کلمه- گروه سیاسی: این روزها ایران ما، ایامی سخت شگفت را می گذراند. مدعیان دیروز بصیرت، امروز کام بر بسته اند و از بی بصیرتی خود در حیرتند، همان ها که همه تریبون ها و رسانه هایی که قرار بود سیمای شعور بالای مردم این سرزمین دارای فرهنگ و تمدن دیرینه باشد را به خدمت گرفتند تا به دیگران اثبات کنند که تنها زمامداران زر و زور و تزویرمدارند که دارای بصیرتند و دیگران در وادی های پیچ در پیچ جهل و گمراهی سرگردان. همان ها که بر یاران دیروز زبان به شماتت گشودند که چگونه خواسته و ناخواسته بازیچه دست دشمنان ملک و دین شده اند. همان ها که لشگری از فرصت طلبان دون مایه را برانگیختند تا با برپایی دوره های بصیرت افزایی، هم چند روزی بر عمر صندلی قدرتی که آفتابش بر لب بام است بیفزایند و هم جیب های بی انتهای خود را پر کنند.
این روزها اما، کوس رسوایی مدعیان بصیرت در میان عوام و خواص پرطنین تر از آن است که اجازه دهد راه چاره ای پیش پای اقتدارگرایان بی اعتبار گشوده شود. این روزها بازیگران و کارگردانان کارناوال های نهم دی( همان ها که پیش از آن کارناوال ها از عاشورا ساخته بودند) در تلاشی بلیغ برای تبرئه خود و یافتن مقصرند: یکی به دنبال باطل السحر می گردد تا محبوب دیروز و مغضوب امروز را غسل تعمید دهد، دیگری به زیرپا گذاشتن اصول و اصولگرای اش به بهانه ضرورت از میدان بدر کردن حریف توانا اعتراف می کند، و آن دیگری تلاش می کند تا نورسیده ای را که با جان و دل و تمام قامت و به بهای نادیده گرفتن حق مردم و چشم بستن بر جنایات کارگزارانش و طرد و دل آزردگی دوستان قدیمش حمایت کرده، دو سالی دیگر بر مسند قدرت نگه دارد تا هم برای بازسازی آبروی برباد رفته خویش فرصت داشته باشد و هم اردوگاه آشفته ای که با بحران ریزش روزافزون نیروهای وفادار دست به گریبان است را سروسامانی بخشد.
دیگر نیازی نیست که دوراندیشی میر و شیخ را به یاد فریب خوردگان سرمست پیروزی دروغین دیروز و آشفته حالان شرمنده امروز بیاوریم: این روزها هر دو ایرانی که به هم می رسند، هشدارهای میر و شیخ به مردم درباره عواقب سهمگین حاکمیت دروغ و ریا و دولت متکی به رمالی و جن گیری و دولتمردان ناکارآمد متوهم و ماجراجو در مناظره های تلویزیونی را برای یکدیگر بازگو می کنند. همه نیز می دانند که قرار نبوده و نیست که آفتاب حقیقت برای همیشه پشت ابرها باقی بماند، چه این سنت و وعده خداوند است که در آزمون های بزرگ، تمایز راست کرداران از دروغگویان را آشکار سازد. اما آنچه دلسوزان این آب و خاک را نگران می کند و سید نجیب و شیخ مصلحت اندیش را نگران ساخته، زیان های بزرگ و هزینه های هنگفتی است که طی این طریق ببار آورده: اقتصادی ورشکسته و غیرعقلانی که حاصلش کشاورزی و دامداری در حال احتضار، ثروت های ملی برباد رفته، صنعت نفت رو به زوال، چرخ های تولید از حرکت ایستاده و بازرگانی نامطمئن و در بند تحریم هاست؛ بحران های اجتماعی که دم به دم آب شور به پای نهال نازه رسته اعتماد مردم به حکومت می ریزد و ناهنجاری های اخلاقی را چون آفتی فراگیر بر نهادهای بنیادین خانوادگی و روابط اجتماعی می افشاند؛ حراج شأن و منزلت و عزتی که با سختکوشی بسیار و در طی زمان برای بازسازی اعتبار بین المللی ایران به دست آمده، و شیوع بیماری انحطاط در ایمان و اخلاقی که شالوده هویت ایرانی را شکل داده که بزرگترین سرمایه ملی ما به شمار می رود. آیا حفظ گوی قدرت و نگهداشت آن به هر قیمت در میان کسانی که به اندیشه یک فرد نزدیک ترند، ارزش برباد دادن این همه سرمایه و ویران ساختن یک تمدن دیرینه را داشت؟ ضرورتی ندارد برای یافتن پاسخ این پرسش به انتظار داوری تاریخ بنشینیم: سرانجام کار خودکامگان هم اینک و هر روز و هرجا پیش چشمانمان در نمایش است. شکی نیست که این توفان تاراج گر نیز بمانند همه ستم پیشگی های گذشته از این خاک می رود، و ما می مانیم و زمین سوخته ای که باید سال ها در معرض آفتاب و باران بماند تا بار دیگر توان باروری یابد.
اما شاید هنوز هم دیر نشده باشد، شاید هنوز هم بتوان این کشتی نیمه درهم شکسته را به ساحل امن رساند، شاید هنوز هم بتوان بذرهای امید در دل این خاک کاشت، شاید بر ویرانه های کاخ امپراتوری دروغ بتوان آبادی هایی بنا کرد که مردمان آن برای همیشه با دروغ و دروغگویی وداع گویند، اگر و تنها اگر که به سنت دیگر خداوندی نیز ایمان بیاوریم که سرنوشت هیچ ملتی دگرگون نمی شود، مگر به خواست خود آن ملت. اگر گذر این سال های پرمحنت و رنج تنها یک درس برای آموحتن داشنه، بدون تردید این است که تلالوهای گاه و بیگاه مصلحت اندیشی های فردی در مقابل صلابت عقلانیت جمعی، چقدر بی قیمت است.
با نزدیک شدن به ششمین سال ریاست صدرالدین شریعتی بر دانشگاه علامه، دور جدید اخراج، بازنشستگی اجباری و خانه نشینی استادان علوم انسانی کلید می خورد.
به گزارش خبرنکار کلمه، حجت الاسلام صدرالدین شریعتی با نزدیک شدن به پایان سال تحصیلی ۱۳۹۰-۱۳۸۹ و آغاز تعطیلی تابستانی دانشگاهها،پرونده نزدیک به ۱۵۰ استاد علوم انسانی که برخی از آنها از استادان برجسته و عالی رتبه در رشته های مدیریت، جامعه شناسی، ارتباطات، اقتصاد، حقوق و علوم سیاسی هستند را برای اخراج یا بازنشستگی اجباری آماده کرده است تا با شروع تعطیلات و در غیبت استادان و دانشجویان کار این دانشگاه را تمام و مقدمات ادغام آن در موسسه آموزشی مصباح یزدی در قم را فراهم کند.
تعداد زیادی از این استادان با محاسبه سنوات خدمتی و حتی مرخصی های ذخیره شده در۳۰ سالگی و حتی عده ای در ۲۵ سالگی خدمت خود بازنشسته خواهند شد. در این گروه اسامی کسانی چون دکتر فرقانی، دکترپیران، دکتر زاهدی اصل، دکتر پناهی، دکتر خانیکی، دکتر باباجانی، دکتر شاکری، دکترشریف، دکتر مشیری، دکتر تقوی، دکتر موذن زادگان و…را می توان نام برد. درگروهی دیگر نزدیک به ۵۰ نفر از استادان به بهانه تبدیل وضعیت از پیمانی به رسمی آزمایشی یا از رسمی آزمایشی به رسمی قطعی و یا از پژوهشی به آموزشی و… مجددا مورد گزینش قرار گرفته اند و رد صلاحیت آنان قطعی شده است. در این گروه نیز اسامی استادانی چون دکتر ابوالفضل دلاوری، دکتر گل محمدی، دکتر سلامی، دکتر عبدالهی، دکتر افخمی، دکتر محمد شیخی، دکتر احمد نیا، دکتر فرشاد مومنی، دکتر میرزائی، دکتر جهانگرد به چشم می خورد. عده ای دیگر نیز با پرونده سازی های اداری و اخلاقی تحت فشار بسیار شدیدی برای استعفا از دانشگاه قرار گرفته اند.
صدرالدین شریعتی که همزمان با استانداری احمدی نژاد در اردبیل و مدیرکلی مشائی در وزارت کشور، معاون وزیر کشور بود و ازحمایت گسترده مقامات حکومتی از جمله شخص احمدی نژاد و مشائی و وزیر علوم برخوردار است، با اعمال خشونتی بی سابقه و بی توجه به همه نقدها و اعتراضات استادان و دانشجویان، تاکنون دهها استاد برجسته علوم انسانی را طی ۶ سال گذشته اخراج یا بازنشسته کرده است، تعداد زیادی از رشته های منحصر بفرد را در مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد تعطیل کرده و چندین گروه آموزشی را هم منحل کرده است. در همین دوره وی دهها نفر از دانشجویان نزدیک به خود را که عمدتا در شبکه «خبر رسانی» به وی فعال بوده اند، با بورسیه تحصیلی روانه دانشگاههای خارجی از روسیه تا اروپای غربی و کانادا نموده است.
بررسی سخنان آیت الله العظمی بهجت در دیدار وزیر وقت اطلاعات در زمان حیات ایشان، نشان میدهد توصیههای مذکور در عین سادگی چه میزان مهم و کاربردی بودهاند.
به گزارش آینده ، حجتالاسلام والمسلمین دری نجف آبادی مینویسد:
در زمانی که مسئولیت وزارت اطلاعات به عهده اینجانب بود روز پنجشنبه ۲۱/۳/۷۷ در قم به محضر مراجع عالیقدر و گرانسنگ از جمله مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (رض)، مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد تبریزی (رض) و مرحوم آیت الله بهجت (رض) شرفیاب شدم و از محضر پر فیض بزرگان و علمای ربّانی و فقهای عظیم الشأن و مربیان بزرگ اخلاق و معرفت استفاده نمودم.
اینک به مناسبت دومین سالگرد ارتحال آیت الله العظمی بهجت (رض) خلاصه ای از سخنان نورانی آن بزرگوار را که برای همه ما می تواند ره توشه هدایت و درس مراقبت و محاسبه نفس باشد، یادآور میشوم. انشاءالله برای همه ما مفید و سرمایه راه باشد و خداوند بر علّو درجات آن بزرگواران بیفزاید .
او به حق یکی از اولیای الهی و اصحاب یقین و اهل زهد و قناعت و وارسته بود . او آزاد به معنی واقعی و آزاده از تعلّقات و تمنیّات بود . در دل او جز محبت و عشق دوست نبود و در جانش جز شعله ایمان و معرفت و اخلاص تلألو نداشت. هجم بهم العلم علی حقیقة البصیرة و باشروا روح الیقین.
او با چشم تیزبین خود بسیاری از حقایق را می دید . او عالم ربّانی به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین (ع) بود؛ یادش بخیر باد و راهش پر رهرو باد.
اینک سخنان حضرت آیت الله بهجت تقدیم می گردد.
۱- هر شب محاسبه نفس کنید، حاسبوا قبل ان تحاسبوا ، قبل از اینکه به حساب شما برسند خود به حساب خود برسید.
۲- من عمل بما علم، علّمه الله علم ما لم یعلم .هر کس به آنچه می داند عمل کند خداوند دانش آنچه را نمی داند به او خواهد آموخت.
۳- هر کس محاسبه نفس کند و نیز به علمش عمل کند، خداوند محاسبه آخر عمر را به او الهام خواهد کرد.
۴- قدم به قدم انسان باید مستغفر و تائب باشد تا خداوند او را نجات دهد.
۵- میزان خود انسان است، افتراها نبندند.
۶- هیچ شاگردی نباید به استادش نگاه بکند در بهشت و جهنم رفتن. شاگرد به استاد رفتن سّم است.« باید خود انسان فکر بهشت و جهنم خود باشد و به دیگران نگاه نکند . ببیند تکلیف او چیست و به تکلیفش عمل نماید . و ملاک حق و باطل است . اعرف الحق تعرف اهله ، نه تبعیت مطلق از دیگران، باید موازین را شناخت و از موازین پیروی کرد نه اشخاص! »
۷- در کلیات با معیارهای دینی و در مصادیق با مشورت باید عمل گردد .
۸- مشورت با آدمهایی امین انجام دهید تا چنانچه زهر می خورید به شما بگویند.
۹- برای چهار تا شاهی حقوق نباید انسان خود را بفروشد . خدایی که رزّاق است حیوانات را روزی می دهد. ( فراموش نکند )
۱۰- چه بکنیم که خودمان را فراموش بکنیم : خدا را هرگز فراموش نکن.الّا اینکه انسان در ظاهر و باطن مراقب باشد ، فکر این را بکنیم که خودمان می توانیم یک کاری بکنیم.
۱۱- اگر خدا را نصرت نکردی ، خداوند هم شما را یاری نخواهد کرد. اگر خدا را یاری نکردید و به کسی ظلم کردی بعداً دیگری در حق تو ظلم می کند.
۱۲- عامل بودن غیر عالم بودن است.
۱۵- خدا کند در روشنایی راه برویم ، در تاریکی، در حین عصای احتیاط در علم عمل و حرکت هیچ پشیمانی ندارد.
۱۶- درس را رها نکن.
۱۷- رشوه بلای بزرگی است، باید هوشیار بود، فلسطین را رشوه به باد داد. آتاتورک و رضاخان به وسیله رشوه پدید آمدند.
دری نجف آبادی در ادامه می نویسد:
منظور ایشان این بود که ساخت و پاخت با انگلیسها و غربیها و تجزیه دولت عثمانی به دست ترکان جوان و حکومت سکولار و کودتای سیّد ضیا و رضاخان و مزدوری برای انگلیسها و دوران سیاه دودمان ننگین پهلوی و اسلام ستیزی آنها در سایه وابستگی به اجانب و استکبار و صهیونیزم و تعامل سیاسی و تبانی با دشمنان اسلام و قرآن بوده است.
فیلم سینمایی «به امید دیدار» ساخته محمد رسولاف برنده جایزه بهترین کارگردانی بخش نوعی نگاه شصت و چهارمین جشنواره فیلم کن شد.
به گزارش خبر آنلاین ، مراسم اعطای جوایز این دوره بخش نوعی نگاه کن شنبه شب برگزار شد و دو فیلم «Arirang» به کارگردانی کیم کی-دوک و «متوقفشده روی خط» ساخته آندراس درسن به طور مشترک برنده جایزه اصلی این بخش شدند.
«النا» ساخته اندرو زویاگینتسف جایزه ویژه هیأت داوران بخش نوعی نگاه کن را برد و جایزه بهترین کارگردانی به محمد رسولاف برای فیلم «به امید دیدار» اعطاء شد.
امیر کوشتوریتسا فیلمساز صرب رئیس داوران بخش نوعی نگاه جشنواره کن بود که روز ۱۲ مه (۲۲ اردیبهشت) با فیلم «بیقرار» به کارگردانی گاس ون سنت آغاز شد. پیتر برادشاو منتقد بریتانیایی و جفری گیلمور از جشنواره ترایبکا از دیگر داوران این بخش بودند.
امسال ۲۱ فیلم از ۱۹ کشور در بخش نوعی نگاه حضور داشتند.
عبدالله نوری، وزیر کشور دولت اول اصلاحات و از حامیان جریان اصلاحات، با داود سلیمانی، زندانی سیاسی که اخیر برای استعلاج به مرخصی چند روزه آمده، دیدار و از او عیادت کرد.
به گزارش جرس، عبدالله نوری در این دیدار، مقاومت و استقامت داود سلیمانی و دیگر زندانیان که تنها به جرم عقائد خود در زندان هستند را ستود وبرای صحت و سلامت آنها و خانواده ی آنها دعا کرد.
داوود سلیمانی که در اولین روزهای پس از انتخابات سال ٨٨ بازداشت و در طول بیست و سه ماه گذشته تنها دو روز مرخصی داشته، هفته گذشته برای پنج روز به مرخصی آمده است.
این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، دراولین روزهای پس از انتخابات پر جنجال ریاست جمهوری سال ٨٨ بازداشت شد و با گذراندن دورانی بسیارسخت درزندان های اوین و رجائی شهر کرج، استوار و مصمم همچنان بر مواضع خود با محوریت دفاع از خواست اکثریت ملت ایران پافشاری می کند و به همراه گروهی از زندانیان دیگر چون احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی و …. ، در شرایطی بسیار سخت به مقاومت ادامه می دهند.
علیرضا علوی تبار:
سخنان اخیر سیدمحمد خاتمی خطاب به جمعی از ایرانیان پرورده شده در جریان جنگ و انقلاب [که در سایت های خبری منعکس شد] نوعی هشدار و پیام بیدارباش بود، هم به حکومت و هم به مخالفان و منتقدان. این سخنان برای خود من که این روزها با خشم به عرصه سیاسی ایران نگاه میکنم، یادآوری برخی از مبانی فراموش شده بود. به این امید که پیام او همه ما را به تامل وادارد، به برخی از اصول یادآوری شده در این سخنان اشاره می کنم.
یکم: سیاست ورزی سخت با عواطف و احساسات گره خورده است. همین درآمیخته بودن با عواطف است که سیاست ورزی را هم جذاب می کند و هم خطرناک. جذابیتش روشن است چون با برآورده ساختن تمایلات عاطفی ما سر و کار دارد. اما به همین دلیل گاه از صورت یک اقدام عقلانی خارج میشود و خطرناک می شود. در اقدام عقلانی ما به دنبال تناسب میان “هدف” و “وسیله” می گردیم.
می کوشیم روشها و وسایل مورد استفاده ما با هدفی که درصدد تحقق آن هستیم، جور باشد. به علاوه هم در انتخاب هدف و هم در انتخاب روش و وسیله واقع بین هستیم و امکانات و توانایی ها را در نظر میگیریم. برخوردهای تلخ و دردناکی که با دوستان و یاران صدیق ما می شود، اغلب در ما خشمی برمی انگیزد که واقع بینی [درک امکانات و توانایی ها] را از ما می گیرد. حقوق فراموش شده و پایمال شده بسیار است اما آیا در شرایط کنونی می توان احقاق همه آنها را درخواست و جستوجو کرد؟ در مسابقه ابراز خشم، عقلا حاشیه نشین می شوند و افرادی که صدای بلندتری دارند، پرچمدار و پیشرو می شوند. لازم است هر از چندگاهی کسی به همه ما یادآوری کند که “خون را نباید با خون شست” و برای حفظ همبستگی بلندمدت جامعه باید آماده بخشیدن بود. مگر حفظ همبستگی در کنار آزادی و برابری از آرمان های مدرن منتقدان نیست؟
دوم: حرف اصلی طرفداران مردم سالاری در ایران این بوده است که هر جریانی باید به اندازه سهم اجتماعی اش از قدرت سهم داشته باشد. اقتدارگرایی مگر معنایی جز این دارد که جمعی که درصد کوچکی از جامعه هستند، بیشتر قدرت سیاسی را در اختیار داشته باشند؟ حکمرانی اکثریت در مردم سالاری به معنای نادیده گرفتن حقوق اقلیت نیست. محافظه کاران در جامعه ما اکثریت هستند اما همه قدرت را در اختیار دارند. طرفداران مردم سالاری به دنبال حذف محافظه کاران در عرصه اجتماع نیستند. تنها به آنها یادآوری می کنند که به اندازه پایگاه اجتماعی تان قدرت بخواهید و در تصمیم گیری ها نقش ایفا کنید.
حال اگر آنچه گفته شد درست باشد پس نباید شعارهایی را طرح کرد که به معنای پاک کردن محافظه کاران از صحنه اجتماعی و در نتیجه سیاست باشد. همانطور که طرفداران مردم سالاری انتظار دارند محافظه کاران واقعیت آنها را به رسمیت بشناسند و به همزیستی مسالمت آمیز به آنها تن دهند، باید این توانایی را در میان خودشان تقویت کنند که وجود محافظه کاران را به رسمیت بشناسند و امکان بهره گیری از قدرت متناسب با وزن اجتماعی را برای آنها فراهم کنند.
اگر اینگونه به قضایا بنگریم، محافظه کاران را خطاب قرار دادن و از همزیستی با آنها سخن گفتن، چندان برایمان ناخوشایند نخواهد بود. ما در سیاست تابع اصولی هستیم و رفتارهای ناخوشایند طرف مقابل نباید ما را به فراموش کردن این اصول بلغزاند. سوم: مطالعه تجربه کشورهای مختلف نشان می دهد برای گذار به مردم سالاری راه های گوناگونی وجود دارد. گذر ایران به مردم سالاری واقعه ای اجتناب ناپذیر است و دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد. اینکه این گذار چگونه رخ خواهد داد، چندان قابل پیش بینی نیست. ما نمی توانیم به دقت بگوییم که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد اما می توانیم بگوییم که دوست داریم چه اتفاقی بیفتد. می دانیم که کم هزینه ترین شیوه گذار به مردم سالاری شیوه “مراوده” که هم مسالمت آمیز است و هم سریع تر از گزینه های دیگر به نتیجه می رسد. در گذار به گونه مراوده گذار به مردم سالاری به گونه ای طرح می شود که همراهی بخش هایی از حکومت را نیز میطلبد و خود را با نفی آنها تعریف نمی کند. به بیان دیگر مردم سالاری در تقابل با اقتدارگرایی تعریف می شود نه اقتدارگراها.
دعوای مردم سالاری خواهی، دعوا با اشخاص نیست بلکه دعوا با روندها و خط مشی هاست و در نهایت با تغییر ساختار مردم سالاری تحقق می یابد نه با حذف فیزیکی اقتدارگرایان. بخش غالب مردم سالاری طلبان داخلی علاقه خود را به گذار به مردم سالاری از طریق مراوده اعلام کرده اند. ضروری است که پی امدهای گرایش خود به این شیوه ها را نیز بپذیرند، حتی اگر این پذیرش به وجهه اجتماعی آنها لطمه بزند و موجب برچسب هایی چون سازشکار و ترسو شود. حکومت نیز نباید با سپردن بلندگوهای خود به دشمنان “صلح اجتماعی” و “گفت وگو” در شرایط تنوع و تکثر به تضعیف طرفداران مراوده و ارتباط و گفتوگو بپردازد. هیچ حکومتی نمی تواند منتقدان مسوول و اصیلی چون خاتمی و اصلاح طلبان را پیدا کند. حکومتگران باید قدر نسلی را که با آنها گفت وگو می کند و می خواهد بدون ایجاد گسست در جامعه به نیازهای فزاینده آن پاسخ دهد، بدانند.
اگر دهان این نسل دوخته شود، مخالفت از میان نخواهد رفت بلکه زبان و روش آن عوض خواهد شد. فرصتها را دریابیم. ایران در موقعیت خطی با به رسمیت شناختن مخالفان و منتقدان ملتزم به مسالمت و فرآیندهای قانونی زندگی توام با همزیستی و تفاوت را برای مردمان فراهم کنیم. آیا گوش شنوایی هست؟
منبع: روزگار
پزشک معالج ناصر حجازی در مورد آخرین وضعیت پیشکسوت استقلال گفت: «در حال حاضر به او از طریق یک لوله غذا داده میشود. ناصر حجازی در وضعیت بدی بهسر میبرد و فقط دعای مردم است که میتواند حالش را بهتر کند.»
به گزارش آفتاب به نقل از برنا، ناصر حجازی روز گذشته و در بین دو نیمه دیدار استقلال و پاس به کما رفت و به بیمارستان کسری منتقل شد.
ضمنا امروز گریههای همسر و فرزند ناصر حجازی در بیمارستان همه را متأثر کرده بود.
خونریزی مغزی حجازی هنوز تایید نشده / حال آتیلا هم خوب نیست
ماجرای خونریزی مغزی ناصر حجازی هنوز توسط پزشکان تایید نشده است.
به گزارش خبرآنلاین، ناصر حجازی که هم اکنون در بخش آی سی یو بیمارستان کسری بسر میبرد، به دلیل وخامت حالش زیر دستگاه نگه دارنده مخصوصی قرار دارد.
آتیلا حجازی که به همراه مادرش در بیمارستان حضور دارد، پس از دیدن پدرش در آن شرایط سخت فشار زیادی را متحمل شد. او از دیشب شرایط خوبی ندارد و خودش هم یک بار به خاطر افت فشار، به اورژانس بیمارستان رفت.
همچنین شایعه شده که حجازی خونریزی مغزی کرده اما یکی از نزدیکان ناصر حجازی در گفتوگو با خبرآنلاین میگوید: «خونریزی مغزی ناصرخان هنوز توسط پزشکان اعلام نشده اما چیزی که وجود دارد این است که حال او زیاد خوب نیست و پزشکان میگویند باید برایش دعا کنید.»
۳۲ زندانی سیاسی بند زنان زندان اوین اکنون در محیطی کوچک و نامناسب نگهداری می شوند.
به گزارش خبرنگار کلمه، بعد از انتقال هشت زندانی سیاسی دیگر از زندان قرچک ورامین به زندان اوین تعداد زندانیان این بند به ۳۲ تن رسیده است. زندانیان عادی زن هنوز از زندان قرچک ورامین به زندان اوین منتقل نشده اند و تنها این هشت زندانی که جرایم سیاسی داشته اند به اوین آورده شده اند. گفته می شود این ۳۲ نفر در فضای تقریبی چهل تا پنجاه متر نگه داری می شوند و تراکم زیاد نسبت به مساحت بند، زندگی را دشوارتر از قبل کرده است.
هشت زندانی سیاسی زندان قرچک ورامین بعد از اعتراض های شدید به وضعیت نگهداری شان در این زندان سرانجام به زندان اوین منتقل شدند. آنها در نامه هایی که در مدت استقرارشان در این زندان به بیرون ارسال کردند، زندان قرچک ورامین را به کهریزک دوم تشبیه کردند، جایی که به قول آنان به طویله ای می مانست. آنها بعد از سختی ها فراوان ومدتی زندانی بودن در زندان رجایی شهر و سپس زندان ورامین با بدترین امکانات رفاهی و بهداشتی در حالی به زندان اوین منتقل می شوند که بند قرنطینه این زندان نیز از کوچکترین امکانات رفاهی برخوردار است و کمبود جا و نبود تخت بزرگترین مشکل زندانیان این بند است، تا جایی که همه زندانیان منتقل شده به این بند اکنون کف خواب است (یعنی بر روی زمین می خوابند) در روزهای گذشته همچنین محبوبه کرمی، فعال جنبش زنان نیز برای گذراندن سه سال دوره حبسش به این بند منتقل شد.
بهاره هدایت، نسرین ستوده، عالیه اقدام دوست، لیلا توسلی، عاطفه نبوی، مهدیه گلرو، نازنین حسن نیا، هنگامه شهیدی، فاطمه درویش، پروین جوادزاده، هانیه فرشی شتربان، لادن مستوفی، شعله طائب، منیژه نصراللهی، صحبا رضوانی، سوسن تبیانیان، نازیلا دشتی، فرح واضحان، کفایت ملک محمدی، زهرا جباری ، فاطمه خرم جو، لاله حسن پور ، محبوبه کرمی،هاله سحابی ،شبنم مددزاده، مریم حاجی لویی، مریم اکبری منفرد، معصومه یاوری، کبری بنازاده، مطهره بهرامی، مهوش ثابت، فریبا کمال آبادی، از جمله زندانیان سیاسی زن بند قرنطینه زندان اوین محسوب می شوند.
هر چند اعتراض زندانیان سیاسی منتقل شده از زندان ورامین به زندان اوین و معرفی آن به همه موجب شد که ۵۰۰ تن از فعالان جنبش زنان نیز در بیانیه ای به شرایط ضد انسانی زندان زنان قرچک ورامین اعتراض کنند و خواستار رسیدگی مسوولان به این زندان شوند تا فاجعه ای دیگر در این زندان رخ ندهد. آنها خواستار این شده اند که زندانیان عادی نیز به زندانی با شرایط بهتر منتقل شوندو ضوابط آیین نامه سازمان زندانها درباره آنها نیز رعایت شود .
فعالان مدنی و جنبش زنان در بیانیه شان نوشتند :«زندان قرچک ورامین واقع در بیابان های اطراف تهران است. زندانیان در رابطه با جایگاه جغرافیایی این زندان می گویند: «همین بس که ما همچنان در عجبیم از آن که خانواده های ما چگونه خواهند توانست برای ملاقات با ما به این ینگه دنیا بیایند؟». این زندان شامل هفت سوله و در هر سوله بیش از ۲۰۰ زندانی نگهداری می شوند. عدم وجود کوچک ترین سیستم برای تهویه هوا؛ ایجاد ناراحتی های تنفسی جدی به دلیل بوی فاضلاب و شدت گازهای ناشی از آن و وجود تنها دو سرویس بهداشتی با دو اتاقک حمام برای بیش از ۲۰۰ نفر در هر سوله که همان محل شستن ظرف و لباس و استحمام نیز هست، زندان ورامین را به مکان مخوفی تبدیل کرده است که از حداقل امکانات بهداشتی و رفاهی بی بهره است. ندانیان از سه وعده غذایی منظم روزانه بی بهره هستند و تنها به میل زندانبان به آنها غذا داده می شود زیرا جیره غذا و آبشان کافی نیست. به گفته زندانیان، از آنجا که بسیاری از زندانیان کم سن و سال حتی زیر ۱۸ سال نیز در این زندان نگهداری می شوند، به وضوح می توان مشکل سوءتغذیه جدی را در میان بسیاری از آنها مشاهده کرد.»
امضا کنندگان این بیانیه از مسوولان قضایی خواسته اند صدای اعتراض آنهارا پیش از رخ دادن فاجعه ای دیگر در این زندان، بشنوند و به آن رسیدگی کنند تا کهریزک دوم قربانی های جدیدی نگیرد.
آیا مسوولان قضایی هشدار ۵۰۰ فعال مدنی و زنان را جدی خواهند گرفت یا باید در انتظار وقوع فاجعه ای دیگر بود؟
بر اساس برخی از گزارشها از سوریه، درگیریهای تازه بین نیروهای امنیتی این کشور با معترضان به کشتن شدن دست کم ۳۰ نفر منجر شده است.
به گزارش بیبیسی روز جمعه، ۲۰ مه ۲۰۱۱، از حمص، سومین شهر بزرگ سوریه خبر رسید که نیروهای امنیتی به سوی معترضان شلیک کردهاند.
هزاران نفر در دیگر شهرهای سوریه از جمله بانیاس به خیابانها آمدهاند. اخیرا بشار اسد، رییسجمهوری سوریه دستور داده برای سرکوب مخالفان در بانیاس، تانک و نیروهای ارتش به این شهر اعزام شوند.
شاهدان عینی و فعالان سیاسی در سوریه میگویند پس از برگزاری نماز جمعه اعتراضات مشابهی در شهرهای درعا و قامشلی هم گزارش شده است.
این تازهترین دور از اعتراضات مردمی به سیاستهای بشار اسد است که به گزارش گروههای حقوق بشری از چند ماه پیش تاکنون به کشته شدن دست کم ۸۵۰ نفر انجامیده است.
فعالان حقوق بشری میگویند بعضی از معترضان با درآوردن پیراهنشان قصد داشتند نشان دهند که مسلح نیستند.
در این هفته گزارشهایی هم از شهر تل کلاخ در نزدیکی مرز لبنان گزارش شده بود که بر اساس آن دستکم ۲۷ نفر از معترضان کشته شدند.
با توجه به ممنوعیت حضور خبرنگاران خارجی در سوریه، تایید گزارشهایی که در ماههای اخیر از این کشور مخابره میشود دشوار است.
لایحه حمایت از خانواده مربوط به خانوادهها است و هدف آن تحکیم بنیاد خانواده است.
به گزارش خبر آنلاین چندی پیش نیره اخوان عضو کمیسیون حقوقی و قضایی اعلام کرد که کارگروهی برای بررسی کودکآزاری در لایحه حمایت از خانواده تشکیل شده و این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است و بخشهایی از این لایحه برای دفاع از حقوق کودکان اختصاص یافته است.
با این حال موسی قربانی دیگر عضو این کمیسیون گفت که کودکآزاری در لایحه حمایت از خانواده جایگاهی ندارد.
وی گفت: در بحث حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان، ایران یکی از مترقیترین کشورهای عضو کنوانسیون حقوق کودک است و قوانین فعلی ما در بحث کودکآزاری رسا هستند و به دلیل وجود مجازاتهای اسلامی در بحث کودکآزاری، این موضوع در لایحه حمایت از خانواده جایگاهی ندارد.
وی ادامه داد: در قانون مجازات اسلامی مواردی پیرامون ایراد ضرب و جرح نسبت به کودکان و آزار و اذیت آنها آمده است و قوانین نسبتا محکمی در این رابطه در جامعه وجود دارد.
قربانی با بیان اینکه کودکآزاری از جرائم عمومی محسوب میشود و احتیاجی به شاکی خصوصی ندارد ،افزود: در بخش تعزیرات حکومتی در این رابطه مسائل ویژهای مطرح شده است و در بخش قانون مجازات اسلامی، جرمانگاری نیز در این رابطه صورت گرفته است بنابراین در لاحه حمایت از خانواده که بخش حقوقی مسائل خانواده بررسی می شود برای بحث کودکآزاری جایگاهی وجود نخواهد داشت.
وی با اشاره به اینکه آخرین تغییرات در لایحه حمات از خانواده انجام شده و در حال حاضر در نوبت طرح در صحن علنی قرار گرفته است، تاکید کرد: در صورتی که کودکآزاری همراه با شکستگی یا ایراد ضرب و جرحی باشد، جرم خاص محسوب میشود و طبق ماده ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی با وی برخورد و به ۲ تا ۵ سال حبس و پرداخت دیه محکوم خواهد شد.
در حالی نماینده عضو کمیسیون قضایی معتقد است که قوانین ما در این باره کافی است که هر روز اخبار مربوط به کودکآزاری بیشتر میشود.
منابع لازم برای پرداخت یارانهها از محل لحاظ شده در قانون پرداخت نشده بلکه بخشی از آن از منابع بانکها و برخی از بودجه دستگاهها بوده است و این تخلف است.
به گزارش مهر، عبدالرضا رحمانی، رئیس دیوان محاسبات با اعلام این خبر اظهار داشت: دیوان محاسبات کشور به جدیت عملکرد دولت در اجرای قانون هدفمندی یارانهها را در دستور کار دارد.
وی گفت: متاسفانه سال گذشته دولت در اجرای این قانون تخلفاتی داشت که دیوان محاسبات گزارشی از این تخلفات را به مجلس ارائه کرد.
وی در پاسخ به این سئوال که نوع تخلفات صورت گرفته در چه محورهایی است، گفت: متاسفانه منابع لازم برای پرداخت یارانهها از محل لحاظ شده در قانون پرداخت نشده بلکه بخشی از آن از منابع بانکها و برخی از بودجه دستگاهها بوده است و این از نظر ما تخلف محسوب میشود و باید پیگیری شود.
رحمانی فضلی تاکید کرد: ما همچنان ادامه اجرای این قانون را مورد رسیدگی قرار میدهیم و گزارشی از عملکرد دولت در این زمینه به مجلس ارائه خواهیم کرد.
وی همچنین در خصوص وضعیت طرح سنا مبنی بر نظارت آنلاین دیوان محاسبات بر دستگاههای اجرایی نیز گفت: طبق قولی که دادهایم تا پایان سال ۹۰ این طرح آماده بهرهبرداری خواهد شد.
وی تاکید کرد: طرح دیگر دیوان محاسبات حسابرسی عملکرد است که به صورت جدی در دیوان محاسبات در حال پیگیری است.
کلمه- داریوش محمدی: «دروغ» که به «بار» بنشیند، «انحراف» آغاز میشود. «متولیان امر»، از فرط «ناتوانی» در اداره کشور و «حسادت» بیاندازه به مدیران طراز اول، در میان عده ای بی کفایت محصور شدهاند. مدعیان اصول، سالهاست هم پیاله رمالان و جنگیراناند و به دام بدمستی آنان گرفتار امدهاند. «جریان انحرافی»، اسم رمز «این گرفتاری و آن ناتوانی» است.
جریان انحرافی، تازهترین نسخهٔ یک «انحراف ۲۰ ساله» است – و مگر میر حسین از این انحراف ۲۰ ساله نگفته بود؟ -. «قدرت مطلقه» در ۲۰ سال اخیر هر بار که به بحران میرسد و فاجعهای میآفریند، با قربانی کردن چند نام و عنوان کردن چند واژه، «آلودگی ذاتیاش» را مثلاً! تطهیر میکند. روزی به نام سعید امامی به نظافت خویش میکوشد، باری به نام کهریزک و مرتضوی تجاوزش را پنهان میکند و امروز هم به نام رمالی و مشایی، دولت نامحمودش را محدود میکند و اصیلترین باورهای مردم را معرکهٔ قدرت میسازد تا دین و آئینمان مضحکهٔ خاص و عام شود!
هیچ چیز تازه نیست! قصهٔ میدان داری اجنه بر عرصهٔ مدیریت کشور، «رمز شکستن یک سکوت ۲۰ ساله» است و تکرار حکایت «سگهای گشاده و سنگهای بسته» است که «میرمـان» گفته بود. دعوای اجنه بر سر انتخابات آتی، «تعبیر خواب بامدادی شیخ» است و رویای قدرت آقازاده هاست و جاری شدن سیل خرافه و «به گل نشستن» کشتی نظام، اثبات ماجرای مشهور «بیل و پیل» است که «هاشمی نوشته بود».
معلوم نیست «مصباح» هدایتشان! چرا در میان خیل سوالهای بیجواب «خاموش» نشسته است و نظریهپرداز حکومت اسلامی و تئورسین «فرقه مطلقیه» نمیگوید که قدرت خدای گونه و مطلقیه چگونه مسحور اجنهٔ شیطان شده است؟
جهلشان مرکب است، که اگر نبود میدانستند تکرار سخنان رهبران جنبش، دست کم اقرار به یک اشتباه ۲ ساله است! جهلشان مرکب است که اگر نبود میدانستند انکار آمارهای دولت پس از ۶ سال نهایت بیهنری است حتی اگر نامشان به هنر آراسته باشد! جهلشان مرکب است که اگر نبود میدیدند که چگونه فاسدترین مردمان بر اریکهٔ قدرتاند و بهترین فرزندان کشور در زندان محصورند. جهلشان مرکب است که اگر نبود مرز شجاعت و شقاوت را، میدیدند و به شجاعت نداشتهٔ دولتمردان نمینازیدند و «نزدیکیشان را با آنان جار نمیزدند» و «دروغ را از راست» میشناختند. راستی که «جهل مرکب، بر بصیرتشان غبطه میخورد!»
مدعیان اصول، این بار «نمیتوانند» فتیلهٔ دعوا و اختلاف بر سر قدرت را «پایین» بکشند، بناچار صدایشان را «بلند» کردهاند. صدایشان را بلند کردهاند که «گوششان سنگین» است؛ که اگر نبود میدانستند ماجرای رمالی و کف بینی دولتمردان داستانی است که بر هر سر بازاری هست. شاید هم مستی زدگان قدرت خود را به کری زده بودند که نتوانستند در حساسترین روزهای تاریخ کشور، از حمایت نامحمودشان دست بکشند و همچون مردم پیام میرحسین را لبیک بگویند که میگفت «من آمدهام، چون روندهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجود را نگران کننده یافتم. آمده ام تا کرامت انسان ها را پاس بدارم. آمده ام تا از حق مردم دفاع کنم و حامی گردش آزادانه و شفاف اطلاعات برای مردم، این ولی نعمت دولت ها، باشم».
متولیان امور و مدعیان اصول، اهل کرامات شدهاند! زهر رمالی را چشیده و چشم بسته غیب میگویند و مسئولیت خویش را فراموش کردهاند. فراموش کردهاند که در طلاییترین سالهای درآمد کشور، «خزانه» را صرف «خرافه» کردهاند و در بهترین سالها درآمدهای نفتی را به شیاطین سپردهاند تا موجودی حساب ذخیره ارزی را فقط اجنه بدانند!. فراموش کردهاند که کارشناسان و دلسوزان این مرز و بوم را یا زندانی کردند یا بازنشسته تا امروز که خودشان از دایره بیرون رانده شده اند یاد مدیریت فاجعه بار بر کشور بیافتند. فراموش کرده اند روزی را که فرزند انقلاب اسلامی میرحسین موسوی توهم مدیران و انحراف دولتیان و ریاست ریاکاران و کلاهبرداران بر سرنوشت مملکت و نظام را فریاد می زد. فراموش کرده اند هر صدای منتقدی را با داغ و درفش خاموش کردند تا کسی را که می پنداشتند بله قربان گوی آنهاست حفظ کنند.
افسوس! متولیان امر، باز هم به جای آنکه به انحراف در جمهوریت و اسلامیت نظام بپردازند و به قانون اساسی بازگردند و به دامان فرزندان ملت پناه ببرند، به بازیچهای و دروغی به نام جریان انحرافی مشغولاند.
روزی روزگاری نه چندان دور، زمانیکه هنوز نمیدانستیم باید برای امکانات شهروندی که در اختیار داریم، علاوه بر مالیات، پول دیگری هم به بهانه خصوصیسازی بپردازیم، هر زمان که به شماره تلفنی نیاز داشتیم، گوشی تلفن را برمیداشتیم، شماره معروف ۱۱۸ را میگرفتیم و خیلی زود به شماره مورد نیاز دسترسی پیدا میکردیم.
به نوشته جام جم، در آن زمان بین خودمان و شماره ۱۱۸ رفاقتی خاص احساس میکردیم. این شماره یار خوبی بود که بیهیچ چشمداشتی نیاز ما را برآورده میکرد. ما هم لطف او را به حساب مالیاتی میگذاشتیم که هر ماه پرداخت میکنیم تا از امکاناتی که دولت در اختیارمان میگذارد، استفاده کنیم.
البته دولت هم بعد از سالیان سال فعالیت شماره ۱۱۸ به بانک جامع و کاملی از شماره تلفنهای مختلف دسترسی پیدا کرده بود؛ شمارههایی که در آن زمان به دولتی، خصوصی، شخصی و… تقسیمبندی نشده بودند و قیمت همهشان برای مسوولان و مدیران ۱۱۸ یکسان بود؛ همه این شمارهها فقط برای خدمت به شهروندان جمعآوری شده بودند! اما دیری نپایید و این خدمترسانی صادقانه به شهروندان به پایان رسید و اکنون اگر به شمارهای نیاز داشته باشیم، نباید چندان امیدوار باشیم که یاور قدیمیمان یعنی ۱۱۸ بتواند کمکی به ما بکند؛ چون بیشتر اوقات از متصدیان ۱۱۸ این دو کلمه را میشنویم: ثبت نشده! و بعد ارتباط قطع میشود و ما متعجب میمانیم که این شمارهها که قبلا ثبت شده بود پس چگونه به همین سادگی از حافظه بزرگ ۱۱۸ حذف شدهاند.
وقتی عاقبت میتوانیم با یکی از متصدیان ۱۱۸ دو کلام بیشتر همصحبت شویم و دلیل این حذفیات را جویا شویم، میگوید با روابط عمومی تماس بگیرید! ما هم که پیگیر ماجرا شدهایم با روابط عمومی تماس میگیریم؛ یکی از آقایان روابط عمومی در پاسخ به ما میگوید: مخابرات به بخش خصوصی واگذار شده به همین دلیل برای وارد کردن شمارههای غیردولتی به سیستم ۱۱۸ از مشترکان پول میگیرد! مشترکانی که این پول را ماهانه پرداخت نکنند، از این امکان نمیتوانند استفاده کنند!
واقعیت این است که برخی از واحد های بخش خصوصی شامل فروشگاهها، شرکتها و… شاید به امکانی که ۱۱۸ برای آنها فراهم میکند چندان نیاز نداشته باشند اما مردم عادی به این امکان نیاز دارند. مردم مالیات میدهند تا از امکاناتی که دولت برایشان فراهم میکند استفاده کنند؛ اما اگر زمانی امکاناتی که به آنها داده میشد به بهانه خصوصیسازی از آنها گرفته شود، این پرسش به وجود میآید که آیا دولت نباید بر عملکرد بخش خصوصی نظارت داشته باشد؟
آمنه بهرامی، دختری که تا یک هفته پیش قرار بود حکم قصاص دو چشم مردی را که او را کور کرده است، اجرا کند به دلیل اضطراب و فشارهای ناشی از آن درخواست کرد اجرای حکم به تعویق بیفتد.
به گزارش شرق، آمنه بهرامی اعلام کرد در دورهای که قرار بود حکم اجرا شود به شدت تحت فشار بود و این فشارها او را آزار داده و نیاز به استراحت دارد تا بتواند دوباره به زندگی عادی برگردد. پیش از این قرار بود چهارشنبه هفته گذشته مجید، جوانی که هفت سال پیش آمنه را با اسید سوزانده و باعث کوری او از هر دو چشم شده بود به درخواست آمنه قصاص شود اما اجرای این حکم به دستور رییس قوهقضاییه به تعویق افتاد.
متوقف شدن اجرای حکم در آن زمان با اعتراض آمنه مواجه شد و او که بر کور کردن مجید اصرار داشت به پیگیری پرونده پرداخت تا اینکه به گفته خودش به او قول دادند بعد از مرتفع شدن مشکلاتی که در حین اجرای حکم ممکن بود، رخ بدهد، حکم اجرا خواهد شد.
در حالیکه برخی منابع خبر داده بودند احتمال دارد، این پرونده جنجالی طی روزهای آینده بار دیگر به جریان بیفتد، آمنه بهرامی دیروز به خبرنگار ما گفت میخواهد حکم فعلا به عقب بیفتد.
او گفت: قبل از اجرای حکم افراد زیادی به دیدن من آمدند و درخواست کردند مجید را ببخشم یا اجرای حکم را به تعویق بیندازم تا پولی که خواستهام تامین شود اما من قبول نکردم چون در این سالها نه کسی از من عذرخواهی کرده بود و نه حتی خانواده مجید جلو آمدند تا هزینههای درمان مرا تامین کنند. دلجویی نشدن از من به شدت ناراحتم کرده و من را آزرده است. من مثل فردی هستم که یکبار به طور کامل فروریخته و دوباره خودش را ساخته است. این کاری که مجید با من کرد آنقدر آزارم داد که تا پایان عمر باید آن را تحمل کنم، بنابراین او باید کور شود تا بفهمد من چه میگویم. من فرد خودساختهای هستم و روی پای خود ایستادم و تا پایان هم همین کار را میکنم اما مجید باید تقاص کاری را که با من و خانوادهام کرد پس دهد. من میتوانستم ازدواج کنم، بچهدار شوم و حس زیبای مادر بودن را درک کنم. من یک مهندس هستم. میتوانستم کار کنم و زندگی اجتماعی داشته باشم، او همه چیز را از من گرفت و من به مجازات او فکر میکنم. آن زمان برابر بسیاری از افراد مهم ایستادم و گفتم میخواهم حکم را اجرا کنم. روز مقرر هم به دادسرا رفتم اما به من گفتند فعلا امکان اجرا وجود ندارد.
آمنه در ادامه گفت: فشارهای روحی که قبل از اجرای حکم و بعد از به تعویق افتادن آن به من وارد شد آنقدر زیاد بود که نتوانستم تحمل کنم و به شدت مریض شدم. سرگیجههای شدید و آشفتگیهایی که دارم ناشی از همین مساله است، بنابراین امروز به دادسرا میروم تا از قاضی اجرای احکام درخواست کنم، اجرای حکم را به تعویق بیندازند تا به لحاظ روحی آماده شوم.
آمنه گفت: قصد دارم چهارم خرداد به اسپانیا بروم تا عملهای جراحیام را دنبال کنم. من قبل از مشخص شدن زمان اجرای حکم هم در اسپانیا بودم و کارهای درمانم را پیگیری میکردم و قرار بود عملهای پوستم را انجام دهم، در واقع با تماسی که از اجرای احکام گرفته شد به ایران آمدم و هزینه زیادی را متحمل شدم و چند میلیون تومان پول بلیت دادم. وقتی هم که آمدم گفتند؛ حکم اجرا نمیشود حالا درخواست میکنم اجرای حکم به تعویق بیفتد تا عملهایم را انجام دهم و بعد اگر قرار بر اجرا شد و دستگاه قضایی در این خصوص جدی بود به ایران بازمیگردم. در این مدت هم فرصت هست تا پولی که خواستهام توسط خانواده مجید تامین شود اگر آنها دو میلیون یورو را دادند از قصاص صرفنظر میکنم.
در همین حال مهدی ربانی، وکیل مدافع مجید که از رییس قوه قضاییه درخواست استمهال کرده است به خبرنگار ما گفت: به نظر من رایی که در خصوص قصاص دو چشم مجید صادره شده، مشکلاتی دارد که اجرای آن را ناممکن کرده است. در رای صادره آمده است قصاص دو چشم مجید طبق خواسته آمنه باید باشد و منع قانونی ندارد. آمنه درخواست کرده است با اسید سولفوریک چشمان مجید را کور کند، بنابراین حکم باید طبق خواسته آمنه اجرا شود. زمانی که برای اجرای حکم از پزشکی قانونی استعلام شد؛ اعلام کردند، این کار آسیبهای جدی به مجید وارد میکند، در حالیکه باید قصاص به اندازه میزان آسیبی باشد که به آمنه وارد شده است.
ربانی در خصوص درخواست آمنه برای تعویق اجرای حکم گفت: این فرصت مناسبی است چون ما هم میتوانیم برای جلب رضایت آمنه تلاش و پولی را که خواسته است، تامین کنیم.
او در مورد اینکه آیا خانواده مجید توانایی پرداخت دو میلیون یورو را دارند گفت: آنها فقط یک خانه دارند که حاضر هستند به آمنه بدهند و خودشان مستاجر شوند پدر مجید یک بازنشسته است و ماهی ۴۰۰ هزار تومان درآمد دارد و پدر شش فرزند است، او هیچ مالی به جز این خانه ندارد. البته تلاشهایی در این زمینه انجام شده است و افراد خیر زیادی در این خصوص گام برداشتهاند. انجمنهای زیادی هم تلاش میکنند تا بتوانند مبلغ درخواستی آمنه را تامین کنند، حسابی باز کردهاند تا بتوانند این پول را از مردم جمع کنند. حداقل دو ماه زمان لازم است تا کمکهای مردمی جمع شود.
ربانی گفت: اینکه عمل مجید فجیع بوده کاملا درست است اما کمکهای مردمی میتواند به آمنه کمک و آینده او را تامین کند. به نظر من این حق آمنه است که خیلی بیشتر از دو میلیون یورو بخواهد تا لااقل به لحاظ مالی تامین شود و مشکلی در این خصوص نداشته باشد اما متاسفانه خانواده مجید قدرت تامین این مبلغ را ندارند.
وکیل مجید از این تصمیم آمنه تشکر و استقبال کرد و گفت: در این مدت همه اعضای خانواده مجید و خیران تلاش میکنند تا جایی که میتوانند برای آمنه پول جمع و رضایت او را جلب کنند. تاکنون ۲۰۰ میلیون تومان تامین شده است و تلاشها در این زمینه ادامه دارد.
حمید بقائی معاون اجرائی احمدی نژاد با حکم دیوان عدالت اداری به ۴ سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شد.
به گزارش الف حمید بقائی به دنبال تخلفات عدیده در دوره ای که ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را بر عهده داشته، در دیوان عدالت اداری محکوم شده است.
اما پس از صدور رای دیوان درباره تخلفات بقائی و صدور حکم قطعی، وی از اجرای آن استنکاف می ورزد و همین موضوع باعث می شود وی به ۴ سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شود.
وی تا این لحظه حاضر نشده است که این حکم را اجرا کند و به دنبال برگرداندن آن در دیوان عدالت اداری است.
گفتنی است مطابق ماده ماده ۳۷ از قانون دیوان عدالت اداری مصوب سال ۸۵، در صورتی که محکومعلیه از اجراء رأی استنکاف نماید با رأی شعبه صادرکننده حکم، به انفصال موقت از خدمات دولتی تا پنج سال و جبران خسارت وارده محکوم میشود.
دولت اعلام می کند که طی سال گذشته موفق به ایجاد ۱٫۶میلیون فرصت شغلی جدید شده است، با این وجود بانک مرکزی به تازگی مطرح کرد که ۵۰۰ هزار شغل از این تعداد فقط مربوط به مسکن مهر بوده و از سال ۸۴ تا پایان سال ۸۹ نیز ۷۳۰هزار شغل در بخش کشاورزی از بین رفته است.
به گزارش خبرنگار مهر، جدیدترین آمار و جزئیاتی که در خصوص وضعیت اشتغال زایی بخش های اصلی مولد کار از جمله کشاورزی، خدمات و صنعت توسط بانک مرکزی منتشر شده است نشان دهنده کاهش سهم اشتغال زایی در حوزه کشاورزی طی سال های گذشته و از دست رفتن چند صد هزار شغل در این بخش است.
همچنین بانک مرکزی اعلام کرده است از سویی سهم بخش کشاورزی در رشد اقتصادی سال گذشته به نسبت صنعت و خدمات بهبود یافته است.
حذف ۷۳۰هزار شغل
در گزارشی که بانک مرکزی ارائه کرده است تاکید شد که طی ۶ سال گذشته ۷۳۰ هزار شغل در بخش کشاورزی از بین رفته است. البته طی سال های گذشته سهم بخش خدمات از دو بخش کشاورزی و صنعت به مراتب بهتر و قابل قبول تر بوده است به نحوی که برخی کارشناسان بازار کار افزایش بیش از حد سهم خدمات در اشتغال زایی را در دراز مدت مفید نمی دانند.
بانک مرکزی همچنین گزارش داده است که میزان اشتغال بخش کشاورزی از ۵ میلیون و ۱۰۰ هزار در سال ۸۴ به ۴ میلیون و ۳۷۰ هزار شغل در پایان سال گذشته کاهش یافته است.
با این حال، مطرح شده است که ۵۰۰ هزار فرصت جدید شغلی ایجاد شده در سال گذشته از آمار ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار فرصتی که وزارت کار و امور اجتماعی در مورد آن سخن گفته است فقط مربوط به مسکن مهر بوده است.
ابهام در آمارها
حمید حاج اسماعیلی در گفتگو با مهر با بیان این نکته که یک انتقاد جدی در زمینه ارائه آمار و وضعیت در بخش بازار کار به دولت وارد است، گفت: این موضوع حتی باعث اعتراض برخی از نمایندگان مجلس نیز شده است.
مشاور کانون عالی انجمن های صنفی کارگری کشور اظهار داشت: طی سال گذشته طبق گزارش بانک جهانی بازار کار کشور از فعالیت مناسبی برخوردار نبوده است، بنابراین اگر دولت مدعی ایجاد یک میلیون و ۶۰۰ هزار فرصت جدید شغلی است بهتر است نشانه های آن را نیز بیان کند.
حاج اسماعیلی با اشاره به اینکه درست است طی سال گذشته مسکن مهر از فعالیت مناسبی برخوردار بوده است و می توان پذیرفت که بخش قابل توجهی از آمارهای ارائه شده دولت مربوط به این بخش باشد اما باید توجه داشت که در کنار مسکن مهر بسیاری از پروژه های آزاد در مسکن سازی با رکود مواجه شدند و این به معنای انتقال نیروی کار به مسکن مهر است و نه ایجاد فرصت های جدید شغلی.
نقل مکان کارجویان
وی ادامه داد: افرادی که امروز در بخش مسکن مهر فعالیت دارند کسانی هستند که قبلا در فعالیت های ساختمانی آزاد مشغول به کار بودند پس اتفاق خاصی در این زمینه نیفتاده است.
این فعال کارگری با طرح این سوال که به چه دلیل و یا دلایلی مشاغل بخش کشاورزی از بین می رود؟ گفت: یکی از مهم ترین این مسائل می تواند مرتبط به مسئله مهاجرت و یا از دست رفتن تولیدات کشاورزی به دلیل انجام واردات بی رویه به کشور باشد.
به گفته حاج اسماعیلی وقوع خشکسالی و تغییر شرایط آب و هوایی نیز در این خصوص تاثیرگذار است، با این حال اگر مسکن مهر را از اشتغال زایی جدا بدانیم دولت باید بگوید که دیگر چه بنگاه هایی را راه اندازی کرده است که یک میلیون و ۱۰۰ هزار شغل جدید دیگر نیز به دست آمده است؟
ادامه واردات بیرویه
نماینده سابق کارگران در هیئت حل اختلاف ادامه واردات بی رویه را یک خطر جدی برای از دست رفتن مشاغل موجود دانست و با جدی تلقی کردن لزوم حمایت و تقویت بنگاه ها افزود: نحوه و میزان سرمایه گذاری برای ایجاد ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار فرصت شغلی جدید در سال جاری نیز به روشنی مشخص نیست.
وی با بیان اینکه هم اکنون به صورت متوسط برای ایجاد هر فرصت شغلی حداقل ۳۰ میلیون تومان هزینه می شود، حداقل نیاز مالی تحقق ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار فرصت جدید شغلی را ۱۲۰ هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری جدید دانست.
در حالی یک منبع قضایی در لبنان از تعویق برگزاری دادگاه “معمر قذافی” در پرونده ربایش امام موسی صدر خبر داد که جزئیات تازه از این مسئله دست داشتن دیکتاتور جنایتکار لیبی در آن را آشکار کرده است.
به گزارش روزنامه القدس العربی، شورای عالی قضایی لبنان محاکمه معمر قذافی و ۶ تن دیگر از مقامات لیبی را که در پرونده ربایش امام موسی صدر (۳۳ سال پیش) متهم هستند به یکم جولای ۲۰۱۱ (دهم تیرماه) موکول کرد.
یک منبع قضایی لبنانی در این باره اظهار داشت: شورای عالی قضایی لبنان که بالاترین مرجع تصمیمات قضایی در این کشور بوده و احکام صادره از آن هرگز قابل برگشت نیستند به علت عدم تکمیل اعضای شورا تصمیم به تاخیر در برگزاری جلسه دادگاه گرفته است.
خاطر نشان می شود، “سمیح الحاج” دادستان شورای علی قضایی لبنان در کیفرخواست مطرح شده برای قذافی و ۶ تن دیگر از مقامات لیبی خواستار اجرای حکم اعدام برای آنها شده است. اتهام این افراد مشارکت در عملیات ربایش و زندانی کردن امام موسی صدر و همراهانش (شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین روزنامه نگار لبنانی) است. همچنین دامن زدن به جنگ داخلی و کشتار مذهبی در لبنان در پی ناپدید شدن امام موسی صدر از دیگر اتهامات این افراد است.
۶ متهم دیگر این پرونده که به همراه قذافی در این پرونده بصورت غیابی محاکمه می شوند شامل “المرغنی مسعود التومی” راننده تشریفات وزارت خارجه لیبی، “احمد محمد حطاب” کارمند کنگره ملی در طرابلس، “هادی ابراهیم مصطفی السعداوی” معاون رئیس دفتر خطوط هوایی الیتالیا در طرابلس، “عبدالرحمن محمد غویله” مامور امنیتی اداره مهاجرت و گذرنامه لیبی، “محمد خلیفه سحیون” رئیس امور کارگزینی شرکت اکسیدنتال طرابلس و “عیسی مسعود عبالله المنصوری” کارمند تاسیسات برق طرابلس می شود.
از سوی دیگر، دادستان شورای عالی قضایی لبنان در ادامه این کیفرخواست خواستار شناسایی کامل هویت افراد ذیل به نامهای “محمود بن کوره”، “احمد الاطرش”، “عبد السلام جلود”، “عیسی البعباع” ، “عاشور الفرطاس”، “علی التریکی”، “احمد الشحاته”، “احمد ترهون”، “ابراهیم عمر”، “محمد الرحیبی” ویک فرد موریتانیایی تبار به نام “محمد ولد دادا” شده است.
در این کیفرخواست همچنین آمده است: دیدار آخر قذافی با امام موسی صدر که در شب ناپدید شدن وی و همراهانش انجام شد در فضایی کاملا متشنج برگزار شده است؛ تا جایی که قذافی به یکی از معاونان خود دستوری با این مضمون می دهد که “آنها را با خودت ببر”. بر این اساس، از آن زمان تا کنون هیچ اثری از امام موسی صدر و یارانش مشاهده نشده است.
پسر امام موسی صدر که پدرش ۳۳ سال پیش سفر بی بازگشتی به لیبی داشت، تاکید کرده پدرم و همراهان وی همچنان زنده اند و در لیبی بسر می برند.
فرمانده یگان امداد تهران بزرگ از اجرای طرح «جمعآوری تجهیزات ماهواره ای» در غرب پایتخت خبر داد و افزود: در این راستا مقادیر قابل توجهی ال ان بی و دیش ماهواره کشف و ضبط شد.
به گزارش ایسنا، سرهنگ اردشیر مطهری، از اجرای طرح جمع آوری تجهیزات ماهواره در غرب پایتخت در روز پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت خبر داد و افزود: در این طرح ۱۳تیم عملیاتی متشکل از ۸نفر در محدوده بلوار فردوس غربی و خیابانهای مرزداران و البرز به انجام ماموریت پرداختند.
وی اضافه کرد: در این طرح ۲هزار و ۷۳۲عدد دیش، ۴هزار و ۱۸عدد ال ان بی ، ۳۹عدد موتور گردون و ۹۲ عدد سوئیچ جمع آوری شد.
بدنبال بیماری مهندس عزت الله سحابی و تداوم بستری شدن وی در بیمارستان، محمد خاتمی به دیدار این فعال ملی- مذهبی رفته و از وی عیادت کرده است.
به گزارش جرس، رئیس جمهور سابق ایران، عصر پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۰، از مهندس عزت الله سحابی عیادت کرد و در جریان وضعیت جسمانی و روند درمانی ایشان قرار گرفت.
چند روز پیش نیز، بدنبال بیماری عزت الله سحابی و بستری شدن وی در بیمارستان، آیت الله بیات به دیدن وی رفته بود.
گفتنی است وضعیت جسمانی مهندس عزت الله سحابی، فعال باسابقه مدنی، که از اوایل اردیبهشت ماه در بیمارستان بستری شده، کماکان مناسب نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر