-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

Latest News from Kaleme for 05/16/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبرهای هفته گذشته همه نگران کننده بودند: از دلهره بردن زنان زندانی به زندان قرچک ورامین، و احضار محبوبه کرمی از فعالان جنبش زنان (که در افسردگی و شرایط ناگوار جسمی و روحی به زندان فراخوانده شد تا محکومیت حبس ۳ سال زندان خود را سپری کند) تا دستگیری مریم بهرمن، این فعال شیرازی جنبش زنان که آرام و متین راه می پیمود و بازداشت برای همه ما شوک آور بود.

مریم بهرمن، این دختر بهار نارنج های شیراز، که «همسن یک انقلاب» است روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ماه در شیراز بازداشت شد. به گفته ی منابع خبری مأموران بعد از سه ساعت تفتیش منزل مریم بهرمن و بعد از ضبط وسایل شخصی اش او را بازداشت کردند.

مریم بهرمن همواره دغدغه مسائل زنان داشت، چه هنگامی که در همان اوایل آغاز به کار کمپین یک میلیون امضاء به آن پیوست و با منطق قوی اش و فعالیت های آرام و پرشورش، توجه همه را به نقش مهم فعالان زن در شهرستان ها برانگیخت و چه زمانی که همگام با «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» با سختی و شور تلاش کرد و چه آن زمان که قلم اش را مسئولانه در خدمت مسائل زنان گرفت.

بعد از شنیدن خبر دستگیری او، به وبلاگش سری زدم، وبلاگی که معصومانه و به دور از جنجال و هیاهو پر از خواندنی های دلنشین بود دو وبلاگ که بعد از فیلتر شدن اولی دومی راه اندازی شده بود. هر دو وبلاگ علاوه بر نگاه انتقادی به رویدادهای سیاسی و اجتماعی به نوعی عرصه ای برای یادداشت ها و نظرهای شخصی او بودند که بسیاری از آنها خواندنی و جالب هستند. آخرین پست وبلا گ مریم در مورد «کمپین نامه نوشتن به مهندس موسوی و دکتر رهنورد» بود. دراین پست مریم شرایط انتخابات را نقد می کند و پست وبلاگ خود را به شرکت در این کمپین نامه نویسی اختصاص می دهد. نگاه منتقدانه ی او به شرایط حضورش در انتخابات نشان از ذهن حساس و درکش از اوضاع سیاسی اجتماع است.

او دلیل به نگارش درآوردن نامه خود را اینگونه بیان می کند:

” خیلی وقت بود نامه ننوشته بودم، تکنولوژی را گذاشتم کنار و خودکار و کاغذ رو گرفتم دست. واقعا حس نامه نوشتن داشتم و کلی هم حرف برای گفتن، اما نمی تونستم از وسط ماجرا شروع کنم و البته می خواستم حس واقعیم رو هم بگم… نوشتم که

« جزء کسانی بودم که سال ۸۴ فکر می کردم باید در انتخابات شرکت کنین و با تمام وجود حس می کردم باید جلوی یک فاجعه رو بگیریم که راضی نشدین، سال ۸۸ مخالف آمدنتون بودم و نوع و نحوه ی حضور در انتخابات تان هم که علاوه بر دلگیری، بر ابهامات ذهنی ام افزود و باعث شد حس کنم به تماشای بازی سیاسی ای مشغولم که از آن چیزی نمی دانم. در نهایت هم تنها با اعتماد به افراد صاحب تجربه ی عرصه ی سیاست که باورشان داشتم به شما رأی دادم. البته فضای کلی حاکم بر ستاد انتخاباتی تون ( حداقل در شیراز ) باعث می شد ترس از پیروز شدن و عدم اطمینان از این که واقعا انتخاب بین بد و بدتر، به بدتر شدن اوضاع نمی انجامد را در ذهنم پر رنگ تر کند. البته حضور خانم رهنورد امیدی بود بر بهبود اوضاع حداقل در حوزه ی زنان … »

نکته جالب تر اشاره ی جسورانه ی او و نقدی است که درپستش نوشته است تا دیگران را تشویق به انجام کاری کند که خودش به آن باوردارد :

دیدم اگر بخوام تا آخرش برم خیلی طولانی می شه… برای همین ترجیح دادم پاکتی رو پر از بهار نارنج کنم و به آدرس خونشون پست کنم تا اگر به دستشون رسید حداقل از طبیعت کمک گرفته باشم برای این که لحظه ای روزهای بهاری رو یادآوری شان کنم و اگر هم نرسید که … امیدوارم برسه” و با زبانی ساده و در حد چند خط می نویسد که امیدوارم برسد.

نقدهای او تنها به حوزه ی سیاست محدود نشده است و درحوزه ی اجتماع هم دستی در نقد داشته است به طوری که در یکی از پست هایش در فروردین ۹۰ علاوه برآنکه از برنامه ی نود و نحو ه ی نظر سنجی انتقاد می کند یکی از چالش برانگیز ترین سوالاتی را که شاید به ذهن هر زنی رسیده است را مطرح می سازد :” جایگاه فوتبال زنان در برنامه ی نود کجاست؟” و این پست برای من یکی از جالبترین پست هایش بود چرا که می دیدم چگونه به این برنامه ی پرطرفدار زنده از دیدگاه زنانه ی خود به انتقاد پرداخته است برای مثال می نویسد:

” فضای مردانه حاکم بر برنامه نود کاملا پرواضح است. با وجود این که در سال های اخیر تیم های موفق فوتبال زنان در ایران شکل گرفته اند هیچ جایگاهی حتی در بین اخبار برنامه ی نود هم ندارند چه برسد به دعوت از مربی و بازیکنان تیم های زنان، خواستم نظرم رو در سایت برنامه در این زمینه بگذارم( حالا که در فضای فوتبال و این ماجرا هستم ) موفق نشدم . پیام می داد که امکان دسترسی و پیام گذاشتن را ندارم !! دوباره امتحان می کنم …”

اما انتقاد از سیاست تنها پست های وبلاگ او نیست به مناسبت های مختلف وبلاگش را آپ دیت می کند و درپست روز جهانی خشونت علیه زنان به نقد جامعه ی مردسالار می پردازد :

” ساختارهای جامعه ی مردسالار که خشونت را باز تولید و توجیه می کند، اعتراض به دولت ها و به چالش کشاندن حکومت هایی ست که خود مسبب خشونت اند و رفتارهای خشونت امیز را گسترش می دهند ، روز جهانی نفی خشونت علیه زنان بهانه ایی ست برای اعتراض به تمامی قوانین تبعیض امیز با هر خاستگاه و پشتوانه ایی و برجسته کردن مشکلاتی که بدلیل عدم حمایت و پی گیری دولت ها از قوانین حمایتی و کمبود ساز و کار های مناسب اجرایی در خصوص حمایت از زنان آسیب دیده و قربانی خشونت ها بوجود می آید .”

و چه قدرخوب این روز را توصیف می کند وقتی که می نویسد : ” روز جهانی نفی خشونت ، بهانه است برای بیان تلاش هایی که در خصوص رفع این مشکل در سراسر جهان انجام می شود ، تلاش برای فریاد حرف هایی ست که بیشتر برای جلوگیری از” آبرو ریزی” و حفظ ” آبرو ” در دل ها ی بسیاری از زنان جامعه ی ما پنهان و تحمل می شود و تلاش برای بیان درد هایی ست که تحمل می شود و ” سوختن و ساختن ” را به تصویر می کشاند.”

او همچینی در یکی از پست هایش در مورد حضورش (به همراه فعالان دیگر مانند خدیجه مقدم، لیلا اسدی، و سولماز مدرس) به عنوان یکی از زنان ایرانی شرکت کننده در نشست سی اس دبلیو (اجلاس پنجاه و پنج کمسیون مقام زن ) می نویسد، از تجربیاتش برای اولین شرکت در همایش و از سفرش و می نویسد که بعد از این سفر برگشته چه قدر احساس راحتی کرده است و می توانسته آسوده بخوابد.

حاصل شرکت مریم در نشست سی اس دبیلیو، مقاله ای تحقیقی است که در آن «به فن آوری اطلاعات و ارتباطات با رویکرد جنسیتی» می پردازد. او در این مقاله تحقیقی می نویسد: «با این وجود این فن آوری به خوبی توانسته است برای بخشی از زنان به عنوان ابزاری مناسب جهت انتشار مطالب ، بیان خواسته‌ها و نظرات مورد استفاده قرار گیرد ، میزان حضور در شبکه های اجتماعی همچون فیس بوک و وبلاگ ها و سایت های زنان گویای این مساله است که صدای زنان در این فضای مجازی بلند تر از فضای واقعی است . هر چند در سال های اخیر علاوه بر فیلتر شدن بسیاری از این وبلاگ ها به حکم ” مصادیق جرم رایانه ای ” و شبکه های اجتماعی ، فیلترینگ گاه بر واژگانی چون «زن»و«فمینیسم» نیز اعمال شده است.» (http://iranianwomencsw.blogspot.com/2011/03/blog-post_18.html)

اما از نشست کمیسیون مقام زن دوباره به وبلاگ او باز می گردیم جایی که مریم این بار باز به دنیای کتابهایش نقب می زند و بعد فیلم نقد می کند پست ها ی جالبی که برای من خواننده طرز نگاهش دوست داشتنی و علاوه براین میان خودش و شخصیت های داستان هایی که خوانده است ارتباط برقرار می کند:

“فیلم جدایی نادر از سیمین را هم دیدم …تفسیرهای مختلف و دوست داشتنی از فیلم نوشته شده که هر کدامش گوشه ای از فیلم را توصیف می کند … به نظر من این فیلم گوشه ای از زندگی روزمره ی من و خیلی از آدم ها ی اطراف م را روایت می کرد . تلخی هایش را تماما تجربه کرده بودم … ”

در یکی دیگر از پست هایش که به نظرم یکی از جالبترین پست های این وبلاگش بود مریم با برقرار کردن رابطه ی میان مشکل بینایی که برای خودش ایجاد شده و رفتاری که با دوستانش در زمان حبس شده است ارتباط منطقی برقرار می کند تا ایراد این عمل را نشان دهد و آن را به صورت ملموس تری به چالش بکشد :

” در روزهایی که بیشتر درگیر کسب دوباره ی توانایی ” دیدن ” شده بودم و بینایی از توانایی های عادی و طبیعی ام خارج ، در کل فرصتی پیش آورد که در خصوص اثرات ندیدن فکر کنم و ذهنم همه جا چرخید ، از فکر کردن به انسان های بزرگی چون مهندس لطف االله میثمی تا تأثیر آن ” چشم بندی ” که در بازجویی ها استفاده می شود …. در همین راستا و نوشتن درباره آن به متن قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی مصوب سال ۱۳۸۳ ، و از جمله ای آن بند ۶و ۷ رسیدم : ۶- در جریان دستگیری و بازجویی یا استطلاع و تحقیق، از ایذای افراد نظیر بستن چشم و سایر اعضاء، تحقیر و استخفاف به آنان، اجتناب گردد. ۷ – بازجویان و ماموران تحقیق از پوشاندن صورت و یا نشستن پشت سر متهم یا بردن آنان به اماکن نامعلوم و کلا اقدام های خلاف قانون خودداری ورزند….”

در بسیاری از نوشته هایش، مریم بهرمن از دستگیری های پی درپی دوستانش و همینطور از فیلتر کردن وبلاگ ها انتقاد می کند و آرزو می کند که به زودی دوستانش به جمع خانواده هایشان باز گردند. او از دربند بودن دوستانش ناراحت است و در نوشته هایش مدام به دنبال نشان دادن وضعیت آن هاست.

او از دستگیری دوستانش به خشم می آید و در پستی از وبلاگش می نویسد که دلیل این دستگیری ها چیست، اوبه شیوایی می نویسد که این روزها اسارت برای او معنایی ندارد :

“در روزگاری که هر اسارتی چهره ی زشت حاکمیت را بیشتر و بیشتر نشان می دهد و نقاب ها را از چهره ها بر می دارد، در روزگاری که به زندان انداختن انسان ها ،تنها نشان از ترس صاحبان قدرتی ست که این روزها امنیت شان را با نام امنیت ملی گره زده اند و با هر صدایی بر خود می لرزند و نگران ارکان قدرت شان می شود و در ایامی که زندان ها پر ست از انسان های آزاد اندیشی که هر کدام به تنهایی الگویی از “صبر و استقامت ” می باشند ، خبر دستگیری یک دوست نه تنها غم ناک نمی شود که یک حس ِ ” خوب ِ ایستادگی” هم با خود دارد ، هر چند از بابت سختی هایی که در ذات هر اسارتی ست همراه با دلتنگی و ناراحتی ست و البته دل نگران ی ، بابت تمامی بی عدالتی ها وبی قانونی های که بی رحمانه تر خود را نشان می دهد .”

حس خوب ایستادگی ، حسی است که در روزهای تلخ حادثه میخواهد همراهی اش کند ، دردناک نمی شود اما دلگیر است از بی عدالتی هایی که برجامعه اش و برمردمش رفته است.

او همچنین در وبلاگش به مناسبت های مختلف توجه خاصی داشته است برای مثال روز مبارزه با سرطان سینه و یا روز صلح، همچنین چهارمین سالگرد تشکیل کمپین یک میلیون امضاء و مناسبت هایی که ازچشم اش به دور نمانده است تا برپاره کاغذهای وبلاگی اش چند خطی در موردش بنویسد :

” امروز روز جهانی صلح ست و روز گفتگوی تمدن ها . مثل یک رؤیا بود برنامه ریزی برای یک کار جمعی حتی در حد یک نشست دوستانه در این دوران … دلم برای یک سری چیزهای خیلی عادی تنگ شده ، از “برپایی مراسم به مناسبت های خاص “گرفته تا ” آرزو کردن ها ” و بیشتر و بیشتر “امیدواری ها” به بهتر شدن اوضاع و ایجاد تغییر آنچنان که می خواهی ….”

در پست دیگری از وبلاگش از لایحه ی حمایت ازخانواده نقد می کند در این پست که عنوانش هست ” به راستی بس است توجیه شهوت وجنایت با احکام شرعی و دینی….” دیدگاه مذهبیان افراطی را به چالش می کشد و می نویسد :

” مدافعان تغییر ساختار خانواده و نظام اجتماعی وترویج چند همسری و بی بندوباری جنسی با توجیهات شرعی دست پرورده یک جریان منحط مذهبی هستند که گمان می کنند امروز اسلام نیازمند مردانی است که چند زن داشته با شند! زنانی که برای آنان فرزندان بسیار بیاورند، فرزندانی که تحت تعلیم و تربیت این جریان در نوباوگی آماده عملیات انتحاری شوند یعنی خود را بکشند تا این جریان و دست اندرکاران آن بر مسند قدرت بمانند.”

و به راستی که یکی از بهترین نوشته هایش را در این پست میتوان پیدا کرد وقتی که می نویسد :
” درطول سه دهه گذشته بنیان خانواده با توجیهات نادرست شرعی سست و متزلزل شده است. مردان بسیاری ازاین توجیهات بهره برده اند وخانواده های فراوانی متلاشی وزنان و فرزندان زیادی قربانی این هوسرانی ها شده اند. حتماً سری به دادگاههای خانواده زده اید و یا شاید پای صحبت وکلا نشسته اید. دغدغه خاطر کسانی که گمان می کنند حکم شرعی تعدد زوجات و یا متعه بر زمین مانده است، آشفتگی وپریشانی زیادی را در خانواده ها بوجود آورده، شمار پرونده های دادگاهها را افزون ساخته است….”

نگاه منتقد و جسورانه ی او به این لایحه با ظرافت بیانی او در هم می آمیزد و به خوبی دست به انتقاد لایحه حمایت ازخانواده میزند .

از دیگر پست های جالب وبلاگش نگاه و حساسیت او به مسائل اجتماعی است به خصوص پست هایی که درمورد مردم در نواحی جنوبی ایران و ا ز مشکلات آن ها نوشته است ، او همه ی این تجربه ها را درسفری که به استان سیستان وبلوچستان داشته است کسب کرده است :

“خیلی سخت ا ست قرار گرفتن در برابر کسانی که برای حل مشکل شان به تو امید بسته باشند و تو بمانی و بی قدرتی و ناتوانی ات . وقتی شروع به حرف زدن می کنند انگار همه چیز روی سرت خراب می شود ، اما به حکم همان وظیفه ی لعنتی باید محکم بیاستی و امیدشان بدهی به آینده ایی نزدیک که خودت هم نمی دانی چقدر طول می کشد و بدبختی شان را به روی خودت نیاوری تا زیادی پر رو نشوند! و دردسر ایجاد نکنند! ، به همین راحتی …” و درجای دیگر ی می نویسد : “یاد آن روستایی افتادم که خانه هایش بیشتر ، از چادرهایی بود که روی آن را حصیر های محکم انداخته بودند، آب لوله کشی نداشتند ، کابل های برق را خودشان از تیر اصلی کشیده بودند و موقع رد شدن به سر گیر می کرد ( خیلی خطرناک بود! ) خلاصه اوضاعی بود ، اما اکثریت اهالی این روستا ( به قول خودشون ) موبایلی داشتند که البته در خانه هایشان خط نمی داد و باید به سر جاده می رفتند و خوشحال بودند از این که ایرانسل این مشکلشون رو حل کرده …احتمالا این وسط ایرانسل از آب گل آلود ماهی گرفته بود ، اما شخصا خوشحال بودم از خوشحالی شان بدون این که درک کنم در اوج این همه بدبختی ، این خوشحالی شان را … البته حرف و حدیث زیاد بود از دلیل این خوشحالی ، مثلا داشتن کار قاچاق ِ مردان ِ این روستا و نیازشان به تلفن و … نمی دونم به هر جهت در صد بی کاری در آن استان سرسام آور ست ، آن ها هم نیاز به پول برای سیر کردن خانواده هاشون دارند … شاید “بد بختی” را بتوان کامل با این آدم ها معنا کرد، آدم هایی که از بخت ِ بدشان در آن منطقه دنیا آمده اند و زندگی می کنند..”

پستی که در سفرش به استان سیستان و بلوچستان نوشته است جایی که فقر بیداد می کند وگرو ه های افراطی هم برشدت این وضعیت بد می افزایند.

گاهی نقد اجتماعی – سیاسی او با یکدیگر آمیخته می شوند و این شهامت را می باید که به درستی به این چالش ها بپردازد چالشی که شاید افراد زیادی جرأت نوشتنش را نداشته باشند:

“در این چند سال نسبت به دروغ حساسیت خاصی پیدا کردم، به همان نسبت که دروغ های سیاسی اعصابم را خرد می کند، دروغ گویی های رایج بین مردم کوچه و خیابان و اجتماع های خصوصی و عمومی و محیط های کاری و همه جا و همه جا گاه کلافه ام می کند و البته از بابت دروغ گفتن های خودم هم ، که بیشتر . بار ها به شدت تلاش کرده ام در راستای راستگویی ، اما این تلاش در موفقیت آمیز ترین حالتش به یک هفته نمی کشد که با یک دروغ به شکست می انجامد .دیشب سرمست از چند روزی بیشتر از همیشه دروغ نگفتن بودم که این تلاش هم امروز به شکست انجامید در اولین روز ِ کاری … دروغی که البته تیم کاری مان را از یک دردسر جدی نجات داد !…. در کل به راستی مانده بودم در برابر تشکر چند همکار از بابت دروغ نجات دهنده ایی که گفته بودم ! چه حسی داشته باشم … انگار واقعا خیلی سخت ست در هنگام بحران و در شرایطی که تنها دروغ می تواند نجات دهنده باشد، دروغ نگوییم ، مخصوصا وقتی که دروغ ها در کوتاه مدت اثرات مثبت برای یک جمع هم داشته باشند… اما … هنوز هم مطمئنم جنس دروغ های من با دروغ هایی که مورد انتقادم در آن بحث کذایی بود خیلی فرق می کند… اما … ”

در پایان و تنها با همروی کوتاه برصفحات وبلاگ مریم بهرمن می توان گفت که هر برگ از نوشته ها ی وبلاگش نشان از فعالیت های پیگیر و مؤثر او و همینطور حساسیت او به جریان های پیرامونش است ، مسئولیت هایی که او حس کرده است و در تلاش بوده تا به عنوان زنی حساس آن را به اعضای جامعه اش منتقل کند ،در جامعه ای که اوضاع سیاسی و اجتماعی اش روح او را خراش داده است در شرایطی که ترس و وحشت بر تمامی روابط آن حاکم بوده است، او تنها نوشته است در شرایطی که دوستانش یک به یک دستگیر می شوند و او تنها اندوهش را از این دستگیری ها می نویسد در این شرایط که به ندرت کسانی را می توان یافت که قلمشان نشکسته باشد و هنوز بنویسند و او نوشته است. در وبلاگش می توان طیف وسیعی از نوشته های هنری ، اجتماعی و سیاسی را دید که نشان دهنده ی ذهنیت حساس او و در کش از محیط اجتماعش است و نه اقدام علیه امنیت ملی که به آن متهم شده است. او آن قدر جسور بود که در سخت ترین روزها بنویسد تا به قول خودش کمی احساس آرامش کند و از این کابوس ها رهایی یابد. آرامشی که نمی دانست روزی برایش به بهانه ای برای دستگیری اش منجر خواهد شد.

“نمی دانم خبرخوانی و حرص خوردن ها ی پشت مانیتوری را باید به چه حساب بگذارم ، کارهای مفید یا غیر مفید ! خبرهایی که تا دلتان بخواهد در خواب هایم تاثیر داشت ، جنگ و زندان و تلاش برای رهایی از موضوعات مهم خواب های من بود . البته خیلی از اوقات تشدید کننده ی خستگی ام می شدند و بیشتر آشفته ام می کردند. برای همین مجبور بودم به خوابی دیگر پناه ببرم تا شاید آرام تر شوم و …”

منبع : مدرسه فمنیستی/آزاده دواچی


 


کلمه : بیش از ۱۰۰ زندانی هوادار جنبش سبز هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می شوند، بندی که اکنون به عنوان جایگاه اصلی نگهداری زندانیان سیاسی ایران شناخته می شود .

به گزارش خبرنگار کلمه، بیش از ۱۷۵ زندانی سیاسی هم اکنون در این بند نگهداری می شوند، که از این تعداد بیش از ۱۰۰ نفر دستگیر شدگان حوادث پس از انتخابات و حامی جنبش سبز هستند. سایر زندانیان وابسته به گروههایی همچون  انجمن پادشاهی و گروههای مستقل حقوق بشری، سازمان موسوم به مجاهدین خلق(منافقین) و … هستند. برخی از این افراد قبل از انتخابات و برخی نیز بعد از انتخابات بازداشت شده اند. تعدادی از اتباع خارجی نیز با اتهامات سیاسی در این بند زندانی هستند.

طبق اطلاعات رسیده به کلمه، جدیدترین فهرست اسامی زندانیانی که در این بند به سر می برند در این گزارش ارائه می شود اما این اسامی متاسفانه هنوز کامل نیست و یاران گمنام جنبش سبز در اوین در تلاش اند که اسامی سایر زندانیان سیاسی را نیز برای ما ارسال کنند. تا هفته پیش بیش از سی زندانی القاعده نیز در این بند نگه داری می شدند که به تازگی به زندان رجایی شهر منتقل شده اند.

به خوانندگان خود وعده می دهیم به زودی کلمه جدولی کامل حاوی اطلاعات شخصی زندانیان محبوس در این زندان از جمله سن، اتهام و مدت حکم این زندانیان را نیز اعلام می کند.

بند ۳۵۰ زندان اوین که در انتهای ساختمان بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات قرار دارد در واقع در سطحی پایین تر از دیگر بندهای اوین قرار دار.

این بند در گذشته به بند کارگری معروف بود و در آنجا زندانیان سیاسی و مالی در کنار هم نگهداری می شدند، اما وقتی تعداد بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات به تدریج بیشتر شد و در این بند روز به روز تعداد زندانیانی با اتهاماتی چون تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی، توهین به رییس جمهور و توهین به رهبری افزایش یافت رفته رفته زندانیان مالی از بند ۳۵۰ رفتند چرا که باید شرایط یک زندان کاملا امنیتی برای این افراد فراهم می شد. افرادی که با این اتهامات به بقیه زندانیان سیاسی که از گذشته در این بند بودند اضافه شده بودند. این زندانیان در واقع همان معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، روزنامه نگاران، فعالان دانشجویی، فعالان حقوق بشر ، دانشجویان و…. بودند که با حکم های یک سال تا دوازده سال زندان در این بند نگهداری می شوند. برخی از این زندانیان درست در روزهای بعد از انتخابات دستگیر شده اند و تعدادی نیز از دستگیر شدگان ۲۵ بهمن سال ۱۳۸۹ و تجمع های پس از آن محسوب می شوند. برخی از زندانیان این بند محکوم به اعدام هستند.

خیلی زود بند ۳۵۰ زندان اوین، بزرگترین بند زندانیان سیاسی کشور، شرایط فوق امنیتی یافت. زندانیانی که در گذشته در این بند از حق تماس تلفنی برخوردار بودند، از این حق محروم شدند.

آنها در ابتدا می توانستند هر روز یک یا دو دقیقه با خانواده شان تماس بگیرند اما چندی از این ماجرا نمی گذشت که آنها از همین حق هم محروم شدند. وضعیت ملاقات زندانیان این بند نیز همانند دیگر زندانیان زندان اوین در ابتدا از الگوی آیین نامه سازمان زندانها تبعیت می کرد و زندانیان به جز هفته ای یک بار ملاقات کابینی در روزهای دوشنبه هر هفته، می توانستند ماهی یک بار خانواده هایشان را به صورت حضوری ملاقات کنند. اما این حق نیز از آنان سلب شد و دادن اجازه ملاقات حضوری منوط به موافقت دادستان تهران شد، یعنی خانواده ها تا مدتی برای اخذ این اجازه به دادستانی تهران مراجعه می کردند و برگه ملاقات حضوری را از دادستان تهران، جعفری دولت آبادی دریافت می کردند.

دادستان تهران اما بعد از مدت کوتاهی همین حق را نیز از تعدادی از زندانیان سلب کرد و حلقه ملاقاتهای حضوری زندانیان با خانواده هایشان محدود تر و محدود تر شد. تا اینکه در این روزها تقریبا تعداد بسیار اندکی از زندانیان ساسی تحت نظارت دادستان تهران و با نامه کتبی او بعد از ماه ها انتظار قادرند زندانی شان را به صورت حضوری ملاقات کنند.

بند ۳۵۰ زندان اوین از کوچکترین امکانات رفاهی و بهداشتی برخوردار است، این بند یک هواخوری کوچک دارد و با تلاش زندانیان این بند و خانواده هایشان اکنون یک کتابخانه کوچک نیز برای زندانیان تدارک دیده شده است، چرا که تا قبل از حضور زندانیان هوادار جنبش سبز این بند کتابخانه ای نداشت. در این بند بر خلاف سایر بندهای عمومی زندان اوین هیچ ورزشگاه و یا امکانات ورزشی وجود ندارد.

همچنین فضای امنیتی بر سراسر این بند حاکم است تا جایی که همه سلول های این بند از زندان اوین به دوربین های مداربسته مجهز است و رفتار زندانیان کنترل می شود به شکلی که زندان در زندان برای زندانیان در این بند ساخته شده است. در این بند همواره نیروهای امنیتی حضور دارند و رفتار زندانیان را کنترل می کنند و اجازه استفاده از هر گونه مرخصی به این زندانیان توسط همین بازجوها صادر می شود. این بند از زندان اوین این روزها در واقع غیر مستقیم توسط وزارت اطلاعات اداره می شود و مسوولان زندان هیچ آزادی عملکردی در این بند ندارند.


فهرست زندانیان بند ۳۵۰ اوین

اسامی زندانیان محبوس در بند ۳۵۰ تا آنجا که به دست ما رسیده به شرح زیر است. ممکن است در فاصله زمانی ارسال این اطلاعات به بیرون تا لحظه انتشار خبر تغییرات اندکی در فهرست روی داده باشد که به محض اطلاع اصلاح خواهد شد.

علی اصغر محمودیان –مجید رضایی –امید علی مهرنیا –احسان عرفاتی – امیر خسرو دلیر ثانی –علیرضا سهراب پور –ایوب قنبر پوریان –حسین فرجی –حسن فرجی موسوی –حسن سی سختی –امید شریفی دانا –حسین ثابت –سهیل اسماعیل زنجانی –مجید دیان تمجیدی –پیمان عارف –فرهاد گنجی –پیمان کریمی –هدی رضازاده صابر –پرویز ورمزیاری –اسعد ابراهیم زاده –سینا ظهیری –جواد لاری –محمد داوری –حمزه کرمی –علی بهزادیان نژاد –امیر بهمنی –محسن مختاری –ابولفضل قاسمی –چاری محمد مدداف – محمد آذری –امیر اصلانی –ابراهیم مددی –نورمحمد قویدل –فرهاد اطلسی –احسان شیرازی –علی نعمتی –مهدی نوذر –هوشنگ رضایی –عباس ناهی –محمد حاج قلی زاده – حسین امینی –کامیار توانایی منافی –سجاد خدا کرمی –وحید اصغری –مسعود حسینی لواسانی –سیامک رحمانی –حسین رونقی ملکی –شاهین زینعلی –آرش ترابی –مهدی خدایی –آرش سقر –ابولفضل عابدینی نصر –امیر رضا عاشوری –جواد علیخانی –معصوم فردیس –هوشنگ فرزین –عبدالرضا قنبری –محمد صدیق کبود وند –سعید متین پور –مهدی محمدحسین زاده –حسین مفیدی احمدی – بهزاد هوشمند موید –حامد یارزلو –غلامرضا کاووسی –مسعود یزدچی –محمد حسین سهرابی راد –احمد شاهرضایی –حیدر علی حیدری –یاسر کریمی –میثم رودکی –سیامک مسیح پور –آرش صادقی –منصور امیر یاری –ایمان مسجدی –نوید کامران –رضا راستکار عباسی –محمد رضا گلی زاده اخلاقی – علیرضا احمدی –پیمان کشفی –مجتبی احمدی –میثم نجومی رضایی –حمید رضا نجومی رضایی –روح الله ضمیرخانی –محسن دانشپور مقدم –احمد دانشپور مقدم –مهدی سادات شریف –احمد رشیدی نیا –محمد رضا آذین –علیرضا عز آباد –هادی امینی –امیر حسین قنبری پوری –حسین زرینی –محمد رضا رزاقی –حسین اصغری –بهزاد اصغری –بهزاد عباسی –حمید قاسمی شال –رامین دلگشا –علی زاهد –مهدی کوهکن –غلامرضا آزادی –اردشیر امیر باقری –مهدی یوسف پور –ابولفضل قدیانی – محسن میردامادی –فیض الله عرب سرخی –امیر حسین ابوطالبی –قاسم شعله سعدی –محمد رضا مقیسه ––عماد الدین باقی- محمد رضا رجبی –محمد فرید طاهری قزوینی – محسن امین زاده –لطفعلی مافیان –محمد مهدی کریمیان اقبال –احمد رضا یوسفی –عماد بهاور –اسماعیل صحابه تبریزی –مجتبی رستم فرد تهرانی –– بهمن احمدی امویی -هانی محمد زاده-حمید رضا محمدی –ارسلان ابدی –سید میلاد اسدی –علی ملیحی –احسان عبده تبریزی –عبدالله مومنی –حسن اسدی زید آبادی –کیارش کامرانی –رجبعلی داشاب –مهدی وطن خواه –آرش علایی –رمضان سعیدی –رمضان احمد کمال –احسان مهرابی –علی جمالی – محمد جواد مظفر –محسن غمین – نظام حسن پور – فریدون صیدی راد –اکبر امینی – حسن ظهوری فریدن صیدی راد و ….


 


تقی رحمانی، از فعالان سیاسی ملی مذهبی با سپردن وثیقه از زندان آزاد شده است.

براساس خبرهای رسیده به کلمه، وی امروز با سپردن وثیقه یکصد و پنجاه میلیون تومانی به دادگاه انقلاب آزاد شده است.

این روزنامه‌نگار و فعال ملی-مذهبی شامگاه بیستم بهمن ماه ٨٩ با هجوم نیروهای امنیتی به منزل‌اش بازداشت شده بود.

نرگس محمدی همسر تقی رحمانی که خود نیز سال گذشته مدتی را در بازداشت به سر برده بود، در نامه ای به دادستان تهران، با شرح آنچه بر خانواده‌اش طی یورش نیمه‌شب ماموران لباس شخصی جهت دستگیری همسرش گذشت، نوشته بود “…احساس کردم سرزمین مادری‌ام به تاراج رفته و من بی‌پناه در سرزمینی غریب و بیگانه‌ام… احساس می‌کنم دیگر مرگ ما را سزاوار است و بس.”


 


صدها تن از مردم سوریه که تعدادی زخمی نیز در میان شان به چشم می خورد، در حالی برای فرار از سرکوبی خشونت آمیز نیروهای دولتی به لبنال گریختند که اعتراضات علیه رژیم دولت بشار اسد وارد هفته هشتم شده است.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از آسوشیتدپرس، طی هفته های اخیر بیش از ۵ هزار تن از مردم سوریه از مناطق مرزی به لبنان گریخته اند و با شدت گرفتن ناآرامی ها، روز شنبه بیش از ۵۰۰ تن از مردم سوریه از مرزهای این کشور گذشتند.

حمله سربازان ارتش سوریه به شهر تلکلخ یک روز پس از آنکه هزاران تن از معترضان توسط نیروهای امنیتی سوری سرکوب شده و شش نفر در این حوادث جان باختند، صورت گرفت.

بر اساس گزارش گروه های حامی حقوق بشر از آغاز موج اعتراضات در سوریه از نیمه ماه مارس تاکنون، بیش از ۸۰۰ تن از مردم سوریه کشته شده اند.

مقامات رسمی لبنان اعلام کردند زخمی هایی که روز شنبه از سوریه گریختند شامل یک مرد ۲۶ ساله که به ضرب گلوله زخمی شده و ۲ زن دیگر با زخم گلوله، یک مرد زخمی ۳۰ ساله که عصر دیروز در بیمارستان لبنان درگذشت می شود.

گسترش ناآرامی ها و موج اعتراضات به دیگر مناطق دمشق نشان می دهد که مخالفان رژیم ۴۰ ساله بشار اسد، علیرغم اجرایی شدن یکی از خشنونت آمیزترین سرکوب ها در جهان عرب، از پا نمی نشینند.

اقدامات خشونت آمیز اسد برای سرکوبی مردم معترض منجر به اجرای تحریم هایی از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا شده و انگلیس بار دیگر به سفیر سوریه هشدار داد که در صورت ادامه سرکوب ها از سوی اسد، تحریم های جدیدی علیه این رژیم تصویب خواهد شد.


 


علی حیدری*

اگر نگاهی به سیر تطور قوانین و مقررات تامین اجتماعی طی دهه های اخیر بیاندازیم و سیاهه ای از مداخلات غیر بیمه ای و سرریزهای حمایتی و تکالیف مالایطاق تحمیلی دولت ها و مجالس مختلف درمنابع و مصارف سازمان تامین اجتماعی که در قالب طرح و لایحه و از طریق قوانین برنامه توسعه و برنامه و بودجه سالانه صورت پذیرفته است ، تهیه نمائیم و آنرا با تقویم انتخابات مجلس و ریاست جمهوری مطابقت دهیم ، به وضوح و روشنی شاهد خواهیم بود که در مقطع نزدیک به هر انتخابات یکسری تصمیمات سیاسی ، صنفی ، ‌باندی و گروهی درخصوص سازمان تامین اجتماعی اتخاذ می شود.

به گزارش ایلنا، و صدالبته در اینکار ،‌تفاوتی بین نحله های فکری ، گرایشات سیاسی و اقتصادی و رویکردهای حاکم بر دولت ها و غالب در مجالس نیست و فقط این تفاوت وجود دارد که در مقاطع نزدیک به انتخابات مجلس بلحاظ اینکه صنوف خرده فروش واتحادیه های صنفی و بدنه متوسط و پائین بخش های اقتصادی تامین کننده منابع تبلیغات کاندیداهای نمایندگی مجلس هستند، تغییرات و تحمیلاتی را به سازمان تامین اجتماعی در موعد انتخابات مجلس می شود، بیشتر ناظر به صنوف و صنایع کوچک است ولی چون تامین کننده منابع تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری، پیمانکاران و بنگاه های اقتصادی بزرگ هستند تغییرات و تحمیلاتی که به سازمان تامین اجتماعی در موعد انتخابات ریاست جمهوری می شود ، بیشتر به نفع کارخانجات و پیمانکاران بزرگ است.

در هر حال تاثیر و تاثرات ناشی از این قوانین، تماماً به کاهش منابع و افزایش مصارف سازمان تامین اجتماعی منجر می شود. اگرچه در توجیهات و دلایل تصویبی آن شعارهای فریبنده داده می شود و طوری وانمود میشود که این قوانین به نفع کارگران است ولیکن سود و انتفاع اصلی از این قوانین سیاسی و انتخاباتی تماماً نصیب پیمانکاران و کارفرمایان بدحساب شده و بازنده نهائی این قوانین بیمه شدگان و مستمری بگیران و کارگران و کارکنان یعنی صاحبان واقعی سازمان تامین اجتماعی بوده اند.

نتیجه آنکه سازمان تامین اجتماعی در طی چند دهه اخیر توانسته است نه تنها شرایط جنگ تحمیلی و دوران سازندگی (اجرای طرح تعدیل اقتصادی و تغییر پایه پولی ) را بدون اتکاء به منابع دولتی پشت سر بگذارد و در طی این سالها به رغم بدهی چند ده هزار میلیارد تومانی دولت که در حال حاضر هنوز ۲۳۰۰۰ میلیارد تومان از آن باقیمانده است ، بارها و بارها دولت ها برای رفع مشکلات و مسائل مبتلابه خود برخلاف اصول و قواعد بیمه ای و بدون تامین بار مالی (براساس محاسبات بیمه ای) بر مصارف سازمان تامین اجتماعی افزوده و از منابع آن کاسته اند.

این تحمیلات فراقانونی و سرریزهای حمایتی و مغایر با اصول و قواعد بیمه ای غالباً‌ برای رفع مشکلات جاری وزارتخانه ها ، دستگاه ها ، سازمانها و شرکتهای دولتی ، بنیادی و نهادی (برای تعدیل نیروی انسانی در قالب بازنشستگی زودرس ، نوسازی صنایع، استمهال پرداخت حق بیمه جاری کارگران و کارکنان و تعویق در پرداخت حق بیمه سهم کارفرما) و یا با شعار اشتغال زایی ( طرح ضربتی اشتغال ، طرح بنگاه های زودبازده و موارد ۱۰۳ و ۱۱۳ قانون برنامه سوم که تاکنون نیز و در طی برنامه پنجم تنفیذ شده است) یا برای اجابت خواسته اقشار ویژه و خاص که فاقد پوشش بیمه اجتماعی هستند ولی جامعه آنها دارای ریسک بالا بوده و ازسن بالایی برخوردارند نظیر (رانندگان ،‌قالیبافان ، نویسندگان ، هنرمندان ، بسیجیان ، خادمین مساجد ، قارئین ، باربران ، ‌روحانیون و … که سریعاً به زمره مستمری بگیران وارد می شوند) انجام گرفته و یا در قالب طرح ها و پیشنهادات نمایندگان مجلس و درجوف قوانین برنامه توسعه و برنامه و بودجه سالانه صورت گرفته، که دولت ها مشوق و مؤید آن بوده اند و یا اینکه در قالب لوایح دولت ارائه شده اند که در آنها دولت بخش از بار مالی آنرا متقبل شده است. ولی بایستی به این نکته مهم توجه داشت که هیچگاه دولت نمی تواند خسارات و تبعات و عوارض واقعی ناشی از این سرریزهای حمایتی و تحمیلات غیر بیمه ای که به سازمان تامین اجتماعی وارد میگردد را جبران نماید، حتی اگر بدهی خود را با سود متعلقه همین امروز و بطور کامل به سازمان مزبور تادیه کند.تا چه رسد به اینکه اخیراً ‌دولت اعلام کرده است که هیچ بدهی به سازمان تامین اجتماعی ندارد.

تحمیل این همه بار مالی به سازمان تامین اجتماعی، درحالی صورت گرفته و می گیرد که این سازمان یک صنـدوق مشـاع و بین النسلی و به مثابه حق الناس وامانت نسلهای قبلی ، فعلی و آتی بیمه شده و مستمری بگیر بوده و بموجب تجارب علمی و عملی دنیا و قانون تامین اجتماعی مصوب سال ۱۳۵۴ این اموال جزء “اموال عمومی” بوده و هرگونه دخل و تصرف غیر قانونی و برخلاف اصول و قواعد بیمه ای در این اموال، اختلاس محسوب می شود و این حکم در قانون نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی مصوب سال ۱۳۸۳ بارها مورد تاکید قرار گرفته است .بموجب مفاد این قانون ، مجلس و دولت حق ندارند تکلیفی را بدون تامین بار مالی معادل آن به سازمان تامین اجتماعی تحمیل نمایند.

جالب توجه آنکه ، این حکم در بند ۳ ماده ۲۶ قانون برنامه توسعه پنجم “۳- همچنین ایجاد هرگونه تعهد بیمه ای و بار مالی خارج از ارقام مقرر در جداول قوانین بودجه سنواتی برای صندوق ها ممنوع است، تعهدات تکلیف شده فقط در حدود ارقام مذکور قابل اجراست” و بطور ویژه تر در ماده ۲۹ آن مورد تصریح و تاکید مجدد قرار گرفته است بدین معنا که ” کلیه تصویب نامه ها، بخشنامه ها ، دستور العملها و همچنین تصمیمات و مصوبات هیاتهای امناء و مقامات اجرایی و مراجع قوه مجریه به استثناء احکام محاکم قضایی که متضمن بار مالی برای صندوقهای بازنشستگی یا دستگاه های اجرایی و دولت باشد در صورتی قابل اجراء‌است که بار مالی ناشی از آن قبلاً محاسبه و در قوانین بودجه کل کشور و یا بودجه سالانه دستگاه ها یا صندوق ذیربط تامین اعتبار شده باشد در غیر اینصورت عمل مراجع مذکور در حکم تعهد زائد بر اعتبار است و مشمول پرداخت از سوی دستگاه یا صندوقهای مربوطه نخواهد بود. دستگاه ها و صندوقهای مربوط مجاز به اجرای احکام مقامات اجرایی و مراجع قوه مجریه که بار مالی آن تامین نشده است نیستند. اجرای احکام یاد شده فقط در حدود منابع مذکور ممکن است . در هر حال تحمیل تسری بودجه به دولت و دستگاه های اجرایی و صندوقها غیر قابل پذیرش می باشد . مسئولیت اجرای این بند به عهده روسای دستگاه ها و صندوقها و مدیران و مقامات مربوط است” .

شاید بهمین دلیل است که درگذشته و کراراً‌ شورای نگهبان تحمیل بار مالی به سازمان تامین اجتماعی در قالب قوانین را از مصادیق مغایرت با اصل ۷۵ قانون اساسی دانسته و این قبیل مصوبات را بهمین دلیل رد میکرد.امری که در سالهای اخیر و به سبب عدم اقدام مناسب از سوی سازمان تامین اجتماعی در مواجهه با این قوانین ، قدری کمرنگ شده است.

مشخص نیست چرا با وجود این احکام قانونی مصرح و متقن مبنی بر حق الناس بودن سازمان تامین اجتماعی و لزوم عدم تحمیل هزینه جدید بدون تامین بار مالی معادل آن و در حالی که دولت اخیراً اعلام کرده است، که هیچ بدهی به سازمان تامین اجتماعی ندارد و در توجیه این حرف خود می گوید که دولت پولی از سازمان تامین اجتماعی نگرفته است و این ارقام تعهداتی است که بموجب قانون برعهده دولت گذاشته شده است ، مجدداً‌نمایندگان مجلس در فرآیند بررسی و تصویب برنامه و بودجه سال ۱۳۹۰ کل کشور چندین حکم حمایتی و غیر بیمه ای را بدون تامین بار مالی متناسب آن به سازمان تامین اجتماعی تحمل نمودند .

برخی احکام و تکالیف جدید التحمیل مجلس و دولت به سازمان تامین اجتماعی آنقدر با اصول و قواعد بیمه ای مغایر و متباین است، که بنظر می رسد در طی فرآیند تصویب این احکام غیر بودجه ای و دائمی در قالب برنامه و بودجه سالانه ، حتی یک نفر که با الفبای بیمه و ابتدایی ترین مفاهیم بیمه آشنا باشد ، وجود نداشته که توضیح دهد و نمایندگان مجلس را توجیه کند:

-استمرار مستمری زن بیمه شده متوفی پس از ازدواج دوم و چندم ( که با قوانین مدنی و شرع مباینت آشکار دارد و با اصول و قواعد بیمه ای نیز همخوانی ندارد و باعث می شود در آینده نزدیک یک زن شوهردار مجاز باشد از مستمری چند شوهر متوفای قبلی خود برخوردار شود!؟! )

-تکلیف سازمان تامین اجتماعی به برقراری مستمری بازنشستگی برای افرادی که حداقل ۱۰ سال سابقه پرداخت حق بیمه دارند و کاهش حداقل سن لازم برای بازنشستگی که یکی از اصلاحات پارامتریک ضروری بیمه های اجتماعی است.

-صدور مجوز فروش سنوات حق بیمه آتی برای برقراری مستمری افرادی که دارای یک سال سابقه بیمه هستند با پرداخت مابه التفاوت حق بیمه ۹ سال باقیمانده و برقراری مستمری (یعنی فردی شصت ساله که یک سال سابقه بیمه داشته باشد و ۹ سال سابقه بیمه آینده یا گذشته خود را بخرد و مستمری بگیر شود)

-تسری شمول کمک دولت (تقبل سهم حق بیمه کارفرما توسط دولت که در زمان جنگ و برای دهها صنف برقرار شده بود و هنوز تعدادی از صنوف از این مزیت برخوردارند) به مشمولان نظام صنفی کشاورزی که تعهد جدیدی برای دولت است و سازمان تامین اجتماعی را از دریافت منابع لازم محروم می سازد.

-تکلیف به سازمان تامین اجتماعی برای ارائه پوشش بیمه ای به کارگزاران و پیمانکاران مخابرات روستایی با این شرط که حق بیمه سهم کارفرمایی آنها را دولت متقبل می شود و آنرا از محل وصول اقساط فروش سهام مخابرات تادیه نماید .(جالب یا مضحک آنکه با حکم موصوف پیمانکار، کارگر محسوب می شود و سهم کارفرمایی برای حق بیمه این پیمانکار قائل می شود و سپس آنرا دولت متقبل گردد آن هم از محل منبعی که رو به اتمام است چرا که بالاخره اقساط فروش سهام مخابرات دیر یا زود خاتمه می یابد و طبیعتاً این ارقام به انباشت هرچه بیشتر بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی افزوده خواهد شد.)

-تکلیف به صندوقهای بیمه گر اجتماعی که تمامی منابع وصولی و عواید دریافتی خودرا صرف پرداخت مستمری کنند که به معنی پذیرش و تجویز ورشکستگی صندوقهای بیمه گر اجتماعی است و هر صندوقی که به این مرحله برسد یعنی اینکه ورشکسته است یا می خواهد ورشکسته شود.

-و…

این تنها بخشی از قوانین انتخاباتی است که اخیراً مجلس ودولت به سازمان تامین اجتماعی تحمیل نموده اند و جالب اینکه همین مجلس و دولت، وقتی به صدور دستور خرج از منابع و بودجه عمومی برای امور حمایتی نظیر بهزیستی ، کمیته امداد و … می پرداختند ، دقیقاً‌ بار مالی آنرا و محل تامین اعتبار آنها را مشخص می نمودند ولی وقتی نوبت به خرج از جیب کارگران ( صندوق تامین اجتماعی) می رسد، بدون توجه به اصول و قواعد بیمه ای و بدون بررسی آثار و تبعات و عوارض تصمیمات خود ، احکام زیادی را بدون تامین بار مالی متناسب (که بایستی براساس محاسبات بیمه ای تعیین می شد) به این صندوق بین النسلی تحمیل میکنند، برای اینکه از مردم رای بگیرند . این امر در دولت ها و مجالس گذشته هم کمابیش وجود داشته است ولیکن در گذشته حداقل سعی می شد که شکل قضیه را درست کنند و توجیه یا شعار متناسبی برای اینکار بتراشند و حداقل اینکه از لحاظ املاء و انشاء‌قانون طوری عمل نمایند که باعث مضحکه و تمسخر آیندگان نشود.

آیا واقعاً کسی در صحن علنی مجلس و کمیسیون تلفیق و کمیسیونهای تخصصی مجلس حضور نداشته است تا از کیان سازمان تامین اجتماعی دفاع کند یا الفبای بیمه های اجتماعی را تشریح کند؟ آیا اهمیت صیانت از مصالح صندوق تامین اجتماعی که همانا ایفای وظیفه امانت داری است، ایجاب نمی نمود که یک تیم مدیریتی و کارشناسی منسجم و مجهز و متخصص این پیشنهادات را بررسی و تحلیل نموده و مصوبات کمیسیون تلفیق را بررسی کرده و به حفظ و حراست از اولیه ترین و ابتدایی ترین اصول و مفاهیم بیمه های اجتماعی بپردازد؟ آیا کسی این وظیفه را برخود فرض نمی دانست که با ارائه نامه به شورای نگهبان و تبیین دلایل و توجیهات کارشناسی، حقوقی و تشریح ابعاد شرعی و قانونی این تصمیمات و بویژه اعلام بار مالی آنها ، شورای مزبور را متوجه مباینت آشکار این احکام با اصل ۷۵ قانون اساسی نماید ؟ آیا یک نفر از سوی سازمان تامین اجتماعی درمجلس حضور نداشت که فریاد برآورد کدامیک از این احکامی که دارید به این صندوق مشاع و بین النسلی تحمیل می کنید از جنس احکام بودجه ای و سالانه است ؟

مگر می شود درقالب بررسی قانون بودجه سالانه ، قوانین مادر و اصلی کار ( مصوب ۱۳۶۹ ) تامین اجتماعی (مصوب ۱۳۵۴) و نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی (‌مصوب ۱۳۸۳) و بویژه قانون برنامه پنجم توسعه که (هنوز جوهر آن خشک نشده است) را نقض کرد و یا تغییر داد؟ چرا سازمان تامین اجتماعی نه دربعدارتباطی و رسانه ای و فرهنگی و اجتماعی و کارشناسی و نه در بعد داخلی هیچ موضعی در قبال این تعدی و تجاوز آشکار به اصول و قواعد بیمه ای و ساختار منابع و مصارف خود اتخاذ نکرده است، تا نمایندگان را متوجه آثار و عواقب این قبیل تصمیمات نماید؟

سازمان تامین اجتماعی شرایط جنگ، دوران تعدیل اقتصادی و شرایط رکورد- تورمی را بخوبی پشت سرگذاشت و در برخی از سالها که دولت در پرداخت حقوق کارکنان خود مشکل پیدا می کرد ، سازمان تامین اجتماعی، هیچ تاخیری در پرداخت مستمری و تامین هزینه های درمانی مستقیم و غیرمستقیم نداشت و شرایط و شاخصهای اقتصادی و نسبتهای بیمه ای آن از تمامی صندوقهای بیمه اجتماعی دولتی بهتر بود و علیرغم اینکه صندوقهای بیمه اجتماعی کشوری و لشگری و … حدود یک دهه است که دارای نسبت وابستگی کمتر از ۴ هستند و در عمل ورشکسته محسوب می شوند و نوعی صندوق پرداخت انتقالی محسوب می شوند و منابع و اعتبارات دولتی را صرف پرداخت مستمری می نمایند و بدون کمک دولت نمی توانند به حیات خود ادامه دهند ولی سازمان تامین اجتماعی طی این دهه توانسته بود، تعادل منابع و مصارفش را حفظ کند و نسبت وابستگی خود را بهبود بخشد.

حال این سازمان تامین اجتماعی را چه شده است که اینگونه خلع سلاح و منفعل در مقابل مجلس و دولت می باشد و مورد آماج حملات و مداخلات و تحمیلات غیر بیمه ای و حمایتی قرار گرفته است ؟ چه کسانی و با چه نیاتی سازمان تامین اجتماعی را به این روز انداختند؟

بیش از سه دهه است که بحث ادغام سازمان تامین اجتماعی در وزارت کار و امور اجتماعی از سوی برخی مطرح شد و در قالب طرح و لایحه ارائه و پیگیری شده بود، ولی سازمان توانسته بود در طی این سالها با ارائه توجیهات و دلائل کارشناسی مانع از این اتفاق شود. در سال ۱۳۷۹ که بخشی از سازمان برنامه و بودجه وقت در قالب لایحه فقر زدایی و قانون نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی ، قصد داشت تا سازمان تامین اجتماعی را در وزارت تعاون یا وزارت کار و امور اجتماعی ادغام نماید ،این سازمان با اتکاء بر مدیران و کارشناسان خود توانست نه تنها مانع از اینکار شود، بلکه رئیس جمهور وقت کار تدوین قانون نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی را از سازمان برنامه وبودجه گرفته و آنرا به سازمان تامین اجتماعی (مؤسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی که اخیراً منحل شد) محول نمود و در همان زمان توافق مکتوبی بین وزرای کار و امور اجتماعی و بهداشت و درمان و آموزش پزشکی صورت گرفت، مبنی بر اینکه بخش درمان سازمان تامین اجتماعی به وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی واگذار شود و بخش بیمه ای وسرمایه گذاری آن به وزارت کار و امور اجتماعی، که مدیران و کارشناسان سازمان بازهم توانستند مانع از مثله شدن و چند پارگی آن شوند.

حال چگونه شده است که از سال گذشته و اخیراً‌در اثنای بحث ادغام وزارت کار و امور اجتماعی و وزارت رفاه و تامین اجتماعی زمزمه هایی مبنی بر واگذاری امر درمان سازمان تامین اجتماعی به وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، بگوش می رسد و هیچکس نیست که از کیان و یکپارچگی سازمان تامین اجتماعی دفاع کند؟

ادغام وزارتخانه های کار و اموراجتماعی و رفاه و تامین اجتماعی را می توان ماحصل عملکرد تیم های مدیریتی و کارشناسی وزارت رفاه و تامین اجتماعی از ابتدا تاکنون و بویژه اولین تیم مدیریتی آن در سال ۱۳۸۳ دانست. اگر این ادغام همراه با حفظ و صیانت از کیان و یکپارچگی سازمان تامین اجتماعی صورت پذیرد ، تبعات و عوارض کمتری برای بیمه شدگان و مستمری بگیران خواهد داشت، ولی اگر ادغام دو وزارتخانه موجب چند پارگی و مثله شدن سازمان تامین اجتماعی شود قطعاً‌ روند عدم تعادل منابع و مصارف این سازمان را شدت خواهد بخشید.

این انفعال سازمان تامین اجتماعی ناشی از چیست ؟ چرا هیچ برنامه و راهبرد مشخصی در سازمان تامین اجتماعی برای تحفظ مصالح آن در فرآیند ادغام وجود ندارد ؟ چرا هیچکس در سازمان تامین اجتماعی برای حفظ یکپارچگی و انسجام سازمان تامین اجتماعی در دوره گذار اقدام و یا حتی اعلام نظر نمی کند؟ غالب صندوقهای بیمه گر اجتماعی دولتی به استثناء سازمان تامین اجتماعی ، یک دهه اخیر ورشکسته بوده و یک صندوق پرداخت انتقالی برای توزیع کمکها و اعتبارات دولتی محسوب می شوند، ولی سازمان تامین اجتماعی علیرغم ۲۳۰۰۰ میلیارد تومان طلب از دولت و ۳۵۰۰ میلیارد تومان طلب از کارفرمایان تا سه سال پیش دارای مازاد درآمد برای سرمایه گذاری بوده است ولی هم اکنون دوسال است که متولیان سازمان تامین اجتماعی با افتخار از اخذ سود “شستا” و هزینه کرد آن برای اولین بار سخن می گویند. درحالی که این امر بیانگر کسری و عدم تعادل منابع و مصارف است . چرا که در گذشته هم شستا و سرمایه گذاری سازمان تامین اجتماعی سود بـدسـت مـی آورد، ولـی مجدداً این سود در چرخه سرمایه گذاری قرار می گرفت و خرج هزینه های جاری نمی گردید. اصولاً حیات و بقای یک صندوق بیمه گر اجتماعی به اعتلای بخش سرمایه گذاری و اقتصادی آن است و زمانی که یک صندوق بیمه گر اجتماعی به صرف عواید حاصل از سرمایه گذاری دست می زند، بدین معنا است که تعادل منابع و مصارف آن برهم خورده است و در هر حال اعلام این نکته که مابرای اولین بار سود “شستا” را گرفتیم و خرج هزینه جاری کرده ایم، چندان افتخار آمیز نیست و مشخص نیست چرا سازمان تامین اجتماعی به این فقر فکری افتاده است که بروز این پدیده را باعث فخر و مباهات می پندارد؟

البته این عاقبت برای سازمان تامین اجتماعی از همان روزی که عده ای کمر همت به حذف موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی ، موسسه فرهنگی و ارتباطی آتیه و معاونتهای امور استانها و فرهنگی و اجتماعی و توقف انتشار هفته نامه آتیه و … بستند ، قابل پیش بینی بود. از وقتی که تمام ارکان عالی سازمان تامین اجتماعی فکر و ذکر و تمام وقت خود را صرف حذف و تعدیل چند ردیف تشکیلاتی در ستاد و یا دادن و یا ندادن مزایای پرسنل نمودند و اولویت های اساسی و راهبردی به فراموشی سپرده شد ،‌ می شد پیش بینی کرد که سازمان تامین اجتماعی به این روز بیافتد.

در هفته گذشته وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در همایش مدیران سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح پیشنهاد داد که سازمان مزبور یک معاونت علمی (پژوهشی) ایجاد نماید برای انجام تحقیقات کاربردی و در قوانین برنامه توسعه پنجم و برنامه و بودجه سال ۱۳۹۰ تکلیف شد که وزارتخانه ها ودستگاه های دولتی سهم پژوهش از هزینه هایشان را به ۳% افزایش دهند، ولی چند سال است که سازمان تامین اجتماعی موسسه عالی پژوهش خود را که تنها موسسه معتبر پژوهشی در خاور میانه بود را تعطیل کرده و اداره کل آموزش را نیز حذف کرده و مدتهاست که نوید ایجاد اداره کل آموزش و پژوهش را می دهد.

درحالی که بسیاری از سازمانها و مجموعه های کوچکتر از سازمان تامین اجتماعی دارای نشریه تخصصی می باشند و موسسات ارتباطی و خبرگزاری برای امور رسانه ای تاسیس کرده اند، ولی مدتهاست که موسسه آتیه وخبرنگاران و نویسندگان و اصحاب رسانه مرتبط با حوزه تامین اجتماعی در حال تعلیق می باشند. معاونت اموراستانها ، پژوهشهای استانی و نظام پیشنهادات و نظارت و ارزشیابی مدیریتی ، کادرسازی و تربیت مدیر آینده ، ‌برنامه ریزی منطقه ای و … به محاق فرورفته اند و معاونت فرهنگی و اجتماعی که میتوانست توان و ظرفیت شـرکای اجتماعی سازمان تامین اجتماعی را در خدمت حفظ وصیانت از این صندوق مشاع، بین النسلی و سه جانبه قرار دهد ، حذف شده است . درحالی که کل هزینه های مربوط به این مجموعه ها و هسته های فکری و تخصصی در سال کمتر از ۵ میلیارد تومان است، ولی هر یک از احکامی که در برنامه و بودجه سال ۱۳۹۰ و سنوات اخیر به سازمان تامین اجتماعی تحمیل شده است دهها و صدها میلیارد تومان بار مالی در پی دارد.

به راستی چه کسانی چند میلیارد تومان هزینه واحدهای پژوهش ، ارتباطی ، امور استانها و فرهنگی و اجتماعی را نزد مدیران عامل و ارکان عالی سازمان تامین اجتماعی بزرگ نمایی (آگراندیسمان) نموده و آنان را از هجمه های همه جانبه ای که به کیان سازمان تامین اجتماعی وارد شده و می شود غافل ساختند؟

آیا پرداختن به موضوع افزایش حقوق پرسنل که بار مالی آن چند ده میلیارد تومان بیشتر نیست مهم است؟ یا پرداختن به احکام حمایتی ، من غیرحق و مغایر با اصول و قواعد بیمه ای که در طی چند سال اخیر به سازمان تامین اجتماعی تحمیل شده و می شود و هر کدام بار مالی چند صد میلیارد تومانی دارد؟ فقط همین حکم بند الحاقی ۷۹ لایحه برنامه و بودجه کشور که به تائید شورای نگهبان نیز رسید و به قانون تبدیل شد در سال اول صدها میلیارد تومان بار مالی برای سازمان تامین اجتماعی ایجاد می کند و از همه مهمتر اینکه باعث فرار بیمه ای بسیار زیادی می شود و تمایل کارگران را برای اخذ پوشش بیمه ای از سوی کارفرما کاهش میدهد. وقتی خرید سابقه رسمیت و مجوز قانونی بیابد دیگر چه کسی حاضر است از ابتدای اشتغال حق بیمه بپردازد؟

وقتی بخشهای پژوهشی ، ارتباطی ، فرهنگی و اجتماعی و مدیریت و نظارت منطقه ای ( امور استانها) را در یک سازمان حذف می کنیم (نگارنده قصددفاع از عملکرد مدیران و کارشناسان سابق و لاحق این مجموعه ها را ندارد و بلکه اهمیت “نهادسازی” منظور نظر است ) پیام این کار به مجموعه و بدنه اجرایی و استانها چیست؟ جز این است که تعطیلی این بخش ها متناظر تعطیلی نظارت و مدیریت راهبردی ، تقلیل سطح تعامل با شرکای اجتماعی و عدم تمایل برای پاسخگویی و مشتری مداری فرض می شود و به نوعی یله گی و رهاشدگی بدنه عملیاتی می انجامد؟

قطعاً اگر این مجموعه های بین بخشی و میان فعالیتی (پژوهش ،‌ارتباطات ،‌فرهنگی و اجتماعی و امور استانها) حضور و کارکرد خود را داشتند و اینطور هسته های فکری سازمان مضمحل و کمرنگ نمی شد و مدیران و کارشناسان ستاد مرکزی سازمان تامین اجتماعی از ثبات و امنیت خاطر لازم برخوردار بودند ، اینگونه کیان سازمان مورد هجمه و دست اندازی واقع نمی شد.

در هر حال حاضر، اوضاع پیرامونی سازمان تامین اجتماعی به شدت مخاطره آمیز است ، ادغام وزارت رفاه و تامین اجتماعی و وزارت کار و امور اجتماعی نبایستی منجر به چند پارگی این سازمان شود ، بهر تقدیر در مجلس فعلی دو وزیر سابق بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی و نیز رئیس سازمان نظام پزشکی حضور دارند و دو برادر وزیر در سایه بهداشت درمان آموزش پزشکی، نیز رؤسای قوه قضائیه و مقننه هستند و تعداد زیادی پزشک در کمیسیونهای مرتبط با حوزه عمل سازمان تامین اجتماعی حضور دارند و چنانچه مدیران و کارشناسان این سازمان به متولیان امر کمک نکنند و یا از سوی ارکان عالی سازمان ، به کمک گرفته نشوند و یک برنامه منسجم و بسته سیاستی جامع برای دوره گذار از مرحله ادغام دو وزارتخانه تدوین و بمورد اجرا گذارده نشود، قطعاً ضربات مهلکی بر پیکره این سازمان مشاع و بین النسلی وارد خواهد آمد .

مهمترین و اصلی ترین موضوع ، حفظ یکپارچگی بخشهای درمان، بیمه ای و سرمایه گذاری سازمان تامین اجتماعی در یک مجموعه منسجم و بهم پیوسته است و این موضوع بایستی خط قرمز همه مدیران و کارشناسان و شرکای اجتماعی سازمان باشد.

یکبار در سال ۱۳۵۳ وزارت رفاه اجتماعی ایجاد گردید ولی پس از حدود یکسال وزارتخانه مزبور منحل و مجموعه های مرتبط با آن از جمله سازمان تامین اجتماعی زیر مجموعه وزارت بهداری و بهزیستی ( وزرات بهداشت درمان و آموزش پزشکی) قرار گرفت ، سی سال بعد و در زمانی که دولت و مجلس به دنبال ادغام سازمان تامین اجتماعی در وزارت کار و امور اجتماعی و یا تعاون بودند با تلاش مدیران و کارشناسان سازمان تامین اجتماعی، موضوع منتفی و در سال ۱۳۸۳ منجر به تشکیل وزارت رفاه و تامین اجتماعی شد و اکنون پس از ۷ سال “تکرار تاریخ” بوقوع پیوست (چند سال پیش در مقاله ای به همین نام ، پیش بینی کردم که اکنون محقق شد – روزنامه حیات نو اقتصادی در سال ۱۳۸۴) و همانطور که شاه وزارت رفاه اجتماعی را منحل نمود ، دولت و مجلس به حذف وزارت رفاه و تامین اجتماعی مبادرت نمود. با این تفاوت که در سال ۱۳۵۴ سازمان به زیر مجموعه وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی رفت، ولی الان قرار است به زیر مجموعه وزارت کار و امور اجتماعی برود. در هر حال چون سازمان تامین اجتماعی یک نهاد عمومی غیر دولتی است و بایستی سه جانبه اداره شود ، نوع اتصال آن به دولت در صورت حفظ یکپارچگی آن، چندان اهمیت ندارد و تفاوتی بین وزارت کار و امور اجتماعی یا وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی نیست ولیکن مشروط بر آنکه بخشهای درمان ، بیمه و سرمایه گذاری یکجا و در یک مجموعه منسجم باشند.

در گذشته یک روایت و حکایت تائید نشده از سوی طرفداران ادغام سازمان تامین اجتماعی در وزارت کار و امور اجتماعی مطرح می شد که بنظر می رسد بیان آن خالی از لطف نباشد. این افراد مدعی بودند که در اواخر دهه ۵۰ و در زمانی که سازمان تامین اجتماعی زیر نظر وزارت کار و امور اجتماعی بود، مادر شاه پایش میشکند و دکتر شیخ الاسلام وزیر بهداری و بهزیستی وقت که متخصص ارتوپدی بود، برای درمان پای مادر شاه اقدام می کند و پس از اینکه حال مادر شاه خوب می شود ، از دکتر تشکر می کند و می گوید ازمن چه میخواهی؟ و دکتر شیخ الاسلام می گوید من از شما چیزی نمی خواهم فقط این سازمان تامین اجتماعی را اگر می شود به وزارتخانه من ملحق کنید و اینگونه می شود که سازمان تامین اجتماعی، به زیرمجموعه وزارت بهداری و بهزیستی (بهداشت و درمان و آموزش پزشکی ) منتقل می شود! ! ؟

حال با این اوضاع و احوال بنظر می رسد متولیان وزارت کار و امور اجتماعی بایستی برای سلامتی پدر و مادر و فرزند و همسر مسئولین دست به دعا بردارند.

*کارشناس تامین اجتماعی

منبع: ایلنا


 


نیرو های امنیتی سوریه روز یکشنبه یک زن را که قصد داشت با عبور از مرز وارد لبنان شود، به ضرب گلوله کشتند. بنا بر گزارش ها پنج تن دیگر از جمله یک سرباز سوری نیز در جریان این حادثه زخمی شده اند.

به گزارش فردا نیوز به نقل از یک شاهد عینی این حادثه زمانی رخ داد که سربازان سوری در یک گذرگاه مرزی در نزدیکی شهر وادی خالد، واقع در شمال لبنان، به روی انبوه جمعیتی که قصد داشتند از سوریه وارد لبنان شوند، آتش گشودند.

در هفته های اخیر با اوجگیری نا آرامی ها در سوریه هزاران شهروند سوری، از مرزهای های غربی آن کشور به لبنان گریخته اند.

به گفته گروه های مدافع حقوق بشر، از آغاز در گیری ها در سوریه نزدیک به ۸۰۰ تن کشته و هزاران نفر بازداشت شده اند.


 


گاردین نوشت : دیکتاتور لیبی برای خروج آبرومندانه از قدرت تلاش می کند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روزنامه گاردین، معمر قذافی به دنبال خروج آبرومندانه از قدرت همزمان با تنظیم حکم بین المللی برای بازداشت وی و فرزندش سیف الاسلام و رئیس دستگاه اطلاعاتی اش است.

روزنامه مذکور تاکید کرد: هدف از این اقدام معمرقذافی، به دست آوردن فرصت برای توقف حملات هوایی ناتو علیه طرابلس است که سبب ویرانی ارتش لیبی شده است .

این روزنامه غربی به نقل از برخی نزدیکان رژیم قذافی ذکر کرد: قذافی درک کرده است که دوره اش در لیبی به سر آمده است، اما به ونزوئلا فرار نخواهد کرد وی امیدوار است که همانند امپراتور ژاپن و رهبر کوبا با آبرومندی زندگی کند.


 


باوجود فضای امنیتی، دانشجویان و استادان دانشگاه آزاد ساری و قائم شهر درمحل دانشگاه تجمع کردند.

به گزارش رسیده به جرس و بر اساس مشاهدات شاهدان عینی دانشجویان و استادان با گردهمایی در دانشکده های فنی و علوم انسانی، اعتراض خود را به وضیعیت امنیتی دانشگاهها نشان دادند.

این گزارش حاکی از آماده باش نیروهای حراست و بسیج دانشجویی دارد.


 


همزمان با فرا رسیدن۲۵اردیبهشت که دانشجویان این روز را به عنوان روز اعتراض خود به فضای امنیتی دانشگاه ها اعلام کرده بودند از ورود برخی چهره های فعال دانشجویی و شناخته شده به دانشگاه امیر کبیر ممانعت به عمل آمده است.

به گزارش تحول سبز و بر اساس اخبار رسیده از سوی شاهدان عینی، از صبح امروز مامورین حراست دانشگاه امیر کبیربا کنترل تردد دانشجویان به محوطه دانشگاه از ورود تعدادی از دانشجویان فعال و شناخته شده این دانشگاه ممانعت به عمل آورده اند.
بر اساس همین گزارش تعداد زیادی از نیروهای انتظامات دانشگاه به جهت کنترل دقیق تر دانشجویان در بین آنها در حال تردد هستند.

دانشجویانی که از ورود آنها به دانشگاه ممانعت به عمل آمده است از جمله کسانی هستند که در تجمعات گذشته و فعالیت های سیاسی دانشجویان حضور داشته اند.و حضور نیروهای انتظامات به مراتب بیش تر و چندین برابر روزهای به چشم می خورد.


 


معاون وزیر بازرگانی از احتمال تک نرخی‌شدن شیر از اول تیرماه خبر داد و گفت: پیش‌بینی می‌شود قیمت جدید شیر کمتر از قیمت آزاد فعلی باشد.

محمد‌علی ضیغمی اظهار داشت: ستاد هدفمندی یارانه‌ها مصوب کرده است شیر یارانه‌ای تا پایان خرداد ماه ادامه پیدا کند و پس از آن یارانه در اختیار ستاد و از طریق تأمین خوراک دام به تولید‌کننده و دامدار داده می‌شود.

وی افزود: اینکه گفته می‌شود وزارت بازرگانی مباشرین جدیدی تعیین کرده است این نکته مورد تایید و تصویب ما نیست و این بحث مربوط به وزارت جهاد کشاورزی است.

معاون وزیر بازرگانی گفت: وزارت جهاد کشاورزی از اول تیرماه یارانه در قالب تأمین خوراک دام در اختیار دامداران قرار می‌دهد و از این به بعد فقط یک نوع یارانه و آن هم در قالب خوراک دام به دامدار داده می‌شود و هیچ نوع یارانه دیگری وجود نخواهد داشت.

وی در واکنش به این سؤال که قیمت شیر از اول تیرماه چقدر خواهد بود گفت: قیمت شیر خام موکول به نوع تفاهم وزارت جهاد کشاورزی با اتحادیه دامداران و یا هر تشکل دیگری است، اما پیش‌بینی می شود که از اول تیرماه و با تک نرخی‌ شدن، قیمت جدید شیر کمتر از قیمت آزاد فعلی باشد.


 


رییس سازمان تیم فوتبال استقلال تهران گفت: «تاسف می خورم برای آن رئیس سازمان دولتی و آن رئیس فدراسیونی که نمایندگان خود را جهت ملاقات با من فرستادند. نمی دانند که من و امثال من اگر پست و سمت امروزی آنها را نداریم اما جایگاه اجتماعی به مراتب بالاتری در میان مردم نسبت به آنها داریم. فراموش نکنید که پست و مقام مقطعی است و آنچه باقی می ماند راه و رسم معرفت و مردانگی است.»

ناصر حجازی در گفت و گو با سایت شخصی خود صحبت های تازه ای را مطرح کرد که می خوانید:

* در مورد شرایط جسمانی خود صحبت می کنید؟

-در روزهای ابتدایی بستری شدن اخیر در بیمارستان کسری، وضعیت جالبی نداشتم. ضعف بینایی، قدرت تکلم نامناسب، توان حرکتی پایین و… شرایط را برایم سخت کرده بود اما با لطف پروردگار، حمایت و انرژی های مثبتی که از سوی مردم دریافت می کنم و زحمات پزشکان به مرور زمان بهتر شدم. همان طور که قبل تر نیز گفته بودم مبارزه و تلاش خود را در شکست دادن این بیماری خواهم داشت و از تمام توان خود در ایستادن ناصر حجازی استفاده خواهم کرد، هر چند که راضی و تسلیم اراده پروردگار هستم و در مقابل او سر تعظیم فرود خواهم آورد.

*در دورانی که بیمارستان بستری بودید، افراد بسیاری جهت ملاقات با شما حاضر شدند. در این ارتباط صحبتی دارید.

-از تمام کسانی که در این مدت به ملاقاتم آمدند تشکر می کنم. قدردانی از آن دوستانی که بین ما در یک رابطه متقابل انس و الفت برقرار است و حتی سپاس از عزیزانی که بر حسب انجام مسئولیت و شرایط کاری به دیدنم آمدند اما تاسف می خورم برای آن رئیس سازمان دولتی و آن رئیس فدراسیونی که نمایندگان خود را جهت ملاقات با من فرستادند. نمی دانند که من و امثال من اگر پست و سمت امروزی آنها را نداریم اما جایگاه اجتماعی به مراتب بالاتری در میان مردم نسبت به آنها داریم. فراموش نکنید که پست و مقام مقطعی است و آنچه باقی می ماند راه و رسم معرفت و مردانگی است.

*دیدار تیم های استقلال و النصر را چطور دیدید؟ دیداری که علیرغم پیروزی استقلال باعث عدم صعود این تیم به مرحله بعد شد.

-متاسفانه استقلال از صعود به مرحله بعد باز ماند در حالی که این تیم توانایی حضور در دور بعدی بازی ها را داشت اما از این توانایی به خوبی استفاده نشد. تیمی که نیاز به پیروزی با اختلاف ۲ گل دارد باید از ابتدای مسابقه چهره تهاجمی داشته باشد، افسوس که فرصت صعود به دور بعد به سادگی از دست رفت. با این حال امیدوارم استقلال با کسب سهمیه آسیا و استفاده از تجربه های حاصل شده برای کادر فنی، فصل بعد در لیگ و آسیا حضور مقتدرانه تری داشته باشد تا از همان ابتدا چهره یک تیم مدعی برای قهرمانی را بخود بگیرد. در ضمن شنیدم از ابتدای نیمه دوم بر روی سکوها اتفاقاتی رخ داد که باعث بر هم زدن تمرکز و شور و هیجان هواداران شد که در روند بازی تیم ما نیز بی تاثیر نبوده است، از اینکه عده ای اینچنین منافع ملی را نادیده می گیرند، فقط باید تاسف خورد.


* تداوم ناکامی های فوتبال ما در چند سال اخیر با حذف استقلال و پرسپولیس پر طرفدارترین تیمه ای باشگاهی کشورمان در دور اول رقابت های باشگاهی آسیا کامل تر شد، ناصر حجازی آینده فوتبال ایران را چگونه می بیند؟

پاسخ این سوال را فقط در یک جمله می گویم ” حاصل عشق مترسک به کلاغ، مرگ یک مزرعه است. ”

*جهت پیگیری شکایت باشگاه گسترش فولاد تبریز به فدراسیون فوتبال رفتید، توضیح می دهید.

به عنوان نماینده تام الاختیار باشگاه گسترش فولاد تبریز به فدراسیون رفتم تا پیرامون شکایت طرح شده از سوی باشگاه، پیگیری لازم را انجام دهم. با صحبت هایی که شنیدم احساس می کنم که حقوق باشگاه گسترش فولاد زیر پا گذاشته شده است اما این نظر شخصی من است و قضاوت در تخصص من نیست.از این رو اطمینان دارم مسئولین این پرونده با نظر گرفتن پروردگار، عدالت را به بهترین شکل اجرا می کنند تا هیچ حقی پایمال نشود.

* و حرف پایانی.

-از اطرافیانم شنیدم در مدت زمانی که در بیمارستان بستری بودم و نیاز به خون داشتم،افراد بسیاری از تهران و حتی شهرهای دور و نزدیک جهت اهدا خون به بیمارستان مراجعه می کردند، افراد بسیاری با مراجعه به بیمارستان جویای سلامتی من بودند که بدلیل شرایط جسمانی ام امکان دیدار با بسیاری از آنها نبود، از این عزیزان و تمام کسانی که نگرانم بودند، به جز تشکر قادر به صحبت دیگری نیستم و آرزو می کنم که سلامتی شامل حال همه باشد.


 


همزمان با فضای امنیتی حاکم بر دابرخی کلاس ها در دانشگاه تهران در ۲۵ اردیبهشت روز اعتراض دانشجویان تعطیل شد.

به گزارش تحول سبز، با توجه به نام گذاری ۲۵ اردیبهشت از سوی فعالین دانشجویی در اعتراض به امنیتی شدن فضای دانشگاه ها، دانشجویان دانشگاه تهران با تعطیلی برخی از کلاس ها اعتراض خود را نسبت به جو امنیتی حاکم بر دانشگاه اعلام داشتند.

بر اساس اخبار رسیده از سوی شاهدان عینی علاوه بر لغو برخی کلاسها در دانشگاه تهران مامورین حراست دانشگاه با زیر نظر داشتن تردد دانشجویان سعی بر ایجاد یک فضای امنیتی به جهت کنترل اوضاع را دارند. گزارش های رسیده حاکی از حضور گسترده نیروهای لباس شخصی در محوطه دانشگاه تهران و اطراف آن را دارد.

بر اساس همین گزارش دانشجویان دانشگاه تهران در دسته ها و گروه های چند نفره در محوطه دانشگاه در حال حرکت بوده، و به نوعی در حال شکل گیری برای تجمع هستند.


 


مسیحیان مصر در اعتراض به حمله اخیر به دو کلیسا که منجر به کشته شدن ۱۲ نفر شد، دست به تظاهرات زده بودند

به گزارش بی .بی .سی، مقام‌های مصری می گویند حداقل هفت نفر در تظاهرات مسیحیان مصر در مرکز قاهره زخمی شده اند.

این تظاهرات در برابر ساختمان تلویزیون دولتی مصر برگزار شد اما در ساعات شب به سوی آنها تیراندازی شد و گروهی بمب های بنزینی به سوی تظاهرکنندگان پرتاب کردند و خودروها را آتش زدند.

از زمان سرنگونی حکومت حسنی مبارک، درگیری های فرقه ای در مصر شدت گرفته است.بنابر گزارشها، تظاهرکنندگان هنگامی مورد حمله قرار گرفتند که از عبور یک خودرو از منطقه تجمع جلوگیری کردند.سپس گروهی صد نفره به تظاهرکنندگان حمله کردند.

پلیس مصر گفته است دو نفر از تظاهرکنندگان بر اثر شلیک گلوله زخمی شده اند.به علت شدت درگیری ها، ارتش مجبور به دخالت شد تا نظم وآرامش را برگرداند.

نیروهای امنیتی در قاهره توانسته اند یکی از تیراندازان را بازداشت کنند و او در حال حاضر تحت بازجویی است.خبرگزاری دولتی مصر گفته است پلیس درصدد است تا سایر عوامل این حمله را شناسایی کند و انگیزه اصلی حمله را بیابد.

مسیحیان که حدود ۱۰ درصد جمعیت مصر را تشکیل می دهند، از آزار و تبعیض شکایت دارند.


 


رئیس سازمان بازرسی کل کشور درباره عوامل فساد اقتصادی در کشور گفت: تا زمانی که نظام پولی و بانکی کشور اصلاح نشود مبارزه با فساد اقتصادی سامان نمی‌گیرد و البته دولت را در این جهت موفق نمی‌دانیم.

به گزارش خبرنگار مهر، مصطفی پور محمدی این موضوع را اعلام کرد و افزود:سلامت اداری امروزه هم مورد توجه ملت ها در مناسبات داخلی بوده و هم در عرصه بین الملل اهمیت پیدا کرده است زیرا بسیاری از کشورها روابط سیاسی خود را بر اساس آن و با کشورهای سالم تر دنبال می کنند.

پورمحمدی در ادامه با اشاره به برخی فعالیت های غیر قانونی و فساد آور مثل تروریسم، قاچاق و اقتصاد زیر زمینی گفت: ما به همراه دیگر کشورهای عضو پیمان اکو در صدد هستیم که برای اجرای کنوانسیون ضد فساد سازمان ملل نهادی را در عرصه بین المللی به ثبت برسانیم که بتواند در زمینه پاسخگویی به شکایات و همچنین برخورد با فساد اقتصادی رویه ای را بنیان بگذارد.

رئیس سازمان بازرسی کل کشور ادامه داد: ما همچنین می خواهیم در عرصه بین الملل حضور جدی تری داشته و علاوه بر پاسخ به ادعاهای مطرح شده در خصوص کشورمان مجال سوء استفاده از سازمان های بین المللی را بگیریم.

پورمحمدی از ارجاع ۳۸ تصویب نامه و مصوبه دولت که خلاف قانون بود به دیوان عدالت اداری خبر داد و افزود: در سال گذشته تعداد قابل توجهی از پرونده های تخلف از قانون به دستگاه قضایی ارجاع شد.

وی همچنین از حضور فعال سازمان بازرسی در مناقصه ها و مزایده ها خبر داد و گفت: در سال گذشته ، ۷۰ درصد به حضور سازمان بازرسی کل کشور در مناقصه ها و مزایده ها افزوده شد که در تعدادی از آنها تذکرات لازم داده شده و مناقصه و مزایده را لغو کردیم و در تعدادی دیگر نیز به خاطر اسرار دستگاه متخلف پرونده آن به دستگاه قضایی ارجاع شده است.

رئیس سازمان بازرسی کل کشور دستاورد این سازمان در زمینه وصول مطالبات دولتی را ۴۳۳ میلیارد تومان، لغو مزایده ها و مناقصه ها را ۳۸۶ میلیارد تومان و همچنین رفع تصرف و توقیف از ۱۶ هزار هکتار زمین که در برخی از موارد تغییر کاربری نادرست داده شده بود اعلام کرد.

پور محمدی در ادامه از حضور رسانه ها در زمینه نظارت تقدیر و استقبال کرد و گفت: نظارت یک مقوله عام و اجتماعی است و همراهی افکار عمومی در این زمینه می تواند فضا را برای برخورد با مفسدان اقتصادی مهیا تر کند.

وی همچنین گفت: ما سعی کرده ایم در برخورد با مفاسد اقتصادی از تنش و کشمکش بپرهیزیم و مبارزه با مفاسد را با متد و فن خاص خود به سمت اجرائیات نزدیک کنیم.

رئیس سازمان بازرسی کل کشور همچنین از برنامه شناسایی عوامل فساد و تخلف در ساختار نظام اداری خبر داد و گفت: برای آشنایی بیشتر مدیران در این رابطه کلاس های آموزشی گذاشته ایم.

پورمحمدی یکی دیگر از عوامل فساد اقتصادی را نظام پولی و بانکی کشور اعلام کرد و گفت: پیگیری های جدی در این زمینه شده است و در واقع بزرگترین بخش گزارش دهی سازمان بازرسی کل کشور از این حوزه بوده است.

وی این بخش از اقتصاد کشور را نیازمند بازبینی و اصلاح عنوان کرد و گفت: دولت در این زمینه اعلام کرده است که بازبینی و اصلاح را صورت خواهد داد ما هم استقبال کرده و آماده همکاری در این زمینه هستیم و در عین حال معتقدیم بدون اصلاح این بخش از اقتصاد کشور مبارزه با مفاسد اقتصادی میسر نیست. البته دولت را نیز در زمینه سیستم پولی و بانکی کشور موفق نمی دانیم.

وی وجود ۵۰ هزار میلیارد تومان معوقه بانکی در این زمینه را قابل توجیه ندانست و گفت: برخوردی که اخیرا با افرادی که ۶ هزار میلیارد تومان معوقه بانکی دارند در قیاس با حجم عظیم معوقه های بانکی رقم قابل توجهی به شمار نمی آید.

رئیس سازمان بازرسی کل کشورهمچنین یکی دیگر از عوامل فسادآور را نظام مالیاتی کشور عنوان کرد و گفت: هم اکنون تنها ۵۰ درصد مطالبات مالیاتی وصول شده و ارقام معوقه های مالیاتی نیز بسیار قابل توجه است.

وی اصلاح نظام مالیاتی و تعرفه های بازرگانی و سود و گمرکی را از عواملی عنوان کرد که مانع قاچاق کالا می شود و گفت: بازبینی در این عوامل موجب تقویت ارکان جهاد اقتصادی در کشور خواهد بود.

پور محمدی به نظام بیمه ای در کشور نیز اشاره کرد و گفت: ما رسما اعلام می کنیم نظام بیمه ای کشور دارای عیوب فراوانی است و پرونده ای که در زمینه بیمه ایران تشکیل شده است موید این گفته است ، زیرا در رابطه با برخی از پرونده ها خسارت های دروغین تعیین و از این بابت مبالغ هنگفتی از بیمه ها دریافت می شد.

وی از نظارت جدی سازمان بازرسی کل کشور بر نظام بیمه ای کشور خبر داد و گفت: نظام اقتصادی کشور نیازمند بیمه قدرتمند و سالم است.

پورمحمدی در ادامه به راه ندازی سامانه ای جهت درج معاملات اقتصادی با دستگاه های دولتی اشاره کرد و گفت: با شکل گیری این سامانه پنهان کاری در معامله با دستگاه های دولتی به حداقل رسیده و مردم بوضوح می توانند شاهد معاملات شفاف دستگاه های دولتی باشند.

وی همچنین به ایجاد سامانه دیگر جهت پاسخگویی به شکایات مردمی اشاره و خاطر نشان کرد: مردم از این طریق می توانند از نتیجه شکایات خود مطلع شده و نسبت به رسیدگی به آنها مطمئن شوند.


 


عضو کمیسیون اقتصادی مجلس عدم تحقق درآمدهای پیش بینی شده دولت در بودجه ۹۰ و انبساطی بودن این بودجه را نگران کننده دانست.

جمشید انصاری در گفت‌وگو با خبرنگار پایگاه خبری- راهبری سلام با اشاره به بودجه۹۰ و با بیان اینکه بوجه دولت انبساطی است گفت: بودجه دولت هم در حوزه هزینه های جاری و هم در حوزه هزینه‌های عمرانی انبساطی است و بودجه‌های انبساطی حجم نقدینگی بالایی را در جامعه تزریق می کند که به افزایش تورم در جامعه منجر می شود.

نماینده اصلاح طلب مردم زنجان و طارم در مجلس اظهار داشت:سال گذشته بودجه مصوب در بخش جاری۶۸هزار میلیارد تومان بود که عملکرد آن حدود ۶۳ هزار میلیارد تومان شد، ولی امسال ۸۹ هزار میلیارد تومان بودجه جاری تصویب کردیم که نسبت به عملکرد سال گذشته چیزی حدود ۲۶ هزار میلیارد تومان اضافه‌تر است.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس افزود:در بخش عمرانی هم علی‌رغم تعدیل‌هایی که مجلس به ظاهر انجام داد اما میزان بودجه عمرانی چیزی بیشتر از دو برابرافزایش پیدا کرده است.

انصاری افزایش بودجه بخش عمرانی را موجب ایجاد توقعا اقتصادی در کشور وایجاد تعهداتی برای دولت دانست که نهایتا منجر به افزیش هزینه‌ها می‌شود.

عضو فراکسیون اقلیت مجلس با ابراز نگرانی از عدم تامین منابع مالی دولت تصریح کرد: علی‌رغم اینکه ما بودجه‌ای حدود ۶۹هزار میلیارد تومانی را تصویب کردیم اما اگر این درآمد‌ها حاصل نشود مشکلات جدیدی برای اقتصاد کشور به وجود می‌آید .


 


رئیس سازمان بازرسی کل کشور در رابطه با خبری مبنی بر فقدان تشریفات متداول برای اجرای مناقصه تالارهای بین‌المللی کیش گفت: این پرونده توسط سازمان بازرسی کل کشور از هفت ماه پیش متوقف شده و هم‌اکنون جهت برخورد قضایی به مراجع ذیربط ارسال شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، مصطفی پورمحمدی امروز یکشنبه در نشست خبری در پاسخ به سئوال مهر درخصوص خبر یکی از رسانه‌ها مبنی بر عدم طی مراحل قانونی برای یک مناقصه و همچنین پرداخت ۵ میلیارد تومان از بابت پروژه تالارهای بین‌المللی کیش بدون انعقاد قرارداد گفت: از اینکه رسانه‌ها به طور مستند وارد این مسئله شده‌اند، تقدیر و تشکر می‌کنیم ولی خواهش داریم که در چنین موضوعاتی از سیاسی کردن پرونده خودداری کنند، زیرا سیاست سم مهلکی برای رسیدگی به چنین پرونده‌هایی می‌شود.

وی با تاکید بر اینکه ما در سازمان بازرسی سعی داریم وارد بحث های شعاری و حاشیه‌ای نشویم، گفت: سازمان بازرسی در خصوص این پرونده از هفت ماه پیش فعالیت خود را آغاز کرده و اجازه ادامه کار را از همان تاریخ نداده است.

پورمحمدی تصریح کرد: موارد تخلف در این پروژه گزارش شده پرونده‌ای نیز در این رابطه آماده و به دستگاه قضائی برای برخورد لازم ارسال شده است.

رئیس سازمان بازرسی کل کشور همچنین در پاسخ به سئوالی در خصوص صوری بودن برخی از شرکت‌های برنده شده در مناقصه پل خلیج فارس نیز گفت:‌ در رابطه با پل خلیج فارس ما مراقبت‌های لازم را کرده‌ایم و نظارت خوبی در این زمینه صورت گرفته است.

وی ادامه داد: این موضوع یک پشت صحنه‌ای دارد که ما با بررسی مفصلی که انجام دادیم قابل قبول تشخیص داده شد.

پورمحمدی در پایان تصریح کرد: عده‌ای سعی در اخلال و یا انحراف در بررسی این پرونده را داشتند که اجازه چنین کاری داده نشد.


 


احمدی‌نژاد، استفساریه مجلس درباره نحوه افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگان طبق قانون بودجه سال ۸۹ را که فروردین ماه امسال به دولت ابلاغ شده بود، جهت اجرا ابلاغ کرد.

به گزارش خبرگزاری فارس، احمدی‌نژاد در اجرای اصل یکصد و بیست و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانون تفسیر جزء (الف)بند (۷) ماده واحده قانون بودجه سال ۱۳۸۹ کل کشور (درباره نحوه افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگان طبق قانون بودجه سال ۸۹) را پس از تایید شورای نگهبان و ابلاغ آن به دولت در فروردین ماه امسال، برای اجرا ابلاغ کرد.

بر این اساس، تکلیف دولت به افزایش ضریب حقوقی شاغلین و بازنشستگان و موظفین و مستمری بگیران با رعایت مفاد ماده (۱۲۵ )قانون مدیریت خدمات کشوری و ماده (۱۵۰ ) قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران می‌باشد و کسری اعتبار احتمالی ناشی از اجرا از محل جزء(ج) بند (۷) قانون بودجه سال ۱۳۸۹ تامین می‌شود.


 


صفحه فیس بوک ۲۵ بهمن به همراه وبسایت های سبز در اقدامی هماهنگ با فعالین سیاسی و دانشجویی در جنبش سبز نظر سنجی را طراحی کرده اند، و پرسش های ساختاری را در حرکات اعتراضی مطرح کرده اند.

صفحه فیس بوک ۲۵ بهمن در گوشه ای از توضیحی که پیرامون این نظر سنجی داده است، آورده «جنبش سبز به اعتبار نامش و به اعتبار من و تو نمی‌تواند جز به زیستن بیاندیشد. در این فکر بودیم و با کمک بسیاری از دوستان به دنبال طرحی نو می‌گشتیم تا بلکه شیوه ای تازه برای گفتگو دراندازیم. طرح «نظرسنجی سبز خرداد» به پیشنهاد صفحه فیس بوک ۲۵ بهمن آغاز و با یاری وب سایت‌های سبز کامل شد. برای شروع، گروهی از دانشجویان و اساتید جوان در دانشگاههای ایران وظیفه طرح سوالات و گزینه‌های نظرسنجی را عهده دار شدند. پس از ده روز، نسخه اولیه آماده و به بیش از سی نفر از فعالان سیاسی، روزنامه نگاران و محققان در اقصا نقاط ایران و جهان ارسال گردید.»

در ادامه همین متن آمده است «اکنون این یاری سبز شما است که می‌تواند طلیعه آغاز راهی باشد برای مشارکت در مراحل تصمیم سازی و تصمیم گیری برای جنبش سبز. به یاد داشته باشیم که یکی از اهداف ما از روزهای ابتدایی جنبش گشودن دریچه ای بوده به سوی آزادی رای و نظر. این طرح قدم کوچکی است برای استفاده از امکانات فضای مجازی برای ایجاد فضای گفتگویی میان لایه‌های مختلف جنبش. پس بیایید با صرف ۶ الی ۱۰ دقیقه در این نظرسنجی شرکت و با انتشار آن در شبکه‌های اجتماعی، وب سایتها، وبلاگها و نیز دعوت دوستان خود به شرکت در آن قدمی‌در این راه برداریم. پس از اتمام زمان شرکت در نظرسنجی نتایج آن منتشر و به گروههای مختلف سیاسی ارسال خواهد شد.»

در متن یاد شده نکاتی نیز پیرامون امنیت این نظر سنجی عنوان شده است، که به شرح ذیل است:

ما برای انجام این کار وب سایت «سروی گیزمو» را که یکی از مطمئن ترین ابزارهای برگزاری نظرسنجی است برگزیدیم. مراکز مطالعاتی مانند دانشگاههای‌هاروارد، برکلی، ام.آی تی، بوستون و … همچنین شرکتهایی مانند مایکروسافت، اچ پی و … در میان استفاده کنندگان از این سرویس می‌باشند.

لیست کاربران این سرویس: http://www.surveygizmo.com/survey-reviews/customers/
امنیت وب: این وب سایت دارای لیسانس HIPAA (استاندارد امنیت وب و حفاظت از اطلاعات خصوصی ایالات متحده) و Safe Harbor(استاندارد امنیت وب و حفاظت از حوزه شخصی اتحادیه اروپا) می‌باشد.

http://www.surveygizmo.com/survey-blog/online-survey-hipaa-safe-harbor-certification/

می توانید از همین جا در این نظر سنجی شرکت کنید:

/www.surveygizmo.com/s3/js/542956/803b911b38de?__ref=' + escape(document.location) + '" type="text/javascript" >'); // ]]>

متن کامل پیام صفحه فیس بوک ۲۵ بهمن پیرامون این نظر سنجی به شرح ذیل است:

به دومین زادماه جنبش سبز نزدیک می‌شویم. جنبشی از جنس زیستن، از جنس با سوال آغازیدن: "رای من کو؟" پرسشی بود که بیش از یک برگ رای از دفتر دولت سیاهکاران، صدائی را، نامی‌را باز پس می‌خواست. باید بغض ملتی می‌ترکید تا برگ رای بشود اسم شبی برای گذر از هول، که داشتیم در کنجِ تاریکِ خانه‌ها قطره قطره رنج می‌نوشیدم و سیل سیل آزادی بالا می‌آوردیم. مام خرداد فرزندان طوفان را گویی نود ساله آبستن بود و راهی که از رای شروع می‌شد قرعه ی فالی می‌زد بر کتاب روزگار به نام ما و خطابه تدفینی می‌خواند برای سکوت. ره از خانه به خرابات جستیم، خیابان خزان خزان ستاره شد، ستاره‌ها با تنی سرد، چشم دوخته بر آسمان: ندا، سهراب، اشکان، حسین،ناصر، کیانوش، مهدی، احمد، مصطفی، بهمن، مسعود…
جنبش سبز به اعتبار نامش و به اعتبار من و تو نمی‌تواند جز به زیستن بیاندیشد. در این فکر بودیم و با کمک بسیاری از دوستان به دنبال طرحی نو می‌گشتیم تا بلکه شیوه ای تازه برای گفتگو دراندازیم. طرح «نظرسنجی سبز خرداد» به پیشنهاد صفحه فیس بوک ۲۵ بهمن آغاز و با یاری وب سایت‌های سبز کامل شد. برای شروع، گروهی از دانشجویان و اساتید جوان در دانشگاههای ایران وظیفه طرح سوالات و گزینه‌های نظرسنجی را عهده دار شدند. پس از ده روز، نسخه اولیه آماده و به بیش از سی نفر از فعالان سیاسی، روزنامه نگاران و محققان در اقصا نقاط ایران و جهان ارسال گردید. پس از دریافت نظرات و بازبینی‌های متعدد، طرح نهایی "نظرسنجی سبز خرداد " آماده شد. این طرح نام اش را به اعتبار حلول ماه خرداد و تلاش عزیزان سبزی دارد که بی هیچ چشم داشتی از مرحله طرح ایده تا انتشار خشتی بر خشتی نهادند تا پا بگیرد.
اکنون این یاری سبز شما است که می‌تواند طلیعه آغاز راهی باشد برای مشارکت در مراحل تصمیم سازی و تصمیم گیری برای جنبش سبز. به یاد داشته باشیم که یکی از اهداف ما از روزهای ابتدایی جنبش گشودن دریچه ای بوده به سوی آزادی رای و نظر. این طرح قدم کوچکی است برای استفاده از امکانات فضای مجازی برای ایجاد فضای گفتگویی میان لایه‌های مختلف جنبش. پس بیایید با صرف ۶ الی ۱۰ دقیقه در این نظرسنجی شرکت و با انتشار آن در شبکه‌های اجتماعی، وب سایتها، وبلاگها و نیز دعوت دوستان خود به شرکت در آن قدمی‌در این راه برداریم. پس از اتمام زمان شرکت در نظرسنجی نتایج آن منتشر و به گروههای مختلف سیاسی ارسال خواهد شد.
سوالها و جواب‌ها: سعی کردیم با رویکری مستقل و علمی‌سوالات را در حداقل تعداد ممکن طرح کنیم. در نظرسنجی از روشهایی مانند گزینه‌های پویا، شاخه سازی و … برای تعریف ارتباط میان سوالها استفاده شده است.
سرویس استفاده شده برای این نظرسنجی: ما برای انجام این کار وب سایت «سروی گیزمو» را که یکی از مطمئن ترین ابزارهای برگزاری نظرسنجی است برگزیدیم. مراکز مطالعاتی مانند دانشگاههای‌هاروارد، برکلی، ام.آی تی، بوستون و … همچنین شرکتهایی مانند مایکروسافت، اچ پی و … در میان استفاده کنندگان از این سرویس می‌باشند.
لیست کاربران این سرویس: http://www.surveygizmo.com/survey-reviews/customers/
امنیت وب: این وب سایت دارای لیسانس HIPAA (استاندارد امنیت وب و حفاظت از اطلاعات خصوصی ایالات متحده) و Safe Harbor(استاندارد امنیت وب و حفاظت از حوزه شخصی اتحادیه اروپا) می‌باشد.

http://www.surveygizmo.com/survey-blog/online-survey-hipaa-safe-harbor-certification/

زمان متوسط برای اتمام نظرسنجی: ۶ تا ۱۰ دقیقه.


 


از پارسال بهار که شکوفه ها به مهمانی شهر آمده بودند و کیوان صمیمی با دردانه و ریحانه اش وداع می کرد و به اوین می رفت تا امروز که حدود چهارصد روز از آخرین آغوش گرم پدر می گذرد، عادله به امید هر دو هفته ملاقات کابینی روزها را شماره می کند.

کمتر از بیست و پنج دیدار، همه سهم تنها دختر صمیمی از پدر است. ملاقاتهایی که آنقدر کوتاهند که خاطره ای از آن برای دختر نمی ماند بجز حسرت. پدری که برای آرمانی بزرگتر در زمانی که می توانست مثل خیلی ها از دوران بازنشستگی اش در کنار خانواده سرشار شود از مهر و شوق عزیزان، در گوشه ای دورتر از آلودگی شهری بزرگ در جایی که دشتش می خواست گوهری باشد و بر تهرانی ها فخر بفروشد، در بیغوله ای که زندان نامیدنش بی هیچ امکاناتی روزگار سپری می کند.

هفتصد روز از حبس کیوان صمیمی می گذرد. مردی که به جرم “بودن” در فردای انتخابات مهندسی شده، بازداشت و روانه اوین شد. هم جرمش مثل همه است و هم محکومیتش. اتهامات تبلیغ علیه نظام، و اجتماع و تبانی برای برهم زدن امنیت ملی و محکومیت شش سال حبس به علاوه محرومیت مادام العمر از فعالیتهای سیاسی.

قاضی نگفته بود چگونه می توان کسی را که زندگیش با فعالیت برای حقوق بشر و دمکراسی عجین شده از فعالیت سیاسی محروم کرد. گویی زمان هم برایش تعیین نکرده بود. چون باز کیوان صمیمی بود که سال گذشته به همراه شانزده تن دیگر در اعتراض به بدرفتاری زندانبان و محرومیت زندانیان از حداقل حقوق زندانی اعتصاب غذا کرده بود و او آخرین کسی بود تا انتقال آخرین زندانی به بند عمومی اعتصابش را ادامه داده بود.

وقتی او را تبعید در حبس کردند. محکومیتی که در حکمش نبود، باز نمی دانستند که بعد مسافت نمی تواند مسافر دیار دمکراسی را از فعالیت باز دارد.

به زندان گوهردشت که رسید. شرایط را بدتر از آن دید که می توان تصور کرد. دست به قلم شد و به سازمانهای بین المللی حقوق بشری نامه نوشت و از مداخله نهادهای امنیتی در امرقضاوت و وضعیت زندانیان گفت و محاکمات غیرعادلانه گفت و خواستار آزادی بی قید شرط بی گناهان در حبس شد.

او که افتخار حبس در دوران شاهنشاهی و ولایت را در پرونده خود دارد، خیلی پیشترها که بازجو ها بدنیا آمده باشند، در تظاهراتی علیه سفر نیکسون به تهران، بازداشت شده و طعم شکنجه و زندان را کشیده بود. شاید باورش نبود باز مهمان همان زندان باشد در حالی که موهایش به سپیدی گراییده و سنی از او می گذرد. اما گویی این بار مقاومتر از جوان تریش ایستادگی می کند و زبان سرخش امان از زندانبانان بریده است.

به قاضی گفته بود که معامله نمی کند، چرا که آرمان چهل ساله اش را نمی تواند به تاراج بگذارد. با مصلحت هم راهی ندارد. برای کسی که همه سرمایه اش از زندگی صدها مقاله و قلم و دفتری است و افتخاری ندارد جز روزنامه نگاری و نویسندگی. قرار است چه چیز را از دست بدهد. یک عمر تلاش برای داشتن ایرانی آباد و آزاد؟! که هر دمی که فرو می برد و هر قدمی که بر می دارد ولو در پشت چاردیواری زندانی تاریک، گویا آن مجاهدت است. این روزها هم جمهوری اسلامی با ستم مضاعفش هر روز دارد مهر تایید چند باره می زند به استواری و پایداری بر آرمانهایش را.

اینک او در زندانی است بی هیچ امکانات رفاهی. زمستانی سرد را پشت سرگذاشت با سایر هم بندانش، عیسی سحرخیز، حشمت طبرزدی، مهدی محمودیان، احمدزیدآبادی، رضا رفیعی، جعفر اقدمی، علی عجمی، مجید توکلی، بهروز جاوید تهرانی و دهها زندانی سیاسی دیگر.

حتی در اینجا از تلفن هم محروم هستی. چرا که حرف زدن هم در این حکومت ” جرم” است. وقتی به جرم دید و بازدید نوروزی بتوان ترا به انجام فعالیت سیاسی محکوم کرد، بی شک مکالمه هم می تواند مردان ولایت را به هراس اندازد.

کیوان صمیمی با بقیه همرزمانش از ماه پیش اعتصاب غذا را آغاز کرده است. در نامه ای به دبیرکل سازمان ملل اعلام کرده بودند به اقدام‌های اعتراضی مثل اعتصاب غذا تا تحقق کامل درخواست‌های خویش خواهند داد.

خواسته هایشان اینک خیلی دست نیافتنی نیست. اصلا خواسته نیست حق است که از آن محرومش کرده اند. حق مکالمه تلفنی با خانواده و استنشاق هوای بهاری.

گفته بودند در صورت “دست برنداشتن حاکمیت از خودکامگی”، اعتصاب غذای خود را از اول خرداد ماه به‌صورت نامحدود از سر خواهند گرفت.

اینک دور جدید این روزه ها قرار است از بیست و پنجم اردیبهشت باشد همزمان با اعتراض و اعتصاب دانشگاه های کشور.

خانواده زندانیان گوهردشت نگرانند. گمان دارند این زندانیان تبعیدی به فراموشی سپرده شده اند. نه از مرخصی نوروزی خبر بود و نه پیک بهاری صدای عزیزانشان را مهمان سفره های هفت سین کرده بود.

دختران در چشمان پدران داستانها می خوانند از ناگفته ها و اسرار و استواری و مقاومت می بینند در همین دیدارهای کوتاه چند دقیقه ای. دیدارهایی که آنقدر طول نمی کشد تا بتوانی حتی تصویری از پدر در خیالت ترسیم کنی. اما این یادهاست که در خاطره تک تک ایرانیان جاودانه شده است. و این تاریخ است که نگاشته می شود با همت مردانی که در حبس هم عرصه برستمکار تنگ کرده اند.

بهار یکتا/جرس


 


زمان مصاحبه یکشنبه شب احمدی نژاد تغییر کرد.

به گزارش خبرآنلاین، پیش از این پایگاه اطلاع رسانی دولت خبر داده بود که «احمدی نژاد یک شنبه شب بعد از اخبار سراسری ۲۱ سیما به طور مستقیم با مردم گفت‌وگو خواهد کرد» اما عصر شنبه واحد مرکزی خبر گزارش داد که «رئیس جمهورفردا شب در گفتگوی ویژه شبکه دوم سیما شرکت می کند.»

به گزارش واحد مرکزی خبر، آقای احمدی نژاد در این برنامه درباره مسائل مختلف داخلی وخارجی با مردم سخن می گوید.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته