-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

Latest news from Jaras for 29/08/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



جـــرس: همزمان با ارسال نامۀ روزنامه نگار دربند، عیسی سحرخیز، به دبیر کل سازمان ملل، شیرین عبادی فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل، با ارسال نامه ای به کمیسر عالی‌ حقوق بشر سازمان ملل متحد، وضعیت وخیم و نگران کنندۀ موکل خود را شرح داده و خواستار اقدام عملی در این زمینه گردید.


عیسی سحرخیز، عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، در جریان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بازداشت و در جریان بازجویی‌ها و پس از ضرب و شتم فراوان، دچار شکستگی دنده، عوارض قلبی، نوسان شدید فشار خون، بی‌حسی دست و پا و عوارض دیگر گردید و بعد از تبعید به زندان گوهردشت نیز، تقاضاهای مکرر برای معاینه وی توسط پزشک قانونی، تایید شکستگی ها و معالجه وی، تاکنون بی‌پاسخ مانده‌ است.


به گزارش منابع خبری جرس، شیرین عبادی در نامه خود به پیلای (کمیسر عالی‌ حقوق بشر سازمان ملل متحد)، خاطرنشان کرده است :


"موکل اینجانب، عیسی سحر خیز، روزنامه نگار ایرانی- متعاقب اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران- در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۱۲ بدون رعایت تشریفات قانونی دستگیر شد. وی هنگام بازداشت مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت تا حدی که منجر به شکستگی دنده و جدا شدن استخوان قسمت چپ سینه و صدمه تاندون شانه‌ چپ و..... شد که مراتب نیز مورد تأیید پزشکان زندان قرار گرفته و در پرونده منعکس است و به علت عدم درمان بموقع و صحیح نقص عضو نیز ایجاد شده است.


نامبرده مدتها بدون حق دسترسی به وکیل و محروم از کلیه حقوق یک زندانی، در سلول انفرادی بسر برده و سر انجام با گذشت بیش از یک سال محاکمه او صورت گرفت. اتهام نامبرده در دادگاه تبلیغ علیه نظام و توهین به مقام رهبری از طریق انتشار مقالات و انجام مصاحبه بود.


طبق اصل ۱۶۸ قانون اساسی‌ جمهوری اسلامی : رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیئت منصفه در محاکم دادگستری صورت می‌‌گیرد. اما سحر خیز در دادگاه انقلاب و پشت در‌های بسته در تیر ماه ۱۳۸۹ محاکمه شد و از آن تاریخ تا کنون هیچ حکم یا تصمیمی از سوی دادگاه اتخاذ و ابلاغ نشده است.
سحر خیز از مأمورینی که بر خلاف قوانین مصوب جمهوری اسلامی ایران وی را دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار داده بودند و هم چنین از مقامات ما فوق آنها از جمله دادستان کلّ کشور ، رئیس جمهور و رهبر جمهوری اسلامی با توجه به مسئولیت قانونی آنها طرح شکایت کرد که تا کنون کوچکترین ترتیب اثری به آن داده نشده است.


کمیسر محترم حقوق بشر سازمان ملل متحد
دستگیری عیسی سحر خیز و شیوه رفتار با وی که متاسفانه منجر به نقص عضو وی نیز شده است، نه تنها مغایر با کنوانسیون‌های بین المللی حقوق بشر است که حکومت ایران به آنها ملحق شده و متعهد اجرای آن شده است، بلکه مخالف با نص صریح قوانین مصوب جمهوری اسلامی ایران- از جمله قانون اساسی‌ و قانون آئین دادرسی کیفری- نیز می‌‌باشد و از آنجایی که متاسفانه قوه قضائیه ایران ناتوان از اجرای عدالت است، نه تنها به شکایت موکل من رسیدگی نکرده بلکه طرح چنین شکایتی موجب فشار و سختگیری‌های بیشتری نیز به وی شده است، از جمله با وجود تاکید پزشکان زندان، با مرخصی استعلاجی وی حتی با تودیع وثیقه، نیز مخالفت می‌‌کنند و در نتیجه اخیرا با تشدید بیماری و آسیب دیدگی ستون فقرات ایشان قادر به راه رفتن نبوده و اجبارا از ویلچر استفاده می‌‌کند.


لذا با عنایت به مراتب فوق خواهشمندم برای حفظ حقوق موکل بهر ترتیب مقتضی اقدامات لازم را مبذول فرمایید و در صورتی‌ که در آینده فرد یا هیأتی از سوی آن شورا به ایران اعزام گردید، مقرر دارید تا با آقای عیسی سحر خیز حضوراً ملاقات نموده و پروندهٔ او را ملاحظه نمایند و در نهایت این نامه و مستندات آن در پروندهٔ دولت جمهوری اسلامی ایران ضبط شود تا هنگام ضرورت و اتخاذ تصمیم مورد عنایت قرار گیرد."


گفتنی است نامه فوق، به بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، گزارش گر ویژه آزادی بیان، گزارش گر شکنجه، گزارش گر وضعیت مدافعان حقوق بشر و گروه کار سازمان ملل دربازداشت‌های خودسرانه نیز ارسال شده است.

 

 



 


اکبر گنجی

 

پاسخ به نقد "جنگ با کدام خدا" - آقای حسن محدثی در مقاله ای تحت عنوان "جنگ با کدام خدا" در جرس، نقدهایی بر نظرات محمد رضا نیکفر و راقم این سطور وارد کرده است[1].در اینجا کوشش خواهد شد تا ضمن چند نکته به مدعیات طرح شده از سوی ایشان پاسخ داده شود

 

1- جایگاه نقد و ناقد: ناقد محترم نوشته است:

 

"گنجی که بیش‌تر سیاسی ‌نویس زیرک و خلاق و شجاع است تا محقق اهل تأمل و تدقیق - و در کار یک سیاسی ‌نویس، تامل و تدقیق محققانه چندان به ‌کار نمی ‌آید- نیازی به وارسی خدای قرآن و تبارشناسی الله و توصیف همه‌ جانبه ی شخصیت او نمی‌ بیند".

 

این نوع سخن گفتن،از نوعی "مرجعیت" حکایت دارد. مرجعیتی که خود را مجاز می بیند حد دیگران را روشن سازد. اما نقد،بررسی تناسب دلیل و مدعا(ادله ی صدق مدعا) و اعتبار هرمنیوتیکی قرائت/روایت/تفسیر متون مقدس است، نه نمره دادن به این و آن. می فرمایند:

 

"برخی اما به‌ تلویح یا به ‌تصریح، تبار خدای معرفی شده در جمهوری اسلامی را به خدای قرآن رساندند. اکبر گنجی طی مقاله‌ی "خدای نقشه‌کش و هندسه‌ساز" (راديو زمانه، ۸ اسفند ۱۳۸۸) بدون کاوش چندانی و با یکی دو ارجاع به یک فقیه (امام محمد غزالی) و یک عارف (مولوی) نوعی مثالی (تیپ ایده‌آل) از خدای فقیهان ساخت و به نبرد با "خدای جبار فقها" رفت".

 

اما "محقق اهل تأمل و تدقیق" باید حداقل ها را رعایت کند. تمام مستندات ناقد،متعلق به مقاله "خدای نقشه کش و هندسه ساز علی خامنه ای" است. اما صدور احکام،کلی است:"بدون کاوش چندان"،"با یکی دو ارجاع به یک فقیه و یک عارف" و غیره. ناقد محترم اگر از سلسله مقالات "قرآن محمدی" و "امام زمان به چه کار فقها می آید" و گفت و گوهای دو سویه پیرامون آن مقالات اطلاع ندارد،انصاف علمی و سخن گفتن محققانه حکم می کند که بگوید: "من نمی دانم گنجی به غیر از این مقاله در جای دیگری درباره ی این موضوع حرف زده است یا نه"، یا، "تا حدی که من اطلاع دارم گنجی فقط همین یک مقاله را درباره ی خداوند نوشته است".نه این که حکم صادر کند که مدعیات گنجی متکی بر دو ارجاع به سخن یک فقیه و یک عارف است. اگر هم از آن مقالات خبر دارد،مقتضای تحقیق آن است که بنویسد:"همه ی سخنان من ناظر به این مقاله ی خاص گنجی است،نه دیگر نوشته های او".

 

این حکم کلی که:"در کار یک سیاسی ‌نویس، تامل و تدقیق محققانه چندان به ‌کار نمی ‌آید"،نادرست و حاکی از عدم آشنایی ناقد با سیاست یا عدم عنایت وی به آن دارد.

 

2- خدای قرآن و خدای جمهوری اسلامی/فقیهان: می فرمایند:

 

"برخی اما به‌ تلویح یا به ‌تصریح، تبار خدای معرفی شده در جمهوری اسلامی را به خدای قرآن رساندند ...چنان‌که از ارجاع گنجی به قرآن پیدا است، خدای فقیهان ظاهرا همان خدای قرآن است...پس می ‌بایست میان خدای فقیهان (که مطابق معرفی گنجی ظاهرا شبیه الله در قرآن است؛ گنجی البته در این مورد صراحت ندارد) و خدای عارفان (که ظاهرا نسخه‌ای بهداشتی از خدا است)، خدای عارفان را برگزینیم... گنجی به‌ تلویح، تبار خدای جمهوری اسلامی را به خدای قرآن می ‌رساند".

 

این سخنان فاقد تدقیق های محققانه لازم است. چرا؟

 

1-2- "قرآن" یک متن است. به محض آنکه این متن قرائت/روایت شود،متن دومی زاده خواهد شد. متن دوم،ناظر به متن اول است. "دین یک" و "دین دو"، "اسلام یک" و "اسلام دو". قرآن اسلام یک است و قرائت فقیهان،عارفان، فیلسوفان،متکلمان،بازاریان، کشاورزان، زنان، سپاهیان ، بازجویان، جمهوری اسلامی مخالفان جمهوری اسلامی از آن متن،"اسلام دو".

 

2-2- همه ی این گروه ها درباره ی "خدای قرآن" سخن می گویند و روشن می کنند که "خدای قرآن" چگونه خدایی است؟ از این نظر، خدای همه ی آنها،"خدای قرآن" است،چه خدای جمهوری اسلامی،چه خدای مخالفان مسلمان جمهوری اسلامی. چه خدای بازجویان، چه خدای شکنجه شدگان.

 

3-2- در مقام دیگری می توان اعتبار هرمنیوتیکی روایت این گروه ها از "خدای قرآن" را سنجید و نشان داد که خدای کدامیک "خدای قرآن" است، یا به "خدای قرآن" نزدیکتر است. به گمان من،خدای جمهوری اسلامی/فقیهان،فاقد اعتبار هرمنیوتیکی است و به همین دلیل "خدای قرآن" نیست.

 

این یکی از مباحث "قرآن محمدی" بود. این مدعا/مدعیات؛ به پیش فرض ها، پیش انگاشت ها و پیش داوری های خواننده/مفسر بستگی دارد. عارفان و فیلسوفان و فقهیان و متکلمان درباره ی "خدای قرآن" حرف می زنند. اما خدای فیلسوفان و عارفان،خدای غیرمتشخص/فراشخصی است، و خدای فقیهان و متکلمان اشعری،"خدای متشخص انسانوار شارع پادشاه دیکتاتور جهان".

 

این بحث ناظر به مسأله ی محکم و متشابه است. در اسلام عارفانه و فیلسوفانه، لیس کمثله شی، محکم ترین محکمات قرآن است. اگر چنین باشد،تمامی دیگر ایات خداشناسی قرآن را باید مجاز به شمار آورد. فقها می پذیرند که آیات خدای مجسم،مجازی اند،اما این اندازه کافی نیست. اگر خداوند شبیه هیچ چیز نباشد،شبیه انسانها(متشخص انسانوار)هم نخواهد بود. اعتباریات(حقوق، اخلاق)،برساخته های ذهن بشری است. جعل احکام فقهی توسط خداوند،شبیه کردن خداوند به انسان ها در مقام اعتبارسازی است.اخلاق هم اتکای وجودشناختی/معرفت شناختی/روانشناختی به دین/خدا ندارد. علامه ی طباطبایی در تفسیر المیزان و روش رئالیسم، و مرتضی مطهری در عدل الهی، به صراحت تمام اعتبارسازی از سوی خداوند را نفی کرده اند.

 

پیش فرض و پیش انگاشت ارتباط زبانی خداوند با انسانها، شرط لازم شارع و اخلاق ساز قلمداد کردن "خدای قرآن" توسط فقیهان است. خدای آنان از انواع افعال گفتاری( speech- acts)- یعنی انواع افعال دانسته و خواسته ای که به مدد زبان انجام داده می شود- استفاده می کند. خوب روشن است که این با لیس کمثله شی سازگار نیست. سخن گفتن و استفاده ی از زبان،وصفی انسانی است. معتزله(برخلاف اشاعره) رویت خداوند در دنیا و آخرت را محال می دانستند. اما کسی را برای باور به رویت خداوند به کفر متهم نمی کردند. اما مدعای سخن گفتن خداوند را، باوری کفرآمیز به شمار می آوردند. ابوهاشم جبائی(م 330 ه)،در این خصوص گفته است:

 

"اگر کسی بگوید خداوند شنیدنی است کافر است اما اگر بگوید خداوند دیدنی است و تشبیه را نفی کند کافر نیست. و از همین جا اثبات شد که خداوند شنیدنی نیست اما در مورد رویت اشتباه پیش آمد و اختلاف درافتاد"[2].

 

سخن گفتن "خدای قرآن" را هم باید مجاز به شمار آورد،برای این که خداوند شبیه هیچ چیز نیست. او غیریت محض (wholly otherness) است.

 

4-2- خدای ادیان ابراهیمی، قادر مطلق،عالم مطلق، خیر مطلق و بی نهایت است. اگر قطره ای جز او وجود داشته باشد،خداوند از بی نهایت بودن خواهد افتاد. " ملاصدرا وحدت شخصی وجود" را از بی نهایت بودن خداوند استنتاج می کند. کل عالم هستی یک موجود بیش نیست. در فلسفه ی صدرا:

 

"معلول وجود نیست، بلکه شأن است...علت یک وجود حقیقی و معلول جهتی از جهات علت است و علیت علت و تأثیر آن بر معلول به عنوان تطور علت و تحیث آن به اطوار و حیثیات گوناگونی باز می گردد"[3]."با وحدت شخصی وجود و با ارجاع علیت به تشأن غیر از وجود حقیقی واجب که همان علت واحد و احد است هیچ وجود دیگری که استقلالی داشته و یا تعلقی باشد، محقق نیست بلکه آنچه که وجود غیر پنداشته می شود چیزی جز تطورات و شوونات وجود حق و ذات احدی او نیست و با این بیان هیچ نوع وجودی اعم از وجود رابط یا رابطی باقی نمی ماند"[4]."با حضور اطلاقی او غیری باقی نمی ماند آنچه که غیر می نماید چیزی جز حضور و ظهور آن مطلق منبسط نیست"[5]."کبرای استدلال این است که هیچ غیر متناهی مجال برای غیری که از سنخ خود باشد، باقی نمی گذارد و چون ذات واجب تعالی عین وجود است، عدم تناهی واجب به معنای عدم تناهی وجود و هستی اوست و نامتناهی بودن هستی واجب مانع حضور وجودی دیگر است...گستردگی و حضور موجود نامتناهی به گونه ای است که اول،آخر،ظاهر و باطن همه ی امور را فرا می گیرد، به گونه ای که هیچ مرحله ای از مراحل فهم، مفهوم، فهمنده و مانند آن در عرض و یا در طول آن قرار نمی گیرد تا آن که چنینی موجود محدودی در قبال آن وجود نامحدود به عنوان وجودی ضعیف،رابط و یا ظلی معرفی شود و این معنا و مفاد قاعده ی بسیط الحقیقه را نیز روشن می کند...بسیط الحقیقه واجد همه ی وجود است"[6].

 

اگر چنین باشد،خدای متشخص انسانوار جدای از عالم،ایده ای است که با مطلقیت خداوند تعارض دارد. تمامی براهین صدیقین،اگر چیزی را اثبات کنند،آن موجود خدای نامتشخص/فراشخصی است.

 

5-2- "خدای قرآن" خدای محمد است. پیامبر گرامی اسلام،در "تجربه ی وحیانی" خود با "صورت بی صورت" مواجه شد.اگر به زبان فیلسوفان مسلمان سخن بگوئیم(آیت الله مطهری و آیت الله منتظری بر مبنای نظریه ی علم حضوری این فرایند را تبیین کرده اند)،محمد وقتی علم حضوری خود را به علم حصولی تبدیل می کرد تا در اختیار همگان قرار دهد،مجبور بود آن را به "زبان" بریزد. زبان برساخته ای تاریخی/اجتماعی/انسانی است. مجبور بود از تصورات و تصدیقات موجود استفاده کند. "الله" نزد اعراب وجود داشت. همانگونه که جن و ملائکه هم وجود داشت. خدای قرآن/محمد،در سطحی عمیق،فراشخصی است. اما وقتی به لسان قوم سخن می گفت،با حدود دانش آنها سازگار می شد.

 

3- خدای آفاقی و خدای انفسی: ناقد محترم نوشته است:

 

"خدای عارفان موجودیتی انفسی دارد و تنها در درون می ‌توان او را جست: "خدای عارفان نه واقعیتی بیرونی، که عمیقا درونی است"‌(آرمسترانگ 1384: 264). محصول درونی تجربه ‌ی خدا حیرت و جذبه است، اما در تجربه ی پیامبرانه‌ ی خدا خشیت و تعهد قو‌ی ‌تر است. در چنین تجربه‌ای آفاق و انفس هر دو آیات خدایند. پس سیر انفسی کافی نیست. سیر آفاقی مکمل آن است".

 

این مدعا نه دقیق است، نه محققانه. این مدعا،کاذب است.

 

1-3- وحدت آفاقی: آیا به صرف این که آرمسترانگ مدعی شد "خدای عارفان واقعیت بیرونی ندارد"،این مدعا صادق می شود؟ البته به احتمال زیاد آرمسترانگ چنان مدعایی نداشته است. چه خوب بود که ناقد محترم به کتاب کلاسیک استیس ، عرفان و فلسفه - که به دست قرآن شناس فرهیخته جناب بهاء الدین خرمشاهی در سال 1358 به فارسی برگردانده شد- نگاهی می انداخت تا چنان مدعای بلادلیلی را ابراز نمی کرد. استیس در سیر آفاقی،نمونه های زیادی ذکر می کند. از جمله این سخن مایستر اکهارت:

 

"آنچه انسان در جهان دارد و در می یابد،در عیان کثرت دارد و در نهان وحدت. هر سبزه ی نودمیده ای، هر چوبی، سنگی، همه چیز همانا "یکی" است. این ژرفترین ژرفناهاست"[7].

 

به گفته ی نسفی:

 

"از شیخ المشایخ سعدالدین حمومی سئوال کردند خدا چیست؟ گفت موجود خداست(الموجود هو الله). سپس از او سئوال کردند که جهان چیست؟ پاسخ داد: غیر خدا موجودی نیست(لا موجودی سوی الله)"[8].

 

این لب عرفان آفاقی است که کل عالم هستی فقط یک موجود است. همانکه مولوی می گفت:

 

ما چو چنگیم و تو زخمه می زنی ---- زاری از ما نه، تو زاری می کنی

ما چو ناییم و نوا در ما ز تست ---- ما چو کوهیم و صدا در ما ز تست

ما چو شطرنجیم اندر برد و مات ---- برد و مات ما ز تست ای خوش صفات

ما که باشیم ای تو ما را جان جان ---- تا که ما باشیم با تو در میان

ما عدمهاییم هستیهای ما ---- تو وجود مطلقی فانی نما

ما همه شیران ولی شیر علم ---- حمله شان از باد باشد دم بدم

(مثنوی، دفتر اول، ابیات: 606 - 601)

 

استیس هفت ویژگی مشترک در عرفان آفاقی همه ی نحله های عرفانی در طول تاریخ کشف می کند:

 

"یک - بینش وحدت نگرانه،به ایجاز و با قاعده ی "همه چیز یکی است" بیان شده است. "واحد" در عرفان آفاقی به توسط حواس جسمانی، در کثرت یا از کثرت موجودات دریافته می شود. دو- ادراک انضمامی از "واحد" به عنوان ذهنیت درونی همه چیز،به حیات،آگاهی یا حضور جاندار توصیف شده است. سه- احساس عینیت یا واقعیت. چهار- احساس تیمن،نشاط ،خشنودی و خرسندی.پنج- احساس این که آنچه دریافته شده مقدس یا با حرمت یا الوهی است...شش- متناقض نمایی. ویژگی دیگری را با قید احتیاط می توان به اینها افزود:هفت- عارفان ادعا می کنند که این احوال ناگفتنی است و به کسوت الفاظ در نمی آید و نظایر آن"[9].

 

آنان جهان واقعیت را واحد می دیدند. همانکه مولوی می گفت:

 

گر تو صد سیب و صد آبی بشمری ---- صد نماند،یک شود چون بفشری

در معانی قسمت و اعداد نیست ---- در معانی تجزیه و افراد نیست

اتحاد یار با یاران خوشست ---- پای معنی گیر صورت سرکشست

صورت سرکش گدازان کن برنج ---- تا ببینی زیر او وحدت چو گنج

منبسط بودیم و یک جوهر همه ---- بی سر و بی پا بدیم آن سر همه

یک گهر بودیم همچون آفتاب ---- بی گره بودیم و صافی همچو آب

چونه بصورت آمد آن نور سره ---- شد عدد چون سایه های کنگره

کنگره ویران کنید از منجنق ---- تا رود فرق از میان این فریق

(مثنوی، دفتر اول، ابیات 692 - 683)

 

2-3- وحدت انفسی: قرآن حاشیه ای است بر متن جامعه ی عربی[10].حداکثر مدعایی که بتوان در این زمینه مطرح ساخت این است که قرآن صورت زبانی "تجربه ی وحیانی" پیامبر گرامی اسلام است. صورت زبانی آن تجربه، به زبان عربی و درچارچوب تصورات و تصدیقات فرهنگ و سنن اعراب بیان شده است. به عنوان نمونه به آیه ی " طلعها کانه روس الشیاطین: میوه اش گویی کله های شیاطین است" (صافات،65) بنگرید،ابوعبیده در پاسخ پرسش فضل بن ربیع و کاتبش درباره ی تهدید به امر ناشناخته، خطاب به آنها می گوید: "خداوند با عرب براساس معیارهای کلامشان سخن گفته است"[11]. پیامبر گرامی اسلام به طور طبیعی دوستان و دشمنانی داشته است.این نزاع ها هم وارد قرآن شده است.ابولهب پسر عبدالمطلب و عمومی محمد، از دشمنان پیامبر بود. وقتی پیامبر عده ای ار سران قریش را دعوت به اسلام کرد،او پیامبر را دشنام گفت.پیامبر گرامی اسلام هم در پاسخ او گفت:

 

"زیانکار باد دستان ابولهب، و خود او هم زیانکار شد. مالش و دستاوردش به کارش نیامد. زودا که به آتشی شعله ور در آید. و زنش هیزم کش است. و ریسمانی از لیف خرمای تافته بر گردن دارد"(مسد 5-1).

 

قرآن پر از این نوع مطالب است. برای عارفان،خود آن تجربه اهمیت داشت و دارد. محمد غنچه ای بود که شکفته شد. تجربه ی وحیانی در چارچوب خدای غیر متشخض/فراشخصی(صورت بی صورت)،شکفته شدن تجربه گر از درون است:

 

"لایزال العبد یتقرب الی بالنوافل حتی احبه فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصربه و لسانه الذی ینطق به و یده التی یبطش بها و رجله الذی یمشی به: عبد من با انجام نوافل پیوسته به سوی من نزدیک می شود تا به مرحله ای می رسد که او را دوست می دارم و چون دوستش داشتم،شنوایی او می شوم که با آن می شنود، بینایی او می شوم که با آن می بیند، زبان او می شوم که با ان سخن می گوید،دست او می شوم که با آن قوت به خرج می دهد و پای او می شوم که با آن راه می رود"[12].

 

خداوند، قبل از این تجربه هم،چنان است. اما،سالک/تجربه گر، پس از این تجربه است که چنان واقعیتی را در می یابد که تمام افعال او، افعال خداوند است. به تعبیر دیگر، پرده های حجاب از پیش چشم سالک کنار رفته و وی الهی بودن کل عالم هستی و سراپای وجود خود را "می بیند". داستان رومیان و چینیان،این وضعیت را روشن می سازد. رومیان، با صیقل زدن دل،خدایی بودن خود را دریافتند:

 

در فرو بستند و صیقل می زدند ---- همچو گردون ساده و صافی شدند

رومیان آن صوفیانند ای پدر ---- بی ز تکرار و کتاب و بی هنر

لیک صیقل کرده اند آن سینه ها ---- پاک از آز و حرص و بخل و کینه ها

آن صفای آینه وصف دلست ---- صورت بی منتها را قابلست

صورت بی صورت بی حد غیب ---- ز آینه ی دل تافت بر موسی ز جیب

اهل صیقل رسته اند از بوی و رنگ ---- هر دمی بینند خوبی بی درنگ

(مثنوی، دفتر اول، ابیات: 3498- 3481)

 

داستان بایزید هم حکایت دیگری است که از این فرایند. این داستان فرایند وحدت انفسی محصول قرب نوافلی را نشان می دهد که پس از شکفته شدن تجربه گر، سالک خدا بودن خود را می بیند و خدا/سالک،خدا بودن خود را به زبان می آورد:

 

با مریدان آن فقیر محتشم ---- بایزید آمد که نک یزدان منم

گفت مستانه عیان آن ذفنون ---- لا اله الا انا ها فاعبدون

مست گشت او باز از آن سغراق زفت ---- آن وصیتهاش از خاطر برفت

نقل آمد عقل او آواره شد ---- صبح آمد شمع او بیچاره شد

عقل را سیل تحیر در ربود ---- زان قوی تر گفت کاول گفته بود

نیست اندر جبه ام الا خدا ---- چند جویی بر زمین و بر سما

نقش او فانی و او شد آینه ---- غیر نقش روی غیر آنجای نه

(مثنوی، دفتر چهارم، ابیات 2102و2103 و 2107 و 2108 و 2123 و 2324 و 2139)

 

صبغه الله هست خم رنگ هو ---- پیسها یک رنگ گردد اندرو

چون در آن خم افتد و گوییش قم ---- از طرب گوید منم خم لا تلم

آن "منم خم" خود انا الحق گفتنست ---- رنگ آتش دارد الا آهنست

(مثنوی، دفتر دوم، ابیات: 1348- 1346)

 

سالک/تجربه گر، حتی وقتی به چنان مقامی می رسد،خدای بی صورت را، به صوری می ریزد که او نیست:

 

ور ببینی روی زشت آن هم توی ---- ورببینی عیسی و مریم توی

او نه اینست و نه آن،او ساده است ---- نقش تو در پیش تو بنهاده است

(مثنوی، دفتر چهارم، ابیات: 2142- 2141)

 

4- خدای با خاصیت و خدای بی خاصیت: ناقد محترم "خدای قرآن" را خدای "با خاصیت" به شمار می آورد، اما خدای عارفان و فیلسوفان را "خدای بی خاصیت" قلمداد می کند:

 

"گنجی به تلویح و پرده‌پوشانه، نسبت خفیفی میان خدای قرآن و "خدای فقها" در جمهوری اسلامی برقرار می‌ کند و نیکفر به ‌تصریح، خدای جمهوری اسلامی و خدای قرآن را یکی می ‌داند. گنجی خدای عارفان مسلمان را به ‌منزله ‌ی بدیل برمی‌ گزیند. اما نیکفر فلسفه‌ خوانده‌ی بی‌ خدا، ذوق گنجی را هم ندارد و خدای خشک و بی ‌روح فیلسوفان را ترجیح می ‌دهد. هم خدای عارفان، (و به طریق اولی) هم خدای فیلسوفان در مقایسه با الله (خدای قرآن)، به ‌درجات خدایان بی ‌خاصیتی هستند و گرهی از کار فروبسته‌ ی توده‌ی مردم نمی‌ گشایند".

 

ناقد محترم که از همان ابتدا نمره ی مردودی مرا صادر کرده و گفته است که "تأمل و تدقیق محققانه چندان به کار گنجی نمی آید"، طبعاً خود به دنبال ارائه ی کاری از سر تأمل و تدقیق محققانه است. نتیجه ی "وارسی و تبارشناسی الله و توصیف همه ی جانبه ی شخصیت او" نزد ایشان به اینجا ختم شده است که "خدای قرآن" "با خاصیت" است و خدای عارفان و فیلسوفان، "بی خاصیت". این سخن چه معنایی دارد؟ در کدام متن اهل تحقیق از بی خاصیت بودن و با خاصیت بودن خداوند سخن رفته است؟

 

بعد که کمی دقیق می شویم، تازه در می یابیم که منظور ناقد محترم این است که "خدای قرآن"، "گره از کار فروبسته ی توده ی مردم می گشاید"، اما خدای آن دو نحله، از کار توده ی مردم گره گشایی نمی کند. به همین دلیل:

 

"دین خشن‌تر از عرفان است زیرا دین بیش‌تر با واقعیت سروکار دارد تا عرفان. به همین دلیل دین‌این‌ جهانی‌تر و در نتیجه، انسانْ‌آلوده‌تر و انسان‌ْآغشته ‌تر از عرفان است...بدین ترتیب، خدای عرفان تعهدی و رسالتی برای اقدام عملی در بیرون و تغییر در وضع اجتماعی و تاریخی برنمی‌انگیزد. چنین خدایی خدای انفراد است نه هم‌ چون خدای شخص‌وار ادیان ابراهیمی، خدای اجتماع. خدای غیرشخص‌وار بیش‌تر به کار خودسازی می ‌آید نه جامعه‌ سازی و جهان‌سازی".

 

این مدعیات دقیق نیست:

 

1-4- "خدای قرآن" چنین است و چنان. از نظر کدام نحله؟ فقیهان؟ متکلمان؟ فیلسوفان؟عارفان؟ بازجویان سپاه و وزارت اطلاعات؟ جمهوری اسلامی؟ مخالفان مسلمان جمهوری اسلامی؟

 

2-4- اگر درست است که "خدای قرآن" شبیه هیچ چیز نیست،آن خدا فاقد "خاصیت" است، چون خاصیت هم یکی از ویژگی های چیزهاست. آنهم چیزهای مادی.

 

3-4- اگر نظریه ی "وحدت وجود" یا خدای فرا شخصی درست باشد،همه ی عالم هستی، خود خداست. هر که هر چه می کند،خداست که می کند. "خدای فعال در تاریخ" که تیراندازی می کند،همان خدای عارفان است:

 

تو ز قرآن باز خوان تفسیر بیت ---- گفت ایزد ما رمیت اذ رمیت

گر بپرانیم تیر،آن نه ز ماست ---- ما کمان و تیراندازش خداست
(مثنوی، دفتر اول، ابیات 618 و 619)

 

پیش من آوازت آواز خداست ---- عاشق از معشوق حاشا که جداست

اتصالی بی تکیف بی قیاس ---- هست رب الناس را با جان ناس

ما رمیت اذ رمیت خوانده ای ---- لیک جسمی در تجزی مانده ای

(مثنوی، دفتر چهارم،ابیات: 762- 758)

 

اگر کسی معنای سخنان عارفان را دریابد،می داند که مطابق همه خدایی آنها،هر کس هر چه می کند،خداست که می کند. چون کس دیگری غیر از خداوند وجود ندارد. پس این "خدایی برج‌عاج‌نشین" نیست که "هیچ نقش و حضور فعالی در تاریخ ندارد".

 

ای رفیقان راهها را بست یار ---- آهوی لنگیم و او شیر شکار

جز که تسلیم و رضا کو چاره ای ---- در کف شیر نری خون خواره ای

او ندارد خواب و خور چون آفتاب ---- روحها را می کند بی خورد و خواب

که بیا من باش یا هم خوی من ---- تا ببینی در تجلی روی من

(مثنوی، دفتر ششم، ابیات: 579 - 576)

 

چون زبانه ی شمع پیش آفتاب ---- نیست باشد هست باشد در حساب

پیش شیری آهوی بیهوش شد ---- هستی اش در هست او روپوش شد

نبض عاشق بی ادب بر می جهد ---- خیش را در کفه شه می نهد

او ز روی لفظ نحوی فاعلست ---- ورنه او مفعول و موتش قاتلست

فاعل چه کو چنان مقهور شد ---- فاعلیها جمله از وی دور شد

(مثنوی، دفتر سوم، ابیات: 3685 - 3671)

 

ابن عربی بارها و بارها بر این نکته انگشت نهاده است. می گوید:

 

"غیر او چیزی نیست(ما هو الاهو)...او از حیث وجود عین موجودات است...به همین جهت درباره ی او می گوئیم:او او نیست(هولاهو)،تو تو نیستی(انت لا انت). خراز که وجهی از وجوه حق و لسانی از السنه ی او بود و خود خدا از زبان او سخن می گفت، گفت: خدای تعالی جز به جمع کردنش بین اضداد در حکم به اضداد شناخته نمی شود پس هوالاول و الاخر والظاهر و الباطن. او عین آن چیزی است که ظاهر شده و عین آن چیزی است که در حال ظهور،باطن است...او همان چیزی است که به نام ابوسعید خراز و یا سایر نامهای موجودات حادث خوانده می شود. هنگامی که ظاهر بگوید:من هستم، باطن می گوید:نه. و هنگامی که باطن بگوید:من هستم، ظاهر می گوید:من هستم، ظاهر می گوید:نه. در هر ضدی چنین است. متکلم یکی است و او عین سامع است"[13].

 

این همان خدای "بی خاصیت" ناقد محترم است که از "حضور فعال در تاریخ" غایب است. هیچ موجودی جز خداوند وجود ندارد.گوینده، شنونده، سئوال کننده، پاسخ دهنده، همه خود خداست. محمد سخن می گوید،سخنان او(قرآن)، در این معنا، سخنان خداوند به شمار می رود. کلام الله بودن قرآن،تا حدی که من می فهمم، معنایی جز این ندارد. نه آنکه خداوند موجودی متشخص و انسانوار است که حرف می زند و سخنان خود را با واسطه به گوش مردم می رساند. جز خدواند موجودی وجود ندارد. سخنان محمد سخنان خداوند است. احکام محمد احکام خداوندست. تبعیت از محمد تبعیت از خداوند است.

 

5- خدای اجتماعی و خدای انفرادی: ناقد محترم نوشته است:

 

"خدای عرفان تعهدی و رسالتی برای اقدام عملی در بیرون و تغییر در وضع اجتماعی و تاریخی برنمی‌انگیزد. چنین خدایی خدای انفراد است نه هم‌ چون خدای شخص‌وار ادیان ابراهیمی، خدای اجتماع. خدای غیرشخص‌وار بیش‌تر به کار خودسازی می ‌آید نه جامعه‌ سازی و جهان‌سازی".

 

آیا تاریخ و اجتماع را خدای متشخص انسانوار تغییر می دهد؟ آیا جامعه سازی کار اوست؟ تاریخ و اجتماع محصول اعمال آگاهانه/ناآگاهانه و خواسته/ناخواسته ی انسان های نیت مند اند، نه موجود متشخص جدای از عالم. منتها،چون خداوند همه ی هستی است،همه ی اعمال، اعمال اوست. بدین معنا،تاریخ و اجتماع را خداوند پدید آورده است و تمام تغییرات،حرکات اویند. این موضوع را با خدای غیر متشخص/فراشخصی می توان تبیین کرد، نه خدای متشخص که واجب الوجود من جمیع الجهات است و تغییر و تحول و حرکت و تغییر احوال در او راه ندارد.

 

6- دینداری برای خودکامگان: مدتهاست که برخی مدعی شده و می شوند که گنجی همه چیز را انکار کرده است.این سخنان انکار کدام باورهاست؟ آیا عبور از خدای شبان،به خدای موسی، و از خدای موسی به خدای بی صورت،انکار همه ی باورهاست؟ در این مقام بود که شبان به موسی گفت:

 

نقش می بینی که در آیینه ایست ---- نقش تست آن نقش آیینه نیست

دم که مرد نایی اندر نای کرد ---- درخور نایست نه در خورد مرد

هان و هان گر حمد گویی گر سپاس ---- همچو نافرجام آن چوپان شناس

حمد تو نسبت بدان گر بهترست ---- لیک آن نسبت بحق هم ابترست

(مثنوی، دفتر دوم، ابیات: 1795- 1792)

 

وقتی کسی دینداری خود را با دینداری فقیهانه/سلطانی خودکامگان سازگار می کند، این سخنان را انکار همه ی باورهای دینی قلمداد می کند.

 

اکبر گنجی ، 6 شهریور 1389

 

پاورقی ها:

1- رجوع شود به لینک: http://www.rahesabz.net/story/22150

2- قاضی عبدالجبار اسدآبادی، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، باشراف طه حسین و ابراهیم مدکور، وزاره الثقافه و الارشاد القومی،مصر، 1965- 1960 ، جلد 4 ، ص 135- 134.

3- آیت الله جوادی آملی، رحیق مختوم،شرح حکمت متعالیه ، بخش چهارم از جلد دوم، جلد 9 ، مرکز نشر اسرا، ص 500 .

4- آیت الله جوادی آملی، رحیق مختوم،شرح حکمت متعالیه ، ص 518 .

5- آیت الله جوادی آملی، رحیق مختوم،شرح حکمت متعالیه ، ص 536.

6- آیت الله جوادی آملی، رحیق مختوم،شرح حکمت متعالیه ، ص 587.

7- و.ت.استیس ، عرفان و فلسفه ، ترجمه ی بهاء الدین خرمشاهی، انتشارات سروش ،چاپ ششم 1384،ص 56.

8- شیخ عبدالعزیز بن محمد نسفی، کشف الحقایق ، به کوشش مهدوی دامغانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1344 ، ص 153 .

9- و.ت.استیس ، عرفان و فلسفه ، ص 74.

10- در این خصوص که قرآن حاشیه ای است بر متن جامعه ی عربی، در مقاله "چند زنه کردن مردان در قرن بیست و یکم" سخن گفته ام. رجوع شود به لینک:

http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/2010/august/25//21-2.html

11- محمد زغلول سلام ، اثر القرآن فی تطور النقد العربی ، دارالمعارف، 1968،صص 40- 39.

12- ابی جعفر محمد کلینی ، الکافی ، بیروت، دارالاضواء ،1405،ه.ق. ج 2 ، ص 352 .

13- ابن عربی، فصوص الحکم ،تصحیح ابوالعلاء عفیفی، انتشارات الزهرا، جلد 1 ، صص 77- 76.

 

منبع: گویانیوز

 


 


فایل شنیداری هر چهار قسمت

This text will be replaced var so = new SWFObject('http://www.rahesabz.net/picstories/media/Mousavi/player-viral.swf','mpl','470','24','9'); so.addParam('allowfullscreen','true'); so.addParam('allowscriptaccess','always'); so.addParam('wmode','opaque'); so.addVariable('file','http://www.rahesabz.net/picstories/media/88/shahrivar/saharkhiz_012.mp3'); so.addVariable('skin','http://www.longtailvideo.com/jw/upload/stylish.swf'); so.write('mediaspace');

 

 

لینک دانلود بخش اول

 

لینک دانلود بخش دوم

 

لینک دانلود بخش سوم

 

لینک دانلود بخش چهارم


 


جرس: مزار شهید محرم چگینی، روز گذشته مورد تعرض مخفیانه قرار گرفت و جایگاه قرار دادن تصویر شهید به طور کلی از محل کنده شد.


بنا به گزارش های رسیده به جرس، این در حالی اتفاق افتاده است که خانوده چگینی پیش از این مجوز قرار دادن تصویر فرزند شهیدشان را بر سر مزار دریافت کرده بودند و حتی به آنان کارت خانواده شهدا داده شده است.


در هفته گذشته متاسفانه به مزار آن شهید نیز رحم نکرده و مخفیانه به آن تعرض کرده و جایگاه قرار دادن تصویر شهید را از جا کنده اند.


خانواده شهید چگینی معتقد است که این یک روند جدید برای تهدید وارعاب هر چه بیشتر خانوادهای شهدای جنبش سبز است.


شهيد محرم چگینی قشلاقی ٣۴ ساله و متاهل، در روز دوشنبه 25 خرداد، در مقابل پايگاه بسيج مقداد در خيابان آزادى در حالی که به سمت بام پایگاه بسیج نگاه می کرده، مورد شکلیک قرار گرفته و با اصابت گلوله به گونه وی و خروج از پشت به شهادت می رسد.

 

پیکر وی ابتدا به بيمارستان رسول اكرم منتقل و تا هفت روز ناپدید می شود، سپس از پزشك قانونى شهريار با علی چگینی برادر شهید تماس گرفته می شود تا براى شناسايى جسد به آنجا مراجعه کند. پیکر وی در قطعه 256 بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

 


 


 


گزارش جرس از تجمع صدها ایرانی و فرانسوی در میدان حقوق بشر پاریس

 

 جرس: صدها تن از فعالان حقوق بشر از ایران و فرانسه صبح امروز با تجمع در میدان حقوق بشر پاریس و امضای طوماری، خواستار لغو حکم اعدام سکینه محمدی آشتیانی شدند.

این تجمع اعتراضی به دعوت سازمانهای دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان فرانسه از جمله سازمان حقوق جهانی برای زنان، سازمان مبارزه علیه تروریسم، زنان متحد فرانسوی و با حمایت فعالان سیاسی و حقوق بشری و روزنامه نگاران ایرانی برگزار شد.
معترضان با برگزاری این تجمع، خواستار لغو حکم اعدام سکینه محمدی شدند و طوماری را به امضا رسانده و در پایان مراسم تحویل سفارت ایران در پاریس دادند.

 

سکینه محمدی آشتیانی که چهار سال پیش طبق اعتراف خود به جرم ارتباط نامشروع به 99 ضربه شلاق محکوم شده بود پس از مدتی منکر اعترافات خود شد و آنها را ناشی از فشار و شکنجه خواند؛ اما چندی بعد پرونده وی با قتل همسرش دوباره به جریان افتاد و به جرم ارتباط نامشروع با دیگری در زمان زنده بودن همسرش با دو رای منفی و سه رای مثبت از طرف 5 قاضی به سنگسار محکوم شد. در ماه جاری، پس از همراهی افکار عمومی و رسانه های بین المللی با سکینه محمدی و فشار نهادهای حقوق بشری، تلویزیون جمهوری اسلامی ایران اقدام به پخش اعترافات تلویزیونی از وی کرد که در آن خانمی با پوشش چادر بدون آنکه صورت وی قابل تشخیص باشد داستان آنچه بر وی گذشته بود را شرح میداد.

 

28 اوت، میدان حقوق بشر پاریس

 

 نماینده سازمان حقوق جهانی برای زنان در آغاز این تجمع گفت: "ما نه فقط سنگسار بلکه هر اعدامی را محکوم می کنیم و خواستار آزادی هرچه سریعتر سکینه محمدی هستیم".

دیگر سخنران این مراسم، نماینده سازمان فرانسوی مبارزه علیه تروریسم بود که با اشاره به زندانیان سیاسی ایران تاکید کرد: "ایران یک زندان بزرگ سیاسی است که زنان و مردان را با شکنجه مجبور به اعتراف میکنند و این اعترافات به هیچ وجه قابل قبول جامعه ی بین المللی نیست".

"آنا پاک" روزنامه نگار که از طرف سازمان زنان متحد فرانسوی در این مراسم، سخنرانی کرد گفت: "ما علیه هر گونه تبعیض و محرومیت فرهنگی هستیم و تا وقتی سکوت، حاکم باشد در ایران، افغانستان، پاکستان و کشورهای دیگر، اعدام وجود خواهد داشت". وی در پایان سخنان خود با اشاره به حکم شیوا نظرآهاری، خواستار حمایت بین المللی برای آزادی وی شد.

 

پاسخ روزنامه نگار لیبراسیون به پرسش جرس

 

آنا پاک پس از سخنرانی، در مصاحبه با خبرنگار جرس، ضمن معرفی سازمان زنان متحد فرانسوی گفت:

"این انجمن بیش از 60 سال سابقه دارد که بنیانگذاران آن زنانی بودند که در جنگ جهانی شرکت کرده و زنده مانده اند و از آن زمان برای رسیدن به حقوق برابر مبارزه کرده اند. این انجمن معتقد است حقوق زنان به دور از نژاد و ملیت باید به برابری برسد و برای رسیدن به این برابری، دین و سیاست باید از هم جدا شوند".

 

وی در مجله ی "کارلا" که هر دو ماه یکبار منتشر میشود مطلبی برای زنان ایرانی مینویسد تا افکار عمومی را به این کشور و تبعیض علیه زنان جلب کند.

 

آنا پاک درباره انگیزه برگزاری این تجمع ها افزود: ما می خواهیم زنان و مردم در داخل ایران متوجه شوند که در خارج از کشور، ما نسبت به آنها بی تفاوت نیستیم.

 

او حمایت سارکوزی و همسرش کارلا برونی را چنین تحلیل کرد که: "در 24 ژوئیه سال جاری، در حمایت از سکینه محمدی آشتیانی فعالان این سازمان، مقابل سفارت ایران تظاهرات کردند و اقدام به جمع آوری امضا نمودند. این برنامه در وسط تابستان و در تعطیلات عمومی برگزار شد و نتوانست به اهداف خود برسد. اما وقتی کشورهای دیگر نیز شروع به حمایت کردند روزنامه ی لیبراسیون مقالات مختلفی در خصوص ضرورت این تظاهرات و عقب نشینی حکومت از حکم سنگسار منتشر کرد تا آنکه این سازمان هم فراخوان تجمع اعتراضی خود را تکرار کرد و پس از آن، کارلا برونی در همین روزنامه، نامه ی خود به سکینه محمدی را منتشر کرد".

 

وی در پایان این گفت و گو بر حمایت از "زینب جلالیان" و دیگر محکومین به حکم های غیرعادلانه در ایران تاکید کرد و گفت: "دیگران را نیز نباید از یاد برد و سکوت به ضرر همه ی ماست".

 

واکنش سازمان عفو بین الملل و دولت فرانسه

 

از حاشیه های تجمع امروز، انتشار واکنش های بین المللی به حکم این پرونده در میان شرکت کنندگان بود.

 

از جمله، سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه خود آورده است که مجازات یا اعدام افراد به اتهام روابط خارج از چارچوب خانواده از وظایف دولت نیست. در حال حاضر حداقل هفت زن دیگر و سه مرد به اعدام از طریق سنگسار محکوم شده‌اند و احتمال می‌رود شمار محکومین به اعدام بیش از تعداد اعلام شده باشد.

 

قائم مقام بخش شمال آفریقا و خاور میانه سازمان عفو بین‌الملل نیز از دولت جمهوری اسلامی ایران خواسته است حکم اعدام سکینه محمدی آشتیانی را به طور کامل لغو کند.

 

کارلا برونی همسر سارکوزی رئیس جمهور کشور فرانسه در نامه ای خطاب به سکینه محمدی که در روزنامه ی لیبراسیون این کشور منتشر کرده، نوشته است: "دردآور است، آن‌جا که بخواهم تصور کنم تو و چشمان پر درد و زجرت قرار است زنده در خاک و سنگسار شوند، آن‌جا که کرامت انسانی تو سنگسار می‌شود . آن‌جا که پیشانی تو، چشمان تو و روح پر درد تو قرار است هدف سنگ‌های جهالت قرار گیرد… در صبح دمی، شاید ! و این کابوسی است نفرت انگیز!

چگونه ممکن است در برابر این حکم سکوت کرد؟ حکمی که نه تنها تو را، که تمام زنان را، که تمام کودکان را و تمام کسانی را که صاحب احساسات و کرامت انسانی هستند را هدف قرار می‌دهد".

 

ایزابل آجانی بازیگر فرانسوی در نامه ای دیگر خطاب به سکینه نوشته است: "«تو یک زن واقعی هستی، زنی سرشار از توانایی‌های سرکوب شده، کسی که با خون خود به بی‌عدالتی اعتراض می‌کند تا صدایش تمام جهان را از نفرت به لرزه درآورد" و ادامه می دهد: "خانم محمدی آشتیانی فقط بخشی از سرنوشت ما را به عنوان یک زن به نمایش گذاشته است".

سارکوزی چهارشنبه ی گذشته در سخنرانی خود خطاب به مردم فرانسه در خصوص حکم اعدام سکینه محمدی گفت که متن اعتراض جهانی به حکم سنگسار وی را امضا خواهد کرد؛ وی خواستار آزادی هر چه سریعتر سکینه محمدی شد.

برنارد کوشنیر وزیر امور خارجه این کشور نیز روز گذشته این طومار را امضا کرده است.

آیدا قجر- پاریس

عکس از: مریم اشرافی
 




 

  

 

 


 


نیلوفر زارع
جرس: ماموریت "کامران دانشجو" وزیر علوم دولت محمود احمدی نژاد برای استقلال زدایی از محیط های آکادمیک طی سه ماه گذشته با برکناری روسای دانشگاه ها پیش رفته است. در سه ماهه تابستان امسال، او روسای 17 دانشگاه و سه پژوهشکده را از کار برکنار کرده و گزارشها حاکی از تغییر قریب الوقوع نزدیک به 38 رییس دانشگاه دیگر است. ناظران  موج تسویه روسای دانشگاه ها را به سونامی تشبیه کرده اند و به نظر می رسد که بر اثر این سونامی بیش از نیمی از روسای دانشگاه های کشور برکنار شوند. در حال حاضر 80 دانشگاه زیر مجموعه وزارت علوم قرار دارند و تغییر نیمی از روسای این مراکز به منزله دگردیسی اساسی محیط های آکادمیک خواهد بود. معیارهایی که وزارت علوم برای انتخاب روسای جایگزین در این دانشگاه ها ذکر کرده نشان می دهد که اراده به تغییر روسای کنونی بیش از هر چیز ریشه در نگرانی های سیاسی دارد. وزیر علوم در اظهار نظرهای ماه های اخیر خود مدام بر گزیش افرادی مکتبی، ملتزم به ولایت فقیه، بسیجی و پایبند به ارزشهای انقلاب تاکید کرده و به صراحت گفته است که افراد دارای گرایش های سکولار و منتقد حکومت جایی در دانشگاه ها ندارند. ناظران می گویند موج برکناری روسای دانشگاه ها در کنار سایر اقدام های وزارت علوم مانند بازنشسته کردن اساتید منتقد، جذب اعضای هیات علمی با معیار وفادری به ولایت فقیه، محدود کردن رشته های علوم انسانی، محروم کردن دانشجویان مخالف حکومت از تحصیل و صدور احکام فله ای تعلیق از تحصیل، همگی اجزای استراتژی واحدی است که هدف نهایی اش پروراندن دانشجویانی مطیع ، رام و هوادار وضع موجود است  

 

توجیه های ناشیانه

 

اقدام به برکناری روسای دانشگاه ها در فصل تابستان توسط وزارت علوم با این امید انجام شده بود که تغییرات دلخواه دور از چشم دانشجویان صورت گیرد و فرصتی برای اعتراض های دانشجویی به وجود نیاید اما ماجرای برکناری پرفسور ثبوتی رییس باسابقه دانشگاه زنجان نقشه وزارت علوم را نقش بر آب کرد. صدها دانشجوی طرفدار ادامه کار پرفسور ثبوتی در روز تودیع او در محوطه دانشگاه دراز کشیدند تا مانع از اجرای مراسم شوند. اما دعوت شدگان به این مراسم بدون توجه به اعتراض های دانشجویان دست و پای آنها را لگد کردند و پا به مراسم گذاشتند. پرفسور ثبوتی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته از مهدی کروبی حمایت کرده بود و ناظران اعتقاد دارند که برکناری او ریشه در گرایش سیاسی اصلاح طلبانه وی دارد. دو تن از نمایندگان استان زنجان نیز با زدن مهر تایید بر این فرضیه گفته اند که برکناری او با اراده ای فراتر از حکم وزیر علوم انجام شده است. در این حال سخنان "محمد تقی بطحایی" رئیس برکنار شده‌ دانشگاه صنعتی خواجه نصیر هم گویای آن است که تمامی تغییرات در ریاست دانشگاه ها  با تصمیم نهادی فراتر از وزارت علوم محقق شده است. او پس از دریافت حکم برکناری اش فاش ساخت که معاون آموزشی وزیر علوم تصمیم به کنار گذاشتن او را یک تصمیم کلی خوانده که از بالا گرفته شده و شامل بسیاری از دانشگاه های دیگر نیز خواهد شد. ماجرای مربوط به برکناری رییس دانشگاه شریف یعنی "سعید سهراب پور"  نیز گواهی دیگر از تلاش های وزارت علوم برای استقلال زدایی از دانشگاه ها بوده است . توجیه ناشیانه وزارت علوم در برکناری دکتر سهراب پور و عنوان کردن ضعف جسمانی ایشان به عنوان دلیل برکناری، حتی ناباوری رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس را نیز به همراه داشته است. "علی عباسپور تهرانی" در انتقاد از برکناری دکتر سهراب پور گفته است که " ایشان نه تنها از لحاظ جسمی ناتوان نبودند، بلکه از لحاظ هویتی بیش از دوازده سال رئیس این دانشگاه بودند و مدیریت ایشان در پیشبرد اهداف این دانشگاه بسیار موثر واقع شد. این که بیان می شود دلیل تعویض ایشان ناتوانی جسمی بود، از این نظر درست به نظر نمی رسد که اگر غیر از این بود به ایشان پیشنهاد فعالیت در مقام قائم مقامی معاون علمی و فناوری رئیس جمهور، داده نمی شد."

 

نگرانی نهادهای ارشد

 

گزارش ها درباره ایفای نقش نهادهای فراتر از وزارت علوم در برکناری روسای دانشگاه ها نشان می دهد که دگردیسی محیط های آموزشی یک تصمیم اجماعی توسط نهادهای ارشد نظام بوده است هر چند که نقش مستقیم "آقای خامنه ای" و مشاوران سیاسی و امنیتی وی در این میان پررنگتر از سایرین به نظر می رسد. رهبر جمهوری اسلامی طی ماه های اخیر بارها نسبت به حضور استادان سکولار در دانشگاه ها ابراز نگرانی کرده و رواج رشته های علوم انسانی در دانشگاه را نیز "مروج شكاكيت و ترديد در مبانى دينى و اعتقادى" دانسته است. در پیامد ابراز نگرانی های وی مدیر کل دفتر گسترش آموزش عالی به تازگی گفته است که پذیرش دانشجو در رشته‌های علوم ‌انسانی دانشگاه‌های بزرگ کشور محدود خواهد شد. علاوه بر آقای خامنه ای برخی دیگر از چهره های شناخته شده جناح حاکم نیز نگرانی های خود از تدریس علوم انسانی را به صراحت ابراز کرده اند. "صادق لاریجانی" رییس قوه قضاییه در سخنانی که حدود دو ماه پیش ابراز شد گفت که "چه معنا دارد تئوری‌هایی در باب روانشناسی، جامعه شناسی و انسان شناسی که بر پیش‌فرض‌های ناسازگار با دین ما مبتنی است را ترویج کنیم." "محمد تقی مصباح یزدی"، عضو مجلس خبرگان نیر با صراحت بیشتری به پژوهشگران علوم انسانی در ایران تاخت و اظهار داشت: "بسیاری از کسانی که در فتنه‌ها نقش کلیدی داشتند، از تربیت‌شدگان همین اساتید فاسد دانشکده‌های حقوق و علوم سیاسی بودند." این در حالی است که رئیس نهاد نمایندگی رهبر ایران در دانشگاه ها آذر ماه گذشته اذعان کرده بود تنها 30  درصد دانشگاهیان در انتخابات ریاست جمهوری به محمود احمدی نژاد رای داده اند. بنا به گفته او  بر اساس آمارهای موجود" هفتاد درصد" دانشگاهیان به کسی رای داده‌اند که اکنون در راس مدیریت کشور نیست و این مسئله به نوعی دلسردی ایجاد می‌کند. به نظر می رسد که نهادهای ارشد سیاسی و نظامی به جبران این دلسردی پروژه ایجاد تغییرات ساختاری در نهادهای آموزشی کشور را آغاز کرده اند. پروژه ای که ابعاد آن منحصر به مراکز دانشگاهی نیست و تمام مراکز آموزشی را دربرمی گیرد. چنان که ماه گذشته سندی تحت عنوان سند تحول راهبردی نظام آموزشی ايران به امضای محمود احمدی نژاد رسید و در آن  بر تربیت دانش آموزانی تاکید شد که " از ولايت فقيه اطاعت کنند و با "تبعيت" از نظام ارزشی مذهب شيعه در خدمت سياست "انتظار سازی" برای استقرار "دولت عدل مهدوی" باشند."  طرح هایی نظیر حضور چهار هزار مدرس تربیت سیاسی در مدراس برای مقابله با اثرگذاری جنگ نرم بر دانش آموزان و ایجاد 50 هزار مدرسه قرآنی نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. این در حالی است که بنابر ابلاغیه دستورالعمل های فرهنگی بودجه ۸۹ بیست درصد بودجه فرهنگی نیز در اختیار حوزه های علمیه قرار گرفته است.

 

استراتژی شکست خورده

 

استراتژی تغییرات ساختاری در محیط های آموزشی بیش از هر چیز نتیجه شکست جریان حاکم در کسب مشروعیت از سوی نسلی است که مناسبات موجود را برنمی تابند. این شکست پرهزینه متولیان ارشد نظام را متقاعد کرده است که دست به تسویه تمام عیار در نهادهای آموزشی بزنند بلکه با بازسازی این نهادها بتوانند ورودی های جدید مدارس و دانشگاه ها را به شیوه دلخواه خود تربیت کنند. با این حال تلاش برای دگردیسی نهادهای آموزشی تاکنون نتایج دلخواه حکومت را به همراه نداشته است. به رغم آن که بسیاری از اساتید دانشگاه طی سالهای اخیر به خاطر عقاید خود و با بهانه هایی چون بازنشستگی، رکود علمی و غیره از دانشگاه بازنشسته یا اخراج شدند و دانشجویان بسیاری نیز به دلیل گرایش های فکری و سیاسی از تحصیل محروم مانده اند اما حکومت هنوز دانشگاه را مرکز ثقل اعتراض ها علیه وضع موجود می داند و از آن بینماک است. بر اساس آمار نزدیک به سه و نیم میلیون دانشجو در سراسر کشور مشغول تحصیل هستند و نگرانی های عمده ای که دانشجویان نسبت به آینده دارند آنها را به جماعتی بالقوه معترض تبدیل کرده است. از آنجا که حکومت برنامه ای مدون برای پاسخ به نگرانی های دانشجویان ندارد استراتژی خود را بر تغییر ساختار آموزشی قرار داده تا شاید نسل بعدی دانشجویان افرادی مطیع و راضی به شرایط موجود بار بیایند. تغییر روسای دانشگاه هایی هم که حاضر به پذیرش این پروژه نیستند به امری گریز ناپذیر تبدیل شده است. جریان حاکم خود را نیازمند محیط های مهارشده و یکدست در زمینه آموزش می بیند و برای عملی کردن این ایده ناگزیر است که از رییس دانشگاه گرفته تا اساتید و دانشجویان را یکباره غربال کند.ناظران می گویند این همان پروژه ای است که سی سال قبل نیز در جریان انقلاب فرهنگی و برنامه اسلامی سازی دانشگاه ها به جریان افتاد و با حذف روسا، اساتید و دانشجویان منتقد در صدد ایجاد محیط های علمی هوادار وضع موجود بود. فرجام آن انقلاب فرهنگی در تضاد کامل با انتظارات حکومت، به ظهور نسلی انجامید که 18 تیر 78 را پدید آورد و هسته های قدرتمند دموکراسی خواهی در دانشگاه ها را شکل داد. این همان سرنوشتی است که برای انقلاب فرهنگی جدید نیز قابل پیش بینی است.

 


 


سید ابراهیم نبوی

 

حجاریان: من بیگناهم، مقصر پارسونز است

 

حجاریان در دادگاه: نظرات امثال ماکس وبر امنیت ملی را به خطر انداخت

 

مهسا امرآبادی آزاد شد

 

سوم شهریور، مهسا امرآبادی، روزنامه‌نگار با قرار وثیقه از زندان آزاد شد. وی حدود ۷۰ روز را در بازداشت گذراند، در حالی که باردار بود. پیش‌تر گزارش‌هایی مبنی بر این که آزادی خانم امرآبادی مشروط به معرفی آقای باستانی به ماموران امنیتی شده، منتشر شده بود. مسعود باستانی، همسر مهسا امرآبادی که وی نیز روزنامه‌نگار است، امروز همراه با تعدای از اصلاح‌طلبان بازداشت شده، محاکمه شد.

 

دیدار سه ساعته کمیته ویژه با کروبی

 

سوم شهریور، کمیته ویژه بررسی وضعیت بازداشتی‌های حوادث اخیر، با مهدی کروبی نامزد معترض به نتیجه انتخابات دیدار کرد. در این دیدار که روز گذشته برگزار شد، طرفین در خصوص وضعیت بازداشتی‌ها به گفتگو و تبادل نظر پرداختند. کاظم جلالی سخنگوی این کمیته گفت که در این جلسه آقای کروبی اظهار داشت چهار نفر با مراجعه به وی گفته‌اند که در زمان بازداشت به آنها تجاوز شده است. کروبی در این جلسه گفت که برخی از این افراد آماده شهادت دادن هستند، اما احساس امنیت نمی‌کنند، به طوری که با معرفی یکی از آنها به قوه قضائیه، برخورد نامناسبی با او شده است. با این حال کاظم جلالی گفته است که اگر این موارد واقعیت داشته باشد، اراده‌ جدی نظام این است که با هر متخلفی در این قضایا با جدیت برخورد شود. فرهاد تجری عضو دیگر این کمیته ویژه که در جلسه روز گذشته حضور داشته، گفته است که " مبنای مطرح کردن چنین موضوعی از جانب کروبی، اظهارات بی‌پایه چند نفر بوده است."

 

چهارمین جلسه محاکمات جمعی مخالفان برگزار شد

 

سوم شهریور، چهارمین جلسه محاکمات دسته جمعی که ضمنا آخرین جلسه این شیوه محاکمات بود، برگزار شد. این جلسه متکی بر اظهارات سعید حجاریان بود که توسط سعید شریعتی خوانده شد. نماینده دادستانی تهران در چهارمین جلسه محاکمه معترضان به نتیجه انتخابات، خواستار انحلال جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شد. در این جلسه سعید حجاریان، بهزاد نبوی،‌ محسن صفائی فراهانی، فیض‌الله عرب سرخی، عبدالله رمضان‌زاده، محسن میردامادی، ‌سعید شریعتی،‌ کیان تاجبخش،‌ محسن امین‌زاده،‌ مصطفی تاج‌زاده،‌ صادق نوروزی، شهاب طباطبائی،‌ هدایت ‌آقایی، مسعود باستانی، حمزه غالبی، سعید لیلاز،‌ علی تاجرنیا، احمد زیدآبادی، ‌محمدقوچانی و محمدرضا جلائی‌پور حضور داشتند. به نظر می رسید با برکناری مرتضوی و پایان دادگاه دسته جمعی، مرتضوی تمام هنرهایش را در این دادگاه نشان داده است.


 

نماینده دادستانی تهران در کیفرخواست سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت را به دست داشتن در «کودتای مخملی» متهم کرد. نماینده دادستانی در کیفرخواست خود اعلام کرد که نیروهای مشارکت در سیاست خارجی و پرونده هسته ای راه نفوذ دشمنان اسلام را باز کردند. نماینده دادستانی در بخش دیگری از این کیفرخواست، خواستار صدور حکم انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شد. این کیفرخواست همچنین اعلام کرده که حزب کارگزاران، جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با وجود هشدارهای مسئولان عالی‌رتبه نظام، کماکان راه قبلی را ادامه داده، با وجود اینکه همه می‌دانند امکان تقلب با وجود سازو کارهای مردمی و قانونی وجود ندارد. در بخش دیگری از متن کیفرخواست، نماینده دادستانی خبر داد که یحیی‌ کیان‌ تاجبخش با جاری کردن کلمه " الله" بر زبان، با ابراز علاقه از بازجوی خود، طهارت و نماز آموخته و در حال حاضر " از روی کاغذ نمازش را می‌خواند."

 
 

حجاریان از جبهه مشارکت استعفا کرد

 

سعید شریعتی یکی از بازداشتی‌های حوادث اخیر در چهارمین جلسه محاکمه معترضین به نتیجه انتخابات، متنی منتسب به سعید حجاریان را خواند که وی در آن، از عضویت در جبهه مشارکت استعفا و از مردم عذرخواهی کرد. حجاریان در متن دفاعیه اش نوشت: " اگر قرار است نظرات امثال پارسونز ، ماكس‌وبر يا هابرماس آثاري از خود بجا بگذارد كه در حوادث اخير ديديم كه هم امنيت ملي را به خطر انداخت و هم در اركان توسعه اقتصادي تزلزل ايجاد نمود قطعا بايد تجديد نظري در راه طي شده انجام دهيم ونقاط اعوجاج وانحراف را شناسايي كنيم." وی در متن  دفاعیه خود اعلام کرد که از عضویت در جبهه مشارکت استعفا می‌کند. بنا به اظهار زینب حجاریان، دختر وی، قاضی مرتضوی اجازه حضور ریاحی وکیل حجاریان را نداده و با نقض قانون برای او وکیل تعیینی به نام صلاحی از دوستان نزدیک مرتضوی در نظر گرفت که وکیل مذکور نیز علت همه اعمال حجاریان را خواندن کتاب های ماکس وبر و پارسونز و دیگران دانست.

 

سعید شریعتی که خود نیز از بازداشتی‌های حوادث اخیر بود، پس از خواندن متن حجاریان از قاضی خواست تا برای دادن توضیحاتی متنی را در دادگاه بخواند. قاضی صلواتی نخست به او اجازه نداد، ولی با اصرار او پذیرفت که این متن در دادگاه قرائت شود. سعید شریعتی که گفته می شد در زمان بازداشت دندانش شکسته است، گفت که " شجاعانه و دردمندانه از عضویت در جبهه مشارکت ایران اسلامی استعفا می کند. وی گفت که مسوولان زندان در دوران بازداشت با او بخوبی رفتار کرده اند. سعید شریعتی به تحلیل رفتارهای میرحسین موسوی طی دوران انتخابات پرداخت و برخی از آنها را اشتباه دانست. خطاب به آقای خامنه‌ای گفت که " در جریحه‌دار کردن دل و جان شما خود را قاصر و شرمسار می‌دانم."

 

حمزه کرمی یکی از بازداشتی‌های حوادث اخیر تهران که در سایت جمهوریت فعالیت داشته است، گفت که با فشارهای مهدی هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی، سایت جمهوریت به سایتی " تندرو و ساختارشکن" تبدیل شد. کرمی گفت که سایت جمهوریت، اقدام به نقل اخبار غیرواقعی از ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی می‌کرد و " تخریب خدمات دولت و منفی‌بافی درباره عملکرد دولت نهم" را در دستور کار خود داشت. یک سال بعد کرمی طی نامه ای شرح شکنجه هایی که منجر به حضور وی در این دادگاه شد، منتشر کرد.

 

مسعود مرادی باستانی، روزنامه‌نگار و یکی از بازداشتی‌های حوادث بعد از انتخابات نیز در جلسه امروز سه‌شنبه محاکمه معترضین به نتیجه انتخابات گفت که با سایت روزآنلاین، سایت چکاوک و سایت شهربان همکاری داشته است. آقای باستانی افزود که در این سایت‌ها، محور‌های کاری " حمله به عملکرد چهارساله دولت و نهادهای شورای نگهبان، نیروی انتظامی، بسیج و سپاه، تضعیف احمدی‌نژاد، ایجاد شبهه خطرآفرین بودن تصمیمات دولت و شبه‌افکنی در انتخابات بود." باستانی اظهار داشت: " هم‌اکنون از عملکردم نادم و پشیمان هستم و از درگاه خدا، رهبری و مردم درخواست عفو بخشش دارم؛ به خاطر احتیاجات مالی تحت سوءاستفاه و اغراض شخصی عده‌ای قرار گفتم که از اغراض آنان اطلاع نداشتم."

 

مجلس گزارش دفن اجساد را بررسی می‌کند

 

سوم شهریور، یک عضو کمیته حقیقت‌یاب مجلس گفت که این کمیته گزارش‌ها درباره " دفن دسته‌جمعی" اجساد ده‌ها تن از جان‌باختگان حوادث اخیر در گورستان " بهشت زهرا" را بررسی می‌کند. وب‌سایت نوروز نزدیک به جبهه مشارکت، ۳۱ مرداد ماه به نقل از یکی از پرسنل بهشت زهرا گزارش کرد که در روزهای ۲۱ و ۲۴ تیرماه، جواز دفن ۴۴ نفر بدون ذکر نام، برای خاکسپاری در قطعه ۳۰۲ صادر شده است. این وب‌سایت نوشته که اجساد جان‌باختگان در این روز‌ها تحت تدابیر شدید امنیتی به این گورستان منتقل شده و با صدور اجباری جواز دفن به خاک سپرده شده‌اند. حمیدرضا کاتوزیان عضو کمیته حقیقت‌یاب مجلس گفت که نمایندگان از طریق افرادی که این موضوع را مشاهده کرده‌اند و سایت‌های اینترنتی در جریان این موضوع قرار گرفته‌اند.

 

مدیرعامل بهشت ‌زهرا «بازنشسته» شد

 

چهارم شهریور، با انتشار خبر کشف گورهای نامعلوم در بهشت زهرا، محمود رضائیان از سمت مدیرعاملی سازمان بهشت زهرای تهران نخست برکنار و آنگاه خبر از بازنشستگی وی داده شد. با این حال آقای سعید خال، مشاور مدیرعامل سابق بهشت زهرا، ارتباط بازنشستگی آقای رضائیان با موضوع دفن مخفیانه اجساد را تکذیب کرد. خبرهای مربوط به دفن غیرقانونی اجساد که توسط آقای رضائیان تکذیب شد باعث شد تا وب سایت نوروز فیلم مربوطه را منتشر کند که در آنها قبرهایی دیده می شد که فاقد هویت شناسایی اند.

 

واکنش جبهه مشارکت به جلسه چهارم محاکمه

 

چهارم شهریور، جبهه مشارکت ایران اسلامی، چهارمین جلسه محاکمه متهمان کودتای مخملی را نمایشی رسوا براى براى مشروعیت بخشى به دولت بر آمده از کودتا خواند. مشارکت افزود " که از بازداشت‌شدگان انتظار نداشته که پس از مدت‌ها بی‌خبری، فشار‌های روانی و شکنجه سپید تحلیل‌های واقع‌بینانه ارائه کنند." جبهه مشارکت، کیفرخواست قرائت شده در دادگاه را نه علیه متهمان، بلکه علیه احزابی دانسته که سال‌هاست موى دماغ قدرت هستند. این جبهه در واکنش به این اتهام، حق پاسخگویی برای خود را محفوظ دانسته و به جریان حاکم هشدار داده که " به مسیر قانون، عدالت و اخلاق بازگردد." جبهه مشارکت در واکنش به اظهارات آقای حجاریان اعلام کرده که " چه کسی است که سال‌ها سعید حجاریان و کلام و دیدگاه‌های او را بشناسد و نفهمد که اینهایی که در دادگاه از سوی وی خوانده شد، نظرات او نیست؟"

 

پاریس به آیت‌الله خمینی هم پناه داده بود

 

چهارم شهریور، سفارت فرانسه در ایران اعلام کرد که این کشور از سنت بسیار قدیمی استقبال از تبعیدیان برخوردار است و آیت‌الله روح‌الله خمینی نیز در زمان خود از این سنت بهره برده است. سفارت فرانسه در واکنش به برخی اظهار‌نظر‌های مقام‌های ایران در نقد حق پناه‌دهی این کشور به گروهی از معترضان به نتیجه انتخابات، با انتشار بیانیه‌ای، این اظهارات مقام‌های تهران را تقبیح کرد. این بیانیه در وب‌سایت سفارت فرانسه در تهران منتشر شده است.

 

تکذیب اظهارات برخی متهمان محکمه چهارم

 

چهارم شهریور، محمد خاتمی، مهدی هاشمی و دانشگاه آزاد اسلامی، اظهارات برخی متهمان چهارمین جلسه دادگاه دسته جمعی معترضان به کودتا را تکذیب کردند. یحیی‌ کیان‌تاجبخش روز گذشته در جلسه محاکمه خود گفته بود که محمد خاتمی در سال ۱۳۷۵ با جورج سورس دیدار داشته است. دفتر آقای خاتمی امروز در واکنش به اظهارات آقای تاجبخش اعلام کرده که این قبیل ادعاها اساساً کذب و عاری از حقیقت است. حمزه کرمی و مسعود باستانی دو متهم کودتای مخملی نیز روز گذشته در اظهارات جداگانه‌ای، مهدی هاشمی فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی و عبد‌الله جاسبی رئیس دانشگاه آزاد را مسئول وب‌سایت جمهوریت معرفی کرده و اتهاماتی متوجه آنها کردند. مسعود باستانی، سردبیر شیفت عصر وب‌سایت جمهوریت نیز در اظهاراتی مهدی هاشمی را مسئول مستقیم این وب‌سایت معرفی کرد. مهدی هاشمی با رد اظهارات این دو فعال سیاسی و رسانه‌ای اعلام کرده که هیچ مسئولیتی در وب‌سایت جمهوریت نداشته است. وی اعلام کرد: " اظهارات آقای کرمی کذب محض است." دانشگاه آزاد اسلامی نیز با انتشار بیانیه‌ای، اظهارات روز گذشته کرمی و باستانی در خصوص فعالیت‌های انتخاباتی این دانشگاه را تکذیب کرد. در این بیانیه آمده که دانشگاه آزاد در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران از هیچ نامزدی حمایت نکرده و از اموال و سرمایه این دانشگاه، له یا علیه نامزدی هزینه نشده است.

 

درخواست ۳۴ بازیگر از نمایشنامه‌نویسان

 

چهارم شهریور، گروهی از بازیگران سینما و تئاتر در نامه‌ای از نمایشنامه‌نویسان خواستند که راوی صادق وقایعی باشند که این روز‌ها مقابل چشمانشان است. آنها در نامه خود خطاب به نمایشنامه‌ نویسان نوشتند: " خون نقش‌هاى ما اینک در جوهر قلم شماست که باید بر صفحه سپید کاغذ ـ تاریخ ـ نقش ببندد." ۳۴ بازیگر سینما و تئاتر نیز همسو با این نمایشنامه‌نویسان، امروز با انتشار بیانیه‌ای از دیگر نمایشنامه‌نویسان خواسته‌اند صادقانه وقایع این روز‌ها را روایت کنند و بدانند که ما بازیگران به واژه‌واژه‌تان وفادار خواهیم بود و پاسدارى خواهیم کرد از نقش‌هایى که از امروز براى امروز و آیندگان مى‌نویسید. این نامه را بازیگرانی چون پانته‌آ بهرام، امیر جعفری، بهناز جعفری، بابک حمیدیان، پیام دهکردی، لیلى رشیدی، حبیب رضایی، بهاره رهنما، مهرداد ضیایی، ترانه علیدوستی، بهزاد فراهانی، باران کوثری، رحیم نوروزی و افشین ‌هاشمی امضا کردند.

 

یک نماینده مجلس: تجاوز به بازداشتی‌ها محرز است

 

چهارم شهریور، یک عضو کمیته حقیقت‌یاب مجلس، تجاوز به برخی بازداشتی‌های اخیر در بازداشتگاه‌ها با شیشه نوشابه و باتوم را تائید کرد. این وب‌سایت اقلیت اصلاح‌طلبان مجلس، امروز به نقل از نماینده‌ای که نامش را فاش نکرد، گزارش کرد که برای اعضای کمیته حقیقت‌یاب مجلس " تجاوز به برخی بازداشتی‌ها با شیشه نوشابه و باتوم محرز شده است." اعضای این کمیته دو روز پیش، در این خصوص با آقای کروبی دیدار داشتند که نتیجه مذاکرات آنها به علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی ارائه شد. این نماینده مجلس همچنین گفته است: " اطلاعات و مستندات موثق از تجاوز عوامل بازداشتگاه‌ها به بازداشت‌شدگان نداریم، اما تفاوت چندانی هم در اصل ماجرا نمی‌کند." فرهاد تجری که تا یک روز قبل تجاوز را شایعه می خواند، امروز گفت برای بررسی موضوع آزار و اذیت جنسی برخی بازداشتی‌ها از سوی سران قوای مقننه و قضائیه  تمهیداتی اندیشیده شده است. وی به جزئیات این " تمهیدات" اشاره‌ نکرد، اما گفت که " ما تضمینات کافی ارائه کردیم تا افراد مدعی با تحقیقات کامل پزشکی ادعاهای خود را اثبات کنند."

 

خامنه ای: آبروی نظام مقابل ملت‌ها هتک شد

 

آیت‌الله علی خامنه‌ای گفت که نادیده گرفتن هتک آبروی نظام مقابل ملت‌ها و اصل قرار دادن مسئله کوی دانشگاه و بازداشتگاه کهریزک ظلمی آشکار به مردم و نظام اسلامی است. وی که امروز در جمع گروهی از دانشجویان سخن می‌گفت، افزود: " در حوادث پس از انتخابات، تخلفات و جنایاتی صورت گرفته است که به طور قطع با آنها برخورد خواهد شد." رهبر جمهوری اسلامی همچنین اظهار داشت در " حادثه کوی دانشگاه تخلفات بزرگی انجام شده که پرونده ویژه‌ای برای آن تشکیل شده تا مجرمان بدون توجه به وابستگی سازمانی، به مجازات برسند." وی در بخش دیگری از سخنان خود به حوادث پس از انتخابات در ایران اشاره کرد و گفت: " اصل حوادث خیلی خلاف انتظار نبود، اما اشخاصی که وارد صحنه شدند، خلاف انتظار ما بود." آقای خامنه‌ای اظهار داشت که حوادث پس از انتخابات ایران، از قبل طراحی شده بود، هرچند که " پیش‌قراولان آن را به دست‌نشاندگی بیگانگان از جمله آمریکا و انگلیس متهم نمی‌کند."

 

تهدید سارکوزی به تشدید قابل توجه تحریم‌ها

 

پنج شهریور، نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه به ایران در سخنرانی سالانه خودهشدار داد که در صورت وارد نشدن به گفت‌وگوهای هسته‌ای با غرب، با تشدید قابل توجه تحریم‌ها روبه‌رو خواهد شد. رئیس جمهور فرانسه در این باره گفت: " فرانسه به تناسب با موارد پیش رو، در شورای امنیت سازمان ملل و شورای اروپایی از تحریم‌های شدید اقتصادی حمایت خواهد کرد." سارکوزی در ادامه سخنرانی خود افزود: " رهبران ایران که به ما می‌گویند برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز است همان رهبرانی هستند که می‌گویند انتخاباتشان صادقانه بوده‌است. چه کسی می‌تواند آن‌ها را باور کند؟"

 

هشدار آیت‌الله منتظری نسبت به سقوط نظام

 

‏پنج شهریور، آیت‌الله منتظری، از مراجع شیعه در پاسخ به نامه ۲۹۳ نفر از روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی و مدنی نسبت به خدشه‌دار شدن و سقوط نظام جمهوری اسلامی ایران هشدار داد. در این نامه که در پایگاه اطلاع‌رسانی آقای منتظری منتشر شد، آمد: " امیدوارم تا کاملاً دیر نشده‏ ‏مسئولین امر به خود آیند و بیش از این وجهه نظام جمهوری اسلامی را در‏ ‏بین توده‌های زجر کشیده و سیلی‌خورده ایران و در سطح جهانی خدشه‌دار‏ ‏نکنند و موجب سقوط خود و نظام نگردند." وی گفت: " مسئولین لااقل شجاعت این را داشته باشند که اعلام‏ ‏کنند این حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی و هیچ کس هم حق‏ ‏اعتراض و اظهار نظر و انتقاد ندارد." وی با اعتراض به آن‌چه ‏سناریوهای نمایشی دادگاه‌ها و پخش اعترافات آنچنانی نامید برگزاری این دادگاه‌ها را مسخره کردن قضای اسلامی دانست.

 

آزادی عبدالفتاح سلطانی با وثیقه

 

پنج شهریور، عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری و از اعضای مؤسس کانون مدافعان حقوق بشر، شب گذشته پس از دو ماه بازداشت با وثیقه 100 میلیون تومانی آزاد شد. مقامات قضایی وی را متهم به " تشکیک در انتخابات، تبلیغ علیه نظام و تشکیل گروه برای اقدام علیه امنیت ملی" کرده‌اند.

 

احمدی‌نژاد: شکنجه‌ها کار دشمن است

 

پنج شهریور، محمود احمدی‌نژاد که امروز به عنوان سخنران پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران سخن می‌گفت، اقدامات خلاف در بازداشتگاه‌ها را سناریوی دشمن نامید و خواستار برخورد جدی با کسانی که آن‌ها را سران جریان و عوامل اصلی اغتشاشات خواند. وی گفت " حمله به کوی دانشگاه و اقدامات خلاف در بازداشتگاه‌ها توسط وابستگان به جریان براندازی انجام شد و بخشی از اجرای سناریوی دشمن بود." احمدی نژاد در نماز جمعه گفت: " ساحت نیروهای انقلاب و نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی و اطلاعاتی ما از این گونه اقدامات شرم‌آور مبرا است." به نظر می رسد فشار تبلیغاتی ناشی از تجاوز و شکنجه اثر سنگینی بر حکومت قرار داده است. احمدی‌نژاد در بخشی از سخنرانی خود گفت: " مطمئن باشید نفوذی‌های جریان برانداز در سناریوی دشمن فساد کردند و این گونه اقدامات را انجام دادند." احمدی‌نژاد افزود: " بسیجی‌های ما در خیابان‌ها فداکارانه کتک خوردند اما مراقب حقوق و اموال عمومی بودند تا مبادا به کسی آسیبی نرسد، آن‌ها کتک خوردند اما صدایشان درنیامد." این در حالی است که صدها ساعت تصویر از خشونت بسیجیان و نیروی انتظامی در اینترنت وجود دارد.

 

احمدی نژاد بطور رسمی در نماز جمعه گفت " یکی از وزرای خارجه کشورهای دوست به ما گفت که وقتی به وزیر خارجه استعمار پیر گفته‌ام که چرا در امور ایران دخالت می‌کنید، او گفته‌است که این بار کار نظام جمهوری اسلامی را تمام خواهیم کرد و وقتی به او گفتم که شما انقلاب و رهبری و مردم ایران را نمی‌شناسید، او می‌گفت این دفعه همه چیز را حساب کرده‌ایم." محمود احمدی‌نژاد انتخابات ریاست جمهوری را " پاک‌ترین و سالم‌ترین" انتخابات عنوان کرد و مدعی شد که معترضان به نتایج انتخابات، هیچ سندی مبنی بر تقلب در انتخابات ارائه نکرده‌اند.

 

درخواست خاتمی برای رسیدگی به جنایات

 

سید محمد خاتمی، گفت مردم در انتظار تشکیل دادگاه علنی برای رسیدگی به جنایات مسلم و مشمئزکننده‌ای چون به رگبار بستن مردم و دستگیری‌های غیرقانونی هستند. محمد خاتمی در جمع اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات گفت که رفتارهای اخیر جای دفاعی از جمهوری اسلامی باقی نگذاشته‌است. خاتمی گفت " با اتفاقات اخیر چهره نظام جمهوری اسلامی در جهان، غیرمنطقی، خشن، ناسازگار با معیارهای مسلم انسانی و اخلاقی، بی‌اعتنا به رأی مردم و حتی بی‌اعتنا به قوانین و موازین خود نشان داده می‌شود". خاتمی تاکید کرد: " به‌رغم تمام فشارها برای بیرون کردن اصلاح‌طلبان و عقلای منصف از صحنه، در صحنه می‌مانیم."

 


 



جـــرس: بر اساس اخبار رسیده از منابع آگاه دانشجویی بابل، صبح روز دوشنبه ششم شهریور ماه، نیما نحوی دانشجوی دربند زندان متی کلای بابل پس از حصول اطمینان از موافقت مسئولین دادگستری و دادستانی، به اعتصاب غذای خود پایان داد.


این فعال دانشجويی دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل، روز دوشنبه اول شهریورماه، در اعتراض به آنچه که نقض حقوق وی در زندان بر پايه اساسنامه و مقررات سازمان زندان های کل کشور اعلام کرد، دست به اعتصاب غذای نامحدود در زندان متی کلای بابل زده بود.


به گزارش منابع خبری جرس، صبح شنبه دادگستری و دادستانی شهرستان بابل با درخواست انتقالی نیما نحوی فعال دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل موافقت کردند.


نحوی در اعتراض به عدم موافقت با انتقال وی به يکی از زندان های شهر محل سکونت خود، عدم موافقت با عفو مشروط با توجه به گذراندن بيش از نيمی از دوران محکوميت خود و هم چنين انتقال وی از بند ويژه ی زندان متی کلا به بند مجرمين خطرناک، اعتصاب غذای نامحدود خود را آغاز نموده و اعلام کرده بود: " تا با درخواست وی مبنی بر انتقال به زندان محل سکونتش بر طبق قوانين و اساسنامه سازمان زندان های کل کشور موافقت صورت نگيرد دست از اعتصاب غذا نخواهيد کشيد".


این فعال دانشجويی دانشگاه صنعتی نوشيروانی بابل تا کنون سه بار دستگير شده، که آخرين بار در حوادث پس از انتخابات به اتهام اقدام عليه امنيت ملی و تبليغ عليه نظام  از سوی دادگاه انقلاب شهرستان بابل به ده ماه حبس تعزيری و یک سال محروميت از تحصيل محکوم گشت.



 


جـــرس: در پی اظهارات رئیس سازمان میراث فرهنگی و نماینده ویژه محمود احمدی‌نژاد در امور آسیا، پیرامون رویدادهای آوریل سال ۱۹۱۵ علیه ارامنه در دوران عثمانی، ترکیه خواستار توضیح رسمی مقام‌های تهران شد.


دولت ایران در پاسخ به این اعتراض خاطرنشان کرده است که "سخنان حمید بقایی درست منعکس نشده است.


امپراطوری عثمانی (سلف ترکیه) در خلال سال‌های ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۸ شماری از ارامنه را بازداشت یا اعدام کرد و علاوه بر آن بسیاری از آنان را مجبور به کوچ کرد که در جریان این تبعید اجباری نیز شمار زیادی جان خود را از دست دادند.
ارامنه این واقعه را "نسل کشی" می دانند، اما ترکيه می‌گويد اين قربانيان در جريان درگيری‌های جنگ داخلی کشته شده‌اند، و آن را "نسل‌کشی" نمی‌داند، اما سازمان ملل و بيش از ۲۰ کشور اين واقعه را به عنوان "نسل‌کشی" پذيرفته‌اند.

در همین رابطه چند استاد دانشگاه و روزنامه‌نگار ترکیه نیز، در نامه‌ای سرگشاده بابت کشتار ارامنه به دست نیروهای عثمانی در خلال جنگ جهانی اول از این قوم عذرخواهی کرده بودند.


طی روزهای اخیر، رسانه‌های ترکيه به نقل از خبرگزاری رسمی ايرنا نوشته‌ بودند که حميد بقايی، رئیس سازمان میراث فرهنگی و نماينده ويژه رئيس‌ دولت در آسيا، طی همايش "ایران، پل پیروزی"، که روز چهارشنبه هفته اخیر در از "نسل‌کشی ارامنه" توسط امپراتوری عثمانی سخن گفته است.


در ارتباط با این سخنان، شبکه‌ تلويزيونی «ان تی وی» ترکيه خاطرنشان کرد که حميد بقايی در این همایش اعلام کرده است که ارامنه از سوی ترک‌ها به صورت دسته‌جمعی کشته‌ شده‌اند.


گفتنی است مفاد کامل سخنرانی بقایی روی خروجی ایرنا قرار نگرفته است، اما خبرگزاری ایسنا، از قول بقایی در توجیه علل "درخواست غرامت‌های جنگ جهانی دوم از سوی ایران" آمده است که "در برخی از کشورها حتی موضوعاتی کمرنگ‌تر از موضوع ایران پیگیری شده که در این باره ... می‌توان به درخواست ارامنه درباره نسل‌کشی دولت عثمانی در سال ۱۹۱۷ اشاره کرد که ارامنه این موضوع را به عنوان عرق ملی دنبال می‌کنند."


انعکاس همین موضوع با واکنش مقام‌های رسمی ترکیه روبه‌رو شد و از جمله احمد داود اوغلو وزیر خارجه ترکیه بلافاصله پس از انتشار سخنان بقایی، با سفارت ايران در آنکارا تماس گرفت و به سفارت ترکيه در تهران نيز مأموريت داده است تا با مقام‌های وزارت خارجه ايران در تهران تماس بگيرد و موضوع را تعقيب کند.


به گزارش شبکه رسمی «ت .ر . ت» ترکیه، وزیر خارجه ترکیه اعلام کرده است که روز جمعه در تماس تلفنی با منوچهر متکی، همتای ايرانی خود، به سخنان بقايی واکنش نشان داده و در این زمینه خواستار توضيح شده است.


بر اساس گزارش روزنامه حریت، چاپ آنکارا، منوچهر متکی در اين مکالمه تلفنی با همتای ترکیه‌ای خود گفته است که همايشی که بقايی در آن سخنرانی کرده، توسط اسفنديار رحيم مشايی، رئيس دفتر رئيس جمهور، برگزار شده و مربوط به جنگ جهانی دوم بوده، نه جنگ جهانی اول و موضع تهران در قبال حوادث سال ۱۹۱۵ تغييری حاصل نشده است.


به گزارش همین روزنامه، وزیر خارجه ترکیه خاطرنشان کرده است توضیحات متکی وی را راضی نکرده و منتظر توضيح شخص حميد بقايی است؛ که متکی نیز در پاسخ گفته است که حميد بقايی در اين ارتباط توضيح خواهد داد.


تا کنون توضيحی از سوی نماينده ويژه محمود احمدی‌نژاد در آسيا، در رسانه های داخلی و خارجی انتشار نيافته است؛ اما به گزارش فارس رئيس‌جمهور ارمنستان سخنان حميد بقايی را به عنوان يک سند ديپلماتيک و رسمی از مقامات ايرانی به سازمان ملل و سازما‌ن‌های مربوطه ارسال کرده و به اين دليل از حميد بقايی تشکر کرده است.


در همين حال، سفارت ايران در آنکارا با انتشار بيانيه‌ای، انتساب طرح موضوع نسل‌کشی ارامنه به حميد بقايی را تکذيب کرد و افزود که سخنان وی به درستی انعکاس نيافته است.


اداره کل روابط عمومی و امور فرهنگی اجتماعی سازمان ميراث فرهنگی، صنايع دستی و گردشگری نیز با اتخاذ همين موضع افزود که "شماری از رسانه‌ها از اظهارات وی در خصوص مسايل فی مابين دولت عثمانی و ارامنه در جريان جنگ جهانی برداشت‌های خود را منعکس کرده‌اند."


گفتنی است نظیر این تکذیب در مورد "عدم انعکاس درست سخنان مقامات ایران در مورد مسائل بین المللی"، سه هفته پیش و در جریان توهین معاون اول رئیس دولت ایران به مردم انگلستان نیز رخ داد، که ایران اعلام کرد "سخنان محمدرضا رحیمی درست ترجمه و منعکس نشده است."

سخنگو و معاون اول رئیس دولت، در اظهاراتی بسیار بی‌ادبانه و "توهین‌آمیز"، مردم بریتانیا و مسئولانش را "یک مشت خرفت و احمق" خوانده بود.

 



 



 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته