-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه

Posts from Khodnevis for 07/02/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



اخراج آیت‌الله منتظری و بازرگان از جنبش سبز توسط اتاق فکر لندن- واشنگتن

ز وقتی آقای مهاجرانی تشکیل اتاق فکر لندن- واشنگتن برای جنبش سبز را رسماً اعلام کرد،هسته گزینش این اتاق هم آغاز به کار کرد. عطاء الله مهاجرانی- حجت الاسلام کدیور- مهدی هاشمی- جملیه کدیور- فرخ نگهدار اعضای اصلی این اتاق را تشکیل می دهند.


ولی فقیه این اتاق،حجت الاسلام کدیور،با فتوای جدیدش حضور در VOA را حلال کرد تا به همراه ستاره درخشش بر صفحه ظاهر شود و حکم صادر کند سبزها شعار می‌دادند: هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران. اگر کسانی شعار دیگری سر داده باشند، سبز نبوده و نیستند.


هنوز دوات این فتوا و حکم ولی فقیه جنبش سبز خشک نشده بود که دومین حکم حجت الاسلام کدیور صادر شد. حکم او چنین بود: امام خمینی خدمات بسیاری به اسلام و تشیع و ایران کرده و چند خطای نه چندان کوچک هم داشته است. حضرت ایشان در این حکم جدید، تکلیف مقلدان را روشن کرده‌اند. سبزها کسانی هستند که چنین نظری راجع به امام خمینی داشته باشند.


هنوز مقلدان [...] برای جدا کردن خود از کسانی که چنین نظری ندارند، گامی به پیش ننهاده بودند که مهاجرانی حکم را تکمیل کرد و گفت: مخالفان امام خمینی هم به جنبش سبز تعلق ندارند.


اتاق فکر لندن- واشنگتن تند تند فتوا و حکم صادر می کند. [گفته می‌شود] هاشمی رفسنجانی از طریق مهدی هاشمی هزینه اتاق فکر و جرس را پرداخت می‌کند. لذا زوج مهاجرانی- کدیور مدت‌هاست که هاشمی رفسنجانی را به یکی از رهبران جنبش سبز انتخاب کرده‌اند.


اتاق فکر لندن- واشنگتن، با این فتواها و احکام، در گام اول آیت الله منتظری را از جنبش سبز اخراج کرد. چرا که هیچ کس در عمر ۳۰ ساله جمهوری اسلامی به اندازه آیت الله منتظری در مقابل امام خمینی نایستاد و با او مخالفت نکرد. علمدار مخالفت و مقابله با امام خمینی فقیه عالیقدر تازه درگذشته بود. مقلدان و پیروان ایشان هم که با نظرات وی موافق بودند و هستند هم از جنبش سبز اخراج شدند.


اتاق فکر لندن- واشنگتن نهضت آزادی و بازرگان را هم اخراج کرد. آنها از ابتدا مقابل خمینی و ولایت فقیه ایستادند. عبدالعلی بازرگان در نقدی که بر حجت الاسلام کدیور نوشت، دوباره مخالفت خود را عریان بیان کرد. اگر زوج مهاجرانی- کدیور از نظرات نهضتی‌ها درباره امام خمینی اطلاع ندارند، از عبدالعلی بازرگان بپرسند که مهدی بازرگان و دیگر سران نهضت آزادی چه نظری در این مورد داشته‌اند.


تصمیم گیری سیاسی اتاق با مهاجرانی است که حجت الاسلام کدیور را به دنبال خود به دفاع از هاشمی رفسنجانی کشیده است(از منابع مالی هاشمی نمی‌توان صرفنظر کرد). صدور فتوا و حکم هم باید حجت الاسلام کدیور است. اقای مهاجرانی در همین سخنرانی به شدت به مثلث رقیب(سازگارا- مخملباف- نوری زاده) می‌تازد که با نئوکان های آمریکا می‌خواهند دموکراسی را به ایران بیاورند. اما خود چند ماه پیش به واشنگتن اینستیتوت رفت. در اجلاس سالانه این بنیاد به شدت اسرائیلی شرکت و سخنرانی کرد و سر حق سخنرانی گرفتن هم دعوا درست کرد [که گفته می‌شود توانست ۱۵ هزار دلار ناقابل بابت حضور و سخنرانی دریافت کند].در ان اجلاس معاون وزیر خارجه اسرائیل هم حضور داشت. حجت الاسلام کدیور [احتمالا] فتوا داده بود که حضور در این اجلاس از اوجب واجبات است.


اتاق فکر لندن- واشنگتن تنها گروهی است که مدعی سبز بودن خود و ناسبز بودن این و آن است. به فتوای حجت الاسلام کدیور، جرس رسانه  مکتوب جنبش سبز است. پول تلویزیون را هم که [احتمالا] هاشمی رفسنجانی بفرستد، تلویزیون جنبش سبز آغاز به کار خواهد کرد. دعوای بر سر دانشگاه آزاد، دعوا بر سر پول است نه چیزی دیگر. دار و دسته احمدی نژاد احمق و کله خر نیستند. شهرداری تهران قبلا از چنگ هاشمی در آمد. حالا نوبت دانشگاه آزاد است. اگر این معضل هم درست شود، به منابع مالی هاشمی صدمه زیادی وارد خواهد آمد.


[تنگ و گشاد کردن عملی فقاهت] حجت الاسلام کدیور با [قبض و بسط تئوریک شریعت] دکتر سروش تفاوت های زیادی دارد. اولی پروژه ای سیاسی است ولی دومی پروژه ای نظری. اولی به عمل می انجامد اما دومی به بی حالی و انتظار تحولات معرفتی می نشیند. اولی به قدرت و سیاست و ثروت نظر دارد اما دومی می خواهد جدول دین را از راه هماهنگ کردن حقایق حل کند. جرس محصول اولی است اما کیان و مدرسه محصول دومی بود.
مهدی هاشمی در لندن، حلقه واسط پدر و فرزندان عملی اوست. قربون برم خدا را، یک بام و دو هوا را.


 


قطع برق هم تکذیب می‌شود

 هر چند که مجموعه ی مدیریتی دولت احمدی نژاد در وزارت نیرو از سال گذشته بر عدم قطع برق تاکید داشت اما وزیر نیرو مجددا سی‌ام فروردین ماه با اعلام این که میزان تولید فعلی برق کشور ۵۵ هزار مگاوات است و  ۲۰ درصد از برق اسمی کشور به دلیل برخی مشکلات و خرابی ها خارج از مدار بوده تصریح کرد: در پیک تابستان سال جاری، کشور به ۴۱ مگاوات برق نیاز دارد که با مدیریت وزارت نیرو و همکاری مردم در اصلاح الگوی مصرف هیچ مشکلی در تامین برق کشور نخواهیم داشت.

اما از آن تاریخ کمتر شهر و حتا روستایی در ایران بوده که با قطع برق در طول شبانه روز از ۵ دقیقه تا ۱۰ ساعت مواجه نشود.


 جدول خاموشی ها و مدیریت جهانی

هر چند که قطع برق در تهران به دلیل بازتاب‌های منفی که می‌تواند در مورد ضعف عملکرد دولت احمدی نژاد داشته باشد کمتر بوده، اما در سایر نقاط ایران و به گواهی خبرگزاری‌های رسمی به یکی از چالش‌های  روزمره‌ی مردم تبدیل شده است.

بوشهر، خرم آباد، شیراز، رشت، مشهد، کرج و ... از جمله شهرهایی هستند که قطع برق برای ساکنانشان ملموس است.

قطع مداوم برق در این مناطق باعث شده است که مردم در تماس های مداوم با "اتفاقات برق" سوال کنند که چرا "جدول خاموشی‌ها" را به طور رسمی اعلام نمی‌کنند که حداقل این خانواده‌ها و یا صاحبان صنایع و تجار، برنامه ریزی های لازم را داشته باشند و دچار ضرر و زیان چند برابری نشوند؟

جدول خاموشی ها هم  از صدقه سری مدیریت دولتی به دایره لغات مردم از سال ۸۷ اضافه شد که داعیه مدیریت جهانی دارد.

وقتی قطع برق در سال ۱۳۸۶ به طور متوالی و حتی در زمستان، خاموشی نیروگاه‌های گاز  را به دنبال داشت، در سال ۸۷ جداولی تحت عنوان خاموشی‌های احتمالی در رسانه های جمعی منتشر شد که در آن ساعات قطع برق در شهرها و روستاها مشخص شده بود.

البته ساکنان نقاط مختلف ایران فراموش نکرده‌اند که دولت حتی در مورد ساعات قطع برق که خود تصمیم گرفته بود هم صادق نبود. چون معمولا برق در ساعات تعیین شده قطع می‌شد اما با تاخیرهای چند ساعته مجددا وصل میشد.


دردسر برای شهرستانی‌ها

 به دنبال چند روز متوالی قطع برق در نقاط مختلف خرم آباد مخصوصا ناصر خسرو، ولی عصر، خیابان جلال آل احمد، خیابان ۶۰ متری و در  اول تیرماه اولين نشست تخصصي مشترک اتاق بازرگاني ايران و عراق در خرم آباد را با تاخیر چند ساعته مواجه کرد.

در این بین نوسانات مداوم برق هم باعث آسیب وسایل برقی و زیان های قابل توجه به صاحبان صنایع می‌شود.

در همین روز به جز ساکنان مناطق مختلف کرج صاحبان صنایع این شهر هم دچار دردسر و زیان‌های زیادی شدند.

شهری که چندی قبل مقامات دولتی خطاب به شهردارانش خاموش کردن لامپ ها در پارک ها و خیابان ها را به صورت دستورالعمل صادر کرده بودند.

این دستور به خاطر این صادر شده بود تا در مصرف برق صرفه جویی شده و قطع برق به مشکلی عمومی تبدیل نشود.

این تمهید هم اما جواب‌گوی شهرک صنعتی بهارستان کرج که دارای بیش از یکصد شرکت صنعتی دارد نشد و  تا امروز چندین بار برق این واحدها قطع شده است.

رضا گل محمدی مدیرعامل شهرک صنعتی بهارستان در این ارتباط می‌گوید: «بدون هیچگونه اطلاع قبلی برق شهرک صنعتی بهارستان به طور کامل قطع شد و بلافاصله از طریق دفتر شهرک پیگیری از اداره برق و فرمانداری و ... آغاز شد که به رغم پیگیری فرمانداری، از سوی اداره برق جواب قانع کننده ای دریافت نشد و این شهرک چند ساعت بدون برق بود.»

وی تاکید می کند: «قطعی برق صدمات و خسارات زیادی را به دستگاه ها و مواد اولیه و کار واحدهای صنعتی وارد می کند که در این میان مشخص نیست چه کسی باید پاسخگو باشد.»


 قطع برق اتفاقی نیست

با توجه به اینکه آب مورد نیاز واحدهای صنعتی از طریق پمپ وارد لوله ها می‌شود، قطعی طولانی مدت برق موجب قطع آب هم می‌شود و در واقع مشکل را برای شهروندان دوچندان می‌کند.

یک مقام آگاه در مرکز دیسپاچینگ برق تهران موضوع قطع برق در برخی مناطق تهران را اتفاقی نمی‌داند و می‌گوید از این پس ممکن است برای جبران کمبود فشار برق در هنگام ظهر برق صنایع قطع شود.

مشکلات چند ماه و مخصوصا چند هفته‌ی اخیر و اعتراضات مختلف شهروندان تا امروز تنها این واکنش مدیران توانیر را به دنبال داشته که از عدم وجود مشکل و تاکید بر قطع نشدن برق در تابستان بگویند. در حالی که در همان زمان برق بسیاری از شهرها و واحدهای تجاری و صنعتی قطع است.

تهدید ايمني مواد غذايي و احتمال بروز مسموميت غذايي هم از دیگر تبعات قطع برق است.در این شرایط خانواده های زیادی ناچارند راه بیمارستان ها را در پیش بگیرند.

یعنی عملا نمی‌توان خاموشي‌هاي مکرر در طول شبانه‌روز  را در چند برابر شدن مسموميت‌ها ناديده گرفت.

همچنین است قطع برق و رشد تصادفات. اتفاقی که عملا در سال گذشته تهران را وارد بحرانی جدی کرد و  رییس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران خبر از  رشد ۵۶ درصدی تصادفات در پایتخت داده بود.

رییس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران با اشاره به وجود مشكلات در عبور و مرور وسایط نقلیه در ساعات خاموشی در تهران گفته بود: تهران دارای ۶۵۰ تقاطع اصلی است كه پلیس در ۲۰ درصد این تقاطع ها حضور فیزیكی دارند. برای رفع مشكلات عبور و مرور در معابر هنگام خاموشی ضروری است تا تقاطع‌های پایتخت به برق اضطراری مجهز شوند تا آمد و شد در معابر شهر به سهولت صورت گیرد. چون پلیس قادر نیست هفت هزار نیروی انسانی در تقاطع‌های پایتخت به کار بگیرد و  نمی‌تواند به صورت دستی و با معجزه ترافیك معابر را كنترل كند.


 رتبه‌ی اول ایرانی‌ها در سرانه‌ی مصرف انرژی؟

اما دولتمردان قطع برق در ایران را نه کم کاری دولت و عدم تعامل بر سر خرید قیمت برق از برخی کشورهای همسایه و حتا تحریم های اقتصادی که مصرف بالای انرژی از سوی ایرانی‌ها عنوان می‌کنند.

معاون هماهنگ کننده شرکت توانیر هم از جمله کسانی است که اعتقاد دارد سرانه مصرف انرژی برق در ایران دو نیم برابر استاندارد جهانی است.

غلامرضا خو‌ش‌خلق امیدوار است که با حذف یارانه‌های دولتی و ارائه قیمت واقعی انرژی برق، صرفه جویی محسوس در مصرف این انرژی استراتژیک در ایران ایجاد شود.

هر چند که این واقعیت غیر قابل انکار است اما کارشناسان زیادی هم در داخل ایران این تاکید را از روی نا آگاهی دانسته و  معتقدند که طبق آمارهاي معتبر بين المللي چنین ادعایی واقعیت ندارد.

به گفته‌ی این کارشناسان مردم قطر، امارات و سنگاپور از نظر سرانه مصرف انرژي، پرمصرف‌ترين مردم دنيا محسوب مي‌شوند.

 و این که وضعیت کشورهای مختلف جهان از نظر چگونگی مصرف انرژی و میزان اثربخشی آن بر توسعه اقتصادی، نسبت به ایران بسیار مطلوب تر است. مثلا از لحاظ شاخص «مصرف سرانه»، عموما مصرف سرانه انرژی در جوامع توسعه یافته به دلیل درآمد سرانه بالا و امکان بهره برداری از کالاها و خدمات متنوع، بیشتر است. در عین حال در این کشورها افزایش بهره وری منجر به تعدیل مصرف انرژی شده است.

 آمارها نشان می‌دهد در ایران و کشورهایی که ذخایر انرژی بالایی دارند، مصرف انرژی نه تنها در مقایسه با کشورهای پیشرفته، بلکه در مقایسه با دیگر کشورهای در حال توسعه نیز به وضوح بیشتر است. علت این وضعیت، بهره‌وری پایین در بهره برداری، مصرف بالای انرژی و استفاده از کالاها و خدمات انرژی بر است که ریشه همه آنها، ارزان بودن انرژی در این کشورهاست. مصرف سرانه انرژی در کشورهای در حال توسعه همچون ترکیه، هند، چین، هنگ کنگ، پاکستان، متوسط کشورهای آفریقایی و متوسط آسیا از ایران پایین تر است.


 انرژی هسته‌ای، شاید بعد از این

همچنین است وابستگی به انرژی های تجدیدناپذیر و شدت بالای مصرف انرژی در ایران؛ در حالی است که  درصد زیادی از انرژی مصرفی ایران از سوخت های تجدیدناپذیر نفت و گاز طبیعی حاصل می‌شود و انرژی‌های تجدیدپذیر همچون انرژی هسته‌ای، علی رغم تمام تبلیغات و هزینه‌های زیادی که به مردم ایران تحمیل کرده است، سوخت سبز، انرژی بادی و انرژی خورشیدی تقریبا سهمی از سبد انرژی کشورمان ندارند. این در حالی است که در جهان به طور متوسط ۲۵ درصد انرژی مصرفی از انرژی های تجدیدپذیر (یعنی انرژی‌هایی به غیراز نفت و گاز و زغال سنگ) حاصل می‌شود.

قطع برق در کنار افزایش قیمت حامل های انرژی قبل از آزادسازی قیمت‌ها این نگرانی را در بخش هایی از جامعه ایجاد کرده است که موج افزایش قیمت ها آنها را در ایام گرم سال وادار به خاموشی خود خواسته کند.

در حال حاضر این پیش بینی وجود دارد که افزايش قيمت حامل هاي انرژي به گونه اي تعيين شود که تعادل جامعه برهم خورده شود.

این در حالی است که طبق بندهاي قانون هدفمند شدن یارانه ها دولت بايد هر سال ۲۰ درصد افزايش قيمت در نظر داشته باشد.


 عدالت احمدی نژادی

با این حال قبل از اجرایی شدن این طرح معاون توانیر اعلام کرده است از اواسط تیرماه برق مشترکان پرمصرفی که در ساعات پیک بالاتر از حد مجاز مصرف کنند، قطع می‌شود.

البته دولت احمدی‌نژاد تصمیم دارد از این مشترکان قیمت تمام شده برق را دریافت کند. در حال حاضر، قیمت تمام شده برق طبق مصوبه مجلس، ۸۳۲ ریال به ازای هر کیلووات ساعت در سال ۸۹ است.

 منتقدان می‌گویند این شیوه برخورد، نافی حقوق شهروندی است که به زعم معاون توانیر چنین نیست. چون «صرف قرار گرفتن در طبقه مرفه جامعه و پرداخت بهای تمام شده قیمت برق، نمی‌توان اجازه داد که مشترکان پرمصرف، بی‌مهابا به مصارف بی‌رویه خود ادامه دهند. در واقع، هر چقدر که آنها مرفه باشند، نمی‌توانند در جامعه هر کاری که دلشان می خواهد انجام دهند


به نظر می‌رسد بعد از لغو افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگان توسط دولت احمدی‌نژاد بعد از انتخابات ریاست جمهوری، این‌بار نوبت قطع برق واحدهای تجاری و مسکونی در گرمای طاقت‌فرسای تابستان و علی رغم وعده های پیشین است. در حالی که سال گذشته و قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به هر نحو ممکن این مشکل برطرف شده بود.


 


اوضاع وخیم ضیا نبوی در اثر حمله عصبی در زندان

هم‌چنین هم بندان وی سعی کردند تا با دادن آب قند به او، فشار او را تنظیم کنند و سپس پس از چند ساعت مسئولین زندان نبوی را به بهداری زندان منتقل کردند. به گفته منابع آگاه پزشکان شرایط جسمی او را وخیم عنوان کردند و خاطرنشان کردند تداوم حمله عصبی باعث ایجاد از کار افتادن سیستم ایمنی و دفاعی بدن وی خواهد شد.


 سید ضیا نبوی سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل بوده که در تاریخ ۲۵ خرداد ۸۸ توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده و تا کنون بازجویان وزارت اطلاعات مانع از ملاقات حضوری وی با خانواده‌اش در یک سال اخیر شده‌اند. همچنین در روزهای اخیر قاضی پرونده تجدید نظر سید ضیا نبوی  به خانواده وی گفته است: «برای تامین وثیقه فرزندتان تلاش نکنید، در صورت ادامه پیگیری‌های شما و دوستانش برای تامین وثیقه، قرار وثیقه وی را از ۵۰۰ میلیون  به ۸۰۰ میلیون افزایش خواهم داد.»

گفتنی است خانواده سید ضیا نبوی به قاضی پرونده گفتند که توان تامین وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی را ندارند و از قاضی پرونده درخواست کردند که وثیقه فرزندشان را کاهش دهد.

سید ضیا نبوی مدت ۹۸ روز از مدت بازداشت یک ساله‌اش را در سلول انفرادی بند ۲۰۹ گذرانده است. گفتنی است نبوی در دوره بازجوئی از سوی بازجویان وزارت اطلاعات تحت فشار برای اعتراف به اینکه با هماهنگی سازمان مجاهدین خلق به همکاری با ستاد یک از کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات اخیر پرداخته، قرار گرفته است.

سید ضیا نبوی دانش آموخته دانشگاه صنعتی نوشیروانی  بابل بوده که در کنکور کارشناسی ارشد موفق به کسب رتبه تک رقمی در کنکور شد، اما به واسطه سیاست‌های حذفی دولت نهم ۳ ستاره شد و از تحصیل در دانشگاه محروم گردید.


 


 


 


دوره بندی سی سال پس از انقلاب

به طور کلی دوران  سی و چند ساله پس از انقلاب را می توان به چهار دوره تقسیم کرد:

 

۱-دوره جمهوری،  از فردای انقلاب ۲۲ بهمن تا کودتای  انقلاب فرهنگی علیه بنی صدر

 

۲-دوره سلطنت مشروطه  دینی، از کودتای انقلاب فرهنگی  تا ۱۸تیر۷۸

 

۳-دوره سلطنت مطلقه  دینی، از ۱۸ تیر۷۸ تا ۲۲ خرداد ۸۸

 

۴-دوره دیکتاتوری  نظامی سکولار، از ۲۲خرداد تا به امروز

 

دوره اول عصر طلائی آزادی‌ها ست. همه گروه‌ها آزادانه  در دانشگاه و جامعه حضور دارند  و بحث آزاد در دانشگاه و رادیو و تلویزیون برپاست. همه آزادند از چپ مذهبی تا لیبرال و کمونیست. این عصری است که گرچه "ولایت فقیه" در قانون اساسی گنجانده شده است اما از آن مقولاتی بود که «نوشته شده ولی خوانده نمی‌شود» تا اینکه این "آزادی" تحمل نمی‌شود و با کودتای انقلاب فرهنگی بساط دانشگاه و سپس "جمهوری" بر چیده می‌شود و ما وارد دوره"سلطنت مشروطه دینی" می‌شویم.

کودتای انقلاب فرهنگی، ترمیدور انقلاب۵۷  بود یعنی بازگشت انقلاب به دوره ماقبل انقلاب وسلطنت مشروطه. در این دوره تا آنجا که به رهبر کاریزماتیک مربوط نمی‌شود "میزان رای ملت است" اما این شامل خود "امام" نمی شود. سلطان جدید مقدس مقدمات عبور از سلطنت مشروطه دینی به "سلطنت مطلقه دینی" را در سال ۶۷ فراهم می‌کند و فرمان بازنگری در قانون اساسی را می‌دهد یکی دیگر از آن مواردی که ما با خوش خیالی می‌گوییم "نوشته می شود ولی خوانده نمی‌شود". ۱۸ تیر زمانی است که آنچه خمینی نوشت خامنه‌ای خواند. با سرکوب قیام ۱۸ تیر ما وارد دوره سوم شدیم و آقای خاتمی عملا به رئیس دفتر"سلطنت مطلقه دینی" تبدیل شد. این وضع ادامه یافت  تا به انتخبات۲۲خرداد ۸۸ رسیدیم و با خیزش حماسی مردم در ۲۵ خرداد سلطنت مطلقه دینی به "دیکتاتوری نظامی سکولار" تبدیل می‌شود که  در آن خامنه‌ای نه با یک عنوان دینی بلکه با عنوان "فرماندهی کل قوا " حاکمیت را برپا نگه می‌دارد.


 


ماجراهای شهرام امیری قسمت ۹۶: ازدواج با دختر مشتری

 

 

بنده هم چنان شهرام امیری  دانشمند هسته‌ای بهداشتی هستم که چند روز پیش از سیاره مریخ فرار کردم و به مشتری پناهنده شدم. سیاره مشتری خیلی بزرگ است. در بدو ورود به مشتری اختاپوس بزرگی به من حمله کرد و با بازوهایش سعی می کرد من را دستگیر کند من هم با اسلحه اتمی  که در قسمت ۴۲ طرز ساخت آن را بیان کردم توانستم دوتا از بازوهایش را قطع کنم. ولی اختاپوس دست بردار نبود و با شدت حمله می‌کرد و با یک ضربه من را به زمین پرتاب کرد  (ببخشید منظورم کره زمین نبود . زمین سیاره مشتری بود). من بار دیگر مغز پوک اختاپوس را نشانه گرفتم و این بار با شلیک درست مخش را منفجر کردم. دریک ان موج بزرگی  از تشعشات شیمایی بوجود آمد  و من بیهوش شدم. زمانی‌که چشم باز کردم. یکی از دختران مشتری داشت از من مراقبت می‌کرد. پس از چند روز که حالم خوب شد مشتریان از من خواستند با دختر مشتری که از من پرستاری کرده بود  ازدواج کنم. گفتم من خودم زن وبچه تو کره زمین دارم. گفتند اینجا مشتریه و حق با مشتریه. هرگاه دختر مشتری از مردفضایی مراقبت کند باید با او ازدواج کند. جالب اینجاست که  آنها به من می‌گفتند فضایی.

 

(( درهمین جا دختر مشتری که ۴  دست و ۳ چشم  و ۲  تا لب داشت به اتاق شهرام امیری وارد شد و دست چهارمش را روی وب کم گذاشت و  با صدای ماچ آب  داری فیلم نا تمام ماند . ))


 


وال‌استریت جورنال: ایران سیستم رادار پیشرفته به سوریه فرستاده است

بی بی سی -به گزارش روزنامه آمریکایی وال استریت جورنال، ایران دستگاه‌های رادار پیشرفته به سوریه فرستاده است تا درصورت حمله احتمالی اسراییل به تاسیسات اتمی این کشور بتواند برتری هوایی اسراییل در منطقه را به مخاطره اندازد. این سیستم رادار توان دفاعی سوریه را نیز تقویت کرده و باعث تقویت حزب‌الله لبنان نیز خواهدشد.

سوریه و ایران هردو این گزارش را تکذیب کرده‌اند.

یک مقام نظامی اسراییل که نخواسته نامش فاش شود تحویل سیستم رادار از سوی ایران به سوریه را تایید کرده ولی جزییات بیشتری در این باره عنوان نکرده است. سوریه این گفته‌ها را جوسازی اسراییل برای انحراف اذهان عمومی از وقایع مربوط به غزه می‌داند. مقام‌های آمریکایی و اسراییلی می‌گویند این سیستم رادار دراواسط سال ۲۰۰۹ به سوریه تحویل داده شده است و هدف از آن تقویت اتحاد میان ایران ،سوریه و حزب‌الله برای مقابله با برتری اسراییل است.


 


حرف‌های بی‌ثمر عطاالله‌خان

و باز هم مهاجرانی حرف‌هایی زده که تمام سبزها و حتی غیر سبزها را شگفت زده کرده!


این بار هم مهاجرانی خود را در جایگاه سخنگوی خود خوانده جنبش نشانده و برای جنبش خط قرمزهایی کشیده و دسته ی خودی و غیر خودی را آشکار کرده ! این رفتار برای ما کاملا آشناست نمونه جالب و کامل آن هم خ.ر است با آن نیابت و یاران و دشمنان….


من قبلا در نوشته‌ی ” مبارزه با دیکتاتوری یا دیکتاتور؟” توضیح این گونه افراد را نوشتم که آنها به چه منشی رفتار می کنند و ما خواهان چه منشی هستیم. البته از آنجایی که تقریبا بیشتر سبزها با این حرف‌ها آشنا هستند از نقد حرف‌های عطاالله خان می‌گذرم .

ولی نکته ای که برای من جالب است این است که چطور فردی مثل موسوی با آن سابقه و ارادت به خمینی و وابستگی به ج.ا و با همه کاستی‌ها، توانسته تا این جا پیشرفت داشته باشد که به وجود اندیشه و افکار مختلف در جنبش اعتراف کند و سعی کند همه آنها را با هم همراه کند و به این مرحله رسیده که قانون اساسی هم می تواند تغییر کند … ولی مهاجرانی به جای پیشرفت در اندیشه و افکار ، همچنان اسیر “اندیشه مستبد” است؟


هرچندکه موسوی هنوز هم ضعف‌ها و ایرادات و کاستی هایی دارد. هرچند که هنوز رفتار و نوشته‌هایش مورد انتقاد افرادی مانند من قرار دارد، ولی دور از انصاف است اگر قبول نکنیم که موسوی در این یک سال پیشرفت قابل قبولی داشته. یاد آوری می‌کنم زمانی موسوی در یکی از بیانه‌هایش به خواست‌های جنبش اشاره کرده بود که به فاصله یک روز بیانیه “پنج تن” که بیان کننده خواست‌های بیشتری از جنبش بود انتشار یافت و در آن زمان کیهان تیتر زد که ”پروژه ی عبور از موسوی کلید خورد”. حال موسوی در جایگاهی است که حرف‌های بسیار فراتر از امثال مهاجرانی می‌زند.

البته مهاجرانی در این سخنان اخیرش نشان داد که یا از کمترین درایت نسبی برخوردار است و یا اصولا جایگاهی و نقشی که ما برای مهاجرانی در ذهن داریم اشتباه است؟

در مورد اول بسیار بدیهی است که در زمانی که بدنه جنبش، از افراد برجسته تا افراد عادیِ غیر سیاسی با همه اختلافِ عقاید و نظر و مَنش، و حتی بحث‌های تند و شدید و انتقادها سعی ندارند که کسی را از جنبش کناربزنند و تمام تلاش‌ها برای اصلاح اندیشه‌ها و رفتار‌های نادرست است؛ خط کشی در بین جنبش و جدا کردن بخش بزرگی از آن هرگز به نفع جنبش نیست. اختصاصی کردن و معیارگذاری بر روی افراد برای حضور در بدنه جنبش از نظر ضعیف‌ترین اندیشه‌ها هم اشتباهی بزرگ است. و بر همین اساس است که موسوی با درایتی نسبی سعی در پوشش هرچه بیشتری جنبش دارد و این بسیار به دموکراسی و آزادی نزدیک‌تر است ( نسبتاً).

ولی اگر فرض نکنیم که مهاجرانی از بینش و درایت کمی برخوردار است، انگاه بی‌درنگ به این نظریه می‌رسیم که او نه یک فرد در بدنه خارج نشین جنبش، بلکه یک سوپاپ اطمینان و یا برگ آخری برای گروهی است که بیشترین هراس آنها از بین رفتن این نظام و متللاشی شدن جایگاه های قدرت آنهاست. این برگ آخر برای آن زمانی است که سقوط این رژیم بسیار نزدیک شده باشد ، برای جلوگیری از سقوط برگ‌های آخر خود را به بازی می‌آورند تا مسیر مردم را به سمت بازگشت به نظام و اطلاح آن تغییر دهند.


این رفتار مانند رفتار زمان شاه در ماه های آخر است و شاید گروهی بر این باورند که مهاجرانی و یا یکی از همفکران او را مانند بختیار به قدرت برسانند تا شاید از سقوط رژیم جلوگیری کنند، ولی آنها نمی‌دانند که اگر مردم در ۵۷ یکبار به اشتباه به بخت کشور پشت کردند، این بار جوانانی آموخته‌تر هستند که می‌دانند چه می‌خواهند وچه مسیری درست‌تر است و یک چنین بازی ساده‌ای نمی تواند آنها را بفریبد(اصلا قصد نداریم امثال مهاجرانی را هم سنگ مرد بزرگی چون بختیار قرار دهم )


به هر حال برای ما فرقی ندارد که حرف‌های مهاجرانی و امثال او از روی بی‌تدبیری و کم درایتی باشد و یا مهره ی اصلاح طلبانِ محافظه‌کار ( و شاید گروه خامنه‌ای ) باشد. تنها واکنش ما به این حرف‌ها و سخن ها استفاده از خِرَد و بررسی این گفته‌ها است، به هر حال جنبش در هر شرایط و نسبت به هر حرفی و هر کسی باید کاملا خردمندانه و با اندیشه مستقل بدنه و درایت خود برخورد کند و پیش برود، اندیشه‌های درست را گسترش بدهد و از رفتارهای نادرست دوری کند .


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته