مدخلی بر کتاب «در جادههای بنبست»
مجموعه شعر فرامرز پورنوروز
چاپ ونکوور - فوریه ۲۰۱۱ - ناشر فرهنگ بی. سی
کتاب «در جادههای بن بست» مجموعه شعر فرامرز پورنوروز شاعر ساکن ونکوور- کانادا، در ماه فوریه سال جاری منتشر شد. کتاب دربر گیرنده ۴۷ شعر است. از فرامرز پورنوروز بیش از این نیز کتاب «در جستجوی شقایق» مجموعهای با ۲۹ شعر در اکتبر ۱۹۹۷ منتشر شدهبود. شعرهای هیچیک از این دو مجموعه، تاریخ سرایش شعر بر پیشانی ندارند و روند نگرش به کارهای شاعر را تا حدودی مشکل میسازد. تغییر سبک و نگاه شاعر در روند هر مجموعه تنها بدون استناد به زمان سرایش آن میتواند مورد سنجش قرار گیرد.
از دفتر اول او که بیش از یک دهه از تاریخ انتشار آن میگذرد، در میگذریم و به معرفی کتاب تازه شاعر در مجموعه دومش «در جادههای بن بست» میپردازیم.
من از تکرار این جمله که شاعر با واژه و گزاره انس و الفت دارد و مانوس بودن او با کلمات، خیالپردازی و تصویرسازی با واژهگان را در عین کذب و بی مصداقی آن، در ذهن مخاطباش باورپذیر میکند، خسته نمیشوم و ملالی در من ایحاد نمیکند.
در شعر پورنوروز اگرچه واژهگان نخ نما شده در فضای تصویری عینیای که میدهد کم نیستند و واژهها کمتر توانستهاند از فردیت، صمیمیت و احساسات فردی لب به سخن بگشایند، اما نمونههایی از طراوت واژگان با زبان غیر ابزاری نیز میتوان در این مجموعه یافت.
در شعر قرار نیست چیزی توضیح داده شود و واژه قرار نیست الزاماً افاده بیان مطلب بکند. دستور ناپذیری، ساختارشکنی، ارزشگذاری به شی، به شاعرانگی کار و شاعر کمک شایانی میکند. هر شی در هر مکان از نگاه شاعر، خلق و سرایش زبان آن اشیا است که از بطن و درون شی به حرف میآید. این اشیاء، دستور زبان خود را میآفرینند و شاعر را ملزم نمیکند تا از قواعد دستوری و یا از زبان عامی و حتی علمی استفاده کند. شیی شخصیت یافته در شعر هر شاعری، شخصیت شاعریی خود شاعر را نیز مشخص میکند. میز با پایه شکسته، گلدان گل، اشیا و فضایی بههمریخته، یا مکانی نامانوس و ناآشنا میتواند نزد یک شاعر مدرن به زبان بیاید و آدمهای درون آن خانه از زبان اشیاء بیان شوند. آفرینش واژهگان نو و آفرینشگری در چیدمان ایهام گونه کلمات، شاعر نواندیش را از زیر یوغ استبداد واژهگان مصرف شده میرهاند.
«هر زبان کهنهای بی درنگ تن به سازش میدهد و هر زبانی آنگاه که مکرر شود کهنه خواهد شد.»* در متن، زبانی آشوبگر و آگاهی برانگیز است که طراوت و تازگی داشته باشد. زبان در شعر باید از امر عادی و طبیعی دور شود تا با آفرینش و چیدمان نو، شوری برانگیزد و مخاطباش را جادو کند. از صدق عینی فاصله بگیرد و از افادهی معانی کلامی بگریزد. در واقع زبانی ارجاعی نباشد و ما را به صدق عینی، و بیان و گزاره معنایی رجعت ندهد.
قصد، معرفی مجموعه شعر فرامرز پورنوروز بود که سخن اینگونه به درازا کشیدهشد. با خوانش چند شعر از کتاب «در جادههای بن بست» - فرامرز پورنوروز، با کارهای این شاعر بیشتر آشنا میشویم. در گزینش شعرهای پورنوروز عمدتاً شعرهای کوتاه او - که به زعم من دارای التهابات حسی و فردی بیشتری است - مورد توجه بودهاست.
[دست می سایم
بر هرچه بود و هست.
غبار میگیرد
روزها
در پشت یک خاطره]
در جادههای بن بست – صفحه ۱۳
پورنوروز اگر در بعضی از شعرهای کوتاه خود، طبیعت گراییی همراه با نظام سیلابها را مورد رعایت قرار میداد، این شعرها میتوانستند به ریتم هایکوی ژاپنی نزدیک شوند. از جمله آنها:
[در خود مچاله میشوم
تا درد عبور کند
از کوچه تنهایی]
در جادههای بن بست – صفحه ۱۱
ریتم در هایکوی ژاپنی در سطر اول با ۵ سیلاب، در سطر دوم ۷ و در سطر سوم نیز از ۵ سیلاب یا هجا ساخته میشود. همچنین دارای یک نظم وزنی است. به اعتبار این تقسیمبندی، شعر بالا اگر میخواست به هایکو نزدیک شود، باید خود را مقید به قید وزنی یا محدودیت هجایی میکرد. این شعر در سطر اول دارای ۸ سیلاب است و سطرهای دوم و پایانی نیز هر یک از ۸ سیلاب تشکیل شدهاند و نمیتوانند با ریتم هایکو ژاپنی تقسیمبندی شوند. در شعر فارسی ریتم هایکوی ژاپنی و رعایت هجاهای ۵-۷-۵ وجود ندارد. نمونه زیر شاید یکی از گزینهها با چیدمان ریتم هایکو ژاپنی و تقطیع سه سطری باشد:
((مچاله در خود
تا که بگذرد درد
ز تک مانیم))
یا به صورت نوعی دیگر از سرودههای ژاپنی که «تانکا» نامیده میشود و نوع کلاسیک تر هایکو ژاپنی است. این ریتم با ترکیب هجاها یا سیلابهای ۵-۷-۵-۷-۷ چیده میشود.
نمونه دیگری از این دست شعر در مجموعه شعر پورنوروز را میتوان در شعر زیر دید:
[پرنده پرید و
شاخه آهسته
تا دیداری دیگر
سر تکان داد]
در جادههای بن بست – صفحه ۱۲
با ریتم تانکای ژاپنی و تقطیع ۵ سطری میتوان بدین صورت آن را چید:
)) پرنده پرید
و شاخهای آهسته
سر تکان داد
و تا دیداری دیگر
جوانه گفت بدرود))
پیشنهاد در گزینهی چیدمان با ریتم هایکوی ژاپنی نیز شاید به صورت زیر باشد:
(( پرید پرنده
شاخهای به آرامی
داد تکان سر))
اگر نوع شعرهای کوتاه پورنوروز در این مجموعه را نخواهیم به غلط هایکو بنامیم، در آن صورت شاید بهترین گزینه این باشد که به آن شعرک بگوئیم که تنها از یک تصویر یگانه برخوردار است یا تعریف محمود فلکی را وام بگیریم و به آن ترانک بگوئیم چنانچه اگر یک تصویر مجرد و جدا افتاده نباشد. آنچه را که فلکی ترانک مینامد، کوتاهترین شعر کاملی است که ساخت و معنای مشخصی دارد که نه مانند شعرک تنها تصویری واحد است و نه مانند هایکوی ژاپنی تنها دیدار طبیعت است. فلکی معتقد است شعر کوتاهِ نوین (ترانک)، به نوعی از سنتِ ترانه یا رباعی پیروی میکند؛ زیرا برخلاف شعرک، تنها یک تصویر مجرد و جدا افتاده نیست؛ بلکه، تقریباً مانند رباعی یا ترانه، آغاز و انجامی دارد و برای رساندنِ معنای مشخصی موجودیت مییابد.
[دور از ریشه و خاک
به هر سو میوزم
چون آخرین برگ پائیزی
آویزان باد]
در جادههای بن بست – صفحه ۶۲
در شعرهای نسبتاً بلند این دفتر با رگههای درخشان پرطراوت و تازهای روبرو میشویم که بعضاً فدای کلیت یک شعر میشوند و یکدستی فضای درونی خود را از دست میدهند.
[. . .
ماندگاری یک درد
دارد توان تو را طاقت میآورد
ناگاه به مسیح بر میخوری
به واژهای از سر ناچاری
صدای کامیون نگاهت را زیر میگیرد و
مسیح با طاقت درد یکی میشود
انگار!
. . .]
در جادههای بن بست – صفحه ۱۵
یا در شعر زیر آغازش شور بیشتری بر میانگیخت اگر نوع )آدم (به فرد (مرا) تبدیل میشد، شعر از فردیتی برخوردار میشد که صمیمت بیشتری با شاعر برقرار میکرد:
[همیشه چیزی است که آدم را زیر بگیرد
قطار هم که نباشد
ابرهای دلگیر بیکسی هستند.]
در جادههای بن بست – صفحه ۵۷
اشاره به این نکته که نوستالوژی بیشتر شعرهای این مجموعه پورنوروز را چون زنجیری نامرئی به هم وصل میکند شاید زیاد هم بیراه نباشد.
۱۱ می ۲۰۱۰ - ونکوور
پانویسها:
---------------------
**لذت متن – رولان بارت، ترجمه پیام یزدانخواه، تهران، نشر مرکز
در نوشتن این یادداشت از کتابها و منابع زیر سود فراوان بردهام:
- چرا دیگر من شاعر نیمایی نیستم – دکتر رضا براهنی، تهران، نشر مرکز
-شعر و شناخت – دکتر ضیا موحد، تهران، انتشارات مروارید
-خواب سپید در قاب سیاه از کتاب پنجرهای به بیشهی اشاره – بهروز شیدا، سوئد، نشر باران
- نگاهی به فروغ فروخراد - دکتر سیروس شیمسا، تهران، انتشارات مروارید
-ترانک، نام پیشنهادی برای نوعی شعر (مقاله) – محمود فلکی
- هایکو و تانکا - ویکیپیدیا
در همین رابطه برنارد والرو، سخنگوی وزارت خارجه فرانسه گفته است: در بحبوحه سرکوب خشونت آمیز معترضان در سوریه که روزنامه نگاران خارجی و سوری هم از جمله اهداف این سرکوبها هستند، فرانسه نگرانیاش را نسبت به وضعیت دوروتی پروز، خبرنگار شبکه تلویزیونی الجزیره ابراز می کند.
آقای والرو همچنین میافزاید: فرانسه باردیگر از دولت بشار اسد میخواهد که به آزادی مطبوعات و تامین امنیت روزنامه نگاران در سوریه احترام بگذارد.
رضا معینی، مسئول دفترایران و افغانستان در سازمان گزارشگران بدون مرز درمورد واکنش فرانسه به این مسئله به بی بی سی فارسی گفت: ما از این که کشورهای دیگر هم در دفاع از آزادی بیان و آزادی گردش اطلاعات و وضعیت روزنامه نگاران در جهان از خود واکنش نشان بدهند، استقبال می کنیم.
آقای معینی همچنین با اشاره به رابطه تاریخی فرانسه با کشورهای عربی مثل سوریه، لبنان و مصر گفت: تعجبی ندارد فرانسه به عنوان مسئولیتی که در فبال این کشورها حس می کند، درباره وضعیت خانم پروز ابراز نگرانی کند و از دو کشور سوریه و ایران بخواهد که وضعیت ایشان را مشخص کنند.
گفته می شود خانم پروز با این که گذرنامههای آمریکایی و کانادایی دارد با استفاده ازگذرنامه ایرانی اش که نیازمند روادید گردشگری برای ورود به سوریه نیست روز ۲۹ آوریل (نهم اردیبهشت ماه) وارد فرودگاه دمشق شد.
اما مسئولان امنیتی سوریه پس از این که متوجه شدند که خانم پروز برای کار خبرنگاری وارد سوریه شده پیش از آن که فرودگاه را ترک کند او را بازداشت کردند.
بازداشت خانم پروز در آن زمان اعلام نشد و شبکه الجزیره از ناپدید شدن او در سوریه خبر داد تا این که پس از یک هفته مسئولان سوری سرانجام بازداشت او را تائید کردند.
روزنامه سوری الوطن روز سه شنبه به نقل از "منبعی آگاه" خبر داد که دوروتی پروز دو روز پس از بازداشت سوریه را ترک کرده است.
در این خبر از مقصد دوروتی پروز پس از ترک سوریه خبری داده نشد و این در حالی بود که همچنان هیچ اطلاعاتی از وی در دست نبود.
شبکه الجزیره روز چهارشنبه با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد که خبردار شده است دوروتی پروز دو روز پس از آنکه در دمشق در بازداشت به سر برده به مسئولان ایرانی تحویل داده شده و مأموران کنسولی ایرانی او را سوار هواپیمای خطوط هوایی کاسپین کرده به تهران فرستادهاند و وی اکنون در تهران در بازداشت به سر می برد.
مسئولان ایرانی هنوز هیچ اظهارنظری در تأیید یا تکذیب این خبر نکردهاند.
رضا معینی دراین باره که سازمان گزارشگران بدون مرز تاکنون چه اقداماتی دراین باره انجام داده گفت که یک روز پس از آن که خانم پروز در فرودگاه دمشق دستگیر شد، سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشاراطلاعیهای این خبر را منعکس کرد و همچنین با توجه به آن که خانم پروز ملیت های آمریکایی و کانادایی دارد در این رابطه نامههایی به این دو کشور و همچنین به بعضی از مقامات بین المللی از جمله کشورهای اتحادیه اروپا ارسال کرد.
آقای معینی همچنین گفت که سازمان گزارشگران بدون مرز از مقامات سوریه خواستهاند تا دراین مورد که خانم پرواز چگونه سوریه را ترک کرده توضیحاتی ارائه دهند.
سه روز پس از بازداشت دوروتی پروز و در حالی که هنوز خبر بازداشت او اعلام نشده بود، خبرنگار الجزیره در دوحه، پایتخت قطر، از علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران پرسید که آیا از ناپدید شدن خانم پروز در سوریه اطلاعی دارد که آقای صالحی ابراز بی اطلاعی کرد و گفت که موضوع را دنبال خواهد کرد و در صورتی که صحت داشته باشد از مقامات سوری خواهان پیگیری خواهد شد.
این در حالی است که آن گونه که الجزیره اعلام کرده، دوروتی پروز یک روز پیشتر به تهران فرستاده شده بود.
پنجشنبه، ۵ ماه مه، «وال استریت ژورنال» سرویس «سیف هاوس» را که تقلیدی از «ویکیلیکس» است افتتاح کرد. این وبسایت تازهی زیرمجموعهی «وال استریت ژورنال»، قرار است همچون «ویکیلیکس» سایتی در راستای افشاگریهای سیاسی و اقتصادی باشد و به کاربران این امکان را میدهد که اسنادی را که در اختیار دارند در این سایت قرار داده و به اشتراک گذارند.
«وال استریت ژورنال» در توضیح چرایی بهراهاندازی این سرویس مشابهی «ویکیلیکس» نوشته است:« اطلاعات و اسناد، کلید روزنامهنگاری مدرن هستند. اما این اسناد و اطلاعات اکثر مواقع پشت درهای بسته پنهاناند؛ به خصوص وقتی پای تقلب، آزار، آلودگی، فساد مالی و بده و بستانهای سیاسی درون گروهی وسط باشد.»
در وبسایت «سیف هاوس» کاربران میتوانند به شکل ناشناس اسناد افشاگرایانهای که در اختیار دارند را اضافه کنند و هم میتوانند با ذکر مشخصات خود سندی را ثبت کنند. «وال استریت ژورنال» به کاربران این اختیار را داده است که اگر میخواهند «منبع محرمانهی» روزنامه باشند، در چنین حالتی مشخصات و اطلاعات کاربر فقط در اختیار روزنامهی «وال استریت ژورنال» خواهد بود و نام منبع در گزارشها ذکر نخواهد شد.
«سیف هاوس» اعلام کرده که آنها به همهجور سند افشاگرایانهای از سیاست گرفته تا روابط خارجی دولتها، ازنقص حقوق کار تا معاملات اقتصادی پشتپرده علاقهمند هستند و کاربران میتوانند هرگونه سندی از نامهنگاری و ایمیلها تا اسناد مالی که در اختیار دارند را در این وبسایت آپلود کرده و اطلاعرسانی کنند.
افشاگری محرمانهای که چندان هم محرمانه نیست!
کمتر از یک هفته بعد از افتتاح «سیف هاوس» انتقادها و سوالهای بسیاری دربارهی شیوهی کار این آخرین نمونهی وبسایتهای کاربرمحور افشاگر، مطرح شده است. در بخش «مقررات و شرایط عضویت» در سایت، «وال استریت ژورنال» توضیح میدهد که این روزنامه این حق را برای خود محفوظ میداند که در صورت لزوم اطلاعات ثبتشدهی کاربر را در اختیار مراجع قانونی و با درخواست حقوقی در اختیار شخص سومی که از او در اسناد نام برده شده قرار دهد.
مخالفان این بند، مقررات و شرایط مطرحشده از سوی «وال استریت ژورنال» را نقض جدی حقوق کاربر میدانند و میگویند کاربران در چنین شرایطی با چه ایمنی و پشتوانهای به این سایت اعتماد کرده و اسناد و اطلاعاتی را که در دست دارند، در معرض دید عموم قرار دهند؟
تلاشگران آزادی بیان میگویند «سیفهاوس» با چنین شرایط و مقرراتی هرگز نخواهد توانست نسخهی مشابهی از «ویکیلیکس» باشد، چرا که «ویکیلیکس» اطلاعات و مشخصات منابع رامحرمانه نگاه داشته و در اختیار هیچ نهاد و شخص سومی قرار نمیدهد.
از سوی دیگر کارشناسان امنیت شبکه میگویند «سیف هاوس» از نرمافزاری برای مدیریت سایت خود استفاده میکند که از ایمنی چندان بالایی برخوردار نیست و تجربه نشان داده هکرها این نرمافزار را به سادگی میتوانند هک کنند. «سیف هاوس» همچنین از «فلش» برای آپلود تصاویر اسناد استفاده میکند و استفاده از «فلش» این امکان را میدهد که ردپای منبع را دنبال کرده و مشخص کرد چه کسی و از چه کامپیوتری این تصویر را به اشتراک گذاشته است.
«سیف هاوس» اعتراف کرده که نمیتواند تضمین دهد که هویت ناشناس کاربران این سایت کاملن محفوظ بماند، با اینحال به کاربران توصیه کرده است برای آپلود کردن اسناد در این وبسایت از نرمافزارهای دور زدن فیلتر و تغییر آیپی مثل «تور» استفاده کنند تا آیپی و هویت آنها ناشناس باقی بماند.
سال گذشته، «وال استریت ژورنال» یکی از نشریاتی بود که از انتشار اسناد «ویکیلیکس» در روزهای اول سرباز زد و اعلام کرده بود که حاضر نیست با «ویکیلیکس» و پیش شرطهای ادارهکنندگانش برای در اختیار گرفتن اسناد، همراهی کند.
«وال استریت ژورنال» اعلام کرده که این موارد فنی را برطرف خواهد کرد و تلاش خواهد کرد تا شرایط ایمنتری برای کاربران فراهم کند تا آنها اسناد و اطلاعات خود را دروبسایت افشاگری آنها به اشتراک گذارند.
پیش از این در ژانویه ۲۰۱۱، وبسایت انگلیسی «الجزیره» نیز وبسایت افشاگری مشابهای با نام «واحد شفافیت» به راه انداخته است که اگرچه هنوز چندان پا نگرفته است، اما «الجزیره» قصد دارد روی این پروژهی خود درآینده نزدیک، تبلیغ کافی کند. برخی منابع خبری میگویند روزنامهی مشهور «نیویرک تایمز» هم قصد دارد به زودی وبسایت افشاگری و به اشتراکگذرای اسناد و اطلاعات با الگوی «ویکیلیکس» تاسیس کند.
-- دویچه وله
به گزارش تارنمای شبکه الجزيره، خانم پرواز در روز ۲۹ آوريل و در بدو ورود به فرودگاه بينالمللی دمشق توسط نيروهای امنيتی سوريه بازداشت شد و اکنون روشن گرديده که وی در تهران است.
هما پرواز که مليت کانادايی نيز دارد، برای پوشش خبری ناآرامیهای سوريه از سوی شبکه الجزيره به دمشق رفته بود.
مقامات سوريهای پيش از اين به الجزيره گفته بودند که اين خبرنگار ۳۹ ساله آزاد خواهد شد.
سخنگوی الجزيره امروز اعلام کرد: «ما هماکنون اطلاعاتی بهدست آوردهايم که نشان میدهد وی به تهران فرستاده شده است.»
وی افزود: «ما از مقامات ايرانی خواستار اطلاعاتی برای دسترسی به دروثی هستيم و میخواهيم که وی را آزاد کنند. ما از روز ۲۹ آوريل که وی دوحه را به مقصد دمشق ترک کرد هيچگونه تماسی با او نداشتهايم و عميقأ نگران حال وی هستيم.»
سفارت سوريه در واشنگتن روز گذشته در يک بيانيه مطبوعاتی اعلام کرد خانم پرواز قصد داشته «به شکل غير قانونی با ويزای ايرانی که تاريخ آن اعتباری نداشت»، وارد خاک سوريه شود و به همين خاطر به ايران بازگردانده شد.
اين بيانيه میافزايد خانم پرواز در تاريخ اول ماه مه «توسط کنسول ايران با شرکت هواپيمايی کاسپين با پرواز شماره ۷۹۰۵ به مقصد تهران» پرواز کرده است.
پيش از اين در روز دوم ماه مه، شبکه الجزيره از واکنش علیاکبر صالحی وزير امور خارجه ايران به بازداشت هما پرواز گزارش داده بود.
به گزارش الجزيره، صالحی در پاسخ به اين سؤال که تعهد ايران در قبال خانم پرواز چيست، اظهار داشته است: «من اميدوارم اين خبر صحت نداشته باشد اما در صورت صحت آن، ما از دولت سوريه تقاضا داريم به اين موضوع رسيدگی کند.»
خانواده هما پرواز نيز خواهان آزادی وی شدهاند. آنها در بيانيهای نوشتهاند: «او دختر، خواهر و نامزدی دوستداشتنی و همچنين روزنامهنگاری متعهد بود.»
آنها افزودهاند: «اکنون نزديک به دو هفته از بازداشت وی میگذرد. ما بار ديگر میخواهيم که دروثی فورأ آزاد شده و به نزد خانواده خود بازگردد.»
هما پرواز روزنامهنگاری باتجربه است که از سال ۲۰۱۰ ميلادی با شبکه الجزيره همکاری میکند.
وی که پدرش ايرانی و مادرش آمريکايی است، فارغالتحصيل رشته روزنامهنگاری از دانشگاه بريتيش کلمبيا و دانشگاه آريزونا است.
فعاليت برای رسانههای ژاپن، آمريکا و کانادا و نيز فعاليتهای آموزشی و پژوهشی در زمينه روزنامهنگاری در دو دانشگاه هاروارد و کمبريج از سوابق اوست.
- رادیو زمانه
بیست و چهارمین دورهی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در شرایطی به روزهای پایانی خود نزدیک میشود که حاشیههای این اتفاق فرهنگی مهم پایتخت، روز به روز پررنگتر میشود. عدهای از ناشران از حق شرکت در نمایشگاه محروم شدهاند و عدهای نیز در اعتراض به سیاستهای گزینشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این اتفاق فرهنگی را تحریم کردهاند. برخی ناشران پیشتر اعلام کرده بودند که نمایشگاه را امسال در دفاتر فروش خود برگزار میکنند و آثار خود را با تخفیف عرضه کردهاند.
مسئولان نمایشگاه کتاب تهران نیروهایی موسوم به «گشت پلیس امنیت اخلاقی» را در محل نمایشگاه تهران مستقر کرده تا با آنچه مقامات «بد حجابی» مینامند، برخورد کنند. از سه روز پیش، مقامات امنیتی نمایشگاه به غرفههای برخی از ناشران رفته و تعدادی از کتابهای این ناشران را که همه با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عرضه شدهاند را از پیشخوان غرفهها جمعآوری کردهاند.
کتابهایی که جمعآوری شدند
سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، پیشتر در مصاحبهای گفته بود: «بعید میدانم کتابی مجوز داشته باشد و از نمایشگاه جمع شده باشد. اگر چنین اتفاقی رخ داده، باید بررسی کرد و دید مشکل چیست.»
شماری از ناشران از حضور مقامات امنیتی نمایشگاه و دستور جمعآوری برخی از کتابهای این ناشران خبر دادهاند. در سالهای گذشته نیز ناشران با چنین دستوری مواجه شده و مجبور به جمعآوری برخی آثار منتشرهی خود میشدند.
مجید حمیدزاده، مدیر کمیتهی نظارت و ارزشیابی بیست و چهارمین دورهی نمایشگاه بینالمللی تهران اما اعلام کرده است: «آثار مربوط به سلفیگری و وهابیت و کتابهایی که ضوابط امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور را رعایت نکردهاند، از سطح نمایشگاه جمعآوری خواهد شد.»
این اظهارات در حالی مطرح میشود که بنا به گفتهی نشر «کتابسرا» کتابی مربوط به آموزش و فواید «یوگا» را از غرفهی این نشر جمعآوری کردهاند. اینکه ارتباط «یوگا» با وهابیت یا امنیت ملی و تمامیت ارضی از چه قرار است، معلوم نیست.
غرفهدار نشر «پرسش» در گفتوگو با رسانههای داخلی اعلام کرده است که کتاب «درآمدی بر فلسفه» نوشتهی هایدگر و «رسالهی فضیلت افلاطون» با ترجمهی منوچهر اسدی به دستور مقامات نمایشگاه از غرفهی این نشر جمعآوری شده است. همچنین یکی از غرفهداران نشر «مرکز» هم اعلام کرده است که به آنها "توصیه" شده است تا کتابهای شهریار مندنیپور، نویسندهی ایرانی ساکن آمریکا را اصلن به نمایشگاه نیاورده و عرضه نکنند.
پیشتر نشر «چشمه» نیز اعلام کرده بود که مسئولان به غرفهی آنها در نمایشگاه مراجعه کرده و همهی آثار علیاشرف درویشیان، نویسندهی منتقد و عضو «کانون نویسندگان ایران» را جمعآوری کرده و با خود بردهاند. مسئولان برخی رمانهای ایرانی منتشره از سوی این ناشر، از جمله رمان «نگران نباش» نوشتهی مهسا محبعلی و «شمایل تاریک کاخها» تالیف حسین سناپور را هم با خود بردهاند.
مجید حمیدزاده، مدیر کمیتهی نظارت و ارزشیابی بیست و چهارمین دورهی نمایشگاه کتاب تهران، دربارهی کتابهایی که از غرفهها جمعآوری شدهاند گفته است:«کتابهایی که در این دوره از نمایشگاه جمعآوری شدهاند، به پیش از سال ۱۳۸۵ برمیگردند و با توجه به آییننامه داخلی نمایشگاه، اجازهی ارائه در نمایشگاه را ندارند.» اما برخی از کتابهای جمعآوری شده از جمله کتاب «شمایل تاریک کاخها» و «نگران نباش» بعد از سال ۱۳۸۵ منتشر شدهاند و شامل این قاعدهی آییننامهی نمایشگاه نمیشوند.
از دیگر ناشرانی که با جمعآوری کتاب از غرفههایشان مواجه شدهاند میتوان به نشر «ثالث» اشاره کرد که کتاب «چاله به چاه» نوشتهی بهمن فرزانه را از پیشخوان غرفهی این ناشر جمع کردهاند. کتاب مشهور «خانوادهی نیکاختر» نوشتهی ایرج پزشکزاد نیز که سالهاست تجدید چاپ و خوانده میشود، جمعآوری شده است.
پیشنهاد انتقال محل نمایشگاه کتاب به زندان اوین
روز سهشنبه، ۲۰ اردبیهشت ماه، غلامعلی حدادعادل، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در اظهاراتی غیرمنتظره پیشنهاد کرد که محل برگزاری نمایشگاه کتاب تهران به محوطهی پارکینگ زندان اوین منتقل شود.
این نمایندهی مجلس که ریاست دور پیشین مجلس را هم برعهده داشت، در چرایی پیشنهاد خود گفته است: «نمایشگاه باید در مکانی باشد که دسترسی به آن و رفتوآمد برای همگان به آسانی صورت گیرد. زندان اوین پارکینگی دارد که میتواند برای پارک ماشینها مناسب باشد.»
او همچنین گفته است که هرچه دولت تصمیم بگیرد، مجلس تصویب خواهد کرد و مجلس نمیتواند بدون کار کارشناسی دولت، راسا وارد شده و بودجهای را برای محلی که انتخاب نشده است، تخصیص دهد.
از سال ۱۳۸۶ که علیرغم مخالف برخی از مسئولان، محل نمایشگاه کتاب تهران به مصلای بزرگ تهران منتقل شد، هرسال انتقادها و اعتراضهای بسیاری دربارهی نامناسب بودن این مکان برای برگزاری نمایشگاه و امکانات محدودش مطرح میشود.
توزیع رایگان برخی روزنامهها
مسئولان برگزاری بیست و چهارمین دورهی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با درخواست حضور غرفههای توزیع بسیاری از روزنامههای کثیرالانتشار کشور مخالف کرده و فضایی را به حضور رسانهای این نشریات تخصیص ندادهاند. با اینحال، خبرگزاریهای داخلی کشور گزارش میدهند که به دو روزنامهی تازه تاسیس «هفت صبح» و «تماشا» غرفه تخصیصی داده شده و هر دو روزنامه به شکل رایگان در شمارگان بالا در نمایشگاه پخش میشود.
در ماههای اخیر بحثهای بسیاری درباره تامین منابع مالی این دو روزنامهی با رویکرد فرهنگی و اجتماعی در فضای رسانهای و مجازی مطرح بوده است. شواهد حاکی از آن است که منابع مالی این دو روزنامهی تمام رنگی را که با قیمت بسیار نازلی فروخته میشود اسفندیار رحیممشایی، رئیس دفتر محمود احمدینژاد تامین میکند. علی مزینانی، مدیرمسئول «هفت صبح» نیز از نزدیکان اسفندیار رحیممشایی است.
مدیر کمیتهی نظارت و ارزشیابی نمایشگاه گفته است کتابهایی که ضوابط امنیت ملی را رعایت نکرده باشند، جمعآوری میشوند
سایتخبری «فردا» گزارش داده است که حجم توزیع این دو روزنامه در نمایشگاه کتاب تهران به حدی است که نسخههای بسیاری از این دو نشریه به شکل کاغذ باطله روی زمین ریخته شده و بازدیدکنندگان از نسخههای فراوان این روزنامهها به عنوان زیرانداز استفاده میکنند.
روز چهارشنبه، ۲۱ اردبهشت ماه، در هشتمین روز برگزاری نمایشگاه کتاب تهران خبرگزاریها گزارش میدهند که آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نیز بالاخره و دیرتر از سالهای قبل به بازدید نمایشگاه آمده و از غرفهی ویژهی «کتابهای حضرت زهرا» بازدید کرده است.
[دویچه وله]
* همه کتابهای عرضه شده از علی اشرف درویشیان در نمایشگاه، توسط مسئولان کمیته نظارت و ارزشیابی توقیف و از نمایشگاه خارج شد.
۱۵ عنوان از کتابهای علی اشرف درویشیان شامل "داستانهای محبوب من" (مجموعه ۶ جلدی)، "سالهای ابری" (مجموعه ۴ جلدی)، "افسانهها و مثلهای کردی" (یک جلد) و مجموعه ۴ جلدی داستانهای این نویسنده که همگی از سوی نشر چشمه در نمایشگاه عرضه شده بود، جمعآوری شد.
همچنین رمانهای "نگران نباش" نوشته مهسا محب علی، "بطالت" نوشته احسان نوروزی و "شمایل تاریک کاخها" نوشته حسین سناپور توسط مسئولان کمیته نظارت و ارزشیابی از نمایشگاه جمعآوری شد.
این کتابها نیز توسط نشر چشمه عرضه شده بود.
مسئولان کمیته نظارت و ارزشیابی بیست و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران همچنین از عرضه کتابهای رامین جهانبگلو ممانعت به عمل آوردهاند.
دو عنوان از کتابهایی هم که انتشارات شیرازه در نمایشگاه عرضه کرده، از سوی این کمیته از نمایشگاه جمعآوری شد که هنوز عناوین آنها اعلام نشده است. [آفتاب]
* بلقیس سلیمانی به جمعآوری کتابش از نمایشگاه کتاب تهران اعتراض کرد.
این نویسنده گفت: «خالهبازی» که توسط نشر ققنوس منتشر شده، از محل نمایشگاه جمعآوری شد. این اثر در سال ۸۷ تجدید چاپ شده و از ضوابط نمایشگاه تخلف نکرده است.
وی با انتقاد از رفتارهای دوگانه در مواجهه با مسأله کتاب عنوان کرد: چرا با کتابی که خودشان مجوز آن را دادهاند و تخلف هم نکرده است، برخورد میکنند و حاضر نیستند آن چیزی را که خروجی کار و دستپخت خودشان است، بچشند و افرادی در سایه که نه نویسندگان و نه ارشاد آنها را میشناسد، به جمعآوری کتاب اقدام میکنند؟
سلیمانی با بیان اینکه درباره جمعآوری این کتاب به مدیر غرفه نشر در نمایشگاه هیچ توضیحی ندادهاند، گفت: این کتاب را در حالی از نمایشگاه جمع کردهاند که طی روزهای برپایی نمایشگاه فروش خوبی داشت. [ایسنا]
به گزارش جرس، محمودیان روز چهارشنبه از بند ویژه سیاسی رجایی شهر به انفرادی منتقل شده است. منابع جرس در همین حال می گویند که خانواده این زندانی نیز از ملاقات او با منع شده اند.
پدر و مادر محمودیان امروز(پنجشنبه) برای ملاقات با او به زندان رجایی شهر رفته بودند اما به آنها امکان ملاقات داده نشده است.
محمودیان در نامه خود پیش بینی کرده بود که پس از انتشارافشاگریهایش ناگزیر به تحمل فشارهای مضاعفی خواهد شد.
-- خبرگزاری هرانا
به گزارش دویچهوله، روزنامه "تهران امروز" به نقل از یک منبع آگاه نوشته که مجید موحدی، متهم پرونده اسیدپاشی، به احتمال قوی روز شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ در تهران قصاص میشود. بنا بر این خبر، قرار است این حکم توسط آمنه بهرامی، قربانی این حادثه، و در صورت خودداری او، توسط متخصصان اجرا شود.
"تهران امروز" از قول منبع آگاه خود نوشته که «در اجرای این حکم دقت کافی میشود تا ضایعاتی بیشتر از آنچه به قربانی وارد شده، نصیب متهم حادثه نشود».
آمنه بهرامینو، قربانی انتقامجویی عاطفی از جانب مردی است که او را یکسویه دوست داشته و پاسخ منفی در خواستگاری شنیده است. مجید موحدی، پس از سرخورده شدن از عشق، در غروب ۱۲ آبان سال ۸۳ در منطقه سیدخندان تهران به صورت آمنه بهرامی اسید میپاشد و فرار میکند. او چند روز بعد دستگیر و پس از اقرار به عمل خود راهی زندان میشود.
از زمان اسیدپاشی تا اولین رسیدگی پزشکی به آمنه بهرامی، پنج ساعت فاصله است. به همین دلیل، از چهره قربانی چیزی چون شمع آب شده باقی میماند و چشمهایی که دیگر نمیبینند.
آمنه بهرامی مهندس الکترونیک است و با مجید موحدی در زمان تحصیل در دانشکده برق آشنا شده است. او در گفتگوی چند ماه قبل خود با دویچهوله در شرح ماجرا میگوید: «از شرکت آمدم بیرون که به خانه بروم. ساعت چهار و نیم بود و خورشید داشت غروب میکرد. تا پیچیدم به طرف پارک رسالت، دیدم کسی با یک ظرف قرمز پشت سرم است. اول فکر کردم مزاحم است و کنار رفتم تا رد شود. اما یک لحظه چشم تو چشم شدیم و او اسید را پاشید تو صورتم و پا گذاشت به فرار. قبلا هم خیلی تهدید کرده بود. میگفت از زندگی سیرم. تو هم باید با من بسوزی. نمیدانستم چهجوری میخواهد مرا بسوزاند.»
آمنه بهرامی میگوید که مردم در زمان حادثه هر چه فریاد کشیده، کاری نکردند یا نمیدانستند چه باید بکنند. مردی به او آب میدهد که بدترین مرهم برای سوختگی با اسید است: «خودم تندتند مقنعهام و لباسهایم را تا جایی که میتوانستم از تنم در آوردم. چون میدانستم اسید چکار میکند. بعد بیمارستان رسالت مرا نپذیرفت و گفتند نمیدانیم باید باهاش چکار کنیم. بعد مرا بردند به بیمارستان لبافی که پنج ساعت از زمان سوختگی میگذشت. آنجا به من گفتند دیگر خیلی دیر شده و متاسفانه هر دو چشم را اسید سوزانده است.»
آمنه بهرامی به توصیه شورایعالی پزشکی ایران و با کمک ۲۷ هزار یورویی رییس جمهور وقت، محمد خاتمی، به اسپانیا میرود و رنج ۱۷ بار عمل جراحی برای بازیافت بینایی، ترمیم پوست و لب و بینی و سوختگی دستها را به جان میخرد. او شرح حادثه و سرنوشت خود را در کتابی نوشته که اخیرا در آلمان با عنوان "چشم در برابر چشم" [Auge um Auge, mvg Verlag] منتشر شد.
قضات شعبه ۷۱ دادگاه کیفری به آمنه بهرامی حق قصاص دادهاند. او خواهان دریافت دیه نیست و تنها خواستاش، ریختن اسید در هر دو چشم متهم است. آمنه بهرامی در تشریح احساس خود از صدور این حکم به دویچهوله گفته است: «این حکم را نه برای خودم بلکه برای اصلاح اجتماع ایران میگیرم. من قصاص خواستم چون این پسر به من گفت مرا دار میزنند و راحت میشوم. اما من میخواهم ببیند که نه، من را میسوزاند، من رنج میکشم، او هم رنج بکشد.»
مجید موحدی در دادگاه گفته که قصاص را تنها به این شرط قبول دارد که چشم آمنه نیز همزمان با اجرای حکم او، در اتاق عمل تخلیه شود. وی پرسیده که از کجا معلوم که پس از کور شدن خودش، راه درمانی برای آمنه پیدا نشود؟
این نخستین مرتبه در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود که متهمی با مجازات اسیدپاشی قصاص میشود. روزنامه "تهران امروز" پیشبینی کرده که اجرای این حکم موج شدیدی از مخالفتها و موافقتها را در پی داشته باشد.
-- تهران ریویو
آقای احمدی مقدم روز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت (۱۲ می) در گفت و گو با خبرگزاری دولتی ایران (ایرنا)، "فتنه سبز" را در حال خاموش شدن دانست و گفت که اعلامیه ها و بیانیه های این گروه در فضای مجازی و در خارج از کشور توسط افراد "معاند نظام" تهیه و به نام "گروههای خاص" در داخل کشور منتشر می شود.
مقامات حکومتی ایران از معترضان به نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران، با عنوان "فتنه گران" نام می برند.
فرمانده پلیس ایران درباره اخبار منتشر شده در سایتها مبنی بر برگزاری تجمع های احتمالی گفت: "من تصور نمی کنم که چنین اتفاقی بیفتد، ولی در هر صورت برای احتمالات حداقلی هم تهمیدات و تدابیر لازم را اندیشیده ایم."
به نظر می رسد سخنان رئیس پلیس ایران واکنشی به فراخوان فعالان دانشجویی در ایران باشد که برای برگزاری اعتصاب و اعتراض سراسری در روز ۲۵ اردیبهشت ماه سال جاری اعلام آمادگی کردند.
در این فراخوان تعدادی از دانشجویان ایرانی خواستار اعتراض به "فضای پادگانی" حاکم بر دانشگاه های ایران شده اند.
تابستان و مقابله با پوششهای 'نامناسب'
آقای احمدی مقدم همچنین به اجرای برنامه ویژه پلیس برای مبارزه با "بدحجابی" و "مفاسد اجتماعی" از اردیبهشت امسال اشاره کرد و گفت: "برخورد قاطع با این قضایا، وظیفه قانونی نیروی انتظامی است و این موضوع به یک مطالبه اجتماعی تبدیل شده که نمایندگان مجلس نیز بر روی آن تاکید دارند."
او از اجرای برنامه های "خاص" پلیس در فصل گرما با توجه به تغییر پوشش مردم خبر داد.
پیش از این سرتیپ احمد روزبهانی، رئیس پلیس امنیت اخلاقی تهران از "چند برابر شدن" ماموریت های پلیس برای مقابله با بدحجابی خبر داده بود و گفته بود که "بیش از ۷۰ هزار" مأمور نیروی انتظامی برای اجرای طرح امنیت اجتماعی بسیج شده اند.
آقای روزبهانی گفته بود که "با توجه به آغاز فصل گرما، حضور پلیس و گشتهای امنیت اخلاقی از این پس پررنگتر خواهد شد."
او همچنین با اشاره به فعالیت "نامحسوس" مأموران پلیس امنیت اخلاقی، گفته بود که "هر خودروی شخصی میتواند گشت نامحسوس باشد."
مقابله با آنچه بدحجابی زنان نامیده می شود، در چارچوب "طرح جامع گسترش فرهنگ حجاب و عفاف" صورت می گیرد که از نخستین سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در دولت نهم اجرا شد و وزارت کشور برای اجرای آن ستادی تشکیل داد.
اما از حدود یک سال پیش، به دنبال انتقاد بعضی از مقام های دولتی از نحوه اجرای طرح موسوم به "امنیت اخلاقی" که بخش مهمی از آن به کنترل پوشش زنان در اماکن عمومی اختصاص دارد، تردیدهایی در مورد ادامه این طرح ایجاد شده بود.
مطابق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، این طرح شامل محورهای مختلفی میشود که از برخورد نیروی انتظامی با افراد "بدحجاب" گرفته تا تلاش برای "بالا بردن فرهنگ عفاف" توسط سازمانها و وزارتخانههای مختلف را در بر میگیرد.
-- بی. بی. سی
این روزها در رسانههای وابسته به اصولگرایان کمتر میتوان اخباری در مورد «فتنه ۸۸» و «سران فتنه» یافت. دغدغه این روزهای اصولگرایان «جریان انحرافی» و «رمالها و جنگیرها» شده است.
کیهان در سرمقاله روز چهاشنبه (۲۱ اردیبهشت/۱۱ می) این روزنامه، از بسته شدن پرونده «ماجرایی ۳ هفتهای و پر از حاشیه» خبر میدهد اما به نظر میرسد کشمکش میان حامیان رهبر ایران و نزدیکان محمود احمدینژاد همچنان ادامه دارد.
این روزنامه در بخشی از سرمقاله خود با طرح این پرسش که هدف از راه اندازی «نشریات نیمه زرد و سایتهای تفرقهافکن» توسط حامیان دولت چیست، از «پروژه بزرگی» خبر میدهد که در جهت «انهدام اتحاد اصولگرایان» به اجرا درآمده است.
کیهان در ادامه با اشاره به اینکه باید میان محمود احمدینژاد و اطرافیانش تفاوت قائل شد، اطرافیان رییس دولت را «جریانی آلوده که نیازمند قرنطینه و درمان لازم است» میخواند و مینویسد: «این حلقه دنبال تقابل رئیس جمهور با ولایت فقیه بودند.»
«ارتباط مستقیم با امام زمان و دور زدن ولایت»
یکی دیگر از اتهاماتی که این روزها به اطرافیان رییس دولت، خصوصا اسفندیار رحیممشایی وارد میشود، موضوع «ادعای ارتباط با امام زمان» است.
روزنامه کیهان که زیرنظر رهبر جمهوری اسلامی اداره میشود، معتقد است که «جریان انحرافی در پی دور زدن نظام و رهبری با ادعای ارتباط با امام زمان و نزدیک بودن ظهور است.»
اسماعیل کوثری، نماینده اصولگرای مجلس نیز نظر مشابهی دارد. وی میگوید: «کلیت قضیه این است که میگویند با توجه به توانمندیهایی که ما داریم، امروز باید بطور مستقیم با امام زمان ارتباط داشته باشیم و ولیفقیه در کنار قرار گیرد.»
وی با اشاره به اختلاف چند هفتهای میان محمود احمدینژاد و آیتالله خامنهای میافزاید: «نباید چشم خود را به (روی) جریان انحرافی ببیندیم.»
دفاع همزمان از ولایت و احمدینژاد
با وجود اینکه اصولگرایان منتقد دولت معتقدند محمود احمدینژاد دو بار در مقابل خواست رهبر ایران «سرکشی» و «مقاومت» کرده، اما فاطمه آجرلو، نماینده حامی دولت در مجلس سکوت و غیبت ۱۰ روزهی احمدینژاد از هیات دولت را نشانهی «تبعیت محض وی از ولایت فقیه» میداند.
وی در گفتگو با سایت "خبرآنلاین" با اشاره به اینکه با مدیریت آیتالله خامنهای «توطئه همه دشمنانی که میخواستند القا کنند شکافی بین دولت و رهبری به وجود آمده، خنثی شد» میافزاید: «در ماجراهای اخیر اگر ولایتمداری را بخواهیم از احمدینژاد جدا کنیم، فینفسه احمدینژادی وجود ندارد؛ یعنی اینکه ولایتمداری، اصل وجودی شخصیت آقای احمدینژاد است.»
آجرلو، طرح «مصداقهای عدم تبعیت دولت از ولایت» را قدم برداشتن در راه دشمن میخواند و تصریح میکند:«هر کس بخواهد برای نگاه دکتر حاشیهسازی درست کند، گناه کرده است.»
محمود احمدینژاد در ابتدای تشکیل دولت دهم، به مدت یک هفته از اجرای درخواست رهبری ایران که خواهان برکناری اسفندیار رحیممشایی از معاون اولی رییسجمهور بود، امتناع کرد.
در هفتههای اخیر نیز با برکناری حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات و مخالفت آیتالله خامنهای، کشمکش تازهای میان رهبر و رییس دولت آغاز شد. این اختلاف آنچنان عمق شد که برخی رسانهها از احتمال استعفا و یا حتی برکناری محمود احمدینژاد خبر دادند.
«اطرافیان احمدینژاد متوهماند»
در واکنشی دیگر محمد تقی رهبر، نماینده مردم اصفهان در مجلس، اطرافیان احمدینژاد را «گروهی منحرف» خواند که نسبت به پایگاه اجتماعی خود دچار «توهم» هستند.
رئیس فراکسیون روحانیون مجلس در گفتگو با خبرگزاری فارس گفت: «این گروه انحرافی متاسفانه در بین دولت نفوذ کرده است و با اظهارات گمراهکننده تلاش میکند آرامش را از جامعه سلب کند.»
آقای رهبر هدف اصلی این گروه را «حفظ قدرت در دولت» و «رسیدن به کرسیهای مجلس» میداند و افزود:«این گروه در توهم رای ۳۵ میلیونی سیر میکند.»
این نماینده اصولگرای مجلس «بازگشت به ملیگرایی و انفعال در جنگ فرهنگی» را از نشانههای این جریان میداند و معتقد است: «این گروه تاکنون موفق به برخی انشقاقهای در جبهه اصولگرایی شده است.»
انتقاد به «ابتذال اخلاقی» در رسانههای حامی رهبر
با وجود ادامهی طرح انتقادهای مخالفان اصولگرای محمود احمدینژاد، در جبهه مقابل بیشتر حالتی تدافعی دیده میشود. اسفندیار رحیم مشایی که به عنوان «رهبر جریان انحرافی» شناخته میشود، در برابر سیل این اتهامات، سکوت کرده است.
وی پیشتر با اشاره به اینکه از این انتقادات نمیترسد و عقبنشینی نخواهد کرد خطاب به شایعه سکتهی قلبی خود که توسط برخی رسانههای اصولگرا منتشر شد، گفته بود: «اهل سکته مکته نیستم، اما برخی را سکته خواهم داد و شما خواهید دید.»
در واکنشی دیگر علیاکبر جوانفر، مشاور محمود احمدینژاد و مدیرعامل خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ایرنا) در وبلاگش به برخی حملات روزنامه کیهان پاسخ داده است.
آقای جوانفکر در این یادداشت مینویسد: «اگر کسی با فرهنگ و ادبیات حاکم بر روزنامه کیهان و سایت خبری فارس، آشنا نباشد، دچار شک و شبهه خواهد شد که چگونه ممکن است یک رسانهی خبری، آن هم در قامت روزنامه با سابقهای مانند کیهان یا سایت فارس که از بودجه عمومی کشور ارتزاق میکنند، تا این حد به ابتذال اخلاقی مبتلا شده و علیه حیثیت افراد حریم شکنی میکنند.»
وی به مدیر مسوول روزنامه کیهان توصیه کرده است که از ادامهی «روشهای مذمومی که برای بیحیثیت کردن افراد در پیش گرفته» دست بردارد.
مشاور مطبوعاتی احمدینژاد تصریح میکند: «این بیراههای که شما در پیش گرفتهاید، به خسران و تباهی منتهی میشود و در آینده از شما به نیکی یاد نخواهد شد.»
-- دویچه وله
روزنامه "دی ولت" در ماه نوامبر سال گذشته از امضای یک پیمان محرمانه میان هوگو چاوز، رئیسجمهور ونزوئلا، و همتای ایرانی وی، محمود احمدینژاد، خبر داد. این روزنامه نوشت که پیمان مذکور در تاریخ ۱۹ اکتبر سال ۲۰۱۰ میلادی به امضای دو طرف رسیده است.
اکنون روزنامه آلمانی تاکید میکند که ایجاد یک پایگاه موشکی مشترک در خاک ونزوئلا و همکاری در زمینه ساخت موشکهای میانبرد، بخشی از پیمان محرمانه اکتبر سالگذشته است.
مهندسان سپاه در ونزوئلا
"دی ولت" به نقل از منابع امنیتی مینویسد که اکنون محل ایجاد پایگاه موشکی سری نیز در منطقه "پنینزولا پاراگوئه"، واقع در ۱۲۰ کیلومتری مرز کلمبیا، تعیین شده است. گروهی از مهندسان پایگاه خاتمالانبیاء در ماه فوریه امسال به این محل سفر کردهاند. ماموریت محرمانه این گروه به دستور امیر حاجیزاده، فرمانده نیروی هوائی سپاه پاسداران، انجام شده است.
به نوشته "دیولت" هیئت ایرانی ماموریت یافته که روی زیرساختهای لازم برای مقابله با حملات هوائی کار کند. تهیه نقشههای ایستگاه فرماندهی و کنترل پایگاه، ساختمانهای مسکونی، برجهای نگهبانی و همچنین سنگرهائی که قرار است کلاهکها، سوخت موشکها و چیزهای دیگر در آنها پنهان شود، بخشی دیگر از ماموریت مهندسان سپاه پاسداران است. آنها ضمنا قرار است با همکاری مهندسان ونزوئلائی، انبارهای موشکی را در عمق ۲۰ متری زمین بسازند.
همکاری دانشگاه صنعتی شریف و پلیتکنیک
برپایه گزارش "دی ولت"، ساختن چنین انبارهائی ساده نیست. آنها باید به گونهای ساخته شوند که دارای شبکهای از لولههای مخصوص برای انتقال مواد سوختی باشند و در عینحال بتوانند مواد سمی را خارج کنند. علاوه بر این، باید تدابیر لازم برای مقابله با حملههای هوائی احتمالی اتخاذ شوند.
"دی ولت" مینویسد که طرحهای انبارهای زیرزمینی موشکها به گفته منابع امنیتی، با همکاری کارشناسان بخش تاسیسات شیمیائی دانشگاههای صنعتی شریف و پلیتکنیک تهران تهیه میشوند. این کارشناسان ظاهرا تاکنون نخستین پیشنهادهای خود را تسلیم قرارگاه خاتم الانبیاء کردهاند.
با پول نفت ایران
روزنامه آلمانی در بخشی از گزارش خود مینویسد: «هیئت ایرانی در بازدید از محل پایگاه موشکی، پول نقد نیز برای تامین مالی پروژه همراه داشت. کارشناسان امنیتی غربی میگویند میلیونها دلار همراه این هیئت بود که از محل درآمدهای اضافی نفتی ایران تامین شده است. براساس پیمان محرمانه، ونزوئلا به ایران اطمینان داده است که میتواند با استفاده از این پایگاه، دشمنان خود را مورد حمله قرار دهد.»
"دیولت" پیمانمحرمانه ایران و ونزوئلا را با اقدام اتحاد جماهیر شوروی سابق مقایسه میکند که در آغاز دهه ۱۹۶۰ میلادی، موشکهای خود را برای تهدید آمریکا در خاک کوبا مستقر کرد. این روزنامه مینویسد: «اکنون ایران میخواهد ایالات متحده آمریکا را مورد تهدید استراتژیک قرار دهد.»
روزنامه "دی ولت" در دنباله گزارش خود به اختلافات داخلی در ایران اشاره میکند و مینویسد: «در حالی که روحانیت میکوشد نفوذ خود را حفظ کند، احمدینژاد تلاش میکند ایران را به سمت یک دیکتاتوری ناسیونالیستی نظامی پیش ببرد که متکی بر قدرت سپاه پاسداران است. این امر باعث شده که حتی مرتجعترین روحانی ایران، مصباح یزدی، نیز علیه احمدینژاد حرف بزند.»
-- دویچه وله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر