-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

Latest New from Green Correspondents for 05/23/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

  تغذیه تمساح یک اصطلاح انگلیسی است. معروف است که تمساح جزء حیوانات سیری‌ناپذیر است. هرچه به او غذا بدهید، بازهم بیشتر خواهد خواست. تا در نهایت خود شما را نیز بخورد! وینستون چرچیل به این اصطلاح علاقه زیادی داشت و بارها در مکاتبات خود از آن بهره برده بود.

خبرنگاران سبز/اقتصاد:
جنگ و دعوا و افشاگری حامیان خامنه‌ای و حامیان احمدی نژاد در روزهای اخیر موجب شده است تا گوشه‌هایی از تاراج سرمایه‌های بیت‌المال کشور عیان شود. در تازه‌ترین این افشاگری‌ها، خبرگزاری دولت، بخشی از دریافت‌های کلان حوزه‌های علمیه وابسته به خامنه‌ای را طی سال‌های گذشته افشا نموده است.

به گزارش خبرنگاران سبز حوزه‌های علمیه شیعه، همواره در طول تاریخ نهادی مستقل از دولت بوده‌اند. متدینین و متشرعین، با پرداخت به‌موقع خمس، ذکات و سایر وجوه شرعی به مراجع تقلید خود، آنان را از هرگونه وابستگی به حکومت‌ها بی‌نیاز می‌کرده‌اند. شاید یکی از دلایل پیروزی آیت‌الله خمینی در مبارزه بر علیه شاه، همین استقلال مالی بود. یک قرن پیش از آن نیز میرزای شیرازی با همین پشتوانه اقتصادی موفق به لغو امتیاز تنباکو گردید.

سال ۱۳۸۳ را بايد سال آغازين روند حکومتی شدن حوزه‌های علميه دانست. در اين سال محمود احمدی‌نژاد در مقام شهردار تهران، شروع به حمايت مالی از حوزه‌های علميه کرد. در اين سال احمدی‌نژاد ۱۱ ميليارد تومان به هيات‌های مذهبی اهدا کرد و همزمان مجلس اصولگرای هفتم نيز ۳۵ ميليارد تومان بودجه برای کمک به حوزه‌های علميه و مراکز دينی تصويب کرد.

اما مبلغی که همه ساله رشد متوسط بيش از صد در صدی داشته و در بودجه سال ۱۳۹۰ به ۷۶۰ ميليارد تومان! رسيده است، بازهم حوزه‌های علميه و موسسات تحت مدیریت آیت‌الله مصباح یزدی را سير نمی‌کند. بنابراين در بودجه امسال علاوه بر رقم خيره کننده ۷۶۰ ميليارد تومان برای کمک به حوزه‌های علميه، مبلغی معادل ۳۹۰ ميليارد تومان برای ساخت مصلی و مساجد، ۲۰۰ ميليارد تومان برای بودجه قرآنی و ۶۵۰۰ ميليارد تومان! برای بودجه فرهنگی دولت(که بيش از ۳۰% از آن صرف امور مربوط به حوزه می‌شود) تصويب شده که مستقيم يا غير مستقيم به دست روحانيون و حوزه‌های علميه خواهد رسيد. به عبارت ديگر جمع مبالغی که از بيت المال در ميان روحانيون ايرانی در طول تنها يک سال توزيع می‌شود، مستقيما رقمی بالغ بر سه و نيم ميليارد دلار است! علاوه بر اين کليه دستگاه‌های اجرايی کشور نيز موظف شده‌اند که معادل نيم درصد از کل بودجه خود را به همين امور اختصاص دهند.(+)

با این وجود حامیان خامنه‌ای در حوزه‌ها از ناچیز بودن این مبالغ گلایه دارند. محسن قرائتی رئيس ستاد اقامه نماز در انتقاد نسبت به ناچيز بودن بودجه حوزه‌ها در سال ۸۸ گفت «کمک دولت به حوزه ها در حد رفع نيازهای حاشيه‌ای است. کمک دولت بيشتر برای مرمت مدارس مخروبه و بيمه طلاب است و اين کمک ها در حد کمک هايی که به دانشگاه می شود، نبوده و حوزه پيوسته روی پای خود ايستاده و مستقل است.»(+)

از سوی دیگر آیت‌الله مقتدایی به کلی دریافت هرگونه بودجه را منکر شده و گفته‌است «دولت کمک هايی برای تجهيز و تعمير مدارس داشته يا بيمه و امثال آن که به همه شهروندان تعلق می گيرد. حوزه مستقل است و روی پای خود ايستاده و فقط توسط مقام معظم رهبری و مراجع معظم تقليد اداره می شود.»(+)   معروف است که تمساح جزء حیوانات سیری‌ناپذیر است. هرچه به او غذا بدهید، بازهم بیشتر خواهد خواست. تا در نهایت خود شما را نیز بخورد. به نظر می‌رسد که دیگر فقط خورده شدن احمدی‌نژاد بتواند این تمساح گرسنه را سیر کند.(+) /ش


 
 

اتهامات فوق پس از آن مطرح شد که چند کارشناس آژانس ( از آنان نام برده نشده)، دستگاه‏های تلفن همراه ويا لپ‏تاپ خود را در هنگامهء بازرسی از سايت ايرانی بدون مهر و موم کردن آنها، در‏اختيار مامورين امنيتی مستقر داده بودند؛ پس از مراجعه شاهد رفتارهای غير‏عادی از سامانه‏های خود شدند، که اين خود به خود احتمال دستکاری شدن اين وسايل را بوجود آورده است.
خبرنگاران سبز/ میز ترجمه/ ایران در جهان:
کارمندان سازمان انرژی اتمی توصيه شده‏اند که قوانين امنيتی اين سازمان درخصوص سامانه‏هايشان را به طور جدی اعمال کنند.

مقامات رسمی این سازمان می‌گویند که سازمان انرژی اتمی درحال بررسی اين اتهام است که تلفن‏های همراه و يا رايانه‏های دستی کارمندانش در ایران توسط نيروهای امنيتی اين کشور هک شده ‏است.

اين اتهامات می‏تواند تاثير مستقيمی بر نحوه نگرش سازمان بر فعاليت‏های ايران گذاشته و ترديد آنان را بر عدم صلح‏آميز بودن اين تکنولوژی توسط ايران افزايش دهد.  اتهامات فوق پس از آن مطرح شد که چند کارشناس آژانس (از آنان نام برده نشده)، دستگاه‏های تلفن همراه ويا لپ‏تاپ خود را در هنگام بازرسی از سايت ايرانی بدون مهر و موم کردن آنها، در‏اختيار مامورين امنيتی مستقر داده بودند؛ پس از مراجعه شاهد رفتارهای غير‏عادی از سامانه‏های خود شدند، که اين خود به خود احتمال دستکاری شدن اين وسايل را بوجود آورده است.

به نقل از خبرگزاری رويتر، يک کارشناس سياسی مستقر در وين گفت: چنانچه اين اتهامات واقعی باشند "نشانه‏ای غم‏انگيز و البته پر دردسر از نهايت بی‏توجهی ايران برای شفاف سازی فعاليت‏هايش با سازمان تلقی می‏شود".

آقای يوکيا آمانو (Yukia Amano) سرپرست سازمان انرژی هسته‏ای، درقبال سوال‏های پرسيده شده از وی در اين خصوص، بدون توضيح مشخصی دراين باره تنها به اين جمله بسنده کردند که: "بازرسی، در کشوری که دارد مورد بازرسی قرار می‏گيرد، بايد کاملاً بی‏دردسر باشد."

به دنبال فضای غير آرامی که بدنبال عدم علاقه‌ ايران برای همکاری معنی‏داری با آژانس پيش آمده، اتحاديه‌ اروپا بدنبال وسعت بخشيدن به دامنه تحريم‏هايش عليه ايران، تصميم به اضافه کردن اسامی يکصد شرکت ديگر به ليست ممنوع المعامله‌ خود گرفته است. از آن جمله نام بانک ايران-اروپا نيز به چشم می‏خورد که طبق بررسی اتحاديه اروپا، بيشترين معاملات مالی ايران دررابطه با فعاليت‏های اتمی‏اش از آن طريق انجام می‏گيرد.

اتحاديه اروپا پيش از اين از ايران درخواست کرده بود در مقابل تعليق برنامه‏های غنی‏سازی‏اش راه تکنولوژی و معاملات بازرگانی را بروی اين کشور بگشايد؛ اما تمامی اين گفت و گوها تا کنون به بن‏بست خورده است. همچنین ايران بر موضع خود مبنی بر صلح‏آميز بودن فعاليت‏هايش همچنان پافشاری دارد و می‏گويد برای تامين مايحتاج انرژی کشور نياز به استفاده از اين تکنولوژی را دارد، اما تا کنون دلايل کافی دراختيار کارشناس آژانس قرار ندارد که آنها بتوانند صحت يا سقم اين ادعا را به اثبات برسانند.

نمايندگان آژانس انرژی اتمی مرتباً درحال رفت و آمد به ايران هستند؛ حتی گاهی يک هفته درميان، تا بتوانند روند فعاليت‏های ايران برمبنای مصوبات آژانس را دنبال کرده، گزارشات خود را به سازمان مربوطه ارسال کنند. در ميانهء اين بازديدهاست که آنان بدليل ممنوعيت همراه داشتن سامانه‏های الکترونيکی به مجموعه، مجبورند وسايل فوق را در نزد نيروهای امنيتی سايت به امانت بگذارند. آژانس در مصوبات خود طريقه اين روند را توضيح داده‏ است.

بازرسان می‏بايست تلفن‏های همراه خود را درون پاکت گذاشته، درب آن را چسبانده و سرتاسر محل چسب خورده را دست نويسی کنند تا هرگونه اقدام برای دست رسی به آن مشخص شود. برای امانت گذاری رايانه‏ها نيز يا بايد از صندوقچه‏های قفل دار استفاده شود و يا به همان طرزی که با دستگاه تلفن همراه عمل می‏کنند. اما با اين وجود بارها اتفاق افتاده که اينگونه مسائل امنيتی دچار سهل انگاری شده، مراتب فوق انجام نمی‏شوند. حتی گاهی ديده شده که رايانه‏ای در اتاق هتل مانده در حالی که شخص مسئول آن خارج از هتل بوده است.

در اين بين چيزی که هنوز مشخص نيست آنکه آيا اين هک‏ها از طريق برداشت و ضبط اطلاعات از روی سامانه‏ها صورت گرفته و يا با قرار دادن يک برنامه جاسوسی جهت شنود مکالمات و يا خواندن نامه‏های الکترونيک.

منبع: الجزيره، نویسنده کاترينا استوارت (Catrina Stwart)

 
 

رادان در پاسخ به سوالی درباره اينکه آيا ماموران پليس می‌توانند در صورت نبودن صاحب‌خانه وارد پشت‌بام يا غيره برای جمع‌آوری اين تجهيزات شوند، گفت: پليس برای ورود به مشاعات هم مجوز قانونی گرفته است و ورود نيروهای پليس به پشت‌بام‌ها و مراکزی که تجهيزات دريافت ماهواره به صورت آشکار در آنها وجود دارد با اخذ مجوز قضايی و توأم با اخلاق صورت می‌گيرد.
خبرنگاران سبز/جامعه:
از شعارهای دهن پرکن احترام به حريم شخصی و آزادی بيان و مردمسالاری تا حمله به حريم خصوصی شهروندان به بهانه بازداشت و جمع آوری ماهواره . سالهاست افراطيون قدرت طلب طرحی را در مجلس فرمايشی تصويب کرده اند که به نيروی انتظامی اجازه داده است تا ديش های ماهواره را به بهانه شبيخون فرهنگ غرب، جمع آوری کنند. قانونی که حق شهروندی در آن پايمال شده است.

جانشين فرمانده نيروی انتظامی درباره جمع‌آوری تجهيزات ماهواره‌ای گفت: پليس برای ورود به مشاعات مجوز قانونی گرفته است و ورود نيروهای پليس به پشت‌بام‌ها و مراکزی که تجهيزات دريافت ماهواره به صورت آشکار در آنها وجود دارد با اخذ مجوز قضايی و توأم با اخلاق صورت می‌گيرد.

البته فرمانده نيروی انتظامی توضيح ندادند اخلاق مد نظر ايشان چه مدلی خواهد داشت چرا که بارها از شهروندان مناطق مختلف تهران گلايه ای مبنی بر رفتار دور از اخلاق نيروهای تحت فرمان سردار رادان شنيده شده است که متاسفانه به دليل يکدستی و هماهنگی تمامی مسئولين نظام هيچ گوش شنوايی برای رسيدگی به شکايات مردمی وجود نداشته است.

به گزارش انتخاب، سردار احمدرضا رادان روز يکشنبه در حاشيه همايش «پليس ملی زن و مواد مخدر» در جمع خبرنگاران درباره جمع‌آوری ماهواره‌ها اظهار کرد: جمع‌آوری تجهيزات دريافت ماهواره کار جديدی از سوی نيروی انتظامی نيست و از چند سال گذشته آغاز شده است و در بحث جمع‌آوری تجهيزات دريافت ماهواره پيوند اخلاق را نيز حاکم کرده‌ايم. به طوری که هر چند قانون به پليس اجازه می‌دهد که برای اين موضوع پليس ورود به منازل هم داشته باشد اما در حال حاضر تنها ورود به مکان‌هايی که ديش ماهواره نمايان است وارد می‌شود.

رادان در پاسخ به سوالی درباره اينکه آيا ماموران پليس می‌توانند در صورت نبودن صاحب‌خانه وارد پشت‌بام يا غيره برای جمع‌آوری اين تجهيزات شوند، گفت: پليس برای ورود به مشاعات هم مجوز قانونی گرفته است و ورود نيروهای پليس به پشت‌بام‌ها و مراکزی که تجهيزات دريافت ماهواره به صورت آشکار در آنها وجود دارد با اخذ مجوز قضايی و توأم با اخلاق صورت می‌گيرد.

وی درباره برخورد با بدپوششی توسط پليس هم گفت: موضوع امنيت اخلاقی موضوعی است که با يک هجمه به سمت ناجا آغاز شد، اما امروز نه تنها اين هجمه وجود ندارد بلکه مطالبه جدی مردم و مسئولان محسوب می‌شود و حتی نيروی انتظامی را زير سوال می‌برند که چرا به وظايف قانونی خود عمل نمی‌کنند.

جانشين فرمانده نيروی انتظامی در حالی از شبيخون فرهنگی به عنوان موضوعی که  کشور را مورد هدف قرار داده است صحبت می کند که هفته گذشته احمدی مقدم فرمانده کل نيروی انتظامی با بيان اينکه کسی که می خواهد امر به معروف کند، بايد عامل به معروف باشد، از گسترش بی حجابی در خانواده‌اش نيروی انتظامی که عامرین اصلی مبارزه با بدحجابی هستند، انتقاد کرده بود.


 
 

در نخستين گام رهبران سبزمان ميرحسين موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و همه زندانيان سياسی را آزاد کنيد، در اين صورت شايد نخستين گام در جهت ايجاد اعتماد و باور به وجود اراده ای در حاکميت برای به رسميت شناختن حق مردم و بازگرداندن قدرت به صاحبان اصلی آن يعنی مردم بوجود بيايد و فضايی برای بخشش ظلم هايی که در حق مردم شده و شهيدانی که نثار کرده اند و لطمه های روحی و جسمی و عاطفی که به زندگی مردم وارد آمده است بوجود آيد.
خبرنگاران سبز/جامعه/بیانیه ها و مواضع:
در آستانه دوم خرداد، جمعی از جوانان اصلاح‌طلب در ديداری صميمانه با سيد محمد خاتمی به طرح ديدگاه‌های خود پرداختند. جوانان احزاب اصلاح طلب پس از اين ديدار بيانيه ای به مناسبت فرا رسيدن دوم خرداد منتشر کرده اند. در گوشه ای از اين بيانيه آمده است «ما جوانان احزاب اصلاح طلب دوم خرداد را به عنوان يکی از نقطه های پرفروغ تاريخ ايستادگی مردم ايران پاس می داريم و همچنين سوم خرداد حماسه حضور و ايثار مردم در دفاع از خاک پاک کشور و در دفاع از استقلال و امنيت کشور را پاس می داريم و اين دو حماسه حضور را تبريک می گوييم.»

متن کامل اين بيانيه که در اختيار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذيل است:

به نام خداوند بخشنده مهربان

پيروزی ما آن چيزی نيست که در آن کسی شکست بخورد. همه بايد با هم کامياب شويم، اگرچه برخی مژده اين کاميابی را ديرتر درک کنند

ميرحسين موسوی

امروز دوم خرداد ۱۳۹۰ است.  ۱۴ سال می گذرد از يکی از نقطه های درخشان حضور مردم برای تعيين سرنوشتشان، يکی از نقطه های درخشا ن تاربخ  که در آن مردم باور کردند می توانند در کنار هم برای تغيير بايستند، باور کردند که می توانند برای ساختن جامعه ای که در آن انسان کرامت دارد، حق دارد، احترام دارد، اختيار دارد و آزادی و استقلال دارد، بايستند. ۱۴ سال گذشت از آن روزی که خاتمی عزيز به يادمان آورد که دوباره برای خواست تاريخيمان بپا خيزيم و در کنار آن شعار زنده باد مخالف من را  مکرر به گوشمان خواند. ما دوباره تصميم گرفتيم که برای تحقق خواسته هايمان صندوق های رای را انتخاب کنيم.

همچنين ۱۴ سال می گذرد از آن روزهايی که ما بار ديگر اشتباه تاريخيمان را تکرار کرديم، ما قدرت را بدست منتخبين خود سپرديم و به خانه هايمان برگشتيم، ما منتخبين خود را صاحبان قدرت و صاحبان بهترين تشخيص ها دانستيم و به خانه هايمان رفتيم و دوباره تماشاچيانی شديم که منتخبانمان را بازيگر عرصه سياست و فرهنگ و اقتصاد و.... می دانستيم و تنها به تشويق و توبيخ آنها پرداختيم، هرگز احساس نکرديم که ما نيز می توانيم بازيگران اين عرصه باشيم، احساس نکرديم که ما نيز بايد به ميدان برويم و در کنار نمايندگانمان مطالباتمان را طلب کنيم، و به تدريج فاصله بين ما و نمايندگانمان بيشتر شد، و حرف هم را کمتر شنيديم و بيشتر قضاوت کرديم. و فاصله ها بيشتر و بيشتر و تحمل مخالف کمتر و کمتر شد.

در انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ بار ديگر با همه وجود اين ضرورت را دريافتيم که بايد بياييم و بايستيم بر همان عهد ديرينمان، بار ديگر احساس کرديم که کرامتمان در دست آنان که حرمتی برای انسانيت و اخلاق و آزادی قائل نيستند پايمال می شود. بار ديگر احساس کرديم سرمايه های معنوی و مادی و انسانی کشورمان در مسير نابودی و فنا قرار گرفته است. بار ديگر برخواستيم و اين بار ياد گرفته بوديم که بايد خودمان بازی گر باشيم و بايستيم و حقمان را مطالبه کنيم؛ ياد گرفته بوديم که قهرمان نمی خواهيم و هر کداممان می تواينم در قامت يک رهبر و يک قهرمان برای رسيدن به آرمانمان بايستيم ، ياد گرفته بوديم که بايد همديگر را بيشتر و بهتر تحمل کنيم.

ما معتقديم که انسان ها فارق از قوميت و مذهب و عقيده و جايگاه اجتماعی حقوق پايه ای و  برابر دارند و با هيچ بهانه و تو جيهی نمی توان آن را نقض کرد. ما همچنان پايفشاری می کنيم که تعيين سرنوشت عمومی، حق تک تک افراد است و يکی از راه های تحقق اين خواسته انتخابات آزاد و رقابتی است. ما همچنان معتقديم که شهروندان در انتخاب سبک زندگيشان آزادند و حکومت مجاز به دخالت در آن نيست. ما همچنان معتقديم که مردم ايران شايستگی و امکان زندگی مرفه، عادلانه و شرافتنمد را دارند و با همين امکانات فعلی می توان به اين خواسته ها رسيد. ما همچنان معتقديم که حرکت برای تغيير يک حرکت پيوسته و در ادامه حرکت های صد و پنجاه سال گذشته همچون مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت و ۱۵ خرداد ۱۳۴۲است.

ما راه رسيدن به اين خواسته ها را روش های مدنی و حرکت های مسالمت آميز و خالی از خشونت می دانيم، ما راه رسيدن به اين خواسته ها را بالا بردن سطح آگاهی جامعه می دانيم تاهمه با هم برای رسيدن به حقوقمان تلاش کنيم، و برای همين هست که ما هنوز اصلاح طلبيم. ما اصلاح طلبيم چرا که ما به دنبال آينده ای هستيم که در آن همان کسی که  خواهر و برادرمان را در خيابان ها
کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی تر، سالم تر و زيباتر از امروز زندگی کند.

آری ما همچنان اصلاح طلبيم، منش ما منش اصلاح طلبانه است نه از اين رو که ظرفيت اصلاح پذيری را بالا می دانيم که برعکس هر روز اقتدار گرايان درهای پيش روی اصلاحات را بيشتر و بيشتر می بندد، ما از اين رو اصلاح طلبيم که  باور داريم که منش اصلا ح طلبی ما آگاهی را بالا می برد، و آگاهی جمعی ما و خرد جمعی ما بی شک راه گشودن درهای بسته ی مقابل خواسته هايمان را خواهد يافت . ما با  صبر و استقامت و اميد به اين راه ادامه می دهيم.

ملت بزرگوار ايران در دوره های مختلف نشان داده است که برای رسيدن به آزادی و کرامت و عزت حاضر به گذشت است. اين بار نيز ملت می تواند بخاطر رسيدن به مطالبات برحقش ظلم هايی که بر او رفته است را ببخشد، هرچند که اين ظلم ها را فراموش نخواهد کرد، همانگونه که مادر سهراب اعرابی بزرگمنشانه اعلام کرد که از خون فرزند شهيدش می گذرد اگر که زندانيان سياسی آزاد شوند، چرا که فرزندان ايران به زندان افتادند و به شهادت رسيدند و آسيب های جبران ناپذير ديده اند تنها برای کرامت انسانی و رسيدن به مطالبات بر حقشان.

در همين راستا ما با وجود اينکه در طول اين دو سال هيچ حرکت مثبتی در جهت برون رفت از اين فضای اختناق از مجموعه حاکميت نديده ايم، اما باز از اين مجموعه می خواهيم که برای ايجاد اعتماد و باور در دل های مردم خرداد را سرآغازی برای تغيير و اصلاح کشور قرار دهيد. برای اين کار در نخستين گام رهبران سبزمان ميرحسين موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و همه زندانيان سياسی را آزاد کنيد، در اين صورت شايد نخستين گام در جهت ايجاد اعتماد و باور به وجود اراده ای در حاکميت برای به رسميت شناختن حق مردم و بازگرداندن قدرت به صاحبان اصلی آن يعنی مردم بوجود بيايد و فضايی برای بخشش ظلم هايی که در حق مردم شده و شهيدانی که نثار کرده اند و لطمه های روحی و جسمی و عاطفی که به زندگی مردم وارد آمده است بوجود آيد.
ما جوانان احزاب اصلاح طلب دوم خرداد را به عنوان يکی از نقطه های پرفروغ تاريخ ايستادگی مردم ايران پاس می داريم و همچنين سوم خرداد حماسه حضور و ايثار مردم در دفاع از خاک پاک کشور و در دفاع از استقلال و امنيت کشور را پاس می داريم و اين دو حماسه حضور را تبريک می گوييم.

جوانان احزاب اصلاح طلب
دوم خرداد ۱۳۹۰      

 
 

هيچ متهمی را پيش از آنکه جرمش ثابت شود، نمی توان حصر يا زندانی کرد. از جمله مسلّمات احکام شرع که مورد اجماع همه فقهاست و از ابتدای غيبت صغری‏ تا کنون احدی در آن خدشه‏ای نکرده اين است که هيچ متهمی را پيش از آنکه جرمش ثابت شود، نمی‏توان حصر يا زندانی کرد مگر متهم به قتل يا مديون متهم به غنا، چه رسد رفتارهای غير اخلاقی با او نمود يا شکنجه‏اش داد.
خبرنگاران سبز/ رهبران سبز:
آیت ا... دست‏غیب روحانی برجسته، مجدداً در دفاع از رهبران جنبش سبز، سخنان روشنی بیان کردند. در حالی که  ۹۶ روز از حبس غیر قانونی رهبران سبز، میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان می‌گذرد و از جانب شخصیت‌های مختلف داخلی و خارجی درخواست‌های فراوان برای آزادی آن‌ها می‌رسد خبر می‌رسد که آیت‌الله دستغیب بار دیگر با اعلام غیر قانونی و غیرشرعی بودن حبس این عزیزان از نظام ج.ا. خواست که آن‌ها را آزاد کند. این درخواست در سخنرانی ایشان که در حدیث سرو انتشار یافته است مطرح شد.

به گزارش حديث سرو در اين سخنرانی هفتگی در مسجد قبا آمده است:
هيچ متهمی را پيش از آنکه جرمش ثابت شود، نمی توان حصر يا زندانی کرد
از جمله مسلّمات احکام شرع که مورد اجماع همه فقهاست و از ابتدای غيبت صغری‏ تا کنون احدی در آن خدشه‏ای نکرده اين است که هيچ متهمی را پيش از آنکه جرمش ثابت شود،   نمی‏توان حصر يا زندانی کرد مگر متهم به قتل يا مديون متهم به غنا، چه رسد رفتارهای غير اخلاقی با او نمود يا شکنجه‏اش داد. حتی اگر جرم کسی ثابت شد و قاضی عادل حکم به اجرای حد يا تغزير وی نمود، غير از آنچه حکم شده نمی‏توان درباره‏اش جاری کرد و حتی يک سيلی به او زد يا توهينی به او کرد که اگر کسی چنين کند خود بايد قصاص و تعزير شود. کسانی که در اين قبيل احکام مسلّم شرع مجادله می‏کنند و تشخيص خود را بر دستور خدای تعالی حاکم می‏سازند، مشمول همين آيه می‏شوند که «إنْ فی صُدُورِهِمْ إلاَّ کِبْرٌ».

دعا برای آزادی آقايان موسوی و تمام زندانيان سياسی
ما نيز از اين منبر برای رضای خدا دعا می‏کنيم که خداوندا ما از آقايان موسوی و کروبی خلافی نديديم و به نظرمان می‏رسد انسانهای خوبی هستند و امروز مظلومانه در حصر قرار گرفته‏اند. همچنين ساير زندانيان سياسی که جرمشان ثابت نشده و محاکمه نشده‏اند. پروردگارا ما به هر که توانستيم گفتيم، بيانيه داديم، نوشتيم اما به جايی نرسيد. اکنون به تو می‏گوييم و از تو می‏خواهيم. تو قدرت داری خداوندا کاری کن تا دل اينها نرم شود و اين عزيزان آزاد گردند. 

 
 

جمعي از فضلا، روحانيون و مدرسين حوزه علميه قم در آستانه يكصدمين روز حصر غير قانوني آقايان كروبي و موسوی با صدور بیانیه ای تاکید کرده اند: حبس موسوی و کروبی را به صلاح اسلام، امنيت و ثبات نظام نمي دانيم. بديهي است تشديد برخوردهای قهری و امنيتي با معترضان و منتقدان و دامن زدن به فضای التهاب و اتهام و توهين از طریق رسانه ها و فضاهای عمومی کشور، نتیجه اي جز افزایش تندروی ها و تحریک به ساختارشکنی هایی که خواست بد خواهان است، در پی نخواهد داشت.
خبرنگاران سبز/سیاست:
 در اين بيانيه آمده است: خرداد ماه تداعی گر غم ها، شادی ها، پيروزی ها و اميد های معنی دار و  پر صلابت ملت ماست. نگرانی از مخاطراتی که سرمايه ها و دستاوردهای تاريخيمان را تهديد می کند، وظيفه ای بس سنگين بر دوش همگان می نهد.

در ادامه اين بيانيه تصریح شده برای پاسداشت ارزشهای اسلامی، انسانی و اعتلای کشور، به پيروی از مراجع عظام تقليد و همه خيرخواهان ملک و آيين، اعلام می دارد، استمرار تضييقات اخير ياران ديرين امام راحل (ره) و مديران سابق و معتمدان جمهوری اسلامی، حضرت حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ مهدی کروبی و جناب آقای مهندس ميرحسين موسوی و همسران گراميشان را به صلاح اسلام، امنيت و ثبات نظام نمی دانيم. بديهی است تشديد برخوردهای قهری و امنيتی با معترضان و منتقدان و دامن زدن به فضای التهاب و اتهام و توهين از طريق رسانه ها و فضاهای عمومی کشور، نتيجه ای جز افزايش تندروی ها و تحريک به ساختارشکنی هايی که خواست بد خواهان است، در پی نخواهد داشت.

اين بيانيه به امضای علما و فضلای زير رسيده است:

جعفر آريانی، حسين آشوری، علی آقانوری، محسن ابراهيمی، منصور ابراهيمی، رضا احدی، ولی الله احراری، سيد احمد رضا احمدپور، اصغر احمدی، رضا احمدی، مرتضی احمديان، مسعود اديب، سيدمحمدحسن حسينی ارسنجانی، حسن ارمی، احمد رضا اسدی، علی اصفهانی، ابوالحسن الله بداشتی، علی الله بداشتی، حبيب الله اميری، علی اميری، علی انتشاری، علی انديشه، اوجی، سيد محمد علی ايازی، بروجردی، حسنعلی بنکدار، مهدی پورحسينی، محمدکاظم تقوی، تهرانی، محمد حاضری، حبيب اللهی، ابراهيم حجازی، غلامرضا حجتی، حسن حسن­زاده خراسانی، مرتضی حسينی، سيداسماعيل حسينی المدنی، سيدباقر حسينی مهری، کاظم حيدری، خادمی، شمس الدين خسروی، احمد خلج، محمد خطيب، محمد دانش، محمود دردکشان، علی درويش، دلير، ابراهيم رحيمی، حسن رحيمی، محسن روزبهی، زارع، محمد علی سادات الحسينی، سعادت، رضی الله سعادتی، سعيدی، جعفر سعيديان­فر، حسين سليمانی، عبدالرحيم سليمانی، علی شاه زيدی، حجت شاه زيدی، حميدرضا شريعتمداری، رحيم شمس آبادی، رضا صادقی، اصغر صالحی، عليرضا صالحی، محمدعلی صالحی، نعمت­ الله صالحی، احمد صديقی، محمود صلواتی، رضا ضيائی، طاهری، سيدصالح طباطبائی­ ن‍ژاد، احمدعابدينی، محمدحسن عارفی ­پور، عبدالرسول عطائی، کاظم عظيما، علی غفاری، علی­اکبر غفاری، محمدتقی فاضل ميبدی، فلاح، قادرالحسينی، سيد­امير قاسمی، حسين قاسمی، محمد رضا قاسمی، حسن قربانی، حيدر قنبری، غلامحسين قيصری، حسن قيومی، حسين قيومی، عبدالله کاظمی، محمدصادق کاملان، محمدرضا کرباسی، محمدعلی کوشا، کاظم کيميايی، ولی الله کهن زاد، عبدالکريم کيوان نژاد، حسن گيوه­ چی، ابوذر مالکی، محمدتقی متقی، سيداحمد مجيدی، رمضانعلی محمدی، سيف­الدين محمدی، سيدضياء مرتضوی، ابوالقاسم مستشاری، حسن مصباح، مرتضی معينی، سيدحسين مقدس نژاد، ناصر مکاريان، مهدی منتظرالقائم، احمد منتظری، سعيد منتظری، مرتضی منتظری، محمدحسن موحدی ساوجی، سيدحسين موسوی تبريزی، سيد جعفر موسوی، سيد علی موسوی، سيد محمدرضا موسوی، سيدابوالفضل موسويان، سيدجواد مهری، ميرزا محمد مهرابی، سيدعلی ميرموسوی، غلامحسين نادی، محمد ناصری، سيداصغر ناظم­زاده، مجتبی نامدار، نصراللهی، محمدرضا نوراللهيان، سيدصالح نوريان، محمود واحد، حسين هاشمی، سيدحميد هاشمی، سيدهادی هاشمی، علی ياری، سيدحسين يوسفی.

 
 

اين مقام در دوران محمد دادگان در رقابت‌های جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان کارهايی را در زمينه بليت‌فروشی، ‌فروش پيراهن تيم ملی که بايد رايگان به طرفداران ايران داده می‌شد و کارهايی از اين دست انجام داد که سوژه رسانه‌ها شده بود و درباره عملکرد او ابهاماتی بوجود آمد که تا امروز هيچ وقت به آنها رسيدگی نشده بود.
خبرنگاران سبز/جامعه:
با وجود خفقان و سرکوب اطلاعات جمهوری اسلامی يکی از فاسد ترين نظام های حکومتی در جهان را داراست . از اختلاس و جيب به جيب کردن ميلياردها تومان سرمايه بيت المال در دولت ظهور تا روحانيانی که به بهانه های مختلف خود را در سياست، فرهنگ و ورزش کشور جای می دهند تا از اين سفره پهن شده و پر برکت نظام که سپاه پاسداران کليد دار آن است، برای خود دنيايی بهشت وار مهيا کنند.

خبر خيلی کوتاه بود. يکی از اعضای بلندپايه سازمان ليگ برتر از سوی دادگاه و‍يژه روحانيت بازدداشت شد.  حجت‌الاسلام محمد علی‌پور دبير کميته فرهنگی منشور اخلاقی، مشاور فرهنگی سازمان ليگ و عضو کميته رسيدگی به تخلفات فوتبالی فدراسيون فوتبال، با حکم قاضی ويژه روحانيت، به اتهام اختلاس مالی در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان و پرونده منشوری‌ها بازداشت شد.

اين منبع موثق که نخواست نامش فاش شود و خودش از زمره شاکيان پرونده است در گفت‌و‌گو با آفتاب اظهار کرد: «قاضی پرونده به من گفت که حتی اگر من رضايت بدهم او به قيد وثيقه آزاد می‌شد اما من رضايت ندادم. ايشان به اتهام اختلاس مالی در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان و شکاياتی که به خاطر پرونده منشوری‌ها از وی شده، بازداشت شده است و روز دوشنبه خبر بازداشت او از سوی دادگاه وی‍‍ژه روحانيت اعلام خواهد شد.»

اين مقام در دوران محمد دادگان در رقابت‌های جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان کارهايی را در زمينه بليت‌فروشی، ‌فروش پيراهن تيم ملی که بايد رايگان به طرفداران ايران داده می‌شد و کارهايی از اين دست انجام داد که سوژه رسانه‌ها شده بود و درباره عملکرد او ابهاماتی بوجود آمد که تا امروز هيچ وقت به آنها رسيدگی نشده بود.

رئيس سازمان ليگ در گفت‌وگو با کسانی که امروز پيگير اين ماجرا بودند گفت که وی به ياسوج رفته است.

داود عابدی در شبکه خبر صداوسيما هم گزارشی را پخش کرد که نشان می‌داد، اين فدراسيون در انتقال تماشاگران به آلمان، مبلغی به مراتب بيشتر از قيمت تمام شده را اخذ کرده است.

در آلمان از حيث هماهنگی و سازماندهی تماشاگران، ايران بی‌نظم‌ترين تيم جام جهانی بود. پس از بروز ناهماهنگی‌های فراوان در استقرار تماشاگران در بازی با مکزيک، رضا اسماعيلی سردبير البرز ورزشی در حضور کليه خبرنگاران، به علی‌پور اعتراض کرد که چرا بودجه‌ای که برای تهيه پرچم و پيراهن در اختيار داريد را هزينه نمی‌کنيد؟

علی‌پور نيز در حضور خبرنگاران، سيلی محکمی به گوش اسماعيلی نواخت.

دادکان که همواره در مصاحبه‌هايش مدعی اخلاق‌مداری و مبارزه با هرگونه تخلف اداری بوده است، هيچگاه واکنشی به اين اتفاقات نشان نداد و کارمند خود را نسبت به شائبه فساد مالی بازخواست نکرد.

حجت‌الاسلام علی‌پور نيز با رها کردن مسئوليت خود در آلمان، مسابقه‌ای گل کوچک بين کشيش‌ها و روحانيان ايرانی ترتيب داد و به فوتبال‌نويسان ايرانی حاضر در محل گفت: «تيتر بزنيد ائمه جمعه بر کشيش‌ها غلبه کردند!»

طرح منشور اخلاقی

در دوران مديريت محمد علی‌آبادی، شعار مبارزه با معضلات فرهنگی در فوتبال سر داده شد. توجيه دولت نهم اين بود که دولت‌های پيشين عامل ايجاد ناهنجاری‌های فرهنگی در فوتبال هستند.

از بطن چنين ديدگاهی بود که طرح منشور اخلاقی سر برآورد. وقتی حقوقدانان منتقد گفتند در هيچ کجای جهان، فدراسيون‌های ورزشی وارد حريم خصوصی ورزشکاران نمی‌شوند، اما علی‌پور در پاسخ گفت: «کسانی که با طرح منشور اخلاقی مخالفت می‌کنند سکولار، تکنوکرات يا عضو حزب توده هستند.»

به رغم تأکيد علی‌پور بر سکولار يا توده‌ای بودن منتقدانش، باز هم جهانگير کوثری و عادل فردوسی‌پور در برنامه‌هايشان، ابهاماتی را در خصوص منشور اخلاقی مطرح کردند. باشگاه استقلال نيز شکايتی را تسليم مراجع قضايی کرد.

آقای علی‌پور هم گفت: «کوثری پيشينه خاص دارد. پدر‌خوانده‌های ورزش ايران فکر می‌کنند با جريان‌سازی می‌توانند بحث مبارزه با ناهنجاری‌های فوتبال را سوخت می‌کنند. فردوسی‌پور هم بايد رفتارش را اصلاح و رسماً عذرخواهی کند.»

برخی بازيکنان و مربيان منشوری، به خاطر رفتار خارج از ميادين ورزشی محروم شدند. فرهاد کاظمی مربی فوتبال، از جمله افرادی بود که به جرم داشتن گرين کارت آمريکا، حدود سه سال از عرصه مربی‌گری محروم شد.

دکتر آقايی‌نيا کارشناس حقوقی، رسيدگی به تخلفات غيرفوتبالی ورزشکاران از جمله تخلفات راهنمايی و رانندگی را مصداق استبداد و خشونت دانست.

عزيز محمدی، رئيس سازمان ليگ نيز گفت که گروه‌هايی هستند در خارج از کشور که سمبل فساد هستند و بازيکنان ما نبايد مثل آنها مدل موها و ابروهای خود را آرايش کنند.

اما در همان مقطع، امير حاج‌رضايی کارشناس فوتبال پاسخ داد؛ ما ريشه‌ها را رها کرده‌ايم و چسبيده‌ايم به ريش!

وقتی انتقادات از غيرقانونی بودن طرح منشور اخلاقی شدت گرفت؛ سايت خبرآنلاين در گزارشی نوشت: «حجت الاسلام علی‌پور در فوتبال چه می‌کند؟ فوتبالی‌ها حق دارند بپرسند که حضور يک روحانی بر مسند فوتبال چه معنی می‌تواند داشته باشد؟»

 
 

در صورت ادامه برخوردهای تخریبی با دفتر دولت، یکشنبه اسناد ارتباط عباس غفاری با برخی چهره های سیاسی را منتشر خواهد کرد تا ابزاری بودن برخوردهای اخیر مشخص شود.
خبرنگاران سبز/جامعه:
سايت «يکشنبه» يکی ديگر از سايت های زنجيره ای حامی دولت پس از انتشار گزارش جوان آنلاين در ماجرای عباس غفاری حاميان رهبری را تهديد کرد که در صورت ادامه روند تخريبی صورت گرفته با شخص رحيم مشايی که صرفا ابزاری برای ضربه زدن به دولت است، يکشنبه اسناد ارتباط عباس غفاری با برخی چهره های سياسی مطرح کشور را منتشر خواهد کرد تا ابزاری بودن برخوردهای اخير مشخص شود.

نويسنده وب سايت «يکشنبه» از مخالفان دولت که با آب و تاب، پيگير ارتباطات غفاری هستند پرسيد، چرا در دولت های گذشته اين گونه ارتباطات حساسيت برانگيز نشده بود و اکنون وی بازداشت و ... اينگونه مورد حمله قرار می گيرد؟

پيشتر روزنامه جوان آنلاين گفته بود: «عباس غفاری از طريق آغشته کردن قرآن به نجاست به قدرت شيطانی دست پيدا کرده و از اين طريق اعمال شنيع و غير اخلاقی خود را دنبال می کرده است.» برخی از کسانی که مورد تجاوز وی قرار گرفته اند، تصريح کرده‌اند که آنان به ناگاه و بدون داشتن اختيار به مسيری هدايت‌شده و با رجوع به منزل نام‌برده خود را در اختيار وی قرار می‌دادند. گفته می‌شود تاکنون ۳۶۰ فقره تجاوز در پرونده وی ثبت شده است.»«عباس غفاری از طريق آغشته کردن قرآن به نجاست به قدرت شيطانی دست پيدا کرده و از اين طريق اعمال شنيع و غير اخلاقی خود را دنبال می کرده است.»

 
 

امسال تنها حجت الاسلام و المسلمين سيد حسن خمينی و سيد علی خامنه ای سخنرانی خواهند داشت و برنامه شب های حرم به استثنای شب ۱۴ خرداد همانند دو سال گذشته بنا بر دلايلی منتفی خواهد بود. و تنها احتمالا شب ۱۴ خرداد يکی از مسئولان عالی رتبه نظام سخنرانی خواهد داشت که بعدا مشخص خواهد شد.
خبرنگاران سبز/سياست:
هوچی گری ۱۴ خرداد سال گذشته مشخص کرد که سردمداران نظام اسلامی از اسم روح الله خمينی تنها به عنوان ابزاری برای پيشبرد اهداف تخريبی خود استفاده می کنند و جنجال پاره کردن عکس بنيانگذار نظام و فتنه ۹ دی که رسانه های اقتدارطلبان برای توجيه سرکوب و کشتار عاشورای خونين به کار بردند، تنها برای فريب عوام بوده و آنها در شعار دادن هم قابل نيستند.

اما امسال با توجه به دلخوری های پيش آمده بين خامنه ای و حاميانش با رئيس دولت کودتا، تريبون اين مراسم از احمدی نژاد که سال گذشته يکی از عوامل اصلی قطع زودهنگام سخنان نوه روح الله خمينی و سر دادن شعارهای از پيش هماهنگ شده عده ای بسيجی و سپاهی بود، گرفته شد تا حضور خود رئيس دولت را نيز در مراسم امسال در حرم خمينی با ترديد و هاله ای از ابهام قرار دهد.

همچنين طی هفته گذشته از گوشه کنار و سايت های اقتدارگرايان شنيده ميشد که امسال محمد خاتمی قصد دارد با هماهنگی بيت امام، در اين مراسم سخنرانی کند که به گفته محمد علی انصاری دبير ستاد بزرگداشت مراسم روح الله خمينی امسال تنها حجت الاسلام و المسلمين سيد حسن خمينی و سيد علی خامنه ای سخنرانی خواهند داشت و  برنامه شب های حرم به استثنای شب ۱۴ خرداد همانند دو سال گذشته بنا بر دلايلی منتفی خواهد بود. و تنها احتمالا شب ۱۴ خرداد يکی از مسئولان عالی رتبه نظام سخنرانی خواهد داشت که بعدا مشخص خواهد شد.

انصاری در ادامه با انتقاد از برخی فضاسازی ها راجع به خانواده روح الله خمينی و نيز مراسم سالگرد بنيانگذار نظام گفت: من بنا نداشتم که در اين مراسم بگويم ولی چه دليلی دارد که در آستانه بزرگداشت امام يک سايت يا يک روزنامه به قول منابعی که ما نمی دانيم اين منابع چه هويتی دارند بگويند فلان يادگار امام بناست در فلان انتخابات رياست جمهوری شرکت کند و بعد تحليل های مختلف ارائه دهد. اين حرف ها و فضا سازی ها در جامعه ای که بالنده و تربيت يافته مکتب امام است برای چيست؟! يا متاسفانه در روزهای گذشته ما در يکی از روزنامه ها يا سايت هايی که سعی می کنند انتساب خود به نظام را بيشتر جلوه دهند می نويسند که برخی ها درصدد هستند که فلان شخصيت سياسی در مراسم سخنرانی کند. مگر ستاد اطلاعيه نمی دهد؟! مگر ستاد سخنگو ندارد؟! 

خبرنگار روزنامه شرق نيز با طرح اين سوال که سال گذشته بصورت سازماندهی شده به يادگار آن امام توهين شده امسال برای جلوگيری از چنين اتفاقی ستاد چه راهکاری در نظر گرفته است ؟ که انصاری در پاسخ به اين سوال گفت : ستاد تعاملی و هماهنگی هايی با دستگاه های موظف اين مراسم داشته است  و بنابراين است که اين مراسم يک مراسم آرام و در شان امام باشد. ما براين توفيقمان پافشاری کنيم و تلاش خود را برای برگزاری اين مراسم همانطور که مردم و رهبری انتظار آن را دارند و همانطور که شايسته تکريم حضرت امام است انجام خواهيم داد .

انصاری در پاسخ به خبرنگار خبرآن لاين مبنی بر اينکه طبق روال سالهای گذشته اطلاع داشتيم که نام رئيس جمهور در بين سخنرانان است  ولی نام ايشان در ليست سخنرانان نيست؟ گفت: مراسم روز ۱۴ خرداد چون در فضای باز و گسترده برگزار می شود و مراسم شبها قطعا نميتواند در آن فضا برگزار شود و مباحث امنيتی هم مزيد بر اين برنامه است  پس ما مجبوريم هر مراسمی را در حرم و در فضای محدود فعلی برگزار کنيم با اين حال ما منتظر پاسخ  از سوی مسئولين هستيم.

 
 

آيا گمان نمی‌کنيد اسير اين موج شدن يعنی اينکه عملا به نفع ولايت مطلقه فقيه آقای خامنه‌ای که مسئول خون‌ريزی‌ها،‌ زندانی کردن‌ها، شکنجه‌ها، تجاوز‌ها، ويرانی‌ها و آسيب‌های فراوان اجتماعی سياسی ديگر است وارد ميدان شده‌ايم و آب به آسياب ولايت ريخته‌ايم؟
خبرنگاران سبز/ نقد و نظر/ عرفان خیر اندیش:
آقای مهدی خزعلی  در نوشته‌ای خبر از ظهور یک گودزیلای بی‌رحم در نیمه دوم خرداد داده است و رسانه‌های گوناگون از جمله خبرنگاران سبز اقدام به باز انتشار و ارائه تفسیر در باره این خبر کردند (اینجا). بعد از فرو نشستن واکنش‌های اولیه، شاید خوب باشد کمی عمیق‌تر به این مسئله اندیشیده شود و بکوشیم پاسخی برای پرسش‌های زیر بیابیم تا در مواجهه با این خبر دچار اشتباه نشویم؟ یادآوری می‌کنم که این‌ها همه پرسش‌هایی است برای تعمق بیشتر.


 ۱. آقای خزعلی گفته است که اين اتفاق برای "ميهن"مان قرار است بيافتد که ظاهرا اشاره ايشان به شايعه ظهور خفی است. آيا اين به اين معنی است که ايشان نيز اين شايعه را باور دارد که اينچنين از وقوع آن احساس ترس و نگرانی می‌کند؟

۲. اگر قرار باشد ظهور خفی (بر اساس اين شايعه) اتفاق بيافتد آن وقت اين دستگاه ولايت فقيه است که بی‌اعتبار می‌شود چون در آن صورت ديگر امام زمان احتياجی به نايب نخواهد داشت، پس چرا آقای خزعلی می‌گويد که به صغير و کبير رحم نمی‌کند؟ آيا ايشان در واقع زنگ خطر را برای تهديد جايگاه آقای خامنه‌ای می‌زند و آن را به اسم خطر برای ميهن نام می‌برد؟

۳. آيا گمان نمی‌کنيد اسير اين موج شدن يعنی اينکه عملا به نفع ولايت مطلقه فقيه آقای خامنه‌ای که مسئول خون‌ريزی‌ها،‌ زندانی کردن‌ها، شکنجه‌ها، تجاوز‌ها، ويرانی‌ها و آسيب‌های فراوان اجتماعی سياسی ديگر است وارد ميدان شده‌ايم و آب به آسياب ولايت ريخته‌ايم؟

۴. مگر مردم ايران بيشتر از آنچه که ولايت مطلقه فقيه بر سرش آورده (از جمله به قدرت رساندن تقلبی محمود احمدی‌نژاد) باز هم ممکن است زيان ببيند؟ کاش آقای خزعلی مشخص می‌کرد که اين خطر ايران را نشانه گرفته يا پايه‌های سنتی قدرت و ديکتاتوری را؟

و سئوال‌های فراوان ديگری که مطمئنم ديگران دارند و خواهند پرسيد. اميدوارم پاسخ خوبی برای اين پرسش‌ها پيدا شود تا اسير جوهای مصنوعی ساخته شده نشويم.

-------------------------------
خبرنگاران سبز آمادگی دارد نوشته شما در مخالفت یا موافقت با نوشته بالا را منتشر کند.

 
 

در حالی که حمید رسایی چند روزی‌است که خط عوض کرده و از یک حامی تمام عیار دولت به فکر دفاع از ولایت فقیه افتاده است، رسانه‌های وابسته به احمدی‌نژاد مرحله اول از تهدید به افشاگری خود را عملی کردند. این رسانه‌ها از چند روز پیش رسایی را تهدید می‌کردند که نسبت به پرونده‌های اقتصادی وی دست به افشاگری خواهند زد. نکته جالب اینکه در اولین افشاگری بر علیه رسایی، بیش از آن‌که فساد اقتصادی وی محرز شود، فساد در دولت محمود احمدی‌نژاد آشکار شده است.
خبرنگاران سبز/اقتصاد:
ماجرا از آنجا آغاز شد که حمید رسایی که یک نماینده مجلس و حامی تمام عیار احمدی‌نژاد بود، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری فارس وابسته به سپاه و در چرخشی ناگهانی، بر علیه اسفندیار رحیم‌مشایی موضع‌گیری‌های تندی کرد. او رحیم مشایی  را "الياس " دولت احمدی‌نژاد و مأمور محدودکردن ولی فقيه و منحرف‌کردن نظام اسلامی خواند و خواستار برخورد دستگاه قضايی با وی و همفکرانش شد.(+)

بلافاصله رسانه‌های وابسته به رحیم‌مشایی، ضمن تقبیح این اقدام او، وی را تهدید به افشاگری کردند.(+)  متقابلا رسایی نیز در گفتگوی دیگری با خبرگزاری فارس، با حالتی کاملا مطمئن از آنان خواست که به تهدید خود عمل کنند و بر علیه او افشاگری کنند. وی اعلام کرد:« نيازی به شرط‏گذاری نيست از افشاگری جريان انحرافی استقبال می‌کنم»(+)

سایت اینترنتی هفت صبح نیز در واکنش به این اظهارات رسایی، نخستین افشاگری خود بر علیه مدیر مسئول هفته‌نامه  ۹ دی را منتشر کرد. این سایت وابسته به مشایی فاش کرد که هفته‌نامه  ۹ دی متعلق به حمید رسایی، « پنج برابر بیشتر از آنچه که تیراژ فعلی آن است، برای هر شماره از منابع دولتی پول می گیرد»(+)

به گزارش خبرنگاران سبز این افشاگری بیش از آن‌که حمید رسایی را متهم به فساد مالی کند، اوج فساد اقتصادی در وزارت ارشاد را نشان می‌دهد. چرا که موید این نظریه است که اولا نشریات خاص حامی دولت (برخلاف نشریات مستقل) مستقیما از بیت‌المال بودجه می‌گیرند و ثانیا نحوه پرداخت این بودجه در وزارت ارشاد دولت محمود احمدی‌نژاد آنچنان بی در و پیکر است که یک نشریه می‌تواند تا پنج برابر همان بودجه غیرقانونی را نیز از دولت دریافت کند.

نکته دیگر این ماجرا این است که علیرغم آن‌که دولت از این دزدی آشکار بیت‌المال خبر داشته است، ولی تا زمانی که مسئولین   ه هفته‌نامه  ۹ دی  مستقیما بر علیه دولت موضع نگرفته‌اند، خود را ملزم به قطع مواجب غارت شده توسط آنان نمی‌داند و تنها زمانی اقدام به افشاگری می‌کند که مدیر نشریه، مصاحبه‌ای بر خلاف میل آنان انجام می‌دهد.

به نظر می‌رسد دولت احمدی‌نژاد باید به این سوالات پاسخ دهد:
دولت از چه زمانی از این دزدی آشکار خبر دارد؟
چرا تاکنون دولت، این فساد مالی را آشکار نکرده است و یا جلوی آن را نگرفته است؟
چه نشریات دیگری هم اکنون با همین روش مشغول غارت بیت‌المال هستند؟


 
 

«قدرت مطلقه» در ۲۰ سال اخير هر بار که به بحران می‌رسد و فاجعه‌ای می‌آفريند، با قربانی کردن چند نام و عنوان کردن چند واژه، «آلودگی ذاتی‌اش» را مثلاً! تطهير می‌کند. روزی به نام سعيد امامی به نظافت خويش می‌کوشد، باری به نام کهريزک و مرتضوی تجاوزش را پنهان می‌کند و امروز هم به نام رمالی و مشايی، دولت نامحمودش را محدود می‌کند و اصيل‌ترين باورهای مردم را معرکهٔ قدرت می‌سازد تا دين و آئينمان مضحکهٔ خاص و عام شود!
خبرنگاران سبز/ سیاست:
در پی انتشار سرمقاله خبرنگاران سبز که در آن توجه‌ها در اختلافات اخیر به خوی دیکتاتوری علی خامنه‌ای جلب شده است اکنون به مرور نوشته‌هایی در همین باره در حال انتشار است. اخیرا کلمه در نوشته‌ای به قلم داریوش محمدی با اشاره به سنت قربانی کردن عده‌ای برای پوشاندن خطاهای علی خامنه‌ای اشاره کرده است. متن کامل این نوشته در زیر می‌آید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

«دروغ» که به «بار» بنشيند، «انحراف» آغاز می‌شود. «متوليان امر»، از فرط «ناتوانی» در اداره کشور و «حسادت» بی‌اندازه به مديران طراز اول، در ميان عده ای  بی کفايت محصور شده‌اند. مدعيان اصول، سالهاست هم پياله رمالان و جنگيران‌اند و به دام بدمستی آنان گرفتار امده‌اند. «جريان انحرافی»، اسم رمز «اين گرفتاری و آن ناتوانی» است.

جريان انحرافی، تازه‌ترين نسخهٔ يک «انحراف ۲۰ ساله» است – و مگر مير حسين از اين انحراف ۲۰ ساله نگفته بود؟ -.  «قدرت مطلقه» در ۲۰ سال اخير هر بار که به بحران می‌رسد و فاجعه‌ای می‌آفريند، با قربانی کردن چند نام و عنوان کردن چند واژه، «آلودگی ذاتی‌اش» را مثلاً! تطهير می‌کند. روزی به نام سعيد امامی به نظافت خويش می‌کوشد، باری به نام کهريزک و مرتضوی تجاوزش را پنهان می‌کند و امروز هم به نام رمالی و مشايی، دولت نامحمودش را محدود می‌کند و اصيل‌ترين باورهای مردم را معرکهٔ قدرت می‌سازد تا دين و آئينمان مضحکهٔ خاص و عام شود!

هيچ چيز تازه نيست! قصهٔ ميدان داری اجنه بر عرصهٔ مديريت کشور، «رمز شکستن يک سکوت ۲۰ ساله» است و تکرار حکايت «سگهای گشاده و سنگ‌های بسته» است که «ميرمـان» گفته بود. دعوای اجنه بر سر انتخابات آتی، «تعبير خواب بامدادی شيخ» است و رويای قدرت آقازاده هاست و جاری شدن سيل خرافه و «به گل نشستن» کشتی نظام، اثبات ماجرای مشهور «بيل و پيل» است که «هاشمی نوشته بود».

معلوم نيست «مصباح» هدايتشان! چرا در ميان خيل سوال‌های بی‌جواب «خاموش» نشسته است و نظريه‌پرداز حکومت اسلامی و تئورسين «فرقه مطلقيه» نمی‌گويد که قدرت خدای گونه و مطلقيه چگونه مسحور اجنهٔ شيطان شده است؟

جهلشان مرکب است، که اگر نبود می‌دانستند تکرار سخنان رهبران جنبش، دست کم اقرار به يک اشتباه ۲ ساله است! جهلشان مرکب است که اگر نبود می‌دانستند انکار آمارهای دولت  پس از ۶ سال ‌‌نهايت بی‌هنری است حتی اگر نامشان به هنر آراسته باشد! جهلشان مرکب است که اگر نبود می‌ديدند که چگونه فاسد‌ترين مردمان بر اريکهٔ قدرت‌اند و بهترين فرزندان کشور در زندان محصورند. جهلشان مرکب است که اگر نبود مرز شجاعت و شقاوت را، می‌ديدند و به شجاعت نداشتهٔ دولتمردان نمی‌نازيدند و «نزديکيشان را با آنان جار نمی‌زدند» و «دروغ را از راست» می‌شناختند. راستی که «جهل مرکب، بر بصيرتشان غبطه می‌خورد!»

مدعيان اصول، اين بار «نمی‌توانند» فتيلهٔ دعوا و اختلاف بر سر قدرت را «پايين» بکشند، بناچار صدايشان را «بلند» کرده‌اند. صدايشان را بلند کرده‌اند که «گوششان سنگين» است؛ که اگر نبود می‌دانستند ماجرای رمالی و کف بينی دولتمردان داستانی است که بر هر سر بازاری هست. شايد هم مستی زدگان قدرت خود را به کری زده بودند که نتوانستند در حساسترين روزهای تاريخ کشور، از حمايت نامحمودشان دست بکشند و همچون مردم پيام ميرحسين را لبيک بگويند که می‌گفت «من آمده‌ام، چون روندهای سياسی، اقتصادی و فرهنگی موجود را نگران کننده يافتم. آمده ام تا کرامت انسان ها را پاس بدارم. آمده ام تا از حق مردم دفاع کنم و حامی گردش آزادانه و شفاف اطلاعات برای مردم، اين ولی نعمت دولت ها، باشم».

متوليان امور و مدعيان اصول، اهل کرامات شده‌اند! زهر رمالی را چشيده و چشم بسته غيب می‌گويند و مسئوليت خويش را فراموش کرده‌اند. فراموش کرده‌اند که در طلايی‌ترين سالهای درآمد کشور، «خزانه» را صرف «خرافه» کرده‌اند و در بهترين سال‌ها درآمدهای نفتی را به شياطين سپرده‌اند تا موجودی حساب ذخيره ارزی را فقط اجنه بدانند!. فراموش کرده‌اند که  کارشناسان  و دلسوزان اين مرز و بوم را يا زندانی کردند يا بازنشسته تا امروز که  خودشان از دايره بيرون رانده شده اند ياد مديريت فاجعه بار بر کشور  بيافتند.  فراموش کرده اند روزی را  که  فرزند انقلاب اسلامی ميرحسين موسوی توهم مديران و انحراف دولتيان و رياست رياکاران و کلاهبرداران بر سرنوشت مملکت و نظام را  فرياد می زد. فراموش کرده اند هر صدای منتقدی را با داغ و درفش خاموش کردند تا کسی را که می پنداشتند بله قربان گوی آنهاست حفظ کنند.

افسوس! متوليان امر، باز هم به جای آنکه به انحراف در جمهوريت و اسلاميت نظام بپردازند و به قانون اساسی بازگردند و به دامان فرزندان ملت پناه ببرند، به بازيچه‌ای و دروغی به نام جريان انحرافی مشغول‌اند.

 
 

منابع امنیتی گزارش داده‌اند که یکی از اعضای دستگیر شده وابسته به باند اسفندیار رحیم‌مشایی در زندان خودکشی کرده است. بنا بر این گزارش این خودکشی نافرجام بوده است.  
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
یک رسانه نزدیک به منابع امنیتی خبر از خودکشی نافرجام یکی از دستگیرشدگان جریان مشایی در زندان داد. جوان آنلاین نام این فرد را «ع.تبر» گزارش کرده است. به نوشته این منبع نامبرده از اعضای حلقه يک جريان انحرافی بوده و وظيفه انشقاق در برخی تشکل های ارزشی را برعهده داشت چندی پيش به اتهاماتی چند دستگير شده بود که اخيرا در زندان پارچ پلاستيکی را به صورت چاقو درآورده و اقدام به خودکشی کرده بود که باهوشياری ماموران نجات پيدا کرده است. گفته می شود دليل اين اقدام وی ،عملی نشدن وعده های عناصر موثر جريان انحرافی برای آزادی وی بوده است.

از سوی دیگر سایت دیگربان این فرد را «علی.ت» معرفی کرده است .

به گزارش خبرنگاران سبز، خودکشی و همچنین قتل زندانیان امنیتی با ظاهر خودکشی  زندان‌های ایران سابقه زیادی دارد. در مهمترین نمونه از این دست، سعید امامی، یکی از معاونت‌های وزارت اطلاعات که مسئول قتل‌های زنجیره‌ای معرفی شده بود، در زندان کشته شد. روایت رسمی و حکومتی حاکی از خودکشی وی با «داروی نظافت» بود.


 
 

وقتی چنين شرايطی پيش می‌آيد می‌بينيم که فردی ( محمد رضا شريفی نيا ) به اين برنامه آمده و می‌گويد که تمام بازيگرانی که من به سينما وارد کردم بر اساس قواعد و ضوابط بوده‌اند. اين سخنان روبروی دوربين‌های تلويزيونی و در برابر مردمی انجام می‌شود که می‌دانند او دروغ می‌گويد. بسياری می‌دانند که ايشان تعداد زيادی از بازيگران را با دريافت پول از خيابان به سينما آورده است تا نقشی را در فيلمی به آنها محول کن. چرا بايد امثال اين اقا و کوتوله های بی عرضه در سينما باشند و سيستم به آنها اجازه مانور بدهد؟
خبرنگاران سبز/جامعه/فرهنگ و هنر/از دیگر رسانه ها:
برنامه هفت با اجرای فريدون جيرانی که با واکنش های شديد حاميان افراطی نظام نيز مواجه شده است، جمعه شب نيز همانند برنامه های قبلی اش با حاشيه هايی همراه شد. فريدون جيرانی بازيگر نقش مختارنامه را به برنامه اش دعوت کرد تا رسانه حکومتی شاهد صريح ترين انتقادها به حوزه فرهنگ کشور و بازيگر مورد علاقه نظام شريفی نيا باشد.

عرب نيا در ابتدای سخنانش گفت: سيستم سينما مورد نقد وی است بنابراين از مسئولان و سينمايی ها می خواهم در مقابل سخنانم سعه صدر داشته باشند .
برشهايی از سخنان وی را با هم مرور می کنيم:
♦عرب نيا از مسئولين فرنگی و سينمايی کشور به دليل عدم حمايت از بازيگران انتقاد کرد و گفت: در دو بحث حقوق و وظايف بايد اشاره کنم که متاسفانه از سمت مسئولان که بايد از حقوق بازيگران حمايت خيلی خيلی جدی شود (مادی و معنوی) و همزمان تکاليف بازيگران را از آنها خواستار شود ، متاسفانه مسئولان و به ويژه دولتی ها در اين زمينه به تکاليف بازيگر توجه می کنند نه به حقوق آنان.

♦ بازيگر نقش مختارنامه در ادامه از سياست های تخريبی مسئولين امر در مقابل چهره های ماندگار و هنری کشور و بايکوت خبری فيلم « جدايی نادر از سيمين » در رسانه ملی و رسانه های دولتی، اينگونه انتقاد کرد: ما وقتی قهرمانانمان را می کشيم ، ما وقتی آگاهانه يا ناآگاهانه سيستم کوتوله سازی و کوتوله پروری را به جای قهرمان سازی و قهرمان پروری اجرا می کنيم ، نتيجه اش فيلمهايی که موجشان روی پرده است . موج يعنی اينکه نمی گذارد تماشاچی نفس بکشد . اگر بگذارد تماشاچی نفس بکشد ، می گذارد تماشاچی « جدايی نادر از سيمين » را انتخاب کند .

عرب نيا که با شجاعت تمام در رسانه کاملا حکومتی مختارگونه لب به اعتراض گشوده بود برای اولين بار و شايد برای آخرين باز اينگونه ادامه داد که :سيستم ما خصوصا در فرهنگ فاسد است و امثال مهران مديری ها با برنامه های طنز ؛سينما و هنر را به لجن کشيده و مسئولين يک همچين آدمی را دعوت ميکنند در برنامه سمينار طنز پردازان تلويزيون ؛تا برنامه اجرا کند.

عرب نيا با انتقاد از يکی از مهمانان شب‌های گذشته برنامه هفت که پيرامون مسائل بازيگری و ورود بازيگران به سينمای ايران سخن می‌گفت بيان کرد:‌ وقتی چنين شرايطی پيش می‌آيد می‌بينيم که فردی ( محمد رضا شريفی نيا ) به اين برنامه آمده و می‌گويد که تمام بازيگرانی که من به سينما وارد کردم بر اساس قواعد و ضوابط بوده‌اند. اين سخنان روبروی دوربين‌های تلويزيونی و در برابر مردمی انجام می‌شود که می‌دانند او دروغ می‌گويد. بسياری می‌دانند که ايشان تعداد زيادی از بازيگران را با دريافت پول از خيابان به سينما آورده است تا نقشی را در فيلمی به آنها محول کن. چرا بايد امثال اين اقا و کوتوله های بی عرضه در سينما باشند و سيستم به آنها اجازه مانور بدهد؟

♦ عرب نيا ادامه داد: حالا من بازيگر را نگاه کنيد از من انتظار دارند جاودانه باشم . در سيستمی که می روی سر صحنه ، کارگردان به بازيگر اجازه ابراز عقيده نمی دهد ،‌تهيه کننده به او جرات ابراز عقيده نمی دهد ، حتی مسئولان اهميت نمی دهند .
شما يک فيلم را بدون بازيگر در نظر بگيريد . شما در يک نقطه از جهان سينمايی را مثال بزنيد که در آن از مقام بازيگر تجليل نشود؟ من نمی خواهم بيهوده مقام بازيگر را بزرگ عنوان کنم ، می خواهم بگويم چرا مقام بازيگر لوث شده؟

- ما تنها سينمای جهان هستيم که کارگردان و يا تهيه کننده وقتی از يک بازيگر خوششان نمی آيد ، نقشش را حذف می کنند !
البته بايد به ۱۰ درصد از کارگردانها اشاره کنم که تمام سختی سينمای شريف را اينان دارند می کشند. پنج درصد تهيه کنندگان هستند که جلوی مسئولانی که شرايط را درک نمی کنند يک تنه ايستاده اند. محمود فلاح سکته کرد، داوود ميرباقری سکته کرد ..من اگر صحبت می کنم درباره سيستم سخن می گويم.متاسفانه در موارد غير از اين، ما به راحتی در سينمای ايران هر از راه رسيده‌ای را به واسطه آشنايی با تهيه‌کننده و کارگردان در فيلم وارد می‌کنيم، اين ساختار غلط است.

♦ ما در برنامه هفت ، کسی که مقام تهيه کنندگی ، کسی که مقام روزنامه داری و مجله داری دارد ، خيلی راحت می آيد و می گويد ما بازيگر جهانی نداريم . و کسی نيست که بپرسد يعنی چه که ما بازيگر جهانی نداريم – يعنی کسی مثل تام کروز – بازيگر جهانی چمدانش را دست می گيرد و می رود جهانی می شود يا بواسطه حضور در يک فيلم جهانی امکان بروز می يابد. چرا در ايران بازيگر جهانی نداريم . فيلم جهانی نداريم . تهيه کننده جهانی نداريم . هر چند بازيگر جهانی داريم . دليل : بازيگران مختار نامه که الان اين سريال به چند زبان دنيا دارد دوبله می شود .

♦ عرب نيا در بخش پايانی گفته هايش مجددا با انتقاد از مديران سينمايی و مديران فرهنگ کشور گفت: يکی ديگر از ايرادات مسئولان، مشکل نداشتن قدرت ‌اهم و فالاهم است. به گمان من دستگاه مديريت فرهنگی از جمله مديريت سينمايی بايد به کلی تغيير کند. ما وقتی مديريت فرهنگی مان بدون شناخت از بازيگری و هر کدام از عرصه های ديگر سينما و فقط صرفا بر اساس سياستهای ديکته شده ای که به هيچ عنوان در ذهنش نمی گنجد ، - ممکنه در اين سياست اعتدال و تغيير هم انجام شود -وقتی که با اين ذهنيت پای به عرصه می گذارد ، مطلقا روبروی تو(بازيگر) بسته است .

عرب نيا در ادامه سخنانش در ارزيابی مديريت فرهنگی اظهار کرد: سيستم مديريت ما به خصوص مديريت فرهنگی که ما از آن استفاده می‌کنيم يک سيستم فاسد است. البته اين فساد به معنای فحشا در نظر من نيست. بلکه منظورم بدون تحرک بودن اين سيستم است. يعنی سيستم مثل آب راکد شده است که بايد عوض شود چرا که اين سيستم بر اساس ترس بنا شده است. البته اين موضوع در سخنان حضرت علی (ع) نيز ديده می‌شود که ايشان می‌گويند بزرگترين گناه ترس است. به نظر من يک سيستم مديريت غلط بر اساس ترس بنا شده است، اين ترس می‌تواند از مسائل مختلف و متنوعی باشد.

اين بازيگر سينما با انتقاد از عدم حمايت مسئولين از بازيگران تصريح کرد: آيا گلشيفته فراهانی سرمايه ما در زمينه بازيگری بود يا خير؟ او چرا رفت؟ من کاری با عقايد و رفتارهای سياسی افراد ندارم. اما چرا مسئولين بايد از يک بازيگر حمايت نکنند که شمايل او شکسته شده و افرادی کوتوله با افکاری پست به عنوان شمايل مردم مطرح شوند؟

عرب نيا ادامه داد : اصلی‌ترين آفت در سينمای ايران نوع نگاه به بحث خودی و غير خودی ها است. در هر دوره دوستان برای خود تصميماتی که گرفته‌اند و توجيهاتی را مطرح کرده‌اند. در دوره‌های مديريتی بيش از آنکه توجه به نخبگان مطرح باشد نزديکان، آشنايان و کسانی که با قواعد آشنا بودند و با اين تعاريف آشنا بودند، وارد ميدان شدند و عملا ديديم که عمدتا اين افراد کار خود را بلد نبودند.

آنچنان که فريدون جيرانی می گويد قرار است فريبرز عرب نيا هفته آينده نيز ميهمان برنامه هفت باشد.

××× حاشيه‌ها

به گزارش ايسنا، اين برنامه در کنار صحبت‌های عرب‌نيا حاشيه‌هايی نيز به همراه داشت.

- دست اندرکاران برنامه پس از گذشت دقايقی از صحبت‌های ابتدايی عرب‌نيا يک ميان برنامه ۱۵ دقيقه‌ای با عنوان گزارش تحليلی از روند «بازيگری از رويا تا واقعيت» (با حضور بازيگران قبل و بعد از انقلاب اسلامی) را پخش کردند که اين مسئله با انتقاد عرب‌نيا همراه شد.

او در اين باره گفت: وقتی که من را به اين برنامه دعوت کردند گفتند که شما يک ساعت و نيم وقت برای سخن گفتن داريد که تنها ۲ ميان برنامه ۲ دقيقه‌ای در ميان صحبت‌های شما قرار خواهد گرفت.

جيرانی نيز در پاسخ به عرب نيا گفت: قبل از شروع برنامه از دوستان در پشت صحنه پرسيده بودم که آيا وجود اين ميان برنامه‌ها را به اطلاع شما رسانده بودند که به من گفتند اين مطلب با شما هماهنگ شده است.

اما دست اندرکاران «هفت» پس از اين انتقاد عرب نيا تا پايان سخنان يک ساعته او تنها يک ميان برنامه‌ی دو دقيقه‌ای را پخش کردند.

- از ديگر حاشيه‌های اين برنامه می‌توان به تماس محمدرضا گلزار با جيرانی اشاره کرد که طی اين تماس او خبر آشتی‌اش با محمدرضا شريفی نيا که در برنامه هفته گذشته «هفت» عنوان شده بود را تکذيب کرد.

ـ مسعود فراستی نيز که در نقد پايانی برنامه‌ی هفت حضور داشت در واکنش به کمبود وقت از اختصاص يک ساعت و نيم برنامه به يک بازيگر انتقاد کرد.

ـ در بخش معرفی فيلم‌هايی که در مرحله پيش توليد قرار دارند، از پيش توليد اولين فيلم رضا عطاران در مقام کارگردانی خبر داده شد که اين فيلم بر اساس فيلم‌نامه‌ای از سعيد نعمت الله و همسرش ساخته خواهد شد.

همچنين در اين بخش از آماده نمايش شدن فيلم «شيش و بش» به کارگردانی بهمن گودرزی خبر داده شد.

به گزارش ايسنا،در نظرسنجی شب گذشته پيرامون بهترين فيلم عرب‌نيا از بين چهار فيلم،ضيافت،شوکران،شيفته و «جهان پهلوان تختی»، فيلم «ضيافت» انتخاب شد.

 
 

اینکه امروز داستان جن‌گیری و رمالی و فساد مالی نزدیکان احمدی‌نژاد سرمقاله هر رسانه ولایتی است نه به ا ین دلیل است که اینان تازه خبردار شده‌اند که موسوی دو سال پیش شجاعانه این کژی‌ها را فریاد زد، بلکه ا ین خوی دیکتاتوری و کینه‌ورزی شخصی علی خامنه‌ای است که دیگر تاب خودسری‌ها و حرف‌ ناشنوی‌های فرزندخوانده‌اش را ندارد. آنچه که امروز در حال اتفاق است هم به دلیل شرارت زیرکانه احمدی‌نژاد است و هم به دلیل بالا گرفتن عطش دیکتاتوری و مطلقه بودن قدرت و حشمت و جاه در شخصیت علی‌ خامنه‌ای است. به سخن دیگر، قدرت مطلقه‌ای که دیروز نمی‌توانست یک سیدخندان رشید اما تدارکات‌چی را تحمل کند، امروز حتی نمی‌تواند فرزند‌خوانده کوتوله خود را نیز شریک بخشی از قدرت خود ببیند.
خبرنگاران سبز/ سرمقاله:
مدتی است که اختلافات بین علی‌خامنه‌ای و احمدی‌نژاد بالا گرفته است ولی آنچه کمتر دیده و بررسی شده است تمایل روز‌افزون ولایت مطلقه فقیه، علی خامنه‌ای، به تک‌تازی و یا به قول خودش «یک سر» بودن است. این تمایل به قدرت مطلق، دو سال پیش چنان در کام ولایت مزه کرد که او دوستی چهل و پنج ساله‌اش با هاشمی رفسنجانی را فدای آن کرد.

اگر خامنه‌ای به خاتمی و مجلس ششم اجازه کار نمی‌داد به این دلیل بود که آن‌ها از جناح فکری مخالف او بودند، ولی نه این است که با اشاره علی خامنه‌ای بود که احمدی‌نژاد (به جای دکتر، خلبان، سردار قالیباف) در دوره اول ریاست جمهوری  (۱۳۸۴) از صندوق‌های رای در آمد تا در روز تنفیذ دست‌های ولی نعمتش را ببوسد؟ حال چه شده است که آن فرزند‌خوانده عزیز، امروز ناخلف شده است و مورد لعن و نفرین ذوب شدگان و مورد غضب و تحقیر خود ولی فقیه قرار می‌گیرد؟

دو پاسخ می‌توان داد: اول: پسر ناخلف شده است و باید تحقیر، تنبیه و سیاست بشود؛ دوم: ولایت مطلقه فقیه آن‌قدر به مطلقی قدرت علاقمند و وابسته شده است که هیچ گونه ناشنوایی منویاتش را بر نمی‌تابد و سرمست از یکدستی ساختار قدرت، تحمل هیچ نوع مخالفت و استقلالی را ندارد. بدون شک پاسخ اول، بخشی از این پرسش را پاسخ می‌دهد اما پاسخ دوم است که شاید به همان اندازه و چه بسا بیشتر شایان توجه است.

نباید از نظر دور داشت که تا قبل از به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد جز در دوره‌ی کوتاه هم‌زمانی مجلس پنجم و ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، هیچگاه سه قوه کشور در اختیار جناح راست (جناحی که خامنه‌ای به آن تعلق دارد) نبوده است و همچنین اینکه در تمام عمر سیاسی‌اش علی خامنه‌ای همیشه در حسرت اشغال کردن یک پست کاملا اجرایی بوده است چرا که دوران هشت ساله ریاست جمهوری‌اش، طبق قانون اساسی قبلی ج.ا.، نخست وزیر قدرت اصلی کابینه محسوب می‌شد و نه رییس جمهور.

علی خامنه‌ای در دوره رهبری‌اش با ایجاد سازمان‌های موازی فراوان و دخالت در تمام جنبه‌های اجرایی و انتخاب وزرا تا حدی کوشید عطش سیراب‌نشده‌اش برای داشتن قدرت اجرایی را ارضا کند. واقعیت این است که هنگامی که در سال ۸۴ علی خامنه‌ای احمدی‌نژاد را به قالیباف امتحان پس داده ترجیح داد معلوم شد که او به جستجوی یک چهره گمنام و نامحبوب است که با حرف‌شنوی از او تنها اجرا کننده آرزوهای اجرایی رهبری باشد. این مهم البته تا حدودی در دوره اول ریاست جمهوری احمدی‌نژاد اتفاق افتاد و او چنان از این ترتیب نو خرسند بود که در سال سوم دوره اول ریاست جمهوری احمدی‌نژاد قصدش برای دوباره انتخاب شدن احمدی‌نژاد را آشکارا بیان کردن و از کابینه وی خواست که به جای برنامه ریزی برای یک سال باقی مانده دولت برای پنج سال آینده برنامه ریزی کنند.

حتی زمانی که غول تقلب نزدیک بود از چراغ بیرون بیاید،‌ علی خامنه‌ای با کاری صددرصد خلاف قانون قبل از تایید شورای نگهبان، احمدی‌نژاد را رییس‌جمهور خواند و به او تبریک گفت و شش روز بعد از تریبون نماز جمعه رفاقت سیاسی‌ و جناحی‌اش با هاشمی رفسنجانی را به نزدیکی نظرش با احمدی‌نژاد فروخت. اما غول تقلب از چراغ بیرون آمد و متقلبان هم مظطر شدند و هم مظطرب و سراسیمه و وحشی به جان مردم افتادند. این سراسیمگی و عصبیت همچنان در سیستم عصبی حکومتیان بخصوص شخص علی‌خامنه‌ای که طراح اصلی این سناریو بود باقی مانده است.

اینکه امروز داستان جن‌گیری و رمالی و فساد مالی نزدیکان احمدی‌نژاد سرمقاله هر رسانه ولایتی است نه به ا ین دلیل است که اینان تازه خبردار شده‌اند که موسوی دو سال پیش شجاعانه این کژی‌ها را فریاد زد، بلکه ا ین خوی دیکتاتوری و کینه‌ورزی شخصی علی خامنه‌ای است که دیگر تاب خودسری‌ها و حرف‌ ناشنوی‌های فرزندخوانده‌اش را ندارد. آنچه که امروز در حال اتفاق است هم به دلیل شرارت  زیرکانه احمدی‌نژاد است و هم به دلیل بالا گرفتن عطش دیکتاتوری و مطلقه بودن قدرت و حشمت و جاه در شخصیت علی‌ خامنه‌ای است. به سخن دیگر، قدرت مطلقه‌ای که دیروز نمی‌توانست یک سیدخندان رشید اما تدارکات‌چی را تحمل کند، امروز حتی نمی‌تواند فرزند‌خوانده کوتوله خود را نیز شریک بخشی از قدرت خود ببیند. / س

 
 

ازآنجايی که در کشور آزادی بيان تنها در طرفداری از ولايت و رهبری و تخريب مخالفين نظام در حد مطلق وجود دارد، خبرنگاری نتوانست به آقايان نقدی و مصلحی بفرمايد : اکنون که در حاشيه رونمايی از کتاب دايرةالمعارف شهدای مبارزه با نفاق و قربانيان ترور به سخنوری پرداختيد، کيست که جواب سوال پدرِ شهيدِ شانزده ساله جنبش سبز « ميثم عبادی » که به دليل اعتراض به يک بسيجی که دخترکی را کتک می زد، توسط بسيجيان به شهادت رسيد را بدهد؟ آيا نامی، عکسی ، يادی از شهدای پس از کودتای انتخابات، که توسط نیروهای بسیج و سپاه ترور و به قتل رسیدند، در اين کتاب جای خواهد داشت؟
خبرنگاران سبز/سياست/نقد و نظر:
محمدرضا نقدی رئيس سازمان بسيج که يکی از افرادی است که سازمان تحت امرش را در سرکوب و به قتل رساندن معترضين به تقلب فاحش در انتخابات با آوردن توجيهات شرعی، ترغيب می کرده است،در نشست خبری که صبح امروز شنبه به منظور تشريح برنامه‌های ستاد بزرگداشت شهدای مبارزه با نفاق در مرکز بسيج سازمان صدا و سيما برگزار شد، اظهار داشت: گروهک‌های تروريستی و منافقين پس از اقدامات تروريستی خود و انجام ترورها مشاهده کردند که اين کارها نتيجه عکس دارد و ملت ايران را با يکديگر متحدتر می‌کند. به همين منظور اقدام به اختلاف‌افکنی و ايجاد شکاف بين مسئولان نظام و سرد کردن مردم نسبت به مسئولين و نظام کردند.

سردار نقدر که خود و سازمانش نمونه بارز انحراف در پيمانشکنی آرمان های اين سازمان و دخالت در امور حکومت داری است،در مقام نقد از جريان انحرافی دولت کودتا گفته است : گروهی که نخ تسبيحشان ولايت است منحرف نمی‌شوند و ما در بسيج احساس خطر نمی‌کنيم و بسيجيان هيچ‎گاه در دل خود به جای ولايت، مکتب‌های پوشالی را راه نمی‌دهند.

همچنين حيدر مصلحی وزير اطلاعات مورد حمايت رهبری نيز صبح امروز با حضور در جمع خبرنگاران در پاسخ به سؤالی مبنی بر اينکه اقدامات وزارت اطلاعات برای مقابله با جريان انحرافی در کشور چيست، اين بار با دلگرمی بيشتری برای اطرافيان نزديک محمود احمدی نژاد خطر و نشان کشيد و اظهار داشت: از مهمترين وظايف اين وزارتخانه مقابله با جريانات انحرافی است که در کشور با عنوان گروه‌های منحرف فعاليت می‌کنند و اين مقابله از طريق اقدامات اطلاعاتی صورت می‌گيرد.

ازآنجايی که در کشور آزادی بيان تنها در طرفداری از ولايت و رهبری و تخريب مخالفين نظام در حد مطلق وجود دارد، خبرنگاری نتوانست به آقايان نقدی و مصلحی بفرمايد : اکنون که در حاشيه رونمايی از کتاب دايرةالمعارف شهدای مبارزه با نفاق و قربانيان ترور به سخنوری پرداختيد، کيست که جواب سوال پدرِ شهيدِ شانزده ساله جنبش سبز « ميثم عبادی » که به دليل اعتراض به يک بسيجی که دخترکی را کتک می زد، توسط بسيجيان به شهادت رسيد را بدهد؟ آيا نامی، عکسی ، يادی از شهدای پس از کودتای انتخابات، که توسط نیروهای بسیج و سپاه ترور و به قتل رسیدند، در اين کتاب جای خواهد داشت؟ چه کسی بايد چرايی ترور استاد علی محمدی و چندين پزشک ترور شده که مـُعرف حضور جنابان عالی نيز هست را بدهد؟ چه کسی بايد فرد ترور کننده شهيد سيد علی موسوی را معرفی کند؟ چه قدرتی می تواند قاتل صدها جوانِ در خون غلتیده را در مأمن خود نگه دارد و باز هم دم از مبارزه با نفاق و دفاع از قربانيان ترور بزند؟ پرونده قتل های زنجيره ای و حمله به کوی دانشگاه چرا در خاک، بی جان ، مانده اند. ؟

قبرهای بی نشان تير ۸۸ نمونه بارزی از ترور نيروهای بسيج و سپاه پاسدارن است که در تناقض است با گفته ها و ادعاهای برگزار کنندگان و سخنوران اين بزرگداشت که از جيب بيت المال برای برگزاری اين همايش ها به جیب دیگری واریز می شود.

 
 

ترانه تلخ ، روايتی است از خودفريبی انسانهايی که از روی سادگی و روشن نگری ، بيشتر از کردار ، به شعارها دل می بندند . . . اين ترانه داستان زندگی من نيست ! اين ترانه برگرفته از بغضهای فروخورده پيرمردی است که تشنه عدالت بود ! " .
خبرنگاران سبز/فرهنگ و هنر و ادب:
جديدترين ترانه آريا آرام نژاد خواننده حامی جنبش سبز که با ترانه « علی برخيز » پس از عاشورای خونين ۸۸ ، توسط ماموران امنيتی بازداشت شده بود، به نام « ترانه تلخ » منتشر شده است. در اين ترانه آريا آرام نژاد سعی کرده است شعارهای عوام فريبانه رئيس دولت کودتا که وعده آسان تر شدن زندگی معشيتی را داده بود، به چالش بکشد. همچنين در اين ترانه به رفتار منافقانه و زياکارانه مسئولان کشور نيز اشاره شده است.

آريا آرام نژاد در آستانه سومين سال از کودتاي حامیان رهبری، با زيرکی نهيبی نيز به انتخابات زده است و با بيان اينکه از دادن رای به عوام فريب ترين رئيس جمهور تاريخ کشور که عده ای را با شعارهای دروغين خود به سمت خود جلب کرده بود، رضایت ندارد از زبان مردم روستا و جامعه کارگری و قشر متوسط که با سياست های ويرانگر اقتصادی دولت در فقر دست و پا ميزنند، رئيس دولت را به چالش کشيده است و برای رئیس دولت و هواداران فریب خورده اش، آرزو کرده است شاید این ترانه تلخ آنها را به خودشان بیاورد.

همچنين صفحه فيسبوک آريا آرام نژاد نيز اين ترانه را اينگونه تفسير کرده است : "  ترانه تلخ ، روايتی است از خودفريبی انسانهايی که از روی سادگی و روشن نگری ، بيشتر از کردار ، به شعارها دل می بندند . . . اين ترانه داستان زندگی من نيست !
!اين ترانه برگرفته از بغضهای فروخورده پيرمردی است که تشنه عدالت بود ! " .
همچنین این ترانه شنیدنی را می توانید از اینجا دانلود کنید  : ترانه تلخ



 
 

سناریوی حذف جریان انحرافی کلید خورد. سابقه حذف افراد در نظام جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که وقتی وزارت اطلاعات خبر از کشف یک باند بزرگ جاسوسی می‌دهد، کسی که قرار است حذف شود فقط چند ساعت تا پایان راه فرصت دارد.....  
خبرنگاران سبز/نقد و نظر/کورش هدایت:
سناریو به اندازه‌ای قدیمی و نخ‌نما است که با بالارفتن پرده اول نمایش، همه تماشاچیان پایان داستان را می‌دانند. هنگامی که یکی  از کسانی که تا دیروز در حکومت سهم و ارج و قربی داشت «رفتنی» می‌شود، این سناریو با تمام جزئیات آن کلید می‌خورد.  در  طول سی و سه سال گذشته بارها و بارها این نمایش را دیده‌ایم و بر تک تک جزئیات آن آشنایی داریم.

پرده اول داستان با افشاگری‌های اقتصادی و اخلاقی در رسانه‌ها شروع می‌شود. گاه و بی‌گاه در این میان، مقام‌های امنیتی احتمالات و فرضیاتی مبنی بر ارتباطات پنهان فرد یا گروهی که قرار است حذف شوند را با غرب مطرح می‌کنند.

در پرده دوم، وزارت اطلاعات (یا اطلاعات سپاه) خبر از دستگیری یک باند عظیم جاسوسان آمریکایی یا اسرائیلی (گاهی هم روسی و انگلیسی) می‌دهد. باند جاسوسی بزرگی که کارهای خیلی بدی می‌کرده‌اند که نمی‌شود بازگو کرد. اعضای این باند معمولا خیلی زود اعتراف می‌کنند که به کسانی که قرار است حذف شوند، وابسته بوده‌اند.

پرده سوم پرده دستگیری‌ها و یا به خارج فراری دادن‌ها است. در این بخش از سناریو سربازان امام زمان در یک یا چند عملیات ضربتی و با فیلم و عکس و تفصیلات حذف شوندگان را دستگیر می‌کنند. گاهی نیز حذف شونده موفق می‌شود با لباس زنانه به خارج از کشور بگریزد.

پرده چهارم پرده اعترافات تلویزیونی است. در این قسمت از نمایش، کسانی که دستگیر شده‌اند در تلویزیون اعتراف می‌کنند که نسل اندر نسل، ضد انقلاب بوده و با همین نیت از مادر زاده شده‌اند. قصد براندازی (نرم یا سخت یا متوسط) داشته‌اند و اگر چند روز دیگر فرصت می‌داشتند، جماران یا پاستور یا هرجای دیگری را بمباران می‌کردند.

گاهی این نمایش پرده پنجم یا موخره‌ای هم دارد. این پرده از نمایش در بین اهل فن به پرده «دیدی گفتم؟» یا نمایش تیزهوشی و بصیرت رهبر معروف است.  در این پرده رهبر در تلویزیون حاضر می‌شود و مدعی می‌شود که از روز اول از همه قضایا باخبر بوده است. فقط برای مصلحت سکوت نموده بوده. در پایان این پرده گروهی دهان گشاد ابتدا گریه نموده و سپس شعار آماده بودن سر می‌دهند.

جریان انحرافی، منافق، فتنه گر..... اصلا فرقی ندارد نام فرد یا گروه حذف شونده چه باشد؟ از زمان قطب زاده تا کنون، این نمایش بدون کوچکترین تغییری بارها و بارها بر روی پرده رفته است. آنقدر تکراری و نخ‌نما که برای کمتر کسی تازگی دارد.

پرده اول نمایش حذف احمدی‌نژاد تمام شد. از امروز پرده دوم این نمایش در حال اجراست. حیدر مصلحی وزیر اطلاعات رسما اعلام کرد که با جریان انحرافی برخورد می‌کند. (+) همزمان رحیم صفوی سرنخ جریان منحرف را سرویس اطلاعاتی بیگانگان معرفی کرد. (+) سردار نقدی پا را فراتر گذاشت و جریان انحرافی را دنباله رو منافقین و تروریست‌ها دانست. (+) و بالاخره در تکمیل کار همکاران امنیتی، وزارت اطلاعات خبر از کشف و انهدام یک شبکه جاسوسی وابسته به خارج داد. قرعه فال این‌بار به نام آمریکا خورده است. (+)

معمولا اعترافات دستگیر شدگان این شبکه جاسوسی، چند روزی به طول می‌انجامد. در پایان آنان اعتراف خواهند کرد که واسطه و رابط میان آمریکا با مسئولی که قرار است حذف شود بوده‌اند. شاید این چند روز، آخرین فرصت «جریان انحرافی» باشد که زنده و با لباس زنانه از کشور خارج شود./ش


پی نوشت: مسئولیت محتوای نوشته‌هایی که با نام منتشر می‌شوند به عهده نویسنده است. 

 
 

آیا خزعلی از کودتایی دیگر در سالگرد کودتای  ۸۸ خبر می‌دهد؟ آیا تسویه حسابی خونین میان یاران احمدی‌نژاد و خامنه‌ای در پیش است و گودزیلای قدرت می‌خواهد تمام غنایم را برای خود بردارد و هر چه در میان است را نابود کند؟ چه رویداد سهمگینی در انتظار مردم بی‌پناه ایران است؟  آیا با توجه به اطلاعاتی از این دست بوده است که خاتمی پیش‌نهاد (ناپخته) آشتی و بخشش را مطرح کرد؟ چرا روحانیون ساکت نشسته‌اند؟ چرا سرداران و ارتشبدان ایران‌دوست ساکت نشسته‌اند؟ چرا خبرداران کاری نمی‌کنند؟ آیا این همان صحنه‌گردانی خطرناکی نیست که موسوی دو سال پیش گفت تسلیم آن نمی‌شود؟ آیا نبود رهبران سبز امروز بیشتر از هر زمان دیگری احساس نمی‌شود؟
خبرنگاران سبز/ سیاست:
مهدی خزعلی (فرزند آیت‌الله خزعلی، از نزدیکان آیت‌الله خامنه‌ای) که به سبب روابطش با مقامات درون نظام، دسترسی به اطلاعات ویژه برایش میسر است در آخرین نوشته وبسایتش با اشاره به حادثه خیز بودن ماه خرداد در سپهر سیاسی ایران با واژگانی پر واهمه و نگران کننده خبر از روی دادن اتفاقاتی ناگوار برای مردم ایران در نیمه دوم خرداد ماه امسال داده است. وی هیچ گونه چاره‌اندیشی در این باره را ممکن ندانسته و این اتفاق را به گودزیلایی تشبیه کرده است که همه چیز را خواهد بلعید و به «صغیر و کبیر» رحم نخواهد کرد. او با عبارتی بسیار نگران کننده می‌نویسد: «بسيار دير شده است و برايتان تدبيری نمانده است، فقط می توانم بگويم برايتان متاسفم! و برای ملتی بزرگ که بايد شاهد بلعيده شدن همه دار و ندار و هستی اش باشد!».

آیا خزعلی از کودتایی دیگر در سالگرد کودتای  ۸۸ خبر می‌دهد؟ آیا تسویه حسابی خونین میان یاران احمدی‌نژاد و خامنه‌ای در پیش است و گودزیلای قدرت می‌خواهد تمام غنایم را برای خود بردارد و هر چه در میان است را نابود کند؟ چه رویداد سهمگینی در انتظار مردم بی‌پناه ایران است؟  آیا با توجه به اطلاعاتی از این دست بوده است که خاتمی پیش‌نهاد (ناپخته) آشتی و بخشش را مطرح کرد؟ چرا روحانیون ساکت نشسته‌اند؟ چرا سرداران و ارتشبدان ایران‌دوست ساکت نشسته‌اند؟ چرا خبرداران کاری نمی‌کنند؟ آیا این همان صحنه‌گردانی خطرناکی نیست که موسوی دو سال پیش گفت تسلیم آن نمی‌شود؟ آیا نبود رهبران سبز امروز بیشتر از هر زمان دیگری احساس نمی‌شود؟

متن کامل نوشته دکتر خزعلی را در زیر بخوانید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ

 خرداد ماه پر حادثه ای است،۱۵ خرداد ۴۲ جرقه نخست انقلاب زده شد، ۱۴ خرداد ۶۸ مردم با پيشوايشان وداع گفتند و رهبر انقلاب اسلامی را به خاک سپردند، ۲ خرداد ۱۳۷۶ رای قاطع مردم به اصلاحات زنگ خطری بود برای کسانی که خود را حاکم مطلق می پنداشتند و مردم را به هيچ می انگاشتند - هر چند اصلاح طلبان مردم را نا اميد کردند و کار به جايی رسيد که مردم در مجلس هفتم به اصولگرايان پناه بردند! - می گويند در جهنم مارهايی است که مردم از ترسشان به افعی پناه می برند!

۲۲ خرداد ۸۸ بار ديگر مردم به صحنه آمدند و پيامی بس عميق تر به جهان مخابره کردند، ۲۵ خرداد راهپيمايی مسالمت آميزی که حتی شعار " مرگ" نداشت، نشانی از رشد سياسی مردم بود، مردم نشان دادند که ديگر با مرگ و کشتن و زدن و شکستن و انقلاب کاری درست نمی شود، بايد فرهنگ را اصلاح کرد و زيربنايی کار کرد، البته صبر و استقامت می خواهد! و اين راهپيمايی ها ادامه يافت تا ۲۹ خرداد ۸۸ که خطبه تاريخی آيت الله خامنه ای ايراد شد و محمود احمدی نژاد با زيرکی خود را از معرکه کنار کشيد و نوک حمله طرفداران ولايت و بسيج و سپاه شدند!  ۳۰ خرداد ۸۸ آغاز خشونت در سرکوب تظاهرات بود و مسير اعتراضات مسالمت آميز به درگيری های خشونت آميز ختم شد!

خرداد امسال آبستن حادثه ای به مراتب بزرگتر است، نيمه دوم خرداد نوزادی متولد خواهد شد که رشدی سريع و خارق العاده خواهد داشت، تنها نگرانی من اين است که اين پديده - که چون لوبيای سحر آميز رشد می کند و چون گودزيلا می بلعد - از کنترل خارج شود و همه چيز را نابود کند، من نگران تامين غذای اين مولودم، اين مولود همه چيز را خواهد بلعيد، به صغير و کبير رحم نخواهد کرد، چپ و راست نمی شناسد، اصلاح طلب و اصولگرا نمی داند چيست، او گرسنه است، او تشنه است، تمام سيلوهايتان او را سير و آب سدهايتان او را سيراب نخواهد کرد، از امروز به فکر چاره باشيد، هر چند بسيار دير شده است و برايتان تدبيری نمانده است، فقط می توانم بگويم برايتان متاسفم! و برای ملتی بزرگ که بايد شاهد بلعيده شدن همه دار و ندار و هستی اش باشد! مردم برای ميهن تان دعا کنيد.
--------------------------------
/ س

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته