کمپین نامه نویسی به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد که در فراخوانی از مردم دعوت کرده بود برای رهبران جنبش اعتراضی نامه بنویسند، نامه های برگزیده را که به آدرس این کمپین ارسال می شود در وب سایت این کمپین منتشر می کند.
در بخشی از فراخوان این کمپین آمده است :همین حالا قلم و کاغذ بردارید و برای رهبران جنبش اعتراضی خود نامه بنویسید، آن را در پاکت قرار دهید و روی آن آدرس خانه موسوی را بنویسید : تهران-خیایان پاستور، کوچه اختر، پلاک ۲۶، برسد به دست موسوی و رهنورد.
ما با تعداد زیاد نامه هایمان که از هر گوشه به این آدرس ارسال خواهیم کرد،ادارات پست ایران را در قبضه پیام های آزادی خواهی مان در خواهیم آورد و پیام روشنی به حکومت خواهیم داد:رهبران ما را آزاد کنید.
متن یکی از نامه هایی که به تازگی در این وب سایت منتشر شده، به این شرح است:
“خاطره های خط خطی”
به میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی و فاطمه کروبی و همه زندانیان سیاسی
. . .
ناگهان
صدف دستانم ، از مروارید انگشتانت تهی شد ،
و تنها
سنگریزه های سپید خاطره ات
در ساحل خاکستری ذهنم به جا ماند.
من و دلتنگی هایم را به اینجا آوردند
و تو با دلواپسی هایت،
پشت درهای بسته ماندی.
از آنجا بود که زمان
سایه ی بلندش را ، بر سر روزها کشید
و میان چهره های بهت زده ی ما فاصله انداخت . .
فاصله انداخت . . .
فاصله انداخت . . .
اکنون
روزهای بیشماری است
که چند نقطه ی روشن بر سقف ،
تمام سهم من از خورشید است ،
و دسته های خطوط بی پایان بر دیوار ،
همه ی خاطرات کوتاه تنهایی من هستند.
در این روزها
بی تو
خاکستر لحظه های سوخته بر موهایم نشست ،
و آن گونه های گل انداخته از شادی ام ،
به لکه های بزرگ درد آلوده گشتند.
در این روزها
قدم هایم
آن قدر از بن بست به بن بست رسیدند
که عاقبت ،
به انتظام دیوارها تسلیم شدند .
آری
این روزهای آهنی
آرزوهای بازیگوشم را ترساندند
و امیدهای بزرگم را
در معبر باریکشان حبس کردند .
اما روءیاها ،
آنها هنوز با من هستند ،
و نیز ، روی دیوار خیالم
درهای گشوده را ، هنوز نگه داشته ام
و می دانم
آن گیاه کوچک دست نیافتنی
که روزی در سرمان رویید،
بی آفتاب و خاطره هم
سبز خواهد ماند.
“صادق گل کاچی” از ایران
اختصاصی کمپین نامه نویسی به موسوی و رهنورد
پانصد نفر از فعالان جنبش زنان و مدنی با صدور بیانیه ای به وضع نامناسب و غیرانسانی زنان در زندان قرچک ورامین اعتراض کردند و ضمن تاکید بر خودداری سازمان زندانها و سایر نهادها از انتقال زندانیان سیاسی به این زندان، خواستار رعایت تمامی حقوق اولیه همه زندانیان -چه زندانیان سیاسی و چه غیر سیاسی- شده اند. این فعالان خواستار تعطیلی همه زندان های غیراستاندارد از جمله زندان ورامین شده اند.
گرچه اکنون هشت زندانی سیاسی پس از اعتراض شدید خانواده ها و فعالان حقوق بشر به زندان اوین بازگردانده شده اند اما نگهداری چند صد زندانی عادی زن در زندان قرچک ورامین همچنان نگران کننده است.
متن این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
روز دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۰، رئیس سازمان زندان ها خبر از انتقال تمامی زندانیان زن استان تهران به زندان قرچک ورامین داد. براساس گزارش های منتشر شده، تاکنون تعداد زیادی از زنان زندان رجایی شهر کرج و اوین به این مکان منتقل شده اند. در این میان زندانیان سیاسی زن نیز بی بهره نبوده اند. در گزارش منتشر شده از سوی زندانیان سیاسی زن که به این زندان منتقل شده اند، زندان قرچک ورامین واقع در بیابان های اطراف تهران است.
زندانیان در رابطه با جایگاه جغرافیایی این زندان می گویند: «همین بس که ما همچنان در عجبیم از آن که خانواده های ما چگونه خواهند توانست برای ملاقات با ما به این ینگه دنیا بیایند؟».
این زندان شامل هفت سوله و در هر سوله بیش از ۲۰۰ زندانی نگهداری می شوند. عدم وجود کوچک ترین سیستم برای تهویه هوا؛ ایجاد ناراحتی های تنفسی جدی به دلیل بوی فاضلاب و شدت گازهای ناشی از آن و وجود تنها دو سرویس بهداشتی با دو اتاقک حمام برای بیش از ۲۰۰ نفر در هر سوله که همان محل شستن ظرف و لباس و استحمام نیز هست، زندان ورامین را به مکان مخوفی تبدیل کرده که از حداقل امکانات بهداشتی و رفاهی بی بهره است. محدودیت های به وجود آمده به خاطر سرویس های بهداشتی، عملا باعث شده است تا بسیاری از زندانیان از محیط سوله و مابین تخت ها به عنوان “سرویس بهداشتی” استفاده کنند. زندانیان از سه وعده غذایی منظم روزانه بی بهره هستند و تنها به میل زندانبان به آنها غذا داده می شود زیرا جیره غذا و آبشان کافی نیست. به گفته زندانیان، از آنجا که بسیاری از زندانیان کم سن و سال حتی زیر ۱۸ سال نیز در این زندان نگهداری می شوند، به وضوح می توان مشکل سوءتغذیه جدی را در میان بسیاری از آنها مشاهده کرد.
تمامی موارد بالا این موارد، برخلاف آیین نامه اجرایی زندان هاست. بر اساس ماده ۹۱، ۹۲ و ۹۳ آیین نامه اجرایی زندانها محکومان می بایست از حقوق مربوط به بهداشت زندانیان مانند فراهم کردن پوشاک مناسب، رفع نیازمندی های بهداشتی (به ویژه برای زنان)، تهیه برنامه غذایی مناسب که دارای کالری و ویتامینهای کافی باشد در سه وعده صبحانه، نهار، شام به همراه چای یا آب آشامیدنی سالم، برخوردار باشند. بر اساس ماده ۱۰۰ و ۱۰۸ آیین نامه نیز وضـع اماکن زندان باید بر اساس اصول بهداشتی باشد و گرمابه و دستشوئی زندان باید همیشه تمیز بوده و به اندازه کافی دوش سرد و گرم در دسترس محکومان گذاشته شود. همچنین بر اساس تبصره ۱ ماده ۲۳۴ آیین نامه، محکومان می بایست به درخواست شخصی در نزدیکترین زندان محل سکونت خانواده خود تحمل کیفر کنند تا خانواده آنها بتوانند به راحتی برای ملاقات آنها بیایند. متاسفانه به رغم موارد قانونی یاد شده، شاهد آن هستیم که در زندان نیز – مانند خانواده، اجتماع و قانون – بر زنان این سرزمین ستم وارد شده و اعتراض آنان به این شرایط ضد انسانی مثل همیشه با سرکوب و خشونت مواجه شده است. تا جایی که خانواده زنان زندانی نگران مرگ تدریجی فرزندان خویش و تبدیل این مکان به کهریزکی دیگر هستند.
ما جمعی از فعالان جنبش زنان وفعالان مدنی ایران، ضمن اعتراض به ادامه بازداشت زندانیان سیاسی و به طور خاص نگهداری زندانیان زن در زندان قرچک ورامین تحت چنین شرایطی، خواستار تعطیلی فوری تمامی زندان های غیر قانونی و فاقد استاندارد، فراهم آوردن امکانات بهداشتی و رفاهی مناسب (با در نظر گرفتن نیازهای ویژه زنان و فرزندان ایشان)، اجرای اصل تفکیک مجرمین و در نهایت رعایت تمامی حقوق اولیه همه زندانیان -چه زندانیان سیاسی، چه غیر سیاسی- هستیم. ما امضا کنندگان این بیانیه همچنین انتظار داریم که صدای اعتراض مان پیش از رخ دادن فاجعه ای دیگر در این زندان، مورد توجه مسئولان قضایی قرار گیرد
ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی با ۶۵ سال سن مسن ترین زندانی حامی جنبش سبز در بند ۳۵۰ زندان اوین محسوب می شود .
به گزارش خبرنگار کلمه، ابوالفضل قدیانی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رییس کمیته تشکیلات این حزب است. وی از جمله زندانیانی است که در دادگاه نسبت به کودتای انتخاباتی ودروغگویی های احمدی نژاد اعتراض کرد .او در تاریخ ۱۹ دی ماه سال گذشته برای گذراندن حکم یک سال زندانش به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رییس جمهور به بند ۳۵۰ اوین رفت .
وی پیش از بازگشت به زندان در گفتگو با رسانه ها گفت : برای ما مشکلی نیست که به زندان برویم مشکل این ها است که زورگویی می کنند. ما به زندان می رویم و خیلی هم خوب است.وی همچنین حاضر نشد تقاضای تجدیدنظر در حکمش کند چون معتقد است اگر قاضی عادل بود باید حکمش را پسمی گرفت .
به گفته خانواده قدیانی، پرونده جدیدی برای وی به خاطر نوشتن نامه از داخل زندان و امضای بیانیه در دادسرای اوین باز شده و وی بار دیگر با اتهام تبلیغ علیه نظام مواجه شده است.
محسن دانشپور مقدم ،۶۸ ساله محکوم به اعدام به اتهام محاربه نیز یکی دیگر از زندانیان سیاسی این بند است و احمد رشیدی نیا با ۶۱ سال سن نیز با محکومیت ده ساله از مسن ترین زندانیان سیاسی این بند به حساب می آیند .
این دانشجوی دانشگاه شیراز که بیش از ۳ ماه است در بازداشت به سر می برد ار اعضای فعال ستاد مهدی کروبی بوده است.
به گزارش خبرنگار رسا، رسانه سبز ایران، ایوب پورفتحی دانشجوی سال دوم تربیت بدنی دانشگاه شیراز که اسفند گذشته به اداره اطلاعات گچساران احضار و بازداشت شده بود پس از مدتی به اداره اطلاعات شیراز تحویل داده شده و تا کنون در پلاک ۱۰۰ شیراز است .
یاد آور می شود این سومین بار است که پور فتحی بازداشت می شود و به خاطر تداوم بازداشت دو ترم از تحصیل بازمانده است.
تغییر مجدد رنگ، طعم و بوی آب شرب در برخی محلات شهر بندرعباس موجب نگرانی شهروندان بندرعباسی شده به طوری که بیشتر ساکنان این مناطق از خوردن آب شبکه آب شهری خودداری کرده و به مصرف آب معدنی روی آورده اند.
به گزارش مهر، تغییر رنگ و طعم آب برای چندمین بار است که در بندرعباس مشاهده می شود و آب موجود در شبکه آب شهری حاوی املاح و موادی همچون جلبک بوده و بویی شبیه به بوی فاضلاب دارد.
در مورد اخیر تغییر رنگ بیشتر در محله های زیباشهر و شهناز بندرعباس مشاهده شده و حتی برخی شهروندان به علت مصرف آب در بیمارستان بستری شده اند.
آب برای شستشو هم مناسب نیست
مهران کرمی یکی از ساکنان محله زیباشهر بندرعباس در این خصوص به خبرنگار مهر در بندرعباس گفت: از سه روز گذشته آب شرب محله زیباشهر با تغییر رنگ و طعم مواجه شده و آب دارای رنگی کدر و بویی شبیه به بوی فاضلاب دارد.
وی افزود: پس از مصرف این آب حالت تهوع به فرد دست می دهد و حتی برخی افراد به علت مصرف آب در بیمارستان بستری شده اند.
کرمی اظهار داشت: این آب حتی برای شستشو هم مناسب نیست و ما به اجبار برای شستشو از آن استفاده کرده و از آب معدنی برای نوشیدن استفاده می کنیم.
وجود “لجن” در آب شرب
سید مهدی موسوی یکی از شهروندان ساکن محله شهناز بندرعباس در خصوص وضعیت آب به خبرنگار مهر در بندرعباس گفت: حدود سه روز است که رنگ آب تغییر کرده و وقتی آب را در لیوان می ریزیم حدود دو سانتی متر در آن “لجن” و جلبک جمع می شود.
وی ادامه داد: ما برای مصرف آب مجبوریم از دستگاههای تصفیه آب خانگی استفاده کنیم اما با این وجود نیز آب دارای طعم و بویی بد است.
به نظر می رسد وضعیت آب در برخی محلات شهر بندرعباس بسیار بدتر از گذشته شده و حتی نمونه هایی از فاضلاب و جلبک در آن دیده شده است.
نایب رئیس فراکسیون مدیریت شهری و روستایی مجلس با انتقاد از تاخیر دولت در اجرای قانون پرداخت یارانه مترو، خاطر نشان کرد: اگر دولت یارانه مترو را هرچه سریعتر پرداخت نکند با برخورد جدی مجلس مواجه می شود .
به گزارش خانه ملت، “انوشیروان محسنی بندپی” با اشاره به اظهارات اخیر شهردار تهران مبنی بر اینکه اگر تا پایان خرداد دولت یارانه مترو را پرداخت نکند مجبوریم سهم دولت را از مردم بگیریم، گفت: این سخنان شهردار تهران هشداری به دولتمردان است که هرچه سریعتر قانون پرداخت بودجه مترو را اجرا کنند.
نماینده مردم نوشهر و چالوس در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در بودجه سال ۹۰ اعتبارات مترو مشخص شده است، گفت: دولت نباید بیش از این در اجرای قانون تعلل کند چرا که با برخورد قانونی مجلس مواجه خواهد شد.
نایب رئیس اول کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با بیان اینکه مجلس بی قانونی دولت را بیش از این تحمل نمی کند، تصریح کرد: وقتی یارانه مترو پرداخت نشود شهرداری مجبور می شود برای تامین نیازمالی خود هزینه حمل و نقل عمومی را افزایش دهد.
وی تاکید کرد: آقای قالیباف و مجلس همه تلاش خود را برای اجرای قانون بگذارند تا اگر جایی کم کاری صورت می گیرد از طریق فشار به مردم جبران نشود.
رییس دولت امروز پنجشنبه در مراسم افتتاح سد کمال صالح در استان مرکزی ادعا کرد؛ کشورهای غربی برای ایجاد خشکسالی در برخی مناطق جهان از جمله ایران طرحی را در دست اقدام دارند.
در ادامه این اظهارات که در خبرگزاری های کشور منتشر شد محمود احمدی نژاد با اشاره به مقاله یک سیاستمدار غربی که از بحران آب در ۳۰ سال آینده خبر داده و در آن از خشک شدن مناطقی از کره زمین از سمت ترکیه و ایران تا شرق آسیا سخن گفته است، افزود: محدوده ترسیم شده در مقاله این سیاستمدار غربی بخش هایی را شامل می شود که آن ها از تمدن سازی و فرهنگ آفرینی کشورهای این محدوده درهراسند.
احمدی نژاد که برای افتتاح سد و سامانه انتقال آب کمال صالح به اراک سفر کرده بود با بررسی وضعیت بارش و تغییرات آب و هوایی در یک سال اخیر در منطقه آسیا و اروپا تصریح کرد: بر اساس اخباری که صحت آن در مورد وضعیت آب و هوا مورد تایید قرار گرفته است، کشورهای اروپایی با استفاده از تجهیزاتی خاص، به گونه ای عمل کرده اند که ابرها تخلیه شده و ابرهای بارش زا به کشوری های منطقه از جمله ایران نرسد.
رئیس دولت با بیان اینکه این یک حادثه طراحی شده است، گفت: این موضوع از طریق مراجع حقوقی کشورمان پیگیری خواهد شد و این کار زشت نباید ادامه پیدا کند.
وی هدف کشورهای اروپایی را از انجام این اقدامات، ایجاد تنش و تخاصم در آب های مرزی کشورها عنوان کرد و افزود: اعتقاد دارم همان طور که پیش از این نیز اعلام شده بود، جنگ آینده جنگ آب است.
یک مرجع تقلید و عضو مجلس خبرگان گفت : اینکه عده خاصى مثل ارتش یا سپاه یا دیگران از جهت اقتصادى همه امکانات را در دست گیرند و سایر مردم نوکرى آنها را بکنند چیزى نیست که ملّت به دنبالش بودند!
به گزارش کلمه، آیت الله العظمی دستغیب در جلسه تفسیر سوره نساء که سایت حدیث سرو آن را منتشر کرد ابتدا به تفسیر بخشی از سوره نسا پرداخت و در بخش دیگری از سخنان خود در ادامه تفسیر گفت:ثروت و مال به خودى خود به هیچ وجه بد نیست و قرآن کریم آن را «خیر» قلمداد مىکند لکن استمرار خوبى آن یا بدشدنش بستگى به صاحب مال دارد.
به گفته این مرجع تقلید، اگر کسى مال و ثروت را در جهتى غیر از خشنودى پروردگار به کار انداخت یا آن را انباشته کرد و به تکاثر پرداخت، مذموم است و آن مال برایش هیچ خیرى ندارد اما اگر کسى دل به مال نبست و محبّت ثروت در قلبش وارد نشد و توانست آن را در آنجا که خدا راضى است به کار اندازد؛ یعنى حقوق واجبى که به گردن دارد ادا کند و انفاقات مستحب نیز بپردازد، ممکن است حتى در شمار اولیاى خدا وارد شود.
وی بخش دیگر سخنان خود را به مقام و جایگاه افراد اختصاص داد و گفت : در مورد مقام نیز همین قاعده جارى است؛ یعنى مقام و منصب به خودى خود بد نیست اما مهم این است که چه کسى رئیس مىشود. على بن یقطین به دستور حضرت موسى بن جعفرعلیهما السلام در دستگاه هارونالرشید داخل شد و مقام صدارت یافت و کمکهاى بسیارى به شیعیان نمود. امام کاظمعلیه السلام درباره او فرمود: على بن یقطین از جمله اولیاى خداست و مانند ستارگان آسمان مىدرخشد.
اما موضوع اموال عمومی یا همان بیت المال بخش دیگری از سخنان این مرجع را به خود اختصاص داد. وی در این باره گفت: اموال عمومى یا بیتالمال بر دو قسم است: اول آنها که در دست افراد است مانند خمس و زکات که حدّ آن را شرع معیّن فرموده و موارد مصرفش را نیز برشمرده است.دوم: آنها که در دست شخص خاصّى نیست و متعلق به همه مسلمین است و انفال نام دارد؛ مانند زمینهاى موات، جنگلها، معادن، کوهها، دریاها، نفت، گاز و غیره.
آیت الله دستغیب افزود: این ثروتها براى هر جامعهاى به عنوان پشتوانه اقتصادى و مایه قوام و دوام معاش مردم به حساب مىآیند «جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً» درباره آنها هم صدق مىکند.اگر این ثروتها به تصرّف عده خاصى درآید مسلّماً سایرین از آنها بىبهره مىمانند و معاش عده زیادى از مردم و بالتبع اقتصاد کل جامعه با مشکل مواجه مىشود لذا بر عهده حکومت است که این ثروتها را به شکل عادلانه میان همه مردم تقسیم کند.
او این پرسش را مطرح کرد که اما این شکل عادلانه چگونه است؟ و گفت : در ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى عدهاى از بزرگان مثل آیت اللَّه بهشتى، حجت الاسلام باهنر و تعدادى دیگر از مسؤولین، به راهنمایى امام خمینىرحمه الله، پس از مشورتهاى مختلف به این نتیجه رسیدند که براى تقسیم عادلانه بیتالمال بین مردم، گروهى را به عنوان متعهّد تربیت کنند تا آنها راهکارهاى کارشناسى شده و عادلانه ارائه دهند. دقّت کنید، صحبت از آوردن جوانها به میدان نیست، صحبت از تربیت نیروهاى متخصّص و کاردان و در عین حال مؤمن و متعهّد است.
گدا پروری می کنند و سرمایه و ثروت کشور را مصرف می نمایند
وی افزود : در آن زمان بنا شد از سود منابع نفت و گاز و دیگر انفال، کارخانجاتى تأسیس شود که نه کاملاً دولتى باشد و نه کاملاً خصوصى بلکه خود مردم سهامداران آن باشند تا هم اشتغال ایجاد شود، هم ثروتهاى جامعه به دست اقشار مردم بیفتد و هم اصل منابع و ثروت به محل خود باز گردد. اگر این اتّفاق مى افتاد و آن روال ادامه پیدا می کرد، تولید رونق مى گرفت و مردم حاصل دسترنج خود را مى خوردند، نه آنکه از اصل منابع به آنها بدهند و گداپرورى کنند و سرمایه و ثروت کشور را مصرف نمایند. همچنین اقتصاد جامعه شکوفاتر مىشد و مردم رفاه بیشترى مىداشتند و کمکم فقر ریشهکن مىشد؛ «کادَ الفَقْرُ یَکونُ کُفْراً: نزدیک است که فقر به کفر تبدیل شود». (کافى، ج۲، کتاب ایمان و کفر، ص۲۰۷)
به اعتقاد این مرجع تقلید ، نمىتوان از جوانى که نیازمند ازدواج است و شرایط مادّى و نامناسبى دارد توقّع داشت سلمان باشد. قطعاً چنین کسى اگر امیدوار به شغل و درآمدى باشد مىتواند مقدارى صبر کند اما اگر هیچ امیدى نداشته باشد به گناه کشیده مى شود لذا اگر اقتصاد بر مبناى صحیح خود قرار گیرد مى توان مردم را به طرف دین کشاند. البته درست است که اقتصاد اصل نیست اما توجه به اموال عمومى و بیت المال اهمّیّت ویژه اى دارد.
نباید از اموال بیت المال برای خود مرید و فدایی جمع کرد
وی شرط مهمّ تحقّق یک اقتصاد صحیح و اسلامى را این عنوان کرد که صاحب منصبان این عرصه، مهذّب و از حبّ دنیا خالى باشند و در پى اندوختن ثروت نباشند؛ یعنى نگویند: «نِصْفٌ لی و نِصْفٌ لَکَ فَاللَّه خیرُ الرازقین: نصف براى من، نصف براى تو. خداوند بهترین روزى رسان است»!! یا نخواهند از اموال بیت المال براى خود مرید و فدایى جمع کنند تا اگر بعدها اتفاقى افتاد، آنها او را حفظ کنند.
عدالت علوی به این نیست که ماهیانه چیزی به مردم دهند و دهان آنها را ببندند
وی تصریح کرد : جامعه اسلامى باید شاهد عدالت علوى باشد یا در مسیر آن حرکت کند، نه آنکه ماهیانه چیزى به مردم بدهند و دهان آنها را ببندند. امروزه تولید و اشتغال به عنوان اساسىترین شرط پیشرفت در تمام دنیا پذیرفته شده. اگر حکومتى خواهان پیشرفت است نمىتواند کارخانجات را تعطیل کند، کشاورزى را از رونق بیندازد و تولید را متوقّف سازد و تبدیل به کشورى صرفاً مصرفکننده کالاهاى خارجى، آن هم با مصرف منابع اصلى ثروت و سرمایه شود!
وی به زمان شاه اشاره کرد و گفت : در زمان شاه نفت را مىفروختند و به جاى آن کالاهاى مصرفى وارد مىکردند و به مردم مى گفتند: ما این نفت بدبو و کثیف را مىفروشیم و به جاى آن یخچال و تلویزیون و اتومبیل وارد مىکنیم و با این کار خارجیها را به نوکرى خود مى گیریم!!
اینکه سپاه و ارتش همه امکانات را در دست گیرد و مردم نوکری آنها را بکنند درست نیست
وی افزود: این رویه علاوه بر همه مفاسدش، مردم را اسرافکار بار مى آورد و با تبلیغات رنگارنگ آنها رابه مصرف بیشتر وا مى دارد. همچنین موجب ترویج فرهنگ تبلیغ در مهمترین رکن سیاست یعنى انتخابات مى شود و این به هیچ وجه بر مبناى اقتصاد اسلامى نیست. اینکه عده خاصى مثل ارتش یا سپاه یا دیگران از جهت اقتصادى همه امکانات را در دست گیرند و سایر مردم نوکرى آنها را بکنند چیزى نیست که ملّت به دنبالش بودند!
در پی انتشار اخبار چندی پیش برخی رسانه ها مبنی بر “سکته قلبی مهدی کروبی”، پسر وی، محمد تقی کروبی، طی یادداشتی در وبگاه خود، به دستگاه قضایی کشور هشدار داد تا در مورد اِعمال محدودیت های پیش آمده، باید پاسخگو باشد.
وی با بیان اینکه در این کشور سابقه حصر خانگی یزرگانی نظیر مرحوم مدرس، مرحوم دکتر مصدق و مرحوم آیت الله منتظری اعمال گردیده است و در تمامی موارد با حفظ شان آن عزیزان تنها ارتباط آنان با جامعه از طرق مختلف محدود شده، پرسیده است: اتهام آنان چه بوده تا بدین وسیله بتواند وسایل دفاع مناسب را تهیه نماید؟ براستی در کدام محکمه صالحه به جرایم آنان رسیدگی شده و سپس حکم محکومیت و محرومیت از حقوق اولیه صادر شده است؟
متن یادداشت این استاد دانشگاه به نقل از وب گاه شخصی اش به شرح زیر است:
“… در یکی از سایت های وابسته به جریان حاکم خبری مبنی بر سکته قلبی پدرم منتشر شد. انتشار این خبر موجب نگرانی خانواده و مردم شریف و بزرگوار ایران نسبت به وضعیت سلامت ایشان شد. بعد از پیگیری موضوع مقامات امنیتی به خانواده اطمینان دادند که خبر مذکور کذب محض است و ایشان در صحت و سلامتی کامل به سر می برند. با وجود آنکه از وضعیت جسمی ایشان مطمئن هستیم اما برای اطمینان منتظر دیدار و یا حداقل یک تماس کوتاه تلفنی پدر با یکی از افراد خانواده ایم.
صرف نظر از ظالمانه و یا عادلانه بودن شرائط تحمیل شده موجود، وظائف قانونی مقامات قضائی را مطابق اصل ۱۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی که قوه قضاییه را قوهای مستقل ، پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسؤول تحقق بخشیدن به عدالت میداند را یکبار دیگر یاد آور می شوم. حمایت از حق دادخواهی، استقلال قضایی، عدالت کیفری ، محاکمه عادلانه و … در اصول مختلف قانون اساسی تضمین شده است.
از مقامات قضایی می پرسم کدام یک از موارد فوق در قبال این بزرگواران تاکنون رعایت گردیده است؟ از ابتدا تاکنون مقامات امنیتی همواره بر حصر خانگی تاکید می کنند اما براستی این حصر است یا زندان ؟ در این کشور سابقه حصر خانگی یزرگانی نظیر مرحوم مدرس، مرحوم دکتر مصدق و مرحوم آیت الله منتظری اعمال گردیده است و در تمامی موارد با حفظ شان آن عزیزان تنها ارتباط آنان با جامعه از طرق مختلف محدود شده است.
مطلبی جامع و تطبیقی در باب حصر خانگی در نظام های حقوقی معاصر نگاشته ام که ان شالله در آینده نزدیک منتشر خواهم کرد. اما در این نوشتار کوتاه صرفا می خواهم بدانم مستند قانونی بازداشت خانگی این عزیزان چیست؟
اتهام آنان چه بوده تا بدین وسیله بتواند وسایل دفاع مناسب را تهیه نماید؟ براستی در کدام محکمه صالحه به جرایم آنان رسیدگی شده و سپس حکم محکومیت و محرومیت از حقوق اولیه صادر شده است؟
بسیاری از دوستان و اعضای خانواده بعد ازسپری شدن سه ماه امیدوارند قوه قضائیه مطابق شان و وظیفه قانونی خود نسبت به محدودیت های اعمال شده بطور ماهوی و شکلی پاسخگو باشد.”
عوامل اجرایی پروژه همت صبح پنجشنبه در حضور وزیر مسکن و شهرسازی با هم درگیر شدند.
به گزارش خبرنگار مهر در کرج، به دنبال مجادله لفظی برخی از عوامل اجرایی پروژه همت، کار به جایی رسید که مشخص شود این پروژه ملی حتی مشاور هم ندارد.
پیمانکار پروژه یادشده در حضور وزیر مسکن و شهرسازی به صورت شفاهی از ادامه حضور در این پروژه استعفا کرد.
وی، علت این امر را دخالتهای نابجا و بازرسی های دست و پاگیر دانست.
زمانی که درگیری لفظی میان مسئولان بخش خصوصی و دولتی بالا گرفت، مشخص شد این پروژه پس از گذشتت سالها هنوز مشاور خود را نمی شناسد.
وزیر مسکن نیز که از وضعیت موجود متعجب شده بود، با وساطت میان ناظر و پیمانکار خواستار رفع اختلافات در فضایی آرام و به دور از حاشیه شد.
نیکزاد تصریح کرد: مسائل فنی و سیاسی نباید در پروژه ها به هم گره بخورد.
وزیرمسکن که از صبح امروز پنج شنبه مهمان استان البرز است، تا ساعاتی دیگر از روند اجرایی پروژه مسکن مهر ماهدشت بازدید می کند. در این بازدید، مسئولان استانی و شهرستانی، وزیر مسکن را همراهی می کنند.
پروژه ۱۲ هزار و ۵۰۰ واحدی مسکن مهر ماهدشت که سال گذشته با حضور وزیر مسکن کلنگ زنی شد، هم اکنون با مشکل کمبود بودجه و امکانات مواجه است.
وزیر مسکن در حالی از این پروژه بازدید می کند که سال گذشته وعده داده بود که یک هزار و ۵۰۰ واحد از این پروژه عظیم مور بهره برداری قرار خواهد گرفت.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس تعلل درباره مقابله با پدیده ریزگردهای عربی را در بخش بهداشتی و اقتصادی ناپذیر دانست.
“محمدرضاشعبانی” درگفتوگو با خبرنگار خانه ملت اظهار داشت: پدیده ریزگردهای عربی تاثیر زیادی در سلامت مردم استانهای غربی ، جنوب غربی و حتی دیگر استانهای کشور از جمله تهران دارد.
کمیسیون مجلس یادآور شد: تعلل دولت از جمله سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت امورخارجه در خصوص مقابله با پدیده ریزگردهای عربی سئوال برانگیز است.
نماینده مردم کرمانشاه در مجلس خاطرنشان کرد: تحقیقات بسیاری از پزشکان بیانگراین است ریزگردهای عربی میتواند در بلند مدت موجب بروز سرطانهای ریوی، پوستی شود.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس تصریح کرد: ضرورت دارد هرچه سریعتر کمیتهای از طرف دولت و مجلس به صورت عینی و ملموس پیگیر رفع این مشکل شوند.
این نماینده مردم در مجلس صرف هزینه مالچ پاشی و مقابله با پدیده ریزگردهای عربی را نسبت به خسارتهای مادی و اقتصادی آن برای کشور بسیار ناچیز دانست.
نماینده مردم اردل، فارسان، کیار و کوهرنگ در مجلس با بیان اینکه جاری شدن سیل دیروز منطقه کوهرنگ حدود ۲۵۰ راس دام عشایر را تلف کرده است، گفت: ستاد حوادث غیرمترقبه شهرستان کوهرنگ باید برای حفاظت از عشایر تلاش کند.
“نورالله حیدریدستنایی” در گفتوگو با خبرنگار خانه ملت، افزود: بر اثر جاری شدن سیل در منطقهای از توابع شهرستان کوهرنگ، ۱۲ نفر از عشایر این منطقه گرفتار سیل شدند که با تلاش امدادگران جمعیت هلال احمر نجات یافتند.
نماینده مردم اردل، فارسان، کیار و کوهرنگ در مجلس شورای اسلامی، درباره خسارات وارد شده به عشایر، توضیح داد: در این سیل حدود ۲۵۰ راس دام عشایر تلف شدند که این امر خسارت فراوانی را بر عشایر وارد کرده است.
حیدری درباره مسیر کوچ عشایر، توضیح داد: عشایر از استان خوزستان بههمراه دامهای خود حرکت میکنند، این در حالی است که این افراد ناگزیرند که برای طی مسیر از مکانهای خطرناک و سخت عبور کنند.
وی با بیان اینکه خطر جاری شدن سیل همیشه شهرستان کوهرنگ را تهدید میکند، تصریح کرد: این مشکلات و سختیها جزو زندگی عشایر است؛ اما سازمانهای ذیربط مثل ستاد حوادث غیرمترقبه باید برای رفاه عشایراقداماتی انجام دهند.
سخنگو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، تاکید کرد: خوشبختانه سیل دیروز شهرستان کوهرنگ تلفات جانی در برنداشته است.
تعدادی از اعضای انجمن معماری ایران و دانشجویان رشته معماری عصر چهارشنبه در محل کلنگزنی پروژه کنارگذر شاهچراغ(ع) در شیراز تجمع کردند.
به گزارش آفتاب، این افراد با در دست داشتن نوشتههایی از جمله «کلنگ را به هویتمان نکوبید»؛ «میخواهند ریشهها را قطع کنند»؛ « تخریب ممنوع» و «به فرزاندانمان چه بگوییم» خواستار توقف عملیات تخریب خانههای تاریخی برای اجرای پروژه کنار گذر شاهچراغ(ع) شدند.
این افراد در اعتراضات خود عنوان میداشتند: نباید به بهانه عمران و آبادانی آثار تاریخی و دینی شیراز را که در حقیقت هویت این شهر محسوب میشود، از بین ببریم.
در نهایت در میان شعارهای اعتراضی این افراد؛ کار تخریب اولین بنای این محدوده آغاز شد.
قرار است پروژه کنارگذر حرم حضرت شاهچرا (ع)، برای اجرای طرح توسعه حرم مطهر در حد فاصل بلوار شهید دستغیب و خیابان احمدی و با هدف ایجاد شبکههای دسترسی آسان به این محدوده، ساخته شود.
منابعی در تونس از حضور همسر و فرزند معمر قذافی در این کشور خبر دادند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه محیط، منابع امنیتی تونس اعلام کردند : “صفیه ورکش” همسر و “عایشه قذافی” دختر دیکتاتور لیبی از طریق گذرگاه راس جدیر وارد تونس شده اند.
این منابع همچنین بیان کردند تعدادی از مسئولان برجسته لیبیایی از طریق گذرگاه مرزی راس جدیر وارد تونس شده است که “عبدالله محمود الحجازی” معاون اطلاعات نظامی لیبی از جمله آنهاست.
شایان ذکر است دیروز هم منابعی از حضور محمد قذافی یکی از پسران معمر قذافی در تونس خبر داده بودند.
مجید توکلی که از شانزده آذر هشتاد و هشت تاکنون در زندان بسر می برد همچنان از حق مرخصی محروم است. این دانشجوی سبز دربند که به دلیل بازداشتهای متعدد و ماههای انفرادی به “شرف جنبش دانشجویی” معروف شده است، در بهمن ۸۹ به شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه فراخوانده شد تا مورد محاکمه قرار بگیرد این در حالی است که به وکیل و خانواده توکلی اطلاعی داده نشده بود. قاضی مقیسه رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب از وی خواسته بود که با تکذیب بیانیههای منتشر شده و نوشتههایی که به بیرون از زندان فرستاده است، از سایت ها و عاملان انتشار این مطالب نیز اعلام شکایت کند که پس از مخالفت مجید توکلی، نهایتا در دادگاهی شش ماه زندان به دوران محکومیت وی اضافه شد.
مادر مجید توکلی با اشاره به اینکه هیجده ماه است که نتوانسته فرزند خود را ببیند، می گوید: ” هیجده ماه است که او را ندیدم و از بهمن ماه که تلفنش را قطع کردند از شنیدن صدای پسرم هم محروم هستم. من دیروز به زندان زنگ زدم و شرایط مریضی ام را برایشان گفتم و به آنها گفتم انتظار زیادی ندارم فقط می خواهم حداقل صدای مجید را بشنوم ترا بخدا بگذارید صدای مجید را بشنوم اما گفتند دست ما نیست. برای یک مادر هیجده ماه فرزندش را نبیند و چهار ماه صدای او را نشنود خیلی عذاب آور است آن هم در یک کشور اسلامی! حالا مجید که در زندان است بعنوان یک زندانی حق و حقوقی دارد یا نه؟ و یا خانواده زندانیان سیاسی حق و حقوقی دارند یا نه؟”
مجید توکلی در تاریخ ۱۶ آذر ماه بعد از مراسم روز دانشجو در مقابل دانشگاه پلی تکنیک توسط مامورانی که منتظر وی بودند بازداشت شد. توکلی به ۸ سال زندان محکوم شد که حکم وی به قرار زیر است: ۵ سال به دلیل اجتماع و تبانی، ۲ سال توهین به رهبری، ۱ سال تبلیغ علیه نظام، ۶ ماه توهین به رئیس جمهور، ۵ سال محرومیت از فعالیت سیاسی و ۵ سال ممنوع الخروج از کشور.
گفتنی است در پی اعتصاب روز یکشنبه ۲۵ اردیبهشت، گروهی از دانشجویانِ سبزِ دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) طی بیانیه ای اعلام کرده بودند: “ما دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به پاس مقاومت های “اسطوره” و “شرف” جنبش دانشجویی مجید توکلی که اخیرا نیز شش ماه دیگر به حکمش اضافه شده، روز ٢۵ اردیبهشت را سبز می کنیم.”
به همین مناسبت “جرس” با مادر مجید توکلی در خصوص دلتنگی ها و خواسته هایش به گفتگو پرداخته که متن آن در پی می آید:
خانم توکلی الان چند وقت است که از مجید بی خبر هستید؟
هیجده ماه است که او را ندیدم و از بهمن ماه که تلفنش را قطع کردند از شنیدن صدای پسرم هم محروم هستم. فقط فروردین ماه برادر مجید توانسته بود او را ملاقات کند.
وضعیت روحی مجید چطور بود؟
وضعیت روحی اش خیلی خوب بود و شکر خدا بسیار مقاوم و صبور است. الان من و پدرش بیمار هستیم نمی توانیم به تهران برویم و او را ملاقات کنیم. زمانی هم که خبر اعتصاب غذای زندانیان سیاسی از جمله مجید را از خانواده ها شنیدم نگران شدم از بهمن ماه هم که تلفن مجید را قطع کرده اند شرایط روحی خوبی ندارم.
برای درخواست مرخصی یا وصل تلفن چه اقدامی کرده اید؟
من دیروز به زندان زنگ زدم و شرایط مریضی ام را برایشان گفتم و به آنها گفتم انتظار زیادی ندارم فقط می خواهم حداقل صدای مجید را بشنوم. ترا بخدا بگذارید صدای مجید را بشنوم اما گفتند دست ما نیست. برای یک مادر هیجده ماه فرزندش را نبیند و چهار ماه صدای او را نشنود خیلی “عذاب آور” است آن هم در یک کشور اسلامی! حالا مجید که در زندان است بعنوان یک زندانی حق و حقوقی دارد و یا خانواده زندانیان سیاسی حق و حقوقی دارند یا نه؟
به شما نگفتند با این وضعیت جسمانی اتان با چه کسی صحبت کنید تا به فرزندتان اجازه تماس تلفنی بدهند؟
گفتند برو دفتر دادستانی درخواست بده من هم گفتم اگر من بیمار نبودم می توانستم بروم دفتر دادستانی که می آمدم ملاقات. مشکل این است که من و پدرش مریض هستیم و نمی توانیم از خانه بیرون بیایم. بخدا من الان هفده ماه است نتوانسته ام از خانه بیرون بیایم. من به آنها گفتم روزهای ملاقات فکر کنید من آمده ام ملاقات، چند دقیقه بگذارید مجید با تلفن با مادرش حرف بزند اما گفتند نمی شود. بخدا نمی دانم چکار کنم؟ (به علت گریه مدتی گفتگو قطع شد)
دوست دارم مجید را ببینم و صدایش را بشنوم، بیاید من را ببرد دکتر…بخدا من یک مادرم دوست دارم صورت فرزندم، صدایش را بشنوم، چه بگویم، دردم را به کی بگویم؟ اما دردی که خدا به من داده صبرش را هم می دهد دوری و بی خبری از مجید همه اش درد است اما چه کنم جز تحمل.
مجید که کاری نکرده یک دانشجوی این مملکت است، سخنرانی کرده، اگر یک دانشجو نتواند حرف بزند پس کی باید حرف بزند؟! مجید فقط حقایق و حرف ملت را زده، کاری نکرده است. بخدا مجید حقش نیست در زندان باشد، آخه چه گناهی کرده؟
چند وقت پیش یک دادگاهی برای مجید تشکیل دادند و شش ماه برایش دوباره حکم زدند از این موضوع اطلاع دارید؟
ما از طریق دوستان شنیدیم که دوباره برای او در زندان دادگاه تشکیل داده اند. نه به ما، نه به وکیلش اطلاع دادند و مجید هم که تلفنش قطع بود و ما هیچ خبری ازش نداشتیم. این خبر خیلی ناراحت کننده بود، آخه کسی که در زندان است دوباره دادگاه برایش تشکیل بدهند و برایش حکم بزنند، دیگر نمی دانم چه بگویم!
خانم توکلی با توجه به اینکه به شما گفته اند دادستان باید اجازه تماس تلفنی و مرخصی بدهد و شما هم مریض هستید و توانایی رفتن به تهران و دفتر دادستانی را ندارید، از همین تریبون با دادستان حرفهایتان را بزنید؟
من چیز زیادی نمی خواهم فقط بگذارند مجید یک تماس تلفنی با من بگیرد تا من با این حال مریض صدایش را بشنوم. بخدا من هم مادرم و احساس مادری دارم، فکر کنند من رفته ام ملاقات و بگذارند مجید یک تلفن به من بزند. من که بیمارم و نمی توانم ملاقات بروم حداقل صدای فرزندم را بشنوم. من از دادستانی، از رئیس قوه قضاییه و از هر مسئولی که صدای من را می شنود خواهش می کنم بگذارند یک مادر صدای فرزندش را بشنود. بخدا اینقدر دلم تنگ می شود، کنار گوشی تلفن می نشینم و دعا دعا می کنم مجید زنگ بزند اما غروب قلبم می گیرد و گریه می کنم و شب از کنار تلفن پامی شوم…
در پایان هم از همه دوستانی که به ما سر می زنند و با تلفن دلداریمان می دهند تشکر می کنم و من با صدای اینها زنده هستم و به امید روزی که همه زندانیان از جمله مجید من “آزاد” شوند.
سرانجام نسخه نهایی پروژه موسیقایی سیمرغ، ساخته حمید متبسم، آهنگساز نوآور سنتی و با صدای همایون شجریان در یک گردهمایی رسانهای در شهر تریر آلمان با حضور آهنگساز پخش شد.
به گزارش آینده، قرار است سی دی سیمرغ که بر اساس داستان زال در شاهنامه فردوسی ساخته شده و در تهران ضبط شده است، در پاییز امسال در ایران منتشر شود و تور اروپایی آن نیز از ماه اکتبر آغاز به کار کند.
متبسم برای پیاده کردن پروژه سیمرغ که به گفته خودش سه سال کار برده و از مشاوره چند شاهنامه شناس بهره گرفته است. نتیجه این مشاوره کوتاه کردن داستان زال بوده، به اندازهای و به شیوهای که به تمامیت داستان آسیب نزند. از حدود چهار صد بیت، فشردهای در هفتاد بیت فراهم آمده که خود در شش موومان تنظیم شده است.
به گزارش بی بی سی، زادن زال، داستان را میگشاید. گروه آواز جمعی این مژده را جار میزند: سام، پدر زال با همه ناامیدیها، دارای فرزندی شده است ولی فرزندی که طبیعی نیست. اگر چه چهرهاش بسان خورشید مینماید، ولیکن همه موی بودش سپید.
موسیقی متبسم پس از مژده زادن زال، شگفتی روزگار را با فرازهای بلند پرخاشجویانهای تصویر میکند. در متن، با هراسی روبرو میشویم که از گفتن رویداد، به پدر، به سام نریمان، بر دوش داستان سنگینی میکند:
کسی سام یل را نیارست گفت
که فرزند پیر آمد از خوب جفت
متبسم روایت موسیقایی داستان را به تکخوان میسپارد. در همین روایت است که همایون شجریان که روز به روز صدایش صلابت بیشتری پیدا میکند، سنگ تمام میگذارد. صدای رسا، شفافیت ادای واژهها و به کارگیری تحریرهای ابداعی آواز او را باستانی جلوه میدهد.
به هر تقدیر، سام با خبر میشود. میآید. فرزند سپید موی را میبیند و حالش دگرگون میگردد، سر به سوی آسمان میبرد و میگوید:
اگر من گناهی گران کردهام
وگر کیش اهریمن آوردهام
و حرفش ناقص میماند. شاید این نخستین اشتباهی است که در کوتاه کردن متن اتفاق افتاده است. بیت بعدی نیز جا داشت که بیاید تا معنا را کامل کند:
به پوزش مگر کردگار جهان
به من بر ببخشاید اندر نهان
باری سام فرزند را نمیپذیرد و فرمان میدهد که او را به دامنه کوهی بگذارند. از بخت خوش سیمرغی در پرواز زال را میبیند. فرود میآید، بر میگیردش و به البرز کوه، به خانه خود، میبردش.
موسیقی متبسم کوشیده عواطف برخاسته از این رویدادها را به موسیقی پر شور خود تزریق کند. اندوه سام، پرواز سیمرغ، و بیگناهی زال را با گوش باز میتوان شنید. صدای پر حجم و پرورده همایون نیز به یاری این خوب شنیدن میآید.
سیمرغ از داستانهای شاهنامه است که رویدادهایش دور از صحنه جنگ اتفاق میافتد
زال در سایه سیمرغ پرورده میشود.
مردی میشود چون، زاد سرو
برش کوه سیمین، میانش چو غرو
سپیدش مژه، دیدگان قیرگون
چو بسد لب و رخ به مانند خون
آوازه پسر، به گوش پدر نیز میرسد و پسر به نزد پدر نامهربان باز میگردد. ولی حادثه دیگری در انتظار اوست که این بار نتایج شیرین به بار میآورد: عاشق رودابه، دختر مهراب کابلی میشود که داستان بازیهای عاشقانه آنها، خود میتواند متن جدا برای موسیقی صحنهای دیگری باشد. فردوسی عشق رودابه را چنین توصیف میکند:
دل و جان و هوشم پر از مهر اوست
شب و روزم اندیشه چهر اوست
نه قیصر بخواهم نه خاقان چین
نه از تاجداران ایران زمین
تا آنجا که از گیسوی بلندش کمندی میسازد و زال را به خانه خود فرا میخواند:
کمند از رهی بسته و داد خم
بیفکند بالا، نزد هیچ دم
زدیدنش رودابه مینارمید
به دو دیده در وی همی بنگرید
پایان داستان نیز رندانه بیان شده است:
چو خورشید تابنده شد ناپدید
در حجره بستند و گم شد کلید
موسیقی متبسم برای آن که توانایی تصویر حالات و روحیات گونهگون شخصیتهای داستان زال را داشته باشد، از مدگردی (مدولاسیون)های مستمر بهره میگیرد. کار را از چهار گاه آغاز میکند و پس از گذر از اصفهان و همایون و ماهور و… به چهارگاه باز میگردد. مدگردیها چه در ارکستر و چه در صداها، به اندازه کافی ظریف است و گوش شنونده معمولی آن را در نمییابد.
سازآرایی، که به طور کلی، نقطه قدرت همه کارهای متبسم است، در سیمرغ متناسب با صحنهها به کار گرفته شده است.
حمید متبسم:
“سیمرغ نماد رهایی است. همان است که هرگاه کسی گرفتاری پیدا میکند، اگر یک پرش را بسوزاند فورا حاضر میشود و مشکل را حل میکند. زال را هم سیمرغ میپروراند و همه آوازهها از اوست”
با این همه اگر بخواهیم نکته بینی را دقیقتر کنیم، سیمرغ خالی از ضعف باقی نمیماند. از جمله میتوان به توالی اوج خوانیهای همایون اشاره کرد. بی اغراق هشتاد در صد تکههایی که برای آواز نوشته شده در حیطه اوج است. حال آن که برخی از صحنههای عاشقانه یا اندوهگنانه سیمرغ جان میدهد برای بمخوانی. لحظات آرامبخش اگر نباشد، بخشهای غلیانی آنگونه که باید تاثیر گذار نمیشود.
یکی دو قطعه ضربی، چهار مضراب مانند در سیمرغ هست که شیوه پرویز مشکاتیان را تداعی میکند. البته تاثیراست و تقلید نیست. به هر حال نزدیکیهایی که متبسم با او داشته کار خود را میکند.
از حمید متبسم میپرسم چرا نام قطعه را – که یک ساعت و دو دقیقه درازای آن است سیمرغ نهاده و نه زال؟ میگوید:”سیمرغ نماد رهایی است. همان است که هرگاه کسی گرفتاری پیدا میکند، اگر یک پرش را بسوزاند فورا حاضر میشود و مشکل را حل میکند. زال را هم سیمرغ میپروراند و همه آوازهها از اوست.”
فرم اجرای سیمرغ خیلی شباهت به اوراتوریویهای قرون وسطایی دارد، با این تفاوت که در خدمت مذهب نیست و انسانها را میکاود. زال هم از موسیقی سیمرغ که در او کاوش میکند متبسم شده است.
موسیقی آوازی ایران، در یکصد سالی که از تاریخ مدون آن میگذرد، بیشتر بر شعرهای عرفانی تکیه کرده و البته در پیوند با آن سازگاری نشان داده است.
سعدی و حافظ در صدر نشستهاند و پس از آن نوبت به عطار و مولوی و دیگران رسیده است. بی تردید یکی از علل غمگنانه بودن آوازهای ایرانی نیز همین است.
کی شعر تر انگیزد، خاطر که حزین باشد؟ به سیاق حافظ میتوان افزود، کی نغمه شاد میپذیرد، شعری که حزین باشد؟
همین حزن و اندوه است که در آهنگسازان ایرانی، حتی بسیاری از نسل نوی آنها نهادینه شده و جز همان از کوزه بیرون نمیتراود. و با چنین میراثی است که آنها، گرایش، و شاید بتوان گفت، جرئت رفتن به سوی فردوسی را ندارند.
شاید گمان می کنند، با چیزی که در جانشان چنگ نمیاندازد، چگونه کنار بیایند. روح حماسی قرنهاست که از دیارشان رخت بر بسته است. فارسی فاخر و روشن شاهنامه- در صورتی هم که آن را بتوانند بخوانند و دریابند- هرگز بر آنها تاثیر عارفانههای واقعی و یا ساختگی را نمیگذارد.
نکته دیگر این که شاهنامه تنها مجموعهای از حماسهها نیست- که اگر تنها همین هم میبود، چیزی از ارزشش کاسته نمیشد- بلکه سرشار از جلوههای عاطفی و دراماتیک از زندگی انسان است.
درگیریهای دراماتیک در داستانهای شاهنامه چیزی کم از تراژدیهای یونان ندارد. تنها روایت جنگهای بیرونی نیست. درگیریهای درونی آدمیان را نیز بازمیتاباند. دور از صحنههای جنگ، شور عشق و عاطفه نیز جریان دارد. حقد و حسد و نخوت و نفرت نیز خودی نشان میدهد.
سیمرغ یکی از همین داستانهای شاهنامه است که رویدادهایش دور از صحنه جنگ اتفاق میافتد.
شاهنامه در موسیقی ایرانی
بجز متبسم آهنگسازان دیگری نیز سراغ داستان های شاهنامه رفته اند که هر چند تعدادشان بسیار اندک بوده اما نتیجه کارشان جزو آثار ماندگار موسیقی پیشرو ایرانی محسوب می شود.
“رنج فردوسی” از مرتضی حنانه و رقص در دربار شاه سمنگان از حسین ناصحی، قطعات کوتاه آوازی است. احتمالا از کارهایی که قرار بوده به پایان برسد ولی چنین نشده است.
زال و رودابه عاشقانهای از ثمین باغچهبان که برای آن که به مراسم گشایش تالار رودکی برسد، آن گونه که باید پرداخت نشده است.
بیژن و منیژه عاشقانهای دیگر از حسین دهلوی که به صورت موسیقی باله تنظیم شده و با متن سر و کاری ندارد. آخرین کار از آن لوریس چکناواریان است بر روی داستان رستم و سهراب.
حالا متبسم با سیمرغ، روزگار زال را با فراز و نشیبهای عاطفی بسیار به موسیقی برگردانده و آن را با یک ارکستر چهل نفره، گروه آواز جمعی و تکخوانی همایون شجریان به اجرا درآورده است.
مصطفی دانشجو یکی از وکلای دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی، عصر چهارشنبه ٢٨ اردیبهشت ماه ٩۰، توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد.
به گزارش سایت مجذوبان نور، بعد از ظهر روز چهارشنبه، جمع زیادی از ماموران امنیتی، به محل کار مصطفی دانشجو یورش آورده و وی را دستگیر و به نقطه نامعلومی انتقال دادند.
هنوز از دلیل و محل بازداشت این وکیل مدافع و فعال مدنی، خبر و گزارشی منتشر نشده است.
گفتنی است چهارده تن از دراویش طریقت نعمت اللهی گنابادی نیز، روز یکشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ماه از سوی دایره اجرای احکام دادسرای شهرستان گناباد برای اجرای حکم شلاق فراخوانده شدند.
بنا به گزارش منابع بین المللی، همزمان با اعتصاب سراسری چهارشنبه ۱٨ ماه مه (۲۸ اردیبهشت) در سوریه، فشارهای جهانی بر حکومت این کشور افزایش یافته و علاوه بر آمریکا، سوئیس نیز به جمع کشورهای تحریمکننده پیوست و وزیر خارجه آلمان خواهان افزودن نام بشار اسد به فهرست افراد تحریمی شده است.
همزمان دولت باراک اوباما بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، شش مقام ارشد حکومت وی و قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران را به اتهام دست داشتن در سرکوب معترضان سوری تحریم کرده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این تحریم ها یک روز پیش از نطق رئیس جمهوری آمریکا درباره تحولات منطقه خاورمیانه اعلام می شود که قرار است روز پنجشنبه در واشنگتن انجام شود.
خبرگزاری آلمان نیز گزارش داده است که تشکلهای غیردولتی و فعالان حقوق بشر شمار قربانیان ناآرامیهای دو ماه گذشته در سوریه را تا ۸۵۰ نفر برآورد کردهاند و با وجود سرکوب شدید معترضان، تظاهرات اعتراضی به اغلب شهرهای مهم سوریه کشیده شده و امروز نیز صدها هزار شهروند سوریه در شهرهای مختلف این کشور دست به یک اعتصاب سراسری زدند.
بر اساس گزارش ها، بشار اسد رئیس جمهوری، فاروق شرع معاون وی، عادل سفر نخست وزیر، محمد ابراهیم شعار وزیر کشور، علی حبیب محمود وزیر دفاع، عبدالفتاح قدسیه رئیس اطلاعات ارتش و محمد دیب زیتون رئیس اداره امنیت سیاسی، مقام های سوری تحریم شده از سوی کاخ سفید هستند.
دولت آمریکا همزمان اما طی فرمانی جداگانه، قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران و محسن چیذری که او را فرمانده ستاد عملیاتی و آموزشی نیروی قدس معرفی کرده را نیز، به اتهام کمک به سرکوب ها در سوریه تحریم کرده است.
رئیس جمهوری آمریکا چهارشنبه با صدور فرمانی دستور مسدود شدن تمام دارایی های احتمالی این افراد را در کشورش صادر کرده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، روز چهارشنبه اعتصابی عمومی به دعوت جمعی از مخالفان حکومت بشار اسد انجام شد که بیانیههای خود را در صفحهای در فیسبوک زیر عنوان «انقلاب ۲۰۱۱ سوریه» منتشر میکنند. بنابر گزارشها اغلب شهرهای سوریه به حالت نیمه تعطیل درآمده و شاهد تجمعهای اعتراضی گستردهای هستند.
در چند فیلم ویدئویی که مخالفان حکومت سوریه ار طریق اینترنت منتشر کردهاند جمعیت انبوهی علیه بشار اسد شعار میدهند و او را “خائن” خطاب میکنند. بشار اسد که رئیس جمهور سوریه خوانده میشود از تابستان سال ۲۰۰۰ میلادی حکومت را از پدرش (حافظ اسد) در حالی به ارث برد، که وی نیز با یک کودتای نظامی در سال ۱۹۷۱ قدرت را در این کشور در دست گرفته و نزدیک سی سال به عنوان “رئیس جمهور منتخب” خود را بر کشور حاکم اعلام کرده بود.
خبرگزاری آلمان گزارش داده است که حکومت سوریه در روزهای گذشته برخی از شهرها چون حمص، درعا و بانیاس را که از مراکز اصلی معترضان محسوب میشوند با نیروهای ارتش محاصره و اشغال کرد. استفاده از لباس شخصیهای نیروهای امنیتی و تک تیراندازان ارتش بخشی از تدابیر حکومت برای ارعاب شهروندان و سرکوب معترضان به شمار میرود.
فعالان حقوق بشر میگویند نظامیان سوریه صبح چهارشنبه (۲۸ اردیبهشت) مناطق مرکزی شهر حمص را با سلاحهای سنگین مورد حمله قرار دادهاند. وزیر خارجهی ایالات متحده آمریکا، هیلاری کلینتون روز گذشته (۲۷ اردیبهشت) حکومت سوریه را متهم کرد به جای به رسمیت شناختن خواستههای برحق شهروندان “بدترین شیوههای متحدان خود در ایران” را برای سرکوب آنها به کار میگیرد.
لازم به ذکر است بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، چهارشنبه ۱٨ ماه مه اعتراف کرد که نیروهای امنیتی در رویایی با اعتراضات دو ماه گذشته این کشور دچار اشتباهاتی شده اند.
بنا به گزارش منابع حقوق بشری، کارگران نساجی مازندران پیش از ظهر چهارشنبه ٢٨ اردیبهشت ماه، به دلیل عدم دریافت حقوق چندین ماهه خود درمقابل فرمانداری قائمشهر تجمع کردند.
به گزارش ایلنا، کارگران که مسیر محل کارخانه تا فرمانداری را پیاده طی نمودند در اعتراضی آرام با در ددست داشتن پلاکاردو پارچه خواستار مطالبات حقوق معوقه خود شدند.
چند تن از کارگران که نخواستند نامشان فاش شود در گفتگویی با خبرگزاری کار گفتند :هیچ مقام ومسئولی تاکنون جواب قانع کننده ای به ما نداده است وما قربانی سیاسی بازی ورفع تکلیف کسانی قرار گرفته ایم که با وعده ما را سرگردان کرده اند.
نساجی مازندران یکی از کارخانههای بزرگ نساجی در کشور به شمار میرود به دلایل سوء مدیریت و عدم عوامل اقتصادی در طی ۲۰ سال گذشته دچار بحران شده است.
براساس مصوبه سفر نخست هیئت دولت به استان مازندران مقرر شد این واحدهای نساجی بازسازی و احیا شوند.
این تجمع اعتراض آمیز امروز در حالی صورت گرفت که کارگران طی یک ماه گذشته دو بار درمقابل دفتر اکبری نماینده مردم قائمشهر ،سوادکوه ،جویبار وکیاکلا تجمع نموده بودند وامام جمعه قائمشهر نیز در خطبه نماز جمعه این هفته این شهر در تذکراتی جدی خواستار حضور جدی مسئولان وپاسخگویی آنان به کارگران شده بود .
این واحد تولیدی یکی از شرکت های با سابقه نساجی کشور است که طی سال های گذشته با داشتن ۷ هزار نیرو و ۵۰ نمایندگی فروش نقش مهمی در صادرات پارچه داشته است.
در حالیکه مهدی محمودیان همچنان در زندان و اعتصاب غذاست، مادرِ این روزنامه نگار و افشاگرِ جنایان بازداشتگاه کهریزک، از سوی دفتر دادستانی به علت نوشتن نامه های اخیرش به دادستان تهدید به دستگیری شده است.
بنا به گزارش های رسیده به جرس، مسئولین دفتر دادستانی اعلام داشته اند که با حکم دادستانی در حال حرکت به سمت منزل ایشان بوده اند که از سر دلسوزی و بخاطر سن و سال ایشان فعلا از این تصمیم منصرف گشته اند.
گفتنی است این مادر سالخورده، طی مصاحبه های اخیر خود با رسانه های جنبش، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت فرزند زندانیش، خطاب به مسئولین حکومت گفته بود “من سوالم از مسئولین این است که چرا آنهایی که به مردم ظلم می کنند مصون هستند و امثال فرزند من که درد و مشکلات جامعه را می گویند و دلسوز این کشور و مردمش هستند باید محاکمه شوند؟ این عدالت است؟ ما که تا به حالا نتوانسته ایم مسئولین را ببینیم تا دردها و حرف هایم را به آنها بزنیم. آیا واقعا این کشور مسئول و دلسوزی دارد که پاسخ ما را بدهد؟ مگر کار دادستان این نیست که داد مظلوم را بستاند؟ اما متاسفانه دادستان ما از ظالم دفاع می کند و جواب مظلومین را هم نمی دهد.”
فاطمه الوندی (مادر مهدی محمودیان) همچنین خاطرنشان کرده بود “جالب است که به کشورهای همسایه می گویند با مردم مسالمت آمیز برخورد کنید، به حرف آنها گوش کنید، ببینید خواسته های مردم چیست؟ اما الان خودشان با مردم خودشان برعکس عمل می کنند. دیگر چه می توان گفت؟! آخر چرا اینکارها را می کنند؟ تنها فرزند من که نیست، امثال بچه من در زندان زیاد است. الان یکی از بچه های زندانی است که دو سال مادر مریضش را ندیده و دلش به تلفن خوش بود که الان ده ماه است تلفن هم نمی تواند بزند و مادرش هم مریض است نمی تواند مسافت تا زندان را طی کند. دل بچه من هم که خوش بود با فرزندش تلفنی حرف بزند که این حق را هم از او گرفته اند. خلاصه تنها همین ناراحتی های جسمانی اشان که نیست هزار و یک مشکل دارند، وضعیت نامناسب بهداشتی و رفتار نامناسب ماموران و غیره. از آن طرف هم که رفتار بد با خانواده های زندانیان سیاسی و توهین و سرگردان نگهداشتن آنها و جواب ندادن به آنها و مثل یک توپ خانواده های نگران را به این ور و آن ور پاس می دهند خلاصه فرزندمان که زندان است هیچ، هزار مشکل دیگر هم برایمان ایجاد کرده اند. من از مسئولین می پرسم چرا؟ چرا با مردم اینگونه رفتار می کنید؟”
وی روز گذشته نیز در گفت و گویی با تلویزیون رسا از بی توجهی مسئولان زندان نسبت به سلامت فرزندش انتقاد کرده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر