي حقوق ملي.

اصل چهارم: 1ـ تامين استقلال اقتصادي. ايجاد رژيم صحيح مالي. بازرگاني. اجتماعي فرهنگي. بهداشتي. كشاورزي و صنعتي.

2ـ برقراري مناسبات متكي بر عدل و مسالمت بين كارگر وكارفرما و بين كشاورز و مالك.

3ـ توسعه بيمه‌هاي اجتماعي. تهيه و اجراي طرح بيمه كشاورزان.

4ـ تخصيص عايدات نفت، اعتبارات و وامهاي خارجي به اجراي برنامه‌هاي كشاورزي و صنعتي و عمراني ـ حذف عايدات و اعتبارات و وامهاي مذكور از بودجه كل كشور.

5ـ ايجاد امنيت مالي و اقتصادي بمنظور تشويق اعاده سرمايه‌هاي خصوصي موجود در بانكهاي خارجي به داخل كشور.

اصل پنجم: 1ـ اصلاح تدريجي و اصولي قوانين كشور با تاسيس سازمان واحد تهيه طرح قوانين.

2ـ رعايت كامل اصول (استقلال قوه قضائيه) تعميم و توسعه صلاحيت محاكم عمومي حذف محاكم اختصاصي.

3ـ تكميل و اصلاح سازمانهاي قضائي و انتظامي كشور بمنظور استقرار امنيت اجتماعي و جلب اعتماد و علاقه مردم نسبت به اين سازمانها.

اصل ششم: 1ـ استفاده از نيروي انساني كليه افراد مملكت بعنوان سرمايه‌هاي اصلي ملي ايجاد ايمان و اعتقاد قوي به اصل «زندگي بهترنتيجه فعاليت مفيد بيشتر»

2ـ مبارزه بر عليه بيكاري. خودخواهي. تن پروري و امتيازات ناشي از تبعيض.

اصل هفتم: تامين وسايل حسن اداره كشور از طريق:

ـ تثبيت مشاغل براساس رعايت استقلال شاغلين خدمت و تشويق آنان به احراز «تخصص» و «صلاحيت» بيشتر.

تربيت «مدير» وتقويت سازمانهاي «علوم اداري ـ آمارـ بررسي و تحقيق» در تمام امور و شئون كشورـ استفاده از» روشهاي مدرن مترقي» كار.

فراهم ساختن وسايل رفاه مادي و معنوي متصديان امور.

 

ب ـ از لحاظ سياست خارجي

اصل هشتم: كوشش براي انتقال حق تعيين سرنوشت دنيا از ملل بزرگ به سازمان ملل متحد بمنظور تامين آزادي و استقلال ملل كوچك. عدالت بين‌المللي. صلح جهاني.

اصل نهم: مجاهدت براي تامين بيطرفي ايران.

اصل دهم: تنظيم روابط حارجي بر پايه منشور ملل متحد. ايجاد حسن تفاهم پايداري بين ايران و كليه كشورها خصوصا ممالك همجوار.

اصل يازدهم: كوشش براي ايجاد همبستگي بيشتر بين كشورهاي صلح جوي بيطرف كه داراي علائق مشترك تاريخي، جغرافيايي، فرهنگي، اجتماعي يا مذهبي هستند و مجاهدت براي اتحاد ممالك اسلامي در جهت كمك موثر به جراي مقاصد مذكور.

اصل دوازدهم: 1ـ قبول مسووليت و اشتراك مساعي در كوششهاي بين‌المللي براي رفع اختلافات جهاني از طرق مسالمت آميز.

2ـ حمايت از نهضت‌هاي اصيل ملي و پشتيباني از استقلال و آزادي ملتها.

 

تهران، 25 ارديبهشت ماه ۱۳۴۰



 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به mizankhabar-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به mizankhabar@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته