-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه

Latest News from 30Mail for 07/29/2011

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1390/5/6

رضا نقیب‌السادات، ‌عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی می‌گوید در حال حاضر سن اعتیاد در کشور به ۱۳ سال رسیده و اکثر معتادان کشور زیر ۱۹ سال هستند.

معنای این حرف آن است که امروزه بخش بزرگی از معتادان ایران در دبیرستان ها و مدارس راهنمایی تحصیل می کنند.

آقای نقیب السادات که در همایش بزرگ پیشگیری از آسیب های اجتماعی پدیده اعتیاد و طلاق و در شهر ساری سخن می‌گفت، افزود که در حال حاضر دو میلیون نفر در کشور به صورت رسمی مواد مخدر مصرف می کنند.

به گفته این استاد دانشگاه در حال حاضر گرایش به الکلیسم، موادمخدر، روسپیگری و هم جنس گرایی به شدت درحال افزایش است.

وی «گرايش به الکليسم، موادمخدر، روسپيگري و همجنس بازي» را به شدت درحال افزايش دانست. به اعتقاد او «رسانه‌هاي مدرن نيز بر شدت اين امر دامن مي زنند».

او همچنین توصیه کرد که در هر یک از استان‌های کشور، مرکز سیاست گذاری در بخش سلامت اجتماعی ایجاد شود.

منبع: ایسنا

در این زمینه از منابع دیگر:
گزارش روزنامه ابتکار در دی ماه 89: تیغ اعتیاد روی گونه مدارس ایران
گزارش جام جم آنلاین در شهریور 89: مدارس و اعتیاد
گزارش بی بی سی فارسی در بهمن 88: اعتیاد در مدارس ایران

 


 
 

1390/5/6

دادگاه تجدید نظر پرونده احمد قابل پژوهشگر دینی را بررسی و حکم نهایی آن را به وکیل وی ابلاغ کرد.

بر اساس این حکم با حذف مجازات های تتمیمی (۳ سال تبعید به فریمان و محرومیت از سخنرانی و مصاحبه و نشر مطلب در جمع بیش از سه نفر) حکم ۲۰ ماه زندان وی تایید و به وکیل وی ابلاغ شده است.

گفتنی است این اسلام شناس و پژوهشگرِ نواندیشِ دینی، چهارم دی ماه گذشته، پس از تحمل نزدیک به ۱۷۰ روز زندان، با قرار وثیقه ای ۵۰۰ میلیون ریالی، و با حکم قاضی کاووسی، رییس شعبه ۵ دادگاه انقلاب مشهد آزاد شده بود.

وی همچنین در ۲۹ آذر ۸۸، بعد از درگذشت مرحوم آیت الله منتظری، هنگامی که جهت شرکت در مراسم تشییع آن مرحوم از مشهد به قم سفر می‌کرد، در مسیر راه و در شهر نیشابور بازداشت شده بود.

آقای قابل پس از ابلاغ حکم دادگاه تجدید نظر و تایید ۲۰ ماه حبس از سوی دادگاه تجدید نظر، طی یادداشی کوتاه در صفحه شخصی فیس بوک خود آورده است: «امیدوارم با سرفرازی و پایداری، این زمان را نیز سپری کنم و بتوانم اندکی از مسئولیت انسانی و ایرانی و اسلامی خود را به انجام رسانم. چشم امیدم به لطف و عنایت و رحمت الهی، ناشی از دعای خیر هم میهنان و دوستان و بستگانم بوده و هست و خواهد بود.»

منبع: جرس
 


 
 

1390/5/6

عبدالله مومنی، عضو ستاد مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری دهم که پس از انتخابات بازداشت و زندانی شد، بار دیگر با اتهام‌های جدید «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی» روبه‌رو شده است.

آقای مومنی پس از نوشتن نامه‌ سرگشاده‌ای خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای، درمورد بدرفتاری بازجویان با او در زندان اوین، به دادسرای امنیتی این زندان احضار و با این اتهام‌های تازه روبه‌رو شده است.

مومنی در نامه‌ای که شهریور سال ۸۹  به آیت‌الله خامنه‌ای نوشته بود از «ضرب و شتم و توهین در انفرادی، شکنجه ازجمله فروکردن سر او در توالت فرنگی توسط بازجویان، توهین بازجویان به خانواده‌اش و برخی از مقام‌های عالی رتبه نظام و انقلاب» سخن گفته بود.

عبدالله مومنی، از زندانیان حامی جنبش سبز در بند ۳۵۰ زندان اوین، روز ۳۱ خرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد و از آن زمان تاکنون زندانی است.

در جلسه محاکمه شماری از بازداشت‌شدگان معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دهم که ۲۳ شهریور ۸۸ برگزار شد، آقای مومنی به اتهام‌هایی ازجمله «اقدام علیه امنیت ملی» محکوم شد.

آقای مومنی از اسفند سال ۸۸ تاکنون اجازه ملاقات حضوری با همسر و فرزندان یا استفاده از مرخصی را نداشته است.

مومنی روز 17 اسفند سال ۸۸ با سپردن وثیقه هشتصد میلیون تومانی به مرخصی پنج روزه آمد. او به شش سال حبس محکوم شده است.

منبع: کلمه و مردمک


 
 

1390/5/6

مقاله نوشین احمدی خراسانی در تحلیل جنبش زنان برای اصلاح قوانین مدنی یکی از مهمترین یادداشتها در این زمینه از زمان نوشته شدن آن در سال 1385 است و در بسیاری زمینه ها حرف او هنوز تازه است و گویی هم امروز نوشته شده باشد. با شدت گرفتن مساله برخورد با زنان و مردان در اماکن عمومی به خاطر پوشش و مد و آرایش دلخواه شان بازخوانی این مقاله را به علاقه مندان مسائل اجتماعی و مساله زنان توصیه می کنیم. - سی میل

نوشین احمدی خراسانی

تلاش دسته ‎جمعی برای جمع‎آوری یك ‎میلیون ‎امضا (كمپین برابری) در مدت پنج ماه كه از تولدش می‎گذرد گسترش قابل‎ ملاحظه‎ای پیدا كرده است. این پیشرفت و ”جدی شدن“، به احتمال زیاد یكی از دلایلی است كه برخی آقایان‎ روشنفكر، با تشدید انتقادهای خود كه با نسبت ‎دادن اتهامات كلیشه‎ای و سركوفت زدن از موضع ”رادیكال“ به فعالان این كمپین همراه است ناخواسته به عاملی در جهت تردید و تزلزل بعضی از جوانان داوطلب، تبدیل شده‎اند.

از تهمت ‎ها و سركوفت‎ ها كه بگذریم، به نظر می ‎رسد هسته‎ی اصلی نقد و گله‎ی این بزرگواران، توجه بیش از حد این كارزار دسته‎جمعی به تغییر و اصلاح قوانین است.  متاسفانه غفلت و بی‎توجهی منتقدان گرامی نسبت به اصلاح ساختار قوانین در حالی صورت می‎گیرد كه نظام حقوقی هر كشور، تبیین‎كننده‎ی رابطه‎ی دولت با شهروندان آن كشور ــ در همه‎ی وجوه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ــ است. در عین حال كه عامل تعیین‎كننده‎ تسهیل یا تخریب هر گونه اصلاح و گشایش در ساختار اقتصادی و سیاسی نیز هست.

منافع و اهداف پنهان و آشكار دولت‎ها كه در خلاء تدوین نمی‎شود بلكه در ساختار حقوقی است كه چهارچوب می‎گیرد و انسجام می‎یابد. نظام حقوقی در واقع آینه‎ای است كه رفتار سیاسی و اهداف اقتصادی و فرهنگی دولت‎ها را بازتاب می‎دهد. به بیان روشن‎تر: نظام حقوقی هر جامعه، محل تلاقی میان منافع مردم با منافع دولت‎هاست.

كم‎بها دادن به مبارزه برای اصلاح قوانین، ممكن است بدین سبب باشد كه بی‎ثباتی دایم و سیاسی شدن تمام فعالیت‎های اجتماعی و فرهنگی در ایران، اساسا فرصت انجام پژوهش‎های گسترده درباره‎ی تاثیر ساختار حقوقی بر زندگی روزمره‎ مردم را از پژوهش‎گران ایرانی سلب كرده و هرچند در مورد اصلاح ساختار موجود و رفع مشكلات قانونی،‌ بحث‎های مفیدی مطرح شده اما عملكرد چندوجهی آن در ایجاد یك ” نظم اجتماعی ویژه“ ، هنوز آن‎چنان كه باید و شاید طرح نشده است.

رابطه قانون با قدرت

در حال حاضر نگاه قوانین ما به مقام و منزلت زن، نگاهی تحقیر آمیز، كلیشه‎ای و بسیار پر هزینه است كه هیچ تناسبی هم با نیاز زمانه‎ی ما ندارد، این نگاه در ” نظام حقوقی“ موجود، لانه كرده است. اما به‎نظر می‎رسد وقت آن باشد كه این قوانین بر مبنای نیازهای امروز زنان ایران و اعلامیه‎ی جهانی حقوق بشر ـ كه حداقل توافق را می‎تواند بین گروه‎های مختلف زنان به‎وجود آورد ـ تنظیم شود.

 مشكل نظام حقوقی موجود در مورد زنان ، آن است كه‎ همه‎ی مصوبات، مواد وتبصره‎های آن را به تفسیرهای غالب و مسلطی كه توسط شورای نگهبان صورت می‎گیرد، گره می‎زند. روشن است كه نیروها و نهادها‎یی می‎توانند تفسیر خودشان را بر شورای نگهبان و در جامعه غالب و مسلط كنند كه دارای قدرت و ثروت‎اند. طبعا زنان كه جزو محروم‎ترین بخش‎های جامعه از قدرت‎اند، قادر نیستند تفسیر غالب و مسلطی را كه به نفع آنان نیز باشد عرضه كنند.

گرفتاری دیگر نظام‎حقوقی ما، جایگاه بالنسبه فرودست‎تر زنان از اقلیت‎های قومی و مذهبی در ایران است. هنگامی كه آشكارا می‎بینیم كه تعریف قانون‎گذار از زنی مانند من، یعنی زنی از طبقه متوسط (دارای رفاه نسبی)، مسلمان شیعی (پیرو مذهب رسمی)، و فارس زبان (جزو قوم مسلط)، كه در قانون اساسی نیز مذهب، زبان و گروه قومی‎اش به رسمیت شناخته شده، چنین ناعادلانه و تحقیرآمیز است، طبعا  زنان از اقلیت‎های دینی و قومی، وضعی به‎غایت دردناك‎تر دارند و از تبعیض‎های چندگانه و فشارهای بسیار بیشتری در رنج‎اند.

قوانین ناعادلانه و تحقیرآمیز كه زن ایرانی را موجودی درجه دوم و فرودست به حساب می‎آورد به یك یا چند مورد خلاصه و محدود نیست بلكه به صورت شبكه و نظمی بغرنج (نظمی آهنین) در واقع همه‎ی فضاهای حیاتی زندگی ما زنان را در اختیار گرفته است.

بررسی یك نمونه‎ی ساده و معمولی : قانون حجاب اجباری

نه فقط مجموعه یا نظامی از قوانین بلكه حتا یك قانون نابخردانه در یك كشور می‎تواند مشكلات و فجایع بی‎شماری را به دنبال داشته باشد و خسارت‎های جبران ناپذیر روانی، فرهنگی و اقتصادی ــ و حتا سیاسی ــ به بار آورد.

البته همه‎ی قانون‎های مربوط به زنان (به خصوص قوانین خانواده) به‎جز ضرر و تفرقه و بی‎ثباتی زندگی زنان، منفعت قابل اتكایی نداشته است و به همین سبب، جنبش مستقل زنان برگزاری ”كمپین یك میلیون امضا“ برای اصلاح و عادلانه كردن قوانین خانواده را در دستور كار خود قرار داده است.

 بی تردید خود حجاب (به معنای ”انتخاب آگاهانه“ی زن مسلمان هموطن‎مان در برگزیدن یك نوع پوشش خاص) به خودی خود موضوع مشكل‎ساز‎ی نیست، بلكه مشكل، حجاب در هیئت ”قانون“ و اجبار است كه موضوعی به ماهیت، متفاوت است، زیرا هنگامی كه پای اجبار و تحكم و زور به میان آید، طبیعی است كه موضوع لباس و پوشش و باورهای مذهبی فرد و قدرت انتخاب او، عملا به حاشیه رانده می‎شود.

وقتی برای پوشش نیمی از جمعیت، قانون وضع شده است و سپس برای كنترل و حفاظت از اجرای آن، فضای شهری ما به‎طور دائم تحت نظارت و كنترل پلیسی قرار گرفته به یقین، تبعات بی‎شماری ( غیر از تحمیل روسری و چادر ) دارد كه هر بخش از این پیامد‎ها به طور جداگانه قابل بررسی است.

 شاید تقلیل دادن قانون حجاب، صرفا به نوع لباس، برای عده‎ای از زنان (كه سابقه‎ی فكری ایدئوژیك داشته‎اند و در نتیجه مشكلی با این نوع پوشش ندارند )، این قانون را بی‎اهمیت و با تاثیرات نه چندان مخرب جلوه داده درصورتی‎كه مسئله حجاب به‎عنوان قانون (و انضباط و كنترل متعاقب آن)، تبعات بسیار گسترده‎ای  دارد (همان‎طور كه ”كشف حجاب“ در زمان رضاشاه وسیله‎ای برای كنترل اجتماعی جامعه بود).

”حجاب“ و ایجاد مرزهای فضایی

روشن است كه برای كنترل هرچه بیشتر زنان و محدود ساختن حضور فیزیكی آنان در فضاهای عمومی و شهری، اعمال نوع پیچیده‎ای از ”انضباط“  لازم است، انضباطی سخت و چند‎وجهی كه مرز و دیوارهایی دور خانه‎هامان، و سپس در گستره‎ای وسیع‎تر، به دور تن و بدن‎مان می‎كشد تا ما را از فضاهای عمومی كاملا منفك سازد. آری، برقراری این نظم ابتدا بر بدن و ظاهر ما زنان اعمال شد تا در قدم بعد، این نظم بر كل جامعه سایه بگسترد و تمامی شهروندان اعم از زن و مرد را به كنترل درآورد. ”سید محمد قائم مقامی“ مدرس حوزه‎ی علمیه طی مصاحبه‎ای در هفته‎نامه یالثارات (چهارشنبه 21 تیرماه 83) به روشنی اذعان می‎دارد كه: ”كاركرد حجاب، نهادینه كردن نظم در اعماق جامعه است“. 

از تاثیر چندوجهی قانون حجاب می‎توان به جداسازی‎ زنان از مردان در محیط‎های كاری و شغلی به‎ویژه در بخش‎های رسمی و دولتی، همچنین به جداسازی‎های گسترده‎ در كل جامعه (به لحاظ مكانی: در اتوبوس‎ها، محیط‎های آموزشی و دانشگاه‎هی، و مكان‎های عمومی و..) اشاره كرد كه از جمله‎ی تبعات این مسئله، رشد خشونت و نگاه به‎شدت شی‎‎ای به زنان در كل روابط اجتماعی است، بروز خشونتی چنین سازمان‎یافته در كمتر نقطه‎ا‎ی از جهان، مشابهی دارد. شاید بتوان یكی از دلایل گسترش آزارهای جنسی خیابانی به زنان را علاوه بر ده‎ها دلیل دیگر، به نحوه‎ی اجرای همین قانون حجاب اجباری و تبعات فضایی آن مربوط دانست كه حوزه‎ زندگی و روابط  زنان و مردان را چنان از ریخت انداخته كه روابط دو جنس به رابطه‎ای بسیار پیچیده، شك‎برانگیز و عجیب و غریب تبدیل كرده است.

قانون حجاب و خط‎قرمزها

هر نظم و انضباط ”زمینی“ (كه به دست انسان‎ها ساخته می‎شود) برای تبدیل شدن به اقتدار و هیبتی ترسناك (هیبتی كه شهروندان را به اطاعت مجبور سازد) محتاج مشروعیت است. تنظیمات سیاسی و اجتماعی در اكثر كشورها، مشروعیت خود را معمولا از قانون اخذ می‎كنند. اما در كشور ما ایران، با وجود دولت مذهبی، این تنظیمات و خط‎قرمز‎ها برای مشروعیت‎بخشی به اقتدار خود، قبایی از ایدئولوژی نیز بر تن كرده‎اند.

و اما، مرزها و تنظیمات قانونی (برآمده از قانون حجاب) و عملكرد شبكه‎ی بغرنج قواعد نانوشته‎ی آن، باعث شده كه تمامی فضاها و مكان‎های عمومی موجود، از مغازه‎ها تا رستوران‎ها، آرایشگاه‎ها، موسسات هنری، كارگاه‎های تولیدی، و….. را در برابر ورود ماموران  ( اداره اماكن نیروی انتظامی) و كنترل دائمی فضاهای عمومی توسط نمایندگان دولت، ضربه‎‏پذیر سازد. وجود حراست‎های ویژه‎‎ی مدخل ورودی اماكن عمومی شهر (سالن‎های تئاتر، فرهنگ‎سراها، و…) و همچنین حضور ماموران حراست در ادارات و سازمان‎های دولتی برای كنترل حجاب زنان، به محملی برای كنترل كل این مكان‎ها و كاركنان آن تبدیل شده است. در واقع به پشتوانه‎ی این قانون ، كنترل فضاهای عمومی به‎راحتی امكان‎پذیر شده و ”مشروعیت“ یافته است.

قانون حجاب باعث شده مسافرت و تحرك اجتماعی زنان با موانع بسیاری مواجه شود. قانون حجاب باعث افت شدید ورزش زنان نیز شده است و این افت، تبعات بسیار منفی بر سلامتی تن و روان زنان گذارده و نسلی از دختران افسرده را پرورده است.

ساختار اقتصادی حجاب

به پشتوانه‎ی همین زیر‎ساخت (قانون حجاب)، نیروی پلیسی گسترده‎ و سازمان‎های عریض و طویلی با هزینه‎های بسیار ( از محل بودجه‎ی عمومی) به وجود آمده كه هر نوع حركت مردم را در جامعه و حتا درون خانه‎ها كنترل می‎كند. یك لحظه تصور كنید عده‎ای از ”بركت“ وجود این قانون و تذكر به زنان و جریمه و بازداشت و ”تعزیر“ آنان،  ”معاش“ می‎گیرند و از این طریق چه بسیار شغل‎های متعدد كه ایجاد نشده است! در واقع این قانون یك ساختار اقتصادی نیز پیدا كرده است و چه بسا سوء استفاده‎های مالی ــ و پنهانی ــ را نیز به‎وجود آورده است.

تنها در سال 1371 ”یكصد و ‎سیزده هزار زن تحت عنوان بد‎حجابی، اشاعه منكرات و فساد و بی‎حجابی بازداشت شده‎اند“ (سمینار امر‎به‎معروف و نهی‎ازمنكر ‎ـ یازده مرداد 1371). هم‎چنین طبق آمارهای رسمی، فقط تعداد پرونده‎های مختومه در دادگاه‎های عمومی كه با موضوع ”اعمال منافی عفت“ در دادگاه‎های عمومی مطرح شده است در سال 1380، نزدیك به 80 هزار پرونده بوده است (خلاصه آمارهای پایه‎ای كشور، 1380) كه از موارد عمده‎‎ كه ذیل عنوان اعمال منافی عفت می‎توان طبقه‎بندی كرد ”بدحجابی“، یا رابطه دختر و پسر، زنا و غیره است.

اگر مسئولان و تصمیم‎سازان مملكتی از منظر اقتصادی و با حسابی سر‎انگشتی، میانگینی از تعداد زنان بازداشت‎شده طی 27 سال اخیر داشته باشند و انرژی و سرمایه‎ی درگیر در چنین پرونده‎هایی را به‎حساب بیاورند، آن وقت با آگاهی نسبت به اتلاف عظیم سرمایه‎هایی كه برای برقراری و تداوم چنین نظمی از بودجه عمومی پرداخت شده، ممكن است شوكه شوند. این در حالی است كه به گفته‎ی كارشناسان، ضایعات اصلی این نظم پر‎خشونت (خشونت سازمان‎یافته و پر هزینه) پیش از آن كه اقتصادی باشد، روحی و روانی است یعنی صدمات جبران ناپذیری كه این خیل عظیم زنان متحمل شده‎اند.

حجاب: هنجار اجتماعی ــ اخلاقی

 از سوی دیگر این نوع نگاه و كنترل دائم و مستقیم زنان ـ و به تبع آن مردان ـ به واسطه‎ی عملكرد این قانون، به یك هنجار اجتماعی تبدیل شده است و باعث شده كه بسیاری از مردم به خود این ”حق“ را بدهند كه با توجیهات مختلف در مورد نوع پوشش و طرز رفتار زنان اظهارنظر كنند و با خیال راحت و بدون آن‎كه نیاز به هیچ مشروعیت دیگری داشته باشند آنان را كنترل و محدود سازند. در واقع كنترل‎گری و مداخله‎جویی در زندگی زنان و حتا مردان به بهانه  “پوشش زنان”، و با تكیه به قانون حجاب، در كشور ما امری نهادینه شده است.

 بررسی تاثیر چند‎وجهی این قانون بر زندگی، روابط اجتماعی، اقتصادی، و روان جمعی جامعه از ظرفیت یك مقاله بیرون است اما همین بس كه اجرای این قانون (و عملكرد شبكه‎ی درهم تنیده‎ی قواعد نانوشته‎ی آن) بر فرآیند باز‎تولید و فوران ــ آزاد شدن ــ مجدد تعصبات پدرسالارانه و اخلاقیات سنتی، تاثیر تعیین كننده‎ای داشته است. قانون حجاب، متاسفانه عاملی شده تا اقتدار‎گرایی سنتی و به‎اصطلاح ”غیرت“ مرد ایرانی، برای سركوب زنان و تسلط هر چه بیشتر بر همسران، خواهران و دختران خود ( كه پیش از انقلاب، ضربه‎خورده و تا حدودی مهار شده بود) بار دیگر سر بر آورد و به طور پیوسته تحریك شود. آزاد شدن این تعصبات در كنار ملغا كردن ”قانون حمایت از خانواده“، سرانجام باعث افزایش حیرت‎آور آمار : طلاق، تنش‎های خانوادگی، فرار دختران از خانه و خود‎سوزی زنان شده است.

هرچند در بسیاری از نقاط دنیا، نوع پوشش زنان از طریق عرف و سنت‎های مردسالارانه تا حدودی كنترل می‎شود اما به‎عقیده‎ی شماری از جامعه‎شناسان، قضیه‎ی استقرار نظم آهنین و برقراری مجازات‎های قانونی برای طرز لباس پوشیدن مردم و تربیت انبوه ماموران كنترل‎گر دولتی ــ كه از طریق آن كل روابط اجتماعی مهار می‎شود ــ همان‎طور كه تاریخ قرن بیستم هم نشان داد، احتمالا پدیده‎ای منحصر‎ به جوامع توتالیتر ( فارغ از نوع ایدئولوژی آنان) بوده است.

خواسته‎ی ما، اصلاح ”قوانین خانواده“ است

نه فقط قانون حجاب كه به هركدام از دیگر قوانین مدنی، جزا، (به ویژه قانون تبعض‎آمیز خانواده) رجوع كنیم تبعات پرهزینه و خشونت‎بار حضور قوانین نابرابر را می‎توانیم در زندگی روزمره مشاهده كنیم. بنابراین، تلاش برای تغییر قوانین تبعیض‎آمیز نه تنها كوششی پیوسته برای كسب حقوق‎برابر است بلكه با توجه به شرایط خاص ایران، مبارزه‎ای است چند وجهی با : خشونت سازمان‎یافته و قانونی، با ستم جنسی، با اقتدار و سلطه‎گری مشروعیت‎یافته، و در تحلیل نهایی آغاز چالشی است با روح پدرسالاری حاكم بر جامعه‎ی ما.

اما این تلاش و مبارزه‎ی چند‎وجهی، مبارزه‎ای است ”زمینی“ (عینی و ملموس) یعنی روی زمین واقعیت، در كف خیابان‎ها و كوچه‎ها، در محیط خانه، در محل كار، و در همه‎ی حوزه‎های مادی زندگی روزمره‎مان اتفاق می‎افتد نه در آسمان خیالات و آرزوهای ایدوئولوژیك ــ سیاسی.  چون كه مشكلات‎مان هم به طور مستقیم به زندگی روزمره ارتباط دارد. مشكلات و موانعی كه دقیقا جلوی پای‎مان است.

مشكلات ما زنان، عینی و روزمره است

ما در روابط روزانه‎مان دقیقا با ”عینیت این قوانین“ مشكل داریم نه با شان نزول آن‎ها. برای بسیاری از ما زنان ایرانی، مسئله كاملا روشن است یعنی در تحلیل نهایی نه به باورهای دینی و مذهب تك به تك ما ربط پیدا می‎كند و نه به سیاست و كسب قدرت‎دولتی (تغییر شكل حكومت‎ها از زمان مشروطیت تا به كنون، در رفع ستم جنسی و احقاق حقوق زنان تاثیر تعیین‎كننده‎ای نداشته است) ، زیرا: ما حق برابر طلاق می‎خواهیم، حق برابر ارث، حق برابر سرپرستی فررزندان‎مان را،  از این‎كه ارزش وجودی‎مان (دیه‎ی ما زنان) نصف مردان است واقعا احساس خفت می‎كنیم،  نمی‎خواهیم دختران خردسال‎مان در سن 9 سالگی اگر خدایی‎ناكرده مرتكب خلافی شدند مثل یك زن پنجاه‎ساله مجازات شوند، ما باید به لحاظ قانونی حق داشته باشیم كه همسرمان را، شغل‎مان را، مكان زندگی‎مان را، آینده مالی خود و فرزندان‎مان را انتخاب كنیم،  ما حق برابر استخدام و دستمزد، حق انتخاب شدن و انتخاب كردن و…

می‎خواهم بگویم همین مسایل روزمره و كوچك و لمس‎شدنی، زنان را بیچاره و گرفتار كرده نه ” كلان روایت‎ها“ ی ایدئولوژیك!  یعنی  كاركرد روزمره‎ی این قوانین مانع پیشرفت زندگی‎ زنان شده است به همین خاطر، زنان مستقل و فعال از هر طریق ”ممكن“ سعی می‎كنند تا درد و رنج و نارضایتی زن ایرانی  را نسبت به این ”واقعیات زمینی“ بازتاب دهند:  گاهی مقاله و كتاب می‎نویسند، گاهی سمینار می‎گذارند، گاهی تجربه‎ی تلاش زنان جوامع دیگر را به فارسی برمی‎گردانند، گاهی لابی می‎كنند، گاهی در میدان هفت‎تیر جمع می‎شوند ،­های و هوی می‎كنند و بعد ” كمپین برابری“ را با روش نوین ”چهره به چهره“ به‎منظور اصلاح قوانین آغاز می‎كنند، ولی متاسفانه با برچسب مزدوری بیگانه یا ”اقدام علیه امنیت ملی“ روبه‎رو می‎شوند، مورد ضرب‎و‎شتم قرار می‎گیرند، مقاومت می‎كنند، به دادگاه شكایت می‎برند و…. خلاصه هر عمل ”ممكن“ و شدنی كه از دست‎شان بر آید انجام می‎دهند تا به زندگی‎شان كمكی كرده باشند:  ”به دمی، یا درمی، یا قلمی، یا قدمی.“!

شهروندان جوامع مسلمان هستیم

ما كه در جوامع مسیحی زندگی نمی‎كنیم تا گرفتار پیچیدگی‎های مفهومی در باره‎ی تعریف فلسفی یا قدسی از ”سكسوالیته مسیحی“ باشیم بلكه شهروندان جوامع مسلمانیم، جوامعی كه در آن‎ها ”سكسوالیته اسلامی“ اتفاقا خیلی زمینی، واضح، بدون پیرایه‎های قدسی، و كاملا لمس‎شدنی است. یعنی آن‎قدر مادی و زمینی است كه: برایش قانون تصویب می‎كنند، مرز و محدوده می‎گذارند، فضاها را خط‎كشی و تفكیك می‎كنند، جریمه‎ی نقدی و مجازات تعیین می‎كنند و…. یعنی آن را از عالم لاهوت و جهان ذهنی و داوری وجدان، به كوچه و خیابان و زندگی روزمره كشانده‎اند. پس، صورت‎مسئله خیلی ساده شده است:  ما با قوانین كاملا ملموس و زمینی روبه‎رو هستیم كه البته آن‎ها را مانع ارتقای زندگی‎مان می‎دانیم. خواه انگیزه و شان نزول‎شان افراشتن برج عاج تكبر و اقتدار پدرسالاری باشد، و یا قبای ایدئولوژی و لاهوتی بر تن كرده و خود را ”غیر زمینی“ قلمداد كنند.

هر قدر فكر می‎كنم باز از فهم این مسئله عاجزم كه چرا هم احزاب ” ایدئولوژیك“ مخالف حكومت اصرار دارند كه به ما زن‎ها به‎قبولانند كه این قوانین سلطه‎آمیز جزو اصول دین ما است، و هم دولت‎ـ‎مردان و مسئولین دادگاه انقلاب نیز سعی دارند كه به ما تلقین كنند این قوانین ناعادلانه از اصول مسلم اسلام است ( استدلال نماینده دادستان در جلسه دادگاه یكی از اعضای كمپین ” ژیلا بنی یعقوب“ در روز شنبه 11 دی‎ماه 1385 ). این چماق واحدی كه از هر دو قطب متخاصم سیاسی (چماق دو نیروی رادیكال ‎ایدئولوژیك كه دشمن یكدیگرند) بر سر ما زن‎ها كوبیده می‎شود آیا واقعا بهبودی در شرایط تلخ و تحقیر آمیز میلیون‎ها زن ایرانی ایجاد خواهد كرد؟ آیا ”‎امكان“ پیدایش راه‎حل و یا كمك مؤثری به اصلاح نظام حقوقی دست و پا گیر فعلی می‎كند؟ یا این كه توان و امكانات ناچیز فعالان جنبش زنان را در مغاك درگیریهای خشن و سیاسی با مذهب و باورهای دینی مردم، گرفتار خواهد كرد؟

اصلا به درگیریهای سیاسی‎ایدئولوژیك سوق پیدا كنیم كه چه بشود؟ مگر جنبش مدنی زنان قصد براندازی یا جابه‎جایی حكومت‎ها را دارد؟ در كجای دنیا حتا یك نمونه سراغ دارید كه تلاش مدنی زنان به سرنگونی یا جابه‎جایی حكومت‎ها منتهی شده باشد كه جنبش زنان ایران نمونه‎ی دوم آن باشد؟

پایان سخن

به راستی چرا ما زنان باید در شبكه‎ی رفتارهای خشن سیاسی‎ایدئولوژیك به دام بیفتیم؟ به چه دلیل برخی از دولت‎ـ‎مردان سعی دارند حركت مسالمت‎جوی زنان هموطن‎شان برای كسب حقوق برابر را به عرصه‎ی جدال‎های سیاسی بكشانند و در تقابل با اسلام جلوه دهند؟ چرا بعضی از احزاب ایدئولوژیك تلاش می‎كنند جنبش مدنی زنان هموطن‎شان را به حوزه‎ی سیاست و خشونت بكشانند و آن را رویاروی مذهب قرار دهند؟ آیا این برخوردها منصفانه و مسئولانه است؟

این سوآل ”تاریخی“ هم‎چنان بی پاسخ مانده است كه چرا برخی از دولت‎ـ‎مردان در اتحادی نانوشته با مخالفان ایدوئوژیك‎شان، اجازه نمی‎دهند فرهنگ‎تاریخی و زمینه‎ی خطرخیز تخاصم‎های ایدئولوژیك از ذهن و زبان شهروندان ایرانی زدوده شود؟ آیا مگر همین زمینه ذهنی خطرناك (فرهنگ ایدئولوژیك) در میان شهروندان عراقی، مسبب ــ و پذیرای ــ این همه كشت‎و‎كشتار نیست؟ (هر روز به‎طور متوسط یكصد شهروند عراقی در تخاصم‎های مذهبی جان خود را از دست می‎دهند)، كدام كشوری در جهان سراغ دارید كه در آن، برخوردهای ایدئولوژیك و مذهبی (كه به ناگزیر، خشونت‎آمیز و حذفی است) به نابودی و حذف گسترده‎ی زنان منتهی نشده است؟

میلیون‎ها زن و كودك بیگناه عراقی از رویارویی سیاسی‎ایدئولوژیك و مذهبی چه بهره‎ای گرفته‎اند كه اكنون ما زنان ایرانی وسوسه شویم تا در این دام سقوط كنیم؟ درك نمی‎كنم چرا انقلابیون ایدئولوژیك اصرار دارند هزینه‎ی مبارزات مدنی آن‎قدر بالا رود كه به جز تعدادی ”انقلابی حرفه‎ای“ دیگران جرات نكنند در فعالیت‎های مدنی مشاركت كنند؟  آیا هزینه‎هایی كه هر روز و هر ساعت (به خصوص از 22 خرداد و از آغاز كمپین یك میلیون امضا، بدین‎سو) بر فعالان مستقل جنبش زنان تحمیل می‎شود كافی نیست؟

به نظرم آن‎چه در شرایط كنونی برای ما زن‎ها مهم است: اعلام ” اعتراض مدنی“ ما به نابرابری است، مهم تداوم حركت مسالمت‎آمیز و عزم دسته جمعی ما برای تغییر است، مهم همبستگی خواهرانه‎ی ما برای آسایش و بهبود زندگی‎مان ”‎از طرق ممكن“ است، و بالاخره مهم این است كه ”واقعا بخواهیم“ و هم‎چون جوانان ”نسل پنجمی“ برای خواسته‎‎های مدنی‎مان آن‎قدر احترام قایل باشیم كه برای تحقق‎اش لااقل كمی هم شجاعت و هزینه بپردازیم.

* این مقاله برای بازنشر در سی میل کوتاه شده است. تیتر از سی میل.


 
 

سرمقاله امروز روزنامه شرق:
1390/5/6

سرمقاله روزنامه شرق افزایش تعطیلات در کشور را به زیان اقتصاد ملی دانسته و نوشته افزایش تعطیلات یعنی «واحدهای تولیدی هزینه تولید را باید پرداخت کنند بی‌آنکه بتوانند تولید کنند.»

در این سرمقاله با عنوان «افزایش تعطیلی ضربه بیشتر به تولید» آمده که با افزایش تعطیلات رسمی «واحد تولیدی باید هزینه پرسنل و ایجاد واحد تولیدی و هزینه‌هایی چون آب، برق و غیره را پرداخت کند و از طرفی نیز بازار را به دلیل کاهش تولید از دست داده است.»

نویسنده سرمقاله تاکید کرده است: «رشد اقتصاد ملی در گرو سرمایه‌گذاری درست و مناسب بر تولید و صنعت است و اقتصاد کشور روی تولید حساب می‌کند که این‌گونه تعطیلی‌ها می‌تواند ضرر هنگفتی بر ارکان اقتصاد بزند.»

این سرمقاله آثار مخرب تعطیلات نابهنگام را از تعطیلات برنامه‌ریزی‌شده بیشتر دانسته و افزوده است: «زمانی‌که کارگاه‌های تولیدی مرتب با تعطیلی مواجه هستند و نمی‌توانند برنامه‌ریزی درستی داشته باشند و از نیروی انسانی نیز به خوبی استفاده نمی‌شود در نتیجه تمامی خسارت‌ها را در قیمت کالا جبران می‌کنند و با افزایش آن تلاش می‌کنند تا ضرر‌ها را برگردانند.»

نویسنده این سرمقاله با اشاره به اظهارات اخیر محمود احمدی‌نژاد مبنی بر اینکه مدارس پنجشنبه‌ها تعطیل می‌شوند، نوشته است: «در جامعه شهری ما بیشتر مادران کارمند هستند و در نتیجه تعطیلی پنجشنبه‌ها خود مشکلات جدیدی را ایجاد می‌کند. اگر پنجشنبه‌ها برای مدارس تعطیل می‌شوند، مادران کارمند نیز باید تعطیل شوند.»

رئیس دولت دهم در روزهای گذشته گفت که ایران با ۷۵ روز تعطیلی در سال، یکی از کشورهایی است که دارای تعطیلات کمی است و «ان‌شاءالله پنج‌شنبه‌ها هم نعطیل می‌شود.»

منبع: روزنامه شرق

پیشینه

ان‌شاءالله پنج‌شنبه‌ها هم تعطیل می‌شود


 
 

1390/5/6

سازمان عفو بین‌الملل در پیامی به نشست افتتاحیۀ «سفیران سبز امید» نسبت به وضعیت رهبران جنبش سبز و همسرانشان اعتراض کرد.

متن این پیام در سایت کانون دکتر شریعتی منتشر شده است.

در این پیام آمده است: «پس از انتخابات ریاست جمهوری، شرایط حقوق بشر در ایران همچنان فاجعه بار است. نیروهای امنیتی همچنان بر اعمال مکرر خشونت بر ضد تظاهر کنندگان مسالمت آمیز و دستگیری هزاران نفر ادامه می‌دهند.»

عفو بین‌الملل تاکید کرده است که «بسیاری از بازداشت شدگان شکنجه و یا متحمل بدرفتاری شدند و صد‌ها تن از آنان در دادگاههای غیر منصفانه، به زندان و همچنین مرگ محکوم شده‌اند.»

در این بیانیه آمده است: «شرایط بازداشت بسیار سخت است. رهبران معترضان، میرحسین موسوی و مهدی کروبی _ کسانی که در انتخابات در برابر احمدی‌نژاد بودند _ ماههاست در حصر خانگی بسر می‌برند. در حالی که همسرانشان، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، نیز در معرض این شرایط هستند.»

این بیانیه افزوده است: «آنانی که در جهت افشای موارد خشونت و نقض حقوق بشر و جو معافیت از مجازات که در ایران حاکم است، مانند مهدی محمودیان که اطلاعاتی را در باب شکنجهٔ بازداشت شدگان جمع آوردی کرد، زندانی شده‌اند و وکلایی که از موکلانشان دفاع کردند نیز با لغو پروانۀ وکالت و از دست دادن شغل مواجه گردیده‌اند.»

سازمان عفو بین‌الملل در پایان از دولت ایران خواسته است که «چرخۀ سرکوب را پایان بخشد. آزار و اذیت مدافعان حقوق زنان و به طور کلی دیگر مدافعان حقوق بشر، اعضای اتحادیه‌های کارگری و دانشجویان را متوقف سازد و به طور کامل به تعهدات ایران تحت قانون بین المللی حقوق بشر احترام بگذارد.»

میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان زهرا رهنورد و فاطمه کروبی ماه‌هاست که در حصر به سر می‌برند و بسیاری از روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شده‌اند، کماکان در زندان هستند.

منبع: کلمه و کانون دکتر شریعتی


 
 

1390/5/6

شورای هماهنگی راه سبز امید، با انتشار بیانیه‌ای «مقدماتی» شروطی را برای شرکت در انتخابات مجلس که در اسفند ماه برگزار می‌شود اعلام کرد.

این شورا یک تشکل سیاسی نزدیک به میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران مخالفان دولت ایران است و شروط خود را بر اساس رایزنی با فعالان سیاسی و شخصیت‌های داخلی و خارجی تعیین کرده است.

آزادی و اعاده حیثیت بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات ۸۸، کوتاه شدن دست نهادهای نظامی و امنیتی از عرصه رقابت‌های سیاسی، پایان حبس خانگی رهبران جنبش سبز و همسرانشان، لغو موانع و محدودیت‌های فعالیت آزاد احزاب و تشکل‌های صنفی سیاسی و نهادهای غیر دولتی و پایان شرایط امنیتی نظامی کنونی از شروط اعلام شده است.

این تشکل نزدیک به میر حسین موسوی و مهدی کروبی نوشت که نمی‌توان نسبت به رویدادهای دو سال اخیر بی‌تفاوت بود و درباره سرکوب‌های خونین و خشونت بار پس از انتخابات ۸۸ ساکت ماند.

این شورا «سیاست‌های غیرمدبرانه و مدیریت ناکارآمد» را عامل افزایش مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و افزوده است: «جنبش سبز برای مشارکت در انتخابات به شرط‌های فردی و مصداقی از قبیل تأیید صلاحیت این یا آن فرد و گروه نمی‌اندیشد، بلکه برگزاری انتخابتی آزاد، سالم و منصفانه را حق مردم و وظیفه دولت می‌داند که تخطی از آن موجب مسوولیت داخلی و بین المللی برای حکومت می‌شود.»

شورای هماهنگی راه سبز امید در عین حال بر اظهارات اخیر محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران در مورد شرایط حضور در انتخابات تاکید کرده است.

در این بیانیه آمده است: «در فضای امنیتی- نظامی و در غیاب فضای با نشاط سیاسی و فقدان مطبوعات و احزاب مستقل و آزاد و در حالی که فعالان سیاسی و مطبوعاتی در زندان به سر می‌برند و نظامیان مقدرات سیاسی کشور را در دست دارند، نمی‌توان به برگزاری انتخاباتی آزاد و سالم امیدوار بود.»

شورای هماهنگی راه سبز امید در پایان بیانیه خود از شهروندان خواسته است نظرات و پیشنهادهای خود را درباره شرایط بیان شده، اعلام کنند.

منبع: کلمه


 
 

1390/5/6

اتهام یازده نفر از بهاییان ایران که حدود ۹ هفته پیش دستگیر شده بودند «اقدام علیه امنیت ملی» اعلام شده است.

این افراد از مدیران و کارکنان یک موسسه آموزش عالی نیمه حضوری و آنلاین بودند که با هدف تامین نیازهای تحصیلی جوانان بهایی که بعد از انقلاب از ورود به دانشگاه های دولتی محروم بوده اند، تاسیس شده است.

پدیده ثابتی، سخنگوی جامعه جهانی بهائی در گفت و گو با بی بی سی فارسی گفت بازداشت شدگان به اقدام علیه امنیت ملی و جمهوری اسلامی متهم شده اند.

به گفته خانم ثابتی علت این اتهام فعالیت در "آموزش عالی بهائیان" بوده است.

خانم ثابتی با ابراز نگرانی درباره وضع بازداشت شدگان گفت: "از موقعیت این یازده نفری که در بازداشت هستند، اطلاعی نداریم ولی بر اساس رفتار جمهوری اسلامی با بقیه زندانیان بسیار نگران هستیم. برای این که اتهامی که زده شده بسیار قوی و شدید است. هیچ کدام از بهائیان در قبل به وکیل دسترسی نداشته اند."

دولت ایران مدرک دانشگاه نیمه حضوری بهائیان را معتبر نمی داند ولی شماری از فارغ التحصیلان آن طی سال های اخیر از دانشگاه های خارج از کشور، به ویژه در کانادا و آمریکا، پذیرش گرفته اند.

بهائیان پس از انقلاب ایران از حق تحصیل در دانشگاه ها و مشاغل دولتی محروم بوده، مجامع آنها غیرقانونی اعلام شده و تعدادی از قبرستان های آنان در مناطق مختلف تخریب شده است.

منبع: بی‌بی‌سی
 


 
 

1390/5/6

هوشيار زيباری، وزير امور خارجه عراق، روز چهارشنبه خواستار توقف حملات ايران به مناطق مرزی کردنشين عراق شد و گفت اين اقدام ايران به روابط دو کشور لطمه وارد می کند.

آقای زيباری که با خبرنگاران صحبت می کرد، گفت: «ما بارديگر از حکومت ايران می خواهيم به گلوله باران پايان دهد، چرا که اين برای روابط ايران و عراق سازنده نيست و به اين روابط لطمه وارد می کند.»

هوشياری زيباری همچين گفته است :« طی پنج سال گذشته گلوله باران ها به صورت متناوب وجود داشته است، اما اين بار زمان بمباران ها طولانی تر  شده است.»

به گفته وزير امور خارجه عراق اين گلوله باران ها بی هدف بوده  به مزارع و مناطق روستايی آسيب وارد می کند.

ايران يازده روز پيش عمليات خود عليه پايگاه های گروه  حيات آزاد کردستان (پژاک) در خاک اقليم کردستان عراق آغاز کرد که بنابر گزارش ها ۸ پاسدار از جمله يکی از فرماندهان سپاه تاکنون در جريان اين حملات کشته شده اند.

رسانه های دولتی ايران روز چهارشنبه به نقل از سپاه پاسداران اعلام کردند در دور تازه حملات ايران به پايگاه های گروه پژاک در خاک عراق دست کم ۵۰ نفر از اين  اعضای اين گروه را کشته اند.

به گزارش خبرگزاری فارس ، يکی از مقامات ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  گفته است، تا زمانی که  نيروهای دولت مرکزی عراق و اقليم کردستان در مرز مشترک ميان ايران و عراق مستقر نشوند، حملات به مواضع پژاک ادامه خواهد داشت.

گروه حزب حيات آزاد کردستان، پژاک، شاخه ايرانی حزب کارگران کردستان ترکيه، پ‌کاکا، است. آمريکا  اين گروه را در  فهرست گروه‌های تروريستی خود  قرار داده است.

منبع: رادیو فردا


 
 

1390/5/6
اعتصاب غذای خشک یک فعّال دانش‌جویی
سیّدمجتبا هاشمی -عضو پیشین شورای مرکزی انجمن اسلامی دانش‌کده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانش‌گاه تهران- که برای اجرای حکم ۱ سال زندان و ۷۴ ضربه شلّاق خود به زندان اوین رفت اعلام کرد از نخستین روز حبسش در اعتراض به حکمش اعتصاب غذای خشک خواهدکرد [ندای سبز آزادی].
 
مرخصی، ملاقات، ممنوع!
رامین پرچمی -بازی‌گر سینما که ۲۵ بهمن سال گذشته بازداشت و به اتّهام اقدام علیه امنیت ملّی و اخلال در نظم عمومی به تحمّل ۱ سال حبس محکوم شده- تاکنون نه ملاقات حضوری داشته و نه اجازه داده‌اند به مرخصی بیاید و به گفته‌ی خواهرش وضعیت روحی مناسبی نیز ندارد [تحوّل سبز به نقل از روز].
 
مخالفت با مرخصی «بابک خرّم‌دین»
با وجود انجام ۲ عمل جرّاحی سنگین روی حسین رونقی‌ملکی -وبلاگ‌نویس (بابک خرّم‌دین) و مسئول «ایران پراکسی» که به تحمّل ۱۵ سال حبس محکوم شده‌است- و وضعیت نامناسب جسمانی وی به دلیل بی‌ماری کلیوی کماکان با درخواست مرخصی وی مخالفت می‌شود [رهانا].
 
احضار برای ۷ سال زندان
علی کلایی -فعّال سیاسی و عضو پیشین کمیته‌ی گزارش‌گران حقوق بشر- برای تحمّل ۷ سال حبس به اتّهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم به زندان اوین احضار شد [کمیته‌ی گزارش‌گران حقوق بشر].
 
۳ سال حبس
محمّد سعامی -از زندانیان سیاسی دهه‌ی ۶۰ که در جریان اعتراضات سال ۸۸ نیز بازداشت شد و در بند ۲۰۹ زندان اوین متحمّل شکنجه شد- با دریافت حکم ۳ سال حبس، هفته‌ی گذشته بازداشت و برای گذراندن محکومیت خود به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل گردید [رهانا].
 
چرا انفرادی؟
افشین بایمانی -زندانی سیاسی محبوس در رجایی‌شهر که به اتّهام هم‌کاری با سازمان مجاهدین خلق به حبس ابد محکوم شده- پس از بازجویی در بخش اطّلاعات این زندان به سلّول انفرادی بند ۱ منتقل شد [رهانا].
 
با مسیحی‌ها هم مشکل دارند
با وجود آن‌که ۴ شهروند مسیحی به نام‌های واهیک آبراهامیان، سونیا کشیش آوانسیان، آرش کرمان‌جانی و آرزو تیموری که ۱۳ شهریور سال گذشته بازداشت شدند، پس از تحمّل ۸ ماه حبس تبرئه شدند، آقای آبراهامیان کماکان در وضعیتی نامعلوم در زندان همدان زندانی‌ست. سایر نام‌برده‌گان آزاد شده‌اند [هرانا].
 
حکم احمد قابل تأیید شد
احمد قابل -پژوهش‌گر دینی- در دادگاه تجدید نظر به تحمّل ۲۰ ماه زندان محکوم شد و در این دادگاه حکم دادگاه بدوی مبنی بر ۳ سال تبعید به فریمان و محرومیت از سخن‌رانی و مصاحبه و نشر مطلب در جمع بیش از ۳ نفر حذف گردید [کمیته‌ی گزارش‌گران حقوق بشر].
 
بالأخره آزاد شدند!
پگاه آهن‌گرانی پس از تحمّل ۱۷ روز حبس در سلّول انفرادی با قرار وثیقه آزاد شد. هم‌چنین مه‌ناز محمّدی -مستندساز و فعّال حقوق زنان- با وثیقه‌ای ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد [رادیو زمانه].
 
به جای مرخصی، محاکمه‌اش می‌کنی؟
عبدالله مؤمنی -سخن‌گوی ادوار تحکیم وحدت که به تحمّل نزدیک به ۵ سال حبس محکوم شده‌است- به دلیل نامه‌ای که به خامنه‌ای نوشت و در آن شرح شکنجه‌هایی را که متحمّل شده‌بود نوشت، به دادسرای زندان اوین احضار و اتّهامات تازه‌ی نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به وی تفهیم شد. آقای مؤمنی ۱۶ ماه است با خانواده‌اش ملاقات حضوری نداشته و با وجود تأکید پزشکی قانونی بر لزوم معالجه‌ی پاره‌گی گوش و بی‌ماری‌های پوستی وی در خارج از زندان، تاکنون به وی مرخصی داده نشده‌است [بی‌بی‌سی].
 
قانون یعنی کشک
محمّدحسین مهیمنی -دانش‌جوی حقوق که در تظاهرات عاشورای ۸۸ گرگان بازداشت شد- به دلیل شرکت در تحمّع یادشده به فاصله‌ی یک‌هفته ابتدا در دادگاه کیفری و سپس در دادگاه انقلاب به ترتیب به اتّهامات اخلال در نظم عمومی و فعّالیت تبلیغی علیه نظام محاکمه شد. محاکمه برای ۱ جرم در ۲ دادگاه غیرقانونی‌ست [ندای سبز آزادی].
 
از ۲۰ تیر در بازداشت
مادح علوی و جهان‌گیر کسنزانی که در مراسم گرامی‌داشت ترور عبدالرّحمان قاسم‌لو در سقّز بازداشت شده‌اند در اداره‌ی اطّلاعات این شهر و در سلّول‌های انفرادی بازداشت هستند [ندای سبز آزادی].
 
آزادی عابد
عابد توان‌چه -فعّال سیاسی چپ دانش‌گاه امیرکبیر- پس از تحمّل ۱ سال حبس در زندان اراک که ۲ ماه آخر آن به صورت کار اجباری بود از زندان آزاد شد [دانش‌جو نیوز].
 
چه باید کرد؟
شورای هم‌آهنگی راه سبز امید در بیانیه‌ای ضمن تحلیل مقدّماتی شرایط انتخابات آینده‌ی مجلس ضمن نظرسنجی درباره‌ی شیوه‌ی مشارکت جنبش سبز در این انتخابات و اعلام موضع در این رابطه، شروطی نظیر آزادی شهروندانی که بعد از انتخابات بازداشت شده‌اند، آزادی راه‌بران جنبش سبز، کوتاه‌کردن دست نهادهای نظامی و امنیتی از هر گونه دخالت و مهندسی انتخابات، محترم‌شمردن آزادی قلم، فعّال‌شدن تمامی شهروندان و همه‌ی گرایش‌ها و تشکّل‌های سیاسی، ‏عقیدتی و قومی برای شرکت بدون احساس زور و تحمیل در انتخابات، فعّالیت آزاد احزاب و تشکّل‌های صنفی، لغو نظارت استصوابی، ایجاد امنیت جانی و مالی و ‏حیثیتی مساوی احزاب، نام‌زدها و رأی‌دهنده‌گان در انتخابات را از شروطی اعلام کرد که برای شرکت در انتخابات باید برقرار باشند [تحوّل سبز].
 
سپاه و پژاک
هوش‌یار زیباری -وزیر امور خارجه‌ی عراق- از ایران خواست گلوله‌باران مناطقی را که در چند روز گذشته به آن‌ها حمله کرده متوقّف کند و نسبت به آسیب‌دیدن روابط بین ۲ کشور هش‌دار داد [بی‌بی‌سی]. در همین حال يک مقام ارشد سپاه اعلام کرد تا زمانی که نيروهای دولت مرکزی عراق و اقليم کردستان در مرز مشترک ميان ايران و عراق مستقر نشوند، حمله به پژاک ادامه خواهدداشت [رادیو فردا].
 
یک خبر خوب
بخشی از لایحه‌ی حمایت از خانواده که به مردان اجازه می‌داد در صورت توانایی مالی بدون اجازه‌ی دادگاه هم‌سر دیگری اختیار کنند به گفته‌ی موسا قربانی -نماینده‌ی مجلس- حذف شد [بی‌بی‌سی].
 
اصغر فرهادی در اوج
جایزه‌ی به‌ترین فیلم جشن‌واره‌ی «پولا»ی کرواسی به «جدایی نادر از سیمین» رسید [کلمه].
 
آن‌وری‌ها
 
بالأخره یکی راستش را گفت!
رضا تقی‌پور -وزیر ارتباطات و فن‌آوری اطّلاعات- یکی از اهداف راه‌اندازی اینترنت ملّی را جمع‌آوری اطّلاعات و مدیریت ای‌میل‌ها و توجّه به مباحث امنیتی در این بخش اعلام کرد [ندای سبز آزادی به نقل از خبرگزاری مهر].
 
چه می‌کنه این جریان انحرافی!
چند تن از نماینده‌گان مجلس با انتقاد از افزایش واردات موادّ غذایی و محصولات کشاورزی در سال‌های گذشته جریان انحرافی -نزدیکاه مشایی- را به توطئه‌چینی برای تهدید امنیت غذایی کشور متهم کردند [رادیو فردا].
 
سپاه نفت می‌خورد
رستم قاسمی -فرمان‌ده قرارگاه خاتم‌الأنبیای سپاه- به‌عنوان وزیر پیش‌نهادی نفت به مجلس معرّفی شد [بی‌بی‌سی].
 
باز هم جریان انحرافی
مهدی طائب مشایی را فراماسونر و مرتاض دانست و جریان انحرافی را به یهودیان منتسب کرد [رادیو زمانه].
 
تهیه و تنظیم: بامداد راد

 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته