-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه

Latest News from Mizan Khabar for 07/02/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



azadi

نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر دقایقی پیش از زندان اوین آزاد شد.

به گزارش خبرنگار جرس، تقی رحمانی، خبر داد که برای آزادی همسرش وثیقه 50 میلیون تومانی به دادگاه سپرده اند.

محمدی که در سال ۲۰۰۹ برنده جایزه بین‌المللی بنیاد الکساندر لانگر شد،  چند بار به دادگاه انقلاب احضار و سرانجام روز 21 خرداد ماه بازداشت شد.


 


 

kahrizak
پس از یازده ماه تعطیلی بازداشتگاه مخوف کهریزک، که رهبر جمهوری اسلامی جنایات رخ داده در آن را "غیر استاندارد" تشخیص و دستور به تعطیلی آن داده بود، سرانجام حکم غیر قطعی یازده تن از متهمان بی نام و نشان این پرونده ملی اعلام شد تا همچنان نام و نقش و هویتِ آمرین و عاملین اصلی جنایات رخ داده در آن بازداشتگاه، در مُحاق باقی بماند و این پرونده نیز، همچون کوی دانشگاه، قتل های زنجیره ای و موارد مشابه، کماکان در ملاحظه کاری و مصلحت اندیشی حاکمان، از تاریکخانه به بایگانی برود.

سازمان قضایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه ۹ تیرماه ١٣۸۹ (۳۰ ژوئن) با صدور اطلاعیه ای، دو تن از متهمان پرونده بازداشتگاه کهریزک را بدون ذکر نام و مشخصات و به اتهام "ضرب و جرح عمدی منجر به قتل"، به "قصاص نفس" (اعدام) محکوم کرد. این دو تن، متهم به قتل امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی شناخته شده و علاوه بر "اعدام"، به تحمل حبس، انفصال موقت از خدمت، پرداخت جزای نقدی، تحمل شلاق تعزیری و پرداخت دیه هم محکوم شده اند. و بر اساس این اطلاعیه، ۹ متهم دیگر پرونده نیز، به تحمل حبس، پرداخت دیه و جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و تحمل شلاق محکوم شدند.

دادگاهی که برای بررسی پرونده این بازداشتگاه زیر نظر قاضی مصدق در سازمان قضایی نیروهای مسلح و با جلساتی غیر علنی تشکیل شد و با برگزاری هشت جلسه در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۸۹ به کار خود پایان داد، تاکید کرد احکام صادره غیر قطعی بوده و قابل تجدیدنظرخواهی می باشد.


بازداشتگاهی فقط "غیر استاندارد"
بعد از انتشار اخبار و گزارش های گسترده ای پیرامون وضعیت هولناک، شکنجه های تکان دهنده و همچنین فوت چند تن از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات در بازداشتگاه کهریزک، رهبر جمهوری اسلامی آن محل را صرفا "غیر استاندارد" خواند و دستور به تعطیلی آن داد. متعاقب آن، قوه قضائیه و مجلس نیز، دستور و وعدۀ پیگیری حوادث را صادر و هئیتی را مامور آن کردند. (گزارش این هیئت های تحقیق و تفحص، هرگز در اختیار عموم مردم گذاشته نشد.)

همان زمان مهدی کروبی از هاشمی‌رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان خواست با تشکیل یک هیات به برخی شایعات و نحوه برخوردها با بازداشت‌شدگان رسیدگی شود. نامه ای که بعدها دستمایۀ حملات دامنه دار به وی شد.

محمد خاتمی، در ارتباط با تعطیلی این بازداشتگاه گفته بود "غیر استاندارد یعنی چه؟ یعنی مثلا هواکش آن درست نبود یا دستشویی‌ها تمیز نبوده است؟ خیر! جنایت‌هایی رخ داده است؛ جان‌هایی باخته شده است و رفتارهایی با جوانان و زنان و مردان عزیز صورت گرفته است که وقتی در زندان‌های در دست بیگانگان صورت می‌گیرد همه بر آشفته می‌شوند و فریاد می‌زنند و امروز باید با این مسائل برخورد شود..."

بعد از تکذیب های مکرر مقامات مرتبط با این پرونده پیرامون کشته شدن تعدادی از بازداشت شدگان بر اثر شکنجه و تاخیرهای پیش آمده در انتشار گزارش هیئت ویژه مجلس، اواخر پاییز گذشته سازمان قضائی نیروهای مسلح "کشته شدن سه نفر بر اثر ضرب و جرح" و "متهم شناخته شدن ١٢ نفر" را تایید کرد. (اسامی آنها نه آن موقع و نه بعدتر، اعلام نشد.)


این بازداشتگاه غیر استاندارد چیست و کجاست؟
بازداشتگاه یا سوله کهریزک، بازداشتگاهی در توابع شهرری (جنوب تهران) است که در دوران فرماندهی محمدباقر قالیباف بر نیروی انتظامی تاسیس شد و طی چندین سال در برهه های مختلف مورد بهره برداری قرار گرفت.
در دهه ۱۳۸۰ برای اولین بار در عملیاتی موسوم به "جزیره"، که با هدف پاکسازی منطقه خاک سفید تهران انجام شد، بسیاری از ساکنین آن محلۀ تهران - بنا به روایت برخی بازداشت شدگان وقت- در کهریزک مورد آزار و ضرب و شتم قرار گرفتند.

با به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد و آغاز به کار طرح موسوم به "ارتقای امنیت اجتماعی"، از آن محل برای نگهداری و تنبیه بسیاری از بازداشت‌شدگان استفاده شد؛ که اخباری هولناک پیرامون رفتار خشن با متهمان، از آن درز به بیرون کرد.


شرایط بازداشتگاه، شکنجه ها و آزار های غیر استاندارد
طبق گزارش تعدادی از بازداشت شدگان قبلی و همچنین حوادث بعد از انتخابات، که در سایت کمیته گزارشگران منتشر شد، این بازداشتگاه دارای یک سالن، ۸ اتاق، ۲ سالن قرنطینه، ۴ سوله فلزی و جمعیتی در حدود ۹۲۰ نفر زندانی بود که در دو سوله فلزی آن زنان بازداشت شده نگهداری می‌شدند.

گزارش های جمع آوری شده توسط مجموعه فعالان حقوق بشر و همچنین اظهارات مشابهِ تعدادی از بازداشت شدگان و حاضران در سوله کهریزک حاکی از آن بود که "زندانیان در بدو ورود به کهریزک، برهنه فقط با یک زیرشلواری مجبور بودند روی سنگ و خار و خاشاک و آسفالت سینه خیز بدوند و همزمان مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند یا تا حد ضعف "بشین پاشو" و "کلاغ پر" می‌رفتند.

سوله کهریزک فاقد آب آشامیدنی سالم، وسایل خنک کننده، هرگونه کف پوش، موکت و تخت، نور کافی، سرویس بهداشتی قابل استفاده و حمام بوده‌...غذا دو وعده در ساعت ۱۶:۳۰ و ۲۱:۳۰ میان زندانیان پرتاب می‌شد که شامل یک چهارم نان لواش و یک سیب زمینی بسیار کوچک (تقریبا ۵۰ گرمی برای هر نفر) بود. گاهی افرادی که ضعیفتر بودند و تاکنون این مکانها را ندیده بودند، به غذا هم دسترسی پیدا نمی کردند...در اثر سوءتغدیه زندانیان چنان وضعی پیدا کردند که با هر ضرب و شتم کوچکی بیهوش می‌شدند و بیشترشان یک سوم تا نصف وزن خود را از دست دادند. گزارش های مستند از زندانیان کهریزک که اکنون به زندانهای دیگر منتقل شده‌اند از آن حکایت دارد که هنوز به شرایط عادی برنگشته‌اند و به انواع بیماریهای گوارشی مبتلا هستند. در کهریزک کمتر از نیم متر جا برای هر کسی بود و زندانیان گاهی مجبور بودند نوبتی بخوابند... ضرب و شتم زندانیان با باتوم، کابل ، سیم‌های برق بافته شده و شوک الکتریکی انجام می‌شد. دست و پای آنها را به صورت کمانی و قپانی می‌بستند و کتک می‌زدند. گاهی هم با دست و پای بسته آنها را تاب داده و پرت می‌کردند و گاهی کف پای زندانیان را می‌زدند و سپس مجبورشان می‌کردند روی پاهای ملتهب خود راه بروند. .."

این موارد تا اواسط تابستان ۱۳۸۸ (زمان تعطیلی بازداشتگاه) مکتوم و ناشناخته باقی ماند، تا اینکه با انتشار اخبار و گزارش هایی پیرامون شکنجه، آزار جنسی و جانباختن تعدادی از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات، بازداشتگاه کهریزک، شهرتی جهانی یافت.


در مورد کهریزک، دوسال حساسیت بود اما اجازه رسیدگی نمی دادند
زمستان گذشته، مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور پیرامون ماجرای بازداشتگاه مخوف کهریزک و اتفاقات قبل و بعد آن، در گفتگو با نشریه «پنجره» گفته بود "سازمان بازرسی از دو سال قبل نسبت به رفتاری كه در بازداشتگاه كهریزك صورت می گرفت، گزارشهایی را دریافت كرده و نسبت به این موضوع حساسیت خود را هم نشان داده بود و قصد بازرسی از آن را داشت كه با موانعی از جانب مسئولین مربوطه روبرو شده بود. به هر حال، این موضوع به تعویق افتاد تا اینكه در حوادث بعد از انتخابات، برخی اخبار رسید و در جلساتی كه ما در قوه قضاییه داشتیم و بنده، دادستان كل كشور و معاون اول رییس قوه قضاییه نیز حضور داشتیم، دو خبر در مورد برخی بازداشتی هایی كه به كهریزك برده شده اند را طرح كردیم .
بعد از کشته شدن چند نفر، ما مُصِر شدیم كه از كهریزك بازرسی كنیم و چون خبر فوت بازداشتی ها به ما رسیده بود، با حضور در پزشكی قانونی، مشخص شد فردی فوت كرده است. از این رو از شاهرودی درخواست بازرسی ویژه كردیم و نهایتا متوجه شدیم با بازداشتی برخوردهای بدی صورت گرفته بود."

پیش تر از آن حشمت‌الله طبرزدی، محمدباقر ذوالقدر جانشین وقت فرمانده کل سپاه پاسداران (که در دولت احمدی نژاد جانشین وزیر کشور و بعد مشاور عالی رئیس قوه قضاییه شد) را از مسئولین سوله کهریزک (و بعدا بازداشتگاه) معرفی کرده بود. (وی هم اکنون در زندان است)

اما مهدی محمودیان، روزنامه‌نگار، عضو کمیته اطلاع‌رسانی جبهه مشارکت و فعال حقوق بشر، از نخستین کسانی بود که از ماهها قبل، توجه افکار عمومی را به شرایط غیرانسانی بازداشتگاه جلب کرده و پس از انتخابات نیز به روشنگری در باره زندانیان کهریزک، شهدای حوادث انتخابات و گورهای بدون نام در بهشت‌زهرا پرداخته بود، بسیار قابل تقدیر بود. (وی نیز هم اکنون در زندان به سر می برد)

پس از تعطیلی بازداشتگاه کهریزک، سامانه خبری «موج سبز آزادی» به نقل از برخی منابع خبری و نمایندگان مجلس، حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران و نماینده حامی احمدی‌نژاد را از مسئولین اصلی این بازداشتگاه معرفی نمود، اما اخباری موثق نیز، بر حضور و نظارت احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی کشور در آن بازداشتگاه دلالت داشت؛ که رادان و احمدی‌مقدم ( فرمانده نیروی انتظامی کشور) این موضوع را رد کردند.

اما آنچه حساسیت بر سر کهریزک را افزایش داد و تا شهرت جهانی و تعطیلی آن پیش برد، صرفا شکنجه ها و گزارش ها و عذاب وجدان مقامات از وقایع آن بازداشتگاه نبود؛ بلکه پس از خبر فوت محسن روح‌الامینی، دانشجوی دانشگاه تهران و فرزند یکی از اصول‌گرایان - که اتفاقا از حامیان جنبش سبز بود- و همچنین چندین تن از بازداشت شدگان ١۸ تیر ۸۸، جنجالی بیسابقه ایجاد شد و تا دفتر آقای خامنه ای کشیده شد. رهبر جمهوری اسلامی نیز، همانگونه که سخن رفت، با ذکر "غیر استاندارد" بودن آن محل، تعطیلی آن را خواستار شد.


جانباختگان
بعد از انتشار اخبار گسترده ای پیرامون شکنجه و آزار بازداشت شدگان در جنوب تهران و دستور ناگهانی رهبر ایران برای تعطیلی آن محل، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، با نمایش تصاویر محسن روح الامینی، امیر جوادی فر و محمد كامرانی، از كشته شدن سه نفر در بازداشتگاه كهریزك و بدلایل "نام معلوم" خبر داده بود.

اما آنچه مسلم است، تعداد قربانیان و جانباختگان حوادث کهریزک نیز، همانند وقایع پس از کودتای انتخاباتی سال گذشته دقیق نبوده و آنچه به بیرون درز می کند، اطلاعاتی حداقلی و کمتر از حد واقعی است.

آمار قربانیان بازداشتگاه کهریزک، بلافاصله به چهارتن رسید و رامین قهرمانی نیز به آنها اضافه شدند.

١- محسن روح‌الامینی نجف‌آبادی، پس از دستگیری در ۱۸ تیر، به بازداشت‌گاه کهریزک منتقل و چند روز بعد، در مسیر انتقال به زندان اوین، به دلیل شرایط بد جسمانی ناشی از شکنجه های فیزیکی، شرایط بد نگهداری، ضربات متعدد و نیز اصابت جسم سخت به بیمارستان منتقل شد و جان سپرد.

روح‌الامینی که دانشجوی رشتهٔ کامپیوتر دانشگاه تهران بود در تجمع روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸ دستگیر و در ۱ مرداد جنازه‌اش به خانواده‌اش تحویل داده شد. پدر وی عبدالحسین روح‌الامينی دبیرکل حزب عدالت و توسعه و از اساتید دانشگاه علوم پزشکی تهران، مشاور وزیر بهداشت و رئیس انستيتو پاستور بود که پیش تر نیز عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و مشاور انتخاباتی محسن رضایی بود.

٢- محمد کامرانی، ۱۸ ساله‌، روز ۱۸ تیر در نزدیکی میدان ولی‌عصر تهران دستگیر و به بازداشتگاه کهریزک منتقل شد. او سپس به دلیل اثرات شکنجه، به بیمارستان لقمان منتقل شد که به دلیل شدت جراحات، به بیمارستان مهر منتقل شد و در روز پنجشنبه ۲۵ تیرماه درگذشت. پیکر او شنبه ۲۷ تیر در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

٣- امیر جوادی فر، ٢۵ ساله، دانشجوی مدیریت صنعتی، روز ١۸ تیر درتقاطع خيابان شهداي ژاندارمري و دانشگاه، محدوده‌ امیرآباد توسط نیروهای لباس شخصي‌ دستگيرو مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفته و بوسيله همين افراد به كلانتري ١۴۸ تهران منتقل گرديد.

در کلانتری حال او در اثر ضرب و شتم به وخامت رسیده و ماموران كلانتري او را در ساعت نه شب به بيمارستان فيروزگر منتقل و روز١۹ تير او از بیمارستان فيروزگر به كهريزک می برند.

در کهریزک با پوتین آنقدر به سینه و سرش می‌کوبند که یک چشمش ‌ترکيده و دچار خونریزی ریوی می‌شود . بعد از شکنجه شدید، در ٢٣ تیردر مسيرانتقال به اوين، دچار تشنج و ایست قلبی می‌شود . ده روز بعد، روز سوم مرداد به خانواده‌ برای تحویل جسد خبر می‌دهند. در پنجم مرداد ماه، پيکر وي در بهشت زهرا خاکسپاري مي گردد.

۴- رامین آقازاده قهرمانی، ٣۰ ساله، پس از ۱۵ روز بازداشت در کهریزک، با بدنی که آثار شکنجه بر روی آن نمایان بود آزاد شد و تنها پس از دو روز بعد از آزادی، به دلیل وجود "لخته‌های خون" در منزل دچار تشنج شده و پیش از رسیدن به بیمارستان، جان باخت. قهرمانی به خانوادهٔ خود گفته بوده که در هنگام بازداشت او را از پا آویزان کرده بودند.


دکتر بازداشتگاه کهریزک؛ قربانی دیگر

بعدها در گزارشی که کمیته تحقیق مجلس (زمستان سال گذشته) آن را تنظیم کرده بود، نام پزشک وظیفه بازداشتگاه کهریزک (رامین پوراندرجانی) که جسد او اواخر آبان ماه در خوابگاه محل خدمتش پیدا شد نیز، آمده بود.

رامین پور اندرجانی ٢۶ ساله، در سال ۱۳۸۷ به عنوان پزشک وظیفه نیروی انتظامی مشغول به خدمت شد. او از اردیبهشت سال ۱۳۸۸ ماموریت یافت تا بطور هفتگی به بازداشتگاه کهریزک اعزام شده و بیماران زندانی را معاینه و معالجه نماید. در جریان وقایع پس از انتخابات، جمعا چهار بار به سوله کهریزک اعزام شده بود که بعد از تعطیلی کهریزک، از سوی مقامات متهم شد که در امور پزشکی قصور نموده‌است.

به گزارش نوروز، پوراندرجانی در زمان خدمت در کهریزک، تعدادی از قربانیان شکنجه در آن محل، از جمله روح الامینی را ویزیت کرده و "از ابعاد بلاهایی که بر سر آنها آمد، مطلع بود." بر اساس همین گزارش، دکتر مذکور یک هفته پس از جان باختن روح‌الامینی، "بازداشت شد تا اعلام نماید روح‌الامینی به علت ابتلا به مننژیت فوت کرده"، که پس از گزارش مستند پزشکی قانونی، به قید ضمانت آزاد گردید. همین گزارش می افزاید: "وی سپس توسط بازرسی کل ناجا و دادسرای نظامی، بارها مورد بازجویی قرار گرفت" و بدلیل "آگاهی از آنچه در کهریزک اتفاق افتاده بود، از طرف افرادی ناشناس، بارها برای عدم انتشار حقایق آن محل، تهدید شد تا مبادا دخالت مستقیم سران کشور را فاش نماید."

سامانه خبری جهان نیوز، وابسته به تعدادی از اصولگرایان مجلس، همان زمان خبر داد که رامین تلاش داشته با برخی نمایندگان مجلس دیدار نماید، اما این دیدار محقق نشد.

فرمانده کل نیروی انتظامی بعد از مرگ مشکوک وی تاکید کرد "پوراندرجانی احتمالا خودکشی کرده است، چرا که برای ارائه توضیحات در مورد وقایع کهریزک به دادسرای نظامی احضار شده و "آنگونه که در وصیتنامه اش نوشته"، به صدور حکم زندان به مدت پنج سال تهدید شده بود.


آغاز جنجالی بی فرجام
بعد از انتشار اخبار گسترده ای پیرامون شکنجه و آزار بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات در بازداشتگاه کهریزک، و دستور ناگهانی رهبر ایران برای تعطیلی آن محل، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، با نمایش تصاویر محسن روح الامینی، امیر جوادی فر و محمد كامرانی، از كشته شدن سه نفر در بازداشتگاه كهریزك و بدلایل "نام معلوم" خبر داده بود.

قوه قضائیه و مجلس نیز دستور پیگیری حوادث رخ داده در آن بازداشتگاه را صادر و هئیتی را مامور آن کرده بودند و ناگفته نماند همزمان مهدی کروبی، از رهبران جنبش اعتراضیِ پس از انتخابات، با استناد به شواهدی، از شکنجه های بازداشت شدگان خبر داد.

گفتنی است بازدید نمایندگان مجلس از بازداشتگاه کهریزک نیز، به دلیل تعطیل شدن آن هرگز صورت نگرفت.


کسی بدون حکم قضایی به کهریزک نرفت
همان زمان، سردار عزیزالله رجب زاده، فرمانده انتظامی تهران بزرگ، طی یک کنفرانس خبری در تهران، ضمن دفاع از عملکرد نیروی انتظامی در مورد حوادث بعد از انتخابات و بازداشتگاه کهریزک، دلیل انتقال بازداشت شدگان به آن محل را "کمبود جا در زندانهای دیگر" و "صدور حکم قضائی" برای آن امر اعلام کرد.

بیان این نکته توسط رجب زاده که "هیچ فرد بازداشت شده ای در کهریزک بدون حکم قضائی وارد و خارج نشد و تمامی ورود و خروج ها با حکم قضائی صورت گرفت"، نشانگر این بود که انتقال بازداشت شدگان بر اساس دستور مقامات قضائی کشور بوده و اقدامی خودسر صورت نگرفته است.


سعید مرتضوی؛ مردی در حاشیه امنیت
با انتشار اخبار و گزارش ها، مقامات انتظامی و قضائی ذیربط، خاطرنشان کرده بودند که "شکایتی در خصوص تجاوز و ضرب و شتم شدید در کهریزک نشده و تنها گلایه هایی از سخت گیری در ورزش اجباری وجود دارد."
و همان زمان، فرماندهی نیروی انتظامی، اخبار منتشره پیرامون کهریزک را، "دروغ" و "بزرگنمایی" ذکر کرد.

زمزمه های اولیه پیرامون دستور مستقیم سعید مرتضوی و برخی مقامات قضایی جهت انتقال بازداشت شدگان اعتراضات پس از انتخابات – بویژه هجدهم تیرماه- به کهریزک، سعید مرتضوی را که پس از انتصاب صادق لاریجانی به ریاست قوه قضائیه، از سمت دادستانی تهران برکنار شده و البته به مناصب دیگر رسیده بود، در مظان اتهام قرار داد. (وی مسئولیت فجایع کهریزک را ابتدائا بر دوش دادسرای شهر ری گذاشت.)

در گزارشی که کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی برای پیگیری حوادث پس از انتخابات تهیه کرد و زمستان گذشته در مجلس قرائت شد، سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب وقت تهران به عنوان صادرکننده دستور انتقال بازداشت شدگان به بازداشتگاه کهریزک معرفی شد.

مرتضوی پیش تر از آن گفته بود که دلیل انتقال بازداشت شدگان به کهریزک، "فقدان ظرفیت زندان اوین" و علت مرگ کشته شدگان هم ابتلا به "بیماری مننژیت" بوده است، اما کمیته ویژه مجلس در گزارش خود هر دو این اظهارات را خلاف واقع اعلام کرد. (پزشکی قانونی کشور نیز، از ابتدا شکنجه و ضربات سخت را علت مرگ اعلام کرده بود.)

مرتضوی در پاییز گذشته با انتشار نامه ای سرگشاده، اظهارات برخی نمایندگان مجلس و اعضای هیئت رسیدگی کننده به وقایع پس از انتخابات را، "خصومت شخصی" با خود و "دروغگوئی" ذکر کرد و بخشی از اصولگرایان را نیز روبروی خود قرار داد، چرا که تعدادی از همان نمایندگان، ضمن متهم ساختن او به "فرافکنی"، تهدید به "افشای حقایق" کردند.

آنگونه که جهان نیوز گزارش داده بود، علیرضا زاکانی، در پاسخ به نامه مرتضوی، خاطرنشان کرد "به زودی نتایج هیات رسیدگی کننده به وقایع پس از انتخابات منتشر خواهد شد تا سیه رو شود هرکه در او غش باشد." وی البته تاکید کرد "به خاطر شرایط کشور از انتشار گزارش هائی خودداری کرده ام که در روزهای آینده این مستندات را به سمع و نظر مسئولان کشور خواهم رساند."

و به گزارش فرارو، فرهاد تجری، از اعضای هیئت تحقیق مجلس نیز، ضمن ابراز خشم از نامه مرتضوی،متذکر شده بود "من تعجب می کنم که مرتضوی چنین صحبتی کرده است؛ چون در جلسه ای که من و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس با ایشان داشتیم، پرونده پزشک قانونی مرحوم محسن روح الامینی در اتاق خود ایشان به وی ارائه شد و حتی خود وی هم در این زمینه موضوعاتی را مطرح کرد."

و پرویز سروری، سخنگوی هیئت ویژه مجلس و عضو شورای عالی امنیت ملی نیز، که پیشتر مرتضوی را مسئول فجایع رخ داده در بازداشتگاه کهریزک ذکر کرده بود، نامه مرتضوی را "مخدوش و بی مورد" دانست.

در اوایل زمستان گذشته، درحالیکه پنج ماه از آغاز به کار هیات ویژه تحقیق و تفحص مجلس پیرامون بازداشتگاه کهریزک می گذشت و تنظیم و انتشار نتیجه آن بارها به تعویق افتاده بود، گزارش نهائی آن هیئت آماده و به رئیس مجلس ارائه شد و همزمان افشا گردید که "سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران مقصر اصلی وقایع شناخته شده است."

مرتضوی هم اکنون از سوی محمود احمدی نژاد، به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا منصوب شده و در حاشیه کامل امنیت قرار دارد.


نیروی انتظامی در خدمت...

در تاریخ بیست و هفتم آذرماه گذشته، سازمان قضائی نیروهای مسلح "کشته شدن تعدادی از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات بر اثر ضرب و جرح" و اتهامات وارده به تعدادی از رده های مختلف نیروی انتظامی و "مقامات مرتبط در پرونده" را تایید کرده بود.

بعد از مرتضوی، نام سردار پاسدار احمدرضا رادان، جانشین فرمانده کل نیروی انتظامی نیز به عنوان یکی از مسئولان کهریزک مطرح شد و پایگاه خبری فراکسیون خط امام مجلس، راه اندازی مجدد بازداشتگاه کهریزک را از ابتکارات رادان- برای طرحی موسوم به جمع آوری اوباش و اراذل- ذکر کرده بود. سردار رادان همان زمان با فرار رو به جلو خاطرنشان کرد "برای پاسخ به شایعات درباره بازداشتگاه كهریزك خود را خسته نمی کنیم." پس از انتشار اخباری مبنی بر احضار رادان در مورد کهریزک، اسماعیل احمدی‌مقدم فرمانده کل ناجا خبر مذکور را تکذیب و خاطرنشان کرد که خود نیز طی ماههای گذشته در مظان اتهام بوده و عده‌ای از جمله یک نماینده مجلس (حمیدرضا کاتوزیان) او را مسئول مستقیم وقایع دانسته‌اند. همان زمان، سردار عزیزالله رجب‌زاده، فرمانده انتظامی تهران بزرگ نیز تاکید کرده بود که "کسی در بازداشتگاه کهریزک کشته نشده است."

گفتنی است گزارش سال گذشتۀ سازمان قضایی نیروهای مسلح به اتهامات وارده به تعدادی از رده های مختلف نیروی انتظامی و افراد مرتبط در پرونده اشاره داشت و انتشار اسامی متهمین را منوط به "صدور حکم قطعی" آنها دانسته بود.
اما با گذشت شش ماه از آن گزارش و وعدۀ آن سازمان، در اطلاعیۀ سازمان قضایی نیروهای مسلح، هویت و مشخصات محکومان اعلام نشده، اما آنچه مسلم است اینکه، سال گذشته متهمان این پرونده – باز هم بدون ذکر نام و هویت- "از رده ها و قسمت های مختلف نیروی انتظامی و افراد مرتبط" معرفی شده بودند.


آنچه گذشت
سازمان عفو بین الملل در آخرین گزارش خود که چندی پیش منتشر شد نوشته بود: براساس شواهدی قانع کننده، در بازداشتگاه کهریزک تعدادی از زندانیان، چه زن و چه مرد، هدف شکنجه های شدید قرار گرفتند اما حکومت، به جای رسیدگی به این تخلفات، بروز چنین وقایعی را تکذیب کرد، برای وادار کردن قربانیان به سکوت به ارعاب آنان دست زد و دفاتر کمیته ای را که مشغول رسیدگی به این وضعیت بود بست. (اشاره به دفاتر پیگیری شکنجه شدگان بعد از انتخابات بود که توسط کروبی و موسوی راه اندازی شده بود.)

عفو بین الملل، از سازمان های مدافع حقوق بشر، در گزارش سالانه خود وضعیت حقوق بشر در نقاط مختلف جهان از جمله ایران را مورد بررسی قرار داده است.

عفو بین الملل در گزارشی که ۶ خرداد (۲۷ مه)، منتشر کرد، با بررسی نحوه رعایت و موارد نقض حقوق بشر در یکصد و یازده کشور در طول یک سال گذشته، از آنچه که "سیاسی شدن مفهوم عدالت" در جهان نامیده انتقاد به عمل آورده و بسیاری از دولت های "قدرتمند" را متهم کرده که در روابط خارجی خود، منافع سیاسی را بر ملاحظات حقوق بشری مرجح می دانند.

عفو بین الملل افزود "... مقامات امنیتی خانواده ابراهیم شریفی، دانشجوی ۲۴ ساله را که در صدد شکایت به مقامات در مورد تجاوز و شکنجه جسمی و روحی خود در کهریزک بود، مورد ارعاب و تهدید قرار دادند و یک هیات قضایی نیز اتهامات او را مجعول و دارای انگیزه سیاسی توصیف کرد به نحوی که آقای شریفی ناگزیر شد به خارج از ایران بگریزد."


در جستجوی زمان از دست رفته
آنچه تا کنون مشخص شده این است که از سعید مرتضوی و محمد باقر ذوالقدر، تا احمد رضا رادان و اسماعیل احمدی مقدم، رجب زاده، فدایی و...، همگی در حاشیه کامل امنیت و تحت حمایت نهادها و مقامات فراقانونی قرار دارند و همانند ماجرای کوی دانشگاه در سال ۷۸، فقط چند مامور نه چندان بلندپایه و عامل و نه آمر، مجازات خواهند شد...البته بدون ذکر نام...هویت...مشخصات و حتی رتبه سازمانی.

زمانی که نمایندگان اصولگرای مجلس هشتم شورای اسلامی، ماه گذشته با تقاضای تحقیق و تفحص از بازداشتگاههای کشور مخالفت کردند و طرح مذکور را که پس از ارایه‌ گزارش کمیسیون قضایی و توضیحات یکی از نمایندگان اصلاح طلب به رای گذاشته شده بود، با ۶۲ رای موافق ۹۰ رای مخالف و ۱۱ رای ممتنع رد کردند، خبر از روزهای ناخوشآیندی را می داد؛ چرا که آنها بر اساس اصل ۶۷ قانون اساسی سوگند یاد کرده بودند که با تکیه بر شرف انسانی، پایبند به حفظ حقوق ملت باشند.

بدین ترتیب پرونده کهریزک در تاریکخانه ای مورد تصمیم گیری واقع شد تا منابع خبری از ظهور مجدد پدیده ای دیگر بنام «سروش ١١١» گزارش دهند...چرا که آمران و عاملان اصلی جنایت کهریزک، آزادانه بر اریکه قدرتند.

منبع:جرس/

حمیدرضا ظریفی نیا


 


ghoveghazaiye

محمد دادخواه از معدود وکلای دادگستری است که در شرایط سیاست زده قوه قضائیه، پرونده های متهمان سیاسی را قبول می کند و به دفاع حقوقی از  آنها می پردازد. دادخواه عضو کانون مدافعان حقوق بشر است که در همین ماه دبیر و یکی از اعضای این کانون زندانی شده اند. دادخواه خود نیز  به دلیل دفاعیاتش سال گذشته به دادگاه احضار شده و پرونده او نیز همچنان در جریان است. این وکیل دادگستری یکی از مصادیق عدم استقلال قوه قضائیه را حکم نقض شده دادگاه درباره دانشگاه آزاد می داند و معتقد است که فشارهای سیاسی و باندهای قدرت  امنیت قضایی را زیر سوال می برد. دادخواه احکام اعدام صادر شده را از ابتدا مخدوش می داند و معتقد است که آیین دادرسی به هیچ عنوان در صدور احکام رعایت نشده است. گفتگوی جرس با محمد دادخواه را در هفته ای که به عنوان هفته قوه قضاییه نام گرفته، بخوانید.

آقای شاهرودی  گفته بود که یک ویرانه را از آقای محمد یزدی تحویل گرفته. آنچه شاهرودی به صادق لاریجانی تحویل داد ، یک عمارت بازسازی شده است یا ویرانه ای بدتر از قبل ؟ ضمن اینکه  آقای صادق لاریجانی گفته است که با حجم پرونده های که هرروز به داگاه ها ارجاع می شود، این دستگاه در حال فرسوده شدن است.

من در پی  آن نیستم که بگویم آیا رئیس قوه قضائیه یک مخروبه تحویل گرفته یا تلی از خاک را، من درصدد آن هستم که به عنوان یک ناظر بی طرفی که ناگزیر است هر روز به دادگستری مراجع کندو تحصیلکرده ای که عمر خود را در این رشته سپری کرده و باید و نباید هایی  که قانون تعیین  داشته، به یک جمعبندی و تجزیه و تحلیل بپردازم. ناگزیرم به عنوان اصل به قانون اساسی مراجعه کنم تا ببینم فصل دهم قانون اساسی که در خصوص قوه قضائیه است و از اصل 56 آغاز شده چه می گوید و درهنگام تبین این موارد بینم که آیا روش، منش و تحقیقات قوه قضائیه چه می جوید.                                                                        

آیا  اصولا به نظر شما استقلال قضایی در ایران وجود دارد؟ باتوجه به اینکه در همین چند روز پیش رای یک قاضی در موضوع دانشگاه آزاد، از سوی قوه قضائیه باطل و دگرگون شد.

آیا آن گفته و این کردار با هم منطبق است یا از هم تنافر دارند؟

 

اصل یکصد و پنجاه و شش می گوید قوه قضائیه یک دستگاه مستقل است. این افاده ای این را می کند که اولا قاضی مستقل باشد. یعنی تحت هیچ شرایطی از نیروهای بازدارنده یا اجبار کننده تاثیر نپذیرد و بر این فرض که یک اداره ای در قوه مجریه اعلام کند که در پرونده ها چگونه باید تصمیم بگیرد و یا اینکه  در یک موضوع ساده و بدوی که هرکس می داند اختیارات قاضی چیست، دادستان کل کشور بدون هیچ مستندی مبادرت به تعیین  تکلیف کند و مستند خودش قرار دهد که  آن موضوع خلاف شرع بوده است. خلاف شرع بودن مستند خاصی شرعی می خواهد. دادستان کل کشور درباره تصمیمی که شعبه ی 20 مجتمع شهید بهشتی گفت که دستور موقت خلاف شرع بوده  ولی این را مشخص نکردند که آیا ذات دستور موقت کلا خلاف شرع است پس چرا در قانون آیین دادرسی مدنی از آن ذکر شده است یا به طور منفرد آن دستور موقتی که قاضی مبادرت به اتخاذ تصمیم درباره آن گرفته است خلاف شرع بوده که در این خصوص  حق این بود که موازین شرع را اعلام می کردند . اختیارات ایشان این بود که در خصوص حکم و رای نهایی و در خصوص موضوعی که در چرخه مختومه قرار گرفته اظهار نظر کنند نه دستور موقت که نه حکم است و نه رای  و نه تاثیری در ذات رسیدگی دارد. این نشان می دهد که امنیت قضایی در موضوع رسیدگی ها همواره رعایت نمی شود .این یک بحران است که به سوی فاجعه می رود که حتی قاضی  نسبت به دستور موقت که بعد از تصمیم خودش  توسط قاضی دیگری تایید می شود مستقل نیست. لذا با توجه به فصل 12 قاون اساسی که صراحتا آن را قوه مستقل اعلام کرده  من با چالش مواجه می شوم. فارغ از این موضوع مگر قرار نبود که نظارت بر حسن اجرای قوانین از ناحیه قوه قضائیه اعملام شود این دقیقا اقدام بر سوء اجرای قوانین است که دستور موقت یک قاضی به عنوان اینکه خلاف شرع است لغو شود.

آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی  صلاحیت قانون گذاری  دارد ؟

مطابق روح قاون اساسی ما و دیگر موازینی که در پرتو آن می توانیم باید ها و نبایدهای قانون را تعبیر و تفسیر و تبیین کنیم مواجه شدیم که یک دستگاه موازی و همتراز  با قوه قضاییه مباردت به قانون گذاری می کند.  آن هم قانون هایی که مغایر قانون اساسی است از جمله اینکه شورای انقلاب فرهنگی تصمیم گرفت که هیچ استاد، دانشیار و دانشجو حق ندارند که در خصوص موارد آموزشی خودشان به دادگستری مراجع کنند . یعنی یک  مصوبه از مرجعی که صلاحیت قانونگذاری ندارد نسبت به لغو اختیارات، حقوق و امتیازات خیل عظیمی از جمعیت کشور که برابر اصل 159 قاون اساسی که اعلام داشته مرجع رسمی تظلمات  و شکایت  دادگستری است اقدام به محدود کردن حقوق و اختیارات آنها کرده است. متاسفانه دستگاه قضایی در خصوص اینکه   چرا حق استادان، دانشجویان محدود شد، لب فرو بست..من احراز می کنم که قوه قضاییه متاسفانه اختیارت،  اقتدارات،  تکالیف و وظایف خود را فراموش کرده است.

 

کارکرد زندان ها را اکنون در جمهوری اسلامی چگونه می بینید؟

ما قرار بود زندان را یک مصداق بازدارنده تلقی کنیم. یعنی جامعه از سویی به سمت جرایم نرود و از سوی دیگر افراد از جرایم بازداشته شوند اما از آماری که به راحتی به دست می آید ما می بینیم که زندان ها  وارونه شدند. زندان ها امروز آموزشگاه بدآموزی است که  از آن افرادی خارج می شوند که خود هر کدام آموزش بدیع برای تباهکاری و فسق و فجور هستند . اگر دولت توان آن را دارد که بر مصرف یک قطره بنزین در صحرای سوزان بلوچستان نظارت کند ولی توان آن را ندارد که هزینه نفت را به زندان ها ببرد و زندانیان را  بعد از آموزش  و تربیت  و بازپروری آزاد کند  و نیرو ، انرژی و عمر افراد تلف نشود؟!

 

آیا غیر از زندان ، راه حل دیگری برای کاهش جرم وجود دارد؟

بله ، در دیگر کشورها حبس خانگی وجود دارد. حبس خانگی به این معنا که متهم در خانه خود حبس می شود و این همه زندانبان، زندانی و هزینه های دیگر صرف نمی شود. اینها بسیار عوامل ساده، بدیهی و امکان پذیری است که دستگاه قضایی ما بدان توجه ندارد. فارغ از این موارد ما می دانیم که قانون گذار صراحتا در خصوص برخی جرایم، موارد و باید و نبایدهای خاصی را مدنظر داشته است. از طرف دیگر  اصل 167 صراحتا اعلام داشته که محاکمات سیاسی باید با حضور هیات منصفه در دادگاه های عمومی و به طور علنی انجام گیرد . امری که متاسفانه مورد توجه واقع نمی شود. این مسائل نشان دهنده آن است که قوه قضائیه از توجه به موازین، بایدها و نبایدهای که قانون اساسی از یک سو، قانون عادی از دیگر سو و منابع حقوق به عنوان چراغ های روشنی که باید بر چهارچوبی اقدامات و تصمیمات قوه قضائیه نظر افکند بسیار به دور است و فردا روشن از  این منظر و  امید داشتن کمی مبهم است ولی من ناامید نیستم و امیدوارم که این فضای حداقل به وجود آید که افراد بتوانند انتقاد کنند و قوه قضاییه خودش را با قوانین منطبق کند.

 

اشاره کردید به محاکمات سیاسی؛  در هر نظام سیاسی چگونگی برخورد با جرم سیاسی،  دماسنج عدالت در آن سیستم است. ما بعد از  سی سال هنوز جرم سیاسی را تعریف نکردیم. آیا عدم نعریف عمدی به این خاطر است که مجرم سیاسی با حقوقش تعریف نشود؟

ما باید قائل به دو مطلب باشیم. یک اینکه اگر جرم سیاسی تعریف نشده است، باید از منظر تعقیب مورد توجه قرار نگیرد و اگر کسی سخنی گفت و مواردی که عرفا جرم سیاسی است از آنجا که در قانون تعریفی برای آن نداریم پس این جرم هم نباید  مورد تعقیب باشد. اما می بینیم که اینطور نیست و مدام افراد در خصوص اقدام علیه امنیت ملی و دیگر مواردی که افاده جرم سیاسی ار آن می کند بدون  نگرش گسترده حقوق بشر و لحاظ کردن حقوق شهروندی تحت تعقیب قرار می گیرند. پس نهایتا  این امر باعث شده که عدم تبیین جرم سیاسی نوعی خدشه و پایمال کردن حقوق مسلم افراد به حساب آید که غیرقانونی است.                                 

همانطور  که شما فرمودید  در حقوق جزا یک سری مفاهیم کلی و سلیقه ای مثل محارب و مخل امنیت ملی، مفسد فی الارض و .. هست. با وجود چنین مفاهیمی که همواره تفسیر موسعی نییز از آن شده اصولا تعریف جرم چه مبنایی پیدا می کند؟ ضمن اینکه ماده اول قانون مجازات اسلامی میگوید: جرم آن چیزی است که قانون گذار آن را جرم دانسته و برای آن مجازات تعیین کرده است.

نظام های بین المللی الان دو روش را در جهت تشخیص و شناسایی جرم دارند که در  دو گونه نظام های مترقی و نظام های راکد یا ارتجاعی قابل تبیین است. نخست: نظام های مترقی که سعی در جرم زدایی دارند . چنین نظام هایی سعی در پرورش، گسترش و فضادادن به آزادیهای فردی دارند تا افراد انگیزه ارتکاب جرم کمتری یابند. دسته  دوم نظام هایی که سعی در جرم انگاری دارند. جمهوری اسلامی در دسته دوم قرار می گیرد . در پرونده های دادگاه انقلاب  برای متهمین بارها مبادرت به این جرم عنوان شده که این افراد  اقدام به سیاه نمایی کردند. اساسا من نمی فهمم این جرم یعنی چه؟!  سیاه نمایی چه واژه ای است یعنی آمده ساختمانها را سیاه رنگ کرده؟! این کلی گویی، ابهام، ایهام و هرگونه تجویز بدون روش و اصول نظر و اتخاذ تصمیم قضایی است . امری که ما بارها با آن مواجه می شویم . همانطور که گفتم  این دور از شان قوه قضاییه است که یک اداره ی قوه مجریه مبادرت به تبیین و تفسیر و حدود اختیارات قاضی بکند.  امری که متاسفانه بارها می بینیم که افراد دچار آن می شوند. فارغ از این بسیاری از افراد می گویید که در پی شرایط خاص و شکنجه مبادرت به اعلام برخی موارد کردند. اصل 38 قانون اساسی صراحتا  هر نوع اقرار، اعلام و بیانی را که مبتنی بر شکنجه بوده باشد را فارغ از اعتبار و مغایر با قانون دانسته است . تبصره 3 قانون اساسی صراحتا گزارش ماموران را فاقد وجاهت دانسته مگر اینکه  از طریق دیگری گزارش ماموران مورد توجه بازرس قرار گیرد هیات عمومی دیوان عدالت اداری صراحتا گفته که گزارش ماموران معتبر نیست مگر اینکه از طریق بینه شرعی  نزد دادرس احراز شود . در این میان می بینیم که بسیاری از احکامی که صادر می شود با اصول فاصله دارد. ما باید  نگرش اصولی تر عمیق تر و بیطرفانه  و ژرف تری را نسبت به حقوق افراد و عامه ی نظارت کنندگان بر حقوق انسانی است داشته باشیم  تا شاید از این ورطه رها شویم.

شما جا به جا از اصول قانون اساسی یاد می کنید. قانون اساسی، قانون مادر است. آیا استدلال و استناد به اصول قانون اساسی در دادگاه های ما از سوی قضات شنونده دارد؟ به طور مثال  چنین استنادی که طبق  اصل 27 قانون اساسی که فرد مجاز به رفتن به راهپیمایی بوده و کار خلافی انجام نداده. آیا شنونده ای دارد. در یک کلام قانون اساسی در دادگاه های ما قابل استناد هست؟

ما می دانیم که اجتهاد در مقابل اصل باطل است. وقتی اصل 27 صراحتا در قانون اساسی، راهپیمایی را  آزاد تلقی کرده است، اجتهاد در مقابل آن باطل است . مضافا بر اینکه قانون اساسی به عنوان قانون مادر در کشورهایی که  مثل کشور ما  سیویل لاو(حقوق مدون)  در مقابل کامن لاو (حقوق عرفی) هستند، در اینگونه کشورها قانون اساسی به عنوان چتر سایه گستر بر کلیه قوانین عادی تلقی می شود. هیچ دادرسی حق ندارد برخلاف روح قوانین اتخاذ تصمیم کند، اگر چنین تصمیمی وجود دارد فاقد روح قانون است.                

ایا به یاد دارید که حکمی در دادگاه به نفع مجرم سیاسی و در محکومیت عمل حکومت صادر شده باشد؟ با توجه به اینکه طرف دعوای مجرم سیاسی حکومت و قدرت است.

من تاکنون در طول سی سال وکالت که تقریبا همه اش در زمان جمهوری اسلامی بوده با چنین رای که دولت را نسبت به اقداماتی که  ضایع آزادیهای عمومی افراد بوده باشد  تاکنون مواجه نشدم. و این بحرانی بوده که به فاجعه منتهی می شود.                            .

قضات بررسی کننده مجرمان سیاسی چه ویژگی هایی دارند. ما معمولا  قضاتی را می بینیم که در پرونده هایشان احکام اعدام به وفور صادر شده و حتی در سابقه شان قضاوت پرونده های قاچاقچیان بوده است. چرا در پرونده های سیاسی قضاتی تعیین می شوند که ظرافت چنین پرونده های را درک نمی کنند؟

من به علت قانون وکالت نمی توانم جواب بدهم.

آقای خامنه ای به مناسبت هفته قوه قضائیه در سخنرانی خود گفتند که هر فرد مظلومی باید گرفتن حقش را در قوه قضائیه احساس کند و آنها که به قوه قضائیه مراجعه می کنند باید امیدوار باشند که حق شان را می گیرند. آیا چنین امیدی در میان موکلان شما هست؟

من باید بگویم که متاسفانه عموما ناامید از چنین امری هستند و متاسفانه این بی عدالتی ها غلبه یافته است . به نحوی که بارها از افراد گفته اند که به ضرب شکنجه و موارد خاص مواردی را عنوان کردند ولی دادگاه ها به جای اینکه  درپی این باشند که این گزارش ها صحیح هست یا خیر بیشتر آنها را پذیرفتند و بر مبنای آن حکم داده اند.

شما اعدام هایی که اخیرا صادر و بعضا اجرا شده را چگونه می بینید. آیا پرونده آنها طبق موازین حقوقی بررسی شده است؟

با توجه به قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب و ماده چهار آن و آرای متعدد وحدت رویه که اصولا  با توجه به اینکه قاعده های فقهی مرتبط  در پی آن بوده که خون انسان را معتبر بداند. هنگامی که یک دادگاه با یک قاضی در مرحله بدوی حکم اعدام می دهد ما باید به کلیت آن تردید کنیم. چون قانون می گوید باید رسیدگی بدوا در دادگاه استان تشکیل شود .یعنی حداقل  با سه یا پنج قاضی  بررسی شود و بعد به دیوان عالی کشور برود. امری که ما در هنگام رسیدگی بدوی این موارد مشاهده نکردیم .لذا  از بن به احکام اعدامی که صادر شده ایراد وارد است.

وضعیت دستگاه قضایی در احقاق عدالت و گرفتن حق مظلوم چطور ارزیابی می کنید؟

فکر می کنم راه طولانی در پیش داریم و امیدواریم این راه طی شود. دادگستری قبل از اینکه به شکل امنیتی دادرسان خودش را استخدام و تربیت کند باید در آنها فرشته و ملک عدالت خواهی را تقویت کند تا بتوانیم فردایی روشن به اتکای قضات بیطرف ، مقتدر، عالم و دانشمند داشته باشیم.

منبع:جرس/فرزانه بذرپور


 


economy

بر اساس تازه‌ترین گزارش سالانه از وضعیت «اقتصاد دیجیتال» در بزرگ‌ترین کشورهای دنیا و کاربرد اینترنت در تجارت در این کشورها، جمهوری اسلامی ایران در میان ۷۰ کشور با یک درجه سقوط نسبت به سال گذشته در مقام ۶۹ قرار گرفته است.

سازمان «اکونومیست اینتلی‌جنس یونیت» در گزارشی با عنوان «رتبه‌بندی اقتصاد دیجیتال ۲۰۱۰» اشاره می‌کند که ایران با کسب امتیاز ۳.۲۴ از ۱۰ امتیاز در مقام ۶۹ قرار گرفته است.

رتبه‌بندی اقتصاد دیجیتال توانایی کشورها در جذب تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و استفاده از آنها در راه رسیدن به منافع اقتصادی و اجتماعی را نشان می‌دهد.

در گزارش سال ۲۰۰۹ این سازمان، ایران با امتیاز ۳.۴۳ از ۱۰ امتیاز در مقام ۶۸ قرار داشت که با این حساب ایران در سال ۲۰۱۰ یک پله سقوط کرده است.

در تازه‌ترین گزارش «اقتصاد دیجیتال» متعلق به سال ۲۰۱۰ تنها یک کشور است که پس از جمهوری اسلامی قرار دارد:‌ آذربایجان با کسب ۳ امتیاز در مقام ۷۰ جدول قرار دارد.

از جمله کشورهایی که در سال ۲۰۱۰ از نظر کاربرد اینترنت در اقتصاد مقامی بهتر از ایران کسب کرده‌اند می‌توان به الجزایر، قزاقستان،‌ پاکستان، سری‌لانکا، ترینیداد و توباگو، رومانی و بلغارستان اشاره کرد.

این گزارش حاکی از آن است که کشورهای پیشرو در زمینه استفاده از تکنولوژی ارتباطات در تجارت دو کشور سوئد و دانمارک هستند: سوئد با نزدیک به هشت و نیم امتیاز در مقام اول و دانمارک با زیر هشت و نیم امتیاز در مقام دوم قرار گرفته است.

به طور کلی، بر اساس تازه‌ترین گزارش از اقتصاد دیجیتال، کشورهای اسکاندیناوی از نظر استفاده از موبایل و اینترنت در تجارت و اقتصاد از بسیاری از کشورهای بزرگ دنیا پیش افتاده‌اند: چهار کشور سوئد، دانمارک، فنلاند و نروژ در میان شش کشور اول دنیا قرار گرفته‌اند.

گروه تحلیل‌گران سازمان « اکونومیست اینتلی‌جنس یونیت» برای ارزیابی هر کشور حاضر در این جدول صد معیار مجزا و مشخص، کمی و کیفی، را در نظر گرفته‌اند که از آن جمله می‌توان به کیفیت پهنای باند اینترنتی و میزان در دسترس بودن تلفن موبایل در کشورها اشاره کرد.

به این ترتیب هر چه میزان کیفیت پهنای باند اینترنت در کشورها بیشتر باشد و تلفن موبایل بیشتر در دسترس باشد، رتبه کشورها بهتر خواهد شد.

این در حالی است که شبکه‌های اینترنت و موبایل در ایران به‌ویژه در سال گذشته و به دنبال آغاز اعتراضات مردم به نتیجه انتخابات با قطعی یا محدودیت شدید مواجه بوده است.

آن طور که در این گزارش سالانه آمده است، «وقتی کشوری از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات برای انجام هر چه بیشتر فعالیت‌های اقتصادی خود بهره می‌گیرد، اقتصاد آن کشور شفاف‌تر و کاراتر می‌شود».

در گزارش « رتبه‌بندی اقتصاد دیجیتال ۲۰۱۰»، آمریکا رتبه سوم، کانادا یازدهم، بریتانیا چهاردهم، آلمان هجدهم و فرانسه بیستم را دارد.

منبع:رادیو فردا


 


 

5__1

منوچهر متکی، وزیر خارجه ایران ۱۵ نامه گلایه‌آمیز به اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد ارسال کرد.

به گزارش خبرگزاری ایرنا، وی در نامه‌های جداگانه به وزرای امور خارجه کشورهای عضو این شورا، با انتقاد شدید از «بانیان» قطع‌نامه ۱۹۲۹، همراهی سایر کشورها در شورای امنیت با این قطع‌نامه را مایه تأسف خواند.

این قطع‌نامه در روز ۹ ژوئن سال جاری با رای مثبت دوازده کشور، از جمله هر پنج عضو دارای حق وتو، رای منفی دو کشور و رای ممتنع یک کشور عضو شورای امنیت به تصویب رسید.

برنار والرو، سخنگوی وزارت خارجه فرانسه، در واکنش به نامه وزیر خارجه ایران امروز گفت «نامه‌هایی که از منوچهر متکی دریافت کرده‌ایم جهت درستی را نشان نمی‌دهند. آن‌چه که ما از ایران انتظار داریم رسیدگی به نگرانی‌های جامعه جهانی از طریق انجام اقداماتی ملموس است.»

وزیر خارجه ایران در نامه‌های خود به وزرای امور خارجه برزیل و ترکیه موضع این دو کشور را در قبال موضوع هسته‌ای ایران ستوده‌است.
وی در نامه‌های خود، صدور این قطع‌نامه را «غیر عادلانه و غیر قانونی» و «اقدامی عجولانه و اصرار آمریکا و چند هم‌پیمانش برای صدور قطعنامه علیه ملت بزرگ ایران» عنوان کرده‌است.

آقای متکی در نامه‌های خود، اقدام شورای امنیت را «غیر منطقی» نامید و افزود که این «تنها نشان‌دهنده نداشتن تمایل واقعی طرف‌های مقابل برای گفت‌وگو و تعامل است.»

منوچهر متکی هم‌چنین در نامه‌های خود افزوده‌است که «تصویب چنین قطعنامه‌هایی نه تنها خللی در برنامه کاملاً صلح آمیز ایران وارد نمی‌کند، بلکه عزم کشور ما را در ادامه راه فعلی برای توسعه فناوری هسته‌ای صلح آمیز راسخ تر خواهد کرد.»

بر پایه تحریم‌های جدید قطع‌نامه شورای امنیت، قرار است از هرگونه سرمایه‌گذاری جدید در صنعت نفت و گاز ایران جلوگیری شود و فعالیت شرکت‌های ترابری ایرانی در محدوده اتحادیه اروپا ممنوع شود.

کشورهای گوناگون می‌کوشند با افزودن فشارها بر ایران، مقامات ایرانی را از پی‌گیری برنامه هسته‌ای بازدارند. به گفته مقامات این کشورها، این برنامه می‌تواند تهدیدی برای صلح جهانی ایجاد کند.

منبع:رادیو زمانه


 


 

saharkhiz19

عیسی سحرخیز، روزنامه‌نگار و معاون مطبوعات داخلی در وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی در زمان دولت اصلاحات، قریب یک‌سال است که در پیوند با حوادث پس از انتخابات دستگیر شده و از زندانی به زندان دیگر منتقل می‌شود.

اخیراً نیز خبر وخامت حال او در زندان رجایی شهر کرج منتشر شد. در همین زمینه، با مهدی سحرخیز، فرزند عیسی سحرخیز گفت‌وگوی کوتاهی کرده‌ام.

الان حال پدرم کمی بهتر شده است، ولی هم‌چنان برای سلامت‌شان نیاز به یک دکتر تخصصی دارند که ایشان را ببیند. نه زندان رجایی‌شهر چنین امکاناتی دارد، نه اجازه می‌دهند تا پدرم در خارج از زندان از این امکانات برخوردار شود. هفته‌ی دیگر یکسال می‌شود که پدرم در زندان است. نه یک روز مرخصی داشته، نه پرونده‌ای دارد که بخواهد و بتواند داستانش را پی‌گیری کند. فقط ایشان را در زندان نگه داشته‌اند. الان نیاز دارد که بتواند به بیمارستان برود...

بیماری ایشان به‌طور مشخص چه هست؟

افت فشار شدید داشتند. این بار دوم است که این اتفاق افتاده. خیلی هم خطرناک است. برای جان‌شان هم خطرناک است.

این که ایشان بعد از یک‌سال هنوز به مرخصی نیامده‌اند، می‌تواند ناشی از بلاتکلیفی پرونده‌شان باشد. در این مورد آیا شما هیچ سئوال کرده‌اید؟

چند باری صحبت کردم و خانواده‌ام نیز به دادستانی رفتند. آنها گفتند هنوز زود است، وقتش که شد می‌گوییم. یا حالا معلوم نیست و باید صبر کنید و از این جور حرف‌ها. چیز خاصی را به‌طور دقیق نگفتند و مدام مسئله را عقب می‌اندازند.

چرا آقای سحرخیز به زندان رجایی شهر منتقل شده‌اند؟ در حالی که طبق قوانین قضایی ایران، گویا زندانی باید در شهر و منطقه‌ای که خانواده‌اش هست نگهداری شود؟

قاعدتاً قوانین ایران هیچ کدام رعایت نمی‌شود. در نتیجه ایشان را به زندان دیگر بردند و بعد هم به یک‌جای دیگر منتقل کردند. متأسفانه هیچ‌گونه پرونده‌ای وجود ندارد و هیچ‌کس هم پاسخگو نیست. الان ملاقات‌ها، یک هفته در میان است. به‌جز آن هم راه خیلی دور و هم رفت و آمد خیلی سخت است. وقتی خانواده برای ملاقات می‌روند، مجبورند صبح زود بروند تا بعدازظهر در نهایت بتوانند ده دقیقه پدرم را ببیند و خیلی هم دیر به منزل برگردند.




خانم نسرین ستوده، وکیل دادگستری و یکی از وکلای پرونده‌ی آقای سحرخیز که در ضمن وکیل پرونده‌های مشابه دیگری هم هستند می‌گوید:

موکلم آقای عیسی سحرخیز به دنبال جابه‌جایی‌های مکرر و غیر قانونی از زندان تهران به رجایی‌ شهر و سپس به شهید کچویی و دوباره برگشت ایشان به رجایی شهر، و هم‌چنین در پی شرایط سختی که به ایشان تحمیل شده و عدم مراقبت‌های پزشکی، سلامتی‌شان کاملاً در خطر است. در حال حاضر در زندان با وصل کردن اکسیژن و مراقبت‌های پزشکی از او نگهداری می‌شود.

در چنین شرایطی جا دارد که به زندانی مرخصی داده شود تا به معالجاتی که لازم دارد بپردازد. این در حالی است که نهایت مجازاتی که برای اتهام‌های موکلم آقای سحرخیز می‌توانند در نظر بگیرند، دو سال حبس است. ایشان یک‌سال هست که در بازداشت موقت به‌سر می‌برد. یعنی اگر به‌موقع به پرونده‌ی اتهامی ایشان رسیدگی و حکم ایشان در بدترین وضعیت صادر می‌شد، هم اکنون ایشان می‌توانستند از آزادی مشروط که حق هر زندانی هست استفاده کنند و از زندان خارج شوند.

شرایط رسیدگی به پرونده چنان شده است که شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی بعد از یک‌سال بازداشت موقت موکلم، فعلاً برای روز ۲۷ تیرماه وقت رسیدگی تعیین کرده که امیدوارم با بی‌طرفی به آن رسیدگی و به سرعت نیز رسیدگی شود تا بیش از این دلیلی برای نگهداری غیر قانونی موکلم فراهم نشود.

شما در این جلسه‌ی دادگاه شرکت خواهید داشت؟

قطعاً من به اتفاق دیگر وکلای این پرونده در جلسه‌ی رسیدگی حاضر خواهم شد.

علت این همه تأخیری که در رسیدگی به پرونده‌ی ایشان بوده چیست؟ آیا پیچیدگی پرونده است یا مسئله‌ی دیگری مطرح است؟

پرونده هیچ پیچیدگی خاصی ندارد. دو اتهام علیه موکلم مطرح شده است. یکی فعالیت تبلیغی علیه نظام است و دیگری توهین به رهبری. پیش از این موکلم در دادگاه دیگری از اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام تبرئه شده است. بنابراین آن‌چه برای رسیدگی دادگاه باقی می‌ماند، رسیدگی به اتهام توهین به مقام رهبری است که قطعاً ما، من به اتفاق سه وکیل دیگر این پرونده، دفاعیات خودمان را به دادگاه ارائه خواهیم داد.

اگر به استدلالات وکلا توجه شود، بی‌شک برای آقای سحرخیز حکم برائت صادر می‌شود، اما نگهداشتن افراد در بازداشت‌های موقت یک‌ساله و حتی بیش‌تر به دلیل اتهام توهین به رهبری، به لحاظ قانونی فاقد هرگونه توجیه حقوقی است.

شما موکلین دیگری هم در ارتباط با حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دارید. وضعیت آنها از چه قرار است؟

در رابطه با وقت رسیدگی به اتهام موکل دیگرم آقای حشمت‌الله طبرزدی، باید بگویم به دلیل ایراداتی که من به اتفاق دیگر وکیل این پرونده، خانم پورفاضل به دادگاه ارائه کرده بودیم، ازجمله تجدید بازداشت غیر قانونی موکلم، پرونده به دادسرا برگردانده شد تا بازداشت غیر قانونی ایشان و همچنین عدم نظم و ترتیب پرونده و نقص آن بررسی شود. چون بازجویی‌هایی که از موکلم آقای طبرزدی به‌عمل آمده بود به طور کامل به دادگاه ارائه نشده بود.

الان قریب دو هفته است که پرونده برای تکوین به دادسرا برگردانده شده است و هنوز هیچ پاسخی از دادسرا داده نشده است. مشکل اصلی چنین پرونده‌ای این است که متهم زندانی است و باید به اتهام سیاسی او رسیدگی شود، اما همچنان بلاتکلیف در زندان نگه داشته می‌شود. در حالی که مطابق قانون باید با سرعت و خارج از نوبت به چنین اتهام‌هایی رسیدگی شود.

موکل دیگرم آقای ضیا نبوی به ده‌سال حبس محکوم شده است. بابت کلیه‌ی فعالیت‌های دانشجویی موکلم آقای ضیا نبوی در دفاع از حق تحصیل خودش، دو عنوان مجرمانه برای ایشان در نظر گرفته شده بود: هم محاربه و هم اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور. موکلم از فعالیت‌های خودش و بابت دفاع از حق تحصیل هم‌چنان دفاع می‌کند.

به دادگاه هم اعلام کرد که هر مجازاتی از این بابت باشد، قادر به تحمل آن است. اما به‌طور مکرر اعلام کرده است که به هیچ‌وجه از هیچ گروه سیاسی دفاع نمی‌کند و طرفداری ندارد. معهذا دادگاه بابت آن‌چه موکل من به آن اقرار و اعتراف کرده بود، یعنی بابت دفاع از حق تحصیل، او را تبرئه کرد و آن‌چه را که به شدت تکذیب کرده بود و گفته بود که من از هیچ گروه سیاسی نه طرفداری کرد‌‌ه‌ام و نه هوادارشان هستم...

سازمان مجاهدین خلق منظورتان است؟

بله. بابت هواداری از آن گروه تحت عنوان مجرمانه‌ی محاربه، ده‌سال حبس در تبعید در شهرستان ایوه برای‌ ایشان در نظر گرفته است.

منبع: رادیو زمانه/مریم محمدی


 


kahrizak

سازمان قضایی نیروهای مسلح دیروزحکم صادره درباره متهمان دادگاه کهریزک را اعلام و همزمان به نتیجه رسیدگی به پرونده کوی دانشگاه نیز اشاره کرد.این در حالیست که احکام دادگاه کهریزک، براساس گفته خانواده های امیر جوادی فر و محمد کامرانی به "روز"، به آنها و وکلایشان ابلاغ نشده واین خانواده هااز طریق رسانه های خبری در جریان حکم صادره، قرار گرفته اند.

روابط عمومی سازمان قضایی نیروهای مسلح با انتشار اطلاعیه ای اعلام کرد یک دادگاه نظامی درتهران،  دو تن از متهمان پرونده کهریزک را به اتهام ضرب و جرح عمدی منجر به قتل، به "قصاص نفس" محکوم کرده است.

این سازمان، نامی از متهمان نبرده اما در اطلاعیه اش نوشته است که  دو نفر از متهمان، به اتهام ايراد ضرب و جرح عمدي منتهي به قتل مرحومان امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی، علاوه بر حبس، انفصال موقت از خدمت، جزای نقدی، شلاق تعزیری و پرداخت دیه، به قصاص نفس محکوم شده اند.

براساس این اطلاعیه، يكي از متهمان به دليل احراز نشدن جرم، از اتهامات وارده تبرئه شده و نه متهم دیگر، حسب اتهامات منتسب به آنان به تحمل حبس، پرداخت دیه، جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و شلاق تعزیری محکوم شده اند.

 

حکم ابلاغ نشده

حکم صادره برای 12 متهم پرونده کهریزک که غیر قطعی و قابل تجدیدنظرخواهی اعلام شده، در حالی در رسانه های خبری منتشر شده که به خانواده های قربانیان و وکلای آنها ابلاغ نشده است.

بابک جوادی فر، برادر امیر جوادی فر در این زمینه به "روز" گفت: حکم هنوز به ما ابلاغ نشده و ما از طریق رسانه ها در جریان این حکم قرار گرفتیم و نمیدانیم ترکیب احکامی که صادر شده به چه صورتی بوده و نمی توانیم فعلا قضاوتی درباره حکم صادره داشته باشیم.

علی کامرانی، پدر محمد کامرانی نیز به "روز" گفت: ما هنوز از جزئیات حکم بی خبریم و خیلی کلی حکم را اعلام کرده اند لذا نمی توانیم درباره آن نظری بدهیم.

آقای کامرانی افزود: منتظریم قاضی پرونده از سفر حج برگردند و جزئیات حکم صادر شده را ببینیم و تا این جزئیات را نبینیم نمی توانیم اظهار نظری بکنیم.

حکم دادگاه کهریزک همچنین در حالی اعلام شده است که پیشتر، علی جوادی فر، پدر امیر جوادی فر به "روز" گفته بود خانواده های قربانیان، به قسمت هایی از کیفرخواست اعتراض کرده اند و این اعتراض موجب توقف روند برگزاری دادگاه شده است. اعتراضاتی که به گفته علی کامرانی،  بخشی از آنها را قاضی دادگاه وارد دانسته، اما بخشی دیگر را رد کرده بود.

هنوز خبری از دادگاه و نحوه رسیدگی به پرونده ها منتشر نشده است و خانواده های قربانیان نیز به دلیل غیر علنی بودن دادگاه و منع انتشار مسائل مربوط به دادگاه، تاکنون سکوت اختیار کرده اند.

 

دادگاه آمران

پیشتر سازمان قضایی نیروهای مسلح اعلام کرده بود متهمان پرونده از رده های مختلف نیروی انتظامی هستند. این در حالیست که خانواده های قربانیان این پرونده به "روز" گفته بودند خواهان برگزاری دادگاه آمران جنایت کهریزک هستند؛امری که تاکنون رنگ واقعیت به خود نگرفته است.

علی کامرانی دیروز هم در پاسخ به سئوال "روز" درباره زمان و روند برگزاری دادگاه آمران کهریزک گفت:" هنوز خبری نداریم که دادگاه قضات و آمران کهریزک چه زمانی برگزار خواهد شد، اما ما خواهان برگزاری دادگاه آمران کهریزک هستیم و در این زمینه نیز پی گیری میکنیم و امیدواریم هر چه سریع تر این دادگاه برگزار شود."

بابک جوادی فر نیز با تاکید بر اینکه دادگاه آمران باید برگزار شود به "روز" گفت:" ما صد در صد این مساله را پی گیری میکنیم و منتظریم هر چه سریع تر، براساس گزارشی که مجلس منتشر کرد و گزارشات سازمان قضایی نیروهای مسلح و مسائلی که در دادگاه مطرح شد، دادگاه پرسنل قضایی که دستور انتقال بچه ها به کهریزک را دادند و سایر مسائلی که به وجود آمد برگزار شود."

اشاره آقای جوادی فر به گزارش کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی برای پیگیری حوادث پس از انتخابات است که در جلسه علنی مجلس ارائه شد. این کمیته، سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب وقت تهران را به عنوان صادر کننده دستور انتقال بازداشت شدگان روز ۱۸ تیر به بازداشتگاه کهریزک معرفی کرده و گفته بود که او دلیل این کار را "فقدان ظرفیت زندان اوین" اعلام کرده است.

 

قربانیان کهریزک

امیر جوادی فر، محمد کامرانی و محسن روح الامینی، قربانیان بازداشتگاه کهریزک هستند که به دلیل ضرب و شتم و شکنجه های صورت گرفته در این بازداشتگاه که به گوانتاناموی ایران معروف شد، جان باختند.

جمهوری اسلامی کشته شدن این سه نفر را در بازداشتگاه کهریزک به رسمیت شناخت اما رامین آقازاده قهرمانی و عباس نجاتی کارگر، دو تن دیگر از قربانیان این بازداشتگاه هستند که مسئولین قضایی ـ امنیتی تاکنون از پذیرش مسئولیت قتل آنها، خودداری کرده اند.

این دو نفر پس از آزادی از کهریزک و به علت شکنجه های صورت گرفته در این بازداشتگاه جان باختند.

رامین پوراندرجانی، پزشک وظیفه، دیگر قربانی کهریزک است که مسئولان امر مرگ او را ابتدا، سکته قلبی، سپس خودکشی و بعدها مسمومیت اعلام کردند اما براساس اسنادی که "روز" منتشر کرد صورت جلسه اولین معاینه محل زمان کشف جسد در محل کار رامین دلالت دارد که این پزشک جوان را از ناحیه گردن خفه کرده اند.

 

دیگر قربانیان کهریزک

اما قربانیان این بازداشتگاه، تنها در جان باختگان خلاصه نمی شود.بنابر اعلام سازمان قضایی نیروهای مسلح، 98 نفر از بازداشت شدگان کهریزک از نحوه رفتار ماموران شکایت کرده بودند ولی "با تدبیر دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و پرداخت خسارت و دلجویی از شاکیان، تعداد 51 نفر از آنان رضایت" دادند.

براین اساس، پرونده کهریزک به جز خانواده های سه جان باخته در این بازداشتگاه، 47 شاکی دیگر نیز دارد.

از سوی دیگر مهدی کروبی، یکی از رهبران معترضان به انتخابات مخدوش 22 خرداد سال گذشته، در نامه ای به هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری از تجاوز به بازداشت شدگان دختر و پسر در بازداشتگاه کهریزک سخن گفته بود. اما حکومت با انکار تجاوز ها و دروغ خواندن این موضوع، کسانی را که عنوان میکردند مورد تجاوز قرار گرفته اند، از حق دادرسی و شکایت محروم کرد.

بازداشتگاه کهریزک که در جریان پاکسازی منطقه خاک سفید تهرانپارس احداث و به گفته مسئولان نیروی انتظامی به محلی برای نگهداری "اراذل و اوباش" تبدیل شده بود، بعدها و در جریان اجرای طرح امنیت اجتماعی نیز مورد استفاده قرار می گرفت. این بازداشتگاه در جریان درگیرهای بعد از انتخابات به محلی برای نگهداری بازداشت شدگان معترض به انتخابات مخدوش 22 خرداد سال گذشته تبدیل شد.

بازداشتگاهی که کمیته ویژه مجلس در توضیح شرایط آن به زندانی شدن ۱۴۷ نفر در يک مساحت کم، نبود تهويه، فقدان آب و غذای مناسب، شنيدن فحش‌های رکيک، کلاغ‌پر رفتن همراه با ضرب و شتم، ‌همجواری با اراذل و اوباش، تحقير شدن و بی‌توجهی مأموران و مسئولان بازداشتگاه به وضعيت جسمی بازداشت شدگان اشاره کرده است.

 

پرونده کوی دانشگاه

سازمان قضایی نیروهای مسلح در اطلاعیه ای که دیروز صادر کرد همچنین به پرونده کوی دانشگاه اشاره و اعلام کرد:" هم‌زمان با رسيدگی به پرونده کوی دانشگاه تهران، پرونده تخريب در مجتمع سبحان نيز مورد پيگيری و رسيدگی قرار گرفت و تعدادی از عوامل دخيل در اين حادثه نيز شناسايی و مورد تعقيب قرار می‌گيرند."

براساس این اطلاعیه، در مجموع بيش از 60 نفر تحت تعقيب قضايي واقع و در نهايت بر اساس اسناد، مدارك و شواهد موجود، دادسراي نظامي تهران 33 نفر از متهمان را مجرم شناخته و پرونده آنان را به دادگاه ارسال و در مورد ساير متهمان به دليل احراز نشدن جرم، قرار منع پيگرد صادر کرده است.

این اطلاعیه از ادامه تحقیقات درباره تعداد دیگری از "عوامل اغتشاش" خبر داده و در عین حال گفته است که "عده‌اي افراد متفرقه و غيرمسئول وارد كوي دانشگاه شده و با اغتشاشگران درگير و متأسفانه بعضي از آنان وارد خوابگاه‌هاي دانشجويي شده و تعدادي از دانشجويان را مورد ضرب و شتم قرار می دهند و به اموال عمومی و خوابگاهی کوی و لوازم شخصی دانشجویان خسارت وارد می آورند."

سازمان قضایی نیروهای مسلح، کسانی راکه وارد کوی دانشگاه شدند و دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند، افراد "متفرقه و غیر مسئول" خوانده و مدعی شده است که مأموران انتظامي، براي كنترل اوضاع و جلوگيري از اغتشاش و تخريب اموال عمومي و با رعايت مقررات وارد كوي دانشگاه تهران شده بودند.

این در حالیست که براساس فیلمی که از جریان حمله به کوی دانشگاه گرفته شده و در تلویزیون بی بی سی پخش شد، کسانی که وارد کوی شده و دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند، نیروهای بسیجی به همراه نیروی انتظامی بودند.

حمله به کوی دانشگاه تهران دقیقا دو روز بعد از انتخابات مخدوش خرداد سال گذشته صورت گرفت و براساس اعلام کمیته پی گیری وضعیت آسیب دیدگان و جان باختگان که از سوی میرحسین موسوی و مهدی کروبی تشکیل شده بود، 6 دانشجو به نام های مينا احترامی، ايمان نمازی، فاطمه براتی، محسن ايمانی، کامبيز شعاعی و کسری شرفی در جریان حمله به آن جان باختند.

منبع:روزآنلاین/فرشته قاضی


 


 

bank-of-england

همزمان با تنگ شدن حلقه تحریم به گرد بانک های ایرانی، دیروز خبر آمد که محدودیت حضور بانک های خارجی در کشور رفع شده است.ریشه خبر، آیین نامه ای بود که توسط رییس دولت صادر شد و قانون مصوب مجلس را به ادارات دولتی ابلاغ کرد. این در حالی است که به علت تحریم های شورای امنیت، فعالیت وهمکاری های دوجانبه بانک های ایران با بانک های خارجی عملا متوقف شده است.

ابلاغ ایین نامه برای تسهیل!

با ابلاغ قانون الحاق یک تبصره به ماده 5 قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل 44 از سوی رئیس‌دولت، محدودیت‌های اجرایی بر سر راه حضور بانک‌های خارجی در ایران برداشته شد. بحث حضور بانک‌هاي خارجي در ايران از ارديبهشت‌ماه سال 87 با ماده واحده شوراي پول و اعتبار قوت گرفت، و براساس آن شوراي پول و اعتبار ماده واحده‌اي را براي تصويب به مجلس تقدیم کرد که طبق آن تاسيس بانک با سرمايه‌گذاري مشترک ايران و متقاضيان خارجي، تملک سهام بانک‌هاي ايراني توسط سرمايه‌گذاران خارجي و ايجاد شعب بانک‌هاي خارجي در کشور مجاز اعلام شد.

به اين ترتيب زمینه حضور اولين بانک خارجي در ايران (اروپايي‌) با نام بانک ايران و اروپا انجام شد. البته فعاليت بانک‌هاي خارجي در مناطق آزاد ايران از سال‌هاي پيش مجاز بود و در حال حاضر سه بانک در کيش در حال فعاليت هستند، اما به گفته کارشناسان، ورود و فعاليت بانک‌هاي خارجي در سرزمين اصلي، به معنای  تحول عظيمي در نظام بانکداري است. در همین راستا بود که دومين بانک خارجي مشترک در ايران به نام بانک مشترک ايران و ونزوئلا افتتاح شد.

اما با اين وجود هنوز براي حضور هرچه بيشتر خارجي‌ها در حوزه بانکداري در ايران محدوديت‌هايي وجود دارد که شواهد حاکی از آن است که  دولت و مجلس درصددرفع این موانع هستند.

به گزارش ايلنا، با توجه به محدودیت مندرج در ماده (5) قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل 44 درخصوص تشکیل و فعالیت بانک‌ها، دولت سال گذشته طی لایحه‌ای به ‌منظور رونق سرمایه‌گذاری و ایجاد تحرک در فضای اقتصادی کشور و بهره‌مندی از سایر ابزارها و سازوکارهای قانونی موجود برای حضور بانک‌های خارجی در کشور، خواستار اضافه شدن یک تبصره به این ماده شد که این لایحه خردادماه امسال به تصویب مجلس رسید.

بر اساس این قانون، یک تبصره به ماده (5) قانون اصلاح موادی از قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و اجرای سیاست‌های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی ـ مصوب 1387ـ اضافه شد.

براساس ماده 5 قانون اجرای سیاست‌های اصل 44، سقف مجاز تملک سهام بانک‌های غیردولتی و موسسات مالی و اعتباری و بانک‌های دولتی که سهام آنها واگذار می‌شود به طور مستقیم یا غیرمستقیم برای هر شرکت سهامی عام یا تعاونی سهامی عام یا هر موسسه و نهاد عمومی غیردولتی 10 درصد و برای اشخاص حقیقی و دیگر اشخاص حقوقی 5 درصد است.

براساس قانون جدید و تبصره‌ای که به این ماده الحاق شده است در تاسیس بانک‌های مشترک ایرانی و خارجی سهم طرف خارجی از سقف‌های مندرج در این ماده مستثنی می‌شود. همچنین دولت تنها مجاز است با مشارکت خارجی به تاسیس بانک توسعه‌ای اقدام کند.

بر اساس این مصوبه همچنین، اشخاص حقوقی خارجی با حداقل 51 درصد سهام ایرانی، ایرانی محسوب می‌شوند. این قانون در جلسه علنی روز سه‌شنبه مورخ چهارم خرداد ماه 1388 مجلس شورای اسلامی تصـویب و در تـاریخ 19 خرداد به تأیـید شورای نگهبان رسید و 26 خرداد نیز از سوی مجلس به دولت ابلاغ و دیروز از سوی احمدی نژاد جهت اجرا به وزارت امور اقتصادی و دارایی و معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌جمهور ابلاغ شد.

 

بعد از 26 سال ممنوعیت

بحث ورود و فعالیت بانک های خارجی در ایران بعد از منع قانونی که در سال 63 رخ داد به عنوان یک اولویت در برنامه چهارم توسعه توسط دولت اصلاحات مورد توجه قرار گرفت ومجلس اصولگرای هفتم نیز آن را مورد تصویب قرارداد. اما این موضوع گویا اجرایی شدنش نیازی فراتر از قانون وبخشنامه داشت. به گزارش بی بی سی در تاریخ 15 اردیبهشت سال 86 وزیر وقت اقتصاد، داود دانش جعفری از حل شدن موضوع ومشکل حضور بانک های خارجی در ایران خبر داد. رییس بانک مرکزی وقت طهماسب مظاهری هم در آن وقت درباره تشکيل بانک هاي خارجي در ايران گفت: "در ماده يک قانون تشويق و حمايت از سرمايه گذاري خارجي مصوب سال 81 آمده است که سرمايه گذار خارجي خصوصا در تمامي  بخش ها قابليت سرمايه گذاري دارد، بدين ترتيب منع قانوني براي تاسيس بانک هاي خارجي درکشور وجود ندارد."

به گفته او، ملاحظاتي در تاسيس بانک هاي خارجي در کشور وجود دارد که به همين دليل بانک مرکزي بايد بر نحوه فعاليت اين دسته از بانک ها نظارت کافي و لازم را داشته باشد.

به گزارش ایسنا وي در سال 86 از بررسي چند پيشنهاد براي تاسيس بانک خارجي در کشور خبر داد و افزود: "اميد است با روند منطقي در اين زمينه کار هاي لازم انجام شود. در اين ميان براي کشور هاي طرف معامله شرط اعتماد متقابل گذاشته شده است تا شرايط توسعه شبکه بانکي با حضور بانک هاي خارجي به دقت فراهم شود."

ولی ابلاغ  دیروز رییس دولت بعد از سه سال نشان داد که این مشکل به گفته ها ومصاحبه های دولتمردان کاری ندارد.اولین مشکل جدی در این مورد را باید فرق وشکاف عمیق بین بانکداری ایران با بانکداری بین اللمللی دانست. نظام بانکی ایران براساس قانون عملیات بانکی بدون‌ربا عمل می‌کند و ظرفیت استفاده از ابزارهای مدرن بانکی را که در سطح جهانی معمول و متداول است، ندارد و محدود به عقود اسلامی است که با نظام بانکداری متداول و متعارف جهانی که مجهز به ابزارهای نوین بانکداری است، ناسازگار است.

از سوی دیگر کارشناسان مهم ترین فرق بانکداری ایرانی با عرف جهانی را حکومت دولت بر بانک‌ها میدانند. از هنگامی که بانک‌ها به مالکیت دولت درآمدند و تحت اداره و نظارت مستقیم دولت قرار گرفتند، دولت این حق را به خود داده که حتی در امور جزئی بانک‌ها دخالت کند، در صورتی‌که سپرده‌گذاران که منابع بانک‌ها را تجهیز می‌کنند، هیچ حقی برای تعیین مدیر موردنظر از طریق سازوکارهای قانونی ندارند؛وضعیتی که عدم استقلال بانک مرکزی از دولت  حاصل آن است.

فقدان رقابت، وجه تمایز دیگر است. بانک‌های دولتی ایران نمی‌توانند در جریان رقابت با یکدیگر قرار بگیرند، در حالیکه از هنگام فعال شدن بانک‌های خصوصی در کشور، یک گام به سمت رقابتی شدن برداشته شد و بانک‌های خصوصی در مدت‌زمان بسیار کمی سهم قابل توجهی، حدود ۱۱ درصد از بازار پول را به‌دست آورده‌اند.

مداخلات دولت در تعیین نرخ بهره، مداخلات دولت در اعتبارات تکلیفی، توزیع رانت‌گونه اعتبارات و هم‌چنین پیچیدگی روابط و بوروکراسی اداری در نظام بانکی به دلیل دولتی بودن و... از جمله موارد دیگری هستند که باعث تمایز بانکداری ایران با نظام بانکداری متعارف و سنتی شده‌اند.

 

شرایط مهیا نیست

در این خصوص دکتر محمد جام ساز به روزنامه فرهیختگان گفته است: "اصولاً باید این تصور را که بانک خارجی بدون مطالعه و بدون محاسبه و پیش‌بینی وارد یک عرصه پرخطر می‌شود، از ذهن دور کرد. بانک خارجی برای اینکه وارد یک کشور برای سرمایه‌گذاری شود، مؤلفه‌هائی را مدنظر قرار می‌دهد، از جمله ثبات سیاسی، امنیت اقتصادی، وجود بستر حقوقی مناسب برای سرمایه‌گذاری، ظرفیت بالقوه بازار پولی کشور، شرایط سهل و آسان برای ورود و خروج سرمایه و... از همه مهمتر، قوانین و مقررات ناظر بر عملیات بانکداری متناسب با نظام بانکداری متعارف."

وی در این مورد اینگونه ادامه داد: "بانک خارجی در جائی شعبه ایجاد می‌کند که بداند می‌تواند سودآور باشد و از ظرفیت بازدهی بالائی برخوردار باشد. این به مفهوم آنست که قوانین موضوعه، در تعارض با نقش عملیات بانکداری متعارف نباشند و یا محدودیت‌هائی را در حوزه عملیات آنها برقرار نسازند. اگر طی بررسی‌هائی که سرمایه‌گذار خارجی به آن می‌پردازد، شرایط آماده نباشد، مفهوم این است که اقتصاد ایران در وضعیتی است که سرمایه‌گذار خارجی یا بانک خارجی نمی‌تواند وارد کشور شود و فعالیت کند."

و"با وجود اینکه در سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی در بند "ج" اجازه واگذاری سهام بانک‌ها با ذکر استثناهائی داده شده و حتی اجازه تأسیس بانک‌های خصوصی بیشتری هم صادر شده و منع قانونی وجود ندارد، وباز با آنکه بسترهایی حقوقی برای ایجاد شعب بانک‌های خارجی برای فعالیت تا حدودی فراهم شده، و در مناطق آزاد از مدت‌ها پیش اجازه تأسیس بانک‌های خارجی صادر شده، است" وی معتقد است: "هنگامی‌که شعب بانک‌های ایرانی در خارج از کشور تعطیل می‌شوند و یا بانک‌های خارجی مراودات خود را با بانک‌های ما قطع می‌کنند، این‌ها نشانه و آثار تحریم‌های اقتصادی است که تأثیرگذار در تصمیم سرمایه‌گذاران خارجی است و آنان را نسبت به واردات سرمایه به ایران دچار تردید می‌سازد. به اعتقاد من، در حال حاضر، شرایط لازم برای حضور بانک‌های خارجی در کشور وجود ندارد."

 

سرمایه نمی آوردند تازه اگر....

کارشناسان اقتصادی می گویند حضور بانک های خارجی برای بانکداری ایران یک فرصت است و می تواند با ایجاد فضای رقابتی، بانک های دولتی را وادارد تا کارایی خود را افزایش دهند. ولی در شرایطی که بانکداری دولتی  ایران مورد تحریم های مختلف قرارگرفته است مشخص نیست حضور بانک های خارجی در ایران به کجا میانجامد.اما مشکل اصلی این است که بانکداری ایران به شدت دستوری است و از قوانین عرضه و تقاضای بازار تبعیت نمی کند. دولت برای اجرای برنامه خود بانک ها را تحت فشار قرار می دهد تا منابع خود را در اختیار دولت قرار دهند، حتی اگر از نظر بانک بازگشت سرمایه امکان پذیر نباشد. از سوی دیگر دولت همواره در تعیین نرخ سود با بانک ها مشکل داشته و این مسئله در 4 سال گذشته شدت پیدا کرده است.

دولت احمدی نژاد از روز اول روی کار آمدن  وعده داده بود هر ساله نرخ بهره تسهیلات بانکی را کم کند اما شورای پول و اعتبار به دلیل افزایش نرخ تورم، از کاهش نرخ بهره بانکی در سال جاری خودداری کرده بود. مسائلی از این دست می تواند برای بانک های خارجی که قرار است با قوانین بانکداری ایران فعالیت کنند، دردسر آفرین است.

بر اساس برنامه چهارم توسعه که عمر آن به سرآمده وهنوز هم تمدید نشده است،  بانک ها و موسسات اعتباری خارجی که تا پیش از این تنها مجاز به ایجاد دفتر نمایندگی بودند و حق انجام معاملات بانکی را نداشتند از این پس خواهند توانست در ایران فعالیت کنند.در دستورالعمل نحوه تاسیس، فعالیت و انحلال دفاتر نمایندگی بانک های خارجی مصوب ششم خرداد سال ۱۳۶۳، بانک های خارجی از انجام هر گونه عملیاتی که جنبه معاملات بانکی داشته باشد منع شده بودند.بر اساس این دستور العمل، دفتر مرکزی بانک های خارجی که قصد تاسیس دفتر نمایندگی در ایران داشتند باید تقاضای خود را به اداره امور بین المللی بانک مرکزی ارائه و اجازه فعالیت دریافت می کردند. بانک مرکزی نیز برای تعیین صلاحیت بانک های متقاضی باید ضمن توجه به به روابط بانکی بانک متقاضی و بانک های ایرانی، روابط اقتصادی و سیاسی ایران با کشوری مبدا بانک خارجی را مورد توجه قرار می داد.

دفاتر بانک های خارجی در این مدت بیش از همه نقش پل ارتباطی بین شرکت های هموطن خود را با ایران بازی می کردند و شرکت ها از طریق این دفاتر از وضعیت اقتصادی و سرمایه گذاری ایران باخبر می شدند.

اما به خاطر تعیین دستوری نخ ارز معلوم نیست بانک های خارجی سرمایه ای به ایران وارد کنند ومشغول به پرداخت وام شوند که این مهم ترین مزیت ورود این بانک ها به کشور است در غیر این صورت پیش بینی کارشناسان این است که بر فرض ورود بانک ها ی خارجی به ایران  شعبات این بانک ها به جذب سپرده های شهروندان میپردازند ودر این حالت فقط ارائه خدمات بهتر و شیک تر رقابتی، محدود به جذب مشتری خرد می شود.

در همين خصوص، شاهين شايان‌آراني، کارشناس مسائل اقتصادي به  روزنامه گسترش‌صنعت گفته است: "بازار ايران ظرفيت‌ها و فرصت‌هاي فراواني براي جذب خارجيان دارد که اين موضوع بايد مورد توجه قرار گيرد، چون بسياري از بانک‌هاي خارجي در گذشته خواهان ورود به اقتصاد ايران بودند اما به دليل نبود آئين‌نامه‌ها و ضوابط منع مي‌شدند حال که شرايط براي حضور آنها مهيا شده سعي در جذب معتبرترين‌ها بايد مدنظر مسئولان و دولتمردان ما قرار گيرد."

به گفته وي فراهم شدن شرايط براي بانک‌هاي خارجي در ايران مي‌تواند فرصتي باشد که اين بانک‌ها بتوانند به بازار ايران وارد شوند و به مردم ايران خدمات نوين بانکي ارائه دهند؛ خدمات متنوعی که با ورود بانک‌هاي خارجي تسهيل مي‌شود.

منبع:روزآنلاین/اردلان صیامی


 


 

emad_behavar

سالگرد تولد عماد بهاور، رییس زندانی شاخه جوانان نهضت آزادی، سه شنبه با حضور چهره های سیاسی و رسانه ای در منزلش برگزار شد.

دکتر ابراهیم یزدی، مصطفی تاجزاده، محمد نعیمی پور، زهرا مجردی و فخری محتشمی پور به همراه تعداد کثیری از جوانان دو حزب مشارکت و نهضت آزادی در کنار خانواده عماد بهاور تولد 33 سالگی او را در غیاب اش جشن گرفتند. عماد بهاور، بنیانگذار انجمن جمهوری خواهان دانشگاه یزدو از اعضای فعال ستاد پویش دعوت از خاتمی بود. همین موضوع باعث شد او سال گذشته قبل از انتخابات هم به مدت 3 روز بازداشت شود.

عماد بهاور بعد از انتخابات نیز بازداشت شد و تا نیمه مرداد ماه در زندان بود.اما این پایان ماجرای دستگیری های عماد نبود واو در دو مقطع دیگر نیز بازداشت شد وهم اکنون نیز 112 روز است که دوران چهارم بازداشت خود را می گذراند.او در این 112 روز، هم انفرادی 209 و240 را از سرگذرانده، هم حضور در زندان رجایی شهرو اکنون نیز در بند 350 اوین است.در حالیکه بنا به گفته همسرش مریم شفیعی "هنوز اتهامات عماد روشن نیست فقط گفته شده است که در اخر تیرماه دادگاه عماد برگزار میشود".

مادر عماد نیز در دل نوشته ای برای فرزندش اشاره میکند که: "امروز هشتم تیر ماه روز تولدت است، امسال دومین سال است که روز تولدت را در بند می گذرانی، امشب در تنهایی بی اختیار سی و یک سال زندگیت را مرور می کردم...  تولد تو سال انقلاب بود سال 57، از قبل از تولدت همراه من در شکل گیری انقلاب حضور داشتی، آن موقع نمی دانستم که چرا اسم تو را عماد گذاشتم ولی حالا می فهمم، احساس کرده بودم که آدمی استوار و قوی خواهی شد.هنوز خوب صحبت کردن را یاد نگرفته بودی که شعارهای انقلابی را بیان می کردی، به جای خمینی ای امام، خمینی ای عماد می گفتی و همه می خندیدند!"

مادر بهاور در ادامه با یادآوری اینکه وی در مقطع کارشناسی ارشد به تحصیل علوم سیاسی پرداخت، برای فرزندش نوشت:" چقدر خوشحال شدی وقتی در این رشته برای کارشناسی ارشد قبول شدی، استادان دانشگاه مازندران واقعا به تو افتخار می کردند و تو را یک استاد می دانستند ولی چه شد زمانی که تمام وقت زندگی ات را صرف نوشتن پایان نامه کردی و پایان نامه ات را تحویل اساتید دانشگاه دادی بجای جلسه دفاع از پایان نامه در دانشگاه، باید نزد بازجویان از نوشته هایت دفاع می کردی که نوشته هایت فقط در جهت پیشرفت و شکوفایی مملکت بود ونه بر خلاف نظام. امروز وقتی پرینت اتهاماتت را که در زندان به دستت داده بودند برایم از پشت تلفن می خواندی خیلی تعجب کردم."

ودر ادامه: "خدای من! یکی از اتهاماتت اختلال در نظم و آسایش عمومی بود!؟؟ کاش مرا به دادگاهت راه می دادند و اجازه سخن گفتن داشتم تا فریاد بزنم و بگویم پسرمن در طول عمرش هرگز آزارش به یک مورچه هم نرسیده ! واقعاً به شهادت چه کسانی این اتهام به او وارد شده است؟ هرکس حتی اگر چند دقیقه با او صحبت کند می فهمد که او چه صاحب شخصیت آرام و با ادبی است، آنگاه نوشته هایش چطور در نظم و آسایش عمومی اختلال ایجاد کرده...؟!   ساعت از نیمه شب هم گذشته، اشکهایم چندین بار کاغذها را خیس کرده...  طاقت دوری ات برایم خیلی سخت شده ؛از خدا می خواهم به من صبر و تحمل دهد تا این زمان را سپری کنم.  از خدا می خواهم به من قدرت دهد تا به جای نفرین، دعا کنم که زمان قضاوت در مورد تو خداوند را شاهد قرار دهند!"

در مراسم سه شنبه شب، ابراهیم یزدی ضمن گرامیداشت یاد عماد واینکه واقعا خانواده عماد بهاور باید به او افتخار کنند یاداور شد که: "تربیت ورشد جوانانی مثل عماد که حتی در داخل زندان و زیر بازجویی شدید میگوید که به بازجوی خود عشق میورزد وخواهان مبارزه مسالمت آمیز وغیر خشونت آمیز است نشان میدهد جنبش دمکراسی خواهی ایران به بالندگی کامل رسیده واین نسل بی تردید در پیشبرد این خواست ملی مصمم وخیلی دقیق گام بر میدارد."

وی عماد بهاور را نماد نسل جوان دانست که از آموخته های سیاسی گذشتگان بهره ها برده اند و مصدق وبازرگان را الگوی عملی خویش در سیاست ورزی قرار داده اند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به mizankhabar-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به mizankhabar@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته