-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

Posts from Khodnevis for 08/30/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



سروش در تورنتو
 


قیمت نجات ایران، یا صهیونیست‌های جهان متحد شوید


نزد سیاستمدارن این گفته هنری کیسینجر بسیار معروف است: «آمریکا چیزی به عنوان هم پیمان یا دوست ندارد بلکه "منافع" دارد».

 صد البته که روشنفکری مانند چامسکی شاید از این گفته خوشش نیاید ولی‌ واقعیت این است که در عالم سیاست تمام کشور‌ها از همین همسایه شمالی که در ۲۰۰ سال اخیر چیزی جز تقویت استبداد و پاره پاره کردن تن ایران انجام نداده تا کشور‌های تازه تاسیسی مثل بحرین و امارات که تا ۴۰ سال پیش یا استانی از ایران بودند یا حتا لیاقت آنرا هم نداشتند، فقط و فقط در سایه حرکت در راستای منافع ملی‌ بوده است که توانسته‌اند پیشرفت کنند. دولت اصلا یعنی‌ همین، یعنی‌ سیاست گذاری در راستای منافع ملی‌، نیروهای مسلح تمام کشور‌ها اول به فکر حراست از منافع ملی‌ و سپس به فکر گسترش آن هستند، این تعریف ابتدایی حکومت است، دولت قرار است حافظ منافع ملی‌ باشد نه برای این که ظهور امام زمان را تسریع کند دریای مازندران را ببخشد یا .....خلاصه کلام این که حکومت اسلامی به صورت واضح با ایرانیت مشکل دارد تا حدی که وقتی‌ شخص عجیبی‌ مثل مشایی از چیزی به نام مکتب ایران سخن می‌گوید از آقای مطهری تا حضرت مخوف احمد خاتمی به هم می‌ریزند و می‌گویند اسلام بر باد رفت،  کسی‌ که ۳ روز در تهران زندگی کرده باشد می‌داند که این آقایان چقدر دوست داشتند چیزی به نام ایران وجود نداشت و چقدر با هر‌ چیزی که به تاریخ این مملکت ربط داشته باشد از حکومت شیعه صفوی تا امپراطوری کورش دشمنی دارند.

حکومت اسلامی بسیار سعی‌ کرده است که موضوع اسرائیل به صورت تابو در آید، حقیقت این است که با سابقه‌‌ای که ایران با کشور‌های عربی‌ دارد، رقابتی که با ترکیه دارد وضعیتی که در مرز‌های شرقی‌ و شمالی دارد، اسرائیل تنها کشوری است که می‌تواند «در جهت منافع ملی‌» به صورت هم پیمان استراتژیکی در آید. اما ریشه طایفه حکومت اسلامی در بین شیعیان لبنان و عراق است آقای شاهرودی رئیس سابق قوه قضاییه فارسی خوب تکلّم نمی‌کند و عراقی است، آقای سردار نقدی همینطور، برادران لاریجانی و تعداد زیاد دیگری از آقایان بزرگ شده نجف هستند، یا یک سرشان در لبنان وصل است، حضور چاقو کش‌های لبنانی در نا‌ آرامی‌های پس از کودتا ۲۲ خرداد،  نشان دهنده این نکته است که پایگاه مردمی حکومت واقعا در کجاست. خود فلسطینیان و لبنانی‌های غیر حزب‌الله از حکومت اسلامی ایران متنفرند، و بر این امر واقفند که هیچ حرکت در خوری در جهت تثبیت صلح از سوی حکومت ایران انجام نشده و با حمایت از گروه‌های تندرو فقط آتش جنگ و بدبختی را شعله ور نگاه داشته اند. در حالی‌ که مسلمانان چچنی که از لحاظ سابقه‌ تاریخی‌ به ایران نزدیک تر هم هستند یا مسلمانان چینی‌ که توسط تاجرین ایرانی‌ به دین مبین رو آورد‌ند در حال قتل عام شدن توسط کشور‌های دوست و برادر چین و روسیه هستند حکومت اسلامی با سیاه نمایی خود را مدافع مردم مسلمان فلسطین جا می‌زند.

روشنفکری ایرانی‌ در برهه‌های حساسی اشتباهات فاحشی انجام داده است که کاملا ضدّ منافع ملی‌ ایران بوده است. ۳۷ روزی که تنها روشنفکر وطن دوست در ایران حکومت می‌کرد، و دست آشتی‌ به سوی انقلابیون دراز کرده بود و در‌های مذاکره را باز کرده بود و می‌رفت تا قانون اساسی‌ را به عنوان میثاق ملی‌ اجرا کند و پایه‌های یک حکومت دموکراتیک در ایران ریخته شود، روشنفکر ایرانی‌ فریب خورد، قهر کرد و ایران را به دست کسی‌ سپرد که تا نسل‌های پس از آن هنوز در حال دادن تقاص قدرت پرستی‌ وی هستند.

در این روزگار که به خاطر همان اشتباه ایران تحت اشغال دشمنانش است که با آن کاری می‌کنند که صد بار بد تر از آنیست که مغولان و سپاه تیمور با ایران کرد، روشنفکر ایرانی‌ نباید هیچ چیز جز رهائی ایران از دست غاصبان و آزادی مردمش و فرزندانش برایش اهمیت داشته باشد. منافع ملی‌ ایران هر‌ چه اقتضا می‌کند باید آن کرد وگرنه این گردنهٔ خطرناک تاریخی‌ می‌تواند به سقوط یکی‌ از کهن‌ترین فرهنگ‌های جهان بیانجامد، در حالی‌ که روشنفکرانش در فکر نقش ایوانند.

سال‌های آخر دهه هفتاد میلادی جنبش چپ و حرکت‌های مارکسیستی شیک بود! روشنفکری به معنی‌ انقلابی‌گری بود، سال‌هایی که ایران نیاز به یک ماندلا داشت یا یک گاندی که با گفتگو با نخست وزیر صاحب فکری مانند بختیار ایران را به دروازه‌های آزادی و دمکراسی برسانند، همه چه گوارا بودند و کاسترو و قهر انقلابی و انتقام سکه رایج بود، و از وکیل و وزیر و امیر ارتش را به دست خلخالی سپردند و با ژ-۳ بالای سر جنازه‌ها عکس گرفتند، امروز که طرف دیگری مملکت را در دست دارد، طرفی‌ که زبانش بطری نوشابه و تجاوز و سنگسار است، همه ادعای ماندلا و گاندی شدن دارند.

منافع ملی‌ ایران سخت نیازمند آن است که این طایفه خرافاتی خشن ضدّ ایرانی‌ هر چه سریعتر دست از سر ایران و ایرانی‌ بردارند، مملکتی که در آن لیست اعدام ۲۰۰۰ نفره وجود دارد  و زندان‌هایش لبریز شده و کسانی‌ بر آن حکومت می‌کنند که منطقی‌ جز زور ندارند را چه گونه می‌توان نجات داد؟ با بی‌ عملی‌؟ با بیانیه؟ چند سال دیگر باید منتظر بود تا آقای جنتی و خامنه‌ای هم مثل دیگر دوستان اصلاح طلب بفهمند که امام زمان از لحاظ علمی‌ غیر ممکن است وجود داشته باشد و دین برای حکومت و کشورداری نیست؟ تا کی‌ باید موضوعات مهم و جدی و واقعی‌ مانند تحریم، جنگ، اسرائیل، به عنوان مبهم ضدّ روشنفکری سانسور شوند؟ وقتی‌ مردم خود ایران می‌گویند (قابل توجه آقای کدیور) نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، پیغام روشن است. چرا در بین روشنفکران و فعالین سیاسی خارج از ایران ارتباط و استفاده از منابع متعدد موجود گناه کبیره شده است؟ از ترس این که فردا شریعتمداری در بولتن کیهان انگ صهیونیست بودن به شما بزند؟ هر‌ کس که کتاب خوانده باشد یا از مغزش استفاده کرده باشد که خود به خود طبق تعریف آقای شریعتمداری که حتما عامل اسرائیل هست، از چه می‌ترسید؟

اگر درایت و حرکت در راستای منافع ملی‌ امثال کیسینجر نبود، آمریکا دمکراسی و ساختار فرهنگی‌ نداشت که در آن روشنفکرانی چون چامسکی به این راحتی‌ سیاست‌های دولتمردان خود را نقد کنند و بر عکس بی‌ توجهی‌ و دشمنی با منافع ملی‌ ایران باعث شده است که روشنفکر ایرانی‌ که خوش شانس بوده و در بالای لیست آقا سعید نبوده امروز آواره باشد. به نظر من باید از همه امکانات و تمام کسانی‌ که می‌توانند به رهایی ایران کمک کنند استفاده کرد


 


ازدواج موقت یا مبارزه با پیشرفت

قانون اخیری که در مجلس مورد بحث و بررسی قرار دارد ، مبنی بر قانونی شدن ازدواج موقت ، هر چند در ظاهر با استدلال حمایت از بنیان خانواده و دفاع از ارزشهای اسلامی و... و نیز علی الظاهر در جهت جلو گیری از بی بند و باری و گشودن مشکل بعضی از زنان و ... و نیز باز هم در ظاهر تا حدودی به نفع مردانی است که از تمکن مالی برخوردارند؛ ولی در نهان و در اصل برای مبارزه با تاثیرات فرهنگی است که جهانی است و نشات گرفته از حقوق بشر و آزادی زنان.

زنان جوان ایران تحت تاثیر فرهنگ مترقی جهانی و با شناخت و آگاهی از حقوق انسانی خویش، در حال پیمودن مسیری هستند که به برابری با مردان و داشتن حقوق کامل اجتماعی، می‌انجامد .

دسترسی گسترده زنان، هم‌پای مردان به اینترنت و گسترش سواد و تحصیل، حتی در مقاطع دانشگاهی، بیش از مردان، گسترش فعالیت اقتصادی و به طبع، اجتماعی، و مبارزه جانانه زنان در سال گذشته که حاکی از گسترش حضور سیاسی زنان بود، و در یک کلام بیداری زنان ایرانی و مبارزه برای گرفتن حقوق برابر با مردان، حکومت اسلامی را با چالشی بسیار دشوار روبرو کرد؛ تمامی سرکوب‌ها، در مورد حجاب و غیره بی‌نتیجه ماند و تاثیرش را از دست داد.

حکومت در سال جاری بارها مسئله بد حجابی را بعنوان مسئله اصلی جامعه مطرح کرد، مسائلی در مورد زلزله بخاطر بدحجابی که مورد تمسخر جهان قرار گرفت، فریادهای ائمه جمعه در مورد مبارزه با بد حجابی که هرگز مورد توجه مردم قرار نگرفت و بلکه مورد تمسخر نیز قرار گرفت و همواره مردم آنرا بهانه‌ای برای سرکوب عنوان می‌کردند؛ و کلیه ترفندهائی که برای جلوگیری از گسترش فرهنگ جهانی انجام شد؛ بدون نتیجه ماند و توطئه گران حکومت را به فکر چاره‌ای دیگر انداخت.

ازدواج موقت که می‌تواند بخشی از عقب‌مانده ترین مردان را جذب کند و حتی بخشی از زنانی را که دچار محرومیت شدیدی هستند، ترفندی است که حکومت می‌پندارد با آن می‌تواند در برابر روند افزایش یابنده برابری طلبی زنان و ارتباط متمدنانه زنان و مردان و استقلال روز افزون زنان، مانع ایجاد کند و یا به سرکوب آن بپردازد؛ هر چند که ازدواج موقت در جامعه وجود دارد ولی قانونی کردن آن به معنی فرمان حکومتی برای سرکوب زنان و رونق بخشیدن به سرکوبی است که در سی ویک سال اخیر ، هم از طرف انحصار طلبان و هم از سوی اصلاح‌طلبان به شکل های مختلف اعمال شده است. در تمام دوران حکومت اسلامی اصلاح‌طلبان هرگز بطور جدی در برابر سرکوب زنان حرکتی نکردند و مخالفت این روزهای آنان تنها تلاشی است برای چانه زنی و بازگشت دوباره به قدرت . 

مبارزه این روزهای زنان، هم در عرصه ملی و هم در عرصه جهانی بر علیه این قانون ارتجاعی و سرکوبگرانه، توانسته است روند تصویب این قانون را کُند نماید؛ هر چند که عزم حکومت در این باره جزم است .

جا داشت که اصلاح طلبان یک بار هم که شده به نفع مردم  تلاش می‌کردند و با ارزش قائل شدن برای حقوق مردم در برابر این قانون می‌ایستادند و دعوت به تظاهرات می‌کردند؛ ولی متاسفانه این مسئله هم به بی‌شمار نادیده گرفتن مردم اضافه شد و برخورد شایسته‌ای از سوی آنان انجام نگرفت.

اقدام خانم زهرا رهنورد هم در این مورد، تنها برای خالی نبودن عریضه است و لاغیر.



 


طبق آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، صیغه بین نمایندگان در وقت استراحت قانونی شد

کوچک زاده نماینده مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی در بیانی شیوا و نافذ بیان داشت :صيغه به معناي لذت بردن است و من خجالت نمي‌كشم اين را بگويم!   

در همین راستا بنا به فرمایشات نمایندگان مجلس شورای اسلامی که  برای دفع شهوت‌شان  هیچ گونه خجالتی هم نمی‌کشند صیغه کنند و آن را بیان می‌کنند و با توجه به حدیث «صیغه شیرین ترین لذتی است که نصیب زن مسلمان می‌شود» و اکثرا از شهرستان به پایتخت تشریف می‌آورند در آیین‌ نامه  داخلی مجلس شورای اسلامی که امروز به تصویب رسید و نیازی به تایید شورای نگهبان ندارد مقرر شد از این پس نمایندگان مرد مجلس در اتاق استراحت‌شان در ساختمان مجلس می‌توانند در زمان استراحت صیغه چند دقیقه‌ای با نمایندگان زن مجلس شورای اسلامی  داشته باشند تا دفع شهوت نمایند و این شیرین‌ترین لذت را نثار نمایندگان مجلس شورای اسلامی بکنند و  هیچ خجالتی هم نکشند‌.

 جالب است این ایین نامه از بین ۱۹۷ نماینده حاضر در مجلس بیش از ۲۱۷ رای اورد و با ۱۱۰ درصد به تصویب رسید که تا کنون بی سابقه بوده است. شایان ذکر است نمایندگان زن مجلس  شورای اسلامی نیز با قاطعیت این آیین نامه را تایید کردند و ۲۰۰ درصد رای مثبت دادند . 

همچنین به نقل از فارس نیوز بلافاصله بعد از رای گیری برادر مکتبی ارزشی اصول‌گرا رییس مجلس آقای لاریجانی  وقت استراحت را اعلام کردند که هجوم برادران نماینده اسلامی به خواهران برای تعیین وقت استراحت باعث شد صحنه‌های جالبی بوجود اید که فارس نیوز از ارائه این تصاویر خودداری کرده است و تنها به این جمله اکتفا کرده است.

مجلس محترم اسلامی نیز در اقدامی کم‌نظیر صیغه را با استناد به احادیث گوهر بار امام خمینی در رساله‌شان در حمایت از خانواده معرفی کرده است که نیازی به ثبت رسمی و دفتری ندارد.

 

 اینک به بخش صیغه در رساله آیت‌الله (امام) خمینی (ره) توجه کنید  تا با احکام فوق بشری صیغه اشنا شوید.

مساله ۲۴۲۱ - صیغه کردن زن اگر چه برای لذت بردن هم نباشد صحیح است 

مساله ۲۴۲۴- زنی که صیغه شده است اگر چه ابستن شده است حق خرجی ندارد 

مساله ۲۴۲۵- زنی که صیغه شده است حق هم خوابی ندارد و از شوهر ارث نمی‌برد و شوهر هم از او ارث نمی برد 

مساله۲۴۲۹ ‌- پدر و جد پدری می تواند  برای محرم شدن یک یا دوساعت زنی را بهعقد پسر نابلغ خود درآوردند و نیز می‌توانند دختر نابالغ خود را برای محرم شدن به عقد کسی دراورند .


 


داستان ستاره - قسمت دوم

ديدن بدن نيمه جان ستاره، روي تخت بيمارستان برايم باور كردني نبود. دختري كه روزهاي دوستي مان از سر و دوشم بالا مي‌رفت و هنوز نوك تيغي موهايش را روي صورتم حس مي‌كنم. اما ستاره كه آخرين بار با من قهر كرد و از من جدا شد، الآن روي تخت بيمارستان دراز كشيده و به من پوسخند مي‌زند. دلم مي‌خواهد جلو بروم و لپ‌هاي گوشتالويش را نيشگون لطيفي بگيرم. نگاه ستاره چيزي مي‌خواهد به من بگويد. اما ستاره محجوب تر از آن است كه حرف هايش را رك و راست به من بگويد. از من مي خواهد نزديكش شوم و يك ليوان آب برايش بريزم:
پرهام
جان دلم
يك ليوان آب واسم مي‌ريزي؟
ليوان آب را در دستش مي‌گذارم. گرماي زيادي در دستش حس مي‌كنم. هنوز نفهميده‌ام چرا ستاره اين جاست.
خدايا من كي‌ام. اين جا كجاست.
قرار بود من و ستاره هفته‌ي آينده رسمن نامزد شويم اما حالا.
به بالكن اتاقي مي‌روم كه ستاره بستري است. پاكت سيگار را از جيبم در مي‌آورم كه يك هو مي بينم اتاق شلوغ شد. 


 


نيک آهنگ وکيل يا نيک آهنگ سردبير؟

با در نظر گرفتن راهنمایی استاد عزیز دکتر نوریزاده 'کوتاه مینویسم تا از حوصله خوانندگان خارج نباشد.
جناب نیک آهنگ گرامی حق حذف مطلب برای شما به عنوان سردبیر محفوظ است اما بعد از چاپ مطلب حذف آنرا اخلاقی نمی‌دانم آنهم به آن شکل که گویا دزد گرفته‌اید و باید مانع اینمورد خاص شوید!

 

قياس مطلب حقيروچاپ و حذف آن از سوي شما با چاپ و حذف مطلبی در مورد عکس احمدی نژاد به عنوان یکی از گروگانگیران سفارت امریکا قیاس مع الفارق است چرا که آن عکس 'اظهر من الشمس بود که متعلق به احمدی نژاد نیست اما در مورد عکس آقای نبوی هنوز شبهات فراوانی است که   به آنها پاسخی داده نشده است خصوصا از سوی خود ایشان.

 

 بنا بر این طرح یک سوال از ایشان و حذف آن از سوی شما آنهم بعد از چاپ 'تنها پاک کردن صورت مساله است و تغیری در اصل سوال حاصل نمی‌شود و سوال به قوت خود باقی‌ خواهد بود.


اما شما جناب نیک‌ آهنگ از اینکه نقش وکیل مدافع ایشان را بر عهده گرفته اید برای من جای سوال هست درست که همه متهمین حتي جنايتکاران 'حق گرفتن وکیل دارند اما تا آنجا که  من می‌دانم شما فارغ التحصیل رشته حقوق نبوده و دادن وکالت بلا عزل از سوی آقای نبوی به شما سندییت نخواهد داشت' مگر آنکه در این مدت کوتاه مسافرتتان به لندن توانسته باشید به اين مهم دست يافته و طی‌ مدت تنها چند روز در رشته حقوق قضایی فارغ التحصیل شوید!


نیک‌ عزیز همه بیگناهند مگر آنکه خلاف آن ثابت شود .وظيه ما طرح اتهام و نشستن بر  جايگاه دادستان نيست همانگونه که وظيفه نشستن بر جايگاه وکيل مدافع را هم نداريم .لذا ما اصراری بر گناهکار بودن آقای نبوی نداریم بلکه سوالی مستند به تصویری از ایشان را  مطرح کردیم تا ایشان از خود دفاع فرمايندچرا که وظيفه روزنامه نگار طرح سوال است وبس .کسي هنوز هیچ حکمی صادر نکرده بود که شما صورت مسئله را پاک کردید آنهم در نقش یک وکیل مدافع مبرز که با آوردن دلیلی همچون تفاوت دماغ و گوش و حلق بینی‌ متهم با صاحب عکس مطروحه حکم برائت صادر کرديد.اگر وکیل بودید میتوانستید این استدلالتان را در جواب سوال مطرح کنید اما شما پا را از وکالت هم فراتر گذشته نه تنها حکم  برائت متهم  بلکه حکم جلب سوال را نيزصادر  فرمودید!

 

اميدوارم جوابيه اينجانب مطابق معيار هاي اخلاقي ومدني ودر چهارچوب رعايت اصول حرفه‌اي روزنامه نگاري چاپ شده و حکم جلب  قبلي شامل جوابيه حقير نگردد.


با احترام:امين موحدي


 


شما در یاد ما هستید، تا همیشه

مسیح علی‌نژاد در یادداشتی که در وبلاگش منتشر کرده، خواستار تولّد جنبشی برای یادکرد از شهدای گم‌نام جنبش سبز شده و به آن یادداشت، گزارشی را که در این رابطه در «جرس» نوشته ضمیمه کرده؛ گزارشی که به گفت‌وگو با خانواده‌ی چند تن از شهدای گم‌نام اختصاص دارد و اعلام این خبر که این، مشتی نمونه‌ی خروار است و خیلی‌ها ناشناس مانده‌اند و خیلی‌ها تمایلی به افشای نام شهیدشان ندارند. او در ادامه با مادر یک شهید دیگر که با آن وضعیت دل‌خراش -رد شدن خودروی نیروی انتظامی از روی بدنش (فیلم)- در عاشورای خونین سال گذشته به شهادت رسید گفت‌وگو کرده تا نشان دهد در این تصمیم جدّی ست؛ که باید از شهدای گم‌نام یاد کرد و از خانواده‌ی‌شان حمایت.

 

شعله‌ای را در نظر بگیرید. این شعله برای روشن‌ماندن نیاز به سوخت دارد و برای جلوگیری از خاموش‌شدن احتیاج به عدم وجود عوامل خاموش‌کننده‌ی آتش. جنبش سبز را می‌توان به این شعله مانند کرد؛ شعله‌ای که در انبار بنزین خشم ملّت ایران برافروخت و آن را منفجر کرد. این انبار از بی‌عدالتی، استبداد و زخم‌های دیگری که حاکمان این خاک بر صاحبانش زده بودند لب‌ریز بود. پس از انتخابات و اعلام نتایج آن، خوب به یاد دارم، شوکه شده بودم و تمام اطرافیانم و با اطمینان خوبی درصد بالایی از ملّت ایران که با امید به تغییر رأی‌شان را به کسی غیر از آنی که خود را اکنون رییس‌جمهور می‌خواند داده بودند و اکنون می‌دیدند تمام امیدشان بر باد رفته نیز همین حال را داشتند. آتش روشن شده بود؛ همان هنگام که مردم از شوک بیرون آمدند و تظاهرات پراکنده‌ای را ترتیب دادند، آتش اصلی را امّا همان موجود دروغ‌گویی گفت که مست از باده‌ی قدرت در میدان ولی‌عصر در جمع چماق‌به‌دستان و مزدوران با آن لحن تمسخرآمیز یک ملّت را ریش‌خند کرد و معترضان به نتیجه‌ی انتخابات را خس‌وخاشاک نامید. از این جا بود که همه می‌دانیم چه شد، آتشی که نورش تا آن سوی دنیا می‌رفت روشن شد و تاریکیِ ستم این روشنایی را برنتابید؛ کُشت و زد و اسیر کرد و دروغ گفت و بهتان زد و تجاوز کرد و آب‌روی هرچه ستم‌گر در تاریخ بود، برد.

 

در برابر آتش سبزی که با قدرت شعله می‌کشید و هر جا به یک شکل؛ از تظاهرات در خیابان تا الله‌اکبر، از تسخیر فضای مجازی تا نفوذ در رسانه‌ی رسمی حکومت -به یاد بیاورید کنفرانس رسانه‌ای هم‌راهان جنبش سبز را، آن جا که در عنوان‌بندی پایان از یاران گم‌نام جنبش سبز در صداوسیما سپاس‌گزاری می‌شود-، از تبدیل شگفت‌انگیز هر انسانِ موبایل‌دار به یک خبرنگار و هر وبلاگ‌نویس به یک گزارش‌گر تا حضور کهن‌سالانی که از جوان‌ها سر پرشورتری داشتند، خود را عیان می‌کرد و دامان ستم را می‌سوزاند. استبداد که حیات خود را در معرض نابودی می‌دید دست‌به‌کار شد و هر کاری می‌توانست، کرد، تا بالأخره این آتش را کم‌فروغ کرد. خشم ما فروکش نکرد، که بیش‌تر هم شد، با این حال آن قدر آتش‌خاموش‌کن ریختند که شعله از پا نشست و فروغی از آن ماند.

 

فروغی که از جنبش سبز به جا مانده به حق مدیون شهدا و اسرا است؛ شهدا و اسرایی که گاه، در تندباد فرکانس جدید فارسی‌وان و پستان‌لرزه و لولویی که دست‌آویز شوخی با بی‌اخلاق‌ترین رییس دولت تاریخ این مملکت شد و افتخاری و عشق سوزناکش به این برآمده از کودتا، فراموش می‌شوند. این‌که برای فرد/افرادی هزینه داده‌ای و اکنون یادی از تو نمی‌شود دردناک است، احساس بی‌کسی و تنهایی بزرگ‌ترین شکنجه است، این‌که فراموش شوی بیش‌تر از نبودن شهید/اسیر در کنار خانواده‌اش آن‌ها را عذاب می‌دهد، این حس ذرّه‌ذرّه و از درون، وجود نزدیکان قهرمانان جنبش سبز را می‌خورد.

 

چه باید کرد؟

به جرئت، دغدغه‌ی اصلی ما شهدا و اسرای گم‌نام هستند که در این یک سال و اندی هیچ از ایشان گفته نشده است. در گام نخست وظیفه‌ی رسانه‌های کلان جنبش سبز است که هویت آنان را آشکار کنند؛ هر یک به سهم خود مسیری را که مسیح آغاز کرده است بپیمایند. پس از آن‌ها وظیفه‌ی رسانه‌های خرد نظیر وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی ست که نام این شهدا را مطرح کنند و بنویسند؛ از مظلومیت‌شان، از بی‌گناهی‌شان و از ظلم عریان حکومت، آن قدر محتوا در مورد اسرای گم‌نام تولید شود که این میزان از قساوت از حکومت گرفته شود که سمّی به بدن یک زندانی گم‌نام به نام حسام ترمسی وارد کنند که پزشکان هنوز نتوانسته‌اند تشخیص دهند نوع آن چی است (خبر) و آن قدر از شهدای گم‌نام بنویسیم و طرح بسازیم و ویدیو درست کنیم و عکس‌شان را تکثیر کنیم که هر کدام یک «ندا» شوند، یک «سهراب».

 

پس تهدیدهای امنیتی چه می‌شود؟

واضح است که حکومت از هویت و جزئیات خانواده‌گی شهدا و اسرا -از گم‌نام و غیر گم‌نام- مطلّع است، با این حال این خانواده‌ها تا زمانی که دست به اطّلاع‌رسانی نزنند تهدیدی برای حکومت محسوب نمی‌شوند. حکومت به نوبه‌ی خود برای خنثی کردن این تهدید بالقوّه این خانواده‌ها را تهدید کرده است در صورت اطّلاع‌رسانی از شهدا و اسرای‌شان عواقب خوبی در انتظارشان نخواهد بود. با این تفاسیر شاید نام‌بردن از شهدا و اسرایی که تا کنون ناشناس مانده‌اند برای خانواده‌ی این شهدا و اسرا خطرناک باشد، امّا این شناسایی ضمن این که از بار غم خانواده‌ها می‌کاهد، آن‌ها متوجّه می‌شوند از یاد نرفته‌اند و نخواهند رفت، همین موضوع تسکین غم آن‌ها ست. تنهایی و حسّ فراموش‌شدن را تنها یادکرد سایرین التیام می‌بخشد و آرام می‌کند. در مورد تهدیدات امنیتی نیز مطرح‌شدن نام این اسرا و خانواده‌ها آن‌ها را در حفاظ امن آگاهی رسانه‌ها قرار می‌دهد؛ هر رخ‌دادی بخواهد برای ایشان اتّفاق بیافتد رسانه‌هایی هستند که این رخ‌دادها را به اطّلاع همه برسانند و در این عرصه حکومت به کلّی ناتوان است. وقتی یکی از دوستانم بازداشت و پس از مدّتی آزاد شده بود -و از قضا اندک شهرتی داشت که وبلاگ/وب‌سایت‌هایی از او بنویسند- به ملاقاتش رفتم او از نوشته‌هایی که برایش نوشته شده بود آگاهی داشت. برایم توضیح داد در یکی از جلسات بازجویی، بازجو با انبوهی از پرینت نوشته‌های وبلاگ/وب‌سایت‌های مختلف به جلسه آمده بود و پس از آن برخوردها با وی رو به نرمی گذاشته بود و پس از مدّتی آزاد شده بود. در مورد شهدا و اسرای گم‌نام اگر دو فاکتور اطّلاع‌رسانی رسانه‌های کلان و تولید محتوای رسانه‌های خرد -وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی- رعایت شود خطر محتمل برای خانواده‌ی اسرا و زندانیان به کم‌ترین میزان خود خواهد رسید. آن روز دور نیست که چندین شهید و اسیر گم‌نام را آن‌چنان مطرح کنیم که تن استبداد با دیدن نام و تصویر هر یک به خود بلرزد.

 

فراموش که نکرده‌ایم این سخن شهید باکری را؟ «آن‌ها که رفتند کار حسینی کردند، آن‌ها که مانده‌اند باید کار زینبی کنند وگرنه یزیدی‌اند».


 


خاتمی: ظلم در نظام منتسب به خدا و پیامبر؟


به گزارش سایت خاتمی، رییس بنیاد باران طی سخنانی در سی و هشتمین نشست ماهانه این بنیاد با تاکید بر این که «در قرآن اعتدال و اینکه هر چیز دارای اندازه ای سنجیده و برخوردار از اعتدال است اشارات فراوان دارد و در حدیث هم آمده است که "و با العدل قامت السموات و الارض"؛  یعنی عدالت ملاط هستی است که از جمله چرخ طبیعت بر پایه آن می چرخد و تاکیدات مکرر قرآن بر اعتدال در آفرینش انسان نیز درخور توجه است؛ "فاذا سویته و نفخت فیه من روحی"  یعنی وقتی اعتدال ایجاد شد، روح خدایی در انسان دمیده شد.»

وی با بیان اینکه بحث تعارض عدالت و آزادی و تقدم یکی بر دیگری از اساس غلط است، گفت: «اگر عدالت همانگونه که در نهج البلاغه آمده است، عبارت باشد از "قرار دادن هر چیز در جای خودش"، یا آن تعبیر حقوقی که "هرکس حقی دارد به او عطا شود"، باید بپذیریم که سپردن حق اشخاص به آنها عین عدالت است.»

رئیس دولت اصلاحات،  ضمن آنکه «عدالت و آزادی» را غیرقابل تفکیک دانست، با بیان اینکه بحث تعارض عدالت و آزادی و تقدم یکی بر دیگری از اساس غلط است، گفت: «اگر عدالت همانگونه که در نهج البلاغه آمده است، عبارت باشد از "قرار دادن هر چیز در جای خودش"، یا آن تعبیر حقوقی که "هرکس حقی دارد به او عطا شود"، باید بپذیریم که سپردن حق اشخاص به آنها عین عدالت است. آیا تامین آزادگی انسان و برسمیت شناختن حقوق او از جمله آزادی و تامین این حق مصداق بزرگ عدالت نیست؟ آیا غصب آزادی ناعادلانه ترین کاری نیست که یک حکومت می تواند انجام دهد؟
خداوند انسان را آزاد آفریده است.»

رییس جمهور سابق ایران در ادامه تصریح کرد: «تفاوت برداشت انقلاب اسلامی با بسیاری از جنبش های اجتماعی همین نکته بود که در عین تکیه بر معیارهای اصیل الهی به نیازهای امروز انسان از جمله تامین آزادی جامعه و استقلال آن نیز تاکید داشت.»

خاتمی در نتیجه گیری از سخنان خود اظهار داشت: «عدالت شان انسان آزاد است و ادعای عدالت در میان بندگان، اسیران و تحقیرشدگان یک دروغ بزرگ است. همانطور که ادعای آزادی در میان گرسنگان و محرومان یک دروغ آشکار است.»

رییس بنیاد باران در بخش پایانی سخنانش به یکی از تعاریف موجود از دولت پرداخت و گفت: «یکی از این تعاریف این است که «دولت آن است که حق انحصاری حمل سلاح را دارد» و می دانم که هر جا حقی باشد، تکلیف هم وجود دارد و هرچقدر حق سنگین تر باشد، تکلیف هم سنگین تر است. یک فرد عادی مسوولیت‌هایی در قبال قانون دارد، اما یک وزیر یا وکیل وظایف و تکالیف بیشتری دارد.»

وی با طرح این سوال که آیا دولت هرگونه که بخواهد می تواند سلاح را بکار ببرد یا در جهت هدف خاصی می تواند این کار را انجام دهد؟ تصریح کرد: «طبیعی است در جهت حفظ تمامیت ارضی، امنیت جامعه و منافع ملی اگر لازم باشد باید سلاح را بکار ببرد، اما از مهمترین مسئولیتهای ناشی از این حق، حق انحصاری دفاع از آزادی و امنیت شهروندان است. یعنی یک حکومت عادل نمی تواند این حق و امکان را علیه شهروندان، برای تحمیل خواسته های خود بکار ببرد. بلکه باید از آن در مسیر حراست از آزادی و امنیت شهروندان استفاده کند و این مساله یک معیار برای شناخت یک حکومت عادل است.»


 


درخواست کمیسیون رفع تبعیض نژادی سازمان ملل برای پایان دادن تبعیض نژادی علیه اقوام ایرانی


به گزارش رسانه‌ها از جمله بی‌بی‌سی و العربیه، هر چند این کمیسیون به سازمان ملل وابسته است اما همکاری با آن اختیاری و با توافق دولت‌های عضو است. بر اساس همین توافق در بخشی از این بیانیه از  دولت ایرا ن تقاضا شده است تا با توجه به ماده ۱۴ کنوانسیون، با صلاحیت کمیسیون برای دریافت و بررسی شکایات افراد شاکی در موارد تبعیض در ایران موافقت کند.

 این کمیسیون با ابراز نگرانی شدید نسبت به اعمال تبعیض نژادی سیستماتیک بر علیه اقوام، از دولت ایران خواست به قرارداد (کنوانسیون) بین‌المللی مبارزه با نژادپرستی که ایران نیز امضاء کننده آن است پایبند باشد. این گزارش به زبان‌های مختلف از جمله انگلیسی توسط خبرگزاری‌ها و رسانه‌های معتبر جهان منعکس شده است.

هر چند که در ابتدای این گزارش از حضور فعال نمایندگان عالیرتبه دولت ایران ومقامات ارشد وزارتخانه‌ها و نهاد‌های حکومتی ایران در مراحل مختلف تفحص و تحقیق، و همچنین از ارائه مدارک و اسناد مربوطه و همکاری قابل تقدیر مقامات حکومتی در پروسه بررسی و تحقیق کمیسیون، تشکر و تقدیر شده است اما در ادامه  کمیسیون هیجده نفره رفع تبعیض نژادی سازمان ملل مـتـحـد، ایران را به دلیل عدم ارائه آمارهای لازم در مورد اقوام و مناطق اقوام نشین ایرانی، علیرغم سرشماری نفوس کشور در سال ۲۰۰۷ در ایران، سرزنش نموده است.

 در این گزارش آمده است که مشارکت عملی افراد و گروه‌های وابسته به اقوام ایرانی در امور مملکتی و عمومی بسیار پاینتر از حد انتظار می‌باشد. این گزارش همچنین در مورد وضعیت تبعیض رسمی و دوگانه بر علیه زنان در مناطق قومی ابراز نگرانی کرده است و از دولت ایران تقاضا نموده تا برای رفع تبعیضات موجود اقدامات عاجل بعمل آورد. در بند «ث» ( بند نگرانی‌ها و پیشنهادها) کمیسیون رفع تبعیض نژادی سازمان ملل از دولت ایران درخواست شده است تا در سرشماری بعدی یک سوال در مورد قومیت افراد نیز در پرسشنامه سنجش نفوس گنجانده شود تا افراد بتوانند آزادانه قومیت خود را ثبت و مشخص کنند و نتایج آن بطور رسمی و منصفانه اعلام شود.

موضوع دیگری که در این کمیسیون مورد اشاره قرار تبعیض در زمینه مسکن، آموزش، مساوات و آزادی بیان، مذهب، بهداشت و اشتغال است.

که طبق بررسی‌ها استان‌های اقوام نشین ایران فقیرترین مناطق کشور هستند.

هر چند که خبری از انتشار این گزارش در رسانة‌ای داخل ایران منتشر نشد اما این گزارش نشان می‌دهد که برخورد با قومیٱ‌ها از سوی جمهوری اسلامی یکی از مهم‌ٱرین چالش‌های اقوام ایرانی است.

در پایان گزارش از دولت ایران درخواست شده تا در عرض یک سال به موارد مطرح شده جواب دهد و گزارشات به تاخیر افتاده شماره های ۲۰ ، ۲۱، و ۲۲ را یکجا تا ۴ ژانویه سال ۲۰۱۳ ارائه دهد.


 


تاج‌زاده: رابطه‌ی انتخابات آزاد و دولت مستقر، رابطه جن و بسم‌الله است


این فعال سیاسی که چندی قبل به همراه ۶ فعال اصلاح طلب از نهادهای نظامی – امنیتیِ سرکوب‌گر و مداخله کننده در روند انتخابات شکایت کرده بود در دیدار با فخر السادات محتشمی‌پور همسرش، ضمن رد فیلمی که در رسانه‌های اصولگرا با عنوان «تاج زاده وقوع تقلب در انتخابات ریاست جمهوری را رد کرد» گفت: «نمی دانم چرا همه گفتارها و نوشتارهای مربوط به انتخابات در زمان حضور من در زندان منتشر می‌شود و وقتی بیرون زندان بودم خبری از آن نبود!»

این زندانی سیاسی که از اواخر خرداد ۸۸ تا تیرماه ۸۹ را بدون برگزاری دادگاه در زندان اوین به سر برده بود، در مرخصی چند روزه‌ی خود با پافشاری بر گفته‌های قبلی با انتشار نامه‌ای از هم‌نسلانش دعوت کرد که اشتباهات و تندروی‌های اوایل انقلاب خود را اعتراف کرده تا راه بر رادیکالیسم کور بسته شود.

 تاجزاده در ادامه‌ی گفت و گو ی کابینی با همسرش که بعد از حدود دو هفته بی‌خبری از وضعیتش صورت گرفت همچنین گفت: «دولت مستقر حزب پادگانی و اقلیتی کودتاچی است. من حدود ۷ صفحه در مورد تقلب در انتخابات در بازجویی‌ها نوشته‌ام که خوب است برای روشنگری متن کامل و بدون تصرف آن را منتشر کنند». وی تأکید کرد که «کودتاگران با طرح موضوع تقلب و موارد حاشیه‌ای می‌خواهند حواس مردم را از کودتا منحرف و ما را از شکایت منصرف کنند. در حالی که رسیدگی به این شکایت مایه حیات نظام خواهد بود و اگر به شکایت من از جنتی در ده سال پیش رسیدگی می‌شد، کار به «کودتا» کشیده نمی‌شد و اگر به این شکایت هم رسیدگی نشود باید فاتحه «انتخابات آزاد» را خواند.»

به گفته‌ی تاج‌زاده، این شلوغ کاری‌ها و تبلیغات رسانه‌های دولتی برای این است که کسی سؤال نکند که چرا به اعتراضات رسیدگی نشد بلکه با منتقدین سرکوبگرایانه برخورد شد. چرا روز عاشورا با ماشین از روی پیکر عزاداران رد شدند و آنان را از روی پل به زمین پرتاب کردند و خواهرزاده کاندیدای اصلاح طلبان را به «شهادت» رساندند. حوادثی که در هیچ کشور دموکراتیکی روی نمی دهد؛ «اگر جناح پیروز خود را برحق می‌داند پس چرا با تشکیل هیأت بی طرف مورد قبول نامزدهای ریاست جمهوری، نه آقای جنتی و مرتضوی، به همه شکایت ها رسیدگی نشد.»

در ادامه‌ی این مکالمه، رییس ستاد انتخابات دولت اصلاحات به نوار منتشر شده از سردار مشفق  اشاره کرد  و این که این محتوای این نوار مشخص کرد چرا هرگز چنین هیأتی تشکیل نشد. تاج‌زاده معتقد است که تشکیل هیأتی بی‌طرف منجر به زیر سؤال رفتن انتخابات گذشته می‌شد؛ «همه جنجال‌ها برای ریشه کنی انتخابات آزاد در آینده است در حالی که «راستی آزمایی» حزب پادگانی انجام انتخابات آزاد است اما چون خود خوب می‌دانند که اقلیتی کودتاچی هستند، اجازه انتخابات آزاد را نمی دهند و این رابطه برای این اقلیت شکننده چون رابطه جن و بسم‌الله است.»

عضو شورای مرکزی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، همچنین در این دیدار کوتاه کابینی مجدانه آمادگی خود را برای مناظره با نمایندگان اقتدارگراها و کودتاگران اعلام کرد و گفت: «اگر راست می‌گویند و اعتماد به نفس دارند، همه‌شان جمع شوند و همه اسناد و مدارک یک‌ساله‌شان را بیاورند و مرا نیز از همین زندان بدون هیچ سندی تحت الحفظ به صدا و سیما ببرند تا با آنان مناظره کنم یا این که برای مناظره به اوین بیایند تا ثابت شود چه کسی در این انتخابات و در انتخابات پیشین (مجلس) کودتا کرده و برای انتخابات آتی هم برنامه دارد.»

تاج‌زاده در پایان گفت: «در مقالاتم به طور پراکنده در مورد اعترافات مشفق به نمایندگی از تیم کودتا مطالبی نوشته‌ام که به تناوب منتشر خواهد شد. البته چون این مطالب قبل از انتشار اعترافات بوده بعضی از آن ها نیاز به تغیبر و تکمیل دارد. با این حال امیدوارم توانسته باشم به طور مستند نشان دهم که اقلیتی استبدادطلب در جامعه ما به جنگ رأی و حق مردم رفته‌اند.»

مصطفی تاج‌زاده، جزو هفت امضا کننده‌ی شکایت علیه گروه نظامی– اطلاعاتی و آمران و مباشران تقلب در انتخابات به رییس قوه قضاییه و سازمان قضایی نیروهای مسلح بود، که بدلیل عدم تمکین از خواست وزارت اطلاعات «جهت پس گیری شکایت خود»، روز یکشنبه ٢۴ مرداد ماه، روانه زندان اوین شد.

گفتنی است بعد از اظهارات یکی از فرماندهان امنیتی سپاه پیرامون نقش آن نهاد نظامی در سرکوب اعتراضات و مداخله در انتخابات، هفت تن از فعالان اصلاح طلب کشور (محسن امین زاده، مصطفی تاج‌زاده، عبداله رمضان‌زاده، فیض الله عرب سرخی، محسن صفایی فراهانی، محسن میردامادی و بهـزاد نبـوی)، طی شکایتی از گروه نظامی– اطلاعاتی و آمران و مباشران تقلب در انتخابات به رئیس قوه قضاییه و سازمان قضایی نیروهای مسلح، خواستار رسیدگی قضایی پیرامون این مسائل شدند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته