-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

Latest News from Kaleme for 05/15/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی در بیانیه ای با ابراز نگرانی از اعتصاب عذای خشک مهدی محمودیان ابراز داشته اند: هنوز خانواده های زندانیان رجائی شهر از نگرانی اعتصاب غذای عزیزانشان و به خطر افتادن سلامتی آنان رنج می برند که خبر انتقال زنان به زندانی در قرچک با شرایطی مشابه کهریزک، موجی از خشم و وحشت را بر می انگیزد و هنوز با این خبر وحشتناک کنار نیامده، باید بی عدالتی دیگری را شاهد باشیم که به خاطر بیان و افشای حقایقی تلخ از درون زندان ها شکل می گیرد.

مهدی محمودیان روزنامه نگار و فعال حقوق بشر که به دلیل نامه ی افشاگرانه اش به رهبری، درباره ی زندان ها، به انفرادی منتقل شده، از روز گذشته اعتصاب غذای خشک خود را آعاز کرده است.

وی شهریور ماه سال ۸۸ بازداشت و به ۵ سال حبس محکوم شده است.

متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

ایام فاطمیه و ذکر مصیبت های این بانوی معصوم را که خود پیام رسان مظلومیت اسلام و اهل بیت (ع) بود، در حالی پشت سر گذاشتیم که در جای جای کشور عزیزمان آزادگانی گمنام و سرشناس در حال تحمل سخت ترین شرایط که نه تنها غیر استاندارد بلکه کاملأ غیر انسانی است می باشند. زنان و مردان دلیری که گناهشان اندیشیدن و تلاش برای مردم و میهنشان بوده و اینک برای بدست آوردن حداقل حقوق به حق یک زندانی سیاسی و عدم توجه کافی از سوی مسئولین مربوطه، ناچار به اعتصاب غذا شده اند .

هنوز خانواده های زندانیان رجائی شهر از نگرانی اعتصاب غذای عزیزانشان و به خطر افتادن سلامتی آنان رنج می برند که خبر انتقال زنان به زندانی در قرچک با شرایطی مشابه کهریزک، موجی از خشم و وحشت را بر می انگیزد و هنوز با این خبر وحشتناک کنار نیامده، باید بی عدالتی دیگری را شاهد باشیم که به خاطر بیان و افشای حقایقی تلخ از درون زندان ها شکل می گیرد.

ما خانواده های زندانیان بی گناه سیاسی نگرانی شدید خود را از اعتصاب غذای زندانیان رجائی شهر و زندانهای دیگر، ابراز داشته و به خصوص آزادۀ قهرمان، مهدی محمودیان را که تنها به وظیفۀ انسانی و اسلامی خود عمل نموده است نه فقط مستحق شکنجه ای مجدد به نام انفرادی نمی دانیم بلکه وی را شایستۀ تقدیر و سپاس می دانیم که امر به معروف و نهی از منکر را در سخت ترین شرایط نیز از یاد نبرده است.

کاش مسئولین امر قبل از وقوع فجایع بیشتر، اقدام به احقاق حقوق این مظلومین نموده و با توجه به خواسته های آنان، از بروز اتفاقات ناگوار بیشتر، جلوگیری نمایند.

ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی ضمن ابراز نگرانی شدید از اعتصاب غذای خشک مهدی محمودیان و دیگر آزادگان در بند، از این عزیزان تقاضا داریم بخاطر خدا و تقویت روحیۀ خانواده هایشان بیش از این سلامتی خود را به خطر نینداخته و به اعتصاب خود پایان دهند که جامعه به وجود آنان نیازمند است و مردم حق طلب ایرانی و مسلمان نیز همگام و همراه آنها بر خواسته های به حقشان تأکید می ورزند.


 


کلمه: کمپین نامه نویسی به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد که در فراخوانی از مردم دعوت کرده بود برای رهبران جنبش اعتراضی نامه بنویسند، نامه های برگزیده را که به آدرس این کمپین ارسال می شود در وب سایت این کمپین منتشر می کند.

در بخشی از فراخوان این کمپین آمده است :همین حالا قلم و کاغذ بردارید و برای رهبران جنبش اعتراضی خود نامه بنویسید، آن را در پاکت قرار دهید و روی آن آدرس خانه موسوی را بنویسید : تهران-خیایان پاستور، کوچه اختر، پلاک ۲۶، برسد به دست موسوی و رهنورد.

ما با تعداد زیاد نامه هایمان که از هر گوشه به این آدرس ارسال خواهیم کرد،ادارات پست ایران را در قبضه پیام های آزادی خواهی مان در خواهیم آورد و پیام روشنی به حکومت خواهیم داد:رهبران ما را آزاد کنید.

متن یکی از نامه هایی که به تازگی در این وب سایت منتشر شده، به این شرح است:

رنگ سبز ترکیبی ست از آبی و زرد…

رنگ آبی نشانه ایمان و آرامش…رنگ زرد نشانه آگاهی ست و بینش…

و رنگ سبز نشانی دارد از رشد در مسیرعشق.مسیر سختی در پیش است اما نشانه ها ما را به یقین رسانده اند که

ظلم به قله گاه خود رسیده است…سقوط آنرا خواهیم نگریست…پس بکوشیم در این راه عظیم…و مردمان را آگاه کنیم ازآنچه که به رنگ سیاه جاریست.

ظلم به شکلی نوین گسترش یافته است اما ظالم نمی داند که ناخودآگاه به ما می اموزد راه بهتر را و سیاهی آنچه که هست را و سپیدی آنچه که نیست را.

به همه ما تلاش کنندگان در این راه مژده داده اند و یقین بدانید که خدایمان باتمام صفات مطلقش و ابزارهای پیدا و پنهانش دست بکار شده است تا با عزم ما و قدمهای کوچک و بزرگ ما، بر اساس آنچه در قرآنمان آمده است که هیچ تغییری رخ نخواهد داد مگر به خواست مردم ما، برساند جهان را و ایران عزیزمان را به برترین نقاطی از راه سبز امید ما…

سلام به میر حسین، درود والاترین بنده های پروردگار بر تو و همسرهمیشه همراهت و یاران گرانقدرت که به حق و به یقین،بزرگی تان را نزد خدایمان وگروه عظیمی از بنده هایش به ظهور رسانده اید.

جمله هایم را که ماهها پیش برای راه عزیزمان نوشته ام و در اول نامه آورده ام پس از مدتها دوباره برایت می فرستم،باشد که همه ما باز،به آن بیندیشیم و براستی،تو به آن اندیشیده ای که همانند ماه در آسمان روحمان درخشیده ای.

میرحسین موسوی،قصد آن ندارم که از کلامم مفهوم پرستش تراوش کند و نیز می دانم و می دانیم که پرستش، همانا شایسته خداست اما صادقانه به تو می گویم که پاکی،بینش و خضوع تو، روح صبر، آگاهی و ایمان من را نسبت به خالق مان،فراتر ازمحیط هستی هدایت کرد و جزء این نیست برای یارانت و همراهانی که نگاه تیزبین خود را بر نمی دارند از ظلمی که تو از آن افشاگریها کرده ای و نیک امید دارند برای روزی که تو آزاد شوی به همراه همه هم بندانت.

از روزهای سخت و خیلی سخت گذر خواهیم کرد، تو و همه آنان که می شناسند و می شناسیم ازبند بی قید و بندان و نابخردان رها خواهید شد. شما نقاطی هستید بزرگ دراین مسیر بیکران سبز و ما که بیشماریم،نقاطی کوچکتر.

زمانی فرا خواهد رسید که از پیوستن این نقطه نقطه ها،خطوط و صفحه ای عظیم نمایان خواهد شد که ابعاد جسمانی آن به گستردگی ایران و ابعاد روحانی آن از هسته زمین است تا مرکزآسمان.

میرحسین عزیز،به همراه یارانت دعایمان کن و دعا می کنیم و نیز یقین داریم برای رسیدن به روزهایی بزرگ و رها نکردن این راه تا ظهورآن و آنانی که قرار است بیایند.

آمین یا رب العالمین

همراهی از همراهان سبز

اختصاصی کمپین نامه نویسی به موسوی و رهنورد

ادرس وب سایت کمپین نامه نویسی :http://namehnevisi.info


 


نسرین ستوده ، حقوقدان و فعال حقوق زنان که مدتی است به بند قرنطینه زنان زندان اوین منتقل شده این روزها نگران حال مادر بیمار و پیرش است و امکان ملاقات و تماس تلفنی با وی را نیز ندارد .

رضا خندان این نکته را در گفتگو با خبرنگار کلمه گفت و اضافه کرد : نسرین در ابتدای زندانی بودنش پدرش را از دست داد و مسوولان حتی اجازه شرکت در مراسم ختم پدرش را به او ندادند، این روزها به شدت نگران حالا مادر همسرم هستیم و می ترسیم خدای نکرده همان اتفاقی که برای پدر نسرین در این مدت افتاد برای ایشان بیفتد بدون اینکه دخترشان را ملاقات کنند .

مادر پیر نسرین ستوده به دلیل بیماری امکان حضور در زندان اوین و ملاقات کابینی با دخترش را ندارد . همچنین زندانیان زن بند سیاسی زنان زندان اوین اجازه هیچ گونه تماس تلفنی هم ندارند .

از زمانی که ستوده از بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات به بند قرنطینه زنان زندان اوین منتقل شده امکان ملاقات حضوری با فرزندان ده ساله و سه ساله اش را نیز نیافته است . در حالی که در بند ۲۰۹ او دقایق کوتاهی می توانست فرزندانش را به صورت حضوری ملاقات کند .

اکنون بهاره هدایت-نسرین ستوده-لیلا توسلی-عاطفه نبوی-مهدیه گلرو-نازنین حسن نیا-هنگامه شهیدی-فاطمه درویش-پروین جواد زاده-عالیه اقدام دوست-هانیه فرشی شتربان-لادن مستوفی-شعله طائب-منیژه نصرالهی-صهبا رضوانی-سوسن تبیانیان-نازیلا دشتی-فرح واضحان-کفایت ملک محمدی-زهرا جباری-فاطمه خرمجو در بند قرنطینه زندان اوین نگداری می شوند.

نسرین ستوده وکیل و فعال حقوق بشر با وجود چندین بار اعتصاب غذا در اعتراض به اتهامات غیرقانونی خود و فشارهای بین المللی برای آزادیش همچنان در زندان اوین به سر می برد. وی روز ۱۳ شهریورماه سال جاری بازداشت شد و با حکم قاضی شعبه ۲۶ قاضی پیر عباسی به ۱۱ سال حبس، ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و وکالت محکوم شده است


 


مهدی محمودیان که بابت انتشار نامه به رهبری به ۱۰ روز حبس انفرادی و ۳ ماه ممنوعیت از ملاقات به عنوان حکم تنبیهی مواجه شده، در انفرادی دست به اعتصاب غذای خشک زده است.

به گزارش کلمه وی که دچار بیماری های متعدد ناشی از دوران زندان و فشارهای متعدد و عدم رسیدگی مناسب مسوولان زندان است، در مدت چند هفته اخیر نیز همراه با تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر اعتصاب غذای تر کرده بود و به همین جهت دچار ضعف مفرط و تشدیدی بیماری شده و هم اکنون اقدام به اعتصاب غذای خشک، نگرانی درباره سلامت این زندانی سیاسی را بسیار جدی کرده است.

مهدی محمودیان، عضو جبهه مشارکت، روزنامه نگار و فعال حقوق بشری است که از ۲۵ شهریور ۱۳۸۸ بدون استفاده از حق مرخصی در حبس به سر می برد. وی بیش از ۷۰ روز در انفرادی بوده و از حدود یک سال پیش از بند ۳۵۰ اوین به زندان رجایی شهر منتقل شده در حالی که در حکم ۵ سال حبس تعزیری وی، موضوع تبعید یا نفی بلد نیامده است.


 


میلاد فدایی اصل، از زندانیان حوادث پس از انتخابات که چندی پیش آزاد شده، مطلبی در باره هم بندی سابقش بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار زندانی نوشته است.فدایی اصل فعال دانشجویی ، فعال حقوق بشر و دانشجوی رشته معدن دانشکده فنی تهران جنوب صبح روز ۱۱ آذر ۸۸ توسط پنج مامور در خانه شان بازداشت شده بود. وی مدتی را در سلول انفرادی ، دو ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین و چند ماه را نیز در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر برد. اتهامات وی چند ماه بعد از بازداشتش تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی عنوان شد. در این مدت بار ها با درخواست مرخصی یا تبدیل قرار بازداشت او به قرار وثیقه مخالفت شد و سپس قاضی او را به یک سال حبس محکوم کرد.

کمپین دفاع از احمدی امویی از همه علاقمندان دعوت کرده بود که به مناسبت اول خرداد روز تولد بهمن احمدی امویی، با انتشار اخبار و مطالب در باره وی، توجه مردم را به شرایط دشوار این روزنامه نگار جلب کنند و از مقامات جمهوری اسلامی خواستار آزادی فوری وی شوند.

مجید دری، از دیگر زندانیان حوادث پس از انتخابات، دانشجوی ستاره داری است که به حکم دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری در تبعید محکوم شده است.وی هم اکنون دوران حبس خود را در زندان بهبهان می گذراند.

متن کامل یادداشت فدایی اصل که در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:

نوشتن از انسانها کار دشواری است. به ویژه در زمانه ی ما که می ترسیم مبادا کسی را ستایش کنیم و او آنچنان پیشرفت کند که ما از کرده ی خود پشیمان شویم ! اما ما نیاز داریم که برای نسل های آینده خارج از تعارفات مرسوم، خارج از قواعد عرفی، از دیگران بنویسیم، از کسانی که در اندیشه های ما، در رفتار ما نقش داشتند. از کسانی که در مدت زمان کمی، بخش بزرگی از چارچوبهای ذهنی ما را درباره ی مسائل خاصی به هم ریختند.به همین دلیل معتقدم که باید از احمدی امویی ها و مجید دری ها و سایر زندانیان سیاسی نوشت.

اول از خودم آغاز می کنم. می خواهم از بهمن احمدی امویی بنویسم. از کسی که گرچه در شرایط ویژه ای مثل زندان با او بودم، ولی تاثیر خودش را در نگاه من به برخی مسائل اجتماعی خوب گذارده است.

نخستین دیدار من و بهمن باز می گردد به روزی که در دومین ماه بازداشتم به بند عمومی ۳۵۰ منتقل شدم و در شرایطی که احساس می کردم اینجا پایان خط خواهد بود، به اطاق پنج منتقل شدم که عمدتا روزنامه نگارها و دانشجوها زندانی بودند.

اگر این شرایط را تجربه کرده باشید، می دانید که دوست دارید یک نفر آشنا بیابید و با او حرف بزنید. بی اختیار چشمم افتاد به بالای تخت و دیدم مجید دری و یک نفر که چهره اش بسیار آشناست مشغول درست کردن عروسکهای مشهور زندان اوین هستند، شنیدم که بهمن آهسته به مجید گفت که چند لحظه صبر کند تا باب آشنایی با من را باز کنند.

مجید دری با لبخند جذابی گفت:« من مجید دری، دانشجوی زندانی بین المللی و ایشون آقای احمدی امویی روزنامه نگار.»

بهمن دستش را دراز کرد و با هم احوالپرسی کردیم. تا پیش از آن دیدار بهمن برایم یک فعال سیاسی خشن و با جذبه زیاد محسوب م یشد و تصور می کردم باید نهایت دقت را داشته باشم تا مبادا مشکلی در ارتباطم با بهمن که از هیکل درشت و تنومندی برخوردار است به وجود بیاید اما وقتی که سر صحبت باز شد و همچنین بهمن و مجید به بافتن عروسک خود ادامه می دادند، به شدت از این فکر خودم ، خنده ام می گرفت که بازهم زود قضاوت کردم.

بعد از چند ساعت زمان ناهار که رسید، بهمن و مجید از من خواستند که در کنار سفره ای بنشینم که آنها برای خودشان پهن کرده بودند و به همراه علی پرویز، سهیل محمدی و علی بیکس ناهاربخوریم. در طول این مدت شوخی های کلامی بهمن و بقیه شرایط خاصی را به وجود آورده بود و از آن روز علاوه بر اینکه بهمن هم اطاقی من بود، هم سفره یکدیگر هم شده بودیم.

روزها با بهمن سر مسائل مختلفی حرف می زدیم. یکی از مسائلی که برای من خیلی جالب بود، دور بودن بهمن از رفتارهای پیوند خورده با روزنامه نگاران بود. بهمن روزنامه نگار حرفه ای است که هنر و تجربیات خود را بی چشم داشت در اختیار می گذاشت، سوالات را پاسخ می داد و با پرستیژ روزنامه نگارهای خسته (!) اطرافیان را آزرده نمی کرد. ضمن اینکه در شرایط خاص زندان جدیت خودش را داشت، در اکثر مواقع آشپزی می کرد و الحق و الانصاف نمی توانستیم غذاهای بهمن رو دوست نداشته باشیم. بهمن از اینکه بگوید لر و اهل چهار محال بختیاری است پروا نداشت و حتی استفاده از ادبیات شیرین لری، گاهی روحیه ی یک اطاق را تغییر می داد. داشتن این روحیه در زندان از هرکسی برنمی آید، هر کسی نمی تواند به جمع فکر کند.

یکی از دلایل اینکه بهمن برایم جایگاه خاص خودش را دارد این بود که بدون درنظر گرفتن خیلی مسائل، با من و یکی دو نفر دیگر از هم اطاقی هایمان در مسابقات فوتبال گل کوچک بند شرکت کرد، با اینکه نتایج قابل قبولی به دست نیامد ولی برایم قابل ستایش بود که بهمن با این وجهه اجتماعی، علاوه بر مطالعه های شبانه، بخشی از زمانش را با گل کوچک بگذراند و از این کار نهابت لذت را هم ببرد.

و در پایان
هیچگاه روزی را که بهمن به طور موقت آزاد می شد رفت، فراموش نمی کنم. من و مجید دری از اینکه بهمن به مرخصی می رود خوشحال بودیم و از اینکه یک هم اتاق و هم سفره ی خوب و دوست داشتنی را برای مدتی از دست می دهیم ناراحت.

اما بهمن به چیزی فراتر از اینها فکرمی کرد. شب قبل از آزادی، طبق رسم بند ۳۵۰، باید توسط تیم نظافت سالن خیس می شد، و بهمن هم بی پروا این رسم را به جا آورد. روز بعد هم که از بلندگوی بند نامش خوانده شد، در حالی که ما با چهره ای خوشحال بدرقه اش می کردیم، روی پله های بند ایستاد و رو به هم بندیهایش گفت : ” خیلی شرمنده ام”.

در آن لحظه متوجه منظور بهمن نشدم. اما شبی که می خواستم آزاد بشوم وقتی که روی پله ها، چشم های خوشحال بچه ها را دیدم و اشک می ریختم، فهمیدم که بهمن چرا از اینکه دوستانش را پشت دیوار ها ی بند تنها می گذاشته، ناراحت


 


مرکز آمار ایران از توقف ثبت نام و اصلاح اطلاعات اقتصادی خانوارهای ایرانی “تا اطلاع ثانوی” خبر داده است.این مرحله از ثبت نام برای دریافت یارانه نقدی از روز چهارم اردیبهشت آغاز شده بود.

به گزارش بی. بی .سی مرکز آمار پس از “راستی آزمایی”، اطلاعات ثبت شده را در اختیار وزارت رفاه قرار می دهد.
در دور نخست ثبت نام برای دریافت یارانه های نقدی، حدود ۶۰ میلیون و پانصد هزار نفر ثبت نام کرده بودند ولی در مراحل بعدی ثبت نام، شمار این افراد به بیش از ۷۲ میلیون نفر رسید.


 


دریاچه ارومیه در حالی بحرانی ترین شرایط زیست محیطی خود را در سال ۹۰ تجربه می کند که مسئولان با جلسات غیرتخصصی و همایشهای بی نتیجه دچار روزمرگی شده و اقدامات اساسی از جمله بارورسازی ابرها، اصلاح الگوی کشت و… را فراموش کرده اند.

به گزارش خبرنگار مهر در ارومیه، با وجود افزایش بارشها در ماه های اخیر به عقیده کارشناسان میزان بارش در سالجاری در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه کاهش چشمگیری خواهد داشت و با توجه به افزایش دمای این حوزه، میزان تبخیر آب دریاچه نیز افزایش می یابد که این امر احتمال خطر بروز سونامی نمک را دوچندان می کند.

سطح آب دریاچه درمقایسه با زمان مشابه در سال گذشته ۴۰ سانتیمتر پایین رفته است وبا توجه به خشکسالی پیش رو مشخص نیست تا پایان سال تاچه اندازه به وسعت خشکی‌های اطراف دریاچه افزوده شود.

میزان شوری آب نیز به ۴۰۰ گرم در لیتر رسیده، به همین دلیل کف دریاچه درمناطق کم عمق از نمک پوشیده شده و درمناطق پرعمق هم رسوب ‌گذاری نمک قابل مشاهده استف ضمن اینکه می ‌توان پیاده بین جزایر تردد کرد در حالی که تا پیش از این عمق آب در حد فاصل این جزایر به پنج متر می‌رسید.

شوری بیش ازحد سبب شده تا این زیست بوم که روزگاری میزبان صدها هزار فلامینگو وهزاران پرنده کوچنده دیگر بود، اهمیت خود را به ‌عنوان یک مسیر بین‌المللی پرندگان مهاجر از دست بدهد.

به خاطر همین وضعیت بحرانی، جمعیت آرتمیا دراین دریاچه نسبت به سالهای ۷۵ و ۷۶ تا ۴۰ برابر کاهش یافته است و با آنکه برداشتی صورت نمی‌ گیرد، اگر این ذخایر بازسازی نشود در آینده، اثری از این آبزی ارزشمند باقی نخواهد ماند.


۵۳ درصد از مساحت دریاچه ارومیه به شوره زار تبدیل شد

مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی در گفتگو با خبرنگار مهر در ارومیه گفت: درزمان حاضر ۵۳ درصد از مساحت این دریاچه که افزون بر سه هزار کیلومتر مربع می شود، خشک و تبدیل به شوره زار شده و میزان غلظت نمک آن نیز به بیش از ۴۰۰ گرم در لیتر رسیده است.

حسن عباس نژاد با بیان اینکه هم اکنون این تالاب ارزشمند روزهای بسیار بحرانی خود را طی می‌کند و ادامه این روند مشکلات زیست محیطی زیادی را برای منطقه به ارمغان خواهد آورد اظهارداشت: باید همه بدانند که خشک شدن دریاچه ارومیه نه تنها محیط زیست آذربایجان غربی را از بین می ‌برد، بلکه تمام استان‌های همجوار از جمله آذربایجان شرقی و مجموع کشور را تهدید می کند، از این رو حل این مشکل نیازمند یک عزم ملی است.

وی، تبخیر بسیار بالای آب، کاهش شدید آب ورودی به دریاچه، شرایط اقلیمی منطقه، کاهش نزولات آسمانی، عدم استفاده اصولی از منابع آب زیرزمینی و آبهای سطحی به همراه عوامل انسانی را از اهم دلایل بحرانی شدن دریاچه ارومیه عنوان کرد.

انتقال آب رودخانه ارس می تواند دریاچه ارومیه را از بحران خارج سازد

عباس نژاد با بیان اینکه انتقال آب رودخانه ارس به دریاچه ارومیه می تواند این دریاچه را از بحران خارج سازد گفت: دست کم سالانه یک میلیارد مترمکعب آب از این رودخانه به پارک ملی دریاچه ارومیه، می تواند این دریاچه را از یک فاجعه بزرگ زیست محیطی خارج و آنرا دوباره احیا کند.

وی با تاکید بر اینکه در صورت تحقق این امر و انتقال آب این رودخانه در مدت پنج سال این دریاچه به وضعیت عادی باز می گردد بیان داشت: پروژه انتقال آب رودخانه ارس به دریاچه ارومیه در کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده و برای اجرای ان در سال جاری ۲۵۰ میلیارد ریال اعتبار منظور شده است.

وی گفت: مطالعات انجام شده نشان می دهد که انتقال آب از رودخانه ارس به این دریاچه از حوزه آذربایجان غربی کوتاه تر و بسیار کم هزینه تر از مسیر آذربایجان شرقی است، حتی اگر موضوع آبیاری زمین های کشاورزی استان از قسمتی از آب انتقالی از سد ارس مدنظر باشد.


تبخیر سالانه ۹۰ سانتی متری آب دریاچه ارومیه

معاون عمرانی استاندار آذربایجان غربی گفت: با وجود بارشهای خوب چند روز گذشته که سطح آب دریاچه تا ۵۰ سانتی متر بالا آمده در مقایسه با سال گذشته هنوز ۴۰ سانتی متر پایین است که نشان دهنده ادامه وضعیت بحرانی دریاچه است.

سید جواد محمودی با بیان اینکه میزان افزایش سطح آب دریاچه در مقایسه با میانگین دوره ۳۰ ساله شرایط نسبتا خوبی دارد خاطرنشان کرد: در اثر گرمای هوا سالانه در فصل تابستان بیش از ۹۰ سانتی متر آب دریاچه تبخیر پایین می شود که در صورت ادامه این وضعیت در سال جاری شرایط دریاچه بسیار بحرانی خواهد بود.

معاون عمرانی استاندار آذربایجان غربی در خصوص اقدامات دولت در نجات دریاچه ارومیه گفت: بر اساس سند راهبردی مصوب دولت پروژه های مهمی از جمله انتقال آب بین حوزه ای، توسعه شبکه آبیاری تحت فشار و اصلاح الگوی کشت، باروری ابرها برای نجات دریاچه ارومیه شناسایی، مطالعه و در حال اجر است.

محمودی ادامه داد: بر اساس پروژه تامین و انتقال آب از حوزه های مجاور در حال حاضر این طرح با اختصاص شش هزار و ۸۰۰ میلیارد ریال از بخش جنوبی در یاچه در حال اجرا است که بزودی با حفر تونل انحرافی و تونل اصلی به طول ۴۵ کیلومتر مرحله اصلی طرح آغاز می شود.

معاون عمرانی استاندار آذربایجان غربی در خصوص ارتقاء بهره وری و توسعه شبکه آبیاری نیز اظهارداشت: با اصلاح شبکه های سنتی آبیاری در کشاورزی در مصرف منابع آبی بیش از ۳۰ -۴۰ درصد صرفه جویی می شود که به همین منظور امسال با اجرای شبکه آبیاری تحت فشار در ۳۴ هزار هکتار از اراضی کشاورزی استان معادل ۳۰ سال گذشته کار خواهد شد.

طرح بارورسازی ابرها برای نجات دریاچه ارومیه اجرا نشد

در سال ۸۹ مسئولان استانی و کشوری مانورهای رسانه ای زیادی در خصوص اجرای طرح بارورسازی ابرها برای نجات دریاچه ارومیه و در مقطعی حتی خبر از آغازو بومی سازی اجرای این طرح را دادند در حالی که این این طرح در استان به مرحله اجرا در نیامد.

محمودی در خصوص باروری ابرها نیز گفت: یکی از مصوبات ستاد راهبردی مدیریت دریاچه ارومیه استفاده از فنون نوین در افزایش میزان نزولات آسمانی از طریق بارور سازی ابرها است که در آذربایجان شرقی انجام شده که امیدواریم به نتایج مطلوبی برسد و با اجرای آن در کل حوزه آبریز دریاچه ارومیه از اثرات کوتاه مدت آن بهره مند شد.

معاون عمرانی استاندار آذربایجان غربی ادامه داد: عملیات بارورسازی ابرها در آذربایجان شرقی به صورت آزمایشی در چند مرحله انجام شده که نتایج آن هم در همان استان رخ داده و تاثیرات این طرح در دریاچه چندان محسوس نبوده و این افزایش سطح دریاچه ناشی از بارشهای چند روز اخیر است .

محمودی در زمینه مرحله دوم طرح انتقال آب زرینه رود نیز با بیان اینکه مدیریت منابع با ارزش ملی به صورت متمرکز انجام می گیرد اعلام کرد: بر اساس مصوبه هیئت دولت هرگونه برنامه توسعه ای در حوزه آبریز دریاچه ارومیه ممنوع بوده و آزادسازی آبها برای دریاچه ارومیه در اولویت قرار دارد ، در این طرح نیز به نظر توسعه و داشتن خطوط مطمئن انتقال آب مد نظر است که در توزیع نیاز آبی استانهای حوزه آبریز دریاچه ارومیه دیگر آب مازاد برای این پروژه وجود نخواهد داشت .


اجرای طرح های نجات دریاچه ارومیه با کمبود اعتبار مواجه است

این مسئول در بخش دیگری از سخنان خود کمبود اعتبارات را از جمله مسائل مهم در اجرای پروژه های ستاد راهبردی مدیریت دریاچه ارومیه عنوان کرد و گفت : برای نجات دریاچه ارومیه طرح های اجرایی به ارزش بیش از ۴۰ هزار میلیارد ریال تصویب شده که با توجه به میزان حجم اعتبارات سالیانه استان نیازمند توجه بیشتر مسئولان ملی است .

نکته قابل توجه دیگر تبعات ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه در منطقه به خصوص استانهای حوزه آبریز این دریاچه است که در صورت بی توجهی مسئولان به این منطقه با بروز این فاجعه هزینه های کلان برای جلوگیری از عواقب آن نیز چاره ساز نخواهد بود.

به گفته کارشناسان خشک شدن این دریاچه بر روی زندگی روز مره ساکنان مناطق غربی کشور تاثیر مستقیم دارد و در صورت ادامه یافتن شرایط فعلی بدون شک شاهد سونامی نمک، خشک شدن مناطق کشاورزی، شیوع بیماری های مختلف در این منطقه خواهیم بود.

دریاچه ارومیه، بزرگترین زیست کره آبی ایران که با عناوین تالاب بین‌المللی، پارک ملی و ذخیره‌گاه زیست کره در جهان شناخته می شود که بین دو استان آذربایجان غربی و شرقی قرار دارد و حوزه آبریز آن در چهار استان کردستان، زنجان و آذربایجان غربی و شرقی واقع شده است.

حجم ذخایر آب دریاچه ارومیه در سالهای گذشته از ۳۲ میلیارد به ۱۴.۵ میلیارد مترمکعب در زمان حاضر کاهش یافته که کارشناسان ۶۷ درصد این وضعیت را ناشی از تغییرات اقلیمی و کاهش بارش ها، ۲۷ درصد را به دلیل توسعه اراضی کشاورزی و حدود شش درصد را متاثر از احداث سد و سازه های آبی می دانند.

دریاچه ارومیه در شمال غربی ایران واقع شده و ‌بزرگ‌ترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه آب‌ شور دنیا محسوب می شود.


 


حمید بقایی معاون اجرایی احمدی نژاد و از نزدیکان رحیم مشایی در پاسخ به این سوال که به نظر می‌رسد برخی در رسانه​ها به دنبال تخریب چهره رییس دفتر رییس‌جمهوری و معاون اجرایی وی هستند، گفت: آنها را به دو چیز سفارش می‌کنم، می‌گویم اگر مسلمان هستید، دیندار باشید و اگر مسلمان نیستید، لااقل آدم باشید.

وی تصریح کرد: این جریان اگر دیندار و مذهبی هستند و مرامی دارند، باید پایبند به دین‌شان باشند.

معاون اجرایی احمدی نژاد  با بیان اینکه تهمت زدن و دروغ‌گویی کار پسندیده نیست، تاکید کرد: اگر جریان انحرافی دین ندارد، لااقل آدم باشد. البته اگر آدم هم نباشد دیگر نمی‌توان کاری کرد؛ مثل همان قصه‌ای که امام حسین(ع) گفت اگر دین ندارید لااقل آزاده مرد باشید.

وی اظهار داشت: خیلی وقت‌ها با شنیدن دروغ‌ها و تهمت‌ها پاسخ سوالات شخصی‌ام را می‌گیرم، همیشه با خودم می‌گفتم که چطور چنین چیزی ممکن است که حضرت علی‌(ع) در محراب به شهادت برسد و مردم بگویند که ایشان نماز نمی‌خوانند، چرا مردم این شایعات را به راحتی باور می‌کردند، ولی الان برای من اثبات شده که وقتی جوسازی‌ها و تهمت‌زنی‌ها زیاد می‌شود همیشه باطل جای حق را گرفته است.

بقایی در پاسخ به این سوال که به نظر شما دلیل تخریب چهره‌های دولتی چیست، گفت: شاید در خط قرمزشان وارد شدیم و منافع‌شان را در ریاست‌جمهوری تهدید کرده‌ایم.

به گزارش کلمه اظهارات بقایی در حالی عنوان می شود که  منتقدان به اصطلاح اصولگرای دولت نیز تیم  پیرامون  احمدی نژاد از جمله خود بقایی را  با عنوان جریان انحرافی  نام می برند. همچنین وی در حالی از تهمت ها و دروغ های  هم جناحی های خود گلایه می کند که در سال های گذشته کل جریان مدعی اصول به صورت یکپارچه هجمه و تهمت های بسیار ناروا  به  منتقدان  و دلسوزان انقلاب  زدند  و با حمایتهای مقامات عالیرتبه نیز مواجه شدند.


 


پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری خبر داد که احمدی نژاد در نامه‌های جداگانه‌ای پایان مسوولیت مهندس محصولی، مهندس محرابیان و دکتر میرکاظمی را اعلام کرده است.

به گزارش «فردا» وی در حالی پایان ماموریت این سه وزیر در وزارتخانه‌ها را اعلام کرده است که روز گذشته از سوی لاریجانی متقاعد و بیان کرده بود که برای ادغام وزارتخانه و معرفی وزرا، طبق نظر مجلس عمل کند.

پیش از این احمدی نژاد، ادغام وزارتخانه‌ها را بدون نظر مجلس ابلاغ کرده بود اما رییس مجلس گفته بود که وزرا باید در محل کار خود حاضر شوند و تا زمان عزل خود در دفتر کار حضور پیدا کنند.

شورای نگهبان نیز نظر مجلس را تایید و گفته بود که: «با توجه به وضوح اصول قانون اساسی خصوصا اصل ۱۳۳ هرگونه تغییر در وظایف و اختیارات قانونی و نیز ادغام دو یا چند وزارتخانه باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد و تا قبل از تصویب مجلس تغییری در مسئولیت و اختیارات وزیران و وزارتخانه هی قبلی به وجود نخواهد آمد.

وزیر وزارتخانه‌های جدید یا ادغام شده در هرصورت وزیر جدید محسوب شده و نیاز به اخذ رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی دارد.»

با وعده دیروز احمدی نژاد به لاریجانی درباره اعمال نظر مجلس و احکام برکناری سه وزیر که امروز به آنها ابلاغ شده اند معلوم نیست این مورد هم جزء توافقات بوده یا دولت روش دیگری را برای اعمال نظر خود در پیش گرفته است؟!

پیش بینی ها حکایت از آن دارد که فارغ از اخباری که از دیدار احمدی نژاد و لاریجانی منتشر شده باید منتظر ماند و دید احمدی نژاد در گفت و گوی مستقیم خود با مردم که از رسانه ملی پخش خواهد شد این ماجرا را چگونه پایان خواهد داد.


 


مسعود مرادی باستانی از زندانیان حوادث پس از انتخابات و حامی جنبش سبز است. وی از خبرنگاران وب‌گاه جمهوریت بوده و سابقهٔ خبرنگاری در روزنامه‌های شرق، جمهوریت و کارگزاران را دارد.

باستانی که چند روز پیش تولدش را در زندان رجایی شهر جشن گرفت، به شش سال حبس تعزیری از سوی قاضی صلواتی محکوم شده است.

به گزارش  کلمه، مهدی افشار نیک روزنامه نگار به مناسبت زاد روز مسعود باستانی مطلبی خاطره گونه برای وی نوشته که با اندکی تلخیص به این شرح است :

از نظر من مسعود یک سرمایه ویژه داشت و دارد . و اون عاطفی بودنش است .هر چند در فرهنگ ما ادم های احساسی سطحی و کم عمق معنا میشن اما مسعود یک روایت خاص از عاطفی بودن است .اون به سوژه هاش تا عشق نمی ورزید دست نمی گرفت. .وقتی هم عشقش به چیزی دندونه می گرفت تا پای بازداشت می رفت و ابایی نداشت. نمونه، بازداشتش در بیمارستان میلاد به خاطر گزارش های اعتصاب اکبر گنجی بود و یا فیلم مستندی که از اسانلو ساخت و بهایش را هم نیز پرداخت .

مسعود سوژه اش را عاطفی برمی گزید واسه اش گریه می کرد، حرص می خورد ، حواسش پرت می شد به در و دیوار می خورد ولی خطش را گم نمی کرد . نحوه سلوکش هم در تهیه خبر و گزارش منحصر خودش بود و اصول مدرسه های روزنامه نگاری را بهم می ریخت اما نمی شد به کارش گفت آماتور ونا حرفه ای. اون ذوق و اون نمکی که از دلش بر می امد مطلب را خوندنی می کرد . واین گونه روزنامه نگاری کردن توی روزنامه های ایران غریب است ثقیل است .

بارها بزرگانی را میدیم که برمسعود تیغ نقد می کشیدن که ایا واقعا روزنامه نگاری بلد است یانه ؟مسعود واقعا بلد بود .به من ثابت شده بود ولی مثل خودش بلد بود یک گونه فردیت در کارش پیدا کرده بود که ترکیبی بود از بی نظمی و هوش سرشار و عشق.اتفاقا از همین سر به هوا بودن که اکثر رفقای نزدیک مسعود یاد می کنند، معتقدم مسعود یک فرصت برای خودش می ساخت و می سازد .استرسش همیشه بالا است هر بار که توفیق شنیدن صدای پر از عشقش را از زندان داشتم می دیدم که برا ی کوچک ترین روزمرگی های مهسا نگران بود، چیزی بیش از نگرانی .اما همین استرس ها همین دل واپسی ها یک موقعیت تازه برایش خلق می کرد و آن پی گیری هاش بود.امکان نداشت دنبال چیزی باشه و یادش رود که چی میخواست ؟

حتما به شما ساعت یازده و نیم شب زنگ می زد و از شما میخواست که کامپیوترتان را روشن کنید و آن مطلب را بخونید چرا ؟چون مسعود نگران بود که صبح به صفحه بندی نرسد .عالم براش صحنه ای تراژیک بود وهمه ی همتش این بود که لبه های این روایت تراژیک را نرم تر کند .ابایی نداشت به خاطر پسری سیزده ساله که برگه های دعا می فروخت و مامور شهردای برگه هایش را گرفته بود درگیر شود.{با خودت چه کردی پسر؟دماغت چی شده؟……… تو چرا دیر رسیدی با مامورهای شهرداری دعوام شد زدند منو .

دوسالی است رویش را ندیدم .چند ماهی است صدایش را نشینیدم .این آقای بمب عاطفه نیاز امروز این شهر خشن است. دعا فروش های میدون انقلاب از سیزده به یازده سال رسیده اند. حتما اگر مسعود بیرون بود و میدید که دخترهای معصوم هم دارند دعا می فروشند و … ؛بی تعارف می نشست زار زار گریه می کرد .به چند تایی هم زنگ می زد که با اونها گریه کنه .دلم تنگه همه ی بغض های نترکیده ات است رفیق.

منبع: فیس بوک مهدی افشار نیک


 


علی شکوری راد با رد هر گونه ائتلافی و نزدیکی با گروههای اصولگرا می گوید: اصلاح‌طلبان در حال حاضر تصمیمی برای انتخابات پیش رو نگرفتند که حال بخواهند با کسی و گروهی ائتلاف کنند و در مجموع نیز برای اصلاح‌طلبان هیچ فرقی بین گروه‌های اصولگرا وجود ندارد.

به نوشته شرق، در روزهای اخیر یک جریان در دولت از سوی برخی از منتقدان آن «جریان انحرافی» نام گرفته و رهبر این جریان انحرافی نیز گاه به اختصار و گاه به صورت کامل از سوی خبرگزاری‌های منتقد معرفی می‌شود.

اما این جریان روی دیگری نیز دارد و فقط به جریان انحرافی ختم نمی‌شود. در هفته اخیر بعضی از سایت‌های وابسته به جناح اصولگرا خبر از نزدیکی و ائتلاف اصلاح‌طلبان با این جریان انحرافی دادند و اعلام کردند که اصلاح‌طلبان کنار گذاشته شده از قدرت از این موقعیت و شکاف بین اصولگرایان دارند استفاده می‌کنند و می‌خواهند که مجددا به قدرت بازگردند. اما چهره‌های جریان اصلاح‌طلبی این ادعاها را قبول ندارند و قویا چنین نزدیکی یا ائتلافی را رد می‌کنند.

علی شکوری راد با رد چنین اظهاراتی در گفت‌وگو با شرق خاطرنشان می‌کند: «اخیرا یکی از خبرگزاری‌های جناح مقابل نیز خبر از حضور اصلاح‌طلبان در مراسم ختم یکی از نزدیکان مشایی را داده بود؛ در حالی‌که در آن مراسم اصلاح‌طلبان به دلیل فوت پدر خانم آقای عرب سرخی در آن مراسم حضور داشتند، حال آقای امیری‌فر که از نزدیکان دولت و مشایی است نیز به دلیل آنکه باجناق عرب سرخی هست در مراسم حضور داشت.»

شکوری راد تاکید می‌کند: «اکنون نیز آنها برای آنکه مسایل داخلی خود را تحت‌الشعاع قرار دهند حرف‌ها و ادعاهایی را مطرح می‌کنند که مشخص است و واقعیت ندارد. اصلاح‌طلبان در حال حاضر تصمیمی برای انتخابات پیش رو نگرفتند که حال بخواهند با کسی و گروهی ائتلاف کنند و در مجموع نیز برای اصلاح‌طلبان هیچ فرقی بین گروه‌های اصولگرا وجود ندارد.» او در این ارتباط که اظهارات این‌چنینی چه تاثیری می‌تواند بر جریان‌های اصلاح‌طلبی داشته باشد می‌گوید: «این ادعاها اعتباری ندارد و با طرح این موضوع تغییری در باورهای اصلاح‌طلبی به وجود نمی‌آید. این اظهارات فقط برای خودشان مصرف دارد.»

این فعال اصلاح‌طلب خاطرنشان می‌کند که جریان‌های دیگری نیز در این سال‌ها بودند که با همین شگردهای تبلیغاتی توانسته‌اند، نیروهای خود را حفظ کرده و آنها را توجیه کنند.

او تاکید می‌کند که جریان‌های اصلاح‌طلبی به هیچ عنوان وارد این اختلافات نمی‌شوند و فقط نظاره‌گر این جریان هستند و ترجیح می‌دهند که نظاره‌گر این اتفاقات باشند. تا به سود یک جریان تلقی نشود.


 


معاون نرم‌افزار و پشتیبانی سامانه معاملات شرکت مدیریت فناوری بورس تهران در واکنش به بروز مشکل نرم‌افزار معاملات سهام که صبح امروز مانع از انجام عادی داد و ستد شده، گفت: هنوز علت این مشکل را پیدا نکرده‌ایم اما در حال پیگیری هستیم.

به گزارش فارس، معاون نرم‌افزار و پشتیبانی سامانه معاملات شرکت مدیریت فناوری بورس تهران در واکنش به بروز مشکل نرم‌افزار معاملات سهام که صبح امروز مانع از انجام عادی داد و ستد شده، گفت: هنوز علت این مشکل را پیدا نکرده‌ایم اما در حال پیگیری هستیم.

حامی حنانی در واکنش به این سئوال که چرا نرم افزار معاملات سهام موسوم به جم از زمان قبل شروع معاملات و در دوره سفارش‌گیری ( از ساعت ۸ و ۳۰ تا ۹ صبح روزهای معاملاتی) و حتی بعد از آن دچار مشکل شده، اظهار داشت: هنوز علت مشکل را نمی‌دانم و علت آن را پیدا نکرده‌ایم اما در حال تلاش و پیگیری هستیم تا این مشکل هر چه زودتر برطرف شود.

وی در برابر دیگر پرسش مبنی بر اینکه آیا این مشکل که مانع از انجام معاملات و با اعتراض کارگزاران مواجه شده امروز برطرف خواهد شد یا خیر؟، توضیح داد: در این مدت ۱۷ سال از زمان بکار‌گیری نرم‌افزار معاملاتی سابقه نداشته که بورس یک روز بدون نرم‌افزار باشد. بنابراین در اولین فرصت این مشکل را حل خواهیم کرد.


 


نگهداری بیش از ظرفیت زندانیان، وضعیت بهداشتی اسف بار و وجود نداشتن تفکیک بین زندانیان سیاسی و جرائم دیگر مانند قاچاق مواد مخدر، قتل و یا اعتیاد از جمله مواردی است که شرایط بسیار ناگواری را برای زندانیان در زندان کارون اهواز پدید آورده است.

پیمان روشن ضمیر، زندانی سیاسی که یکماه از دوران بازداشت خود را در بند ۶ زندان کارون اهواز به سر برده است درگفت وگویی با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران به شرح وضعیت زندان کارون خوزستان پرداخته است. به گفته وی نگهداری بیش از ظرفیت زندانیان، وضعیت بهداشتی اسف بار و وجود نداشتن تفکیک بین زندانیان سیاسی و جرائم دیگر مانند قاچاق مواد مخدر، قتل و یا اعتیاد از جمله مواردی است که شرایط بسیار ناگواری را برای زندانیان در این زندان پدید آورده است.

روشن ضمیر درتوضیح موضوع تراکم زندانیان و فقدان جای مناسب برای آنها در زندان کارون اهواز به کمپین گفت: « در بند ۶ که متعلق به بند سیاسی ها بود که خوشبختانه دیگر همه شان به جای دیگری منتقل شده اند از ۳۶۰ زندانی فقط ۵۲ نفر سیاسی بودند و بقیه جرم های دیگر مانند سرقت و مواد مخدر داشتند. این تعداد اگر می خواستند ایستاده هم کنار یکدیگر در بند بایستند جایشا ن نمی شد. زندان کارون اهواز دارای ده بند است که در همه بندها جمعیت به نسبت وسعت زمین بسیار زیادتر است. در بند۶ که من بودم ۱۵۰ نفر یا بیشتر حیاط خواب بودند. در اتاق شماره سه ،۵۲ زندانی سیاسی بود و در اتاق دو که کوچکتر از اتاق ما هم بود حدود ۱۰۰ نفر با جرم های مواد مخدر و سرقت بودند و در اتاق کوچکتر حدود ۴۰ نفر. بیش از ۱۵۰ نفر هم حیاط خواب داشتیم. مسولان زندان فقط زندانی را وارد بند می کنند دیگر خودش باید جا پیدا کند. هر زندانی سیاسی که می آمد بقیه او را در اتاق به هر ترتیب که می شد جا می دادند. ولی زندانیان دیگر تازه وارد یا باید پول داشتند که جا می خریدند و یا زندانی سابقه دار بودند که از طریق دوستانشان داخل بند جا پیدا می کردند. در غیر اینصورت اگر زندانی بار اولش بود که به زندان می آمد و به خصوص آنها که پول نداشتند حتما حیاط خواب می شدند.چون داخل بندها دیگر جا نبود.»

مدیرکل سازمان زندان های استان خوزستان ۳ اردیبهشت ماه سال جاری به خبرگزاری ایسنا گفت که میزان ورودی زندان‌های خوزستان در سال ۸۹ نسبت به سال ۸۸ حدود۳۸ درصد رشد داشته است: « این حجم ورودی به زندان ها کار را دشوار می کند و موجب می شود حجم کار افزایش یابد؛ در حال حاضر روزانه ۴ هزار و ۵۰۰ خانواده به زندان‌های خوزستان مراجعه می کنند که درخواست هایی مانند ملاقات با زندانی دارند.»(لینک به منبع خبر)

پیمان روشن ضمیر که اکنون با قرار وثیقه از زندان آزاد شده است دادگاه جدیدش در تاریخ ۲۴ خرداد ماه در شعبه ۳ دادگاه انقلاب اهواز به ریاست قاضی بارانی برگزار می شود. اتهامات او تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری است که خود این فعال سیاسی هیچکدام از اتهامات را قبول ندارد. او سی دی ماه سال گذشته در منزلش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و پس از دو ماه بازداشت که یک ماه آن در اداره اطلاعات گذشت و یک ماه دیگر در زندان کارون اهواز بود در تاریخ ۱۰ اسفند سال گذشته آزاد شد. او یکی از دوستان ضیا نبوی در زندان کارون اهواز بود.

پس از انتشار نامه اخیر ضیا نبوی در خصوص وضعیت اسف بار زندان کارون اهواز که خطاب به محمد لاریجانی دبیرستاد حقوق بشر قوه قضاییه نوشته شده بود، تمامی ۵۲ زندانی سیاسی این زندان به زندان دیگری موسوم به "کلینک درمانی" که در ۲۰ کیلومتری اهواز قرار دارد منتقل شده اند. آنها در تماس تلفنی با خانواده شان خبر داده اند که وضعیت شان بسیار بهتر از زندان کارون است. با این حال شرایط بد و غیر استاندارد زندان کارون اهواز هنوز برای نزدیک به ۴۵۰۰ زندانی با جرم های دیگر باقیست. ضیا نبوی، دانشجوی است که به ۱۰ سال حبس و تبعید به زندان کارون اهواز محکوم شده بود. پیمان روشن ضمیر نیز یکی از دوستان ضیا نبوی است که یکماه بازداشت خود را در کنار ضیا گذرانده است.

چندی پیش سیدمرتضی بختیاری وزیر دادگستری از زندان کارون اهواز دیدار کرد ولی در این دیدار هیچ خبری از انعکاس وضعیت نابهنجار نگهداری زندانیان، وضعیت بهداشت و سلامت و نیز توجه به تفکیک زندانیان بر اساس جرائم واتهامات آنها مطرح نشد. او درخصوص وضعیت زندان های استان خوزستان گفت: «تحول در زندانهای خوزستان نسبت به گذشته ، بزرگ، گسترده و در تمامی ابعاد و بخشها بی نظیر است.»

روشن ضمیر همچنین به کمپین در خصوص شرایط ناگوار نگهداری زندان هایی که جایی در واقع در زندان کارون ندارند گفت: « مهمترین نکته در این زندان حیاط خواب هایش بودند چیزی که در هیچ فیلمی ندیدم. فکرش را بکنید اگر کسی کارتن خواب باشد وقتی برف یا باران از آسمان می آید می تواند در جایی پناه بگیرد ولی حیاط خواب های زندان کارون اهواز نمی توانند به جایی هم فرار کنند. همانجا زیر برف و باران مجبور می شوند بمانند.بخصوص که اهواز باران زیاد دارد و گاهی یک یا دو روز حیاط خواب ها مجبور بودند زیر باران بمانند. گاه بی گاه هم چاه فاضلاب زندان بیرون می زند و حیاط را کامل می گیرد. آنوقت زندانیان حیاط خواب مجبور می شوند همه پتو و وسایلشان را جمع کنند و تلاش کنند تا فاضلاب را بفرستند داخل اما دوباره هم مجبورند وسایل و پتویشان را همانجای پهن کنند که تا یکساعت پیش پر از فاضلاب بوده است.»

پیمان روشن ضمیر با توجه به اینکه بند ۶ زندان کارون اهواز دارای تفکیک جرائم نبوده و زندانیان سیاسی در کنار زندانیان دیگر نگهداری می شدند در خصوص امنیت زندانیان سیاسی گفت: « خوشبختانه بقیه زندانیان از زندانی ها سیاسی حساب می بردند شاید یکی از دلایلش این بود که آنها وضع مالیشان بهتر بود و خیلی وقت ها به حیاط خواب ها در غذا و مواد مورد نیاز دیگر کمک می کردند. اصلا اکثر آنها معتاد بودند و جان تکان خوردن نداشتند. سرحال ترین زندانیانی که من دیدم زندانیان سیاسی بودند. اما حملات بی مورد زیاد دیدم وقتی مواد بخصوص شیشه می کشیدند ناگهان با چاقو یا آب جوش به هم حمله می کردند.»
او همچنین گفت که معلوم نیست آمار مرگ زندانیان چیست چرا که این موضوع هیچ گاه اعلام نمی شود.

پیمان روشن ضمیر درباره وضعیت غذا و آب زندان هم گفت: « زندانیان کارون از آب تصیفه نشده استفاده می کنند که به شدت آلوده است. آب اهواز بد مزه و آلوده است و باعث سنگ کلیه می شود. من زندانیان زیادی را دیدم که دچار سنگ کلیه بودند. درباره غذا هم مشکل دارند، میوه و سبزیجات به زندانیان داده نمی شود فقط دو ماه یکبار فروشگاه زندان سبزی و میوه می آورد که خودتان تصورش را بکنید اگر کسی خوش شانس باشد حداقل یک کیلو میوه در دو ماه گیرش می آید. گوشت ومرغ هم در غذا نیست. فقط هفته ی یکبار فروشگاه زندان می آورد که فقط کسانی می خرند که توانایی مالی دارند و اکثرا زندانیان توانایی مالی ندارند. بیشتر کسانی که درکار فروش مواد مخدر در زندان هستند وضع مالیشان خوب است من روزی که با ماشین به دادگاه می رفتم با زندانی حرف زدم که می گفت ماهی حدود ۶-۷ میلیون از فروش مواد در داخل زندان پول در می آورد.»

پیمان روشن ضمیر همچنین گفت که مسوولان زندان کارون جرم سیاسی را قبول نداشتند و همه را زندانیان امنیتی می نامیدند: «خبرنگار، وبلاگ نویس، دانشجو، بمب گذار و کسی که در نبرد مسلحانه با نیروی انتظامی شرکت داشته همه زندانیان امنیتی به حساب می آمدند و در بند ۶ بودند. حالا هم همه شان را برده اند در زندانی دیگر.»

پیمان روشن ضمیر در خصوص ارتباط خود با ضیا نبوی دیگر زندانی سیاسی که در زمان زندانی بودن خود با وی در زندان بوده است به کمپین گفت:« من اگر ضیا نبود از نظر ارتباطی خیلی مشکل پیدا می کردم . در یکماه بازداشتم با ضیا و یوسف فتوحی که زندانی کرد بود می گشتم . خود ضیا می گفت تا قبل از اینکه تو بیایی من از تخت پایین نمی آمدم. خودش که تخت نداشت و شب ها روی زمین می خوابید ولی می گفت عصرها روی تخت یکی می رفتم و فقط می نوشتم، حرفی با کسی نداشتم. ضیا شدیدا مشکل تنهایی داشت. او را از اوین که دوستانش و فعالان جنبش سبز بوده، آورده اند.»


 


خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام آلمانی گزارش داده است که احتمال دارد اتحادیه اروپا یک بانک آلمانی را به دلیل ارتباط داشتن با برنامه هسته‌ای ایران تحریم کند.

آلمان پیش از این گفته بود که «بانک تجاری ایران و اروپا» تحت نظر دارد اما نمی‌تواند اقدامی علیه آن انجام دهد مگر آنکه اتحادیه اروپا علیه آن تحریم وضع کند یا اینکه مشخص شود این بانک با موسساتی که در لیست سیاه اتحادیه اروپا هستند، همکاری داشته است.

سال گذشته میلادی خزانه‌داری آمریکا علیه «بانک تجاری ایران و اروپا» برای ارائه تسهیلات جهت انتقال میلیاردها دلار به بانک‌های ایرانی که در فهرست سیاه آمریکا قرار دارند، تحریم وضع کرده بود.

به گزارش رادیو فردا اکنون یک مقام آلمانی که نخواسته نامی از آن برده شود، با بیان اینکه مقدمات تحریم این بانک فراهم شده، گفت: «شواهد رو به افزایش و قابل‌توجهی وجود دارد که بانک تجاری ایران و اروپا به شرکت‌ها و موسساتی که تحریم بوده‌اند، تسهیلات مالی داده است.»

به گفته این مقام آلمانی وزیران خارجه اتحادیه اروپا احتمالا در نشست ۲۳ ماه مه (دوم خرداد) بر سر تحریم این بانک به توافق برسند.

با این حال روزنامه آلمانی هندلس‌بلات چندی پیش در گزارشی نوشت، بانک فدرال آلمان با چراغ سبز وزارت اقتصاد و وزارت امور خارجه این کشور اقدام به انتقال میلیاردها یورو بابت صادرات نفت ایران به هند به حسابی در بانک تجاری ایران و اروپا در هامبورگ کرده است.

شورای امنیت سازمان ملل، تاکنون به خاطر ادامه فعالیت غنی‌سازی اورانیوم، علیه ایران چهار قطعنامه تحریمی وضع کرده است؛ کشورهای غربی ایران را متهم می‌کنند که در برنامه هسته‌ای‌اش اهداف نظامی را دنبال می‌کند، اتهامی که ایران همواره آن را رد کرده است.


 


با وجود این‌که سال گذشته هزارمین سال پایان سرایش شاهنامه بود، اما در طول سال، آن‌طور که باید به خالق شاهنامه توجه نشد و علاوه بر پابرجا ماندن دکل‌های برق در توس و گازکشی در منطقه، امروز نیز زادگاه فردوسی روزگار خوشی را نمی‌گذراند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خراسان رضوی، روستای تاریخی «پاژ» نقطه‌ای است که به‌عنوان زادگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی، حماسه‌سرای نامدار ایران شناخته می‌شود. با این وجود، شاید مردم فقط نامش را از رسانه‌ها شنیده باشند و کمتر کسی به قصد دیدن، راهی این روستا شده باشد.

این روستای ۸۰۰ هکتاری در ۱۵ کیلومتری شمال شرقی مشهد و در تقاطع جاده‌ی کلات و کارده قرار دارد و هرچند از جاده‌ی کناری آرامگاه فردوسی نیز می‌توان با طی مسافتی طولانی، به‌شکل غیرمستقیم به این روستا رسید، اما نه در جاده‌ی اصلی و نه در مسیری که از آرامگاه فردوسی آغاز می‌شود، هیچ تابلویی برای راهنمایی گردشگران و علاقه‌مندان دیده نمی‌شود. با این وجود، نکته‌ی مطلوب برای بازدیدکنندگان این است که هر دو مسیر، راه آسفالت دارد و این امر سرعت دسترسی با وسیله‌ی نقلیه را بیشتر می‌کند.

تنها تابلویی که می‌توان از روی آن از رسیدن به این روستا اطمینان یافت، تابلویی است که توسط دهیاری روستا در حاشیه‌ی مسیر کلات به مشهد نصب شده است و ورود به روستای «پاژ» را خوش‌آمد می‌گوید. مردم منطقه این روستا را با نام «پاز» می‌شناسند و به علت پرسش‌های گردشگران نام «پاژ» نیز برای‌شان بیگانه نیست. این روستا یک خیابان اصلی به نام «فردوسی» دارد که از جاده‌ی کلات منشعب می‌شود و خیابان‌های فرعی آن نیز براساس همین خیابان اصلی شماره‌گذاری شده‌اند. به گفته‌ی مردم روستا، این خیابان‌ها به‌زودی آسفالت می‌شود تا گذر در روستا نیز راحت‌تر انجام شود.

با گذشتن از حاشیه‌ی جاده‌ی کلات و روستای پاژ، یک ساختمان کهن بر بالای تپه‌ای در روستا خودنمایی می‌کند که همان خانه‌ی منسوب به «فردوسی» است. این خانه در بلندترین قسمت روستا قرار دارد و مردم آن را به نام «خانه‌ی فردوسی» می‌شناسند. با این حال، خانه‌ی پیر فرزانه‌ی توس روزگار خوشی را سپری نمی‌کند.

هرچند نیازهای اولیه مانند آب، گاز و … در روستا تأمین شده است، اما زندگی به شیوه‌ی سنتی جریان در آن دارد و مردم روستا هیچ بهره‌ای از جاذبه‌ی گردشگری این منطقه نمی‌برند.

«خانه‌ی فردوسی» بر بلندای تپه‌ی تاریخی پاژ که اسفند ۱۳۷۹ به شماره‌ی ۳۲۴۱ در فهرست آثار ملی ثبت شد، گردشگران را از هر نقطه‌ی روستا به سوی خود جذب می‌کند؛ اما در خود روستا نیز مانند جاده‌های دسترسی به منطقه، تابلویی که گردشگران را به سمت خانه هدایت کند، وجود ندارد. علاوه بر این، راه رسیدن به خانه به‌دلیل قرار داشتن در بلندی، آسان نیست.

در اطراف خانه نیز هیچ تابلویی برای راهنمایی گردشگران به سمت «خانه‌ی فردوسی» و رد پایی از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری حتا در حد آرم این سازمان دیده نمی‌شود. به این ترتیب، گردشگران مجبورند برای یافتن راه خانه از مردم سؤال کنند. آن‌ها نیز تنها در حد شنیده‌ها و براساس حضور گردشگران اطلاعاتی بسیار مختصر دارند. در حالی که این جاذبه‌ی گردشگری به ارائه‌ی اطلاعات در قالبی بسیار مدون نیاز دارد.

با رسیدن به «خانه‌ی فردوسی» منظره‌ی چشم‌نوازی دیده نمی‌شود. یک چهاردیواری کوچک با تاقچه و تزیینات گچی ساده که قدمت آن به دوران پهلوی می‌رسد، تنها دارایی «خانه‌ی فردوسی» است. این‌جا چیزی که بیش از همه جلب توجه می‌کند، یادگاری‌هایی است که روی دیوارهای گچی نوشته شده است و به زحمت می‌توان در میان انبوه نوشته‌ها، جای خالی یافت.

ساختمان خانه نیز روزگار خوشی را سپری نمی‌کند و به مرمت اساسی نیاز دارد. قرار گرفتن خانه بر بالای تپه، جلوه‌ای دیداری برای آن ایجاد کرده است. در حالی که بنا، به جز قدمت کهن آن، ویژگی برجسته‌ای ندارد و تنها نام «فردوسی» است که به آن اهمیتی ویژه بخشیده است. در روستای پاژ که آن را با نام «فردوسی» می‌شناسند، به‌جز در نام خیابان‌ها، هیچ اثری از زنده‌کننده‌ی زبان پارسی دیده نمی‌شود.

هرچند مرمت و رسیدگی به وضعیت زادگاه فردوسی و اطراف آن در برنامه‌ی سازمان میراث فرهنگی قرار دارد، اما به گفته‌ی یکی از مردم روستا، این برنامه چند سال است که در حد حرف باقی مانده و اقدامی عملی در این راستا انجام نشده است.

به گفته‌ی مردم منطقه، این روستا به‌شکل غیربرنامه‌ریزی‌شده، بازدیدکنندگانی را بویژه در ایامی مانند نوروز از نقاط مختلف و حتا سایر کشورها دارد؛ اما دیدن این وضعیت در زادگاه یکی از بزرگ‌ترین مشاهیر ایران جلوه‌ی خوشی ندارد. بنابراین لزوم سرعت بخشیدن به برنامه‌هایی که برای افزایش ظرفیت گردشگری این روستا در نظر گرفته شده است، اهمیتی دوچندان دارد


 


پرواز ۵۷۱ صبح جمعه هواپیمایی آسمان به مقصد یاسوج به دلیل شرایط نامساعد جوی در نزدیکی شهر یاسوج با تکانهای شدیدی مواجه شد که این مسئله وحشت مسافران را در پی داشت.تکان‌های شدید هواپیما باعث وحشت مسافران پرواز تهران به یاسوج شد.

به گزارش مهر، پرواز ۵۷۱ صبح جمعه هواپیمایی آسمان به مقصد یاسوج به دلیل شرایط نامساعد جوی در نزدیکی شهر یاسوج با تکانهای شدیدی مواجه شد که این مسئله وحشت مسافران را در پی داشت.

همچنین عدم دید کافی به دلیلی وجود گرد و غبار فراوان در آسمان باعث شد که هواپیما برای فرود دو مرتبه بر فراز شهر یاسوج بچرخد. با این حال با درایت و مهارت خلبان این پرواز، هواپیما در موعد مقرر به سلامت بر زمین نشست و مسافران نفس راحتی کشیدند.

به گفته خلبان این پرواز، سرعت ۲۵۰ کیلومتری باد در این منطقه موجب تکانهای شدید هواپیما شده بود. فرودگاه یاسوج یکی از مرتفع‌ترین فرودگاه‌های کشور است که در ارتفاع شش هزار پایی از سطح دریا قرار دارد. با این حال به گفته برخی کارشناسان، این فرودگاه تجهیزات پیشرفته فنی ندارد و خلبان برای فرود باید حتما دید کافی داشته باشد.


 


کلمه- زهرا صدر: مهدی محمودیان به علت انتشار نامه اش به رهبری پیرامون فجایع جاری در زندان های کشور به ۱۰ روز انتقال به سلول انفرادی و ۳ ماه ممنوعیت از ملاقات محکوم شد.

محمودیان پس از دیداری که با رییس زندان رجایی شهر داشته، این حکم به وی اعلام شد و در حال حاضر در سلول انفرادی به سر می برد.

این در حالی است که وی از بیماری های متعدد ناشی از شکنجه های دوران زندان رنج می برد و همراه با تعدادی دیگر از زندانیان رجایی شهر در اعتصاب غذاهای طولانی هفتگی که پیشتر اعلام کرده بودند، شرکت می کند.

محمودیان در بخشی از نامه اش به رهبری  نوشته بود: “براساس آموزه های دینی ،اخلاقی و انسانی خود آموخته ام که در یک جامعه انسانی همه آحاد مردم نسبت به یکدیگر وظایفی دارند و در صدر آن وظایف، اشاعه امر به معروف و نهی از منکر است و از آنجایی که هنوز کمی امیدواری برای اصلاح امور در من وجود دارد و خوش بینانه فکر میکنم و یا لااقل امیدوارم که گزارش قبلی من را حضرتعالی ندیده باشید و یا نگذاشتند به دست شما برسد بر آن شدم گزارشی از وضعیت شکنجه و رفتارهای وحشیانه نیروهای امنیتی با زندانیان سیاسی و همینطور وضعیت اسفبار زندانیانی که در ۱۱ ماه اخیر حداقل در سه زندان و یک بازداشتگاه ) با پوست و گوشت خود احساس کرده ام را برای شما بگویم ، تا شاید اینبار قبل از آنکه فردی از نزدیکانتان را از دست بدهید ، دستور رسیدگی به این اوضاع را صادر کنید ، با آنکه میدانم بعد از گفتن و انتشار این گزارش احتمالا چندین سال دیگر نیز به محکومیتم اضافه خواهد شد و احتمالا دوباره به انفرادی منتقل و مورد ضرب و جرح بازجویان و برخی نگهبانان قرار خواهم گرفت.”

وی در بخش دیگری از این نامه متعهدانه و صریح پیش بینی وضعیت امروز خود را کرده و نوشته است: “نمی دانم بعد از انتشار این نامه چه سرنوشتی پیدا خواهم کرد، نمی دانم شاید در دادگاه های عادلانه سربازان گمنامت با زیر پا گذاشتن شرافت و انسانیت حرف ها و نوشته هایم را تکذیب کنم و اعتراف کنم در این مدت که در زندان بودم توسط رژیم صهیونیستی و عوامل استکبار تحریک شده ام تا نسبت به نظام مقدس شما توطئه کنم و یا نمی دانم شاید اعتراف کنم سفیر انگلستان و فرانسه و رابط سازمان های جاسوسی غربی این حرف ها را به من آموزش داده اند ، اما امروز در سلامت و آزادی کامل به خدای بزرگ و ائمه ی اطهار و همین طور به خون تمام شهدای راه آزادی بخصوص شهدای یکسال اخیر سوگند یاد می کنم، اعلام می کنم ضمن اینکه این مطالب عین واقعیت رخ داده در زندان های تحت امر شماست، هیچ هدفی جز تلاشی در راه اصلاح امور همین طور انجام فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت الملوک نداشته و ندارم.”

مادر مهدی محمودیان در گفت و گو با خبرنگار کلمه  می گوید: هر بار که می بینمش تاکید می کند: “من تا جایی که در توانم هست ایستاده ام. پای افشاگری هایی که کردم و به آن ها اطمینان دارم هستم. حرفهایم دروغ نیست که بتوانم انکارشان کنم. برای هر چه گفتم سند دارم.” حرف مهدی حرف ناحساب نیست. درست می گوید. او می خواهد ایستادگی کند تا حرف هایش ثابت شود.

وی با اشاره به اینکه تا به حال جواب هیچ کدام از نامه هایش به دادستانی را نگرفته است خطاب به دادستان میگوید: چرا آقای دادستان؟ میدانی داری به جای دفاع از مظلوم از ظالم دفاع میکنی؟ میدانی پشتیبان ظالم شده ای؟

متن مصاحبه ی خبرنگار کلمه با مادر این روزنامه نگار را با هم می خوانیم:

اخباری مبنی بر ممنوع الملاقات شدن آقای محمودیان آمده است، به شما دلیل این حکم را اعلام کرده اند؟

پنج شنبه پدر و برادر مهدی برای ملاقات رفته بودند که به آنها اعلام شده که مهدی را بردند انفرادی و الان ممنوع الملاقات است. دلیلی نگفتند اما ما حدس می زنیم برای نامه ای ست که به رهبری نوشته و برخوردها و حقایق زندان را افشا کرده است.

از وضعیت جسمی ایشان خبری دارید؟

از حال و روز بچه م خبری ندارم. هم بندی هایش گفتند ناگهانی آمدند سراغش و بردندش. او مشغول دارو خوردن است و این کمی مرا نگران می کند. البته مشکل دنده ش که داخل ریه رفته بود بهتر شده است ظاهرا. اما به هر حال چون طبق قرارشون یک شنبه تا چهار شنبه هم در اعتصاب بوده بی خبری از وضع جسمی اش نگرانم میکند.

با توجه به اینکه همین الان هم آقای محمودیان به خاطر افشای فجایع کهریزک در زندان و در حال پرداخت هزینه هستند، همچنان اصرار دارند که با نامه های افشاگرانه خودشان را در معرض خطر و سختی بیندازند؟

مهدی روی حرف هایش ایستاده است. هر بار که می بینمش می گوید: “مامان! من تا جایی که در توانم هست ایستاده ام. پای افشاگری هایی که کردم و به آن ها اطمینان دارم هستم. حرفهایم دروغ نیست که بتوانم انکارشان کنم. برای هر چه گفتم سند دارم.” حرف مهدی حرف ناحساب نیست. درست می گوید. او می خواهد ایستادگی کند تا حرف هایش ثابت شود.

خانواده با این روش موافق و همراه هستند؟

گاهی به او میگوییم ملاحظه ی وضعیت جسمیت را بکن اما قبول نمی کند و میگوید “تا در بدنم جانی دارم پای اعتقادات و حرف هایم ایستاده ام. اینها مشکلات من تنها نیست که سکوت کنم. مسائل اساسی مردم کشورم است و من از حرفم کوتاه نمی آیم.” مهدی به جایی رسیده است که دیگر خودش برایش مهم نیست. فقط درد جامعه و اتفاق هایی که می افتد برایش مهم است.

به عنوان یکی از اعضای خانواده ی بزرگ زندانیان فکر می کنید روش های خشونت باری که در برخورد با زندانیان بوده و هست چقدر نتیجه بخش خواهد بود؟ به نظر شما مشکل از کجاست؟

من تعجب می کنم که چطور ممکن است مسئولان ما برای حاکمان کشورهای همسایه پیام دهند که به درد مردم برسید. با خون و اسلحه جواب اعتراض مردم را ندهید. با مردم مدارا کنید. اما خودشان دقیقا برعکس عمل می کنند.

من می خواهم اینجا بپرسم چرا؟ کسی هست که چراهای مرا جواب دهد؟ چرا با کسی که دلسوز کشورش است باید اینطور برخورد شود؟

من نمی دانم مسئول این کارها و تصمیم گیری ها کیست. اما سوال من این است که شما به کشورهای همسایه میگویید دلسوز مردم خود باشید. حالا دلسوز ما کیست؟ ما باید به چه کسی ظلم هایی که در حقمان می شود را بگوییم؟ کسی نیست که بنشیند و بپرسد مشکل شما چیست؟ من یک فرد معمولی در این کشورم، به درد من چه کسی باید برسد؟ اگه کسی هست که نگران مردم و آیین و دین و میهنش هست و دلش میخواهد که مشکلات جامعه دیده و حل شود باید به انفرادی فرستاده شود؟

من می خواهم بپرسم اگر این کشور دلسوز دارد چرا برعکس آن چه به دیگران و کشورهای دیگر می شود عمل میکنند. چرا وقتی بچه ی من حرف حقی میزند و گزارشی می دهد باید بدترین برخوردها را ببیند؟

می خواهم بدانم با آن هایی که کشور را به اینجا رسانده و فاجعه به بار آورده اند چه کار می کنند؟

آیا به آن ها درجه ی بالاتر و مقام بالاتر می دهند؟ قرار نیست با آن ها برخورد شود؟

من الان هیچ چیز جز جواب چراهایم را نمی خواهم؟

من که نمیتوانم با کسی حضوری صحبت کنم. نه دادستان نه رهبری و نه هیچ مسئولی را اجازه نمی دهند ببینم تا بتوانم مشکلات را برایش بگویم ناچارم که نامه بنویسم و مصاحبه کنم. دست من از دامن همه کوتاه است.

من جواب هیچ کدام از نامه هایم به دادستانی را نگرفته ام. به تازگی هم که دیگر نامه هایم را تحویل نمیگیرند. من هم برایشان پست می کنم.

با توجه به اینکه تا به حال جواب نامه هایتان به مسئولان را نگرفته اید اما باز هم ادامه خواهید داد. سخنی با دادستان ندارید؟

چرا آقای دادستان؟ مگه قرار نیست شما داد ما را بشنوی؟ میدانی داری به جای دفاع از مظلوم از ظالم دفاع میکنی؟ می دانی پشتیبان ظالم شده ای؟

بچه های ما برای گفتن حقیقت این همه آزار میبینند. اما آنهایی که این همه مصیبت و درد را بر جامعه و مردم نازل کردند بدون هیچ مشکلی دارند زندگی می کنند

آقای دادستان اگر از کارت دفاعی داری چرا جواب نامه ها و سوال های مرا نمی دهی؟


 


سایت ستاد حقوق بشر قوه قضائیه نوشت:

‘محمد جواد لاریجانی’ رییس شورای حقوق بشر ایران روز پنجشنبه اعلام کرد: اسامه بن لادن سرکرده القاعده نیازمند محاکمه ای منصفانه بود نه اینکه توسط نیروهای آمریکایی یکطرفه اعدام شود.

به گزارش ستاد حقوق بشر قوه قضائیه،لاریجانی پس از دیدار با ‘ابراهیم ابراهیم’ معاون وزیر امور خارجه آفریقای جنوبی اظهار داشت که قانون بین الملل این مساله را منع می کند. این کار علیه عدالت و انصاف است. حتی این رسواترین تروریست هم باید تحت محاکمه قرار می گرفت و از یک دادگاه منصفانه برخوردار می شد تا از خود دفاع کند.

وی افزود: ایران سال های قبل از یازدهم سپتامبر با القاعده می جنگید و آمریکا سال ها به این گروه کمک می کرد. این گروه پس از یازدهم سپتامبر، به مظهر شیطانی تبدیل و اتهاماتی علیه آن ساخته شد.

لاریجانی ضمن انتقاد از کشورهایی که خود را رهبران مبارزه علیه تروریسم می دانند، گفت که نمی خواهیم این گروه ها را بی گناه جلوه دهیم بلکه باید با تروریسم در سراسر دنیا جنگید.

وی خاطر نشان کرد که هیچ کشوری در دنیا نباید خود را در جایگاهی قرار دهد که یک نفر را بازجویی، متهم و در مورد وی قضاوت کند و در نهایت به طور یکجانبه حکم را به اجرا گذارد.


 


سایت الف متعلق به احمد توکلی، ار تبرئه “مدیران معزول بیمه ایران که در پی گزارش خلاف واقع محمدرضا رحیمی عزل شده” بودند خبر داد و این امر را حاصل “مبارزه تبلیغاتی با فساد” توسط دولت دانست.

البته اشاره این گزارش به آقای محمدرضا رحیمی مربوط به دوره‌ای است که وی مسئولیت دیوان محاسبات مجلس را عهده دار بوده است. مدیران بیمه ایران  در پی گزارش خلاف واقع محمدرضا رحیمی عزل شده و در سخنرانی های  احمدی نژاد از آنها با عناوین نامناسبی یاد شده بود.

الف در آن زمان، جزئیاتی از علمکرد تبلیغاتی دیوان محاسبات در جریان پرونده بیمه ایران را منتشر کرده بود. به این ترتیب که در صفحه جلد و اول گزارش تخلفات بیمه ایران که به دفتر رئیس جمهور ارسال شده بود، در حرکتی جدید و نوآورانه، به جای عناوین متداول گزارشات دولتی، عنوان “یک قدم در کشف فساد” به کار برده شده بود. در ذیل همین عبارت، ترکیب غریب دیگری نیز به چشم می خورد که شائبه های تبلیغاتی بودن این گزارش را تقویت می کرد”ره آوردی از دیوان محاسبات”.

در همان سال ۱۳۸۶، کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، رسیدگی به موضوع را به کمیته ای سه نفره به ریاست آقای ریاض، نایب رییس وقت کمیسیون، و با عضویت آقایان حسین شیخ الاسلام و علیمراد جعفری محول نمود.

در گزارش کمیسیون اصل ۹۰ چنین نتیجه گیری شده بود که اتهامات مطروحه در مورد مدیران بیمه ایران به اثبات نرسیده و توصیه شده بود که از ایشان به نحوی دلجویی شود.

اما در آن هنگام با هماهنگی های به عمل آمده مقرر شد گزارش یادشده تا صدور رای نهایی توسط ارکان دیوان محاسبات مسکوت بماند.

دادسرای دیوان محاسبات برای رسیدگی به موضوع، پرونده را به سه شعبه خود ارجاع داد. براساس رسیدگی شعب مربوطه، از سوی دادستان دیوان محاسبات دادخواستی در تاریخ ۸۸٫۱٫۲۹ مشتمل بر ۱۲ بند در خصوص عملکرد سال های ۸۰ تا ۸۶ بیمه ایران صادر شد.

مقایسه میان موارد و میزان خواسته در این دادخواست با ادعاها و موارد مطروحه در گزارش سال ۸۶ بیانگر این مطلب بود که ادعای سوء استفاده مطرح شده علیه مدیران اخراجی صحت نداشته است.

به این ترتیب مشخص شد مدیرانی که در جریان مذکور با سرو صدای فراوان رحیمی و احمدی نژاد عزل شدند، به لحاظ ایراد اتهامات بی اساس و عجولانه، مظلوم واقع شده اند. در واقع، آنها قربانی مبارزه تبلیغاتی با فساد شده بودند.


 


علیرضا داوود‌نژاد کارگردان پیش‌کسوت سینما بار دیگر در برنامه هفت به اظهارنظر درباره بیضایی و جعفر پناهی پرداخت.

به گزارش آفتاب به نقل از پارس توریسم، داوود‌نژاد در این برنامه دو مرتبه گفت چرا باید هنرمندی مثل بهرام بیضایی از شرایط فیلمسازی‌اش به ستوه بیاید.

داوودنژاد در ادامه گفت: چرا قید‌وبند از دست‌و‌پای جعفر پناهی برداشته نمی‌شود اگر از فیلمسازانی مثل پناهی حمایت شود می‌توانیم در عرصه جهانی حرف‌هایی برای گفتن داشته باشیم.

داوود‌نژاد در ادامه گفت‌: واقعا کوفتم می‌شود که همکارم نمی‌تواند فیلم بسازد.

وی در ادامه گفت: بحث فقط بحث شخص پناهی و بیضایی نیست و بحث سینمای ایران است.

این کار گردان در ادامه صحبت‌های خود گفت: دولت با ابزاری چون پروانه ساخت و نمایش ندادن و با فشار‌های مالی در صدد اعمال سلیقه خود است در حالی که نمی‌داند اینها فقط ابزار کهنه‌ای هستند که دیگر کار آمدی ندارد و فقط فضا را تلخ کرده و هنرمندان را پژمرده می‌کند.

داوودنژاد در ادامه با اشاره به اینکه فضای سمعی بصری کشور، در تسخیر فیلم خارجی است و فیلم‌های خارجی از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت و….به راحتی در دسترس هستند، عنوان کرد: برنامه‌های ما همواره مخاطبان تلویزیون ایران را به سمت خود کشانده‌اند و ما بازی را به رقبای جهانی باخته‌‌ایم.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته