-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

Latest News from Kaleme for 31/08/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



در حق تــو ناسپاسی کرده اند

با هنر ، حق ناشناسی کرده اند

ای صدایت ، اوج فــریاد وطن

“ربنایت” را سیاسی کرده اند

کلمه- نیما جوانمرد: شادروان محمد قهرمان غزلسرای خوب معاصر، صدای خوبی هم داشته است. سهراب سپهری هم که خود شاعر حساس و رقیق القلبی بود پس از شنیدن صدای قهرمان، تصویری مصفا و بسیار زیبا از آن به دست داده است و گلوی او را به چمنزار سبزی تشبیه می کند که قناریِ خوش آوازی از اعماق قلبش در آن نغمه خوانی می کند و آوازش را به فواره ای مانند می کند که اوج می گیرد و حوضِ چشمانِ مستمع را از اشک لبریز می کند.

قلب این مرد، قناری دارد

چمنِ سبزِ گلویش، تر باد

پای فواره ی آوازش

حوضِ چشمان سر رفت . . .

در پای فواره ی آسمانی “ربنا” و “ای ایران سرای امید” استاد شجریان ، چه بسیار حوضِ چشمان که سر رفته است و چه بسیار دست هایی که بر آسمان بلند شده و چه بسیار دل هایی که لرزیده و حرارت و حلاوتی که در کام جان ها نشسته است و ذوق و شوق هایی که زیر پوست خزیده. امیدِ بر دمیدن سپیده بر بام ایرانمان را زنده نگه داشته و مثل کاتالیزری معنوی، ارتباط مردمان را با خدایشان زیبا تر و آسان تر کرده است. آن که درد دین و دغدغه ی خدا دارد، هر ریسمانی را که اتصال بین خداوند و مردم را فراهم تر سازد ،غنیمت می داند ولی آن که تنها دغدغه ی قدرت دارد ، این حبل را گسسته می خواهد چرا که به جای وصل مردم با خدا، “وصل مردم با خود” را می خواهد. ولی صدای خدایی شجریان ، نه به پای قدرت که به پای مردم ریخته شده است و همان طور که خودش گفت صدای خس و خاشاک است، البته که نباید برتافته شود. در این برهوت هنر ، خزف بازار لعل می شکند و زاغان، مجال را از طاووسان و بلبلان گرفته اند.

در آن گلشن که دارد جلوه ی طاووس، هر زاغی همان بهتـر که باشـد زیر بال و پـرِ ، سـرِ بلبل

صدا و سیما اگر دردِ دین داشت همین که این صدا بی شماری از انسان ها را با ربّشان آشتی می داد، باید آن را قدر می دانست و بر صدر می نشاند.اما برای آنان که دل مشغولیشان نه خدا، که قدرت و سیاست است، گسستن این حبل الهی بسیار آسان است. چه اهمیت دارد که مجال این ارتباط پاک از مردم گرفته شود مهم این است که ذکری از صدایِ رسایِ ملت نرود. صدای اذان مرحوم مؤذن زاده ی اردبیلی –که به زیبایی هر چه تمام در بیات ترک اجرا شده- همین حس و حال را در شنوندگان بیدار می کند. لابد اگر او هم موضعی سیاسی داشت، باید از صدای او هم محروم می شدیم. وقتی که دین در خدمت سیاست قرار می گیرد ، ربّنایی هم که از قلب این مرد سرچشمه می گیرد و ما را تا اوج خدا می رساند، هم رنگ سیاسی می گیرد و مشمول سانسور می شود. مادام که مسئله ی” دین در خدمت سیاست یا سیاست در خدمت دین” حل نشود ، این رویکرد ها تداوم خواهند داشت . مادام که حفظ قدرت اصل می شود، دین واقعی ملعبه می شود، در سایه قرار می گیرد و بدان اعتنایی نمی شود . ربنای شجریان به یکی از آرایه های بی بدیل ماه مبارک رمضان تبدیل شده و بسیاری از هم اکنون آن را به زنگ تلفن های همراهشان تبدیل کرده اند . طنین ربنایی که از عمق جان و از قلب یک قناری بر می خیزد در دل و جانمان چنان رسوخ کرده است که هرچه آن را از دسترسمان بیشتر خارج کنند، دلتنگیمان برای شنیدن مکرر آن بیشتر و بیشتر خواهد شد.

عرصه را عرصه ی هنر ناشناسان هنر فروش می خواهند و چون همه ی خوبی ها و زیبایی ها و حقیقت ها را باخته اند، در هر هنر فروشی می آویزند که بدان ها مشروعیت هنری بدهد و به خزف دل خوش کرده اند تا بازار کساد و خلوت و بی مشتریشان را با رونق جلوه دهند. گفته اند تنها صداست که می ماند اما نه هر صدایی. از میان امیر مبارزالدین ها و حافظ ها کدام یک بر تارک تاریخ پر فراز و نشیب این مرز و بوم باقی مانده اند؟ آری تنها این صدای خدا و صدای مردم است که می ماند.

شجریان در تمام عمرش مردمی بوده و در کنار مردم مانده است چه در اول انقلاب و چه در دوران انتخابات . هر جمله اش امید و شادی را به مردم می دمید . آثارش در تمام این سال ها ، آئینه ی روزگار و حسبِ حال این دیار بوده است. حافظ خوانی هایش در ابتدا و خواندن آثاری از اخوان ثالث ( زمستان) و فریدون مشیری(تفنگت را زمین بگذار)، سروده های ملی و میهنی اش چون “سرای امید” همه و همه بازتاب خواست مردم و زبان ملت مظلوم و در عین حال شجاعی بوده که قدر هنرمندان مردمی را خوب می داند. شجریان همیشه محبوب بوده ولی از سال گذشته ایستادنش در کنار مردم و شجاعتش در بیان خواست های آنان، وجهه و محبوبیتش را به شکلی باور نکردنی افزایش داده . این امر در مورد ورزشکاران محبوب و مردمی نظیر علی کریمی هم صادق است. مردم به واقع دیگر به چشم دیگری به آنان می نگرند همانگونه که به هنرمندان درباری هم.


 


نیروهای لباس شخصی دیشب هفتم شهریور ماه ۸۹ (شب قدر)، از شرکت حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی در مراسم احیای شب قدر ممانعت بعمل آوردند. طبق گزارشات لحظه به لحظه، هم اینک بیش از ۵۰ نفر از نیروهای لباس شخصی و بسیج در اطراف منزل ایشان حضور دارند. نگرانی برای سلامتی و جان مهدی کروبی با وجود نیروهای لباس شخصی و بسیج که هویت خود را با پوشاندن سر و صورت مخفی نگاه داشته اند بیش از پیش گردیده است .

به گزارش خبرنگار سحام نیوز، تعدادی از نیروهای لباس شخصی که به انواع سلاح ها همچون گاز اشک آور، دستبند، شوکر و باتوم مسلح بودند دیشب با حضور در برابر منزل کروبی از خروج ایشان جهت شرکت در مراسم احیای شب قدر ممانعت بعمل آوردند. گزارشات شاهدان عینی حاکی از آن است که نیروهای لباس شخصی دارای کارت بسیج بودند.

طبق گزارشات لحظه به لحظه ، ماجرا تنها به ممانعت از شرکت کروبی -از رهبران جنبش سبز مردمی ایران- در مراسم عزاداری شب قدر به پایان نرسیده و طبق گزارشات عینی از منزل مهدی کروبی، هم اینک بیش از ۵۰ نفر از نیروهای لباس شخصی و بسیج در اطراف منزل ایشان حضور دارند.

نگرانی برای سلامتی و جان مهدی کروبی با وجود نیروهایی لباس شخصی و بسیج که هویت خود را با پوشاندن سر و صورت خود مخفی نگاه داشته و مجهز به انواع سلاح می باشند و با خودروهای مختلف و موتورهای غول پیکر در اطراف منزل کروبی کماکان حضور دارند، بیش از پیش گردیده است.

گفتنی است مهدی کروبی چندی پیش خبر از حضور احتمالی خود در مراسم روز قدس داده است.

برخی از کارشناسان معتقدند مقاومت و شجاعت کروبی که نقش اصلی را در رسوا سازی ماجرای زندان کهریزک داشته ، می تواند موجبات تحرکات برخی جهت انتقام جویی از وی را فراهم آورد.


 



 


هم‌اکنون نمی‌توانم مبلغ و حتی کف و سقف یارانه نقدی را با وجود اینکه مبلغ آن را می‌دانم، اعلام کنم زیرا به مصلحت نیست.

سید شمس‌الدین حسینی امروز دوشنبه در حاشیه مراسم افتتاح دفتر ثبت نام گواهی الکترونیکی در بازار سرمایه در جمع خبرنگاران در پاسخ به پرسش‌های متعدد در مورد مبلغ یارانه های نقدی گفت: هر زمان که این مبلغ وارد حساب‌های افراد شود، رقم‌ها نیز مشخص خواهد شد.

وزیر اموراقتصادی و دارایی با اشاره به سناریوهای مختلفی که در راستای اجرای هدفمندی یارانه‌ها تدوین شده است، گفت: هم اکنون نمی‌توانم مبلغ و حتی کف و سقف یارانه‌های نقدی را با وجود اینکه مبلغ آن را می دانم، اعلام کنم زیرا به مصلحت نیست.

وی خطاب به خبرنگاران گفت: به جای اینکه سئوالی را مبنی‌بر اعلام مبلغ یارانه‌های نقدی چندین بار از من بپرسید در اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها به ما کمک کنید، زیرا ما امروز نیاز به کار ژورنالیستی در راستای هدفمند کردن یارانه‌ها نداریم.

حسینی هدف از اجرای این طرح را کمک به طبقات ضعیف و تحقق عدالت عنوان و بیان کرد: افرادی که دارای استطاعت مالی هستند و می‌توانند زندگی خود را پس از اصلاح قیمت‌ها همچون زمان حال بگذرانند از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند؛ همان‌گونه که من نیز انصراف خود را اعلام کردم و بسیاری از افراد دیگر نیز می‌توانند از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند.

وی خاطر نشان کرد: در روز موعود و با دریافت مجوز کارگروه تمام سناریوهای مربوط به هدفمندی یارانه‌ها را با تمام جزئیات اعلام خواهم کرد ولی تا قبل از آن زمان چنین سئوالاتی را از من نپرسید گرچه پاسخ آن را می‌دانم اما به خاطر مصلحت کشور نباید اعلام کنم.

وزیر امور اقتصادی و دارایی با بیان اینکه با اصلاح قیمت‌ها، قیمت بنزین نیز افزایش خواهد یافت، مبلغ آن را اعلام نکرد.


 


سید کاظم اکرمی
(وزیر آموزش و پرورش دولت مهندس موسوی)

توصیه های امام به دولت

حضرت امام خمینی(س) با دید الهی و معنوی افراد را از این که نام و عنوانی پیدا کرده اند برحذر می داشت که مبادا گرفتار خود خواهی شوند. مثلاً وقتی مرحوم شهید رجایی به ریاست جمهوری رسید بعد از بیان عظمت جهان هستی به ایشان می گوید:” ما اگر بندگى خدا را بپذیریم و قلب ما منور بشود به نور بندگى خدا و عبودیت، این امر ناچیزى که به حساب در عالم نمى‏آید، در ما تأثیر نباید بکند. شما دیروز نخست وزیر بودید و پریروز وزیر بودید و قبل از او معلم بودید و قبل از او هم یک شاگردى بودید و بعد از این هم معلوم نیست کى از اینجا بروید. ممکن است- خداى نخواسته- همین حالا که بیرون رفتید و یا همین حالا یک بمبى اینجا باز منفجر بشود و فاتحه همه را بخواند. وقتى مطلب این است چرا باید انسان قبل از ریاست جمهور و بعدش فرق بکند؟ مگر ریاست جمهور چه هست؟ کسى که دلش به نور توحید روشن است مگر عالم چه هست؟ همه عالم چه هست؟ همه عالم در مقابل عظمت خداى تبارک و تعالى چیزى نیست. تمام این عالم مادى در مقابل عالمهاى معنوى که هست قدر محسوسى ندارد. آن وقت ما براى یک کدخداى ده یا یک کدخداى شهر، یا کدخداى یک کشور خیال بکنیم که خیر، ما الآن یک چیزى هستیم و دیگران به نظرمان کوچک بیایند و خودمان را بزرگ.(صحیفه امام،ج۱۵،ص۷۱)

توجه مکرر به دینداری و تقوا و همچنین تبعیت از قانون اساسی و قانونی عمل کردن یکی دیگر از توصیه های امام امت بود. سفارش دیگر ایشان به عدالت بود؛ در موردی فرمودند: ما یک حکومت عادل مى‏خواهیم. عادل یعنى دزد نباشد لااقل! (صحیفه امام، ج‏۵، ص: ۵۱۴) و می فرمودند: و من کراراً به آقایان عرض کرده‏ام و حالا هم باز تکرار مى‏کنم که خدمتگزار باشید به این ملتى که آن دست‏هاى خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد. شما الآن‏ امانت بزرگى از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضاى امانتدارى این است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و به‏طور شایسته به نسل آینده و دولت‏هاى آینده تحویل بدهید، و مادامى که اینطور باشید ملت پشت شماست، و مادامى که ملت همراه شما باشد هیچ آسیبى به شما و به کشور نمى‏رسد. (صحیفه امام، ج‏۱۸، ص: ۷۹-۷۸)

امام به مشارکت دادن مردم در کارها اهمیت زیادی می دادند و معتقد بودند دولت باید مردم را در کارها مشارکت دهد. در قضیه مدارس غیر انتفاعی امام این سفارش را به وزارت آموزش و پرورش کردند و اضافه کردند مشارکت اقشار محروم و مستضعف اولویت دارد.

توجه دیگر ایشان به وحدت بود، امام در سراسر ده سال رهبری تا توانستند به وحدت توجه کردند و سیره خودشان هم این بود که گروههای مومن و انقلابی با هم کار کنند و هرگز گروهی را بر گروهی دیگر ترجیح ندادند. امام عملاً به همه یاد می دادند که از تحمیل رای بپرهیزند و خودشان نیز در موارد زیادی نظر خود را کنار می نهادند و نظر مشاورین را می پذیرفتند.

اظهار نظر حضرت امام(س) در مورد دولت به امور کلی مربوط می شد. در چهار سالی که بنده عضو هیات دولت بودم جز رابطه هدایت و حمایت نسبت به دولت چیزی به یاد ندارم. ایشان تقریبا همه امور را به نخست وزیر ارجاع می دادند. خود بنده وقتی برای مدیران کل آموزش و پرورش اجازه استفاده موقت از اتومبیل را تقاضا کردم فرمودند از آقای موسوی اجازه بگیرید. البته تاکید بر قانون گرایی و توجه به اقشار محروم هم مکرر از ایشان شنیده می شد.

ویژگی های دولت دوران حضرت امام(س)

دولت دوران دفاع مقدس که بنده در آن حضور داشتم دارای ویژگی های خاصی بود.اول آن که دولتی با برنامه بود. به این معنی که هر یک از وزرا هر سال برنامه ای را به نخست وزیر تقدیم می کردند و قرار بود در آن مسیر حرکت کنند. بنده خودم در ابتدای ورود به آموزش و پرورش کتابجه ای تحت عنوان «مشکلات آموزش وپرورش »تهیه کردم وهر یک از معاونین سعی داشتند در هر سال چند مشکل را حل کنند. سازمان برنامه و بودجه هم بر کار و حرکت وزارتخانه ها نظارت داشت و به آقای نخست وزیر گزارش عملکرد می داد.

دولتی دمکراتیک بود یعنی آقای موسوی در صدد تحمیل نظرات خود بر وزرا نبود بحثی که از قبل معلوم شده بود مطرح می شد و بعد از اظهار نظر همه کسانی که نظری داشتند رای گیری می شد و نظری که رای بیشتری آورده بود به عنوان مصوبه دولت اعلام می گردید.

دولتی ساده زیست اما بی تبلیغات و جاروجنجال بود. صبحانه وزرا صبحانه ای بود که مردم می خوردند نان و پنیر و چای شیرین. در ایام عید و ولادت ائمه علیهم السلام شیرینی مختصری داده می شد.

دولتی مستضعف گرابود، یعنی علاوه بر این که با توجه به شرایط جنگی همه مردم از سهمیه و کوپن قند و چای و روغن و برنج (تا آنجا که به یاد دارم) برخوردار بودند، سعی وافری برای حل مشکل مردم می شد. البته توجه دارید که دولت ۴ میلیارد دلار درآمد داشت که ۲ میلیارد آن صرف جنگ تحمیلی می شد.دولتی مردم گرا و دور از دسته بازی و فرقه گرایی بود. به یاد دارم روزی آقای مهندس موسوی از حضور فردی برای عضویت در وزارتخانه ای سخن گفت یکی از آقایان بیان داشت که آن شخص با شما همفکر نیست، مهندس ناراحت شد و گفت کی گفته است همه باید مانند من فکر کنند جوانی است شایسته و مومن و تحصیلکرده و بالاخره ایشان به هیات دولت پیوست.


 


در حالی که معاون وزیر کشور تجمع پاکستانی در پشت مرزهای ایران را انکار می‌کند، سرپرست تیم اعزامی وزارت بهداشت به مناطق سیل زده پاکستان هشدار می‌دهد که در صورت ورود جمعیت از پاکستان به داخل خاک ایران، ممکن است بیماری‌های عفونی به ایران نیز سرایت کند.

به گزارش کلمه، معاون امنیتی وزیر کشور امروز در یک نشست خبری، تجمع بخشی از سیل‌زدگان پاکستانی پشت مرزهای کشورمان را تکذیب کرد و گفت: سیل رخ داده با مرزهای ما فاصله دارد و کمک‌های جمهوری اسلامی به نحوی به سیل‌زدگان می‌رسد که در همان محل‌های خود پاکستانی‌ها آن‌ها بتوانند ایست موقتی داشته باشند.

وی افزود: با توجه به شناختی که از پاکستان داریم این اتفاق نمی‌افتد، اما به هر ترتیب پیش‌بینی‌های لازم انجام شده و ما با مرزبانان پاکستانی جلسات مشترک داشته‌ایم، ضمن این‌که راه‌اندازی جشن‌های هوایی در برخی نقاط مرزی و تقویت مرزهایمان را مورد توجه قرار داده‌ایم و تاکید می‌کنم تا ۱۰صبح امروز و طبق آخرین اطلاعات من چنین اتفاقی رخ نداده است.

اما همزمان سرپرست تیم اعزامی وزارت بهداشت به مناطق سیل زده پاکستان با اشاره به شیوع انواع بیماریهای عفونی، پوستی، تنفسی و مالاریا در مناطق سیل زده گفت: «مسئولان سلامت کشورهای پاکستان و ایران نگران طغیانی شدن بیماریهای ناشی از بروز سیل هستند.»

دکتر علی اردلان به تشریح نتایج سفر تیم اعزامی وزارت بهداشت به مناطق سیل زده پاکستان پرداخت و افزود: «چنانچه سیل ادامه پیدا کند و جابه جایی جمعیت به سمت بلوچستان پاکستان زیاد شود، سیل زدگان به سمت مرزهای ایران هجوم می آورند.»

مشاور معاون بهداشتی وزارت بهداشت با اشاره به فاصله طولانی مناطق سیل زده پاکستان با مرزهای ایران اظهار داشت: «انتقال بیماریها به شرطی اتفاق می افتد که جمعیت از داخل خاک پاکستان به داخل کشورمان جابه جا شود.»

وی از مشکلات بهداشت محیطی، دسترسی به آب آشامیدنی سالم، مسائل بهداشت فردی و… به عنوان بزرگترین مشکلات سیل پاکستان نام برد که سلامت سیل زدگان این کشور را تهدید می کند.

وی همچنین از کمبود نیروی انسانی پاکستان در زمینه های بهداشتی و درمانی به خصوص نیروی زن خبر داد و گفت: «کمبود دارو نیز یکی دیگر از مشکلات این کشور است.»

مشاور معاون بهداشتی وزارت بهداشت با اشاره به آمادگی وزارت بهداشت ایران برای اعزام تیمهای بهداشتی و درمانی به پاکستان، افزود: «مشکلات زنان و کودکان و سالمندان سیل زده حادتر از دیگران است و می بایست توجه ویژه ای به این افراد شود.»


 


مراسم پرفیض دعا و نیایش و احیاء شب نوزدهم ماه مبارک رمضان با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی یادگار گرامی امام راحل و حضور عارفانه و عاشقانه مومنان و روزه داران در حرم مطهر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران ،مراسم شب نوزدهم ماه مبارک رمضان با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی،مداحان اهل بیت ،روزه داران و عزاداران در حرم مطهر امام خمینی در حالی برگزار شد که لحظه به لحظه بر جمعیت داخل حرم افزوده می‌شد.

این مراسم با قرائت کلام الله مجید و صدای قاری بین المللی ابوالقاسمی آغاز و پس از مرثیه سرایی و مداحی و دعای پرفیض جوشن کبیر پایان یافت.در پایان این مراسم پرفیض مردم خداجوی و مومن قرآنها را بر سر نهاده و از خداوند باری تعالی طلب آمرزش و مغفرت نمودند.


 


غلامعلی رجایی

دیشب- شنبه شب – که خبر شبکه دو صداوسیما تصویر رییس هیئت دولت را در بهشت زهرا بر سر قبر شهید رجایی نشان می داد با دیدن این تصویر یاد جمله ای از همسر مظلومه و در کنار افتاده! شهید رجایی افتادم که در ملاقاتی که با او در سال گذشته داشتم تاخاطراتش را از مرحوم ابوترابی بازگو نماید .در لابلای سخنانش از ظلمی که بر شهید رجایی از مقایسه اش با رییس دولت! می رود سخنها گفت و تفاوت ها را برشمرد و بعد باخنده گفت شهید رجایی دو داماد در وزارتخانه های علوم و ارشاد داشت که وزرای دولت کریمه! آنها را از کار و مسؤلیتی که داشتند برکنار کردند!

من این یادداشت را سال قبل نوشته ام تا نوشتن یادداشت جدید که اگر توفیقی دست داد خواهم نوشت آن را اگر ملاحظه کنیدشاید مفیدباشد. از محضرتان استدعادارم برای شادی روح وعلودرجه این شهید صلوات و فاتحه ای تقدیم کنید.

——————–

نام او محمد علی بود و آن گونه که خود می‌گفت، “از خاک پاک قزوین برخاسته”. خویشان و بستگان، او را محمد صدا می‌زدند، چون همه چیزش ستوده بود و ستودنی. از همان سال‌های آغازین زندگی با درگذشت پدر مؤمنش در عرصه امتحانات سخت زندگی قرار گرفت تا در آینده‌ای نه چندان نزدیک، آیینه تمام نمای صالحان پاک باخته این ملک و مکتب شود.

از جنس همین مردم بود و همانند آنان درد تلخ محرومیت را چشیده. در عین ناداری، در اوج مناعت طبع و عزت نفس بود. تا بود ـ که تا همیشه هست ـ پاک بود و مهربان. صمیمی بود و جدی و آیینه‌دار ادب، فروتنی و تواضع، هیچگاه دین را دکان شهرت و دستمایه کسب وجاهت خود قرار نداد. از سالوسی و ریاکاری و دین‌نمایی به شدت گریزان بود، بر کارها و گفته‌ها و رفتارش نام دین نمی‌نهاد و آنها را به قیمت دین به مردم نمی‌فروخت.

هرگز تسبیح به دست نگرفت و مانند همه اهل دین و تدین، محاسن آشکار و بارزی در چهره گندم گونش نداشت و نگذاشت هیچ گاه فریفته قدرت، مقام و موقعیت شود. گاه در نیمه‌های شب که پس از ساعت‌ها تلاش بی‌وفقه با خود خلوتی داشت، روی به خالق بی‌نیاز می‌کرد و در حالی که اشک، چشمانش را فرا می‌گرفت، متضرعانه از خدای خویش می‌خواست که او را به این مقام و منصبی که بر آن نشسته بود، وابسته نکند تا نخست‌وزیر شد.

از همکارانی که سال‌ها با او سابقه آشنایی و رفاقتی نزدیک داشتند، مصرانه می‌خواست اگر احساس کردند، وی در رفتار همان رجایی گذشته نیست، به او یادآوری کنند. وی هیچ گاه نباید فراموش کند که “در گذشته در جنوب همین شهر پر از طاعت و معصیت، فرد دوره‌گردی بیش نبوده که بادیه می‌فروخته است”. به مردم عشق می‌ورزید و خود را فرزند آنان می‌دانست و در پاسخ کسانی که به او می‌گفتند، بسیار پرکار است و برای خود وقت استراحت باقی نگذاشته است، می‌گفت: “به این مردم یک جان ناقابل بدهکار است و آماده است هر وقت زمان آن فرا برسد، آن را به آنان که بزرگشان می‌دانست، تقدیم کند.”

یک بار که دوست نزدیک و مشاور صمیمی او ـ مرحوم کیومرث صابری ـ که وی را “گل آقایش” می‌نامید، پس از آنکه از او شنید در دیدار عمومی مردم در صحن حضرت معصومه (س) در قم در لا‌به‌لای جمعیت از شدت فشار در معرض جان دادن بوده است و دو نفر در دو جهت مخالف برای بوسه زدن بر صورت مهربانش، او را به طرف خود می‌کشیدند تا جایی که احساس می‌کرده است، دو دستش در حال جدا شدن از کتف است تا شنید که به او گفته شد، باید از نیروهای حفاظت بیشتری استفاده کند، هوشمندانه پاسخ داد: نه، بدون دست می‌شود زندگی کرد، اما بدون مردم نمی‌شود.

هرگز از بیت‌المال استفاده نکرد و به اطرافیان خود، اجازه انجام کمترین تشریفات درباره خود را نمی‌داد. یک بار که پاسدار محافظ وی به هنگام سوار شدنش به ماشین به نشانه احترام در ماشینی را که می‌خواست، سوار شود برای او گشود، با نگاهی به وی که از آن بوی رنجیدگی و ملامت استشمام می‌شد، در را بست و سپس خود آن را گشود و سوار شد.

برای معترضان و مخالفان خویش حق اعتراض، انتقاد و مخالفت قایل بود و از در مدارا با مخالفان خویش وارد می‌شد. بارها دیده شد، شئون رسمی و حتی شخصی و شخصیتی او از سوی برخی معترضان به روند امور به بدترین وجهی، چنان نادیده گرفته می‌شد که حتی اطرافیانش از تحمل دیدن آن عاجز می‌ماندند و در صدد مقابله یا معترض و اهانت کننده به او که عالی ترین مقام اجرایی کشور پس از امام بود، برمی‌آمدند؛ اما وی با لبخندی معنی‌دار و گاه با جدیتی خاص، از آنها می‌خواست از خود هیچ واکنشی نشان ندهند و با او مانند وی در نهایت مدارا رفتار کنند.

از قدرت عفو و گذشت بی‌نظیری برخوردار بود. وقتی در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب، نیروهای مردمی بازجو و شکنجه‌گر او ـ عضدی ـ را دستگیر و به مدرسه رفاه که وی در آن مسئولیت نگهداری از سران دستگیر شده رژیم شاهنشاهی را بر عهده داشت آوردند، زمانی که یکی از یاران دوران زندان با خوشحالی به وی گفت، “عضدی جلاد” دستگیر شد، باید او را به خاطر شکنجه‌ها و جنایت‌هایش در حق زندانیان سیاسی اعدام کرد، سخت برآشفت و سخن او را رد کرد.

وی حتی حاضر نشد شکنجه‌گر خود را ببیند و در برابر شکنجه‌های طاقت فرسایی که به او داده است، با او سخنی بگوید یا از خود واکنشی نشان بدهد. شهوت حرف زدن نداشت و در نهایت سادگی می‌زیست؛ ساده اما نظیف لباس می‌پوشید، با گام‌هایی استوار و شمرده راه می‌رفت. از آغاز زندگی، مناعت طبع خاصی داشت. آموزه‌های سال‌ها دوران تدریس او در دبیرستان‌های “کمال”، “قدس”، “میرداماد” و … فراوانند.

وی در لا‌به‌لای تدریس درس ریاضی ـ که از شدت تسلط و تبحر در ارایه آن به دانش آموزان به عنوان معلم نمونه تهران برگزیده شد، اما در مراسم اعطای جایزه خود از دست وزیر آموزش و پرورش وقت که او را وابسته به رژیمی ستمکار می‌دانست، خودداری کرد ـ از شاگردان خود می‌خواست هیچ گاه و برای هیچ چیز دست خود را پیش کسی دراز نکنند و در تأکید بر این آموزه مهم بود که در سربرگ پرسش‌های امتحان ریاضی این شعر را می‌نوشت: «دست طلب چو پیش کسان می‌کنی دراز / پل بسته‌ای که بگذری از آبروی خویش».

در دوران اختلاف‌اندازی و کارشکنی‌های بنی‌صدر با یاران امام که امام برای اسکات از طرف‌های مقابلش ـ شهید بهشتی، رجایی، آیت‌الله خامنه‌ای هاشمی رفسنجانی و … ـ خواسته بود برای مدتی از مصاحبه و سخنرانی در مجامع عمومی خودداری کند و با این ترفند می‌خواستند از نطق‌‌های اختلاف‌انگیز بنی‌صدر که در هر جایی که تریبونی می‌دید، از آن در راستای تضعیف خط امام و یاران او بهره می‌برد، جلوگیری کند و جو عمومی جامعه در حال جنگ را آرام نگاه دارند ـ هنگام حضور در جمع انبوه کارگران کارخانه کاغذ پارس هفت‌تپه در اطراف دزفول که بی صبرانه و مشتاقانه منتظر شنیدن صدای گرم و صمیمی و صادق او بودند، نه تنها در تبعیت از فرمان و توصیه امام هیچ سخنی نگفت، بلکه حتی در پاسخ به درخواست نماینده امام در پایگاه چهارم شکاری دزفول ـ رسول منتجب‌نیا که در این سفر افتخار همراهی او را داشت، و از او می‌خواست از حضور آن همه جمعیت استفاده کند، و دست‌کم چند کلمه توصیه و دعا کند، اظهار داشت، هرگز این کار را نخواهد کرد چون حتی چند کلمه دعا و توصیه، نوعی سخن گفتن و مغایر با توصیه و خواسته مرادش حضرت امام است.

چنان از اعتماد به نفس عجیبی برخوردار بود که وقتی در ماجرای بن‌بست معرفی و انتخاب نخست‌وزیری که مورد تأیید مجلس باشد، و بنی‌صدر که یاران همفکر خود را به مجلس معرفی کرده بود، یاران امام ـ که او را که در این زمان نماینده مردم تهران در مجلس بود، و وی را مرد عرصه‌ها و آموزه‌های سخت و بحرانی می‌دانستند و بر این باور بودند در برابر غرور و تکبرها و کارشکنی‌های بنی‌صدر، انقلاب را از گذرگاه سختی که در آن قرار داشت، به سلامت عبور دهد و به آینده‌ای روشن و مطمئن برساند ـ به او پیشنهاد نخست‌وزیری دادند؛ با انگیزه خدمت به مردم و نظامی که برای برپایی آن، سال‌ها شکنجه‌های سخت و طاقت‌فرسا دیده بود، بی‌درنگ پذیرفت.

هم در این راستا بود که دشمنان این ملت و آیین رجایی را برنتافتند و در بیست‌وهفتمین روز ریاست جمهوری‌اش ـ با آن رأی خیره‌کننده، بیش از رأی بنی‌صدر که آن همه به آن می‌نازید ـ انفجاری پدید آوردند تا به گمان باطل خویش در اراده آهنین امام و ملت، تزلزلی پدید آورند؛ غافل از آن که وی بارها در روزهای پایانی عمر خویش می‌گفت: در انتظار شهادت روز را به شب و شب را به روز می‌رساند؛ آرام و سبکبال به وصال محبوب و معشوق و معبود خود می‌رسد و شاهد مقصود را در آغوش می‌کشد. وی سرافرازانه اما مظلومانه به سوی ملکوت خویش بال و پر گشود.

منبع: وبلاگ شخصی غلامعلی رجائی


 


بررسی گزارش‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که در سال‌های گذشته و با وجود کم‌شماری جمعیت فعال ایران، نرخ بیکاری ایران روند صعودی به خود گرفته و این رشد به‌خصوص در بین جوانان ۱۵ تا ۲۴ سال، افزایش چشمگیرتری داشته است.

به گزارش ایلنا، نتیجه بررسی‌های انجام شده از سوی کارشناسان اقتصادی نشان می‌دهد که اعلام کاهش نرخ بیکاری در سال‌های اخیر به دلیل خارج ماندن بخش قابل توجهی از بیکاران از شمول “جمعیت فعال” و در نتیجه از شمول بیکاران بوده است. با توجه به ویژگی ترکیب جمعیتی کشور و نیز با توجه به این‌که جمعیت فعال کشور در سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ به طور متوسط به میزان ۴ درصد در سال افزایش یافته است و بالاخره با در نظر گرفتن برآوردهای برنامه چهارم توسعه اقتصادی کشور، باید در چند سال گذشته سالیانه ۷۰۰ هزار نفر به جمعیت فعال در کشور اضافه شده باشد که نگاهی به آمار مرکز آمار، نشان می‌دهد که این موضوع هیچ محلی از اعراب نداشته است.

مرور گزارش‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که در سال ۱۳۸۴جمعیت فعال ایران ۲۳میلیون و ۲۹۳هزار و ۴۴۵تفر با نرخ بیکاری ۱۱٫۵درصد اعلام شده بود. در سال ۱۳۸۵جمعیت فعال برابر با ۲۳ میلیون و ۴۸۴ هزار و ۶۸ نفر با نرخ بیکاری ۱۱٫۳درصد اعلام شد. به عبارتی تنها ۱۹۰ هزار و ۶۲۳ به آمار جمعیت فعال سال ۱۳۸۵ اضافه شده بود. در سال ۱۳۸۶جمعیت فعال ایران مطابق آمار مرکز آمار ایران به ۲۳ میلیون و ۵۷۸ هزار و ۷۱۵ نفر رسید که نشان می‌داد تنها ۹۴ هزار و ۶۴۷ نفر به این آمار اضافه شده است.

سال ۱۳۸۷؛ جمعیت فعال کم می‌شود!

این روند در سال بعد شاهد رویداد حیرت‌آوری بود و برای اولین بار جمعیت فعال ایران کاهش یافت. مطابق گزارش مرکز آمار، جمعیت فعال ایران در سال ۱۳۸۷ به ۲۲ میلیون و ۸۹۲ هزار و ۴۸۹ نفر تقلیل یافت که نشان می‌داد در یک سال منتهی به پایان سال ۱۳۸۷، ۶۸۶ هزار و ۲۲۶ نفر از جمعیت فعال ایران کم شده بود.

امری که اعتراض فراوان کارشناسان و فعالان افقتصادی را به همراه داشت و بسیاری آن را به نزدیک شدن به موسم انتخابات ریاست جمهوری مرتبط خواندند.

در سال ۱۳۸۸ این روند تا حدودی تصحیح شد. جمعیت فعال ایران با قریب به یک میلیون نفر افزایش به ۲۳ میلیون و ۸۴۰ هزار و ۶۷۶ نفر رسید و در بهار سال ۱۳۸۹ نیز روند تصحیح آمار مربوط به جمعیت فعال ادامه یافت و این رقم به ۲۴ میلیون و ۲۰۴ هزار و ۲۰۱ نفر رسید.

کم‌شماری هم به داد نرخ بیکاری نرسید

بررسی نرخ جمعیت فعال از پایان سال ۱۳۸۴ تا ابتدای تابستان سال جاری نشان می‌دهد که جمعیت فعال ایران در این سال‌ها معادل ۹۱۰هزار و ۷۵۶ نفر افزایش داشته است. این در حالی است که مطابق با پیش‌بینی‌های برنامه چهارم توسعه این رقم با افزایش ۷۰۰ هزار نفری در هر سال، باید ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بیشتر می‌شد.

البته گزارش‌های مرکز آمار این موضوع را تایید می‌کند. نسبت جمعیت فعال ایران به کل جمعیت بالای ۱۰ سال از رقم ۴۱ درصدی در سال ۱۳۸۴ به رقم ۳۹ درصدی در پایان بهار سال ۱۳۸۹ رسیده است. این در حالی است که نه فقط نرخ بیکاری در کشور کاهش نیافته است بلکه رقم بیکاری از ۱۱٫۳ درصد در پایان سال ۱۳۸۴ به ۱۴٫۶ درصد در ابتدای تابستان ۱۳۸۹ رسیده است.

نکته کلیدی دیگر در آمارهای مرکز آمار این است که مطابق جداول این مرکز، جمعیت بالاتر از ۱۰ سال ایران در سال‌های مورد اشاره حدود ۵ میلیون و ۲۴۸ هزار و ۷۷۳ نفر افزوده شده است که رشدی معادل ۹٫۲۳ درصدی نسبت به سال ماخذ ۱۳۸۴ نشان می‌دهد با این حال، جمعیت فعال ایران نسبت به سال ۱۳۸۴ تنها حدود ۳٫۹ درصد رشد داشته است.

در سال‌های مورد اشاره به ترتیب نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت و نرخ بیکاری در سال ۱۳۸۴ برابر ۴۱ و ۱۱٫۵ درصد، در سال ۱۳۸۵ معادل ۴۰٫۴ و ۱۱٫۳ درصد، در سال ۱۳۸۶ برابر ۳۹٫۸ و ۱۰٫۵ درصد، در سال ۱۳۸۷ معادل ۳۸ و ۱۰٫۴ درصد، در سال ۱۳۸۸ برابر ۳۸٫۹ و ۱۱٫۹ درصد و در پایان بهار سال ۱۳۸۹ معادل ۳۹ و ۱۴٫۶ درصد گزارش شده است.

بیکاری بالای ۱۸ درصد است

اگر نسبت ۴۱ درصدی جمعیت فعال به کل جمعیت بالای ۱۰ سال در پایان سال ۱۳۸۴ را به عنوان شاخصی برای حرکت و مبدا بپذیریم، نرخ بیکاری در سال ۸۵ برابر ۱۲٫۵۵درصد، در سال ۸۶ معادل ۱۳٫۱۶درصد، در سال ۸۷ حدود ۱۷ درصد، در سال ۸۸ تقریبا ۱۶٫۴۲ درصد و در پایان بهار ۸۹ با جمعیتی حدود ۴ میلیون و ۷۶۷ هزار بیکار به ۱۸٫۷۳ درصد خواهد رسید. البته این آمار چندان غیرمترقبه نیست چرا که در شرایطی که بیش از ۵ میلیون نفر به جمعیت بالاتر از ۱۰ سال ایران در سال‌های مورد اشاره افزوده شده است، فقط ۵۹ هزار و ۹۸۲ شغل به مشاغل موجود در پایان سال ۱۳۸۴ افزوده شده است. ضمن این‌که باید اشاره کرد که از سال ۱۳۸۴ شاخص بیکاری در کشور دستخوش تحول بنیادینی شد و شاغل از کسی که ۲ روز در هفته کار دارد، به کسی که در هفته ۱ ساعت کار کند تقلیل یافت، ولی با این حال نه تنها گرهی از مشکلات بیکاری باز نشد بلکه این روند بدتر و بدتر شد.

با این وجود آنچه به این نرخ بیکاری ابعاد نگران‌کننده‌تری می‌بخشد مربوط به نرخ بیکاری جوانان است. بر اساس گزارش‌های بانک جهانی، در سال‌های اخیر حدود ۷۰ درصد جمعیت ایران زیر ۳۵ سال سن دارند. مرکز آمار ایران میزان بیکاری جوانان را ۲۹٫۶ درصد اعلام کرده که بیش از دو برابر نرخ متوسط بیکاری اعلام شده از سوی مرکز آمار است.

کارشناسان اقتصادی بر این باورند که ایران برای غلبه بر مشکل بیکاری، نیازمند رشد اقتصادی بالای ۸ درصد است و این درحالی است که در طول سال‌های گذشته متوسط رشد اقتصادی کمتر از ۳ تا ۵ درصد گزارش شده است که بیش از فعالیت‌های مولد اقتصادی، مرهون قیمت‌های بالای نفت بوده است.


 


فخرالسادات محتشمی‌پور در پانزدهمین نامه خود خطاب به دادستان تهران، نوشت: در اولین شب قدر، الهی العفو گویان، توکل بیشتر و پایداری افزون تر برای همه عزیزان دربند و خانواده های عزیزشان طلب کردم و برای خودم، خودمان و نیز همه بدخواهانمان که از سر جهل چشم و گوش بر حقیقت بسته سخت بر طبل خشونت می کوبند طلب مغفرت و هدایت کردم. و برای همه آنان که در این یکی سال حق را ناحق کرده اند، طلب توبه و بازگشت و برای کشورم طلب سبزی و ارامش و آبادانی و برای مردم طلب رسیدن به آزادی و عدالت که خواسته همه انسان های نیک سرشت در سراسر گیتی است.

وی همچنین از دادستان خواست به همکارانش یادآور شود که تکیه بر جایگاه قضاوت زدن و حق را ناحق کردن مستوجب چگونه عقابی است، و افزود: به همکارانتان یادآور شوید که جناح حقیقت خواه و اصلاح طلب هرگز عداوت و کینه و دشمنی در ذات و نهادشان نیست و صفت بخشندگی را از پروردگار رحمان و رحیمشان به ودیعت گرفته اند. بیایید تا بیش از این گناه دیگران دامان شما را فرانگرفته صف خود را از کودتاگران زشت سیرت جدا کرده به دریای مهر و بخشش مردم بازگردید.

به گزارش کلمه، متن این نامه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم وفّر حظّی فیه من برکاته وسهّل سبیلی الی خیراته ولاتحرمنی قبول حسناته، یا هادیاً الی الحقّ المبین.

عریضه پانزدهم در نوزدهم رمضان المبارک

از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی

به : دادستان تهران

سلام آقای دادستان

امروز شانزدهمین روز بازگشت همسرم به زندان است. نمی دانم چه سرّی است که پس از ۵ ماه مرخصی، این ماه را برای بازگشت دوباره او به اوین خوشبخت انتخاب کردید. ماه رمضان! من دوست داشتم با حضور گرم او در افطار و سحر و لحظه لحظه این ضیافت معنوی، همه تنهایی های رمضان پیشین را به دست فراموشی بسپارم. رمضان ۸۸ و خاطره افطار هر روزه هنگامه جان همسرآقا بهزاد مبارز و زندانی دو رژیم که عمری وقیحانه توده ای و منافقش خواندند و هزار و یک اتهام کوچک و بزرگ به او زدند و عاقبت جرم اصلی اش شد «اخلال در ترافیک». افطارهای ساده او که با یک فلاسک کوچک چای و نان و پنیر و خرما می رفت و می نشست پشت در زندان و در همان نزدیکی، سربازهای روزه دار و آن سوتر همه جوانان جستجوگر عشق و آزادی، متحیرانه و پرسشگرانه در سرزمینی که بوته های خار مجال روئیدن گل های سرخ را از آن گرفته درس عشق و وفا و محبت را می آموختند. رمضان ۸۸ و داغی تابستانی منحوس که بر تن ما می نشست و قطرات باقی مانده آب را می خشکاند و ما تنها به امید رهایی عزیزانمان رنج افطاری های خیابانی را بر راحت خانه نشینی رجحان می دادیم و خود را به جمع می رساندیم برای باز کردن روزه هایمان و سردادن شعار الله اکبر و چه انرژی ای می گرفتیم در پس آن. الله اکبر. صدای الله اکبرمان که به گوش عزیزانمان می رسید انگار جوابش از درون سلول های تنگ و تار به ما برمی گشت و ما سرخوش به خانه های خالی مان بازمی گشتیم و باز هم دست به دعا می شدیم. رمضان ۸۸ و استقبال از شب های قدر. شب های احیاء و بیداری هایی که مقدمه تقدیر بود. و خداوند صبر و استقامت را برای ما تقدیر کرد در یک سالی که گذشت. گمان نمی کردیم این رمضان نیز سفره های افطار و سحرمان گم شده هایی عزیز داشته باشد ولی دارد. امان از جور و ستم. امان از خدایی کردن انسان. امان از طغیان. امان از نسیان آدمی. امان از کبر و غرور و منیّت هایی که آدمی را در تشخیص خیر و شر به اشتباه می اندازد. امان از آدمیانی که آدمیت فراموششان می شود و بندگی غیر خدا عادتشان می شود و به آسانی به تلبیس ابلیس تن می دهند. امان امان.

آقای دادستان

دیشب تا سحرگاه یاد همسرم و یاد دیگر زندانیان سیاسی با من بود و با همه همراهان همزبان ما که تا دست به دعا برمی دارند بی اختیار اللهم فک کل اسیر ورد زبانشان می شود. یاد همسرم با من بود از هنگامه غروب آفتاب و شنیدن ربنای شجریان که آدم را با رشحات انس پیوند می دهد تا اذان صبحگاه نوزدهم که یاد آن ضربت شوم بر پیکر امام عدل و کرامت توسط آن خارجی ملعون دین به دنیا فروخته که سمبل همه منحرفان از راه حقیقت و صراط مستقیم به دلیل تشخیص نادرست است، بر همه یادها غلبه کرد و گرد حزن و اندوه در فضا پاشیده شد و من امروز بیش از همیشه می دانم که چرا آن مرد لا یتنهاهی خطر خوارج، آن عابدان زاهد شمشیر بر گردن آویخته را آن گونه عظیم می دید و آن گونه نگران مخاطرات بعدی از جانب ایشان برای اسلام عزیز بود.

آقای دادستان

شما اولین شب قدر را در کجا گذراندید؟ در خانه یا مسجد یا در جمع همراهان و هم زبان خودتان؟ من پیمانه در دست سرگشته کوی و برزن بودم. گاهی بر این نیمکت گاهی برآن دیگری زیرباران. چترها بربسته. تن همه تن و جان همه جان آماده طهارت و پاکی و در خیال خود همسرم، آن مرد وارسته مبارز را که عمرش را به قماری سودمند گذاشته، تصویر می کردم که در گوشه سلولی که نمی داند و نمی دانیم کجاست سر بر دیوار گذاشته و الهی العفو می گوید. و کدام بنده عارفی است که در شب قدر عفو و غفران و توبه و جبران نطلبد؟ من عاقبت نیمکتی در یک خیابان زیرآسمان خدا یافتم و بر آن قرار گرفتم، کتاب خدا به دست و ذکر خدا برلب و خدا این بار هم مرا مدد رساند تا هرگز حوائج خود را بر حاجات جمع برتری ندهم. خدایا تو خود شاهد باش که ما در همه عمر مصلحت و عاقبت نیک برای کشور و ملت را پیش از خوش عاقبتی خود و فرزندان و پدر و مادر و همه اعضای خانواده و دوستان طلب کرده ایم. دیشب زیر آسمان کبود شهرمان که ستاره ها به سختی در جدال با آلودگی هایی که روز به روز بیشتر می شود، مجال نورافشانی دارند، وقتی که سر بالا می گرفتم تا طبیعت را برای نزدیک تر شدن به خدایم به مدد بگیرم، نشان حضور یار را از ماه گرفتم اما ندانستم آیا سخاوت بی منتهای آسمان در این شب عزیز او را نیز در بر گرفته یا خسّت بندگان تنگ چشم و تنگ نظر و کینه توز، این عطای کریمانه را نیز از او دریغ داشته است. ندانستم و ناامید از جستارهای بیهوده او را در کنج عزلت ناخواسته اش به خدایش سپردم و صدای ندبه و استغاثه ام را در میان جماعتی که هم دلی و هم زبانی شان تا امروز پشتیبان ما بوده، بی هیچ خجالتی بلند کردم در پیشگاه کتاب خدا و با توسل به بهترین بندگان او و الهی العفو گویان توکل بیشتر و پایداری افزون تر برای همه عزیزان دربند و خانواده های عزیزشان طلب کردم و برای خودم، خودمان و نیز همه بدخواهانمان که از سر جهل چشم و گوش بر حقیقت بسته سخت بر طبل خشونت می کوبند طلب مغفرت و هدایت کردم. و برای همه آنان که در این یک سال حق را ناحق کرده اند، طلب توبه و بازگشت کردم و برای کشورم طلب سبزی و آرامش و آبادانی و برای مردم طلب رسیدن به آزادی و عدالت که خواسته همه انسان های نیک سرشت در سراسر گیتی است.

آقای دادستان!

من نمی دانم دیشب شما و همکارانتان که حکم های ناعادلانه فراوان امضاء کرده اند نیمکتتان را در کدام گوشه شهر زیر باران رحمت الهی انتخاب کردید. نمی دانم در دعاهایتان چه گفتید و نمی دانم بهره تان از رنگین کمان زیبا و دوست داشتنی بعد از این بارش کریمانه چه بود، این به من ربطی ندارد و به شما و خدایتان مربوط است. اما دوست دارم بدانم آیا بعد از این شب های قدر باز هم در دیدار با زندانیان سیاسی تنها شرط خروجشان از محبس تنگ و تار ستم را نوشتن ندامت نامه خواهید خواند یا عزت و کرامت انسانی را ارج می نهید و اختیار و اراده انسان را که حتی پیامبران خدا را در برابر آن گریزی نبود؟ نیک می دانید اتهام محاربه زدن به دخترکان هم نوع دوست و نیکوکار سخت ترین قماری است که یک قاضی می تواند با دست زدن به آن فردای خود را ببازد. همکارانتان را هشدار دهید که فشار و تضییق وافر برای وادار کردن آدم ها به کذب گویی شرط مسلمانی نیست و بستن اتهامات واهی را به انسان های آزاده به کودتاچیانی بسپارید که در روزی نامه هایشان بی هیچ مدعی هر روز کسی یا کسانی را لباس کفر و الحاد و شرک و نفاق می پوشانند و در این دایره و قلمرو گشاده آن چنان آزادی عمل و البته مصونیت دارند که برای مظلومان تحت ستم مضاعف جای هیچ شکایت و اقدام حقوقی باقی نمی ماند.

آقای دادستان بیایید به همکارانتان یادآور شوید که تکیه بر جایگاه قضاوت زدن و حق را ناحق کردن مستوجب چگونه عقابی است. به همکارانتان یادآور شوید که جناح حقیقت خواه و اصلاح طلب هرگز عداوت و کینه و دشمنی در ذات و نهادشان نیست و صفت بخشندگی را از پروردگار رحمان و رحیمشان به ودیعت گرفته اند. بیایید تا بیش از این گناه دیگران دامان شما را فرانگرفته صف خود را از کودتاگران زشت سیرت جدا کرده به دریای مهر و بخشش مردم بازگردید .

یا داعیاً الی الحق المبین


 


در گفتمان صلح، آنچه فتنه است، نه وجود مخالف که به رسمیت نشناختن مخالف است

کلمه: در حالی که جنبش سبز وارد پانزدهمین ماه از حیات پربار خود شده و در همین مدت برکات مهمی را در زمینه آگاه‌سازی یبش از پیش جامعه و شفافیت دوچندان در عرصه سیاسی در پی داشته است، بخشهای قابل توجهی از حاکمیت همچنان با یکه‌تازی در مسیر نقض قانون و دوری از مردم می‌تازند. ادامه چنین روندی، این نگرانی را در بسیاری از دلسوزان کشور و حتی برخی عقلای جناح حاکم به وجود آورده است که ممکن است سرعت فاصله گرفتن حاکمیت از ملت و عمق گرفتن این شکاف، نظام را به آستانه غیر قابل بازگشتی برساند. از این روست که به تازگی در گوشه و کنار، زمزمه‌های  وفاق به گوش می‌رسد.

دکتر اردشیر امیرارجمند، استاد حقوقدان دانشگاه شهید بهشتی و از مشاوران مهندس میرحسین موسوی، در گفت‌وگو با  کلمه، ضمن اشاره به شرایط و لوازم تحقق صلح و آشتی در جامعه می گوید: ” آنهایی که واقعا به دنبال آشتی ملی هستند، باید از اقتدارگرایان بخواهند و آنها را تحت فشار قرار دهند تا زندانیان را آزاد کنند، به مطبوعات و احزاب اجازه فعالیت بدهند، از تعقیب، شکنجه، اعتراف‌گیری از بی‌گناهان و افسانه‌سرایی‌های امنیتی دست بردارند، امنیت ملی و منافع ملی را در خدمت امنیت و منافع گروهی خود تعریف نکنند، اجازه دهند تا صداوسیما دیدگاههای مختلف و معترضین را مطرح کند. ” امیر ارجمند تاکید می کند چیزهایی مانند ترکیب جدید شورای نگهبان نشانی از تمایل واقعی به تغییر وضعیت و تعدیل سطح مناقشه ندارد. برعکس میل به همبستگی ملی در جنبش سبز موج می زند: “نماد همبستگی ملی در ایران مادر سهراب است که با عشق و دلاوری اعلام می کند اگر زندانیان را آزاد کنید از خون سهراب می گذرم. برای او همه ی فرزندان این مرز و بوم سهرابند.”


متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

به تازگی برخی دلسوزان کشور در جناحهای مختلف از ضرورت پایان دادن به اختلافات و حرکت به سمت آشتی و صلح اجتماعی سخن گفته‌اند. به نظر جناب‌عالی چنین هدفی در چه زمانی و با چه شرایطی می‌تواند ایجاد شود؟

بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد الله الرب العالمین. با آروزی قبولی طاعات  وعبادات همه ی دوستان کلمه و مردم شریف ایران در پاسخ به  پرسش شما باید بگویم تفاوت و اختلاف دیدگاهها در هر جامعه زنده‌ای امری طبیعی است و به نوبه خود حتی می‌تواند عامل پیشرفت باشد، به شرط آنکه مناقشات به نحوی حل و فصل شوند که طرفین مناقشه این راه حل ها را عادلانه یا به اندازه کافی عادلانه تلقی کنند. در اینجا نهادها، روشها و فرهنگی که از آن حاصل می‌شود، اهمیت دارد. شرط لازم برای صلح اجتماعی، پذیرش موجودیت مخالف و حق او برای مخالفت است. شما ممکن است مخالف را تحمل کنید. اما این کافی نیست، زیرا ممکن است توان و قدرت از بین بردن آن را نداشته باشید، ولی هر زمان این توانایی را به دست آوردید، او را بین ببرید و سرکوب کنید. صلح نیازمند اندیشه باز و جامعه باز است. فرق نمی‌کند شما چپ باشید یا راست، مذهبی باشید یا لائیک، اصولگرا باشید یا اصلاح طلب. اندیشه بسته، یعنی اندیشه‌ای که تکثر در عرصه اجتماعی را قبول ندارد و تمامیت‌خواه است، قطعا به حذف مخالف، خشونت و جامعه بسته ختم می‌شود. در گفتمان صلح اگر از جنگ صحبت می‌شود، منظور آفات آن است. در گفتمان صلح از برنده و بازنده صحبت نمی‌شود، بلکه صحبت از حل مسالمت‌آمیز اختلاف است. حکومتی هم که به دنبال صلح اجتماعی باشد، گفتمان صلح را ترویج می‌کند و نه جنگ را؛ چه نرم باشد و چه سخت. در گفتمان صلح، آنچه فتنه است، نه وجود مخالف، بلکه عدم شناسایی حق و موجودیت مخالف است، زیرا طرفین را تبدیل به دشمنانی آشتی‌ناپذیر می‌کند و خشونت روش حل مناقشه می‌شود. در فرهنگ صلح، طرفین یاد می‌گیرند که نباید به دنبال تامین صد در صد نظرات خود باشند. در فرهنگ جنگ به شما یاد می‌دهند که طرف مقابل شر مطلق است و شما خیر مطلق هستید و رستگاری، زندگی بهتر و آنچه خوب و پسندیده است، همه در انهدام آن شر مطلق است.

از حل اختلاف سخن گفتید. اما ظاهرا مشکل در اینجاست که از سویی بر سر روش‌های حل اختلافات تفاهم وجود ندارد و از سوی دیگر نهادهای حل اختلاف یا نیستند و یا توانایی خود را از دست داده‌اند. کمی در مورد روشها و نهادهای حل اختلاف توضیح دهید.

روش حل اختلاف در فرهنگ و گفتمان صلح، گفت‌وگو و مشارکت است. لذا باید نهادهایی که گفت‌وگو و مشارکت را ترویج، تعمیق و نهادینه می‌کنند، شکل بگیرند و توسعه یابند؛ گفت‌وگو بین دولت و مردم و همچنین گفت‌وگو بین گروهها و اقشار مختلف مردم.

نهادهای حل اختلاف را هم می توانیم  به دو دسته تقسیم کنیم: نهادهای حکومتی و نهادهای غیردولتی. در هر قانون اساسی معمولا نهادهای حل اختلاف حکومتی مشخص می‌شوند. مشروعیت قدرت دولت تا حدود زیادی متاثر از بی‌طرفی و کارآمدی این نهادها و اعتماد مردم و نخبگان به آنهاست. دولت باید از موجودیت و مشارکت نهادهای غیردولتی استقبال کند. مطبوعات آزاد، سازمانهای غیردولتی که به صورت مشارکتی اداره می‌شوند و حتی احزاب به نوبه خود بسترهای طرح دیدگاها و منافع مختلف، زمینه‌ساز گفت‌وگوی مسئولانه و سپس حل مسالمت‌آمیز مناقشات هستند. از بین بردن آنها به معنای حذف گفت‌وگو و تحمیل فرهنگ خشونت و جنگ بر جامعه است. هنگامی که عالی‌ترین مقامات اجرایی از لزوم تک حزبی شدن کشور و حذف احزاب سخن می‌گویند یا شورای عالی امنیت ملی با عدول از صلاحیتهای قانونی خود و نقض قانون اساسی به مطبوعات دستور می‌دهد نامی از رهبران یک جنبش مسالمت‌آمیز نبرند، این خود از مصادیق بارز خشونت دولتی است.

کمیته‌ها یا هیاتهای حقیقت‌یاب مستقل نیز از دیگر نهادهای حل اختلاف بسیار کارآمد هستند، به ویژه هنگامی که ترکیبی باشند از نمایندکان دستگاههای دولتی که معمولا باید پاسخگو باشند و سازمانهای غیر دولتی که معمولا مطالبه‌گر هستند.

نهادهای حل اختلاف در حال حاضر چه وضعیت دارند؟ آیا حکومت جایی برای عرض اندام آنها باقی گذاشته است؟

متاسفانه نهادهای حل اختلاف تا آنجایی که مربوط به حکومت می‌شود، بسیار ناکارآمد هستند. دولت با تلاش برای تعطیلی احزاب و مطبوعات، عملا حوزه عمومی را محدود به حوزه عمومی دولتی کرده و جامعه را از بستر گفت‌وگو دور می‌کند. نهادهای حل اختلاف پیش‌بینی شده در قانون اساسی به مانند قوه قضائیه و شورای نگهبان نیز کارنامه‌ای بسیار ضعیف دارند؛ به گونه‌ای که با عدم رعایت استقلال قوه قضاییه و سیطره نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بر آن و عدم بی‌طرفی شورای نگهبان، این دو نهاد خود تبدیل به منبع اختلاف و مناقشه شده‌اند. شورای نگهبان در انحصار یک جریان فکری و کانون قدرت خاص است که برجسته‌ترین اعضای آن از ورود به مناقشه به صورت علنی و اشکار ابایی ندارند. ترکیب جدید این شورا نشانی از تمایل به تغییر وضعیت و تعدیل سطح مناقشه ندارد. این رویه، بحران عدم مشروعیت و بی‌اعتمادی را تشدید می‌کند.

شما ظاهرا معتقدید که نهادهای حل اختلاف  به ویژه هیات های حقیقت یاب می‌توانند بخشی از این مشکلات را با حضور و فعال شدن خود، حل کنند. اما سوال این است که چگونه؟ مثلا در همین یک سال گذشته، بر فرض که دولت دست این نهادها را نمی‌بست، چه کاری از آنها برمی‌آید که کشور اینچنین در بحران فرو نرود؟

این نهادها به شرطی که واقعا مستقل باشند، دولت مانع انجام وظیفه آنها نشود و نتایج بررسی آنها به صورت علنی و شفاف اعلام شود، می‌توانند نقش مهمی را در ایجاد احساس عدالت و صلح اجتماعی در جامعه ایفا کنند. چند نمونه مشخص را ذکر می‌کنم که در آنها این‌گونه هیاتها می‌توانستند ایفا نقش کنند، اما با شرایطی که بر شمردم انجام نشد:

نمونه اول  را که همه می دانند در خزانی‌ترین روز بهار ۸۸ جمع کثیری از شهروندان ایرانی نارضایتی خود از نحوه برگزاری انتخابات و نتایج اعلام شده در تظاهرتی بسیار گسترده و مسالمت‌آمیز اظهار داشتند. این ادعا پشتوانه بسیار قوی داشت یا حداقل معترضین چنین فکر می‌کردند. پاسخ حکومت به این اعتراض مشروع و مسالمت‌آمیز، سرکوب، زندان، تجاوز، شکنجه و قتل بود. نهادهای حل اختلاف حکومتی به بدترین وجه در یک سو قرار گرفتند و بی‌اعتمادی معترضین بلکه آحاد مردم را چند برابر کردند. حکومت، داوری هیچ هیات حقیقت‌یاب بی‌طرفی را برنتابید. این در حالی است که نمایندگان ایران بارها در کمیته‌های نظارت بر انتخابات در کشورهای دیگر شرکت کرده‌اند و دولت ایران اخیرا اعلام کرده است که وضعیت حقوق بشر بومیان کانادا را تحت مراقبت دارد و بدین ترتیب پذیرفته است که مقوله حقوق بشر فراتر از حاکمیتهای ملی است. انتظار می رود که این مدعیان مدیریت آزادترین کشور دنیا نظارت بین‌المللی بر انتخابات را قبول کنند که سخن از آن معادل خیانت و جاسوسی تلقی می‌شود، بلکه تشکیل یک کمیته حقیت‌یاب داخلی بی‌طرف را هم قبول نمی‌کنند.

مثال دیگری که می توان به آن اشاره کرد خبری مبتنی بر مرگ خانم ترانه موسوی پس از تجاوز احتمالی به او در هنگامی که در اختیار مقامات امنیتی کشور بوده است، با شواهد و مستنداتی که در بدبینانه‌ترین حالت می‌توان آنها را حداقل قابل اعتنا و پیگیری دانست، منتشر می‌شود. مقامات رسمی به جای تلاش در جهت روشن شدن مسئله، از تمام امکانات و قدرت امنیتی، انتظامی و رسانه‌ای خود استفاده می‌کنند تا با تدوین یک سناریوی امنیتی که بی‌شباهت به سریالهای جاسوسی نیست، کلیه شواهد را نابود کنند و با یک صحنه‌سازی مضحک، وجود ترانه موسوی را از اساس انکار کنند و منابع خبر را مورد اتهام و دستگیری قرار دهند. در حالی که یک کمیته حقیقت‌یاب مستقل می‌توانست صحت و سقم این خبر را پیگیری کند و نتیجه اعلام شده از جانب آن قطعا در ایجاد اعتماد و صلح اجتماعی موثر بود. اگر خبر صحت داشت موجب عبرت متخلفین می شد و اگر خبر صحت نداشت امکان ایجاد التهاب در افکار عمومی با انتشار اخبار جعلی تقلیل می یافت. به هر حال همگان می فهمیدند حتی در چنین شرایطی نیز باید مرزهایی را رعایت کرد.

نمونه ی مهم دیگر  خانم ندا آقاسلطان است که در ملأ عام کشته می‌شود. چشمان جهان به ماتم این جنایت فجیع نشسته است. نه تنها وجدان ایرانیان، بلکه وجدان جامعه جهانی به شدت متاثر شده است. اما به جای تعقیب قاتل، مقامات زیربط معترضین و جنبش سبز را متهم به قتل و صحنه‌سازی می‌کنند و انتظار دارند افکار عمومی جامعه اقناع شود. از آنجا که جامعه به مقامات رسمی اعتماد کافی نداشت، اگر به دنبال صلح و مسالمت بودند، اجازه می‌دادند نهادی بی‌طرف در جریان پرونده مشارکت داشته باشد.

اگر بخواهیم نمونه‌های اینچنینی را ذکر کنیم، تمامی ندارد. اگر به تخلفات شدید اولیه رسیدگی می شد به فاجعه ی کهریزک نمی رسیدیم. التیام این زخمها آسان نیست. مشاهده کنید وضعیت حمزه کرمی را . چگونه کرامت انسانی این رزمنده جنگ تحمیلی مورد تعرض قرار کرفت. علیرغم پیگیری های انجام شده دادخواهی او به کجا رسیده است؟ رنجنامه همسر مسعود باستانی خبرنگار را نگاه کنید که فقط تقاضای چند روز مرخصی برای درمان عفونت دندان او را دارد. هنوز زندانیان گمنام بسیاری در زندان ها و در وضعیتی نامعلوم و در شرایط سخت قرار دارند. آنها و خانواده هایشان هیچ دادرسی ندارند. ولی وجدان سبز جامعه ایرانی آنها را فراموش نمی کند. وقتی از آزادی زندانیان صحبت می شود فقط منظور زندانیان سرشناس نیستند. آنها که در کف خیابان  و برای یک اعتراض مسالمت آمیز دستگیر شده اند بر همه مقدمند. اگر اجازه بررسی این فجایع را به نهاد های مستقل ندهند داستان کهریزک و سایر موارد همیشه قابل تکرار خواهد بود و شاید اینبار اوین کهریزک دوم شود.  فقط به یک مورد دیگر اشاره می‌کنم:

گروهی از اوباش به صورت سازمان‌یافته و تحت عناوینی مثل لباس‌شخصی‌ها یا گروهای خودسر در مقابل چشم نیروهای انتظامی به مردم عادی و همچنین اشخاص سیاسی کاملا شناخته شده حمله می‌کنند و هرگز تحت تعقیب قرار نمی‌گیرند. چه اشکالی دارد اگر اجازه داده شود یک هیات مستقل در مورد منشا و سازمان این اشخاص که ظاهرا خودسر نامیده می‌شوند ولی کاملا هدایت شده‌اند، تحقیق و آنها را معرفی کند تا اگر واقعا خودسر هستنند، دامان مقامات رسمی از ننگ سازمان‌دهی و اجیر کردن آنها پاک شود و مردم بتوانند سلامت اخلاقی و صداقت حکمرانان خود را باور کنند.

اما به نظر می‌رسد ما از چنین ایده‌آلی خیلی فاصله داریم. ما در وضعی به سر می‌بریم که حاکمیت نه تنها حاضر به گفت‌وگو نیست، بلکه به طور رسمی و علنی به منتقدانش اعلام جنگ نرم کرده و جنبش سبز هم ظاهرا نتوانسته است در پروژه تغییر رفتار حاکمیت موفق باشد. آیا به نظر شما جامع مدنی و جنبش سبز توانسته است نقشی را در استحکام  همبستگی ملی ایفا کند؟

جریان اطلاعات، شفافیت، توهم‌زدایی و همبستگی آگاهانه، زمینه‌ساز گفت‌وگو و مقوم صلح است. نکته امیدوارکننده این است که در حالی که دولت مرزهای خشونت را درمی‌نوردد و امکانات خود را برای انسداد مجاری آزاد اطلاعات، ترویج وحشتناک خرافه‌گرایی تا سطوح عالی مملکتی و پاره پاره کردن همبستگی ملی تحت عناوینی مانند خودی و غیر خودی بسیج کرده است، تحولی عظیم در بخش چشمگیری از جامعه به ویژه نخبگان به نفع صلح طلبی، تکثرگرایی، همبستگی و روشهای مسالمت‌آمیز حل اختلافات مشاهده می‌شود که مانع تحقق پروژه‌های اقتدارگرایان شده است.

جنبش سبز که جنبشی پیام‌محور، مسالمت‌آمیز و ذاتا تکثرگرا است:

اول، توانسته است در روابط درونی خود نوع جدیدی از سازماندهی، مدیریت و رهبری غیر متمرکز، هماهنگ و همبسته را تجربه کند و بدین ترتیب با صلابت و استواری توسعه یابد و طراوت و بلوغ نسبی خود را آشکار سازد. جنبش سبز توانسته است با احترام به هویت مستقل جریانات مختلف، بستری برای وحدت آگاهانه و تعامل سازنده بین این جریانات شود. به عبارت دیگر بخش عظیمی از جریانات مختلف با تاکید بر اصولی مانند رعایت حقوق بنیادین شهروندان، روشهای مسالمت‌آمیز و اعتدال، در حال تجربه دموکراتیک جدیدی هستند که در ایران سابقه نداشته است. نماد همبستگی ملی در ایران مادر سهراب است که با عشق و دلاوری اعلام می کند اگر زندانیان را آزاد کنید از خون سهراب می گذرم. برای او همه ی فرزندان این مرز و بوم سهرابند.

دوم، به اقتدارگرایان اجازه نداده است که منطق و روش خود را به آنها تحمیل کند. خشونت‌ورزی اقتدارگرایان باعث نشده است که جنبش سبز دست از روشهای مسالمت‌آمیز بردارد. زبان سیاه اقتدار گرایان  زبان سبز را تبدیل به خاکستری نکرد. بدین ترتیب تفکیکی قاطع بین صلابت در مواضع، استقامت و عدول نکردن از حقوق بنیادین شهروندان از یک طرف و تندروی کور وجود دارد. این امر موجب ریزش تدریجی نیروهای طرف مقابل و فراهم شدن زمینه برای تحول در کل جامعه شده است.

جنبش سبز همواره بر اصلاح روشها تاکید داشته است؛ در عین تاکید بر مواضع اصولی خود، خواستار بستن درهای گفت‌وگو نبوده و مخالفان خود را ضرورتا دشمن تلقی نکرده است. جنبش سبز نمی‌تواند مخالف آشتی ملی باشد. اما آشتی ملی به چه معنا و در چه چارچوبی؟ به نظر می‌رسد در بیانیه شماره هفده جناب آقای مهندس موسوی راهکارها به خوبی مشخص شده است. آنهایی که واقعا به دنبال آشتی ملی هستند، باید از اقتدارگرایان بخواهند و آنها را تحت فشار قرار دهند تا زندانیان را آزاد کنند، به مطبوعات و احزاب اجازه فعالیت بدهند، از تعقیب، شکنجه، اعتراف‌گیری از بی‌گناهان و افسانه‌سرایی‌های امنیتی دست بردارند، امنیت ملی و منافع ملی را در خدمت امنیت و منافع گروهی خود تعریف نکنند، اجازه دهند تا صداوسیما دیدگاههای مختلف و معترضین را مطرح کند، احزاب و جامعه مدنی را در تعریف امنیت و منافع ملی مشارکت دهند، کمیته‌های حقیقت‌یاب بی‌طرف را ایجاد کنند تا به مسائل رسیدگی کنند و نتایج را در اختیار مردم قرار دهند و مهمتر از همه به داوری و رای مردم گردن نهند. اگر در این راه و مسیر حرکت کنند، خود به خود فضا آماده می‌شود.

آشتی ملی آنطورکه پیشنهاد کرده اند عذر خواهی اظهار پشیمانی و نفی هویت خود برای برخورداری از حقوق عادی شهروندی نیست. آشتی ملی مستلزم معاملات پنهانی و غیرشفاف نیز نیست. جنبش سبز و رهبران آن نمی‌توانند عملی انجام دهند که از گزارش آن به مردم شرم داشته باشند. بهتر است اقتدارگرایان از گفتمان جنگ و فتنه فاصله بگیرند. اگر نتوانند یا نخواهند با مردم خود گفت‌وگو، مدارا و صلح کنند، ناگزیر باید به بیگانگان باج دهند و یا با ادامه و تشدید لفاظی‌ها و ماجراجویی‌های بی‌حاصل بین‌المللی، تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و دیگر دستاوردهای ملی را در معرض خطر جدی قرار دهند.

اما اگر به سوی مردم برگردند، با توجه به جایگاه ایران در عرصه بین‌المللی و عظمت ملت ایران که جنبش سبز تجلی بخشی از شکوه آن در افکار عمومی حهان در سال گذشته بود، جامعه جهانی نیز آماده و مجبور به تعامل سازنده با ایران خواهد شد. به هر حال جنبش سبز نشان داده است در عین حالی که در عرصه بین‌المللی نیز پایبند به گفتمان صلح و تشنج‌زدایی و تعامل سازنده است، هرگز منافع گروهی و جناحی را جایگزین منافع عالی کشور و ملت نمی کند.

با تشکر از فرصتی که در اختیار کلمه قرار دادید


 


رئیس موسسه بین المللی گفت‌و‌گوی فرهنگها و تمدنها با اشاره به روز جهانی قدس، تاکید کرد: جریانات اصلاح طلب و آزادی خواهی که در متن این انقلاب بوده اند و از جمهوری اسلامی به عنوان جمهوری متکی بر رای مردم و اهتمام کننده به حقوق اساسی مردم دفاع می کنند،باید این روز از طرف آنها بیشتر مورد توجه باشد، زیرا امری بشری است.

به گزارش کلمه به نقل از روابط عمومی دفتر سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق کشورمان در دیدار با کمیته دانشجویی سابق دبیرخانه حمایت از فلسطین اظهار داشت: می شود و باید روی بعضی از مسائل به اجماع رسید و فارغ از گرایش های مختلف سیاسی و اجتماعی که وجود دارد، باید دید که چگونه می توان به نوعی وحدت رسید و از خنثی شدن نیروها و انرژی هایی که متاسفانه در جامعه ما بد مصرف می شود بهتر استفاده کرد.

وی افزود: واقعا می شود با وجود اختلاف سلایقی که وجود دارد نسبت به بسیاری از مسائل از جمله «روز قدس» به تفاهمی رسید و در جامعه جوان ما می توان نوعی وحدت را شاهد بود و نیروها را در آن مسیر به کار برد.

سید محمد خاتمی با بیان اینکه می توان به تعریفی درباره منافع و مصالح ملی و اصول و معیارهایی که حیات معنوی و مادی و اجتماعی جامعه ما به آن وابسته است برسیم و حول آن محورها حرکت کنیم، گفت: فعالیت شما جوانان عزیزدر مورد حمایت از فلسطین نشان داد که می شود این کار را کرد و می توان اختلاف سلیقه داشت و رویکردهای مختلفی در مورد نحوه اداره جامعه و مسائل آن داشت، در عین حال در بسیاری از موارد در کنار همدیگر بود و نیروها را متحد کرد و به جلو رفت.

رئیس‌جمهور سابق کشورمان ادامه داد: اینکه افرادی با دیدگاههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دور هم بنشینند و قانع شوند که یک راه را نسبت به یک موضوع بپیمایند مساله مهمی است.

وی افزود: نباید بگذاریم بعضی مسائل اصولی و اساسی تحت تاثیر بعضی رویکردها و مسائل خاص و منافعی که گروهها دارند لطمه ببیند. شما خودتان را درگیر مساله بسیار مهمی کردید که نه تنها برای ملت و انقلاب ما مطرح بود، بلکه برای تاریخ و جامعه بشریت مساله مهمی است.

جانب داری از ملت مظلوم فلسطین برای ما یک اصل اسلامی، انسانی و حقوق بشری است

رئیس موسسه بین المللی گفت و گوی فرهنگها و تمدنها با تاکید بر اینکه رویکرد ما به فلسطین باید از این جهت باشد که فلسطین را مساله بشری بدانیم؛ تصریح کرد: آنچه در فلسطین می گذرد فاجعه بزرگ بشری و تاریخی است که باید به آن پرداخته شود. بخصوص برای ملت ما که نسبت به سرنوشت خود و نیز سرنوشت بشردغدغه فراوانی داشته است، انقلاب بزرگی کرده است، خواستار حاکمیت بر سرنوشت خود و دفع ظلم و استقرار عدالت و آزادی های اساسی و مشروع در جامعه بوده است.طبیعی است که نمی تواند نسبت به این امر بسیار مهم بی تفاوت باشد.

رئیس بنیاد باران با بیان اینکه ما نمی توانیم یک جا خواستار آزادی و حاکمیت بر سرنوشت باشیم، ولی نسبت به جای دیگر بی تفاوت بمانیم گفت: در یک جا از وابستگی به استعمار رنج ببریم، بگوییم که باید با آن مبارزه کرد، ولی در جای دیگر نسبت به آن بی تفاوت باشیم. یا بالعکس؛ بیاییم برای دیگران بگوییم که آنها باید آزاد باشند و بر سرنوشت خود حاکم بوده، تحت سلطه نباشند و استعمار و استبداد در آنجا نباشد؛ ولی در مورد خودمان اگر این مسائل پیش آمد بی تفاوت باشیم! خیر! مسائل بشری به هم پیوسته است.

سید محمد خاتمی گفت: مساله فلسطین ، مساله بشری است و آنچه در آنجا در این ۵۰-۶۰ سال اخیر رخ داده است یک فاجعه بزرگ و کم نظیر تاریخ است.

رئیس دولت اصلاحات یادآور شد: یک اصل حقوق بشری و حقوق عام وحقوق بین الملل و اصل فلسفی بشری وجود دارد که فکر می کنم بشر خیلی برای آن مایه گذاشته و هزینه پرداخته تا به این اصل رسیده است. گرچه ما وقتی به آموزش های انبیاء الهی و بخصوص اسلام رجوع می کنیم و حتی از خلال چنین تجربه ای که در دوران حکومت پیامبر و شیوه پیشوایان بزرگ اسلام وجود داشته ؛روش و شیوه ی که پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) داشتند و ما می توانیم اینها را ببینیم؛ما نیازمند نیستیم برای تمسک به این اصول به دیگران متوسل شویم و از دیگران تقلید کنیم، گرچه استفاده ازدستاوردهای فکری و تجربیات بشر بسیار کار خوبی است.

خاتمی ادامه داد: ریشه بسیاری از این مسائل در آموزش ها و تاریخ اسلام هم وجود داشته است. از جمله این مساله که چه چیزی باعث مشروعیت یک نظام و جامعه و حکومت می شود؟ مبنای مشروعیت چیست؟یک اصل مشترکی امروز بشریت به آن رسیده است که ما هم به عنوان مسلمانان این را قبول کردیم و آن اینکه رای و رضایت مردم پایه استقرار یک نظام مشروع است.

حکومت موظف است برای استقرار و تداوم خودش همواره رای و رضایت مردم را در نظر داشته باشد

رئیس جمهور سابق کشورمان تاکید کرد: اگر رضایت نباشد نمی شود هیچ حکومتی را بر مردم تحمیل کرد و اگر هم تحمیل بشود مشروع نیست. البته با دید شیعی و اسلامی که ما داریم مسلما یک حکومت و نظام مبانی و شروطی دارد که اگر نبود مشروع نیست. حکومت باید شرایطی داشته باشد؛ حاکمان هم باید شرایطی داشته باشند.

وی گفت: اما این حکومت چگونه مستقر می شود؟ آیا بدون رضایت مردم حکو مت مستقر می شود؟ما وقتی به آموزه های اسلامی و هم شیوه پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) رجوع کنیم می بینیم که اینها شرط استقرار حکومتشان را رضایت و خواست مردم می دانستند.

رئیس بنیاد باران ادامه داد: طبق آنچه در نهج البلاغه است امیرالمومنین ابراز می دارند که اگر حضور و رای مردم نبود من هیچ وقت حکومت را نمی پذیرفتم. یعنی حتی حکومت امیرالومنین اگر رای مردم نباشد بر مردم تحمیل نمی شود و اگر بشود کار غلطی است.

رئیس بنیاد باران تصریح کرد: ما هم وقتی می گوییم مردم سالاری یعنی همین؛ مردم سالاری سازگار با دین. یعنی ما می خواهیم رضایت و رای مردم باشد ؛ مردم بگویند ما این حکومت را می خواهیم و به همین دلیل هم حکومت موظف است برای استقرار و تداوم خودش همواره رای و رضایت مردم را در نظر داشته باشد و خدمت رسان باشد. به صورتی که این رای در ابتدا فقط نباشد بلکه برای بقاء کار هم تداوم پیدا کند ونمی تواند نسبت به رای و افکار مردم بی تفاوت باشد برای اینکه یکی از پایه های مستحکم مشروعیت است. امروز در دنیا لاقل از نظر تئوری( در عمل کاری ندارم دموکراسی هایی که هست چقدر متکی بر مردم است) پذیرفته شده است که مردم حاکم بر سرنوشت خود باشند. در اسلام هم داریم و در قانون اساسی ما هم بصراحت این مساله آمده است.

وی با بیان اینکه حکومتی مطلوب ومقبول و مشروع است که مبتنی بر خواست و رای و رضایت مردم باشد وامروز هم بشریت به آن رسیده است، یادآور شد: شما اگر به تاریخ رجوع کنید یک منطق را می بینید که امیرالمومنین داشت و آن اینکه می گوید مردم اصل هستنند؛ رای و رضایت و حضور مردم وجود یاری مردم یعنی اعلام حمایت مردم شرط استقرار حکومت است ؛ در مقابل آن هم منطقی است که می گوید آن کس که زور دارد و غلبه پیدا کند حق است!و متاسفانه معمولا منطق دوم حاکم بوده است. بشر بلاخره به این نتیجه رسیده که زور مبنای مشروعیت یک نظام و حکومت نیست.

خاتمی تصریح کرد: آنچه در فلسطین رخ داده چیست؟اشغال، زور و تحمیل یک حکومت بر کل جامعه ای که سلبقه تاریخی دارد و این یک فاجعه بشری است. سکوت در مقابل این یعنی دوباره اجازه دادن که این فاجعه بزرگ در جای دیگر هم تکرار شود. این مساله، تنها مساله فلسطین نیست مساله این است که دارد چیزی جا می افتد که بشر برای از بین رفتن آن از صحنه خیلی هزینه پرداخته است.

وی تاکید کرد:اشغال سرزمین فلسطین خلاف اصل مسلم و ارزشمندی است که بشر به آن رسیده است. لذا هم از نظر حقوقی و هم از نظر اخلاقی باید با آن مقابله کرد.

رئیس دولت اصلاحات گفت: ظلم و سرکوب به هر صورتی که باشد بد است؛ اگر حکومتی که با رای مردم روی کار آمده باشد هم بخواهد ظلم کند بد است.

سید محمد خاتمی با بیان اینکه در فلسطین مظلوم، ستم و تجاوز و زور آشکار را می بینیم، ادامه داد: حادثه ای که در این سال ها رخ داده این است که عده ای آمده اند به زور سرزمینی را تصاحب کرده اند و یک حکومتی را بر آنجا تحمیل کردند؛ کوتاه آمدن در مقابل این یعنی جامعه بشری را با فاجعه روبرو کردن و دوباره بازگشت به قرن ها عقب که بشر برای برون رفت از آن فداکاری های فراوان کرده است. از نظر اخلاقی وانسانی و حقوقی آنچه در فلسطین رخ داده است غلط است باید در مقابل آن ایستاد مخصوصا برای ملت ایران که برای آزادی و حاکمیت بر سرنوشت خود انقلاب کرده؛ما در منطقه پیشتاز مردم سالاری سازگار با معیارهای دینی و فرهنگی خودمان بوده ایم.

روز قدس نماد حمایت از حق و مبارزه با ظلم، تجاوز و اشغال است

رئیس موسسه بین المللی گفت و گوی فرهنگها و تمدنها با بیان اینکه همه بشریت و ملت ایران به طریق اولی باید نسبت به مساله فلسطین حساسیت داشته باشد، اظهار داشت: روز قدس به تشخیص و اعلام حضرت امام خمینی(ره) و قبول ملت به عنوان نماد حمایت از حق و مبارزه با ظلم، تجاوز، اشغال، سرکوب و آوارگی در آخرین روز ماه مبارک رمضان (تعیین شده است) و ماه رمضان ماه رهایی و آزادی و ماه نفرت نسبت به ظلم و عشق نسبت به عدالت است.

رئیس‌جمهور سابق کشورمان تاکید کرد: این روز، روز نمادینی برای ابراز دلبستگی به این حق و بیزاری از باطلی است که در دنیا تحقق پیدا کرده است.آن هم اختصاص به فلسطین ندارد؛ قدس نماد است؛ نماد حقیقتی است که باید آن را پاسداشت. یک ملت فداکار و رشید نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد. بنابراین جانب داری از ملت مظلوم فلسطین برای ما یک اصل اسلامی، انسانی و حقوق بشری است.

وی تاکید کرد: البته اصلا نباید گذاشت که بعضی اختلاف سلایقی که در درون وجود دارد در آن دخالت کند؛ روز قدس مساله ملت ایران است و من معتقدم جریانات اصلاح طلب و آزادی خواهی که در متن این انقلاب بوده اند و از جمهوری اسلامی به عنوان جمهوری متکی بر رای مردم و اهتمام کننده به حقوق اساسی مردم دفاع می کنند، این روز از طرف آنها بیشترباید مورد توجه باشد.

خاتمی گفت: از سوی دیگر نباید راضی بود که به نام دفاع از مردم فلسطین مسائلی مطرح شود که بهانه های بیشتری برای سرکوب ملت فلسطین، مقابله با نظام جمهوری اسلامی داده شود.

رئیس بنیاد باران با تاکید بر اینکه فکر نکنیم که منافع ملی و حیاتی در تعارض با منافع ملت های مظلومی چون ملت فلسطین است یادآور شد: ایران به خاطر آزادی خواهی و استقلال طلبی اش است ، بهترین و والاترین مدافع مردم فلسطین است. مساله «یا ایران یا فلسطین» برداشت غلط یا القاء خطرناکی است که از سوی دیگران مطرح می شود.

خاتمی گفت: مساله قرار گرفتن ایران و فلسطین در مقابل هم مساله ای نیست که در ذهن و وجدان جامعه ما وجود داشته باشد وهمه مردم ایران به فلسطین احترام می گذارند و از رنج این ملت مظلوم رنج می کشد.

رئیس دولت اصلاحات با اشاره به روز قدس گفت: امروز سرزمین فلسطین به زور اشغال شده است؛میلیونها انسان آواره شده اند و آنان نیز که در سرزمین خود مانده اند تحت سخت ترین فشارها و تحقیرها و سرکوب هستند.اماکن دینی اسلامی و مسیحی تخریب می شود.حق تاریخی یک ملت نادیده انگاشته می شود.غزه به عنوان تجربه نوپای دموکراسی تحت فشار و محاصره و سرکوب است اینها جنایات بزرگی است؛که نمی توان و نباید در برابر آن سکوت کرد.

وی افزود: خوشبختانه وجدان بشریت آزاده نیز بی تفاوت نیست.دیدیم که در جریان تهاجم وحشیانه به کاروان آزادی و شهادت آزادی خواهان از ملت های مختلف چه شوری در دنیا علیه اسرائیل و حامیان او برپا شد و به نظر ما شکست معنوی رژیم صیهونیستی پس از این اقدام جنایتکارانه از شکست هائی که در درگیری های نظامی خورده است سنگین تر بود و روز قدس یعنی خود را در کنار مظلوم دیدن و ظالم را محکوم کردن.

هیچکس و هیچ جریانی حق ندارد روز قدس را به نفع خود مصادره کند

رئیس‌جمهور سابق کشورمان تاکید کرد: گرامیداشت روز قدس ؛ مقتضای یک رسالت الهی و انسانی است و ملت ما هم به وظیفه خود آشناست و حضور در مراسم آن باید با این رویکرد و البته نگاهداشت حرمت ماه رمضان باشد و هیچکس و هیچ جریانی حق ندارد آن را به نفع خود مصادره کند.

رئیس موسسه بین المللی گفت وگوی فرهنگها و تمدنها با بیان اینکه مقاومت فلسطین مقاومت کل ملت فلسطین و مقاومتی عام است و شامل یک مذهب و گرایش خاص نیست،گرچه مبارزان مسلمان و مسلمانان در این مقاومت پیشتاز هستند ادامه داد: ولی همه گروه ها و گرایش های مختلف فلسطین باید اختلافات را کنار بگذارند و در کنار هم باشند. زیرا چند پارگی در مساله فلسطین بهترین خدمت به اسرائیل است.

سیدمحمد خاتمی در پایان با بیان اینکه صلح باید عادلانه باشد و اگر خواست مردم نباشد محقق نخواهد شد یا پایدار نخواهد بود، گفت: قابل عمل ترین و انسانی ترین راه برای ملت فلسطین این است همه آنها اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی چه آنان که در سرزمین فلسطینی هستند چه آنان که آواره شده اند بیایند و نظر بدهند و نظر آنان مبنای عمل قرار گیرد.

وی خاطر نشان کرد: این راه معقول؛انسانی،مسالمت جویانه و سازگار با موازین انسانی و حقوق بشر است و راه درست حل مساله است.امری که به هنگام تحویل ریاست کنفرانس اسلامی در دوحه پیشنهاد کردیم و در آنجا ثبت شد.

در ابتدای این دیدار گزارشی از فعالیت کمیته سابق دانشجویی دبیرخانه حمایت از فلسطین داده شد و اینکه با رویکردی علمی و واقع بینانه به مساله نگاه شده و به لحاظ حقوقی و علمی منطقی مساله فلسطین و لزوم حمایت از مردم مظلوم و مقابله با جنایات رژ یم صیهونیستی و تبیین درست مساله پرداخته شد و دست آوردهای مطلوبی نیز داشت.


 


قرار بازداشت موقت محمدصابر عباسیان، رئیس ستاد ۸۸ استان فارس، برای هفتمین ماه متوالی تمدید شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، با آنکه اولین جلسه دادگاه محمد صابر عباسیان پس از گذشت ۱۶۵ روز از بازداشتش، در روز سی‌ام مرداد در دادگاه عمومی شیراز برگزار شد، دادستانی شیراز امروز ضمن رد درخواست وکیل این فعال سیاسی جهت تبدیل قرار بازداشت موقت به وثیقه، قرار بازداشت موقت وی را برای یک ماه دیگر تمدید کرد.

محمدصابر عباسیان از ۱۷ اسفند سال گذشته در بازداشت اداره اطلاعات شیراز به سر می‌برد. قرار بازداشت موقت وی در روز از ۲۲ مرداد پایان یافته بود و در دو هفته اخیر نیز وی بلاتکلیف و به شکل غیر قانونی در زندان مانده بود، که اکنون با تمدید مجدد قرار، بازداشت موقت وی وارد هفتمین ماه می‌شود.

این در حالی است که بر اساس قانون، مدت زمان بازداشت موقت نمی‌تواند بیشتر از حداقل مجازات قانونی اتهام انتسابی به متهم باشد و همچنین بر اساس نظرات مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه به شماره ۱۱۴۷۴/۷ در سال ۱۳۸۰، پس از تعیین وقت دادرسی و یا تشکیل دادگاه، متهم از شمول بازداشت موقت خارج می‌شود.


 


رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام شب گذشته در «محفل انس با قرآن و عترت» و در جمع قاریان و حافظان داخلی و بین‌المللی قرآن کریم با اشاره به رشد روزافزون تعالیم این کتاب آسمانی و مکتب اهل بیت(ع) در جهان گفت: مهمترین نشانه این اتفاق مبارک بغض و کینه رشد یابنده دشمنان اسلام و انقلاب است به‌گونه‌ای که برخی آباء کلیسا در آمریکا و ایتالیا از جشن قرآن‌سوزی به مناسبت سالگرد ۱۱ سپتامبر سخن می‌گویند.

به گزارش کلمه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، وی دشمنی کنونی مستکبران با اسلام و قرآن را شبیه به فشارهای سنگین کفار به پیامبر گرامی اسلام خواند و تصریح کرد: متعصبان و جاهلان دنیای غرب اکنون به بهانه افراط‌گرایی اسلامی و تروریسم کور القائده بغض و کینه خود را نسبت به تعالیم رهایی‌بخش اسلام و قرآن به صراحت بیان می‌کنند.

رئیس مجلس خبرگان رهبری گروه‌های افراطی اسلامی چون القاعده و طالبان را ساخته سرویس‌های جاسوسی آمریکا و غرب خواند و گفت: آمریکا قصد داشت با تقویت افراط‌گرایی اسلامی و تقویت و تأسیس گروه‌های تندرو انقلاب اسلامی را متوقف کند، اما حکمت خداوند این بود که دست‌پروردگان آنها اکنون بلای جان خودشان شده‌اند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در «محافل انس با قرآن و عترت» را نمونه‌های ارزشمند قدرشناسی مردم ایران نسبت به قرآن و مکتب اهل بیت علیهم‌السلام خواند و تأکید کرد: در حال حاضر این محافل واسطه‌های خوبی برای آشنایی هرچه بیشتر جوانان و نوجوانان ایران اسلامی با حفظ، قرائت و تفسیر قرآن کریم شده‌اند.

ایشان افزود: هر مقداری که خودمان را به قرآن و مکتب اهل بیت، قرآن ناطق و قرآن صامت نزدیک‌تر کنیم، راهمان را به خداوند نزدیک کرده‌ایم.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه اکنون یک چهارم انسان‌های روی زمین عاشق قرآن هستند و بخش بزرگی از انسان‌ها نیز از معارف و اخلاقیات مکتب اسلام متأثر هستند گفت: برای ما مسلمانان افتخار بزرگی است که خداوند سعادت ما را در انس و الفت با قرآن قرار داده است.

رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به در پیش بودن شب‌های عزیز قدر تأکید کرد: در این شب‌های باعظمت مهمترین دعا و خواسته ما از خداوند باید این باشد که نعمت انقلاب و نظام اسلامی را که در سایه مجاهدت‌های بسیار به دست آمده حفظ کند و ما را نیز قدردان این نعمت قرار دهد.

در ابتدای این دیدار تعدادی از برجستگان و برندگان مسابقات بین‌المللی حفظ و قرائت قرآن کریم آیاتی چند از این کتاب آسمانی را تلاوت و فضای «محفل انس با قرآن و عترت» را نورانی کردند.


 


عاتقه صدیقی، همسر شهید رجایی، گفت: «قانون مداری با جان و بینش دینی رجایی آمیخته بود. اما بر عکس رجائی، امروز قانون شکنی خیلی رایج است و برخی آن را گناه نمی پندارند.»

به گزارش کلمه، همسر شهید رجایی با اشاره به اینکه رجائی قدرت را وسیله خدمت می دانست و آن را بار سنگینی بر دوش خود می دید، پیرامون ویژگی های این شهید بزرگوار اظهار داشت: «شهید رجائی به درجه ای از کمال انسانی دست یافته بود که روحیه انتقاد پذیری پیدا کرده بود. طبیعت بشر این است که وقتی مورد انتقاد قرار می گیرد، ناراحت می شود یا فرافکنی می کنند و یا فکر می کند دیگران او را نمی فهمند و قدرش را نمی دانند. ولی شهید رجائی از این مسائل عبور کرده بود، اول از همه خود را اصلاح می کرد و اگر انتقادی بجا بود آن را می پذیرفت. یکی از صفات مومن متهم کردن خود است».

وی که با سایت خبری جماران گفت‌وگو می‌کرد، همچنین ادامه داد: «اگر انسان متوجه خدا باشد می بیند که انتقاد دیگران درست است باید روش های خود را اصلاح کند».

وی با اشاره به اینکه قانونمداری با جان و بینش دینی رجایی آمیخته بود، افزود: «بر عکس رجائی، امروز قانون شکنی خیلی رایج است و برخی آن را گناه نمی پندارند. این مسئله به روحیه خود خواهی انسان بر می گردد کسی که قانون را می شکند خود را فراتر از قانون می داند».

عاتقه صدیقی در پاسخ به سوالی درباره دولت خوب از دیدگاه امام(ره) خاطر نشان کرد: «امام ارزشهای انقلاب را در دولت رجائی می دیدند و تایید می کردند. البته نصیحت هم می کردند اگر توطئه ای بر علیه دولت از طرف ضد انقلاب و در راس آن بنی صدر هم بود به شدت عمل می کردند».

وی افزود: «امام از دولت آقای موسوی هم حمایت کردند چون ارزشی و کارآمد بود. زمانی که این دولت از سوی خودی ها مورد کارشکنی قرار گرفت، امام در پاسخ به نامه ۱۳۶ نفر از نمایندگان موسوم به خط امام که از امام کسب تکلیف کرده بودند، مرقوم فرمودند که آقای موسوی فردی متدین و متعهد است. این نشان می دهد که تدین و تعهد برای امام خیلی مهم بود. در دید امام تخصص و تعهد با هم اهمیت داشتتند. آقای موسوی هم تخصص و هم تعهد داشتند و در برابر کارشکنی ها می ایستادند».


 


واحد اطلاعات اکونومیست در تازه‌ترین گزارش خود از افزایش ۱۰۰ میلیون دلاری بدهی‌های خارجی ایران در سال جاری خبر داد.

واحد اطلاعات اقتصادی اکونومیست در گزارش ماه آگوست ۲۰۱۰ خود بدهی‌های خارجی ایران در سال گذشته را ۱۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار برآورد و پیش‌بینی کرد که این میزان با ۱۰۰ میلیون دلار افزایش در سال جاری به ۱۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار برسد که ۳٫۵ درصد تولید ناخالص داخلی خواهد بود.

به گزارش ایسنا، اکونومیست انتظار دارد طی سال‌های آینده بدهی‌های خارجی ایران نوساناتی داشته باشد به‌طوری که طی سال ۱۳۹۰ بدهی ۱۳ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاری و طی سال ۱۳۹۱ بدهی ۱۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلاری برای کشور به ثبت خواهد رسید که به ترتیب ۲٫۷ و ۲٫۲ درصد تولید ناخالص داخلی خواهند بود.

در سال ۱۳۹۲ نیز بدهی‌های خارجی ایران معادل ۱۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار خواهد بود که معادل ۱٫۸ درصد تولید ناخالص داخلی است.

سال ۱۳۹۳ سالی است که مجموع بدهی‌های خارجی ایران بدون تغییر در سطح ۱۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار باقی خواهد ماند، حال آنکه در این سال این بدهی ۱٫۶ درصد تولید ناخالص داخلی خواهد بود.


 


یکی از اعضای فراکسیون اقلیت مجلس مامور مذاکره با وزیر ارشاد جهت بررسی محدودیت‌های ایجاد شده برای مطبوعات شده بود، اما این مذاکرات بی‌نتیجه ماند.

به گزارش کلمه، داریوش قنبری سخنگوی این فراکسیون با اشاره به اینکه یکی از اعضای فراکسیون خط امام(ره) مامور مذاکره با وزیر ارشاد جهت بررسی محدودیت‌های ایجاد شده برای مطبوعات شده بود، به ایلنا گفت: به دلیل بی‌نتیجه بودن این مذاکرات قرار بر این شد تا در قالب سوال از وزیر این مساله را در صحن علنی مجلس مطرح کنیم.

وی با اشاره به بررسی لایحه حمایت از خانواده در صحن علنی مجلس، ادامه داد: اعضای فراکسیون موضوع این لایحه را در راستای مشکلات واقعی کشور ندانستند و از اینکه وقت مجلس صرف امور غیر ضرور می‌شود، انتقاد کردند.

به گفته وی، اعضای فراکسیون خط امام(ره) مجلس خواستار بررسی مشکلات جامعه همچون کنترل تورم و بیکاری و تدوین راهکارهای رشد اقتصادی کشور از سوی مجلس شده‌اند.

قنبری همچنین با اشاره به اینکه وزیر اطلاعات نیز دریافت یک میلیارد دلار از سوی سران اصلاحات را تایید کرده است، گفت: قرار بر این شد تا فراکسیون خط امام در این مورد نیز از وزیر اطلاعات پرس و جو کند.


 


مادر هنگامه شهیدی، روزنامه‌نگار زندانی، با اشاره به اینکه ممنوعیت تلفن فرزندش برای سومین هفته متوالی ادامه یافته است، خبر داد که ماموران از ملاقات این زندانی با وکیلش نیز ممانعت کرده‌اند.

ناهید کرمانشاهی در گفت‌وگو با خبرنگار کلمه، گفت: بعد از آنکه آقای محمد مصطفایی که وکیل هنگامه بود، از کشور خارج شد، هنگامه به آقای علیزاده طباطبایی وکالت داد؛ اما وقتی هفته پیش آقای علیزاده طباطبایی برای صحبت کردن با هنگامه به زندان مراجعه کرده، به او اجازه ملاقات نداده‌اند.

وی همچنین با اشاره به اینکه تماس تلفنی حق هر زندانی است و این حق طبیعی از هنگامه و ما سلب شده است، اظهار داشت: بیشتر از دو هفته است که به هنگامه شهیدی اجازه تلفن زدن نداده‌اند و از آگاه شدن از وضعیت جسمی و سلامت او از طریق تماس تلفنی محروم هستیم.

مادر هنگامه شهیدی در گفت‌وگو با خبرنگار کلمه خاطرنشان کرد: در آخرین ملاقاتی که به صورت کابینی داشتیم، دیدیم که هنگامه به شدت ضعیف و لاغر شده و علی رغم اینکه مقدمات مرخصی او را فراهم کردیم تا برای معالجه بیماری‌های گوناگونی که در زندان به آنها مبتلا شده، به مرخصی بیاید، بدون ارائه هیچ دلیلی موافقت با مرخصی وی لغو شد.

به گفته وی، این در حالی است که هنگامه به علت وخامت حالش دو بار از زندان به بیمارستان منتقل شده و تحت عمل ام آر آی مغز قرار گرفته و به علت مواردی که در ام آر آی دیده شده و گویای وخامت شدید حال وی بوده، هنگامه باید هر چه سریع‌تر به وسیله نورولوژیست معاینه شود و تحت درمان قرار گیرد.

مادر این روزنامه‌نگار زندانی با ابراز نگرانی شدید نسبت به سلامتی فرزندش، افزود: من از مسئولین تقاضای رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی را دارم، به خصوص بیمارانی مانند هنگامه که در وضعیت حاد قرار دارند، و اعلام می‌کنم با توجه به وضعیت بحرانی او، در صورت بروز هرگونه اتفاق برای هنگامه، مسئولیت آن با کسانی است که وی را بدون دلیل بازداشت کرده‌اند و آنها باید پاسخگو باشند.


 


رییس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی موقتا از زندان آزاد شد. به گزارش خبرنگار کلمه دکتر قربان بهزادیان نژاد نیمه شب گذشته  ساعت یک و نیم بامداد و با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی پس از ۹ ماه اسارت که هفته های اول آن در بازداشت انفرادی بود به منزل بازگشت.

قربان بهزادیان نژاد، استاد میکروبیولوژی در دانشگاه تربیت مدرس بود که اخیرا همراه با دکتر بهشتی  از تدریس و دریافت حقوق  منع شده است. وی در سال های اخیر فعالیت های فرهنگی زیادی داشته است. بهزادیان نژاد معاونت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت سیدمحمد خاتمی  را در کارنامه مسئولیت های خود جای داده است. در سال های اخیر دکتر بهزادیان نژاد در موسساتی در زمینه علوم انسانی و مطالعات ایرانشناسی فعالیت می کرده و از مشاوران ارشد موسوی است.


 


کلمه-گروه معارف:

در بخش اول  ویژگی ها و پیامدهای خود کامگی در آموزه های امام علی به بررسی دو شاخصه پرداختیم. در این نوشتار سه ویژگی دیگر خودکامگی از منظر امام علی را بررسی می کنیم.
خود خداپنداری
فرد، گروه و حکومت خودکامه برای خود جایگاه خدایی قائلند و بر این اساس رفتار می کنند.
علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر به او هشدار می دهد: «بپرهیز از اینکه در بزرگی فروختن، خداوند را هم نبرد خوانی و در عظمت، خود را همانند او دانی که بدون تردید خداوند هر زورگویی را ذلیل و هر خودبزرگ بینی  را خوار می سازد.»
خودکامگان خود را بیرون از دایره نقد و پرسش می دانند چراکه افعال خود را چنان حکیمانه می بینند که هیچ ایراد و انتقاد و گفتگویی را بر آن وارد نمی دانند؛  این در حالی است که «فقط در آنچه که خداوند انجام می  دهد هیچ نقدی وارد نخواهد شد در حالی که از انسان ها سؤال می شود.»
امیر المؤمنین علی(ع) برای مقابله با چنین رفتاری، به مردم آموزش می دهد که «از گفتن حق و مشورت دادن برای عدالت بازنایستید چراکه من برتر از آن نیستم که خطا نکنم مگر اینکه خداوند مرا در کار نفس کفایت کند که از من بر آن تواناتر است.»
امام علی(ع) با وجود داشتن مقام عصمت، راه پرسش و نقد درباره خود را  در برابر مردم گشوده است تا به همه یادآوری کند که من و شما همگی بنده خداوندیم و هیچ بشری را شایسته آن نیست که در جایگاه خدایی بنشیند و «جز این نیست که حاکم نیز، یک بشر است.»
این سخنان در حالی است که خودکامگان خود را از هر نقصی دور می دانند و خرده گیری را در حق خود روا نمی بینند و با مردم رابطه ای همچوت رابطه مالک و مملوک دارند، تا آنجا که «یاری خواستن یکی از شما از آنان همانند یاری خواستن بنده از پروردگار» و «یاری رساندن هر یک از شما به آنها همچون یاری رساندن بنده باشدبه سرور خود، که چون در برابرش قرار گیرداز او فرمان می برد و هرگاه از مقابل دیدگانش غایب شود، از او بدگویی کند.»
علی(ع) در نفی احساس و رفتار خودخداپنداری در خطبه زیبای خویش در میدان صفین دوباره بر این حقیقت پای می فشردکه: « جز این نیست که من و شما مملوکان پروردگاری هستیم که جز او پروردگاری نیست.»

اندازه نشناسی

از نشانه های خودکامگی در هر فرد، گروه و حکومتی اندازه نشناسی است. اندازه نشناسی یعنی جایگاه و حدّ خود را نشناختن، تجاوز به حریم ها و حرمت ها، گذشتن از مرزهای انسانی و ایمانی و فراقانونی عمل کردن.

خودکامگان خود را در جایگاهی قرار می دهند که جایگاه حقیقی آنها نیست و ادعاهایی می کنند که در حدّ و اندازه شان ایشان نیست؛

اندازه نشناسی خودکامگان تأثیر منفی دیگری نیز دارد. این تأثیر آن است که خودکامه علاوه بر آنکه خودش شایستگی لازم را برای جایگاهی که درآن قرار گرفته است ندارد ناشایستگانی را نیز بر امور مسلط می سازد که این عمل نه تنها موجب تباهی خودش بلکه موجب تباهی دیگران نیز هست.

« هر که ادّعا کرد، تباه شد و هر که دروغ بافت، زیان دید. هر که به جنگ با حق اقدام کرد، هلاک شد؛ و در نادانی انسان همین بس که حق خود را نشناسد.»

همچنین از کلام علی(ع) می توان دریافت : هر که اندازه خود را نمی شناسد اندازه دیگر چیزها را نیز به درستی در نمی یابد؛ از این رو رابطه صمیمی با سایر امور برقرار نمی کند ودر نتیجه همه چیز را – خود را، دیگران را، موقعیت ها و امکانات و مسؤولیت ها را- به تباهی می کشاند.

« هر که قدر خود نداند، هیچ قدری را نخواهد دانست.»  و « کسی که قدر خود را نشناخته ، خود را نابود سلخته است.»

و نیز خودکامه از آنجا که حدّ و اندازه حرمت ها را نمی شناسد نه حریم خود نگه می دارد و نه حریمی برای دیگران باقی می گذارد.

«هر که قدر خود بداند، حرمتش باقی است.»

و در آخر می توان گفت خودکامه از آنجا که حریم شکنی می کند در نهایت نادانی است :

«دانا کسی است که قدر خود را بشناسد و در نادانی انسان همین بس که قدر خویش را نشناسد.»

و شخص نادان همواره دچار افراط و تفریط است:

«نادان را نبینی مگر آنکه کاری را از اندازه خود فراتر می برد ویا کار را به اندازه ای که باید برساند نمی رساند.»

مطلق انگاری


یکی از نشانه هایی که خودکامگی، خود را بوسیله آن به خوبی می نمایاند، مطلق انگاری است. تعبیر مطلق انگاری شامل مفاهیم متعددی می شودکه عبارتند از: خود رامطلق دیدن، قدرت مطلق طلبیدن، دیگران را به هیچ انگاشتن، همه چیز را به خود منتهی کردن، درهمه امور نظر دادن ، سخن خود را حقّ مطلق دانستن، اطاعت مطلق طلبیدن و تحمیل کردن نظر خود به دیگران.

امیرالمؤمنین علی(ع) درنفی هرگونه مطلق انگاری و درجهت برحذر داشتن از آن، در نامه خود به مالک اشتر فرمود: «وَ لا تَقولَنَّ إنّی مُؤَمِّرٌ آمُرُ فَاُطاعُ.»

«مبادا بگویی من بر آنان مسلّطم، از من فرمان دادن است و از ایشان اطاعت کردن.»

و درمقابل نیز برای مردم مصر نامه ای نگاشت و پیش از آغاز حاکمیت مالک اشتر به ایشان رهنمود داد که فرمان های فرستاده من را با حق بسنجید و او را در امور مطلق نبینید: «امّا بعد، همانا من بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم … او مالک پسر حارث مذحجی است. درآنچه که با حق مطابق است سخن او را بشنوید و امر او را اطاعت کنید.»


حضرت علی(ع) نه تنها در مورد پیروی مردم از والیانش از مردم می خواهد که بی چون و چرا و چشم و گوش بسته از ایشان فرمان برداری نکنند بلکه آن حضرت در مورد فرمان برداری از خودش نیز به مردم چنین توصیه ای دارد و هیچگاه خواهان اطاعت مطلق و پیروی چشم و گوش بسته از جانب ایشان نبوده است.

«پس با من آنچنان که با زورگویان سخن می گویند سخن مگویید و محافظه کاری هایی را که با تندخویان و مستبدان روامی دارند با من روا مدارید. با ظاهرآرایی با من آمیزش مکنید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید.»


امام علی (ع) هیچ کس را وادار به پیروی نمی کرد و تحت فشار برای فرمانبرداری قرار نمی داد و حتی بالاتر از آن می فرمود من حق ندارم نظرم را بر شما تحمیل کنم!

« و مرا نرسد که شما را به چیزی وادارم که از آن اکراه دارید.»

و نیز می فرمود: « من صحیح نمی دانم که کسی را مجبور به کاری کنم که از آن اکراه دارد.»

مولی علی(ع) در دوران خلافت خود هیچگاه نسبت به خود مطلق انگاری نکرد؛ چنانکه در مسیر مدینه به سوی بصره برای مقابله با پدیدآمرندگان جنگ جمل در نامه ای به مردم کوفه چنین نوشت:

« اما بعد من در حالی از جایگاه خود بیرون آمدم که یا ستمگرم یا ستم رسیده یا از از فرمان حق گردن کشیده ام یا کسی هستم که از فرمان او سرپیچی کرده اند و من خدا را به یاد کسی می آورمکه این نامه ام بدو برسد تا چون نزد من آمد، اگر نکوکار بودم یاری ام کند و اگر بدکار بودماز من بخواهد تا به حق بازگردم و خشنودی خدا را به دست آورم.»

مولی علی(ع) پیوسته مردم را به سنجیدن فرمان های حاکمان تشویق و مردم را به امر به معروف و نهی از منکر والیان ترغیب می نمایدو همچنین معتقد است که حاکم نباید چیزی را که مردم خوش ندارند بر ایشان تحمیلکند . اینها در حالی است که خودکامگان هرگز چنین سخن نمی گویندو چنین رفتار نمی نمایند، بلکه پیوسته دیگران را به مطلق پنداری خود می کشانند و اجازه چون چرا و نقد و نظر از آنان می سازند و با توجیهات گوناگون این مطلق انگاری را به دیگران تحمیل می کنند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته