-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۴, چهارشنبه

Posts from Khodnevis for 05/04/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



یک بام و دو هوای آقای رأفت...و لابد آقای اسدی نیز!


اقای احمد رأفت ذیل خبری با عنوان «رانت خواری میلیاردی مشایی با حمایت دولت» اظهار نظر فرموده‌اند:

نقل قول:«قدیمی‌‌ها می‌گفتند دزد به دزد می‌گوید روت سیاه».  پایان نقل قول.


از آنجایی‌که همین چند ساعت پیش آقای رافت بر این باور بودند که بدون مدرک نباید «حرفی‌» زد  و به اینجانب درس «قانون‌مداری» می‌دادند و در عین حال در پاسخی به آقای «محمدیان» نیز  فرموده بودند که در ایتالیا درس «انضباط و أتیک» به خبرنگاران تدریس می‌فرمایند برای این حقیر  «غیر قانون مدار» ناگهان شبهه‌ای وحشتناک ایجاد شد و لاجرم فریاد بر آوردم: «حاج آقا! مسالتُ»!؟


آقای رأفت!

شما تا چند ساعت پیش بالای منبر وعظ می‌فرمودید که به‌رغم ده‌ها مستند، علامت، قرینه و مدرک غیر قابل انکاری که آقای ایرج مصداقی در یاد داشت‌شان در باره آقای هوشنگ اسدی آورده‌اند، احدی حق ندارد به آقای اسدی اتهامی وارد کند وگرنه حسابش با کرام الکاتبین ( ببخشید دادگاه! ) و کذا و کذا است!

حال چطور شد همان اتیک، انضباط و قانون‌مداری - که به دفعات از آن دم می‌زدید-  به ناگهان به حضرتعالی اجازه می‌دهند کس یا  کسانی‌ را «دزد» خطاب کنید!؟

به‌قول مرحوم مادر بزرگم: قربون برم خدا را، یک بام و دو هوا را...!

 

آقای رأفت،

چگونه است که شما به بهانهٔ اجتناب از  «بی‌ مدرک» حرف زدن و در حمایت از آقای اسدی تا آنجایی پیش رفته‌اید که یک طرف داستان را قانون‌گریز و نامتمدن معرفی‌ کرده‌اید و از سوی دیگر مقام آقای اسدی را آنچنان اجل از هر اتهام و مبری از هر گناه که حقیر به شک افتاده بودم که  نکند در یکی‌ از همین روزها  شاهد مراسم «تقدیس» آقای اسدی ( به توصیه و معرفی حضرتعالی لابد) از تلویزیون واتیکان باشیم؟!


جناب آقای رافت،

جنابعالی به یک کرشمه دو ناز می‌کنید!

به یک ضربه شست‌تان هوشنگ اسدی ( بدون آنکه حتی کتاب ایشان را خوانده باشید و یا به گفته خودتان از گذشته ایشان چیزی بدانید) می‌شود مظلومی که بی‌گناه در تندباد «حادثه سازان بی‌ مدرک» گرفتار آمده است  و هم‌زمان ( با نصف روز تفاوت البته) بدون آنکه  زحمت ارائه مدرکی‌ را بکشید، رحیم مشایی و مجموعهٔ دولت را دزد می‌نامید!؟

این همان درس انضباط و اتیکی است که به خبرنگاران می‌آموزید؟!... خدا نگهدار شما!

راستی‌: درست می‌گویید که سالهاست از ایران دورید. دفعه بعد که خواستید از «امثال» زبان فارسی‌ استفاده کنید، قربونتون لطفا یه «گوگل سرچ» کوچک هم بکنید.

در پنجاه ساله گذشته که من بیاد می‌آورم همیشه این  «دیگ» بوده که به «دیگ»  دیگه میگفته روت سیاه!

دزدهای امروز عموما «یقه سفید» و «روی سپید»اند آقا!  درست مثل آقای ایکس و فرزندانشان!


 


یاران «غیب‌گو» و «رمال» مشایی را گرفتند

سایت اعتدال‌نیوز امروز خبر از بازداشت ۲۵ نفر از افراد مرتبط با اسفندیار رحیم مشایی داد که به نحوی با ساخت فیلم «ظهور نزدیک است» هم‌راه بوده‌اند.

گفته می‌شود این بازداشت‌ها به دنبال دستگیری روز گذشته حجت‌الاسلام امیری‌فر انجام گرفته است.

اگر نزدیک بودن این افراد به مشایی ثابت شود، می‌توان عملیات اخیر را به نحوی تلاش نزدیکان بیت رهبری برای مهار و حتی تضعیف تیم احمدی‌نژاد دانست.


 


دبیرکل یونسکو و ماریا اوترو، معاون وزیر خارجه آمریکا در مراسم اعطا جایزه جهانی آزادی بیان یونسکو
 


اعطای غیابی جایزه جهانی آزادی مطبوعات یونسکو به «شرف اهل قلم»

در این مراسم ابتدا، کتی کلوین، مدیر اجرایی بنیاد سازمان ملل متحد به بحث در باره نقش آزادی مطبوعات در نشان دادن واقعیت‌ها به جهانیان سخن گفت.

همسر گیه‌رمو کانو، که جایزه معتبر آزادی بیان یونسکو به افتخار شوهرش نامگذاری شده از بازداشت احمدزیدابادی و حکم ۶ ساله زندان و تبعید متعاقب آن گفت.

گیه‌رمو کانو از روزنامه‌نگاران معروف کلمبیا بود که با سانسور مبارزه کرد جانش را در سال ۱۹۸۶ بر سر دفاع آزادی بیان از دست داد.

او از احمد زیدآبادی و همه روزنامه‌نگارانی که جانشان را برای آزادی بیان به خطر انداخته‌اند، قدردانی کرد.

سخنران بعدی، دیوید آتاوی، از روزنامه‌نگاران قدیمی و مدیر بنیاد آتاوی گفت این اتفاق در بلوک شرق افتاد و دیوار برلن فرریخت و این اتفاق در ایران هم خواهد افتاد.

نوبت آزادی زیدآبادی هم خواهد رسید. تاریخ پشتیبان زیدآبادی است. ما اینجا هستیم که شجاعت و از خودگذشتگی‌اش بیهوده نبوده است. اتاوی از احمد زیدآبادی به خاطر پایمردی‌اش بر سر دفاع از آزادی بیان قدردانی کرد.

در این مراسم، پیام‌های ویدئویی برنده‌های سالیان گذشته این جایزه که روزنامه‌نگارانی از کشورهای مختلف جهان هستند نیز پخش شد.

یورگن اژبول، مدیر روزنامه پولیتکن دانمارک نیز به قدرت برتر کلام و قلم در برابر شمشیر و زور سخن گفت که در روزگار فعلی، انتشار اخبار از طریق رسانه‌های جدید مرزهای گسترش خبر و اطلاعات را در نوردیده است. او به خطر نهادهای خبری غیر رسمی که دروغ را جانشین واقعیت به عنوان نیمه تاریک خبررسانی اینترنتی اشاره کرد.

دیانا سنگور، رئیس هیات داوران به شرح نحوه انتخاب برنده امسال از سوی هیات ژوری پرداخت. تصمیم‌گیری برای انتخاب برنده امسال بسیار دشوار بود چون ۱۸ کاندیدا از کشورهایی بودند که آزادی بیان در خطر بوده و کاندیداها هنوز از سوی دولت‌ها تحت فشار بوده‌اند. سنگور گفت: «زیدآبادی، برنده ایرانی ۴۵ ساله جایزه، ۶ سال در زندان خواهد بود و ۵ سال در تبعید و بر اساس گفته‌ها شکنجه شده است. این جایزه، بزرگداشت و تقدیر پایمردی و مقاومت احمد است. این جایزه به احمد به یک روزنامه‌نگاری حرفه‌ای است که به دنبال واقعیت بوده است.»

سنگور به مقاله زیدآبادی بعد از آزاد شدنش در اولین بار تحمل زندان اشاره کرد که در آن به شرح شکنجه و تجاوز جنسی در زندان پرداخته بود.

ایرنا بوکوا، دبیرکل یونسکو نیز طی سخنانی به تقدیر از احمد زیدآبادی پرداخت و لوح تقدیر این جایزه را به‌نمایش گذاشت. بوکوا از محرومیتی گفت که بر زیدآبادی تحمیل شده.

رئیس هیات داوران، نامه زیدآبادی خطاب به هاضران را قرائت کرد. در این نامه، این روزنامه‌نگار دربند به شرح سختی‌های محیط زندان پرداخت که گویی او را مصلوب کرده‌اند، و می‌داند که با وجود محرومیت دائمی از هرگونه سخن گفتن و نوشتن، همین متن نامه‌ هم می‌تواند برایش سختی‌هایی به بار آورد. زیدآبادی این جایزه مهم را به مادر سهراب اعرابی و همه مادران داغدیده تقدیم کرد.

سخنران پایانی مراسم امروز، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور کار و حقوق بشر بود که در باره اهمیت ازادی بیان و فراهم کردن فضای ازاد در سطح جهان برای روزنامه‌نگاران آنلاین و شهروندروزنامه‌نگاران گفت.

در پایان، پیام ویدیویی هیلاری کلینتون و تبریک او به احمد زیدآبادی پخش شد.


 


مصباح یزدی: بدون دستور ولی فقیه، اطاعت از رییس جمهور حرام است

 

محمدتقی مصباح یزدی در همايش تجليل از مربيان و اساتيد حوزه آموزش سپاه پاسداران با بيان اينكه «منبع اعتبار حكم،‌قانون و تشريع فقط خداوند متعال است»، اطاعت از ولي فقيه را به خاطر حكم خدا دانست: «نه اينكه مردم آن را خواسته باشند كه احيانا در زماني بخواهند آن را عوض كنند.»

مصباح یزدی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با تاکید بر این مساله که اسلامیت انقلاب در بعد قانونگذاری با شورای نگهبان و در بعد اجرایی با ولی فقیه تعیین می‌شود، خاطرنشان کرد: «اگر اینها را یک شعار سیاسی تلقی کنیم، در حقیقت آن را ضعیف کرده‌ایم و زمینه‌ای فراهم می‌شود که کم کم کسانی تصور کنند که در ایران دو رقیب وجود دارد: یکی ولی فقیه و یکی فرد دیگری».

مصباح یزدی در ادامه سخنان خود با تاکید بر این مساله که اگر روزي ولايت فقيه از قانون حذف شد، باز هم اعتبار خود را از دست نخواهد داد، افزود: «متاسفانه در دوران گذشته و رياست جمهوري‌هاي سابق برخي گفتند كه ما چون ولايت فقيه در قانون اساسي است، آن را قبول داريم و اين يعني اينكه ما ناچاريم ولي فقيه را قبول داشته باشيم. و متاسفانه برخي مسئولين درجه يك كشور در گذشته اين حرف‌ها را مي‌زدند. البته امروز هم خيلي‌ها در دلشان همين است هر چند مي‌گويند ما ولايت فقيه را قبول داريم اما ته موضوع را كه نگاه مي‌كنيم مي‌بينيم چيز ديگري است.»

این عضو مجلس خبرگان رهبری که از منتقدان اصلی «مکتب ایرانی اسلام» است در بخش دیگری از سخنان خود «مطرح کردن مفاهیمی را که برخاسته از اسلام نیست» خیانت دانست: «خیانت یعنی تغییر در برخی اصول؛ مثلاً اینکه به ‎جای اسلام، ایران را مطرح کنیم. اينها مسائل ريشه‌اي است و مطرح كردن اين مسائل جريان انقلاب را تضعيف مي‌كند؛ آنهم زماني كه كشورهاي منطقه به بيداري اسلامي رسيده و مي‌خواهند از انقلاب ما الگوگيري كنند و حالا ما بياييم بگوييم انقلاب ما يك انقلاب ايراني بود.»

گفتنی است مدافعان «مکتب ایرانی اسلام» عقیده دارند که فقط قرائتی از اسلام که توسط ایران به دنیا عرضه می‌شود اصالت دارد. بحث‌های پیرامون این مکتب در ماه های اخیر، از سوی اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدی‌نژاد مطرح و پی‌گیری شده و  در مناسبت‌های متعدد مورد حمایت محمود احمدی‌نژاد نیز قرار گرفته است.

 

 


 


صدور احکام جدید برای بهاره هدایت، مهدیه گلرو، مجید توکلی

 

به گزارش دانشجونیوز، در پی برگزاری دادگاه بهاره هدایت و مجید توکلی روز شنبه دهم اردیبشهت ماه، پس از گذشت تنها دو روز این دو دانشجوی زندانی به همراه مهدیه گلرو دیگر دانشجوی زندانی که پیش از این سه شنبه ششم اردیبهشت ماه به دادگاه فراخوانده شده بود،هر کدام به شش ماه زندان محکوم شدند.

 

لازم به ذکر است بهاره هدایت و مجید توکلی این دو فعال سرشناس دانشجویی به علت انتشار نامه به مناسبت روز دانشجو در دادگاه اخیر که در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شده بود با اتهامات «تبلیغ علیه نظام »و «تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی» محاکمه شدند که به علت نقص ادله از اتهام “تبانی جهت اقدام علیه امنیت ملی» تبرئه شدند.

 

وکلای این دو دانشجو به علت صدور زودهنگام احکام دادگاه در مدت بسیار کوتاه دو روزه، از ارایۀ لایحۀ دفاعی برای پرونده موکلانشان بازماندند.

 

با صدور این احکام در جهت فشار بیشتر بر دانشجویان زندانی، بهاره هدایت مجموعاً به ده سال زندان، مجید توکلی مجموعاً به هشت سال زندان و مهدیه گلرو مجموعاً به دو سال و نیم زندان محکوم گردیدند که از جمله سنگین ترین احکام برای دانشجویان زندانی می‏باشد.

 

 


 


بیانیه انجمن اسلامی دانشگاه تهران: تعطیلی کلاس ‌های درس در روز ۲۵ اردیبهشت

 

این فراخوان در حالی صورت گرفته است که در هفته های اخیر دو تجمع صنفی دیگر در دانشگاه سوره و امیرکبیر صورت پذیرفته و با استقبال دانشجویان مواجه شده است.

 

امضا کنندگان این بیانیه در ابتدا با گرامی‌داشت روز جهانی کارگر و روز معلم در ایران و اشاره به حصر «تعدادی از معلمان و کارگران عزیز تنها به جرم مطالبات به حق خود» و «حصر غیر شرعی و غیر قانونی سران جنبش سبز در سال‌روز این روزهای خجسته» افزوده‌اند: «هر چند در عرصه بین‌المللی امید آزادی خواهان در سرنگونی دیکتاتورهای‌شان به واقعیت پیوسته و یا در حال به وقوع پیوستن است اما در عرصه داخلی کشور فضای یاس و نا امیدی چنان بر کشور سایه افکنده است که در دید نخبگان کشوری جز آینده ای تاریک برای کشور صورتی متصور نمی‌باشد.»

 

در ادامه این بیانیه با تاکید بر این مساله که در دو سال گذشته بیشترین سرکوب‌ها در دانشگاه‌ها صورت پذیرفته و دانشگاه تهران بر طبق آمار و ارقام در این راه بیشترین هزینه را پرداخت نموده است، از ریاست فعلی دانشگاه تهران به عنوان شخصی که تا کنون«بیشترین خدمت را به اقتدارگرایان و بالاخص دولت کودتا» کرده و «دانشگاه را به حیاط خلوتی برای ارگان‌های امنیتی و اطلاعاتی و نهاد رهبری تبدیل نموده است.» یاد شده است: «زیرا در طی چندین سال گذشته با ترفندهای مختلف اطلاعاتی و امنیتی به حذف اساتید و دانشجویان منتقد پرداخته است. اخراج، تعلیق، احضار، بازداشت اساتید و دانشجویان، تهدید و ارعاب مخالفین و منتقدین، جذب و گزینش نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در قالب دانشجو، بازنشستگی اجباری اساتید، پرونده‌سازی‌های قضایی و ده‌ها ترفند دیگر امنیتی از خدمات این ریاست به دولت کودتا می‌باشد.»

 

این بیانیه ضمن درخواست از اساتید و دانشجویان این دانشگاه برای تعطیلی کلیه کلاس‌های درسی خود در روز یکشنبه مورخ ۲۵ اردیبهشت ماه، از تمامی واحدهای صنفی  دانشکده‌ها و دیگر گروه‌های دانشجویی و همچنین فعالان دانشجویی و شبکه‌های اجتماعی تشکیل شده در فضای مجازی مرتبط با دانشگاه تهران خواسته است «با عنایت به کمبود امکانات و فضای به شدت امنیتی دانشگاه با تمام توان خود برای اطلاع رسانی این روز اعتصاب تلاش نموده و ایده های ابتکاری خود را برای نمایش این اعتراض در دانشکده های مختلف به کار بندند.»

 


 


ذوالنور: قهر، اخم و ناز نداریم

 

به گزارش خبر آنلاین حجت‌الاسلام ذوالنور شامگاه دوشنبه در مدرسه علمیه صدوقی قم خطاب به احمدی نژاد گفت: «رابطه با رهبر معظم انقلاب باید رابطه امام و مأموم باشد؛ این رابطه، رابطه مطیع و مطاع، رابطه مقلد و مقلد است؛ این حرف ها یعنی چه که رابطه‌ام با رهبری رابطه پدر و فرزندی است؟؛ این حرف‌ها معنی ندارد. این حرف، حرفی انحرافی است.» وی در ادامه با مقایسه تلویحی احمدی‌نژاد و بنی صدر گفت: «به آقای احمدی نژاد ایراد داریم که ایرادهایی اساسی هم هست و جزئی نیست ... البته مقام معظم رهبری همواره از همه دولت‌ها حمایت کرده‌اند، اما در سخنرانی های اخیرشان آقا فرمودند فرد برای ما ملاک نیست، اعمال فرد، کردار فرد، رفتار فرد و عملکرد فرد، برای ما ملاک است؛ حضرت امام(ره) هم از بنی صدر حمایت می‌کرد.»

 

همچین وی درباره قهر احمدی‌نژاد از دولت گفت: «قهر و اخم و ناز و شروط و این‌ها، با ولایت‌مداری خیلی فاصله دارد؛ نه رییس جمهور خداست، نه پیامبر و امام معصوم و نه ولی فقیه است، تا در مسیر و نزدیک به مسیر حرکت می‌کند به همان تناسب حمایت می‌شود و اگر کج رفت، مسیر جدا می‌شود.»

 

وی همچین با حمله به رحیم مشایی، محبت احمدی نژاد به مشایی را غیرعادی، افراطی و انحرافی دانست. او ادامه داد: «باید پرسید که چقدر باید برای یک نفر هزینه داد؟ چه اتفاقی افتاده است؟ آقای احمدی نژاد می‌فرمایند مشایی قله‌ای است عظیم که قابل درک نیست، و بسیاری نمی‌توانند آن را درک کنند، باید پرسید مگر مشایی از دماغ فیل افتاده؟ از کجا آمده؟ چی از این مشایی دیده‌ای؟ جز ارتباط با جن‌گیرها و فال بین‌ها و طالع بین‌ها و آیینه بین‌ها و مرتاض‌ها و ... و بعد هم بیاید یک پیشگویی‌هایی بلغور کند؛ آقای احمدی‌نژاد هم فکر کند ایشان یک حجت الهی است، ایشان نماینده امام زمان(عج) بر روی زمین است، ایشان رابطه خدای متعال با زمین و واسطه فیض الهی است، این تلقی‌ها، تلقی های انحرافی است.»

 

این انتقادات در شرایطی مطرح می‌شود که ذوالنور چندی پیش در مشهد، مشایی را رئیس جمهوری اصلی ایران نامیده بود. ذوالنور در آن سخنرانی مسائل پیش آماده در وزارت اطلاعات را حاکی از القائات مشایی دانسته و گفته بود «وی دنبال لیست انتخابات است و چون وزیر اطلاعات واقعیتها را منتقل می‌کند پس باید برود.»


 


اعتراض بستگان ساکنان کمپ اشرف به سانسور نامه‌شان در سایت جرس


در مورخ ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ نامه ای از طرف جمعی از بستگان مجاهدین خلق ساکن  اشرف خطاب به فعالین حقوق بشر به جرس و دیگر سایت‌های خبری اینترنتی ارسال شد. متاسفانه بر خلاف عرف معمول انتشار نامه‌ها، جرس(۱) دست به انتشار گزینشی این نامه ی کوتاه زد و تنها قسمت‌هایی را که با خواست‌های سیاسی گردانندگان جرس هماهنگ بود منتشر نمود. این در حالی است که نامه‌ی مذکور نامه ای غیر سیاسی بوده و تنها از دیدگاه حقوق بشری نگاشته شده بود. با انتشار گزینشی نامه، بار دیگر از جرس خواسته شد  تا جهت اطلاع افکار عمومی از محتویات نامه و جلوگیری از هر گونه سوء استفاده‌ی سیاسی، آن را بطور کامل منتشر کند، که متاسفانه تا زمان تقریر این نوشته هیچ پاسخی از جرس دریافت نگردید. لذا نویسندگان نامه ناگزیرند این موضوع را با افکار عمومی در میان بگذارند. خوانندگان این سطور می توانند با مراجعه به گزارش جرس و اصل نامه که لینک‌های آنها پیوست می‌باشد، خود در این مورد به قضاوت بنشینند.

در صورت چاپ کامل نامه توهماتی از جنس آنچه از این سو و آن سو شنیده شد، در ذهن خوانندگان ایجاد نمی‌شد. متاسفانه چاپ گزینشی این نامه واکنش‌هایی را برانگیخت که بر درد و رنج خانواده‌های مجاهدین افزود. خانواده‌هایی  که تنها برای جلوگیری از کشتار عزیزانشان از فعالین حقوق بشر کمک خواسته اند. نویسندگان نامه بدون هر گونه پیش داوری، نامه را جهت انتشار تحت اختیارجرس قرار داده بودند، اما به نوعی سخنان مادران رنج کشیده هم شامل سانسور رسانه‌ای گشت. اگر این ادعا  نادرست بود، انتظار می‌رفت پس از درخواست مجدد برای انتشار متن کامل نامه، پاسخی دریافت می‌شد.

اگر جرس نامه را چاپ نمی‌کرد و یا اینکه شورای سر دبیری جرس  به اندازه کافی  به حساسیت موضوع واقف نبود، ذره‌ای به آن خرده نمی‌گرفتیم. اگر جرس به صورت چاپی منتشر می شد و انتشار کامل  نامه هزینه‌ای داشت، باز هم حق را به آنان می‌دادیم. اگر نمی‌دانستیم  که تمامی مطالب جرس پس از تایید شورای سر دبیری نشریه چاپ می‌شود، این اتفاق را نتیجه‌ی  خطای شخصی می‌پنداشتیم. اگر جرس در بخش «درباره ما»، خود را نشریه‌ای «مستقل، عدالت خواه، اخلاقی، آزادی خواه، مدافع حقوق بشر، دموکراتیک»  معرفی نمی‌کرد، باز هم سکوت می‌کردیم. اگر جرس در ایران چاپ می‌شد و مجبور به خود سانسوری بود و یا اینکه در نامه مطلبی سیاسی بیان شده بود باز هم انتشار گزینشی نامه قابل فهم بود. ولی آنچه که قابل درک نیست امتناع ازچاپ کامل این نامه  در فضایی کاملا آزاد و به دور از هر گونه فشار سیاسی است. نامه‌ای که تنها باز گو کننده ستمی است که بر خانواده های  مجاهدین اشرف رفته است. سؤال این است، در  این نامه چه بود که شورای سردبیری جرس از انتشار کامل آن امتناع کرد؟

آیا عدم انتشار کامل این نامه، محروم کردن این خانواده ها از اولیه ترین حقوق شان که همان  بیان درد و رنجشان می باشد نیست؟ آیا این همان شیوه‌ای نیست که استبداد دینی در ۳۲ سال گذشته در قبال این خانواده ها در پیش گرفته است. خانواده‌های مجاهدین همواره قربانی سیاستهای جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین خلق بوده اند. از یک‌طرف سازمان مجاهدین خلق با اتخاذ سیاست‌های غلط، همواره جان فرزندان‌شان را به خطر انداخته است و با بی‌توجهی به خانواده‌ها، نه تنها هیچ تلاشی برای ارتباط آنها با خانواده‌های‌شان انجام نداده، بلکه زمینه جدایی عزیزانشان را هم  فراهم آورده است.

از طرفی دیگر جمهوری اسلامی در طول این دوران هر زمان که توانست آنان را از اولیه‌ترین حقوق‌شان محروم کرده است و به آنان اجازه بیان این نقض آشکار حقوق بشر را نیز نداده است. خانواده‌های مجاهدین همانند خانواده های سایر گروهای سیاسی و حتی در شرایطی به مراتب دشوارتر، همواره در رعب و وحشت حاصل از سرکوب رژیم، دستگیری‌های بی‌رویه و اعدام بلادرنگ عزیزان‌شان بدون وکیل و دادگاه عادلانه بودند. کشتار بی سابقه سال ۶۷ که تقریبا ۹۰ درصد  قربانیان آن از مجاهدین بودند، خود شاهد این مدعا است. نگاهی به سنین و اتهامات مجاهدینی که به جرم هواداری، اعدام و یا به حبس‌های طویل المدت محکوم شدند به خوبی گویای ظلمی است که بر آنان و خانواده هایشان رفته است. محرومیت خانواده‌های  مجاهدین از دیدار عزیزان‌شان (چه آنانی که دستگیر و زندانی شدند و چه آنانی که برای رهایی از خطر اعدام و زندان رهسپار دیار غربت گشتند)، محرومیت از تحصیل و اشتغال فرزندانشان،  تهدید خانواده‌هایی  که برای اطلاع از شرایط عزیزان‌شان به دادسرا ها مراجعه می‌کردند، حبس بی‌مورد اعضای خانواده، عدم تحویل پیکر عزیزانشان بعد از اعدام و جلوگیری از  بر گزاری مراسم سوگواری، همه و همه گویای نقض آشکار حقوق بشر است. آنچه که امروز در ایران شاهد آن هستیم، مسأله تازه‌ای نیست. سال‌هاست که خانواده‌های مجاهدین و دیگر گروه‌های سیاسی، قربانی نقض حقوق بشر بوده  و بسیاری از قربانیان امروز، در خوش بینانه‌ترین حالت، نظاره کنندگان دیروز این ماجرا بودند. پس چرا نباید از تجربه دیروز درس گرفت و بدون تبعیض، صدای دادخواهی این خانواده ها را به گوش مردم ایران رساند تا فردا نظاره گر سکوت دیگران در برابر فریاد دادخواهی خانواده های خود نباشید؟

«مدافع حقوق بشر» چه فرقی است بین نقض حقوق خانواده‌های مجاهدین، و سایر خانواده‌ها؟ فاصله گرفتن گفتار و کردار، همان آفتی است که حکومتی با شعار آزادی را، امروز به یکی از مستبدترین  حکومت‌های  دنیا بدل کرده است. مگر می‌شود مدافع حقوق بشر بود و حق آزادی بیان را نادیده گرفت؟ اگر امروز مصلحتی موجب سانسور و زایل کردن حق آزادی بیان می‌شود فردای به قدرت رسیدن، چنین مصالحی صد چندان خواهد شد. مگر نه اینکه جمهوری اسلامی به بهانه حفظ نظام و جلوگیری از به خطر افتادن امنیت ملی و اسلام و مسلمین و مصالحی اینگونه، دست به سانسور می زند و حق آزادی بیان شهروندان را نا دیده می‌گیرد. با چنین روی‌کردی چگونه می توان انتظاری غیر از این در فردای به دست گرفتن قدرت داشت. بد نیست حد اقل امروز در فضای آزاد خارج از کشور دست به تمرین دمکراسی بزنیم تا فردا در ایران بار دیگر اسیر دیکتاتوری و استبداد نگردیم. ما از سیاست‌گذاران جرس می‌خواهیم تا این رویه نادرست را کنار بگذارند و فضای آزاد رسانه ای را آلوده به مصلحت اندیشی نکنند.

جمعی از بستگان ساکنان اشرف

(۱) لینک در سایت جرس از کار افتاده است. به همین جهت از "کش" اینترنتی استفاده شده


 


ارّه


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته