-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ دی ۳, شنبه

Latest News from Koocheh for 12/24/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبر / رادیو کوچه

جلسه دادگاه فائزه هاشمی، فرزند آیت‌اله هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی، روز شنبه، 24 دسامبر، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی برگزار شده است.

به گزارش ایسنا، غلامعلی ریاحی،  وکیل خانم هاشمی اظهار داشت: «مطابق وقت تعیین شده دادگاه تشکیل شد. نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد و به خانم هاشمی به عنوان فعالیت تبلیغاتی علیه نظام، تفهیم اتهام شد.»

آقای ریاحی تاکید کرد: «پاسخ‌های لازم از سوی خانم هاشمی و بنده به دادگاه ارایه شد اما با توجه به غیرعلنی بودن دادگاه اجازه نداریم جزییات آن را منتشر کنیم.»

به گفته آقای ریاحی، پس از ارسال لایحه تکمیلی در ظرف دو سه روز آینده، دادگاه حکم خود را اعلام خواهد کرد.

پیش از این غلامحسین اژه‌ای، دادستان کل کشور پرونده فائزه هاشمی را مربوط به اظهارات او «مبنی بر اداره کشور توسط عده‌ای اراذل و اوباش» بوده است.

چندی پیش خانم هاشمی در گفت‌وگو با سایت روزآنلاین انتقادات به نسبت تندی علیه عمل‌کرد دولت ایران بیان کرده بود.

بیشتر بخوانید:

«حصر خانگی برخی چهره‌ها به نفع نظام است» (اخبار مرتبط)


 


خبر / رادیو کوچه

طارق الهاشمی، معاون سنی‌مذهب رییس جمهوری عراق، روز شنبه، 24 دسامبر در واکنش به روی‌دادهای اخیر اعلام کرد دولت در انفجارهای هفته پیش بغداد دست داشته و می‌خواهد رقبای سیاسی را پس از خروجی آمریکایی‌ها حذف کند.

به گزارش بی‌بی‌سی، آقای هاشمی که از سوی آقای مالکی به اتهام فعالیت‌های تروریستی تحت تعقیب قرار گرفته و به اقلیم کردستان عراق پناه برده، در گفت‌وگویی اختصاصی عنوان کرد که نوری المالکی، نخست وزیر شیعه کشورش، در این انفجارها دست داشته و اهداف وی در این خصوص سیاسی و با خروج آمریکایی‌ها از این کشور مرتبط است.

او به‌طور تلویحی عناصری از دولت کنونی عراق را مسوول انفجارهای هماهنگ و مرگ‌بار پنج‌شنبه، 22 دسامبر، بغداد معرفی کرد. در این بمب‌گذاری‌ها حدود ۷۰ تن جانشان را از دست دادند.

مناقشه سیاسی میان آقایان مالکی و هاشمی که اتهام‌ها را قوین رد کرده، نگرانی‌ها درباره از سرگیری درگیری‌های فرقه‌ای میان شیعیان و سنی‌های عراق، به‌خصوص پس از خروج نیروهای آمریکایی را شدت بخشیده است.

آقای هاشمی با اشاره به انفجارهای بغداد اظهار داشت: «سبک این حملات تروریستی حتا فراتر از توانایی القاعده است، زیرا بسیار سازمان یافته بود. کسانی که این حملات را انجام دادند، توانسته‌اند آزادانه رفت و آمدند و از میان ایست‌های امنیتی بغداد بگذرند و هم‌زمان همه این خودروهای حامل مواد منفجره و نیز بمب‌ها را منفجر کنند.»

او افزود: «کسانی که این حملات را انجام دادند، بخشی از دست‌گاه امنیتی دولت بودند.»

حملات پنج‌شنبه که عمدتن در مناطق شیعه نشین رخ داد، بدترین بمب‌گذاری در عراق طی چند ماه اخیر بود. تاکنون هیچ گروهی مسوولیت آن را بر عهده نگرفته است.

لازم به یادآوری است حکم جلب آقای هاشمی پس از آن صادر شد که دولت عراق گفت که محافظانش پس از بازداشت اعتراف کرده‌اند او با فعالیت‌های تروریستی مرتبط بوده است.

با این حال، معاون رییس جمهوری عراق تاکید کرد دست‌گاه قضایی عراق مستقل نیست.

آقای هاشمی در ماه‌های اخیر بر شدت انتقادهای خود از آقای مالکی افزوده و سبک حکومت او را به رژیم صدام حسین، رییس جمهوری پیشین عراق، تشبیه کرده بود.

او از دولت آقای مالکی خواسته است از تعقیب کسانی که «سیاست‌مداران میهن‌پرست» خوانده، دست بردارد.

آقای هاشمی گفت: «پس از آن که آمریکایی‌ها تصمیم گرفتند از عراق بروند، او خیال کرد که می‌تواند آزادانه از شر رقبا، مخالفان و منتقدان خلاص شود. برای همین با من شروع کرد و وقتش که برسد، به سراغ بقیه هم می‌رود.»

دولت وحدت ملی عراق دسامبر سال گذشته تشکیل شد که پس از ماه‌ها بحث در پی نتایج غیرقطعی انتخابات پارلمانی ماه مارس بود.

هدف آن فرآیند در برگیری کلیه جناح‌های سیاسی اصلی عراق بود.

اما تشدید اختلافات میان شیعیان و سنی‌ها باعث نگرانی‌هایی در مورد بازگشت نبردهای فرقه‌ای شده که در سال های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ هزاران قربانی گرفت.

بیشتر بخوانید:

«۱۲ انفجار هم‌زمان و بیش از ۲۰۰ کشته و مجروح در عراق»

«اتهام‌ها علیه من ساختگی و مالکی باید پاسخ‌گو باشد»


 


خبر / رادیو کوچه

هزاران نفر در مسکو و دیگر شهرهای روسیه روز شنبه، 24 دسامبر، در اعتراض به نتیجه انتخابات پارلمانی اخیر که به پیروزی حزب حامی ولادیمیر پوتین، نخست وزیر کنونی این کشور منجر شد، دست به تظاهرات زده‌اند.

به گزارش الجزیره، معترضان دولت را به تقلب در انتخابات متهم می‌کنند. هم‌چنین الکس کردین، وزیر اقتصاد پیشین این کشور گفت: «اگر دولت با معترضان گفت‌وگو نکند و به راه حلی نرسد احتمالن روسیه با انقلاب کبیر دیگری مواجه می‌شود.»

در مسکو، پایتخت، سازمان دهندگان اعتراضات پیش‌بینی کرده اند حدود ۵۰ هزار نفر در مرکز شهر دست به راهپیمایی بزنند.

در راهپیمایی اعتراضی امروزکه از سوی اتئلافی از گروه‌های مخالف سازماندهی شده بود بیش از ده‌ها هزار نفر شرکت داشتند.

در شهر ولادی وستک در شرق روسیه، آرتیوم سمسونوف، نماینده پارلمان این منطقه گفته است نتایج انتخابات باید باطل اعلام شود.

معترضان در این شهر با حمل تصاویری از ولادیمیر پوتین، نخست وزیر، خواستار محاکمه او شدند.

براساس نتایج اعلام شده، حزب حاکم روسیه متحد در این انتخابات توانست هم‌چنان اکثریت کرسی‌های این مجلس را در اختیار داشته باشد.

آقای پوتین، که پس از دو دوره ریاست جمهوری، سمت نخست وزیری را بر عهده دارد، بار دیگر نامزد حزب روسیه متحد در انتخابات ریاست جمهوری است که قرار است سه ماه دیگر برگزار شود.

معترضان به نتیجه انتخابات پارلمانی اخیر تشکیلات نظارتی دولت و حزب حاکم را به نقض مقررات در جریان مبارزات انتخاباتی و دخالت و تقلب در انتخابات متهم کرده و گفته‌اند که بدون این تمهیدات حزب روسیه متحد اکثریت خود را در پارلمان از دست می‌داد.

در همانحال، ناظران بین المللی انتخابات روسیه نیز از نحوه برگزاری این انتخابات انتقاد کرده و آن را با معیارهای رایج منطبق ندانسته‌اند.

از جمله ناظران سازمان امنیت و هم‌کاری اروپا، که معمولن برای نظارت بر انتخابات در کشورهای مختلف حضور می‌یابند، گفته‌اند که تشکیلات انتخاباتی از حزب حاکم حمایت یک‌جانبه به عمل می‌آورد و مقررات انتخاباتی نیز در موارد متعدد نقض شده است.

بیشتر بخوانید:

«ایجاد اصلاحات جامع‌ در ساختار سیاسی روسیه»


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

در روزهای گذشته چندین قلاده توله شیر و شماری دیگر از حیوانات وحشی در سطح شهر تهران رها شده بودند که خوش‌بختانه و با حضور به هنگام ماموران آتش‌نشانی جمع‌آوری و به مکان‌های مطمئن انتقال داده شده‌اند. این یکی دیگر از نشانه‌هایی چیزی است که من آن را انحطاط اخلاقی ایرانیان می‌نامم. اما این‌که پیدا شدن چند حیوان وحشی در خیابان‌های تهران با موضوع اخلاق انسانی چه رابطه‌ای دارد بحثی است که احتیاج به کمی مقدمه چینی دارد.

در این‌که در سی و چند سال گذشته و به قولی پس از انقلاب برخی از رفتارهای ناپسند شخصی و اجتماعی در میان ما ایرانیان گسترش بیش‌تری یافته است شکی نیست. شماری بر این باورند که ما چنین ویژگی‌های را نداشته و در سالیان اخیر بدان مبتلا گشته‌ایم اما نگارنده سخت بر این باور است که شروع شیوع چنین رفتارهای به بیش از چهار قرن پیش بازمی‌گردد. حاکم بودن شرایط اقتصادی و سیاسی ویژه در ایران و در تمامی این سال‌ها، مردم این سرزمین را دچار گونه‌ای انحطاط اخلاقی کرده است که در دوره‌های زمانی کوتاه و بلند فقط اندکی بهبود یافته و یا بر شدت آن افزوده شده است. دروغ‌گویی، ریاکاری، فضولی، بی‌انصافی، حسادت، چشم و هم‌چشمی و حرص و آز تنها چندی از این ویژگی‌های ناشایستند.

بحث بحرانی‌تر شدن شرایط اخلاقی در جامعه‌ی ایران پس از انقلاب اسلامی بی‌شباهت به وضع بیماری نیست که ویروسی خطرناک در بدن او وجود داشته اما خود از آن آگاهی نداشته و پس از مدت‌ها با پیش آمدن شرایط لازم برای فعالیت دوباره‌، آن ویروس بدن بیمار را مورد تهاجم قرار داده و او را به وضعیت اسف‌ناکی رسانده است. بی‌توجهی به وجود چنین ویروسی و درمان مقطعی، هم‌چون مسکنی خواهد بود که فقط برای دوره‌ای کوتاه از شدت درد می‌کاهد و بیمار را فریب می‌دهد اما در حقیقت ویروس هنوز و با قدرت به کار خود ادامه می‌دهد تا روزی که به کلی بیمار را نابود کرده و از پا بیاندازد. جامعه‌ی ما صدها سال بوده است که رذایل اخلاقی را با خود حمل می‌کرده و پس از انقلاب فقط بستر مناسب‌تری فراهم شده است تا فرد فرد ما ایرانیان خود حقیقی‌مان را بروز دهیم.

حالا برگردیم به موضوع پیدا شدن حیوانات وحشی رهاشده در خیابان‌های تهران. چشم و هم چشمی، تظاهر و اشراف‌زدگی یکی از آن ویژگی‌هایی است که گمان نمی‌رود در حال حاضر در هیچ کجای جهان به اندازه‌ی ایران همه‌گیر باشد. ایرانی‌ها از هر وسیله‌ی ممکن از جمله خانه و یا آپارتمان، لوازم منزل، اتومبیل، کفش و لباس و حتا آرایش سر و صورت خود به گونه‌ای بهره می‌گیرند تا برتری‌شان را به دیگران نشان داده و به نوعی به آن‌ها فخر بفروشند. مردم در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند حتا اگر به قیمت در سختی و مضیقه قرار گرفتن خود و خانواده‌شان تمام شود. هنگامی‌که سطح این چشم و هم‌چشمی‌ها و تفاخرها بالا گرفت به قول معروف دیگر کار مردم با چیزهای ساده راه نمی‌افتد. بسیاری از ثروت‌مندان وقتی به چنین جای‌گاهی می‌رسند سعی می‌کنند این برتری خود را از راه‌های تازه‌تری که هنوز دیگران آن‌ها را نیازموده‌اند استفاده کنند و به قول معروف پیش‌گام بوده و با اعمال‌شان چشم دیگران را از جا درآورند. خرید و واردکردن اتومبیل‌های گران‌قیمت خارجی، قایق‌های تفریحی و حتا هواپیماهای کوچک خصوصی از همین نمونه‌هاست. اما آخرین مورد از این رفتارها خرید و نگه‌داری حیوانات وحشی غیرمعمول در خانه و یا باغ‌وحش‌های خصوصی است. خرید و ورود گربه‌سانان بزرگی هم‌چون شیر، ببر و پلنگ و یا گونه‌هایی هم‌چون روباه و یا گرگ و پرندگان بزرگ شکاری مانند عقاب از نمونه حیواناتی هستند که نگه‌داری آن‌ها در میان برخی میلیاردرها مرسوم شده است.

مشکل همواره از آن جایی شروع می‌شود که این توله‌های وارد شده کم کم بزرگ می‌شوند و از سویی از آن جایی که تربیت و دست‌آموز کردن آن‌ها کار بسیار سخت و تخصصی بوده و از عهده‌ی هر کسی برنمی‌آید و از سویی دیگر به تدریج هزینه‌ی تغذیه و درمان آن‌ها سرسام‌آور می‌شود، در نهایت متاسفانه این افراد بی‌مسوولیت که از عهده‌ی نگه‌داری این حیوانات برنمی‌آیند، جانوران بی‌گناه را در سطح شهر به حال خود رها می‌کنند و حتا زحمت تحویل آن‌ها به مراکز قانونی نگه‌داری چنین حیواناتی را به خود نمی‌دهند. چنین حرکتی برای این حیوانات و شهروندان خطرات بالقوه‌ای به هم‌راه دارد که متاسفانه این افراد به آن بی‌توجهند. با فرونشستن تب نگه‌داری این حیوانات باید منتظر نشست و دید که جامعه‌ و ثروت‌مندان دچار انحطاط اخلاقی شده‌ی ما، چه سرگرمی تازه‌ای برای خود جست‌وجو خواهند کرد.


 


شهره شعشعانی/ رادیو کوچه

در این برنامه داستانی داریم از «چخوف» به نام «عزیزم» که سومین داستان او در مجموعه‌ قصه‌های ما از رویا تا واقعیت است.

چخوف داستان «عزیزم» را در سال 1899 نوشت، و این دورانی‌ست که او در «یالتا» (یکی از شهرهای کریمه در جنوب اوکراین) اقامت گزیده بود. دورانی که نزدیک‌ترین دوستانش او را از هر زمانی سخت‌کوش‌تر می‌یافتند و گروه بازی‌گران هنری مسکو و در راس‌شان «کنستانتین استانیسلاوسکی» کارگردان مشهور معتقد بودند نویسنده‌ محبوب‌ روسی به اوج کمال هنر خود رسیده، زیرا صرف‌نظر از به‌ترین داستان‌های این دوره بعضی از به‌ترین نمایش‌نامه‌های چخوف نیز هم‌چون «دایی وانیا» (Uncle Vanya) و «سه خواهر» (The Three Sisters) محصول همین سال‌ها هستند.

 اولنکا زنی معمولی در داستان «عزیزم» خوش قلب و ساده‌دل است. زندگی او تنها زمانی برایش شیرین و معنادار می‌شود که به کسی عشق بورزد؛ در کودکی عمه و پدر و معلم فرانسه، و بعد شوهر، معشوق و …

زندگی اولنکا بدون عشق تهی‌ست، افکارش تنها در سایه افکار کسی که به او عشق می‌ورزد شکوفا می‌شوند، از خود عقیده‌ای ندارد، اما قادر است با تمام وجود از عقاید و علایق هم‌راه زندگی‌اش برای دیگران بگوید و اگر لازم باشد دفاع کند، به خاطر همین خلوص و پاکی کودکانه‌اش دوستان و آشنایان همه او را «عزیزم»، یا «عزیز دل» می‌خوانند.

داستان «عزیزم» از مجموعه «به‌ترین داستان‌های کوتاه» ترجمه «احمد گلشیری» انتخاب شده است.

برای اطلاعات بیش‌تر در مورد چخوف به دو لینک زیر در رادیو کوچه مراجعه کنید.

http://radiokoocheh.com/article/105917

http://radiokoocheh.com/article/73948

موسیقی متن:

Aram Khachaturina: Waltz

Pvotr Il’vich Tchaikovsky: The Nutcracker


 


سحر بیاتی / رادیو کوچه

در جست‌وجوی پاسخ این سوال که چطور بعضی از غذاها خاطره می‌شوند؟ چطور مزه سوپ مادر بزرگ و آش خاله و قورمه سبزی مادر با وجود غذانوردی بسیار از پس ذهنم پاک نمی‌شود؟ بودم که رسیدم به داستانی که «فرهاد رستمی وند» نوشته بود. قرار بود این داستان را در نشریه دیگری منتشر کنم اما تصمیم گرفتم به جای آسمان به ریسمان بافتن برای یافتن پاسخ سوالم گزارش فرهاد را بخوانم که پاسخ سوالم را داده بود، او چاشنی که همه غذاها را خوش‌مزه می‌کند یافته است.

فرهاد در معرفی خودش نوشته‌: «مختصر خاطرنشانی در باب اهم امورات مالایی اینجانب میرزا فرهاد خان رایان الملک مستقر فی سواحل بحری بلاد محرره کوالالامپور که به مناسبت مطالبه وافی و ممارست کافه در کسب علوم خفیه افرنگی موسوم به «آی تی» تشهیری به هم رسانده، در خصوص ممارست و اهتمام نگارش در وجیزه نامه جدیده، در مناقب مزایا و مضرات وافر اقامت و مرور فی سوق عظمای بلد فوق الاشاره آن گونه که خوشایند اعوان و انصار اوفتد. تحریر گردید به خامه حقیر، فی سنه 90 شمسی فی بلاد کوالالامپور، گرگ و میش علی الطلوع. باقی بقایت.»

و اما در خصوص کشف چاشنی مورد نظر نیز می‌نویسد: «این نه دستور تهیه یک غذاست ـ هرچند در این ارتباط است ـ و نه اصلن غذایى به این اسم تا یک سال پیش وجود داشته. در واقع این یک غذاى من درآوردى ابداعى یک جوان کارمند متاهل دانش‌جوى فوق لیسانس است. در واقع «فلسفه ماهى» بیش از آن که یک غذا باشد، یک خاطره است مربوط به یک عصر سال‌گرد ازدواج یک زوج جوان.

آن روز عصر، جوان کارمند متاهل دانش‌جو در حالى که داشته به «تنهایى» و گسسته شدن رشته‌هاى پیوند آدم‌ها به مرور زمان فکر مى‌کرده، تصمیم مى‌گیرد آشپزى کند و شام خوبى براى سال‌گرد ازدواجش تدارک ببیند تا این کار تلاشى باشد براى به‌تر کردن روابط و سورپرایز همسر گرامى. بعد در یخچال را باز مى‌کند و مى‌بیند که دو تا ماهى قزل‌آلا دارند والسلام. از آن‌جا که نه او و نه همسرش چندان علاقه‌اى به مزه ماهى ندارند و البته مهم‌تر این‌که هزینه‌اى براى خرید گوشت، مرغ یا غذاى حاضرى در روزهاى آخر آن ماه اختصاص نداده‌اند، فکر مى‌کند کارى کند که ماهى خوش‌مزه‌تر شود. به هر حال به کار بردن ابتکار و خلاقیت در هر چیزى، جواب مى‌دهد. آن‌وقت دو تا لیمو کنار شیشه روغن زیتون مى‌بیند. بعد فکر مى‌کند به این‌که چرا گاهى از دست همسرش به خاطر این‌که به او مى‌گوید خیلى خیلى دوستش دارد، عصبانى مى‌شود و فکر مى‌کند او خالى مى‌بندد. آن‌وقت در حالى که لیموها را توى یک استکان مى‌چلاند، موضوع «رخت آویز» توى ذهنش جرقه مى‌زند. یعنى این‌که وقتى احساست را در عمل نشان ندهى، حرف‌هایت به پارچه‌هاى رنگ و وارنگ زیبایى مى‌ماند که همان لحظه گفتن، رها مى‌شوند و مى‌افتند و گم مى‌شوند و فراموش. چرا چون هیچ چوب‌رختى‌اى نبوده که آویزانش شوند. یعنى چیزى درباره این حرف‌ها در عمل دیده نشده که نقش چوب‌رختى را بازى کند و ذهنت پیش خودش بگوید خب، نشان به آن نشان. مقدار آب لیمو شده نصف استکان.

آن را مى‌ریزد داخل یک پیاله. بعد فکر مى‌کند غذا باید رژیمى باشد. آن‌وقت یک چهارم استکان روغن زیتون هم داخلش مى‌ریزد، بعد یادش مى‌آید که همسرش از مزه گلپر خوشش مى‌آید. یک قاشق چای‌خورى هم گلپر به آن اضافه مى‌کند. بعد چشمش مى‌افتد به ادویه مخصوص ماهى. نصف قاشق چای‌خورى از آن به معجونش اضافه مى‌کند. نصف قاشق چای‌خورى هم زردچوبه، نصف قاشق چای‌خورى هم نمک. بعد در حالى که دلهره خوش‌مزه شدن معجون را دارد، آن را هم مى‌زند. حالا چیزى که مى‌شود به آن اشتیاق خوش‌مزه شدن غذا گفت، مى‌افتد توى دلش. فکر مى‌کند مزه پیاز هم با ماهى نباید بد شود. آن وقت نصف یک پیاز را رنده مى‌کند و آبش را مى‌ریزد داخل معجون و معجون را هم مى‌زند و مى‌ریزدش داخل تابه گود، و می‌گذاردش روى اجاق و ماهى‌ها را هم مى‌گذارد رویش، البته نه از سمت فلس‌ها و در تابه را مى‌گذارد.

وقتى داشته پیاز را رنده مى‌کرده، فکر مى‌کرده به این‌که همسایه پیرش شاکى بوده از تغییر بافت محله. فکر مى‌کند به این‌که سوپرى محله‌شان تعطیل شده و جایش را داده به مغازه لوکس فروشى، یک مغازه نوشت‌افزار فروشى و یک مغازه تعمیر لوازم برقى، دوتایى جاى‌شان را داده‌اند به یک مغازه لوازم ورزشى. مغازه میوه فروشى سرکوچه هم تعطیل شده و معلوم نیست چه بلایى قرار است سرش بیاید. بعد چیزى توى ذهنش جرقه مى‌زند: این مثل یک میهمانى است. آن‌وقت احساس اندوه همسایه را به‌تر درک مى‌کند. او از این موضوع دل‌گیر است چون این مثل یک میهمانى است. یعنى تا بیست سالگى همه چیز به نوعى شگفت‌آور و کم و بیش خوشایند است و شما میهمانى کم و بیش عزیز هستید. تا سی سالگى از مقدار شگفتى‌تان کم مى‌شود؛ کم کم همه چیز تکرارى مى‌شود و آن‌قدر به دور و برتان عادت مى‌کنید که در چهل سالگى دیگر زندگى‌تان شده آخر روزمره. آن وقت پیدا شدن سر و کله تغییرات، فقط یک تغییر شگفت‌آور دیگر نیست بلکه پیام دیگرى دارد: میهمانى براى شما کم کم دارد تمام مى‌شود، حواس‌تان هست عوض شدن محیط زندگى، حکم برچیده شدن آرام آرام بساط میهمانى را دارد انگار. فضاهاى قدیمى جای‌شان را به فضاهاى جدید نامانوس مى‌دهد و معناى دیگرش این است که نوبت شما دارد کم کم سر مى‌آید. این فضاها، حاوى همان «شگفتى» براى بچه‌هاى امروز است که فضاهاى گذشته براى ما به هم‌راه داشته‌اند، اما حالا احساس غریبگى و سردى مى‌کنیم.

حالا یک ربع گذشته، آب لیمو به خورد ماهى‌ها رفته و فقط مانده روغن زیتون. ماهى‌ها را در همین روغن سرخ مى‌کند. میز را تا جایى که مى‌تواند زیبا مى‌چیند و همسرش حسابى سورپرایز مى‌شود، کلى گپ مى‌زنند، درباره این افکار جالب حرف مى‌زنند و سبک مى‌شوند و صمیمى‌تر، و این خیلى ساده اتفاق مى‌افتد گرچه همه چیز روى کره زمین پیچیده است.

شام خوش‌مزه شده، خیلى زیاد، اما نه فقط به خاطر معجون خوش‌مزه. وقتى دارد ظرف‌ها را مى‌شوید به این فکر مى‌کند و به این‌که یک چاشنى ندیدنى هست که همه غذاها را خوش‌مزه مى‌کند: «اشتیاق به پختن یک غذاى خوش‌مزه براى لذت بردن کسانى که آن را مى‌خورند.» این طور بوده که اسم این غذا را خیلى ساده گذاشته «فلسفه ماهى».


 


شنبه 3 دی 90/ 24 دسامبر 2011

اجرا: اعظم

استودیو: دامون

تقویم‌ تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات شنبه ایران

پس‌نشینی تند- «تفاخر وحشیانه»- اکبر ترشیزاد

بخش اول خبرها

کرانه‌های سن- «نخستین وقایع‌نگاران در کشور فرانسه»- سایه کوثری

گفت‌وگوی روز- «بلند‌ترین شنای انفرادی در خلیج فارس»- اردوان روزبه

بخش دوم خبرها

این‌جا آسیا است- «توصیه سرآشپز، فلسفه ماهى»- سحر بیاتی

دایره‌ی شکسته- «درس‌هایی که می‌خوانیم»- مه‌شب تاجیک

بخش سوم خبرها

قصه‌های ما، از رویا تا واقعیت- «عزیزم»- شهره شعشعانی

بخش چهارم خبرها


 


اردوان روزبه / رادیو کوچه

ardavan@koochehmail.com

دوشنبه ساعت دوازده ظهر جزیره هرمز. آغاز یک حرکت بزرگ که محصول نزدیک به سه سال برنامه‌ریزی و تمرین است. شنای انفرادی طول خلیج پارس توسط «محمد کبادی» یکی از مربیان تیم امداد و نجات و گروهی از تیم پشتیبان او به سرپرستی «شروان شعاعی» آغاز شده است.

این شناگر ایرانی در طول مدتی در حدود بین هشتاد تا یک صد و بیست روز قرار است یک هزار و دویست کیلومتر طول خلیج پارس را شنا کند.

در تارنمای این گروه اشاره شده است:

«طرح شنای طول خلیج پارس یک طرح ملی و با هدف مبارزه با تهاجم فرهنگی وسیع بیگانگان نسبت به کم‌رنگ و یا محو نمودن نام خلیج همیشگی پارس و تغییر آن با نام جعلی خلیج عربی در نقشه‌های جغرافیایی، مکاتبات، ادبیات سیاسی و اذهان عموم مردم جهان می‌باشد.»

محمد کبادی، 33 ساله و اهل تهران است. وی دارای لیسانس در رشته برنامه‌ریزی شهری است. در تارنمای این گروه در مورد آقای کبادی اشاره شده که:

«محمد کبادی در حال حاضر عضو جمعیت هلال احمر کشور است. او بسیاری از دقایق زندگی خود را به کمک و نجات هم‌وطنان خود در گوشه‌ گوشه‌ این کشور پرداخته و همیشه دغدغه زندگی هم‌نوعان خویش را داشته است. او این بار تصمیم بزرگی گرفته است. او اراده کرده سهم خود را برای پاس داشت نام خلیج همیشه پارس ادا کند.

اگرچه نمایندگان «گینس» حاضر به حضور از نزدیک در این حرکت بی‌نظیر و ثبت آن نشده‌اند اما بنا شده است که با ارسال مدارک و مستندات این رکورد به عنوان طولانی‌ترین شنای انفرادی جهان ثبت شود.

در این میان آقای شعاعی سرپرست تیم از تلاش همه‌جانبه گروه پشتیبان و همت بلند محمد کبادی می‌گوید و این که علارغم این که این حرکت می‌تواند جنبه ملی داشته باشد. کسی حاضر به حمایت مالی نشده است و این پروژه با کمک جمعیت هلال احمر به جلو می‌رود.

شاید شنیدن کم و کیف این رخداد که روز دوشنبه گذشته‌- نوزدهم دسامبر- از جزیره هرمز آغاز شده است از زبان شروان شعاعی مسوول تیم پروژه شنای طول خلیج پارس خالی از لطف نباشد.


 


محمد مصطفایی / وکیل دادگستری

قصد پاسخ در خصوص نوشته آقای رضا نصری پیرامون رسیدگی به پرونده جنایت علیه بشریت در شورای امنیت را نداشتم، اما چون گروه‌ها و افراد مختلفی به دلایل وجود شرایط خاص مایل به طرح شکایت در شورای امنیت و محاکمه مسوولین جمهوری اسلامی ایران هستند ناچار توجه خوانندگان محترم را به نکات ذیل جلب می‌کنم:

۱. نباید هرگز از یاد ببریم که حق گرفتنی است و برای گرفتن حق می بایست از تمام راه کارهای موجود استفاده مطلوب کرد و با قدرت و توان بالا برای احقاق آن تلاش کرد. بر بسیاری از کسانی که از نزدیک دستی در آتش دارند پوشیده نیست که اعمال ارتکابی توسط جمهوری اسلامی ایران به رهبری آقای سید‌علی خامنه‌ای جنایت علیه بشریت و نسل کشی است. تنها نمونه بارز این جنایت علیه بشریت و نیز نسل‌کشی صرف‌نظر از اعمالی که در اوایل انقلاب بر اعضای مجاهدین رفت، موضوع بهاییان و دراویش است که به خودی خود و فی‌النفسه جنایت علیه بشریت محسوب می‌گردد و هم‌چنین عمل‌کرد مسوولین جمهوری اسلامی پس از انتخابات و سرکوب گروه‌های سیاسی و نیز شهروندان ایرانی از جمله موارد و مصادیق جنایت علیه بشریت است. مطمنن چنان‌چه دولتی یا شخصی به صورت گسترده و سازمان یافته دست به جنایت بزند و دیگران تنها نظاره‌گر این‌گونه جنایات باشند، جنایت‌کار با این انگیزه که عملش مشروع است، بر ادامه جنایت خود می‌افزاید‌. حکایت جمهوری اسلامی ایران نیز به همین منوال است. اظهر من‌الشمس است که در این حکومت جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی صورت می‌‌گیرد و در این مورد هیچ بحثی وجود ندارد و گمان نمی‌کنم که آقای نصری نیز منکر جنایت علیه بشریت شوند. اما این‌که در گوشه‌ای بنشینیم و دست روی دست بگذاریم و جنایاتی که بر هم‌وطنانمان صورت می‌گیرد را نظاره کنیم. مشخص است که افرادی هم‌چون خامنه‌ای و جنتی و مصباح و احمد خاتمی با قدرت بیش‌تری دستور جنایت می‌دهند و قانون و مقررات و موازین بشری را به تمسخر می‌گیرند. بنابراین در این دروه حساس چنان‌چه علاقه به سرنوشت کشورمان داریم به جای آن‌که ساز مخالف بزنیم و نکم نکم کنیم، به دیگران انگیزه و قدرت دهیم تا به دنبال احقاق حقوق هم‌وطنان خود از هیچ کوششی دریغ نورزند، احتمال دارد در این راه حتا شکست بخورند. هیچ اشکالی ندارد‌. مهم این است که تلاش خود را برای رسیدن به نتیجه انجام داده‌ایم.

۲. مصادیق جنایت علیه بشریت واضح و روشن است و اعمالی هم‌چون نابودی گروهی و سازمان‌یافته اقلیت‌های مذهبی، شکنجه، بازداشت‌های خودسرانه، تبعید و کوچاندن اجباری‌، آزار و اذیت گروه‌های سیاسی و حذف محیطی و فیزیگی افراد از گروه‌های سیاسی از جمله مصادیق جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی به حساب می‌آید، حال سوال این‌جاست که واقعن مسولین جمهوری اسلامی به رهبری آقای خامنه‌ای مرتکب جنایت علیه بشریت نشده‌اند؟

۳. در گذشته افراد و گروه‌های بوده‌اند که اعلام به شکایت علیه آقای خامنه‌ای و مسوولین جمهوری اسلامی در شورای امنیت کرده‌اند اما متاسفانه در عمل به دلایل مختلف از جمله سنگ‌اندازی‌های برخی از مدافعین جمهوری اسلامی نتوانسته‌اند شکایت خود را مطرح کنند. اما حال شخص دیگری آمده و قصد دارد چنین عمل بزرگ و مهمی را به انجام رساند حال آیا انصاف است که سلاح مخالفت در دست بگیریم و نگذاریم چنین شکایتی مطرح گردد؟ و آیا انصاف و عادلانه است که تنها دست روی دست بگذاریم و اجازه دهیم که مسوولین جمهوری اسلامی هر جنایتی که مایل بودند مرتکب شوند؟ به نظر می‌رسد که آقای رضا پهلوی با وزنه سیاسی که دارند می‌توانند از لحاظ سیاسی این شکایت را مطرح کرده و به نتایج مطلوبی دست یابند. در این راه چنان‌چه دیگر گروه‌ها و افرادی که دارای قدرت سیاسی و حقوقی هستند حمایت کنند برای رسیدن به نتیجه راه کوتاه خواهد شد.

۴. از همان ابتدای مطرح کردن این موضوع به هیچ عنوان بحث دادگاه بین‌المللی کیفری مطرح نبود است که آقای رضا نصری نوشته‌اند که مطرح کردن این شکایت در دادگاه بین‌المللی کیفری قابلیت طرح ندارد. این شکایت در شورای امنیت مطرح خواهد شد و تلاش‌هایی نیز صورت خواهد گرفت تا کشورهای عضو شورای امنیت به شکایت مطرح شده توجه نمایند. این عمل حتا اگر به نتیجه هم نرسد دارای ارزش است چرا که توجه بسیاری از کشورهای جهان را به موضوع حقوق بشر ایران جلب می‌گردد و این عمل باعث خواهد شد که کشورهای دیگری که مدافع حقوق بشر هستند، از شهروندان ایرانی بیش از پیش حمایت کنند چرا که ادعای جنایت علیه بشریت به هیچ عنوان نه تبلیغاتی است و نه بی‌دلیل و مدرک است. این ادعا، ادعایی است قابل اثبات و با امکانات و میزان نفوذی که ایرانیان در صحنه بین‌المللی دارند کاملن هم خوانی دارد.

۵. نظر آقای نصری بر این است که جنایاتی که جمهوری اسلامی انجام می‌دهد وجدان انسان را به درد نمی‌آورد؟ این بی انصافی محض است. آیا اعدام‌های فله‌ای و بی‌حساب و کتابی که انجام می‌شود وجدان انسان را به درد نمی‌آورد؟ آیا بی‌حرمتی به زنان و دختران در خانه و خیابان و سرکوب گسترده فعالین حقوق زنان وجدان انسان را به درد نمی‌آورد؟ آیا بازداشت‌های غیر‌قانونی‌، شکنجه‌های سازمان‌یافته و سلب حقوق بدیهی و اولیه متهمین و تجاوزهای داخل زندان و بیرون زندان وجدان انسان را به درد نمی‌آورد؟ و صدها و بلکه هزاران آیای دیگر. بیایید انصاف داشته باشیم و به جای حمایت از جنایت‌کاران این‌چنینی، کمی به فکر آینده فرزندان خود باشیم و لااقل برای آن‌ها تلاش کنیم که جامعه سالم و با نشاط توام با انسانیت و اخلاق داشته باشند.

۶. نوشته‌اید که اقدماتی که جمهوری اسلامی انجام می‌دهد زنگ خطری در جامعه جهانی نیست تا شورای امنیت مداخله کند. به نظر می‌رسد پرونده حقوق بشر و جنایت علیه بشریت ایران این قابلیت را دارد که چنان‌چه مورد حمایت جدی قرار گیرد به نتیجه مطلوب برسد وضعیت حقوق بشر ایران از یک سو و دست‌یابی ایران به سلاح اتمی از سوی دیگر زنگ خطری جدی برای جامعه جهانی است. افرادی که ابایی از شکنجه، اعدام و قتل و غارت و بریدن دست و پای شهروندان خود نداشته باشند مطمن باشید که اگر به سلاح اتمی دست یابند ابایی از کشتن مردمان کشورهای دیگر هم ندارند. به خصوص این‌که مرتکب، دارای ایدولوژی خاصی باشد که برای رسیدن به مقصودش هر جنایتی را مشروع دانسته و از آن حمایت کند.

۷. من وضعیت ایران را جدای از عربستان سعودی، مناطق اشغال شده توسط اسراییل، کره شمالی و بسیاری از کشورهای آسیای میانه حتا چین می‌دانم چرا که ایرانیان دارای پتانسیل بسیاری قوی به خصوص در خارج از کشور هستند. فعالیت‌هایی که فعالین حقوق مدنی و سیاسی در داخل و خارج از کشور انجام می دهند قابل تحصین است. ایرانیان اگر چه در داخل کشور از حداقل آزادی بیان برخوردار نیستند. اما در خارج از کشور با ارتباطاتی که با داخل کشور دارند توانسته اند دلایل و مدارک بسیار ارزنده‌ای از جنایت علیه بشریت تهیه کنند و به یاد داشته باشید معنای جنایت علیه بشریت صرفن جنایات ظاهری و مستقیم را شامل نمی‌شود. جنایت علیه بشریت به هر نوع فعل یا ترک فعلی گفته می‌شود که در چارچوب مصادیقی که گفته شد به شهروندان یک کشور و یا گروه‌های خاص لطمه وارد کند. بنابراین این امید در ایرانیان وجود دارد تا بتوانند از مکانیزم‌های بسیار خوبی که دارند بهترین استفاده را ببرند و اگر هم در این راه به نتیجه نرسیدند نباید دست بردارند و باید تلاش‌های خود را صد چندان کنند.

۸. گزارش‌گر ویژه حقوق بشر یک وظیفه خاص دارد و آن هم تهیه و تنظیم گزارش به سازمان ملل است. در این گزارش به وضعیت حقوق بشر ایران پرداخته می‌شود و به صورت ضمنی امکان دارد به موضوع جنایت علیه بشریت نیز پرداخته شود. اما چنان‌چه گروه‌ها و افراد مختلف اسناد دیگری را ارایه دهند و اعضای شورای امنیت را به موضوع مهم جنایت علیه بشریت در ایران آگاه کنند، و از سازمان ملل خواسته شود که پرونده حقوق بشر و شکایاتی که مطرح می‌شود را به شورای امنیت ارجاع کنند. می‌توانیم امیدوار باشیم که موضوع جنایت علیه بشریت در دادگاه کیفری بین‌الملل مطرح گردد. این شکایت با موضوع پرونده اتمی ایران متفاوت است. این موضوع جنبه کیفری داشته و مرجع رسیدگی به آن در نهایت پس از ارسال پرونده توسط شورای امنیت، دادگاه کیفری بین الملل است.

به هر تقدیر وظیفه ما ایرانی هاست که تا در توان داریم یاری‌گر و مدافع هم‌وطنانمان باشیم و به همین دلیل تلاش آقای پهلوی را در این مودر ارج می‌نهم‌.

به امید رسیدن به آزادی، دموکراسی و عدالت واقعی


 


مهشب تاجیک/ رادیو کوچه

درس خواندن، کتاب‌هایی را دوره کردن، نکته‌های مهم، نکته‌های امتحانی، امتحان ترم، میان‌ترم، امتحان نهایی، نمره‌ی انضباط و همه‌ی این‌ها به‌طور ویژه‌ای در نظام آموزشی ایران نمود دارند. به‌طور عام هر نظام آموزشی در هر کجای دنیا مبتنی بر قواعدی ست که بر پایه‌ی آن در پی هدف‌مند کردن و جهت دادن ذهن‌هاست، ذهن‌هایی که برای آینده‌ی یک مجموعه‌ی اجتماعی آماده می‌شوند، دست‌ها و مغزهایی که باید در مسیر خاصی قدم بگذارند و شکوفا شوند. اگرچه ایران یکی از ایدئولوژیک‌ترین نظام‌های آموزشی را دارد و این نظام گونه‌ای اغراق‌شده از ساز و کار نظام‌های آموزشی است، ولی با این حال همه‌ی نظام‌های آموزشی و برنامه‌های جامع پرورش نسل‌ها در فکر و عمل کانالیزه کردن افراد اجتماع خود در جهت هدفی واحد هستند. اکنون پرسش این‌جا‌ست که نظام آموزشی‌ای که اکنون فرزندان ما تحت سیطره‌اش مشغول آموختن و بالیدن و قد کشیدن هستند به کدام سو در حرکت است و چی پی‌آمدهایی را به هم‌راه می‌آورد؟

وقتی آموزش‌های رسمی را در دهه‌ی شصت شروع کرده باشی، با مفاهیمی چون نماز جماعت، روز قیامت، هم‌کلاسی افغان و تبعیضی که تجربه می‌کند و دفاع مقدس پیش از الفبا و شمردن آشنا می‌شوی. اگر خوش‌شانس باشی آموزش‌هایی را پیش از راه‌یابی به دبستان در خانه فراگرفته‌ای و اگرنه در مدرسه خبری از دوره‌ی سولفژ همگانی و خلاقیت بصری و شناخت رنگ‌ها و آموزش مهارت‌های اجتماعی و جنسی نیست حتا با خوش‌بینی هم نمی‌توان موارد آخر را در آموزش‌های خارج از مدرسه نیز انتظار داشت. وقتی در حکومت ولایت فقیه درس خوانده باشی، خیلی چیزها را به‌تر از ریاضیات، منطق، جغرافیا و از این قبیل یاد می‌گیری چرا که برای بقا در چنین اتمسفری شما به آموختن علم کم‌تر از مهارت‌های تنازع برای بقا در جمهوری اسلامی احتیاج دارید. مهارت‌های مورد نیاز شما در سه‌شنبه صبح‌های خواب‌آلود دعای توسل، در نمازهای جماعت ظهرهای مدرسه، در مسابقه‌های قرآن و بسیج دانش‌آموزی و در دین و زندگی و از این قبیل خلاصه می‌شود. بعد هم می‌ماند درس‌هایی که به درد هیچ کجا نمی‌خورند. واقعیت این است که ما برای بقا در چنین محیطی احتیاج به دانش و اصول زیستی نداریم.

به راستی با نگاهی دقیق‌تر به نظام آموزشی متداول در کشور، در سطح تحصیلات مقدماتی و پیش‌رفته و هم‌چنین تزریق‌های آموزشی مستمر از طریق رسانه‌های جمعی و هر آن‌چه که در اختیار اداره‌کنندگان جامعه است می‌توان دریافت که چگونه است که ما پس از سه دهه و آمدن چند نسل هنوز در چنبره‌ی ظلمات خود گرفتاریم. شاید بد نباشد به آن زمان برگردیم که همه می‌خواستند بچه‌های‌شان دکتر و مهندس شوند. شاید بد نباشد به روند تصمیم‌گیری و هدایت آینده‌ی نسل‌های‌مان و مجراهای آگاهی‌بخش ایشان توجه کنیم و آن‌ها را مورد بررسی قرار دهیم.

ضرورت توجه به آموزش‌های مقدماتی زمانی پررنگ‌تر می‌شوند که به آن به‌عنوان پروژه‌ی پرورش یک نسل نگاه کنیم. پرورش نسلی که بتواند در نهایت سلامت و کم‌ترین میزان تنش در سطح بهینه به رشد و تکامل خود تا سن بهره‌وری ادامه دهد تا آن‌گاه بتواند سررشته‌ی همه چیز را در دست گیرد و قادر باشد بالغانه و مسوولانه در مورد سرنوشت خود و هم‌نوعانش تصمیم‌گیری کند. آن زمان می‌توانیم انتظار ظهور چنین نسلی را داشته باشیم که تمام کوشش خود را بر این پایه استوار کنیم که این نسل در امن‌ترین و پایدارترین شرایط ممکن رشد کند و به‌ترین محیط را برای شکوفایی استعدادهایش ایجاد کنیم.

اگرچه همه‌ی ما به نوعی با حجمه‌‌های بی‌امان آموزه‌های حکومتی در جهت خلع سلاح استقلال فکر و وجود خلاقیت قرار داشته‌ایم، ولی تجربه‌ی نفر به نفر این موضوع را ثابت می‌کند که همه‌ی این‌ها اگرچه مدت زمانی تاثیرگذار هستند و فرد را از مسیر تفکر خلاق و اراده به آزادی دور نگه می‌دارند ولی با این وجود در این چنبره باقی نمی‌ماند و از پیله‌ی تمامی این تناقض‌ها بیرون می‌جهد. درست است که پیله را می‌شکافی ولی همان‌طور که آموزش‌های عمومی به طیف گسترده‌ی افراد متوسط اختصاص دارند، حل کردن این تناقض‌ها هم برای همان عده از افراد جامعه سخت خواهد بود و دوم این که روند رشد فردی و جمعی به صورت مدام به تعویق انداخته می‌شود. با تمام این‌ مسایل، شاید نگاه عمیق‌تری به مسئله‌ی آموزش‌های مقدماتی، بتواند راه‌گشای تولید نسل و آگاهی باشد.


 


عصر روز 21 دسامبر جمعی از فعالان حقوق بشر ایرانی و کانادایی شهر تورنتو در یکی از رستوران‌های ایرانی این شهر جمع شدند و ضمن برگزاری مراسم شب یلدا جشن تولد کوچکی را به مناسبت بیست و هشتمین سال تولد ضیا‌ نبوی دانش‌جوی دربند و ستاره دار برگزار کردند. از نکات جالب توجه این مراسم برقراری تماس تلفنی با یکی از فعالین دانش‌جویی و دوستان ضیا‌ نبوی در ایران با توجه به اختلاف زمانی با ایران بود.

شرکت‌کنندگان در این مراسم عکس‌هایی از ضیا‌ نبوی و سایر دانش‌جویان ستاره‌دار از جمله: مجید دری، مهدیه گلرو و همسرش وحید لعلی پور و مهدی خدایی در دست داشتند.

در این مراسم چند تن از اعضای عفو بین‌الملل در کانادا نیز حضور داشتند. در پایان نیز حاضران با تبریک تولد ضیا‌ نبوی، برای او و همه زندانیان سیاسی در ایران آرزوی آزادی و سلامتی کردند.


 


«کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷: در جست‌وجوی عدالت»

«این کشتار قابل قیاس با کشتار سربرنیتسا … جنگل کاتین، … و راه‌پیمایی مرگ ژاپنی‌هاست. … این قتل‌عام مشخص که توسط رهبران دولتی از طریق نظام قضایی و جزایی با دقت برنامه ریزی و اجرا شد. … جنایتی دهشتناک علیه بشریت بود.»

 آقای جفری رابرتسن – ۳ آبان ۱۳۹۰، دانش‌گاه آکسفورد

در راستای تلاش برای جلب توجه جامعۀ جهانی به کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال  ۱۳۶۷ ، و تصدیق علنی ظلم  و رنج قربانیان و بازماندگانشان، بنیادعبدالرحمن برومند برای نخستین بار میزبان سمپوزیمی  شد که با همکاری آقای جفری رابرتسن و مرکز تحقیقات عدالت  دوران گذار آکسفورد، در دانشگاه آکسفورد انگلستان برگزار شد. این سمپوزیوم تحت عنوان “کشتار زندانیان سیاسی در ایران در سال ۱۹۸۸: در جستجوی عدالت” در روز ۳ آبان ۱۳۹۰ برگزار شد. برای نخستین بار بازماندگان، کارشناسان  برجسته حقوق بین‌الملل، دانشگاهیان، و فعالان حقوق بشر گرد هم آمدند تا درباره بیان حقایق  گفتگو کنند و راه‌های حقوقی و سیاسی ممکن را برای دادخواهی بازماندگان کشتار ۶۷  مورد بررسی قرار دهند.

این سمپوزیوم برای کلیۀ شرکت کنندگان تجربه‌ای پربار و پرمحتوا بود. به خصوص برای بسیاری از بازماندگان حاضر در جلسه که برای اولین بار در بیش از دو دهه احساس می‌کردند که جامعه جهانی از آنچه بر سرشان رفته و از رنج‌هایشان آگاه شده و آن را جدی گرفته است. این تصدیق رنج به نوعی توانست بخشی از شاًن و منزلت ربوده شده آن‌ها را طی سال‌ها اسارت و فراموش شدگی  ترمیم کند. یکی از سخنرانان، دختر یکی از قربانیان کشتار ۶۷ که قرار بود در اسفند همان سال آزاد شود ولی در زندان عادل‌آباد شیراز کشته شد، برای ما چنین نوشته است:

“کنفرانس در سطوح مختلف واقعه‌ای پرمایه بود و بالاتر از همه این واقعیت ساده که واژه کشتار ۱۳۶۷ به طور علنی و عمومی به زبان آورده ‌شد، سرچشمه خوشحالی و تجربه‌ای تسکین دهنده و امیدوارکننده بود. انگار زمان متوقف شد و ما وارد دنیای دیگری شدیم؛ دنیایی که در آن واقعیت کشتار تصدیق شد و سنگینی بار این جنایت  از دوش وجدان ما برداشته شد .”

بحث‌های این سمپوزیوم مبتنی بر  گزارش “کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷” بود که به درخواست بنیاد عبدالرحمن برومند و به قلم آقای جفری رابرتسن، حقوقدان برجسته بین‌المللی، نوشته شده‌است. این گزارش  نتیجه می‌گیرد که مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی در تابستان و پاییز سال ۱۳۶۷ که در طی آن نزدیک به ۴۰۰۰ زندانی سیاسی مخفیانه به قتل رسیده و شتابزده در گورهای جمعی در تهران و سایر مناطق دفن شده‌اند، مرتکب جنایت علیه بشریت شده‌اند. اکثریت این زندانیان نوجوانان و یا جوانان کم سنی بوده‌اند که به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق یا احزاب چپ و کمونیستی به احکام متفاوت زندان محکوم شده بودند.

گفتگو درباره این جنایت از یاد رفته و بی کیفر مانده، هم ضروری بود و هم دینی به قربانیان که تا کنون ادا نشده بود. کشتار ۶۷ نمونه بارزی از حذف سیستماتیک مخالفان  جمهوری اسلامی ایران در طی چند دهه است. همانند معترضان انتخابات در تابستان سال ۱۳۸۸، در میان قربانیان کشتار ۶۷ نیز بسیاری در جریان اعتراض‌های مسالمت‌آمیز اوایل دهه ۶۰ دستگیر شدند، ارتباطشان با جهان خارج قطع بود، به زیر شکنجه رفتند و خودسرانه محاکمه شدند. اما در دهه شصت ایرانیان نه تلفن موبایل داشتند و نه کامپیوتر و اینترنت تا بتوانند جهان را به شهادت گیرند و قضات را از محاکمات شتابزده و محکوم کردن هزاران نفر به زندان و مرگ باز دارند. به همین دلیل راه برای فراموش شدن قربانیان هموار شد  و مصونیت ناقضان حقوق بشرقاعده گردید.

دادخواهی برای قربانیان کشتار زندانیان در سال ۶۷ ضرورتی اخلاقی و گامی مهم در راستای تعامل با قربانیان و تضمینی برای گذار مسالمت‌‌آمیز به سوی دمکراسی است . همچنین یگانه راه جامعه حقوق بشر برای پایان دادن به  خشونت دولتی و یادآوری به عاملان آن است که این جنایات توصیف ناپذیر مشمول مرور زمان نمی‌شود

این سمپوزیوم یک روزه به دو جلسه تقسیم شده بود. جلسه صبح میز گردی بود که با شرکت کارشناسان  حقوقی، وکلای شاغل  در سازمان‌هایی که  تخصصشان در دادخواهی و پیگرد کیفری است، اعضای سازمان‌های غیردولتی، دانشگاهیان و قربانیان برگزار شد. آن‌ها با درایت درباره راه‌‌‌های دیگر [آلترناتیو] دادخواهی در شرایطی که امکان شکایت علیه عاملان  جنایت در دادگاه های کشور یا دادگاه های بین المللی فعلی وجود ندارد، بحث کردند. مدیر اجرایی بنیاد برومند گفت:

“دادخواهی برای قربانیان کشتار زندانیان در سال ۶۷ ضرورتی اخلاقی و گامی مهم در راستای تعامل با قربانیان و تضمینی برای گذار مسالمت‌‌آمیز به سوی دمکراسی است . همچنین یگانه راه جامعه حقوق بشر برای پایان دادن به  خشونت دولتی و یادآوری به عاملان آن است که این جنایات توصیف ناپذیر مشمول مرور زمان نمی‌شود.”

شرکت کنندگان در میزگرد شرایط گوناگونی را مورد بحث قرار دادند که به قربانیان اجازه می‌دهد تا در سطوح ملی یا بین‌المللی دادخواهی کنند. آن‌‌ها درباره اهمیت گردآوری مدارک و شواهد توافق داشتند و متذکر شدند که با توجه به امکانات محدود موجود، مستند سازی و ثبت شهادت‌ها توسط سازمان‌هایی نظیر بنیاد برومند برای مدون کردن مدارک، برای  تدارک دادگاه‌ها و یا کمیسیون های حقیقت یاب آتی، نقشی حیاتی ایفا می‌کنند. شرکت کنندگان همچنین پیشنهادهای دیگری را مورد بحث قرار دادند. نظیر چگونگی استفاده از ساز و کارهای نظارتی حقوق بشر در سازمان ملل برای دادرسی، یا زیر نظر گرفتن رفت و آمد ها و مسافرت های  ناقضان حقوق بشر، همچنین در صورتی که برخی از خویشان قربانیان در سال ۱۳۶۷ ملیت کشورهای دیگری را داشته اند، چگونه می‌توان برای پیگرد قانونی در این کشورها  اقدام کرد؟

جلسه بعداز ظهر دربرگیرنده سه  میزگرد توسط کارشناسان  کشورهای مختلف و حقوقدانان و قربانیان  بود. افرادی نظیر آقای مهدی اصلانی[i]، دکتر لادن برومند[ii]، دکتر فیل کلارک، آقای بینش هاس، دکتر فرانسیسکا لسا، دکتر نیکلا پالمر[iii]، خانم کلارا فرستمن[iv]، آقای ولفگانگ کالک[v]، دکتر عبداکریم لاهیجی[vi]، دکتر شورا مکارمی[vii]، دکتر اولگا مارتین اورتگا[viii]، دکتر کورینا مولین[ix]، دکتر سارا نوون[x]، آقای جفری رابرتسن[xi] و خانم جنیفر رابینسن[xii].، سخنرانان این جلسه بودند..

آقای رابرتسن جلسه بعدازظهر را با تشریح زمینه تاریخی کشتار ۶۷ آغاز کرد و آن را مصداق  جنایت علیه بشریت دانست. او با تشریح ساز و کارهای موجودی که به قربانیان اجازه دادرسی می‌دهد، ادامه داد:

“امروزه برای شورای امنیت سازمان ملل امکان پذیر است که دادگاه ویژه‌ای (همانند آنچه در لبنان انجام شد) برای بررسی و پیگرد قانونی اتهامات تشکیل دهد. البته کسی برای پاسخگویی حضور نخواهد داشت. … عاملان  جنایت همگی مقام‌های بالای دولتی خود در ایران را حفظ کرده‌اند. امکان استفاده از دادگاه جنایی بین‌المللی وجود ندارد چرا که این دادگاه تنها می‌تواند به  جرم‌هایی که بعد از ماه ژوئیه سال ۲۰۰۲ میلادی رخ داده‌اند، رسیدگی  کند. رابرتسون  تذکر داد که یکی از بزرگترین جرایمی که در رابطه با کشتار ۶٧ تا به امروز تداوم یافته است،  این است که به هزاران خانواده قربانیان اجازه عزاداری داده نمی شود. آن‌ها  از حق مسلم شناخت حقیقت در مورد چگونگی مرگ عزیزانشان و محل دفن آن‌ها  محروم شده‌اند… این جرمی است که ادامه دارد و دادگاه بین‌المللی کیفری می‌بایست مورد بررسی قرار دهد… حقوق جزاى بین‌الملل اگر چه راه درازی طی کرده اما هنوز به آنجا نرسیده که گریبان  کسانی را بگیرد که مسئول یکی از بدترین سبعیت‌‌ها، اگر نگوییم بدترین نمونۀ سبعیت، بوده‌اند.”

خانم رابینسن حقوقدان  و همکار  آقای رابرتسن در تحقیقات برای گزارش، که برای مصاحبه با قربانیان به سرتاسر اروپا سفر کرده است، درباره برخی از یافته‌های گزارش از جمله مقوله نسل کشی که برای توصیف کشتار مجاهدین به بهانۀ  “منافق” و “محارب” بودن به کار رفته سخن گفت… او به شهامت بازماندگان و نقش کلیدی شهادت‌های ایشان اشاره کرد و درباره تاثیری  سخن گفت که ملاقات با بازماندگان و شنیدن ماجراهای دهشتناک شکنجه و آگاهی از رنجی که آن‌ها کشیده‌اند، بر شخصیت او گذاشته است. وی تاکید کرد که مصونیت از مجازات کماکان در ایران امروز قربانی می‌گیرد:

“وضعیت امروز ایران نمایانگر پیامدهای عدم پیگرد قضایی جنایت علیه بشریت است. جنایتی که هرگز چنانکه باید مورد رسیدگی و تعقیب قانونی قرار نگرفته است. برخی از عاملان کشتار سال ۱۳۶۷، امروز در مقام‌های مهمی  در قوه قضائیه و دولت ایران باقی مانده‌اند. در حالی  که مخالفان کماکان به اتهام محارب بودن تحت تعقیب قرار می‌گیرند…”

سخنران دیگر، دکتر لاهیجی (نایب رئیس فدراسیون بین‌المللی حقوق بشر) نیز میان سیاست‌های کنونی دولت مبنی بر ارعاب، در هم شکستن زندانیان و تواب سازی، با آنچه در دهه شصت گذشت مقایسه‌ای به عمل آورد و بر اهمیت دادخواهی در سطوح ملی و بین‌المللی تاکید کرد.

خانم فرتسمن تاکید کرد که عدالت به معنی تصدیق لطمه‌ای است که وارد شده. وی به سنگینی “اتهامات واهی” قربانیان اشاره کرد که بر سر خانواده‌های کسانی که در سال ۶۷ به قتل رسیده‌اند، سایه افکنده است. “عدالت یعنی رودررویی با کشتار و محکوم کردن رسمی و علنی آن از طرف دولت ایران.” وی متذکر شد که دولت ایران وظیفه دارد کشتار ۶٧ را مورد تحقیق و پیگرد قضایی قرار داده، عاملان آن را تحت تعقیب قرار دهد، و به اعضای خانواده قربانیان و بازماندگان غرامت پرداخت کند.” از جمله پرداخت خسارت و جلب رضایت آن‌ها که شامل اعادۀ حیثیت به متوفی و تعهد به عدم تکرار چنان عملی باشد.” یکی از بازماندگان کشتار، احساساتش را درباره قدرت تصدیق بین‌المللی چنین بیان کرد:

“سال‌هاست که برای تشکیل چنین جلسه‌ای التماس می‌کردیم. بعد از ۲۳ سال زنده ماندن پس از آن شرایط، گزارشی نظیر کار جفری رابرتسن تاثیری واقعی داشت. صرفنظر از هرآنچه که  افراد حاضر در اینجا انجام دهند، حاصل برای من عدالت است. حتی اگر شما در زمینه قانونی و یا سیاسی شکست بخورید، همینکه حقیقت برای جامعه جهانی، برای مردم ایران و دیگر کشورها برملا شد، این عدالت است. برای من پی بردن به آنچه اتفاق افتاده عدالت است.”

آقای کالک راه‌های گوناگون دادخواهی در خارج از ایران و پیشینۀ قانونی آن را برشمرد. وی در حالیکه به لزوم واقع بینی در توقعات از جامعه جهانی در رابطه با دادرسی اشاره  می‌کرد، چنین ادامه داد:

“اگر تنها واقع بین باشید، واقعیت شما را فلج خواهد کرد. بیشتر اقدامات مهم کارشناسان و وکلای حقوق بشر، اقداماتی چون شکایت خانوادۀ فیلارتا ، درسال ۱۹۸۸، به دادگاه آمریکایی علیه یک شکنجه گر پاراگوئه ای ، با استناد به قانون امریکایی Alien Tort Claims ؛ یا مورد پینوشه در ۱۹٩۸ در انگلستان، به ابتکار کسانی انجام شد که ابداً واقع بین نبودند، آن‌ها افرادی سخت کوش و کاردان بودند و آینده نگری داشتند. تنها چنین ترکیبی است که می‌تواند برای شکایت حقوق بشری رهگشا باشد.”

شرکت کنندگان در میزگرد همچنین درباره پیامد پیگرد کیفری ومصونیت از مجازات در تجربیات گوناگون دوران گذار در کشورهای مختلف نظیر آرژانتین، اوروگوئه، اسپانیا، اوگاندا و سودان بحث کردند. دکتر اورتگا (دانشگاه شرق لندن) درباره جنگ داخلی اسپانیا صحبت کرد و از راه‌حلّ فراموش کردن، که طی دهه‌ها با این استدلال توجیه می‌شد که “هنوز وقت آن نیست.” وی نتایج منفی چنین راه‌حلّی را برای جامعه مورد توجه قرار داد. جامعه‌ای که با احساس گناه به حیات خود ادامه می دهد در حالیکه کسانی که در دوران جنگ داخلی در قدرت بودند  امروز کماکان در مقامات نظامی و قضایی حضور دارند.

دکتر لِسا اطلاعات روشنگرانه‌ای درباره مراحل گذار در آرژانتین و اوروگوئه ارائه کرد و به وجوه تشابه‌ آن‌ها با ایران نظیر حذف فیزیکی مخالفان سیاسی و ممانعت دولت از حق خاکسپاری و عزاداری، اشاره کرد. درس‌های گرفته شده از این تجارب بسیارند از جمله تقاضای حق دانستن حقیقت برای خانواده‌های قربانیان و به طور کلی جامعه .

دکتر نوئن (دانشگاه کمبریج) درباره مقایسه میان ایران و سودان که در آن “خواست تأمین عدالت وجود دارد اما از دوران گذار خبری نیست،” صحبت کرد. او درباره اثرات مثبت و منفی کار دادگاه بین‌المللی کیفری در مورد سودان بحث کرد که  صدور احکام جلب موجب گشودن بحثی درباره عدالت دوران گذار گردید. او از مدافعان حقوق بشر خواست تا در طلب عدالت، راه‌های سیاسی و کیفری را مورد توجه قراردهند:

“اگر دیدگاهی درازمدت دارید و می‌گویید ابتدا رژیم می‌بایست تغییر کند، توصیه این است که مثل یک دادستان عمل کنید و تا می‌توانید تمامی مدارک و شواهد را گردآورید تا پرونده شما در زمان لازم آماده باشد. زمانی که تمرکز شما بیشتر روی اصلاحات باشد، آنگاه اطمینان حاصل کنید که عدالت دوران گذار را طوری به رژیم ارائه کنید که در واقع موجب سهولت بازسازی و ترمیم سازوکارهای تعامل با مردم کشور و جامعۀ بین المللی گردد.”

جدا از راهی که ایرانیان در دوره گذار درپیش بگیرند، چندین کارشناس به اهمیت کار مستند سازی بنیاد برومند در دوره پیش از گذار اشاره کردند. برای مثال آقای کالک متذکر شد:

“تمامی کارهای حقوقی ما می‌بایست در رابطه با مستند ساختن موارد نقض حقوق بشر در بستر وقوع آن‌ها باشد. امری که بنیاد برومند تا کنون انجام داده کار بزرگی است. آن‌ها یک آرشیو بنا کرده‌اند، مدرک تاریخی ساخته‌اند، و یاد آنچه را که رخ داده است زنده نگه داشته‌اند. آن‌ها از مردم، قربانیان و خانواده‌های آنان خواسته‌اند که ماجرای خود را بیان کنند. امری که به خودی خود بخش بزرگی از کاری است که همه ما انجام می‌دهیم.”

دو دهه قبل، جامعه جهانی در برابر خبر کشتار زندانیان واکنش مهمی نشان نداد و  قدر شهامت و عزم پایدار بازماندگانی را ندانست  که بعد از آزادی آنچه را که برسرشان رفته بود گزارش کردند و با استشهادشان مانع از نفی حقیقت  و فراموش شدن کشته‌شدگان شدند. برای بزرگداشت بازماندگان کشتار ۶۷ و تمامی زندانیان سیاسی سابق که از طریق نوشته‌ها یا مصاحبه‌هایشان در بازگویی حقیقت شرکت کرده و از شرایط پنهان زندان در ایران پرده افکنده‌اند، بنیاد برومند این سمپوزیوم را با قدردانی از دو بازمانده کشتار ۶٧، خانم منیره برادران و آقای ایرج مصداقی، به پایان رساند. هر دوی این زندانیان سیاسی سابق نزدیک به یک دهه از عمرشان را بین سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ در زندان‌ گذرانده و درباره تجربه دشوار زندانیان سیاسی دهه شصت با دقت و به تفصیل نوشته‌اند. آن‌ها همچنین در گزارش جفری رابرتسون شهادت داده اند و به  برقراری ارتباط میان بازماندگان کشتار ۶۷ و بنیاد برومند کمک کرده‌اند. خانم برادران و آقای مصداقی به خاطر شجاعتشان و چندین دهه فعالیت برای فراموش نشدن قربانیان، مورد قدردانی قرار گرفتند. مدیر تحقیقات بنیاد برومند با تاکید بر شهامت کسانی که درد بازگو کردن حقیقت را به جان می‌خرند، چنین گفت:

 این کشتار قابل قیاس با کشتار سربرنیتسا … جنگل کاتین، … و راه‌پیمایی مرگ ژاپنی‌هاست. … این قتل‌عام مشخص که توسط رهبران دولتی از طریق نظام قضایی و جزایی با دقت برنامه ریزی و اجرا شد. … جنایتی دهشتناک علیه بشریت بود

“آن جایی که “حقیقت” در انحصار حکومت است، محلّی  برای خطای حکام یا خودمختاری و آزادی ارادۀ حکومت شوندگان باقی نمی‌ماند. بنابراین آن‌هایی که در مقابل “حقیقت” دولتی مقاومت می‌کنند می‌بایست نابود شوند. اما اگر نابودی آن‌ها آشکار شود، آنگاه مقاومت‌شان نیز آشکار می‌شود، و مرگشان خود دلیل اراده آزادشان می‌شود. به همین خاطر ضروری است که کشتار در خفا و سکوت صورت پذیرد. همین بس که جنایت علنی شود تا سفسطه “حقیقت” دولتی برملا گردد. بنابراین گفتن حقیقت افشای سفسطه دولتی است. اما بیان آنچه ناگفتنی است دشوار می‌باشد. فرد بازمانده با احساس شدید گناه و شرم، گنگ و فلج شده،  در دام این جنایت مسکوت مانده محبوس است. زندگی ادامه دارد اما او زندگی نمی‌کند. بنابراین گفتن حقیقت  به عملی قهرمانانه مبدل می‌شود.”

پس از اعطای جوایز، پانزده زندانی سابق که در میان شرکت کنندگان بودند،  برای گرفتن عکسی جمعی به خانم برادران و آقای مصداقی ملحق شدند. این نخستین باری بود که  با هم عکس می‌گرفتند. اتاق کاملا در سکوت فرو رفته و  اشک در چشمان حاضران حلقه زده بود.

در روزهای پس از سمپوزیوم، یکی از زندانیان سیاسی سابق احساس خود را  با بنیاد برومند در میان گذاشت:

“عکس چند نفر از دوستان قدیمی را در مراسمی که برای بزرگداشت جان باختگان تابستان ۶۷ در لندن برپا کرده بودید در        صفحه فیس بوک یکی از آنها دیدم. زیرش یادداشت کوتاهی گذاشتم، به دنبالش دوستم شماره تلفنش را گذاشت و یک مکالمه چند ساعته حاصل دیدن آن عکس و آن مراسم شد. ما از هم بی خبر نبودیم. او سال ۶۸ آزاد شده بود. اما در این بیست و دوسال هرگز حرفی از آن ۸ سال بین ما رد و بدل نشده بود تا آن شب غریب. … اما آنچه باعث شد من این یاداشت را برای شما بنویسم، حرف تکان دهنده دوستم بود که گفت ۲۲ سال بود مثل دیشب نخوابیده بودم. گفت ۲۲ سال بود در خواب و بیداری تمام تلاشم پس زدن هجوم وحشت بود و صدای ناقوس مرگ و ضجه عزیزانم. او گفت در جلسه آن شب هم حالم خوب نبود. صداها بلند و بلند و بلندتر شد. داشتم سرسام می گرفتم. به زحمت حرف می‌زدم. تک و توکی لبخند می‌زدم، و از قیافه توی عکسش هم بی‌قراری پیداست. گفت در بازگشت باید چند ساعت رانندگی می کردم. گفت:  بغض ۲۲ ساله‌ام شکست. تا رسیدن به خانه هق و هق کرده بودم. اما حرف‌های نگفته  و اشک‌های نریخته که مثل کوه روی سینه‌ام بود به یمن آن جلسه شکست و من احساس کردم دارم آدم جدیدی می‌شوم که غریبه نیست، می‌شناسمش اما ۳۰ سال بود که ندیده بودمش. انگار اون آدم توی زندان جا مونده بود. گفت من ۸ سال تو چاردیواری زندان بودم و ۲۲ سال تو ذهنی که آروم نداشت. خوشحال بود و به یاد چیزهای عجیبی از ۳۰ سال پیش افتاده بود که من کلی به کله‌ام فشار آوردم تا یادم بیاد. … خواستم سپاسگزاری کنم. حال رفیق من که خیلی خوب شده بود. مطمئنأ دیگران هم همینطور. خودم خیلی خوشحال شدم.”

در انتها، آنچه که برای شرکت کنندگان در سمپوزیوم بیشترین معنا را داشت، این بود که از طریق تصدیق ظلم توسط جامعۀ بین‌المللی برای کسانی که مستقیما از وقایع وحشتناک سال ۶۷ آسیب دیده  بودند، نوعی نقطه پایان گذاشته شود. این اتفاق تنها آغازی از یک مسیر دشوار و طولانی با هدف پایان دادن به دور باطل خشونت دولتی و مصونیت از مجازات در ایران است. به امید آنکه شرایطی فراهم شود تا از قربانیان و بازماندگان آنان رسماً دلجویی شود و اجرای عدالت به آن‌ها این امکان را بدهد که دفتر ناتمام عزاداریشان را ببندند . گزارش کشتار ١٣۶٧ به قلم جفری رابرتسون و سمپوزیوم آکسفورد در جلب توجه و آشنا ساختن برخی از بهترین کارشناسان حقوق کیفری بین الملل با شرایط وخیم حقوق بشر در ایران و ایجاد زمینه برای تداوم بحث و حمایت‌های آتی، نقش مفیدی ایفا کرد.

بنیاد عبدالرحمن برومند نهادی است غیر انتفاعی و غیر دولتی که در فروردین ۱۳۸۰ تاسیس شد و برای پیشبرد حقوق بشر و دموکراسی (مردم سالاری ) در ایران تلاش می‌کند. بنیاد برومند مستقل است و وابستگی سیاسی به هیچ گروهی ندارد و بر آن است که آموزش و تقویت فرهنگ مردم سالاری و اشاعه اندیشه حقوق بشر از شرایط ضروری استقرار و ثبات دموکراسی در ایران می باشد.

…………………………………….

[i]  زندانی سیاسی پیشین و بازمانده کشتار

[ii]  مدیرتحقیقات بنیاد برومند

[iii]  هر چهار نفر از مرکز تحقیقات عدالت دوران گذار آکسفورد

[iv]   Redress مرکز الغای شکنجه و دادخواهی برای بازماندگان

[v]  مرکز اروپایی برای حقوق بشر و قانون اساسی

[vi]  فدراسیون بین‌المللی حقوق بشر

[vii]  دختر یک قربانی سال ۱۳۶۷

[viii]  دانشگاه شرق لندن

[ix]  مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی

[x]  دانشگاه کمبریج

[xi]  مشاور حقوقی ملکه (عنوان وکیل پایه یک داگستری در انگلستان)– بنیانگزار دفتر وکالت خیابان داوتی.

[xii]  موسسه حقوقی “فاینرز استفن اینسنت”

———————————————-

مطلب بالا به‌صورت مستقیم و بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر شده است.


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های داخلی ایران، روز شنبه، 24 دسامبر، مرحله ثبت نام از کاندیداهای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با دستور وزیر کشور جمهوری اسلامی در سراسر ایران آغاز شده است.

به گزارش مهر، مصطفی محمد‌نجار وزیر کشور ساعت 8 صبح امروز در ستاد انتخابات بر اساس قانون، دستور آغاز ثبت نام انتخابات را به کلیه مراکز حوزه‌های انتخابیه در سراسر ایران را صادر کرد.

بر اساس اطلاعیه‌ شماره ۵ ستاد انتخابات، ثبت‌نام از داوطلبان به مدت ۷ روز یعنی از سوم دی‌ماه تا دهم دی‌ماه ادامه دارد و کاندیداهای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی می‌توانند با مراجعه به ستاد‌های انتخابات سراسر ایران اقدام به ثبت‌نام کنند.

نهمین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى 11 اسفند ماه سال جارى برگزار خواهد شد.

این در حالی است که تاکنون در خصوص حضور اصلاح‌طلبان و برخی احزاب منسوب به این گروه سیاسی در ایران اظهارنظر قطعی ارایه نشده و مشخص نیست که آیا این عده از اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس کاندیدا خواهند داشت یا خیر.

برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب از جمله سیدمحمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران، از عدم ارایه لیست این گروه به عنوان کاندیدا در انتخابات مجلس خبر داده اما به صراحت تحریم انتخابات را تکذیب کرده است.

لازم به اشاره است داوطلبان نامزدی در انتخابات مجلس باید دارای تابعیت ایران باشند. اعتقاد و التزام عملی به اسلام و جمهوری اسلامی ایران و وفاداری به قانون اساسی و اصل ولایت مطلقه فقیه از شرایط اولیه نامزدی در انتخابات مجلس ایران است.

داوطلبان نمایندگی اقلیت‌های دینی مصرح در قانون اساسی از التزام عملی به اسلام مستثنا هستند و باید در دین خود ثبات عقیده داشته باشند.

دارندگان مشاغل و سمت‌های رده بالای دولتی برای ثبت نام به عنوان نامزد انتخابات باید شش ماه پیش از شروع ثبت نام از سمت خود استعفا داده باشند.

معاونان رییس جمهوری، وزیران، سفیران، استان‌داران، شهرداران، مشاوران رده بالای دولتی، قضات و روسای بخش‌های مختلف قوه قضاییه، روسای رده بالای صدا و سیما، اعضای شوراهای شهر و روستا و نمایندگان و ناظران شورای نگهبان از جمله افرادی هستند که باید برای ثبت نام در انتخابات از سمت خود استعفا کنند.

بر اساس قانون انتخابات ایران، شورای نگهبان باید صلاحیت داوطلبان نامزدی انتخابات را تایید کند و اسامی نامزدهای تایید صلاحیت شده توسط این شورا، هشت روز پیش از برگزاری انتخابات در فهرست وزارت کشور اعلام می شود.

بیشتر بخوانید:

«کناره‌گیری فرمانده سپاه محمد رسول‌اله تهران»


 


خبر / رادیو کوچه

روز شنبه، 24 دسامبر، بر اثر وقوع یک انفجار انتحاری در شمال غرب پاکستان 7 نظامی این کشور کشته و 19 تن دیگر مجروح شده‌اند. این انفجار در شهر بانو، در ولایت خیبر روی داد و احتمال افزایش کشته‌شدگان نیز وجود دارد.

به گزارش الجزیره، فرد بمب‌گذار که با خودروی حامل مواد انفجاری وارد دفتر یگان سرحد در این شهر شده بود، به جز کشته‌ها و مجروحان به ساختمان‌های اطراف نیز آسیب وارد کرده است.

به گفته پلیس، فرد انتحارکننده از نیروهای شبه‌نظامی مستقر در منطقه قبیله‌ای‌نشین وزیرستان شمالی بوده است.

شهر بانو در مرز افغانستان و حدود ۴۰ کیلومتری شرق میرانشاه، شهر اصلی وزیرستان شمالی، واقع شده است.

به گفته نیروهای ناتو، شمار زیادی از پیکارجویان طالبان و القاعده در وزیرستان شمالی و جنوبی پناه گرفته‌اند.

بیشتر بخوانید:

«گزارش آمریکا در‌باره حمله هوایی قابل قبول نیست»


 


خبر / رادیو کوچه

مقام‌های ارشد کوبا روز شنبه، 24 دسامبر، طی بیانیه‌ای اعلام کردند به‌زودی و در روزهای آینده، حدود سه هزار زندانی از جمله تعدادی زندانی خارجی را از زندان‌های این کشور آزاد می‌کند. رییس جمهوری کوبا، آزادی این زندانیان را نشانه حسن نیت دولت خواند.

رائول کاسترو، آزادی زندانیان را هم‌چنین با دیدار آتی پاپ بندیکت از کوبا و تقاضای خانواده‌های زندانیان مرتبط دانست.

پاپ بندیکت، رهبر کاتولیک‌های جهان قرار است اوایل سال آینده میلادی از کوبا دیدن کند.

رائول کاسترو گفت تعداد زیادی از زندانیانی که قرار است آزاد شوند، بیمار، مسن یا زن هستند.

هم‌چنین در این بیانیه به آزادی تعدادی از افرادی که به اتهام به مخاطره انداختن امنیت کشور زندانی شده‌اند، نیز اشاره شده است.

اما مقام‌های کوبا تاکید کردند آلن گراس آمریکایی که به دلیل ایجاد سیستم اینترنت در کوبا به زندان افتاده، آزاد نخواهد شد.

زندانی شدن او روابط تیره کوبا و آمریکا را تیره‌تر کرد.

بیشتر بخوانید:

«ایران و کوبا دارای بیش‌ترین روزنامه‌نگار تبعیدی»


 


سایه کوثری/ رادیو کوچه

تا اواسط قرن دوازدهم میلادی در فن تاریخ‌نویسی در کشور فرانسه کتابی نوشته نشده بود، جز چند وقایع‌نامه پیش پا افتاده و متعارف، آن هم به نظم و اسلوب کتاب‌های قدیم لاتین.

اما از این دوره به بعد هم‌زمان با بسط و گسترش علوم و معارف و دایرشدن دارالعلم بزرگ پاریس، به تدریج تاریخ‌نویسان نسبتن مهمی ظهور کردند. در بدو امر گروهی به نگارش تاریخ ایام سلطنت و سفرها و جنگ‌ها و فتوحات پادشاهان فرانسه به نثر پرداختند و در کتاب‌های خود ضمن شرح و بیان وقایع روزمره آن دوران گاهی نیز به طور جسته گریخته از فتنه‌ها و فسادهای عصر خویش یاد کردند. اما اینان نیز حقایق تاریخی را چنان‌که اتفاق افتاده بود بیان نمی‌کردند، بلکه اخبار زمان و احوال دوران را به مدد قوه خیال و به میل و ذوق و هوس خود دگرگون می‌کردند و عمومن شواهدی متکی بر دلایل سست و نادرست عرضه می‌کردند و سرگذشت پادشاهان و ذکر وقایع را با غرایب و بدایع به هم می‌آمیختند. به همین دلیل آثار آنان از صحت و اعتبار تاریخی چندانی برخوردار نبود. اما طولی نکشید که در آغاز قرن سیزدهم وقایع‌نگارانی پدید آمدند که با تکیه به اسناد و مدارک تاریخی و یا مشاهدات شخصی دست به نگارش کتاب‌های تاریخی یا وقایع‌نامه زدند.

در میان این مورخان دو تن از همه مشهورترند، یکی «ژفرا دوویل هاردوئن» و دیگری «روبر دو کلاری» که هریک به نوعی وقایع جنگ چهارم صلیبی را به رشته تحریر درآورده‌اند. با انتشار آثار این دو مورخ از آن پس رویاها و تخیلات شاعرانه از ادب فرانسه رخت بربست و جای خود را به جهان واقعی داد.

از آن پس آثار نویسندگان از عوالم خیال و رویا به درآمد و بیش‌تر به توصیف جهان واقعی پرداخت، یعنی جهانی که در آن همه در پی کسب مال و زرند و جاه‌طلبی و بلندپروازی سیاست‌مداران مال‌دوست و حرص و طمع ارباب مناصب و به طور کلی سوداها و امیال پست آدمیان حاکم بر جامعه است، نه احساسات رقیق و عواطف پاک و لطیف بشری.

«ژفرا دوویل هاردوئن» خود فرمان‌ده قشون ایالت شامپانی و یکی از سرداران عالی‌رتبه و بزرگ جنگ چهارم صلیبی بود. او نگارش تاریخ خود را با عنوان «تاریخ قسطنطنیه» در سال 1207 آغاز کرد و در این کتاب با بیان علل اصلی و انگیزه‌های واقعی حوادث جنگ صلیبی چهارم، سعی کرد که رسوایی و فضیحتی را که در این جنگ به بار آمده بود با دلایلی خاص توجیه کند و انحراف صلیبیون را در این تلاش مقدس معلول یک سلسله حوادث و اتفاقات نامطلوب و غیرمترقبه قلمداد کند.

ولی برخی از محققان معتقدند که وی در این توجیه صداقت و امانت چندانی به کار نبرده است. به نظر آنان انحراف در جنگ صلیبی چهارم و تاراج قسطنطنیه بر طبق یک نقشه قبلی انجام گرفته و ناشی از خیانتی بوده که پنهانی بین بونیفاس دومون فرا، فرمان‌ده سپاه صلیبیون و «فیلیپ دوسوآب»، دوک ایالت مذکور صورت گرفته است. به این معنی که این دو سردار در خفا هم‌داستان شده و قصد داشته‌اند «الکسی کومنن»، برادر زاده فیلیپ و امپراتور مخلوع قسطنطنیه را دوباره بر تخت سلطنت بنشانند. اما این فرضیه و گمان هرقدر هم صحت داشته باشد از ارزش کار ویل هاردوئن نمی‌کاهد، زیرا کتاب او از چند جهت دیگر قابل ملاحظه است: یکی آن‌که او در نگارش کتاب خود نثری ساده و پاکیزه و غیرمصنوع به کار برده و در نقل حوادث از هر گونه اطناب یا شاخ و برگ دادن به وقایع پرهیز کرده و بیش‌تر سعی کرده است که علل سیاسی و محرکات دینی جنگ را بیابد و آن‌ها را در اثر خود توجیه کند. دیگر آن‌که کتاب اسناد و مدرک نسبتن معتبر و مهمی درباره فتح قسطنطنیه و جنگ‌های صلیبی‌ست.

از اختصاصات عمده و مهم دیگر این اثر آن است که به زبان نثر نگارش یافته و این موضوع نشانه آغاز استفاده از نثرنویسی و رواج آن در ادبیات فرانسه و نمایان‌گر تحول ادبیات این کشور در این دوره از نظم به نثر است.

در هرحال ویل هاردوئن، نویسنده توانا و مورخی آشنا به مسایل و دقایق روان‌شناختی‌ست که به کمک ذوق و اندیشه خود توانسته است امیال انسانی و حالات روحی انسان را مثل خودخواهی، حرص، طمع، غرور و قدرت‌طلبی در اثر خود به خوبی تجزیه و تحلیل کند و دلایل و مقررات نبرد که سرچشمه اصلی شکست صلیبیون و رزمندگان در جنگ چهارم بوده است را تشریح کند و وضع غم‌انگیز و اسف‌بار سربازان صلیبی را که بدون آگاهی و معرفت کامل از آرمان معنوی جنگ به نبرد پرداخته و در مقابل مسلمانان روحیه خود را باخته و در هر لحظه فنای کامل خویش را احساس می‌کرده‌اند، توصیف کند.

اما مورخ دیگر این عصر یعنی روبر دو کلاری، شهسواری تهی‌دست و فقیر و بی‌مدعا بود که به عنوان یک رزمنده ساده و عادی در جنگ چهارم صلیبی شرکت کرده بود.

او در سال 1205 میلادی پس از پایان جنگ به هنگام بازگشت به کشور خود تعدادی اشیای متبرک از آثار قدیسان مسیح از قسطنطنیه با خود به فرانسه برد و به رسم یادبود به دیر کربی تقدیم کرد و نیز از مجموعه یادداشت‌ها و خاطرات و مشاهدات خود در جنگ کتابی پرشور و متاثر از روح دینی فراهم کرد و آن را به سرگذشت مردانی موسوم ساخت که قسطنطنیه را فتح کردند.

وی در این کتاب همه جا از دلاوری‌ها و تلاش برادران رزمنده خود سخن می‌گوید و از مجاهدت‌ها و مصیبت‌های خود چیزی بر زبان جاری نمی‌سازد، به عبارت دیگر سعی دارد که خود را از صحنه وقایع مخفی نگاه دارد و نادیده انگارد، اما موفق نمی‌شود.

دیگر آن‌که می‌کوشد در ضمن شرح و بیان وقایع جنگ مقام و مرتبه خود را تا حد یک مورخ ارتقا دهد ولی در این کارتوفیق چندانی نمی‌یابد. علت این موضوع آن‌ست که او مانند ویل هاردوئن در ردیف مقامات عالی لشکری یا عضو شوراهای جنگ نبوده است. بنابراین جز ظواهر ساده امور و دلاوری‌های یاران خود در صحنه نبرد چیزی نمی‌دیده و فقط آن‌چه را که در ظواهر امر مشاهده می‌کرده و بیش‌تر محمل مذهبی داشته است به همان صورت و بی هیچ کم و کاست یا تغییری مانند یک وقایع‌نگار بی‌طرف با سادگی شرح داده و مناظر و عجایبی را که مایه بهت و حیرت شده، همه را بدون هیچ ساخت و پرداختی عینن در کتاب خود نقل کرده است و با آن‌که در فن نویسندگی به مرتبه و پایه ویل هاردوئن نمی‌رسد، اما زبانی آشنا و مانوس و خالی از تصنع دارد، به طوری که کتاب او در خور فهم همگان است و هر خواننده مسیحی از مطالعه آن لذت می‌برد.


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه منسوب به دراویش گنابادی، در روزهای اخیر، نصراله لاله، مدیر انتشارات حقیقت و یکی از دراویش نعمت‌الهی، توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شده است.

به گزارش سایت مجذوبان نور، نصراله لاله ظهر سه‌شنبه ۲۹ آذر ماه توسط نیروهای امنیتی بدون ارایه حکم قانونی و قضایی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد‌.

گفتنی است٬ نیروهای امنیتی با ورود به منزل شخصی و محل کار نام‌برده علاوه بر تفتیش و بازرسی، وسایل شخصی وی را نیز ضبط کرده‌اند‌.

این درویش گنابادی پیش‌تر نیز به اداره اطلاعات احضار تلفنی شده بود‌..

بیشتر بخوانید:

«آزادی دو تن از دراویش گنابادی ساکن شهرستان کوار»


 


آن‌کس که حقیقت را نمی‌داند،نا آگاه است

«آن‌کس که حقیقت را می‌داند اما آن‌را پنهان می‌کند، تبه‌کاراست»

برتولت برشت

پیام تسلیت به زحمت‌کشان و کارگران جهان به‌مناسبت درگذشت کیم یونگ ایل، رهبر کبیر خلق قهرمان کره شمالی

سیستم کره شمالی دمکراسی توده‌ای است که مالکیت اجتماعی در آن در اولویت قرار دارد و هدف ساختمان سوسیالیستی است که بر اساس برابری و رفاه عمومی و امنیت اجتماعی استوار است.

درکره شمالی همانند آلمان شرقی سابق همه از تحصیلات مجانی تا پایان دانش‌گاه‌، بیمه درمانی همگانی مجانی‌، مسکن ارزان تا حد اکثر 10 درصد در آمد خالص بر خوردارند و دولت و حکومت موظف به تامین کار برای همه افراد قادر به‌کار است بافت شهرها در کره شمالی بالکل با مدرنیزه شدن تغییر کرده و با طبیعت بسیار زیبایی که کشور کره شمالی دارد این جلوه‌ها را صد چندان کرده است .

به‌جرات می‌شود گفت کره شمالی یکی از مسوول‌ترین حکومت‌های جهان است این کشور با وجود داشتن تکنیک هسته‌ای و نیاز به ارز معتبر خارجی که هر کشوری به آن احتیاج دارد به‌تمامی درخواست‌های کشورها برای انتقال تکنیک اتمی جواب منفی داده و پرنسیب‌های انسانی را رعایت کرده است و بر این اعتقاد است که نباید در مناطق بحرانی سلاح‌های مخرب منتقل کرد سیاست نظامی حکومت مردمی کره شمالی صرفن دفاعی است این سیاست تا‌کنون توانسته است مانع از هجوم امپریالیست‌ها به این کشور شود.

«در‌گذشت رهبر کره شمالی کیم یونگ ایل»

م.راد

روز دوشنبه، 19 دسامبر، صبح خبر‌گزاری کره شمالی اعلام کرد کیم یونگ ایل رهبر کره شمالی روز شنبه 17 دسامبر ساعت 8.30 صبح در سن 69 سالی هنگام مسافرت با قطار برای بازرسی تاسیسات صنعتی کشاورزی در قطار درگذشته است .در گذشت رهبر کره شمالی در صدر اخبار و گزارشات جهانی قرار گرفت و گمانه‌زنی‌ها در مورد آینده کره شمالی با ویژه‌گی‌هایی که کشورهای غربی در پخش اخبار و گزازشات دارند باز هم آغاز شد .

‌کیم در 16 فوریه 1942 متولد شد و در سال 1960 تحصیلات دانش‌گاهی خود را در رشته اقتصاد و سیاست در دانش‌گاه معروف کیم ایل سونگ پیونگ یانگ شروع کرد و در سال 1964 به‌عضویت حزب کارگران کره در آمد  برای عضویت در حزب کارگران کره باید مراحل بسیار سختی از جمله شرکت فعال در کار تولیدی در واحدهای تولیدی‌، تعاونی‌های صنعتی کشاورزی و زندگی همانند طبقات زحمت‌کش را حداقل دوسال تجربه وپشت سر گذاشت.

 کیم درسال 1973به‌عضویت کمیته رهبری حزب پیونگ یانگ و یک سال بعد به‌علت پی‌گیری در کار حزبی و مطالعات عملی وتئوریکی سوسیالیستی به‌عضویت کمیته مرکزی حزب در آمد‌. کیم بعداز سال‌ها ‌فعالیت مستمر و پی‌گیر ‌به‌عضویت دفتر سیاسی حزب کارگران کره انتخاب شد و کمی دیرتر به‌عضویت کمیسیون نظامی مرکزی کره شمالی در آمد.

 کیم یونگ ایل  در سال 1982 به‌عنوان معاون اول مجلس خلق کره انتخاب شد و درسال 1993 بعداز سه‌بار در یافت عالی‌ترین نشان کشور بدرجه مارشالی ارتقا‌ ‌و مسوولیت کمیته نظامی کشور را به‌عهده گرفت‌. کیم در 8 اکتبر 1997 به رهبری حزب کارگران جمهوری خلق کره انتخاب شد که تا در گذشت وی رهبری این مسوولیت را با هم‌کاری تیمی پی‌گیری می‌کرد.

کره در سال 1905 بر طبق توافقی که با پادشاه بسیار ضعیف این کشور با ژاپن انعقاد یافت‌ زیر نظارت قدرت تازه بدوران رسیده  جنوب شرقی آسیا ژاپن قرار گرفت و عملن بخشی از خاک ژاپن شد کره  در سال 1910 رسمن بعنوان بخشی از خاک ژاپن به این کشور الحاق شد که تا پایان جنگ جهانی دوم و شکست ژاپن در جنگ تا سال 1945 ادامه داشت‌. سرزمینی  که ژاپن به‌تصرف و الحاق آن دست زده بود  سه برابر وسعت فعلی دوکره بود  که شامل بخش کره‌ای‌های چین و روسیه و بخش بزرگی از خاک چین و روسیه در منچوری بود .

کره شمالی 123000 کیلومتر مربع وسعت و جمعیت آن در حدود 25 ملیون نفر است که با دو کشور قدرتمند روسیه‌، چین و کره جنوبی هم مرز است حکومت کره شمالی تحت عنوان  جمهوری دمکراتیک خلق درسال 1948پایه‌گذاری شد .

از همان روزهای اول قرارداد ژاپن با کره ضعیف مقاومت برعلیه آن آغاز شد ولی بیش‌تر جنبه مبارزه و گریز را در پی داشت چون ارتش ژاپن قرون وسطایی عمل می‌کرد اگر در دهکده‌ای یکی از سربازان و یا مامور دولتی کشته می‌شدند تمامی مردم ده قتل عام می‌شدند از سال 1919 درست دوسال بعداز انقلاب اکتبر کیم ایل سونگ با در‌س‌آموزی از شیوه مبارزاتی بلشویک‌ها اولین گروهای پارتیزانی را در شمال کشور و در مرزهای شوروی بنیان گزارد و شیوه مبارزه را با حمله به مراکز قدرت ژاپن متمرکز کرده تا به‌مردم آسیب کم‌تری وارد آید.

چریکهای کره ای با پیروزی انقلاب اکتبر  مسلح به‌ ایدئولوژی نوینی شده بودند که با دفاع از منافع کشاورزان و پشتیبانی از اصلاحات ارضی در بین آن‌ها به‌سرعت توانستند نیروی بزرگی را بسیج کنند و به مبارزه  ادامه دهند. ‌کودتای چیانکایچک در چین و هم‌کاری این کشور با ژاپن کار مبارزه را بسیار سخت‌تر کرد مخصوصن که از سال‌های 1927 شروع به ضمیمه کردن خاک چین به‌خود کرده بود‌. با سرکوب شدن کمونیست‌های چینی از طرف دولت نظامی چین هم‌کاری چریک‌های چینی با مبارزان کره‌ای افزایش یافت و قدرت مانور آن‌ها را صد چندان کرد تا جایی که چریک‌های کره‌ای قادر بودند مراکز فرماندهی ارتش ژاپن را تا دور دست‌ها حتا تا جنوبی‌ترین بخش آن مورد حمله قرار دهند .

این تاکتیک جنگی نیروهای مقاومت کره عملن ارتش ژاپن را در مناطق کره‌ای‌نشین فلج کرده بود‌. ارتش ژاپن تصیمیم گرفت تا عقب‌گاه این مقاومت را مورد حمله قرار دهد در نتیجه در صدد بر آمد تا مغولستان داخلی که جزیی از خاک چین بود اشغال کند که چنین هم کرد ولی در عرض سه ماه توسط ارتش سرخ شوروی و کمونیست‌های چینی و کره‌ای درهم شکسته شد و با به‌جا گذاشتن ابزار و ادوات جنگی فراوان مجبور بعقب‌نشینی شد .

کیم ایل سونگ از موقعیت به‌دست آمده به‌خوبی استفاده کرد و توانست بخش‌های بزرگی از شمال کره را از وجود ارتش ژاپن پاک‌سازی کند و در مرز چین و کره هم نیروهای مقاومت چین ارتش ژاپن را در تنگنا گذاشته در نتیجه مقاومت ادامه یافت تا ارتش ژاپن در جنگ جهانی دوم تسلیم شد .

کره در سال 1945 سازمان رهبری‌کننده مبارزه را به‌عنوان حزب کارگران کره علنن اعلام کرد و در پی آن جمهوری دمکراتیک کره‌ در 9.9.1948 یک سال قبل از تاسیس جمهوری خلق چین بنیان‌گذاری شد‌. آمریکا که ژاپن را اشغال کرده بود تصمیم گرفت به‌کمک ارتش مستقر در بخش جنوبی کره و با استفاده از سلاح‌های شیمیایی و میکربی ژاپن بخش شمال را دوباره پس بگیرد امریکا قبلن تلاش کرده بود تا از طریق شوروی این مسئله را با تبانی حل کند حتا برای این منظور از سال‌های 1945 تا 1949 بخش‌های عظیمی از خاک چین را به‌شدت‌ بمباران کرده تا در این حملات تا حد امکان  تاسیاست باقی‌مانده از جنگ با ژاپن را نابود کند با وجود این فشار بی‌سابقه‌ قادر نشد مناطق آزاد شده کره شمالی را پس بگیرد .

آمریکا بالاخره در سال 1950 تصمیم گرفت با تما قدرت و از همه طرف ‌به کره شمالی حمله کند کره شمالی از دوطرف به‌دریا و از طریق شمال به روسیه و از غرب همسایه چین و از جنوب هم کره جنوبی راه دارد آمریکا مثل همیشه با آتـش انبوه هوایی حمله را آغاز کرد و سپس با نیروهای توپ‌خانه و پیاده نظام مناطق کره شمالی و مرزهای چین را مورد حمله قرار داد که با مقاومت چین و کره شمالی مواجه شد و با دادن تلفات سنگین  و ده‌ها هزار زخمی با وجود تهدید به حمله اتمی مجبور شد شرایط نه جنگ و نه صلح را بپذیرد. آمریکا کره را عملن به‌دونصف تقسیم کرده و دیوار بتونی هشت متر ارتفاع ‌با تمام امکانات نظامی بین دو کره ایجاد کرده ‌ضمن آن‌که در زیر زمین هم بیش از این مقدار دیوار بتونی ساخته است ‌که دیوار برلین آلمان شرقی در مقابل آن یک بازیچه است .

آمریکا با حمله به کره شمالی درحول و حوش مرزهای چین تلاش کرد تا منابع طبیعی این منطقه را نابود تا امکان استفاده از آن‌ها در آینده وجود نداشته باشد مشکلی که امروزه کره شمالی با آن مواجه است همین تخریب طبیعت این کشور و عدم امکان بهره‌برداری از آن است در واقع سرزمین‌های مسطح با رودخانه‌های با شیب ملایم در بخش کره جنوبی و مناطق کوهستانی و صعب‌العبور در بخش شمال کشور قرار دارند که برای استفاده از آن نیاز به تامین مالی فراوان است‌. آمریکا به‌هم‌راه ارتش باقی‌مانده فاشیست‌های ژاپن و کره‌ای‌های طرف‌دار آن‌ها که در ارتش ژاپن ادغام شده بودند نزدیک به سه ملیون نفر از جمله 900000 چینی را قتل عام کردند . مناطق تاریخی کره که سابقه تاریخی بیش ازشش هزار ساله دارد عمدتن در شمال کشور از جمله پیونگ یانگ ‌قرار داشتند‌ که با خاک یکسان شدند.

کره شمالی همانند چین و اتحاد شوروی در جنگ جهانی دوم آسیب‌های فراوانی دید که باز‌‌سازی آن‌ها کار آسانی نبود ولی تجربه آن‌ها در دوران مقاومت بر علیه ژاپن و آمریکا و حکومت‌های پوشالی وابسته این دوکشور به آن‌ها آموخت که باید با همت خود و تنها با تکیه به نیروی کشور را دوباره بسازند و این باز‌سازی ادامه داشت که اتحاد شوروی پاشید و در سال 1991 یلسین تمامی روابط اقتصادی خود با کره شمالی را بهم زد در واقع دیگر توان ادامه آن‌را نداشت‌. نه چینی‌ها و نه کره شمالی انتظار پاشیدگی شوروی و اروپای شرقی را با این سرعت نداشتند در نتیجه کره شمالی بیش‌ترین آسیب را دید چون حتا از منابع انرژی محروم شده بود .

کیم ایل سونگ پدر مقاومت کره که با شعار خدمت به‌خلق کار باز‌سازی را آغاز کرده بود و تا حد زیادی هم موفق به این کار شده بود با توجه به دو قدرت هم پیمان چین و شوروی بودجه نظامی کشور را به‌حد‌اقل رسانده بود ولی فروپاشی شوروی نه تنها کره بلکه تمامیت چین را نیز به‌خطر انداخته بود‌. کیم یونگ ایل رهبر جوان کره شمالی که تازه رهبری کشور را بعهده گرفته بود  در شرایط بسیار دشوار تاریخی قرارگرفت  ومی بایست اقدامی بر اساس شرایط کره و وضعیت موجود  صورت گیرد تا دست‌آوردهای کره از بین نرود و امنیت ملی کشور تضمین شود.

کیم یونگ ایل با ارزیابی از توازن نیروها که در چند مقاله بسیار علمی آن‌ها را تئوریزه کرده بود رهبران و کادرهای حزبی را با بحث‌های همه جانبه و گسترده و در تمام سطوح  قانع کرد که الویت امنیت ملی کشور و تقویت نیروی نظامی برای حفظ دست آوردهای انقلاب است‌. کیم ارتش و تمامی کادرهای حزبی  را بسیج کرد تا در درجه اول مشکل موادغذایی کشور را حل و هم‌زمان به مدرن کردن ارتش بپردازند که بتدریج  نتایج آن آشکار شد و مسئله آب و برق و تامین انرژی برای بازتولید در کشور حل شد. هرچقدر تهدید خارجی افزایش یافت کره شمالی بیش‌تر خود را مسلح کرد تا جایی که برای تضمین امنیت ملی ارتش قدرت‌مند کره به بمب اتمی و بمب هیدروژنی مسلح و نیروهای ارتش از مدرنترین سیستم‌های دفاعی حتا در فضا بر خوردار شدند و کره شمال موفق به فرستادن ساتلیت و موشک فضایی حتا قبل از ژاپن و کره جنوبی‌ به کهکشان شد و امروز قادراست بدون تکیه به چین و یا روسیه از خود دفاع کند و به ساختمان سوسیالیستی کشور ادامه دهد

درکره شمالی همانند آلمان شرقی سابق همه از تحصیلات  مجانی تا پایان دانشگاه ، بیمه درمانی همگانی مجانی ، مسکن ارزان تا حد اکثر 10 درصد در آمد خالص بر خوردارند و دولت و حکومت موظف به تامین کار برای همه افراد قادر به‌کار است  بافت شهرها در کره شمالی بالکل با مدرنیزه شدن تغییر کرده و با طبیعت بسیار زیبایی که کشور کره شمالی دارد این جلوه ها را صد چندان کرده است‌. سیاست دفاع از امنیت ملی کره شمالی کشورهای چین و روسیه را نیز تشویق به باز نگری در سیاست‌های دفاعی خود کرده است‌. مانورهای پی در پی اتمی و غیر اتمی آمریکا‌، ژاپن‌، کره جنوبی و استرالیا در دریای چین و نزدیک مرزهای کره شمالی تا‌کنون خللی در ثبات و امنیت این کشور ایجاد نکرده است .

کیم یونگ ایل دوبار در طول حیات خود موفق شد دو رییس جمهوری کره جنوبی را در پیونگ یانگ پایتخت کره شمالی ملاقات کند و از آن‌ها بخواهد که با اتحاد دوکشور بر اساس سیستم یک کشور با دوسیستم زمینه تدریجی اتحاد دوکره فراهم شود ولی آمریکا و ژاپن با این اتحاد موافق نبوده و هنوز هم‌ نیستند چه می‌دانند که اتحاد دوکره بمعنی سقوط ژاپن و بر‌تری کره‌ای‌ها در عرصه سیاسی‌، اقتصادی و نظامی خواهد بود و آمریکا هم صد البته خواهان یک کره قدرت‌مند و مستقل در جنوب شرقی آسیا نیستند.

در15 ژوئن  2000  کیم ‌د‌یونگ‌ (Kim Dae-Jung)  رییس جمهوری وقت کره جنوبی در میان استقبال با شکوه مردم پیونگ یانگ وارد این کشور شد و با رژِم کره شمالی برای اتحاد بتوافق رسیدند تا طی ده سال این اتحاد را عملی کنند حتا در المپیک 2002 با پرچم سفید با نقشه کامل کره ورزش‌کاران دوکشور وارد میدان شدند‌. از آن‌جا که در سرزمین کره آفتاب همیشه درخشان است این توافق را توافق آفتاب درخشان نام‌گذاری کردند‌. این دید و بازدیدها در اکتبر 2007 توسط رییس جمهوری وقت کره جنوبی (Roh Moon – Hyum)  رو مون هیوم  تکرار شد  و روابط دولتیان و مردم دوکشور تقریبن به‌حالت عادی باز گشت و قرار شد تا سال 2012 که صدمین سال تولد رهبر فقید کره کیم ایل سونگ است درهای کره شمالی باز شود.

 محافظه‌کاران کره با حمایت کامل آمریکا و ژاپن ‌یک راست ارتجاعی به‌نام  (Lee Myung-Bak) می میونگ باک طرف‌دار سیاست‌های نئولیبرال را رییس جمهوری کره کردند که در 23 ماه مه 2009  رو مون هیوم رییس جمهوری قبلی را در سئول به‌قتل رساند و اعلام کرد که خودکشی کرده است و پرونده اتحاد دوکره را حد اقل تا به امروز مسدود کرده است‌. ولی تصمیم کره شمالی برای باز کردن کره برروی جهان در سال 2012 هم‌زمان با سال‌رزو تولد کیم ایل سونگ بنیان‌گذار جمهوری خلق کره عملی خواهد شد‌. سیستم کره شمالی دمکراسی توده‌ای است که مالکیت اجتماعی در آن در اولویت قرار دارد و هدف ساختمان سوسیالیستی است که بر اساس برابری و رفاه عمومی و امنیت اجتماعی استوار است‌. کره شمالی کشوریست مستقل‌، آباد و آزاد و بزرگ‌ترین پشتیبان کشورهای جهان سوم که همه امکانات خودرا در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد و در مجامع بین‌المللی هم‌راه و هم‌گام با آن‌ها عمل می‌کند کره شمالی به فرهنگ و آدب و سنن و نوع حکومت‌های آن‌ها احترام می‌گذارد و در امور داخلی آن‌ها به‌هیچ وجه دخالت نمی‌کند.

کره شمالی به‌تمام معنی یک کشور با تفکرات انتر‌ناسیونالیستی است تا جایی تقریبن تمامی سازمان‌های مترقی و انقلابی جهان از تمام قاره‌ها از جمله یاسر عرفات‌، دکتر سوکارنو‌، رابرت موگابه‌، رهبران مبارز آفریقایی‌، نوردین سیهانوک رهبر کامبوج در زمان کودتای آمریکا در کامبوج و اشغال این کشور توسط ویتنام مرکزشان پیونگ یانگ بوده است. ‌در تمام دوران جنگ جنوب شرقی آسیا (ویتنام‌‌، کامبوج و لائوس) این مردان و زنان کره شمالی بودند که برایشان تونل زیر زمینی درست می‌کردند و تدارکات پشت جبهه را به‌عهده داشتند این تجربه‌ای بود که در جنگ با فاشیسم ژاپن آموخته بودند‌. به‌جرات می‌شود گفت کره شمالی یکی از مسوول‌ترین حکومت‌های جهان است این کشور با وجود داشتن تکنیک هسته‌ای و نیاز به ارز معتبر خارجی‌ که هر کشوری به آن احتیاج دارد به‌تمامی درخواست‌های کشورها برای انتقال تکنیک اتمی جواب منفی داده و پرنسیب‌های انسانی را رعایت کرده است و بر این اعتقاد است که نباید در مناطق بحرانی سلاح‌های مخرب منتقل کرد‌ سیاست نظامی حکومت مردمی کره شمالی صرفن دفاعی است این سیاست تا کنون توانسته است مانع از هجوم امپریالیست‌ها به این کشور شود‌.

 به‌سهم خودم از آن‌جا که بیش از سی سال مراحل تکامل این کشور و دیگر کشورهای سوسیالیستی را دنبال می‌کنم عمیقن به خلق کره و به رهبران این کشور و به‌همه مردم زحمت‌کش جهان‌ تسلیت می‌گویم از دست دادن کیم یونگ ایل از دست دادن یک مبارز پی‌گیر و یک دوست خلق‌های جهان و ضایعه بزرگ است‌. تمامی رهبران چین و دولت چین کیم را رهبری بر جسته و در خدمت خلق کره که  خدمات بر جسته‌ای به کشور کرده است قلمداد کردند به‌همین ترتیب رهبران روسیه و  …. . تجربه جمهوری خلق کره بخشی از تلاش نیروهای سوسیالیستی جهان است که توانسته است در برابر نیروهای هار امپریالسم دوام آورد و با دست آوردهای خود پشتیبانی اکثریت توده‌های این کشور را به‌دست آورد کره نشان داد که می‌شود یک کشور کوچک هم خودرا بسازد و هم در برابر تجاوز‌، تحریم اقتصادی و دخالت خارجی مقاومت کند و سر پا بایستد کره این کشور کوچک و سوسیالیستی امید مرا به‌عنوان یک انسان آزاد که به انسانیت اعتقاد عمیق دارد به آینده بشریت در مسیر سوسیالیسم معتقد‌تر، راسخ‌تر و مطمئن‌تر کرده است .


 


رادیو کوچه

1798 میلادی- «آدام میتسکیویچ» (Adam Mickiewicz) شاعر و نویسنده لهستانی به دنیا آمد. وی پس از تحصیل در رشته فلسفه، به دنبال ادبیات و هنرهای زیبا رفت. وی در جوانی اثری با نام «حماسه جوانان» را منتشر کرد که این منظومه، نوعی شعر رمانتیک سیاسی بود که به شهرت رسید.

در آن زمان لهستان میان روسیه، اتریش و پروس تقسیم شده بود و وی برای اتحاد کشورش، فعالیت می‏کرد. به همین دلیل در سال 1823 به جرم ترویج میهن‏پرستی نامعقول از طرف دولت روسیه، به این کشور تبعید شد. پس از آن از روسیه به فرانسه گریخت و به تدریس ادبیات پرداخت.

از آدام میتسکیویچ آثاری برجای مانده که منظومه «پان‏تادئوش» (Pan Tadeusz) و «شام‌گاه نیاکان» از آن جمله‏اند.

1865 میلادی- «کوکلوس‌کلان» (Ku Klux Klan) سازمان‌های هم‌بسته‌ای در ایالات متحده آمریکا که پشتیبان برتری نژاد سفید، یهودستیزی، نژادگرایی، ضدیت با آیین کاتولیک، بومی‌گرایی و نفرت نژادی است که در چنین روزی تاسیس شد که آن‌ها راه خشونت را پیش گرفتند.

گفته شده با پایان جنگ‏های داخلی آمریکا که به آزادی سیاهان و لغو برده‏داری انجامید، باعث رشد تدریجی نهضت ضد سیاهان شد. در روزی چون امروز این سازمان توسط جمعی از نژادپرستان متعصب و با هدف نابودی و ارعاب سیاه پوستان در جنوب آمریکا تاسیس شد.

1951 میلادی- لیبی از ایتالیا اعلام استقلال کرد. کشور لیبی در آستانه جنگ جهانی اول مورد تهاجم ایتالیا واقع شد و به تصرف نیروهای ایتالیایى درآمد. در اواسط جنگ جهانی دوم نیز نیروهای انگلستان، فرانسه و ایتالیا آن را اشغال کردند. با پایان جنگ، مناطق تحت تصرف آن‏ها، به عنوان کشور لیبی موجودیت یافت و سازمان ملل متحد با تصویب قطع‌نامه‏ای استقلال لیبی را اعلام کرد و «محمد ادریس السنوسی» به پادشاهی این کشور برگزیده شد.

در سال 1969 شماری از افسران ارتش لیبی به فرمان‌دهی «معمر قذافی» پادشاهی ادریس را برانداختند و «جماهیر مردمی سوسیالیستی» در لیبی برپا کردند.

1968 میلادی- «فضاپیمای آپولو 8» با سه سرنشین وارد مدار ماه شد و ده بار به دور آن چرخید. این نخستین سفر انسان به مدار کره ماه بود. در این سفر، سازمان ناسا قصد آزمودن سامانه‌های فضاپیما در سفر بین ماه و زمین را داشت.

فضانوردان آن «فرنک بورمان»  (Frank Borman)، «جیمز لاول» (James Lovell) و «ویلیام اندرز» (William   Anders) بودند.

حضور این سه فضا نورد بر روی ماه به صورت زنده در رسانه‌ها پخش می‌شد و یکی از پر‌بیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی در تاریخ محسوب می‌شود.

1326 خورشیدی- «حبیب‏اله ذوالفنون تهرانی عراقی» معروف به «شیخ حبیب‌اله ذوالفنون» دانش‌مند ستار‌ه‌شناس و تقویم‌نگار ایرانی درگذشت. وی در زمینه‌های ادبیات، ریاضیات و تفسیر قرآن نیز فعالیت داشت. او درباره حرکت ماه به کشفیاتی جدید دست یافت و جدول نجومی پیش‌رفته‌ای ترسیم کرد.

علاوه بر نجوم در رشته ریاضیات و هندسه هم استادی برجسته بود، در زمینه تناسب مکعبات هم به نظریات نوینی دست یافت. وی مدت‌ها در دارالمعلمین مرکزی و نیز مدرسه عالی سپهسالار و هم‌چنین در دانش‌سرای عالی و دانش‌کده الهیات دانش‌گاه تهران هم تدریس می‌کرد.

———————————————————

برخی از روی‌دادهای دیگر

1524 میلادی- «وسکو دا گاما» (Vasco da Gama) دریانورد پرتغالی درگذشت. وی 23 ماه مه سال 1498 با چهار کشتی مجهز به 20 توپ و 170 تفنگ‌دار پس از دور زدن دماغه جنوب آفریقا و گذشتن از سواحل شرقی این قاره وارد «کالیکت» در ساحل غربی شبه قاره هند شد و با این کار، آغازگر استعمار اروپاییان بر خاور زمین شد.

1814 میلادی- پیمان «گنت»  (Ghent)‌به جنگ آمریکا و انگلستان که در سال 1812 آغاز شده بود و انگلیسی‌ها ضمن آن شهر واشینگتن و کاخ سفید را آتش زده بودند، پایان داد.

1300 خورشیدی- «عباس سحاب»، جغرافی‌دان و نقشه‌نگار برجسته ایرانی در شهرستان تفرش زاده شد. از او به عنوان بنیان‌گذار دانش نقشه‌نگاری به شیوه‌ی نوین در ایران و هم‌چنین بنیان‌گذار موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب نام برده می‌شود.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

راسخون

نیویورک تایمز


 


Reza Kahlili

According to MehrNews, the mouthpiece of the Islamic regime in Iran, MP Kazem Jalali has said that Amir Mirza-Hekmati, who has recently been arrested by Iranian intelligence agents, is due to stand trial on a charge of spying for the CIA in an Iranian court of law.

Jalali, who is the rapporteur of the Islamic regime's Majlis National Security and Foreign Policy Committee, made the remarks during an interview with the Mehr News Agency on Wednesday in response to U.S. State Department spokeswoman Victoria Nuland, who recently urged Iran to free Mirza-Hekmati.

Nuland said on Monday, "We call on the Iranian government to grant the Swiss protecting power immediate access to him and release (him) without delay," according to the AFP.

Jalali said, "The remarks are the ultimate act of rudeness in the (international) political arena."

The U.S. spy is guilty and should be brought to justice for committing crime, he added.

Elsewhere in his remarks, Jalali condemned the recent violation of Iran's airspace by a U.S. spy drone and said that the United States' sending of the spy drone and the CIA agent to Iran's territory is a flagrant violation of international law.

He added, "U.S. officials arrogantly say that the Islamic Republic should return their drone and agent."

He also said that U.S. President Barack Obama is experiencing a difficult situation.

The economic crisis and the glum electoral prospect of the Democrats have led them launching a poor public relations campaign, Jalali commented.

He added U.S. kidnaps Iranian citizens and hold them in custody for years, but the odd thing is that they expect the Iranian government to release the CIA spy.

It is noteworthy that many officials of the Islamic regime in Iran are either wanted by Interpol or by various courts around the world for acts of terrorism. Mr.Ahmad Vahidi, the Defense Minister of the Islamic Republic of Iran is wanted by Interpol for his role in the Jewish Community Center bombing in Buenos Aires, Argentina in 1994.

The radicals ruling Iran see themselves engaged in a complicated intelligence battle with the CIA and are likely to use the alleged CIA spy in Iran for a trade with their assassins and agents being held in the U.S.

Reza Kahlili is a pseudonym for a former CIA operative in Iran's Revolutionary Guards and the author of the award winning book, A Time to Betray. He is a senior Fellow with EMPact America and teaches at the U.S. Department of Defense's Joint Counterintelligence Training Academy (JCITA).


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

ابرار

1) ترکیه روابطش با فرانسه را به حالت تعلیق درآورد

http://www.abrarnews.com/politic/1390/901003/html/akhar.htm#s183030

به دنبال تصویب لایحه نسل کشى خواندن کشتار ارامنه توسط ترک‌هاى عثمانى در پارلمان فرانسه، آنکارا سفیر خود را از پاریس فراخواند و روابط سیاسى و نظامى خود را با این کشور به حال تعلیق درآورد.

2) طارف الهاشمى ایران را متهم کرد

http://www.abrarnews.com/politic/1390/901003/html/rooydad.htm#s182835

«طارق الهاشمى» معاون رییس جمهوری عراق با طرح ادعاهاى واهى علیه ایران مدعى شد که نورى المالکى نخست وزیر عراق با هم‌کارى ایران اتهامات ساختگى علیه وى مطرح کرده است. به گزارش ایلنا به نقل از روزنامه «الحیات» چاپ لندن، دست‌گاه قضایى عراق دو روز پیش حکم بازداشت طارق الهاشمى را که متهم به اقدامات تروریستى شده، صادر کرد و وزارت کشور عراق بر اساس این حکم، پیگرد قضایى الهاشمى را در دستور کار خود قرار داد.

ابتکار

1) حذف یارانه اقشار مرفه کلید خورد

http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=92129

یک سال پس از اجرای طرح هدف‌مندی یارانه‌ها، که همه دولت‌مردان سخن از اجرای فاز دوم این پروژه بزرگ اقتصادی را بر زبان می‌آوردند، به نظر می‌رسد که دولت حذف یارانه برخی از اقشار پردرآمد را در دستور کار خود قرار داده و در حال فراهم کردن مقدمات آن است.

اگرچه هنگام شروع پرداخت یارانه نقدی، روش خوشه‌بندی اقشار جامعه برای تعیین میزان یارانه یا برخورداری آن‌ها از این مزیت اعمال شد، اما به دلیل نبود تحلیل دقیق از وضعیت معیشتی مردم، این روش کنار گذاشته و قرار شد یارانه نقدی به همه مردم به صورت یک‌سان تعلق بگیرد. با این وجود دولت هم‌اکنون و پس از یک سال از گذشت پرداخت یارانه نقدی، تصمیم گرفته‌است، یارانه اقشار مرفه را حذف کند.

2) آغاز ماراتن انتخابات مجلس نهم از امروز

http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/Article.aspx?AID=20262#92128

ماراتن انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی از امروز رسمن آغاز می‌شود و نامزدهای کسب عنوان نمایندگی مردم می‌توانند باحضور در فرمان‌داری‌های سراسر کشور، نام خود را در لیست این مسابقه انتخاباتی ثبت کنند. ثبت نام از امروز، شنبه سوم دی‌ماه تا پایان روز جمعه نهم دی‌ماه، به مدت 7 روز، انجام خواهد شد.

خراسان

1) رییس جمهوری: با خانوارهایی که وضعیت به‌تری دارند برای انصراف از دریافت یارانه مکاتبه می‌شود

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=10&day=3&id=1303495

رییس جمهوری بعدازظهر پنج‌شنبه در حاشیه دیدار با مردم شرق تهران گفت: «قرار است با خانوارهایی که وضعیت به‌تری دارند براساس اطلاعاتی که جمع‌آوری شده، مکاتبه شود تا آن ها در صورت تمایل از دریافت یارانه انصراف دهند.» سخنگوی طرح تحول اقتصادی نیز گفت: «با هم‌کاری تمامی دست‌گاه‌های مرتبط هم‌چون مرکز آمار و سایر دست‌گاه‌های دیگر نسبت به حذف یارانه دهک‌های بالای جامعه در طرح هدف‌مندی اقدام خواهد شد.»

2) مذاکرات روسای جمهوری ایران و ارمنستان در ایروان

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=10&day=3&id=1303472

روسای جمهوری ایران و ارمنستان، راه‌های گسترش روزافزون مناسبات دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی تهران – ایروان را مورد تبادل نظر قرار دادند و بر افزایش آن در تمام ابعاد تاکید کردند.

کیهان

1) آغاز مانور بزرگ ایران در تنگه هرمز، قیمت نفت افزایش یافت

http://www.kayhannews.ir/901003/14.htm#other1402

فرمان‌ده نیروی دریایی ارتش تاکید کرد قطعن کنترل کامل تنگه هرمز در اختیار ما است. سیاری با بیان این‌که در این رزمایش تمام یگان‌های حاضر در جنوب شرق کشور تحت کنترل عملیاتی قرار خواهند گرفت به توان جمهوری اسلامی در کنترل تنگه هرمز اشاره کرد و گفت: «در حقیقت دریای عمان منطقه پشتیبان تنگه هرمز و خلیج فارس است و وقتی ما چنین اقتداری در دریای عمان داریم قطعن تنگه هرمز در کنترل کامل ما است اما این‌که این برنامه در دستور کار قرار گیرد، منوط به تصمیم بزرگان کشور است.»

2) احتمال حذف سهمیه‌بندی بنزین در فاز دوم هدف‌مندی

http://www.kayhannews.ir/901003/4.htm#other407

رییس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور از حذف سهمیه‌بندی بنزین به عنوان یکی از سناریوهای قابل بررسی در ستاد هدف‌مندی یارانه‌ها یاد کرد و گفت: «هنوز هیچ سناریوی قیمتی و غیرقیمتی بنزینی در دولت نهایی نشده است.»

مردم‌سالاری

1) عقب‌نشینی دولت عراق از بستن اردوگاه اشرف

http://www.mardomsalari.com/Template1/Article.aspx?AID=19269#123253

آسوشیتدپرس گزارش داد که دولت عراق تحت فشارهای بین‌المللی از تهدید خود برای بستن اردوگاه اشرف تا پایان ماه میلادی جاری عقب‌نشینی کرد.

2) دستور به بانک مرکزی برای بازبینی سیاست ارزی

http://www.mardomsalari.com/Template1/Article.aspx?AID=19270#123264

وزیر امور اقتصادی و دارایی از دستور رییس جمهوری به رییس کل بانک مرکزی برای بازبینی سیاست‌های عرضه و تخصیص ارز خبر داد و گفت: «هم اکنون در بازار ارز با حجم عظیمی از تقاضای ارز مواجه هستیم.»

همشهری

1) درخواست سوریه از شورای امنیت برای محکومیت انفجارهای دمشق

http://www.hamshahrionline.ir/news-154654.aspx

هیت ناظران اتحادیه عرب که شب گذشته وارد دمشق شد، ظهر جمعه از محل وقوع دو انفجار انتحاری که با استفاده از دو دست‌گاه خودروی بمب‌گذاری شده در این شهر صورت گرفت و منجر به کشته شدن دست کم 65 نفر و مجروح شدن حدود 200 نفر گردید، بازدید کرد.

2) دادگاه فائزه هاشمی سوم دی برگزار می‌شود

http://www.hamshahrionline.ir/news-154656.aspx

شنبه سوم دی ماه دادگاه فائزه هاشمی برگزار می‌شود. قاضی پرونده فائزه هاشمی در احضاریه‌ای زمان دادگاه این فعال سیاسی را به وی و وکیل مدافعش ابلاغ کرده است.

بر اساس کیفرخواست صادر شده از دادسرای انقلاب اسلامی، پرونده فائزه هاشمی با اعلام جرم دادستانی تهران و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام در پی مصاحبه وی با سایت ضد انقلاب روزآنلاین تشکیل شده است.


 


خبر / رادیو کوچه

یکی از نماینده‌گان اصول‌گرای مجلس شورای اسلامی از صدور قرار مجرمیت برای علا‌الدین بروجردی رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و فرزندان وی در ارتباط با اختلاس سه هزار میلیارد تومانی خبر داده است.

به گزارش رسانه‌های داخلی ایران، جواد کریمی‌قدوسی با تایید این خبر تاکید کرد که این نماینده مجلس به زودی محاکمه خواهد شد.

این در حالی است که چندی‌ است در خصوص رابطه بروجردی و دو فرزندش به عنوان متهمان پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در نظام بانکی ایران گمانه‌زنی‌هایی شده است.

متهم اصلی پرونده این اختلاس فردی به نام مه‌آفرید امیر‌خسروی صاحب مجموعه گروه «امیر منصور آریا» است که بر اساس گزارش‌های منتشره، توانسته است از طریق روابط خاص خود با بانک صادرات و بانک ملی ایران به گشایش اسناد اعتباری به مبلغ صدها میلیارد تومان اقدام کند، بدون آن که تمام یا دست کم بخش عمده‌ای از وجه این اعتبار نامه‌ها را پرداخته باشد.

به گزارش بولتن‌نیوز، کریمی قدوسی به نقل از محسنی اژه‌ای دادستان کل و مسوول رسیدگی به پرونده اختلاس بانکی در ایران، گفت که بروجردی احضار و تفهیم اتهام شده و به‌زودی دادگاهی خواهد شد.

به گفته این نماینده مجلس: «دادگاه رفتن آقای بروجردی نیز قطعی است و باید دید که در دادگاه چه مسایلی مطرح خواهد شد.»

او افزوده که یکی از فرزندان علا‌‌الدین بروجردی با نام مستعار علی وفایی‌لاری فعالیت می‌کند و نام دو فرزند این نماینده مجلس نیز در کیفرخواست وجود دارد.

بیشتر بخوانید:

«قائم مقام بانک مرکزی ایران از زندان آزاد شد»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته