-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

Latest News from 30Mail for 05/02/2011

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1390/2/11

منصور اسانلو در پیامی به مناسبت روز کارگر از درون زندان نوشته: «دلم می‌خواست این روز اول ماه می‌ (۱۱ اردی بهشت) به روز خشم هم میهنان و همکارانم تبدیل شود، به روز خشم همه مزد بگیران ایران.»

این فعال کارگری و رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد تهران درحالیکه با وضعیت وخیم جسمانی در زندان به سر می‌برد، در یادداشتی که به خارج از زندان ارسال کرده ضمن برشمردن مشکلات و بیماری های جسمی خود که در زندان با آن دست به گریبان است نوشته: «در شرایطی به استقبال اول ماه می‌ میرویم که دیکتاتوری و استبداد حاکم با روشهای فاشیستی مانع هرگونه حرکات اعتراضی شده‌اند و عملا به مردم می‌گویند از فقر و گرسنگی سختی بمیرید و صدایتان هم در نیاید.»

وی به «سرکوب اعتراضات کارگری، نپرداختن دست مزدهای کارگری، اخراجهای فردی و دست جمعی مزدبگیران از محیط‌های کار، جلوگیری از تشکل یابی کارگری و دیگر مزدبگیران، زندانی و بازداشت کردن فعالان کارگری و رهبران آن» اشاره کرده و تصریح کرده: «تمامی آزادیهای بیان شده در قانون اساسی و حقوق بین الملل و کنوانسیونهای جهانی را زیر پا گذاشته‌اند و مانع آزادی بیان و رسانه‌ای و تشکل یابی مستقل کارگران، کارمندان، پرستاران، پزشکان، معلمان، هنرمندان، اساتید دانشگاه‌ها، و دانشجویان و حتی صنوف صنعتی و خدماتی و کشاورزی می‌شوند.»

اسانلو همچنین از محسن دکمه‌چی یاد کرده که «بیرحمانه به دار ستمگری سپرده شد» و همینطور «علی آقا صارمی، فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی، مهدی اسلامیان، علی حیدریان و دیگران، و یا ده‌ها و صد‌ها نفر دیگری که به دلیل بیکاری و فقر و نداری و کم فرهنگی و کم سوادی اسیر و دربند می‌شوند و ناخواسته به فساد و تباهی و جرم و جنایت کشیده می‌شوند.»

وی با اعلام این که «تا قبل از نوروز شانه تخم مرغ را از فروشگاه زندان ۱۷۰۰ تومان می‌خریدیم، که به یکباره قیمت آن به ۵۷۰۰ تومان افزایش یافت و حالا فروشنده از قیمت ۶۰۰۰ تومان سخن می‌گوید» گفته: «متوقف شدن کار بسیاری از واحد‌های تولیدی، نتیجه‌اش بیکار شدن یا کم کار شدن صد‌ها هزار کارگر است، افزایش ناگهانی قیمت گاز و بنزین، گازوئیل و دیگر سوخت‌ها و مواد پتروشیمی، فریاد خانواده‌ها و تولید گران یا رانندگان اتوبوس، کامیون داران، صاحبان تریلر و دیگر وسائل نقلیه را در آورده است.»

اسانلو همچنین از «واردات بی‌رویه کالاهای چینی و دیگر کشورهای ظاهرا همراه سیاسی آقایان» گفته و نوشته این واردات «صنایع کفش و پوشاک، موبایل، مبلمان، لوازم خانگی، مرغداری، برنج و حتی میوه‌های وارداتی را در بر می‌گیرد و در ورشکستگی صنایع داخلی و حتی کشاورزی و باغ‌داری در تمام رشته‌ها نقش دارد، که این خیانت ملی، میلیون‌ها کارگر شهری و روستایی را بیکار کرده است و به رشد حاشیه نشینی و در ‌‌نهایت به بدبختی محرومان آنجا منجر شده است.»

این فعال کارگری افزوده: «افزایش بی‌رویه قیمت ارز خارجی و طلا، چشم انداز عدم اعتماد به سرمایه گذاری در بخش‌های تولیدی و اقتصادی را نشان می‌دهد، رشد ۱% اقتصاد در سال ۱۳۸۰ و رشد ۰% در سال ۱۳۹۰ گویای کوران شدید اقتصادی حکومت است.»
 
منبع: هرانا


 
 

گزاره‌های گفتگو با علی علیزاده، استاد فلسفه سیاسی:
1390/2/11

یکم ماه مه روز جهانی کارگر است. مردمک به این مناسبت با علی علیزاده، استاد فلسفه سیاسی دانشگاه میدل سکس و تحلیل‌گری که مسائل کارگران ایرانی را از نزدیک دنبال می‌کند، درباره موقعیت جنبش کارگری ایران گفت‌وگو کرده‌ است. گزاره‌های این گفتگو را می‌خوانید:

- رابطه جمهوری اسلامی از زمان شکل گیری با کارگران رابطه خصمانه‌ای بوده. در حالی که انقلاب ۵۷ تا حد زیادی مدیون اعتصابات منسجم کارگران بود، اما بعد از انقلاب نه در قانون اساسی و نه در قانون کار اشاره‌ای به حق اعتصاب کارگران نشد.

- بعد از انتخابات هرچند جنبش کارگری با جنبش اعتراضی مردم (جنبش سبز) گره کامل نخورده ولی می‌توان گفت میزان اعتماد به نفس کارگران را بالا برده.

- جنبش سبز در دو سال گذشته با سایه‌های حکومت جنگیده و انرژی خود را صرف افشای ریاکاری‌های آقای احمدی‌نژاد و جنتی کرده، در حالی که پشت آن ریاکاری‌ها چیزی است که قدرت واقعی حاکمان فعلی جمهوری اسلامی با همه تناقضات درونی‌اش را می‌سازد یعنی نیروی مادی سرمایه دولتی، رانت نفتی و داشتن نیروی نظامی و نیروی سرکوب.

- در شرایط حاضر، به عنوان یک راه حل عملی، جنبش سبز باید بتواند شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های خود را در اختیار جنبش کارگری قرار دهد، یعنی بدون این که انتظار پیوستن جنبش کارگری را به جنبش داشته باشد، به دفاع از آن بپردازد.

- اصلاح‌طلبان هنوز نمی‌خواهند به نقد صریح و صادقانه رفتارشان، چه در زمان رفسنجانی و چه خاتمی، بپردازند که باعث تضعیف طبقه کارگر ایران شد. این زخمی بود که از درون آن و ۱۲ سال بعد، آقای احمدی‌نژاد با دروغ و ریا سر بر آورد.

- جنبش سبز در عمل تمام اقشار جامعه از جمله کارگران را در دل خودش جای داد، بدنه جنبش سبز رابطه ارگانیکی با کارگران داشت و بسیاری از شرکت‌کنندگان آن همین کارگرها بودند. در همین جنبش سبز، ده تا شهید کارگر داریم. اما جنبش سبز، آن جا که به تعریف خودش می‌پرداخت، خود را محدود می‌کرد به طبقه متوسط و انگار کارگران را از خود نمی‌دانست.

- بیانیه روز کارگر شورای سبز راه امید به خاطر این که حق کارگران را برای داشتن تشکل‌ها و سندیکاهای مستقل به رسمیت می‌شناسد و به عنوان شروع گفت‌وگو بین جنبش کارگری و جنبش سبز، قابل قبول است اما ایراداتی هم دارد. از جمله این که هنوز وقتی از کارگران حرف می‌زنند، آن‌ها را در کنار اقشار محروم و مستضعف می‌گذارند.

- طبقه کارگر طبقه قدرتمندی است که با دست کشیدن از کار می‌تواند چرخ تولید را متوقف کند و اگر اجازه تشکل و سازماندهی پیدا کند، حتی می‌تواند در مقابل دولت هم بایستد.

- مسائل صنفی، به تنهایی نمی‌تواند سقف خواسته‌های کارگران را که روز به روز فقیر‌تر و ضعیف‌تر می‌شوند، منعکس کند. به ویژه، با طرح حذف یارانه‌ها ما به باز آرایی طبقاتی در ایران می‌رسیم که بسیار امر خطرناکی است و باعث تضعیف طبقه متوسط می‌شود و طبقه کارگر را از فقر به فلاکت می‌رساند.

- در یک سال گذشته، بالای ۱۰۰ اعتصاب بزرگ در مراکز تولیدی مختلف داشتیم. نمونه بسیار موفق آن اعتصاب اخیر کارگران پتروشیمی ماهشهر بود که ۷۰۰ کارگر اعتصابی توانستند به خواست‌شان برسند. اما تمامی این اعتصاب‌ها موفق نبوده و علت آن هم نبود اتحادیه‌ها، سندیکاهای و تشکلات واقعی بوده است.

- این اعتراض‌ها نتوانسته فرم کلاسیک اعتصاب را به خودش بگیرد، چون بسیاری از آن‌ها خودجوش بوده و توسط کارگران جان به لب رسیده و مستاصل انجام گرفته و اغلب آن‌ها با تهدید و ارعاب و اخراج و تعلیق مقامات دولتی یا وعده و وعید آن‌ها مواجه شده.

منبع: مردمک
 


 
 

1390/2/11

عزت الله سحابی، فعال جنبش ملی و آزادیخواهی مردم ایران دچار سکته مغزی شده و نزدیکان وی از عمل جراحی اضطراری وی خبر دادند.

خانواده این فعال ملی- مذهبی، با تایید این خبر اعلام کردند که مهندس سحابی امروز دو عمل جراحی (عمل اول بر روی استخوان لگد خاسره و عمل دوم برای بیرون آوردن لخته خون از مغز) داشته است.

به گزارش جرس، غروب روز شنبه دهم اردیبهشت، عزت الله سحابی دچار سکته مغزی شده و او را به بیمارستان منتقل کرده اند. بر اساس این گزارش، مهندس سحابی اکنون در بخش آی سی یو و در حالت بیهوشی است و حالش مساعد نیست.

این فعال قدیمی سیاسی از اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی، نخستین رئیس سازمان برنامه و بودجه، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی و دبیر مجموعه فعالان ملی مذهبی است.

دختر ایشان، هاله، در جریان حوادث بعد از انتخابات بازداشت شده و مدتهاست در زندان اوین بسر می برد و مهندس سحابی در حال بیهوشی دائما دخترش را صدا می کرده است.

مهندس سحابی مجموعا ۱۵ سال در زندان و سلول انفرادی و شکنجه گذرانیده است که یک سوم آن در زندانهای جمهوری اسلامی در زمان رهبری علی خامنه ای بوده است.

منبع: کلمه

پیشینه
سحابی: یا حال و روز ما را دگرگون کن یا مرگ مرا برسان


 
 

1390/2/11

شاخص بورس تهران امروز با کاهش ۲٫۵ درصدی به ۲۴۶۸۵ واحد رسید که بزرگ‌ترین ریزش و افت شاخص در طول تاریخ فعالیت ۴۵ ساله بورس بوده است. 

شاخص بازار سرمایه دیروز نیز با یک افت فاحش دیگر مواجه شد و فضای ترس و وحشت به مانند چهارشنبه هفته گذشته ، بر بورس حاکم بود. به گونه ای که با رقم خوردن 458 واحد افت شاخص کل بورس ، سرمایه گذاران طی تنها دو روز شاهد 950 واحد کاهش در نماگر بازار سرمایه کشور بودند.

در ۱۰ روز گذشته و از زمان عدم حضور احمدی‌نژاد در جلسات رسمی، شاخص بورس از ۲۶۷۵۰ واحد به ۲۴۶۸۵ واحد رسیده و بیش از ۷٫۵ درصد افت کرده است که اگر ترمز حجم مبنا و دست‌کاری‌های سازمان بورس مانع نمی‌شد، بورس حداقل با ریزش ۲۰ درصدی مواجه شده بود.

به گزارش آفتاب، امروز ارزش کل شرکت‌های بورس به ۱۱۸ هزار میلیارد تومان رسید که با توجه به ارزش ۱۲۸ هزار میلیارد تومانی ۱۰ روز گذشته بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان از ارزش بورس دود شده است.

بورس‌نیوز نیز درباره وضعیت بوجود آمده نوشته جدا از تمام نظراتی همچون رشد حبابی در چندماه گذشته، نیاز به اصلاح قیمتی، رونق بازار طلا و … که از سوی برخی کارشناسان طی روزهای اخیر منتشر شده کمتر کسی است که دلیل اصلی اتفاقات اخیر نداند. 

بورس نیوز در تحلیل خود عامل اصلی را ایجاد ترس و احساس افزایش ریسک در بازار به دلیل تنش میان احمدی‌نژاد و رهبری دانسته و گفته اینکه آینده چگونه رقم می‌خورد بستگی به شرایط سیاسی کشور خواهد داشت.

تحلیلگر بورس نیوز احتمال این که احمدی‌نژاد اصلا به سرکار خود بر نگردد را پایین دانسته اما گفته اگر این اتفاق بیفتد دیگر تفاوت چندانی نمی‌کند که پول مردم در خانه‌ها و در گاو صندوق‌شان مخفی شده باشد و یا در بازار سهام بلوکه شده باشد، زیرا فرصت‌های سرمایه‌گذاری در همه زمینه‌ها از بین خواهد رفت.

منبع: آفتاب، بورس نیوز
 


 
 

1390/2/11

فرمانده انتظامی قم از الزامی شدن پوشش چادر در دانشگاه‌های قم خبر داده است.

به گفته وی این تصمیم در شورای فرهنگ عمومی استان قم اتخاذ شده و قرار است امسال در دفترچه کنکور سراسری نیز الزامی بودن چادر برای دختران در دانشگاه‌های قم درج شود.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان قم، مهدی توکلی در نشستی با حضور اعضای گروه جهادی امر به معروف و نهی از منکر بشیر، از تشکیل گروه‌های مردمی امر به معروف و نهی از منکر در استان قم ابراز خرسنده کرده و گفته فضا برای «عاملین منکر و حتی هنجارشکنان» ناامن می‌شود و نیروی انتظامی «حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» را وظیفه خود می‌داند.

مسئول گروه جهادی امر به معروف و نهی از منکر بشیر نیز از جمله دستاوردهای این گروه را ناامن کردن فضای جامعه برای «عاملان منکرات و ناهنجاری‌های اجتماعی» و همچنین «ایجاد حساسیت در مسئله حجاب و عفاف» در بین مسئولان برشمرده است.

منبع: فارس
 


 
 

1390/2/11

طی یک حادثه آتش‌سوزی در یک بلوک آپارتمانی در حال ساخت در مشهد، ۶ کارگر ساختمانی زنده در شعله‌های آتش سوختند و ۷ تن نیز به شدت مصدوم شدند.

این حادثه حدود ۲ بعدازظهر روز گذشته در منطقه رضاشهر مشهد هنگامی رخ داد که تعداد زیادی کارگر ساختمانی در این بلوک مشغول کار بودند.

به گفته دکتر اسحاقی رئیس مرکز ارتباطات و مرکز فرماندهی عملیات اورژانس ۶نفر از کارگران به دلیل شدت سوختگی در دم جان باخته و ۷تن دیگر که به شدت دچار سوختگی شده بودند برای مداوا به بیمارستان اعزام شدند.

 

مدیرعامل سازمان آتش نشانی نیز درباره این حادثه گزارش داده: «با توجه به این که ایستگاه ۲۳ روبه روی محل حادثه بود اولین خودرو ۱۰ثانیه بعد به محل رسید اما انبار آکاسیو که قابلیت اشتعال زیادی دارد و گاز حاصل از سوختن آن‌ها نیز بسیار کشنده است موجب گسترش شعله‌های آتش به همه واحدها شده بود.»

معاون عملیات آتش نشانی درباره علت این حادثه گفته علت قطعی این حادثه هنوز مشخص نیست و کارشناسان درحال بررسی هستند.

یکی از شهروندان حاضر در محل حادثه به روزنامه خراسان گفته: «در یک لحظه کارگری به طرف ایستگاه آتش نشانی که رو به روی بلوک ساختمانی بود دوید و با فریاد از آن‌ها کمک خواست. من ۳ کارگر را در طبقه چهارم دیدم که از پنجره سرشان را بیرون آورده و فریاد می‌زدند سوختیم. سوختیم. کمکمان کنید!»

وی ادامه داده: «با فریادهای کارگران و رهگذران خودروی آتش نشانی به محل رسید اما در عرض چند دقیقه آب تانکر خودرو آتش نشانی تمام شد. شعله‌های آتش پس از دقایقی فروکش کرد اما ۲ کارگر که در مقابل پنجره کمک می‌خواستند، به هم چسبیدند و سوختند.»

شهروند دیگری نیز گفته: «کارگرانی که توانسته بودند خود را از مهلکه نجات دهند، با طناب، اجساد را تکه تکه از طبقه چهارم و از روی داربست پایین آوردند.»

یکی از کارگران نجات یافته نیز گفته: «ما ۵ نفر در طبقه هفتم بودیم که صدای جیغ کارگران دیگر را شنیدیم که فریاد می‌زدند آتش گرفتیم، فرار کنید. ما تا طبقه سوم آمدیم اما به شدت ترسیده بودیم و خودمان را از روی داربست‌ها به روی ماسه‌ها پرت کردیم.»

به گفته یک شهروند دیگر صدای جیغ کارگرانی که در شعله‌های آتش گیر کرده بودند و هیچ کس نمی‌توانست به آن‌ها کمک کند رنج آور بود و ماموران انتظامی هم مبهوت شده بودند.

منبع: خراسان


 
 

1390/2/11

احزاب سوسیالیست اروپا در کنفرانسی که به تازگی در تونس برگزار شده، خواستار آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی شدند.

این کنفرانس با عنوان «فرصتی بای دمکراسی و توسعه و همچنین ضرورت بازنگری در روابط جنوب و شمال» و به منظور حمایت از نهضت های دموکراتیک در منطقه برگزار شده بود.

احزاب سوسیالیست اروپا در بیانیه پایانی کنفرانس خود ضمن حمایت از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران، سرکوب بی رحمانه این جنبش را توسط دولت ایران محکوم کردند.

در این کنفرانس که نمایندگان تمامی احزاب سوسیالیست اروپا حضور داشتند، اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی به عنوان مهمان شرکت داشت.

ميرحسين موسوی، زهرا رهنورد، مهدی و فاطمه کروبی از زمان برگزاری تجمع های اعتراضی ۲۵ بهمن سال گذشته در حصر خانگی به سر می برند و ارتباط انها با بيرون توسط نيروهای امنيتی قطع شده است.

اخیرا فاطمه کروبی  پیش از بازگشت به حصر خانگی در گفتگو با سحام نیوز گفته بود که وی و همسرش از از ابتدایی‌ترین حقوق رایج یک زندانی هم محرومند.

منبع: کلمه


 
 

1390/2/11

خبرگزاری‌های داخلی گزارش دادند که محمود احمدی‌نژاد پس از چندین روز خودداری از حضور در برنامه‌های رسمی و از جمله نشست‌های کابینه، بعد از ظهر یکشنبه در جلسه هیئت وزیران شرکت کرده است.

اگرچه  احمدی نژاد پس از یک هفته غیبت، امروز در جلسه هیات دولت حضور یافت و این جلسه به ریاست وی برگزار شد، اما وزیر اطلاعات در این جلسه حضور نداشت.

علت غیبت حیدر مصلحی مشخص نیست.

محمود احمدی‌نژاد از زمان بازگشت از سفر استانی کردستان به تهران، از حضور در مراسم رسمی، از جمله نشست‌های هیئت دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی خودداری کرده بود و تا امروز نصایح آیت‌الله خامنه‌ای و دیدارهای چهره سیاسی برای بازگرداندن وی به نهاد ریاست جمهوری بی‌نتیجه بود.

اختلاف نظرها با رهبر جمهوری اسلامی در چند مورد از جمله موضوع تغییر وزیر اطلاعات، دلیل اصلی امتناع رئیس دولت دهم از حضور در جلسات دفتر کار خود ذکر شده است.

اختلافاتی که گرچه رهبر جمهوری اسلامی در یکی از سخنرانی‌های عمومی خود آنها را «بی‌اهمیت» خواند اما تنها در یک هفته گذشته چندین بار تأکید کرده که باید از اختلاف‌ها و درگیری‌ها پرهیز شود.

آیت‌الله خامنه‌ای مداخله خود در موضوع ابقای وزیر اطلاعات را معلول غفلت دولت از «مصلحتی بزرگ» خوانده و در عین حال تصریح کرده بود که بنا ندارد در حوزه فعالیت‌های دولت دخالت کند.

با این حال سکوت محمود احمدی‌نژاد در مورد ابقای وزیر اطلاعات و نیز امتناع وی از حضور در محل کارش، از سوی اصولگرایان حامی آیت‌الله خامنه‌ای به عدم تمکین رئیس جمهور از ولایت فقیه تعبیر شد و به ویژه در هفته گذشته توأم با سکوت رئیس دولت و حامیان، سیلی از انتقادها به سوی او و تیم مدیریتی‌اش سرازیر شد.

اکنون گرچه محمود احمدی‌نژاد بار دیگر در محل کار خود حاضر شده و هدایت هیئت وزیران را بر عهده گرفته است، اما هنوز مشخص نیست که تا چه میزان از اختلافات وی و رهبر جمهوری اسلامی حل شده و هر کدام چه امتیازاتی را در این میان رد و بدل کرده‌اند.

منبع: فارس، کلمه و رادیو فردا

 


 
 

رئیس بیمارستان دامپزشکی تهران:
1390/2/11

رئیس بیمارستان دامپزشکی تهران با هشدار نسبت به افزایش روز افزون نگهداری از حیوانات در خانه‌ها از وجود باغ وحش‌های پنهان در کشور خبر داد.

امید محبی به خبرگزاری مهر گفته است: «من افرادی را در کشور می‌شناسم که در حد باغ وحش حیوان در خانه نگهداری می‌کند و کسی خبر ندارد.»

وی افزوده که علاقه نگهداری از حیوانات در خانه‌ها رو به افزایش است و ۲۰ درصد حیوانات خانگی در ایران را انواع پرندگان٬ مار، میمون، سنجاب و همس‌تر تشکیل می‌دهند.

آقای محبی همچنین گفته که حدود ۸۰ درصد افرادی که علاقمند به نگهداری حیوان هستند، سگ و گربه دارند.

رئیس بیمارستان دامپزشکی تهران با اشاره به گرایش زیاد افراد برای نگهداری از سنجاب در خانه‌ها اظهار داشت: «متاسفانه سودجویان در غرب کشور با صید این حیوان، نسل سنجاب را نابود می‌کنند.»

موضوع نگهداری حیوانات و انتقادهای مسئولان کشور به آن مسئله‌ای تازه نیست. پیش‌تر نیز مقام‌های جمهوری اسلامی چاپ و انتشار آگهی‌های مربوط به نگهداری، خرید و فروش، و غذای حیوانات خانگی ممنوع در کشور ممنوع کرده بودند.

منبع: مهر

پیشینه
«سگ گردی در اماکن عمومی پنج میلیون ریال جریمه دارد»
نسل سنجاب در ایران رو به انقراض است


 
 

1390/2/11


 ۲۴ استاد دانشگاه و محقق در اروپا و آمريکای شمالی در پيامی به فعالان کارگر زندانی، همبستگی خود را با آنان اعلام کردند.

اين استادان دانشگاه در پيام همبستگی خود به فعالان کارگر زندانی، مانند منصور اسانلو، ابراهيم مددی، رضا شهابی و بهنام ابراهيم زاده نوشته‌اند که آنها با سخت‌ترين شرايط و به جرم دفاع ار حقوق پايه ای خود و همکارانشان زندانی هستند.

آنها در پيام خود با اشاره به اينکه نظام سياسی و حقوقی حاکم بر ايران برای کارگران ديگری نيز که به جرم تشکيل سنديکای کارگری زندانی شده و پس از مدتی آزاد شده‌اند، افزوده‌اند که اين کارگران با مجازات اخراج از کار و قطع درآمدشان روبرو شده‌اند که اين موضوع، شرايط طاقت‌فرسايی را برای آنان فراهم کرده است.

اين استادان دانشگاه با انتقاد از فشارهای امنيتی و قضايی عليه فعالان کارگری و ممانعت از ايجاد تشکل کارگری نوشته اند که حکومت نه تنها کنوانسیون‌های بين‌المللی را نقض می‌کند، بلکه همچنين قوانين مصوب خود را زير پا می گذارد.

در پيام اين ۲۴ استاد به فعالان کارگر زندانی درباره سياست های جمهوری اسلامی ايران نوشته شده است: عدالت برای جمهوری اسلامی در تعيين آن حداقلی از دستمزد است که برابر يک سوم خط فقر تعريف شده رسمی از سوی دولت است.

آنها در اين نامه با اشاره به تحولات اخير در خاورميانه ابراز اطمينان کرده‌اند که «نسيم انقلاب نان و آزادی» به ايران می‌رسد و نوشته‌اند: نظامی که بر بی عدالتی اجتماعی، بر انباشت بيکران ثروت در دست عده‌ای قليل و تمرکز بيکران فقر در ميان توده‌ای وسيع بنا شده است، پايدار نخواهد ماند.

اسلاوی ژيژک، نوام چامسکی، يرواند آبراهاميان، کاظم علمداری، آصف بيات، حميد دباشی، فرهاد نعمانی برخی از جمله امضا کنندگان این بیانیه هستند.

منبع: رادیو فردا


 
 

1390/2/11

سایت عصر ایران در گزارشی اعلام کرد از فردا (دوشنبه ۱۲ اردیبهشت) سرپرستی علی نیکزاد بر وزارت راه و ترابری غیرقانونی خواهد بود.

۱۲ بهمن ماه سال گذشته علی نیکزاد پس از استیضاح حمید بهبهانی از سوی احمدی‌نژاد به سرپرستی وزارت راه و ترابری منصوب شد.

احمدی‌نژاد در این مدت می‌بایست نامزد مورد نظر خود برای تصدی این وزارتخانه را به منظور کسب رای اعتماد به مجلس معرفی می‌کرد که به نوشته سایت عصر ایران «اهمال» کرده است.

طبق اصل ۱۳۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی، وزارتخانه‌های بدون وزیر، حداکثر تا مدت سه ماه می‌توانند با سرپرست اداره شوند و رئیس جمهور باید قبل از انقضای این مدت، فردی را برای اخذ رأی اعتماد به مجلس معرفی نماید.

عصر ایران در ادامه نوشته که «احمدی‌نژاد در عدم معرفی وزیر پیشنهادی راه و ترابری تا این لحظه، به حتم و یقین کوتاهی کرده و این امر باعث می‌شود عملاً وزارت راه بیش از سه ماه بدون وزیر بماند.»

به نوشته این سایت «در حالی که می‌شد به راحتی در فرصت مقرر فردی را به عنوان وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی کرد، این بار هم با اهمالی که به نظر می‌رسد متعمدانه باشد، یک کار روتین و ساده، تبدیل به یک مشکل برای کشور شده است.»

منبع: سایت عصر ایران


 
 

1390/2/11

کامران دانشجو وزیر علوم گفته که دولت محمود احمدی‌نژاد قصد دارد «غرب‌زدگی را از دانشگاه‌های کشور» برچیند.

آقای دانشجو در جمع گروهی از اعضای هیات علمی دانشگاه شیراز گفته است: «مشکل اساسی دانشگاه‌های کشورمان این است که سنگ بنای آن بر مبنای مناسبات و الگوهای غربی بنا شده است.»

وی افزوده که «غرب‌زدگی از زمان قاجار در ایران آغاز شد و در دوران پهلوی به غرب‌ستایی رسید، اکنون ما می‌خواهیم غرب‌زدگی را بزداییم و در محتوای و ظاهر این غرب‌زدگی را برچینیم.»

کامران دانشجو نگفته که دولت احمدی‌نژاد برای اجرای این سیاست از چه روش‌هایی استفاده خواهد کرد.

از زمان به قدرت رسیدن محمود احمدی‌نژاد در ایران تاکنون ده‌ها استاد دانشگاه با عنوان «بازنشسته» از ادامه تدریس در دانشگاه‌های دولتی بازمانده‌اند.

دولت احمدی‌نژاد علاوه بر حذف بسیاری از اساتید٬ تلاش‌هایی تازه‌ای برای اسلامی کردن محتوای کتاب‌های درسی دانشگاهی٬ محدودیت در پذیرش دانشجو در رشته‌های علوم انسانی و اجرای سیاست دانشگاه تک جنسیتی را آغاز کرده است.

منبع: خبرگزاری فارس

پیشینه
امام جمعه اصفهان: بالاخره روزی همه به مضرات اختلاط جنسیتی پی می‌برند
دکتر محمد شریف از دانشگاه علامه اخراج شد


 
 

1390/2/11

ابراهیم نبوی
جرس

می دانستند اگر از ایران بیرون برود، خواهد گفت که در زندان چه بلایی به سرش آورده اند...

دیروز خبر مرگ سیامک پورزند منتشر شد. او بعد از یازده سال که در اغمای حکومتی بود و در خانه و بدون هیچ فعالیتی زندگی می کرد، بالاخره خود را از طبقه ششم ساختمان مسکونی خود به بیرون پرتاب کرد و خودکشی کرد. پورزند، که قربانی سازمان اطلاعات موازی شده بود، در سال 1380 توسط پلیس ربوده شد و بعد از یک سال و نیم که هیچ خبری از او نبود، به همان جرایمی که دیگر روزنامه نگاران زندانی شدند، در بازداشت ماند و پوسید. بخش اماکن نیروی انتظامی که او را بازداشت کرد، در حقیقت می خواست از طریق او که با بخش وسیعی از نیروهای فرهنگی و هنری کشور آشنایی داشت، مواد اولیه یک سازمان موازی را فراهم آورد. پورزند، در یک خانواده فرهنگی و هنری به دنیا آمد. پدرش از مبارزان مشروطه خواهی، مادرش بازیگر و پسرخاله اش احمد شاملو شاعر بزرگ بود.

 
همسرش، مهرانگیز کار، علاوه بر آنکه حقوقدان بود، از جوانی نویسنده ای سرشناس بود و از فعالانی که هم در حوزه عمومی سیاست و هم در حوزه خاص زنان، کار می کرد. پورزند پیش از انقلاب، در "باخترامروز" کارش را آغاز کرد و پس از کودتای 28 مرداد 1332 مدتی دستگیر شد. وی مانند بسیاری از فعالان حوزه سیاست و جامعه، بعد از کودتا به حوزه سینما روی آورد و مجله "پیک سینما" را با همراهی بزرگانی مانند اسماعیل مهرتاش، نصرت کریمی، هوشنگ کاووسی، فریدون رهنما، محمود عنایت، سعید نفیسی و پرویز ناتل خانلری منتشر کرد. پس از آن با "کتاب هفته" که از درخشان ترین نشریات ادواری کشور است، به سردبیری احمد شاملو همکاری کرد. مدتی نیز با نشریات "ستاره سینما"، "هنر و سینما"، "مهر ایران"، "روشنفکر"، "سپید و سیاه"، " بامشاد"، " خوشه"، " فردوسی"، "نگین"، “امید ایران"، “رودکی" و "تئاتر و سینما" کار می کرد و سالها در روزنامه کیهان دبیر سرویس های مختلف بود. اما تخصص ویژه او که در آن توانا بود، مدیریت روابط عمومی موسسات مختلف بود. کسی که موسسات فرهنگی را به مردم معرفی می کرد.
 
تقریبا کمتر نشریه معتبری در دهه سی به بعد در حوزه هنر و فرهنگ منتشر شد که پورزند در آن نقش نداشته باشد و کمتر جشنواره ای در حوزه های مختلف هنری و بخصوص سینما برگزار می شد که او در آن فعال نمی بود. سیامک پورزند، از قبل از انقلاب آثار بسیاری از هنرمندان عرصه موسیقی و سینما را در سطح جهان منتشر کرد و عضو رسمی آکادمی (اسکار) بود. وقتی انقلاب شد، مثل همه فعالان فرهنگی و هنری هرکه کارنامه اش درخشان تر و بزرگتر و حجیم تر بود، مصیبت بیشتری را باید تحمل می کرد. او که آخرین شغلش مدیریت روابط عمومی موسسه عظیم کیهان بود، پس از انقلاب، روحش نیز مثل موسسه ای که در آن کار می کرد، مصادره شد و به خانه رفت. مهرانگیز کار، همسرش از او پررو تر بود، چادری سرش انداخت و رفت به دادگستری که گوشه خانه ننشیند، از اولین وکلای زنی بود که پس از انقلاب وارد زندان می شد و با موکلین خود ملاقات می کرد. اما پورزند، در وضع دشوار مالی و کاری زندگی می کرد. همه دوستانش رفته بودند و او اهل رفتن نبود.
 
با رسیدن عصر اصلاحات، او نیز فعال تر شد. پیش از آن در نشریاتی مانند "گزارش فیلم" با هوشنگ اسدی و نوشابه امیری کار کرده بود. مثل بسیاری از مطبوعاتی های حرفه ای نظام قدیم که به نشریات فنی و مهندسی و تجاری پرداختند، او نیز در یکی دو نشریه پزشکی و مهندسی به کار پرداخت. این در زمانی بود که ده غول مطبوعاتی مانند بهنود و نائینی و جمشید ارجمند و قائد و علی نژاد جمع می شدند تا یک نشریه کم نظیر "حمل و نقل" یا بهداشتی در بیاورند که دهها بار خواندنی تر از ده مجله فرهنگی و سینمایی بود که به وسیله موجودات فرمایشی غیرحرفه ای و با سوبسید دولتی منتشر می شد. سیامک پورزند، پس از این دوره به همکاری با یکی دو روزنامه دوم خردادی که سردبیری آن با شمس الواعظین بود، پرداخت. در جشنواره های مختلف حضور فعال داشت و از سویی دیگر، خبرهای داخل ایران را در رسانه های ایرانی خارج از کشور منتشر می کرد. از طرف دیگر، کار همیشگی اش برگزاری شب نمایش فیلم بود برای اصحاب فرهنگ و هنر.
 
مهرانگیز، آن روزها با مقالاتی که می نوشت و با حضور فعالش در فضای مطبوعاتی و انتشار چندین کتاب در انتشارات "روشنگران و مطالعات زنان" درست وسط نقطه هدف درگیری سیستم اطلاعاتی بود. از قضای روزگار شدت یافتن بیماری و پایان مصاحبه مصادف شد با هم و او رفت به فرنگ و در بوستون هم به معالجه ادامه داد و هم به کار و هم به نوشتن و هم به زندگی. لیلی و آزاده، دختران این دو نیز یکی شان پیش از مادر و دیگری همراه او به فرنگ رفته بود و هر دو مشغول درس و زندگی بودند. وقتی ماجرای "پاتوق" پیش آمد، در حقیقت سیامک در تهران تنها بود.
 
من از دو طریق به سیامک برخوردم، یکی از طریق مهرانگیز که حالا مصاحبه اش تمام شده بود و حروفچینی شده بود و حتی پروین اردلان هم زحمت کشیده بود و مقاله شناسی مفصلی را ضمیمه اش کرده بود و در حقیقت یک زندگینامه پر از چون و چرا از مهرانگیزکار بود که حتی مجوز چاپ هم گرفته بود که خبر سیامک کم کم آمد. دوم از طریق شهلا لاهیجی که با او درباره سانسور مصاحبه بیست ساعته ای کرده بودم که کتابش چاپ شده بود. شهلا لاهیجی داشت کتابفروشی اش در یوسف آباد را جمع می کرد تا برود به کانون فرهنگی و هنری تهران، که نامش شده بود "پاتوق" و چیزی بود شبیه مجتمع های فرهنگی فرنگی، سه چهار سالن کوچک و بزرگ شیک سینما داشت و یک کتابفروشی مفصل که خانم لاهیجی راهش انداخته بود و یک کافی شاپ مبسوط و شیک و چندین و چند کلاس آموزشی که هر چه استاد درست و حسابی سینما و ادبیات بود، جمع کرده بودند و بنا بود پاتوق جایی باشد برای علاقمندان هنر و البته دوستانی که سیاست را هم دنبال می کردند.
 
در همان جلسه اول که به پاتوق و برای دیدن شهلا لاهیجی رفته بودم، سیامک مرا دید و دستم را گرفت و برد پیش مدیر آن موسسه که آقایی بلند قامت بود و در تمام مدتی که حرف می زد من نگاهش می کردم و به این فکر بودم که این آقای محترم از کجا می خواهد پول این همه سرمایه گذاری را دربیاورد؟ سیامک آمد و شوخی شوخی رسیدیم به اینکه من در همانجا بصورت هفتگی استندآپ کمدی اجرا کنم. همان آرزویی که همیشه داشتم. پیش قراردادی نوشتیم و رفتم. 
 
چند ماه بعد، وقتی برای پیگیری کارم آمدم می دیدم که سیامک نیست، نه رئیس موسسه توضیح می داد و نه از شهلا لاهیجی صدایی در می آمد. اتفاقا بانوی چهل پنجاه ساله ای که منشی آنها بود هم در دفتر نبود که توضیحی بدهد. بالاخره گفتند که پورزند و خانمی که آنجا مدیر بود را روز دهم آبان 1380 گرفته اند. چند ماه بعد، وقتی در "بنیان" کار می کردم و در مطلبی با عنوان" ابوالقاسم فردوسی بازجویی می شود" در روز 30 بهمن بدون اینکه اسم بیاورم از دستگیری ابوالقاسم فردوسی شاعر حرف زده بودم. موضوع طنز سیامک پورزند بود. یکی دو هفته ای نگذشته بود که احضاریه ای برایم آمد که نه به آدرس دادگاه مطبوعات بود، نه به آدرس دادگاه انقلاب. هر چه فکر کردم نفهمیدم دادگستری ممکن است با من چکار داشته باشد. بالاخره رفتم به آدرسی که داده شده بود و با مردی تنومند که دستهایش آدم را یاد حلقه گمشده داروین می انداخت و هیکل تنومندش این یادآوری را تائید می کرد، تکه ای از روزنامه که مطلب "فردوسی محاکمه می شود" را در آن نوشته بودم، گذاشت جلوی من. همین بازجو که بعدا بازجوی سینا مطلبی هم شد، اسمش محبی بود و به اسم کمیته اماکن کار می کرد.
 
آن روزها همه در مورد نبودن پورزند حرف می زدند، ولی هیچ سازمانی مسئولیت دستگیری او را نمی پذیرفت. سرهنگ محبی می خواست ببیند من برای چه به این موضوع اشاره کرده ام و ضمنا می خواست زهر چشمی بگیرد تا دیگر در مورد پورزند ننویسم. بازجویی از سیامک کار سختی نبود، او اصلا اهل حرف زدن و مذاکره بود، به پیرمرد هفتاد ساله هم اتهام رابطه نامشروع زده بودند که اصلا ربطی نداشت. عجیب تهمتی بود که زود فهمیدند و زود جمعش کردند. پورزند هفتاد سال را گذرانده بود و این حرف ها فقط مردم را می خنداند. یک سال و نیمی او را در خانه امن نگه داشتند و بازجویی کردند، هرچه در مورد سینماگران و هنرمندان می خواستند از او بیرون کشیدند و بعد رفتند سراغ بازجویی دیگران، حدود 100 نفر در این پرونده پای شان به کمیته اماکن کشید، از بهرام بیضایی و فریدون جیرانی بگیر تا امید روحانی و هوشنگ اسدی و نوشابه امیری که جای خودش را داشت. مشکل این نبود که آنها دنبال مجرم می گشتند، کما اینکه خانمی را که متهم به رابطه نامشروع بود، بعد از مدتی رها کردند و پورزند را نگه داشتند.
 
وقتی سرهنگ محبی از من خواست همه چیز زندگی ام را از اول بنویسم، اعتراض کردم که من به تازگی از زندان آزاد شده ام و هرچه گفتنی بود، گفته ام و یک متهم را نمی شود به جرمی که قبلا بخاطرش محاکمه شده، دوباره بازجویی کرد. او با مرتضوی تماس گرفت و خودش را به او معرفی کرد و گوشی را به من داد و مرتضوی به من گفت که همکاری کن. گفتم یعنی چه، گفت، سید! هر کاری می گم گوش کن. من هم به بازجو گفتم که برای زمانی دیگر قرار بگذارد. من رفتم و هیچ خبری از پورزند نشد. همه نهادهای امنیتی اعلام کردند که او جزو دستگیر شدگان آنها نیست، حتی نیروی انتظامی که او را دستگیر کرده بود. داشتند از او اطلاعات می گرفتند و پیرمرد را تا پای مرگ برده بودند. بالاخره بعد از مدتی در 12 فروردین 1382 دچار ایست قلبی شد و مجبور شدند او را تحت حفاظت به بیمارستان ببرند. در این مدت بیش از 20 کیلو از وزنش را از دست داده بود و کاملا ویران و آشفته بود. از او مصاحبه تلویزیونی گرفتند و کیهان نام شبکه او را شبکه فرهنگی هنری سیا در ایران گذاشت. سیامک تقریبا به حالت فلج افتاده بود ، تا اینکه در اسفند سال 82 او را به زندان اوین بردند و وقتی که در سال 1384 آزادش کردند، دیگر چیزی از او نمانده بود. رفت به خانه و ماند تا نابود شود.
 
او شش سال در خانه ماند. مهرانگیز و فرزندانش تلاش کردند تا او را از ایران بیرون ببرند، اما حکومت او را ممنوع الخروج کرده بود. می دانستند اگر از ایران بیرون برود، خواهد گفت که در زندان چه بلایی به سرش آورده اند و حکومت نمی خواست به این موضوع پاسخ بدهد. روز نهم اردیبهشت تصمیم اش را گرفت. با دخترش لیلی تلفنی صحبت کرد.
 
لیلی در مصاحبه اش با رادیو فردا چنان صحبت کرد، گوئی که پدر به او گفته بود می خواهد چه کند. خانه شان در طبقه ششم ساختمانی در پونک بود. پیرمرد در بالکن را باز کرد، به آسمانی که سی سال بود برایش همین رنگ بود نگاه کرد. تصویر لیلی و آزاده و بنفشه و مهرانگیز را جلوی چشم آورد. به همه دردهایی که در این یازده سال کشیده بود، فکر کرد. یادش آمد که اگر در زندان مانده بود، یازده سال زندانش همین روزها تمام می شد، باید همین روزها آزادش می کردند. تصمیم گرفت آزاد شود.
 
پاپیون گفت: " حروم زاده ها من هنوز زنده ام، من آزاد شدم" و پرید به سوی زمین سرد. زمینی که زندانش شده بود. دردی شدید در جانش پیچید. بعد صدایی به او گفت: " تموم شد، دیگه درد نخواهی کشید." و در یک سپیدی بی انتها شناور شد.
 
* با اندک تلخیص

 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته