-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه

Latest New from Green Correspondents for 01/23/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 


"آقای عسگراولادی گويا حافظه تاريخی خود را از دست داده اند و فراموش کرده اند که نظام اسلامی در دهه ۶۰ در حالی که در طولانی ترين جنگ قرن بيستم با دست خالی در برابر تمامی جبهه استکبار ايستاده بود و نفتش را بشکه ای ۷ دلار می فروخت، هيچ گاه حتی برای يک ساعت نيز کشور دچار قحطی نشد! در آن روز، ما حتی سيم خاردار را نيز از خارج وارد می کرديم و البته چون تحت محاصره همه جانبه اقتصادی بوديم مجبور بوديم، تا آن را با قيمت گزاف از بازار سياه تأمين کنيم."
خبرنگاران سبز/سیاست:
نشريه صبح صادق ارگان رسمی سپاه پاسداران طی مقاله ای در شماره اين هفته خود با تاييد اينکه "تحريم های جديد" بر عليه جمهوری اسلامی شرايط جديدی را برکشور حاکم کرده است، نوشت: "انتظار می رود که همه مسئولان و صاحب منصبان ذی ربط، رسانه ها، مطبوعات، احزاب و گروه های سياسی، چهره های شناخته شده و ديگر صاحبان تريبون عمومی که رأی و نظر آنها بر مخاطبان تأثيرگذار است، بيش از پيش در اظهارنظرات خود دقت نموده و از هرگونه اظهارنظری که به نحوی بازی در زمين دشمن محسوب شده و مورد سوءاستفاده قرار می گيرد، پرهيز کنند."

اين کفته که از تريبون ارگان رسمی سپاه پاسداران منتشر شده است به اظهار نظر "اسدالله عسگراولادی" که اعلام کرده بود " تا "۶ ماه ديگر کشور در قحطی خواهد بود" حمله کرده است . همچنين اين نشريه بطور ناخواسته از دولت ميرحسين موسوی در زمان جنگ ستايش کرده است.

نويسنده مقاله در اين قسمت خطاب به اسدالله عسگراولادی نوشته: "آقای عسگراولادی گويا حافظه تاريخی خود را از دست داده اند و فراموش کرده اند که نظام اسلامی در دهه ۶۰ در حالی که در طولانی ترين جنگ قرن بيستم با دست خالی در برابر تمامی جبهه استکبار ايستاده بود و نفتش را بشکه ای ۷ دلار می فروخت، هيچ گاه حتی برای يک ساعت نيز کشور دچار قحطی نشد! در آن روز، ما حتی سيم خاردار را نيز از خارج وارد می کرديم و البته چون تحت محاصره همه جانبه اقتصادی بوديم مجبور بوديم، تا آن را با قيمت گزاف از بازار سياه تأمين کنيم."

ميرحسين موسوی از رهبران جنبش سبز که هم اکنون در بازداشت غيرقانونی حکومت جمهوری اسلامی بسر می برد در زمان جنگ هشت ساله ايران و عراق (۶۰ – ۶۷) که کشور تحت تحريم های شديد بين المللی قرار داشت به عنوان نخست وزير رياست دولت را برعهده داشت.

اعضای دولت ميرحسين موسوی که هم اکنون تعداد زيادی از آنها نيزپس از اعتراض به نتيجه انتخابات مناقشه برانگيز رياست جمهوری در سال ۸۸ در بازداشت و زندان بسر می برند در آن دوره با اجرای سياست اقتصاد حمايتی (يارانه ای) کشور را اداره می کردند تا مردم در تهيه مايحتاج و کالاهای اساسی کمتر دچار مشکل شوند.

در سالهای ابتدايی برپايی حکومت جمهوری اسلامی ايران نفت خود را به قيمت ۷ دلار و با مشکلات فراوان در اثر تحريم های بين المللی و با واسطه به فروش می رساند. در دولت ميرحسين موسوی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ که مورد استناد نشريه سپاه پاسداران قرار گرفته است رقم کل فروش نفت که با کاهش صادرات پس از انقلاب مواجه بود ۱۱۰ميليارد و ۶۸۶ ميليون دلاربرآورد شده وميرحسين موسوی و دولتمردانش مجبور بودند مقدار زيادی از اين درآمد را نيز برای خريد و تهيه تسليحات مورد نياز در جنگ هزينه کنند.

دولت محمود احمدی نژاد اما همزمان با افزايش قيمت نفت طی سالهای اخير در فاصله سال ۱۳۸۴ تا پايان سال ۱۳۸۹ بنابرآمارهای رسمی منتشر شده بيشتر از ۴۴۲ ميليارد دلار درآمد داشته است.

میرحسین موسوی آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ بود که توانست با موفقیت کشور را از بحران جنگ عبور دهد.

تمام دوران نخست وزیری میرحسین موسوی همزمان با جنگ ایران و عراق بود و این نخست وزیر جنگ توانست با سیاست‌های انقباضی و توزیع کالاهای اساسی با کوپن از تاثیرات منفی اقتصاد جنگی بکاهد. سیاستی که این روزها مورد انتقاد برخی قرار گرفته است.
مقایسه میزان درآمد حاصل از نفت و بررسی آمار وضعیت اقتصادی جامعه نشانگر این واقعیت است که با همه کمبودهای موجود، دولت میرحسین موسوی در مهار تورم و جلوگیری از کاهش قدرت خرید مردم حتی در شرایط جنگی موفق عمل کرده بود.

سرداررحیم صفوی نیز یک ماه پیش از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری در خصوص موفقیت دوران نخست وزیری موسوی گفته بود: دولت زمان جنگ مشکلات اقتصادی را حل کرد در آن دوره با حجم بمباران‌ها حتی نمی‌گذاشتند ما نفت صادر کنیم و قیمت نفت ایران را به دو دلار رساندند به گونه‌ای که درآمد سالیانه ما سه میلیارد دلار شد و ما با سه میلیارد دلار در سال هم معیشت مردم تامین می‌شد و هم اینکه جنگ را اداره می‌کردیم.

 
 



 
 


خبرنگاران سبز/فرهنگ-هنر-ادبیات:

برزخ را چه قیامتی است؟ که اینگونه گل را خشک و خشت را آجر می کند؟ 
دنیا را چه خیراتی است که وجدان را ذوب و محبت را تبدیل به آتش می کند؟ 
دنیا را چه خیری است که بشر را اینگونه به دنبال قدرت می کشاند؟ 
و هم اکنون لحظه هایم در حسرت فهم این واژه به یغمای زمان می رود که "عشق" را در جستجوی کدامین متاع شیطان به باد داده‌ایم که اینگونه نفرت در کیسه هایمان اندوخته ایم؟ 

دولتمردان و خلیفه پاستور:
من هنوز در سینه خود شراره‌ای آسمانی دارم که نامش وجدان است. با این کلمه آشنایید؟ فکر نمی کنم . 

تسلیت به رئیس جمهور واقعی ایران زمین میرحسین موسوی که در حصر داغ پدر و عموی عزیز خود را با صبری بی امان تحمل می کند.


 
 

اتفاقا کارامثال دکترعلايی از اين جهت ستودنی است که حرفهای درگوشی را به سطح رسانه ها کشيد تا جامعه احساس کند بر خلاف آنچه می گويند فضای گفتن ونوشتن بسته است،هنوزهم می شود حرف زد.
خبرنگاران سبز:
غلامعلی رجايی از اعضای سابق سپاه پاسداران پس از علی مطهری، احمد توکلی، عماد افروغ و سردار علی صنيع خانی با حمايت از نامه ۱۹ دی سردار علايی می گويد در جامعه انتقاد‌هايی درباره عملکرد علی خامنه ای وجود دارد که بايد مطرح شود و نظامی که نتواند منتقدين را تحمل کند به تاريخ پيوسته است.

غلامعلی رجايی در وبلاگ خود « نی در نوا » با اعلام اينکه «گيرم که تمام نقد و نتيجه گيری علايی متوجه بعضی مواضع و رفتارهای اخير رهبری باشد، کجای اين کار اشکال دارد؟ کجای اين کار خلاف قانون است؟» گفته است: مگر رهبری خود را فارغ از نقد می داند و بايد بداند و يا دانسته است؟ اگر اينگونه باشد معلوم می شود دايره خط قرمزها درجمهوری بعد ازامام، چنان تنگ شده که حتی امثال علايی که از بانيان اين نظام مقدسند هم نمی توانند زبان به سخنی ناصحانه بگشايند.

يادداشت غلامعلی رجايی با نام بالاخره نوبت به علايی رسيد!  بدين شرح است:

ديروزجمعه که آخرين ساعاتم را درنجف اشرف که با حضور ميليونها زائرکه با پای پياده خود را به اين شهر می رساندند مهيای برگزاری ايام ارتحال رسولخدا بود می گذراندم، فرزندم به من تلفن زد وازجوی که عليه برادرآزاده ام مبارز بی نظير دورانهای قبل از انقلاب و جنگ واين سالهای سخت ترازجنگ،جناب دکترحسين علايی ايجاد شده ،سخن گفت.

امروز شنبه اول بهمن که پس از ۷ ساعت تاخير در پرواز نجف به تهران شرکت هواپيمايی تابان که با يک عذر خواهی خشک و سرد خلبان ماست مالی شد خسته وبی خواب به تهران رسيدم بدون استراحتی هرچند کوتاه يکراست به سراغ خبرها رفتم، با ديدن نامه ۱۲ سردار سپاه و تصاوير تجمع خود جوش! لباس شخصيها مقابل درب منزل ايشان درمنطقه حفاظت شده سرداران ارشد سپاه در شهرک شهيد کلاهدوز درانتهای خيابان پيروزی ،آه از نهادم برآمد که بالاخره نوبت تنگ بينی ها وتنگ نظريها و يکسويه نگريها و... به آقاحسين علايی هم رسيد و شايد هم چه دير!

خود ايشان مقاله ای را که بمناسبت قيام ۱۹ دی در روزنامه اطلاعات نوشته بود قبل از سفربه من داد .ازاين ناصحانه تر نمی شد نوشت. از سياق مطلب بر می آمد نيم نگاهی در نقد دلسوزانه رفتارحاکميت موجود داشته است.

تاريخ را برای تاريخ نوشتن، و نه عبرت گرفتن، از آن خيانت است و دکترعلايی درآن نوشته همچنانکه بعدها نوشت با اعتقاد به نظام و ولايت فقيه، نسبت به برخی رفتارها هشدارهای بجايی داده بود.
افسوس که جان پيام کلام علايی در ميان لابلای اتهامات وايراداتی از جنس حرفهای حسين شريعتمداری که مثلا چرا به جای شهيد از تعبير کشته استفاده کرده و...! و نامه ۱۲ سردارشنيده نشد.

جامعه و به تبع آن حاکميتی که نتواند امثال حسين علايی- با آن همه سوابق روشنی که خيلی ها که برمساند و مسوليت های نظام نشسته اند وسخن در خطبه ها وغير خطبه ها به وعظ ونصيحت مردم می رانند، حتی غبطه داشتن يک دقيقه آن را می خورند- را تحمل کند يا به تاريخ پيوسته اند و يا خواهد پيوست وازآنها جز نامی غير نيک باقی نخواهد ماند.
بايد ديد اشکال در کجاست که وقتی بعضی در تخطئه رفتار و حاکميت مطلقانه و مستبدانه قذافی معدوم ايراد می گيرند بعضی آن را کنايه ای متوجه داخل می دانند؟
بجای اينکه قلم را از دست امثال علايی  نوری زاد خزعلی و.. بگيريم بايد رفتار خودمان را درست کنيم تا اين نقدها نوشته نشود.
گيرم که تمام نقد ونتيجه گيری دکترعلايی درآن نوشته متوجه بعضی مواضع و رفتارهای اخير رهبری باشد ،کجای اين کار اشکال دارد؟ کجای اين کار خلاف قانون است؟

مگر رهبری خود را فارغ از نقد می داند و بايد بداند و يا دانسته است؟
اگر اينگونه باشد معلوم می شود دايره خط قرمزها درجمهوری بعد ازامام، چنان تنگ شده که حتی امثال علايی که از بانيان اين نظام مقدسند هم نمی توانند زبان به سخنی ناصحانه بگشايند.
چرا به اين سمت نرويم که بجای اتهام وتهمت وطعنه و..به علايی اگر در نقد او ازحاکميت اشکالی می بينيم، همانند خود او دستی به قلم ببريم وجواب بدهيم.

بردن عده ای جوان احساسی وکم اطلاع - که مطمئنم بسياريشان حتی مقاله علايی را نخوانده اند- به در خانه اين سردار افتخارآفرين اسلام وايران درشهرک شهيد کلاهدوز ونگران کردن اهل وعيال او،که دور از رسم جوانمردی است، دردی را دوا نمی کند وعلايی وامثال او را از راهی که برگزيده اند باز نمی دارد.

دکترعلايی يک مبارز نخبه انقلابی و يک استاد فرهيخته دانشگاه است که بدليل شايستگيهای اخلاقی وعلمی ومديريتی فراوانش حتی از نظر من شايستگی رياست جمهوری اين کشور را دارد. مگرمی شود او را ناديده گرفت؟
 اينکه دکترعلايی با اينکه در کسوت نظامی گری است، دست به قلم می برد و با دانستن همه تبعات آن شجاعانه نقد ناصحانه حاکميت می کند بهترين گواه سلامت وآزادگی ودانايی و وظيفه شناسی اوست.

تا آنجا که من او را می شناسم با اينکه می توانست ومی تواند در ساحل امن بی خيالی وبا ديده بربستن برحقايق تلخ جامعه مانند ديگر سرداران وعلما واندشمندان واستادان ساکت وصامت درسش را بدهد وعزيز باشد! اما اين راه را به رغم همه منافعش درپيش نگرفت و نخواهد گرفت.

هيهات که بزرگ زاده ای همچون علايی اهل عافيت باشد وخود را به عافيت بفروشد.
علايی ها اگراهل عافيت بودند دردوران طاغوت وجنگ و..عافيت را برمی گزيدند ومثل بعضی ها درس و ترس ! کار و بار و..را بهانه می کردند.
عجيب است که برای بعضی هنوز اين حقيقت مسلم درک نمی شودکه بايد انديشه را با انديشه پاسخ داد نه با لشکر کشی.

بنظرمی رسد با اينکه زمان زيادی از تاريخ مصرف اين لشکر کشيهای گاه و بيگاه بعنوان تجمعات خودجوش گذشته است اما بعضی اين را درنمی يابند.
حالا چرا دست اندرکاران اين حوادث متوجه اين حقيقت نيستند،خدا ميداند!
بنظر می رسيد هوش آقايان بيشتراز اين باشد.

اگر اين تجمعات خود جوش است
-          زمان آغاز تجمع را چه کسی به اطلاع شرکت کنندگان می رساند؟
-          دوربينهای فيلمبرداری را چه کسی از زمان ومکان تجمع خبردار می کند؟
-          عکسهای متحدالشکل رهبری و گاه امام را چه کسی با خود به محل تجمع می آورد و به دست افراد می دهد؟
-          شعارهای از پيش آماده شده را چه کسانی سفارش می دهند ،تهيه می کنند ،به دهان افراد می گذارند؟
اسپری های غالبا به رنگ مشکی ! - که درواقعه مسخره مثلا تصرف چندساعته سفارت انگليس هم نمونه اش را ديديم- چه کسانی تهيه و بدست افراد می دهند؟ حالا يکباراز اسپری قرمزهم استفاده کنند بد نيست!

آيا زمان آن فرا نرسيده است که ديگربه اين بازيها خاتمه داده شود؟
در سال ۸۸ که اوج اين تجمعات خودجوش بود! دوستی می گفت در يکی ازتجمعات خود جوش مردم تهران در محکوم کردن سران فتنه که از سر کنجکاوی، گشتی به خيابانهای اطراف زدم،مشاهده کردم اتوبوسهايی با پلاکهای شهرهای مختلف پارک شده اند تا جمعيت حاضر را پس ازادای تکليف شرعيشان! به شهرهايشان باز گردانند!
اين آقايان تقريبا پشت پرده! بهتر است اينقدر شعورمردم را دست کم نگيرند.

در اينکه انتقاد از رهبری وحتی از بعضی رفتارهای حضرت امام درسطح بعضی از اقشار جامعه وجود دارد ترديدی نيست. از قضا طبيعی هم هست .خود رهبری هم اين مطلب را تاييد کرده است .
اتفاقا از برکات اين نقدها اين است که مسوليت وجايگاه رهبری فقيه را که يک امر انتخابی توسط خبرگان مردم است از حالت قدسی آن خارج می کند.

مگرنه اينکه از نظر شرع هرکس دارد ديگری از جمله رهبری را نقد کند، او را به معروف دعوت کند از کاری که به زعم خود ناصواب می داند باز دارد و..؟

چرا بعضيها حکم خدا را نسبت به حقوق مردم در قبال حاکم در اين عرصه تعطيل می بينند؟

در ايام محرم که در روضه ای در اهواز شرکت کرده بودم طلبه جوان وکم دانی با اشاره به نامه  آيت الله هاشمی رفسنجانی به رهبری در سال ۱۳۸۸ بدون اينکه از ايشان نامی ببرد با عتاب به ايشان می گفت:آقا جرئت پيدا کرده است به رهبری نامه بنويسد!بعد گفت: توچطور بخودت جرئت دادی به رهبری نامه بنويسی؟

از نظراين طلبه،نوشتن نامه به رهبری حتی برای شخصيت بزرگی همانند هاشمی که بدليل سن وموقعيتش درامرمبارزه بربسياری از علما ومراجع ازجمله بر رهبری سبقت داشته است، جرم است.جرمی نابخشودنی.
 آقايانی که درد دين دارند خوب نگاه کنند و ببينند جامعه آزادانديش ما را به کجا رسانده اند.

مهم وجود انتقاد از رهبری نيست .انتقاد، وارد يا ناوارد در ذهنها پديد می آيد و نمی شود جلوی آن را گرفت. مهم اين است که با اين انتقادها که هرگزبا اتهام به منتقدين وحبس وحصرآنها از بين رفتنی نيستند، چگونه برخورد شود.
راه چاره و تنها راه چاره اين است که بگذاريم انتقاد ازهرکس مطرح شود و فضای گفت وگو باز شود درغيراينصورت به دست خودمان انديشه ها ونقدها را زير زمينی خواهيم کرد .کما اينکه کرده ايم.

اتفاقا کارامثال دکترعلايی از اين جهت ستودنی است که حرفهای درگوشی را به سطح رسانه ها کشيد تا جامعه احساس کند بر خلاف آنچه می گويند فضای گفتن ونوشتن بسته است،هنوزهم می شود حرف زد.
ما نبايد اشتباهات گذشته را تکرار کنيم.
يادم می آيد در دهه پنجاه و درگرما گرم برخورد با حسينيه ارشاد وسخنرانيهای دکترشريعتی که با استقبال خيره کننده نسل جوان دانشگاهی و حتی غير دانشگاهی روبروشده بود که برخی اين گرايشها را به او تاب نمی آوردند بعضی اهل علم بجای فرصت دانستن اين پديده به دکتر شريعتی می گفتند برود آمپولش را بزند و درس دين ندهد وکاری به کاردين نداشته باشد!

 درسالهايی نه چندان دور،منتقدانی امثال دکترسيد عطاء الله مهاجرانی- که درغيرت دينی اش همين بس که اولين کسی بود که در رد کتاب موهن آيات شيطانی ،که هنوز بعضی از بزرگان آن را نخوانده اند ولی محکوم کرده اند دست به قلم برد و برآن رديه نگاشت- را با هدف دور کردن از شانس رياست جمهوری بعد از خاتمی ببهانه طرح پيشنهاد مذاکره مستقيم با امريکا و گرفتن زن دوم و طرح مساله تعدد زوجات که حکم خدا وسنت رسول وائمه وبعضی مراجع و.. است به آنطرف آب فرستاديم تا سايت جرس را راه بيندازد و دستش در بيان حرفهايش بازترباشد!

به محل سخنرانی چند صد نفره دکترسروش که روزی در اين مملکت از تهران به قم می رفت وبه طلاب درس می داد و استاد حوزه علميه قم بود چنان نابخردانه حمله کرديم که ترجيح داد بدور ازتجمعات خودجوش لباس شخصيها ترک وطن کند و درخارج بماند و درسش را بدهد وحرفش را بزند.

تنگ نظرانه عذر طلبه فاضلی همچون کديور را ببهانه اينکه مثل بعضی از ما فدايی ولايت فقيه نيست ازتدريس دردانشگاه خواستيم .بخاطر حرفهايش او را زندان کرديم و با تصورخام اينکه او را ساکت کنيم از کشور رانديم.
آنقدرفضا را بستيم و يکطرفه کرديم تا بيت مرجع بزرگی همچون آيت الله العظمی منتظری از گرفتن مجلس سالگرد ترحيم وفاتحه آن مرحوم صرف نظر کرد.
اين ننگ را بايد به کجا ببريم که بعضی با اعمال سلايق خود درعمل به دنيا اعلام می کنند اين نظام از برپايی يک مجلس ختم و ترحيم که احيانا ممکن است بعضی در آن حرفهای مخالف حاکميت بزنند واهمه دارد؟
چرا به رغم اعلام نظر رهبری درمحکوم کردن و تخطئه رفتار کسانی که دررفتاری زننده سفارت انگليس را درتهران اشغال کردند وآن همه در سطح مجامع بين المللی وافکارعمومی جهان از ايران آبرو بردند در تلويزيون محاکمه نشدند؟جرم اينها که ميليونها دلار خسارت به بودجه بيت المال تحميل کردند ازکسانی که در قضايای پس از انتخابات فقط دوسطل زباله آتش زدند نه بيشتر! ومحاکمه آنهاعلنا از تلويزيون اين مملکت پخش شد کمتر بوده وهست؟ يا نه اينها خودی اند؟

چرا اگر با حمله عده ای اوباش بعنوان بسيجی به مجلس روضه شب عاشورا درحسينيه جماران موافق نيستيند مجرمان ومهاجمان به روضه مظلوم کربلا را محاکمه نکردند و با پخش تصاويرشان به بقيه درس عبرت ندهند تا بدانند اگر روزی روزگاری چنين غلطی را تکرار بکنند با چنين عکس العملی روبرو خواهند شد؟
علايی وعلايی ها آسان بدست نيامده اند وعلايی ها دراين جامعه بحران زده ،که بعضی سعی می کنند مساله ش را برهنه شدن فلان هنرپيشه نابخرد در خارج بدانند،يک فرصت استثنايی برای برون رفت از بحران هستند آنها را تهديد ندانيم.


 
 

برگزاری مراسم ختم مراسم ختم ميرعباس موسوی، عموی ميرحسين موسوی، سه شنبه همزمان با شهادت امام رضا(ع) در مسجد بينايی، در خيابان مولوی برگزار خواهد شد. اين مراسم از ساعت ۳ بعداز ظهر تا ۴٫۳۰ خواهد بود. اين خبر تکميل می شود. 
خبرنگاران سبز/جامعه:
 نیروهای امنیتی که گویا از مراسم تشییع پیکر میرعباس موسوی عموی آخرین نخست وزیر کشور نیز در هراس هستند در بهشت زهرا برای خاندان موسوی و دوستاران مرحوم میرعباس برای برگزاری نماز ميت محدودیت ایجاد کردند.

خبرهای رسيده به کلمه حاکی است که نماز ميت در بهشت زهرای تهران برگزار نشد و نيروهای امنيتی تاکيد کرده بودند که اين مراسم بايد در منزل متوفی برگزار شود. در همين حال يکی از شاهدان عينی گفته است در طول مراسم تشييع يکی از نيروهای امنيتی وارد جمعيت شد و قصد برهم زدن مراسم را داشت که تعداد ديگری از ماموران وی را بازداشت کردند! خبرهای رسيده حاکی است که شرکت کنندگان در مراسم تشييع، فرصت هر گونه سواستفاده را از نيروهای امنيتی سلب کرده و بی توجه به حضور پرشمار نيروی پليس و ماموران امنيتی و لباس شخصی، اين مراسم را به جای آوردند.

مراسم تشييع پدر ميرحسين موسوی نيز اوايل سال جاری در جو شديد امنيتی برگزار شد و در اين مراسم نيروهای امنيتی با مردم بدرفتاری کرده و تعدادی را مورد ضرب و شتم قرار داده و تعدادی را بازداشت کردند.   گفتنی است

مراسم تشييع پدر ميرحسين موسوی نيز اوايل سال جاری در جو شديد امنيتی برگزار شد و در اين مراسم نيروهای امنيتی با مردم بدرفتاری کرده و تعدادی را مورد ضرب و شتم قرار داده و تعدادی را بازداشت کردند.

برگزاری مراسم ختم مراسم ختم ميرعباس موسوی، عموی ميرحسين موسوی، سه شنبه همزمان با شهادت امام رضا(ع) در مسجد بينايی، در خيابان مولوی برگزار خواهد شد. اين مراسم از ساعت ۳ بعداز ظهر تا ۴٫۳۰ خواهد بود. اين خبر تکميل می شود.



 
 


جواد امام رييس ستاد ميرحسين موسوی در تهران، ۲۴ خرداد ماه ۸۸، همزمان با آغاز سرکوب های پس از انتخابات در منزل خود بازداشت و پس از ضرب و شتم به زندان منتقل شده بود. همچنین عاطفه امام دختر جواد امام نیز شهریورماه ۸۸ به مدت چند روز در بازداشت نیروهای امنیتی بود که پس از افشاگری ليلا سادات جلال‏زاده همسر جواد امام در شبکه های ماهواره ای، عاطفه در نزدیکی قبر آیت الله خمینی آزاد شد.
خبرنگاران سبز/جامعه:

 جواد امام از اعضای دربند سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی به شعبه دوم دادسرای اوين احضار و تفهيم اتهام شد.این درحالی است که تنها چند هفته به آزادی جواد امام و پیش از پایان مدت محکومیت، وی به دادسرای مقدسی اوين احضار و توسط بازپرس شعبه دوم مورد بازجويی قرار می گیرد و به تبليغ عليه نظام از طريق امضا شهادت نامه در خصوص مرگ هدی صابر و امضا بيانيه ٣٩ امضايی در خصوص عدم مشارکت در انتخابات مجلس تفهيم اتهام می شود.

جواد امام رييس ستاد ميرحسين موسوی در تهران، ۲۴ خرداد ماه ۸۸، همزمان با آغاز سرکوب های پس از انتخابات در منزل خود بازداشت و پس از ضرب و شتم به زندان منتقل شده بود. همچنین عاطفه امام دختر جواد امام نیز شهریورماه ۸۸ به مدت چند روز در بازداشت نیروهای امنیتی بود که پس از افشاگری ليلا سادات جلال‏زاده همسر جواد امام در شبکه های ماهواره ای، عاطفه در نزدیکی قبر آیت الله خمینی آزاد شد.



معاون حقوقی، پارلمانی و پشتيبانی وزير نيرو در دولت سيدمحمد خاتمی، تابستان سال گذشته توسط قاضی مقيسه به يک سال حبس تعزيری به اتهام تبليغ عليه نظام محکوم شده بود.

پيش از اين ابوالفضل قديانی نيز با اتمام دوران حبسش با اتهام توهين به رهبری از زندان ازاد نشد.

 
 


 اگر زمانی انقلاب اسلامی الگوی بيداری بود، اکنون اقتدارگرايان ايرانی تبديل به الگوی استبداد و ارتجاع و ضديت با حقوق بشر در منطقه و جهان شده اند.
خبرنگاران سبز/سیاست:
تاجزاده در پيامی از زندان اوين، با تبريک به اصولگراها برای تبديل شدن به الگوی کامل ارتجاع و سفاکی در منطقه معتقد است که نه تنها به الگوی بيداری اسلامی تبديل نشده ايم بلکه به الگوی حکومت های ديکتاتور و جبار تبديل گشته ايم.

به گزارش فيس بوک تاجزاده،اين زندانی سياسی اعتقاد دارد در حال حاضر تنها حکومتهای جبار و سفاک هستند که از مدل حکومت ايرانی استفاده می کنند: از روی مردم با اتوموبيل رد می شوند، موتورسوارهای مرعوب کننده مدل شترسواران مصری می شوند،‌ حکومت سفاک سوری به تاسی از لباس شخصی ها و نيروهای خودسر سازمان يافته ايرانی به خوابگاه دانشجويان حمله می کند و فقط مانده معترضين را از پلها به پايين پرتاب کنند تا الگوبودن اقتدارگرايان کامل شود.

اگر زمانی انقلاب اسلامی الگوی بيداری بود، اکنون اقتدارگرايان ايرانی تبديل به الگوی استبداد و ارتجاع و ضديت با حقوق بشر در منطقه و جهان شده اند.

به اعتقاد اين زندانی سياسی "هر نظام سياسی يک ويژگی دارد و ويژگی مبرز نظام ما هم يک نفره بودن آن است!"

 
 


خبرنگاران سبز/جامعه:
 مراسم تشييع ميرعباس موسوی، عموی نخست وزير دفاع مقدس، در جو شديد امنيتی و در حلقه نيروهای انتظامی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار کلمه از ميدان محمديه، پس اعلام مراسم تشييع پيکر عموی مير حسين موسوی از خيابان مولوی تهران، از صبح امروز، صدها دستگاه ماشين پليس مملو از کماندو و ماموران انتظامی به همراه ده ها دستگاه کماندوی موتور سوار ميدان محمديه تهران را به تسخير خود درآوردند.

شاهدان عينی گزارش داده اند  که يگان های موتوری ضد شورش در ضلع شمالی ميدان محمديه حضور بسيار پر رنگی داشتند همچنين ۶ عدد ماشين ون نيروی انتظامی که در انها نيروهای لباس شخصی ها مستقر شده بودند در ضلع جنوبی ميدان حاضر بودند.

اين در حالی است که تعداد چشمگيری از مامورين لباس شخصی هم در پياده رو ها در حال حرکت بودند و مردم را تحت نظر داشتند.

تشييع کنندگان و عابران از حضور سنگين نيروهای پليس متعجب بودند.

خبر نگار کلمه که در ايستگاه متروی ميدان محمديه حضور داشت با تنی چند از شهروندان تهرانی گفتگو کرد.
مردم می گفتند: اگر حکومت مدعی است که ديگری جريانی تحت عنوان "فتنه" وجود ندارد و سران جنبش سبز در اسارت خانگی هستند اين همه حضور سنگين پليس ناشی از چه وحشتی می باشد؟

يکی از خبرنگاران کلمه گزارش داد که مراسم تشييع قبل از ساعت ۱۰ صبح، از منزل ايشان واقع در کوچه کيهانی، پلاک ۱۹، آغاز شد و پس از طی مسيری کوتاه از داخل بازارچه، و با رسيدن به خيابان مولوی، روبروی بانک کارگشايی، به اتمام رسيد و متوفی همانجا داخل آمبولانس که در کنار اتوبوس ها و سر بازارچه قرار داشت، گذاشته شد.

تشييع کنندگان پس از ان برای مراسم خاکسپاری، رهسپار بهشت زهراء، قطعه ۹ شدند.

 
 



همزمان با اعدام چندين نفر از سارقان و اشرار در روز ۲۶ ديماه ۱۳۹۰ در شيراز، با خبر شديم که در کمال تعجب و ناباوری يکی از خلبانان مذهبی، متدين ، صديق، فهميده و بسيار محترم پايگاه هوايی سپاه در شيراز نيز همزمان با اين افراد با استفاده از شرايط خبری و در خفا (در زندان شيراز) به دار آويخته شده است.
خبرنگاران سبز/سياست:
 با بالاگرفتن اختلافات در بدنه نظام، دامنه اعتراضات و انتقادات به درون نيروهای نظامی کشور نيز کشيده شده است بطوريکه از گوشه کنار خبرهايی از اختلاف های نهان و پنهان سرداران و نيروهای کادری سپاه پاسداران به نحوه برخورد فرماندهان نزديک به آيت الله خامنه ای و سرکوب و بازداشت مخالفین و منتقدين به نظام به گوش می رسد.

در تازه ترين خبر از درون سپاه پاسداران، ۲۶ دیماه در زندان شیراز خلبان ناراضی سپاه بطور مخفيانه به دار آويخته شده است. حال به جرات می توان گفت سپاه پاسداران که با اعلام فرمانده سپاه قدس در عراق، لبنان و سوریه تفکر و تاثیر وجودی اشان احساس می شود، به یک نیروی شبه تروریستی در داخل و خارج از مرزهای ایران تبدیل شده است که قادر به خاموش کردن هر صدای مخالف و منتقدی است.

به گزارش خبرگزاری آذربايجان که اين خبر را منتشر کرده است، جمعی از پرسنل پايگاه هوايی شيراز اين خبر را اطلاع رسانی کرده اند و در رابطه با اين اعدام نامه ای بدين شرح نگاشته اند:

بسم رب الشهداء والصديقين
انالله و انا اليه راجعون

همزمان با اعدام چندين نفر از سارقان و اشرار در روز ۲۶ ديماه ۱۳۹۰ در شيراز، با خبر شديم که در کمال تعجب و ناباوری يکی از خلبانان مذهبی، متدين ، صديق، فهميده و بسيار محترم پايگاه هوايی سپاه در شيراز نيز همزمان با اين افراد با استفاده از شرايط خبری و در خفا (در زندان شيراز) به دار آويخته شده است.

ما، پرسنل جوان پايگاه هوايی سپاه در شيراز، به نمايندگی از سوی تمامی پرسنل، شهادت اين اسوه تقوی و شهامت "شهيد رحمت الله حيدری فرزند حسين" (اعلی الله مقامه الشريف) را به پيشگاه آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشريف) ، تمامی همکاران خلبان ايشان و خانواده محترمش تسليت عرض می کنيم، و از خداوند سبحان برای ايشان علو درجات و برای خلبانان سپاه پاسداران صبر آرزومنديم.

شهيد رحمت الله حيدری از جمله خلبانان بسيار متبحر و دارای سوابق درخشان پرسنلی و دانشگاهی بود که پس از گذراندن دوره های آموزشی با نتايج عالی ، پرواز را با جنگنده های سوخو آغاز کرد و هيچگاه از راه درخشان سرور و سالارش آقا امام حسين (ع) پا پيش نکشيد و از سپاهيان راستين وطن اسلامی و عزيزمان ايران بود.

با اغتنام فرصت به همه جباران، غارتگران بيت المال و زورگويان حاکم بر ايران هشدار می دهيم که بدون شک روزی فرا خواهد رسيد که ما پرسنل جوان و جان بر کف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخصوص در پايگاههای هوايی سپاه و بويژه خلبانان جسور و شجاع سپاه که در عزای اين نمونه ايمان و رشادت نشسته اند، با اقتدا به سرور و سالار جوانان کربلا حضرت علی اکبر انتقام خون اين جوان پاک و آزادانديش را از قاتلانش خواهيم گرفت.
- به اميد آن روز
و سيعلم الذين ظلموا ای منقلب ينقلبون
پايگاه هوايی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – شيراز
۲۷ ديماه ۱۳۹۰ مصادف با ۲۳ صفر ۱۴۳۳

خبرنگاران سبز تنها انعکاس دهنده این خبر است و از صحت این خبر هیچ اطلاعی ندارد

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته