-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

Latest News from Norooz for 27/08/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



اشاره:

سال گذشته در این روزها، تمام دستگاه تبلیغی کشور بسیج شده بودند تا افکار عمومی را قانع کنند که دستگیرشدگان پس از انتخابات، فعالیتهای مهمی بر علیه مردم و کشور انجام می داده اند و در همان راستا، نمایشهای تلویزیونی تحت عنوان دادگاه اجرا و پوشش داده شد که عمدتاً حاوی ابراز پشیمانی برخی چهره های منسوب به طیف اصلاح طلب بود. در این دادگاههای به اصطلاح علنی که با سیاهی لشکر از پیش دستچین شده پر می شدند، حتی وکلای متهمان نیز به سختی می توانستند وارد دادگاه شوند و در روزهای بعد مشخص شد چهره های معترف، پیش از آن، در فضایی مشابه، اعترافات خود را مرور و تمرین کرده اند و ترجیع بند همه آنها، حادث نشدن تقلب در انتخابات بود.

 

متهمان در کیفرخواستهای عمومی که توسط دستگاههای تبلیغاتی پوشش داده می شد و تلویزیون دولتی در بخشهای مهم خبری و پربیننده ترین ساعات به پخش آن مبادرت می کرد، به انواع اتهامات متهم می شدند و بسیاری از آنان نیز پس از آن، در دادگاههای غیرعلنی و بر اساس یک کیفرخواست اختصاصی مورد محاکمه قرار می گرفتند؛ اما نکته مشترک در تمام این موارد، عدم امکان دفاع متهمان از خود در برابر تخریبهای صورت گرفته بود؛ چراکه تنها سخنانی از دفاعیات متهمان اسیر انتشار عمومی می یافت که بر اساس سلیقه گردانندگان این نمایشها باشد.

 

یکی از این اسرا دکتر محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت بود که علیرغم اینکه در کیفرخواستهای دسته جمعی نمایش دادگاه مورد اتهام قرار گرفته بود - هرچند این اتهام توسط نماینده دادگاه در جلسه قرائت نشد و تنها در متن منتشر شده کیفرخواست دسته جمعی توسط خبرگزاریهای وابسته به محافل گرداننده این سناریوها آمده است - هیچگاه امکان دفاع عمومی از اتهامات وارده را نیافت و بعد از آن نیز بر اساس یک کیفرخواست مجزا مورد محاکمه قرار گرفت و مانند سایر چهره های سرشناس اصلاح طلب، برایش بر اساس بخشنامه های از قبل صادرشده و نه بر اساس دفاعیات در دادگاه حکم صادر شد.

 

 

از اینرو برای روشنتر شدن افکار عمومی در این مورد و یادآوری آنچه در سال گذشته در میان بهت و ناباوری عمومی در فضای سیاسی کشور رخ داد، دروغهای عنوان شده توسط دستگاه قضای کشور مورد بررسی دقیقتر قرار می گیردتا افکار عمومی و آیندگان راحت تر بتوانند درخصوص آن و  استقلال روندهای در قضائی روزگار ما قضاوت کنند.

 

 

در اولین جستار، به اتهامات وارده به محسن میردامادی در کیفرخواستهای دسته جمعی می پردازیم، که مربوط به زمانی است که هنوز چهره های اسیر توسط سپاه پاسداران، در انفرادیهای طویل المدت به سر می بردند و همین عدم امکان دفاع باعث شد تا درخصوص آتهامات وارده، سایرین به روشنگری و بیان برخی حقایقی که وارونه جلوه داده می شد بپردازند.

 

{جستار اول}

 

اکاذیب کیفرخواست عمومی درخصوص محسن میردامادی

 

آقاي محمد علي ابطحي در اين نوشته مي افزايد:

"آقاي احمد عزيزی سفير ايران در آلمان مي گفت در سفر رسمي برخي اعضاء پارلمان ايران كه آقاي ميردامادی رئيس آن بود به قدری ذليلانه و طوری عليه مسئولان كشور مثل رهبری حرف مي زدند و بحث انتخابی و انتصابی را مطرح مي كردند كه من در نوشتن گزارش جلسه دچار مشكل شده بودم".

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

مطالب فوق هرچند توسط بنگاههای خبرپراکنی معلوم الحال در متن کیفرخواست منتشره آمده بودند، اما در دادگاه قرائت نشدند تا محسن میردامادی از وجود آنها در کیفرخواست آگاهی پیدا نکرده و فرصت دفاع در همان جلسه را پیدا نکند. اما بخشی از واکنشهای بوجود آمده در شرایطی که محسن میردامادی بدون تماس با دنیای خارج در انفرادی به سر می برد به این شرح بود:

  

 

تکذیب موضوع توسط احمد عزیزی سفیر وقت ایران در آلمان؛ در پی استعلام خانواده دکتر میردامادی

 

واکنش احمد عزیزی سفیر وقت ایران در آلمان که نقل قول مطرح شده با دو واسطه از وی انجام شده بود به اینصورت بود:

 

با آرزوی صبر برای شما و خانواده محترم،

 

از طرح چنین نقل قولی از آقای ابطحی متعجب و متأسف شدم. چگونه ممکن است اینجانب چنین مطلبی اظهار کرده باشم و اصولاً چگونه ممکن است هیأت پارلمانی ایران و جناب میردامادی چنین برخوردی در برابر طرف خارجی داشته باشند. حتی چنانچه اینجانب و جناب آقای ابطحی، شاید حدود هشت سال پیش که حقیر به یاد ندارم، بحثی نیز درباره مذاکرات هیإت در برلین کرده باشیم، قطعا نحوه انعکاس آن یا توسط ایشان یا دادستان بر اساس برداشت نادرست صورت گرفته است.

 

منبع: http://www.facebook.com/note.php?note_id=124962063149

 

 

یادداشت محسن آرمین درخصوص موفقیت آمیز بودن سفر و دستاوردهای ارزشمند آن برای کشور

 

محسن آرمین که خود در کسوت نایب رئیسی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم به ریاست محسن میردامادی داشت نیز در این خصوص یادداشتی منتشر کرد و در آن نوشت:

 

به عنوان نماینده مردم و نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی در مجلس ششم لازم دیدم در باره این نقل قول سخیف توضیحی عرض کنم.

 

یکی از نقاط درخشان در کارنامه مجلس ششم عملکرد این مجلس در عرصه سیاست خارجی است. مروری گذرا بر تحرکات و فعالیت های مجلس ششم در عرصه سیاست خارجی اعم از مصوبات و سخنرانی ها و سفرهای خارجی و دیدارهای دیپلماتیک کافی است تا روشن شود مجس ششم در مقایسه با مجالس پیش و پس از خود در این زمینه سرآمد بوده است.

 

یکی از دلایل عصبانیت برخی از مجلس ششم که هنوز همچون یک تکابوس آرام و قرار از ایشان ربوده است همین تحرکات و به اصطلاح بوالفضولی های مجلس ششم در عرصه سیاست خارجی بود. چرا که تا آن زمان نقش مجلس در این حوزه تنها تأیید سیاست های دولت بود و مجلس و نمایندگان آن به عنوان مجلس و نماینده نقشی در تصمیم سازی و تصمیم گیری نظام در این حوزه ایفا نمی کردند. این نقطه قوت محلس ششم بیش از هر چیز ناشی از تحرکات و فعالیت های کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی آن مجلس به ریاست دکتر میردامادی بود.

 

حضور نمایندگانی نظیر مرحوم احمد بورقانی که به علت سال ها فعالیت در نمایندگی ایران در سازمان ملل آگاهی ها و تجارب ارزشمندی اندوخته بو د، برغنا و کارآمدی این کمیسیون می افزود. در این میان دکتر میردامادی هم به تناسب رشته تحصیلی و هم به دلیل شناخت و آگاهی از مناسبات بین المللی به ویژه کشورهای اروپایی و هم به علت ویژگیهای شخصیتی خود در این نقطه قوت نقشی مهم داشت. مجموعه مصوبات و نطق های نمایندگان مجلس ششم در حوزه سیاست خارجی و به ویژه تحرکات و فعالیت های کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در این عرصه سند افتخار ی در تاریخ ادوار مجالس بعد از انقلاب به شمار می آید.

 

این ویژگی مجلس ششم چنان بدیهی و درخشان است که وارونه نمایی و تبلیغ آن به عنوان نقطه منفی و نقطه ضعف تنها از تردستان و شعبده بازان حرفه ای ساخته است. تکذیب این نقطه قوت و درخشان در حالی که مشروح مصوبات و نطق ها و نامه ها و سفرها و مذاکرات و دیدارهای دیپلماتیک مجلس ششم موجود و قابل مراجعه است، تنها از حامیان و طرفداران کسانی ساخته است که دراین کشور به دروغ گویی شهره ملت شده است و در این صفت زشت چنان افراط می کنند که پایه گذار امپراطوری دروغ لقب گرفته است.

 

ایکاش تهیه کنندگان بیانیه سیاسی که عنوان ادعانامه دادستان برآن نهاده اند این شهامت را می داشتند که به جای ادعاهای بی پایه متن مذاکرات و سخنرانی های آقای میردامادی و دیگر اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی را در ملاقت ها و مجامع بین المللی که در مجلس موجود است ضمیمه ادعانامه خود می کردند.

 

آن ها چنین شهامتی ندارند زیرا دروغگو یان از رسوایی می ترسند.

 

متن کامل: http://www.facebook.com/note.php?note_id=139717352240&id=1454261010

 

 

یادداشت محمود اخون بارزاده درخصوص عزّتمندانه بودن سفر و نتایج بسیار مثبت آن

 

محمود اخوان بازارده نیز یکی از اعضای همان هیأت در سفر مزبور به کشور آلمان بود، که در همین رابطه طی یادداشتی به روشنگری پرداخت. در یادداشت محمود اخوان می خوانیم:

 

به گفته ناظران سیاسی، استقبالی که آلمانی‌ها از هیئت ایرانی کردند، کم سابقه و در حد رؤسای کشورها بود. چون فکر می‌کردند برای اولین بار یک هیئت سیاسی اصلاح طلب از مجلس مستقل اصلاحات وارد کشورشان شده است. انصافا آقای دکتر میردمادی در تمام ملاقات‌ها با شایستگی تمام از مصالح و منافع کشورمان در چارچوب قانون اساسی سخن گفتند.من که در تمام مذاکرات حضور داشتم، به یاد ندارم که طرف‌های آلمانی از موضوعات انتخابی و انتصابی بودن مسئولین ایران حرفی زده باشند، برعکس، این هیئت ما بود که به دلیل رفتار نامناسب آشوبگران در جلسه روشنفکران ایرانی که به دعوت بنیادی وابسته به حزب سبزها به آلمان رفته بودند، به آنها انتقاد کردیم.

 

و ادامه می دهد:

 

همه‌ی دنیا و همه ایرانیان آزاداندیش می‌دانند که تاکنون مجلسی به سرافرازی و آزادگی مجلس ششم نیامده است و جناب آقای دکتر میردامادی، سیاستمداری وارسته و مدافع آزادی و اصلاحات در چارچوب قانون اساسی بوده و همواره خواهد بود.

 

متن کامل: http://greenway88.wordpress.com/2009/09/06/%db%8c%d8%a7%d8%af%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%db%8c%da%a9-%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%d9%86%d8%af%d9%87-%d9%85%d8%ac%d9%84%d8%b3-%d8%b4%d8%b4%d9%85-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7/

 

 

گزارش پایگاه اینترنتی پارلمان آلمان از خلاصه مذاکرات دکتر میردامادی و روشن بودن دفاع وی از منافع ملی

 

اما جالب اینجاست که هرچند فعلاً اسناد رسمی مجلس و وزارت خارجه درخصوص این سفر درحال حاضر در اختیار مدعیان دروغگو است، اما خلاصه خبری که روی پایگاه اینترنتی پارلمان آلمان در این رابطه منتشر شده در اختیار عموم است و می تواند ناظر بیطرف را از موضع مقتدرانه هیأت ایرانی در مذاکرات آگاه کند.

 

در این خلاصه گزارش از اعتراض هیأت ایرانی به نحوه اداره کنفرانس برلین و همچنین تأکید بر استقلال قوه قضائیه ایران در بررسی پرونده های تشکیل شده برای شرکت کنندگان در آن کنفرانس سخن به میان آمده؛ مطلبی که البته خصوصاً امروز با رفتارها و واکنشهای دوگانه قضات دادگاههای سیاسی، در افکار عمومی به شدت مخدوش است.

 

برگردان فارسی متن این خلاصه گزارش و منبع اصلی آن از طریق پیوند زیر قابل دسترسی است:

http://www.facebook.com/note.php?note_id=126906048149

 

 

گزارش روزنامه آلمانی «ولت» از این سفر و تشریفات فوق العاده و غیرعادی آن که موجب زحمت برای ساکنان محل اقامت هیأت ایرانی شد

 

اما یکی از نکات جالب درخصوص این سفر، تشریفات کم سابقه پیش بینی شده توسط دولت آلمان برای هیأت ایرانی بود. این تشریفات در حدی بود که موانع ترافیکی پیش بینی شده در اطراف هتل محل اقامت و پرواز هلیکوپتر امنیتی در آسمان آن محله، موجبات زحمت برای ساکنان محل شده بود و روزنامه «ولت» در گزارشی این نوید را به ساکنان داده بود که با اتمام سفر هیأت ایرانی به ریاست محسن میردامادی، این تدابیر امنیتی برچیده خواهند شد و آسایش قبلی به محل باز خواهد گشت (!):

 

محله "ژاندارمن ماركت" در روزهای اخير شبيه يک منطقه امنيتی بود: موانع برای ماشينها و عابران پياده، گشتهاي امنيتی پليس در هر گوشه، و يك هلی كوپتر در آسمان كه مدام درحال گشت زنی بود، و حتی در رستورانها نيز بمنظور مقابله با بمبگذاری، پليس مستقر شده بود. علت اين اقدامات تأمينی فوق العاده، اقامت محسن ميردامادی رئيس شورای روابط خارجی ايران، و هيأت همراه در هتل هيلتون ژاندارمن ماركت است، كه به دعوت پارلمان در پايتخت به سر می برند.

 

این گزارش ادامه می دهد:

 

ز آنجا كه درحال حاضر اقدامات تأمينی براي اين بازديدكنندگان در جريان است، پليس برلين اطلاعات بيشتری درخصوص برنامه اين هيأت ارائه نداد.

 امروز محسن ميردامادی از وايمار بازديد كرد، فردا به هامبورگ پرواز می كند، و از آنجا راهی تهران می شود. لذا از آن پس - با برچيده شدن ملاحظات فوق العاده امنيتی - ژاندارمن ماركت مجدداً مثل قبل، آزادانه در دسترس عموم خواهد بود.

 

برگردان فارسی متن این گزارش و منبع اصلی آن از طریق پیوند زیر قابل دسترسی است:

http://www.facebook.com/note.php?note_id=127048228149

 

 

 

در این بیانیه سیاسی که رسانه ضدملی ضرغامی بارها به آن پوشش داد، و به اصطلاح آنرا کیفرخواست می نامید، افتراهای بسیار دیگری هم قابل مشاهده است که درخصوص محسن میردامادی، می توان به این نمونه نیز اشاره کرد:

 

مواضع ضد ملی و ضد مردمی اين حزب در مسئله انرژی هسته ای تا جايی بالا مي گيرد كه دبير كل آن آقاي محسن ميردامادی كه رئيس وقت كميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس ششم نيز بوده خواستار تسليم سريع ايران در مقابل غرب می شود و در سخنانی كه در مطبوعات مهرماه 82 درج شد ابراز می دارد: "شرايط بين المللی در حال حاضربه بگونه ای است كه اگر ما آن را نپذيريم فشارهای بين المللی بر ما بطور جدی افزايش می يابد ".

 

و امروز دیگر کیست که نداند محکمه ای که در کیفرخواست آن، یک مسئول سیاست خارجی کشور به خاطر یک اظهار نظر کاملاً عادی، قبل از برگزاری محکمه «ضد ملی» و «ضد مردمی» خوانده می شود در موضوع مورد ادعا صلاحیت رسیدگی بیطرفانه را از خود سلب کرده است.

 

جالبتر آنکه نگارنده کم اطلاع و ناآگاه  این بیانیه سیاسی آنچنان مقدم و تالی را آورده که هیچ ارتباطی با هم ندارند؛ و از اظهار نظر مورد اشاره هم به هیچ وجه نمی توان ادعای «تسلیم ایران در برابر غرب» را از آن استخراج کرد؛ و نقل قول ناقص نیز درخصوص پروتکل الحاقی است که موضوع «پذیرفتن» آن مطرح است و محسن میردامادی در موضع یک کارشناس سیاست خارجی هشدار می دهد که زمان پذیرفتن این پروتکل با هزینه کم، امروز است.

 

یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که دولت پرطمطراق نهم ماهها قبل از نگارش این کیفرخواست و بعد از هزینه تراشیهای گزاف برای کشور در زمینه انرژی هسته ای، عملاً امتیازات زیادی را از دست داد و نهایتاً هم پروتکل الحاقی را پذیرفت؛ و امروز هم کشور را در آستانه ماجراجوئیهای خطرناک بین المللی قرار داده است، اما به لطف مددهای غیبی، کوچکترین نگرانی برای این فرصت سوزی ها و هدررفت سرمایه ها ندارد.

 

این بیانیه کینه توزانه سیاسی همچنین در جای دیگری درخصوص کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم چنین نوشته است:

 

بي هويتي اصلاح طلبان در سياست خارجي شاخص ترين وجه و بارزترين خصوصيت آنها بود. از هيچ دريوزگي براي جا انداختن خود در برابر غرب فروگذار نمي كردند. غربيها اگر ظالمانه ترين تقاضاها را هم داشتند حاضر به انجام آن بودند و بدتر اينكه در مواردي پيش بيني مي كردند كه غرب چه خواسته اي مي طلبد پيشاپيش آنها خود را هماهنگ نشان مي دادند. اوج اين قضايا در مجلس ششم بود.

كميسيون سياست خارجي گويا جزئي از وزرات خارجه غرب بود كه يكسره وزارت‌خارجه بي‌بند و بار آن روز را هم مورد ملامت قرار مي داد و بقول آقاي كروبي كه يكبار مي گفت كه اعضاي كميسيون خارجي مجلس با هر هيئتي كه صحبت مي كنند در مورد خوبي روابط با آمريكا حرف مي زنند، حتي اگر آن كشور خودش ضد آمريكايي باشد.

 

از دیگر اتهامات محسن میردامادی در این عریضه، طراحی سازمانی به نام «سازمان رأی» است که با اندکی تغییر، در نیروی مقاومت بسیج اجرا می شود و هدف آن استفاده غیرقانونی از تشکیلات نظامی بسیج، برای هدایت و سازماندهی آرا است؛ حال آنکه درخصوص یک حزب سیاسی، انجام این کار فعالیتی کاملاً مشروع و قانونی است.

 

به دلیل جلوگیری از اطاله کلام، این متن غیرحقوقی و غیرقانونی (کیفرخواست عمومی) در اینجا بیش از این مورد مداقه قرار نمی گیرد. خوانندگان علاقه مند و جویای حقیقت می توانند به پاسخ مبسوط جبهه مشارکت به اتهامات رجوع کنند:

 

 

بیانیه تفصیلی جبهه مشارکت در پاسخ به کیفرخواست دادستان معزول تهران در چهارمین دادگاه نمایشی

 

بخش اول: http://norooznews.biz/news/14439.php

 

بخش دوم: http://norooznews.biz/news/14604.php

 

بخش سوم: http://norooznews.biz/news/14671.php

 

بخش پایانی: http://norooznews.biz/news/14757.php

 

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

 

ادامه دارد...

 

جستار دوم (به زودی): خلاصه اتهامات و لایحه دفاعیه محسن میردامادی + متن بیانیه های مورد استناد

دادگاه متهمان انقلاب مخملی - مجتمع قضایی امام خمینی
مرداد و شهریور 88


 


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم ارزقنی فیه طاعة الخاشعین واشرح فیه صدری بانابة المخبتین بامانک یا امان الخائفین

عریضه یازدهم در پانزدهم رمضان المبارک

از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی

به : دادستان تهران

 

سلام آقای دادستان

دیشب، ماه شب چهاردهم را در وسط آسمان شهرمان دیدید؟ چقدر درخشان بود و چقدر زیبا. اما من در آسمان دلم تنها یک ماه دیدم یک ماه منور آن هم در شب ولادت یکی از عزیزترین و کریم ترین بندگان خدا، فرزند زهرا(س) و علی (ع) و نواده پیامبر رحمت(ص) یکی از دو سید و شباب اهل جنت، حسن مجتبی(ع) هم او که زندگیش و منش و سلوک سیاسی اش برطبق خواست و اراده مردم شکل گرفت و آن گاه که حتی نزدیکانش و فرماندهان سپاهش به او پشت کردند، عطای فرمانروایی را بر لقایش بخشید و به کار فرهنگی روی آور شد و بدین سان صلح حسنی به میزان قیام حسینی موجب دوام و بقای اسلام شد اما عجبا که وجودش را تاب نیاوردند و با خدعه جام مرگ را به او نوشاندند!

آری دیشب در شب سرور عالمیان در چنین مناسبت فرخنده ای ما، من و فرزندانم و خانواده مصطفای سلاله فاطمه(س) و فرزندان صالحش و دیگر خانواده های مظلوم زندانیان سیاسی چه شکوه ها که نکردیم با مولایمان با سرور جوانان اهل بهشت و چه ندبه ها که نکردیم در بارگاه لطف خدای حسن و خدای حسین و خدای فاطمه و خدای علی و خدای محمد صلوات الله علیهم اجمعین. و ناگاه در ژرفای وجودمان نفرت از ظلم پذیری به قلیان درآمد و باز یک پارچه فریاد شدیم. فریاد. خدایا تو را سپاس که قدرت فریاد و اعتراض و نفی و انکار ستم را در ما قرار دادی و تو را سپاس که به ما شعور زندگی انسانی را و تن ندادن به شهوات حیوانی را برای ادامه دو روز عمر بی حاصل عطا فرمودی. و سپاس که ما را قرائت و کتابت و خطابت و بلاغت آموختی تا در چنین روزی که در بارگاه ظلم شمشیرهای آخته نیرنگ و فریب و دروغ و دغل و داغ و درفش و زنجیر ستم ما را تهدید می کند، سلاح انسانی زبان و قلم به کارمان آید. سپاس تو را که بهترین و محبوب ترین معبودی و قادرترین پروردگار.

دیشب شبی جاودانه بود برای ما که بدر منیر خانه مان در گوشه ای به عبادت مشغول بود و ما نام زیباش را برای اهل حق تکرار کردیم، همانطور که روزانه برای شما تکرار می کنیم تا یادتان بماند که خدای مظلومان خود طریق صلاح را پیش پای آنان خواهد گذاشت و حتی در معرکه خناسان دغل متاع گرانبهای حقیقت مشتری خود را خواهد داشت. بگذار رسانه های ارگان کودتا بر طبل خشونت خویش محکم تر بکوبند. چه باک! ما گوش هایمان به شنیدن آیات رحمانی عادت دارد و مناجات عرفانی. بدر منیر خانه ما؟ پشت کدام پرده کثیف مستوری به بندش کشیده اید آقای دادستان؟ برای جرم ناکرده؟ آه نه یادم نبود برای جرم خدمت، صداقت، همت، غیرت، حمیّت، عزّت و همه صفات و خصلت های خدادادی و اکتسابی که به ندرت در یک مرد در یک انسان متجلی می شود. گناه بزرگی است درافتادن با باطل با ظلم با نامردمی! گناه بزرگی است تلاش مضاعف برای حفظ دستاردهای انقلابی مردمی، گناه بزرگی است ایستادن در برابر خواسته های نامشروع و غیر قانونی، گناه بزرگی است نه گفتن به مصلحت جویان دین فروش. آری همسر من گناهکار است و من به این گناهان بزرگ او افتخار می کنم. حالا شما بفرمایید این فرد خاطی و گناهکار را چرا از یک ملت پنهان کرده اید؟ زندانی که دیگر مخفی کردن ندارد. خوب اگر قرار بود ما همه بمانیم در بی خبری از او پس چرا احضارش کردید چرا زندان تحویلش گرفت تا این بدنامی آشکار ثبت شود به نام دادستان که مسئولیت زندانی را دارد در زمان اجرای حکم؟ خوب می گذاشتید آن از ما بهتران خودشان بیایند مثل فردای کودتا بگیرند و ببندند و ببرندش. می گذاشتید جرأت و اعتماد به نفسشان را یک بار دیگر امتحان کنند.

آقای دادستان باور کنید من به عنوان یک انسان آزاده رسم ضعیف کشی نداشته و ندارم و اگر برایم محرز شود که شما نیز ناخواسته در معرض بهره برداری و سوء استفاده کودتاچیان قرار گرفته اید و در صورت رضایت خودتان تمام قدرتم را در دفاع از شما به کار خواهم گرفت اما این احراز موقعیت با اظهارات خود شما ممکن است نه با قرینه ها و شواهد و نشانه هایی که ما می بینیم. اینک ما مجبوریم شما را مقام مسئول بدانیم و برای همین این عریضه ها خطاب به شماست. من که مطئنم شما خواننده روزانه آن ها هستید پس لطفا اگر باید مخاطب تغییر کند به من اطلاع دهید و اگر دوست ندارید علنی باشد، به نوعی پیغام بدهید مثل پارسال که تازه رخت دادستانی پوشیده بودید و به ما اطمینان می دادید که همه موارد تخلفات غیرقانونی کودتاچیان را رسیدگی خواهید کرد به شرط این که شما آرام باشید، ننویسید، مصاحبه نکنید و ناگهان ما دیدیم در شب قدر یکی از خدمتگزاران انقلاب با سابقه ای طولانی در خدمت با حکم شما باز داشت شد و این طلیعه بازداشت های بعدی بود و یورش های بعدی و ... مهم نیست گذشته ها را می شود جبران کرد. شما بیایید از فشارها بگویید و فشارآورند گان و بقیه اش را بسپارید به خدا. بسپارید به دست ما. خداوند هرجا صلاح باشد از ما انسان های ضعیف، ابزار کارآمد و قدرتمندی می سازد برای به هوش آوردن بندگان غفلت زده اش. ما قدرتمند می شویم به خواست خدا و ناتوان می شویم به خواست خدا و عزیز می شویم به خواست خدا و ذلیل می شویم به خواست او. شما که خدای ناکرده ضعف و ذلت نمی خواهید با آن همه سوابق نیکوی قبل ترهایتان؟ برای رسیدن به عزت باید ذره ای شجاعت داشت و توکل بسیار.

آقای دادستان

امروز باز هم برای اتمام حجت با دفتر شما تماس گرفتم. خودم را معرفی کردم. گفتند دادستان نیست! نگذاشتند با شما صحبت کنم. گفتم چه کسی باید جوابگوی من باشد؟ گفتند نمی دانم. گفتم اسم شما چست؟ گفتند نمی دانم!!! گفتم شما که نام خودتان را نمی دانید در دفتر دادستان چه می کنید؟ گفتم شما از حقوق چیزی می دانید گفتند خیر. گفتم به آنان که حقوق می دانند بگویید مرا طبق قانون و حقوق شرعی و انسانی  از احوال همسرم باخبر کنند و بیش از این در ماه رمضان بر میهمانان ضیافت الهی ظلم روا ندارند که عاقبت خوشی ندارد. گوشی را نگذاشت. خداوند رخصت قطع تماس را به تلفن چی شما نداد و گفت شنبه بیایید ایشان را ببینید. ملاقات حضوری؟ این ملاقات با شما اگر ممکن است بفرمایید زنگ بزنند به من و زمانش را اعلام کنند وگرنه عزت نفس من اجازه نمی دهد برای کار عبث وقت تلف کنم. در احکام شرعی هم  آمده است که از هرکاری که امکان بطلان روزه را در ماه رمضان فراهم کند خودداری شود و من نگران سلامت روزه ام و سلامت جسمم هستم و قصد انجام کارهای بی حاصل را در این ماه ندارم. اگر قرار است خبری بدهید، زودتر بدهید و اگر قرار است موجب وهن و بی حرمتی و هتک آبروی یک مسلمان روزه دار را فراهم کنید زهی خیال باطل. اما آقای دادستان این هشدار را از من داشته باشید که اگر قرار باشد مراجعه حضوری داشته باشم و همان داستان های سابق تکرار شود، من در جلوی دفتر شما خیمه خواهم زد تا رسیدن به پاسخ. خیمه ای زینبی.

اللهم اسئلک الامان یوم لاینفع الظالمین معذرتهم و لهم لعنة و لهم سوء الدار


 


نوروز: خانواده هفت شکایت کننده از سردار مشفق در بیانیه ای خواستار رسیدگی به شکایت اعضا خانواده خود شدند و همچنین از نبود امنیت برای خانواده این زندانیان خبر دادند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نوروز متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

باسمه تعالی
من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدواالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا
رئیس محترم قوۀ قضائیه
با سلام و احترام ، پیرو شکایت نامۀ قانونی و حقوقی هفت نفر از قربانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، که به استناد فایل صوتی اعترافات یکی از سرداران سپاه پاسداران مبنی بر طراحی برنامه هایی جهت مخدوش نمودن نتیجۀ انتخابات، صورت پذیرفت، متأسفانه به جای رسیدگی به شکایت مذکور، شاهد نامناسب ترین و سخیف ترین نوع برخورد با این حرکت کاملأ قانونی و منطقی که طبق اصل صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی حق هر شهروندی می باشد، هستیم.
از 22 خرداد 88 تا کنون افراد بسیاری در اعتراض به نتایج انتخابات ، دستگیر و در دادگاه های غیرعلنی، نمایشی و فرمایشی، محاکمه و به حکم هایی ناعادلانه محکوم شده اند. در این جریانات، فجایع تأسف باری که رخ داد و خونهای بی گناهی که بر زمین ریخته شد، چهره ای بس ناخوشایند نه تنها از ایران، بلکه از اسلام عزیزمان به جهانیان معرفی نمود که متأسفانه تأثیراتش جبران ناپذیر است.
از آن هنگام، مخالفین و معترضین به نحوۀ اجرای انتخابات و اعلام نتایج غیر متعارف که امیدی به رسیدگی و پیگیری شکایت نداشتند، بارها با این سؤال از سوی برخی مسئولین نظام مواجه بوده اند که چرا شاکیان، مطالبات خود را کف خیابان ها تعقیب می کنند و اینک این شکایت که نه در کف خیابان، بلکه کاملأ حقوقی و از طریق مراجع قانونی ذیربط، مطرح شده ، آزمونی شد که دستگاه قضا و مسئولین نظام بتوانند به جای موضع گیری های کاملأ جهت دار، صداقت گفته های خود را به نمایش گذارند، لکن با کمال تأسف، به جای پیگیری موارد مطروحه در شکایت مذکور، اقدام به بازگرداندن برخی شاکیان و تهدید به بازگرداندن برخی دیگر به زندان نمودند.
اگر عاملین و برخوردکنندگان اندکی اندیشه و تأمل می کردند، درمی یافتند که این نوع برخورد که با عدم تکذیب سخنان سراسر کذب و افترا آمیز فردی موسوم به سردار مشفق از سوی مراجع مسئول و غیر مسئول همراه بود، خود تأییدی بر حقانیت شکایت این هفت قربانی پرونده سازی های پس از انتخابات می باشد.
صد البته شکایت این هفت نفر نمادی از فریاد اعتراض مردم و تمام قربانیان کودتای انتخاباتی سال گذشته می باشد و چه حسن تصادفی که عدد هفت همواره عددی مقدس و سمبل کثرت بوده است.
کثرت قربانیانی که حتی به فرض بعید اعتراض غیر قانونی، باز هم مستحق این تجاوزها و خشونت ها نبوده اند.
سردار مشفق در سخنان خود ضمن اعتراف صریح به مداخلات غیرقانونی یک نهاد نظامی اجماعی، که قانونأ باید بیطرف باشد، به سود یک نامزد و علیه نامزدهای دیگر در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری، اتهامات و افترائات متعددی به افراد و احزاب مسلمان، طرفدار انقلاب و خط امامی زده است.
همسران ما ضمن اعلام شکایت نسبت به افترائات مزبور، اعلام جرم خود را صرفأ به مداخلۀ غیر قانونی برخی از مسئولان و فرماندهان قرارگاه ثارالله در انتخابات اختصاص داده اند.
جای بسی شگفتی است در نظامی که مدعی عدالت علوی است، به جای برخورد با مجریان واقعی، یعنی معدود مسئولان و فرماندهان یک نهاد نظامی که رسمأ و علنأ و بر خلاف قوانین موجود، در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری به سود یک نامزد مداخله کرده و خود به این مداخلات، صریحأ اعتراف کرده اند، دادستان محترم تهران، شاکیان را تهدید به برخورد مجدد می کند و برخی از آنان را به زندان برمی گرداند.
لذا ما امضاکنندگان این نامه که خانواده های این هفت شاکی هستیم بر خود لازم می دانیم حال که تعدادی از آنان به جرم شکایت قانونی راهی محبس شده و تعدادی نیز در انتظار احضار به سر می برند (به مصداق "...فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر" ) شکایت بحق آنان و دیگر قربانیان را تا حصول نتیجۀ نهائی ادامه داده و یادآور می شویم که سرکوب، خفقان و عدم امنیت عمومی منجر به تشدید بی اعتمادی در جامعه شده و ادامۀ این روند و پرورش ظلم و ستم ، علاوه بر عقوبت اخروی، در این دنیا نیز گریبان عاملین و مسببین خود را خواهد گرفت.
وَ اتّقوا یومأ لا تَجزی نفسٌ عَن نفسٍ شیئأ و لا یُقبَلُ منها عدلٌ و لا تَنفَعُها شَفاعَةٌ و لا هُم یُنصَرون

مهناز اصغرزاده (امین زاده)
عفت خطیبی (صفائی فراهانی)
هنگامه رضوی (نبوی)
مریم شربت دار قدس (عرب سرخی)
سکینه کریم زاده (رمضان زاده)
زهرا مجردی (میردامادی)
فخرالسادات محتشمی پور (تاج زاده)


 


 

از آ نجا که جنبش سبز یک جنبش حقوق مدنی است نگاه غالبش به مسائل داخلی کشور است اما به اقتضای  شرایطی که کشورمان درآن قرار گرفته است و بدلیل سیاست خارجی تهاجمی و ماجراجویانه ای که دولت احمدی نژاد در این پنج سال پیموده و کشور را با صدور پنج قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و تشدید تحریم های اقتصادی جهانی و شبح جنگ مواجه ساخته است بناچار جنبش سبز باید نگاهش را دراین عرصه نیز بیش از پیش شفاف سازد تا تمایز راهش از اقتدارگرایان حاکم برایران معلوم گردد . هرچند رهبران جنبش سبز بمناسبت دراین باره اعلام نظر کرده اند اما به نظر می رسد که دراین باره باید عرصه گفتگو را گشوده داشت تا به جمع بندی روشن و مورد اتفاقی دراین موضوع دست یافت و آنچه در ادامه آمده است برداشتی دراین زمینه ازسوی یک عضو کوچک همراه جنبش است به امید آنکه توسط دیگران پی گرفته و تکمیل شود .

  • بدیهیست که جنبش سبز به اصل آرمانی انقلاب اسلامی یعنی « استقلال » باور تام دارد و تحقق این اصل را در این می داند که مرکز ثقل تصمیم گیری دراداره امور کشور درداخل و بدون هرگونه مداخله و نفوذ خارج بوده و توسط نمایندگان واقعی مردم باشد .
  • تاکید بر اصل « استقلال » به معنای بریدن از جهان و انزوا یا درافتادن با دیگران و رویایی نیست بلکه تنظیم روابط و سیاست خارجی برپایه تعامل با دیگر کشورها با هدف تامین وتضمین منافع ملی است و اصل راهنما در این باره « نه سلطه  گری و نه سلطه پذیری » است . به عبارت دیگر از سه گزینه سیاست انفعالی و تسلیم پذیری ، تهاجمی و ماجراجویانه ، و فعال و تعاملی ، برگزینه سوم باور و تاکید دارد و از اینرو اجرای سیاست تنش زدایی با دیگر کشورها و اعتماد سازی در عرصه جهانی را با هدف حل بحران موجود در عرصه سیاست خارجی، تأمین و تضمین منافع ملی و رشد و توسعه کشور توصیه و تجویز می نماید .
  • در رابطه با حل مشکل پرونده هسته ای نیز عبور از این دالان یعنی سیاست تنش زدایی و اعتماد سازی را ضرروی می داند . با این توجه که سیاست دستیابی به دانش و فن آوری صلح آمیز انرژی هسته ای به عنوان یک حق و در چارچوب قواعد بین المللی برای کشورمان پذیرفته شود اما احقاق این حق باید در کنار و با تأکید بر حفظ دیگر حقوق ملی نظیر استقلال، تمامیت ارضی، رشد و توسعه کشورتعقیب شود وبه هیچوجه نمی تواند و نباید دلیل و توجیهی برای بلاموضوع کردن یا نادیده گرفتن و کم بها دادن به حقوق پایه و اساسی شهروندان در داخل باشد . از آنجا که راه پیموده شده در باره این پرونده از سوی اقتدارگرایان حاکم نادرست و ماجراجویانه بوده است برگرداندن این پرونده به مسیر درست نیاز به تغییر نگاه در سیاست خارجی برپایه اصول پیشین دارد و اینکه بتوان براساس اعتماد متقابل با جامعه جهانی به حل مشکل پرداخت .

 اما در موقعیت کنونی که کشورمان بدلیل عملکرد اقتدارگرایان حاکم در معرض تحریم های شدید اقتصادی و بعضا سیاسی و خطر تهاجم نظامی قرار گرفته است آشکاراست که جنبش سبز مخالف با اعمال این تحریم ها و هرگونه تهاجم نظامی به حریم سرزمینی ایران می باشد چرا که فارغ از راه پیموده شده در زمینه پرونده هسته ای ، آسیب های اصلی از ناحیه اعمال این اقدامات متوجه مردم و جنبش سبزمی شود . اعمال تحریم اقتصادی از یک سو به اقشار متوسط جامعه که نیروی اصلی و پیش برنده جنبش سبز است آسیب جدی می رساند و از سوی دیگر راه را برای سود جویی و رانت خواری اقتصادی نهاد های نظامی و امنیتی که دست بالایی دردلالی و قاچاق دارند ، هموارتر می کند . هرگونه تهاجم نظامی نیز بهترین بهانه است تا جناح حاکم ته مانده آزادیها را جمع کند و سرکوب کامل مخالفان و منتقدان وضع موجود و جنبش سبزرا عملیاتی نماید ضمن اینکه تهاجم نظامی می تواند بهانه و توجیهی  شود برای همه ناکارآمدی ها و بی کفایتی های دولت احمدی نژاد در اداره امور کشور، و به سادگی مطالبات مدنی و دموکراتیک ملت ایران در قالب جنبش سبز را تحت الشعاع قرار داده وبه حاشیه ببرد. علاوه بر این با توجه به ماهیت ملی و استقلال طلبانه جنبش سبز در صورت تهاجم نظامی دفاع از تمامیت ارضی کشور کانون اهتمامات جنبش سبز قرار خواهد گرفت.   

  • در تاریخ معاصرایران هرگاه جنبشی اجتماعی برای دستیابی به مردمسالاری و حقوق مدنی شکل گرفته و حتی به پبروزی رسیده است سوگمندانه با مداخله قدرت های خارجی به سرانجام نرسیده و ناکام مانده است . کودتادی 28 مرداد و ساقط کردن حکومت ملی دکتر مصدق و تحمیل 8 سال جنگ پس از پیروزی انقلاب اسلامی دو نمونه آخر از اینگونه مداخلات است که دموکراسی خواهی مردم ما را ناتمام گذاشت . در شرایط کنونی نیز این خطر احساس می شود که در یک عملیات دو سویه از سوی جنگ طلبان اقتدارگرای داخلی  و خارجی جنبش سبز مردم ایران در میانه راه فدا شود و راه به سرانجام نبرد . ازاینرو این جنبش افراد و گروههایی را که درداخل و خارج ایران بر طبل تحریم و جنگ می کوبند دو روی یک سکه و در تقابل با جنبش سبز ارزیابی می کند .
  • جنبش سبز ریشه عمیق در تاریخ و فرهنگ مردم ایران دارد و برپایه شرایط و مقتضیات کاملا داخلی اما با درک و فهم تحولات جهانی و درانطباق با آن شکل گرفته و برای دستیابی به « دموکراسی در داخل و صلح در جهان » به پیش می رود و بدیهیست که از همه دموکراسی خواهان و صلح طلبان جهان انتظار دارد که یاریگر این جنبش بوده وبا هرگونه جنگ طلبی از سوی قدرت های خارجی علیه ایران به مخالفت برخیزند . پیروزی جنبش سبز درایران نه تنها دموکراسی را برای مردم ایران به ارمغان می آورد بلکه پیام آور صلح و آرامش برای جهان خواهد بود و یکی از شروط تحقق این پیروزی عدم مداخله خارجی در امور داخلی ایران است.

 


چکیده : گرچه عده ای که نفع خود را در تفرقه و شقه شقه کردن مردم می دانند باپرونده سازی و اقداماتی گسترده به نام مبارزه با جنگ نرم نفرت پراکنی را ادامه می دهند و جریانهای ناسالمی که امروز گاهی در فضای مجازی می بینیم که مقدسات را به سخره می گیرند ، ریشه در این میلیاردها تومانی دارد که به عنوان جنگ سایبری و لشگر سایبری هزینه می شود .

 

تازهترین دیدار میرحسین موسوی با جمعی از فرزندان خانواده های ایثارگران بود.  موسوی در این دیدار ضمن ترسیم آثار جنبش سبز مردم ایران، بر اتحاد واستقامت تا تحقق تغییرات مطلوب در کشور تاکید کرد.

به گزارش خبرنگار کلمه میرحسین موسوی جنبش سبز مردم ایران را موجب الفت ونزدیکی اقشار مختلف مردم به یکدیگر دانست و گفت: «راهبرد زنجیره انسانی از میدان تجریش تا میدان راه آهن در سطح ملی دنبال می شود و همه ما با تکثر آرا، عقاید و فرهنگها و قومیت ها به تدریج لکنت زبان خود را از دست می دهیم و می توانیم راحت تر با هم صحبت کنیم.»

حلقه وصل تشکلها: آزادی٬ عدالت و پاسداری از حقوق ملت

جنبش سبز زمینه آشتی ملی را فراهم  آورده است

وی در همین زمینه افزود :«تشکل های سیاسی که با سیاست های غلط از هم جداشده بودند، به تدریج به هم نزدیکتر می شوند، با هم مذاکره می کنند و بر سر یک سفره می نشینند. آنچه نقطه وصل آنها با یکدیگر است تلاش برای آزادی، عدالت و تفاهم بر سر پاسداری از حقوق ملت است. مرزهای خودی و ناخودی به تدریج کمرنگ می شود و به جای آن تعامل و گفت و گو می نشیند. امروز به برکت یک جنبش سبز مردمی زمینه آشتی ملی، دوستی و وحدت بیش از همیشه بین فرهنگهای گوناگون، قومیت ها و شیعه و سنی و همه اقشار بوجود آمده است.»

عده ای نفع خود را در تفرقه می بینند

به نام مبارزه با جنگ نرم نفرت پراکنی می کنند

رسانه ملی را به یک رسانه تفرقه افکن یکطرفه تبدیل کرده اند

موسوی گفت :«گرچه عده ای که نفع خود را در تفرقه و شقه شقه کردن مردم میدانند با پرونده سازی و اقداماتی گسترده به نام مبارزه با جنگ نرم نفرت پراکنی را ادامه می دهند و جریانهای ناسالمی که امروز گاهی در فضای مجازی می بینیم که مقدسات را به سخره می گیرند، ریشه در این میلیاردها تومانی دارد که به عنوان جنگ سایبری و لشگر سایبری هزینه می شود. آنها می خواهند همانطور که رسانه ملی را با دخالت خود به یک رسانه تفرقه افکن یکطرفه تبدیل کرده اند فضای مجازی برآمده از جنبش سبز را با ویروس های خود آلوده کنند تا اعتماد ملت اسلامی ما از این پنجره زیبای باز شده سلب شود ولی این توطئه نیز نتیجه عکس خواهد داد.»

سیاست نامه های قدیمی هم ظلم و ویرانی ملک را قرین  هم می دانستند

نخست وزیر دوران دفاع مقدس ضمن اظهار تاسف از اینکه نظام دچار جمود،فساد و ظلم شده است، گفت: «نظام هم اکنون نمی تواند متناسب با تغییرات جهانی و تغییرات داخلی تحول لازم را در خود ایجاد کند. این موضوع طبیعی هم هست چرا که موثرترین عنصر برای تغییرات مطلوب دخالت مردم در همه امور و رعایت حق تعیین سرنوشت برای ملت و رعایت حقوق شهروندی است. حتی سیاست نامه های قدیمی هم ظلم و ویرانی ملک را با هم قرین می دانستند.»

امروز زندانهای ما از فرزندان مبارز و آزادیخواه این کشورپر شده

میرحسین گفت :«قدیم ها در کتابهای دینی خود از زندانهای منصور دوانیقیها و هارون الرشیدها می خواندیم و امروزه زندانهای ما از فرزندان مبارز و آزادیخواه این کشور پر شده است. حتی کسانی که شاکی از اتهاماتی هستند که بر آنها وارد شده به زندان برده می شوند و تهمت زننده و دستگاههای حامی او دور از دسترس قوه قضاییه قرار می گیرند.»

رمز بازگشت نشاط به جامعه

موسوی کلیدی ترین رمز تحقق مردمسالاری را قبول آرای مردم دانست و گفت : «آرای مردم است که می تواند کشور را از بحرانی که در آن گرفتار شده ،نجاتبدهد و شور و نشاط را به جامعه بازگرداند.»

 منبع : کلمه


 


«هر کس سخنرانی سردار مشفق را بشنود اذعان می کند که از این اعجوبه ها و از این پدیده ها کمترین کاری که بر بیاید تقلب است. کسی که همه نوع دروغ را می گوید، همه نوع تهمت می زند. همه تحلیلها را وارونه می کند و این همه اطلاعات غلط به مستمع از همه جا بی خبر خود می دهد اگر رأی مردم دستش باشد امانت داری می کند؟ خب همین ها انتخابات را برگزار کردند و معترضین به نتایج انتخابات را همین ها گرفتند ، زدند و سعی کردند صدایشان را خفه کنند. به گمان من اصلا رأی شماری نبود و اگر رایی هم شمرده شد فقط در صندوقها بود و در مرحله تجمیع هر چه خواستند کردند و بعد یک نتیجه اعلام شد بر اساس همان طرح کودتا. اگر نبود چرا حکم بازداشت افراد را سه روز قبل از انتخابات صادر کرده بودند.» شکوری راد که به نظرش تقلب جزئی از پروژه کودتا بوده است در گفت و گو با خبرنگار کلمه هدف از طرح شکایت توسط هفت نفر را علیه کودتای انتخاباتی به طور مشروح بیان می کند و وعده می دهد که این شکایت به عنوان یک سند ملی پیگیری شود.

متن کامل گفت و کوی خبرنگار کلمه با شکوری راد پیش روی شماست

مهم ترین هدف شکایت هفت نفر از اصلاح طلبان چه بوده است؟ آیا این هفت نفر در شرایطی که با وثیقه های سنگین به مرخصی آمده بودند و تحت فشار قرار داشتند، امید به پیگیری این شکایت از سوی قوه قضاییه وجود داشت؟

شکایت این هفت نفر شکایت شخصی خودشان نیست. گرچه مبتنی است به حقوقی که از آنها زایل شده یا فشارهایی که به آنها وارد آمده اما آنها در حقیقت به نمایندگی از طرف ملت شکایت کردند. سندی که تحت عنوان سخنرانی سردار مشفق منتشر شده نشان می دهد که انتخابات دهم ریاست جمهوری بر اساس یک طرح کودتا پیش برده شده است . همانطور که مهندس موسوی هم از ابتدا اعلام کرد نتیجه ای که برای آن انتخابات اعلام شد نتیجه واقعی انتخابات نبود بلکه برنامه ای از پیش طراحی شده بود که به اجرا درآمد و حوادث پس از انتخابات هم مبتنی بر همان طراحی کودتا صورت یافت. در واقع این هفت نفر این سند را به عنوان یک سند غیر قابل انکار در اثبات طراحی شده بودن کودتا مورد استناد قرار داده و در تاریخ ثبت کردند. البته معنایش این نیست که لزوما امیدوار باشند و یا اینکه ما امیدوارم باشیم که دستگاه قضایی به این شکایت به صورت عادلانه و قانونی رسیدگی کند.

دستگاه قضایی امروز خودش اسیر کودتا گران است اما چون شیوه اصلاح طلبانه، استفاده از حداکثر ظرفیتهای قانونی است آنها از این شیوه برای طرح موضوع استفاده کرده و در حقیقت کودتاگران را با چالشی مواجه کردند که یا باید بپذیرند که در یک روند قانونی به این ادعا رسیدگی شود و یا اینکه اصلاح طلبان را دوباره روانه زندان کرده و خودشان را افشا کنند و این اتفاق هم افتاد. چنانکه دیدیم برخی از این افراد که در مرخصی و در بیرون از زندان بسر می بردند دوباره به زندان فراخوانده شدند که معنایش این است که به این شکایت رسیدگی نخواهد شد. اما صدای این هفت نفر به عنوان صدای ملت بلند شد و هم در ایران و هم در جهان شنیده شد.

پس تاکنون پاسخی و یا واکنشی از سوی قوه قضاییه و یا دیگر مسئولان دریافت نکرده اید؟

تا کنون هیچ پاسخ مثیت یا خبری که راجع به سیر قانونی این شکواییه در دستگاه قضایی باشد،دریافت نشده است و خیلی هم نمی توان به آن امیدوار بود ولی این اقدام قانونی ثبت شده و دستگاه قضایی و کودتاگران را به چالش کشیده و آنها تا کنون در برابر این اقدام قانونی نتوانسته اند حتی یک جمله در دفاع از خود بیان کنند.

در حالیکه دخالت سپاه و نظامیان در انتخابات برخلاف قانون اساسی و نیز نظر و خواست امام (ره) است ، شما عدم واکنش قانونی مسئولین در این خصوص را چگونه تعبیر می کنید؟

اگر اظهارات سردار مشفق مورد بررسی قرار گیرد، روشن است که این تحلیل ها، تحلیل های منطبق بر آموزه های انقلاب اسلامی نیست و اساسا سیر حوادث از زمانی به زیر سئوال برده می شود که امام خود نیز در قید حیات بودند و اگر در این سخنرانی ها امام را بطور مستقیم زیر سئوال نبرده اند، به خاطر حفظ منافعی است که برای خودشان در نظر گرفته اند و نمی خواهند در این مقطع خودشان را در مقابل امام قرار دهند در حالی که اساس تفکر آنها در مقابل تفکرات امام و انقلاب اسلامی است و شیوه و روش شان هیچ انطباقی با آموزه های انقلاب اسلامی و خط امام ندارد. بنابراین از این منظر نمی توان به آنها نگریست و اساسا سنجش این سخنان با معیارهای خط امام بلاموضوع است چرا که هدف آنها، تنها حفظ قدرت است آنهم به هر قیمت و هر بهایی. آنقدر در این سخنرانی دروغ و تهمت و وارونه سازی حقیقت وجود دارد که انسان واقعا نمی تواند با گوینده این سخن و حامیانش که فرسنگها از حق و حقیقت فاصله گرفته اند بحث و گفتگو کند.

به نظر شما هدف اقتدارگرایان از انتشار نسبتا گسترده سخنان سردار مشفق در این مقطع زمانی چه بوده است؟

من نمی دانم سخنرانی سردار مشفق را چه کسی منتشر کرد و آیا از زیر دست آنها در رفته و یا اینکه خودشان منتشر کرده اند. من هر دو حالت را محتمل می دانم یعنی اینکه جبنش سبز آنقدر فراگیر هست و آنقدر رسوخ دارد که حتی در بیت سران کودتا نیز افرادی از جنبش سبز حضور دارند یعنی سران کودتا نمی توانند هیچ محیطی را برای خود کاملاً امن بدانند. از طرفی حتی این احتمال هم مطرح هست که عمدا این سخنرانی از طرف بخش افراطی کودتاگران منتشر شده باشند برای اینکه حرف آخر را زده باشند یعنی آشکارا بگویند که کودتا کرده ایم و پایش می ایستیم و از هیچ کس خجالت نمی کشیم و حساب نمی بریم. همه باید حساب کار خودشان را بکنند و حرف از قانون، مردم و از انتخابات نزنند. حرف آخر ما این است که سردار مشفق گفته و این هم یک کودتاست همه هم بدانند و همه هم بروند بنشینند سر جای خودشان.

در بحبوحه اعلام شکایت از سوی آقای تاج زاده و شش تن دیگر از آقایان اصلاح طلب فیلمی در خبرگزاری فارس منتشر شد که آقای تاج زاده در مکانی به گفته این خبرگزاری زندان اوین مسئله تقلب در انتخابات را رد میکنند. ماجرا چیست ؟واقعا آقای تاج زاده تقلب را رد کرده است؟ این فیلم چه زمانی و در چه شرایطی از تاج زاده گرفته شده است ؟ آیا اساسا شما صحت این فیلم را تایید میکنید؟

این فیلم زمانی منتشر شده که آقای تاج زاده در زندان است و خودش فرصت اظهار نظر در مورد آن را ندارد. شاید اصلا تاج زاده را به زندان برده اند تا بعد این فیلم را پخش کنند و روی آن تبلیغات کنند. جمله پخش شده از تاج زاده بخشی از تحلیل او در باره وقوع کودتا در انتخابات است. در یکی از دیدارهایی که اخیرا و قبل از بازگشتش به زندان با او داشتم او وقوع تقلب در انتخابات را قطعی و حتمی ذکر می کرد و معتقد بود تقلب جزء کوچکی از کودتایی که به اجرا درآمد بوده است. وی می گفت رفتار دولت و کودتاگران در دوره پیش از انتخابات به گونه ای بوده است که بر اساس آن تصور عدم تقلب در انتخابات دور از ذهن است.

این که یک جمله از سخنان تاج زاده را در جریان یک بحث و تحلیل تقطیع کنند و با حذف قبل و بعدش منتشر کنند کار جدیدی برای دستگاه تبلیغاتی کودتاگران نیست. حال سوال این است که اگر تاج زاده چنین نظری داشته پس چرا او را بازداشت کردید و در انفرادی نگه داشتید و مورد شکنجه جسمی و روحی قرار دادید. از او چه می خواستید و به چه جرمی محاکمه و محکومش کردید و چرا اکنون او در زندان است. مگر شما نمی گوئید او در انقلاب مخملی نقش داشته است. اگر چنین است پس این اظهار نظر را با آن ادعا چگونه جمع می کنید؟

خیلی خب، آنها می گویند تاج زاده چنین نظری را داشته و بیان کرده است. آنها که فیلم کاملی از گفتگوی خصوصی تاج زاده با صفایی فراهانی و رمضان زاده را گرفته اند بیایند فیلم را به طور کامل در تلویزیون پخش کنند و تاج زاده را هم دعوت کنند بیاید و همانجا در مورد نظرش توضیح بدهد و یا به سوالات موجود پاسخ بدهد. آنها از چه چیزی می ترسند که نه تنها نمی گذارند تاج زاده در تلویزیون صحبت کند بلکه او را به زندان برده اند و اکنون بیش از یک هفته است که حتی نگذاشته اند یک بار با خانواده اش تلفنی صحبت کند و معلوم نیست در کجا و در چه شرایطی نگهداری می شود.

گفتید که تاج زاده در اخرین دیداری که با او داشته اید ،به طور صریح گفته که در انتخابات تقلب شده است . شما خودتان در این باره چگونه فکر می کنید؟

بیش ازیک سال از زمانی می گذرد که آنها تعداد شرکت کنندگان در انتخابات را چهل ملیون و رأی احمدی نژاد را ۲۴ میلیون اعلام کرده و برایش جشن و شادمانی براه انداختند ولی هنوز برای خودشان هم باور نشده و از کابوس دروغ بزرگ خود بیرون نیامده اند و از همین رو دنبال دلیل برای اثبات آن می گردند.سوال این است که اگر تقلب نکرده اید و واقعا این همه از مردم رأی گرفته اید چرا این قدر مضطرب و نگرانید. چرا اینقدر همه را گرفته اید و کرده اید زندان.

هر کس سخنرانی سردار مشفق را گوش کند اذعان می کند که از این اعجوبه ها و از این پدیده ها کمترین کاری که بر بیاید تقلب است. کسی که همه نوع دروغ را می گوید، همه نوع تهمت می زند. همه تحلیلها را وارونه می کند و این همه اطلاعات غلط به مستمع از همه جا بی خبر خود می دهد اگر رأی مردم دستش باشد امانت داری می کند؟ خب همین ها انتخابات را برگزار کردند و معترضین به نتایج انتخابات را همین ها گرفتند ، زدند و سعی کردند صدایشان را خفه کنند. به گمان من اصلا رأی شماری نبود و اگر رایی هم شمرده شد فقط در صندوقها بود و در مرحله تجمیع هر چه خواستند کردند و بعد یک نتیجه اعلام شد بر اساس همان طرح کودتا. اگر نبود چرا حکم بازداشت افراد را سه روز قبل از انتخابات صادر کرده بودند. بنظر من تقلب جزئی از پروژه کودتا بود.

مهم ترین افدام جبهه مشارکت تا این لحظه برای پیگیری این شکایت چه بوده؟و بعد از این چه خواهید کرد؟

جبهه مشارکت بیانیه صادر کرده و طبیعتا خود یکی از شاکیان در این پرونده است. در صحبتهای سردار مشفق مکرر از این حزب یاد شده و نسبتهای دروغ به آن داده شده است. چه بسا این شکایت به صورت یک شکایت ملی دربیاید و جبهه مشارت به عنوان بخشی از ملت پای این شکایت را امضا کند. این شکایت به فراموشی سپرده نخواهد شد. یک اقدام قانونی است و دستگاه قضایی موظف به رسیدگی ست. سخنان سردار مشفق که تا کنون از طرف هیچ مقام مسئولی تکذیب نشده یک سند مهم است. حتی رئیس دفتر سیاسی سپاه از آن دفاع کرده و سندیتش را تأیید کرده است. بنابر این ما آن را رها نخواهیم کرد.

در اظهارات سردار مشفق که سندی برای این شکایت در نظر گرفته شده است، از اشخاصی دیگر از جمله آقایان هاشمی ، موسوی، موسوی خویینی ها، سید حسن خمینی، یونسی، آیت الله صانعی نیز به کرات یاد شده است و اتهاماتی نیز به آنها نسبت داده شده است. آیا خود این این افراد در این خصوص شکایتی کرده و یا خواهند کرد؟

اینکه این آقایان شکایت می خواهند بکنند یا نه بنده اطلاعی ندارم چون برخی از این اتهامات آنقدر بی ربط است که اساسا شکایتی را برنمی تابد و شأن آقایان نیست که به آن اعتنایی بکنند. خیلی از این آقایان هم امید به اینکه شکایتشان در دستگاه قضایی مورد رسیدگی واقع شود ، ندارند. این ابتکار عمل مختص این هفت نفر بوده که شکایت شان را تقدیم قوه قضاییه کنند و بخواهند که به آن رسیدگی شود. به نظر من این ابتکار عمل اقدام شایسته ای بوده که میتواند مورد تاسی دیگران نیز قرار بگیرد.


 


پس از پنج روز که از بازگشت محمد نوری زاد ،مستندساز و روزنامه نگار به زندان اوین می گذرد ،خانواده وی همچنان از او بی خبرند و نمی دانند که در کدام بند نگه داری می شود

همسر نوری زاد در گفت و گو با خبرنگار کلمه ضمن بیان این موضوع گفت: دوشنبه پس از پنج روز بی خبری از آقای نوری زاد به زندان اوین مراجعه کردیم تا شاید بتوانیم ایشان را ببینیم اما متاسفانه هیچ خبری از ایشان در دست نبود. به نظر می رسد در این مرحله که ایشان دوره ی محکومیت خود را سپری می کنند، نباید نیاز به بازجویی و نوازش مجدد داشته باشد و باید تاکنون از حال ایشان باخبر می شدیم.

خانم نوری زاد افزود : اطلاع از مکانی که یک زندانی در آن به سر می برد کمترین حق خانواده اش است. اما دریغ! اینگونه برخورد با هیچ یک از موازین شناخته شده ی انسانی- شرعی و قانونی سنخیت ندارد. ما همچنان در انتظار خبری از نوری زاد به سر می بریم و امیدواریم مسوولان زندان اجازه بدهند با ما تماس تلفنی بگیرد.

محمد نوری زاد، چهارشنبه گذشته، در پی تماس ماموران امنیتی خود را به زندان اوین معرفی کرد.

نوری‌زاد پیش از این به دلیل نوشتن نامه‌های سرگشاده به رهبری، پنج ماه را در زندان اوین تهران گذرانده و از سوی دادگاه تجدیدنظر به به سه سال و نیم حبس و پنجاه ضربه شلاق محکوم شده است.

به گفته خانواده نوری زاد مقام‌های امنیتی در تماس برای احضار او، از دلایل بازگشتش به زندان، سخنی به میان نیاورده‌اند.

محمد نوری‌زاد کارگردان، فیلمنامه‌نویس و روزنامه‌نگار ، دارای مدرک مهندسی برق ازدانشگاه علم وصنعت و مدرک درجه یک هنری (معادل دکترا) است. او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۵۹ با پیوستن به گروه فیلم‌سازی جهادسازندگی و برنامه روایت فتح مرتضی آوینی آغاز کرد.


 


بسم الله الرحمن الرحیم
دومین رمضان بی حضور عزیزان دربندمان به نیمه می رسد و امشب همه ما به مناسبت میلاد خجسته فرزند علی(ع) و زهرا(س)، کریم اهل البیت امام حسن مجتبی، به جشن و سرور می نشینیم اما چون سال گذشته دل هایمان مالامال از دردی است که از ستم دیدگی، آن هم در دیار خود و به دست مسئولین و حکمروایان خود برجانمان نشسته است. دردی که گذر زمان و تغافل های مسئولین و فراموشی دیگران آن را نکاسته بلکه به تعداد روزها و لحظه های تلخی که بر ما و عزیزانمان گذشته و می گذرد، بر آن افزوده می شود. درد هجر و دوری و از هم گسیختن کاشانه هایمان، درد بی سرپرستی و بی پناهی برای فرزندان خردمان و نوجوانان در آستانه بلوغمان و جوانانمان که در عنفوان جوانی گرد غم بر وجودشان نشسته و طراوت و شادی را از آنان ربوده است. دردهایمان به غایت بزرگند و جشن ها تنها لبخندی برلبمانمان می آورند زودگذر و فردا روز باز ما ییم و دردها و رنج ها و بی مسئولیتی ها و بی تعهدی ها و بی اخلاقی ها و بی مروتی ها. هیهات. هیهات که دومین رمضان نیز به نیمه می رسد در حالی که برای آنان که شهوتِ قدرت چشمانشان را کور کرده و گوش هایشان را بسته و بر دل هاشان قفل زده، مجالی برای بیداری و تنبّه و جبران خطاها فراهم نیامده است. و چه عقوبتی بدتر از این که خداوند بنده اش را فراموش کند و او را به خود واگذارد تا هرآن چه نفس اماره فرمانش می دهد بکند و هرچه امیال حیوانی طلب می کند، استجابت کند. و چه سرافرازیم ما خانواده های زندانیان سیاسی که به تبع عزیزان آزاده دربندمان طی این مدت بنده هوا نشدیم و سر در برابر ستم فرود نیاوردیم و بندگی جز برای معبودمان، آن ذات لایتناهی و ازلی و ابدی نکردیم و از خدایمان می خواهیم که تا پایان عمر ما را به مقام وارستگی از غیر و عبودیت و بندگی خویش موفق بدارد.
اما همه تسلیم و رضای ما در برابر پرورگار لاشریک مانع از آن نیست که دردهایمان را برای آگاهی عموم فریاد نزنیم و بی حرمتی ها را افشاء نکنیم و ستمی که بر عزیزانمان می رود برملا نسازیم. و این اطلاع رسانی نه تنها وظیفه ما به عنوان خانواده زندانی سیاسی است بلکه وظیفه هر انسان آزاده ای است که صدای ما را می شنود و ذره ای آزادگی و شرف و انسانیت در وجودش نهفته است. باید سپاسگزار شهروندان همراهی باشیم که از آن رمضان تا این رمضان ما را تنها نگذاشتند و در این شرایط سانسور شدید خبری رسانه ما شدند و ندای حق طلبی مان را به اقصی نقاط عالم رساندند تا غفلت و بی خبری پرده ای برای پوشاندن اقدامات غیر قانونی، غیرشرعی و غیرانسانی کودتاگران نشود. از آن رمضان بلکه از خیلی جلوتر یعنی فردای کودتای انتخاباتی که جناح به اصطلاح پیروز به جای جشن پیروزی، جشن خون به راه انداختند و سیاه کردند کارنامه اعمالشان را با اقداماتی زشت و کریه از جمله حبس و شکنجه و اعتراف گیری های مشمئزکننده و اقدام به تشکیل دادگاه های نمایشی غیرقانونی و ایجاد و تشدید فضای نیرنگ و فریب افکار عمومی. بی خبر از آن که خدا با مظلومان است. هرچند تکیه گاه ظالمین به ظاهر محکم و مستحکم باشد.
ما سپاسگزار شهروندان همراه هستیم و سپاسگزار رهبران جنبش سبز که هرچند دستشان از قدرت کوتاه است اما دل مردم جایگاه امن آنان شده و هر روز بیشتر می شود.
اینک در آستانه نیمه رمضان، ماه فضل و رحمت پروردگار، بسیار متأسفیم که باید از فشارها و تضییقات بیشتر بر آزادگان دربندمان بگوییم و از بی توجهی ها و بی حرمتی های بیشتر به خانواده های ارجمندشان. متأسفیم که باید بگوییم رحمت و برکت در این ماه پرفیض توسط بندگان طاغی خدا از مخلص ترین و پاک ترین بندگان سلب شده است. بی شک خداوند خود بهترین پناه و حافظ برای آفریدگان است اما آنان که به ستم خود را نگاهبان و نگاهدارنده خوانده اند به چه حقی عزیزان ما را در این ماه عزیز تحت فشار روحی و جسمی و در عسروحرج قرار می دهند؟ مسجد و حسینیه چرا تعطیل است؟ تلفن ها چرا قطع است و امکان تماس نیست؟ امکان دادن کتب مورد نیاز و منابع مطالعاتی از عزیزانمان چرا سلب می شود؟ وقت ملاقات ها چرا کوتاه و اینگونه محدود شده و چرا ملاقات حضوری تنها با دستور و تایید دادستان و فقط برای یکی از اعضای درجه یک خانواده در فضایی غیرامن ممکن است؟ وضعیت بهداشتی چرا اینقدر وخیم است؟ بهداشت اولیه و امکانات تخصصی پزشکی چرا تأمین نمی شود؟ امکانات اولیه مثل پوشاک و خوراک و دیگر مواد مورد نیاز چرا در دسترس آنان نیست و چرا خانواده ها برای رساندن مایحتاج عزیزانشان منع می شوند؟وضعیت مرخصی ها چرا این گونه نابسامان و ناهماهنگ و با خست و لجبازی و عناد و غرض ورزی همراه است. چرا بعضی عزیزان در این یک سال و چندماه براساس حق قانونی شان هرگز به مرخصی نیامده اند و حتی با مرخصی استعلاجی مخالفت می شود؟ این همه ناهماهنگی ها میان دادستانی و اطلاعات از کجا نشأت می گیرد؟ وبالاخره در شرایط روزه داری عزیزانمان وضعیت تغذیه و خوراک آنان چرا این قدر غیراستاندارد است؟ کدام متخصص تغذیه تشخیص داده که صرفا مواد نشاسته ای و قندی برای روزه داران کفایت می کند و اگر نمی توانند از غذای معمول استفاده کنند، مواد کنسروی جایگزین خوبی است؟؟؟
این ها سؤالات بی پاسخی است که ما خانواده ها مکرر از مأمورین و مسئولین زندان و قضا داریم و پاسخش یا سکوت و بی اعتنایی است یا تمسخر و بدزبانی.
ما عزیزانمان را به خدای قهار سپرده ایم اما از آن جا که مردم محرمند و پشتیبان، از این پس گزارش وضعیت عزیزانمان را با فاصله کمتری به حضورشان خواهیم رساند باشد که نبودن گوش شنوا در میان مسئولان به منزله بی اعتنایی عمومی نسبت به وضعیت عزیزان دربند تلقی نشود و سرانجام کسی احساس مسئولیت کند و به بزرگترین پرسش ما پاسخ گوید: پاسخ ما هیچ پاسخ خدایتان، خدایمان را چه می دهید ای از خدابازگشتگان!
 


 


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم لاتؤاخذنی فیه بالعثرات و اقلنی فیه من الخطایا والهفوات ولاتجعلنی فیه من البلایا والافات. بعزّتک یا عزّالمسلمین

 

عریضه دهم در چهاردهم رمضان المبارک

از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی

به : دادستان تهران

 

سلام آقای دادستان

امروز روز یازدهم بی خبری ما از همسرجان است. یازده روز را به ثانیه تبدیل کنید تا بفهمید عمق فاجعه را. می فهمید؟ آقای دادستان شما همسرتان را دوست دارید؟ در نبودش احساستان چیست؟ دلتنگی؟ تنهایی؟ بی پناهی؟ کلافگی؟ بی حوصلگی؟ حالا اگر خدای نکرده زبانم لال بریزند نیمه شب مهاجمین همسرتان را با یک حکم جعلی از یک آدم ... ( دارم سعی می کنم در این ماه مبارک کلام زشت و ناروا بر زبان نیاورم هرچند که صاحب نام مستحق آن باشد) بربایند و با چشم بند ببرند به جایی که شما نمی دانید کجاست و شما تا صبح خواب به چشمتان نرود و از زدن سپیده نخستین روز تا 45 روز بعد از او بی خبر بمانید بلکه هر روز اخبار و شایعه های ضدونقیض وحشتناک بشنوید چطور؟ آن وقت چه احساسی دارید؟ به همه آن احساس های پیش گفته عصبانیت و نفرت و حس انتقام جویی و هزار احساس با ربط و بی ربط دیگر به شما دست نمی دهد؟ آه آه آه برادررزمنده سابق! این احساسی است که خیلی از ما زنان و مردان ستم دیده طی این یک سال و چندماه داشته و داریم. این بار همسرجان ما را احضار کردند و ایشان باربست و با توکل به خدا با پای خودش به زندان رفت. زندان؟ محل نگهداری مجرمین، جنایتکاران، بزهکاران، متهمین به جرایم کوچک و بزرگ تا زمانی که شاکی و ولی دم و ارباب و صاحب اراده و چه می دانم هرکسی که ذی حق است ببخشد و یک نفر بیرون بیاید و نفرات بعدی بروند جایش بنشینند. من چه می دانم زندان های امروز کشور اسلامیم که از نوجوانی آرزوی حاکمیت اسلامی را برآن داشتم تا ظلم نباشد و کژی نباشد و ناروایی نباشد، حالا جای چه کسانی است. چه می دانم متهم بیرون زندان است یا داخل! اصلا به من دانشجوی بازمانده از دفاع به دلیل سرقت پاسپورتم توسط مهاجمان کودتایی چه دخلی دارد دانستن این چیزها وقتی مملکت صاحب دارد و رئیس دارد و قاضی دارد و دادستان دارد؟؟؟ به من چه ربطی دارد که خویش و قوم همسرم را یک مردک عاشق پیشه برای رسیدن به کام به سفارش بدهکاری می کشد و مسئولین ایجاد نظم عمومی به خانواده اش می گویند اگر خودتان قاتل را پیدا نمی کردید از ما بر نمی آمد چون موارد متعدد وجود دارد که به جایی نرسیده. به من چه که همه شهروندان از این پس باید نقش کارآگاه خصوصی را یاد بگیرند و بازی کنند برای پیدا کردن مجرمین و آن سوتر خرابکاران بمب گذاری می کنند و کسی حالیش نمی شود که کی و کجا و چگونه ولی در خانه من و دوستان حق طلبم صحبت های خصوصی شنود می شود تا آقایان بفهمند ما چه می گوییم و چه می کنیم و کجا می رویم و چه می شنویم که مبادا کودتاگرن در ادامه بازی کثیفشان دچار حرمانی شوند خدای ناکرده. به من چه که ...

آقای دادستان

شما گزارش این همکار سابقتان در میدان دفاع مقدس را خواندید؟ دیدید به چه افتضاحی کشیده شده سیستم امنیتی ما؟ دیدید برای گرفتن اعترافات کذب و اقاریر چه بلاهایی بر سر مومنین و مومنات و مسلمین و مسلمات آورده و می آورند در کشور اسلامیمان. من همین امروز صبح خواندم نامه حمزه کرمی را به دادستان کل و حالا که دارم عریضه دهم را می نویسم انگار بند بند وجودم دارد از هم می گسلد. ما را چه شده برادررزمنده سابق؟ داریم کجا می رویم؟ دارند کجا می برندمان؟؟؟ زینب کرمی را خوب می شناسم دوست دیرین دخترک مظلوم و هجران کشیده پدر خودمان است. نمونه بارز زن مسلمان ایرانی. متین، فهیم، غیور، استوار و حق طلب. با شب و روز خودش مادرش و خواهرش خوب آشنایم آقا. و با رفتارهایی که با آن ها به دلیل افشای حقیقت در تمام روزهای آوارگی میان خانه و خیابان و زندان و دادگاه و دادسرا می شد. با همه تهدیدها و ارعاب ها و فشارها. اما او و مادرش و خانواده محکم ایستادند. تکیه گاهشان؟؟؟ فقط خدا بود. من شاهد بودیم آقای دادستان. شاهد اشک های شب های دعای کمیل و روزهای ختم قرآن و دعایمان. بد کردند با این خانواده ها آقای دادستان و بد کردید و بد می کنید.

من امروز همه آن چه شنیده بودم، خواندم و یادم آمد آن روزها که این مصائب بر حمزه کرمی ها می رفت و بر زنان و مردان دربند، ما وزیر اطلاعات نداشتیم بلکه سرپرست داشت این وزارتخانه مأمور ایجاد امنیت!!!سرپرستی پرمشغله!

حالا که الحمدالله وزیر هست و سامانی هست و می شود به شکایات از بازجوها و متعدیان به جسم و جان عزیزانمان رسیدگی شود، چرا نمی شود.

نکند باز من دارم زیاده گویی می کنم ؟ زیاده گویی؟ اگر هزاران عریضه برای ستاننده داد تنها در شهر خودم پایتخت اسلامی،تهران، بنویسم حتی ذره ای از آن چه بر ما و عزیزانمان گذشت تقریر نخواهد شد. باشد که عریضه ها از پستوی خانه ها درآید و انتشار یابد. باشد که این خاطرات زهرآلوده بیرون تراود. زهرش کشنده است اما جسم بیمار گاهی با تزریق این سموم و زهرها می تواند جانی دوباره بگیرد. و ما به حیات نیازمندیم. حیات آقای دادستان!

از صبح دوباره خاطرات روزهای آغازین ربایش همسرم توسط مهاجمین برایم زنده شده

خوب گوش کنید چه می گویم: همسرم را مرتضوی تفهیم اتهام کرده خوب می دانید. همسرم پرسیده مرا برای چه به زندان آورده اید و او با همان لبخند مضحک همیشگی گفته: برای حضور در جلسه توطئه شامگاه 23 در مشارکت و عزیزِجان ما گفته آقا چه می گویی؟ من آن شب تا زمان بازگشت به خانه بر بالین برادرزاده در حال احتضارم بوده ام در حالی که حکم بازداشتم مربوط به 19 خرداد است!!! همسرم این سوال را تکرار می کرده در هر فرصتی و جواب آن مردک این بوده که سرنوشتت به دست من است و هیچ کس نمی تواند از زندان بیرونت ببرد. خنده دار است نه؟ همسرم پس از حدود نه ماه بدون درخواست مرخصی و بدون گذاشتن وثیقه به آغوش ما بازگشت و ما 5 ماه تمام عطر وجودش را استشمام کردیم و جان گرفتیم و حیات یافتیم و به او مثل همیشه افتخار کردیم و به خود بالیدیم برای داشتن چون اویی و اینک آن امضاء کننده حکم دارد بال بال می زند تا لابد توجیه کند اعمالش را. حالا بعد از 5 ماه دوباره این عزیزترین را پس از نقاهت عمل جراحی،  به بند کشیده اید این بار در زمان اجرای حکم، هرچند ناعادلانه و به ستم، مسئولیت مستقیم با دادستان است. من شما را خطاب قرار می دهم آقای دادستان: همسرم را کجا برده اید؟  با او چه می کنید؟ چرا به بند عمومی منتقل نشده ؟ چرا با ما تماس نمی گیرد؟ چرا به درخواست ملاقات که وکیلش داده وقعی نمی نهید؟ نکند این اخبار غیررسمی مبنی بر بازجویی مجدد صدق باشد؟ بازجویی؟ مگر تفهیم اتهامی شده و اگر شده مگر پرونده جدیدی باز شده و اگر شده چرا ما و وکیلش بی اطلاعیم؟ آقای دادستان دوست دارم بدانم شما همسرم را چگونه تفهیم اتهام کردید؟ نکند به او گفته اید: سید خدا مگر نمی دانی شکایت از کودتاگران چه تاوان سنگینی دارد پس خودخواسته را تدبیر نیست؟؟؟

آقای دادستان

من باید بدانم همسرم کجاست؟ در کدام بند امنیتی یا سیاسی ؟ نکند باز هم دست این برادرهای سپاه است؟بازجوی ششم که اظهار بی اطلاعی می کند و با این حال به من می گوید نگران نباشید و فکر بد نکنید! می ترسم این بار هم به جای شما، روزنامه ارگان کودتا پاسخم بدهد آقای دادستان و در این صورت نگرانی من بیشتر می شود از این که دادستان شهر ما کاره ای نیست و کارها به دست دیگرانی است که نقاب بر چهره دارند و دست های آهنینشان را در دستکش های مخملین پوشانده اند. من بیش از پیش بیم جان همسرم را دارم. خدایا ای پناه بی پناهان و ای سخت گیرترین منتقمان فریاد مظلومانه ما را باز هم بشنو. و چه بد عاقبتی خواهند داشت بدکاران کینه توز!

اللهم لاتجعلنا فیه غرضا للبلایا والافات. بعزّتک یا عزّالمسلمین

 


 


دوم شهریورماه دومین سالگرد تولد دکتر علی تاجرنیا در بند

45191_455657160134_139991400134_6222025_3890898_n.jpg

زهرا میریونسی همسر علی تاجرنیا از اعضای دربند جبهه مشارکت ایران اسلامی در دلنوشته ای میلاد همسرش را تبریک گفت.

جوان ترین نماینده مجلس ششم در جریانات مربوط به رویدادهای پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۸۸ بازداشت شد. سال گذشته برای مدتی کوتاهی به مرخصی آمد و در اردیبهشت ۸۹ مجددا برای سپری کردن دوران محکومتیش به زندان اوین بازگشت. دوران محکومیت او نخست در دادگاه بدوی ۶ سال حبس تعزیری و تحمل ۷۶ ضربه شلاق ذکر شده بود که دادگاه تجدید نظر آن را به یک سال کاهش داد. سال گذشته خانواده او جشن میلادش را رو به روی زندان اوین به همراه یاران سبزشان جشن گرفتند و این دومین سالی است که دکتر علی تاجرنیا سالروز تولدش را در اوین سپری می کند.

متن یادداشت همسر تاجر نیا که در اختیار کلمه قرار گرفته است به شرح زیر است :

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم نبود بر سر آتش مسیرم که نجوشم

به نام خدای آزادی

علی جان امروز برای دومین بار در غیابت شکوفایی دوباره زندگیت را همراه با آرزوی آزادیت جشن میگیریم، امروز که بادها برای تو می وزند و خورشید برای تو می درخشد، امروز که سالروز میلاد توست و در این روز بود که برای اولین بار قدم به عالم رنگارنگ هستی گذاشتی، فرشتگان از سر شوق نغمه ی شادی سر دادند و خداوند بار دیگر گوشه ای از رحمت بیکرانش را نشانمان داد (آری امروز سالروز میلاد توست) و بدان که همسر و فرزندانت در این روز با اندیشه ای آکنده از یادت و قلبی مالامال از عشقت و چشمانی پر آب از فراغت و سری افراشته از آزادگیت به تو می بالند، شادمانه در فکرت هستیم و این روز زیبا را با اندیشیدن به تو و همراهی دوستان وفادار و مقاومت جشن می گیریم و از پروردگار عالمیان عمری سرشار از آزادگی، شادی، تندرستی و بهروزی برایت مسئلت داریم. با امید آزادیت و بازگشت سرافرازانه ات به آغوش خانواده ات.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته