-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

Latest News from 30Mail for 05/21/2011

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

تفسیر یک دقیقه ای:
1390/2/31

این روزها در میان اخبار گوناگون از سحر و جن گیری و شیطان و امثالهم، گاهی اتفاقاتی هرچند برجسته گم می شود. اتفاقاتی که مدام تکرار می شود و هیچ پایانی آن را نیست. به ظاهر  نه کسی چاقویی کشیده و نه قتلی کرده، نه کسی شعاری داده و نه محاربه ای کرده، تنها و تنها روح و جسم کودکی ناتوان را زیر غرور خویش، زیر رگبار تازیانه هایش و در حالت بی خویشی ناشی از هر درد بی درمانی اعم از اعتیاد یا عصبانیت و … از بین برده است.

خبرگزاری ها شماره انداز گذاشته اند برای موارد کودک آزاری. البته موارد حاد، وگرنه مگر کم دیده ایم بچه هایی که مقابل رویمان از دست والدین کتک می خورند و تحقیر می شوند.

گاهی در تعجب از والدینی هستم که بچه را به این روز انداخته اند و خیلی عادی او را از بیمارستان مرخص می کنند و به خانه می برند. قدرت نگاه کردن و چشم در چشم کودک شدن را چگونه از دست نمی دهند، نمی دانم. انواع و اقسام متخصصین هم جمع شوند و آن را نتیجه مشکل بیکاری، فقر، فشار عصبی، نداری، اعتیاد و سایر موارد ذکر کنند، درمانی برای درد کودک معصوم نیست. حالا همین متخصصین مدام از افزایش موالید هم سخن می رانند و انتظار افزایش تعداد کودکانی را دارند که در همین وضعیت به دنیا می آیند.

مگر فرهنگ سازی شرط نیست؟ صدا و سیمای رسمی که هم تبلیغ پوشک بزرگسالان می کند و هم تبلیغ برای طولانی شدن مدت عقد. باور دارند که اتلاف عمر و روان کودک معصوم از اتلاف هر مدل انرژی ارزشمندتر است؟ اتفاقی نمی افتد اگر زحمت بکشد تبلیغی علیه کودک آزاری هم درست کند. تبلیغی که هر کسی که می بیند بداند که نه خود و نه دیگرانی که در جامعه هستند حق چنین آزارهایی ندارند. به شرط آنکه پلیس اجتماعی وجود داشته باشد و خوب عمل کند. به شرط آنکه کودک در شرایطی بدتر تحویل آن پدر و مادری نشود که هر بلایی را در منظر عموم یا خفا بر سر بچه می آورند. به شرط آنکه عده ای آن را مخل تربیت والدین ندانند و فکر نکنند که مقابله با کودک آزاری غربزدگی است!

پی نوشت: قاعدتا این پیشنهاد فرهنگی است. وگرنه کیست که نداند قوه قضائیه باید در این امور جدی تر وارد شود. قوانین هم باید شفاف باشد.

سمیه توحیدلو


 
 

1390/2/30

وزير بازرگاني دولت دهم درباره‌ی افزايش قيمت برخي كالاها در بازار گفت نمي‌توان با گراني برخي كالاها مقابله كرد، از این‌رو اين وزارت‌خانه نمي‌تواند براي افزايش قدرت خريد اقشار آسيب‌پذير كاري انجام دهد.

به گزارش خبرگزاری فارس مهدی غضنفری دلیل این موضوع را منع قانوني پرداخت يارانه به كالاهاي اساسي عنوان کرد و افزود: «در گذشته روال اين‏گونه بود كه براي مقابله با گراني كالاهاي اساسي در مقطع گراني قيمت‌هاي جهاني به اين نوع كالاها يارانه تعلق مي‌گرفت، اما اكنون به دليل آنكه قانون اجازه نمي‌دهد به شكل گذشته بساط يارانه‌ها را پهن كنيم، لذا راهي براي حل اين مسئله نداريم.»

وي همچنین با اشاره به اینکه پس از اجراي قانون هدفمندسازي يارانه‌ها، افزايش يارانه كالاهاي اساسي مانند روغن و كره طبق قانون امكان‌پذير نيست،  اضافه کرد: «راهي براي در نظر گرفتن يارانه‌ براي اين‎گونه كالاها و در نتيجه جلوگيري از گران شدن آنها وجود ندارد.»

آقای غضنفري یکی دیگر از دلایل گران شدن کالاها كه به گفته خبرگزاری فارس احمدی‌نژاد هم گراني آنها را تأييد كرده است را «افزايش قيمت مواد اوليه آنها در بازارهاي جهاني دانسته است.»

وزير بازرگاني درباره علت افزايش قيمت‌ها در بازارهاي جهاني هم گفت: «هنگامي كه قيمت نفت افزايش مي‌يابد، اين موضوع روي قيمت بسياري از كالاها تاثير مي گذارد و نرخ برخي كالاها دچار نوسان مي‌شود، اما نوسانات قيمت‌هاي جهاني فصلي است و ما در سال‌هاي مختلفي شاهد افزايش قيمت كالاها و بازگشت اين روند صعودي و تعادل قيمت‌ها بوده‌ايم.»

مهدی غضنفری تنها راه مقابله با گراني کالاها را پرداخت كالاهاي اساسي دانست و در مورد اقشار آسیب‌پذیر هم که از این حیث ضربه می‌خورند گفت: «در اين خصوص بايد از مسئولان ستاد هدفمندسازي يارانه‌ها سؤال كنيد تا در اين خصوص پاسخ دهند، اما ما مجاز نيستيم كه مانند گذشته يارانه كالا بدهيم.»

منبع: الف

پیشینه:

افزایش قیمت روغن ۱۳ درصد، پودر شوینده ۱۰ درصد و کره ۱۹ درصد


 
 

گزاره‌های گفتگوی حمید رسایی با فارس:
1390/2/30

حجت‌الاسلام حمید رسایی، از نمایندگان اصول‌گرای مجلس که تا پیش از فاش شدن اختلافات آیت‌الله خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد از حامیان افراطی دولت به شمار می‌رفت، طی گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری فارس گفته است که ساعت‌ها با مشايي بي‌پرده و چهره‌ به چهره مباحثه و گفتگو کرده و در نهایت متوجه شده که آقای مشایی «الياس» دولت احمدي‌نژاد و مأمور محدودكردن ولي فقيه و منحرف‌كردن نظام اسلامي است. وی خواستار برخورد دستگاه قضايي با مشایی و همفكرانش شده است.

مهم‌ترین گزاره‌های این گفتگو به این شرح است:

*سابقه انقلاب اسلامي و بررسي عملكرد شخصيت‌ها نشان مي‌دهد دشمنان همواره تلاش كرده‌اند اگر نتوانستند به‌طور مستقيم شخصيتي را تحت‌تاثير قرار داده و از او در راستاي منافع خود استفاده كنند، از كانال اطرافيان وي وارد ‌شوند.

*از جمله اهدافي كه مشايي براي رسيدن به آن تلاش مي كند، تصدي كرسي رياست جمهوري يازدهم است اما اين شخص به فراتر از رياست جمهوري مي انديشد.

*مشايي مأموريت دارد تا نظام اسلامي را به انحراف بكشاند. از نظر مشايي جايگاه رهبري بايد به يك جايگاه تشريفاتي برسد و بسياري از ارزش هاي ديني به ارزش هاي ملي گرايانه تغيير كند.

*جريان انحرافي و شخص آقاي مشايي به شدت قدرت‌طلب است، در حقيقت با رويكرد ورود به مباحث اعتقادي به دنبال آن است كه از جايگاه آقاي احمدي‌نژاد براي رسيدن به قدرت در انتخابات مجلس نهم و سپس رياست جمهوري يازدهم بهره برد.

*یكي از مهم‌ترين اهداف جريان انحرافي ناكارآمد نشان دادن مديريت انقلابي و ولايي است.

*احمدي‌نژاد با همه هوش و حواسش مي تواند تحت ‌تأثير الياس‏هايي قرار بگيرد كه آنها را به عنوان يك شخصيت مثبت باور كرده است. آقاي احمدي‌نژاد فردي شجاع، مدير و با رويكردي زاهدانه است اما معصوم و مجتهد و دين‎شناس نيست و اتفاقا آسيب‌هايي كه به او وارد مي شود، از همين نقطه است.

*همه شخصيت‌ها اشتباه مي‌كنند و احمدي‌نژاد هم مصون از اشتباهات نيست اما اين اشتباهات به ويژه در اتفاقات اخير هزينه سنگيني براي وي داشته كه شايد اگر دير بجنبد، جبران اين هزينه سنگين دشوار باشد.

*مهم‌ترين انحراف مشايي در فرض خوشبينانه اين است كه اسلام را بر اساس ديدگاه‌هاي خودش تفسير مي‌كند و دچار بيماري تفسير به رأي از دين است.

*در جلسات مختلفي كه با او مواجه بوديم و بحث كرديم به اين نكته روشن رسيدم كه او معتقد به اسلام منهاي روحانيت است و تلاش كرده احمدي‌نژاد را هم به اين سو ببرد.

*مشايي معتقد است اكثريت جامعه مستضعف‌اند اما وي استضعاف آنها را فقط مالي نمي داند، بلكه معتقد است اكثريت مردم نسبت به دين اعتقاد جدي ندارند، نسبت به غرب تمايل دارند، ضد روحانيت هستند.

*اگرچه حذف روحانيت از صحنه سياسي كشور شالوده فكري مشايي و همفكران اوست، اما بايد توجه داشته باشيم كه مشايي شخصيت چندوجهي دارد و در محافل عمومي و حتي بعضا در برابر احمدي نژاد به تناسب مخاطبينش شخصيت‌هاي متنوع خود را بروز می‌دهد.

*مفاسد امروز مشايي هرچند برجستگي اعتقادي دارد اما اين برگرفته از مفاسد اقتصادي است.

*بسياري از مباني و مواضعي كه امروز توسط مشايي اتخاذ مي‌شود، قبلا توسط اصلاح‌طلبان و جريان فتنه اتخاذ شده بود و موضوع تازه‌اي نيست.

*در بسياري از مواقع، اشتراك اهداف بين جريان انحرافي و جريان فتنه به وضوح مشاهده مي‌شود كه از مهم‌ترين اهداف آنها تضعيف جايگاه ولايت فقيه و واتيكانيزه كردن اين جايگاه و تضعيف روحانيت و تضعيف روحيه استكبارستيزي است.

*مشايي با جريان اشرافي هم اشتراك داشت كه به دنبال محدودسازي ولي فقيه است.

*پيشينه، سابقه و گذشته احمدي‌نژاد نشان مي‌دهد كه او فسادهاي اعتقادي و اقتصادي مشايي را ندارد اما متاسفانه به وي اعتماد و حتي اعتقاد زيادي دارد.

*امروز با توجه به تحركات جريان انحرافي دستگاه قضايي نبايد بي‎كار بنشيند. بنابراين براي اينكه حتي احمدي‌نژاد هم بهانه‌اي براي اعتراض نداشته باشد، دستگاه قضايي با دستگيري برخي افراد شاخص فتنه‌گران مانند فائزه و مهدي هاشمي، مشايي و برخي افراد حلقه اول جريان انحرافي را بايد دستگير كند و به اتهامات مالي و سياسي آنها در كنار سران فتنه رسيدگي كند.

منبع: فارس

پیشینه:

توکلی: افراد اصلی دور احمدی نژاد یا منحرفند یا متهم به فساد


 
 

1390/2/30

گزارش ها از ایران حاکی است که شورای نگهبان اقدام محمود احمدی نژاد در به عهده گرفتن سرپرستی وزارت نفت را خلاف قانون می داند.

خبرگزاری فارس گزارش داده که تعدادی از اعضای شورای نگهبان درباره قانونی یا غیرقانونی بودن سرپرستی شخص رئیس‌جمهوری بر وزارت نفت، از این نهاد استفساریه‌ای را مطرح کرده‌اند و این شورا آن را خلاف اصل ۱۳۵ قانون اساسی تشخیص داده است.

احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش های مجلس ایران نیز ضمن تأیید خبر مخالفت شورای نگهبان با سرپرستی آقای احمدی نژاد بر وزارت نفت، پیش بینی کرد که این تفسیر فردا، شنبه، رسما اعلام شود.

به گفته آقای توکلی، شورای نگهبان این امر را مغایر اصل ۱۴۱ قانون اساسی ایران دانسته است که کارمندان دولت، از جمله رئیس جمهوری را از تصدی بیش از یک شغل دولتی منع می کند.

او گفت: «به نظر می رسد پذیرش مسئولیت سرپرستی وزارت نفت توسط شخص رئیس جمهوری الهام گرفته از فضای قانون اساسی، قبل از اصلاح باشد.»

هئیت وزیران دولت دهم، در راستای اجرای ماده ۵۳ برنامه پنجم توسعه در کاهش وزارتخانه‌ها، وزارت راه با مسکن، رفاه با کار، صنایع با بازرگانی و نفت با نیرو را ادغام کرد. مجلس این اقدام دولت را به دلیل این‌که هنوز به تصویب مجلس نرسیده، «غیر قانونی» دانست و شورای نگهبان نیز نظر مجلس را تائید کرد.

با این حال هفته گذشته محمود احمدی‌نژاد در یک برنامه زنده تلویزیونی خود را سرپرست وزارت نفت معرفی کرد.

منبع: فارس، مردمک و بی‌بی‌سی


 
 

1390/2/30

احمد توکلی، نماینده اصولگرای منتقد دولت در مجلس، برخی عناصر اصلی دولت احمدی نژاد را به تضعیف اعتقادات شیعه و توسل به سحر و جادوگری متهم کرده و گفته است که «اختلاف ما با دولت مبنایی است.»

آقای توکلی در گفتگو با خبرگزاری فارس در انتقاد از اشخاص نزدیک به رئیس دولت دهم افزوده است: الان اصلی ترین افراد دور دکتر احمدی نژاد را نگاه کنید. یا منحرفند و یا متهم به فساد مالی و یا هر دو؛ آیا این عدالت در توزیع قدرت است؟»

احمد توکلی در ادامه با اشاره به ماجرای عزل و ابقای وزیر اطلاعات به طور تلویحی به دولت هشدار داده که مجلس دیگر در موارد مشابه سکوت نخواهد کرد: «در سالهاي پيش قانون شكني هايي صورت گرفته است كه مجلس حلم به خرج داد و به تعبير برخي ديگر از خود ضعف نشان داد اما بعد از حوادثي كه در يكي دو ماه اخير در خصوص وزارت اطلاعات رخ داد و آزمايش هايي كه افراد پس دادند، مجلس ديگر دليلي نمي بيند كه حلم گذشته را به خرج دهد.»

 وی به احمدی‌نژاد هشدار داده است: «آقاي رييس جمهور بايد بداند كه بايستي بر خلاف گذشته به قانون اهميت بدهد و وظيفه خود بداند كه قانون را اجرا كند.»

این نماینده اصولگرا در بخش دیگری از گفتگوی خود با خبرگزاری فارس، گفته است که در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، صرفا به این دلیل که پایگاه اجتماعی میرحسین موسوی می توانست باعث تحرک اجتماعی در برابر رهبر جمهوری اسلامی شود، با «اضطرار» به محمود احمدی نژاد رای داد.

منبع: فارس و بی بی سی


 
 

1390/2/30

تغییر رنگ و طعم آب در برخی محلات شهر بندرعباس مشاهده شده و آب موجود در شبکه آب شهری حاوی املاح و موادی همچون جلبک بوده و بویی شبیه به بوی فاضلاب دارد.

به گزارش خبرگزاری مهر در مورد اخیر تغییر رنگ بیشتر در محله های زیباشهر و شهناز بندرعباس مشاهده شده و حتی برخی شهروندان به علت مصرف آب در بیمارستان بستری شده اند.

مهران کرمی یکی از ساکنان محله زیباشهر بندرعباس در این خصوص گفت: از سه روز گذشته آب شرب محله زیباشهر با تغییر رنگ و طعم مواجه شده و آب دارای رنگی کدر و بویی شبیه به بوی فاضلاب دارد.

سید مهدی موسوی یکی از شهروندان ساکن محله شهناز بندرعباس در خصوص وضعیت آب گفت: حدود سه روز است که رنگ آب تغییر کرده و وقتی آب را در لیوان می ریزیم حدود دو سانتی متر در آن «لجن» و جلبک جمع می شود.

وی ادامه داد: «ما برای مصرف آب مجبوریم از دستگاههای تصفیه آب خانگی استفاده کنیم اما با این وجود نیز آب دارای طعم و بویی بد است.»

به نظر می رسد وضعیت آب در برخی محلات شهر بندرعباس بسیار بدتر از گذشته شده و حتی نمونه هایی از فاضلاب و جلبک در آن دیده شده است.

منبع: مهر
 


 
 

1390/2/30

آیت‌الله صافی گلپایگانی، از مراجع تقلید شیعیان در حكمی اعلام کرده واردات کالاهایی که به بازار داخلی ضرر بزند اشکال شرعی دارد.

از آيت‌الله صافی سوال شده است: «با توجه به اينكه بسياري از توليدات داخل در حال نابودي مي‌باشد و به تعداد زيادي از مردم مسلمان كشور، ‌ضرر و زيان وارد مي‌شود؛ خواهشمند است نظر مبارك را پيرامون ورود اجناس خارجي به كشور و خريد و فروش آنها بيان فرماييد.»

وی در پاسخ گفته است: «حكم شرعي اين است كه اگر واردات هرگونه كالا از كشورهاي بيگانه، موجب ضرر و زيان بر اقتصاد كشور اسلامي گردد، مثل اينكه سبب تعطيل يا ركود كارخانه‌ها و صنايع و بيكاري افراد شود، ‌بايد ورود آن ممنوع شود و نيز بازرگاناني كه از اين پي‌آمد اطلاع دارند شخصاً موظفند كه اين كالاها را وارد نكنند.»

این مرجع تقلید شیعیان افزوده است: «بايد صنعت و كار در كشور، ترويج و تشويق شود و حتي اگر كالاي خارجي را ارزان عرضه مي‌دارند براي اينكه توليد آن در كشور گران‌تر تمام مي‌شود، بايد منافع اصلي و دراز مدت را در نظر بگيرند. بعضي از كالاها هم كه در داخل توليد نمي‌شود ولي چون ضرورتي براي ورود آن به كشور نيست و به نفع بيگانه مي‌باشد و مثل خرج‌هاي زائد است،‌ نيز بايد ممنوع شود تا توليد و تجارت و كسب و كار دركشور رواج پيدا كند و مردم با اطمينان خاطر و امنيت كامل به اقتصاد مملكت اسلامي رونق بيشتر دهند.»

دولت احمدی‌نژاد متهم است که کالاهای اساسی و متفاوتی را به کشور وارد می کند و به گفته کارشناسان اقتصادی، این واردات باعث رکود بازار داخلی شده است.

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی آيت‌الله صافی


 
 

1390/2/30


کشورهای عضو اتحادیه اروپا روز پنج‌شنبه توافق کردند تا بیش از ۱۰۰ شرکت ایرانی دیگر را مشمول تحریم کرده و برای پنج شهروند ایرانی دیگر نیز ممنوعیت سفر در نظر بگیرند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، دیپلمات‌ها می‌گویند که این «افزایش چشمگیر» تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران قرار است روز دوشنبه از سوی ۲۷ وزیر خارجه این اتحادیه به تصویب رسیده و اعلام شود.

یکی از دیپلمات‌های اروپایی که نخواسته نامش فاش شود به خبرگزاری فرانسه گفت که «بسیاری از این شرکت‌ها، شرکت‌های صوری مستقر در اروپا هستند و افرادی که هدف تحریم‌های تازه قرار می‌گیرند در اصل مدیرهای این شرکت‌ها هستند.»

خبرگزاری‌ها اعلام کردند که یکی از نهادهای تحریم‌شونده بانک «ای‌آی‌اچ» است اما درباره جزئیات نام باقی این شرکت‌ها و پنج فردی که قرار است در اتحادیه اروپا ممنوع‌السفر شده و دارایی‌های آنها نیز مسدود شود اطلاعات بیشتری ندادند.

بانک «ای‌آی‌اچ» (EIH)، مستقر در هامبورگ به عنوان بانک تجاری ایران-اروپا شناخته می‌شود و بانک‌های ملت، و صنعت و معدن ایران هریک ۲۵ درصد از سهام آن را در اختیار دارند.

به دنبال تصویب آخرین قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران که در خرداد ماه سال جاری صورت گرفت، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا نیز تحریم‌های یک‌جانبه‌ دیگری علیه ایران اعمال کرده‌اند که به مراتب فراگیرتر از تحریم‌های شورای امنیت است.

در یک سال گذشته سیستم‌های مالی بین‌المللی تحت فشار آمریکا محدودیت‌های زیادی برای معاملات تجاری با ایران ایجاد کرده‌اند و بسیاری از شرکت‌های غربی نیز خود را از پروژه‌های صنعتی و نفت و گاز ایران کنار کشیده‌اند.

منبع: رادیو فردا


 
 

بیش از ۵۰۰ نفر از فعالان مدنی و زنان:
1390/2/30

بیش از 500 نفر از فعالان جنبش زنان و فعالان مدنی با امضای بیانیه ای، اعتراض خود را نسبت به شرایط ضد انسانی زندان زنان قرچک ورامین اعلام کرده و خواستار تعطیلی فوری این زندان شدند.

زندان قرچک ورامین شامل هفت سوله است که در هر کدام از این سوله ها بیش از ۲۰۰ زندانی نگهداری می شوند. ضعیف بودن شدید سیستم تهویه هوا باعث شده تا بوی فاضلاب در سوله ها همیشه حس شود. فقط دو سرویس بهداشتی برای بیش از ۲۰۰ نفر، دو اتاقک حمام برای همین تعداد از زندانیان در نظر گرفته شده است که حداقل استانداردهای لازم را برای نگهداری زندانیان ندارد.

امضا کنندگان این بیانیه خواستار ایجاد امکانات بهداشتی و رفاهی مناسب (با در نظر گرفتن نیازهای ویژه زنان و فرزندان ایشان)، اجرای اصل تفکیک مجرمین و در نهایت رعایت کلیه حقوق اولیه همه زندانیان -چه زندانیان سیاسی، چه غیر سیاسی- شده اند.

این فعالان اعلام کرده‌اند که  انتظار دارند که صدای اعتراض آنان پیش از رخ دادن فاجعه ای دیگر در این زندان، مورد توجه مسئولان قضایی قرار گیرد.

عشا مومنی، محبوبه عباس‌قلی‌زاده، نازنین افشین‌جم، ناهید توسلی، نوشابه امیری،‌ فریبا داوودی مهاجر و احمد باطبی برخی از امضا کنندگان این نامه هستند.

منبع: دانشجو نیوز

پیشینه

هشدار درباره زندان قرچک ورامین؛ «کهریزکی دیگر در راه است»

اگر جانیان کهریزک مجازات می‌شدند کسی جرات رفتار غیرانسانی با زندانی را نداشت

انتقال گروهی از زنان زندانی سیاسی از زندان قرچک ورامین به اوین


 
 

احمد منتظری در پاسخ به هاشمی رفسنجانی:
1390/2/30

در پی اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی پیرامون ده سال اول انقلاب، احمد منتظری با ارسال جوابیه ای خطاب به هاشمی گفت: اگر با فریاد آیت‌الله منتظری همراهی می شد، امروز شاهد این همه ظلم و شکنجه نبودیم.

اکبر هاشمی رفسنجانی اخیرا در گفتگویی با وب‌سایت «آینده‌نیوز» به جزئیات عزل آیت‌الله منتظری اشاره کرده است.

احمد منتظری در نامه خود خطاب به هاشمی نوشته است: «مصاحبه اخیر جنابعالی با سایت آینده از این نظر که خواسته‌اید ناگفته‌هایی را بیان نمایید قابل تقدیر است اما چون به حافظه خود اعتماد نموده‌اید، مشتمل بر مطالب خلاف واقع نیز هست که چه بسا تاکنون خوانندگان تذکر داده‌اند.»

وی در ادامه با اشاره به این صحبت رفسنجانی در مصاحبه‌اش که  گفته بود «یكی از حرف‌های ما به ایشان این بود كه درست نیست شما (آیت‌الله منتظری)‌ همه انتقادها را علنی كنید» افزوده است: «محرم دانستن مردم به عنوان صاحبان اصلی مملکت و شفاف بودن با آنان و انتقاد علنی از مسئولین، که شیوه مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری بود، برای شما قابل قبول نبود؛ ولی آیا هنوز هم بر این نظر خود پابرجا هستید؟»

احمد منتظری در ادامه می‌نویسد: «در مورد وضع زندان‌ها و اعدام‌ها منابع خبری و مستندات ایشان علاوه بر موارد فوق، گزارش های هیئت عفو امام و نیز نمایندگان ایشان در زندان‌ها بودند و منابع اطلاعات ایشان در مورد جبهه‌ها، فرماندهان و رزمندگانی بودند که در صحنه جنگ حضور داشتند.»

او افزوده است: «آیا سزاوار است اعتماد کردن به گزارش های مستند را "زود قضاوت کردن" و "شنیده‌ها را مطرح کردن" نامید؟»

وی در ادامه نامه خود خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشته است:

«اگر هنگامی که آیت‌الله منتظری فریاد دفاع از جان و مال و آبروی دگراندیشان و مخالفین را سرمی‌داد، جنابعالی و دوستان نیز همراهی می‌‌نمودید و این ارزش‌های والای انسانی را ارج می‌نهادید، آیا امروز شاهد این همه بی حرمتی به فعالان سیاسی و منتقدین و حتی مراجع تقلید و عالمان و دانشمندان بودیم؟!»

«اگر هنگامی که آیت‌الله منتظری مسأله شکنجه در زندان‌ها را مطرح می‌کرد، به جای بایکوت کردن و حبس اطرافیان و وابستگان و در نهایت حصر خود ایشان، با متجاوزین به حقوق مردم برخورد می‌شد، آیا امروز شاهد شکنجه‌های قرون وسطایی در زندان‌ها بودیم؟!»

«اگر آن روز که آیت‌الله منتظری پس از فتح خرمشهر و در زمان اقتدار رزمندگان عزیز پیشنهاد اتمام جنگ را مطرح نمود، پذیرفته می‌شد، آیا شاهد این همه خسارات جانی و مالی بودیم و آیا لازم می‌شد جام زهری نوشیده شود؟!»

«اگر آن روز که آیت‌الله منتظری فریاد می‌زد که نظام ما وقتی ارزشمند است که قائم به شخص یا اشخاص نبوده و جمهوریت و اسلامیت آن باید اصل و پابرجا باشد، او را همراهی می‌کردید، آیا این همه ضربه به جمهوریت و اسلامیت نظام وارد می شد؟!»

منبع: وب‌سایت احمد منتظری

 


 
 

1390/2/30

میثم صدر
یادداشتهای معترض

طبق ِ قانونی نانوشته، تفسیر ِ حرفِ آدم‌هایِ زنده کاری زمخت است. کلماتی که می‌نویسم حولِ فضایی شکل گرفته‌اند که سخنرانی ِ محمدِ خاتمی ایجاد کرده. من در این لحظه مدافع ِ طرز ِ نگرش ِ او هستم، اما مفسر ِ حرف‌های‌اش نیستم. این نوشته هم پی‌گیری و امتدادِ چند نوشته‌یِ نقّادانه‌ای ست که دور و بر خوانده‌ام، و هم محصولِ گفت‌و‌گویی جدلی ست که با دوستان‌ام داشته‌ام.

خلافِ چیزی که می‌پسندم، ابتدا لازم است تا چند خطی بنویسم از آن چیزی که می‌ترسم در این لحظه با آن اشتباه گرفته شوم. به طور ِ خلاصه، می‌ترسم با لحن و دیدگاهِ عالِم‌نما و کارشناسانه‌ و در عین ِ حال عقب‌مانده و توجیه‌گر ِ نوشتاری از آن دست که در واضح‌ترین حالت در وبلاگِ «شور و شر» یا در نویسنده‌یِ مهمانِ وبلاگِ «کمانگیر» سراغ داریم، اشتباه گرفته شوم. از سر ِ نوازش ِ گوش ِ کسانی که به شنیدنِ کلماتِ تند‌ـ‌و‌ـ‌تیز عادت دارند این را نمی‌گویم، اما لازم است تصریح کنم که عفونت و نکبت سراپایِ جمهوریِ اسلامی را گرفته و با معیارهایِ من رژیمی رو به زوال است. از سویِ دیگر، مایل ام تا با گونه‌ای آرمانی از مبارز، که فوکو با عناوینی نظیر ِ «زاهدانِ سیاسی»، «مبارزانِ محزون»، و «تروریست‌هایِ نظریه» از آن‌ها یاد کرده نیز فاصله‌ای مناسب بگیرم، هرچند احساس می‌کنم بزنگاه‌هایی هست که در آن‌ها، من با این دسته‌یِ دوم احساس ِ خویشی ِ بیش‌تری دارم و سنجش ِ نوشته‌یِ یکی از این گروه را در ادامه می‌آورم.

 

1. وبلاگِ میخک فرصت را مغتنم شمرده و متنی نمونه نوشته (+) در مذمتِ اخلاق ِ بردگی. با پی‌گیریِ استعاره‌ای معروف، خاتمی را جاده‌بازکن ِ رهبر جا زده و اصلاحاتِ آن مدلی را هجو کرده. به نظر ِ من این نوشته‌اش پرت‌ـ‌و‌ـ‌پلا ست. نزاع را تا سطح ِ تحلیل ِ شخص و قیاس ِ خاتمی و هاشمی تقلیل داده و به فرمولِ حاکمیت در استفاده از «کاتالیزور ِ نفرت‌انگیز و خبیتِ هاشمی» در شمایل‌سازی و چهره‌پردازی از آدم‌هایِ منفورش اعتبار داده، و این را چون یک استراتژیِ حقیقت‌گو (هاشمی‌ـ‌خاتمی) و در عین ِ حال ریاکارانه و دروغین (هاشمی‌ـ‌موسوی) به جا آورده. 

نوشته: «اگر به جایِ میرحسین ِ موسوی، محمدِ خاتمی به اصرار ِ اصلاح‌طلبانِ تشنه‌ی کرامتِ انسانی (البته از بالا!) و به حرمتِ اشک‌هایِ مریدانِ سیاسی ِ نازک‌دل در صحنه‌یِ انتخاباتِ ریاستِ جمهوری مانده بود و او رقیبِ محمودِ احمدی‌نژاد می‌شد، اکنون می‌توان مطمئن بود که صبح ِ بیست و سوم ِ خرداد پیروزیِ احمدی‌نژاد را به او و رهبر ِ معظم تبریک می‌گفت تا نه خونی از دماغ ِ کسی (مخصوصاً از شخص خودش) بیاید و نه راهِ «چانه‌زنی» ِ سیاسی بسته شود.» از نظر ِ من ماجرا ربطی به موسوی یا خاتمی ندارد و چه‌بسا فکر می‌کنم فضایِ ملتهبِ جامعه (که برایِ خود تاریخی دارد)، بیش از همه در پدید آمدنِ این حس و حال دست داشت. پس از انتخابات مردم خودشان بیرون آمدند و خودشان ایستادند و خودشان خون دادند و کسی آن‌ها را بیرون نیاورد. کسی از آن‌ها دعوت نکرد. آن روزها، برایِ ما که با تجربه‌یِ این حس بیگانه بودیم، مدلی کوچک از رخدادی بزرگ بود. احساس‌ام را که به یاد می‌آورم، این است که برعکس ِ اغلبِ ساعاتِ زندگی‌ام، «نمی‌توانستم» از خانه بیرون نروم و به چشم‌ها و بدن‌هایِ بهت‌زده و خشمگین ِ دیگران نگاه نکنم. حس می‌کنم در تاریخ ِ هر حکم‌رانی و حکومتی روزی هست که حجم ِ زیادی از مردم ِ خشمگین، که توان و امکانِ کنترلِ خشم‌شان را ندارند، دیگر «نمی‌توانند» در خانه بمانند و بدن‌شان بر اساس ِ «دستی نامرئی» به بدنِ دیگر انسان‌هایِ هم‌رده‌اش پیوند می‌خورَد و توده‌ای عظیم کالبدِ همه‌یِ شهرها را در دست می‌گیرد. به گمان‌ام حکومت‌هایِ هوشمند مدام فرارسیدنِ آن روز را عقب می‌اندازند.

کسانی که دائم از سر ِ یادآوری می‌خواهند همان بُهت و خشم ِ پس از انتخابات را از طریق ِ شعار و زبان و کلیشه بازسازی کنند، تا به خیال‌شان مردم را در «صحنه» نگه دارند، مجسمه‌سازانِ پُرتلاشی اند که نمی‌توانند فراموش‌کاری و سهل‌انگاریِ بشر، حتّا در عمیق‌ترین زخم‌هایی که خورده را باور کنند. جمهوریِ اسلامی چیست به‌جز تکرار ِ رقت‌انگیز ِ همین مجسمه‌‎سازی از زخم‌ها و کلیشه‌ها، در قالبِ شهدا، آزادی، سرنگونی ِ پادشاهی و...

2. به گمانِ من، «مردم» واژه‌یِ بی‌معنایی ست که به هیچ وجه نباید پشت‌اش سنگر گرفت. توده آن قدر پراکنده هست که خالی از ویژگی‌هایِ ایجابی باشد، خصوصاً هنگامی که به ابزاری برایِ قدرت‌نمایی تبدیل می‌شود. طبقه و گروه و صنف و هم‌حزبی و دوست، واژه‌هایِ دقیق‌تری ست. میخک نوشته: «[در ایام ِ پس از انتخابات] مردم نشان می‌دادند که سیاستِ درخشانِ آقایِ خاتمی و طفیلی‌هایِ اصلاحات را به زباله‌دانِ تاریخ انداخته‌اند.» من چنین درکی ندارم. مطابق ِ اخبار، بسیاری از برجسته‌ترین سیاست‌مداران و کنش‌گران ِ اصلاح‌طلب در حالِ گذراندنِ سخت‌ترین روزها هستند، چه در زندان‌ها و چه بیرون از آن. و در نوشته‌هایی که بیرون می‌دهند، نه تنها از مشی ِ اصلاح‌طلبانه‌ی‌شان عدول نکرده‌اند، بلکه در پیمودنِ آن رادیکال‌تر شده‌اند. این حجتی بر حقانیت‌شان نیست، اما گواهی ست بر تداوم ِ مسیری که در حالِ پیمودنِ آن بوده‌اند، بی آن که گسستی در میان باشد، یا چیزی را به زباله‌دانِ تاریخ انداخته باشند – اگر که تاریخ اصلاً زباله‌دانی داشته باشد.

خاتمی هم در آن گفتار ِ چالش‌انگیز، حرف از «ملت» یا همان «مردم» زده و با گزاره‌ای اخباری – گویی که دارد نظریه یا قانونی حتمی را به زبان می‌آورد - گفته که «ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می‌گذرد.» و مثلاً نگفته «بگذرد». لحن ِ سفارش گونه‌اش را خطاب به رهبر (نظام) به کار برده، و هنگام ِ سخن گفتن از مردم با نوعی ایجاب سخن گفته. به گمانِ من، این تقابل ِ «سفارش» و «ایجاب» تصادفاً پدید نیامده و محصولِ نوعی شناخت است. مردم حاویِ قدرتِ ایجابی اند. روز به روز هم این قدرت بیش‌تر و رادیکال‌تر می‌شود، ولو در رخوت و ناامیدی و ترس. سیلابی اند در حالِ جمع شدن. منتظر اند، منتظر ِ روزنه و شکاف. به احمق‌هایی که مقابل‌اش ایستاده‌اند فقط می‌شود سفارش کرد که آرام آرام راه را باز کنند. چون هر قدر هم که کیپ و کنار ِ هم بایستند، باز هم رخنه و سوارخ دارند و سیلاب راهِ خودش را از میانِ رخنه‌ها باز می‌کند. از نظر ِ من این‌ها فقط استعاره نیست. قانون است. منطق ِ تقابل ِ نیروها ست که به قدر ِ کافی شرح داده شده.

در این بین میخک نوشته که انگار همه‌چیز در «تقرب» ِ به رهبر خلاصه می‌شود. حس می‌کنم که اینجا دیگر مسئله اصلاً تقربِ به رهبر نیست، مسئله خواستِ شکل دادنِ ارادی به فضایی ست که در آن زندگی می‌کنیم، فضایی که رهبر نیز از نیروهایِ ارتجاعی و مهم ِ کنش‌گر در آن است، پیش از آن که همه‌یِ امکاناتِ چنین شکل دادنی از دست‌مان خارج شده باشد.

3. درباره‌یِ انقلاب و برانداختن نوشته‌یِ خوب و دلالت‌گر زیاد خوانده‌ام، اما سؤالِ من از کسانی که در ساحتِ نظری و عملی، حاضر به هیچ گونه مصالحه و سازش نیستند و مایل اند تا انتهایِ منطقی (که یا نابودیِ خودشان است یا نابودیِ رقیب) بر طبل ِ مبارزه و نفی و اجرایِ انواع و اقسام ِ فنون و مهارت‌هایِ ضربه‌زن بکوبند، این است که آیا هیچ وقت عقب‌نشینی، پذیرش ِ امیدوارانه‌یِ شکست (نه پذیرشی از سر ِ یأس)، سازش، مصالحه، نرمش، انعطاف و بسیاری چیزهایِ دیگر که لازمه‌یِ ادامه دادن و زندگی کردن است، در فرهنگِ لغات‌شان جایی دارد یا نه؟ اگر هست کجا و چگونه؟ کدام متن ِ خوب را می‌توانند در این باره معرفی کنند. من حس می‌کنم و به لحاظِ نظری مدافع ِ این تز ام که چنین نگرشی، و افزودنِ چنین لغاتی به دایره‌یِ لغاتِ فرهنگِ سیاسی ِ رادیکال، و در عین ِ حال تکیه بر نقدِ بی‌محابا، نشان از افزوده شدنِ گنجایش و خواستنی‌تر شدنِ فضایِ اجتماعی‌ـ‌سیاسی ِ این گروه دارد.

4. من در سخنانِ خاتمی نشانی از «مظلوم‌نمایی» نمی‌بینم. گفتار ِ او از سر ِ قدرت به گوش‌ام می‌خورد - همان جوهره‌ای که گفتار ِ او را از سخنانِ امثالِ محسن رضایی متمایز می‌کند. لحن ِ آن، عکس ِ آن چیزی که میخک نوشته، دُم تکان دادنِ مقابل ِ رهبر و رخصت خواستن برایِ بازگشتن به عرصه‌یِ سیاسی نیست. چیزی مهم‌تر از این است. اصولاً من در گفتار و کردار ِ خاتمی، رگه‌هایی از آن بزرگ‌منشی می‌بینم که واقعیت را می‌بیند و بزرگی‌اش را به موانع تحمیل نکرده و آن‌ها را مراعات می‌کند، در عین ِ حال که پایِ نوعی مشنگی و ترس و احتیاط و آبروداری هم در میان است. او جو ِ تقابل ِ ضدقهرمانانه‌ای که ممکن است حولِ کلام‌اش شکل بگیرد را حس کرده. با این اقتضائات، در فضایِ سیاستِ ایران خاتمی را می‌توان مدلی کم‌یاب از آن دست سیاست‌مدارانی دانست که زور ِ نیروهایِ رقیب را به رسمیت می‌شناسند و در عین ِ حال جبهه و جناح ِ خود را رها نمی‌کنند. از این منظر او بسیار متمدن است و فارغ از تمایلاتِ سنّتی‌اش، در بستر ِ سیاستِ مداوم و عقلانی (جایی که گفت‌وگویِ نیروها تا حدی به رسمیت شناخته شده باشد) موجودِ قابل‌اعتمادی ست.

رویِ هم رفته، فکر می‌کنم دست‌کم در جناح و گفتار ِ ما، دو جور بَرده وجود دارد: یکی آن که با خواستِ ارباب‌اش یکی شده و خود را گونه‌ای منفرد و جدا و محتوم محسوب می‌کند، دیگری برده‌یِ «والاتبار»ی که به تاریخ و سلسله‌ای از بردگان متصل است و قدر ِ این اتصال را می‌داند و جایگاهِ ارباب را نادیده نمی‌گیرد و در همان حال، خود را با خواست ارباب منطبق نمی‌کند و در حالِ ساختن ِ تاریخ و فرارفتن است. خوشحال ام که عضوی از این بردگان ام، هرچند تعمدی در این عضویت نداشته‌ام. با قرائتِ من، به محض ِ استقرار ِ شرایطِ صلح، کار و کنش ِ بردگان است که تاریخ را می‌سازد. ارباب‌ها واگذارکننده‌یِ تاریخ اند. غصبِ جایگاه‌شان لطفی ندارد.

* تیتر از سی میل بر اساس جمله ای در متن


 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته