-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 07/23/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



مرد مشهور و قوی ایران، پس از آن که جایگاه رهبر کشور را زیر سوال برد طی حمله ای انتقام جویانه با ضربات پی در پی چاقو به قتل رسید. روح اله داداشی پس از جانبداری از یک سوی جدل میان محمود احمدی نژاد و آیت اله علی خامنه ای از طرف گیری خود برگشته بود.

روح اله داداشی هفته گذشته پس از برخورد با سه مهاجم به ضرب چاقوی آنان کشته شد.

وی یکی از پشتیبانان برجسته محمود احمدی نژاد بود. مهارت های وی به شدت در رسانه های دولتی به نمایش گذاشته می شد و به ویژه داستان نزدیک شدن وی به رییس جمهور مورد مناقشه سر از نشریات در آورد.

ایران تابستان گذشته درهای مسابقه «قوی ترین مردان جهان» را در جزیره کیش خود در حاشیه خلیج فارس به روی تمامی شرکت کنندگان از سراسر دنیا باز گذاشت. هنگامی که داداشی برنده شد، رسانه ها از وی به خاطر این که نشان سرافرازی و پیشرفت نظم و انضباط ایران در سال های اخیر بود، داداشی را مورد ستایش قرار دادند.

ولی روح اله داداشی پس از جانبداری از یکی از طرفین دعوای میان محمود احمدی نژاد و آیت اله علی خامنه ای از جانبداری خود برگشت.

شاهدان می گویند که آقای داداشی پس از یک تصادف، با سه مرد سرنشین آن خودرو درگیر شده بود. حمله «بروسلی وار» مهاجمین به جنگ ۴۰ دقیقه ای بدل شد و در نهایت با ۵۰ ضربه چاقو به این مرد عضلانی توانستند بر وی برتری یابند. علیرضا اکبرشاهی، فرمانده نیروی پلیس تهران بزرگ گفت: «هر سه نفری که در قتل داداشی مشارکت داشته اند ضمن فرار از پایتخت دستگیر شده اند.»

جهان نیوز، وب سایت محافظه کار استفاده از خشونت را برای تسویه حساب های سیاسی مایه سوگواری دانست: «اکنون خشونت به بخشی ضروری از فرهنگ ما تبدیل شده که بازتابی از عدم تحملی است که امروزه تمام بنیادهای ما را در می نوردد.» سیاستمداران و روشنفکران ما باید فورا بنشینند و برای این رسم خشم و عدم تحمل راه حلی پایدار بیندیشند.

گفته می شود که به تازگی با بیان علنی این که پشت تمام فشارها بر روی احمدی نژاد خودِ رهبر است، وی (در واقع) رهبر را «مورد اهانت» قرار داد.

وی با توصیف رییس جمهور به عنوان قهرمان واقعی ملت، مدال طلای خود را به وی تقدیم کرد.

شاهدان می گویند که آقای داداشی پس از یک تصادف، با سه مرد سرنشین آن خودرو درگیر شده بود. حمله «بروسلی وار» مهاجمین به جنگ ۴۰ دقیقه ای بدل شد و در نهایت با ۵۰ ضربه چاقو به این مرد عضلانی توانستند بر وی برتری یابند. علیرضا اکبرشاهی، فرمانده نیروی پلیس تهران بزرگ گفت: «هر سه نفری که در قتل داداشی مشارکت داشته اند ضمن فرار از پایتخت دستگیر شده اند.»

جهان نیوز، وب سایت محافظه کار استفاده از خشونت را برای تسویه حساب های سیاسی مایه سوگواری دانست: «اکنون خشونت به بخشی ضروری از فرهنگ ما تبدیل شده که بازتابی از عدم تحملی است که امروزه تمام بنیادهای ما را در می نوردد.» سیاستمداران و روشنفکران ما باید فورا بنشینند و برای این رسم خشم و عدم تحمل راه حلی پایدار بیندیشند.

در مسابقات قهرمانی بین المللی سال گذشته که در کیش برگزار شد آقای داداشی پس از پشت سر نهادن دوازده شرکت کننده از کشورهای مختلف آسیایی و اروپایی قوی ترین مرد ایران و آسیا لقب گرفت.

آقای احمدی نژاد در ماه های اخیر از مجموعه ای از سرزنش های آیت اله خامنه ای رنج برده است. تلاش عریان وی برای اخراج وزیر اطلاعات دولت از جمله این موارد بوده است. پس از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹، پشتیبانی آیت اله خامنه ای به عنوان یک همپیمان برای حیات احمدی نژاد ضروری بود. گفته می شود که از آن زمان آقای خامنه ای از قدرت گرفتن بیش از اندازه احمدی نژاد می هراسد.

* از: دامین مک الوری- احمد وحدت / در: دیلی تلگراف


 


فعالان مخالف دولت ایران وزرات امور خارجه را متهم می کنند که در برابر رای دادگاه فدرال مبنی بر حذف نام (سازمان مجاهدین خلق) و شورای مقاومت ایران از فهرست سازمان های تروریستی بین المللی سر باز می زند و با وجود این که یک سال از صدور این رای می گذرد، وزارت امور خارجه ایالات متحده خودستایانه از این دستور طفره می رود.

هفته گذشته همزمان با تجدید نیروی سازمان مجاهدین در سالروز تاسیس این سازمان، هوادارانش از هیلاری رودهام کلینتون، وزیر امور خارجه ایالات متحده خواسته اند که از دستور دادگاه پیروی کند.

وزرات امرو خارجه می گوید که هنوز در حال بررسی شواهد و مدارک درباره این گروه است.

محمد علفچی، یک تظاهر کننده ایرانی-امریکایی از نیویورک می گوید: «نام سازمان مجاهدین خلق از فهرست حذف نشده زیرا سیاست امریکا بر مبنای راضی و آرام نگه داشتن ایران بوده است.» وی ادامه می دهد: «مردم ایران همه چیز را می بینند. تنها دلیل باقی ماندن سازمان در فهرست ترور خوشامدِ ایران است.»

وزرات امور خارجه گفت که اخیراً در ماه ژوئن از تیم سازمان مجاهدین خلق شواهدی را دریافت کرده است. مارک تونر، سخنگوی وزارت امور خارجه گفت :«ما در حال حاضر مشغول بررسی این موارد جدید هستیم، به همین دلیل هنوز تصمیمی نگرفته ایم.»

پشتیبانی سطح بالا برای حذف نام سازمان مجاهدین از این فهرست طیف وسیعی را در بر می گیرد: از دادستان پیشین، ژنرال مایکل ب موکاسی گرفته تا آقای تام ریج، وزیر پیشین امنیت داخلی در دولت جرج بوش و هوارد دین، رییس پیشین کمیته ملی حزب دموکرات، همه از پشتیبانان حذف نام سازمان مجاهدین از این فهرست اند.

پس از انقلاب اسلامی، سازمان مجاهدین خلق در چهره یک گروه کلیدی مخالفِ آیت اله روح اله خمینی و حکومت وحشیانه دینی وی ظاهر شد. رهبران این سازمان در دهه ۸۰ میلادی (دهه اول انقلاب)، جلای وطن کردند و در اردوگاه اشرف در ۵۰ مایلی ایران در خاک عراق مسکن گزیدند.

پس از آن، خودکامه عراق، صدام حسین به «مقاومت» اجازه داد تا حمله نظامی به ایران را ترتیب دهد. در جنگ میان ایران و عراق در دهه ۸۰ ایران برای سازمان به منزله دشمن تشخیص داده شد.

در سال ۲۰۰۳، سازمان مجاهدین خلق با امضای توافقنامه نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا، تمامی جنگ افزارهای خود را تحویل داد. بروس مک کولم، رییس بنیاد راهبردهای مردم سالارانه (استراتژی های دموکراتیک) گفت که به تمامی ۳۴۰۰ پناهنده تضمین امنیت داده شده بود. ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۰۹ اردوگاه اشرف را به نیروهای عراق تحویل داد.

رییس جمهور بیل کلینتون در جستجوی گشایشی در مناسبات با دولت ایران و در تلاش برای ایجاد ارتباط با تهران، «جبهه مقاومت» را در سال ۱۹۹۷ در فهرست قرار داد. پیش از آن، «مقاومت» در ایالات متحده با دولت واشنگتن ارتباط خوبی داشت و آزادانه عمل می کرد.

سازمان مجاهدین برای اولین بار در سال ۱۹۹۹ در برابر این تصمیم دست به دادخواهی زد ولی وزرات (امور خارجه) این درخواست قانونی را در اوایل سال ۲۰۱۰ رد کرد. روز شنبه دقیقا یک سال از لغو این رای در دادگاه تجدید نظر فدرال در واشنگتن می گذرد ولی سازمان مجاهدین خلق از آن زمان تاکنون همچنان در فهرست باقی مانده است.

اعضای مقاومت درخواست کرده اند که خانم کلینتون برای اثبات فعالیت تروریستی اخیر این سازمان مدرک ارائه کند و یا به این اتهام اساسا پایان ببخشد.

بحث حقوقی کنونی تنها آخرین نمونه از اختلاف نظر سازمان مجاهدین خلق است که از ابتدای پایه ریزی اش در سال ۱۹۶۳ با ایالات متحده داشته است. وزارت امور خارجه امریکا می گوید که این سازمان به رهبری گروهی از دانشجویان چپ گرای دانشگاه های ایران، در دهه ۱۹۷۰ (دهه پیش از انقلاب) منشا چندین مورد بمب گذاری، آدم ربایی، هواپیما ربایی بوده است که منجر به مرگ شش امریکایی شده است.

پس از انقلاب اسلامی، سازمان مجاهدین خلق در چهره یک گروه کلیدی مخالفِ آیت اله روح اله خمینی و حکومت وحشیانه دینی وی ظاهر شد. رهبران این سازمان در دهه ۸۰ میلادی (دهه اول انقلاب)، جلای وطن کردند و در اردوگاه اشرف در ۵۰ مایلی ایران در خاک عراق مسکن گزیدند.

پس از آن، خودکامه عراق، صدام حسین به «مقاومت» اجازه داد تا حمله نظامی به ایران را ترتیب دهد. در جنگ میان ایران و عراق در دهه ۸۰ ایران برای سازمان به منزله دشمن تشخیص داده شد.

در سال ۲۰۰۳، سازمان مجاهدین خلق با امضای توافقنامه نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا، تمامی جنگ افزارهای خود را تحویل داد. بروس مک کولم، رییس بنیاد راهبردهای مردم سالارانه (استراتژی های دموکراتیک) گفت که به تمامی ۳۴۰۰ پناهنده تضمین امنیت داده شده بود. ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۰۹ اردوگاه اشرف را به نیروهای عراق تحویل داد.

از آن زمان به بعد، نیروهای امنیتی عراق دو بار به اردوگاه یورش برده اند که ۴۱ تا ۴۶ کشته و بیش از ۸۰۰ زخمی بر جای گذاشت.

آقای مک کولم می گوید: «رئیس جمهور عراق، نوری المالکی کتبا خاطر نشان ساخته بود که مردم کمپ اشرف را بر اساس کنوانسیون ژنو پشتیبانی کند؛ روشن است که وی به تعهد خود عمل نکرده است.»

اعضای سازمان مجاهدین خلق می گویند تا زمانی که ایالات متحده در بیرون آوردن نام سازمان از فهرست سازمان های تروریستی تعلل می کند، دولت عراق از عنوان «گروه تروریستی» برای توجیه خشونت و کشتار استفاده خواهد کرد.

آقای مک کولم می گوید: «در شرایطی هستیم که فاجعه انسانی به بار می آورد.»

در سال ۲۰۰۹ دادگاه عالی اتحادیه اروپا پس از آن که دریافت این سازمان از زمان قرار، دست به هیچ گونه اقدام تروریستی نزده است، دستور داد که نام این گروه از فهرست سازمان های تروریستی شناخته شده در اتحادیه اروپا حذف شود.

* از: ماریِک وندر وارت / در: واشنگتن تایمز


 


دوست داشتیم در چه دنیایی زندگی می کردیم؟ در دنیایی که هیچکس در آن نباید گرسنگی بکشد، که در آن فقر و جنگ نباشد. در چه دنیایی زندگی می کنیم؟ در دنیایی که آدم ها در آن گرسنگی می کشند و فقیر هستند و در جنگ ها می میرند. یکی رویاست – دیگری حقیقتِ تلخ. خوب است که تلاش کرد آرزوها محقق شوند. اما به همان میزان هم مهم است که واقعیت را شناخت و به آن تن داد. و در این مورد آخری آلمان تا حدودی کم دارد.

کشور از این موضوع ناراحت است که دولت آلمان آماده است به عربستان سعودی و آنگولا اسلحه بفروشد. زیرا این دو کشور دمکراسی به سبک اروپای غربی نیستند، از این گذشته با همسایگان خود مشکل دارند. بعلاوه در آلمان نفسِ ترکیب واژگانِ اسلحه و صادرات کافی است تا بیشتر مردم را به خشم آورد.

اما این نگاه بیش از حد ساده انگارانه است. بیایید هر دو مورد را جداگانه از هم درنظر بگیریم. عربستان سعودی کشوری خودکامه است که در آن مخالفان سیاسی همانگونه سرکوب می شوند که زنان. کشوری که مردمان ثروتمندش از سالها پیش به گروه های اسلامی کمک مالی می کنند، برخی از این گروه ها رسالت خود را در مبارزه با غرب می دانند. کشوری که با نیروهایش کمک کرد تا اعتراض ها را در بحرین که به احتمال ایران هم در سازماندهی آن دست داشته سرکوب کنند. این از یک طرف.

از طرف دیگر رهبری این کشور یکی از باوفاترین متحدان غرب در جهان عرب است. عربستان به ایالات متحده در هر دو جنگ این کشور علیه دیکتاتور عراق صدام حسین پایگاه داد و با شاخۀ القاعده در کشور همسایه یمن مبارزه می کند. و این کشور خود را قطب مخالفِ حکومت بنیادگرای ایران می داند که تمام منطقه را هدفمند بی ثبات می کند – عراق و افغانستان و لبنان و سوریه و بحرین.

بنابراین دلایل خوب اخلاقی وجود دارد که به عربستان سعودی تانک های لئوپارد را نفروشند. و دلایل منطقی زیادی هم وجود دارد که حتی با تحویل سلاح کمک کرد که عربستان سعودی با ثبات بماند و بتواند منافع راهبردیش را که منافع ما هم هستند در صورت لزوم به کرسی هم بنشاند. چرا که اسرائیل هم هیچگونه مخالفتی با تحویل تانک ها نکرده است. دولت اسرائیل همتای عربستانی خود را بیشتر متحد می داند زیرا هر دو کشور در موضوع ایران منافع یکسانی را دنبال می کنند.

بنابراین وقتی حتی اسرائیل مخالف تحویل تانک های آلمانی به عربستان نیست چرا ما باید کاسۀ داغ تر از آش شویم؟ در مورد آنگولا پاسخ به پرسش صادرات سلاح ساده تر هم هست. این کشور، یکی از کشورهای با ثبات تر و از نظر اقتصادی با بیشترین میزان رشد در قارۀ پر مشکلِ آفریقا، مایل به داشتن چند قایق گشتی آلمانی برای امنیت مرزی است. لطفاٌ بفرمایید مشکل کجاست؟ با این قایق ها کمتر بتوان جنگ تهاجمی انجام داد و جلوی تظاهرات را هم که تقریباٌ نمی توان گرفت. بگذارید آنگولایی ها چند قایق آلمانی به دست آورند.

چنین سیاست صادرات اسلحه ای که مبتنی بر منافع ملی باشد چند مورد ناخوشایند هم دارد، در این مورد هم باید بدانیم چه می کنیم. زیرا کشور دوست که به آن اسلحه می فروشیم می تواند در مدت کوتاهی دشمن ما هم بشود. نمونه های زیادی در این باره وجود دارد. ایالات متحده به ایرانِ زمان شاه اسلحه داد. بعد از انقلاب اسلامی سلاح های آمریکایی به یکباره در دست روحانیون افتاد. واشینگتن به دیکتاتور عراق صدام حسین هم وقتی علیه ایران لشکر کشید اسلحه داد. در جریان هر دو جنگ خلیج فارس این سلاح ها به روی سربازان آمریکایی گرفته شد. در جنگ فالکلند آرژانتینی ها ناو انگلیسی «شفیلد» را با موشکی غرق کردند که کشور عضو ناتو فرانسه داده بود. و وقتی معمرالقذافی از ترور دست برداشت برای مدتی کشورهای غربی به سوی او شتافتند تا نیروهایش را مسلح کنند.

بسیار ستودنی است که به دلایل اخلاقی مخالف صادرات اسلحه بود. اما حقیقت این است: همواره حکومت هایی وجود خواهند داشت که می کوشند منافع خود را به ضرب سلاح پیش ببرند، چه علیه همسایگان یا چه علیه مردم خودی؛ موردهای لیبی و سوریه این روزها این مدعی را به اثبات می رساند. و از این رو پذیرفتنی است که به کشورهایی اسلحه داد که می خواهند خود را در مقابل این حکومت ها حفظ کنند.

به همین شکل حقیقت است که کشورهای دیگر اسلحه تحویل خواهند داد، اگر ما آلمانی ها نخواهیم. ایالات متحده و انگلیس و فرانسه و روسیه و اوکراین از این جهت سابقۀ روشنی دارند. بنابراین دنیا با چند سلاح صادراتی آلمان آرام تر نمی شود.

این حرف که، متشکریم صادرات اسلحه نمی خواهیم کمی مانند تغییر سیاست اتمی آلمان است. گرچه دیگر نمی خواهیم نیروگاه اتمی داشته باشیم اما تن می دهیم که برق اتمی از نیروگاه های فرانسوی و اسلواکی بگیریم که در مرزهای ما قرار دارند. موضوع اصلی این است که وجدان آلمانی ما راحت باشد.

در سال های اخیر در آلمان تغییر تدریجی در سیاست خارجی و سیاست کمک به کشورهای نیازمند رخ داده است. دیگر رعایت منافع ملی مذموم نیست. و باید دقیقاٌ – البته با هماهنگی اتحادیۀ اروپا و شریکان ناتو – با صادرات اسلحه برخورد کنیم. اگر به نفع ماست که دولتی بتواند خود را در قدرت نگاه دارد یا با آن جلویِ قدرتی برتری طلب گرفته شود باید اسلحه هم بدهیم. حتی اسلحه ای که برای ما کارکرد نمادین دارد مانند تانک های لئوپارد.

چنین سیاست صادرات اسلحه ای که مبتنی بر منافع ملی باشد چند مورد ناخوشایند هم دارد، در این مورد هم باید بدانیم چه می کنیم. زیرا کشور دوست که به آن اسلحه می فروشیم می تواند در مدت کوتاهی دشمن ما هم بشود. نمونه های زیادی در این باره وجود دارد. ایالات متحده به ایرانِ زمان شاه اسلحه داد. بعد از انقلاب اسلامی سلاح های آمریکایی به یکباره در دست روحانیون افتاد. واشینگتن به دیکتاتور عراق صدام حسین هم وقتی علیه ایران لشکر کشید اسلحه داد. در جریان هر دو جنگ خلیج فارس این سلاح ها به روی سربازان آمریکایی گرفته شد. در جنگ فالکلند آرژانتینی ها ناو انگلیسی «شفیلد» را با موشکی غرق کردند که کشور عضو ناتو فرانسه داده بود. و وقتی معمرالقذافی از ترور دست برداشت برای مدتی کشورهای غربی به سوی او شتافتند تا نیروهایش را مسلح کنند.

امروز آنها علیه مردم خود می جنگند. تمام اینها نمونه های بسیار نازیبایی است از معاملۀ نامؤفق اسلحه. نکته اینجاست، باید از عربستان سعودی یا نیز پاکستان دست برداریم، فقط چون این خطر وجود دارد که شبه نظامیانی در آن کشورها سرکار بیایند؟ یا منطقی تر نیست حاکمان این کشورها را مورد حمایت قرار دهیم – حتی با تحویل اسلحه – زیرا برای ما ضرر کمتر هستند؟

انصاف را که این موضع اخلاقی نیست. اما بسیار عمل گرایانه است. و بویژه مناسب برای دنیایی که در آن خواب ها با تأسف بسیار بسیار نادر راست در می آیند.

* از: آندرئاس تایسن / در: فایننشال تایمزآلمان


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته