-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

Latest News from Emrooz for 05/14/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امروز: جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه علم و صنعت ایران در اعتراض بر جو امنیتی حاکم بر دانشگاه بیانیه ای را صادر کرده اند. متن کامل بیانیه در پی می آید.

مدت هاست جو امنیتی، فضای دانشگاه علم و صنعت را فرا گرفته است. در دو سال گذشته فشارهای مختلفی از سوی نهادهای داخل و خارج دانشگاه بر دانشجویان وارد شده است؛ تعطیلی چند ماهه ی شورای صنفی، نصب دوربین های مدار بسته، تفکیک جنسیتی در برخی کلاس ها و اخیرا برخوردهای توهین آمیز افراد ناشناس با دانشجویان. روندهایی که روز به روز شدت بیشتری می گیرد.

چند هفته ای است عده ای به بهانه ی اجرای طرح منشور اخلاقی، به خود اجازه ورود به حریم خصوصی دانشجویان اعم از دختر و پسر را داده اند. تذکرها و احضارها به علت آنچه رعایت نکردن طرح مذکور خوانده می شود، شدت گرفته است. حقوق حداقلی دانشجویان مورد تعدی قرار گرفته و برخوردهای حداکثری و توهین آمیز از سوی حراست و افراد ناشناسی که در سطح دانشگاه رژه می روند، به اوج رسیده است. در پیش گرفتن چنین سیاستی از سوی مسوولین باعث شد گروه های شبه نظامی داخل دانشگاه نیز فرصت را غنیمت شمرند و به بهانه «امر به معروف و نهی از منکر»، خودسرانه با دانشجویان برخورد کنند، بیانیه دهند و تهدید کنند. بی شک این امر مورد تایید و تاکید مسئولین دانشگاه می باشد و بدون حمایت ریاست دانشگاه، نیروهای حراستی و البته گروه های شبه نظامی، اجازه عرض اندام نمی یافتند؛ که هرگونه برخورد کنند و هرگونه توهین کنند.

رئیس دانشگاه و معاون های او باید پاسخ دهند که با چه مجوزی، حقوق مصرح یک شهروند را محدود کرده اند؟ چرا دانشجویانی که دارای معیارهای پوشش مطابق با عرف جامعه هستند، در دانشگاه تذکر می گیرند و تهدید می شوند؟ به چه حقی برای نوع پوشش دانشجویان تعیین و تکلیف می شود؟ تعیین الگوی پوشش برای پسران و دختران و نصب تابلوهای بزرگی از موارد مربوطه در دانشگاه، جز توهین به شأن دانشجویی و فرهنگی دانشگاه می باشد؟ مسوولیت این نیروهای ناشناس با چه کسی یا نهادی است؟ کنترل رفتار نیروهای شبه نظامی به عهده ی کیست؟! بدون شک مسئولین دانشگاه اعم از رئیس دانشگاه و نیروهای حراست، مسئول این برخوردها هستند.

ما جمعی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران، خواستار بازگشت وضعیت دانشگاه به روال عادی و توقف این رفتارهای توهین آمیز هستیم و ضمن اعتراض به این برخوردهای غیر قانونی، اعلام می کنیم که برای استیفای حقوق خود کوتاه نخواهیم آمد و در اولین گام، با بستن روبان های سفید به دست، اعتراض خود را به روند ناصواب موجود نشان خواهیم داد.


 


‌ امــــروز- جمعی از فعالان سابق جنبش دانشجویی ایران، با اشاره به خشونت عریان نیروهای امنیتی و سرکوب‌گر نسبت به دانشجویان و دانشگاه، از فعالیت‌های مستقل و روشن‌بینانه‌ی جنبش دانشجویی اعلام حمایت کرده و به حاکمیت در مورد ادامه‌ی روند
برخورد با دانشگاه به شدت هشدار دادند
به گزارش امروز، متن کامل این بیانه به شرح زیر است :
دهه‌های متمادی است که دانشگاه و دانشجویان به مثابه کانون و چراغ روشن اندیشه‌ورزی و آزادی‌خواهی، قلب تپنده‌ی جنبش‌های مدنی مردم ایران بوده است. اما از بدو تاسیس نهاد دانشگاه در ایران تا امروز، همواره اصحاب قدرت با دانشجویان آگاه و آزادی‌خواه برخورد خصمانه داشته‌اند و فراز و نشیب‌ها و تحولات پی در پی در تاریخ معاصر ایران نیز هرگز سبب نشده است تا سرکوب جنبش دانشجویی توسط حاکمان لحظه‌ای متوقف گردد. اما جنبش دانشجویی ایران نشان داده است که علی‌رغم فشارها، ترس آفرینی‌ها و سرکوب مداوم از سوی صاحبان قدرت هیچ‌گاه در برابر ظلم، بیداد و استبداد سکوت نخواهد کرد و با سلاح اندیشه و آگاهی، پایه‌های استبداد را فرو خواهد ریخت و زندان، محرومیت و ممنوعیت نتوانسته مانع تپش و حرکت رو به جلوی آن شود.

دانشگاه و جنبش دانشجویی در سی سال گذشته همواره زیر ضرب حملات عمله استبداد بوده و به خصوص در شش سال گذشته و به صورت مشخص پس از کودتای انتخاباتی ۸۸، نیروهای سرکوب‌گر با حمله وحشیانه به محیط دانشگاه و یا خانه و کاشانه دانشجویان و بازداشت و ضرب و شتم آن‌ها و همچنین محروم کردن دانشجویان اندیشه‌ورز، نخبه و آزادی‌خواه از ادامه‌ی تحصیل، تعطیلی تشکل‌های منتقد، صدور احکام قضایی بی‌سابقه علیه فعالان دانشجویی و بازنشستگی اجباری اساتید صاحب صلاحیت، با تهدید و ارعاب هر روزه‌ی دانشجویان، و با انکار حضور درخشان آن‌ها خواسته است وقفه‌ای در جنبش پرافتخار دانشجویی ایجاد کند تا بتواند به خواست‌های نامشروع خود در خاموش کردن صدای مخالفان و یک صدا کردن جامعه دست یابد.

اما زنهار که دانشگاه تا همیشه زنده است و پویا و خار چشم مستبدین؛ آن‌چه اقتدارگرایان بر آن حمله می‌کنند، تصویر ماه درخشان جنبش دانشجویی است بر آب و هر چند که لحظه‌ای معوج شود، باز هم ماه خواهد تابید و در آب منعکس خواهد شد.

اکنون نیز علی‌رغم گذشت نزدیک به دو سال از جنایات پس از وقایع انتخابات که با کشتار مردم بی دفاع، حمله به کوی دانشگاه و فجایع کهریزک همراه بود و عاملان و آمران این جنایات آزادانه به اعمال ننگین خود می‌پردازند برخی از مسوولان نظامی کماکان دانشجویان را تهدید به برخوردهای خشونت آمیز می کنند.
ما جمعی از فعالان سابق جنبش دانشجویی به مجموعه‌ی حاکمیت هشدار می‌دهیم تا رویه‌ی نامیمون برخورد با فعالیت‌های مسالمت‌آمیز دانشجویی را پایان دهد؛ سرمایه‌های علمی و نخبگان این کشور را هر چه سریع‌تر از زندان آزاد کنند.

ما خواهان پایان حکومت‌ نظامی غیررسمی حاکم بر دانشگاه‌ها و بازگشت فضای آکادمیک به جای جو پادگانی امروز دانشگاه‌ها هستیم. ما خواهان آن هستیم که با خروج نیروهای امنیتی و غیر دانشگاهی از محیط دانشگاه‌ها آزادی‌های آکادمیک احیا و برقرار شود. ما به عنوان کسانی که تجربه و افتخار چندین سال همراهی با جنبش دانشجویی را داشته‌ایم، از همه‌ی حرکت‌های مستقل، آزادی‌خواهانه و غیرخشونت‌آمیز در اعتراض به فضای پادگانی - امنیتی دانشگاه‌ها دفاع و از دانشجویانی که در این زمینه تلاش می‌کنند حمایت می‌کنیم.

ما عمیقا معتقدیم با توجه به خشونت عریان نیروهای امنیتی و سرکوب‌گر نسبت به دانشجویان و دانشگاه، هشیاری دانشجویان در اعتراضات‌شان امری لازم و ضرروی است. چیزی که تا به امروز نیز همواره چراغ راه فعالان جنبش دانشجویی بوده است و پس از این نیز خواهد بود؛ هشیاری، استقلال، شجاعت.

دقت و بررسی همه‌ی جوانب پیش از ورود به عرصه‌ی عمل و پرهیز از دام‌های نهان و آشکار حاکمیت می‌تواند بر نیرومندی بیشتر جنبش دانشجویی بیافزاید تا با هزینه‌های کمتر،‌ دستاوردهای بزرگ‌تری کسب کند.

در پایان ما جمعی از فعالان سابق جنبش دانشجویی ایران، ضمن اعلام حمایت از فعالیت‌های مستقل و روشن‌بینانه‌ی جنبش دانشجویی، به حاکمیت در مورد ادامه‌ی روند برخورد با دانشگاه به شدت هشدار می‌دهیم.

آذرنیوش، فرشید

اسکندری، صادق

اصلاح‌چی، مرتضی

اعتمادی، امیرحسین

بهمنی، آرش

جعفریان، رضا

جهان‌دار، پویا

خسروی، مصطفی

دوستی‌پور، فرشاد

رشیدی، امیر

روزبهانی، مریم

روحانی، مهدی

سپهری‌فر، تارا

سرابندی، نسیم

سیما، سلمان

شجاعی، صادق

شکوهی‌فرد، محمدرضا

صادقی، محمد

ظریفی‌نیا، حمیدرضا

طالبی، حسن

عبدی، علی

علی‌پور، فرهمند

فریدی، ناصح

فناییان، فاطمه

محمدی، فرشاد

مصطفوی، نریمان

میردامادی، سراج‌الدین

همتی، رحیم

هنری، علی


 


javad-emam.jpg
جواد امام از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رییس ستاد تهران مهندس میرحسین موسوی در انتخاب دهم ریاست جمهوری طی یادداشتی به اعلام سوابق و مواضع خود پرداخت تا بر اتهامات وارده از سوی کودتاگران خط بطلان بکشد.
به گزارش امروز، در گوشه ای از این یادداشت آمده است: «من نمی دانم از چه زمانی نظریات این سرباز کوچک و بی ادعا در باب سیاست اهمیت یافته است و اساساً اعلام مرزبندی او با جریان های دیگر چه سودی به حال این ملک و ملت دارد و چه گره ای از کار بحران کنونی کشور می گشاید؟ اما خواسته اند چنین کنم. و من هم به هر تقدیر مصلحت در این دیده ام که چنین کنم.»
رییس ستاد مهندس موسوی در تهران در معرفی خود گفته است:«از دوران دفاع مقدس زخم هایی به یادگار بر پیکر دارم که در دفاتر 40 درصد ثبت کردند تا اگر روزی مرا به اتهام براندازی و اقدام علیه نظام به بند کشیدند و زخم های بدنم را انکار کردند این گواهینامه رسمی سندی باشد که هر انکاری را ناموجه سازد.»
رییس ستاد تهران دکتر معین در انتخابات نهم ریاست جمهوری می نویسد، «در طول بازجویی ها به من القاء می شد که به انقلاب و نظام و امام و رهبری خیانت کرده ام و من هر چه در این گذشته می اندیشیدم جز انتقاد و عدم ارادت به آقای احمدی نژاد و فعالیت در ستاد رقیب ایشان توجیه و بهانه ای برای این اتهامات نمی یافتم. من نه تنها باید به این خیانت اعتراف می کردم، بلکه باید برای جبران این گناه عظیم که تمامی مجاهدت هایم را حبط و نابود کرده و مرا به خائنی گنهکار در قعر دوزخ مبدل ساخته بود، باید مصاحبه می کردم و از اصلاح طلبان، خاتمی، کروبی و موسوی، تبری می جستم. این بزرگان که جای خود داشتند من به خائنی تبدیل شده بودم که دیگر گذشته و حال و حتی زخمهای بدنم برای اثبات تفاوت من با منافقان و سلطنت طلبان و مزدوران و عاملان بیگانه کافی نبود.»
جواد امام ادامه دادکه از او خواسته شده «از اینکه با فعالیت در ستاد انتخاباتی آقای میرحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ مرزهای هویتی خود را با این جماعت مخدوش کرده ام، از پیشگاه ملت و رهبری عذر می خواستم. باید فریاد می زدم که به امام زمان معتقدم و با کسانی که امام زمان (عج) را انکار و یا در وجود آن حضرت تشکیک می کنند نسبتی ندارم. باید می گفتم که هیچ پیوند و نسبت فکری و سیاسی با کسانی که قرآن را کلام پیغمبر می دانند ندارم و من فکر می کردم کدام کرده و رفتار و فعالیت من چنین ابهاماتی را موجب شده است که امروز باید ابهام زدایی کنم؟ آیا فعالیت قانونی و حمایت و تلاش قانونی برای پیروزی کاندیدایی که صلاحیتش از سوی شورای نگهبان تأیید شده و یا همکاری با احزاب و جریان های سیاسی قانونی و رسمی کشور که اعتقادات دینی و مواضع سیاسی شناخته شده و روشنی دارند، چنین ابهامی ایجاد کرده است؟»
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تاکید کرده که معتقد است، طرفداران واقعی نظام و انقلاب کسانی هستند که با میراث انقلاب گزینشی رفتار نمی کنند، یؤمن ببعض و یکفر ببعض نیستند، از سفره میراث آنچه را که بر چربی شکمهای برآمده شان می افزاید به یغما نمی برند و باقی را به فراموشی بر جای گذارند. خانواده شهدا همگی برایشان عزیزند نه برخی عزیز و برخی مطرود. بسیجیان و جبهه رفته ها همگی برایشان محترمند نه برخی بر صدر بنشانند و مکنت و مال بخشند و برخی را در حبس به بند کشند و یا در عزلت و انزوا رها کنند. پیشکسوتان و زخم خورده های بی ادعای جبهه و جنگ و خانواده های شریف سرداران شهید بسیجی را به زیر نمی کشند و جنگ نادیده های پر مدعا را بر صدر نشانند. برای اهانت به تصویر امام غوغا به پا نمی کنند تا سکوت و همراهی خود را در هتک حرمت امام و بیت شریفش پنهان بماند. نه اسلامیت نظام را به نفع جمهوریت مصادره می کنند و نه جمهوریت نظام را به انگیزه دفاع از اسلامیت آن نابود می کنند.
او خاطر نشان کرده است: «معتقدم مدافعان واقعی نظام کسانی هستند که به خطر انحراف درونی و فرصت طلبی ها و خودکامگی ها و مصادره میراث انقلاب همان قدر حساسیت و وسواس به خرج می دهند که در برابر بیگانگان و معاندان با نظام و انقلاب»

متن دفاعیه و اعترافات رسمی جواد امام که در اختیار سایت امروز قرار گرفته است :

بسم الله الرحمن الرحیم
إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ
(هود:88)
از من خواسته اند به عنوان کسی که سابقه ای طولانی در عرصه های جنگ و دفاع مقدس داشته و در تلاش برای حفظ و استحکام این نظام از هیچ کوششی فروگذار نکرده است، به بیان دیدگاه های خود درباره مسائل جاری کشور بپردازم. از مرزبندی با نیروهایی که به لحاظ فکری با ایشان مرزبندی و فاصله دارم بگویم و به اصطلاح خرج خود را از صاحبان اندیشه های سکولار و غیر معتقد به نظام و انقلاب جدا کنم. من نمی دانم از چه زمانی نظریات این سرباز کوچک و بی ادعا در باب سیاست اهمیت یافته است و اساساً اعلام مرزبندی او با جریان های دیگر چه سودی به حال این ملک و ملت دارد و چه گرهی از کار بحران کنونی کشور می گشاید؟ اما خواسته اند چنین کنم. و من هم به هر تقدیر مصلحت در این دیده ام که چنین کنم. اما قبل از بیان مرزها و فاصله ها و خط کشی ها ابتدا باید بگویم کیستم، کجای این نظام و جامعه قرار گرفته ام تا روشن شود دیگری من کیست؟ آن که مقابل خود می بینم کدام است؟ با چه کسی باید مرزبندی کنم؟ بدیهی است برای بیان مرزها و یا به عبارت بهتر تبیین هویت ها نفی دیگری تنها کافی نیست. این که من چه نیستم تنها نشان خواهد داد من چه نیستم اما روشن نمی سازد من کیستم. حتی نشان نمی دهد دیگری من کیست. بنابراین به ناگزیر باید در کنار آن نفی به اثبات نیز بپردازم و از خود بگویم کاری که سخت بر من دشوار است و تاکنون هرگز چنین نکرده ام. نه از باب تواضع، که من که باشم که تواضع کنم. اما اکنون این اجبار یا اصرار مرا ناگزیر می سازد که از خود بگویم تا معلوم شود کیستم و دیگری من کیست.
من جواد امام، ایرانی مسلمان، معتقد به یگانگی خداوند و خاتمیت پیامبر اسلام(ص) و ولایت امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم السلام در دامان مادری پرورش یافته ام که به نام خدا مرا در دامان خود شیر می داد. مسلمانی من و خانواده من تاریخی بس طولانی تر از سالهای بعد از انقلاب دارد. از نوجوانی دل به امام دادم و همین عشق و دلدادگی بود که از 14 سالگی مرا به جبهه های جنگ کشاند تا از میهن خود دفاع کنم. نوجوانی و بخش مهمی از سالهای جوانی را در تمام سالهای جنگ در جبهه ها سپری کردم. در طول این مدت در هر نقطه از این جبهه طولانی از بوکان کردستان تا جزایر مجنون در جنوب حاضر بودم و در لشکر 17 علی بن ابی طالب، لشکر 27 محمد رسول الله، سپاه پانزدهم رمضان و در هیئت بسیجی ساده تا جانشین فرمانده یگان ویژه شهادت خدمت کردم. از این دوران زخم هایی به یادگار بر پیکر دارم که در دفاتر 40 درصد ثبت کردند تا اگر روزی مرا به اتهام براندازی و اقدام علیه نظام به بند کشیدند و زخم های بدنم را انکار کردند این گواهینامه رسمی سندی باشد که هر انکاری را ناموجه سازد.
پس از پایان جنگ تا سال 1381 عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودم. همانند حضور در جبهه ها به حضور در سپاه و مشی و هدفی که از این عضویت تعقیب می کردم افتخار می کنم. پس از پایان جنگ و پشت سرگذاشتن عملیات مرصاد و ... در سال 1369 به وزارت کشور مأمور شدم به عنوان رئیس دبیرخانه شورای تأمین استان و معاون اداری مالی ستاد آزادگان خدمت کردم. چند سالی بعد به سپاه بازگشتم و به عنوان رئیس مرکز خدمات پرسنلی دانشگاه امام حسین مشغول به خدمت شدم پس از انتخابات دوم خرداد 1376 به وزارت نیرو دعوت شدم و به عنوان مدیر کل حراست وزارت نیرو، سپس مشاور وزیر و معاون حقوقی و پارلمانی و پشتیبانی وزارت انجام وظیفه کردم. به خدمت در دولت اصلاحات به ریاست جمهوری آقای خاتمی همانقدر می بالم که به حضورم در جبهه های دفاع مقدس. پس از آن به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) مأمور شدم. در همین دوران پس از 25 سال خدمت به صورت یکجانبه و غیرقانونی و بدون ابلاغ و حکمی مشمول مهرورزی دولت نهم شدم، حقوق و مزایا قطع و سابقه بیمه خدمات درمانی و بیمه بازنشستگی و ... منتفی گردید و به این ترتیب با شروع به کار دولت نهم رابطه استخدامی من با دولت پایان یافت و به این پایان نیز افتخار می کنم.
در سال 1385 افکار و مواضع و خط مشی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را به آرمانهای امام و ارزشهای انقلاب نزدیکتر یافتم و به عضویت این سازمان درآمدم.
در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری مسئولیت ستاد تهران آقای دکتر معین را بر عهده داشتم و در انتخابات دوره دهم نیز این افتخار را داشتم که مسئول ستاد تهران آقای مهندس موسوی باشم و نهایتاً بلافاصله پس از انتخابات یعنی در تاریخ 24/3/1388 قبل از شکل گیری اعتراضات عمومی نسبت به نتیجه انتخابات، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی و ... دستگیر شدم. در طول سه ماه زندان انفرادی بارها و بارها این گذشته را مرور کردم تا بفهمم تاوان کدامین جرم و گناه را پس می دهم. من که بهترین سالهای عمر خود را در ایجاد امنیت این کشور در جبهه ها سپری کرده بودم هر فرجام و سرنوشتی را برای خود احتمال می دادم جز این که روزی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی دستگیر و محاکمه شوم. در طول بازجویی ها به من القاء می شد که به انقلاب و نظام و امام و رهبری خیانت کرده ام و من هر چه در این گذشته می اندیشیدم جز انتقاد و عدم ارادت به آقای احمدی نژاد و فعالیت در ستاد رقیب ایشان توجیه و بهانه ای برای این اتهامات نمی یافتم. من نه تنها باید به این خیانت اعتراف می کردم، بلکه باید برای جبران این گناه عظیم که تمامی مجاهدت هایم را حبط و نابود کرده و مرا به خائنی گنهکار در قعر دوزخ مبدل ساخته بود، باید مصاحبه می کردم و از اصلاح طلبان، خاتمی، کروبی و موسوی، تبری می جستم. این بزرگان که جای خود داشتند من به خائنی تبدیل شده بودم که دیگر گذشته و حال و حتی زخمهای بدنم برای اثبات تفاوت من با منافقان و سلطنت طلبان و مزدوران و عاملان بیگانه کافی نبود. اعتراض از سر اندوه و درد جانکاه من از اینکه در دادگاه در کنار کسانی که متهم به رابطه با سلطنت طلبان هستند محاکمه می شوم گره از کار من نمی گشود و بازجویم را قانع نمی ساخت، بلکه برای اثبات این امر باید طی مصاحبه و سخنرانی با سلطنت طلبان و منافقان و ضد انقلاب خارج نشین و لیبرال ها و ... مرزبندی می کردم و از اینکه با فعالیت در ستاد انتخاباتی آقای میرحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ مرزهای هویتی خود را با این جماعت مخدوش کرده ام، از پیشگاه ملت و رهبری عذر می خواستم. باید فریاد می زدم که به امام زمان معتقدم و با کسانی که امام زمان (عج) را انکار و یا در وجود آن حضرت تشکیک می کنند نسبتی ندارم. باید می گفتم که هیچ پیوند و نسبت فکری و سیاسی با کسانی که قرآن را کلام پیغمبر می دانند ندارم و من فکر می کردم کدام کرده و رفتار و فعالیت من چنین ابهاماتی را موجب شده است که امروز باید ابهام زدایی کنم؟ آیا فعالیت قانونی و حمایت و تلاش قانونی برای پیروزی کاندیدایی که صلاحیتش از سوی شورای نگهبان تأیید شده و یا همکاری با احزاب و جریان های سیاسی قانونی و رسمی کشور که اعتقادات دینی و مواضع سیاسی شناخته شده و روشنی دارند، چنین ابهامی ایجاد کرده است؟ اعترافات و محکوم کردن های سفارشی محدود به این موارد نمی شد. من که از کودکی در حسینیه بزرگ شده ام و خود اداره کننده مجالس حسینی هستم باید هتک حرمت به عاشورا را نیز محکوم می کردم و از عاملان آن تبری می جستم. هنوز نمی فهمم برای کسانی که به انگیزه دفاع از نظام و کشور مرا دستگیر و محاکمه می کنند چه افتخاری دارد که یک بسیجی و ایثارگر انقلاب و جبهه های جنگ پشت دوربین تلویزیون از منافقان و سلطنت طلبان تبری بجوید به انحرافات فکری و سیاسی خود اعتراف و ابراز ندامت کند؟ تنها یک فرض باقی می ماند و آن اینکه داشتن مشی سیاسی متفاوت و حمایت از کاندیدایی غیر از کاندیدای مطلوب به معنای دگراندیشی یا انحراف فکری و یا براندازی و ضدیت با نظام است.
من چنان که گفتم ابایی از این ندارم که بگویم افکار و اندیشه های این یا آن متفکر یا روشنفکری را که با معتقداتم سازگار نیست، را باور ندارم. من هیچ مشکلی ندارم که اعتقادم را به امام زمان(عج) اعلام و بگویم از جمله منتظران آن منجی انسان و انسانیت هستم، اما مگر گوهر انتظار مخالفت با ظلم و ستم و پایان دادن به محرومیت و اجحاف و اجبار و تهدید و زور نیست؟ پس چگونه می توان با به بند کشیدن بیگناهان و توسل به زور و اجبار و وادار کردن دیگران به اعتراف و تبری از این و آن از عقیده انتظار دفاع کرد؟ آیا ما هم پذیرفته ایم هدف وسیله را توجیه می کند و راه باطل به مقصد حق منتهی می شود؟ آیا برای برچیده شدن اساس ظلم و ستم می توان از روشهای ظالمانه حتی علیه معتقدان به وجود منجی عالم انسانیت بهره جست؟ من هیچ گاه در محکوم کردن و اعلام مخالفت با سلطنت طلبان و منافقان جنایت کاری که دستشان به خون این ملت آغشته است و تن به مزدوری بیگانه داده اند و خیانت به این آب و خاک را در کارنامه سیاه خود دارند درنگ نمی کنم، اما با همان قاطعیت و شفافیت اعلام می کنم به بند کشیدن شریف ترین و پاک ترین فرزندان این ملت، بردن عرض و آبروی انسانها، ضرب و شتم افراد بیگناه، ارعاب مردم و هجوم شبانه به منازل و اماکن مسکونی و خسارت به اموال مردم، حوادث شرم آوری نظیر آنچه در زندان کهریزک رخ داد، ریختن خون حرام در خیابانها و ... را خدمت رایگان به سلطنت طلبان و منافقان و بیگانگان و زدن چوب حراج به انقلاب و نظام می دانم، خیانتی که دست کمی از خیانت منافقان ندارد. من در محکوم کردن هتک حرمت روز عاشورا از سوی هر کسی که باشد تردیدی به خود راه نمی دهم، اما با همان قاطعیت ضرب و شتم مردم بی گناه و کشته شدن انسانها در روز و ماه حرام، حمله به مساجد و بیوت مراجع معظم تقلید و حسینیه جماران و هتک حرمت بیت امام را خلاف شرع و اهانت به مقدسات و خیانت به میراث انقلاب می دانم.
انگیزه من از فعالیت سیاسی از جمله حمایت از میرحسین موسوی در انتخابات اصلاح انحرافات و خطاهایی است که در نظام رخ داده است، به اصل نظام باور دارم و همچنان که برای استقرار و حفظ آن جان ناقابلم را در طبق اخلاص گذاشتم، در اصلاح انحرافات و اجرای تام و تمام قانون اساسی و برخورداری ایرانیان از حقوق و آزادی های مطرح در آن نیز که ضامن استحکام و استواری نظام خواهد بود، تردیدی به خود راه نمی دهم از این رو بدیهی است که با جماعتی که در پوشش اعتراض به نتایج انتخابات اصل نظام را نشانه رفته اند مخالفم، اما با همین یقین و اطمینان کسانی را که آزادی و حقوق قانونی و مشروع ملت سلب کرده، در واکنش به اعتراض و انتقاد فاجعه می آفرینند و اصول قانون اساسی را به سادگی نقض می کنند و با توسل به ارعاب و خشونت، امکان هر گونه اصلاح منتفی می سازند و بر شاخ نشسته بن می برند و در جامعه تخم نفرت و کین می پراکنند و مردم را فرقه فرقه کرده علیه هم شورانند و جمهوریت نظام را به بهانه دفاع از اسلامیت نظام مصادره می کنند و در نتیجه اسلامیت آن را نیز به تاراج می برند، ضد اصل نظام و خائن به دستاوردهای انقلاب می دانم.
معتقدم طرفداران واقعی نظام و انقلاب کسانی هستند که با میراث انقلاب گزینشی رفتار نمی کنند، یؤمن ببعض و یکفر ببعض نیستند، از سفره میراث آنچه را که بر چربی شکمهای برآمده شان می افزاید به یغما نمی برند و باقی را به فراموشی بر جای گذارند. خانواده شهدا همگی برایشان عزیزند نه برخی عزیز و برخی مطرود. بسیجیان و جبهه رفته ها همگی برایشان محترمند نه برخی بر صدر بنشانند و مکنت و مال بخشند و برخی را در حبس به بند کشند و یا در عزلت و انزوا رها کنند. پیشکسوتان و زخم خورده های بی ادعای جبهه و جنگ و خانواده های شریف سرداران شهید بسیجی را به زیر نمی کشند و جنگ نادیده های پر مدعا را بر صدر نشانند. برای اهانت به تصویر امام غوغا به پا نمی کنند تا سکوت و همراهی خود را در هتک حرمت امام و بیت شریفش پنهان بماند. نه اسلامیت نظام را به نفع جمهوریت مصادره می کنند و نه جمهوریت نظام را به انگیزه دفاع از اسلامیت آن نابود می کنند. معتقدم مدافعان واقعی نظام کسانی هستند که به خطر انحراف درونی و فرصت طلبی ها و خودکامگی ها و مصادره میراث انقلاب همان قدر حساسیت و وسواس به خرج می دهند که در برابر بیگانگان و معاندان با نظام و انقلاب.
جواد امام


متن دفاعیه و اعترافات رسمی جواد امام


 


امروز: شورای هماهنگی راه سبز امید با انتشار بیانیه ای حمایت مجدد خود را از حرکتهای آزادیخواه منطقه اعلام کرد. در بخشی از این بیانیه با اشاره به درد مشترک ملتهای منطقه، آمده است: "همه ما از حکومت هایی رنج می بریم که شباهت های قابل توجهی به یکدیگر دارند: به نام مردم و خواسته ها و آرمان های (دینی، ملی، عربی، ضد صهیونیستی و ...) مردم به قدرت رسیده اند و در طول زمان به حاکمانی خودکامه تبدیل شده اند، بر مناصب مادام العمر و غیرپاسخگو تکیه زده اند، هرگونه انتقاد و مخالفت را به"بیگانه" و " دشمن خارجی" دشمنان منتسب می کنند، و به جای تلاش برای درک تغییرات و تحولاتی که در جوامعشان رخ داده، به سرکوب و ارعاب شهروندان خویش می پردازند."

متن کامل این بیانیه در پی می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

با درود و سلام به ملت های بپاخواسته منطقه


مردم ما با وجود دشواری هایی که به علت سانسور شدید اخبار مربوط به جنبش های حق طلبانه شما برای دستیابی به ابعاد گسترده آن دارند، با همه شما آزادیخواهان و حق طلبان که برای رسیدن به جامعه ای آزاد و عادلانه تلاش می کنید همراهند، چرا که خود نیز نزدیک به یک قرن است که در این راه مبارزه می کنند و نزدیک دوسال است که در جنبشی که با انتخاب مشی مسالمت جویانه و غیرخشونت طلبانه به دنبال دستیابی به حقوق اساسی خویش است، شرکت دارند. دهها شهید، صدها زندانی، هزاران مجروح، تاوان جنبش حق طلب و اعتراضی است که مطالبات انسانی و خواست های مشروع ایرانیان را تعقیب می کند. سبزهای ایران از حاکمان بر این کشور می خواهند که به حق تعیین سرنوشت ملت وبه ارده و خواست شهروندان احترام بگذارند، سرکوب و خشونت و ارعاب و تمامیت خواهی را کنار نهند، و به جای بر باد دادن ثروتهای ملی و ظرفیتهای انسانی آن، زمام امور کشور را اختیار شایستگان منتخب مردم قرار دهند.

جنبش سبز مردم ایران با تمام وجود، خود را در شادی پیروزی هایتان شریک و در مصائب و دشواری هایتان همدل می دانند. مردم ما از پیروزی جنبش های مردمی تونس و مصر شادمانند، از سرکوب بی رحمانه و غیر انسانی مردم بحرین، لیبی و سوریه در رنجند و اخبار تلاش های تحسین برانگیز مردم یمن را به دقت دنبال می کنند. این جنبش با تاکید بر ضرورت حمایت از حق تعیین سرنوشت همه انسانها و ملتها فارق از ملیت، مذهب، ایدولوژی و گرایش سیاسی، سیاستهای دو گانه اقتدار گرایان حاکم بر ایران در قبال جنبشهای دموکراسی خواهی در منطقه و به ویژه حمایت انها از سرکوب مردم سوریه رامحکوم می کند.

همه ما از حکومت هایی رنج می بریم که شباهت های قابل توجهی به یکدیگر دارند: به نام مردم و خواسته ها و آرمان های (دینی، ملی، عربی، ضد صهیونیستی و ...) مردم به قدرت رسیده اند و در طول زمان به حاکمانی خودکامه تبدیل شده اند، بر مناصب مادام العمر و غیرپاسخگو تکیه زده اند، هرگونه انتقاد و مخالفت را به"بیگانه" و " دشمن خارجی" دشمنان منتسب می کنند، و به جای تلاش برای درک تغییرات و تحولاتی که در جوامعشان رخ داده، به سرکوب و ارعاب شهروندان خویش می پردازند.

اما ما از تلاش ها و جنبش های یکدیگر درس های فراوانی یادگرفته و می گیریم که شاید مهم ترین آنها ناکامی خودکامگان در مقابل همبستگی مردم آزادیخواه و عدالتجو، ضرورت صبر و استقامت و از خودگذشتگی و تکیه بر عقلانیت جمعی برای رسیدن به پیروزی، حفظ استقلال و اتکای به نیروی مردم و پای بندی به منافع ملی به منظور پاسداشت از دستاوردهای حرکت های مردمی، و بسط آگاهی در میان اقشار مختلف مردم باشد.

همراهان جنبش سبز مردم ایران دست همه شما را از دور می فشارند و برایتان آرزوی موفقیت و کامیابی می کنند.

23اردیبهشت 1390

بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید در حمایت از جنبشهای آزادی خواه منطقه


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته