-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 07/26/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



انتظار هنرمندان مقابل زندان اوین نتیجه نداد

 

هنرمندانی که برای استقبال از پگاه آهنگرانی به زندان اوین مراجعه کرده بودند و مقابل در اصلی این زندان منتظر ایستاده بودند، پس از گذشت ساعتی از نیمه شب ناامیدانه و دست خالی بازگشتند.

حبیب رضایی، رخشان بنی‌اعتماد، جعفر پناهی، مهناز افشار، کامبوزیا پرتوی و منیژه حکمت(مادر پگاه آهنگرانی) از جمله هنرمندانی بودند که برای استقبال از پگاه آهنگرانی دیشب (دوشنبه شب) به مقابل در اصلی زندان اوین مراجعه کرده بودند؛ اما پس از ساعت‌ها انتظار به آنها اعلام شد که آزادی پگاه آهنگرانی امشب منتفی است و جمعیتی که برای آزادی دو سینماگر زن زندانی جمع شده بودند، حدود ساعت یک بامداد به خانه‌های خود بازگشتند.

بعضی از علاقه‌مندان، از ساعت ۱۷ دیروز با مراجعه به اوین منتظر آزاد شدن این دو سینماگر زندانی بودند.

آزاد نشدن پگاه آهنگرانی و مرضیه وفامهر در حالی است که تمامی مراحل سپردن وثیقه برای آزادی آنها طی شده و دادستان کل کشور نیز دیروز (۳ مرداد) از آزادی قریب‌الوقوع این دو خبر داده بود.

محسنی اژه‌ای روز گذشته اعلام کرد که تحقیقات مقدماتی از پگاه آهنگرانی و مرضیه وفامهر تکمیل شده و این دو نفر به زودی آزاد می‌شوند.

پس از اظهارات دادستان کل کشور شایعه آزادی پگاه آهنگرانی در سایت‌های مختلف منتشر شد، اما هنوز مشخص نیست که این آزادی چه زمانی محقق شود.

 

 


 


قلب بلورت (شعر)

 

 

آفتاب عجب رنگ به رو باخته از منظر رویت

 

گویــی که صبــا، نقش وفـا بسته به کویت

 

گلزار که همه یاس و شکوفه به میان است

 

دل بستـه به عطــر نفس و ســرو وجودت

 

مــاهور به شب شعــر شود، نقش بگیــرد

 

در حســرت دیــــدار و تمنــــای حضــــورت

 

ایـن خوشـه پروین کــه نـــوازد دل شب را

 

افتـــاده به پــای و قـــدم و جـــای عبــورت

 

مرغان همـه سر داده به صد سور و سُروری

 

از حســن رخ ، روی تــو، شـــرح غیـــورت

 

دل می برد از عاشق دل خسته خود بــاز

 

این شیــوه چشم سیــه و، نــاز غــرورت

 

مهتــاب غــزل گــوید و از شــوق بخنـــدد

 

از روی مـــه و گــرمـــی آن قلب بلــــورت

 

گلهــای جهان، جمله شکوفا بنشستند

 

در حیرت گلبــرگ تن و شــور و فجـــورت

 

با خود نتـــوان جنگ، که روی تـــو ندیدن

 

در خلد برین هم نتوان دید رخ روی چو ماهت

 

 م.ش

 

شانى

 


 


یک عراقی رییس هيات‌عالي حل‌اختلاف و تنظيم روابط قواي سه‌گانه شد

خبرگزاری ایرنا به نقل از دفتر رهبری، متن فرمان آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به آیت الله شاهرودی را به شرح زیر منتشر کرده است:

در اجراي بند ۷ اصل ۱۱۰ قانون اساسي، هيات عالي حل اختلاف و تنظيم روابط قواي سه گانه به منظور بررسي ارائه نظرات مشورتي در موارد حل اختلاف و تنظيم روابط سه قوه تشكيل مي گردد و جنابعالي و آقايان حجت الاسلام سيد محمدحسن ابوترابي، سيد مرتضي نبوي، عباسعلي كدخدايي و سيد صمد موسوي خوشدل به عنوان اعضاي آن هيات عالي براي يك دوره پنجساله انتخاب مي‌شويد. رياست هيات مذكور برعهده ي جنابعالي خواهد بود.

لازم است مسئولان عالي نظام خود در تعامل با يكديگر ، روابط قوا را به نحو مطلوب تنظيم و اختلافات احتمالي را رفع كنند و كمال همكاري را با هيات مذكور به عمل آورند.
از خداوند متعال توفيق همگان را خواستارم.
سيد علي خامنه اي

۳ /مردادماه / ۱۳۹۰

به نظر می‌رسد انتصاب هاشمی شاهرودی در موقعیتی که معمولا می‌توانست از آن هاشمی رفسنجانی باشد، تقویت این روحانی عراقی در مقابل رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد. برخی از سال‌ها قبل از هاشمی شاهرودی را به عنوان جانشین احتمالی آیت‌الله خامنه‌ای نام می‌برده‌اند.

لازم به توضیح است که آیت‌الله شاهرودی متولد شهر نجف و دارای تابعیت دوگانه ایرانی و عراقی است. نامبرده زمانی ریاست مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق ورا بر عهده داشته و عضو حزب «الدعوه» عراق نیز بوده است.

گفته می‌شود تا پیش از آمدن به ایران، آیت الله شاهرودی بر زبان فارسی مسلط نبوده و به عنوان رابط میان مراجع نجف و آیت الله خمینی بعد از انقلاب ۱۳۵۸ فعالیت می‌کرده است.

 


 


محسنی اژه‌ای: سعید مرتضوی تبرئه نشده است

سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی در خصوص پرونده سعید مرتضوی؛ یکی از متهمان جنایت کهریزک گفت که ادعای وی نادرست است و برای وی منع تعقیب قضایی صادر نشده است.

به گزارش خبرآنلاین غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری خود با خبرنگاران در ارتباط با جزئیات پرونده سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران و دیگر متهمان پرونده کهریزک گفت: «این پرونده به طور جداگانه در دادسرای انتظامی قضات رسیدگی می‌شود و در آنجا هم هنوز حکمی صادر شده و قرار منع تعقیب صحت ندارد. »

آقای اژه ای در تشریح جزییات این پرونده اظهار داشت که پس از شکایتی که یک سال قبل از این قضات شد «پرونده به دادگاه ارسال شد و دادگاه بدون توجه به قرار منع تعقیب به دلیل نواقصی که در پرونده وجود داشت پرونده را به دادسرا ارجاع داد که یکی از این نواقص این بود که باید از یک مرجع قانونی استعلاماتی اخذ می‌شد. چون پرونده به دادگاه نیامده هنوز مفتوح است و دادگاه هیچ گونه تصمیمی در این زمینه نگرفته است.»

اعدام ۴۵ نفر در چهار ماه گذشته

سخنگوی قوه قضائیه در ادامه نشست خود گفت که در چهار ماه ابتدای امسال «در خصوص جرایم خشن ۵۴ نفر به اشد مجازات محکوم شدند که ۴۵ نفر آنها به دار آویخته شدند.»

اژه‌ای اقدامات خشن افراد اعدام شده را «آدم ربایی، محاربه از طریق برهنه کردن سلاح‌های سرد و گرم و ترساندن مردم» عنوان کرد و گفت ۵۴ نفر از اشخاصی که مبادرت به این کارها کرده بودند به اشد مجازات محکوم شده‌اند که ۴۵ نفر از این افراد به دار آویخته شدند.

وی همچنین با اشاره به اینکه تعدادی از این اعدام‌ها در ملاء عام صورت گرفت در خصوص پرونده تجاوزهای گروهی خمینی‌شهر هم گفت که این قبیل پرونده‌ها خارج از نوبت رسیدگی می‌شود.

اقدامات قوه قضاییه در دهه اول انقلاب پیشگیری از وقوع جرم در سال‌های بعد بود

سخنگوی قوه قضائیه در بخش دیگری از گفگتوی خود گفت که اقدامات دستگاه قضایی در دهه اول انقلاب برای خنثی‌کردن اقدامات «دشمنان داخلی» و محاکمه آنها باعث «پیشگیری از وقوع جرایم در سال‌های بعد» شد.

وی همچنین با اشاره تلویحی به میزان بالای جرم در جمهوری اسلامی گفت اگر «فقر ،تبعیض و اختلاف طبقاتی در جامعه باشد یک سری جرایم نیز به تبع آن رخ خواهد داد که رسیدگی و رفع آنها به تنهایی نمی‌تواند برعهده قوه قضائیه باشد.»

پگاه آهنگرانی و مرضیه وفا‌مهر

این مقام قضایی در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص وضعیت پرونده پگاه آهنگرانی و مرضیه وفامهر گفت که این دو نفر بعد از گزارش رسمی مراجع امنیتی تحت تعقیب قرار گرفته و بازداشت شده‌اند.

وی با بیان اینکه خانم آهنگرانی و وفا مهر احتمالا با «قرار وثیقه، یا آزاد شده یا تا فردا با تامین قرار آزاد خواهند شد» گفت که لزومی برای ادامه بازداشت‌ آنها نیست.

در همین حال و مطابق برخی گزارش‌ها، پگاه آهنگرانی بازیگر و مستندساز بعد از ۱۵ روز صبح امروز از زندان آزاد شده است.


 


تکمیلی: شایعه آزادی پگاه آهنگرانی از «زندان زنان»

امروز سخن‌گوی قوه قضاییه گفته بود که پگاه آهنگرانی آزاد خواهد شد. محسنی اژه‌ای امروز در جمع خبرنگاران گفته بود: «نباید رسانه ها عنوان کنند که دو هنرمند دستگیر شده اند زیرا ما عنوان شخص را دستگیر نمی‌کنیم بلکه خود شخص را بر اساس جرمی که انجام داده است دستگیر می‌کنیم. این دو نفر هم بر اساس گزارشات رسمی مراجع امنیتی دستگیر شده‌اند و پرونده در تحقیقات مقدماتی است و امروز تحقیقات مقدماتی تکمیل شده و فعلا با تامین قرار آزاد می‌شوند.»

آهنگرانی که در محدوده زمانی انتخابات ریاست جمهوری به نفع میرحسین موسوی فعالیت می‌کرد، بعد از انتخابات احضار و بازجویی شده بود.

گفته می‌شد یکی از علل بازداشت آهنگرانی، انتشار خبر احتمال گزارش بازی‌های جام جهانی فوتبال زنان از سوی او برای رادیو «دویچه وله» آلمان بوده است. یک عکاس ورزشی نیز که قرار بود این بازی‌ها را پوشش دهد نیز مدتی بازداشت شد. مریم مجد، عکاس ورزشی پس از مدتی با نهادن وثیقه آزاد شد.


 


توضیح کوبیده با گوجه اضافه

سایت‌های مختلف در زیر مطالب غیر خبری، معمولا توضیح می‌دهند که «نظر وارد لزوما بیانگر دیدگاه سایت نیست». اما مساله مهم این است که خودنویس عملا دیدگاه سیاسی‌ای ندارد و این اعضای آن هستند که دیدگاه‌های‌شان را در خودنویس منتشر می‌کنند. امروز اضافه شدن یک خط در زیر یکی نوشته‌ها موجب بروز سو تفاهم شد که ترجیح دادم به خوانندگان و اعضا توضیح بدهم که نوشته‌ها و تولیدات اعضا (بیش از ۵۳۰۰ عضو) معرف نگاه خودنویس نیست. خودنویس عملا دیدگاهی جز دفاع از آزادی بیان و مسوولیت طلبیدن از سیاست‌مداران و پاسخگو کردن آنان و دادن صدا به کسانی که خاموش مانده‌اند، ندارد.

خودنویس افتخار می‌کند که میزبان دیدگاه‌های مختلف است و خط قرمز ما هم «اعلامیه جهانی حقوق بشر» و قواعد رسانه‌ای هستند. به عنوان مثال ما با «تروریست‌» گفتگو نمی‌کنیم، با گروه‌های سیاسی معامله نمی‌کنیم، از خشونت هم بیزاریم و اگر هر نویسنده محترمی، خشونت را تبلیغ کند، بخش یا کل نوشته را «آرشیو» می‌کنیم.

یکی از دلایلی که باعث بروز سو تفاهم شده می‌تواند نگاه انتقادی من به عنوان سردبیر سایت باشد. من طرفدار هیچ گروه سیاسی‌ای نیستم و از نگاه من، همه سیاسیون و مقام‌های سیاسی، مسوول هستند و باید پاسخگو باشند. این نگاه که به نوعی عدم همراهی با حرکت‌های سیاسی هم تلقی می‌شود، باعث می‌شود به این نتیجه برسند که انتشار کارهای من در خودنویس به معنای حرکتی منسجم در مقابل این جریان یا آن گروه است.دوستان گرامی گاهی خبرها و کارتون‌های انتقادی از حاکمیت و شخص آیت‌الله خامنه‌ای را هم نمی‌بینند. جالبتر اینکه دوستی می‌گفت، انتشار کاریکاتور آیت‌الله خمینی در جهت نفی جریان دموکراسی خواه است! از کی تا حالا آیت‌الله خمینی با آن سابقه نقض حقوق بشر و نفی دموکراسی، نماد مردم‌سالری شده که ما خبر نداشته‌ایم؟

از نظر برخی دوستان رسانه‌ای و اعضای فعال جریان‌های سیاسی، خودنویس نباید برخی دیدگاه‌ها را که منتهی به زیر سوال برده شدن گروه‌ها می‌شود را منتشر کند. از نظر بعضی از دوستان، سانسور «مصلحتی» برای تقویت گروه‌های سیاسی لازم است و انتقاد بدون رعایت منافع گروه‌های ویژه، موجب تضعیف می‌شود.

برای آنکه بعد مساله را نشان بدهم، اشاره‌ای می‌کنم به انتشار دیدگاه‌های آقای مجتبی واحدی و گفتگویی که با ایشان کرده بودیم. خودنویس از طرف برخی دوستان اصلاح‌طلب متهم شد به ایجاد تفرقه در صفوف منسجم اصلاح‌طلبان! سوال من این بود؛ اگر صفوف منسجم بودند، چرا با انتشار نظر اقای واحدی همه چیز ترک برداشت؟ یعنی انتشار دیگاه ایشان در تقابل با نگاه گروهی از اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات موجب شکست همه چیز شد؟ بیان سوال‌هایی که معمولا به خاطر مصلحت‌اندیشی پنهان می‌مانند آیا موجب فرو ریختن یک ساختار منسجم می‌شود؟

اما مساله‌ای که یکی از یاران سایت‌های «سبز» به من گفت این بود که خودنویس مطالبی را منتشر می‌کند که از سوی سایت‌های دیگر سانسور می‌شوند. به همین دلیل ایجاد حساسیت می‌کند. خب اگر دوستان سایت‌های دیگر، نگاه‌های انتقادی و کامنت‌ها را سانسور نمی‌کردند، به این اندازه در خودنویس دیده نمی‌شدند!

 

اما توضیح واضحات:

 یک توضیح بدهم در باره همراهان خودنویس:

- همه اعضای سایت: هر کسی می‌تواند عضو سایت باشد و بعد از عضویت، مطالب، کارتون‌ها، کامنت‌ها، عکس‌ها و فیلم‌های «اوریجینال» و «غیر تکراری» خود را در خودنویس منتشر کند.

-تحریریه ثابت: گروهی از روزنامه‌نگاران تبعیدی و تعدادی از روزنامه‌نگاران داخلی(با نام‌های مستعار یا بدون نام) که در رسانه‌های ایران هم قلم زده‌اند و در بخش‌های «سیاست»، «جامعه»، «چرتکه» و «هنرستان» می‌نویسند.

-بلاگرهای قدیمی‌تر: صاحبان نگاه و اندیشه که از مدت‌ها پیش با خودنویس بوده‌اند و نظرهای‌شان در خودنویس منعکس شده است

-بلاگرهای جدید: دوستانی که اخیرا به خودنویس پیوسته‌اند و نظرهای‌شان را در «بلاگستان» خوانده‌اید

-طنازان و کارتونیست‌ها: که در بخش‌های طنزستان و کارتون آثارشان را خوانده‌اید و دیده‌اید. ویدیوهای علیرضا رضایی هم معرف حضورتان هست

- آموزگاران:کسانی که مطالب آموزشی می‌نویسند

-دبیران: کسانی که مطالب را بررسی، ادیت، بازبینی و منتشر می‌کنند

-مهندسین: مسوولین فنی سایت که تلاش زیادی برای رفع مشکلات و سبک نگاه داشتن سایت می‌کنند

-شورای هماهنگی!: که هر از گاهی برنامه‌های آینده سایت را می‌چینند و ماه‌های گذشته را بررسی می‌کنند.

ادامه دارد


 


ضد بشری‌هایِ حقوق بشری

 

 


آدمی بودن
             حسرتا!
                      مشکلی‌ست در مرزِ ناممکن.

 

فقط برای بعضی از محکومین به اعدام خودمان را می‌کشیم...اشک می‌ریزیم...جلوی زندان می‌رویم و اعدامش که می‌کنند غش می‌کنیم همچون دایه‌ای عزیزتر از مادر یا همان کاسه ای داغ‌تر از آش... کمپین «بین المللی» راه می‌اندازیم و از این دست حرف‌ها...

 

این دسته از محکومین اعدام دارای خصوصیات زیر هستند:

 

۱. مشهور هستند برای مبارزات و عقاید سیاسی‌شان و یا توانایی مشهور ساختن ما را دارند با مبارزات  و عقاید سیاسی‌شان (فرزاد کمانگرها)

 

۲. قاتلند ولی ما آنها را مقصر نمی‌دانیم و حمایت از آنها به اعتبار ما را لکه دار نمی‌کند و توانایی مشهور کردن‌مان را هم دارند (شهلاها) 

 

۳. قاتلند و ما هم می‌دانیم که مرتکب قتل شده‌اند اما مشهورمان می‌کنند (سکینه ها)

 

۴. قاتلند و ما هم می‌دانیم که قاتلند اما انقدر چهره معصوم و مظلوم و دوست داشتنی دارند که همه را همراه خود می‌کنند و کسی به ما به خاطر دفاع از آنها خرده نمی‌گیرد و ما را هم مشهور می‌کند (بهنودها)

 

اگر قاتلین و جنایتکارها را مقصر بدانیم و بدانیم که اکثریت جامعه با ما برای رهایی آنها همرا نخواهد بود...بخار می‌شویم می‌رویم هوا یا آب می‌شویم می‌رویم زمین...اسیدپاش‌ها...مواد مخدری‌ها...سارقین مسلح...متجاوزان را بتوانیم خودمان زودتر اعدام می‌کنیم. قاتلین روح‌الله داداشی در سکوت خبری ما اعدام خواهند شد زیرا که روح الله مشهور بود و ما اگر بگوییم نکشیدشان اعتبارمان را از دست می‌دهیم.

 

ما برای «نه به اعدام» مبارزه نمی‌کنیم ما برای «نه به اعدام آنهایی که ما را مشهور می‌کنند یا بی‌گناهند یا به ما اعتبار می‌دهند» مبارزه می‌کنیم. باقی هم بروند پی کارشان می‌خواستند مرتکب جرم باکلاس‌تری بشوند یا اگر زیر هیجده سال هستند مثل بهنود ظرفیت توی دل مردم رفتن را داشته باشند نه مثل قاتل زیر هیجده سالِ روح‌الله داداشی.

 

پ.ن:در دفاع از زندانی‌های سیاسی هم همین طور هستیم. از زیدآبادی و مجید توکلی و ...تا می‌توانیم و می‌توانیم می‌نویسیم و می‌نویسیم...اما اگر کسی بیاید بگوید جناب فلانی برادرم را برده‌اند، لطفا برایش چند سطری بنویسید با ابن جواب مواجه می‌شود که من نمی‌توانم اعتبارم را خرج برادر شما بکنم...نتیجه‌اش می‌شود سعید زینالی‌ها...

 

---------

خودنویس: این نوشته مانند اکثر مطالب منتشر شده در خودنویس، صرفا نظر و نگاه نگارنده است.


 


به‌ مناسبت دو‌سالگی جرس

باید خدا را شکر کرد که آقای نبوی قصد تعریف و تمجید نداشت، والا ببین که طنزنویس ما چه‌ها می‌کرد! اما از انصاف نگذریم، من بعنوان خواننده این نقد وزین آقای نبوی، اعتراف می‌کنم که من هم این با ادعای  ایشان مبنی بر اینکه نوشته ایشان تحسین و تمجید (همان مجیز گویی خودمان) نیست، موافقم و آن را تایید می‌کنم، چرا که دست بر قضا، بر و بچه‌های همان چهار راهی که جناب محمود احمدی‌نژاد گوجه فرنگی های خودشان را ارزان‌تر از همه جا می‌خرند، یک واژه ناب محمدی برای این طرز قلم‌زدن دارند،  که بنده، متاسفانه بدلیل احتمال  وجود بانوان محترم در میان خوانندگان این نوشته، از عنوان کردنش معذورم! البته نظر به سبک نوشتن این طنزنویس محترم، و بعد از خواندن بعضی از مطالب ایشان در خصوص هر کس و هر چه که ایشان با آن مخالفند، یقین دارم که ایشان هم با ادبیات بر و بچه های چهارراه مذکوربخوبی آشنایی دارند و آنقدرها هم که بعضی ها فکر می‌کنند، با اصطلاحات و تفکرات مردم کوچه و بازار نا آشنا نیستند!

سایت اینترنتی جرس دوساله شد، اما متاسفانه باید گفت که این سایت مانند دوساله‌ها هم رفتار می‌کند، هم از لحاظ لجاجت و هم از لحاظ باراطلاعاتی!

از لحاظ لجاجتش، اشاره من به حذف افکار دیگران از طریق حمله و یا بایکوت کردن است و از لحاظ اطلاعات هم همین بس که روسایش همواره در حال « تاتی تاتی» کردن بسمت رفتار دمکراتیک‌اند. که این «تاتی تاتی» کردن سال‌ها طول خواهد کشید تا به راه رفتن و گام برداشتن بیانجامد!

همه ما، یا بهتر بگویم،  تمام  کسانی که زیر پر و بال جرس نرفته‌اند، شاهد رفتار جرس در این دو سال دراز، پر از حادثه،  و بسیار دردناک بوده‌ایم و دیده‌ایم که این سایت چگونه در خصوص حذف افکار و صدای مخالف تلاش کرده است!

اکثر ما هنوز رفتار جرس را در رابطه با داستان اسب ترویا، متحکک خواندن دگراندیش شجاعی نظیر زنده یاد شجا‌ع‌الدین شفا، ماجرای ادعای نبودن یک لکه خاکستری در کارنامه مالی خامنه‌ای از جانب یکی از گردانندگان امروز جرس و مسئول دیروز سانسور در ج. الف و... را فراموش نکرده بودیم  که این سایت، به‌همراه سایت دوقلوی خود، یعنی سایت کلمه، رکورد جدیدی شکاند ودسته گل تازه ای به آب داد و بکلی از انعکاس نظرات اخیر مجتبی واحدی سر باز زد. امری که تا صدای اعتراضات بلند نشد نیز ادامه پیدا کرد.

 

در خصوص انعکاس افکار اکثریت ایرانیان، هم همین بس که یک نگاه به سایت جرس و البته خواهر دوقلو‌یش کلمه، انسان را یاد سایت قم و عتبات عاليه میاندازد، چرا که هر دو سایت موج میزنند از تیپهای حزب اللهی، معممین، محجبین محترم و کمترین اثری از دیگران در این سایتها مشاهده نمیشود. تو گویی که ملت ایران همین ها هستند و هیچ سکولاری، لیبرالی،  چپی، مشروطه خواهی در این کشور وجود ندارد که ندارد.

در این سایت، اگر رویم به دیوار و خدای ناکرده معجزه شد و روزی چشم شما به دیدن جمال یک کراواتی و یا یک خانم مدرن بدون حجاب کوبنده روشن شد، اولا سریع سابقه ایشان را پیدا کنید، دوما مطلب را بخوانید و ببینید که نفع مطلب برای جرس در کجاست، چرا که  تجربه میگوید که کاسه جرس هرگز جایی نمیرود که قدحی با خودش باز نیاورد.

 

اجازه بدهید که مطلبم را با یک مرور کوتاهی بر وخامت حال دمکراسی و آزادی بیان، در رابطه با سخنان اخیر آقای واحدی  ادامه بدهم!

بر همگان آشکار است که آقای واحدی نماینده آقای کروبی هستند و افکار ایشان و لذا مصاحبه های ایشان لاجرم  از اهمیت ویژه ای برخوردار میباشد!  حالا شما تصور بفرمایید که آزادی خواهان ایرانی از سایتی که خودش را نماینده جنبش سبز به رهبری آقایان مهدی کروبی و موسوی میداند و اخبار مربوط به نماینده آقای کروبی را با سماجت و وقاحت تمام بایکوت میکند، انتظار چه  رفتار دمکراتیکی میتواند  داشته باشد؟ آنهم رفتار دمکراتیک در مقابل خیل عظیم آزادیخواهانی که به ادعای من از همه اینها قطع امید کرده اند و از بیخ و بن نه دیگر آقایان موسوی و کروبی را قبول دارند ونه هیچ آخوند و مکلای دیگری را که بیاید و یکبار دیگر بساط امام راحلش را در این سرزمین آخوند زده پهن کند!

اینهم براستی مصداق ضرب المثل « آنکه با مادر خود ...کند با دگران چه ها کند» است و بس.  پس با این حساب  دیگران هم باید تکلیف خودشان را با این سایت دو ساله و گردانندگان آن که الحمد الله و المنه، اکثرا هم قوم و خویش هستند و این یکی شوهر خواهر آن یکی و آن یکی همسرآن دیگری است را  بدانند و بیخود توقعشان را بالا نبرند که خبری نیست!

 نکته قابل توجه دیگر این است که، امروز جرس سعی دارد  که دوسالگی خودش را بهانه کند و به این مناسبت صفحه اول خود را از نظرات اشخاص مختلف پر کند، و از این طریق  به دیگران نشان بدهد که چقدر نظرات دیگران برایش مهم است!

من اعتراف میکنم که من،  و یقینا بسیاری از دیگر ایرانیان، از صمیم قلب مایل بودیم که این کار جرس را یک عمل واقعی ونه ساختگی میدانستیم، اما چه کنیم که تجربه های بد گذشته به ما میگوید که براحتی چیزی را از جانب این سایت و البته خواهر گرامیش، کلمه قبول نکنیم و همواره چهار چشمی مراقب رفتارشان باشیم.

حال برای اینکه به شما خواننده عزیز ثابت کنم که این سوء ظن من و امثال من، به  نیات، رفتار و سیاستهای جرس و گردانندگانش بی پایه و اساس نیست، سعی میکنم که  گوشه ای از مطالب همین امروز جرس که بمناسبت تولد میمونش درج شده را  برای شما خواننده گرامی ذکر بکنم. در ضمن، خوب است که خواننده یادش نرود که مطالب امروز  جرس قرار است اوج بیطرفی و کیفیت رسانه ای این سایت را نشان بدهد و بقول معروف تولد دوسالگیش را حسابی میمون تر  کند.

از نام نویسندگان مطالب شروع میکنم و پیشینه آنها را هم به عهده شما خواننده گرامی میگذارم که خود قضاوت کنید که آیا عده ای از این عزیزان جزو اسلامیستها هستند، یا جزو کارمندان سابق جمهوری اسلامی و یا از دوستان ایران که در زندگیشان فقط  برای ایران و ایرانی زحمت کشیده اند و نه برای تداوم حکومت آخوند

محمدجواد اکبرین( بدون شرح)

ابراهیم نبوی( بدون شرح)

عبدالعلی بازرگان، فرزند مهدی بازرگان و نخست وزیر رو ح الله خمینی

مرتضی کاظمیان، از ملی مذهبیون( بدون شرح)

خانم مریم شربتدار قدس( بدون شرح)

نیک آهنگ کوثر، کارتونیست و مدیر سایت خودنویس که بحق از آزاد ترین سایتهاست

سید‌محمد موسوی خوئینی‌ها ( بدون شرح)

و بلاخره نوشابه امیری، همسر محترم آقای هوشنگ اسدی( بدون شرح)

 در این میان، و بنا بر سلیقه عجیب و غریب خودم،  نوشته طنزنویس عزیز آقای سید ابراهیم نبوی که همه هم البته  با ادبیاتشان کم و بیش آشنا هستند را بیشتر در خور ذکر میدانم! چرا که نوشته این طنز نویس، بخاطر بار طنزی که دارد از اکثر نوشته های دیگر جدی ترمحسوب میشود!  لذا یکراست میروم سر نوشته ایشان.

سید ابراهیم نبوی نوشته خود را در خصوص دوسالگی سایت جرس با این تیتر شروع میکند

 «قصد تعریف و تحسین جرس را ندارم؛ با گذشتن دو سال از کار جرس می خواهم برخی انتقادات را مطرح بکنم»

 همانطور که از  تیتر مطلب ایشان پیداست، طنز نویس عزیز ما، سعی میکند دل خواننده را  گرم کند که او  باید منتظر یک نقد صریح،  وزین، مستددل، مبتنی بر واقعیات، و البته  شجاعانه باشد، اما متاسفانه این خوشحالی ما یک ثانیه هم نمیپاید ، چرا که  طنز نویس محترم ما حتی اجازه نمیدهد که جوهر ادعایش خشک بشود و با عجله سخنش را اینچنین ادامه میدهد:

 «جرس دو ساله شد و در همین دو سال یکی از مهم ترین و معتبرترین پایگاههای خبری جنبش سبز شد. خوشنودم جرس همچنان با قدرت و با تاثیرگذاری و حفظ هویت و ماهیت خودش، پیش می رود و بی توجه به کسانی که حسادت و رقابت عامل مخالفت شان با این رسانه است، اما آن را چیزی دیگر نشان می دادند، یا می دهند، کار خودش را می کند. یادم نمی رود که برخی از مخالفان جنبش سبز که دوست نداشتند صدای جنبش هنوز بلند باشد و جنبش زنده باشد، زمانی جرس را به کیهان تشبیه می کردند و آن را شبیه سازی می کردند و بعد از مدتی نه چندان کوتاه از این گفته های دائمی، بتدریج دشمنی بهتر برای مخالفت پیدا کردند و حالا هر روز گیری به امیرارجمند و شورای هماهنگی می دهند. پوست شورای هماهنگی هم کلفت شده و فحش خورش ملس، هر چه می زنند اعتبار شورای بیشتر می شود و بیننده رسا که به گونه ای رسانه نزدیک تر به شورای هماهنگی است، افزایش می یابد.»۱*

 باید خدا را شکر کرد که آقای نبوی قصد تعریف و تمجید نداشت، والا ببین که طنز نویس ما چه ها میکرد! اما از انصاف نگذریم، من بعنوان خواننده این نقد وزین آقای نبوی، اعتراف میکنم که من هم این با ادعای  ایشان مبنی بر اینکه نوشته ایشان تحسین و تمجید (همان مجیز گویی خودمان) نیست، موافقم و آن را تایید میکنم، چرا که دست بر قضا، بر و بچه های همان چهار راهی که جناب محمود احمدی نژاد گوجه فرنگی های خودشان را ارزانتر از همه جا میخرند، یک واژه ناب محمدی برای این طرز قلمزدن دارند،  که بنده، متاسفانه بدلیل احتمال  وجود بانوان محترم در میان خوانندگان این نوشته، از عنوان کردنش معذورم! البته نظر به سبک نوشتن این طنز نویس محترم، و بعد از خواندن بعضی از مطالب ایشان در خصوص هر کس و هر چه که ایشان با آن مخالفند، یقین دارم که ایشان هم با ادبیات بر و بچه های چهارراه مذکوربخوبی آشنایی دارند و آنقدرها هم که بعضی ها فکر میکنند، با اصطلاحات و تفکرات مردم کوچه و بازار نا آشنا نیستند!

در ادامه آقای نبوی یک اعتراضکی هم میکنند که:

«به نظر می رسد، جرس نه تنها از همه استعدادهای نویسندگان حامی جنبش سبز استفاده نمی کند، که این کار نه امتناع مالی دارد و نه از نظر سیاسی و ایدئولوژیکی با مشکل مواجه است، برخی افراد که می‌توانند در جرس جای بگیرند، چه به عنوان همکار چه بازنشر مطالب شان به عنوان میهمان، از حوزه همکاران حذف می شوند. من معتقد نیستم علت نبودن این افراد تنگ نظری دوستان جرس است، بلکه معتقدم بی توجهی و نداشتن ارتباطات خوب و حرفه ای ندیدن گاهی اوقات باعث می شود برخی از همکاران بالقوه به همکاران بالفعل تبدیل نشوند. پیشنهاد می کنم بطور جدی به نویسندگان و خبرنگاران و هنرمندانی که می توانند مقاله و نوشته یا ویدئو تولید کنند، بطور جدی فکر کنند.»

متاسفانه باید اعتراف کرد که مشکل ما ایرانیان فقط کمیت و کیفیت محصولات جمهوری اسلامی نیست، بلکه مشکل، طنزنویسهایی هستند که هنوز هم با ادبیات برخواسته از جایگاه های «سیاسی ایدئولوژیکی» دهه شصت ، نظیر آنچه در حوزه کمیته و سپاه پاسداران استفاده میشد،  قلمزنی میکنند. طنز نویس ما باید بداند که این طرز نوشتن، نتها خواننده را بخنده نمی اندازد، بلکه حال بدی را هم به خواننده منتقل میکند و ناخودآگاه انسان را  یاد بخشهای مخوف سیاسی ایدئولوژیکی سپاه پاسداران میاندازد که چه بلا هایی که تحت پوشش همین عنوان منحوس و ضد بشری  «سیاسی ایدئولوژیکی» سر این مملکت و جوانهایش نیاورد. متاسفانه باید بگویم که این اشاره ایشان بر میگردد به ادبیاتی که ایشان با آن خو گرفته اند و موارد زیر را هم بخوبی روشن میکند که:

اولا، چرا این سایت بوی «سیاسی ایدئولوژیکی» و گزینش  سپاه پاسداران را می‌دهد

دوما، چرا نظری غیر از آنچه که عده ای اسلامیست قصد القای آن را به جامعه دارند، هرگز در این سایت منعکس نمی‌شود!

سوما، چرا من خواننده ناخود آگاه هوس میکنم  که یکی از همین اصطلاحاتی که آقای نبوی مثل نقل و نبات بین هر کس و هر طرز فکر که با طنزهای ایشان همخوانی ندارد پخش می‌کنند را تحویل خود این طنز نویس گرامی بدهم!  اشتباه نکنید، منظورم اصطلاح «جر دادن» و از این دست نیست، بلکه همین اصطلاحی است که ایشان، همین چند روز پیش، در خصوص آرامش بکار بردند.  

لذا اجازه بدهید که بنده و به نمایندگی همه آنها که دل خونی از این داستان «سیاسی ایدئولوژیکی» ایشان و همفکرانشان  دارند و همه آنها که هرگز نظراتشان در جرس منعکس نشده، نمی‌شود و نخواهد شد،  به این طنز نویس محترم بگویم که: آرام باش مومن! آرام باش سید!

 از نوشته آقای نبوی بگذریم که بهتر باشد و برویم سراغ مطلب جناب کدیور

 «پاسخ ‌های محسن کدیور به پرسش‌های خوانندگان

هم‌زمان با دومین سالگرد جرس انجام شد

سوال: جایگاه اقلیتهای قومی و مذهبی در این رسانه  کجاست؟ نسبت به ظلمی که اقلیتهای مذهبی در ایران می شود چه سیاستی دارید؟

جواب آقای کدیور:

جرس بر اساس موازین حقوق بشر و استقلال و تمامیت ارضی ایران از حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی دفاع می کند. هر ایرانی با هر قومیت و مذهب، شهروند ایران است و دفاع از حقوق شهروندی هموطنان مظلوم بدون هیچ استثنائی از اولویتهای جرس است. از جمله دفاع از حقوق مسلمانان اهل سنت، دراویش و غیرمسلمانان، از جمله حقوق شهروندی بهائیان بخشی ازسیاستهای روزمره جرس بوده است. کافی است عناوین این اقلیتها را در جرس جستجو کنید تا ارزیابی تان به واقع نزدیک باشد.»

 بنده در اینجا از همه خوانندگان محترم تقاضا میکنم که در گوگل جستجو کنند و ببینند که این سایت با چه اکراهی از بهایان نام برده، اما قبل از اینکه چماق تکفیر یکسری انسان یک کتابی بر سر بنده فرود بیاید، اجازه میخواهم در اینجا رسما و کتبا علام کنم که این بنده حقیر سراپا تقصیر، اصولا ذهنیت دینی خودم را مدتهاست که به دور انداخته ام، پس به آن دسته از مهر بدستها که دنبال مهرشان میگردند بگویم که : «برو ای گدای مسکین در خانه علی زن ... که اگر علی در آید.....» باقیش را اجازه بدهید واگذار کنم به طبع شعر طنز نویس عزیزمان.

حال که این  نکته را گفتم و این سنگ را از سینه برداشتم، اجازه بدهید که برگردم بر سر این ادعای غیر واقعی آقای کدیور و افتخار کردن ایشان به این امر که اصولا سایت جرس برای هموطنان بهایی ما ارزشی قائل بوده است یا خیر.

جناب کدیور گرامی،  هر کس که در سایت گوگل بهایی و جرس را سرچ و جستجو کند، با یک تعداد معدودی لینک برخورد میکند که همگی مربوط به نوشته هایی میشوند که یکی و یا جند تا  از سه اهداف را زیر را،  آنهم به وضوح کامل دنبال کرده اند!

یک، نشان دادن آزادیخواهی جرس

دو، اعلام برائت کردن جرس از تهمت بهایی بودن

سه،  مذموم جلوه دادن این تفکر و پیروانش ،آنهم از طریق بکار بردن الفاظی نظیر فرقه، ضاله و غیره که براستی، در کنار ضد بشری بودنشان، بسیار پست، سخیف و فرو مایه هم میباشند! حالا اگر ج. الف این الفاظ را رواج داده هم دردی را دوا نمیکند و الفاظ فرومایه، همچنان به قوت فرومایگی خودشان باقی میمانند و بر انسانهای مطلع و شریف و آزادی خواه است که از این الفاظ دوری بکنند و هرگز انسانهای دیگر را با آنها نخوانند!

 اجازه بدهید در این رابطه توجه  خواننده گرامی را جلب بکنم به شاهکار جرس  که در یکی از نوشته های خودش، نظرات  مرحوم منتظری را در خصوص شهروندان محترم بهایی مان و البته  اکراهی که آقای منتظری از بهایی ها داشتند را منعکس میکند.

 اما قبل از آن اجازه میخواهم که به همه خوانندگان  یک مطلب مهم را گوشزد بکنم  و بگویم که زمانی که ما در مورد دراویش، و یا بهاییان صحبت میکنیم، از ایرانیانی حرف میزنیم همواره مانند انسان رفتار کرده اند و هرگز نه کسی را شلاق زده اند، نه تا بحال کسی از اینها سنگسار دیده، نه دختر 9 ساله ای را به بهانه صیغه مورد تجاوز قرار داده اند، نه کسی را از کوه و از پل پرت کرده اند، نه چشمی در آورده اند، نه ادعای ارتباط با اجنه و تسخیر جنی از ایشان بگوش کسی رسیده، نه به دختران باکره این آب و خاک قبل از اعدام کردنشان تعرض کرده اند، نه در کتابهایشان از اطفاء شهوت با طفل شیرخوار بحثی بمیان آورده اند و...

حال بخوانید فتوای آقای منتظری ، یعنی کسی که باعث و بانی این قانون اساسی منحوس ج. الف است را در خصوص شهروندان عزیز بهایی ما:

«سؤال : حضرت آیت الله منتظری با عرض سلام

در یکی از پاسخهای جنابعالی در مورد فرقه بهائیت ، پس از اشاره به این که این فرقه به خاطر نداشتن کتاب آسمانی در قانون اساسی جزو اقلیت های رسمی محسوب نشده اند فرموده اید :

 "ولی از آن جهت که اهل این کشور هستند و حق آب و گل دارند از حقوق شهروندی بهره مند می باشند".

 به دنبال انتشار این پاسخ بعضی از پیروان این فرقه از واژه "حقوق شهروندی " سوءاستفاده کرده و مطالبات زیادی را مطرح نموده و حتی گفته شده نظری که حضرتعالی در سالهای قبل از انقلاب در مورد این فرقه داشته اید عوض شده است .   مستدعی است نسبت به این موضوع و نیز منظور از حقوق شهروندی جهت رفع هرگونه ابهامی نظر خود را بفرمایید. با تشکر

 جواب :

بسمه تعالی

با سلام و تحیت

نظر این جانب در مورد فرقه ضاله بهائیه همان نظر سالهای قبل از انقلاب است و تغییری نکرده است . ولی به طور کلی افرادی که تابع هیچ یک از ادیان آسمانی نیستند نیز به حکم آیه شریفه : " لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین ". (سوره ممتحنه ، آیه ۸) و فرمایش امیرالمومنین علیه السلام در نامه به مالک اشتر: "واشعر قلبک الرحمة للرعیة والمحبة لهم واللطف بهم و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صنفان : اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق " (نهج البلاغة، نامه ۵۳) باید حقوق انسانی آنان رعایت شود.

حقوق شهروندی نیز یک واژه کلی است و حدود آن باید بر اساس عرف و قانون اساسی مورد پذیرش اکثریت مردم مشخص شود. البته اگر کسانی در صدد دشمنی با مردم کشور برآیند و با دشمنان خارجی همکاری نمایند و همکاری آنان مطابق قوانین کشور برای دادگاه صالح ثابت شود باید طبق قانون مجازات شوند. و شهروندی آنان مانع از اجراء قانون نمی شود. و لازم است مراقبت شود جوانان کشور گرفتار تبلیغات سوء آنان نشوند، و اگر معامله و معاشرت با آنان موجب تقویت آنان شود لازم است از آن اجتناب گردد. ان شاء الله موفق باشید.

حسینعلی منتظری

 ۲۵ خرداد ۱۳۸۷

 

شمای خواننده را نمیدانم، اما براستی این طرز سوال کردن آن سوال کننده فرومایه و فتوای آقای منتظری و بکار بردن الفاظ زشتی نظیر ضاله و همچنین ذکر و تکرار این بدعت زشت و غیر انسانی، منع معامله کردن آخوندها، حال من یکی را بهم میزند! پروردگار عالم ایشان را بیامرزد و رحمی به این کشور و مردمش بکند و دیگر هرگز چنین «موهباتی» نظیر ایشان و استادشان امام راحل را برای ما نفرستد! و بجایش چهار تا آدم بدردبخور نظیر بتهون، آنیشتن، گالیله، رازی، خیام، حافظ و از این دست مرهون بفرمایند که هیچکدامشان نداند ضاله را با چه « ز» ای  مینویسند و هیچکدامشان رساله های آنچنانی ننویسند و مقلد و ذوب شده درو خودشان جمع نکنند.

از گناه جرس در این خصوص که بگذریم،  شگفت انگیز است که هیچ  صدای قابل عرضی هم از الیت این مملکت بیرون نیامد که از آن مرحوم بپرسد که اولا، سرکار کی هستید که در خصوص دیگر انسانها با این لحن پست و سخیف حرف میزنید؟

دوما، اگر یک عده به ظهور امام زمان معتقداند ، شما و مقلدین شما هنوز دل مشغول این هستید که ایشان، هر شب  با آن زره و شمشیر  اسب وکلاه خود و بند وبساطشان، از یک چاهی بیرون میایند و به یک چاه دیگر میروند.

سوما،  اگر این هموطنان بهایی ما کتابی که بگفته سرکار آسمانی است ندارند، مگر شیعه کتاب آسمانی دارد؟

چهارما، آیا شما خبر ندارید که اکثریت مسلمین که دست بر قضا سنی هم هستند، اصولا  شیعه را  مذموم میشمارند، و « فرقه» سرکار را فرقه ضاله رافضیون مینامند؟

براستی باید اعتراف کرد که یکی دیگر از لطماتی که این گروه دینکار، متعصب، خشک و یک کتابی به کشور ما زدند، همین وضعیتی است که بوجود آورده اند و کار ما را به اینجا کشانده اند که مجبوریم که هموطنان خود را با عناوینی از قبیل بهایی، شیعه،واز این دست مشخص کنیم. آری اینهم گوشه ای بود برای اثبات حرف آقای کدیور که این سایت جرس چقدر برای بهاییان زحمت میکشد و از حقوق اقلیتها و حتی حقوق این فرقه «ضاله» هم  دفاع میکند. با داشتن چنین دوستان و مدافعینی، گمان نکنم که پیروان بهایت به دشمن نیازی داشته باشند!

 اما برگردیم به تولد فرخنده جرس و زیاد با این بحث ها فضای این جشن تولد میمون را مغموم نکنیم!

یک نکته مثبت این تولد، درج نقدی از نویسنده، خبرنگار و کارتونیست آزاده کشورمان، آقای نیک آهنگ کوثر، تحت عنوان بانگ یک‌ سویه‌ جرس است که بحق بسیار هم خواندنی میباشد! هر چند این نویسنده گرامی نباید خیلی ذوق زده بشوند که چنین مطلبی از ایشان در جرس درج شده  و باید یک سال دیگر صبر کند تا شاید تولد دیگری بشود و ما هم از ایشان هم در سایت جرس نوشته دیگری ببینیم! اینهم یک تکه از نوشته ایشان که بحق باید گفت بهترین نوشته در خصوص

 «مساله دیگر، حمله سیستماتیک «حقوق‌بگیران» جرس به منتقدین است. به عنوان مثال، وقتی به مجتبی واحدی بابت مواضعش از سوی یادداشت نویسان محترم انتقاد می‌شود، معلوم نیست دوستان دارند "نظر" می‌دهند یا کار حرفه‌ای خود را می‌کنند؟ اما نکته دیگری که گاه دوستان از آن غافل می‌مانند، حمله و انتقاد از کسی است که خوانندگان جرس، اصل مطلبش را ممکن است نخوانده  یا فیلمش را ندیده باشند. اگر انتقاد از عدم انعکاس حرف‌های آقای واحدی نبود، و در بالاترین به این مساله پرداخته نمی‌شد، حرف‌های ویدیویی آقای واحدی هم هیچگاه در جرس محلی از اعراب نمی‌یافت»

در پایان مایل بودم که به افتخار این تولد میمون توپی داشتم که در میکردم، اما چه کنم که دستم خالیست و تنها میتوانم که یک شعار ناب به افتخار تولد دو سالگی این جگر گوشه والدینش بدهم و امیدوارم که شما خواننده عزیز هم با من همراه بشوید.

پس بیایید اول لیوانهای عرق( نعنا) یمان را بلند کنیم و سه بار بگوییم: هیپ هیپ هورا و بعد هم شعار زیر را در تفکراتمان و نوشته‌هایمان، آنچنان منعکس کنیم و فریاد بزنیم که حتی بگوش اصحاب جرس هم برسد!

زنده باد آزادی بیان

زنده باد سکولاریسم

زنده باد دمکراسی

زنده باد حقوق بشر

و ننگ بر حامیان تاریکی، اختناق و دشمنان آزادی بیان

در ضمن این نوشته بای جرس هم ارسال می‌شود، که ببینیم که این حضرات درجش می‌کنند، یا یک ایراد سیاسی ایدئولوژیکی برایش پیدا میکنند

 

 

لینکهای مربوطه

http://www.rahesabz.net/story/40161/

http://www.rahesabz.net/story/40161/

http://www.rahesabz.net/story/7549/

http://www.rahesabz.net/story/40000/

------------------

خودنویس: این مطلب صرفا نگاه و موضع نویسنده است. خودنویس موضعی ندارد اما اعضای خودنویس در بیان مواضع خود آزاد هستند.


 


آیت‌الله دستغیب: شرکت در انتخابات وجه شرعی و عقلی ندارد

یک عضو مجلس خبرگان رهبری با انتقاد از آیت‌الله خامنه‌ای گفت که ولایت فقیه در دوران آیت‌الله خمینی با دوران فعلی تفاوت داشت و آقای خمینی در آن زمان اصل را بر مردم و رای مردم گذاشته بود.

به گزارش تارنمای حدیث سرو، آیت الله محمد علی دستغیب، عضو مجلس خبرگان رهبری و از مراجع تقلید مخالف دولت که با سایت «حدیث سرو» گفتگو کرده است شرکت در انتخابات آتی مجلس را منوط به شرایطی دانسته و گفته است اگر این شرایط مهیا نشود، وضع مانند دو انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته خواهد بود و شرکت در انتخابات «وجه شرعی و عقلی» ندارد.

آقای دستغیب آزادی میرحسین موسوی، کروبی و دیگر زندانیان سیاسی، لغو نظارت استصوابی و حاکم شدن رای مردم، بازگشت ولی فقیه به جایگاه قانونی، و ممانعت از دخالت نیروهای امنیتی و نظامی در سیاست و اقتصاد را از جمله شرایطی دانسته که حاکمیت باید نسبت به آن اقدام کند تا شرایط لازم برای حضور در انتخابات فراهم شود.

آیت‌الله دستغیب همچنین با حمله به شورای نگهبان مسوولیت اصلی تخلفات فعلی از قانون اساسی را برعهده‌ی شورای نگهبان دانسته و این شورا را متهم کرد که بعد از آیت‌الله خمینی مطالب را عکس و مردم را از صحنه خارج کرده است.

این روحانی مخالف دولت در پایان سخنان خود با مقایسه دو دوره رهبری گذشته و فعلی جمهوری اسلامی گفت که ولایت فقیه در آن زمان برازنده آیت‌الله خمینی بود، و بر وی «انطباق» داشت، اما در حال حاضر اینگونه نیست.

وی در خصوص طرح ادعای «عصمت ولی فقیه» هم با اشاره به اینکه این موضوع زمینه‌ساز استبداد و خودکامگی است هشدار داد که اگر ولایت فقیه از اختیارات قانونی خود فراتر برود، استبداد در لباس دین خواهد بود.

آیت آلله دستغیب در پایان هم با انتقاد از سخنان آیت‌الله مهدوی کنی، رییس مجلس خبرگان که چند روز پیش گفته بود همه باید تسلیم امر رهبری باشند گفت: «سخن کسانی که می‌گویند باید تسلیم امر رهبری شد و ایشان را فصل الخطاب قرار داد به حکم فقه و منطق مورد قبول نیست بلکه از ناحیه فشار و در نهایت تقلید است و نظراتی اینچنینی موجب بی‌اعتبار شدن مجلس خبرگان و وهن جمهوری اسلامی ایران است.»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته