سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور سابق کشور، با جمعی از رزمندگان دوران دفاع مقدس دیدار کرد. در این دیدار وی با اشاره به اینکه امروز کسی نمیتواند جلوی حرف حق و ناحق را بگیرد، ممنوعیت ویدئو در دوران تصدی پست وزارت فرهنگ خودش را شکست خورده ارزیابی کرد. وی در بخش دیگری از سخنانش به بیانات آیتالله خمینی در هنگام ورود به کشور اشاره کرد و تاکید کرد که پدران ما حق نداشتند برای ما تصمیم بگیرند. او بیان کرد که منافاتی میان دموکرات بودن و اسلامی بودن نمیبیند.
محمد خاتمی محور تحولات خاورمیانه را تمایل مردم برای حاکمیت بر سرنوشت خویش و انتخابات آزاد و آزادی احزاب دانست و تذکر داد که مردم این کشورها، حکومت استبدادی مادامالعمر و دیکتاتوری نمیخواهند. وی به طور ضمنی به این نکته اشاره کرد که مردم منطقه حکومت اسلامی از نوعی که در جمهوری اسلامی ایران حاکم است را نمیخواهند.
رئیس جمهور سابق کشورمان آزادی را عبارت از آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی انتخاب و آزادی پرسش از قدرت بدون داشتن هزینه تعریف کرد و خواستههای انقلاب را همین آزادیهای دنیای سکولار منهای برخی ولنگاریها دانست.
رئیس بنیاد باران با اشاره به اینکه پنجاه درصد از کل درآمد نفتی کشور در صدسال اخیر، در پنج سال گذشته حاصل و هزینه شده این سوال را مطرح کرد که آیا به همین نسبت وضع کشور هم خوب شده است؟
وی جو فعلی سیاسی کشور را مسموم دانست و رای مردم به جمهوری اسلامی را رای مردم به سخنان امام خمینی در محدوده زمانی پیش از انقلاب تا فروردین پنجاه و هشت دانست.
به گزارش خبرنگاران سبز به نقل از کلمه مشروح این بیانات به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين ماه (جمادی دوم) به مناسبت ايام فاطميه و نيز ولادت حضرت زهرا سلام الله عليها نام و ياد آن بانوی بزرگوار بيشتر فضای جامعه را معطر می کند. برکتی که وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها برای اسلام و بشريت داشته است واقعا بی نظير است. چه در دوران سختی مکه که اسلام و مسلمانان با بحران و ناملايمات زيادی مواجه بودند و چه پس از هجرت پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله و سلم.
در واقع حضرت زهرا سلام الله عليها يک پناه و يک تکيه گاه اطمينان بخشی برای حضرت پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم بودند و ايشان بارها فرمودند: "زهرا مادر پدر است" حضرت زهرا سلام الله عليها نقشی داشت که پيامبر با او احساس آرامش می کرد و نيز حضرت زهرا در کنار امام علی عليه السلام کانونی را به وجود آورد که از آن خير کثير که همان «کوثر» است نصيب امت اسلامی شد و امامت از چشمه جوشان کوثر جوشيد و بوجود آمد.
ملت ايران نيز همواره ارادت خاصی به حضرت زهرا سلام الله عليها داشته و دارند و اين امر مختص به شيعه هم نيست و حتی ساير مذاهب و اديان هم دلبستگی خاصی به حضرت زهرا سلام الله عليها دارند. علاوه بر مسلمانان در ايران زرتشتيان و مسيحيان و يهوديان ايرانی هم به بانو زهرا ابراز علاقه ويژه می کنند.
در انقلاب اسلامی نيز شيوه و منش فاطمی نقش مهمی داشت و اين ايام که روزهای اين بانو است ياد و نام او بيشتر طرح می شود و ما نيز به ريسمان ولايت ايشان، پدر بزرگوار ايشان، شوهر و فرزندانشان چنگ می زنيم.
من خوشحال و خشنودم که در خدمت شما فاطميون و شما عزيزانی هستم که دلتان به عشق فاطمه و اهل بيت می تپد و در راه اهل بيت و سيره آنان در ۸ سال دفاع مقدس در جبهه های جنگ ايثارگری کرديد و هزينه ها داديد.
شايد مناسب اين بود که نشست با شما که از حاضران فداکار در جبهه ها بوده ايد و از ايثارگرانيد در سوم خرداد برگزار می شد که نماد سرافرازی ملت ايران در ۸ سال دفاع مقدس بود. بی شک حماسه آفرينی رزمندگان هرگز از ياد و خاطر ما نمی رود. آن هم جنگی که برخلاف آنچه در دويست سال گذشته در جنگهای ايران حاصل شده است حتی يک وجب از خاک کشور عزيزمان را از دست نداديم.
شايد اينجا يک سوال پيش بيايد که مگر خاک ايران چه اهميتی دارد؟
بايد بگوييم اين خاک مهم است. ايران بسيار عزيز است و هيچگاه نبايستی ايران و اسلام را در مقابل هم قرار داد.
ما می گوييم: ايران و اسلام هر دو. ايران ظرف اين انقلاب و وطن عزيز ما است لذا اهتمام به ايران بايستی همواره مدنظر باشد. نگرانی شما و بسياری از عزيزان نسبت به لطمه ديدن اسلام جا ندارد، گرچه اگر کسانی و مسلمانانی اسلام را بد بفهمند و به نام اسلام بد عمل کنند نظرها نسبت به آنچه هست منفی می شود و در طول تاريخ بارها تحريف در دين چه در وجه نظری و چه در وجه عملی صورت گرفته است اما اصل اسلام هميشه مانده است و خواهد ماند و حتی اگر اسلام به گونه ای عرضه شود که موجب بدبينی های موسمی و مقطعی شود ولی اصل اسلام و آنچه در عمق وجود مسلمانان و تاريخ است کار خودش را می کند.
به قول سيد جمال اسلام چيزی است و مسلمانان چيزی ديگر. لذا اگر انحرافی هم باشد ما منحرف می شويم نه اساس اسلام که به ياری حق آسيبی نخواهد ديد.
من معتقدم وقتی حکومتی خود را منتسب به اسلام می داند بايد مرز ميان حقايق اسلامی و آنچه صورت می گيرد را مشخص کند، نه اينکه خدای ناکرده به گونه ای باشد که حتی نارواييها و نارساييها به نام اسلام تمام شود. و اين وظيفه حکومت و کسانی است که امکانات در اختيارشان است. گرچه در طول تاريخ اين فراز و نشيب ها بوده است از اين جهت هيچ نگرانی وجود ندارد و ما معتقديم اين مشيت و عزم و اراده خداوند است که پيامبرش را فرستاد تا دين او را بر همه گرايش ها و مکتب ها غالب کند ولو اينکه کج انديشان و بددينان و منحرفان نخواهند.
ما ايمان داريم که حق پيروز است البته معتقديم بايد وظيفه خود را بشناسيم و دغدغه انجام وظيفه هم داشته باشيم اما نبايد نگران باشيم که اصل دين خدا لطمه می بيند که خدا فرمود: «ما ذکر را فرو فرستاديم و بر نگاهداری آن تواناييم» .
ما بايد نگران ارزشها و مطالبات بر حق مردم از انقلاب و نظام و مسئوليت های اجتماعی مان در شرايط کنونی باشيم.
مسائل مختلفی در اينجا مطرح شد که هر کدام بحث های مفصلی را می طلبد ولی نکته ای را يادآور می شوم که مخصوص اين روزگار است و اسلام، خاورميانه و ملت ما هم با آن مواجه بوده است.
من بارها گفته ام: بشر امروز، بشری است متفاوت با بشر ديروز و ارتباطات که به طور شگفت انگيزی گسترده و کارآمد شده است تأثير مهمی در اين تفاوت داشته است.
امروز هيچ کس نمی تواند جلوی حرف حق و يا ناحق را بگيرد. تعبير انفجار اطلاعات درست است و انقلاب سايبری و انقلاب الکترونيکی کل مرزها را برداشته است و اينکه برخی حکومت ها و نظام ها خيال کنند که با ايجاد محدوديت ها و بخشنامه و دستور می توانند بين دنيای اطلاعات و ذهن ملت ها ديوار ايجاد کنند خيال باطلی است.
من يادم هست وقتی در وزارت ارشاد بوديم ويدئو را ممنوع کرديم و معاونتی اختصاص داديم تا مميزی صورت بگيرد و با فيلم های غير مجاز هم برخورد شد. فيلم های زيادی ضبط و سوزانده شد.
تازه آن روز ها فضای سايبری کنونی حاکم نبود ولی ما صد در صد موفق نبوديم و ويدئو راهش را به خانه ها باز کرد. يکی از عوامل بسيار مهم در تحولاتی که امروز در دنيا و منطقه از تونس گرفته تا مصر، ليبی، سوريه، يمن و بحرين و ساير نقاط رخ داده وی می دهد همين شبکه های ارتباطی، اينترنتی و الکترونيکی و ارتباطات گسترده است.
در ايران و بسياری از جاهای ديگر هم گرچه محدوديت و فيلترينگ ايجاد می شود با اين حال پوشش اين امواج وسيع است.
اکنون گرچه بخش قابل توجهی از مردم دسترسی به اينترنت ندارند اما همه آنهايی که اينترنت دارند و روز به روز هم بر تعدادشان افزوده می شود از اين محدوديت ها عبور می کنند و به مطالب خوب يا بد دسترسی دارند.
اتفاقاً در اين عرصه تنها افرادی مثل ما که دلشان برای انقلاب می سوزد محدود می شويم ولی مردم و جوانان به آسانی به جهان اطلاعات دسترسی پيدا می کنند.طبيعی است در اين ميان وقتی خيرخواهان محدود می شوند ميدان بدست کسانی می افتد که هر دو طرف را قبول ندارد. متاسفانه امروز ميدان دار کسانی هستند که دلسوز انقلاب و مردم و کشور نيستند و دلسوزان انقلاب در محدوديت و ممنوعيت های مختلف قرار دارند.
اخيراً يکی از دوستان می گفت به روستايی ۹۰ خانواری رفته و از پشت بام خانه ای بيش از ۸۰ ديش ماهواره را شمرده است.
بنابراين ارتباطات در دنيای امروز وجود دارد و طبيعی است وقتی عرضه های مختلف وجود دارد در صورتی ما موفق خواهيم بود که عرضه ما جذاب تر، پاسخگوتر و دلپذيرتر باشد.
وقتی ما می گوييم: اسلام، نبايد از نوسازی فکر دينی غافل شود و بايد به پرسش های بشر امروز توجه داشته باشيم. با همه تلاش ارجمندی که عالمان دينی در گذشته داشتند بايد اذعان کرد که با بسياری از آن معارف ارزشمند گذشته نمی توانيم جوابگوی سؤوالات و شبهات نسل حاضر نحله ها و مکتب های مختلف باشيم.
امروز هم جهان تغيير کرده و هم پرسشها و نيازهای بشر امروز. و دينی که جاودانه است بايد بتواند به پرسش ها پاسخ دهد و نيازها را برآورد. مثلا يکی از مسائل مهمی که در زمان م و در دنيای متجدد بسيار مطرح و رايج شده است حق و حرمت انسان و بخصوص حق حاکميت انسان بر سرنوشت است. البته ما ريشه اين حق و اعتراف به آن را به خوبی می توانيم در متن آموزش های اصلی اسلامی و دين های الهی بيابيم، ولی آنچه تازه است عموميت يافتن اين انگاره است و انگيزه ای که به دنبال آن پيدا می شود. و واقعا امر مبارکی است که اگر کسانی که پای بند به اسلامند توجه به اين امر نکنند و راه کار مسأله را از اسلام نجويند هم به اسلام جفا کرده اند و هم به جامعه. خوشبختانه در قانون اساسی ما اصل مهمی وجود دارد (اصل ۵۶) که نه تنها حق حاکميت انسان بر سرنوشت را به رسميت شناخته است بلکه بالاتر از حق طبيعی آن را حق الهی هم به حساب آورده است.
امروز همه مکاتب و نحله ها و و گرايش ها با هم مسابقه دارند که چگونه حاکميت بشر بر سرنوشت را نشان می دهند. ما هم به عنوان مسلمان نه تنها نمی توانيم نسبت به آن بی اعتناء باشيم، بلکه بايد بکوشيم راه حلی که ارائه می دهيم منطقی تر، جذاب تر و بهتر باشد.
بشر امروز می گويد: من انسانم دارای حرمت و کرامتم و حق دارم و مهمترين حق هم، حق حاکميت بر سرنوشتم می باشد.
اگر يادتان باشد امام به هنگام ورود به ايران در بهشت زهرا فرمودند که پدران ما حق نداشتند برای ما تصميم بگيرند. ما خود بايد تعيين تکليف کنيم و برای تعيين تکليف هم همه پرسی و بعد انتخابات آزاد را راه کار دانستند و دانستيم. جذابيت و بی بديل بودن مردم سالاری هم در دنيای امروز از همين جا ناشی می شود.
البته دموکراسی يک روش و شيوه برای ادراه حکومت است و محتوايش بستگی به فرهنگ، منش و انتخاب آن جامعه دارد. از اين جهت هم منافاتی ميان اسلامی بودن و دموکرات بودن نمی بينيم.
اگر جامعه ای دين مدار بود گرچه روش و چارچوب دموکراسی است اما رنگ و بوی آن حاکميت، دينی خواهد بود. مهم اين است که اسلام حق حاکميت مردم بر سرنوشت خويش را به رسميت می شناسد و ما نيز به شدت به اين مهم باور داريم و بر آن پا می فشاريم.
محور تمام تحولات و مسائلی که در خاورميانه شکل گرفته است نيز همين است که آنان می خواهند بر سرنوشت خويش حاکميت داشته باشند. آنها می گويند: ما حکومت استبدادی مادام العمر نمی خواهيم. ما ديکتاتوری نمی خواهيم، ما انتخابات آزاد و آزادی احزاب و تشکل ها و جوامع را می خواهيم. ما می خواهيم ظلم و استبداد و وابستگی نباشد.
اگر جمهوری اسلامی همانگونه بود که مردم می خواستند و اگر معيارها و ارزشهايی که از جمله در قانون اساسی ما منعکس است با دقت بيشتری مورد توجه و عمل قرار گرفته بود و اگر شبهه تعارض ميان آزادی های اساسی و دينداری رفع می شد آيا امروز تمام مردم منطقه نمی گفت، حکومت اسلامی می خواهيم؟ و می دانيم که اکثريت قريب به اتفاق کسانی که در عرصه تحولات و انقلاب های منطقه حضور دارند مسلمانند.
باری اسلام و حکومت اسلامی که ما می فهميديم و امام راحل ارائه داد اگر پياده می شد مطمئن باشيد که امواجش امروز در سراسر منطقه سايه می انداخت.
انقلاب اسلامی ما افتخارش اين بود که اين پاسخ را می داد که می توان حکومت منتسب به اسلام داشت که در آن آزادی های اساسی وجود دارد و انسان، هر انساين در پناه آن محترم است. البته مراد از آزادی ولنگاری و فحشا نيست، زيرا رکن ديگر اين حکومت اخلاق و تأمين فضائل انسانی است.
آزادی يعنی: آزادی بيان، آزادی انديشه، آزادی انتخاب، آزادی پرسش از قدرت و هزينه نداشتن پرسش.
و می دانيم که ايمان حقيقی هم در متن آزادی بوجود می آيد. زيرا ايمان ارزشمند ايمانی است که با انتخاب و خردورزی به دست آيد و انتخاب و خردورزی منوط به وجود آزادی است.
يعنی انقلاب ما خواستار آزادی های اساسی مورد نظر جهان سکولار منهای بداخلاقی و ولنگاری است که دشمن عقل و امنيت و کرامت انسانی است.
بهرحال الان حق رايج و مطلوب و مورد تقاضا در جهان امروز حاکميت بر سرنوشت است و ظالم کسی است که اين حق را از مردم بگيرد و حکومت عادل آن است که از هر جهت زمينه انتخاب آزاد را فراهم آورد تا مردم در سرنوشت خويش نقش داشته باشند. از سوی ديگر حکومت مطلوب آن است که زمينه رشد و اعتلاء و پيشرفت کشور را توأم با عدالت فراهم آورد.
ما می گوييم خيلی بهتر از آنچه هست می شود کشور را اداره کرد. ببينيد: از روزی که نفت در ايران کشف شد که حدود يکصد سال از آن می گذرد تا کنون حدود يکهزار ميليارد دلار پول از محل فورش نفت نصيب اين ملت شده است که حداقل ۴۵۰ ميليارد دلار آن که نزديک به ۵۰درصد درآمد نفتی ايران از ابتدا تاکنون بوده است در اين پنج شش سال اخير حاصل شده است. آيا به تناسب اين درآمد وضع مملکت هم خوب است؟
رشد اقتصادی به شدت پايين آمده و حتی گاه منفی است. اشتغال وضع خوبی ندارد. توليد در همه عرصه ها لطمه فراوان ديده است. مگر می شود مدعی ايجاد ۵/۲ميليون شغل شد ولی رشد اقتصادی پايين باشد. ايجاد ۵/۲ميليون فرصت شغلی مستلزم حداقل ۲۰ درصد رشد اقتصادی است.
سال ۸۳ ما به خودکفايی گندم رسيديم و در آن سال نيز به طور سمبوليک گندم صادر شد اما بعدها ديديم که باز هم ميليونها تن گندم وارد شد. و نيز به جای حضور بهتر و بيشتر در بازارهای جهانی بر حجم واردات، بر حجم بودجه جاری و بر اتکاء به درآمد نفت افزوده شد.
چه کسی است که عدالت را نخواهد ولی عدالت واقعی يعنی اينکه بنياد جامعه درست باشد و حق هر ذی حقی نه فقط در عرصه اقتصادی، در همه عرصه ها داده شود. آنچه ما می گفتيم و باز هم می گوييم اين مورد است که جمهوری اسلامی آنگاه تحقق می يابد که در سايه حاکميت مردم بر سرنوشت خويش، عدالت، اخلاق و ادب حاکم باشد. دروغ و فريب نباشد.
همه مردم اين کشور از انديشمندان و روشنفکران گرفته تا رزمندگان، بانوان و تمام لايه ها و طبقات اجتماعی در انتخاباتی که گذشت مشارکت فعال داشتند. چه کسی سبب شد که آنهمه شور و شکوفايی در انتخابات پديد آيد؟ حالا چرا بايد عده ای به جرم مشارکت فعال در انتخابات مورد فشار و تنگنا قرار گيرند؟
اگر از آغاز يک هیأت بی طرف رسيدگی به اعتراض و دغدغه بخش مهمی از جامعه را به عهده می گرفت بدون ترديد مشکل حل می شد و اصلا شاهد بحران نبوديم، اما تندروهايی بوده و هستند که فقط به انحصار می انديشند و نه تنها اصلاح طلبان را بلکه حتی اصولگرايان را هم از دايره خارج می دانند.
چنانچه می بينيد امروز ديگر فقط بحث اصلاح طلبان نيست و حتی می گويند مسائل انحرافی در جاهای ديگری است.
به هر حال اصلاح طلبان که به نظام و جمهوری اسلامی پای بندند و در متن نظام جمهوری اسلامی حرمت و کرامت انسان ايرانی را می طلبند، به ايران نيز عشق می ورزند و خدمت به ايران و ايرانی را افتخاری بزرگ می دانند و القاء تقابل ميان اسلام و ايران را امری انحرافی می دانند.
شهيد مطهری نيز در خدمات متقابل ايران و اسلام نوشت: اين جان ايرانی بود که انوار اسلام را گرفت و انتشار داد، اين نزديکی ايران و اسلام بود که تمدن اسلامی را بوجود آورد.
اوايل جنگ در حضور امام گفته بودند شط العرب، امام گفته بودند: «اروند رود» چه اشکالی دارد؟ آيا امام خدای ناکرده ضد اسلام بودند؟ من می خواهم بگويم ما خواستار هم ايران و هم اسلام هستيم. اين جان ايرانی بود که در ايجاد عظمت های فرهنگی و علمی و تمدن اسلامی نقش ممتاز داشت و ايران کانون انقلاب است و ايران می تواند و بايد امروز هم الگو باشد.
ما اگر مردم سالاری داشته باشيم که با معنويت و عدالت توأم باشد آيا اين برای دنيا الگو نمی شود؟
بسياری از کسانی که عشق به امام، انقلاب و اسلام داشته و دارند با اتهام های گزاف در زندان به سر می برند يا در تنگنا و محدوديت قرار می گيرند. اصلاحات می گويد: دروغ و تهمت نباشد، آزادی های اساسی تأمين شود. همان آرمان هايی که در انقلاب ما جلو ه داشت و جوانها برای آن جان دادند مورد توجه و مبنای عمل قرار گيرد.
اصلاحات می گويد: به سادگی آبرو و حيثيت افراد صالح به نام دفاع از انقلاب زير سؤال نروند و مورد اتهام و تحت فشار قرار نگيرند.
اين ملت هم اگر به جمهوری اسلامی رأی داده خواسته هايی داشته است. بياييم بررسی کنيم مردمی که به جمهوری اسلامی رأی دادند به چه چيزی رأی داده اند؟
شما مصاحبه ها و گفتارهای امام در قبل و پس از پيروزی انقلاب تا مرحله رفراندوم جمهوری اسلامی را بخوانيد. مردم به آن جمهوری اسلامی رأی دادند. بعد از انقلاب هم همين امام فرمان هشت ماده ای را صادر کردند که تأمين کننده بسياری از حقوق مدنی افراد و گروهها است.
در قانون اساسی ما هم اصول آن اگر همه جانبه و درست و متوازن رعايت شود مطالب آمده است و می تواند تأمين کننده خواستهای مردم در رأی به جمهوری اسلامی باشد.
ما به اسلام و جمهوری اسلامی اعتقاد داريم. قانون اساسی را چارچوب عملی می دانيم. همين حقوقی را که در قانون اساسی به ملت داده شده است ما همان را می خواهيم.
البته قانون اساسی وحی منزل نيست. ساز و کاری هم در آن گنجانده شده و می شود در قانون اساسی تجديد نظر کرد.
ما معتقديم اين نظام بايد بماند و البته که اصلاحات مداوم براساس موازين و معيارهای درست راه تداوم نظام و انقلاب هم هست و راه ديگری نيست.
واقعا من نگرانم با تقابلی که در درون کشور ايجاد شده که باعث ايجاد توهم و شيدايی در يک سو و ايجاد نفرت در طرف ديگر شده است و دائماً هم از دو طرف به آن دامن زده می شود. از اصطکاک ميان شيدايی بی حساب و نفرت فزاينده بايد ترسيد و به خدا پناه برد.
برخی از رفتارها دارد نظام را تضعيف می کند و چهره انقلاب و اسلام را زشت جلوه می دهد.
ما می گوييم اين جو مسموم درمان شود. هر منتقدی برانداز و عامل دشمن به حساب نيايد و اگر فضا تلطيف و تعديل شود بسياری از مسائل حل خواهد شد.
فضا باز شود، احزاب و گروه ها کار کنند و عقلا هم ساز و کاری را برای انتخابات در نظر بگبرند تا در آن حرف و حديث نباشد. خدا می داند اگر چنين شود آرامش و ثبات و پيشرفت از هر جهت تأمين خواهد شد.
اگر ظلمی شده است که شده است همه بياييم عفو کنيم و به آينده نگاه کنيم و اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آينده از آن چشم پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد و آن وقت همه به آينده بهتر رو خواهيم آورد. البته همه بکوشيم برای آينده روی فضای سالم و امن و آزاد و تأمين حقوق مردم همراه و زمينه ساز شويم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر