-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

Posts from Khodnevis for 07/01/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شعبان بی‌مخ: مردی برای تمام فصول

 

 

۱. دولت ملی مصدق با کودتای آمریکائی-انگبسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سقوط کرد. نفتی که ملی شده بود، پس از مذاکره با انگلیس و چند شرکت آمریکائی و اروپائی، تحت «قرارداد کنسرسیوم» دوباره به سوی غرب روان شد. سه روز پس از کودتا، محمدرضا پهلوی که از ترس به رم گریخته بود، دوباره به تخت سلطنت برگشت.

۲. یکی از مهمترین صحنه‌گردان‌های تظاهرات خیابانی مرتبط با کودتا شعبان جعفری است. وی قهرمان چرخزنی ورزش زورخانه‌ای بود، و در میان لات‌ها و محله‌گردانهای آن زمان به «شعبان بی‌مخ» و «شعبان درخونگاه» شهرت داشت. پس از بازگشت شاه به تهران، شعبان بی‌مخ در حالی که پرچم ایران را به دست داشت، او را تا کاخ اسکورت کرد. به دستور و کمک مالی شاه، یک باشگاه ورزش باستانی به نام وی در تهران تاسیس شد. به جز قتلی که در روزگار جوانی وی بدان متهم شد، چاقوکشیها و حملات در راس گروه‌های فشار به دفاتر و محل اجتماع گروه‌های سياسی در کارنامه‌ی شعبان وجود دارد. همچنین یکی از ننگین‌ترین اعمال وی حمله یه دکتر فاطمی در جریان دادگاه وی است. در آن زمان به تاکيد شاهدان و نوشته روزنامه‌های وقت شعبان جعفری و نوچه‌های وی به متهم بيمار موقع خروج از دادگاه حمله بردند و با چاقو قصد کشتن وی را داشتند که منجر به زخمی شدن خانم سلطنت فاطمی خواهر دکتر فاطمی شد که برای نجات جان برادر خود را حايل کرد. دکتر فاطمی، همو که امروز میدانی در تهران به نام اوست، به حکم دادگاه نظامی تیرباران شد.

۳. سرلشکر نادر باتمانقلیچ از افسران کودتاچی که پس از ۲۸ مرداد به سمت ریاست ستاد ارتش رسید، در جریان محاکماتش پس از انقلاب ۱۳۵۷ به نقش آیت‌الله کاشانی اشاره‌ای کرد و گفت:
«در اوایل سال ۳۲ به خدمت آیت‌الله کاشانی مشرف شدم حضرت از جریان سیاسی کشور متأثر بودند و دعا می‌کردند که مملکت نجات پیدا کند و به من گفتند تلاش کنید مملکت از این وضع نجات پیدا کند. پس از کودتای ۲۸ مرداد وقتی رئیس ستاد شدم با فرزند آیت‌الله کاشانی تماس گرفتم و جریان را به او گفتم و نظر آیت‌الله را خواستم. آقا مصطفی از قول آیت‌الله کاشانی گفتند چه بهتر که شما را انتخاب کردند. در اوایل شهریور ۳۲ وقتی خدمت آیت‌الله کاشانی شرفیاب شدم ایشان مرا به گرمی پذیرفتند و نسخه‌ای از فرمان حضرت علی به من دادند و فرمودند این دستورات را نصب العین قرار دهید.»

۴. شعبان بی‌مخ در کتاب خاطرات خود تاکید می‌کند که چه اندازه به آيت الله کاشانی ارادت می‌ورزيده و عضو فدائيان اسلام بوده است. اگرچه "يالثارات" (ارگان انصار حزب‌الله) با مصاحبه‌ای که با محمدمهدی عبدخدايی، از اعضای معروف فدائيان اسلام، ترتيب داده سعی در انکار ادعای شعبان می‌کند، اما در واقع سخنان او از جمله رفت و آمدش به منزل آيت الله کاشانی و روابطش با نزديکان و اطرافيان نواب صفوی را تاييد می‌کند.

۵. عکسهای مرتبط در زیر آمده‌اند:




عکس ۱: شعبان پرچم به دست




عکس ۲: شعبان در درگیری



عکس ۳: شعبان و یکی از یارانش در حال تراشیدن موی یک مخالف



عکس ۴: شعبان و شاه



عکس ۵: آیه الله کاشانی، آیه الله فلسفی (واعظ مشهور تهران) و شعبان (چپ نشسته) در آخرین شب مراسمی که شعبان متولی آن بود. 



عکس ۶: آیه الله کاشانی و شعبان (با عدد ۳ در تصویر مشخص شده است)



عکس ۷: دیدار آیه الله كاشاني و لوئي هندرسون (سفیر آمریکا در ایران)



عکس ۸: آيت‌الله كاشاني و كنت دولا زونكا (مديرعامل شركت ايتاليايي اپيم) در سفر به ايران براي خريد نفت، هنگام ديدار با آيت‌الله كاشاني. از راست: ابوالقاسم كاشاني، دولا زونكا

 

عکس ۹: آيت‌الله كاشاني در ديدار با جردن آمريكايي (مؤسس مدرسه البرز)


منابع:

[۱] http://fa.wikipedia.org/wiki/آیت‌الله_کاشانی

 

[۲] http://fa.wikipedia.org/wiki/شعبان_جعفری

 

[۳] http://www.bbc.co.uk/persian/arts/020810_l-cy-bimokh.shtml

 

[۴] http://fa.wikipedia.org/wiki/باشگاه_جعفری

 

[۵] http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2006/08/060820_mv-mb-shaban-jafari.shtml




 


 


۱۸تیر،بایدها و نبایدها

درآستانه یازدهمین سالگرد جنبش دانشجویی ۱۸تیر دوباره گمانه زنی‌ها درباره اینکه دراین روز به خصوص چه باید کرد شروع شده است. ۱۸تیر سال قبل کمتر از یک ماه پس از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری تظاهرات خودجوش مردمی درخیابان‌ها انجام شد. نه کسی درخواست مجوز کرد. نه کسی آن را لغو اعلام کرد و نه اصلا کسی منتظر مجوز یا لغو راهپیمایی ماند. ابا این حال درسالگرد ۱۸ تیر امسال شرایط به کلی متفاوت است و رژیم با سرکوبی بی‌امان توانسته اکثریت قابل توجه معترضان را درخانه ها نگه دارد. البته ۲۲ خرداد امسال را نباید فراموش کنیم که تظاهرات پراکنده توسط کسانی که به معنای واقعی شجاعت به خرج دادند انجام شد. ولی به راستی برای بزرگداشت ۱۸ تیر چه باید کرد؟ عده‌ای همچنان معتقدند که راه اعتراض به وضعیت موجود از تظاهرات خیابانی می‌گذرد ولی همه با این نظر موافق نیستند و آن را پرهزینه می‌دانند. با وجود اختلاف نظر میان معترضان آماده‌تر از همه جمهوری اسلامی است که مانند همیشه در سال‌روز مناسبت‌های مختلف جو امنیتی شدیدی در تهران و شهرهای بزرگ برقرار می کند تا همه بفهمند ولی فقیه به این آسانی ها کوتاه نمی‌آید وبرای روی کار ماندن حاضر است بازهم بکشد و زندانی کند. از رهبران جنبش سبز هم دیگر نمی‌توان انتظار زیادی داشت. مواضع اخیر مهاجرانی و کدیور نیز عده‌ای را بیش از پیش به اصلاح طلبان و اینکه آنها واقعا به دنبال چه چیزی هستند مشکوک ساخت. فراموش نکنیم وقایع ۱۸تیر درزمان یک دولت اصلاح طلب اتفاق افتاد تا نشان بدهد اصلاح طلبان چقدر در احقاق حقوق مردم ناتوانند. به این ترتیب تنها گزینه موجود حرکات خودجوش مردمی است که نه نیاز به مجوز دارد نه منشور و بیانیه صادر می‌کند و نه خودش را سانسور می کند.فقط عمق نارضایتی جامعه از وضع کنونی جامعه را که روز به روز وخیم‌تر می‌شود نشان می‌دهد.همین حرکات خودجوش که باغلبه بر ترس خود به خیابانها می‌ریزد است که به دنیا می‌فهماند اعتراض هنوز به قوت خود باقی است و ۱۸ تیر نماد این اعتراض است.


 


اصلاح‌طلبان علیه آزادی

معنای آزادی بیان و دموکراسی از نوع اصلاح‌طلبی‌اش را هر روز بیش‌تر از گذشته درک‌ می‌کنم.


روزنامه مردم‌سالاری به مدیر مسئولی مصطفی کواکبیان، امروز چهارشنبه هشت تیر ۸۹، در سرمقاله‌اش و در پاسخ به تجمع کسانی که به مصوبه مجلس درباره دانشگاه آزاد، معترض بودند، نوشته: «اين تجمع کنندگان چگونه به خودشان اجازه مي‌دهند با يک مصوبه مخالفت کنند؟ فراموش نکنيم که مصوبه مورد اعتراض، با راي بالايي تصويب شد بنابراين نظر اکثريت جامعه از طريق نمايندگان مردم اعمال شده است...بايد هيات رئيسه پيگير آن باشد تا پس از اين هيچ کس به خود اجازه ندهد به خاطر آن که يک مصوبه به ذائقه عده اي خوش نيامده، چنين کارناوالي به راه بياندازند.»


آقای کواکبیان شما که نام «مردم سالاری» را برای روزنامه خود انتخاب کرده‌اید و در مجلس هشتم نیز عضو شورای مرکزی فراکسیون خط امام (فراکسیون نمایندگان اصلاح‌طلب) هستید، به رفتار خویش نگاهی بیاندازید. آیا خفه کردن صدای مخالف، نسبتی با آزادی بیان دارد؟


مخالف، مخالف است. نمی‌توانید آن‌ها را به مخالف خوب و یا مخالف بد تقسیم‌بندی کنید و بر اساس این تقسیم بندی، رفتار کنید.


مخالفان شما که اعتقادی به آزادی بیان ندارند، صدای منتقد را «لجن‌پراکنی،اوباش گری،توهین،تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت» می‌پندارند و بر همین اساس دادگاه‌ها را برپا می‌کنند. شما هم که ادعای آزادی‌خواهی دارید، در روزنامه‌تان می‌گویید که مخالفانتان نباید اجازه اعتراض داشته باشند و به قوه قضاییه پیشنهاد برخورد با آن‌ها را می‌دهید.


حالا شما بگویید چه تفاوتی با مخالفان آزادی دارید؟ نکند واقعا دعوا سر لحاف ملانصرالدین است، نکند دعوا سر به دست آوردن قدرت است و نه «آزادی یا دموکراسی؟»


آقای کواکبیان این نخستین بار نیست که رفتار شما و دوستان اصلاح‌طلب‌تان در مجلس بر خلاف شعارهایتان است.


آقای کواکبیان! یکشنبه ۳۰ خرداد ۷۷ نماینده مجلس با امضای نامه‌ای از محمود احمدی نژاد خواسته‌اند که طرح حجاب و عفاف را به صورت جدی اجرا کند.


نام و امضای شما هم پای این نامه است؛البته شما تنها نیستید. هفت نفر از همفکران‌تان در فراکسیون خط امام نیز آن را امضا کرده‌اند.


در میان نمایندگان امضاکننده، نام برخی از رهبران فراکسیون اصلاح طلب مجلس هشتم(فراکسیون خط امام) نیز دیده می شود:«حسین هاشمیان، رئيس شورای مرکزی فراکسیون خط امام؛ محمدرضا خباز، عضو شورای مرکزی؛ مصطفی کواکبیان، عضو شورای مرکزی و رئیس کمیته اطلاع رسانی؛ علی اکبر اولیا، عضو شورای مرکزی و رئیس کمیته بودجه؛ نصرالله ترابی، نایب رئیس کمیه طرح و برنامه؛ عبدالله کعبی، نایب رئیس کمیته اطلاع رسانی؛ محمد دلاور، دبیر کمیته اقتصادی و بودجه.»


اگر اصول‌گرایان از احمدی‌نژاد بخواهند که بر زنان و دختران سخت بگیرد، حرفی نیست چون به اجرای این طرح باور هم دارند. اما چرا شما اصلاح طلبان خواستار برخورد با زنان و دخترانی شده‌اید که دارای پوشش متفاوت و آزادانه‌تری هستند؟


چرا شما در نامه به احمدی‌نژاد، پوشش زنان و دختران را مظاهر «فساد و تباهی» می‌دانید و آنان را «مروجین فرهنگ ابتذال» معرفی می‌کنید؟


شما و دوستان‌تان مثل اینکه اصلا لازم نمی‌بینید درباره این‌گونه رفتارهای تناقض‌آمیزتان توضیحی دهید.


 امروز که در حال مبارزه برای به دست آوردن قدرت هستید، این‌گونه رفتار می‌کنید و به انتقادات نیز پاسخ نمی‌دهید؛ فردا که به قدرت رسیدید، چه‌گونه رفتار خواهید کرد؟ آیا با حاکمان فعلی تفاوتی خواهید داشت؟


 


دروغ رضازاده هم كشف شد

تابناك نوشت، در حالی که حسین رضازاده دریافت پاداش‏هایی دو یا سه میلیونی را که توسط خودش، دستور پرداختش به خودش و نایب رئیسش صادر شده، را رد کرد و این مسائل را در حد حرف و فاقد مستندات دانست، مستندات فدراسيون وزنه‌برداري از پرداخت چنين پاداشي حكايت دارد.

رضازاده كه با رمز ياابوالفضل وزنه‌هاي سنگين را بلند مي‌كرد تنها چند روز پس از اعلام محروميتش به عنوان مربي وزنه‌برداري، از سوي سازمان تربيت بدني به سمت رييس فدراسيون اين ورزش منصوب شد. او  در انتخابات سال ۸۸ از احمدي‌نژاد حمايت كرده و در آذرماه همان سال به همراه كادرفني به دليل استفاده از داروهاي نيروزا توسط تيم وزنه‌برداري براي هميشه از مربيگري محروم شد.

به گزارش تابناك، رضازاده گفته است كه روسای فدراسیون‏های ورزشی افتخاری کار می‏کنند و همه روسا از جمله خودش حقوقی دریافت نمی‏کنند. این امر تا حدودی صحیح است و اعضاء هیات رئیسه افتخاری بوده و حقوق رسمی نمی‎‏توانند دریافت کنند و تنها می‏توانند مبالغی تحت عنوان حق‌الجلسه و همچنین‌الزحمه دریافت كنند که البته حسین رضازاده این ارقام را نیز نمی‏تواند دریافت کند، چرا که کارمند رسمی اداره کل تربیت بدنی اردبیل بوده و کارمند دولت نمی‏تواند در آن واحد از دو دستگاه حقوق دریافت کند و به همین دلیل بنا به اعتراف وي، پیرو نامه سازمان بازرسی کل کشور حقوق دو میلیون و هشتصد هزارتومانی که علاوه بر حقوق کارمندی اش می‏گرفته، را پس داده است.

 

 

 

 

بر اساس اين گزارش، رئیس فدراسیون حق دریافت پاداش ندارد، مگر با تصویب هیات رئیسه فدراسیون مربوطه و در واقع رضازده تنها می‏توانسته با تصویب هیات رئیسه فدراسیون وزنه برداری پاداشی دریافت کند که قطعاً چنین مصوبه ای وجود خارجی ندارد و اگر وجود خارجی داشت باید در نامه حسین رضازاده برای پرداخت پاداش به خودش و نایب رئیسش مورد اشاره قرار می‏گرفت اما نحوه پرداخت پاداش در دو نوبت در فدراسیون وزنه برداری که نسبتاً قبال توجه بوده، به گونه ای دیگر بوده و کامللاً تخلف محسوب می‏شود.

تابناك با انتشار شش سند از اسفند ۸۸ تا خرداد ۸۹  نشان داد كه حسين‌رضازاده با پاراف‌ نامه‌هاي جداگانه دستور داده به او رقمي حدود ۱۰ ميليون تومان در قالب پاداش داده شود.
بر پايه اين گزارش، آنچه انتشار اسناد ششگانه به همراه می‏آورد نخست افسوس خوردن به جهت عدم صداقت حسین رضازاده است که با توجه به انتظاراتی که از او می‏ر‌ود، از پایه این اتفاق را حاشا و تکذیب کرد ولی انتشار این اسناد به شکل کامل خلاف گفته‏های رضازاده را ثابت می‏کند و در درجه بعد نوع مدیریت او است. رضازاده تاکید داشت و بارها در گفت و گویش با تابناک بر این عبارت که تمام فعالیت‏ها در دوره مدیریتش قانونی بوده، تاکید ورزید و این احتمالاً به عدم برخورداری رضازاده از سوابق مدیریت اجرایی در یک فدراسیون حساس و یا حتی یک فدراسیون کوچک خبر می‏دهد. با این اوصاف باید پرسید چگونه مدیری که حتی در جریان چنین بدیهیات اداری نیست، این مجموعه را به پیش خواهد برد و این رشته المپیکی که با مشکلات متعددی روبرو است، به جایگاه اصلی اش دست خواهد یافت؟

 

 

 

تعدادي از اسناد منتشر شده توسط تابناك:

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 


مهاجراني: مخالفان با نظام از جنبش سبز نيستند

مهاجراني كه پيشتر جنبش سبز را پاي‌بند به قانون اساسي و ولايت‌مداري دانسته بود ششم تيرماه در نشستی با عنوان «سخنرانی و پرسش و پاسخ پیرامون جنبش سبز» در لندن كه حسن يوسفي اشكوري و محمد سلامتيان نيز حضور داشتند گفت: بالاخره از آغاز پیروزی انقلاب تا به امروز، افرادی با انقلاب مخالف بودند، با نظام جمهوری اسلامی مخالف بودند، با مرحوم امام خمینی مخالف بودند، با نهاد روحانیت مخالف بودند، عیبی هم ندارد سی سال مخالفت کردند، می توانند در واقع به این مخالفت ادامه بدهند، ولی این مجموعه نمی توانند مدعی جنبش سبز باشند.

نويسنده سابق روزنامه اطلاعات در حالي چنين اظهار نظري كرده است كه بر اساس گزارش‌هاي غيررسمي ندا آقا سلطان كه نماد جنبش سبز شناخته مي‌شود و در راه آزادي جان باخت، در انتخابات شركت نكرده بود. خط‌كشي ميان حاميان جنبش سبز در حالي توسط وزير سابق نظام اسلامي بدعتي جديد است كه پيش از اين از سوي كساني كه عنوان رهبران جنبش سبز را يدك مي‌كشند اعلام نشده است. چه آنان همواره به تكثر و مخالفت با انحصارطلبي اشاره كرده‌اند. سخنان اخير مهاجراني، تداعي كننده نگاه خودي و غير خودي است كه جمهوري اسلامي همواره به آن اشاره كرده است.

مهاجرانی كه سمت معاونت رييس جمهور در دوره هاشمي رفسنجاني را نيز به عهده داشته، در بخش دیگری از سخنان خود، سه دیدگاه مختلف انقلابی، انقلاب ـ اصلاحی و دیدگاه اصلاحی درباره جنبش سبز را بیان كرد و اظهار داشت: که تفسیر او از جنبش سبز حرکت«در نظام» و براساس «قانون اساسی» و اصول اجرانشده آن است.

سخنان وزير اسبق ارشاد كه اينك ساكن لندن است بازتاب گسترده‌اي در وبلاگستان فارسي‌زبان داشته است. بسياري نگاه مهاجراني را ادامه همان نظريه ولايت‌مداري‌اش دانسته‌ و از آن انتقاد كرده‌اند. اظهار نظرهاي عجيب او در ارتباط با جنبش سبز در حالي صورت مي‌گيرد كه بسياري از مخالفان نظام اسلامي از جمله اكبر گنجي عقيده دارند كه رهبري جنبش از خارج از كشور نه تنها بي‌معني است بلكه وجود خارجي هم ندارد. با اين حال وزير اسبق ارشاد با نگاه از بالا به پايين طرفداران جنبش سبز را به دو گروه تقسيم كرده است.


 


جناب مهاجرانی، مدعی تو هستی نه من!


وسوسه‌های عطاء الله مهاجرانی پایانی ندارد. خود را به سمت سخنگویی جنبش مردم منصوب کرد و از آن زمان تا کنون هر چند وقت یک بار کلاه قضاوت به سر گذاشته و، پشت به مردم، از جانب آنها سخن پراکنی می‌کند. اخیرا هم مرحمت فرموده و به آنان که مخالف آقای خمینی و نظام جمهوری اسلامی هستند "اجازه" داده که به مخالفت خود ادامه بدهند اما خود را "مدعی" جنبش ضد استبدادی مردم ندانند. ممنون آقای وزیر اسبق به خاطر "مجوز"! سؤال من از تو این است که چه کسی از میان این مخالفین خمینی و نظام اسلامی تو تا حالا مدعی جنبش سبز شده؟ چیزی که من دیده‌ام این است که در واقع تو و چند نفر دیگر هستید که دائما از جانب مردم حرف می‌زنید و بنابراین خود را مدعی می‌دانید. شعاری را که مردم در روز روشن به آن بلندی سر دادند و فیلم آن هم موجود است به شکلی که خود پسندیدید تحریف کردید. می‌گویی که  "همه" آنان که حماسه ۸۸ را رقم زدند موافق جمهوری اسلامی و امام راحل تو بودند اما نمی‌گویی این "مرکز آمار اسرار آمیز" تو از کجا این آمارها را می‌آورد؟ چطور به خودت جرات می‌دهی که کسانی را که موافقت نیستند، به دروغ، متهم به "مدعی بودن" کنی؟ جل الخالق، مگر اساس جنبش مردمی ما مخالفت با دروغ نبود؟ چه کریه و تیره است این تصویری که شما حضرات مدعی از جنبشی به آن زیبایی و روشنی ارایه کرده‌اید!


عطاء‌الله خان، دست از صغیر پنداشتن مردم بردار و این را به دوستانت هم سفارش کن.  واقعا نمی‌فهمم چطور آدم تحصیل کرده‌ای مثل تو، که سال‌هاست از مزیت زندگی در یک کشور آزاد برخوردار است، هنوز حتی قادر به فهم الفبای دمکراسی نیست؟ عطاء‌الله خان، بیا از این به بعد یک لطفی به ما و خودت کن: یا خاموش بمان تا فرزانه‌ات بپندارند و یا اگر مجبوری حرف بزنی، آن را تنها از جانب خود و هم فکرانت بزن. این خیال را هم که می‌توانی، با تشویق تک صدایی، کلاس تمرین چند صدایی مردم ایران را، که مدتی است بر قرار است، تعطیل کنی از ذهنت به در کن! فکر می‌کنی آنقدر تسلط بر نفس داری که بتوانی به در خواست من عمل کنی؟


 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته