-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ بهمن ۲, یکشنبه

Latest News from 30Mail for 01/22/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

مجمع دیوانگان

1- جمعی از فرماندهان و رزمندگان لشگر عاشورا از سردار علایی حمایت کرده‌اند. (اینجا)
2- جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه تهران اعتراض خود را به فضای خفقان اعلام کرده‌اند. (اینجا)
3- جمعی از یادگاران دفاع مقدس از سکوت هاشمی رفسنجانی گلایه کرده‌اند. (اینجا)

این‌ها چه کسانی هستند؟ این «جمعی از ...»های بی‌هویت که ناگاه ظاهر می‌شوند و خیلی زود از یاد می‌روند کارکردشان چیست؟ هدف‌شان چیست؟ پیشینه‌شان کدام است؟ به کدام جریان تعلق دارند؟ به کجا می‌خواهند بروند؟ چند نفر هستند؟ چه جایگاه و خاستگاه و نفوذی در جامعه دارند؟ تا چه میزان نماینده نام‌هایی هستند که یدک می‌کشند؟ هیچ کس نمی‌داند!

به باور من، این زشت‌ترین، پلیدترین، غیراخلاقی‌ترین، غیرحرفه‌ای‌ترین و البته مضرترین سنت نامیمونی است که در فضای رسانه‌ای سیاسی-اجتماعی ما متداول شده است. اینکه نامه‌های بی‌سر و تهی به نام «جمعی از فلان...» منتشر شود و هیچ کس هم در موردش پاسخ‌گو نباشد.

چرا بنده مخاطب باید صحت این ادعاها را قبول کنم؟ آیا رسانه منتشر کننده این خبر به صورت غیرمستقیم من را دعوت نمی‌کند که به پذیرش ادعاهای «بی‌سند» و «غیرموثق» عادت کنم؟

چرا نگارندگان این نامه‌ها اسامی خود را منتشر نمی‌کنند؟ آیا به صورت غیرمستقیم به مخاطب خود پیام نمی‌دهند که «ما جرات معرفی کردن خودمان را نداریم، اما شما بروید و یک کاری بکنید»؟

چرا دست کم یک نام مشخص‌تر برای خود انتخاب نمی‌کنند؟ مثلا نام یک انجمن یا هیات که بار بعدی هم اگر نامه‌ای نوشتند بفهمیم که این‌ها همان‌ها بودند؟ آیا جز این است که نمی‌خواهند هیچ مسوولیتی در قبال تبعات سخنانشان بپذیرند؟

این‌ها برای من ویژگی‌های مشخصه رفتاری است که من آن را «تروریسم خبری» می‌خوانم. به باور من، برادر حسین شریعتمداری هزار بار شرافتمندانه‌تر و صادقانه‌تر از این جماعت تولید خبر می‌کند چرا که راست و دروغش را با نام خودش منتشر می‌کند و دست کم به موافق و مخالف خودش فرصت سنجش و پی‌گیری و قضاوت می‌دهد. من فقط می‌توانم خودم را به نیمه پر لیوان دل‌خوش کنم که این شیوه زشت هنوز به صورت کامل فراگیر نشده است و در برابرش می‌توان نمونه‌های دیگری را ارایه داد. پس در تقابل با سه گزینه نخست به این موارد دقت کنید:

1- خواهر شهیدان باکری، از سردار علایی تشکر کرد. (اینجا)
2- هشدار استادان دانشگاه علامه طباطبایی نسبت به ایجاد فضای پادگانی در دانشگاه (اینجا)
3- نامه گروهی از زندانیان سیاسی به هاشمی رفسنجانی (اینجا)


 
 

بیژن صف سری/ وبلاگ روزگار ما

آدمی با خاطرات زنده است ، حال چه خوب باشد چه بد ، مهم تاثیر وقوع یک حادثه و یا یک اتفاق در ذهن آدمی است که منجر به خاطره می شود وممکن است ، سال ها و شاید هم در تمام طول عمر باقی بماند
بی شک این تجربه  در همه  وجود دارد که گاه با شنیدن یک  صدا و یا یک  ترانه و یا حتی یک  تصویر، نا خود آگاه به گذشته ای رجعت  کنیم که  خاطره انگیز است
امروز در خبر ها آمده  بود که یکی دیگر از پیشکسوتان  قبیله  رسانه، اما نه در وطن ، که در غربت چشم از جهان فرو بست و رفت ،  خبر در گذشت ایرج گرگین ، با اینکه  هرگز او را ندیده بودم اما  چنگی بود بر دل غربت نشیناتی  چون  من که  ناگهان  درچشم بر هم زدنی حس گمشده ای را یافتم ، که بی نشانه ماند وبی  بلد راه .
در عالم طریقت مثالی رایج است که می گویند هر چیزی را ذکاتی است ، و ذ کات عشق جان باختن  است  انچنانکه    ایرج گرگین به شهادت دوستان و یازانش عاشق حرفه خود بود و  نشانه  ای  بود از، درست اندیشیدن ودرست گام برداشتن دراین راه  که عاقبت بر سرش جان باخت.
می گویند زنده یاد سعید نفیسی  هر وقت یکی از خیل یاران چشم از جهان فرو می بست به  کنایه از جمله مشهور  بیهقی  می گفت ” می خواهم  قلم را در مرگ او بگرایانم ” ، چرا که این رسم و سنتی است که همواره در قبیله قلم بوده و هست  ومی ماند وامروز بر همین باوراست که باید از تازه در گذشته ی این قبیله  ایرج گرگین نوشت ، اگر چه  برخی آن را ” در گذ شتنامه ” نویسی بدانند  وبراین رسم بتازند و از قول این  بزرگ مرد ، ارزو کنند که  ایکاش مرد نجیبی چون  زنده یاد ایرج گرگین حکم می داد که کسی از همکاران حق ندارد در باره او درگذشتنامه بنویسد، غافل که چنین حکمی هرگز ازمردان نجیب و پای بند به سنت  ارج نهادن به پیشکسوتان و نامداران بر نیاید آنچنانکه  ایرج گرگین  در طول سال ها فعالیت  حرفه ای خود همواره  ازبانیان و برنامه سازان زنده  نگداشتن یاد و خاطره نا مداران و پیشکسوتان بوده است
دلم بگرفت از بی همدلی ها رو به کوه آرم
مگر آنجا زنم ،پیوند فریادی به فریادی

زنده یاد ایرج گرگین اگرچه او راهرگز ندیده ام اما هم قوم من است و به حکم قرابت هم قبیله بودن ، سزاور است  قلم ها در سوگ او گریاند چرا که او خاطر ساز دو نسل این کهنه دیار است و هنوز آنانکه  موی در اسیاب عمر سپیده کرده اند ، صدای مخملینش را چون خاطره ای خوش بیاد دارند طرفه آنکه او از معدود پیشکسوتان رسانه  ای است  که در زمان حیات  خود نیزشاهد ارج نهادن ملتی  برتلاشی که در اطلاع رسانی داشت،  بود  ، مگرنه این است که هرگاه  سخن از رسانه ملی ( رادیو  تلویزیون) به میان می آید و در مقایسه امروز آن با آنچه  از گذشته  بیاد مانده است، نا خود آگاه نام بزرگان این حرفه چون ایرج گرگین بر زبان ها جاری می گردد ؟و به مثابه یک خاطره  خوش  از آن یاد می شود ؟ و امروز اگرچه در وطن ازرسانه ملی ، حتی خبر مرگ یک همکار سابق را منتشر نمی کنند ، تا مبادا خاطره سال های فراوانی و شکوه  و ایضا مفهوم واقعی رسانه ملی تازه گردد ، اما نسل امروز نیز در فضای مجازی چنان با پخش خبر در گذشت این بزرگ مرد رسانه ی شنیداری کشورمان ، کمرهمت می بندند  که همکاران سابق او در صدا و سیمای جمهوری اسلامی با شرمندگی به تکاپو افتاده و در صدد جبران بر می ایند تا در لابلای دورغ رسانی های خود ، خبرتاثربرانگیز اما راست و جقیقی از مرگ  یک خاطره سازرا به  گوش مردمی که  نام ایرج گرگین را مترادف با  رسانه ملی بیاد دارند، برسانند.
اری باید از ایرج گرگین و همه خاطره سازان ، چه در زمان حیاتشان  و چه  وقتی که رخت از این جهان  می بندند ،نوشت و گفت  باید  برای از دست دادن  چنین سربازان بی جیر و مواجب ملت  ،قلم ها را گریاند و درگذشتنامه  ” نوشت تا آنانکه  گمان دارند با زور و سرنیزه  می توانند گذشته  خاطره انگیز ملتی را به محاق فراموشی کشاند در یابند :
همه چیز فانی است  ، جاه و مقام رفتنی است  ، جاری آب و باد وخاک است ، آ نچه می ماند،مهراست ومهربانی،آنچه شکوه می افزاید،عشق است وعشق ورزی و آنچه تاریخ می سازد،یاد است وخاطره و ایرج گرگین خاطره ای است همیشه بیاد ماندنی.


 
 

1390/11/1

خبرگزاری مهر گزارش داد که صبح امروز دو موتور سوار به سوی یک گروه از کارکنان ارتش در خرم آباد لرستان تیراندازی کرده و یک نفر را کشتند.

بر اساس این گزارش، حادثه زمانی روی داد که کارکنان ارتش، منتظر آمدن سرویس و مراجعه به محل کارشان بودند.

شاهدان عینی گفته‌اند که افراد مسلح گلوله‌های زیادی به سمت پرسنل ارتش شلیک کردند به طوری که «صدای تیراندازی موجب رعب و وحشت در میان مردم محله شد.»

در این حادثه یک نفر نیز مجروح شد که حال عمومی وی «رضایتبخش» توصیف شده است.

تاکنون درباره علت روی دادن این حادثه منتشر نشده و مقام‌های نظامی محلی می گویند که تحقیقات در این زمینه را آغاز کرده‌اند.

منبع: مهر


 


 
 

1390/11/1

منابع خبری داخل ایران گزارش دادند که قیمت هر دلار آمریکا در بازار تهران به ۱۸۴۰ تومان، هر یورو به ۲۴۰۰ تومان و هر پوند بریتانیا به ۲۸۵۰ تومان رسیده است.

در یک ماه گذشته قیمت هر دلار نزدیک به ۴۵۰ تومان افزایش پیدا کرده است.

بر اساس این گزارش‌ ها، هر سکه طرح قدیم نیز با قیمت ۸۴۰ هزار تومان و هر سکه طلا طرح جدید نیز با قیمت ۸۳۰ هزار تومان در بازار به فروش می‌رسد.

قیمت سکه یک هفته پیش در روز شنبه ۲۴ دی ماه حدود ۶۴۰ هزار تومان بود.

سه هفته پیش و پس از تحریم بانک مرکزی ایران توسط آمریکا به دلیل پافشاری ایران بر برنامه هسته‌ای خود، قیمت ارز و سکه در بازار این کشور رو به افزایش گذاشت.

کارشناسان اقتصادی احتمال می‌دهند که وضع تحریم‌های جدید علیه بانک مرکزی ایران توسط اتحادیه اروپا در روز دوشنبه هفته آینده، سبب افزایش بیشتر قیمت ارز و سکه در بازار ایران شود.

منبع: بی بی سی


 
 

1390/11/1

آفکام، نهاد ناظر بر رسانه ها در بریتانیا، با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که شبکه تلویزیونی پرس تی وی از روز جمعه ۲۰ ژانویه دیگر اجازه پخش در بریتانیا را ندارد.

این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که پرس تی وی جریمه ۱۰۰هزار پوندی آفکام بر سر پرونده شکایت مازیار بهاری از این شبکه را نپرداخته و مهلت پرداخت این جریمه نیز در روز جمعه به پایان رسیده است.

مازیار بهاری، خبرنگار هفته نامه نیوزویک در تهران، به دلیل پخش مصاحبه ای از او در این شبکه در هنگامی که او در ایران در بازداشت به سر می برد، از پرس تی وی شکایت کرده بود.

آقای بهاری در جریان ناآرامی های پس از انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری در ایران بازداشت و به گفته خودش مجبور به اعتراف تلویزیونی شد.

آقای بهاری پس از آزادی از زندان و بازگشت به بریتانیا از پرس تی وی به دلیل فرستادن خبرنگاری به زندان اوین برای مصاحبه با او شکایت کرد.

آفکام در بیانیه ممنوعیت پخش پرس تی وی در بریتانیا همچنین اعلام کرد که این نهاد به این نتیجه رسیده که تصمیم گیری و نظارت بر برنامه های پرس تی وی در ایران انجام می گرفته و نه در بریتانیا که صادرکننده پروانه کار این تلویزیون است.

آفکام در نوامبر سال گذشته میلادی از پرس تی وی خواسته بود که از میان سپردن مسئولیت نظارت بر محتوای برنامه هابه لندن یا انتقال پروانه پخش به تهران یکی را انتخاب کند.

به گفته آفکام اما مسئولان پرس تی وی به این پیشنهاد نیز پاسخی ندادند.

منبع: بی بی سی

 


 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته